توحید عملی | قسمت ۲ - صفحه 21
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/09/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-09-27 07:44:252024-06-27 06:37:43توحید عملی | قسمت ۲شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
استاد مهربانم و دوستان عزیز سلام
استاد ارتون سپاسگزارم شما خیلی خوب و عالی خدا را به ما معرفی میکنین و من هر روز با این خدای جدیدم بیستر آشنا میسم و بیستر دوستش دارم ،استاد از خدا سپاسگزارم که شما را سر راهم قرار داد از لحظایی که لا شما آشنا شدم تا همبن الان هر روز سعی کردم بهتر از دیروزم باشم ،استاد اگه میشه فایلهای انگیزشی با صدای خودتان برامون ضبط کنید
سالم و شاداب باشید در پناه خدا
سلام و درود
استاد بزرگوارم از شما که وستی از جانب پروردگارم هستین سپاسگزارم که به این زیبایی جایگاه خداوند را در زندگیم شرح میدهی و چقدر لذت بخش است وجود این خدا در زندگی همه ی ما،شب هنگام که در دفترم بت خدای خودم خلوت میکنم ک دلنوشته هایم را مینویسم و میخوانم سراسر آرامش میشوم ،سبک میشوم
استاد فایلتون در مورد فقط روی خدا حساب کنیم را بارها گوش کردم هر چقدر بیشتر گوش میکنم مطالب بیشتری را درک میکنم خیلی بینظیر است
از شما و خانم شایسته ی عزیز تشکر میکنم
سلام به استاد گرانقدرم
سلام به خانم شایسته عزیز
سلام به دوستان پر تلاشم
(( مرد راهم باش تا شاهت کنم
صد چولیلا کشته ی در راهت کنم))
سی و چهارمین روز سفر
به خاطر دارم که خانواده من آدم های خیلی مذهبی نبودن .قرآن فقط در سه مورد از کتابخانه خارج می شد .
– برای شب عید در سفره ی هفت سین
– برای خانه ی جدید قبل از بردن وسایل
– برای نوزاد جدید که بالای سرش می گذاشتند
اما به خاطر دارم که مادرم یاد داده بود بدون وضو به آن دست نزنم . همیشه در بالاترین طبقه ی کمد وسایل بود. تا این که من به همراه قرآن به خانه بخت رفتم و بعد از فراز و نشیب های زندگی که در کامنت های قبلی تا حدودی نوشته ام ، همسرم را از دست دادم و مواجه با ناملایمات بسیار و دوری از فرزندم شدم . خدا را فقط در زبان جاری می کردم اما هیچ شناختی از این منبع لایزال هستی نداشتم تا یک روز که هنوز اذان نشده بود . در حالی که در انتظار فرا رسیدن زمان ناهار بودم ، برای لحظه ای چشمانم بسته شد و از رویایی تکان دهنده بیدار شدم ( شرح رویا را به خاطر این که بزرگی فرمودند جایی عنوان نکن از شرحش می گذرم ) فقط عنکبوتی را به خاطر آوردم.
به قرِآن هدایت شدم .منی که تا آن زمان هیچ سوره ای را نخوانده بودم با ناباوری به سوره ها نگاه کردم و به سوره عنکبوت رسیدم و اولین آیات آن (نقل به معنی)” ای کسانی که می گویید ایمان آوردیم ، خداوند شما را مورد آزمایش قرار می دهد”
این اولین آیات قرآن بود که به چشم دیدم . شاید کسی باور نکند اما چنان تکانی در دلم ایجاد شد که انگار تمام آن چه از فوت همسر مرا آزار می داد از من دور شد و به جای آن یک حزن همراه با آرامش نشست .از آن روز تا کنون لحظه به لحظه هدایت الهی شامل حالم بوده است. اما شناختی به چگونگی عملکرد این هدایت الهی نداشتم تا آشنایی با آموزه های استاد !!!!!
تازه آن وقت بودکه با الهامات ، پی گیری نشانه ها ، درخواست از ربّ و منتظر شدن برای دریافت جواب آشنا شدم .
استاد گرامی ام ! من با شما توجه به الهامات را یاد گرفتم ! (قبلن می پنداشتم دریافت الهامات در شان من نیست) . من با شما پی گیری نشانه ها را فرا گرفتم و روزی نیست که خدایم با نشانه ای هر چند کوچک با من گفتگو نکند! من با شما طی کردن تکاملم و صبوری را یاد گرفتم ! من درخواست کردن از منبع لایزال را به زبان خودم انجام می دهم و به خودم می گویم اگر آن چوپان در بیابان خدایش را به مانند انسانی دید و درخواست کرد و جواب گرفت من هم بی پیرایه زبان به گلایه و درخواست از خودش از ربّ ام می گشایم . او که دلِ شکسته ی مرا آن روز ظهر التیام بخشید ، او که آگاه به تمام خواسته های ماست ، او که هر ارتعاش و فرکانس روح مرا جذب می کند و با اشارات شگفت انگیزش می گوید
(مرد راهم باش تا شاهت کنم
صد چولیلا کشته ی در راهت کنم)
پس دیگر جای هیچ چون وچرا و سخنی نمی ماند .
با چه زبانی از تو استاد گرانقدر و شایسته عزیز برای طی شدن این سفر تشکر کنم .خیلی خیلی خیلی دلم می خواهد بدانم چطور به طرح این سفر هدایت شدید ؟
می شود با صدای نازنین خود برایمان بگویید که چه شد که این سفر برنامه ریزی شد؟ شاید توحید عملی شش با این توضیح شما برای ما آماده شود!!!!!
تلاش تان پایدار.
سپاسگزارم
سلام ودرود بر همه خوبان
باشنیدن این فایل پر مغز وارزشمند استاد۲ مطلب به ذهنم رسید یه حسی گفت برای اولین بار تو سایت مطلب بذارم
راه توحیدی ؛
راه شاهانه بسوی هدفیه که باید به آن برسی
یعنی دستت تو دست پادشاه عالم باشه چشمت به چشمش دوخته شده باشه خیره شده باشی بهش، همگام با اون قدم ورداری بذاری آدرس ومسیر رسیدنو اون بهت بگه دل به دل پادشاه عالم بدی و طبق الهاماتش باعشق عمل کنی وبهش اعتماد کنی و فقط وفقط روخودش حساب کنی، اونوقته که هم اهدافت شاهانس هم راه رسیدن به اونا شاهانس هم بلد راهت شاه شاهانه
اونوقته که به مقام راضیه مرضیه میرسی اونوقته که واقعا بنده خداییو پادشاه عالم توهمین دنیام تا بهشت برین همراهیت میکنه درحالیکه خودش بادستاش تاج بندگیو سرت میذاره و همه حیران و انگشت به دهان به تو و پادشاه عالم خیره شدن اونوقته که اگه راز موفقیتتو ازت بپرسن تو فقط یه چیز داری واسه گفتن؛
یکی بود یکی نبود غیر ازخدا هیچکی نبود هیچکی…
@نگاه من به دستاورد های توحیدی و ندای همیشگی یکی بود یکی نبود استاد عزیز….
ثروت خوب،زیبا وشکوهمنده چون اگه ازراه توحیدی به دستش آورده باشی مثل استاد خونه ای میسازی که پنجرش روبه نور باز میشه درختا وگلای زیبا رو مبینی وسعت دریارو میبینی چون نوری که اونجاس تمام تجلیات زیبای پروردگارو درتمام زمینه ها نشون میده. ازدر اون خونه فقط نور وارد میشه با خودش عشق میاره سلامتی و همدلی میاره برکت میاره فقط خداو فرشته هاش اونجا رفت وآمد میکنن، چون اون خونه پشت به تاریکی و رو به نور ساخته شده .
ثروت وقنی الهی باشه اتوبوسو سایر وسایل نقلیت تو رو به خدا نزدیک میکنن چون نه اینکه اونا ازراه باورای درستو توحیدی به دست اومدن پس اصلا راه دیگه ای نمیتونن تورو ببرن ففط ازمسیری حرکت میکنن که تو عظمت وشکوه خدا رو میبینی و سپاس خدا رو بجا میاری تورو به خدا نزدیکو نزدیکتر میکنن که حاصل این همه عشق میشه محصول جهان بینی توحیدی تا بخوای این همه زیبایی رو به خانوادتم نشون بدی تا اونام مثل تو نگاهشون توحیدی بشه.
دراون خونه دلارامت با نگاه توحیدیش هم بهت آرامش میده و هم با زیبا ییهای ظاهری و باطنیش به یه جا اشاره میکنه جاییکه تو زیبایی دلارام ازلی وابدی رو میبینی و بیشتر به آرامش میرسی چون اون یه فرشتس تورو وابسته به خودش نمیکنه تورو به خدا نزدیکتر میکنه.
ساکنای اون خونه فقط یه کار میکنن لحظه به لحظه زندگیشون به قدری ژرف و معنویه که انگار هماهنگ بافرشته ها موسیقی مینوازند وبانواختن این موسیقی آفرینش را شکوهمندانه ستایش میکنند…خوشا بحال کسی که به این مهمونی باشکوه دعوت بشه….اخه فقط اونایی به اون خونه دعوتن که نوای موسیقی به گوششون میرسه….پس خوش به سعادت خانواده صمیمی عباس منش.
باسپاس ازخدای یکتا و سپاس از استاد عزیزم ودلارام بی نظیرشون وخانم فرهادی ارجمند وسایر عزیزانی که حاصل زندگی عاشقونشونو با ما صادقانه به اشتراک میگذارن درود برشما
سلام به همه توحیدی های عزیز
شناخت شرک و توحید دو اصل مهم در رسیدن ما به خواسته هایمان است .زندگی خودم را تا الان زیر ذره بین بردم و بررسی کردم که چه جاهایی شکست خوردم و چه جاهایی به موفقیت رسیدم و ردپای شرک و توحید را در زندگیم موشکافانه پیدا کردم.به یک نتیجه مهم در زندگیم رسیدم و اینکه ناامیدی رابطه مستقیم با شرک دارد.من هر جای زندگیم که شکست خوردم و به هدفم نرسیدم ناامیدی بسیار زیادی را در آن مرحله از زندگیم تجربه کردم و هر جا که امید زیاد به خدایم داشتم به هدفم رسیدم.الان که فکر میکنم میبینم در واقع ناامید و از خداوند دور بودم.شرکهای مخفی و باورهای نادرستی از خداوند داشتم.آگاه نبودم به اینکه قانون این جهان هستی چیست و چگونه باید به خواسته هایم برسم و همین عوامل باعث شکست من در مرحله ای از زندگیم شد.ترس و نگرانی بسیاری همراه با شرک به وجود می آید و هر جایی از زندگیم که حضور خداوند را نادیده گرفتم،حس من نگرانی،ترس،اضطراب و ناامیدی بوده است.بر عکس شرایط الان من نسبت به گذشته ام اصلا قابل مقایسه نیست. نشاط و شادابی که الان دارم که در گذشته اصلا نداشتم .شاید در ظاهر سعی میکردم که همیشه لبخند به لب داشته باشم اما از درون واقعا آشفته و نگران بودم.شادی عمیق درونی و آرامشی که هر لحظه در زندگیم احساس میکنم،شکرگزاری روزانه و هر لحظه ای که دارم به خاطر تغییر باورها و آگاهی هایم در مورد خداوند و این انرژی کل بوده و باورهای توحیدی که در من هر روز بیشتر و بیشتر میشود.هر کدام از ما پاره ای از انرژی کل هستیم .از او به وجود آمده ایم و به سوی او بازمیگردیم.خیلی این آگاهی ها برای من مفید بوده.۵سال است که خواسته ای دارم که بارها شکست خوردم و هنوز به خواسته ام نرسیدم.اما با تغییر باورهایم و فرکانسی که هر روزه به جهان هستی ارسال میکنم و خودم را به خداوند خیلی نزدیک میبینم خواسته ام را با وضوح کامل فقط از خداوند درخواست کردم و میدانم که از سریعترین و راحترین راه من را به خواسته ام میرساند .تنها به او توکل میکنم و هر روز باورهای توحیدی من در اثر آگاهی هایی که از استاد عزیزم و خانم شایسته گلم پیدا میکنم، بیشتر و بیشتر میشود.الهامات خداوند شامل حال من شده و هر لحظه خودم را به منبع ثروت و نعمت و فراوانی نزدیکتر میبینم و مطمئن هستم که خیلی زود به خواسته ام میرسم.منتظر خبرهای خوب من در رسیدن به خواسته ام باشید.
خداوند را شاکرم و حضور او را در قلبم احساس میکنم.
تشکر فراوان از دو عزیز همراه در این سفر پر خیر و برکت …
به نام خداوند بخشنده مهربان
چقدر فایلهای توحیدی رو دوست دارم. چقدر این حساب کردن روی آدما چه تاثیری توی زندگی من داشته
این جمله از تغییر آدمها وقتی روشون حساب میکنی عجب جملهای. من رو به چه افکاری فرو برد. شرک من از خداوند به شرک پناه میبرم. هر مشکلی و هر کمبود عزت نفسی و هر چالشی که داشتم از شرک بوده، شرک
مشکلاتی که اطرافیانم دارند و می شنوم بعضی اوقات میبینم تماما از شرکه
یه داستان اینجا بگم از روزهای خودم. چند روز پیش یکی از آشناهایمون بمن گفت ثریا گفتم بله گفت تو از رابطتت با من یک درصد استفاده رو هم نکردی تو خیلی ادم فرصت سوزونی هستند
یه چند ثانیه توی فکر رفتم و اولش داشتم ناراحت میشدم یه صدایی از درونم گفت ثریا تو تنها به من نیاز داری نه رابطتت با فلانی در مقابل من فلانی کیه و من در اون زمان سریع برگشتم به طرف گفتم ببخشید من نه تنها روی رابطم با شما بلکه روی رابطم با هیچ کسی حساب نمی کنم و اون هم بهم گفت تو خ آدم خوب هستی و ده سال دیگه می فهمی من چی گفتم
بازهم اون ندا اومد ثریا تو فقط با طرفی و وقتی من با تو باشم کل دنیا باتوعه و همون موقع به خداوند گفتم خدای خوبم بمن اونقدر ثروت، نعمت، سلامتی و عشق و رابطه خوب بده که اگر یک نفر اومد و از من پرسید فلانی تو اینا رو از کجا اوردی بگم من فقط با الله یکتا رابطه داشتم و فقط روی اون حساب کردم فقط روی اون نه هیچ کس دیگه
همون شب ی پیشنهاد کار بهم شد و مطئنم هر روز هم ثروت بیشتر میاد توی زندگی من چون من تصمیم گرفتم روی خداوند فقط حساب کنم
بقیه کین
باور کنید توحید قشنگ ترین باوره و من قشنگ ترین باوری که از عباسمنش یاد گرفتم توحیده.
چقدر مردم دارن از شرک ضربه میخورن. اون رابطه ، فلانی نمی دونم هر کس دیگه و هر وقت هم من دارم حرف میزنم اون ادم هی میخواد سعی کنه به من بگه که من روابط قوی دارم و اگر رو من حساب کنی من می تونم هر کاری کنم
بازهم اون ندا میاد سراغ من ثریا تو فقط منو داری من الله یکتا هستم و چنان قدرت و ثروتی بهت میدم که به حساب نیاد عین پیامبرت سلیمان، عین یعقوب عین محمد و عین ابراهیم
باور کنید الان این چند روزه اینقدر خوش شانسم
امروز مفت با اسنپ رفتم سرکار و اون هم شرکت اسنپ بهم شارژ رایگان داده بود بدون این که بدونم
پیشنهاد کارهای خوبی میگیرم
همه چی خوبه
استادام یه عالمه بهم نمره مفت دادن و من واقعا این ترم مفت مفت قبول شدم من خیلی خوش شانسم
الان احساس میکنم هستی برای من می چرخه
و واقعا توحید دوست دارم. دوست دارم روی خداوند فقط حساب کنم و وقتی این کار می کنم احساس میکنم همه چی خوبا برای منه.
دوستون دارم اینا واقعا از تمام عمق وجودم بود
استاد دوست دارم خیلی
ازتون ممنونم
به نام خداوند هادی که بندگانش رو هدایت میکنه وهدایت نه اینکه فقط مسیر رو بهت نشون میده بلکه دستت رو میگیره وبا خودش میبره ومیگه دنبال من بیا وبه هیچ چیز وهیچ کس کاری نداشته باش، فوق العاده وبی نظیره
افتخار بندگی چنین خدایی رو دارم و افتخار همراهی وشاگردی مکتب عباسمنش ( تو بی نظیری استاد عزیزم)درپناه حق شاد وپیروز باشین
به نامش به یادش در پناهش.
سلام دوستان خوبم، یاد یک اتفاقی افتادم که یکسال و نیم پیش برام افتاد تقریبا نو پا بودم در سایت و درک خیلی خوبی نداشتم از توحید و شرک،اون موقع من بیکار بودم خیلی داشتم اذیت میشدم بخاطر بی پولی بخاطر این رفتم در اطراف شهرمون دنبال کار بعد از دو روز دنبال کار گشتن یک کار داخل یک شهرک صنعتی پیدا کردم که به خونمونم نزدیک بود، ثاحب کار باهام صحبت کرد و خیلی وعده ها بهم داد و گفت که فقط این کارگرمون سه روز دیگه میره و تو به جاش میایی برو ما شنبه بهت زنگ میزنیم که بیایی،منم خوشحال از وعده های اونا دیگه هم دنبال کار نگشتم گفتم این قول داد دیگه،و رو حرفش حساب کردم جوری که اگه بهم میگفت دیگه نمیخواییمت داغون میشدم چون خیلی گشتم تو شهرک ها تا پیداش کنم،بعد دو روز با خوشحالی بهش زنگ زدم اقا فردا بیام سره کار که یهو گفت بخدا تو که رفتی یک نفر پیدا شد که بچه شهرستانه شبا هم تو کار گاه میمونه اونو گفتیم بیاد،ی لحظه انقدر عصبی شدم که خواستم هر چی از دهنم میاد بیرون بهش بگم،که انگار یک لحظه ی چیزی از ذهنم رد شد گفت که مگه خدا نگفت رو من حساب کن، چرا یادت رفت چرا حساب کردی رو غیر خدا، این شرک نیست؟اصلا یجوری شدم، به خودم گفتم،با یک وعده یک کار انقدر خوشحال شدم چرا پس وعده خدارو باور نکردم خدا که گفته منو باور کن همه چی بهت میدم، همون جا گفتم خدایا ببخش منو تو بزرگی اشتباه کردم، بخداوندی خدا یک ساعت نشد دوباره خوده اون اقا زنگ زد که پسره گفته یک کار دیگه پیدا کرده نمیاد همون فردا بیا،اصلا از بخشندگی خدا از بزرگیش گریم رفت انقدر با خوشحالی شکر کردمممم ی حسی میگفت حالا همین طور میتونی همه چیزو به اون بسپاری فقط باید باور داشته باشی که همه چیز دسته اونه و به تو اجازه داده که ازش بخوای و باورش نی تا بهت عطا کنه، خدایاااا شکرت، دوستتون دارم خداحافظ
، سلام خانم شایسته عزیز و با فهم و با درک و قانون شناس
از سفری که به راه انداخته اید بسیار لذت میبرم
در چند مورد باعث شد که به راه برگردم خواهشی که دارم این است که کمی پیچیدگی کلامتان را کم کنید زیرا برای فهمیدن نوشته هایتان باید آن را چندین و چند بار بخوانم لطفاً آنها را با سادگی بیشتری بنویسید.
باز هم یادآور میشوم از این سفر بسیار بسیار زیاد لذت می برند و سعی می کنم تا جایی که می توانم از آن استفاده کنم
از تمام همسفران متشکرم بابت این همراهی
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز
2 سال است که با این سایت اشنا شدم البته من قبل ازاینکه با این سایت اشنا بشم چندین سال پیش سی دی های تند خوانی استاد ونرم افزار تات رو برای دخترم خریداری کردم .
در این 2 سال با اینکه فقط از فایلهای رایگان استاد استفاده میکنم زندگی من از همه جوانب روز به روز عالی تر میشه فقط از نظر مالی هنوز پیشرفت زیادی نکردم که بتونم راحت محصولات رو بخرم ولی قاطعانه میگم که تازه خدارو شناختم و فهمیدم چقدر باورهای نادرست و چقدر شرک در وجودم پنهان بوده . واقا خدارو شکر میکنم که مرا بااستاد اشنا کرد همیشه ممنون استاد عزیز هستم همچنین خانم شایسته عزیز که اینقدر ریز بینانه وبا حوصله نکات بسیار جالبی رو برای ما مینوسند که ساعتها به فکر فرو میروم