توحید عملی | قسمت ۱ - صفحه 80
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/09/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-09-07 23:58:492022-09-24 08:54:32توحید عملی | قسمت ۱شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به خدای عزیزم
سلام به استاد و مریم بانوی شایسته عزیزم
سلام به همه دوستای عزیزم
روز شصت و پنجم
بزرگترین سوالی که برای من همیشه تو گیر و دار مشکلات ایجاد میشد این بود که تا کی باید اینقد عذاب بکشم و تحمل کنم؟! چیزی که مبلغ های دینی که از بچگی بهمون گفته بودن این بود که هرکی صبر و تحمل کنه براش ثواب نوشته میشه و از این حرفا. یعنی به نتیجه ای که از حرفای اونا رسیدم این بود که ادم هرچه تو این دنیا عذاب بیشتر بکشه، ثواب بیشتری میبره و هر چه تو این دنیا با سختی های بیشتری روبرو بشه و تو این سختی ها به خاطر اینکه خداثواب میده تحمل کنه و فقط تحمل کنه… آدم رستگار تری میشی و همیشه میدیدم دور و بریام به اون ادمهایی که تو زندگی دنیایشون درگیر مشکلات و غم و اندوه بزرگ هستن، امتیاز بالایی میدن و همیشه میگفتن، این ادم جاش تو بهشته. مثلا مادر من، از وقتی که یادمه، از بچگی، از خاله بابام که مریض بود مواظبت میکرد. یه جوری که از خیلی از امیال خودش برای مراقبت از اون کناره گیری کرد و یجورایی از بچه هاش زده بود تا به اون رسیدگی کنه. پدر من هم در کنارش بود. و هی هم اطرافیان تشویق و تحسین میکردن و کار به جایی رسید که این خاله پدرم به شدت مریض شد و مجبور شدن ایزی لایف بذارن که به نظرم عمق فاجعه بود و حتی من هم درگیر ماجرا شدم. و باز دور و بریام با شدت بیشتری تحسین میکردن و یجورایی مادر و پدر من رو بهشتی میدونستن چون اکثر روزای جوونی و یا به عبارتی عمرشون رو صرف نگهداری از اون خاله بابام کرده بودن. همه این اتفاقات و اتفاقاتی که تو زندگیم، ناشی از عدم آگاهی و درکم از زندگی و ساز و کار جهان تجربه میکردم منو به سمت پوچی هدایت میکرد و جوری شده بود که دیگه کم کم داشتم باورم میشد که چون من تو این شرایط اسف بار به دنیا اومدم، کار من فقط تحمله تا بمیرم و بعد از مرگم دیگه میرم یه جای عالی! ولی یه چیزی جور درنمیومد. اونم کتاب قرآن و گفته هاش بود. من برای اولین بار که سراغ تفسیر و ترجمه این کتاب رفته بودم، خدا رو مهربان و بخشنده یافته بودم. یادمه تو قرآن خدا گفته بود فکر کنید و فکر کنید و فکر کنید ولی من این فکر کردن افراد رو اصلا نمیدیدم و تنها تبعیت بی چون چرا مردم از مبلغ ها رو میدیدم!! کلا به یه جایی رسیده بودم که واقعا نمیدونستم و یادمه تو دلم گفتم خدایا هدایتم کن.
کم کم رو آوردم به مفهوم زندگی و اینکه هدف من از زندگی و اینکه به دنیا اومدم چیه؟! چرا باید واقعا اینقد عذاب بکشم تا رستگار بشم و هدف خدا از این کار چی بوده. چرا از همون اول منو تو یه اتاق تاریک و بدون ارتباط با بقیه قرار نداده که فقط از صب تا شب نماز بخونم و بعدش بمیرم؟! چه هدفی داشته که من تو یه دنیای پر از ارتباطات و جمع های مختلف با فضاهای رنگارنگ به دنیا اورده؟! همون جملاتی که گفته بودن تفکر کنید،منو به حجم عظیمی از سوالات ابتدایی رسونده بود که منطق من شعله ور شده بود و یادمه یه بار یکی از خانم هایی که مبلغ بود گفت که فلانی رو داشتن میبردن بهشت و دیدن فلان تا لباس داشته و اون یکی کلی لباس داشته و فقط بخاطر ساده زیست بودنش کلی امتیاز گرفته بوده و بخاطر همین بهشتی شده!! و از این حرفهای بی پایه و اساسی که هر روز بهش برمیخوردم البته این حرفا رو قبلا بی چون و چرا عمل میکردم چون فک میکردم درستن و البته تا قبل از خودندن جملاتی از قرآن که به فکر کردن دعوت کرده بود. بعد از شنیدن این متن، منطق من سری گفت که تا جایی که یادم میاد، هنوز قیامتی برپا نشده که کسی از تجربه بهش رفتنش بیاد تعریف کنه و تازه نقل قول وارانه به ما برسه!! و این منطق بقدری قوی بود که به این نتیجه رسیدم که این جمع واقعا دارن چرت میگین!!!
کم کم به سایت استاد هدایت شدم و درهایی از معرفت به روم گشوده شد. منی که هدف خلقتم رو درک خدا از روی تحمل بدبختی ها و رنج ها میدونستم، به یه آدمی تبدیل شدم که خدا رو بشارت دهنده خوشبختی ها، نعمت ها، لذت ها، عشق و علاقه ها، محبت ها و در کل بشارت دهنده رستگاری در هم این دنیا و هم در آن دنیا یافتم. منی که قبلا برای تصمیم گیری، عجولانه و با استرس اقدام میکردم الان به فردی تبدیل شدم که کمتر نگران میشه که مبادا فلان چیز تموم بشه و …. چون میگم که هیچ نعمتی تو این دنیا تموم نمیشه چون اساس دنیا بر فراوانی و وفور نعمته و این وفور فقط مختص افرادی هستش که به خدا بازگردند و بندگی خدا رو بکنن. بندگی خدا دوری جستن از هر حس بد و تغییر اون حس به حس خوب با ایمان وبارو وعده های خدا در قرآن هستش. وعده های خدا در برابر شجاعت و نترس بودن در برابر عواملی غیر از خدا، امید قلبی به رحمت خدا در مقابل یک عالمه افکار شرک آلود و منکر کننده نعمت های خدا، ایمان به وجود خدا در همه حال و نزدیک تر بودن از رگ گردنمان، تنها نبودن و ول نبودنمان توسط خدا بعد از خلقتمان، ایمان به عدالت خداوند نسبت به اینکه همه انسان ها رو یکی و با یک سیستم ارسال فرکانس مشابه و با دسترسی برابر به منبع نعمت ها و خواسته ها قرار داده هستش. وعده های خدا در برابر عمل به این باورها، جاری ساختن وفوور نعمت، برکت و ازهمه مهمتر تبدیل شدن به یک فرد با ایمان تر با حال خوبتر و قوی تر و مشرف تر به درگاه خدا هستش. فردی که در قلبش وجود خدا رو حس میکنه و میگه الحق که خداوند برای بنده اش کافی است و تو باشی همه هستن و همه چیز هست و هست میشود. من عاشقت هستم و در کوی عاشقی و لذت های تو، بندگیت رو میکنم چون در این دنیا تنها تو را صادق در وعده ها و رزاق و وهاب در نعمتها دیدم.
سلام خدمت استاد بزرگوار
من تقوایی هستم ۱۴ ساله از مشهد
چون سنم کم هست با ایمیل پدرم وارد شدم
و چون شب روز هر زمان که پدرم رو می بینم
دارند به صوت شما گوش می کنند
و خیلی برای من سوال که پدر داری به چی گوش می دهی مادرم هم همینطور من در زمانی که مدارس تعطیل بود سر کار می رفتم ومی رم سر کار لیزر های صنعتی نه پوستی
بعد من به فضل خدا ماهانه دو میلیون وپانصد درامد داشتم
العان چون هر ماه ۴ هفته هست فقط من ۲ هفته می تونستم برم بعد همین چند وقت
پیش یک حساب کتابی با خودم کردم
دیدیم با این جوری که من دارم میرم ماهی پونصد و خورده… بیشتر درامد ندارم
وچون هم پدرم و هم مادر فایل شما را گوش
می دهند کلا فاز خونه همین هست و منم یک چند باری خیلی کم صوت شما رو گوش می کردم
و زمانی که اول ماه شد با باوری که قرار هست پونصد و… حقوق داشته باشم
اون بخش مالی مون که مار شرکت هیت
گفت حقوقت یک میلیون و دویست هست
ومن واقعا برای جای تعجب بود
و اون جایی که من هستم مار پسر خالم هست
وقرار شد چون من خیلی دوست داشتم طراحی
با یک نرم افزار یا بگیرم
پسر خالم گفت همین هفته اول می تونی بری
دیدیم خبری نشد فهمیدم که اون استادی که قرار بود به من آموزش بده مریش شده سرنا خوردگی
بعد پسر خالم گفت هر زمان شد خبرت می کنمکه بیای العان نزدیک ۱ ماه هست ولی ازش. خبری نشده
دلیلش رو العان فهمیدم چون من قبلا همیشه توی اخر نماز هایم دعا می کردم که خدایا پسر خالمو برام جور کن برم
نمی گفتم که خودت برام جور کن
العان فهمیدم اشتباه دارم دعا می کنم
ومی گم خدایا خودت هر جوری که می دونی
یو بهتر هست برام جور کن
با تشکر
سلام استاد عزیز.شما این فایلها رو خیلی ساله آماده کردین و روی سایت گذاشتین ولی من تازه دارم اینارو گوش میدم و افسوس روزهای بیخبری رو می خورم.با فایلهای شما من با خدا آشنا شدم و از وقتی خدا رو شناختم چقدر آرامش درونمو پر کرده.من ۴۶سالمه و البته که خدا رو قبول دارم ولی در مورد خدا فقط به ما گفته بودن که خدا دیده نمیشه،نه زاده شده و نه میزاید،جسم نیست،روح نیست،نور نیست،نمیتونیم لمسش کنیم
و این چیزهای مبهم هیچ وقت نتونسته بود تصوری از خدا در ذهن من ایجاد کنه و متاسفانه گاهی پیش می اومد که با خودم میگفتم نکنه اصلا خدایی وجود نداره و اینا همش چیزای الکیه تو ذهن ما کردن.ولی توصیفاتی که شما از خدا کردین من کاملا به وجود خدا مطمئن شدم خدارو تو حرفهای شما پیدا کردم.گفتین خدا یه انرژی هوشمنده ،و چه توصیف قشنگی از خدا کردین،که قانونمند داره جهان رو اداره می کنه و قانونهاش هیچ وقت تغییر نکرده و نخواهد کرد و من چقدر خوشحالم،چقدر آرامم،چقدر خدارو دوست دارم.قبلا هرچی در مورد خدا میگفتم که دوستش دارم و خدا مهربونه و بخشندست و…
همش چیزای زبانی بود که از ته دل قبولشون نداشتم و فقط با توجه به آموزه های غلط گذشتگان می گفتم ولی توضیح ها و توصیفات قشنگ شما از خدا باعث شد وجودشو کاملا حس کنم و خوشحالم که چقدر با قانون جهانو اداره می کنه و هیچ حقی رو زائل نمیکنه،هیچ وقت فرق نمیزاره بین بنده هاش.پیامبر و انسان عادی پیش خدا در یک سطح هستن.فقط با ایمانشون هست که فرق می کنن با هم.توی زندگی عادی از بس بین انسانها فرق گذاشته شده حتی توی مدرسه ،دانشگاه،محل کار،بانک،بیمارستان،…ما با این افکار بیمارمون فکر می کنیم خدا هم بین بنده هاش فرق میزاره ولی شما با حرفهای قشنگتون چشم منو باز کردین و چقدر این حرفاتون به دل من میشینه.من توی یه دوره ای خدا رو تو زندگیم گم کردم و الان خیلی خوشحالم که گمش کردم .اینبار من خدای واقعی رو پیدا کردم.خدایی که خیلی مهربونه،خدایی که بخشندست،خدایی که رحمانه،رحیمه.واستاد نمیدونید چقدر خوشحالم که حتی تونستم بفهمم که هر خیر و شری می کنیم به خودمون می کنیم نه به خدای خودمون.و فهم این حرف چقدر خوبه.چون خدا نه به خیر ما نیاز داره نه از شر ما ناراحت میشه.
نمیدونم چطوری احساسمو بیان کنم.نمیدونید چقدر خوشحالم از این که خدای خودمو آگاهانه شناختم.و الان میدونم خدا وجود داره و چقدر خدای عادل و دادگری هست.الان یه حس آرامشی تو وجودم هست که نمیتونم وصفش کنم.ممنونم از شما استاد.امیدوارم بتونم این شناختمو گسترش بدم و بیشتر و بیشتر به خدای خوبم نزدیک بشم.و استاد چقدر خوب شرک رو بیان کردید.که وقتی مثلا از رئیس بانک ویا کارمند بانک انتظار داریم وام برامون جور کنه و یا کارمونو جلو بندازه داریم به خدا شرک می ورزیم.چقدر با جمله های قشنگ همه چیزو خوب بیان می کنید.ممنونم از بیان شیوای شما.خدا بهتون سلامتی و عمر با عزت بده استاد.
سلام به استاد گرامی و هم کلاسی های عزیز،
خوشحالم که در جمع شما هستم.
واقعا بزرگترین ثروت و سرمایه ی ما توحید هست،
خداوند در قرآن در داستان حضرت یوسف میفرماید که این توحید ، فضلخداوند بر مردم هست,
اینکه اونها رو محتاج و نیازمند و آویزون دیگران نیافریده،
خداوند خودش هست، خودش کافیه برای جواب دادن به همه چی، به همه ی نیازها،
و چه عالی که ما نیازی به رجوع به کسی نداریم،
هر چیزی و هر کسی نیاز باشه خداوند برای ما میفرسته،
به درستی سر راه ما قرار میگیره،
و این یعنی فضلخداوند، یعنی زندگی با عزت نفس.
به به عجب خدایی…
واقعا هر کدوم از ما اگر پرده از جلوی چشمانمان کنار بره میفهمیم که خداوند چه رحمتهایی در حق ما داشته،
و چه خطراتی را از سر راه ما برداشته،
تا بتونیم جلو بریم.
کاش همه ی ما بفهمیم و در مسیر خودمون، در جایگاه خودمون قرار بگیریم و نقش خودمون رو ایفا کنیم،
تا اون سلیقه و طرح الهی که برای ما بهترینه ، محقق بشه،
استاد سپاسگزارم.
شنیدن داستان زندگی شما برای صدمین بار هم برای ما درسها داره،
تلنگر هائی داره که باید تکرار کنیم.
خوشحالم که شاگرد شما هستم.
قبل این فایل ، فایل چه کسی مالک توست، رو گوش میدادم،
تصمیم گرفتم یک دور فایل های توحید عملی رو دوره کنم.
اون فایل فوق العاده س،
و چه عالی که با این دسته بندی عالی، به همچین دوره یعالی ، اونم ظاهرا رایگان (ارزشش قابل محاسبه نیست) دسترسی داریم.
از خداوند سپاسگزارم
و از شما و مریم جان متشکرم.
قدم هایتان استوار..🌺🌺🌺♥️♥️
الهی به توکل نام اعظمت
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
استادعزیزدرحین گوش دادن به صحبت های شما دراین فایل،این حدیث مدام درذهنم میچرخیدکه خداوندمیفرماید
هرکه برغیرمن امیدبندد،قطعاامیداوراقطع خواهم کرد
چقدرواقعادرزندگی هامون به غیرخداامیدبسته ایم واتفاقاخداوندماروازطریق همان شخصی که به اوامیدبسته بودیم،ناامیدکرده است
بارهاباخودم فکرمیکنم که آیاکسی هست که بتونه یک صدم کارهایی که خداوندبی منت برای من انجام میده روانجام بده
آیاتمام شاهان عالم باهم جمع بشندوتمام قدرت های خودشون روبه کاربندازندمیتونندثانیه ای اندام های جسمانی منوبه تعادل برسونند
واقعاکی میتونه بغیرازخداوندکوچکترین هورمون های بدن منوبه کارواداره که هرکدوم ازاین هورمون هابرای سلامتی من بی نهایت کارانجام میدهند
من هرآنچیزی که دارم ازخداست،پس چرابه غیر خداامیدمیبندم
هرکسی که من بهش امیدمیبندم یک انسانه وهمون انسان جلوی بینی اش روبگیری جونش دراومده
کسی که یک وعده غذایی اش رونخوره توانایی راه رفتن اش روازدست میده چطورمیخوادبرای من کاری انجام بده
واقعاحال انسان بایدبهم بخوره ازاینکه بخواد روی انسان دیگه ای حساب بازکنه
انسانهاهمه دستی ازدستانی خداوندهستندواگر انسانی داره به من خیرومنفعت میرسونه،درواقع اون انسان فقط واسطه خیرخداونده ودرحقیقت این خداست که ازطریق اون آدم داره به من سودمیرسونه بدون اینکه ردپایی ازخودش جابزاره
چقدرواقعااین خداوندمهربان وبخشنده است
چنان به بنده اش بی منت کمک میکنه که خیلی ازجاها مااصلانمی فهمیم که مسبب اصلی اون اتفاق خوبی که برامون رقم خورده خداوندبوده ومیاییم اون دستی که اون اتفاق خوب روبرامون رقم زده رودرذهنمون بزرگ میکنیم واعتباراون کاررومیدیم به اون شخص
استادشمادرلابلای صحبت هاتون اشاره کردیدکه این مسیرتمام نعمت هارویکجابه شماداده ومن بارهاباخودم فکرمیکنم که چه کسی غیرازخداوند میتونست این اتفاقات رودرکنارهم برای شمارقم بزنه
آیاالان تمام پادشاهان عالم بسیج بشن که به من کمک کنند،آیامیتونندمثل شماتمام این نعمت هارو درکنارهم به من ببخشند
شایدبتونندمیلیاردهامیلیاردثروت بریزن زیردست وبال من،اماآیامیتونندسلامتی منوهم تضمین بکنند
شایدبتونندبه من جایگاه وشان ومنزلت ببخشند ولی آیاتوانایی این رودارندکه عشق ومحبت رودر روابط من جاری کنند
پس اگرخداوندبرای انجام همه این کارهاتواناست،ماچراروی غیرخداامیدمی بندیم
درحالیکه نکته جالب ماجرااینه که من اگررشته اتصالم روازخداقطع بکنم دیگه دستی درزندگی من نخواهدبودکه بخواد به من خیرومنفعت برسونه
ودرنقطه مقابل اگردستم رودردستان پرقدرت خدای خودم قراربدم آن وقت خداوندتمام انسان هاوهرآنچه درزمین وآسمانهاهست راتحت امر من قرارداده ومرابه سرمنزل مقصودخواهدرساند
همانطورکه خودش درقرآن کریم میفرمایدکه هرآنچه که درزمین وآسمانهاهست رامسخرما انسانهاکرده است
استادودوستان عزیزالان همسربنده حامله است وچندماهی است که خداوندیک فرزندپسربه من وهمسرم عطاکرده است
الان که فکرمیکنم اگربه اذن ومددخداوندنبودمن وهمسرم چه قدرتی برای خلق وآفرینش این بچه داشتیم؟
ماکه سهلیم اگرتمام پزشکان عالم هم جمع میشدند بی اذن خداوندمیتوانستنداین بچه رودررحم همسرم قراردهند
وتازه جالبتراینکه من وهمسرم بدون اینکه هیچ کارخاصی انجام بدهیم خداوندداره ازاون بچه دررحم همسرم بخوبی محافظت ومراقبت میکنه
آدم وقتی دقیق به این چیزهافکرمیکنه بیشتربه قدرت خداوندپی میبره وبیشترمی فهمه که ما انسان هابدون حضورخداوندهیچی نیستیم
ماانسان هااگربه خداوندمتصل بشیم میتونیم تمام جهان روبه تسخیرخودمون دربیاوریم ولی بی حضورخداونددرزندگیمان قادربه انجام هیچ کاری نیستیم
امیدوارم ازامروزبه بعدزندگیم هرچه بیشتربوی خدایی بگیره وبتونم الله یکتاروهرلحظه درزندگیم لمس واحساس بکنم
من علاقه ای ندارم راهی که باخداوندمیتوانستم یک شبه طی بکنم روبه تنهایی درطی سالیان سال بپیمایم
اگرخداوندهست وهرلحظه میتونه درمسیررسیدن من به خواسته هام ازمن حمایت بکنه،پس چرابیام خداوندورهابکنم وبچسبم به انسان ها
خدایی که برای من ثروت میخواهد،سلامتی میخواهد،خوشبختی میخواهد،آرامش میخواهد ودرکل مشتاق است که من تمام نعمت هارادرکنار هم درزندگیم تجربه بکنم
چقدراستادجالب گفتیدکه اگرثروتمندنیستیدقطع به یقین هم باورهاتون درباره ثروت اشتباهه وهم درباره خداوند
چراکه خداوندمنبع وماخذ ثروت های این عالم است،پس چگونه من میتوانم ادعای باخدابودن بکنم درحالیکه هیچ ثروتی ازاین خزانه ثروت های بیکران بهره نبرده باشم
خداوندخودِثروت است،خودفراوانی است،خودخیروبرکت وخوبی است
من وقتی به خداوندبرسم لاجرم تمام این هارا نیزدرزندگیم تجربه خواهم کرد
خداوندادرقلبم یک جای بزرگ برای توباز کرده ام
دارم به شاهی دسترس کومنبع فضل است وبس
درسایه بال مگس شاهین پران پرورد
شاهان همه هندوی او زاری کنان درکوی او
یک مورازنیروی او چندین سلیمان پرورد
یاحق
سلام به دوستان عزیزم
اولین باره که دیدگاه خودمو مینویسم شاید فکر میکردم حتما باید یه اتفاق بزرگ رخ بده تا شروع کنم به نوشتن
همیشه دنبال یه اتفاق بزرگ بودم
اما حالا که فکر میکنم و دقیق میشم اتفاق بزرگ رخ داده اما من ندیده بودمش
چند سالی بود با قانون جذب آشنایی داشتم اما مدت زمان کوتاهی تمرین میکردم و با اینکه نتایج خوبی میگرفتم قانون رو رها میکردم
فکر میکردم وقتی یکبار رو خودم کار کنم کافیه
شاید تنبلی و سرد شدن باعث میشد دوباره قانون رو فراموش کنم و هر بار که رها میکردم وضعیت از قبل بدتر میشد
تا اینکه با استاد عباسمنش عزیز آشنا شدم و به قول استاد انقدر کتک خورم ملس بود که خیلی طول کشید تا متوجه بشم
اما یکروز که خیلی همه اتفاقات بد برام افتاد قول دادم که شروع کنم و دیگه رها کنم
آروم آروم رو خودم کار کردم
اوایل خیلی سخت بود چون زمزمه شیطان خیلی قوی بود
اوضاع بهم میریخت و من ناامید و دل شکسته
اما چون تعهد داده بودم دوباره شروع میکردم
اولین اتفاق بزرگ در زندگیم رخ داد
ارامشم چندین برابر شد و به خدام نزدیک و نزدیکتر شدم و دارم خودمو بهتر میشناسم و این روند هر روز داره تکاملی تر میشه
اتفاق بزرگ بعدی تمام وابستگی هام قطع شد
چون من خیلی اعتماد بنفس کمی داشتم و مدام به خانواده همسر فرزند وابسته بودم اما امروز من به هیج فردی وابسته نیستم و حتی اگر یک روز قرار باشه تنها باشم برای همیشه ترسی ندارم و حالم عالیه
کارم رو از صفر شروع کردم و میخوام از صفر کارمندامو انتخاب کنم و عجله ای برای ثروتمند شدن و پول درآوردن ندارم چون میدونم در زمان مناسب این اتفاق میافته
قبل تر ها همیشه سعی میکردم با حرفام افراد رو تغییر بدم مخصوصا همسرم
اما الان فقط رو خودم کار میکنم و اصلا برام اهمیتی نداره که اون اشخاص چطور تغییر میکنن یا اصلا تغییر میکنن یا نه
من فقط رو خودم کار میکنم و مطمعنم اتفاقات و شرایط عالی برام اتفاق میافته
یکی از جذب های باورنکردنی رو هم اینجا میگم
من یه پولی داخل حسابم داشتم
البته چند تا حساب داشتم که داخل یکیش پول بیشتری بود
چند وقت قبل کارت های عابر بانکمو گم کردم
و حسابام خالی شد چون چند روز تعطیلی بود نتونستم به بانک مراجعه کنم
وقتی رفتم بانک بعد چند روز دو تا از حسابام که پول کمتری داخلش بود خالی شده بود و من خیلی ناراحت بودم
موقع برگشت به منزل یه حسی گفت اون حسابتم چک کن در حالی که یه حس دیگه میگفت وقتی اون حسابا خالی شده حتما اون یکی رو هم خالی کردن و اینم بگم اون حسابم اس ام اس بانک نداشتم
گفتم حالا یه سر میزنم بعد میرم خونه حداقل کارتمو میسوزونم
وقتی رفتم بانک با کمال تعجب دیدم حسابم خالی نشده و بعد متوجه شدم پول ها رفته تو حساب قرض الحسنه
اصلا بدون اینکه من اینکارو کنم
و اون شخص نتونسته بوده حساب منو خالی کنه
نمیدونید هنوز هم برام سواله چطور این اتفاق افتاده
درسته یه مقدار از پولام رفت اونم بخاطر اینکه خودم مراقب نبودم
اما خیلی خوشحالم که خدای مهربونم اجازه نداد بقیه حسابم خالی بشه و این یه معجزه بزرگ بود برام
و متوجه شدم قرار نیس حتما یه پول بزرگی وارد حسابت بشه که متوجه بشی راهت درسته
همین که ضرر رو خدا برات به بهترین نحو در حالی که خودت کوتاهی میکنی به کمترین حالت ممکن میرسونه خودش یه جذب بزرگه
ممنونم از خدای عزیزم که منو تو این راه قرار داد
ممنونم از شما استاد عزیزم و مریم خانومه مهربون و دوستداشتنی
مرسی که هستید
سلام به استاد مهربون و تمام کسایی که کامنت های دلنشین مینویسن.
راستش امروز اولین باریه که دارم نظرم م مینویسم.
یه مدتی بود حاله دلم واقعا خوب نبود نه تنها من بلکه کل خانوادم اصلا باورم نمیشه یه روز که واقعا از این اوضاع خسته شده بودم از خدای مهربونم خواستم کمکم کنه به صورته کاملا اتفاقی با قانون جذب و برخی استاد ها و از جمله استاد عباسمنش آشنا شدم شروع کردم به گوش دادن فایلهای رایگان ایشون احساس میکردم تمام حرفهایی که نیاز دارم بشنوم رو خداوند از جانب ایشون داره به من میگه.
سعی کردم رفتارمون رو تغییر بدم احساسم بهتر شد با دیدن زیبایی های کوچک و بزرگ دورم.
مامانم بیمار بود شروع کردم توضیح دادن و علاقه مند کردن او به این قانون و اسرار کردم تا فایل هارو گوش بده تا آرامش بگیره و به خدا نزدیکتر شه ،باورتون نمیشه به طور باور نکردنی بعد دو ماه تمام استرسها و بیماری مامان ازش دور شد و کاملا بیماریش خوب شد.
۴ ماه پیش تو تهران خیابان بهار وقتی با همسرم رفتم که برای پسرم خرید کنم ماشینمون رو دزدیدن ،دقیقا درست همون موقع ای که میخواستیم ماشین رو عوض کنیم .
خیلی شکه شده بودم همسرم که همیشه خونسردی و خوب میتونه احساساتش رو کنترل کنه بهم گفت اشکالی نداره ما از خدا یه ماشین بهتر خواستیم شاید ما حالا حالا ها ماشینو عوض نمیکردیم با این اتفاق خودش کمک میکنه یه ماشین بهتر از پرایدمون بخریم توکل بر خدا کارای کلانتری رو انجام دادیم سپردیم دست خدا چون محله کار منو همسرم از خونمون دور بدون ماشین خیلی اذیت میشدیم که همون روز خالم زنگ زد گفت بیا ماشین من دستت باشه چند روز بدون اینکه ما بخوایم ازش منو شوهرم خیلی خوشحال شدیم .
یه روز همسایه مغازمون که نمایشگاه ماشین داره یهو بدون اینکه ما ازش چیزی بخوایم اومد و گفت بیاین من بهتون ماشین بدم من بهتون اعتماد دارم از اونجایی که برنامه ریزی کرده بودیم یه ماشین چینی ثبت نام کنیم و ۴ سال ماهی ۱۰ میلیون قسط بدیم و گفتیم ماشین که بردن سرمایمونم کم شده ایشون گفتن مشکلی نداره من بهتون هر ماشینی که بخواین میدم بدون هیچ سودی بدون هیچ استرسی خدا خیلی راحت ماشینمون رو از پراید به برلیان تغییر داد و سند زد به ناممکن اون جا بود که حرف استاد یادم اومد که میگفتن همه دستان خداوندن .
در پناه خدا شاد و خوشحال باشین.
به نام الله
روز ۶۵ سفرنامه من
سلام بر استاد عزیزم
سلام بر کسی که با او خدا را بهتر شناختم . من با شما خدای وجودم را پیدا کردم. من با همین فایل های رایگان و کتاب های شما تونستم خودم را بشناسم و اون خدایی را باور کردم که همه زندگیم را بر عهده خودم گذاشته .
من با شما نماز را فهمیدم .
به نظر من توحید عملی یعنی عمل کردن به کلامی که در سوره حمد میگوییم. ” ایاک نعبد و ایاک نستعین”
یعنی آیا من، من به آنچه به خدا و خودم در این ایه میگم عمل میکنم. من میگم اگه تنها دقت کنم چی میگم توحید را فهمیده ام.
میگم ” تنها” تو را میپرستم و “تنها” از تو یاری میجویم.
به نظرم لپ کلام همینه . یکتاپرستیه . آیا فقط در کلام میگم بعد میرم از دیگران خواهش و تمنا میکنم یا هر وقت کاری خدا برام کرد توسط یه بنده خوبش بیام امتیازش را به اون بنده بدم. نه . توحید واقعی یعنی اینکه هر لحظه حواسم باشه که امتیازهای کارام را به کی میدم. من از خدا درخواست میکنم و خداوند توسط دستان مهربونش توسط بنده های صالحش به من هر انچه میخواهم را میدهد. من سپاسگزار خدا و بنده های خوبش هستم.
اما متاسفانه به قول استاد چه روزهایی را که به جای این که از خدا بخواهیم، درخواستمون را از بنده هاش کردیم و چه شرک های پنهانی داریم .
استاد عزیزم من شکر گزار خدا هستم که شما که یک رسول هستید برای اشاعه یکتاپرستی را شناختم. رسالت واقعی شما در تک تک فایل های شما همون ترویج یکتاپرستی است. و در تکتک فایل هاتون وجود دارد .
و من به خودم قول میدم که حواسم به خودم باشه حواسم به ذهنم و باورم باشه. که شرک خیلی موذیانه میاد و چنان یادم میره که بعدش که یادم میاد به خودم میگم اخه چطوری شد که یادت رفت تو از خدا خواستی و خدا هم پاسخ داد .
وقتی از خدا چیزی را میخوام وقتی با خدا حرف میزنم خدا میشه برام همه چیز . خدا میشه برام همه کس. خدا میشه برام عشق. خدا میشه برام سلامتی. خدا میشه برام آرامش. خدا میشه برام پول و ثروت. خدا میشه برام پارتی. و خدا همه کسم میشه همه چیزم میشه. خدا سراسر وجودم میشه. دیگه هر کسی و هرچیزی را میبینم توش خدا را جستجو میکنم. دیگه توی همه چیزها دنبال زیبایی و خوبی میگردم چون خدا نعمته. خدا سعادته. خدا نور مطلقه. خدا خیر و خوبیه.
بارها این فایل را گوش دادم اما نمیدونم چرا نمیتونستم چیزی بنویسم. الان یکدفعه گفتم بزار ردپای خودم را در این روزشمار بگذارم. و خود کلمات اومد. نمازم را خوندم و حس کردم که همه چیز را در نماز میگیم اما چه بسا فقط میگیم . عمل به اون مهمه. اومدم برای خودم بنویسم که یادم نره که عمل کنم به آیه بی نظیر : ” ایاک نعبد و ایاک نستعین”
و به توصیه شما گوش میکنم که تمام سعی ام را بکنم تا باورهای یکتاپرستی را در خودم تقویت کنم که ساختن این باورها و ایمان به خدای مطلق تمام درهای باز را به من نشان میدهد. چون خدا سعادت را داده و این چشمان منه که باید سعادت را ببینه.
استاد عزیزم ، مریم جان عزیزم ممنونم بابت این فایل های بی نظیر.
خدایا شکرت به خاطر این مسیر سبز که هر روز برایم سبزتر میشود .
خیلی دوستتون دارم♥️
سپاسگزارم 🙏
فتبارک الله احسن الخالقین
تعهد روز بیست و سوم
سلام بر استاد گرامی وتمام هم فرکانس ها
خداروشکر میکنم بابت این مسیر و ازینکه. به نسبت گذشته به خودش پناه میبرم سپاسگزارخداوندهستم من از دیشب بخاطر عدم کنترل ذهنم برام ناراحتی پیش اومد وبا همسرم درگیر شدم و خدارشکر میکنم د لحظه لحظه ازخدا صحبت میکردم و مگفتم من عزت و ابرو و ارمشم رو از خدا میخوام که ازذهنم و درونم آگاهه و مطمعنم هرچند هم سطحی گفته باشم خدای من مهربون ترازین هست که رها کنه بنده ای رو که با صدا بلند و از ته دل گفته بجز خدا هیچ پناهی نداره هرچند ب ظاهر خونواده مادر خواهر برادر همسر فرزند دوست اشنا و خلاصه کلی بشر اطرافم هستند والیبال تمام وجودم پناه بردم به خدا بدون امیدی به غیر خدا ،هرچند ازینکه سریع جواب نمیگیرم یکم دلم خالی میشه ولی مطمعنم خودش هدایتم میکنه ازینکه خدارو دارم خوشحالم دیگه ترسی از بشر ندارم ازینکه اطرافیان یا خود همسرم پشت سرم بد بگه نمیترسم چون حامی و وکیل من قدرت برتر هست یعنی خدا که از همه چیز و همه کس آگاهه ای خدا شکرت که هستی و دیگه درد دلام کمتر شده عوضش شکر گزاری میکنم و هدایت و حمایت برای داشتن آرامشم رو ازت میخوام خدایا هر لحظه مراقبم باش نذر کم بیارم حقا که کافی هستی برای بنده ای که کسی رو بجز خودت نداره و همه قدرت و داشته ش خودت هستی و با افتخار ازت حرف میزنم خدایا سپاسگزارم شکرت
در پناه الله امن و امان باشید
سلام بر استاد مهربان
سلام بر دوستان خوبم
65امین روز از روشمار تحول زندگی من در حالی رقم خورد
که من مثل همیشه دنبال دیگران بودم و فکر وذکرم با دیگران بود
مثل همیشه نگاهم به کمک های دیگران بود و روی بقیه بیشتر از همه چیز حساب می کردم
همه جرات ابراز عقیده را نداشتم
همیشه می ترسیدم و یا خجالت می کشیدم تا خواسته خودم را بیان کنم
چقدر افکار و باور های محدود کننده داشتم
چقدر باور کمبود داشتم
وای حالا که به گذشته خودم نگاه می کنم خنده ام می گیرد که چه باورهایی داشتم که همیشه خودم به دست خودم ، خودم را عقب نگه داشته بودم
ولی حالا خداروشکر به لطف خودش راه را نشانم داد و به کار کردن روی باورهای خودم به مرور و کم کم دارم طعم خوب آرامش را می چشم
ممنون خداوند هستم که حالا با تغییر نگاههایم بارهای دستان خداوند را در زندگی خودم دیدم
بارها رد پای خدای مهربان را در کنار خودم می دیدم
اتفاق می افتاد که می خواستم کاری انجام بدهم و از او می خواستم تا کمکم کند و به خودش می سپردم و چقدر زیبا مسیر را نشانم داد و راهم را هموار می کرد
واقعا الان به خودم نگاه می کنم می بینم که مسیر و نگاههایم تغییر کرده است
دنیایم تغییر کرده است
براحتی خواسته هایم را پیگیر هستم
براحتی می توانم دنبال حق و حقوق خودم باشم
خدا را ممنون هستم بابت تمام این حال خوب
از استاد عزیز هم که دستان خداوند است روی این کره خاکی از او هم سپاسگذارم