توحید عملی | قسمت ۱ - صفحه 69

1595 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نوید زاهدی گفته:
    مدت عضویت: 1617 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و همه ی همسفران عزیز

    روز بیست و سوم سفرنامه‌ی من

    اولین جمله ای که مریم شایسته ی عزیز نوشته بود توی این فایل هدایت بود

    نظراتم در فایل قبلی رو یادم اومد که چقدر از این هدایت صحبت کرده بودم و دیگه همه چیز رو به خدا سپرده بودم و گوش فرا میدم فقط به خدای درونم برای انجام‌کارهام

    تا این کلمه رو دیدم بغض کردم و فهمیدم که چقدر زیبا و همفرکانس شدم با خواسته هام چقدر توحید و یکتاپرستی درونم افزایش پیدا کرده و بی شک دلیل این همه حال خوب همین هست

    این هدایت هر چقدر که ایمان من خالص تر باشه بی شک بیشتر و واضح تر خواهد شد برام همینطور که تو این مدت دیدم که هر روز بهتر و بیشتر شنیده میشه برام

    خداروشکر برای این پیشرفت برای این آگاهی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    فرشته کوهستانی گفته:
    مدت عضویت: 1321 روز

    بنام الله یکتا

    استاد عزیزم و مریم جانم سلام

    نجواهای ذهنی چقدر گمراه کننده است

    چقدر با خدا بودن شیرینه

    آرامش بخشه

    یعنی همه چی رو باهم داشتن

    کاش منم بتونم رسالت خودم و بفهمم

    اینکه من جزء اون پنج درصد از مردم جهان هستم که آگاهانه دارم زندگیم و با فرکانسهای ارسالیم میسازم

    خدا جونم بخاطر این آگاهی ها ازت ممنونم

    بخاطر این مسیری که پراز نعمت و ثروت و عشقه ازت ممنونم

    استاد عزیزم خیلی شوق دارم که قدم هام و سریع تر بردارم تا هرچه زودتر به مدار بالا برم

    جدا از ثروت و روابط عاطفی عالی بیشتر دنبال صحبت با خدام

    من عشق میکنم وقتی با خدای درونم دوستانه حرف بزنم

    راحت، بدون کلمات عجیب و غریب،با خدا حرف بزنم و خداوند عاشقانه و واضح بهترین راه رو جلوی پام بذاره

    درپناه الله یکتا شاد ثروتمند و عاشق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    Narges گفته:
    مدت عضویت: 1873 روز

    💐با نام و یاد خدا💐

    روز بیست و سوم☘

    استاد حالا که داشتم به این فایل گوش می دادم یاد یه چیزی افتادم :

    من ۸ سالم بود و برای تفریح رفته بودم کوه و داشتم لذت می بردم از طبیعت و بهار بود فکر کنم .🦋

    بعد من از همه جلو تر رفتم و بعد به یه تنگه رسیدم واردش شدم یه احساس خطر و عجیبی بهم دست داد و بعد صدای خش خش برگ ها رو شنیدم .

    دیدم یه گراز کنار یه درخت ایستاده . اینقدر هم رنگ درخت بود که اول ندیدمش بعد گراز

    از طرف دیگه فرار کرد . خدایا شکرت . اگه به طرف من میومد منو می زد و الان زنده نبودم.

    بعد که دیدم رفت خشکم زد بعد به حال خودم اومدم و بدو بدو فرار کردم.🐗

    می تونستم الان زنده نباشم ولی به لطف خدا من زنده ام 🐗

    🌼🌼🌼

    واقعا از کامنتی که استاد در فایل خوند لذت بردم . چقدر زیبا و توصیف عالی ای بود و واقعا یه احساس آرامش و عشقی بهم داد🌸

    استاد واقعا وقتی در مورد رابطتت با خدا حرف می زنی ، وقتی که درمورد اون شرکت گفتی دیدم که واقعا خداوند چقدر به ما لطف داره .

    خدا ما رو آفریده و بعد از افرینش ما به خود میگه که عجب چیزی خلق کردم! 🌸

    خدا ما رو برتر از سایر مکجودات قرار داده.

    ما رو موجودی فرکانسی قرار داده 🌺.

    چقدر این خدا بخشنده و مهربانه!!!☘

    امروز هم به خاطر اینکه توجهم روی نکات مثبت بود نتیجش رو هم دیدم و خیلی خوشحال شدم و خدارو شکر می کنم☘

    ما باید با هر موفقیت و نشونه هایی که می بینیم خدا رو شکر کنیم وربا انگیزه بیشتر و با توکل به خدا حرکت کنیم🌸

    اها داشت یادم می رفت :

    یه چیزی رو امروز یاد گرفتم که به هدف هایی که می خوای فکر کن و روی خودت کار کن ، به این فکر نکن که چجوری قراره بهش برسی

    خدا از جاهایی بهت میده که حتی فکرش رو هم نمی کنی.

    خود من ، این جوریم که به این فکر می کنم که چجوری قراره به هدف برسم ؟ بعد چیزی به ذهنم نمی رسه اخر سر دست از هدف بر می دارم و من این جوریم که همه چی باید برام تضمین شده باشه ، سخته که قدم در پله های ناشناخته بزارم.

    و این یعنی ایمان من به خدا کمه و باید روی خودم کار کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    مهاجر گفته:
    مدت عضویت: 1860 روز

    سلام به استاد عزیزم و تمام دوستان موحدم🌱

    روز بیست و سوم🌱

    خدارو هزاران بار شاکرم که هر روز که با این فایل های ارزشمند پیش میدم معجزات و اتفاقات بی نظیر بیشتری برام بوجود میاد

    استاد عزیزم عاشقتونم که هروقت هروقت از توحید و یکتا پرستی میگید اینقدرررر تسلیم و آرومید…صحبت هاتون روی قلب ما میشینه اونقدررر که خالصه

    این نشون میده شما به معنای واقعی کلمه، توحید رو در قلب تون نشوندید

    عاشق وقتهایی هستم که این روند بهبود زندگی تون رو از اتاق سیمانی بندرعباس تا یک زندگی خارق العاده در فلوریدا یادآور میشید

    و هربار خدا و توکل به خدارو عامل اصلی این داستان روند پیشرفت میدونید

    من خودم هرباررر که توی کارهام شرک ورزیدم و دستان خداوند رو بستم و یک عامل بیرونی رو در نظر گرفتم که عامل پیشرفته من اینه!اون کار بخوبی انجام نشده اما هربار که توکل کردم به خودش و اجازه دادم با بی نهایت دستانش من رو به جلو حرکت بده بصورت طبیعی و بدیهی و به آسونترین شکل ممکن اتفاق میفته

    امیدوارم به لطف الله مهربان هممون در مسیر توحید ثابت قدم تر بشیم و مانند حضرت ابراهیم خدا رو عامل قدرت بدونیم و دیگر هیچ….

    خداروصدهاهزاران مرتبه شکرررر🙏🙏🙏❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    اکرم قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 1337 روز

    به‌نا‌م‌تنهارب‌هدایتگرم

    سلام به استادعزیزومریم‌جان‌وتمام دوستان

    ‌بهشتی‌‌ام

    با‌این‌فایل‌یادیه‌اتفاقاتی‌توزندگی‌ام‌افتادم

    نمیدونم‌ازکجاش‌بگم….

    اون‌روزهابه‌خاطردردکمرم‌توخونه‌بودم‌وشروع

    به‌خوندن‌قرآن‌کرده‌بودم‌به‌طوری‌غرق‌درش‌بودم

    که‌دردبه‌کلی‌فراموش‌میشد.

    وچنان‌آرامش‌واطمینانی‌داشتم‌که‌به‌هرجاکه‌نگاه

    میکردم‌وتوهرکلمه‌ای‌دنبال‌هدایت‌ربم‌میگشتم،

    وازخدامیخواستم‌که‌ازنظرمالی‌زندگی‌ام‌تغییرکنه،

    که‌اتفاق‌عجیبی‌رخ‌داد…

    پسرم۱۰سالشه،‌توهرمغازه‌ای‌که‌میریم

    کارت‌ویزیت‌اون‌مغازه‌روازصاحب‌مغازه‌میگیره

    ومیاره‌خونه‌باهاش‌بازی‌میکنه.

    ومن‌غرق‌خوندن‌قرآن‌بودم‌که‌دیدم‌پسرم‌میگه

    مامان‌بگیراین‌کارت‌روبامن‌بازی‌کن،

    من‌هم‌گفتم

    که‌نه،

    ولی‌اون‌کارتوگذاشت‌توکف‌دستم‌وبه‌زورگفت

    بگیرمامان.

    اون‌لحظه‌که‌به‌اون‌کارت‌نگاه‌کردم‌دلم‌ریخت…

    کارت‌املاک،نزدیک‌به،‌زمینی‌بودکه‌من‌داشتم‌

    وبارها

    خواستم‌بفروشمش‌وبه‌خاطرقیمت‌پایین‌ندادم.

    تواون‌لحظه‌گفتم‌خدایاچراپسرم‌توهمه‌کارت‌

    که‌باهاش‌بازی‌میکنه‌اینوداده‌دستم،اونم

    ‌اینجوری….

    خلاصه‌،ایمان‌داشتم‌ته‌دلم‌که‌هدایت‌شم….

    به‌همسرگفتم‌ورفتیم‌به‌همون‌املاک‌و

    زمین‌گذاشتیم‌برافروش‌به‌قیمت‌عالییی….

    به‌چندروزنکشیدکه‌زنگ‌زدن‌وگفتن‌بیاین‌و

    ماگفتیم‌اگرقیمتی‌که‌ماگفتیم‌میخوان‌میایم‌

    وگرنه‌که‌نمیفروشیم….

    املاکی‌گفت‌:فقط‌بیاین،مارفتیم‌به‌مشتریهای‌

    بسیارپولدارزمین‌روبه‌قیمت‌عالی‌فروختیم‌و

    بدونه‌چک‌وچونه…

    وکلی‌اتفاقهای‌جالب‌برای‌خریدزمینهای‌بعدیم‌

    افتاده‌‌که‌همش‌همش‌هدایت‌بوده.

    که‌درهرلحظه‌اگرماایمان‌بیاوریم‌هدایت‌میشویم…

    این‌قانون‌پروردگاراست‌وفقط‌کافیست‌‌در

    تک‌تک‌لحظه‌های‌زندگی‌‌باورکنیم.

    خدایاصدهزارمرتبه‌شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    ابراهیم آقا Brj_auto_glass گفته:
    مدت عضویت: 2216 روز

    سلام

    آغاز میکنم با نام رحمان

    روز ۶۵ سفر پر از ماجرای زندگیم هستم به لطف الله بدون وقفه

    انسان موحد کسیه که فقط به خدا تکیه کنه

    انسان موحد کسیه که فقط به خدا وابسته باشه

    انسان موحد کسیه که بدونه همه کاره ی زندگیش خودشه

    توحید یعنی خودم و کارهام رو به خدا بسپارم و بدونم اون بهترین مدیر و مدبر جهانه

    توحید یعنی ته دلم قرصه که خداوند آدم مناسب رو در زمان مناسب میفرسته

    انسان موحد واقعی نمیزاره هیچ چیز و هیچکس آرامشش رو به هم بزنه چون می‌دونه که اظطراب یعنی قطع ارتباط با منبع هستی

    توحید یعنی افوض امری الی الله

    آدم موحد به کسی یا چیزی باج نمی‌ده حتی اگه ببینه این باج ندادن به ضررشه

    📌نشانه توحید واقعی چیه ؟

    ♦️ثروت / آدمهای درست/سلامتی/ معجزات دنبال آدم بدوند

    ♦️آرامش درون و رها بودن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    علی اکبر ویزواری گفته:
    مدت عضویت: 1350 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام خدمت همه عزیزان

    بینهایت خداوند یکتا رو سپاسگزارم که منو در این مسیر زیبا و توحیدی قرار داد و هر لحظه هدایتم میکند ، موضوع توحید و عمل به توحید موضوع خیلی مهمیه با توجه به باورهایی که داشتم و اینکه هر لحظه در معرض تاثیر از این باورها هست دائم ذهن میخواد ببره به سمت شرک و قدرت دادن به عوامل بیرونی ، چون باورهای توحیدی در ما پر قدرت شکل نگرفته بوده و از وقتی که به فضل الله یکتا پای به این مسیر زیبا گذاشتم هر روز به این باورهای توحیدی نزدیکتر میشم هر چی بیشتر روی خودم کار میکنم قویتر میشم و اینکه آرامش بیشتری دارم بیشتر باورش کردم بیشتر بهش ایمان آوردم بیشتر توکلم بهش عمیقتر شده به نحوی که الان این متن رو مینویسم در یک وضعیت صفر مطلق قرار دارم شغلی ندارم درآمدی ندارم هر آنچه داشتم همش رفته صفر صفر و هیچ ایده ای هم ندارم که باید چیکار کنم ولی اینقدر آرامش دارم که حد نداره چون ایمان دارم خودش هدایتم میکنه خیالم راحته به وقت مناسبش اتفاقات خوب رو برام رقم میزنه و بهم میگه چیکار کنم، آرامشی در این شرایط دارم که حتی اون زمان که خیلی از نظر خودم پیشرفت و مثلا اوضاع خوب بود این آرامش رو تجربه نمیکردم چون مسیر اشتباه بود پیشرفت و اوضاع خوب بدون او آرامش نمیاره و به نظرم اصلا پیشرفت نیست و خداروشکر میکنم که خیلی زود اینو بهم فهموند و بیدارم کرد که هر چیزی رو میخواهم با وجود او بخواهم اول اوست آخر هم اوست اگر به این حد از توحید برسم اونوقت میتونم بگم پیشرفت و اوضاع خوب چون با او همه چیز پایداره و دائمی و رو به جلو و همیشه با ارامش همراه است، گرچه گاهی به دلیل وجود همون باورهای شرک آلود از مسیر یه کوچولو میرم تو جاده خاکی ولی به چند دقیقه نمیکشه که فوری برمیگردم تو مسیر و آرامشی زیاد تمام وجودمو فرا میگیره و احساسم عالی میشه چون ایمان دارم اون نیروی برتر که دقیق و منظم تمام چیزهای این جهان رو داره اداره میکنه من رو هدایت میکنه بینهایت سپاسگزار خداوند هستم که اجازه داد تا بشناسمش و منو به این مسیر پر از آگاهی هدایت کرد تا از طریق یکی از بینهایت دستانش با شناخت بیشتر به سمتش حرکت کنم ،

    سپاس از استاد عزیز و خانم شایسته عزیز که ما رو در این مسیر همسفر کردن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    حسن ملک پور گفته:
    مدت عضویت: 1456 روز

    توحید و شرک

    دو کلمه ای که فاصله آنها به اندازه فاصله فقر و ثروت است ….

    میتوانی خدا را انتخاب کنی و پادشاهی کنی میتوانی غیر خدا را انتخاب کنی و …هرچه میخواهی بکنی

    ما باید یاد بگیریم روی قدرتی حساب کنیم که بی نهایت هست . هرچی می‌خوایم باید از خودش بخوایم

    مشتری میخوای ، سلامتی میخوای ، رابطه خوب میخوای ، خودت بگو چی میخوای ؟ هرچی میخوای فقط باید از خدا بخوای . فقط باید روی خدا حساب باز کنی نه روی بنده های خدا ، نه روی رئیس بانک نه روی کارفرما

    ما باید یاد بگیریم روی قدرتی حساب کنیم که ما را از هیچ خلق کرد ، قدرتی که آسمان ها و زمین را در هر لحظه هدایت می‌کنه

    باید به این نتیجه برسیم که همه نا توان هستند و باید روی کسی حساب باز کنیم که بی نهایت هست و خودمون را بسپریم دست ش و هرجا برد بدونیم ساحل همونجاست ….

    قدم بیست و سوم از روزشمار تحول زندگی

    خدایا شکرت بابت قدم های تکاملی

    مرسی که برای پیشرفت ت وقت گذاشتی 🌷❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    مسعود برزگر گفته:
    مدت عضویت: 1280 روز

    بود خارو گل باهم ای هوشمند….

    چه در بند خاری تو گل دسته بند….

    گرت عیب جویی بود در سرشت…..

    نبینی ز طاووس جز پایی زشت……

    سلام خدمت خانواده بزرگم عباس منش،من علاوه بر فایل های استادعباس منش،معجزه شکرگزاری راندا برن هم دارم گامهای۲۸ روزشو انجام میدم.فقط همینو بگم که از نظر روحیه بسیار عجیب تغییرات فوق العاده ای کردم که تا بحال اینطور نبودم.خدارو سپاسگزارم که اول داره با همت خودم شخصیتمو درست میکنه و بعد ثروت تو زندگیم میاره.

    موجیم که آسودگیه ما عدم ماست….

    ما زنده از آنیم که آرام نگیریم…..

    زندگی یعنی هیاهو داشتن،حرکت کردن،تحرک داشتن.اگه تحرک نباشه میگندیم.آبی که جریان داره همیشه زلزله.ولی برکه اگه آب راه نداشته باشه واسه حرکت میگرده.سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    روسینول گفته:
    مدت عضویت: 1377 روز

    سلاااااام

    روز بیست و سوم

    خیلی موقع ها باورم نمیشه. که انقدر زندگیم تغییر کرده. از افسردگی دوران نوجووانی دراومدم. و داشتم از خودم میپرسیدم چرا؟

    الان چی کار داری میکنی که اون موقع نکردی؟

    و به یه جواب میرسم

    خدا رو باور داری!

    اسمش هرررچی که هست

    انرژی برتر

    خدا

    هر چیزی که آدمای مختلف باورش دارن

    من هم اون رو باور کردم

    و الان اینجام

    دارم با شوق مینویسم

    برای خودم

    که یاد آوری بشه که چقددررر چیزای کوچیک تو رو به اینجا رسوندن‌

    یاد کامنت یکی از دوستان افتادم که استاد خوندن در فایل های قبل

    که توش میگفتن: معجزه یه هویی رخ نمیده، انقدر چیزهای کوچک دست به دست هم میدن و زندگی ما رو متحول میکنن که فکرشم نمیکنیم….

    و ماهم یکی از اون چیز های کوچک در این جهانیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: