توحید عملی | قسمت ۱ - صفحه 16

1595 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ایمان گلستانی گفته:
    مدت عضویت: 3601 روز

    سلامممممممم

    سلام خدمت بی نظیرین ترین و توحیدی ترین استاد جهان

    سلام خدمت دوستان گلم و عزیزم در خانواده صمیمی عباسمنش

    سلام خدمت خانم شایسته عزیز و ممنون بابت آغاز این سفر روحانی و پر برکت و توحیدی

    و سلام خدمت خانم فرهادی عزیز و ممنون بابت تماس دیروزشون که فول انرژی بودم و با تماس شما فول تر شدم

    هدفم تا دیروز بهبود وضع مالی و روابط و اینا بود ولی امروز هدفم خودت شدی،هدفم تو شدی معبودم چون وقتی تو را داشته باشم اون هدفها اندازه سر سوزنه قبلنا وابسته به خیلی چیزا بودم ولی الان دلم میخواد وابسته به خودت باشم قطره ایم که میخوام به دریا بپیوندم میخوام هر روز مثل الان که بغض و اشک امانم نمیده تا بنویسم باشم احساسم در کلمات نمیگنجه دلم میخواد فقط الان من باشم و خدای خودم قدرتمندترین فرمانروای عالم کسی که هر وقت به خودش توکل کردم و رها و تسلیم شدم خواسته هام به کمتر از یک چشم به هم زدن محقق شدند.آره استاد مثبت ترین نکته و تمرکز بر خوبی ها بود این فایل.

    وجودم میخواد فریاد بزنه که خدا برای بنده اش کافی است و اجابت میکنه درخواست  درخواست کننده را به شرط اعتقاد و پاکی دل . استاد این جمله اش طلاست که میگه به خودش توکل کن گنج ها رو بهت میده دنبال خرده نونا از دست مردمی،به دستش نگاه نکن.

    دوستان هر فایلی که هروز در سفرمون هست پیشنهاد میکنم اول متنی که بالای همون فایل در سایت هست رو   بخونید و بعد فایل رو ببینید و اینم بهم گفته شد که بنویسمش.

    این جای متنم رو با متن درباره خدا از ملاصدرا ادامه میدم :

     خدا بی نهایت است و لامکان وبی زمان

    اما بقدر فهم تو کوچک میشود

    و بقدر نیاز تو فرود می آید

    و بقدر آرزوی تو گسترده میشود

    و بقدر ایمان تو کارگشا میشود

    و به قدر نخ  پیرزنان دوزنده باریک میشود

    و به قدر دل امیدواران گرم میشود

    یتیمان را پدر می شود و مادر

    بی برادران را برادر می شود

    بی همسرماندگان را همسر میشود

    عقیمان را فرزند میشود

    ناامیدان را امید می شود

    گمگشتگان را راه میشود

    در تاریکی ماندگان را نور میشود

    رزمندگان را شمشیر می شود

    پیران را عصا می شود

    و محتاجان به عشق را عشق می شود

    خداوند همه چیز می شود همه کس را

    به شرط اعتقاد

    به شرط پاکی دل

    به شرط طهارت روح

    به شرط پرهیز از معامله با ابلیس

    بشویید قلب هایتان را از هر احساس ناروا

    و مغز هایتان را از هر اندیشه خلاف

    و زبان هایتان را از هر گفتار ِناپاک

    و دست هایتان را از هر آلودگی در بازار

    و بپرهیزید

    از ناجوانمردیهــا

    ناراستی ها

    نامردمی ها!

    چنین کنید تا ببینید که خداوند

    چگونه بر سر سفره ی شما

    با کاسه یی خوراک و تکه ای نان می نشیند

    و بر بند تاب، با کودکانتان تاب میخورد

    و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند

    و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند

    مگر از زندگی چه میخواهید

    که در خدایی خدا یافت نمیشود؟

    که به شیطان پناه میبرید؟

    که در عشق یافت نمیشود

    که به نفرت پناه میبرید؟

    که در حقیقت یافت نمیشود

    که به دروغ پناه میبرید؟

    که در سلامت یافت نمیشود

    که به خلاف پناه میبرید؟

    و مگر حکمت زیستن را از یاد برده اید

    که انسانیت را پاس نمی دارید ؟!

    آره خدا همه چیز میشود همه کس را به شرطی که تمام قدرت رو به خودش بدیم و این مسیر را ادامه بدیم ،رهرو آن نیست که گهی تند و گهی خسته رود رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود.

    خدایا شکرت بابت این همه احساس ناب و عالی

    خدایا شکرت به خاطر وجود یکی از بینهایت دستانت استاد عزیزم که جاده توحید رو آسفالتش کرد تا ما تخته گاز بریم و لذت ببریم و همه باهم پیکج موفقیت (سلامتی،معنویت،روابط عالی و ثروت) باهم تجربه کنیم

    عاشقتونمممممم عزیزای دلم ??

    ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    زکیه حیاتی گفته:
    مدت عضویت: 2452 روز

    سلام و درود خدا به استادان و عزیزانم

    خدا رو هزاران بار سپاسگزارم بابت این سفر بینظیر و اینکه من رو لایق هر چیییی خوبی و خوشی قرار داد،سپاسگزارتم مهربونم

    سفر امروز اسم توحید اومده اشکام قابل کنترل نیست چه حس وصف ناپذیری دارم در این لحظه ،وقتی یادم میاد چی بودم و چی شدم ،یه زندگی پر از شرک که خودم هم خبر نداشتم

    ،زبانم لال میشه از سپاس بابت هدایتی که شدم ،الان میفهمم حرف استاد رو که گفتن به قول پیامبر شرک مثل راه رفتن مورچه رو سنگ سیاه در دل شب یعنی چی ،چقدرر هنوز باید رو خودم کار کنم و شرکام رو بکشم بیرون ،ولی همین که تو این مسیر هدایت قرار گرفتم خداروشکر میکنم چون این مسیر باعث شده هر جا شرک باشه ذرونم بهم تذکر بده و با این الهام شناسایی کنم و راهم رو پیدا، و دعای خیر دارم برای استاد عزیزم که این آگاهی رو به من داد و بیدار شدم از خواب غفلت…

    واقعا توحید همه چییییه ،تو این مرحله کامل بشیم ،سربلند بیایم بیرون ،ثروتمند میشیم ،سالم میشیم ،شااد میشیم و …و ..

    الهی تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم ،یاریم کن

    به امید یکتا پرستی تک تکمون

    دوستون دارم خانواده ی صمیمی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    دریا هدایت شده گفته:
    مدت عضویت: 2573 روز

    سلام به تمام دوستان و استاد و خانم شایسته عزیز

    من کسی نبودم که در طول این سفر کامنتی بگذارم با اینکه خیلی لذت می بردم ولی نمیومدم چیزی بنویسم ولی امروز یه حسی بهم گفت که بیام و کامنت بگذارم

    به امید خودت شروع میکنم این حس توحید به شدت فوق العاده اس من یک دانش اموزم امروز امتحان عربی داشیم من سر یک سوال مونده بودم ولی اصلا اعصابم را خورد نکردنم که اینو نمیدونم گفتم حالا رها کن برو بقیه را که بلدی بنوس بعد برگرد روش فکر کن بهت گفته میشه (هدایت میشی) من هم رها کردم و رفتم بقیه را نوشتم و بعد برگشتم روی همان ایه که ایه (من یتوکل علی الله فهو حسبه ) باید اینو معنی میکردیم من تا اینجا معنی کرده بودم که هر کسی به خدا توکل کند پس او .. دیگه نمیدونستم معنی حسبه چیه ولی ناراحت نشدم چون تو این سفر یاد گرفتم که تازه غم نعمت ها را از خودم دور میکنم به خاطر همین هم با ارامش بودن استرس فکر کردم و اصلا هم تقلب نکردم ولی قبل امتحان از یکی از بچه ها معنی این کلمه را پرسیدم سر امتحان همون لحظه که برگه ها را دادن بهم گفت ولی من تا به این سوال رسیدم اصلا یادم نمیومد که اون چی بهم گفته ولی داشتم با کمال ارامش فکر میکردم که یهویی به ذهنم معنی اش امد که او ?کافی است ? و خیلی خوشحال شدم و وقتی که داشتم معنی اش را کامل میکردم پیش خودم گفتم واقعا که الله تو زندگی من کافی هستی ? و من عاشقتم با تمام وجود که من هر موقع به تو توکل کردم تو با تمام وجود به من از در و پنجره نعمت میفرستی عااااششقققتتتم که اینقدر خوب و درجه یکی این اتفاقات که سر موقعیت های حساس بهم کمک شده خیلی زیادن مثلا توامتحان حسابانم داشتم لحظه ی اخر سوال را حل میکردم و واقعا استرس داشتم که نتونم اینو حل کنم ولی خدا را شکر خدا بهم کمک کرد که به خودم مسلط باشم که اون را حل کنم و تونستم ? ومن واقعا هر موقع بهش توکل کردم دستمو گرفته و اون تنها پناهگاه بدون خطر من توی این جهان هستی است الله تو عشق منیییی????

    من از شما خانم شایسه به خاطر شروع این سفر بی نظیر ممنونم ??

    و از شما استاد به خاطر درست کردن این فایل ها واقعا ممنونم?

    و از خدا جونم به خاطر تمام دستانش ممنونم ?

    تازه امروز هم با امدن بارون روزی فوق العاده تر را بهم هدیه داد??

    از شما دوست عزیزی که این کامنت را خوندی ممنونم امیدوارم براتون مفید بوده باشه ??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    فرزانه سعادتمند گفته:
    مدت عضویت: 2884 روز

    ف. موسوی نژاد:

    با سلام از زمانی که خدا رو رییس زندگیم تصور مردم و تمام کارهارو فقط از خودش خواستم و نتیجه رو هم به خودش وا گزار کردم معجزات رو هر روز دارم میبینم .

    اگه بخوام یک نمونه خیلی باحالشو که همین دو سه روز پیش برام اتفاق افتاد رو بگم این که :

    من خیلی وقط بود که دلم میخواست چند تا از محصولات استاد رو داشته باشم اما چون از لحاظ مالی یکم دستم خالیه نمیشد و منم همش مردد بودم که اول کدوم محصولو بگیرم .تا این که بلاخره تصمیمم رو قطعی کردم و گفتم فقط ثروت ۱ و دیگر هیچ?

    و بعد گفتم برای شروع باید برم و از همون صفحه اول تمام نظرات رو بخونم تا بقول استاد بیفتم تو مسیر این بسته .

    خلاصه سپاس گزاری هم میکردم بابت داشتن این بسته .?

    تا این که دوباره از خدا خواستم تا خودش از یه راهی این بسته رو بهم برسونه

    باورتون نمیشه در حالی که داشتم کامنت های بسته رو میخوندم یک دفعه این کامنت رو دیدم که از طرف مدیر سایت بود که نوشته بود جناب موسوی نژاد عزیز بسته ای که سفارش دادین کار های ارسالش انجام شده و فردا به دستان میرسد و از صبوری شما ممنونیم .

    من اینو یک نشونه خیلی واضح از طرف ربم میدونم میدونید چرا چون دقیقا با فامیل خودم این کامت بود .

    و من از شدت ذوق فقط تا چند دقیقه اشک میریختم .

    و دقیقا فردای اون روز که تو کانال اعلام کردن که برای هم سفرای کانل ۳۵ درصد تخفیف محصولات دادن که باز اینم تایید محکم تری برای من بود که بابا تو رسیدن به بسته ثروتو ۱۰۰۰℅ بدون .??

    از این نشانه ها تا دلت بخواد هر روز داره برام اتفاق میفته و من این معجزات رو مدیون این طرز نگاهم به خداوند میدونم

    ثروتمند بودن با شکوه است …….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    زهره سلطانی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2876 روز

    سلام به دوستان و همراهان عزیز

    وقتی نوشته های توحید عملی رو میخوندم قلبم آنچنان می تپید که انگار میخواد از سینه بیرون بیاد صدای ضربان قلبم امان نمی داد که صدای دیگری بشنوم پس از اینکه خوندن تمام شد به خودم رجوع کردم که چرا قلبم اینطور به تپش افتاد جوابی که شنیدم این بود هنوز میخوای با ذهن استدلالی خودت جلو بری هنوز افکارت دور محور ناخواسته هات می چرخه هنوز اعتماد نمیکنی ادای خوشحالی رو در میاری اما در درونت یه چیز دیگه میگذره بنابر این فرکانسی که می فرستی به خواسته هایت دست نمیایی هنوز از بیرون میخوای یکی کمکت کنه با اینکه بارها خدا برات خودشو نشون داده باز هم ایمانت کم رنگ ?باید تمرین کنم تمرین کنم تمرین کنم باید مهارتش بدست بیارم مهارت یکتا پرستی مهارت ایمان داشتن مهارت قوی بودن باید به خودم یادآوری کنم که می توانم یکتا پرست باشم میتوانم قوی باشم میتوانم فقط و فقط روی خدا حساب باز کنم و ایمان داشته باشم که خدا برایم شادی میخواد ،عشق میخواد ،سلامتی میخواد و ثروت بیکران میخواد بشرط اینکه فقط مختص خودش باشم وفقط برای امروز زندگی کنم لذت ببرم شاد باشم فرکانس های عالی به جهان بفرستم یکتا پرست باشم و اینگونه خدا خودشو به من نشون میده و دستان خدا برایم خواسته هایم را به انجام میرسونه از راههای بی نظیرش به خواسته هایم میرسم خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت ????

    چه احساس خوبی دارم وبرای همه شما همراهان عزیز آرزوی شادی و فراوانی و ثروت از یکتای بی همتا میکنم.????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    طاهره جان گفته:
    مدت عضویت: 2766 روز

    با سلام

    از وقتی با شما و مطالب اموزنده شما آشنا شدم به چشم خیلی تغییرات در زندگی و و روابط و معنویت دیدم و ایمانم بیشتر و بیشتر شده ولی از خانواده عزیزم ی سوال داشتم چون حس میکنم به بنبست رسیدم در ارتباط با همسرم.

    من خیلی توجه میکنم که رو مثبت ها تمرکز کنم ولی چطوری دیدگاهم رو نسبت به همسرم تغییر بدم من از بچگی داخل ذهنم اینه همه مردا خیانتکارن همه مردا به زن و بچه خیانت میکنن چطور این باور رو تغییر بدم؟یا باورم در مورد همسرم که همش به فکرخودشه فقط به علائق خودش میرسه بوی از عاطفه نبرده

    بالاخره منو رها میکنه فقط وقتی من حقوقم میگیرم و پول میخاد اخلاقش بهتر میشه و……..

    تو رو خدا بهم بگین رو چه باورهاییم کار کنم داره زندگیم از هم میپاشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      محمد نیک پور گفته:
      مدت عضویت: 2608 روز

      به نام الله ، به نام رب ، به نام فرمانروای من

      دیشب از خوشحالی و کنجکاویی اینکه امروز کجار قراره بریم خوابم نمی برد عین این بچه هایی شدم که بهشون میگن فردا صبح میخاییم بریم اردو وخلاصه کلی فکر میومد و میرفت ، به کدوم سمت میخاییم بریم؟ (نمیدونم اما مطمنا خوش آب و هواست، سبزهِ ، سبزه) ، گوشیم تو شارژ بود ، نتو قطع میکردم ، دوباره میگفتم نه! شایسته جان علکی “آروم نمی مونه یه کارهایی داره میکنه بزار دوباره برم سرک بکشم ببینم چه خبره ، دوباره نت روشن میکردم ، میرفتم کانالو تلگرامو چک میکردم ،سایتو چک میکردم ،میدیدم خبری نیست ، خلاصه همینطوری ادامه پیدا کرد تا که چشمام داشت سنگین میشد ،ربم نجوا کرد ، گفت برو نگاه کن ببین شایسته جان من داره کارهای سفرو فردا رو انجام میده ،

      رفتم دیدم به به ، چه خبره، بیایین به دیدن ، آلبوم خاطرات خانوادگی درست کرده واسمون، همه فامیل جمعن ،همه دارن آماده میشن ، مطمنم میدونین ،حس فوق العاده ایی که آدم هر روز آماده یک سفر تمام عیار داشته باشه با تمام دوستا و فامیلهای باحال ، هر روز یک مکان جدید، یک درس جدید ، با یک حس عمیق ،یک باور جدید ،همه این حس هایی گفتم باعث نوشتن این جملاتی میشه که به من گفته میشه ، امروز که سفر 23 امون رو شروع کردیم اول مسیر تابلو خورده بود مقصد : (توحید عملی قسمت 1 )

      به قول شایسته جانم باید قید برنامه ریزی عقلی رو برای حس درونیمون کنار بزاریم ،چون باعث میشه که عقل دوباره قدرت بگیره و نجوای ناامید کننده شروع به زوزه کشیدن بکنن ، باید بزاریم خودش هدایتمون کنه، تا نجواها ساکت و ساکت تر بشن ،سفر امروز نکاتی رو دوباره به من یادآور شد که خواستم با هم قطاری های عزیزم درمیون بزارم ،

      هروقت قدرت رو دادیم به دست شخصی و از اون شخص طلب نعمت و بخشش کردیم ، مطئمن باشید ،نعمت که هیچ زهر هلاهل هم دستمون نمیرسه ( قدرت فقط از آن ربِ ، ازجایی به ما کمک میکنه که حتی فکرشو نمیکنیم ، این قوانین فقط برای کسانی است که به رب اعتماد، ایمان و توکل دارند)

      اگر باورهای قدیم رو داشتم میگفتم سید جان ،شانس اوردی که سر کار نبودی ، اما الان میگم که شانس هیچ معنایی نداره، این خداوند مهربان و عزیز، این خداوند زیبا ، اگر بخاد از دل تند باد ، طوفان، مشکلات مالی و اقتصادی و تضادها چنان مارو به ساحل ارامش میرسونه که مثل بهوش اومدن بعد از عمل جراحیه فقط بیدار میشی، و دورو ورتو میبینی میگی شکرت رب من، اما برای این موهبت باید چنگ بزنیم به ریسمان ایمان، توکل، و تسلیم بودن در برابر فرمانروای عالمیان …

      سیدجانم دلیل زنده بودنت ، فقط خوده ربِ ، فقط اینه که تو باید این وظیفه رو بر دوش میگرفتی به من و امثال من میگفتی و آگاهی میدادی ، سید اون روزارو که داری تعریف میکنی خوب یادته ، یک نفر بودی اما الان رو ببین چند هزار نفریم…به لطف الله ، دلیل زنده بودنت نشان دادن راه صحیح شناخت رب به ماهاست ، دلیل زنده بودن تو ایجاد مسیر درست قلبی برای درک بهتر قوانین این کائناته، دلیل زنده بودنت ، اینه که خداوند تو رو به عنوان یکی از دستانش برای بندهای خوبش نگه داشته ، و گفته من با سید کار دارم، کلی جهان منو گسترش میده این ادم، میتونه آگاه کنه خیلی هارو ،میتونه ثروت تولید کنه بی حساب و کتاب، هر روز در گسترش این زمین نقش داشته باشه، سید جانم با توحیدی که در من زنده کردی و قدم به قدم به من آموزش دادی و گفتی که خدای ما چطور فکر میکنه، سیستمش چطور عمل میکنه ،تازه دارم میفهمم مفهوم زنده موندن تورو و این شد، که شدیم خانواده ، خانواده ایی که با هم میخندن ، با هم حرکت میکنن ، با هم پیشرفت میکنن ، با هم، به هم کمک میکنن ، با هم توحید دارند، با هم ایمان دارن، هر کس به اندازه خودش و میدونن که قدرتِ مطلق ربِ

      دوستای گلم فامیلای عزیزم ، در تمام امور و مسائل انتخاب های خداوند رو جایگیزین انتخاب های خودتون کنید نتایج بی نظیرههههههههههههه بی نظیرررر شک نکنید

      اگر میخایم بفروشیم اگر میخاییم بخریم اگر میخاییم بدونیم ، اگر میخاییم انجام بدیم، بزاریم رب هدایتمون کنه ،بزاریم کمکمون کنه و دست هاشو نبندیم ، از بنده هاش انتظار نداشته باشیم ، هیچ کس جز رب لایق سر خم کردن نیست هیچ کس ، …اما یک شرط مهم داره اول به رب اعتماد کنید بدونید که فقط قدرت در دست اونه ، خواهش میکنم روی این موضوع کار کنید و دائما با خودتون این ذکر داشته باشید من تسلیم فرمانروای عالیمان ، الله هستم ، اونقدر با ایمان تکرارکنید که این نیرو در درونت بیداربشه اما یک خبر خیلی خوب اینه که ، از همون لحظه که باورش کنی از همون لحظه که تسلیم محضش بشی از همون لحظه که بدونی و تصمیمی بگیری که هیچ شریکی برای الله وجود نداره دستاتو میگیره همراهیت میکنه میرسونت به اوج ، میبرت به غروب تابستون های گرم دبی ، میبرتت به بهار شمال ، میبرت به پاییز شیراز ،میبرتت به زمستون بارونی خوزستان، میبرت به سلامتی کامل ،میبرتت به حال خوب، میبرت به خونه رویایت ، میبرت به روابط عاشقانه ات ،میبرتت به حساب بانکی بدون حساب و کتاب ، میبرتت با خودش ، کنار خودش جات میده، نازتو میکشه، دلبریتو میکنه، میگه اشاره کن ،فقط لب تر کن ، تنها شرطش اینه که بهش ایمان ، اعتماد و باور داشته باشی فقط کافیه که کنارش بنشینی دیگه بلند نشی…

      همه با هم با صدای بلند بگیم ( از هیچی نترسید بزارید صداتون بیاد بیرون )

      آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآی خدا جووونم شکرت، همه با هم بگم ،آآآآآآآآآآآآآآآی خدا جونم شکرت ، آیییییییییییییییی رب العالمین ما تسلیم توایم ….

      و در آخر

      (راستی یکی از رویاهای من اینه که یک مزرعه بزرگ با کلی گندمزار یک خونه چوبی توی ایالت فلوریدا داشته باشم و درب ورودیش یک تابلو بزرگ چوبی بزنم بنویسم به مزرعه خانوادگی عباسمنش خوش آمدید ( عاشققققققققق همتونم )

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      لیلا بشارتی گفته:
      مدت عضویت: 2391 روز

      با سلام به شما دوست عزیز، و

      همه ی اعضای خانواده

      دوست خوبم، من هم همین باور و داشتم، ولی از وقتی روی باورهام کار میکنم، میتونم بگم الان عاشقترین زن دنیام، وحس میکنم که همسرم هم خیلی عاشق من وزندگیشه، واقعاً استاد راست میگن، به هرچی توجه کنی، اتفاقات همسنگ همونو به زندگی دعوت میکنی، چون من مدام حواسم به زندگیه دوستان واقوام بود که همسرشون بهشون خیانت میکنه، وبعد یه چیزی مثل خوره می‌افتاد تو ذهنم، که الان میدونم همون نجواهای شیطان بوده، که چرا نشستی خونه پاشو سر زده برو محل کار همسرت ببین چه خبره، ووقتی میرفتم اونجا با مشتریان خانم روبه رو میشدم که بی دلیل حس بدی بهم دست می‌داد، تصور می‌کردم همسرم توجه خاص به اونها داره، اذیت میشدم، رفتارم ناخودآگاه بد میشد……

      با تغییرات زیر حالا زندگیه عالی رو دارم تجربه میکنم.

      اول عزت نفس واعتماد به نفس، من روی حس ارزشمندی ولیاقت خودم کار کردم، حتی بدون آرایش، خودم رو زیباترین وجذابترین زن دونستم، روی اخلاقم خیلی کار کردم، من خالصانه ترین محبتهارونثار همسرم کردم، وقتی نجوای ذهن منو به محل کار همسرم یا به سرک کشیدن توی گوشیش دعوت می‌کرد، سریع از احساس نگرانی واسترس می‌فهمیدم که چه خبره، کی داره باهام حرف میزنه، وخلاصه تو اون لحظه با یه آهنگ شادشروع به رقصیدن با پسرم که شش سال داره میکردم، فایل عشق ومودت استاد رو نگاه میکردم، شروع به پختن غذای مورد علاقه ی همسرم میکردم، ومیگفتم خدا میخواد از طریق من به همسرم عشق بورزه، پس حتی وقت آشپزی کردن هم میگفتم من عاشقترین زن برای همسرم هستم چون خدا فقط از طریق من به همسرم عشق میورزه، اصلآ کاری به این نداشتم که همسرم نسبت به من چه حس ورفتاری داره، چون طبق قانون ما فقط میتونیم خودمون رو تغییر بدیم، ومن هرروز بیشتر روی باورهام کار کردم یک زوج خوشبخت پیدا کردم و توجهم به رفتار عاشقانه ی اونها بود، و…..

      عزیزم وقتی من تغییر کردم، به خودم ارزش قائل شدم، وبه عشقم، واون رو یک عشق خالص والهی دیدم وتونستم تمرکزم رو به روابط زیبای عاشقانه معطوف کنم وافسار ذهنم رو کنترل کنم به دعوتهاش دست رد بزنم وخودمو به احساسات عالی دعوت کنم، شاهد قشنگترین اتفاقات واحساسات از سمت همسرم شدم، طبق قانون احساس خوب مساوی است با اتفاقات خوب

      دوست عزیزم امیدوارم شماهم روی خودت وباورهات کار کنی واونوقت که میبینی بهترین وفادارترین همسر جهان کنارته?

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        طاهره جان گفته:
        مدت عضویت: 2766 روز

        لیلا جان ممنونم از پاسخ زیبات و الان من خیلی خیلی تغییر کردم و به تضاد بزرگی خوردم و الان خیلی حالم خوبه و جواب نهایی تضادم که حتما هر چی هست بهترین اتفاق زندگی منه برات مینویسم.

        خدا رو شکر که دارین بهترین لحظات رو تجربه میکنی عزیزم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    سمیرا امیری گفته:
    مدت عضویت: 2443 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم ودوستان یگانه پرستم.

    نمیدونم چی بگم حال عجیبی دارم فقط حرفای استادو گوش دادمو گریه کردم…وای خدایا تو چقدر بزرگی چقدر مهربونی…این چندسال عمرمو فکرمیکردم میشناسمت ولی الان میبینم مثل یه نوزاد تازه متولدشده هستم و خدارو دارم یه جور دیگه میبینم…خدایا هرچقدر شکرت کنم بازم کمه….خدایا ممنونم هدایتم میکنی…خدایا شکرت که توراه درست قرارم دادی..خدایا شکرت که این بنده ی مهربون ومخلصت رو به طریقی که خودمم نمیدونم چطور بود سرراهم قراردادی اونم تو بدترین روزهای زندگیم…خدایاااا خیلیییییییی دوست دارم…

    خدایاشکرت…خدایا شکرت…خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    رباب آرامی گفته:
    مدت عضویت: 3000 روز

    سلام به استاد و خانم فرهادی عزیز و همه ی خانواده ی صمیمی عباس منش

    ممنون از خدای خوب و قدرتمندم که شما ها را در راه من قرار داده است. من اینقدر گیج بودم که نمیدانستم خودم باید با خدای خودم که از رگ گردن به من نزدیک تر است صحبت کنم و همیشه دنبال واسطه میگشتم و خودم را بی ارزش میدانستم ولی با کمک استاد به ارزش خودم پی بردم .خیلی خوشحالم و از صمیم قلب برای شما استاد گرامی و خانم فرهادی و خانم شایسته و خانواده محترم عباسمنش قدرت سلامتی ثروت شادابی و ترقی بی نهایت از خداوند ارزو میکنم .

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    مهری حیدرزاده گفته:
    مدت عضویت: 2698 روز

    سلام به استاد گرانقدرم

    امروز هدایت شدم به فایل اول توحید عملی!!!!

    در زدم و گفت کیست ؟

    گفتمش ای دوست ، دوست!

    گفت اگر دوستی از چه در این پوستی . دوست که در پوست نیست.

    ……

    در چو به رویم گشود ، جمله ی بود و نبود دیدم و دیدم یکی است .گفتمش ای دوست ، دوست!”

    این چند بیت همیشه بر زبانم جاری است

    از چه در این پوستی ؟؟؟ خدایم از من می پرسد که بنده ی من اگر دوستی چرا در پوست شرک و ریا هستی؟ پوست شرک و ریا را پاره کن .خودت را رها کن تا پرواز کنی! همین پوسته حلوی پریدن تو را به سوی من گرفته !

    دوست که در پوست نیست!!

    اگر پوسته ی شرک را پاره کنی خواهی دید که در بسته به رویت گشوده می شود و خواهی دید که آن طرف حجاب شرک فقط آن دوست حقیقی که تو تکه ای از او هستی وجود دارد! و تو ذوب می شوی در دوست!

    استاد گرامی با مرور زندگی تان من هم مروری بر زندگیم کردم و سوال شما امروز مدام جلوی چشمانم رژه می رفت

    (((( من هم پس از چند مورد که معجزه آسا از مرگ جستم ، چه رسالتی در زندگیم به عهده ام است که باید انجام دهم ؟

    چرا امروز به این فایل هدایت شدم؟

    در پنج مورد نجات از مرگ ! جای پای یک وظیفه را دیدم که به عهده ام است! وظیفه ای که تا کنون تصور می کردم که خب شرایط روزگار بوده که چنین وظیفه ای به عهده ام گذاشته شده!

    اما امروز به یقین رسیدم که خدای مهربانم می گوید:

    – ای بنده ی من تو را برای انجام کاری تا انتها نگه داشتم!

    – ای بنده ی من فارغ از هر ناسپاسی که انجام بدهی باید آن وظیفه ای که کاینات بر عهده ات گذاشته به سرانجام برسانی. حال یا آگاهانه یا ناآگاهانه؟

    – ای بنده ی من اگر آگاه باشی به رسالت خود و از من یاری بجویی پاسخ می دهم صدها برابر. اگر نا آگاهانه به سمت رسالت ات حرکت کنی و با کسالت و سستی ، خودت در تضاد ها و چالش ها قرار می گیری تا آگاه شوی!

    (((( و خدای بزرگ امروز مرا هدایت کرد به رسالتم .

    خودم خوب زندگی کنم . شاد باشم .ثروتمندشوم . فراوانی ها را ببینم. کوچکترین نشانه ی نعمت (سلامتی ام .دیدن لبخند کودکی. باز شدن غنچه ی گلی ، شنیدن آواز گنجشکی، بوی نان تازه ای، بوسه ی مادری بر گونه ای ،پیامی از دوستی، عطری چایی که می نوشی ، عطر عاطفه ای که نثارت می شود) را تایید کنم و تلاش کنم تا دنیا جای قشنگتر و زیباتری برای زندگی باشد.

    سپاسگزارم استادم که هستی! اگر رسالتی که خدایت به عهده ات گذاسته اشاعه یکتاپرستی است،پس سستی ممنوع! کسالت ممنوع! توجه به حواشی ممنوع! بیماری ممنوع!

    سپاسگزارم.سپاسگزارم.سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سید حامد حقیقت طلب گفته:
      مدت عضویت: 732 روز

      سلام خانم مهری

      چقدر کامنت شما زیبا بود. پاسخی بود به پرسش های ذهنی من و خیلی ها که تو سایت میبینم. خیلی جاها وقتی استاد از رسالتش صحبت میکنه دیدم رفقا میپرسن از کجا بفهمیم رسالت ما چیه؟؟؟ برای منم سوال شده بود!!! حالا با خوندن کامنت شما فهمیدم اینکه درست زندگی کنم، شرک نورزم، شاد باشم، ثروتمند بشم، هرچی میخوام از خدا بخوام، باورهای توحیدی داشته باشم و … تا در این زمینه الگویی برای بقیه بشم و ترغیبشون کنم به توحید و یکتاپرستی یعنی رسالتم رو دارم انجام میدم!!! به همین سادگی! خیلی پیچیده نیست واقعا!!

      سپاس از شما شاد و سلامت و سربلند باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: