اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استادعزیزم و خیلی خوشحالم که بعد ازمدتی صدا و تصویر شما رو دیدم و با موضوع توحیدی این فایل حس آدم دوچندان آرامش پیدا میکنه و خوب میشه. با شنیدن این فایل کلی لذت بردم و ایمانم به خدا و هدایتش بیشتر شد و واقعا ما بدون کمک و هدایت طلبیدن از خداوند هیچی نیستم و سرگردان میشیم و خیلی دوندگی میکنیم و اذیت میشیم و آخر هم بدون نتیجه دلخواهمون واز ته دل که راضی نیستیم هیچ احساسمون و وجودمون آروم نیست.اما اگر کمک خدا و هدایتش در میون باشه و به اون نعمت و نتیجه برسیم هم راضی هستیم و هم حس خوبی وجودمون رو فرا میگیره چون دست خدا در میان بوده و حس میکنیم پشتمون استوار و محکمه . خداروشکر میکنم و از استاد عزیزم سپاسگزارم کلی نکته هایی مثل گنج واقعا تو این فایل اونها رو دونستم حس و حال روحانی و غیر قابل وصفی بهم دست داد و ازخدا میخام که همواره من و همه دوستان در این مسیر همراه استاد عزبزمون باشیم و از آگاهیها نابی که خداوند به استاد و همه ما که هدایت خدارو باور داریم و خودمون رو لایق هدایت خدا میدونیم، بهرمند بشیم.
به نام خدا که رحمتش بی اندازه است و مهربانیش همیشگیست
سلام خدمت استاد گرامی و مریم خانم گل و دوستان همفرکانسیم
دوست داشتم این مورد رو هم بنویسم که برای خودم هم یادآوری باشه
دو سال پیش برادر همسرم که دچار بیماری سرطان شده بود مهمان ما شدند در مرحلهای از درمانشون در یک دو راهی سختی قرار گرفت که باید یک تصمیم حیاتی می گرفت، خانواده اش اصرار شدیدی به جراحی داشتند، من به علت اینکه تخصصی نداشتم اصلا در کارشون دخالت نمی کردم ولی استیصالشون رو دیدم گفتم از قرآن استخاره کنیم قرآن به وضوح کامل و روشن گفت روش اول جراحی نه و روش دوم شیمی درمانی رو پیش بگیرید ولی ایشون با وجود اینکه بسیار انسان معتقدی بود راه جراحی رو انتخاب کرد ولی متاسفانه بعد از جراحی ریه و چند قسمت دیگه بدن این بنده خدا متاستاز کرد ولی حالا اگر راهی که قرآن پیش روش گذاشته بود رو اجرا می کرد بیماریش کنترل می شد و اینقدر درد و رنج نمی کشید
این درس بزرگی برای من بود من با تمام قلب و وجودم درک کردم، ایمان و یقین به هدایت خدا باید خییییییلی عمیق باشه باید خودت رو به خودش بسپری و تمام
به نام الله که بخشاینده و با رحمت وبی نهایت وهاب است
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان
سلام به همه دوستان عزیزم در این مسیر زیبا وتوحیدی امیدوارم حال دلتون کوک کوک باشه مثل خودم
سپاسگزارم از خداوند مهربانم وسپاس فراوان از شما استاد عزیز وخانم شایسته مهربان وهمه دوستان که زحمت میکشید تا این آگاهیهای ناب در اختیار ما قرار بگیره
من خیلی خوشحالم که با شما خانواده عزیز در این مسیر زیبا و توحیدی هستم
یادم استاد من یکی دوماه پیش خداوند به من گفت که کار نصب بالابر آسانسور را یادش بگیرم و منو از بی نهایت طریق با یک انسان مهربان و سپاسگزار آشنا کرد که هر روز سپاسگزارم از خداوند بابت این انسان خوب و با خدا خدایا شکرت. و این شد که یک روز ایشون به من گفت اندازه جک بالابر رو بزنم وروش اندازه زدن هم به این صورت است که کف تا کف ایستگاه همکف تا ایستگاه سوم متر دقیق بزنم و این ایستگاه میتونه تا Nطبقه باشه من دفعه اول مترو گرفتم و روی هفت متر اندازه زدم و بردم کارگاه وقتی ایشون میخواست جک وسیلندر وپیستون جک رو بسازه یه متر دیگه داد دستم واز متر پارچه ای ها 20متری بود که گفت با این دقیق تره و من اون روز از خداوند کمک نخواستم تومتر زدن و این شد که 95سانتی متر اشتباه اندازه دوم رو زدم و جک وسیلندر بعد ده روز ساخته شد و آمد سر پرژه وقتی نصب شد خودم همون لحظه که ریل بالابر رفت تو چاله آسانسور دیدم کوتاه هست ولی به نظر خودم گفتم که شاید پایه های جک بیاد بالا تر ولی خوب جک که نمیتونست بیشتر از 6متر از سیلندر بیرون بیاد و این شد که همکارم گفت اندازه جک رو درست زدی گفتم آره حالا اندازه اولی که بامتر خودم زدم درست بود و15سانت هم بیشتر ولی بامتر دوم که متر زدم متر این دوستم 10سانت اختلاف داشت و من به جای 6مترو 75سانت رو 6مترو 5سانت خوندم و منو بگو از خجالت آب شدم استاد ولی نمیدونستم که متر ایشون 10سانت اختلاف داره با متر من و 6/65را 6مترو 5سانت خوندم و همون جا به جای خود خوری کردن گفتم هر خیری از تو به من برسه من بهش فقیرم و این شد جک عودت داده شد به کارگاه و این دوستم گفت که چه جوری این همه اشتباه شده و من عذرخواهی کردم و قضیه رو بهش گفتم ولی چی شد استاد این بند خدا کار فرما که عجله داشت و بالابرشو میخواست راه بیافته من دائم به خودم میگفتم طوری نیست و این یه خیری توش هست برام وچی شد استاد یه جک با همون ابعادی که میخواستیم اون ته کارگاه با همون ابعاد که سالها خاک میخورد و افتاده بود این دوستم یادش آمد و اون جک رو جایگزین این جک کوتاه تر شد و خداوند ظرف مدت یک روز این جک بالابر رو آماده کرد و تحویل من داد و اون جک رو هم برای یک کار دیگه استفاده شد خدایا سپاسگزارم از این همه عظمت و بزرگی تو خدایا شکرت
من استاد میتونستم احساس گناه کنم میتونستم احساس بد رو به خودم بدم ولی با همون جمله که یه خیری تو این مسئله برای من هست و هر خیری که به من برسه من فقیرم وتو میدونم و من نمیدونم خداوند این مسئله رو ظرف چند ساعت برام حلش کرد از طریق بی نهایت دستانش خدایا سپاسگزارم و همون جا هم گفتم اشتباه از من بود نه از متر شما یعنی خودمو مقصر دونستم و اشتباه رو گردن خودم انداختم خدایا سپاسگزارم از این ایمانی که من هدیه دادی.
و درک کردم قدرت الله مهربان را با مغز ناچیز خودم با اینکه من پانزده سال هست و دارم متر میزنم و یک استاد کار ماهر در حرفه خودم هست ولی همون اول روز از خدا کمک نخواستم وبه مغز ناچیز خودم اتکا کردم خوردم زمین و هر وقت توکل کردم به الله پاک به بی نهایت طریق و به بی نهایت دستانش کارهای منو به سر انجام رسوند بی نهایت سپاسگزارم از الله مهربان
بینهایت سپاسگزارم از شما استاد عزیزم
بی نهایت سپاسگزارم از همه شما دوستانم که با خوندن کامنت های زیبای شما همیشه حال دلم کوک کوک شده وچرخ زندگیم به بهترین شکل و راحترین شکل قلتیده و جلو رفته خدایا شکرت
خدا رو شکر میکنم که لایق شنیدن این فایل توحیدی هستم … از خدا برای هدایتم ، برای آگاه کردنم ، برای تغییر دیدگاهم ، برای بیشتر شدن ایمانم ، بهتر شدن احساس لیاقتم ، برای آرامشم ، برای تمام عشق و مهربونیش ممنونم ….
منو از غصه نجات داد و خودش آرومم کرد …
« خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم »
شکرگذارتم یا الله
استاد از شمام خیلی ممنونم که با دل پاک برامون فایل میذارید و کلامتون نشانه خدا برای تک تکمون میشه …
فایل رو باید صدها بار شنید و بهش فکر کرد ، و هر روز یادآور شد که بابا توحید همه چیزه …
بهم بگو ،من هیچی نمیدونم ،تویی که عالمی و آگاهی و رحمان و رحیمی و میدونی
ایاک نعبد و ایاک نستعین
اهدنا الصراط المستقیم
خدای ماچ ماچی جذاب من
آخه تو چقدر این همه ماچ ماچی و جذاب و خاصی
رد پای روز 17 مرداد رو با عشق مینویسم
اینبار خدا پیامش این بود که فقط از من بخواه و بگو که عاجزی
من شب از 1 تا 3 تمرین رنگ روغنم رو انجام دادم و بعد که جمع کردم و نشستم تو تاریکی شب ، خواستم با خدا صحبت کنم ، بهش گفتم خدا من نمیدونم راجع به چی باید باهم حرف بزنیم
اولش گفتم قرآن بخونم ؟ ولی چیزی حس نکردم
یکم سکوت کردم
و یاد حرفای استاد الهی قمشه ای افتادم که تو یه فایل میگفت انیشتین گفته اندیشه ها از پیش خدا میاد
و یکم فکر کردم و بعد به حرفای استاد عباس منش هم فکر میکردم که میگفت متواضع باشین در مقابل خدا
همینجور داشتم فکر میکردم به این حرفا ، به یکباره نقاشی دیواری سایت سازمان زیبا سازی تهران یادم اومد که طرحشو هنوز نکشیدم و آخرین مهلتش 30 مرداده
یه لحظه گفتم خدا من الان درمورد این باید باهات صحبت کنم ؟
من هیچی نمیدونم ،نمیدونم باید چه طرحی رو کار کنم
تو خودت بهم بگو
و البته این رو هم چند لحظه از خاطرم گذروندم که من لیاقت دریافت الهامارو دارم
به یکباره خیره شدم به در اتاقم که تو تاریکی سیاه دیده میشد و مادرم چراغ رو روشن کرد و یه نوری افتاد روی در و نور جالبی بود متفاوت تر بود بعد من همینجور خیره شده بودم و میگفتم نور در تاریکی عظمت توست خدای من
نور عظمت تو و تاریکی هم عظمت توست
بعد که چراغ خاموش شد ،دوباره تاریک شد و من همینجور خیره بودم
یه لحظه چشمامو بستم و وقتی باز کردم دیدم یه نور خطی براق انقدر نورش زیاد دیده میشد که توجهمو جلب کرد که دقیقا دستگیره در که استیل هست نور اونجا افتاده بود
ولی هرچی نگاه میکردم نورش بیشتر و بیشتر میشد
جالب بود برام، نور شدیدی از جایی بهش نمیتابید که اونجوری نور ازش منعکس بشه
یه لحظه درک کردم که تاریکی و نور
وقتی به دنیا میای تمام این آگاهی هارو فراموش کردی و موقعی این نور آگاهی شروع میشه که به مدرسه میری و تصمیم میگیری به خوندن و نوشتن که یاد بگیری
و کم کم یاد میگیری
همینجوری داشتم به خودم میگفتم و میپرسیدم که چه طرحی باید برای نقاشی دیواری بکشم ؟؟؟
که حس کردم بلند شو و بیرونو نگاه کن
وقتی نگاه کردم گنبد سبز مسجد کنار خونمونو که دیدم و روش سایه ساختمون رو بروییمون افتاده بود ،
دوباره حس کردم طرحت برای طراحی نقاشی دیواری همینه
سریع دفترمو برداشتم و عکس گنبدو تو تاریکی شب کشیدم و نور ملایمی که از بیرون به اتاقم میفتاد که طبقه 8 هستیم و قشنگ نور به سقف اتاقم میزنه مثل اینکه چراغ خواب روشن شده
وقتی طراحی کردم کنارش نرده بون کشیدم و بالاش که پرجم وصل بود به جای پرچم یه منبع دایره ای نور کشیدم و ساعت 3:38 بود
و 4 دقیقه بعدش اذان صبح بود
طرحشو کشیدم و نمازمم خوندم و بعد خوابیدم
وقتی صبح بیدار شدم از شدت گرما بدنم گرم بود و خوابم میگرفت تا 12 خوابیدم امروز 43 درجه بود
وقتی درجه هوا بیشتر میشه و شاکی میشم از گرمای شدید خونه مون ، هی به خودم یادآوری میکنم که طیبه ناشکری نکن
خونه خوبی دارین که برای خودتونه و اجاره نیستین
مهم تر از همه یه اتاق بزرگ داری که برای خودت هست و کلی حسن و زیبایی داره خداروشکر کن
و من باید همیشه سعی کنم سپاسگزار باشم
وقتی ظهر نمازمو خوندم اومدم نقاشی کار کنم که حس کردم باید نقاشی که امروز صبح ،خدا بهمالهام کرد رو تکمیل کنم
من شروع کردم به کشیدن گنبد و نمیدونستم چی باید بکشم که درمورد مدرسه و علم و دانش باشه
هی گفتم خدا من هیچی نمیدونم راهنماییم کن تو بهم بگو و خدا مرحله به مرحله طرح هایی که قرار بود بگه رو بهم نشون میداد و یا مثل چراغی که برق بزنه تو دلم میومد و من سریع میرفتم انجام میدادم
مثلا به جای نرده بون یهویی خدا بهم گفت حرف آ رو بذار و همین کارو کردم
بعد که طرحش تقریبا کامل شد
میخواستم فایلی از استاد عباس منش رو گوش بدم
گفتم خدا بهم بگو الان چی برام خوبه که بشنوم
وقتی دستمو رو یه فایل گذاشتم دیدم که
فایل توحید عملی قسمت 11 هست
اولشو که گوش دادم گفتم این که درمورد رانندگی خواهر استاد هست چی قراره باشه و فکرشو نمیکردم
درسته قبلا بارها گوش داده بودم ولی انگار جدید داشتم گوش میدادم
وقتی گفت در برابر خدا متواضع باشید و بگید که من هیچی نمیدونم واقعا موندم
نمیدونم هنوزم که هنوزه وقتی خدا دقیق بهم هدایت میده ، یه وقتایی متحیر میشم
با اینکه میدونم قانونش اینه که اگر بهش عمل کنی و هدایت بخوای در هر صورت هدایتت میکنه
ولی باز برام تازگی داره
من شروع کردم به گوش دادن فایل و دقیقا حرفای خودم که امروز به خدا گفتم و روزای قبل هم سعی میکردم که به خدا بگم که هیچی نمیدونم
و روزایی که گفتم هیچی نمیدونم واقعا خدا خیلی کمکم کرد و ازش سپاسگزارم
وقتی خواستم طرح بعدی رو بکشم دوباره پرسیدم که یادم اومد صبح وقتی داشتم طرح گنبد رو میکشیدم و بعد دراز کشیدم تا بخوابم به سقف اتاقم نگاه کردم که سایه چراغ اتاقم و نرده های بیرون افتاده بود به سقف
که چراغ اتاقم شبیه خورشیده که نور ازش میتابه
یه لحظه حس کردم که طرح دومم اینه و صبح طرح خورشید کشیدم و خوابیدم
ولی الان اون طرح به یادم اومد و جزئیات طرح پشت سرهم بهم گفته شد
حتی آیه هایی هم درمورد تصویر اول و دوم بهم گفته شد
برای تصویر اول آیه 4 و 5 سوره علق نشونه داد و تصویرشو بهم گفت
و برای تصویر دوم آیه 1 تا 4 سوره الرحمت رو نشونه داد
وقتی تموم شد و خواستم برم برای کشیدن طرحشون از انبار ورق بزرگ بیارم که حس کردم نه ، اول برو طرح سومم بکش بعد
درمورد طرح سوم نمیدونستم ولی میدونستم که خدا بهم میگه و یه درخت کشیدم و پایین درخت میخواستم چند تا پسر دبیرستانی بکشم که یهویی تصویر نوزادی تا بزرگسالی انسان اومد جلوی چشمم و انگار زیر درخت باید این طرحو میکشیدم
الان که طرحا مشخص شده ان شاء الله ،اگر خدا بخواد فردا طراحی اصلیشونو انجام میدم تا بعد شروع کنم به رنگش و بعد تو سایت ثبتنام کنم و طرحامو بفرستم
خیلی خوشحالم که خدا هر لحظه کمکم میکنه و ازش بی نهایت سپاسگزارم
تو فایل استاد میگفت درزمان مناسبش درمکان مناسبش هرآن چیزی که قراره گفته بشه گفته میشه
و من امرور بعد 7 روز درخواستی که کردم از خدا طرح دریافت کردم
برای تک تکتون بی نهایت عشق و شادی و سلامتی و آرامش و ثروت و سعادت در دنیا و آخرت از خدا میخوام
چقدر خوشحال شدم از دیدن روی ماهت استاد چقدر خوشحال تر شدن برای این فایل بی نظیر که هرچقدر هم درباره توحید عملی صحبت بشه باز هم کمع و من خودم چقدر نیاز دارم به شنیدن و یادآوری به خودم و عمل کردن به این آگاهی ها
خداروشکر میکنم که در مدار شنیدم و درک این آگاهی ها هستم و امیدوارم که بتونم عمل کنم و به اندازه ای که عمل کردم نتیجه اش رو هم دیدم توی زندگی خودم
من خیلی سعی میکنم که توی زندگیم این قانون رو اجرا کنم و همیشه به خودم بگم که تو هیچی نیستی در برابر خداوند و هر چیزی هم که داری همش از لطف خودش بوده و پس حالا که این درخواست های تو از جانب خدا اجابت شده باز هم میتونی بهتر کنی این رابطه ی الهی رو و به خواسته های بیشترت هم برسی
بریم سراغ سوال اول
ی مورد که اتفاقاً همین یکی دوروز پیش برام اتفاق افتاد رو میخوام بگم
توی کارم به یک مسئله ای بر خوردم که نمیدونستم باید چیکار کنم اما میدانستم که یک راه حلی داره ولی نمیدونستم چی هست با پرسیدن از این و اون که تجربه های بالای ده ساله داشتند حس کردم که درست نیست و یک راه ساده تر و آسون تر داره خلاصه یک ایده ای بهم گفته شد اون هم از جانب خداوند و اجرا کردم خدایا شکرت نتیجه فوق العاده بود اما راهکارهای استادانم اصلا مناسب نبود و خیلی هم اذیت میکرد اما با این ایده ایکه بهم گفته شد کار خیلی سریع تر و راحتتر اجرا شد و همون لحظه به خودم گفتم ببین جواد این ایده رو خدا بهت داده ها پس میتونی بیشتر روش حساب کنی و این رو نذاری روی ذهن خودت
و خیلی حالم بهتر شد
اما جاهایی هم بوده که به خودم گفتم بلدم و بلدم فاتحه کار رو خوندم مثلا همین غذا درست کردن
چون دیگ خیلی بلد بودم از خدا کمک نخواستم و با ذهن خودم رفتم جلو و اون غذا اصلا خوب نشده و در ضمن حین کار هم سردرگم بودم با اینکه غذایی بود که چشم بسته درست میکنم اما نتیجه چیز دیگه بود
اما چون تازه درحال کار کردن و دست بکار شدن هستم به قول استاد خیلی از خدا کمک میخوام و انصافا هم خیلی کمکم کرده و انگار حواسم بیشتر جمع شده که آقا مراعات کن که خراب نکنی و همون مثال رانندگی استاد و چقدر دارم این رو تمرین میکنم برای خودم که همیشه اینجور باشم و نخوام که خودم کاری رو انجام بدم
همیشه توی کارم از خدا میخوام و میگم خدایا خودت دستم شو خودت مرحله بعد رو بهم بگو خودت رنگم شو و خودت کار با کیفیتم شو و تا هم من هم تو و هم مشتری رازی باشه
توی آشپزی هام وقتی به خدا میسپارم اصلا غذا فوق العاده میشه
توی دیدن جاهای جدید از خدا طلب میکنم و من رو میگیره به جاهایی که تا حالا ندیدم و عشق میکنم از زیبایی
و …..مورد دیگه
2)
از وقتی که این آگاهی ها رو فهمیدم و سعی در درک بهتری کردم تمام زندگیم رو سپردم به خدا و آره میتونم همه این کارهای خوبی که برام پیش اومده از لطف و کرم خودش بوده و من هیچ اعتباری به خودم نمیدم و نسبت به قبل خودم خیلی بهر شدم و به خودم افتخار میکنم در این زمینه اما میدونم که باید بیشتر و بیشتر و بیشتر روی این زمینه کار کنم تا از مسیر الهی دور نشم
خدایا هدایتم کن باسلام خدمت استاد گرامی و عزیز دلش وباسلام به همه ی بزرگان این دانشگاه ویه سلامی هم به اونایی کهمثل من مدرک کلاس پنجمی دارند خدایا آبادوآزاد باشه این سایت برای یکتا پرستان استاد گرامی شما برای ماها از طرف خداوند هدایت میارید شکر گزارم به درگاهش که به وسیله شما ما هم راه را
بلد میشیم اززحمات بی وقفه ی شما بزرگوار
تشکر میکنم و خیلی خوشحالم از این که درزندگیم خیلی خیلی اذیت کشیدم به خاطر
نابلد بودن به درگاه خداوند بیراهه رفتن که مثلاً
بانذر دادن و مثلاً در شبهای احیابیدار ماندن
عبادت کردن یادمه من اکثر شبهای ماه رمضان را احیا میکردم نه فقط شبهایقدر رو ویکی از کار های که می کردم هفتاد رکعت نماز میخانم
ولی آخه از این همه عبادت دست مزد من چی میشد خدا پدر ومادرت رو بیامرزد استاد جان
شما مرا راه بلد کردی از خداوند میخوام این
محبت که دراین لحظه من دارم از فرمایشات شما میگیرم وسر شار از شادی خداوند هستم
همیشه و وهمیشه در وجودم باشد ودرهر لحظه از عمرم با خودش باشم واز خودش راهنمایی
وهدایت بگیرم استاد بزرگ من دودوره از رشته هاتون رو خریداری کردم وهر جوری میخاستم یاد بگیرم نمیتونستم دستم رو به این و اون تو سایت دراز میکردم که چه طوری بخونم درسهامو خلاصه نمیتونستم ازیه جایی که دیگه
خسته شدم همون مثال کارمند سایت شما شده بودم در جا موندن من هم ولی از وقتی که هر روز هر وقت و بیوقت هی نوشتم خدایا هدایتم کن خودت هدایتم کن به خداوندی خودش استاد عزیز خیلی راحت منو خداوند عز وجل راهنماییم کرده عین آب خوردن دارم درسمو خود به خود یاد میگیرم استاد وپیامبر ما شما سلامت وما هدایت آمین خدانگهدار
برای گسترش کسب و کارم گیر کرده بودم از ” هوش مصنوعی جمنای “و همچنین یک مشاور خبره کمک گرفتم ولی راه مناسبی پیدا نشد و گیج بودم و تا صبح درست نخوابیدم و حتی تا امروز ظهر که این ویدیو را دیدم هنوزم خیلی متوقف و گیج و مبهوت و کلافه بودم تا با این ویدیو که بازبان خیلی خوب و ساده و روان جناب استاد عباس منش دوباره برگشتم ، که باید توکل کنم و سوره حمد را بخوانم و ایاک نعبدو و ایاک نستعین و اهدناصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم …. و ذهنم آزاد و راحت شد و حالا با خیال راحت به خدا میسپارم و واقعا به این رسیده بودم که خدایا من نمیدووووونم .
ممنون از جناب استاد و همسر محترم و پر تلاش ایشان برای این ویدیو و تواشیح زیبای آخر ویدیو که درست در جای مناسب پخش شد و روح را جلا میده و نزدیکتر میکنه به ” توکل خالص” .
به نام خداوند بخشنده و هدایتگر الله مهربان
سلام به استادعزیزم و خیلی خوشحالم که بعد ازمدتی صدا و تصویر شما رو دیدم و با موضوع توحیدی این فایل حس آدم دوچندان آرامش پیدا میکنه و خوب میشه. با شنیدن این فایل کلی لذت بردم و ایمانم به خدا و هدایتش بیشتر شد و واقعا ما بدون کمک و هدایت طلبیدن از خداوند هیچی نیستم و سرگردان میشیم و خیلی دوندگی میکنیم و اذیت میشیم و آخر هم بدون نتیجه دلخواهمون واز ته دل که راضی نیستیم هیچ احساسمون و وجودمون آروم نیست.اما اگر کمک خدا و هدایتش در میون باشه و به اون نعمت و نتیجه برسیم هم راضی هستیم و هم حس خوبی وجودمون رو فرا میگیره چون دست خدا در میان بوده و حس میکنیم پشتمون استوار و محکمه . خداروشکر میکنم و از استاد عزیزم سپاسگزارم کلی نکته هایی مثل گنج واقعا تو این فایل اونها رو دونستم حس و حال روحانی و غیر قابل وصفی بهم دست داد و ازخدا میخام که همواره من و همه دوستان در این مسیر همراه استاد عزبزمون باشیم و از آگاهیها نابی که خداوند به استاد و همه ما که هدایت خدارو باور داریم و خودمون رو لایق هدایت خدا میدونیم، بهرمند بشیم.
خداروشکر.
به نام خدا که رحمتش بی اندازه است و مهربانیش همیشگیست
سلام خدمت استاد گرامی و مریم خانم گل و دوستان همفرکانسیم
دوست داشتم این مورد رو هم بنویسم که برای خودم هم یادآوری باشه
دو سال پیش برادر همسرم که دچار بیماری سرطان شده بود مهمان ما شدند در مرحلهای از درمانشون در یک دو راهی سختی قرار گرفت که باید یک تصمیم حیاتی می گرفت، خانواده اش اصرار شدیدی به جراحی داشتند، من به علت اینکه تخصصی نداشتم اصلا در کارشون دخالت نمی کردم ولی استیصالشون رو دیدم گفتم از قرآن استخاره کنیم قرآن به وضوح کامل و روشن گفت روش اول جراحی نه و روش دوم شیمی درمانی رو پیش بگیرید ولی ایشون با وجود اینکه بسیار انسان معتقدی بود راه جراحی رو انتخاب کرد ولی متاسفانه بعد از جراحی ریه و چند قسمت دیگه بدن این بنده خدا متاستاز کرد ولی حالا اگر راهی که قرآن پیش روش گذاشته بود رو اجرا می کرد بیماریش کنترل می شد و اینقدر درد و رنج نمی کشید
این درس بزرگی برای من بود من با تمام قلب و وجودم درک کردم، ایمان و یقین به هدایت خدا باید خییییییلی عمیق باشه باید خودت رو به خودش بسپری و تمام
بسم الله الرحمن الرحیم
سلامی گرم و صمیمی خدمت استاد و همه دوستان عزیزم
این فایل توحید بسیار بسیار روم تأثیر گذاشت چون من کسی بودم ک قبلا ارزو داشتم یه متور سیکلت داشته باشم ولی با آشنایی
با این سایت فوق العاده و شناخت نسبی خودم و شناخت قوانین و خداوند تونستم به درامد
خوبی برسم و تونستم یک ماشین واسع خودم بخرم و این یجورایی باعث شد یه غروری هر از چندگاهی به سراغم بیاد
و هی بخودم میگفتم ک از فامیلامون من درامدم از همه بیشتره و منم تونستم
در زمان کوتاهی ماشی بخرم ک بعضا حدود 10سالع بخرن ولی ب دلیل باوراشون بهش نرسیدن.
و یجورایی من برخودم مغرور میشدم ک اقا من بلدم و این بخاطر عقل و توانایی خودمه و الا اخر… خلاصه یجورایی هوایی بودم
تا این ک نزدیک عید قربان ازم یع کلاهبرداری شد و مبلغ کلاهبرداری هم تقریبا زیاد بود و اون هم به خاطر اعتماد بیش از اندازه من بود.
ک این اتفاق واقعا برام سخت شد
گرچه من سعی کردم توجهم رو ازش بردارم و اولاش برام سخت بود
و باعث شد ک غرورم بریزه و با شندین این فایل فهمیدم ک مشکل از خودم بود و سعی دارم کسی جز خود رو مقصر نکنم
و همه دارم این فایل رو زمان هایی ک یه ذره احساس غرور امیزی دارم گوش میدم
تا یادآوری کنم ک من هر آنچه دارم از
خداوند و از لطف اوست،
و گرنه من سالها در تلاش بودم ولی باور هام در مورد خداوند خوب نبود نرسیدم ب این درآمد و این ماشین،
اون موقع میرفتم استان های دیگع واسع کارگری و اون درامدم حتی یک ماه بیشتر کفاف نمیداد
ولی خدارو شکر الان با باورهای درست و
هدایت خداوند ک من رو به این شغل هدایت کرد
درامدم 5برابر بیشتر و کارم بسیار اسون و لذت بخش شده
خداوندا 100هزار مرتبه شکرت،که هرآنچه دارم از ان توست،
به نام الله که بخشاینده و با رحمت وبی نهایت وهاب است
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان
سلام به همه دوستان عزیزم در این مسیر زیبا وتوحیدی امیدوارم حال دلتون کوک کوک باشه مثل خودم
سپاسگزارم از خداوند مهربانم وسپاس فراوان از شما استاد عزیز وخانم شایسته مهربان وهمه دوستان که زحمت میکشید تا این آگاهیهای ناب در اختیار ما قرار بگیره
من خیلی خوشحالم که با شما خانواده عزیز در این مسیر زیبا و توحیدی هستم
یادم استاد من یکی دوماه پیش خداوند به من گفت که کار نصب بالابر آسانسور را یادش بگیرم و منو از بی نهایت طریق با یک انسان مهربان و سپاسگزار آشنا کرد که هر روز سپاسگزارم از خداوند بابت این انسان خوب و با خدا خدایا شکرت. و این شد که یک روز ایشون به من گفت اندازه جک بالابر رو بزنم وروش اندازه زدن هم به این صورت است که کف تا کف ایستگاه همکف تا ایستگاه سوم متر دقیق بزنم و این ایستگاه میتونه تا Nطبقه باشه من دفعه اول مترو گرفتم و روی هفت متر اندازه زدم و بردم کارگاه وقتی ایشون میخواست جک وسیلندر وپیستون جک رو بسازه یه متر دیگه داد دستم واز متر پارچه ای ها 20متری بود که گفت با این دقیق تره و من اون روز از خداوند کمک نخواستم تومتر زدن و این شد که 95سانتی متر اشتباه اندازه دوم رو زدم و جک وسیلندر بعد ده روز ساخته شد و آمد سر پرژه وقتی نصب شد خودم همون لحظه که ریل بالابر رفت تو چاله آسانسور دیدم کوتاه هست ولی به نظر خودم گفتم که شاید پایه های جک بیاد بالا تر ولی خوب جک که نمیتونست بیشتر از 6متر از سیلندر بیرون بیاد و این شد که همکارم گفت اندازه جک رو درست زدی گفتم آره حالا اندازه اولی که بامتر خودم زدم درست بود و15سانت هم بیشتر ولی بامتر دوم که متر زدم متر این دوستم 10سانت اختلاف داشت و من به جای 6مترو 75سانت رو 6مترو 5سانت خوندم و منو بگو از خجالت آب شدم استاد ولی نمیدونستم که متر ایشون 10سانت اختلاف داره با متر من و 6/65را 6مترو 5سانت خوندم و همون جا به جای خود خوری کردن گفتم هر خیری از تو به من برسه من بهش فقیرم و این شد جک عودت داده شد به کارگاه و این دوستم گفت که چه جوری این همه اشتباه شده و من عذرخواهی کردم و قضیه رو بهش گفتم ولی چی شد استاد این بند خدا کار فرما که عجله داشت و بالابرشو میخواست راه بیافته من دائم به خودم میگفتم طوری نیست و این یه خیری توش هست برام وچی شد استاد یه جک با همون ابعادی که میخواستیم اون ته کارگاه با همون ابعاد که سالها خاک میخورد و افتاده بود این دوستم یادش آمد و اون جک رو جایگزین این جک کوتاه تر شد و خداوند ظرف مدت یک روز این جک بالابر رو آماده کرد و تحویل من داد و اون جک رو هم برای یک کار دیگه استفاده شد خدایا سپاسگزارم از این همه عظمت و بزرگی تو خدایا شکرت
من استاد میتونستم احساس گناه کنم میتونستم احساس بد رو به خودم بدم ولی با همون جمله که یه خیری تو این مسئله برای من هست و هر خیری که به من برسه من فقیرم وتو میدونم و من نمیدونم خداوند این مسئله رو ظرف چند ساعت برام حلش کرد از طریق بی نهایت دستانش خدایا سپاسگزارم و همون جا هم گفتم اشتباه از من بود نه از متر شما یعنی خودمو مقصر دونستم و اشتباه رو گردن خودم انداختم خدایا سپاسگزارم از این ایمانی که من هدیه دادی.
و درک کردم قدرت الله مهربان را با مغز ناچیز خودم با اینکه من پانزده سال هست و دارم متر میزنم و یک استاد کار ماهر در حرفه خودم هست ولی همون اول روز از خدا کمک نخواستم وبه مغز ناچیز خودم اتکا کردم خوردم زمین و هر وقت توکل کردم به الله پاک به بی نهایت طریق و به بی نهایت دستانش کارهای منو به سر انجام رسوند بی نهایت سپاسگزارم از الله مهربان
بینهایت سپاسگزارم از شما استاد عزیزم
بی نهایت سپاسگزارم از همه شما دوستانم که با خوندن کامنت های زیبای شما همیشه حال دلم کوک کوک شده وچرخ زندگیم به بهترین شکل و راحترین شکل قلتیده و جلو رفته خدایا شکرت
فعلا میسپارمتون به دستان گرم پروردگار یا حق
به نام الله …
خدا رو شکر میکنم که لایق شنیدن این فایل توحیدی هستم … از خدا برای هدایتم ، برای آگاه کردنم ، برای تغییر دیدگاهم ، برای بیشتر شدن ایمانم ، بهتر شدن احساس لیاقتم ، برای آرامشم ، برای تمام عشق و مهربونیش ممنونم ….
منو از غصه نجات داد و خودش آرومم کرد …
« خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم »
شکرگذارتم یا الله
استاد از شمام خیلی ممنونم که با دل پاک برامون فایل میذارید و کلامتون نشانه خدا برای تک تکمون میشه …
فایل رو باید صدها بار شنید و بهش فکر کرد ، و هر روز یادآور شد که بابا توحید همه چیزه …
ممنون استاد جان
برای همه دوستان سایت آرزوی بهترین ها رو دارم.
در پناه خدا
.
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
بهم بگو ،من هیچی نمیدونم ،تویی که عالمی و آگاهی و رحمان و رحیمی و میدونی
ایاک نعبد و ایاک نستعین
اهدنا الصراط المستقیم
خدای ماچ ماچی جذاب من
آخه تو چقدر این همه ماچ ماچی و جذاب و خاصی
رد پای روز 17 مرداد رو با عشق مینویسم
اینبار خدا پیامش این بود که فقط از من بخواه و بگو که عاجزی
من شب از 1 تا 3 تمرین رنگ روغنم رو انجام دادم و بعد که جمع کردم و نشستم تو تاریکی شب ، خواستم با خدا صحبت کنم ، بهش گفتم خدا من نمیدونم راجع به چی باید باهم حرف بزنیم
اولش گفتم قرآن بخونم ؟ ولی چیزی حس نکردم
یکم سکوت کردم
و یاد حرفای استاد الهی قمشه ای افتادم که تو یه فایل میگفت انیشتین گفته اندیشه ها از پیش خدا میاد
و یکم فکر کردم و بعد به حرفای استاد عباس منش هم فکر میکردم که میگفت متواضع باشین در مقابل خدا
همینجور داشتم فکر میکردم به این حرفا ، به یکباره نقاشی دیواری سایت سازمان زیبا سازی تهران یادم اومد که طرحشو هنوز نکشیدم و آخرین مهلتش 30 مرداده
یه لحظه گفتم خدا من الان درمورد این باید باهات صحبت کنم ؟
من هیچی نمیدونم ،نمیدونم باید چه طرحی رو کار کنم
تو خودت بهم بگو
و البته این رو هم چند لحظه از خاطرم گذروندم که من لیاقت دریافت الهامارو دارم
به یکباره خیره شدم به در اتاقم که تو تاریکی سیاه دیده میشد و مادرم چراغ رو روشن کرد و یه نوری افتاد روی در و نور جالبی بود متفاوت تر بود بعد من همینجور خیره شده بودم و میگفتم نور در تاریکی عظمت توست خدای من
نور عظمت تو و تاریکی هم عظمت توست
بعد که چراغ خاموش شد ،دوباره تاریک شد و من همینجور خیره بودم
یه لحظه چشمامو بستم و وقتی باز کردم دیدم یه نور خطی براق انقدر نورش زیاد دیده میشد که توجهمو جلب کرد که دقیقا دستگیره در که استیل هست نور اونجا افتاده بود
ولی هرچی نگاه میکردم نورش بیشتر و بیشتر میشد
جالب بود برام، نور شدیدی از جایی بهش نمیتابید که اونجوری نور ازش منعکس بشه
یه لحظه درک کردم که تاریکی و نور
وقتی به دنیا میای تمام این آگاهی هارو فراموش کردی و موقعی این نور آگاهی شروع میشه که به مدرسه میری و تصمیم میگیری به خوندن و نوشتن که یاد بگیری
و کم کم یاد میگیری
همینجوری داشتم به خودم میگفتم و میپرسیدم که چه طرحی باید برای نقاشی دیواری بکشم ؟؟؟
که حس کردم بلند شو و بیرونو نگاه کن
وقتی نگاه کردم گنبد سبز مسجد کنار خونمونو که دیدم و روش سایه ساختمون رو بروییمون افتاده بود ،
دوباره حس کردم طرحت برای طراحی نقاشی دیواری همینه
سریع دفترمو برداشتم و عکس گنبدو تو تاریکی شب کشیدم و نور ملایمی که از بیرون به اتاقم میفتاد که طبقه 8 هستیم و قشنگ نور به سقف اتاقم میزنه مثل اینکه چراغ خواب روشن شده
وقتی طراحی کردم کنارش نرده بون کشیدم و بالاش که پرجم وصل بود به جای پرچم یه منبع دایره ای نور کشیدم و ساعت 3:38 بود
و 4 دقیقه بعدش اذان صبح بود
طرحشو کشیدم و نمازمم خوندم و بعد خوابیدم
وقتی صبح بیدار شدم از شدت گرما بدنم گرم بود و خوابم میگرفت تا 12 خوابیدم امروز 43 درجه بود
وقتی درجه هوا بیشتر میشه و شاکی میشم از گرمای شدید خونه مون ، هی به خودم یادآوری میکنم که طیبه ناشکری نکن
خونه خوبی دارین که برای خودتونه و اجاره نیستین
مهم تر از همه یه اتاق بزرگ داری که برای خودت هست و کلی حسن و زیبایی داره خداروشکر کن
و من باید همیشه سعی کنم سپاسگزار باشم
وقتی ظهر نمازمو خوندم اومدم نقاشی کار کنم که حس کردم باید نقاشی که امروز صبح ،خدا بهمالهام کرد رو تکمیل کنم
من شروع کردم به کشیدن گنبد و نمیدونستم چی باید بکشم که درمورد مدرسه و علم و دانش باشه
هی گفتم خدا من هیچی نمیدونم راهنماییم کن تو بهم بگو و خدا مرحله به مرحله طرح هایی که قرار بود بگه رو بهم نشون میداد و یا مثل چراغی که برق بزنه تو دلم میومد و من سریع میرفتم انجام میدادم
مثلا به جای نرده بون یهویی خدا بهم گفت حرف آ رو بذار و همین کارو کردم
بعد که طرحش تقریبا کامل شد
میخواستم فایلی از استاد عباس منش رو گوش بدم
گفتم خدا بهم بگو الان چی برام خوبه که بشنوم
وقتی دستمو رو یه فایل گذاشتم دیدم که
فایل توحید عملی قسمت 11 هست
اولشو که گوش دادم گفتم این که درمورد رانندگی خواهر استاد هست چی قراره باشه و فکرشو نمیکردم
درسته قبلا بارها گوش داده بودم ولی انگار جدید داشتم گوش میدادم
وقتی گفت در برابر خدا متواضع باشید و بگید که من هیچی نمیدونم واقعا موندم
نمیدونم هنوزم که هنوزه وقتی خدا دقیق بهم هدایت میده ، یه وقتایی متحیر میشم
با اینکه میدونم قانونش اینه که اگر بهش عمل کنی و هدایت بخوای در هر صورت هدایتت میکنه
ولی باز برام تازگی داره
من شروع کردم به گوش دادن فایل و دقیقا حرفای خودم که امروز به خدا گفتم و روزای قبل هم سعی میکردم که به خدا بگم که هیچی نمیدونم
و روزایی که گفتم هیچی نمیدونم واقعا خدا خیلی کمکم کرد و ازش سپاسگزارم
وقتی خواستم طرح بعدی رو بکشم دوباره پرسیدم که یادم اومد صبح وقتی داشتم طرح گنبد رو میکشیدم و بعد دراز کشیدم تا بخوابم به سقف اتاقم نگاه کردم که سایه چراغ اتاقم و نرده های بیرون افتاده بود به سقف
که چراغ اتاقم شبیه خورشیده که نور ازش میتابه
یه لحظه حس کردم که طرح دومم اینه و صبح طرح خورشید کشیدم و خوابیدم
ولی الان اون طرح به یادم اومد و جزئیات طرح پشت سرهم بهم گفته شد
حتی آیه هایی هم درمورد تصویر اول و دوم بهم گفته شد
برای تصویر اول آیه 4 و 5 سوره علق نشونه داد و تصویرشو بهم گفت
و برای تصویر دوم آیه 1 تا 4 سوره الرحمت رو نشونه داد
وقتی تموم شد و خواستم برم برای کشیدن طرحشون از انبار ورق بزرگ بیارم که حس کردم نه ، اول برو طرح سومم بکش بعد
درمورد طرح سوم نمیدونستم ولی میدونستم که خدا بهم میگه و یه درخت کشیدم و پایین درخت میخواستم چند تا پسر دبیرستانی بکشم که یهویی تصویر نوزادی تا بزرگسالی انسان اومد جلوی چشمم و انگار زیر درخت باید این طرحو میکشیدم
الان که طرحا مشخص شده ان شاء الله ،اگر خدا بخواد فردا طراحی اصلیشونو انجام میدم تا بعد شروع کنم به رنگش و بعد تو سایت ثبتنام کنم و طرحامو بفرستم
خیلی خوشحالم که خدا هر لحظه کمکم میکنه و ازش بی نهایت سپاسگزارم
تو فایل استاد میگفت درزمان مناسبش درمکان مناسبش هرآن چیزی که قراره گفته بشه گفته میشه
و من امرور بعد 7 روز درخواستی که کردم از خدا طرح دریافت کردم
برای تک تکتون بی نهایت عشق و شادی و سلامتی و آرامش و ثروت و سعادت در دنیا و آخرت از خدا میخوام
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به استاد عزیزم و دوستان گرامی
چقدر خوشحال شدم از دیدن روی ماهت استاد چقدر خوشحال تر شدن برای این فایل بی نظیر که هرچقدر هم درباره توحید عملی صحبت بشه باز هم کمع و من خودم چقدر نیاز دارم به شنیدن و یادآوری به خودم و عمل کردن به این آگاهی ها
خداروشکر میکنم که در مدار شنیدم و درک این آگاهی ها هستم و امیدوارم که بتونم عمل کنم و به اندازه ای که عمل کردم نتیجه اش رو هم دیدم توی زندگی خودم
من خیلی سعی میکنم که توی زندگیم این قانون رو اجرا کنم و همیشه به خودم بگم که تو هیچی نیستی در برابر خداوند و هر چیزی هم که داری همش از لطف خودش بوده و پس حالا که این درخواست های تو از جانب خدا اجابت شده باز هم میتونی بهتر کنی این رابطه ی الهی رو و به خواسته های بیشترت هم برسی
بریم سراغ سوال اول
ی مورد که اتفاقاً همین یکی دوروز پیش برام اتفاق افتاد رو میخوام بگم
توی کارم به یک مسئله ای بر خوردم که نمیدونستم باید چیکار کنم اما میدانستم که یک راه حلی داره ولی نمیدونستم چی هست با پرسیدن از این و اون که تجربه های بالای ده ساله داشتند حس کردم که درست نیست و یک راه ساده تر و آسون تر داره خلاصه یک ایده ای بهم گفته شد اون هم از جانب خداوند و اجرا کردم خدایا شکرت نتیجه فوق العاده بود اما راهکارهای استادانم اصلا مناسب نبود و خیلی هم اذیت میکرد اما با این ایده ایکه بهم گفته شد کار خیلی سریع تر و راحتتر اجرا شد و همون لحظه به خودم گفتم ببین جواد این ایده رو خدا بهت داده ها پس میتونی بیشتر روش حساب کنی و این رو نذاری روی ذهن خودت
و خیلی حالم بهتر شد
اما جاهایی هم بوده که به خودم گفتم بلدم و بلدم فاتحه کار رو خوندم مثلا همین غذا درست کردن
چون دیگ خیلی بلد بودم از خدا کمک نخواستم و با ذهن خودم رفتم جلو و اون غذا اصلا خوب نشده و در ضمن حین کار هم سردرگم بودم با اینکه غذایی بود که چشم بسته درست میکنم اما نتیجه چیز دیگه بود
اما چون تازه درحال کار کردن و دست بکار شدن هستم به قول استاد خیلی از خدا کمک میخوام و انصافا هم خیلی کمکم کرده و انگار حواسم بیشتر جمع شده که آقا مراعات کن که خراب نکنی و همون مثال رانندگی استاد و چقدر دارم این رو تمرین میکنم برای خودم که همیشه اینجور باشم و نخوام که خودم کاری رو انجام بدم
همیشه توی کارم از خدا میخوام و میگم خدایا خودت دستم شو خودت مرحله بعد رو بهم بگو خودت رنگم شو و خودت کار با کیفیتم شو و تا هم من هم تو و هم مشتری رازی باشه
توی آشپزی هام وقتی به خدا میسپارم اصلا غذا فوق العاده میشه
توی دیدن جاهای جدید از خدا طلب میکنم و من رو میگیره به جاهایی که تا حالا ندیدم و عشق میکنم از زیبایی
و …..مورد دیگه
2)
از وقتی که این آگاهی ها رو فهمیدم و سعی در درک بهتری کردم تمام زندگیم رو سپردم به خدا و آره میتونم همه این کارهای خوبی که برام پیش اومده از لطف و کرم خودش بوده و من هیچ اعتباری به خودم نمیدم و نسبت به قبل خودم خیلی بهر شدم و به خودم افتخار میکنم در این زمینه اما میدونم که باید بیشتر و بیشتر و بیشتر روی این زمینه کار کنم تا از مسیر الهی دور نشم
استاد مریم بانو تمام اعضای سایت از همتون ممنونم
بابت همه چیز هم از خدای خودم متشکرم
به نام خداوند هادی و هدایتگر
سلام استاد و مریم جان
فایل توحید عملی
توحید یک کلمه خالص که فقط به خدا وند تکیه کنیم و از او هدایت بطلبیم
گوش دادم و محو خوندن کامنتها شدم
از تک تک دوستان و کامنت های اونها
چقدر عالی هستن تشکر میکنم
دلم میخواد بنویسم ولی نمیدانم
فقط میتونم بگم هر زمان گفتم جواب داد و من بیشتر باور کردم اگر ندارم چون نخواستم
حتی همین امروز از تلاشی ناامید شدم یه لحظه گفتم خدایا سپردم به خودت دیگه نمیتونم بهش بگم
خودت بیدارش کن و بگو بره دانشگاه
فقط،5دقیقه طول کشید دیدم اومد لباس پوشیده و آماده
اره سپردم به خودش
خدایا بیشتر میخواهم و بیشتر کارها را به تو می سپارم و ازت هدایت میطلبم
چنان کن سرانجام کار تو خوشنود باشی وما رستگار
خدایا شکرت که هستی
خدایا شکرت بابت همه چیز سپاسگزارم
شاد موفق و ثروتمند باشید در دنیا و آخرت
خدایا هدایتم کن باسلام خدمت استاد گرامی و عزیز دلش وباسلام به همه ی بزرگان این دانشگاه ویه سلامی هم به اونایی کهمثل من مدرک کلاس پنجمی دارند خدایا آبادوآزاد باشه این سایت برای یکتا پرستان استاد گرامی شما برای ماها از طرف خداوند هدایت میارید شکر گزارم به درگاهش که به وسیله شما ما هم راه را
بلد میشیم اززحمات بی وقفه ی شما بزرگوار
تشکر میکنم و خیلی خوشحالم از این که درزندگیم خیلی خیلی اذیت کشیدم به خاطر
نابلد بودن به درگاه خداوند بیراهه رفتن که مثلاً
بانذر دادن و مثلاً در شبهای احیابیدار ماندن
عبادت کردن یادمه من اکثر شبهای ماه رمضان را احیا میکردم نه فقط شبهایقدر رو ویکی از کار های که می کردم هفتاد رکعت نماز میخانم
ولی آخه از این همه عبادت دست مزد من چی میشد خدا پدر ومادرت رو بیامرزد استاد جان
شما مرا راه بلد کردی از خداوند میخوام این
محبت که دراین لحظه من دارم از فرمایشات شما میگیرم وسر شار از شادی خداوند هستم
همیشه و وهمیشه در وجودم باشد ودرهر لحظه از عمرم با خودش باشم واز خودش راهنمایی
وهدایت بگیرم استاد بزرگ من دودوره از رشته هاتون رو خریداری کردم وهر جوری میخاستم یاد بگیرم نمیتونستم دستم رو به این و اون تو سایت دراز میکردم که چه طوری بخونم درسهامو خلاصه نمیتونستم ازیه جایی که دیگه
خسته شدم همون مثال کارمند سایت شما شده بودم در جا موندن من هم ولی از وقتی که هر روز هر وقت و بیوقت هی نوشتم خدایا هدایتم کن خودت هدایتم کن به خداوندی خودش استاد عزیز خیلی راحت منو خداوند عز وجل راهنماییم کرده عین آب خوردن دارم درسمو خود به خود یاد میگیرم استاد وپیامبر ما شما سلامت وما هدایت آمین خدانگهدار
به نام خدا
واقعا لذت بردم
برای گسترش کسب و کارم گیر کرده بودم از ” هوش مصنوعی جمنای “و همچنین یک مشاور خبره کمک گرفتم ولی راه مناسبی پیدا نشد و گیج بودم و تا صبح درست نخوابیدم و حتی تا امروز ظهر که این ویدیو را دیدم هنوزم خیلی متوقف و گیج و مبهوت و کلافه بودم تا با این ویدیو که بازبان خیلی خوب و ساده و روان جناب استاد عباس منش دوباره برگشتم ، که باید توکل کنم و سوره حمد را بخوانم و ایاک نعبدو و ایاک نستعین و اهدناصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم …. و ذهنم آزاد و راحت شد و حالا با خیال راحت به خدا میسپارم و واقعا به این رسیده بودم که خدایا من نمیدووووونم .
ممنون از جناب استاد و همسر محترم و پر تلاش ایشان برای این ویدیو و تواشیح زیبای آخر ویدیو که درست در جای مناسب پخش شد و روح را جلا میده و نزدیکتر میکنه به ” توکل خالص” .