توحید عملی | قسمت ۱ - صفحه 104
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/09/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-09-07 23:58:492022-09-24 08:54:32توحید عملی | قسمت ۱شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام رب وهاب و هدایتگرم
سلام به دوستان عزیزم
روز 65 ام سفرنامه
خدایاشکرت برای امروز و هر چه که به امروز ختم شد
خدایاشکرت برای اینکه همزمانی هات قوانینت اینقدر عالین
یاد گرفتنشون اینقدر عالیه و حال خوب کنه
من عاشقتم خدا
شکرت برای اینکه زندم و فرصت دارم برای تغییر زندگیم و هماهنگ شدن با قوانینت
شکرت که هر لحظه هدایتم میکنی به سوی راحت زندگی کردن و به سمت نعمت های بیشتر
شکرت که برای اینکه در سلامتی کامل هستم برای اینکه میتونم راه برم به راحتی نفس بکشم، فعالیت هام رو انجام بدم
شکرت برای توانایی دیدن، شنیدن این آگاهی ها نوشتن در موردشون و خوندنشون
شکرت برای این که من رو به این مسیر هدایتم کردی
شکرت که هر لحظه پاسخ درخواست هام رو میدی و خوشحالم میکنی
این روزا حالم بات عالیه
واقعا عاشقت شدم
خیلی دنبال این احساس بودم
همیشه داشتمش ولی انگار کامل نبود
اما الان احساس می کنم که وصل وصلم وصل بودم متوجهش نبودم و این وصل بودن به تو رو مقید کرده بودم به شروطی
در حالی من چه بخوام چه نخوام وصلم به تو چون تو اصل منی
خداجونم شکرت برای آشنا شدن با استاد مریم جون و این خانواده
شکرت برای این آگاهی ها
شکرت که هر لحظه میتونم زندگیم رو تغییر بدم و زندگی من در هر لحظه رخ میده و تو هر لحظه جوابگوی من هستی
خیلی خوبه که اینقدر عاشقمی
خیلی خوبه که اینقدر عاشقتم
دوست دارم دوست دارم دوست دارم دوست دارم دوست دارم
(این فایل های توحید عملی رو دارم یه جور دیگه میفهمم :)) ).
عاشقتونم
در پناه الله یکتا باشید.
سلام با بینهایت عشق
23 . سومین باری که سبب شد من بیام و برای روز 23 از روز شمار تحول زندگیم اینجا بنویسم
نمیدونم دلیلش چیه ولی میدونم خدا باز هم بهم میگه
من هنوز نخوابیدم و اومدم قسمت همین فایل دوباره توضیحاتشو بخونم
وقتی به این قسمت رسیدم :
یکتاپرستی یعنی یقین بدانی هیچ چیز به قدر ذرهای، تأثیری بر زندگیات ندارد. یعنی باور کنی خداوند، همان که من، شما، موسی را هدایت کرد، عشق مسیح را در دل مردم انداخت و مردم را دور محمد ص جمع کرد، به اندازهی ایمانم به او، حامیام میشود و به برکتش دسترسی مییابم
دو سه بار خوندم این قسمتو یهویی بلند شدم و قرآن و گرفتم دستم نمیدونستم از کجا بخونم یه صدایی تو دلم گفت سوره ابراهیم
بازش کردم شروع کردم ترجمه هاشو بخونم
من اصلا تو عمرم سوره ابراهیم رو نخونده بودم ،شاید تو مدرسه یا جاهایی که قرآن میخوندن شنیدم یا خوندم ولی اصلا توجه نکرده بودم به معانیش
رسیدم به آیه 24 دیدم دو بار اسمم تکرار شده تو آیه
اسم درختی که شجره طیبه هست
معنیش :
ای رسول ندیدی که چگونه خدا کلمه پاکیزه را به درخت زیبایی مثل زده که اصل ساقه آن برقرار باشد و شاخه آن به آسمان رفعت و سعادت بر شود 24
مکث کردم ،دوباره خوندمش گفتم خدا حتما این دوباره برای من یه نشونه از تو هست
من اینجوری متوجه شدم ، معنی اسم خودم رو روی تابلوم بذارم
قبلا که تو روز شمار تحول زندگیم تو فایلای قبلی نوشتم که برای سه تا نقاشیم خدا یهو یه شعر بهم گفته بود قشنگ شنیدم صداشو
حتی شعرایی که همه شون باز مثل این نشونه بودن
تابلویی که از خطوطش درخت دیدم و کشیدم اسمشو نمیدونستم چی بذارم اولش چون شبیه نقاشی استاد فرشچیان شده بود خواستم اسمشو آفرینش بذارم ودی بعد گفتم درسته شبیهشه ولی دلم میخواست باز خدا بهم بگه
الان که قرآن رو باز کردم و این آیه رو دیدم گفتم این خودشه ،اسم تابلویی که درخت هست و شروعش کردم پاکیزه هست
احساس عجیبی دارم، باز یه بغضی دارم نمیدونم ولی خوشحالم از اینکه خدا هدایتم میکنه و لایق هم صحبتی باهاش هستم و احساس ارزشمندی میکنم هر لحظه
داشتم آیات آخر سوره ابراهیم رو میخوندم که دیدم جزء 13 هست با اتفاقاتی که 13 دی دیدم درمورد عکس درختی که گرفتم و تو همین فایل نوشتم کاملا یقین پیدا کردم که اسم تابلوی نقاشیمو خدا بهم گفت
و چه زیبا که اسم خودم طیبه و ایم تابلوم پاکیزه
درخت پاکیزه
شجره طیبه
خدایا بینهایت ازت سپاسگزارم ممنونم ازت که هر لحظه هدایتم میکنی
سلام با بینهایت عشق
23 . دومین رد پای من از روز 23 تحول زندگی من که یه بار کل روزمو نوشتم و هدایت های خدارو
اینبارم باز قدرت خدا منو هدایت کرد تا بنویسم این همه عظمتشو
داشتم ادامه نقاشیمو که طرحشو باز خدا بهم الهام کرد و قدرت رو به دستام داد و دست خودش گرفت قدرت دستامو تا بهم طرح جدید بگه رو ،میکشیدم
وقتی هر چی باز بین خطوط میبینم میکشم تا باز مثل تابلوی تازه تر از تازه حیواناتی که کشیدم تکمیل بشه
اینبار من یه درخت دیده بودم و دورش کلی چیزای دیگه و این چند روزو طرح اولیه شونو کشیده بودم
امروزم که ادامه دادم به رنگ زدنش رسیدم به درخت
رفتم تو گوگل نشوتم درخت تا نگاه کنم به تنه های درخت و یاد بگیرم و بکشم رگه های دور درختی که رو بوم کشیدم
بعد یه لحظه یاد عکسی افتادم که دیروز گرفتم از تنه درخت گفتم بذار ببینم چه شکلیه یهویی دیدم یه عکس هم از یه درخت گرفتم ،اونروز وقتی داشتم با خدا حرف میزدم و به همه جا با عشق نگاه میکردم و سپاسگزاری میکردم به درختا نگاه میکردم یهویی یه درخت توجهمو جلب کرد دقیقا شاخه هاش جوری خم شده بود که شکل قلب بودن خیلی سپاسگزاری کردم و چند دقیقه ای به درخت نگاه کردم و خداروشکر کردم به خاطر عظمتش که شاخه هاش شکل قلب شده و بعد رفتم داخل بازار پانزده خرداد که بوم بگیرم و روش نقاشی اصلیمو شروع کنم
نگاش کردم و شروع کردم به کشیدن رگه های رویی درخت یهویی متوجه
یه لحظه از تعجب بغضم گرفت از شگفتی از این همه هماهنگی دیدم نقاشی من که طرح اصلیش که درخت دیده بودم از خطوط که شبیه قلب بود و کشیدمش دقیقا هم شکل همون درختیه که دو روز پیش تو مسیر خیابون پانزده خرداد دیدم و عکس گرفتم
با همون بغض و هیجان رفتم تابلومو نشون بدم به اعضای خانواده ام وقتی گفتم داداشم گفت حتما از قبل دیدی تو ذهنت مونده و کشیدی
گفتم نه من بعد کشیدن تابلوم دیدمش تازه دوروز پیش دیدم درخت و تو خیابون
بعدشم تابلومو یه هفته هست که کشیدم
وقتی اومدم پیش خودم گفتم خدا میدونم حتما یه نشونه هست که عین همون درخت و که تو خطوط نقاشیم دیدم و کشیدم رو بعد برام واقعیشو نشون دادی تا نگاه کنم به رگه هاش و طرحشو شروع کنم
بعد گفتم نشونه اش چیه خدا چیو باید بدونم
عکسو که گرفته بودم از درخت پانزده خرداد دوباره نگاش کردم و یهویی دیدم مغازه ای که درخت جلوش بود نوشته حمل بار به خارج از کشور
یهویی انگار یه جرقه اومد جلو چشمم و مثل یه فیلم رد شد گفتم آره اینه نشونه اش که خدا گفته نقاشیت میره خارج از کشور که تو نمایشگاه میره و یقین دارم با این همه نشونه به فروش هم میرسه
با قیمتی که باز خدا بهم گفته
هنوز بغض دارم و حیرت زده از این همه قدرت خدا
بلافاصله جریان دیروز یادم افتاد که خدا تو قرآن بهم گفت که ایمانت رو به من حفظ کن ،سپاسگزاری کن و شروع کن به تکرار باورهای قدرتمند کننده و درمدار سپاسگزاری باش
من درکم این بود که خدا از این نشونه میخواد بهم بگه که :
طیبه تو فقط باز هم به خودت هر لحظه یاد آوری کن که قدرتمند ترین رب هستم که همه جا هستم و همه چی رو در بر گرفتم از جایی که فکرشم نمیکنی بهت همه چی عطا میکنم لازمه اش قدرت دونستن رب و هدایت خواستن و احساست و خوب نگه داشتن و کنترل ورودی های ذهنت و همینطور توحیدی عمل کردنت و باور داشتنت که بگم موجود باش موجود میشه و رها باش که من تو رو به هر آنچه که میخوای میرسونم
قدرت خلق زندگیت رو به خودت دادم پس روی باورهات کار کن و از مسیر لذت ببر
من بینهایت از خدا سپاسگزارم و بینهایت عاشقشم که هر لحظه هدایتم میکنه
چقدر خوبه که یاد گرفتم با هر اتفاقی تو زمدگیم میگردم تا ببینم چه نشونه ای برام داره یا چه درسی باید بگیرم و باز هم شکر گزارش هستم
خدایا شکرت
برای همه اعضای خانواده ام در این سایت پر از عشق ، بینهایت شادی و سلامتی و ثروت و آرامش و شادی و عشق میخوام از خدا برای تک تکتون
سلام با بی نهایت عشق
23. روز بیست و سوم روز شمار تحول زندگی من در این جعبه شگفتانه خدا
من وقتی اومدم روز 23 رو بخونم باز با حیرت و اشک به بزرگی و قدرت خدا پی بردم
خدایی که خوب بلده چطوری قدرتشو بهت نشون بده
امروز از صبح بلند شدم و نشستم پای نقاشی جدیدم، دیروز متعجب بودم از اینکه من درمورد محو کردن با اکریلیک چهره روی بوم مشکل داشتم و بلد نبودم بارها تو نقاشیام تمرین کرده بودم ،ولی به طرز معجزه آسایی از وقتی از 7 مهر از خدا هدایت خواستم و کمک خواستم گفتم تمام من برای تو هست هرچی وسیله نقاشی دارم برای توست تو بگو چطوری رنگ کنم من هیچی بلد نیستم تو یادم بده توبگو چجوری رنگ کنم
و من از وقتی ازش خواستم وقتی نقاشی میکشم انقدر محو نقاشی کشیدن میشم و گوش دادن به فایل های استاد و گاهی تکرار باور های قدرتمند کننده یا حین نقاشی با خدا حرف میزنم میگم خدا خودت ایده شو دادی خودتم رنگش کن
و وقتی نقاشیم تموم میشه میبینم فوق العاده شده خیلی خاص تر از قبل شده نقاشیام خیلی حس خوبی دارن خیلی آرامش دارن
حس و حالم موقع نقاشی کشیدن فوق العادست
امروز بعد از ظهر اولین قدمم رو برای رنگ روغن برداشتم که روز شنبه 9 دی جلسه اولش رو رفته بودم و قرار بود برای تمرین جلسه بعد یه مکعب سیاه و سفید بکشیم و به کلاس ببریم
وقتی ناهارمو میخواستم بخورم یهویی به دلم افتاد یه صدا ضبط کنم و از غذایی که میخورم از خدا سپاسگزاری کنم ،7 دقیقه از خدا سپاسگزاری کردم و تصمیم گرفتم هر موقع چیزی میخورم اون رو گوش بدم خیلی حس خوبی بهم میده
یه کاری که کردم از بین اون همه حرف گفتم اینو برای شما هم بنویسم گفتم که خدایا ممنونم که کد های بینهایت سلامتی که در غذایی که میخورم هست و به برای تک تک سلول های بدنم این معجون و کدهای سلامتی رو میفرستم و ممنونم ازت که سلول هارو برای بدنم در اختیارم گذاشتی تا با عشق سلامتی رو تحویل بگیرن و با ژن های خاص و سلامت و با قدرت تو که خودت بهشون قدرت داری بفرستن به کل بدنم
و من با هر دم و بازدمی که انجام میدم کلی کد سلامتی به بدنم ارسال و اجرا میشه
وقتی این جملات رو میگم و تصورشون میکنم که کد هایی که روشون سلامتی نوشته شده میرن و به dnaو کل بدنم ارسال میشن سرشار از شادی و آرامش میشم
من بعد از ظهر با نام ربّم شروعش کردم اول یکیو به عنوان تمرین کار کردم و بعد رو بوم اصلی شروع کردم
تا تموم بشه ذره ای به چیزی فکر نکردم انقدر توجهم به رنگ مکعب بود که محو نقاشی بودم
اذان که گفت و بعد رفتم نمازمو بخونم بعد نمازم با خدا حرف میزدم
گفتم خدا کمکم کن توحیدی تر عمل کنم ،تو برام بخواه ،تو بخوای قشنگتره بعد در ادامه گفتم آیا خدا برای بنده اش کافی نیست ؟جواب دارم آره آره تو برای من کافی هستی من تو رو میخوام
با بدنم حرف میزدم و سپاسگزاری میکردم و از خدا تشکر میکردم از بابت تک تک اعضای بدنم
میخوام توحیدی عمل کنم بهم یاد بده کمکم کن
تو همه کس من هستی تو عشقی برای من تو سلامتی برای من تو ثروتی برای من تو آرامشی برای من
و بعد ازش خواستم تا کمکم کنه هر لحظه به یادش با یادش زندگی رو باعشق به سمت اهدافم قدم بردارم
گفتم خدایا هدایتم کن من به هر آنچه خیر از طرف تو به من برسه محتاجم ، من در برابر تو ضعیفم تویی قدرت تمام جهان هستی و خیلی حرفای دیگه
اینارو گفتم تا بگم :
وقتی اومدم سایت تا روز 23 رو ببینم ته دلم گفتم خدا امروز چه شگفتی و معجزه ای از قدرتت رو برام داری؟
همین که شروع کردم متن خانم شایسته رو بخونم فقط اشک ریختم تک تک حرف هایی که به خدا زدم رو داشتم اینجا دوباره میخوندم
وقتی هم به این فایل هدایت شدم دیدم نوشته آیا خدا برای بنده اش کافی نیست ؟؟
گفتم خدا چقدر تو قدرتمندی تک تکی این نوشته هارو قبل از اینکه بیام و بخونم باهم حرف زدیم
و از قلبم حست کردم
امروز صبح که داشتم نقاشی جدیدم رو رنگ میکردم تا هفته بعد تمومش کنم تا طبق اون جریانی که سبب خیر شد و قرار شده دوتا تابلومو ببرن نمایشگاه مسقط و ترکیه ،به خدا گفتم خدایا کاش فردا کلاس طراحی طلا نمیرفتم و این یه هفته رو مهلت داشتم تا رنگش کنم و زود تموم بشه
الان که اومدم روز 23 تحول زندیگیم رو بنویسم و رد پامو به جا بذاریم دیدم پیام اومد
یهویی دیدم استادم وویس داده که فردا کلاس کنسل هست گفتم وای خدا من فقط از ته دلم گذرا ردش کردم خواسته مو اصلا هم فکرشو نمیکردم که بشه کنسل بشه تا من بتونم بمونم خونه و نقاشی بکشم ولی باز با قدرتت بهم هر لحظه داری یاد میدی تا بیشتر بهت باور داشته باشم و قدرتمند ترین بدونمت و هر لحظه با یاد آوری این اتفاقات به خودم یادآور بشم که قدرت فقط خداست
خیلی حس خوبی داشتم خیلی
راستی من از دوتا ترسم بهتون بگم
من تو فایلای قبل نوشته بودم که از گربه ترسم رو شکستم و نوبت به شکستن ترس از سگ میرسه
واقعا باز قدرت خداست من دوروز پیش که یکشنبه دهم دی رفتم تا نقاشیمو ببرم برای ترمیم ، برگشتنی یه سگ بود تو مسیرم دیدم داشت استخوان گوشت دار میخورد یه لحظه کنارش وایسادم تو نایلونم پنیر داشتم اولش گفتم بدم بخوره باهاش هم حرف میزدم گفتم پنیر دوست داری ؟ بعد راستش یاد حرفی که استاد میگفت که به پرنده ها غذا ندین افتادم و بعد گفتم داری غذا میخوری
بعد رفتم یه لحظه به خودم اومدم گفتم من چرا نترسیدم ؟؟؟؟!!!
خدا قشنگ انگار وقتی میبینه شروع میکنی تا توحیدی تر عمل کنی یه سری چیزارو ترسشونو ازت میگیره
خیلی حس خوبیه که قدرتو به خدا بدی و توحیدی سعی کنی عمل کنی اونموقع همه چی خود به خود برات شیرین میشه و حس خوب فقط داری نسیت به همه چی
بعد من دیروز درمورد ترس نداشتن لپ تاپم هم که قبلا تو فایلای تحول زندگیم گفتم و شدیدا به لپ تاپ با سی پی یو نسل جدید نیاز داشتم وقتی تو تحول روز هام بودم یهویی تصمیم گرفتم لپ تاپمو هدیه بدم به خواهرم و دیروز لپ تاپمو فرستادم با اتوبوس به شهری که خواهرم ازدواج کرده و رفته اونجا عروس شده
دیشب بهم زنگ زد گفت رفتیم گرفتیم وقتی باز کرد دید لپ تاپه اولین چیزی که گفت بهم این بود :
طیبه چی شده؟؟؟؟؟؟؟
چرا لپ تاپتو بهم دادی ؟؟؟
تو که یه بارم نداده بودی درست و حسابی باهاش کار کنم اجازه نمیدادی دست بهش بزنم میگفتی خرابش میکنی
و من داشتم میخندیدم و خدارو شکر میکردم که توحیدی تر عمل کردم و یاد گرفتم به هیچ چیز از وسایلایی که دارم وابسته نباشم و رها باشم و امید وتوکلم به خدا باشه
که با اینکه من لپ تاپ برای طراحی طلا و جواهرات نیاز داشتم و لپ تاپم قدیمی بود ولی ازش گذشتم و هرچی اطلاعات توش بود برداشتم و خالی شد و فرستادم رفت هدیه برای روز زن خواهرم
خداروشکر میکنم که بهم تو این سایت که هدایتم کرد تا بیام و یاد بگیرم تا سعی کنم توحیدی عمل کنم و به هر اندازه که عمل کنم همون اندازه هم لحظات شیرین از طرف خدا بهم میرسه
مثل همین لحظه شیرین که فهمیدم دارم مسیرو درست میرم و خدا هر لحظه در حال هدایت من هست و من بینهایت ازش سپاسگزارم
از خدا میخوام هر لحظه کمکم کنه و به یاد بیارم که موحد باشم
برای تک تک دوستانی که در این سایت پر از آگاهی هستن و برای استاد و خانم شایسته عزیز و همکارانشون بی نهایت عشق و بینهایت شادی و بینهایت سلامتی و بینهایت ثروت و بینهایت خوبی هارو از خدا میخوام
دوستتون دارم با عشق طیبه
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام خدمت استادان گرانقدر و دوستان عزیزم
روز بیست و سوم از سفرنامه زندگی من
عنوان فایل:توحید عملی 1
چه آرامشی داشت این فایل من خودم جز همین افرادی هستم که برای موفقیت مالی وارد این حوزه و این روند توسعه فردی شدم و هرچقدر که رفتم جلو به خدا رسیدم به توحید رسیدم چون خدای قبلی من خدای درستی نبود و هیچ قدرتی نداشت و هیچ قدرتی به من نمیداد چون خدای من خدای اشتباهی بود؛من خیلی به افراد قدرت نمیدادم از همون اولش ولی بخاطر باورهای مذهبی مشرک بودم و قدرت و از خدا گرفته بودم داده بودم به غیر خدا ولی وقتی با استاد آشنا شدم خدای واقعی رو پیدا کردم خدایی که به من میگه احساس یقین میده احساس قدرت میده میگه مثل کوه پشتتم برو جلو حرکت کن ایمان داشته باش خدایی که به من احساس آرامش میده نه گناه نه ترس نه خشم خدایی که منو دوست داره عاشق منه و قدرت خلق زندگیم رو داده به خودم؛وقتی این خدارو پیدا میکنی به ثروت میرسی به نعمت میرسی به زیبایی ها میرسی به آرامش میرسی به افتادگی درمقابلش میرسی چون همه چی اونه به رابطه ای با خدا میرسی که میشه رفیقت بهتر از هرکسی مهربان تر از هر آدمی این خدارو باید عاشقانه پرستش کرد و همیشه ازش کمک گرفت چون اون عاشقانه منتظره که بهترین ایده بهترین تصمیم بهترین فکر رو به ما بگه و مارو هدایت کنه به سمت زیبایی و نعمت و ثروت و آرامش همیشه باید فقط و فقط رو این خدا حساب باز کنیم خدارو صدهزار مرتبه شکر به خاطر این آگاهی های ناب فقط باید این مسیر رو ادامه داد…مرسی از استاد عزیزم
به نام خدای معجزه ها
یادگار 65
سلام استاد عزیزم و مریم قشنگم
و سلام به همراهان این مسیر الهی
آخ آخ دقیقا بحثی که من عاشقشم یکتا پرستی توحید توکل
و چقدر شیرینه این مسیری که آدم برای رسیدن به خواسته های مادیش پای خدارو میکشونه وسط و ی آن به خودش میاد میبینه که خدای من به خدایی رسیده که حتی یک ساعت داشتنش به دنیایی از اون خواسته های مادی می ارزه و کماکان به تمام اون خواسته های مادیش هم به راحتی و با لذت میرسه
خدای همیشه مهربونم خدای دوست داشتنی ام روزی که من پامو تو این سایت گذاشتم همه چی میخواستم الاتو
دنیا دنیا ارزو رویا داشتم الاتو
خدای خوبم رفیق فاب همیشگی من
بعد از گذشت دوسال و بهتره بگم بعد از گذشت 9 ماه که تعهدی دارم رو فایل و دوره ها پیش میرم هرچند تقریبا تعهد 30 درصد من به دنیایی از داشته ها رسیدم به آرامشی رسیدم به ی پکیج عالی از زندگیم رسیدم که اصلا قابل مقایسه با ی سال پیش من نیست و با تمام این همه خواسته که بهش رسیدم این بودن با خدا این خلوت کردن با خدا این عشق بازی با خدارو حتی ی ساعتشو حاضر نیستم با تمام داشته های دنیا عوض کنم
استاد عزیزم شما دست خدا شدین تا این مسیر الهی تا این رفاقت تا این عشق بازی مقدس رو به من هدیه بدین
خدایا هزاران بار شکرت
خدایا هزاران بار شکرت
خدایا هزاران بار شکرت
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عزیزو مریم جان
شاید اولین باره که من معنی یکتاپرستی به خوبی فهمیدم و درک کردم حس دوستی عمیق با خدا کردم احساس میکنم امید دردلم جوانه زده بدون هیچ گونه استرسی و دلهره نمیتوانم حسی که دارمو درست توصیف کنم ولی میدانم قطعا اتفاقهای قشنگ برایم میافتد
چقدر قبلا غریب بودم با خدا چقدر دور بودم امیدوارم این حس نزدیک پرازامید را بتوانم حفظ کنم این قسمت از تحول روز شمار من چقدر اشک شوق ریختم و متحول شدم که خدایی دارم با این عظمت
خدارو هزاران بار سپاسگزارم بابت سایت بزرگ استاد عباسمنش وهمراهان عزیز
سلام به استاد عزیزم که هرکلمه ای که از زبانش میشنوم مرهمی میشه بر درد هام و گشایشی میشه بر مسائلم
خدایا سپاسگزارم که بازهم یک فایل عالی و فوق العاده در اولین ساعات امروز رزق من شد
چقدر این فایل زیباست و چقدر من دور هستم از اصل توحید و یکتاپرستی و چقدر باید عمیق تر باورکنم خدا رو
اینکه منم واقعا در مرحله ی اول واسه پولدارشدن وارد این سایت شدم یک حقیقته محضه ولی هرچی تلاش کردم تا یه حدی پیش رفتم و دوباره برگشتم سر خونه اولم .و الان چند روز هست که حالم زیاد جالب نیست .و اومدم تو سایت و دنبال فایل های توحیدی گشتم و به اینجا رسیدم چون خودم میدونم ایراد کارم کجاست و سیم اتصالم با منبع انرژی کل قطعه و از امروز بجای دویدن دنبال پول و جلب توجه باید بشینم با خودم رو راست فکر کنم ببینم واقعا از این دنیا چی میخوام و چرا الان اینجام و برسم به جواب سوال هام باید این فایلو ده بار دیگه گوش کنم و مثل همین امروز اشکم سرازیر بشه تا هرچی باور منفی و چشم امید به غیر خداست با همون اشک بریزه و بره بیرون از قلبم و بجاش عشق و محبت الله یکتا جایگزین بشه
اونم واسه منی که همیشه خدااینهمه بهم لطف داشته واقعا هربار که عمیقا صداش زدم وباورش کردم به بهترین شکل ممکن جوابمو داده و من گاهی فراموش میکنم و باورهای منفی م دورم میکنن از مسیر اصلی
واقعا سپاسگزارم استاد جان بابت این همه زمانی که عاشقانه میزارین و تک تک آگاهی هایی که طی سالها کسب کردین و عمل کردین در اختیار ما میزارین
به نام خداوند بخشاینده ی موهبتها
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون
بیست و سومین روز از تحول زندگی من
چقدر رر این فایل زیبا بود
چقدررر دلم روشن تر شد از تو این مسیر بودن
خدایا هواداران بار شکرت
من تازه اول اول راه هستم ، یه جورایی تو این مسر نوپا هستم اما تو همین قدمهای اول چقدررر حالم خوب شده چقدر نشونه های کوچیک میبینم و به لطف خدا متوجه شون میشم و بهشون توجه میکنم
خدایاااا من به خاطر پول چقدر حالم بود
و تو چه زیبا من دو به این مسیر هدایت کردی
دیدگاه های دوستان رو خوندم و متوجه شدم انگار خدا هرکسی که دنبال ثروت هست رو به این مسیر هدایت کرده و زیبایی مسیر رو به من داره نشون میده
من الان میتونم بگم خوشحالم
میتونم بگم حالم خوبه
میتونم بگم روی قلبم هیچ سیاهی و سنگینی ای نیست
میتونم بگم هرچی پیش میاد ، دارم میگم توکل به خدا قطعا همه چی خوب پیش میره
و این تازه شروع آگاهی های منه
و ایمان دارم خدا بی دلیل من رو در این مسیر هدایت نکرده و قطعا اون حجم از آرامش و عشق و لذت رو در مسیرم قرار میده
استاد ، شما واقعا صدای خداوند هستین برای من و من در این مسیر خودم رو دارم میبینم و لذت میبرم از وجودم
منیکه یک زمان میگفتم چرا به این دنیا اومدم
حالا میگم خداراشکر که این لطف رو در حق من کردی تا بیام و تجربه ی این دنیا رو داشته باشم ….
خدای من چقدر حالم خوبه وقتی از عشق خودم به خودت مینویسم …
خیلی دوستون دارم استاد ممنونم ازتون بابت آگاهی های این فایل
سلام به استاد توحیدی عزیزم و مریم فوق العاده ی من
استاد اون جایی که دوستمون گفتن که اومده بودم که میلیاردر بشم ،عاشق و سرگشته ی کویت شدم
واقعا
همینطوره برای منم همینطور بود اومده بودم یادبگیرم که چطوری پولداربشم
چطوری پول دربیارم که فقط تو عشق و حال و پارتی باشم
مورد تایید دیگران باشم
فخر فروشی کنم به بقیه
اما به کجاها که رسیدم
من باید انقدر از این بی پولی که کشیدم تشکر کنم که حد نداره
بی پولی خیری شد برای من که پا توی مسیر توحید بردارم
وحالا ثروت رو میخوام اما نه برای فخر فروشی بلکه برای لذت بردن خودم لذت بردن کسی که روح خداست از این زندگی
ثروت رو میخوام که به بقیه کمکی عشقی …برسونم
ثروت رو میخوام نه برای پارتی
برای خرج کردن در مسیر آگاهی
برای رفاه و آرامشم
و این دیدگاه با اون دیدگاه قبلی زمین تا آسمون فرقشه
الان دیگه ثروت رو باتوحید یکی میدونم
ومیدونم که هرچقدر به خدا نزدیک تر میشم
وقلبم بیشتر به روی ماهش باز میشه
و میتونم درکش کنم ثروت از راه های زیادی به راحتی وارد زندگیم میشه
چرا؟
چون ثروت باعث میشه صفات خدا در ما تجلی پیداکنه
خداوند صمده پس مارو هم به اندازه ایمانمون بی نیاز میکنه
خداوند ثروت آسمان ها و زمین و هرآنچه بین این هاست و داره پس این صفت در ما نیز تجلی میشه
خداوند یاری رسانه وکمک میکنه پس ثروت باعث میشه
این صفت در ماهم تجلی بشه
خداوند عالی ترین چیزا و بهترین چیزها رو داره
پس ماهم با ثروت مندشدنمون
عالی ترین چیزا و بهترین چیزهایی رو که میخوایم رو میتونیم داشته باشیم
خداوند پرورش دهندست
وقتی کسی ثروت مند میشه میتونه پرورش بده جهان هستی رو
مهم تر از همه
شما وقتی فرد فقیری از خدا حرف میزنه تحت تاثیر قرار میگیرید یا یک فرد ثروتمند؟
قطعا که فرد ثروت مندوارزشمند
پس ما وقتی حرفی از زبونمون راجع به خدا میاد بیرون باید ویژگی هاش رو هم داشته باشیم
ویک فرد باارزش و لیاقتمند و قوی و ثروت مند باشیم که راجع به خدا حرفی بزنه
اینه که میگم یکی از ویژگی های مهم توحیدی شدن ثروت مند شدنه
شما وقتی فقیر باشی و دستت جلو همه دراز باشه
ویژگی خدا رو نداری پس ازش دوری و توحیدی نیستی
وقتی پول نداری چطوری میتونی تو رفاه و استقلال باشی پس بازم ویژگی خدارو نداری
وقتی که پول نداری وبه فکر نیاز های روزمره هستی چطور میتونی آگاهی دریافت کنی
پس ثروت مند شدن تنها راه رسیدن به خداست!
هربار که پولی به دست میاریم باخودمون بگیم
آفرین
صفات خداوند رو داری در خودت بیشتر میکنی و بهش نزدیکتر میشی.
وفقط از خودش میخوایم که بهمون بی حساب از جایی که فکرش رو نمیکنیم پول و ثروت بده.
و مشرک نمیشیم وامیدمون فقط و فقط به خودشه
و امید نمیبندیم به بندهاش.
خودش گفته که به من ایمان بیارید و به عهدتون وفا کنید و من هرچی که بخواهید و بهتون میدم.
خدایا بهمون آگاهی بده تا هرروز بر یکتاپرستی و توحیدی شدنمون افزوده بشه
الهی آمین