پشت صحنه سایت استاد عباس منش | قسمت 3

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار خدیجه عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

بنام خداوند هدایتگر و وهاب که عاشقانه مرا در رسیدن به خواسته هام حمایت و هدایت می کند

سلام به استاد عزیزم و مریم جان شایسته

و یه سلام ویژه هم به آقا ابراهیم عزیز مدیر فنی قدرتمند سایت

همین اول باید تشکر کنم از استاد که این فایل عالی رو آماده کردین که ظاهرا توش دارین از کارهای فنی سایت که باعث بهبود عملکرد سایت شده میگین ولی بازم توش رازهایی رو بازگو می کنید که همون اصل همیشگیه که تو همه آموزشهاتون هست.

و بعد تشکر می کنم از آقا ابراهیم عزیز که واقعا مثل یه قهرمان تو دل ترسهاشون رفتن و مرحله به مرحله مشکلات سایت رو حل کردن که الان ما تو این بهشت براحتی به هر کوچه ش سر میزنیم و کلی لذت میبریم. واقعا دست مریزاد

نکاتی که من از صحبتهای استاد یاد گرفتم این بود.

✅ شاید یه مساله ای به لحاظ منطقی راه حل نداشته باشه اما الهام یه دریچه ای رو باز می کنه که ذهن منطقی به خاطر باورهای محدود کننده اش نتونسته ببینه

✅ تنها وقتی الهامات رو دریافت می کنی که تسلیم خداوند باشی و باور داشته باشی که جواب حل مساله ت رو می گیری

✅ رمز این که خداوند الهام کنه اینه که ما رها کنیم و بریم سراغ کارهای دیگه

✅ آدم باید ایمانشو نشون بده و حرکت کنه، هر چقدر مساله حل می کنی و هدایت الله رو میپذیری هی قویتر میشی و هر بار کار راحت تر میشه

✅ اگه یه مشکلی اینقدر سخت بود که اشکتو در آورد تو از اون سرسخت تر باش.

✅ وقتی باورهامون رو درست می کنیم، وقتی هدایت خداوند رو میپذیریم، وقتی اجازه میدیم خداوند هدایتمون کنه، خدا هدایت می کنه و دستان خداوند میان

و چیزهایی که از حرفهای آقا ابراهیم یاد گرفتم

✅ اینکه ایشون اینقدر عشق به کارش داشته که تو سفر که شاید هممون بگیم بریم سفر یکم راحت باشیم نشستن و ۲۰۰ ساعت کلیپ آموزشی نگاه کردن. و بازم یاد جمله استاد میوفتم که میگن «نگاه اکثریت جامعه به شغل اینه که چه کاریه که ازش پول دربیاریم ولی اصل اینه که چه کاریه که من دوسش دارم و حتی اگه بهم پولی هم بابتش ندن اونو انجام بدم» و من خیلی تحسین کردم این علاقه و این پشتکار آقا ابراهیم رو.

✅ قسمت بعدی که خیلی برام جالب بود اون وقتی که داستان هدایتشون به اون خط کامنت که باید حذف میشد رو گفتن. و اینکه سه بار حذفش کردن و باز برگردوندن. واقعا ذهن منطقی ما چقدر مقاومت داره. و بازم تحسین می کنم آقا ابراهیم رو که اینقدررر عالی الهاماتشون رو شنیدن و عمل کردن بهش.

✅ درس دیگه این بود که آقا ابراهیم عزیز گفتن من باور داشتم که قابلیت یادگیری رو دارم و هیچ مساله ای برای من حل نشدنی نیست.،

✅نکته قشنگ بعدی این بود که« آدم تا نتیجه نگیره حتی اگه یه استاد عباسمنش هم کنارش باشه که بگه تو میتونی ذهنش مقاومت می کنه. اما وقتی نتایج خورد خورد جمع میشه اعتماد به نفست میره بالا و می فهمی استاد درست می گفت، من نمیتونستم ببینم» استاد واقعا تحسینتون می کنم که اینقدر در عملگرایی قدرتمند هستین که با وجود تمام مقاومتهای آقا ابراهیم شما کوتاه نیومدین و میدونستین راهش فقط همینه و جز این راهی نیست. یعنی حتی دیگران رو هم مجاب میکردین تا اون چیزی رو انجام بدن که شما میخواین

✅ جمله بعدی این بود که آقا ابراهیم گفتن «من شهادت میدم که استاد عباسمنش براش فرقی نداره که با کی داره حرف میزنه، داره فایل رایگان ضبط می کنه یا محصول، هر آنچه که بهش گفته بشه رو بدون هیچ فیلتری میگه». و منم با تشکر از آقا ابراهیم عزیز میگم نیازی به شهادت نیست و ما همه، این موضوع رو با گوشت و خونمون حس کردیم که استاد تو استادی بی نظیره و بخاطر همینه که هممون عاشقشیم♥️♥️♥️

✅ نکته آخر این بود که گفتین« عزت نفس من برمیگرده به قبل و بعد از کار کردن با شما، شما به همون اندازه که سخت گیری همونقدر هم اعتماد می کنی و انتظار داری و اون انتظار باعث میشه که طرف نتیجه بگیره و اون نتیجه باعث میشه اعتماد به نفس بره بالا» واقعا تمام نکاتی که استاد دارن آموزش میدن رو تو زندگی و رفتارشون میشه دید و با تمام وجود حس کرد.

استاد جان بی نهایت سپاسگزارم که عاشقانه این فایلها رو آماده می کنین و هر روز این بهشت رو زیباتر و جذابتر می کنین. ♥️♥️

از خدا میخوام هر روز تو مسیر توحید قویتر و مصمم تر و ثابت قدم تر بشیم.

خداوندا من به هر خیری‌ که از تو برسد محتاجم هدایتم کن الله مهربانم♥️♥️

منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.

پشت صحنه سایت استاد عباس منش | قسمت 1

پشت صحنه سایت استاد عباس منش | قسمت 2

 

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    511MB
    33 دقیقه
  • فایل صوتی پشت صحنه سایت استاد عباس منش | قسمت 3
    30MB
    33 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

65 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زلیخا جهانگیری⁦» در این صفحه: 2
  1. -
    زلیخا جهانگیری⁦ گفته:
    مدت عضویت: 2268 روز

    سلام

    هرچقدر از ارزش و اهمیت این قسمت بگم، بازم کمه.

    استاد خیلی متشکرم برای اجرای این ایده تون… که مدیر فنی گرامی بیاد و از بک اند کار توضیح بده، استاد متشکرم که این توضیحات رو از نگاه قانون پیش میرید. متشکرم که در حین توضیحات کارهای سایت، اینهمه سخاوتمندانه قانون رو در لحظه لحظه ی زندگی بهمون آموزش میدید. مدیر فنی عزیز، چقدر شما شجاع هستید، چقدر بزرگوارید، چقدر توانا و قدر هستید شما… تحسین برانگیزید شما… خدا قوت

    مثالی که برای کد کامنت زدید، چقدر درس داشت برای من، این هدایتی عمل کردن به این مساله، علاوه بر اینکه برای خودتون ایمان و باور می ساخت، چقدر ایمان مارو قوی تر کرد… توی این داستان، من فهمیدم، من درک کردم که ساخته ی بشر قطعا با باگ و خطا همراه خواهد بود، چون هیچ انسانی کامل نیست و نمیتونه یک محصول یا یک پلت فرم کامل و بی عیب و نقض ارائه بده، اون خداوند هستش که کامله، بی عیب و نقصه! توی این داستان کاملا درک کردم که اینقدر روی دانسته های خودم پافشاری نکنم، فهمیدم روی ساخته های بشر هم خیلی اطمینان نکنم، هرچقدر هم اون ساخته ها (php) توسط غول های دنیا نوشته شده باشه، و سالها طبق تکامل بهتر شده باشه، ولی باید همیشه توی ذهنم باشه که ممکنه باگی هم داشته باشه، و این طوری ذهن منطقی من کمی رهاتر میشه و اجازه میده خدا هدایتش کنه. چقدر تعریف این داستان عالی بود آقا ابراهیم، واقعا ممنونم ازتون. ممنونم که عمل کردید و ممنونم که برای ما هم تعریف کردید.

    اون باورهای خوبی که در مورد خودتون گفتید، که قدرت یادگیری دارید، چقدر زیبا بود. من هم همیشه احساسم نسبت به خودم اینطوری بوده! و همیشه توی مصاحبه های قبلی برای دریافت پروژه یا استخدام شدن، این احساس رو هم منتقل می کردم ناخودآگاه، و طرف مقابل فرکانس من رو دریافت می کرد، مخصوصا وقتی یکبار پروژه ی برنامه نویسی اندروید گرفتم، بدون هیچ گونه نمونه کاری، (و هیچ گونه پارتی یا آشناییتی) من در یک گروه برنامه نویسی پذیرفته شدم، و چقدر هم راضی بودم از شرکت در اون پروژه، و به لطف خدا اینقدر هم عالی پیش رفته بودم، مسئول پروژه هم از من راضی بود، و از اونجایی که من تمایل داشتم دورکاری کار کنم، از توی خونه راحت بودم کار کنم، با اون گروه خداحافظی کردم و خودم توی خونه سایتم رو راه اندازی کردم…

    آقا ابراهیم عزیز، هرآنچه از وردپرس و کدنویسی می گفتید و مطالبی که در این مدت آموخته بودید، هم درک می کردم، هم انگار بیشتر خودمو به یاد می آوردم، منم قبلش اصلا وردپرس کار نکرده بودم، و نمی دونستم سایت و هاست php سئو و قالب و افزونه و کلی اصطلاحات دیگه چی هستن… و توی این مدت فقط با لذت آموختم و مسائل رو حل کردم، و جاهایی واقعا میشد که وقتی یک مساله رو بالاخره می تونستم حل کنم، می ایستادم و به افتخار خودم کف میزدم، و ارزش کاری کردم رو فقط خودم می فهمم و خودم. چون بدون هیچ گونه استادی که بیاد بهم آموزش بده، فقط خودم بودم و هدایت خداوند.

    منم دوتا مثال دریافت هدایت توی همین سایتم که خیلی منو به فکر فرو برد، که باعث شد مفهوم هدایت رو درک کنم و قدرت هدایت رو بیشتر بفهمم رو می نویسم براتون.

    یکیش این بود که، توی یکسری سایت ها دیده بودم، در بکگراند یه موج های رنگی هست، خیلی خوشم اومده بود و اونو میخواستم، و شروع کرده بودم توی فتوشاپ اون موج رو طراحی می کردم، و یکی دو روز درگیر بودم توی فتوشاپ، چون موج صاف در نمی اومد، یا وقتی خروجی می گرفتم وتوی سایت آپلود می کردم استفاده کنم، خوب در نمی اومد، یا توی کامپیوتر خوب دیده میشد ولی از طریق گوشی، به هم ریختگی داشت، از طرفی چون عکس بود، سرعت لود سایت رو پایین می آورد…از اونجایی که به لطف خدا علاوه بر بیزینسم، خانه دار هم هستم، رها کردم و اومدم سراغ کارهای خونه، فردای اون روز، من هدایت شدم به صفحه ساز المنتور، چیزی که اصلا نمی دونستم وجود داره و چی هست، نصب کردم و پیش رفتم و همینطور که داشتم گزینه هاشو امتحان می کردم تا سردربیارم چی به چیه، یهو به یه گزینه ای رسیدم و زدمش و یه موج خیلی زیبا گرادینت تشکیل شد، منو می گی، اینقدر خوشحال شدم که نگو، اصلا متحیر شدم از اینکه مساله جور دیگه ای که من فکرشو نمی کردم حل شد، استاد توی این فایل گفتند هدایتی کار کردن اینقدر سرعت و کیفیت به کار بخشیده میشه که باور نکردنیه، دقیقا من توی این مثال تجربه کردم، حالا اون موج دیگه در قالب عکس نبود که سنگین باشه، سبک بود، رنگ بود فقط، پس سرعت لود سایت رو تحت تاثیر قرار نمی داد، توی تمام صفحه نمایش ها به خوبی نمایش داده میشد و از اون مهمتر خیلی سریع و به میزان زدن یه دکمه و گزینه انجام شد. سریعتر و با کیفیت تر من به این خواسته رسیدم. و این تجربه و دریافت هدایت، همان روزهایی بود که داستان هدایتی الهی یک و دو روی سایت می اومد و من اون روزها، حال عجیبی داشتم، انگار تازه بیدار شده بودم و بصورت گنگ مفهمومی از هدایت و مثال های هدایت رو داشتم درک می کردم. این تجربه خیلی باعث شد مفهمون هدایت رو بهتر درک کنم.

    و تجربه ی بعدیم که یجورایی مثل پاک کردن اون کد کامنت شماست، یعنی باک داشتن ساخته های بشر. این بود که بازهم من در طی سایت داریم، قدم بعدی رو برداشته بودم، از وقت سایت رو خریدم قالب رایگان ولی قدیمی و پر از باگ مثلا هدیه روی هاست بود، برای منی که تازه کار بودم کمک کننده بود، ولی بعد از حدود 6 ماه این قالب خیلی اذیت می کرد و من یه قالب بهتر و رایگان خارجی یافتم و شروع کردم به شخصی سازیش. و قدم در این مسیر گذاشتم و خداروشکر می کنم که به سرانجام رسید و الان از نتیجه ی کار راضی هستم. درحالیکه تعویض قالب و شخصی سازیش، قبلش برام یه مساله ی بزرگ بود و میترسیدم نکنه نتونم از پسش بربیام و همینی هم که هست رو از دست بدم. ولی شروع کردم. رسیدم برای شخصی سازی منو. منو سمت چپ بود و من میخواستم سمت راست باشه، هرچقدر توی گزینه ها گشتم و تست کردم، منو نمی اومد سمت راست. یه گزینه داشت توی وردپرس که نوشته راست و چپ و وسط، و گزینه ی راست انتخاب بود. خلاصه دیدم نمیشه، طبق گفته ی استاد، من رها کردم، چون توی ذهنم این بود که این کاریه که باید برم توی کدنویسیش بگردم ببینم مشکل کجاست، و حلش کنم، و از اونجایی که کدنویسی وردپرس رو هنوز واردش نشدم و فقط در حد آشنایی هستم، اینم برام سخت بود، موقت گذاشتم کنار، گفتم کارهای واجب تری هست، رفتم اونارو انجام بدم تا سرفرصت برم سراغ راست چین کردن منو… اتفاقی که افتاد این بود که بازهم حدود یک هفته بعد، من سراغ تنظیمات چیز دیگه ای به بخش سفارشی سازی وردپرس رفته بودم و واقعا کاملا ناآگاهه و غیرعمد، سر از تنظیمات منو درآوردم و بازهم ناآگاهانه در اصل هدایتی، روی گزینه ی چپ برای تنظیم منو زدم، و منو اومد راست… به همین راحتی منو اومد سمت راست صفحه. من بازهم همینجوری هاج و واج موندم از کار هدایت. یعنی ساخته ی بشر بازم باگ داشت، گزینه ها برعکس عمل می کردن. یعنی راست رو انتخاب می کردی منو میرفت چپ و گزینه ی چپ رو انتخاب می کردی، منو میرفت راست… بازم اینجا هدایت رو بیشتر درک کردم. اینکه به جای اینکه من روزها و هفته ها وقت بزارم تا از طریق کد نویسی که تسلطی بهش ندارم، و کلنجار رفتن باهاش برای راست چین کردن منو، با زدن یک دکمه در صدم ثانیه در راحت ترین حالت در رضایت بخش ترین حالت، مساله بازم حل شد.

    واقعیت اینه انسان محدوده، انسان میتونه محدود درک کنه، زاویه ی نگاهش حتی محدوده، توی مسال استاد برای کدنویسی ایشون که گفتن هدایت از زاویه ی دیگه ای نگاه کرده بود به قضیه و مساله راحت حل شده بود، خداوند آگاه و عالمه، به تمام زوایا، به تمام باگ ها و خطاهای بشر، راه حل تمام مسائل رو میدونه حالا ما باید به جای اینکه مطمئن باشیم به علم و آگاهی خودمون، به جای اینکه مطمئن باشیم به ساخته ی بشر، ایمان داشته باشیم و مطمئن باشیم به خداوند و هدایت هاش و توی ذهنمون احتمال اینو بدیم که ممکنه این ساخته ی الان خطا داشته باشه و بیشتر تسلیم تر باشیم.

    استاد و خانم شایسته و آقا ابراهیم گرامی، هرچقدر از شما برای این اقداماتتون تشکر کنم؟! این صحبت ها، باعث میشه ما بیشتر بتونیم هدایت رو بفهمیم بیشتر بتونیم تسلیم تر باشیم، طبق منطق و مثال هایی که از شما میشنویم و همین باعث میشه تجربه ی های خودمون رو به یاد بیاریم و بازهم بیشتر تسلیم تر بشیم… بی نهایت سپاسگزارم…خدا قوت، انشالله همیشه خوش و خرم باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  2. -
    زلیخا جهانگیری⁦ گفته:
    مدت عضویت: 2268 روز

    سلام نفیسه ی عزیزم

    ممنونم از شما برای حرفای قشنگ و انرژی بخشت

    بهت تبریک می گم که تا قدم هشت با بچه ها همراه بودید، تحسنت می کنم و این همراهی برای من ارزشمنده…

    خیلی خوبه که تصمیم گرفتی سایت خودت رو راه اندازی کنی. من که به شخصه توی این مسیر خیلی رشد کردم و چیزها یاد گرفتم، و بیشتر به قوانین آگاه تر شدم.

    برای راه اندازی سایت پیشنهاد میدم یک دوره ای وقت بزاری و هر آنچه اصطلاح می شنوی رو تحقیق کنی، از قالب و هاست و وردپرس و سئو و صفحه ساز و هرچی که هست… بعد خودت متوجه میشی که چه کاری بهتره.

    من از یه سایتی هاستم رو خریدم که از پشتیبانیش و پکیجشون خیلی راضی بودم، و در خرید سالانه شون، یه قالب رایگان هدیه میدادن، این قالب رایگان رو هم خودشون نصب شده تحویل میدادن، این قالب فیک بود و آپدیت نشده بود، و برای آپدیت باید میرفتیم از یه سایت دیگه خرید می کردیم که اونم خودش فیک بود، چون اصل این قالب ها برای یه شرکت خارجی بود و ایرانی ها نال(یعنی همون فیک) شده اش رو میفروختن.

    من سرچ کردم یه قالبی که فیک نباشه و آپدیت بده براش پیدا کردم، ولی خب انگلیسی بود…و خودم فارسی سازیش کردم، که راحت بود فارسی سازیش. و صفحه ساز المنتور استفاده می کنم که خیلی راضی هستم ازش، کلی امکانات میده، رایگانم هست. راحتم هست.

    برای انتخاب قالب، من دو انتخاب داشتم:

    1- اینکه اون سایته یه قالب رایگان ولی قدیمی میداد، از اونجایی که من خیلی ناآشنا بودم به مفاهیم، خب کمک کننده بود برام توی اوایل. ولی بخاطر باگ هایی که داشت، زمان ازم میگرفت. یا اینکه من کلی وقت گذاشتم و کار با این قالب رو تنظیماتش رو یاد گرفتم و تا حدی مسلط شدم، و همین وقت گذاشتن ها بازم ازم زمان برد.

    2- یا اینکه از همون اول میرفتم سراغ قالب درست و حسابی، و از همون اول با این قالب پیش میرفتم. ولی من اصلا آشنا نبودم به این کارا، همه چی برام گنگ و پیچیده بود، درک نمی کردم، نمیتونستم تفکیک کنمشون، و نمیدونستم چطور قالب نصب کنم، چطور تنظیماتشو انجام بدم، چطور صفحاتم رو بسازم و ….

    من مسیر اول رو رفتم، و نمی دونم اگه مسیر دوم رو می رفتم بهتر بود یا نه!

    ولی برای شروع حتما از قالب های آماده استفاده کنید. چه (انگلیسی و اصل) و چه (فارسی و نال)! چون قالبی که خودتون بخواید طراحی کنید و اتصال اون با وردپرس، نیاز به حرفه ای شدن داره، چون باید کدنویسی بلد باشید.

    بعد از مدتی که تحقیقات لازم رو کردید، کار رو شروع کنید، چون آدم توی مسیر، در طی سایت داری تازه بهتر میتونه تصمیم بگیره و عمل کنه و یاد بگیره.

    تازه یک مدت باید سایت داشته باشه آدم، مسایلش رو حل کنه، چم و خم کار دستش بیاد…

    سایت داری برای من عین یه کلاس درس بود، بیشتر از اینکه برام پول بسازه، داره منو آموزش میده. احساس می کنم مثل دانشگاهه برام، همونطور که توی دانشگاه، چهارسال یا بیشتر توی یک موضوعی تحصیل می کنیم و آموزش می بینیم، بعد فارغ التحصیل میشیم و میریم استخدام میشیم توی اون رشته، یا بیزینس خودمونو میزنیم توی اون رشته. سایت داری هم برای من اینطور بود. تا یک مدت انگار توی دانشگاه هستم، کلی مباحث ناآشنا یاد گرفتم و تا حدی مسلط شدم. با اینکه من رشته ام کامپیوتر بود، ولی اصلا سایت داشتن دنیای خودشو داره، مسائل خودشو داره که باید حل بشه.

    و اینکه من چون محصولم هم اماده نبود، و قدم به قدم که سایت رو پیش میبردم، محصول هم آماده می کردم…و اینجا هم خداوند هدایتم می کرد، مثلا یه بازدید کننده ای سایت تماس می گرفت و میپرسید فلان کارتونها رو هم دارید؟ (کارم آموزش انگلیسی برای کودکانه) بعد من کاملا متوجه میشدم که این هدایت خداست و میرفتم سراغ ترجمه و تهیه ی مجموعه ی اون کارتون ها، و به لطف خدا الان بعد از یک سال و چندماه سایت داری، خیلی راضی ام، مخصوصا وقتی اینطوری قدم بعدی مشخص میشد که بین اینهمه کارتون و مجموعه، من کدوم رو انتخاب کنم؟! این سبکی خیلی هدایت می شدم توی کار. درکل بخاطر علاقه ای که دارم توی این زمینه، مسیر برام لذت بخشه.

    شمام شروع کنید. موفق باشی عزیزم.

    امیدوارم توضیحاتم به دردت بخوره و خبرهای خوب از پیشرفتت بشنویم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: