توحید عملی | قسمت 10

جمله به جمله این فایل حاوی آگاهی هایی هایی است که نحوه اجرای توحید در عمل را به ما یادآوری می کند. اصلی که اساسی ترین عامل خوشبختی بشر در تمام جنبه هاست.

توضیحات استاد عباس منش در این فایل را با تمرکز گوش دهید و نکته برداری کنید. سپس در پایان، برای درک عمیق تر نقش “توحید” در تجربه خوشبختی و قرار دادن این اصل در بالاترین اولویت عملکردی خود، تمرین زیر را انجام دهید.

تمرین:

در بخش نظرات این فایل بنویس که به خاطر تواضع در برابر خداوند و تسلیم بودن در برابر این نیرو:

  • کجاها خداوند درها را برایت باز کرده و مسیر را برایت هموار کرده؛
  • کجاها خداوند در زمان مناسب دستان خودش را فرستاده و گره ها را از زندگی شما باز کرده؛
  • کجاها خداوند بی دریغ به شما کمک کرده و مسائل تان را حل کرده به گونه ای که به مو رسیده اما پاره نشده است؛
  • در عوض، کجاها به خودت و توانایی هایت مغرور شدی و تواضع در برابر خداوند را فراموش کردی و ضربه خوردی؟
منتظر خواندن نوشته های تأثیرگذارتان هستیم
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1163 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «بهروز مروی» در این صفحه: 1
  1. -
    بهروز مروی گفته:
    مدت عضویت: 3183 روز

    سلام به استاد زیبایی ها و خانم شایسته عزیز

    سلام به تمامی همراهان این سایت بی نظیر

    سلام بر تمامی موحدان این سایت بی نظیر

    اول حمد و ثنای رب العالمین و سپس سپاسگزاریم از استاد زیبایی ها که این چنین کلام حق را بر قلب های ما جاری میسازند و نور حق را در دل های ما روشن میکنند و جهان را جایی بهتر برای زندگی مینمایند.

    اللهی هزاران مرتبه تو را بخاطر استاد عباسمنش عزیز شکر…

    چقدر استاد نورانی هستند در فایل های توحید عملی و چقدر خداوند از زبان استاد با ما سخن میگوید و چقدر دلنشین هست این صحبت ها و چقدر این حرفها از جان آمده و بجان مینشیند…

    چقدر به موقع گفته شد این سخنان به استاد زیبایی ها و چقدر این حرف ها لازمه همین الان من و تمامی بچه های این سایت زیبا هست…

    – روزی که خداوند در سن 15 یا 16 سالگی به قلبم ندا داد که رشته مهندسی معدن را برای خود انتخاب کن نه ایده ای داشتم و نه میدونستم میخوام بکجا برسم و تا دوران کارشناسی هیییچ ایده ای نداشتم و او بود هادی راه من،در طول تمامی سال های تحصیلم نمره الف کلاس بودم و مورد احترام بچه های کلاس و اساتید.آخرای ترم آخر بودیم که یکی از بچه ها گف بهروز تو که اینقده ذهنت خوبه چرا اومدی معدن چرا نرفتی دکتر بشی یا استاد و یکی از بچه های شهر خواف گف خب معلومه بهروز میره تو شهرش معدن ثبت میکنه و میفروشه و پولدار میشه.

    خدا شاهده تا اون لحظه که این حرفو نشنیده بودن ایده ای برای زندگی کاریم نداشتم و رفتم از هفته بعد دنبال ثبت محدوده های معدنی و الان در سن 33 سالگی جزو معدنداران این مرز و بوم هستم و از 20 سالگی معدن دارم کرد خداوند و هیچ سختی در کاری که میگن سخت ترین کار دنیاست ندیدم و تمامی این سالها پر از خاطرات عالی هست.ایده کاری و مالی من رو خداوند اون روز از زبان اون دوستم بهم گفت و منم گفتم سمعا و طاعتا…

    تا سن 31 سالگی در مجردی به سر میبردم و روی خودم و باورهام کار میکردم و تمام اقوام و دنیا میگفتن پیر شدی پسر و کسی باهات ازدواج نمیکنه و داری از کت و کول میفتی و هزار باور مخرب دیگه!!!خب چی شد نتیجه توکل و توحید؟!!

    در سن 31 سالگی یه شب بعد مهاجرتم از شهرم به مرکز استانمون ساعت 2 شب بود ندایی از عمق جان بهم گف فلانی!!!برو خواستگاری فلانی…و من چند روزی بود که از خداوند درخواست داده بودم خدایا خودت هدایتم کن و یکی رو بهم الهام بنما…

    دختری متولد 1380 که 11 سال از من بچه تر بود…هیچ منطقی،هیچ کسی تحت هیچ شرایطی و البته خانوادا ام این ازدواج را تایید نکرد و همه متحدالقول میگفتند سرانجامی نخواهی داشت!!!

    دو سال از اون ندا و ازدواجم گذشته و در هر دو طایفه وقتی میخوان مثال بزنند کیا خوشبختن میگن بهروز و زهرا…همون هایی که میگفتند نکن اشتباست و زمین میخوری!!!!

    برا مراسم ازدواجم پول کم داشتم ولی با توکل روز مراسم رو تعیین کردم و درحالیکه از لحاظ منطقی اصلا کار درستی نبود و نجواها میگفتم چطوری میخوای پول مراسم رو جور کنی….شرک میگفت بیا و مراسم رو عقب بنداز و توحید در عمل میگف تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس….

    7 روز مونده به مراسم یکی از دوستان قدیمی در حالیکه با ال 90 اسنپ کار میکردم بهم زنگ زد و پیشنهاد مشاوره معدنی بهم داد و به درخواست خودش 40 میلیون پول پیش بهم داد و تمامی مراسم من در اوج شکوه برگزار شد و نتیجه توحید در عمل از جایی که بوالله روحمم خبر نداشت،یرزقه فمن حیث لایحتسب شدم و روزی داد رب العرش العظیم.

    بعد زندگی مشترک یه معدن آهن ثبت کردم و روش یه عالمه خرج کردم و تنهایی در دل کوه میرفتم و کاراشو میکردم و آخرش هیچی نشد و پولم بفنا رفت ولی گفتم خدایا من نباید تعیین کنم دقیقا چه شکلی میخوان موفق شم پس دفترمو برداشتم و گفتم خدایا یه معدن بده که 7 میلیون تن ذخیره داشته باشه و عیارش عالی باشه و مسیرشم خوب باشه و کاربرد داشته باشه و پولدارم کنه…

    این درخواست رو برج 2 سال 1401 نوشتم…اگر این درخواستمو برا هریک از معدنی های ایران بخونید میتونه ساعت ها بخنده و مسخره کنه و نیش و کنایه بزنه که فلاین همه دنبال همچین معدنی هستند یه وقت ترشت نکنه!!!!

    بوالله کمتر از دو ماه بعد من معدن دولومیت با عیار عالی و ذخیره 15 میلیون تنی در طبس گلشن ثبت کردم و تمامی امورات اداریش رو تا بهره برداری خداوند برام انجام داد و خودم که بخودم اومدم دیدم خداوند بیش از اونی که فکرشو میکردم بهم داده!!!

    اللهی شکرا شکرا شکراااا

    خدایا ممنونتم که اگر سر بر استانت نهیم و توکل کنیم و صدای مغز رو کم و صدای قلب رو بالا ببریم بهشت رو درهمین دنیا عرضه خواهی نمود…رسد آدمی بجایی که بجز خدا نباشد!

    الان چند وقته که جلسات متعدد در تهران و مشهد دارم و با افراد زیادی سروکله میزنم برای فروش یا راه اندازی این معدن و هر بار کارم گره میخوره و داشتم تز فریمان مشهد برمیگشتم که تو مسیر دیدم استاد فایل توحید عملی 10 رو دادن…

    چشمام برق زد و گفتم ایییینه این اومده که مشکل از کارم بگشاید…

    اللهی الحمدالله که اینقدر هوای بنده هاتو داری.

    فکر کنم ازدوشنبه صبح تا الان بیش از 25 بار فایل رو گوش دادم وحرص و طمع من نمیذاره بیخیال شم.

    کامنتهای بچه ها دیوانم میکنه و میدونم این شدت از تسلیم بودنم و دراز بودن دست های گداییم پیش ربم نتایجی خواهد داد که میام و میگم ازشون ان شالله عمری باقی باشه.

    این چند روز نه زنگ زدم به کسی و نه زنگ خواهم زد و چند اگهی رایگان معدنم رو که تو سه تا سایت گذاشته بودمم رو پاکشون کردم و گفتم خدایا خودت درستش کن آگهی کیلو چند؟!

    صبح تاشب تواضع پیشه کردم و فقط روی نیازم بسوی استان مقدس خودش هست و همش بهش میگم خدایا چرا من زنگ بزنم و درمورد معدنم پیگیر بشم تو که بیشتر از من شماره های افراد رو داری تو زنگ بزن تو واسطه شو و کارم رو از بینهایت دستانت راه بنداز و تقسیم کار کردم با ربم

    من احساس خوب میفرستم و عشق و حال میکنم واون هم پیگیری میکنه کارهامو و دستاشو میفرسته برا رفع نیازهام….

    اللهی شکرت بخاطر هدایتت به‌این فایل طلایی

    ممنونم از استاد زیبایی ها و مریم عزیز

    روی ماهتون رو میبوسم از دور

    الذین قالوا حسبنا الله ثم استقاموا لاخوف علیهم و لا هم یحزنون.

    ارادتمند شما بهروز مروی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای: