توحید عملی | قسمت 11 - صفحه 46

1225 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    لیلا طهماسبی گفته:
    مدت عضویت: 3234 روز

    به نام خدایی که عاشقانه هر لحظه در کنار منه و عاشقانه هدایتم میکنه و زندگیم رو روز به روز زیباتر میکنه با مهربونی بی حدش.

    سلام استاد عزیزم ممنون که بازم از توحید گفتین زیباترین مفهومی که میشه دربارش حرف زد.

    استاد جان من میخوام درباره این جمله شما صحبت کنم: “در شروع هر کاری انسان چقدر واضح خودشو به خدا میسپاره” و بخاطر این تواضع و اظهار عجز در مقابل خداوند، خداوند چقدر همه چیز رو براش فوق العاده و عالی و رویایی رقم میزنه این توی همه موضوعات کوچیک و همینطور بزرگ زندگی هست.

    من وقتی تجربیات مختلف زندگیم رو مرور کردم دیدم تو بعضی قسمت ها هم در شروع کار و هم در ادامه همچنان هر روز متواضعانه از خداوند کمک میخواستم و چقدر همه چیز فوق العاده شد مثلا در کارم بعنوان کارمند یک شرکت چون وارد حیطه ای شدم که کار تخصصی خودم نبود و هر روز من با کلی مسائل جدید روبرو میشدم به معنای واقعی احساس عجز و تسلیم بودن داشتم و هر روز از خدا میخواستم که خودش لحظه به لحظه کمکم کنه و خداوند هم برام کم نمیذاشت جوری هدایتم میکرد تو هر لحظه که همیشه به بهترین جوابها و راه حل ها هدایت میشدم اصلا معجزه وار دستم رو میگرفت صاف میذاشت روی جواب هر مسئله ای هر چقدر هم پیچیده و نتیجه این هر لحظه احساس عجز و ناتوانی در مقابل خداوند و گفتن اینکه خدایا خودت کمکم کن خدایا خودت کمکم کن شد اینکه کارها به شکلی عالی و بی نقص انجام میشد با هدایت خدا و گاهی حتی کار من بهتر از کار کسی که تو اون شرکت 30 سال سابقه داشت، بود که همش هدایت خدا بود در واقع اون هر لحظه میگفت و من فقط میگفتم چشم و انجام میدادم همین و سرم پایین بود در مقابلش و اظهار عجز و ناتوانیم به درگاهش هر روز و هر لحظه بود و مدیری که از کسی تعریف نمیکرد به من میگفت عملکرد تو از هر نظر عالیه و تو فوق العاده ای چون من هر روز میگفتم خدایا من بلد نیستم خدایا من نمیتونم تو باید کمکم کنی و نتیجه شد موفقیت من تو اون کار و اعتماد به نفس عالی که در من ایجاد شد به لطف خدا بعد از اون کار.

    در شروع هر کاری انسان چقدر واضح خودشو به خدا میسپاره .

    تو بعضی مسائل دیگه در شروع تسلیم بودم و بعدش خدارو فراموش کردم و در ادامه همه چیز بسیار بد پیش رفته. مثالش توی زندگی من توی ارتباطاته که در شروع و قبل از شروع رابطه عاطفی کاملا تسلیم خداوند بودم و هیچ ادعایی هم نداشتم و همه چیز رو فقط از خودش میخواستم و وقتی شرایطی که میخواستم برام بوجود می اومد کمی بعد دچار نگرانی و استرس میشدم که چطور این رابطه رو حفظ کنم یا بهترش کنم و همش دچار تقلا و زور زدن بیرونی میشدم و هر چه بیشتر زور میزدم و تقلا میکردم که خودم با زور خودم همه چیز رو درست کنم یا جلوی خیلی چیزارو بگیرم اوضاع بدتر و بدتر میشد تا اینکه رابطه کلا از هم میپاشید خدایی که خودش این رابطه رو به من داده بود رو کلا فراموش میکردم و من خودم میخواستم همه چی رو درست کنم یا بهتر کنم چون فکر میکردم من بلدم و این غرور در مقابل خداوند و و از یه جایی به بعد خداوند رو کنار گذاشتن و رو عقل خود حساب کردن باعث میشد همه چیز کلا از بین بره..نتیجه تواضع در برابر خداوند و از خداوند فقط خواستن زندگی راحت و رویاییه و نتیجه شرک و غرور و فراموش کردن خداوند نابود شدن و افسردگی و شکسته.

    چقدر سخت و طاقتفرساست زندگی بدون خدا وقتی میخوای کارهارو خودت انجام بدی خودت به درآمد برسی خودت رابطه عاشقانه برای خودت بسازی و این وسط خدایی نیست چون فکر میکنی بلدی تواناییشو داری زیباییشو داری مهارتشو داری علمشو داری تاثیرگذاریشو داری غافل از اینکه اینا همش غرور در مقابل خداونده اینکه من بخوام با زور خودم مسائل زندگیمو حل کنم چه کوچیک چه بزرگ خیلی سخته افسرده و ناامید کننده ست. اما وقتی هر روز و هر لحظه میگی خدایا من تسلیم توام. تو همه ی امور من رو از کوچیک تا بزرگ پیش ببر و اداره کن ..تو زندگی منو اداره کن من عقلی و تدبیری ندارم .تدبیرها همه در دست توست خودت باید دستمو بگیری خودت باید لحظه به لحظه تو همه امورم کمکم کنی چه توی کار چه توی روابطم من تسلیم و سرسپرده توام هر روز و هر لحظه و قدرت و نیرویی غیر از تو نمیشناسم که ازش بخوام کمکم کنه فقط خودتی که باید هر لحظه تو هر کارم بیای و کمکم کنی تا خوب پیش بره و من هیچی از خودم ندارم هیچی ندارم هیچی ندارم تو ریزترین کارهام تو بیا و تو باش چون اینجوری همیشه نتیجه بهترینه حتی اگه گاهی ظاهرش مخالف نشون میده رب من تو میدونی و من نمیدونم، برای من خیر مطلقه چون تو خیر مطلقی.

    وقتی داشتم این کامنت رو مینوشتم این شعر که سالها قبل خونده بودمش تو ذهنم تکرار میشد و اصلا نمیدونستم چرا فقط مصرع اول تکرار میشد و وقتی سرچ کردم و دکلمه این شعرو گوش دادم دیدم مفهومش دقیقا موضوع این فایله رسیدن به نقطه تسلیم و عجز در مقابل خداوند.

    سپاس و عشق فراوان.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 38 رای:
    • -
      رویا محمدی گفته:
      مدت عضویت: 2364 روز

      سلام من دقیقا همون لحظه داشتم راجب رابطم که خدا بهم داده ازش سوال میکردم که خودت دادی چی شد و جوابمو از کامت شما گرفتم مکه میشه همون لحظه سوال کنی همون لحظه پاسخشو با کامنت یه نفر دیگه بگیری چقدر خدواند راحت با ما حرف میزنه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مرتضی دهقانی محمودابادی گفته:
      مدت عضویت: 2368 روز

      درود بر شما دوست عزیز

      و من احسن قولا ممن دعا الی الله و عمل صالحا و قال اننی من المسلمین

      (33 فصلت)

      در جهان از انکس که خلق را بسوی خدا خواند و نیکوکار گردید و همی به عجز و لابه گفت که من تسلیم خدایم کدام کس بهتر و نیکو گفتار تر هست؟

      کامنت شما خوندم و بعد رفتم ادامه روال هر شب که قران میخونم

      که به این آیه رسیدم گفتم بنویسمش

      در پناه الله یکتا

      شاداب‌تر و موفق تر باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    امین زندی گفته:
    مدت عضویت: 1097 روز

    به نام خداوند رحمان او که زندگیم را به راحتی و آسانی کشانده

    او که سمیع است و علیم

    اوکه رفیع است عظیم

    الهی خودت بگو تا بنویسم الهی خودت بببار به این انگشتان که من عاجزم از هر کلام و سخنی در درگاه تو

    احساس عجز میکنم

    4 روز تسلیم توام

    و امروز در این جلسه توحیدی در پیشگاه تو سر فرود می‌آوردم و احساس عجز و ناتوانی میکنم از تغییر خودم خدایا تو مرا تغییر بده مرا کمک کن که بدون تو بدون قدرت والا مقام حق تو هیچم

    سلام بر استاد عزیزم مریم شایسته عزیز و همه دوستان و خانواده پر مهرم

    استاد واقعا این جلسه هروز داره به من یاد آوری میکنه و حتا توحید عملی جلسه ده هر بار گوش میدم یاد میگیرم چطوری تسلیم باشم چطوری به خودم غره نرم

    خداوند عزیزم من همین جا میگم که من عاجزم من در مقابل تو هیچ من سرم در برابر تو پایینه

    خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری می‌جویم

    من عاجز ترینم به درگاه تو

    وقتی گرسنه میشه چه کنترلی رو خودم دارم وقتی زیر وزنه موندم تو باشگاه من چی هستم آخه

    همین امروز بود گفتم خدایا به نظرت دارم این حرکت میزنم درسته تو جوابم رو بده

    ی دفعه یکی هز دوستانم ا مد گفت این حرکت جز بهترین حرکتاس و دیشب داشتم دربارش تو یوتوب فیلم میدیدم خب اون به من فهموند برای هر چیزی وقتی بگی ناتوانم جواب میدم بهت به خدا که ناتوانم

    به خدا که در برابر تو من هیچی نمی‌فهمم

    همین امروز بعد باشگاه هیچی نخوردم

    اومدم سر کار بعد فشارم افتاد با عجله کاور کردم که چی که زود انجام بشه و کلی حس بد و بعد بی حال شدید که و دراومدن کنترل ذهن از دستم و نتونستن کنترل کردن زبان و ذهن البته ایراد نمیگیرم از 7ودم من انسانم خطا میکنم اما میخوام بگم بهش گوش نکنم هیچی نیستم این زندگی آسون و راحت الا داره توسط خداوند اداره میشه

    وقتی بهش بگی ناتوانم اون دیگه فرمون رو دست میگیره می‌بردت که سوت بزنی که حال کنی

    عباس منش اگه الا تو این مرحله چون به خدا گفته من نمیدونم و تو میدونی

    قبلا نمیدونستم تسلیم به چه معنا و خوب درک نمیکردم الا چند روزه که گوش میدم توحید عملی رو و تازه ی چیزایی فهمیدم و باز هم میگم نفهمیدم خدای خوبم تو به من بگو تو منو هدایت کن

    من از 6ر خیری که از تو به من برسه فقیرم بخدا که هروز این جلسرو گوش لدم و کامنت بنویسم باز هم تکراری نمیشه و هروز بهتر در میکنم توحید رو

    دوره احساس لیاقت منو خیلی رشد داده استاد جانم سپاس گذار خداوند برای این دوره

    سپاس گذار خداوندم برای کامنت های بچها این سایت که باعث میشه گفتگوهای ذهنی بهتری رو جایگزین کنم

    احساس بهتری بهم دس بده

    دیشب بازی بارسا و پاریس بود با اینکه بارسا دو گل پیش بود اما پاریس برد چون ژاوی تازه کاره چون زود عصبی میشه آرامش خودش رو حفظ نمیکنه میتونست با داشتن کنترل ذهن خودش رو و تیمش رو آروم کنه اما نه تنها این کارو نکرد با این کار هم نیمکت و هم بازیکنای خودش رو بهم ریخت و اونجا بود که باخت اما انریکه در بازی قبلی آرامش خودش رو حفظ کرد و باعث شد بازیکناش تو خونه بارسا 4 تا گل بزنن

    واقعا تسلیم بودن یعنی وقتی بازیکنت اخراج شد صبر کنی آروم که شدی تعویض مناسب انجام بدی نه با ی تصمیم اشتباه دیگه کل بازی رو بهم بریزی

    خیلی همین فوتبال برای من درس داشت که هر لحضه غرور برت داره و به خودت مغرور بشی گور خودت رو کندی با سر میخوری زمین

    این چند روز به خدا میگم میگم هرجا پن از مسیر خارج شدم هرجا مغرور شدم بهم بگو به من بفهمون که بتونم کنترل ذهن کنم و دوباره برگردم به مسیر

    تو منو هدایت کن من انسانم خطا میکنم فراموش کارم تو به من یاد بده و به من بفهمون

    خدایا ازت ممنونم که کنارم قربونت برم

    برای هر کاری برای هر کلامی هر سخنی هدایتم کن من در برابر تو هیچی نیستم پروردگار من

    فرمانروای من ببخش تمام گناهی را که جلو ی نعمت های تو به زندگی ام را گرفته است

    خدایا ببخش مرا

    من عاجزم در برابر تو و قدرت و علم و آگاهیت

    استاد ازتون ممنونم که کلام حق را جاری میکنی

    در پناه حق شاد سالم ثروتمند و سعادتمند باشید

    اگه تسلیم بشی لعلک ترضی میشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  3. -
    معصومه حقانی گفته:
    مدت عضویت: 1803 روز

    سلام وعرض ادب خدمت استاد عزیز ومریم جان.

    سپاس وستایش مخصوص خدایی است که بینا وحکیم است وشنوا ودانا است. سپاس خدایی را که جهانش به شدت قانونمنده ومدارهاش طبق قانون خاصی به دنبال هم حرکت میکنن. استاد خیلی از شما ممنون وشاکر هستم بع خاطر آگاهی هایی که در اختیار ما قرار میدی. چند روزی بود به خاطر چالشی که داشتم نگران بودم ومدام زور میزدم وتلاش بی جهت میکردم تا به خواسته ای با عجله برسم. وقتی به این فایل هدایت شدم جواب خودم رو از خدای مهربان گرفتم.. استاد جان چند روزی بود که مشغول گوش کردن به فایلهای عشق ومودت در روابط بودم وبه سایت سر نمیزدم. آرامشی که به گوش کردن به فایلهای عشق ومودت در وجودم بود به ناگاه از بین رفت ونگرانی وترس جایگزینش شد. اونم به خاطر کنترل نکردن ورودی ها بود. میخوام بگم هر چقدر هم تلاش کرده باشیم وجلو رفته باشیم به محضی که مسیر رو اشتباه بریم به میزان زیادی به عقب بر میگردیم. استاد این فایلی که گذاشتید به اندازه ی هزینه ی بیشتر از فایلهای شما ارزش داشت ومتعجبم که این سطح از آگاهی چگونه به رایگان در اختیار ما قرار گرفته. اینم بر میگرده به مدار وفرکانس ما که فقط کسانی به این آگاهی ها گوش میدن که در مسیرش باشن.

    چیزی که شما در مورد نقش خداوند در زندگیمون گفتید رو با گوشت وخون وپوستم درک کردم وپاسخ جهان این بود که اگر شک داری به این صحبت ها برو سوره هایی که با قل شروع شده رو بخون. قل هو الله احد. قل اعوذ برب الناس. قل اعوذ برب الفلق. قل… وسوره های دیگر.خداوند خودش داره میگه بگو. میگه اسم منو بیار. میگه به زبان بیار که من در زندگیت نقش دارم. یکی از نکاتی که من درک کردم اینه که نعمت ها نباید برای ما عادی بشن. چیزی که خیلی در زندگی استاد دیدم وشنیدم اینه که مرتب سپاسگذاری میکنن.بابت چیزهای روزمره ی زندگی. واین میشه نتایج زندگی شون. ولی ما حتی یادمون میره بابت خواسته هایی که خودمون خواستیم وبه دست آوردیم مرتب سپاسگذاری کنیم. فکر می‌کنیم یه بار که گفتیم دیگه کافیه. طبق آیه ی لئن شکرتم لأزیدنکم. قطعا وقتی که شکر کنید برای شما زیاد میکنیم. لازمه ش یک سپاسگزاریه پایدار ومداومه. لازمه ش اینه که یادمون نره خدایی بود که این نعمت ها را داد وخدایی هست که نعمت های دیگه رو میده.

    یه مثال از خودم براتون بزنم. وقتی مهمان داشتم ومیخواستم غذا درست کنم از خدا میخواستم که خدایا خودت برای پختن غذا هدایتم کن حتی طعم ومزه ش رو به خدا می‌سپردم.حتی توی ماه رمضون که نمیتونستم غذا را مزه کنم غذا به هدایت خداوند عالی میشد. ولی چند روز پیش میخواستم برای تعداد زیادی مهمان قورمه سبزی درست کنم وطبق قبل که درست کرده بودم وعالی شده بود شروع کردم ولی فراموش کردم از خدا هدایت بخوام. به قول استاد تو ذهنم با خودم گفتم خودم بلدم. البته ناخود آگاه. چشمتون روز بد نبینه موقع سرخ کردن سبزی ها اشتباها از روغنی استفاده کردم که به شدت بد بو بود. به طوری که اصلا حتی بوی غذا قابل تحمل نبود چه برسد به خوردنش. هرکس میگفت چیزی توش بریز ولی به هم خدا را از یاد برده بودم که از او بخوام تا به مسیر وراه درست هدایتم کنه. واون غذا خورده نشد.با این وجود متوجه اشتباهم نشدم تا اینکه به این فایل استاد هدایت شدم وفهمیدم اشکال کارم کجا بود. اشکالم این بود که به خودم مغرور شدم وفراموش کردم که خدا همیشه به من کمک می‌کرد ولی این بار ازش کمک نخواسته بودم. واین موضوع رو درک کردم که باید به خداوند اجازه بدیم ودست وبالش رو باز بزاریم تا بهمون کمک کنه. چون به خاطر عدالت بی نظیر خداوند حتی تا زمانی که نخواهیم به ما کمک نمیکنه. این موضوع رو حتی توی کوچیک ترین سوره هاش هم گفته. بگو پناه میبرم به پروردگار مردم. بگو پناه میبرم به پروردگار فلق و….

    خدایا شکرت که هرجا هم فراموشت میکنیم به هم به ما نشونه میدی که تا جایی در مسیر آسونی ها هستی که من هم در کنارت باشم.

    همه‌ی ما در وجودمون شیطانی داریم که نباید بهش مجال بدیم که کاری کنه تا خدا را از یاد ببریم. این موضوع رو خداوند مهربان از همون ابتدای خلقت انسان برای ما توضیح داد که حتی اگر چندین هزار سال عبادت و بندگی کرده باشی حتی اگر یک لحظه از من غافل بشی از مسیر خارج میشی. با توجه به این موضوع ودرکش باید بفهمیم که کبر وغرور یعنی مسیر بدون خدا. ونتیجه ش میشه مسیر سختی ها.

    خدایا هزاران بار شکرت که دوباره بهم نشونه دادی ویادآوریم کردی که همه ی چیزهایی که داری من بهت دادم تا زمانی که بهم اجازه دادی. تو بقیه ی مسیر زندگیت هم دست وبال منو باز بزار تا کمکت کنم.

    در مورد رانندگی هم متوجه شدم اشکالم اینه که خدا را فراموش کردم برای همین میترسم و نگرانم که رانندگی کنم. از خدا میخوام بهم کمک کنه تا بتونم با توکل وایمان وامید بع خودش رانندگی کردنم رو بهتر کنم وتکاملی جلو برم تا بهتر بشم.

    استاد جان ازتون ممنون سپاسگزارم که زبان خداوند شدید برای راهنمایی وهدایت ما. در پناه خداوند مهربان باشید در تمام مسیر زندگیتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  4. -
    یاسمن سالاری گفته:
    مدت عضویت: 819 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    ب نام خدایی ک ب هدایتش کاملا محتاجم

    سلااااام ب استاد عزیییزم

    سلاااام ب مریم جون شایسته ام

    سلاااام ب همکلاسی های مثل ماهم

    بچه ها باورتون نمیشه این چند روز اینقد سوپرایز شدم با کارهای خدا ک اصلا نمیدونم چی بگم

    بچه ها من تو هتل کار میکردم با شروع دوره 12 قدم کلی در رحمت ب روم باز شد یادمه کارم پارسال تو هتل سخت بود از خدا خواستم کارم راحت تر باشه

    آخر آبان پارسال من هدایت شدم ب کار راحت تر ولی بازم تو هتل بود

    کم کم ک آگاهی ها بیشتر شد استاد تو یک فایل گفتن ک سرعت تغییرات هم بیشتر میشه منم از خدا هدایت خواستم گفتم خدایا هدایتم کن ب شغل بهتر

    باورتون نمیشه 12 فروردین امسال یهو یه کاری پیدا کردم تعطیلات تعطیل با همون حقوق هتل تازه اینقدر آدم خوبیه ک کلی باعث پیشرفته میشه

    اصلا من مبهوت بودم گفتم خدایا واقعا تو بسازی بهتره

    وقتی اومدم ب هتل گفتم میخوام برم

    گفتن باید جایگزین واست پیدا بشه بعد بری

    اومدم تو دفترم نوشتم خدایا ازت میخوام یکی ک کار بلده بیاد ب جام ک کاربلد باشه و من با خیال راحت هتل رو ترک کنم

    وااااای بچه ها باورتون نمیشه دیدم اون خانومی ک پنج ماه قبل کار می‌کرد ک من ب جاش اومدم تو هتل و ایشون رفتن دوباره برگشت و مدیر هتل بهم اجازه ترک کار داد

    بچه ها اصن پرام ریخت

    گفتم خدایا داری چیکار میکنی

    جالب اینجاست مدتیه از خدا خواستم امسال بهم ماشین بده گفتم خدایا یه پراید بده و بعدش کمکم کن تکاملمو طی کنم و هی مدل ماشینمو ببرم بالا

    و خودم یادم رفته بود از این خواستم

    وجالب اینجاست منم مثل خواهر استاد گواهینامه دارم ولی بلد نیستم و چن روزیه تو سرم یکی میگه برو مدت گواهینامتو نگاه کن اگه تاریخش گذشته تمدیدش کن و من پشت گوش انداختم

    امروز یهو اومدم تو سایت و دیدم استاد فایل تولید عملی رو گذاشتن و دقیقا در مورد ماشین سواری بود

    حس کردم این یک نشانس برای من

    هنوز ماشین نگرفتم ینی حتی یک میلیون تومن هم ندارم چ برسه ب پول ماشین

    ولی از اون جایی ک قوانین رو میدونم فهمیدم من فقط خواستمو ب جهان ارسال میکنم و ب چگونگی رسیدنش فکر نمیکنم چون این وظیفه خداست

    اومدم اینارو بهتون بگم ک وقتی ماشین گرفتم انشاالله بیام مجدد باهم جشن بگیریم

    عاااااشقتونم

    داشتن این حس عالی بهترین نعمت دنیاست

    همتونو ب آغوش امن خداوند مهربونم میسپارم

    استاد جوووونم مرسی از شما بابت تک تک سخنان ناب و الهیتون

    مریم جونم ممنونم ازتون بابت نوشته های عالیتون

    بچه ها جونم مرسی ازتون بابت نگاه زیباتون ک کامنت منو میخونید

    مرسی از خودم بابت اینکه لیاقت داستم و هدایت شدم ب مسیر الهی

    مررررسی خداجونم ک هر لحظه کنارمی و دستمو میگیری️️️️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  5. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 746 روز

    به نام ربّ

    هفتمین دیدگاه من برای این فایل

    هر چی بیشتر دارم به این فایل گوش میدم چیزای بیشتری یاد میگیرم که قبلا شنیده بودم ولی درک نکرده بودم

    هر چی بیشتر گفتگوی بین خودم و خدا رو با عشق ازش کمک میخوام بیشتر راهنماییم میکنه و انقدر ذوق میکنم که یه حسی بهم میگه برو بنویسش

    دیشب داشتم آینه دستی که رنگ کرده بودم رو برمیداشتم تا تو یه نایلون جدید بذارمش

    چند ساعت پیش نایلونشو گشتم نبود گفتم خدا یعنی کجاست ؟ تو نشونم بده

    وقتی که نگاه کردم گفتم نیست بذار یه نایلون جدید بردارم همین که برداشتم حس کردم که

    گفته شد تو دقت کن همین که دقت کن رو شنیدم چشمم سریع حرکت  داده شد سمت میز کنار تختم دیدم نایلونش اونجاست

    خود به خود خندم گرفت چقدر حس خوبی داره وقتی میشنوم و به سرعت اون چیزی که باید ببینمش رو میبینم به اذن خدا یهویی یه شادی عجیبی میاد که عمیقا مخندم

    الان این چند روزو دارم درک میکنم که استاد چه حسی داره وقتی بهش گفته میشه و تو فایل میگفت نمیدونم چجوری بگم در مورد گفتگوهایی که درک میکنه

    من قبلا درک نمیکردم هر چی استاد میگفت که بهش گفته میشه ولی الان درک میکنم چون بارها و بارها برام تکرار شده و حتی بیشتر و بیشتر میشه این گفتگو

    من دیشب داشتم تمرین طراحی چهره رو انجام میدادم شروع کردم چهره بکشم دیدم تناسباتش درست در نمیاد پاکش کردم یهویی یادم افتاد وقتی میخواستم شروع کنم نگفتم خدایا کمکم کن

    بعد که متوجه شدم کمک نخواستم گفتم خدایا میبینی که من ازت کمک نخواستم چی شد نتیجه ، درست نتونستم بکشم ، و من عاجزم و فقیر من بدون تو هیچم حتی یه چهره رو نمیتونم طراحی کنم ،الان ازت درخواست میکنم کمکم کنی من هیچی نمیدونم

    من بدون تو بلد نیستم یه چهره بکشم کمکم کن و بعد شروع کردم، به شکل بسیار بسیار خاصی من چهره رو قشنگ کشیدم و همه و همه کار خداست

    بعد اینکه تو دیدگاه همین فایل داشتم مینوشتم ، میخواستم موضوعی رو بنویسم که دیروز صبح اتفاقی دیده بودم گیاه رزماری رو ، تو دیدگاه نوشتم ولی باز اصلا ذخیره نشد و انگار قرار بود تا من این قسمت از فایل رو بشنوم تا برای این قسمتش درک کنم و بیام بنویسم که :

    وقتی به دقیقه های 55 به بعد رسیدم

    که گفت استاد

    دنیارو داری از چه لنزی میبینی؟

    اونوقته که جوابا بهت گفته میشه باتوجه به فیلتری که تو گذاشتی توی ذهنت

    همه چی از اون فیلتره رد میشه

    اگر فکر میکنی خودت یا دیگران حالیشونه 

    یا فکر میکنی خدا حالیشه و من هیچی نمیدونم و بعد ببین چه اتفاقایی میفته

    ببین دریچه چقدر باز میشه که بتونه الهامات رو دریافت بکنه

    و بعد میبینی زندگی چقدر آسون میشه تو تمام جنبه ها

    نه فقط تو بحث مالی، روابط و …

    اگر تو هر کدوم از اینا بپذیرن که خداوند هدایتشون میکنه و اطلاعات قبلیشون رو ،علمی که دارن رو وسط نیارن و بپزیرن که آقا من هیچی نیستم  و خدا همه چیو میدونه

    و خاشع باشند در برابر خداوند ،متواضع باشند

    اونوقت میبینن که برای همه این راه حل ها از همون اول  دم دست بوده

    موقعیت ها از همون اول بوده و بعد میبینن که چطور داره در تمام جنبه ها زندگیشون داره تغییر میکنه

    میبینن که دستان خداوند چطور داره کار رو انجام میده

    و چه قدرتی که داریم در موردش صحبت میکنیم

    ان اقول کن فیکون

    کسی که بگه موجود باش و موجود بشه

    بگه باش و میشود

    بعد اونوقت میفهمیم که من چقدر جاهل بودم که این همه سال زجر کشیدم ، خواستم معما هارو خودم حل کنم ،پازلارو خودم حل کنم و ….

    یعنی این جمله هارو باید با طلا نوشت من چقدر این حرفارو دوست داشتم وقتی شنیدم

    من دقیقا وقتی دیدم این فایل جدید اومده رو سایت قبلش از خدا یه درخواستی کرده بودم در مورد سلامتی

    که بهم نشونه ای بده که باورم رو قدرتمند کنه و ایمانم رو بهش بیشتر کنه که در مورد سلامتی  باورم رو تقویت کنه با نشونه هایی که میده

    حتی تو گوگل درایو نوشتم برای خدا

    خدا سوال دارم ازت سلام

    ببخش به نام ربّ

    1403/1/17

    سلام خدا

    میگم که تو یادم بیار چی میخواستم بهت بگم ؟؟؟

    خدا الان اومدم از بعد از ظهر

    الان 20:26 هست

    میگم خدا به من نشونه ای بده از سلامتی که وقتی باهات حرف میزنم و بهت وصلم و صدای تو رو میشنوم درمورد سلامتی نشونه ای بفرست که باورم در مورد سلامتی قوی تر بشه و چه کارهایی باید انجام بدم تا  تغذیه ام رو تصحیح کنم و اون چیزی رو که برای بدنم مناسب هست رو به بدنم و روحم برسونم

    خدایا تو به دستت بگیر و هر لحظه به من بگو چی باید بخورم و چی نباید بخورم

    تو به من بگو خدای من چه کارهایی باید انجام بدم

    ازت سپاسگزارم بی نهایت شکرت خدای من

    من اینو نوشتم و در مورد سلامتی پوست هم تو دلم بود که خدا بهم بگه چیکار کنم

    از اونروز تا الان 10 روز گذشته

    دو بار به من رزماری مثل یه چراغ که نشونه بوده  گفته شده

    چون بار اول بهش توجه نکردم دقیقا هفته پیش یکشنبه بود که رفته بودم یکشنبه بازار نزدیک خونمون ، 19 فروردین بود دقیقا بعد دو روز که این نوشته رو نوشتم و با خدا در میون گذاشتم تا هدایتم کنه

    و نتونستم اونجا نقاشیامو بفروشم و ایمانم رو به خدا نشون بدم   و قدم بردارم برای هدایت خدا و برگشتنی به خونه که با آبجیم برمیگشتیم دیدم که یه خانم رزماری میچینه اولش شک داشتم رزماری باشه ازش پرسیدم گفت رزماریه

    بعدش برگشتم خونه و توجه نکردم به نشونه تا اینکه دومین بار دوباره خدا رزماری رو دیروز صبح که میرفتیم صالح آباد تا به خامی که گفته بودم بهش فارسی یاد بدم بهم نشونه داد

    که با تکرار دوباره اش متوجه شدم که این یعنی دقت کن دارم بهت میگم چیکار کنی

    وقتی من و مامانم از پارک شهرکمون رد میشدیم تا بریم سوار بی آر تی بشیم ،پارک پر بود از رزماری

    من ندیدم ، مامانم بهم گفت طیبه ببین چقدر رزماری اینجا هست و ما تاحالا ندیدیمشون

    گفتم مامان من دیده بودم ولی نمیدونستم برای چی خوبه

    مامانم گفت از گوگل ببین ، وقتی نگاه کردم دیدم که نوشته خاصیت های زیادی داره و دقیقا طبق درخواست من که از خدا داشتم و تو دلم بهش گفتم که برای سلامتی پوست صورت و بدن و مراقبت از موهام چیکار باید بکنم

    که دیدم برای پوست صورت و بدن و مو و کلی خاصیت دیگه هم داره و من تاحالا ازش استفاده نکردم

    بعد شنیدن این قسمت از فایل که بالا نوشتم، یهویی رزماری اومد جلوی چشمم، حس کردم که باید برم و از پارک بچینم و بیام درست کنم و به صورت و موهام استفاده کنم

    ولی باز از خدا میخوام هدایتم کنه که چجوری باید استفاده کنم تا طبق گفته خدا باشه نه طبق خواسته من

    شب که میخواستم بخوابم رفتم آشپزخونه تا مثل هر شب آب برنجی که گذاشتم یخچال و هر شب میزنم به صورتم و میخوابم و صبح میشورم رو دوباره بزنم به صورتم

    گفتم خدا تو بگو الان چی برای صورت من خوبه تو از حال صورت من آگاهی

    هی میخواستم حرف بزنم که شنیدم آروم باش و گوش بده گفتم چشم و سکوت کردم همینجوری میخواستم بچرخم و از آشپزخونه بیام بیرون چشمم خورد به سبزی آش که مادرم شسته بود گذاشته بود رو کابینت یهویی حس کردم که باید بذاری تو کمی آب بپزه و بعد بذاری رو صورتت و با خود سبزیاشم باید بذاری نه فقط آب سبزی

    و گفتم چشم

    و میدونم که وقتی چشم میگم بیشتر میشه این حسا که بهم کمک بیشتری میکنه

    چون خدا بهتر از من میدونه چی برای من خوبه

    وقتی نتیجه رو میبینم بیشتر چشم بگوی خوبی میخوام بشم

    و بارها شده که حتی میگفتم یعنی این گفتگو از طرف خداست و دیدم اون لحظه آرامش داشتم و انجامش دادم بعد نتیجه اش رو که فوق العاده بود دیدم

    و اینجوری شد که الان وقتی حس میکنم سعی میکنم بیشتر چشم بگم و زودتر عمل کنم

    این فایل بی نظیره خداروشکر میکنم که بهم این همه آگاهی رو عطا میکنه بی نهایت سپاسگزارم

    و برای استاد عزیز و خانم شایسته عزیز بی نهایت عشق و ثروت و شادی و سلامتی و آرامش و بهترین ها رو از خدا میخوام هچنین برای اعضای خانواده صمیم ی عباس منش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  6. -
    سحر احمدی گفته:
    مدت عضویت: 2625 روز

    سلام به همه

    سلام به استاد گرامی

    سلام به مریم بانو مهربان

    خدایا شکرت من با استاد عباسمنش آشنا کردی. خدایا ممنونم من را دوباره و دوباره و هر روز به سمت خودت هدایت میکند

    من فایل توحید عملی 10 که اومد گوش کردم بعد اومدم کامنت دوستان خوندم. همش میگفتم اینا چی میگن همه از توحید میگن من چرا این فایل اینجوری ندیدم. چرا من نفهمیدم. واسه همین برگشتم و باز گوش کردم گوش کردم و گوش کردم فکر کنم 10 روز گیر داده بودم به این فایل و گوش میکردم که یهو .کم کم میفهم استاد چی میگه.

    اولش نمیفهمیدم. به خدا میگه همه چی که داری از من است .تو تیر نداختی خدا انداخت. اینا را شنیدم و یا بگم فهمیدم/. بعد گفتم خب روی دوش خدا سوار شد چه طوری هست اگر استاد میگه .راهش اینه بیا امتحان کنم.

    هر روز صبح به خودم گفتم خدایا من هر انچه دارم از توست من هیچی نمیدونم بهم بگو. شاید باورتون نشه یه اتفاقی کوچیک یا همرمانی عجیب پیش اومد. یهو جلو پام یک تراول 100تومانی پیدا کردم.

    یک کار اداری که امیدی به انجام شدنش نداشت. شاید حتی جرات شروع نداشتم. شروع کردم و گفتم من باید بسپارمش به خدا .به من ربطی ندارد من روی شانه خدا میخام سوار بشم میرم و اون انجام میده من که نمیخام انجام بدم خدا میخاد انجام بده. خب بریم خداو ببینم میتونی یا نه؟

    رفتم وشد کاری که همه میگفتند فلانی نمیذارد نمیشود. نرو شروع نکن. گفتم خب نشود نشده .من که انجام نمیدم خدا میخادبرود.

    و شد. رفتم با رییس حرف زدم و شاید باورتون نشه من آدم خجالتی هستم زیاد اهل حرف زدن نیستم و در درخواست هم مشکل دارم. اما پیش رییس خیلی با قدرت حرفم زدم که همه تعجب کردند خودم که بیشتر از همه تعجب کردم یعنی راستش من اونجا حرف نمیزدم خدا داشت میگفت این بگو .

    من این صدا را همیشه داشتم اما اینجوری واضح نبود. الان واضح شده. البته نمیدونم یه وقتا نمیدونم چرا میرود .

    بعد حالم یه جوری بود انگار رو ابرها بودم. آرام بود . من که خیلی استرس همه چی دارم .آروم بودم خیلی آروم. میگفتم من میروم شد شد. نشد نشد .به من ربطی ندارد خدا میخاد انجام بدهد. خدا برو انجام بده. اعضا خانوادم از این آرامش من تعجب میکردن.

    تا اینکه حس کردم نه حالم مثل چند روز پیش نیست بازم دارم از مسیر خارج میشم. که فایل11 اومد و فهمیدم که وقتی کارم راحت شد من کم کم خدارو یاد میرود و مغرور میشم. میگم خودم این کار کردم. این دلیل که باز از خدا غافل میشم.

    خدایا من هر آنچه دارم از توست من را به راه راست هدایت کن من هیچی نمیدونم تو علیم تو دانای تو توانایی انجامش بده . خدایا کمک کن همیشه روی دوش تو. سوار بشم.

    استاد ممنون بابت این فایل بی نظیر.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  7. -
    محمد حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1981 روز

    خدایا هر آن چه دارم از آن توست

    سلام خدمت استاد عباس منش عزیزم و مریم خانم شایسته پر از انرژی و دوستان هم فرکانسیم انشالله که همیشه حالتون خوب و عالی ترین باشه

    این فایل آنقدر به موقع بود که انگار اب برای تشنه ای که منتظر بود برای من

    خدارا شکر میگویم بابت وجود استاد عباس منش و مریم خانم که همیشه توی فکر هستند که بهترین و ناب ترین آگاهی ها رو در اختیار ما بگذارند

    من خودم توی زندگی هر وقت همه چی رو از ته دلم سپردم به خدا زندگیم عالی بود و سر و سامان گرفته و به راحتی رفته جلو ولی هر وقت که احساس کردم خودم میتونم کاری انجام بدم شاید به ظاهر کار انجام شده اینم به خاطر مقایسه با دیگران بوده ولی در کل کار خوب انجام نشده و همیشه یه گره ای خورده

    ولی وقتی هم میسپارم به خدا و روی شانه های خدا میرم و با ایمان کامل این کار رو انجام میدم چنان با کیفیت این کار انجام می‌شود که نگو و نپرس

    با صحبت های استاد من متوجه چندتا موضوع درون خودم شدم که البته دارم روی خودم کار. میکنم

    اول اینکه تا میتونم باید غرور خودم رو در این زمینه که من میدانم بزارم کنار چون همین غرور باعث میشه که در برخورد با مسایل برگردم به گذشته و ذهنیت قبلی و فکر کنم خودم میدانم و همین باعث بشه که از خدا کمک نگیرم و همان داستان

    وقتی به موضوعی که استاد صحبت کردن نگاه می‌کنیم میبینیم خیلی راحت و ساده هست ولی توی عمل وقتی می‌خوایم انجام بدیم ذهن مقاومت می‌کنه و همین جاست که باید هوشیار و آگاهانه عمل کنیم و با تکرار و تمرین یاد بگیریم که چطور برخورد کنیم …

    من تجربه سپردن به خدا دارم البته سپردن به خدا هم به نظرم چندتا مرحله داره که اگر همون اول بسپاریم به خدا شیرین و دلچسب هست نه اینکه چک و لگد ها رو بخوریم بعد بسپاریم به خدا

    من بوده که همون اول سپردم و به قولی مثل یک شاهزاده زندگی کردم و بوده از مسیر خارج شده بودم و آنقدر درم و داغون شدم و آخر کار سپردم و چقدر. جالب هست که هر وقت که خدا رو صدا زدم آنقدر خدا خدا بوده که همیشه دستم رو گرفته و این من بودم که همیشه غرور داشتم و خدا همیشه متواضع و خشوع داشته ….

    منم از امروز که این مطلب رو شنیدم واقعا دارم تمرکز میگذارم که آگاهانه در برخورد. با مسایل زندگی ریز و درشت همه چی بسپارم به خودش تا اینکه بشه عادت زندگیم و اون موقع هست که هر جا قدم میگذارم همه چی میشه گلستان

    حتی نوشتن همین متن هم از خدا می‌خوام که بهترین بشه و همه کلمات از قلبم بیاد و به قلب تک تک شمایی که داری میخونه بشینه

    خدارا هزاران بار شکر میکنم که عضو این سایت پر بار و پر از محتوای خوب هستم و خود خدا کمک می‌کنه تا اینکه هر روز بتونم از مطالب عالی سایت استفاده کنم و خودم رو از هر بابت قوی و عالی کنم

    خدایا هزاران مرتبه شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  8. -
    نفیسه حسینی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 3399 روز

    سلام به استاد عزیزم

    به دوستان خوبم

    و باز هم یک آگاهی الهی ناب دیگه که جز سپاسگزاری بابت در مدار بودن و رسیدن این آگاهی به قلبم هیچ چیز دیگه به زبونم نمیاد.

    من فایل 10 توحید عملی رو بارها و بارها گوش دادم ، فایل های قبلش هم گوش دادم تازه عیب های نگاه توحیدی خودمو رو کشف کردم و وارد دنیای جدید با زیبایی های منحصر به فردش شدم و مجدد با گوش دادن این فایل ، شکرگزاری ، تحسین و حس خوب بیشتر ، آرامش بیشتر به قلبم آمد .

    استاد دم شما گرم ، چقدر شما بی نظیرید ، آنقدر دقیق ، زیبا و کامل قانون را درک کردید و عمل میکنید از همه جوانب این قوانین رو بررسی کردید و خودتون استفاده کردید و بما گفتید و برای خودتون و ما بهشتی برین ساختید .

    قبل از بررسی قوانین توحیدی ک در این مدت کار کردم ، همیشه فکر میکردم من در این زمینه نسبتا خوب هستم تا اینکه این دو فایل رو گوش دادم و فهمیدم جریان همون چکاپ فرکانسی دوره 12قدم بود ک در ابتدای دوره از ی سری موارد راضی بودم ونمره خوب دادم آخر دوره با توجه ب تغییرات دیدم نه چقدر من تغییر کردم و تازه عددم داره ب واقعبتم نزدیک میشه و بعد از گوش دادن این فایل به این رسیدم.

    با تمرکز بیشتری که آخر اسفند و تعطیلات عید روی مرور دوره ها و گوش دادن ب آگاهی ها کردم ، در همین یک ماه تغییرات فرکانس خیلی خیلی مشهود و زیبایی در من ایجاد شد از ثروت ، عزت نفس،نگاه توحیدی ، پر برکت شدن زمانم ، راحتتر پیشرفتن کارهام ،حس آرامش قلبی در تمام مدت و گوش دادن قلبم ب ندای الان چ آگاهی حالتو خوب می‌کنه بجای نگاه ب کمبود ها و نشد ها و…

    و خودم را ک چک کردم در خیلی مسایل ک ی جو کلی و خوبی نبود قلبم آروم بود و می‌گفت تو ب خدا وصلی و خدا هواتو داره و خیلی این جنس آرامش قشنگ هست ، صحبت استاد ب ذهنم رسید ک وقتی از درون آروم باشی هرجای دنیا و هر شرایطی باشه حالت خوبه ولی اگر از درون آروم نباشی در بهترین جای دنیا هم ک باشی باز هم ناراحت و غمگین هستی و من این رو حس کردم و تجربه بسیار دلنشینه ، چرا ک می‌دونی ب قدرتمندترین فرمانروای جهان وصلی و پشتت بهش گرمه .

    البته ی اتفاقی هم افتاد که بعدش ک بررسی کردم فهمیدم باید توحیدی تر ، دور از شرک تر عمل میکردم ولی ازش درس گرفتم که توحیدی تر و قوی تر نگاه کنم و در موارد بعدی و مشابه این مثال و ب یاد بیارم تکرار نکنم .

    نفیسه این لحظه خیلی خیلی باید تلاش کند تا توحید را در درون و اطرافش به خلوص برساند ، یک قانون اصلی دیگر را درک و در قلبش حفظ کند و زندگی رو یجور دیگه تجربه کند و لذت ببرد.

    من از استاد عزیز بابت حضورش ، انتقال آگاهی های الهی بی نظیر بسیار سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  9. -
    حسين عبدالله گفته:
    مدت عضویت: 2986 روز

    سلام بر استاد عزیزم و مریم جان و دیگر دوستان

    استاد واقعا بی نظیره این فایل

    به جرات میتونم بگم اندازه یه دوره آگاهی داره

    چقدر با گوش کردن و دیدن این فایل درکم از توحید هدایت بیشتر شده

    چقدر بهتر مفهموم هدایت و شرک رو درک کردم

    حالا یه مثال در همین مورد از خودم بگم

    حدودا یکسال و نیم پیش من یه ماشینی رو دوست داشتم بخرم و یکی از خواسته هام بود

    بعد از کلی کشتن ماشین مورد نظرم رو پیدا کردم و وقتی خواستم بخرم نشونه هایی میومد که نخر بدردت نمیخوره و در واقع من چون خیلی ماشین مورد نظر رو دوست داشتم هدایت اومد که نخر ولی من ارتباط رو قطع کرده بودم از طرف خودم و خلاصه بعد از کلی داستان خریدمش

    حالا دقیقا همون روزی که خریدم یه عیبی داشت که من متوجه اش شدم ولی توجه نکردم که همونم هدایت بود که نخر آقا نخر بدردت نمیخوره ههههههه

    خلاصه خریدم و چقدر تو پروسه بنام زدن و تعویض پلاک اذیت شدم و کلی هزینه های تعمیر و نگهداری براش پرداخت کردم و حتی یه دل سیر سوار این ماشین هم نشدم

    حالا هزینه های مالی به کنار ذهنم و زمانم که درگیر میشد منو خیلی آزار میداد

    به فکر فروش افتادم حالا

    آگهی کردم یه مدت خبری از مشتری نشد

    بردم نمایشگاه یکی از دوستانم گذاشتم خبری نشد

    خلاصه حسابی ذهنم درگیرش بود و اذیت میشدم

    تا همین چند روز پیش که این فایل اومد روی سایت و گوش کردم

    گفتم خودشه همینه من تا الان داشتم با عقل ناقص و فندقی خودم جلو میرفتم و عمل میکردم

    بزار راهها رو برای دریافت هدایت باز کنم

    دقیقا دیروز اومدم از صبح کلی ماشین رو شستم و تمیز کردم عصرم رفتم نمایشگاه دوستم البته با یه دیدگاه جدید و سپردن خودم به هدایت الهی

    و انصافا هم خیلی عالی کارش رو انجام داد خداوند

    وقتی داشتم میرفتم به همسرم گفتم امروز یا میفروشم یا با یه ماشین بهتر معاوضه میکنم

    البته هیچ ایده ای نداشتم ولی ایمانم از همیشه قویتر بود احساسم خیلی خوب بود. رفتم و یه معامله عالی انجام دادم که البته همش رو خداوند هدایتم کرد و هر کاری گفت انجام دادم و دیشب وقتی با ماشین جدید برگشتم خونه همسر و فرزندانم خیلی خوشحال شدن و رفیتم بیرون باهم وکلی ذوق کردیم

    خدا شکرت که هستی و منو هدایت میکنی

    استاد عزیزم ازت سپاسگزارم بابت این آگاهی های بی نظیر که بصورت هدیه در اختیار ما میزارین

    شاد و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  10. -
    آسمان گفته:
    مدت عضویت: 1617 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به همه عزیزانم

    خانواده ات را به نماز فرمان بده و خود نیز بر آن شکیبایی ورز؛از تو رزقی نمی‌طلبیم ما به تو روزی میدهیم و عاقبت نیک برای پرهیزکاریست.(ایه 132 سوره طه)

    سلام به استاد بخشنده ام که هر بار اطلاعات و آموخته ها و نتایج زیبا و بسیار با ارزش خودشون را با ما به اشتراک میگزارند برای بهتر زندگی کردن برای راحت تر زندگی کردن

    و خداوند در قرآن گفته هر کس از هدایتم پیروی کند نه به رنج و به مشقت می افتد(آیه 123 طه)

    و این پذیرش و شنیدن هدایت‌های الهی باعث شده زندگی شما روان و آسان و بدون مشقت باشه استاد وقتی از هدایتها و احساستون موقع هدایت میگید چهره تون فرق میکنه .سخت آرزوی داشتن اون احساستون رو دارم که از قلب به چهره میرسه و کامل میشه فهمید حس خوبتون رو موقع دریافت و آرامش قلبیتون رو

    استاد عزیزم بعد از شکها و تردیهایی که در آن گیر بودم روزنه ای یافتم و راه را در پیش گرفتم کمی متفاوتر از قبل و بینهایت سپاسگزار خداوندم که ما را در این دنیا آفرید اما هدایتها و الهاماتش رو از ما دریغ نکرد و هر لحظه در حال هدایت ماست و شنیدن و نشنیدن با خودمان است به شرط مشغول بازیهای دنیوی نباشیم

    استاد در این مدت در فکرم شما را نقد میکردم و نقدهای که شاید درست نبود و گفتگوهایی با خودم داشتم که از نوع برداشت من از صحبت‌های شما بود

    استاد کم کم درک کردم که شما چی گفتین و من چی شنیدم؟؟

    استاد شما حتما با خوندن کامنتهای ما متوجه میشید که هر کسی چه برداشتی از صحبت‌های شما داشته

    درسته یا غلط؟،

    و من واقعا این نیاز رو داشتم که اگر شما با خوندن کامنتم متوجه اشتباه من میشدین به من تلنگر میزدین که راهت و درکت اشتباهه

    استاد فکر میکنم این نیاز بچه هاست که اگر متوجه شدین که کسی مسیر اشتباهی رو میره بهش بگید هر چند میدونم از نظر شما این هم جزوی از مسیر تکاملمون هست اما شاید با گفتن شما شک و تردیها کم و درکها زودتر انجام بشه و باز هم میدونم شما میگید خداوند هست و هدایت‌های خداوند، اما استاد چی بگم که سخت درگیر بازی بودم و هدایتها رو نمیدیدم و نمیشنیدم

    استاد به خاطر تمام افکاری که مدتی در ذهنم داشتم و شما رو در ذهنم مجازات میکردم و قضاوت، تقاضای بخشش دارم و امیدوارم از این شاگرد خاطی راضی باشید

    از شما بابت تمام حس‌های خوبی که موقع شنیدن و دیدن فایلها داشتم و دارم بینهایت سپاسگزارم

    از شما بابت تمام درسهایی که ازتون گرفتم سپاسگزارم

    از شما بابت دیدن بینهایت زیبایی‌های جهان متشکرم

    از شما بابت بیداری ام و باز کردن چشمانم و دیدن بیشتر زیباییها سپاسگزارم

    استاد من از شما یاد گرفتم با دیدن آسمان ذوق کنم با دیدن توت فرنگی غرق در قدرت خداوند بشم استاد من از شما یاد گرفتم دنبال زیباییها باشم در هر شرایطی و بینهایت سپاسگزار تمام این اموختها هستم

    خدایا ما را هدایت کن به راه راست راه کسانی که به آنان نعمت داده ای آمین یا رب العالمین

    در پناه خدای مهربانم باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای: