درک قوانین جهان در قرآن کریم | قسمت 2 - صفحه 21 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/10/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-24 06:18:122024-10-24 06:31:13درک قوانین جهان در قرآن کریم | قسمت 2شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز. استاد خداوند بهت عمر با عزت بده این سری فایل های آخری رو هزاران بار هم گوش کنیم باز هم کمه.
بعد از دوره احساس لیاقت راحت تر الهامات دریافت میکنم و چقدر بابت این موضوع شکرگزار خداودم که داره در مسیر هدایتم میکنه بیشتر با قرآن انس گرفتم و جواب سوالاتم با قرآن دریافت میکنم. امروز صبح این فایل برای خودم پلی کردم و داشتم گوش میدادم گفتم خدایا چکار کنم؟ میخوام این سری خودت بهم بگی از بیرون از قرآن و همون لحظه رسیدیم به این تیکه از فیلا بدون ثانیه ای اختلاف و قلب من اونو دریافت کرد دقیقه 17:55 تا 18:01 خداوند درهارو باز میکنه و خداوند با من هست . این موضوع رو بارها و بارها به طرق مختلف بهم گفته و همیشه گفتم خدایا باز هم بهم بگو میخوام هر بار بگی و هربار بشنوم و ایمتنم قوی تر بشه. خدایا هزاران بار شکرت برای این نعمت هدایت که عمرا بتونم شکر این نعمت به جا بیارم
سلام خدمت دوست عزیز جناب آقای عباس منش و دستاندرکاران این سایت
خوش به حالتون که خداوند شما را واسطه هدایت قرار داد واسطه فریادگری توحید قرار داد
من همچنین آرزویی دارم و مطمئنم که خداوند من را هم به این آرزو خواهد رسوند که به واسطه من افرادی هدایت بشوند.
من سالها بود که دوتا آیه را بلد بودم ولی هیچ وقت نمیتونستم من سالها بود که دوتا آیه را بلد بودم ولی هیچ وقت به ربط این دعای فکر نکرده بودم و خداوند توفیق داد به من آگاهی داد که ربطی بین این دو آیه بفهمند تا برام روشن بشه
یک آیه میگه انما امره اذا اراد شیئاً ان یقول له کن فیکون یعنی امر خداوند این گونه است که اگر چیزی را اراده کرد به او میگوید باش پس هست
در آیه دیگر میگوید یسلونک عن الروح قل روح من امر ربی یعنی از تو درباره روح میپرسند بگو که روح از امر پروردگار من است
حالا میدونید از امر پروردگار من است یعنی چه؟
آیه اول جواب شما را میده . میگه امر خداوند آن است که وقتی به چیزی میگوید باش ن چیز به وجود میآید. پس روح ما هم این چنین است یعنی ما هم میتوانیم مثل خداوند کن فیکون کنیم
یعنی ما هم میتوانیم به قول شما زندگی خودمان را خلق کنیم و این خلق کردنه زندگی که شما فرمودید دقیقاً معنایایی است که مطابق قرآن است
سلام طیبه جان
من همیشه فکر میکردم خیلی توی سپاسگزاری خوبم ولی منو آچمز کردی
واقعا آفرین بر تو و قلب پاکت
این حجم از در صلح بودن با خودت به من درس بزرگی داد
این حجم از تسلیم واقعی خداوند و بودن در لحظه واقعا منو به وجد آورد
این حد از توکلت منو شرمنده ی خودم و خدام کرد که چطور من انقدر چشمام بسته بود
من نمیدونم چه بک گراندی در زندگیت داشتی ولی میتونم بگم عالی روی خودت کار کردی و واقعا تحت تاثیر قرارم دادی
موفق باشی عزیرم
درود بر استاد بزرگوارم جناب سید حسین عباسمنش و بانو مریم شایستهی عزیز و یکایک دستاندرکاران سایت الهی عباسمنش و همهی همراهان همفرکانسم.
خدایا پروردگارا سپاس بیکران دارم که مرا در این مسیر زیبای هدایت، آگاهی و رشد شخصی قرار دادی و خورشیدهای هدایت را بر سرم نهادی تا راه گم نکنم.
این بار چندمه فکر کنم بار چهارمه که این فایل زیبا و تکان دهنده را میدیدم و گوش میکردم. خدایا واقعا تو به شکل کاملا سیستماتیک کارها را انجام میدهی و اصلا در کارهای تو اشتباه و خطایی نیست و غریبه و آشنا نمیشناسی! هر کسی هر کاری بکند، پاسخ کارش مشخص و مبرهن است.
خدایا چه خوب از زبان استاد بزرگوارم این کلام زیبای خودت در قرآن کریمت را بر ما میآموزی. حال که این نعمت بیمانند را ارزانی میداری، خواهش میکنم که ما را به نور قرآن هدایت کن به بندگی تمام و کمال خودت! یاریمان کن تا نور تو قلبهای ما را روشن گرداند و چشم دل ما بینا شود تا به عزت و بزرگیت در چاه خودبینی، غرور، نفرت، حسد، حسرت، مقایسهی خویش با دیگران، احساس کمبود، خود بزرگبینی، تکبُّر، ناامیدی از درگاه پرمهرت، سستی و بیعملی، طمع و ناپاکی، هوس و هوا و شهوت و دنیا پرستی نیفتیم و هر لحظه تنها و تنها بندگی تو کنیم که به راه راست هدایت شویم تا هم در این دنیا و هم در آخرت مُتِنَعّمِ درگاه تو باشیم و در درگاه پرمهرت باشیم تا همیشه! آمین یا ربالعالمین.
چه اندازه خوب تفاوت بین دو شکل پاسخ به درخواستهای ما را بیان کردهای!
زمانی که با ایمانی ضعیف و از سر شرک با تو سخن میگوییم و درخواستمان را مطرح میکنیم، چون ظرف ذهنیمان آمادهی دریافت نعمات و برکات و ثروتهای روزافزون تو نیست، آنها را دریافت نمیکنیم چون باور نداریم که میتوانیم از درگاه پرمهرت چیزی بخواهیم و یا اینکه خود را شایستهی دریافت هدایت و نعمات و برکات و ثروتهای روزافزونت نمیبینیم و در نتیجه آنها را غیر ممکن میدانیم و از آنجا که هر چیزی نخست در ذهن ما که ودیعهی شماست شکل میگیرد و سپس در بیرون از ما پدیدار میشود، مُسلّم است که نمیتوانیم آنرا داشته باشیم! چون ظرف دریافتمان کوچک و بیظرفیت است!
ولی وقتی از سر صدق و صفا و اطمینان از اینکه میتوانیم و باید از درگاه پرمهرت درخواست کنیم و اطمینان داشته باشیم که تو ای پروردگار وهّآب، بیش از ما مشتاق به خواستههای ما هستی، آنگاه آن که هیچ، بسیار بهتر و بیشتر از آنرا نیز دریافت میکنیم!
خدایا پروردگارا تنها درخواست من از درگاه پرمهرت این است که مرا رسم بندگی تمام و کمالت را بیاموزی تا به نور هدایت تو به راه راست هدایت شوم و مورد لطف تو قرار گیرم و در دو دنیا مُتِنَعّمِ نعمات و برکات و ثروتهای روزافزون تو شوم. آمین یا ربالعالمین.
سر آخر اینکه استاد بزرگوارم از درگاه خداوند یگانهی بسیار بخشایندهی بسیار مهربان که تنها فرمانروای جهانیان است برای شما، بانو مریم شایستهی عزیز و یکایک دستاندرکاران سایت الهی عباسمنش و همهی همراهان همفرکانسم بهترینها را از درگاه پرمهر الهی خواهانم.
ارادتمند شما
سلام به استاد عباسمنش عزیزم
استاد جان واقعا واقعا با تمام وجودم ازتون تشکر میکنم به خاطر این آگاهی ها ،به خاطر این که قدم های مارو محکم تر میکنید ،به خاطر اینکه باور های مارو قوی تر میکنید،چقدر این دوتا فایل به خصوص برا کسایی که قرآن رو قبول دارن (البته از منظر استاد،منظورم تمرکز روی اصل هستش)گام های انسان رو تو مسیر محکم تر میکنه و باعث میشه آدم با یه اطمینان قلبی این مسیرو ادامه بده،اخه چطور این همه اگاهی به ما گفته نشده نه تو روایت نه تو حدیث نه از طریق کسایی که من عالم میدونستمشون..معلومه چون تمرکز روی اصل نبوده که بخواد این آگاهیا به این بزرگی به قلبشون بتابه،خیلی باورام با دیدن این فایل قوی تر شد البته که نباید یه بار دید هر چقد تکرار بشه باورا هم قوی تر میشه،به نظرم این فایلا رایگان نبود…بازم ممنونم استاد
سلام
درک قوانین جهان در قرآن کریم قسمت 2
در مبحث انسان در مسیر تکامل ایمان
ایمان در انسان، یک مسیر رشد و تکامل است و به ندرت میتوان آن را بهصورت مطلق و قطعی تعریف کرد. به همین دلیل است که خداوند در قرآن به مؤمنان توصیه میکند که در راه ایمان استقامت کنند و تلاش کنند تا ایمانشان را تقویت کنند؛ چراکه ایمان، پروسهای پویا و در حال تغییر است و گاهی با شک و تردیدهای طبیعی همراه میشود.
به عنوان مثال، حضرت ابراهیم (ع)، یکی از بزرگترین پیامبران الهی، در دعاهایش از خداوند میخواهد که به او نشانههایی از قدرت الهی نشان دهد. او در درخواست خود میگوید: «پروردگارا، مرا آگاه کن که چگونه مردگان را زنده میکنی» (البقره: 260). این درخواست نشاندهنده این است که با وجود ایمان قویاش، او به دنبال درک بیشتر و عمقدادن به ایمان خود است.
حضرت علی (ع)، امام اول شیعیان، نیز در زندگیاش با چالشهای فکری مختلفی مواجه بود. او بارها تأکید میکرد که ایمان نیاز به تفکر و تعقل دارد و انسان باید با اندیشه به مسائل نگاه کند. در نهجالبلاغه، او به پیروانش توصیه میکند که در امور دینی با دقت و درک عمیق پیش بروند و همیشه در جستجوی حقیقت باشند.
علاوه بر این، پیامبر اسلام (ص) نیز در موقعیتهای مختلف، از جمله در زمان معراج، به درگاه خداوند دعا میکرد و یاری میطلبید. این نشان میدهد که حتی بزرگترین بندگان خدا نیز نیاز به تقویت ایمان و ارتباط نزدیک با خدا دارند.
در کنار مثالهای معنوی، میتوان به افراد غیر معنوی نیز اشاره کرد. برای مثال، استیون هاوکینگ، فیزیکدان معروف، به رغم تلاشهایش در علم و ریاضی، بارها در مورد محدودیتهای دانستههای بشری و پرسشهای بزرگ وجودی بحث کرده است. او نیز در کتابهایش به جستجو و کاوش در مسائلی مانند وجود خدا و معنای زندگی اشاره کرده و به نوعی از تردید و جستجو در مسیر شناخت سخن گفته است.
اپرا وینفری، مجری و کارآفرین مشهور نیز در مصاحبههایش به تجربیات شخصیاش از تردید و جستجوی معنای زندگی پرداخته است. او به اهمیت سفر درونی و رشد شخصی اشاره میکند و میگوید که هر فردی ممکن است در مسیر خود دچار شک و تردید شود، اما این طبیعی است و باید به عنوان بخشی از فرآیند یادگیری و رشد پذیرفته شود.
از نظر شعر نیز میتوان به این دو بیت اشاره کرد:
به یاد خدا دل شاد کن ای بندگان
که در سایهاش دلهای ما را آباد کن
این ابیات به اهمیت یاد خدا و جستجوی آرامش در ایمان اشاره دارند و نشان میدهند که دل انسانها به یاد خداوند آرام میگیرد.
ما انسانها موجوداتی پیچیده و دارای طیف گستردهای از احساسات و حالات ذهنی هستیم. در این مسیر، به جای لیبل زدن به خاطر تردیدها و ضعفها، بهتر است این احساسات را به عنوان بخشی طبیعی از سفر ایمان و رشد انسان بپذیریم. هر لحظهای که انسان در جهت شناخت خداوند و تقویت ایمانش تلاش میکند، نشانهای از رشد و پیشرفت در راه توحید است.
به همین خاطر، ائمه معصومین (ع) و پیامبران به ما یادآوری میکنند که انسانها با وجود خطاها و تردیدها، همواره میتوانند به سمت خدا بازگردند و در مسیر ایمان رشد کنند. در نهایت، درک این نکته که «ما انسانیم و ایمان ما نیاز به تکامل دارد» به ما اجازه میدهد به خودمان با محبت بیشتری نگاه کنیم و با گامهای کوچک و پیوسته در راه ایمان پیش برویم
با سلام به استاد عزیز و خانم شایسته که لایق بهترینهاست
استاد جان هر وقت خلوت میکنید با اگاهی های عجیب و غریب میاید که انصافا بهترینهای مفسر قران بهترینهای علوم پزشکی و حتی بهترینهای علوم اقتصاد هم براشون جالبه چه برسه به مردم عادی
چند ماه پیش دفتری خریدم و اسمش رو گذاشتم دفتر توحید و جالب اینحاست از اون موقع تا الان شما هر چی فایل میزارید توحیدی هست
هر چی بیشتر میگذره و فایل ها رو میشنوم درکم از اینکه باید مشکلاتم رو با خدا تقسیم کنم و انقدر خودم رو قهرمان ندونم بیشتر میشه چه قدر خوبه یاداوری میکنید که پیامبرها هم همیشه اوکی نبودند و ترس داشتند و چه قدر جالبتر اینکه وقتی گفت من زبونم میگیره و چند تا بهونه دبگه برای نرفتن خدا گفت اصلا اینجوری نیست که میگی ولی وقتی شروع کرد به درخواست خدا بهش دلگرمی داد و گفت برو من حواسم بهت هست
ممنونم از شما
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به استاد عزیزم و هم خانواده های خوبم
آسونی چی هست؟آسونی یعنی احساس خوب آسونی یعنی توجه به نکات مثبت نه منفی ها و ناخواسته ها آسونی یعنی عمل به قانون احساس خوب مساوی اتفاقات خوب آسونی یعنی رهایی و نچسبیدن به هیچ چیزی آسونی یعنی سینه ات که به سمت خواسته ات فراخ شده آسونی یعنی خدا رو همراه خودت دیدن
خدا رو در خود خواسته ات دیدن یعنی به درونت رفتن و درونی به احساس خوب برسی نه اینکه در بیرون و عوامل بیرونی دنبالش بگردی آسونی یعنی تسلط بر درون به جای بیرون. آسونی یعنی قلبت رو دنبال کنی درونت رو دنبال کنی از هدایت تبعیت کنی نه از عقل و منطق و ذهنیت و افکارت. آسونی یعنی وصل شدن به منبع درونیت. آسونی یعنی از منفی نخوای به مثبت برسی آسونی یعنی منفی رو عامل موفقیتت ندونی و از همون اول مثبت ها رو آگاهانه دنبال کنی به جای اینکه بخوای منفی رو ببینی تا از اون به مثبت برسی یعنی از اول مثبت رو باور کنی یعنی خواسته ات رو با باورهای مثبت ببینی و با دنبال کردن باورهای مثبت رو کار کنی و پیش ببری نه با باورهای منفی. یعنی سخت نگیری آسون بگیری استاد تازه دارم معنی این جمله رو کاملا میفهمم که یعنی چی چون کاملا تجربش کردم چون خودم میدونم چه کار کردم و به چی توجه میکردم من فکر میکردم کار کردن روی باورهام یعنی باید منفی باشه تا به مثبت برسونم اش( این یعنی مدار کمبود) چرا نمی اومدم بگم کار کردن روی باورها یعنی مثبت تر کردن و این مثبت تر کردن بشه کار روی باورهام؟ (این یعنی باور فراوانی) چرا دنبال بهتر کردن نبودم چرا نگاهم صفر بود چرا از صفر شروع میکردم؟ چرا منفی در نظرم مساوی صفر بود چرا شروع در نگاهم مساوی صفر بود؟ چرا مثبتها اینقدر در نگاهم کم و سخت بود چرا درست فکر نمیکردم چرا خوب نگاه نمیکردم چرا رجوع نمیکردم ؟ خب اینها رو در شروع کار اصلا نمیفهمیدم و الان میتونم درکشون کنم.
وقتی ریشه ی مسئله ات رو پیدا میکنی و به جای توجهات مختلف به اصل و ریشه میرسی از اون همه شک نجات پیدا میکنی و از فرعیات به اصل میرسی و شروع به کار روش میکنی وقتی به درونت میری و با احساس خوب بهش توجه میکنی و میبینی که کارها روان و لذت بخش انجام میشن همین کارهایی که تا چندی پیش به سختی و با درونی آشفته پیش میرفت استاد جانم من چی دارم بگم از این معجزه که هر آن نفسم از خوشحالی بند میاد استاد عزیزم باورم نمیشه این احساس روان رو استاد باورم نمیشه از اون همه سختی به اجرای قانون تو دل این مسئله رسیدم تغییر مدارم رو کاملا حس میکنم.
خیلی خوشحالم و ایمان و اطمینان قلبی به نتیجه ی قطعی در من خود به خود شکل گرفته و کاملا رها هستم اطمینان خیلی ساده ست خیلی باور پذیره اطمینان اصلا چیز عجیب و غریبی نیست با همون نگاه اول بهش میرسم در حالی که تا چند روز پیش این طور نبودم
تمام احساساتم دارن روان میشن احساساتی که راه قلبم رو بسته بودن استاد معجزه رخ داده چه میتونم بگم از خدایی که بهم شناسوندی استاد عزیزم.
استاد شما گفتین به خودم مشرک نگم وقتی به این چند وقت و درگیر این خواسته بودنم فکر میکردم بعد از گذر ازش و هدایت دوباره ام به سایت اول این حس رو داشتم ولی وقتی خوب نگاه کردم دیدم درسته در سختی بودم البته که نمیخوام سختی رو ستایش کنم اما من نسبت به قبل اگه تکاملی رشدم رو ببینم میتونم فراوانی و لیاقت رو در خودم در همین مدت ببینم نسبت به قبلی که حرکتی نمیکردم و با غلبه هایی که کردم با ایمانهایی که ساختم رشد دادمش و الان که کاملا یه مدار بالا رو احساس میکنم ولی درسهایی رو دارم میگرم که یکیش از مدار سختی فاصله گرفتنه و ساختن باور آسانی ست. از دیروز دارم همینطور به فایلهای توحیدی و ارزش تضاد گوش میدم و به جای تمرکز بر گذشته دارم به موهبتها و زیبایی های این تضاد فکر میکنم و ذهنم رو از نگاه به ظاهر زشت اولیه برمیدارم و میگم این تضاد چه موهبتهایی برام داشته و همینطور هی به احساس بهتر و بهتر وصل میشم الهی شکر
استاد جانم وقتی از مدار سختی حرف میزدید همش داشتم فکر میکردم این فایل رو مخصوص من ضبط کردید اینقدر نشونه برام داشت که قلبم رو آکنده از ایمان کرد استاد مهربونم از سخاوت بی حدتون و بودنتون بی اندازه ممنون و سپاسگزارم الهی که همیشه تندرست و سلامت باشید.
الهی به امید تو…
سلام استاد مهربون و نازنینم، سلام به همه دوستان عزیزم در سایت عباسمنش، امیدوارم حالتون خوب و لبتون خندون باشه، سپاس گذار خداوندم بابت این فرصت دوباره،
نکته ها:
️عاشق همون چیزی که هستم باشم نخوام خودم رو بخاطر بقیه تغییر بدم،
️در همه حال سپاس گذار خداوند باشم،
️درس گرفتن از همه چیز و داستان های قرآنی برای تایید قوانین الهی و مهمتر از اون استفاده اونها در زندگیم،
️با خودم در مورد همه چی صحبت کنم و دلیل انجام هرکاری رو بدونم،
️آیه 7 سوره آل عمران نحوه مطالعه قرآن،
️هدفهام رو بر اساس بهبود خودم انتخاب کنم نه تغییر افراد،
️سرم تو لاک خودم باشه تو کار خدا دخالت نکنم،
️من میخوام ذهن خدارو بخونم مابقی جزئیاته،
️بزرگ شدن در فضای مذهبی دلیل بر درستی مسیر زندگی ما نیست،
️الگو گرفتن از افراد و جهان اطرافم برای زندگی بهتر،
️دیدن خوبی ها در افراد و جهان اطرافم، الصدق بالحسنی،
️دیده ها و شنیده های ما با تکرار در ذهن ما باور تولید میکنن،
️صداقت در زندگی باید برای من بالاترین اولویت داشته باشه،
️استفاده مفید از فضای موجود برای پیشرفت، چیزایی که بدردم میخوره بردارم به بقیش کار نگیرم،
️هیچ چیزی درست نیست و هیچ چیزی اشتباه نیست من به اون چیز معنا میدم،
️اهمیت و دلیل انجام هرکاری رو از خودم بپرسم،
️از خودم بپرسم که میخوام جزء کدوم دسته افراد باشم اونایی که به خواسته هاشون میرسن یا اونایی که بقیه رو به خواسته هاشون میرسونن و به بقیه اجازه سوء استفاده از خودم رو ندم،
️توی جهان اطرافم دنبال الگو ها و چیزهای تکرار شونده باشم،
️ذهن ما با منطق هر چیزی رو قبول میکنه باید ببینه و یا احساسش کنه،
️دنباله رو کسی نباشم مثل گوسفند،
️قرآن و قوانین الهی خیلی ساده هست و من برای فهمیدنش نیاز به هیچ عامل بیرونی ندارم،
️برای درک خداوند و قوانینش سعی کنم ذهنم رو از هر پیش فرضی پاک و با قلبی پاک و بدون قضاوت در جستجوی حقیقت باشم،
️معنای موضوعات و کلمات رو ریشه ای بفهمم و باور عموم جامعه رو چشم بسته قبول نکنم،
️توحید و یکتا پرستی اصل قوانین الهی و قرآن هست،
️هدایت خداوند در هر لحظه نسبی هست و با توجه به شرایطم به من میگه چیکار کنم، مقاومت ایجاد نکنم و تسلیم باشم در مقابل جریان،
️خداوند در قرآن دلیل انجام هر کاری رو گفته،
️همه قرآن برای همه زمان ها نیست،
️درگیر جزئیات نشم بچسبم به اصل،
️همه چیز در حال تغییر، تنها چیزی که تغییر نمیکنه قوانین الهی هست،
️مطالعه بیشتر قرآن و جهان اطرافم برای تایید قوانین الهی،
️دنبال اصل باشم در مسیر جزئیات رو هم یاد میگیرم،
️مثال زیاد خداوند از طبیعت در قرآن برای بالا بردن درک ما از ساز و کار جهان مادی،
️خودم رو با بقیه مقایسه نکنم من منحصر به فردم،
️تفاوت رب و الله در قرآن،
️قدرت دادن به عوامل بیرونی و افراد و هرچیزی بغیر از خودمون یعنی شرک،
️شرک یعنی جهت دهی احساساتمون به اعمالمون.
️تنها گناهی خداوند نمیبخشه شرک،
️فهمیدن معنای کلمات قرآن از زاویه دید خداوند مارو به درک صحیح قرآن هدایت میکنه،
️خداوند من خالق زندگی خودم قرار داده و این با عدالتش هماهنگ، و توحیدی ترین حالت ممکن برای ماست،
️هر چیزی در زندگی دلخواهم نیست ایراد از من هست،
️آدما دستای خداوند هستند و اون از بینهایت دستش میتونه کارهای من انجام بده،
️باور اینکه من خالق زندگی خودم هستم بالا ترین میزان آرامش رو به من میدهد،
️من با افکار و باورهام دارم زندگی خودم رو خلق میکنم، و با تغییر باورهام نتایجم تغییر میکنه،
️وقتی غرور فرمانروایی وجود من باشه و من به خدمت اون در بیام باعث میشه تا در مقابل تغییر مقاومت کنم،
️غرور باید به من خدمت کنه نه من به اون، غرور باید سازنده باشه نه بازدارنده،
️هرچیزی که به ذهن من میرسه ممکن، مگه اینکه من بپذیریم که نمیشود،
️با خودم صحبت کنم و به خودم نشون بدم اونجاهایی که ببین جاهایی که ما تغییر کردیم نتایج هم تغییر کرده،
️من فرمانروای جهان مجزای خودم هستم و باید رهبری کنم تمام ابعاد وجودم رو،
️برای حرکت به سمت خواسته هام باورهای هم جهت با اون در ذهنم ایجاد کنم،
️نوع نگاه ما به اتفاقات معنا میده و اگه بتونیم به اتفاقات جوری نگاه کنیم که به احساس آرامش برسیم نتایج به نفع ما تغییر میکنه،
️دو نوع نگاه وجود داره، نگاهی که به ما احساس خوب میده و همچی رو نسبت میده به خودمون و نگاهی که به ما احساس بد میده و همچی رو نسبت میده به عوامل بیرونی،
️به خودم برچسب نزنم و نپذیرم چیزی در من ثابت، اگه من تو کاری موفق نشدم بخاطر روش اشتباه انجام اون کار نه به خاطر من،
️فقط روی خدا حساب کنم،
️راه حل مسائل و چالشها جوری به ما گفته میشه که حتی نمیتونیم فکرشم بکنیم،
️ما تمرکزمون باید روی هدف باشه نحوه رسیدن بسپریم به خدا، چیز حرام نخوریم، گوشت خوک و خون و مردار و چیزی که به نام غیر خداوند ذبح شده نخوریم…
️ترس مقابل بی ایمانی هست،
️باور به اینکه در هر شرایطی خداوند با منه و هدایتم میکنه،
️گام اول ایجاد باور مناسب هم جهت با خواسته،
️اگه کاری داره سخت پیش میره ایراد در من هست، از خدا درخواست کنم من آسون کنه برای آسونی ها،
️تمرکزم روی بزارم روی خواسته هام بجای اینکه بزارم روی نقاط ضعفم،
️وضوح از طریق تضاد، برخورد ما با مشکلات آرزوهارو در ما متولد میکنن، این جزئی از سیستم جهان،
️حل مسائل و چالش ها کمک میکنه به بیشتر شدن ایمان ما در مسیر خود شناسی و خدا شناسی،
️از خدا آرامش بیشتر طلب کنم دربرابر خودش تا کارها درست انجام بشه،
️خداوند مارو به عنوان انسان پذیرفته،
️ما متمایلیم به سمت خوب یا بد صفر و یک نیست،
️ایجاد باورهای مناسب در مورد خداوندی که جزا دهنده اعمال ماست، خداوندی که بینا و شنواست، عالم، وهاب، رزاق، قدرت مطلق،
️پاسخ خداوند متناسب با در خواستهای ماست بدون قضاوت،
️از عقلم استفاده کنم از چیزی که داره جهان من رو خلق میکنه،
️به یاد آوردن و تکرار اتفاقات خوبی که خداوند برای من انجام داده برای قوی شدن ایمانم،
️به هرچی چیزی توجه کنم از اساس اون توی زندگیم تجربه میکنم،
️من لایق بهترین هام از خداوند بهترین هارو برای خودم بخوام،
سپاس گذارم از توضیحات گران بهاتون استاد عزیزم، سپاس گذارم که اینقدر خوب دارید روی خودتون کار میکنید و اون رو با ما به اشتراک میزارید،
مسیر تکامل شما برای من خیلی درس داره شما یک الگوی کامل برای من هستید و خداوند خیلی کار رو برای من ساده کرده، یکی از بهترین دست های خودش رو سر راهم قرار داده تا بتونم در تمام جوانب از اون الگو بگیرم،
صداقت شما در برابر خودتون تحسین برانگیزه، شما خودتون رو به همون شکلی که هستید پذیرفتید و حتی سعی نکردید اسم خودتون رو تغییر بدید و با احساس خوب اسم خودتون اول همه فایل ها میگید، اسمی که هم جسم شمارو تمیز میده از دیگران و هم پیشینه شمارو بیان میکنه برای مخاطب،
صداقت برای من توی شخصیت شما خیلی چشمک میزنه، همین صداقت شماست که هر روز داره شمارو به سمت توحید هدایت میکنه و از شما خلیل الله ساخته، عاشقتونم،
خیلی این فایل برای من آگاهی داشت، هر بار از این نوع فایلها میزارید به مهارت من در مطالعه قرآن و کشف قوانین زندگی و استفاده از این آگاهی ها در عمل و زندگی خودم بیشتر افزوده میشه، تمام سعیم رو میکنم تا بتونم مثل شما برای دل خودم زندگی کنم نه دیگران،
توی داستان حضرت موسی توی سوره شعراء وقتی به آیه های قبل و سوره قبل و حتی اسم سوره نگاه میکنی میبینی خداوند داره ذهن رو جهت دهی میکنه به سمتی که اگر حرص بزنی برای انجام کاری، که اگر بخوای ناآگاهانه کاری رو انجام بدی و افسار ذهنت رو رها کنی و تمرکز کنی روی ناخواسته هات و نگران باشی یعنی داری مقاومت ایجاد میکنی و نمیخوای تغییر کنی، میشی از پیروان فرعون میشی کسی که در مقابل تغییر مقاومت شدید داره، و در مقابل رب و هدایت گر جهان هستی غرور داره و فکر نمیکنه که بشه جوره دیگه ای هم فکر کرد، فکر نمیکنه که اصلا راه دیگه ای هم وجود داره و به شیوه پیشینیانش میخواد عمل کنه…
غرور سازنده رو در نظر بگیریم و کاری که انجام میده، غرور از ویژگی های هست که بازدارنده هست و موجب میشه تا ما کارهایی که باعث میشه تا ارزش خودمون پایین بیاریم انجام ندیم، یعنی یه ثبات به ما و باورهامون میده، و اگر ما اون به خدمت خودمون در بیاریم و نزاریم طغیان کنه میشه غرور سازنده و به ما کمک میکنه در مسیر خودشناسی،
ولی اگه از پیروان اون بشیم و ما به خدمت اون در بیایم و بچسبیم به اون باورهایی که قبلاً نسبت به شرایط اون موقع ایجاد کردیم و بزاریم ثابت بمونن و تغییرشون ندیم داریم به گسترش اون غرور به گسترش قلمرو فرعون وجودمون کمک میکنیم و کسی که برده باشه به هیچ جا نمیرسه و هیچ رشدی نمیکنه و باید بدبخت باقی بمونه،
توی داستان سوره شعرا میبینیم که موسی وقتی با خداوند ارتباط برقرار میکنه خبری از خونواده اش نیست، خبری از کسانی که تحت فرمانش هستند نیست، پیروانی نداره چون پذیرفته که من همینم که هستم و همین به قول استاد باقی میمونم، اصلا فکر نمیکنه که شرایط میتونه تغییر کنه اگر من تغییر کنم و قدرت دست منه…
ولی توی داستان سوره طه قضیه فرق میکنه اون با خونواده خودش هست و به اونها میگه بایستید تا من برم ببینم اونجا چخبره و اون آتش چیه و فقط هم اون میدیده اون آتش رو و نشون دهنده قدرت تشخیص و رهبری موسی هست و داره ویژگی های رو بیان میکنه که موسی مسئولیتی رو پذیرفته و داره خونواده و یا گروهی رو هدایت میکنه، داره از ویژگی های خالق و رهبر بودنش استفاده میکنه، و ایمان داره که میشود شرایط رو تغییر داد و به نفع خودش استفاده کنه و راه رو پیدا کنه،
حالا دیگه موسی صاحب نگرش و رسالت شده، همسر دار شده و ویژگی های به اون اضافه شده که توی داستانش در سوره شعراء نیست، موسی انعطاف پذیر تر شده، موسی خاضعتر شده و غرورش رو 8 یا 10 سال زیر پا گذاشته و به فردی بزرگتر و عالم تر از خودش خدمت کرده و یا جور دیگه ای فکر کرده بعد پاداش اون خضوع و خشوع رو گرفته و همسر دار شده…
انگار موسی وقتی به مدین میره به یه سرزمین دیگه پا میزاره، انگار به یه نوع نگرش دیگه فکر میکنه تا اون آرامش سابق به دست بیاره،
اون نوع نگرشی که باعث شده تا خودش مسئول زندگی بقیه بدونه و بخاطر گشته شدن اون فرد خودش رو سرزنش میکرد هنوز باهاش بوده مثل یه دم… و آرامش رو از موسی گرفته بوده، و این تضاد باعث شده تا موسی در پی علت اون ناهماهنگی باشه و وقتی تسلیم خداوند شده و از اون غرور و یا ویژگی و یا باور نامناسب خودش رو جدا کرده، بعد هدایت شده به سمت نگرش و یا ویژگی که احساس آرامش رو بهش میداده، بعد هدایت شده به سمت اون چشمه و دختران…
بعد ایجاد این ویژگی و یا نوع نگرش موسی، بعد ازدواج موسی توی داستان سوره طه جور دیگه ای از خداوند درخواست میکنه، خداوند اون تنها بدون خونواده ملاقات میکنه و بهش میگه کفش هات رو دربیار، بدون هیچ دیدگاه و باوری بدون هیچ پیش فرضی وارد شو و بعد عصای موسی به اژدها و دستش رو نورانی میکنه تا با نوع نگرش جدیدش بتونه همچی رو اون جوری ببینه که بهش آرامش میده و تصدیق کننده ذات پاک پرودگار،
جایگاه موسی نزد خداوند در مقام یه رهبر و خالق هست که بر اساس اون درخواست هایی میکنه از خداوند، ویژگیها و چیز هایی میخواد که میتونن بهش خدمت کنن و در مسیر اون یاری کنن،
خداوند به موسی آرامش داد تا بتونه تصمیم درست رو بگیره در مقام خالق، خداوند به موسی غروری سازنده داد که به اون خدمت کنه و هارون رو داد تا پشت موسی به اون گرم باشه و تسبیح گوی او باشند،
خداوند اجابت کرد دعاهای موسی رو وقتی که موسی مقاومت هارو شکست، وقتی موسی اون غرور و اون سد رو شکست و اجازه داد آب و آگاهی بر روی خاک وجودش جاری بشه و اون آباد و بارور کنه و خواسته های جدید در اون متولد بشن…
بازم برمیگردیم به صداقت، موسی به خداوند میگه تو همیشه از حال آگاه بودی، کی با ماست که از حال ما آگاه باشه، خدا کجاست…
کی از رگ گردن به ما نزدیکتره، کی از مادر به ما مهربون تره، کی از پدر برای ما حامی تره، کی داره مارو هدایت میکنه، کی مارو جانشین خودش قرار داده و با ما عهد بسته و همچی رو مسخر ما و خودش قرار داده، ما کیو جز خودمون داریم…
انتخاب صداقت و نقطه مقابلش ناصداقتی مخصوص این دنیای مادی هست و در جهان پس از مرگ ما صداقت مطلق هستیم و نقطه مقابلی نداریم و همین ویژگی باعث میشه تا جزای اعمالمون رو به دون هیچ احساسی به طور سیستمی بخودمون بدیم، پس صداقت در تمام جوانب و ابعاد زندگیمون لحاظ کنیم و از خداوند درخواست کنیم تا مارو به را راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده هدایت کنه، خیر دنیا و آخرت رو به ما عطا کنه، مارو با صدیقین و شهدا و صالحین مهشور کنه و هر روز مارو بیشتر از دیروزمون در مقابل خودش تسلیم کنه، الهی آمین…
امیدوارم بتونم به این آگاهی در زندگی دنیوی و اخروی خودم عمل کنم، خدایا منو به حال خودم وامگذار، دستم بگیر و در بهشت نزد خودت خانه ای امن برای من قرار بده، عاشقتونم.
سلام
استاد چندین ساله که مثل گذشته قرآن و نمی خونم اون وقتایی که تو ماه رمضان بهمون می گفتن بهتره که کل قرآن و ختم کنین منم همه تلاشم و می کردم که تمام قرآن و بخونم هر روز یه جزء و می خوندم فقط و فقط عربی بدون اینکه بفهمم چی خوندم و اخر ماه هم مثل کسی که به خط پایان رسیده باشه احساس پیروزی می کردم که دیگه وظیفه مو انجام دادم دیگه خدا منو بخشیده حالا دوباره شروع کنم به زندگی همیشگیم آخ چقققدر در اشتباه غوطه ور بودم واقعا نمی دونم چطور خداوند بهم لطف کرد و مسیر درست و نشونم داد خدایا شکککککککککرت
استاد الان که چندین ساله قرآن و با تعمق بیشتر از گذشته می خونم علاقه م و وابستگیم به قرآن چندین برابر شده یه زمانهایی که فرصت خواندن قرآن پیش نمی یاد یا کم پیش می یاد واقعا دلم براش تنگ می شه
استاد تصورم در مورد قرآن در گذشته این بود که یه کتاب آسمانی اومده که درکش برا ماها سخته و چون سخته وظیفه نداریم در موردش فکر کنیم فقط وظیفه داریم اون و بخونیم وظیفه علما و روحانیون هست که قرآن و بخونن و برا ما تفسیر و توضیح بدن و ما اون تفسیر ها رو بخونیم و هر جایی که تونستیم عمل کنیم هر جایی که نتونستیم که سخت هست ولش کنیم این وظایف برا ما نیست برا سطح بالایی ها هست ما سطح پایین ها فقط همین ها رو می تونیم انجام بدیم یعنی قرآن و بخش بخش کردیم یه سری فقط مخصوص اون ادم های پرهیزگار خداترس که شبانه روز نماز و قران و تسبیح می کنن یه بخش هم مخصوص ما ادمهای معمولی هست که توانایی جسمی و ذهنی انجام این کارها رو به دلیل اینکه سخته نداریم
واقعا استاد در جهل عمیقی بودیم ولی خدا رو صدها هزار مرتبه شککککککر که خداوند به من لطف کرد و این آگاهی ها رو در اختیارم گذاشت
استاد از شما هم خیلی خیلی تشکر می کنم که دستی از دستان خداوند شدین و این آگاهی ها رو رایگان در اختیار ما قرار دادین و این طرز خواندن قرآن و مقایسه آیه ها برام الگویی شد که منم از این روش برای خواندن استفاده کنم
راستی استاد خیییلی دلم برا مریم جان و پارادایس تنگ شده
در پناه خداوند مهربان شاد و سلامت باشین