تغییر باورها به روش استاد عباسمنش - صفحه 26
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/01/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-01-08 08:32:062024-06-08 21:04:39تغییر باورها به روش استاد عباسمنششاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
رد پای روز 12 مهر رو باعشق مینویسم
وقتی میخوای بدونی تغییر کردی یا نه
اول ببین وقتایی که ممکنه عصبانی بشی یا واکنش نشون بدی ،تو اون مواقع چه رفتاری از خودت نشون میدی
اگر آروم بودی و سعی کردی احساستو خوب نگه داری یعنی تغییر کردی
اما اگر واکنش نشون دادی بدون که هیچ تغییری نکردی
امروز دقیقا این برای من پر رنگ بود
چون خواهرم میخواست بره خونه شون و چون اینترنتش تو خونه شون کار نمیکنه گفت طیبه میخوام بیام اینجا تا وقتی مادر برگرده خونه ، من اینجا باشم و یه روز من شام بپزم یه روز تو تا مامان بیاد منم بیام اینجا فیلمای قلاب بافی و گل سرارو دانلود کنم با وای فای خونه که یاد بگیرم ببافم و تا جمعه حاضر کنم و باهات بیام جمعه بازار
وای خدای من
من امروز که نه چندین روزه با دیدن رفتارام خداروشکر میکنم که تغییر کردم که مثل اقبل واکنش نمیدم و الان آگاهانه دارم سعی میکنم به آگاهی هایی که یاد گرفتم عمل کنم
و یکیش این بود که:
خواهرم که گفت طیبه میخوام برم خونه مون وسایلامو بیارم اینجا بیام کار کنم من به جای اینکه مثل یه سال پیش تو دلم ناراضی باشم که چرا نمیرن خونه شون تا من راحت به کارای نقاشیم برسم ،
اینبار خیلی هم خوشحال شدم هم از این جهت که باهم ناهار و شام میپزیم و باهم میخوریم و هم اینکه میاد و کار میکنه و قلاب بافی میکنه تا جمعه حاضر بشه و باهم بریم برای فروش
وای چی داشتم فکر میکردم و خوشحالیشو میکردم
منی که همیشه پشت سر خواهرم ،به مادرم میگفتم بگو نیان
یا با خیلی از رفتارای خواهرم و خواهر زاده ام اذیت میشدم الان دیگه هیچ کدوم از اون اذیت شدن ها نیست
درسته یه وقتایی شده سعی کردم بگم مثلا نه قانون خدا اینه اینجوری باید باشه ولی باز سعیمو میکنم که کمتر و کمتر بشه
و خداروشکر میکنم که خیلی کمتر از اوایل ورود به سایتم شده و الان بیشتر روی خودم کار میکنم
وای خدای من چقدر من تغییر کردم
این یعنی با خودم در مورد یه سری چیزا که در وجود خواهرم اذیتم میکرد و در اصل در وجود خودم بود ،به صلح رسیدم و اصلاح کردم که الان هیچ اذیت شدنی در کار نیست
حتی الان بیشتر حس میکنم آروم تر شدم
شکرت ربّ من
وقتی داشت میگفت برم وسیله هامو بیارم بیام خونه تون جوری گفت که انگار منتظر بود من بگم چرا میاین ولی وقتی دید استقبال کردم خیلی خوشحال شد
من از صبح تا ظهر مشغول کشیدن جدول رنگ شناسی رنگ روغنم بودم که قرار بود شنبه برم استادم ببینه
وقتی کار میکردم خانمی که برام قلاب بافی رو انجام داده بود آورد در خونه مون و تحویل داد و دوباره بهش کاموا دادم و گفت شب تحویلم میده
خدای من بی نهایت سپاسگزارم چقدر همه چی یهویی تغییر کرد تو این یکماه
به سرعت برای من مشتری شدی
به سرعت برای من کسانی رو فرستادی تا کارای قلاب بافی رو انجام بدن و برای من کار کنن و من رو کارآفرین کردی
و هنوزم که هنوزه با اینکه آگهی هارو رفتیم و برداشتم به هرجا که چسبونده بودیم ولی هنوزم بهم زنگ میزنن
از خدا بارها درخواست کردم که میدونم لیاقتش رو دارم ،چون وقتی درخواستشو کردم خدا این مسیر رو سر راهم گذاشت
و الان ازش میخوام که من دستی بشم از دستای خدا که کارآفرینی رو برای من هموار و ساده بکنه و من فقط و فقط در طول هفته به کارای نقاشیم بیشتر زمان بذارم
و بافت کارهارو به خانمایی که برام قلاب بافی انجام میدن پرداخت کنم
دقیق یادم نمونده امروز بود یا چند روز قبلش
من داشتم میگفتم که خدایا من چه کاری باید انجام بدم؟؟؟
و شنیدم که تو فقط به قوانین عمل کن همین
انقدر این پیامو واضح شنیدم که گفتم چشم تو هم میدونم که کمکم میکنی
امروز وقتی از خواب بیدار شدم دیدم فایل جدید اومده رو سایت
عمل به قوانین خداوند ،چگونه زندگیمان را متحول میکنه ؟
خیلی خوب بود بی نهایت سپاسگزارم تز اعضای سایت زیبا
من از شب تا صبح جمعه اصلا نخوابیدم و بیدار موندم تا سفارش نقاشی که یکی از غرفه دارای بازار داده بود رو رنگ کنم
و اونجا بود که خدا بهم گفت نباید تاخیر داشته باشی
چون میخواستم بهش پیام بدم بگم نتونستم سفارشتونو کار کنم ولی خدا میگفت باید انجامش بدی و نخواب و رنگ کن
و بعد که تموم شد 10 تا گل آفتاب گردان بافتم و گفتم خدایا من رو داری میبینی که تلاش میکنم پس فردا همه اینا رو باید ازم بخری سپاسگزارم
و تا صبح جمعه بیدار بودم
بی نهایت برای تک تکتون عشق و شادی و سلامتی و آرامش ثروت از خدا میخوام
سلام طیبه جان
اومدم تحسینت کنم برای پشت کارت برای اقدام کردنت برای حرکت کردنت برای تعهدت .
یکی از بزرگترین نقطه ضعف های من مقایسه است وقتی شما را با این همه دستاورد دیدم ذهنم گفت دیدی اون تونسته تو نتونستی تو نشدی تو نرسیدی تازه روزهای عضویتش هم کمتر از تو است . اما اینجا اومدم بنویسم ذهن عزیز خوشحال باش برای موفقیت های دیگران و الگو بگیر اگر اون تونسته حرکت کرده خدا برکت داده پس عوض نشستن و غر زدن پاشو حرکت کن وقت بگذار متعهد باش حالتو خوب نگه دار تحسین کن . ببین که چطور خدا درها را براش باز کرده پس خدا برای همه این کار را می کند به شرط اینکه خودشونم بخواهند چطوری بخواهند با حال خوب با جلو رفتن
عزیزم بهترین ها را برات رقم بخورد با عشق جلو برو
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
یه حسی بهم گفت برو رد پات رو تو یه فایلی که مربوط به باوره بنویس
اومدم بنویسم تو جستجو باور
دیدم شماره 30 . نوشته تغییر باورها به روش استاد عباسمنش توجهمو جلب کرد و اومدم اینجا بنویسمش
رد پای روز 25 شهریور رو با عشق مینویسم
به کانون توجهت و به هر آنچه که فرکانس ارسال میکنی دقت کن ،همه چی باوره و توجه و فرکانسی که میفرستی
هر چیزی رو که تو تجربه میکنی ،همه و همه نتیجه باورهای خودته طیبه
این پر رنگ ترین درس امروز من بود
امروز صبح که بیدار شدم دیدم گلوم درد میکنه و رفتم تا مثل همیشه آب عسل و آب لیمو بخورم
با خودم گفتم عجیبه ،همه میگن و حتی تو طب سنتی هم میگه هر کس ،هر روز ناشتا آب عسل و آبلیمو بخوره سرما نمیخوره!!
من تقریبا یه ماهه دارم این کارو انجام میدم چرا سرماخوردم؟
بیشتر سعی کردم فکر کنم به علتش و میدونستم که صد در صد نتیجه افکارم و باورهام بوده که مریض شدم
به خودم گفتم طیبه فکر کن ببین چیکار کردی که مریض شدی ؟؟؟؟؟
و خودم دلیلشو میدونستم ولی هی میخواستم عوامل بیرونی رو مقصر بدونم
ولی هی خودمو کنترل کردم و به خودم گفتم خب الان وقت سواله ،تو چه فرکانسی داشتی تو این چند روز ؟؟ یا درمورد چی صحبت کردی و توجه کردی؟؟؟
که جواب اومد
به سرماخوردگی خواهر زاده ام توجه کردم
و اینم توجه کردم که باز فصل سرما اومد و من مریض میشم از خواهر زاده ام ،چون اونا کل زمستان رو تقریبا همیشه سرمامیخورن و من همیشه میگفتم چرا مریضن میان خونه مون
حتی پارسالم سر این باور محدودم دو ماه شدید سرماخوردم و نوشتم که درس گرفتم ولی باور قوی و قدرتمندی براش ننوشتم تا تکرار کنم و الان دوباره تکرار شد تا خدا بهم بگه شروع کن برای این باور محدودت هم باور قوی بساز
بعد ما حاضر شدیم و من و داداشم و فامیل نزدیکم که مهمون خونمون بود باهم رفتیم
قرار شد داداشم اول فامیل نزدیکمونو برسونه جایی که کار داشت
بعد منو برسونه تجریش سر ورکشاپ مدل زنده نقاشی تا بعد خودش بره سرکار
من بافتنیامم با خودم بردم تا بشینم تو ماشین و تا تجریش ببافم
وقتی راه افتادیم انقدر هوا خوب بود که ،چون شب بارون شدید باریده بود و آسمون و زمین و همه چی بی نهایت تر زیبا شده بودن
وقتی رفتیم ، تو راه کلی گل سر بافتم و بعد داداشم گفت باید برم دختر استادمو از باشگاه فوتسال ببرم خونه شون که خواهش کرده بود برم بیارمش و ازم پرسید اگر دیرت نمیشه بعد تو رو برسونم
منم خوشحال شدم چون میخواستم بیشتر ببافم و یکم دیر هم میرسیدم ورکشاپ خیلی فرق نمیکرد
وقتی رفتیم استادش هم اومد با ما، که اونم برسونه محل کارش
ازم پرسید طیبه خانم چیکار کردی ؟ از شکایتت چه خبر ؟ از تابلوت که تو نمایشگاه پاره کردن بهش گفتم هنوز مراحل اداری دادگاهش به تعویق افتاده و ابلاغ میکنن
با یه لحن خنده ای گفت که باورشم قشنگ مشخص بود که میگفت تو دو سال باید بدویی تو این دادگاه
من اونموقع گفتم نه خدارو دارم خدایی که به من آیه ولسوف یعتیک ربک فترضی رو نشونه داد و بارها گفت وکیلمه ،همون خدا هم به سادگی و راحتی کارامو درست میکنه و خیلی سریع روند شکایتم حل میشه و تمام کارمندا و رئیس و معاون و منشی دادگاه مسخر من هستن تا کار منو به سرعت انجام بدن
و من سپردم به خدا
اینارو تو دلم میگفتم
بعد گفت منم به اون نمایشگاه تابلومو داده بودم و فروختن پولمو ندادن و باید صبر کنم ،نمیخوام میونه مون بهم بخوره چون اونا میرن عمان و کارای منو میتونن بفروشن
اونجا بود که یاد حرفای استاد عباس منش افتادم که میگفت اگر فکر میکنید یکی برای شما کار انجام میده شرک میورزید
و خدا میگه باشه فکر میکنی اون برات کار انجام میده ،باشه برو که اون کارتو انجام بده
و اونجا به خودم یادآوری کردم که طیبه سعی کن همیشه کاراتو به خدا بسپری و آروم باشی
هرکس هرچی دلش میخواد بگه
وقتی رفتیم و منو رسوند
رفتم دیدم رو یه میز که پارچه انداخته بودن روش ،یه پارچ پر از گل و یه ظرف سفالی پر از گل گذاشتن که امروز اون مدل زنده طراحی ما بود
رفتم و هرچی لازم بود از سه پایه و چهارپایه و چیزای دیگه از مغازه استادم برداشتم و رفتم تا شروع کنم
قصد نداشتم امروز رنگ روغن کار کنم گفتم خدایا من باید طراحیمو قوی کنم نمیخوام سریع برم تو رنگ و نتونم حجماشو در بیارم
که وقتی طراحیش کردم نمیدونم چی شد که شروع به رنگ کردم
وقتی تا ساعت 5 کارم تموم شد رفتم تا به استادم نشون بدم که استادم نیومده بود و به هنرجوی استادم که الان استاد شده نشون دادم و گفت به نسبت کار هفته پیشت پارچه رو درست کار کردی
وقتی میخواستم برم خونه دو دل بودم هی میگفتم خدایا رنگ بخرم یا نخرم
از درآمد جمعه هفته پیشم 4 میلیون مونده
که دو میلیونشو برای شهریه کلاس مهر ماه کنار گذاشته بودم
و حس کردم باید برم و دو تا رنگ بگیرم و گفتم خدا 5 تا رنگ دیگه رو این جمعه پول همه رو بهم عطا میکنی
چون قراره 200 تا گل سر جوانه ببافم
و برای باقی پولش میخواستم برم کاموا و سیم گل سر وگیره تق تقی بخرم
قبل اینکه برم همکلاسیمو دیدم که از یزد میومد برای رنگ روغن و باهم حرف زدیم خیلی دختر خوبیه
طراحیاشو که دیدم خیلی خوشم اومد و ازش پرسیدم چجوری مدل زنده کار کردی از چهره خانواده ات ؟؟؟
گفت یه روز وایسادم و استاد که داشت کار میکرد نگاه کردم و یاد گرفتم
اونجا بود که گفتم خدایا کمکم کن منم یادگیریم جوری باشه که با یه نگاه کردن سریع یاد بگیرم
و یه خواسته از خدا کردم و میدونم که اگر شروع کنم به تمرین هر روزه ،صد در صد پیشرفتمو احساس میکنم
بعد که رفتم رنگ خریدم انقدر خوشحال بودم که محکم رنگارو گرفتم دستم و خداروشکر کردم و سپاسگزاری کردم که این همه بهم لطف داشته
از شدت خوشحالی رنگارو دلم میخواست بغل کنم
خدا این روزا داره بی نهایت بهم عطا میکنه و سپاسگزارم ازش
و باز هم ازش بی نهایت میخوام
چون میدونم انقدر زیاد داره که بهم عطا میکنه
دوباره با همکلاسیم نشستم و حرف زدیم بهش گفتم از فروش گل سر تونستم رنگ روغنا رو بخرم ،بهش گفتم بیا یادت بدم تو هم بباف و تو یزد ببر بفروش
یه جمله ای بهم گفت که واقعا درس بزرگی برای من بود
و مثل چراغ روشن شد و بارها تکرارش کرد
بهم گفت نه ممنونم ،من برای چیزی که بهاشو نپردازم زمان نمیذارم
اگر بخوام یاد بگیرم هزینه یاد دادنت رو پرداخت میکنم
من تعجب کردم این حرفو گفت و به فکر رفتم ، گفتم ببین چقدر حاضره برای یادگیری چیزی بهاشو بپردازه
و شاید از قانون خبر نداره ولی ناخودآگاه دوست داره تا اول بهای چیزی رو بپردازه تا بتونه پیشرفت کنه
من چندین بار بهش گفتم، ولی حرفش همون بود و نخواست یاد بگیره گفت من باید هزینه شم بپردازم بعد ازت یاد بگیرم
جالب بود تا حالا کسی رو ندیده بودم که اینجوری باشه و بگه باید بها و قربانی بدم درمورد یادگیری
خوشحالم از اینکه این درس رو ازش یاد گرفتم تا وقتی خواستم چیزی رو از کسی یاد بگیرم سعی کنم بهاشو بپردازم
وقتی برگشتم خونه
یه اتفاق بسیار بسیار شگفت اتفاق افتاد
و اون اتفاق سبب شد که من متوجه بشم که باورام داره تغییر میکنه که نتیجه رو هم میبینم و هر روز نتیج داره به نسبت تلاشی که میکنم بزرگتر میشه
نشسته بودم تو اتاقم ،فامیلمون اومد تو اتاق و گفت طیبه کاراتو نشونم میدی ؟ میخواستم برای نوه ام که مهر ماه میره مدرسه یه چیزی بگیرم که به دوستاشم هدیه بده
وقتی اینو گفت من تعجب کردم ،تو دلم گفتم خدای من چی دارم میبینم ؟؟؟!!!!
آخه من دقیقا پارسال که اومده بود خونه مون اسفند ماه بود که من سرماخوردگیم شدید بود و طبق باور محدودی که اول رد پام نوشتم ،خونه مون مهمون بود
من اون موقع بارها تلاش کردم که ازم خرید کنه ،بارها به زبون آوردم غیر مستقیم و مستقیم ،حتی بهش بعد اینکه رفت خونه شون پیام دادم گفتم برای نوه ات میخری ؟ که حتی اصلا جواب پیامم نداد
ولی الان چی داشتم میدیدم ؟!!!
خودش با پای خودش اومد تو اتاقم و درخواست کرد که کارامو نشونش بدم و قصد خرید داشت
آخه این فامیل نزدیکم همیشه سعی داشت از من رایگان چیزی رو بخره و پولی بابتش پرداخت نکنه و همیشه میگفت شوهر من برای شما خیلی زحمت کشیده باید شما به ما رایگان و هدیه بدین و پولی بابت کارایی که برای ما انجام میدین نپردازیم
من چی داشتم امشب میدیدم
چی عوض شده ؟؟؟
حیرت زده بودم
بعد وسیله هامو آوردم هی نگاه کرد گفت 30 تا جاکلیدی میخوام
یه لحظه دیدم با خودش حرف میزد ،نجوای ذهنم گفت که نکنه نمیخواد بگیره ؟سریع گفتم نگیره
برام مهم نیست
اگر خدا بخواد برای من مشتری بشه، این نشد، یکی دیگه میخره و اینجوری جواب ذهنمو دادم گفتم هرچی شد همون خیره
و دیدم بهم گفت 30 تا بده و گفت یدونه هم ازت آینه خرگوشی میخرم به نوه ام بدم و کل خریدش 500 تمن شد
من به جای اینکه مثل قبل خوشحال بشم که یکی ازم خرید میکنه و پول دستم میاد و ذوق کنم ، اول داشتم به این ذوق میکردم که تکرار باورایی که هر روز دارم تکرار میکنم داره جواب میده
البته تکرار باورایی که وقتی تکرار میکنم واقعا عمیقا حس خوبی دارم و لبخند به لبم میاد ،چون وقتایی شده که بی تفاوت گوش دادم ولی هیچ اتفاقی نیفتاده بعد گوش دادن به باورایی که با صدای خودم ضبطشون کردم
ولی وقتی با حس خوب و با تمام وجودم و آگاهانه تکرار میکنم و از شدت ذوقش لبخند رضایت به لبم میاد و سپاسگزاری میکنم به طرز شگفت انگیزی بعد از تکرارشون بلافاصله نتایج رو کوچیک کوچیک میبینم و بعد نتایج هی دارن بزرگ و بزرگتر میشن
آره داره جواب میده ،چرا؟؟؟
چون که من نتیجه رو با چشمام دادم میبینم حتی کسی که تا چند ماه پیش حاضر نبود ازم خرید کنه الان خودش با پای خودش اومد اتاقم و درخواست کرد کارامو بگیره
دلم میخواد فریاد بزنم
خدایا شکرت بی نهایت سپاسگزارم ازت که قوانینت رو بهم فهموندی و دارم سعی و تلاشمو برای بیشتر قدم برداشتن در راستای این قوانین برمیدارم و تو هر لحظه کمکم میکنی
حتی بارها گفت کارات با ارزشن و هرچقدر پول بدی براش بازم کمه و تحسین میکرد و کارای تمرین کلاسی رنگ روغنم رو که دید گفت خیلی پیشرفت کردی تو نقاشی آفرین به پشتکارت و حتی اینو تحسین میکرد که آفرین که داری بیشتر تلاش میکنی تا هزینه کلاساتو خودت پرداخت کنی و رنگ رو هم خودت میخری که هر کدوم یک میلیون و نیمه
وای من چی داشتم میدیدم چشمام دوتا بود شد چند تا
کی داشت این حرفارو میزد
کسی که ذره ای به کار و زحمت من ارزش قائل نبود الان به کل تغییر کرده نگاهش و داره تحسین میکنه
این یعنی چی؟؟؟؟
یعنی ادامه بده این مسیر رو پر قدرت تر از همیشه و من ،ربّ تو ،صد در صد کمکت میکنم و البته که بی نهایت بیشتر از صد در صد کمکت میکنم ،آخه من خدام و هرچی رو بگم موجود بشه موجود میشه
پر قدرت ترین ربّ و صاحب اختیارت که هر لحظه وظیفه ام هست تا تو رو به هرچی بخوای برسونم
تازه تو هم هرچی بگی من انجام میدم تو فقط بندگی منو بکن ،من همه کار برات انجام میدم
تو تسلیم من باش و یاد بگیر هر لحظه
ببین من برات چه ها که نمیکنم
نمیدونم ،یه وقتایی دستام از اراده ام خارج میشن و خود به خود انگشتام پشت سر هم مینویسن و بعد که میخونم نوشته هامو اشک تو چشمام جمع میشه
کیه که داره این همه دلبری میکنه برای من
کیه که با حرفاش چند ماهه داره منو آروم میکنه
کیه که داره این همه کار برای منی که هیچی نیستم ،انجام میده
منی که هیچم و وقتی به این همه محبتش و لطفش فکر میکنم یه وقتایی به خودم میگم طیبه ببین چقدر مهربونه ،یاد بگیر ازش
تو این همه شرک ورزیدی و بیشتر وقتا به حرفاش گوش ندادی ولی ببین چجوری ،داره همه جوره ازت مراقبت میکنه
ببین چجوری داره دلبری میکنه
یاد بگیر دلبری کردنو
تو هم انقدر مثل ربّ و صاحب اختیارت سعی کن خوب باشی که دلبری کنی
خدایا ربّ من کمکم کن منم مثل تو بشم تا هر وقت کسی رفتار خوبمو دید یاد تو بیفته و بس
من نمیخوام منی وجود داشته باشه من میخوام همه اش تو باشی و تو
الان که دارم مینویسم گریم گرفته و با گریه دارم مینویسم
هیچی نمیدونم ولی اینو خوب میدونم که عشق دل خودمه
وای خدای من وقتی گفتم عشق دل خودمه
شنیدم تو هم عشق دل منی
دوست دارم بیشتر و بیشتر عاشقش بشم و کمکم کنه تا رابطه بینمون عاشقانه تر بشه
خودش خوب میدونه ، درمورد یه موضوع هم ازش خواستم تا کمکم کنه که وقتی با آدما و کل جهان هستی و خودم و خانواده ام صحبت میکنم فقط و فقط خودشو ببینم و به خاطر خدا و برای خدا باشه عشقی که به جهان هستی میورزم
و میدونم که پله به پله تکاملم رو کمک میکنه تا هر روز پیشرفت کنم
و بی نهایت ازش سپاسگزارم
الان که دارم نوشتم این تحسینایی که فامیل نزدیکمون میگفت، بهم گفته شد که من بودم از زبون اون فرد تحسینت میکردما ، اینکه تو تلاش کردی تا کنترل کنی ورودیای ذهنت رو ،آفرین و همینجور ادامه بده
فقط به یه چیز فکر میکردم و این بود که
هیچی تغییر نکرده
نه اون فامیل نزدیک من تغییر کرده و نه من
فقط یه چیز تغییر کرده و اون تغییر دادن باورهام و قوی شدنشون بوده و من که از درون تغییر کردم و این نتایج رو دارم میبینم
که خدا همه کار برای من انجام میده ،که من هیچی نیستم و خدا بی نهایت ثروت و نعمت به من عطا میکنه و مشتری میشه برای من به طبیعی ترین شکل ممکن
وقتی این روزا به اتفاقاتی که میفته فکر میکنم به خودم میگم آفرین ادامه بده درست داری پیش میری
و اون 500 هزار تومان رو دادم به مادرم چون همه اون وسیله هارو قبلا مادرم ازم خرید کرده بود و خودش میبرد جمعه بازار میفروخت
و وقتی به مادرم گفتم خیلی خوشحال شد و گفت بفرست برام و من براش انتقال دادم
خدایا بی نهایت بی نهایت میخوامت خیلی ماچ ماچی هستی و دوستت دارم
بی نهایت از خدا سپاسگزاری میکنم
برای تک تکتون بی نهایت شادی و سلامتی و آرامش و عشق و زیبایی و ثروت از خدا میخوام
سلام مجدد طیبه جان.
دارم به ترتیب کامنت هاتو میخونم و تو هر کدوم بیشتر یاد میگیرم.
چقدر تلاش و تمرین هات در مسیر توحید زیباست.
تحسینت میکنم.
آفرین داری طیبه جانِ نازنین.
از جمله ی دوستت خیلی لذت بردم:
من برای چیزی که بهاشو نپردازم زمان نمیذارم.
ارزشمند دونستنِ دانش و پرداخت بها، خیلی به احساس لیاقت ادم کمک میکنه.
مرسی که با جزییات مینویسی.
مثل خاطره ی روزانه مینویسی که خیلی جذابه برای من.
ان شاالله پر فروش و بربرکت باشی هر لحظه و بی نهایت ثروت خلق کنی از توانایی ها و استعدادهای درونیت.
و بسیار رشد کنی در مسیر رسیدن به خواسته هات.
از جنسِ ارتباطت با خداوند و نوشته هات خیلی لذت میبرم و بوی خوشِ سادگی و صمیمیت و خلوص از نوشته هات به مشامم می خوره با هر کامنتت.
خوشحالم که تو مدار خوندنِ کامنت هات قرار گرفتم.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
به نام ربّ
سلام سمانه جان زیبا روی خوشگل و دوست داشتنی
سپاسگزارم از محبتت
وقتی پیامتونو خوندم نتونستم پاسخ بنویسم ولی الان اومدم دوباره پیامتونو بخونم
و سپاسگزاری کنم بابت زمانی که برای نوشتن برای من گذاشتین
وقتی داشتم نوشته هاتونو میخوندم کنجکاو شدم تا عکس پروفایلتونو ببینم و خیلی حس خوبی بهم داد عکسی که گذاشتین
خدا هم شما و هم نی نی ناز و زیبایی که تو عکس کنارتونه رو حفظ کنه
براتون بی نهایت ثروت و عشق و زیبایی و سلامتی و شادی از خدا میخوام
بی نهایت سپاسگزارم از محبتتون
به نام الله هدایتگر
سلام دوستان خوبم
من باوردارم که تمام اتفاقات زندگی من به خاطرافکاروباورهاوفرکانس هایی هست که به حهان هستی ارسال میکنم
این فایل نشونه من بودووبااین که چندباراین فایل روتواین چندسال گوش دادم ولی این باربه درک جدیدی ازتغییرباورهارسیدم ومتوجه شدم من شاید1درصدروی باورهام کارکردم ومتعهدنبودم وخداوندمن روبه این فایل هدایت کردتابفهمم که بایدباتعهدبیشتری روی خودم وباورهام کارکنم
به خواسته هام توجه کنم وصحبت کنم
ورودی هاموکنترل کنم
اگاهانه درموردچیزهایی که میخوام بنویسم صحبت کنم گوش بدم ببینم
کوچکترین اتفاقات خوب زندگیموتاییدوتحسین کنم وشکرگذارباشم
همیشه سعی کنم دراحساس خوب بمانم باتغییرزاویه دیدم
تمرکزکنم برروی زیبایی هاونکات مثبت هرچیزی
تجسم کنم اتفاقات عالی اینده رو
خودموبافایل های استادبمباران کنم
گوش کنم وعمل کنم وبااین اگاهی هازندگی کنم
این هاروندتغییرباورهاست ونبایدناامیدبشم وغربزنم که چرانتیجه نمیادبایدتکامل طی بشه وکوچکترین نتایج روتاییدکنم تاباورپذیربشه برای من که میشودوبگم دیدی قانون جواب داد
تعهد
ادامه دادن
ادامه دادن
باور100٪به این قوانین
ویک اهرم رنج ولذت برای خودم درذهنم بسازم که اگرتا5سال اینده تغییرکنم یانکنم چه اتفاقات خوب وبدی برای من رخ میده وهرروزتوی ذهنم تکرارکنم تامتعهدتربشم برای تغییردرزندگی
فقط بایدادامه دادوانگیزه فراوان برای این مسیرداشته باشیم تاناامیدنشیم
شادوموفق باشید
احمدفردوسی
سلام و درود به استاد عزیزم
بله همین طور که شما فرمودین برای تسلط بر قوانین باید بارها تکرار شوند و روند اون شبیه به روند یادگیری یک زبان جدید هست طوری که هر لحظه و در هر کاری حواسمون به قوانین باشه هر بار که متمرکز کار کردم نشانه ها و هدایت ها با سرعت بیشتری برام اومدن
و زمانی که بخوایم عالی حرف بزنیم به زبان جدید اگر در محیطش باشیم یادگیری چند برابره پس این سایت الهی رو مثل همون محیط یادگیری زبان در نظر بگیریم که کمک می کنه این زبان جدید رو بهتر و روان تر یاد بگیریم.اینجا توی سایت همه چی هست برای اینکه بتونیم تمرکز صد درصدی بذاریم برای یادگیری قانون، فیلم، فایل صوتی، سریال، مقاله، فضای گفتگو فقط یه اراده میخواد از طرف من که منم همه طوره کار کنم و از این امکانات استفاده کنم.
واقعا شما همه طوره شرایط رو فراهم کردین
از شما سپاسگزارم و همین طور صدها هزار بار شکرگزار خداوند که ما رو به این مسیر هدایت کردن.
وقتی این فایل گوش دادم زمانیبود که ی دفتر دویست برگ حرفه ای خریدم و تصمیم گرفتم پیرو این صحبت استاد مثل اینکه بخام تو زبان قوی بشم، مطالب دوره هام چک نویس کنم، پاک نویس کنم، میخام ی تخته وایت برد بخرم و همین هارو خودم برای خودم کنفرانس بدم ـفارغ از تمرین های دیگه این روش بنظرمبرام مناسبه کهتو ذهن ام حک بشن ـ
سلام عرض ادب و احترام به تک تک دوستان هم فرکانس و هم مسیر، من درگیر یه رابطه ای عاطفی ازار دهنده بودم چندین سال که به قول استاد عزیز مثه لباسی بود که خار داشت هربار به هر دلیل ازرده خاطر میشدم اما گویا کتک خور خوبی داشتم که 6 سال ادامه داشت اما بعد از حدود یسال که به جمع قشنگ شما اضافه شدم حالا تونستم رهاش کنم با ایمان به فراوانی عشق و فراوانی آدمای خوب، اما خب هنوز گاهی درگیر میشم که سعی میکنم بعنوان یه ناخواسته بزرگ یه تضاد عظیم ازش دوری کنم حتی گاهی خواب میبینم و آخرین بار توی خوابمم سعی کردم اگاهانه از رفتار بدش ازرده نشم و به زیبایی ها توجه کنم، نکته قشنگش این بود که توی خواب به خودم هشدار دادم بیخیال این آدم تضاد خواسته منه نباید ناراحت شم و باید آگاهانه شکر گذار خدا باشم بابت این همه زیبایی که همین الان اطرافم هست و همون لحظه توی خواب مامانمو دیدم، توی خواب هااااا قشنگترین زیبایی و نعمت رو دیدم
این برام زیبا بود و خواستم به شما عزیزان هم بگم
و از خدا میخوام مارو به راه راست راه کسانی که به انها نعمت داده هدایت کنه، آمین
چه ویس با مثال زیبایی بود قشنگ فهمیدم
ما بخوایم زبان یادبگیریم چقدر کار میکنیم چقدر وقت میزاری تا نتیجه بگیری اندازه همون وقت بزار ـ
تعهد بده و انجام بده تا ببینی نتایج و چقدر عالی میشه
من الانم وقت میزارم ولی وقتی فکر میکنم اگه زبان میخواستم یاد بگیرم چقدر وقت میگذاشتم جطور تمرین میکردم
پس لازمه روش را عوض کنم
الان خیلی بیشتر از قبل وقت میزارم باید روزبروز بهتر بشم
ممنون استاد مثال خیلی خوبیه
به نظر من مثل همون حرفی که خودتون توی فایل مصاحبه با استاد قسمت 15 زدین :
گفتین که اگه من ده الی پونزده سال اگه به عقب برگردم سعی میکنم بیشتر از زندگیم لذت ببرم بیشتر توی لحظه زندگی کنم، دیگه حرص و جوش زود رسیدن به پول و ماشین و خونه یا خواسته های دیگمو نزنم، گفتین اگه با آگاهی های الانتون به گذشته برگردین مطمئن هستین که به خواسته هاتون میرسین.
پس منم سعی میکنم یادگیری قانون و تغییر باورهامو نخوام یه شبه اتفاق بیفته سعی میکنم از زندگیم لذت ببرم، از این مسیر تغییر باورها لذت ببرم. ازینکه صبح ظهر شب صدای قشنگ عباسمنش توی گوشمه و دارم روی باورام کار میکنم لذت ببرم. و یه روزی میبینم وسط همین لذت بردنا اتفاقای جدیدتر داره آروم آروم پدیدار میشه، ولی من حواسم پرت اتفاقای جدید، آدمای جدید و….نمیشه دیگه ! بازم مسیرو طی میکنم و لذت میبرم.
عباسمنش اومده بودم توی سایتت که پولدار بشم، سبک زندگیم عوض شد – طرز فکرم عوض شد – دیدگاهم نسبت به همه چیز عوض شد – دوستام عوض شدن – طرز حرف زدنم عوض شد…. و در آخر حتی هدف زندگیم رو عوض کردی.
ازین بابت خیلی خوشحالم ازینکه توی این چندسالی که باهات آشنا شدم رو خودم کار کردم و به کلی تغییر کردم خیلی خوشحالم. ازینکه بهم یاد دادی روی هیچ کس به جز خدا حساب نکنم ازت ممنونم. ازینکه هر روز داری در گوشم داد میزنی که تنها راه رسیدن به خوشبختی کار کردن روی طرز فکر و باورهاته ممنونم ازت.
و در آخر خداوند که در قالب عباسمنش داره اینارو بهم یاد میده
به نام خالق زیبایی ها
سلام به همه دوستان و استاد عزیزم
استاد میدونی الان کجام؟
روبروی دریای زیبای خزر بابلسر ،
میدونی چطوری اومد؟
با نوشتن ستاره قطبی که اول هفته برای کل هفته نوشته بودم که چی میخوام.
میدونید چی خواستم؟
اینکه این هفته برای اولین بار پیاده روی لب ساحل برم
اینکه این هفته میخوام یک مقدار با خدام تنها باشم
اینکه روابط زیبا و فراوانی ببینم
میدونید چرا خواستم؟
بخاطر اینکه باورهای تقویت بشه مثل همون داستان های انگلیسی که باید دائم گوش بدیم
منم هر روز هر دفع پام از خونه بیرون میزارم میگم خدایا میخوام شاهر زیباییهات باشم
میدونید چرا؟
چون باور کردم احساس خوب مساوی برآورده شدن کل خواسته ها و اتفاقات عالی
من رویا یک سال و نیم تو سایت هستم
تا قبل عید امسال 1403 یویو کار میکردم تا وقتی یه مقدار حالم خوب میشد میگفتم خوب دیگ راه افتادم از سایت دور میشدم ولی تکامل ام طی کردم خوب شد که اون مدلی کار کردم نتایج رو دیدم که اگه مداوم کار نکنم دوباره به قبل برمیگردم و نتایجم تغییر میکنه.
من رویا وقتی سال 1401 دوره 12 قدم گرفتم اولین بار با ستاره قطبی آشنا شدم حسی نداشتم بی حال خواسته داشتم ولی از وقتی که مداومت کردم اتفاق افتاد با روزی دو الی سه تا خواسته و روز به روز اون خواسته ها بزرگتر شد مثل اومدن پول از جای که خبر ندارم مثل ایده پولساز مثل سلامتی مثل همین لحظه که دارم.
دیروز تا ستاره قطبی نوشتم به یک ساعت نکشید پسر بزرگم یهو گفت میخوام برم خونه خاله،گفتم خدایا شکرت چقدر زود جواب دادی پشتش پسر کوچیکم گفت برم خونه مادرجون،هیچ مقاومتی نکردم گفتم زنگ بزنید خودتون اگ اجازه دادن میبرمتون ،استاد رفتن و من تو کمتر از نصف روز خواسته ام برآورده شد تو خونه تنها شدم.
دیشب به همسرم گفتم صبح میرم لب ساحل اگه دوست داری با هم بریم ولی جهان به فرکانس ها نگاه میکنه که من آبان تنها اینجام ،صبح 5ونیم گوشیم آلارم زد نجوا گفت بخواب ولی گفتم رویا خدا بیدارت کرده مگه خودت نخواستی پاشو برو.
چقدر رابطه های عالی،چه هوای خنک و عالی،چه ساختمون های بزرگی چقدر کسب درآمد و فراوانی لب ساحل با کمترین تجهیزات بیشترین درآمد، چندین آدم پلاستیک دستشون در حال جمع کردن اشغال ها استاد چی بگم این نتیجه کار کردن روی باورها.
میدونید این فایل وقتی پام گذاشتم تو شن ها به عنوان نشونه اومد
حالا من دیروز بخاطر اینکه اولین بار تو سایت اومد روی فایل چگونه درآمد تو یکسال سه برابر بکنی گوش دادم تعهد دادم اون تایم درآمد نداشتم ولی دقیقا سال بعد من ماهی 5 میلیون داشتم در حال حاضر کار 4یزیکی ندارم ولی خدا روزیش از جای دیگ میرسونه
دیروز رفتم سراغ اون 3 تا فایل تا دوباره تعهد بدم چون باور کردم من از 0 به 5 برابر رسیدم من تارگت ام اون سال 500 بود ولی دقیقا 10 برابرش خدا داد
دیروز دوباره فایل اول گوش دادم تعهد نوشتم که میخوام درآمدم از 5 میلیون حداقل 3 برابر بشه هنوز فایل 2 و3 گوش ندادم امروز به عنوان نشونه این فایل اومد
دیگ خودتون حساب کنید خدا چطوری داره هدایتم میکنه اگه من باور نکنم اصلا نمیشه من این روزها غرق در هدایتم.
دیشب المپیک 2024 مسابقه فینال آرین تو تکواندو دیدم فقط 20 سالش بود گفتن که باورت میشه اینجا باشی گفت من خیلی وقته عکس مدال طلا روی صفحه گوشیم هر روز نگاش میکردم آره آرین با تغییر باورش با اشتیاق سوزان که من این مدال میخوام حتی با دست شکسته اومد تو اولین بار شرکت تو المپیک مدال طلا گرفت.
فقط فقط باید تو این مسیر موند باید این اتفاقات تثبیت بشه برم تو ناخودآگاه مثل یک آدم انگلیس زبان صحبت کنیم با همون لحجه و دائم در حال دیدن زیبایی و نکات مثبت باشیم .
ایاک نعبد و ایاک نعستین
خدایا تنها تو را میفرستم و تنها از تو یاری میجویم، مرا تو مسیر کسانی که بهشون نعمت دادی قرار بده و هدایت کن.
خدایا معجزه زندگی من ،ثروت و عشق و سلامتی نیست معجزه من شناخت تو بود چون تو رو شناختم به همه چیز رسیدم.
خدایا شکرت در پناه خدا شاد و پیروز باشید.
سلام به استاد عزیز و دوستان بزرگوار
استاد عزیز من دقیقا وقتی به این فایل شما گوش دادم که نیازش داستم یعنی بووم چقدر این قانون درست عمل میکنه اصلا مغزم داره از این حد از کار درست بودن سیستم جهان منفجر میشه
من به قول شما یکی از همون آدماییم که هزارتا روش رفتن تا زبان انگلیسی یاد بگیرن و خلاصه از این کارا تا اینکه تصمیم گرفتم اصلا بیخیال زبان بشم و بووم این فایل رو دیدم یعنی انگار شما مخصوص به من داشتید صحبت میکردید اشتباهمو مثل ی سیلی زدی تو صورتم اصلا ذهنم بیدار شد گفت من تسلیمم من جبران میکنم
خیلی ازتون ممنونم برای اینکه اینقدر عاشقانه آگاهی های جهان هستی رو در اختیار ما قرار میدید