توحید عملی | قسمت ۲ - صفحه 3
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/09/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-09-27 07:44:252024-06-27 06:37:43توحید عملی | قسمت ۲شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
با سلام خدمت استاد عزیز و همراهان خانواده عباس منش
واقعا خدا رو سپاسگذارم که منو به این راه هدایت کرد.از استاد ممنون به خاطر این ده تا فایل تاثیر گذار توجه به نکات مثبت مخصوصا فایل نه و ده.واقعا من به چنین فایل هایی و راهنمایی هایی در مورد توحید عملی نیازمندم.من از موقعی که با شما اشنا شدم دیدگاهم نسبت به همه چیز عوض شده مخصوصا پروردگار خودم .با تمام اون چیزایی که تو کتابای دینی خوندیم و کسایی به ظاهر مومن به من گفتن خیلی فرق میکنه.از استاد عزیزم خواهش میکنم که روی این مسئله بیشتر بمونن و فایلای خیلی بیستری از ایمان به خداوند و اینکه چطور ایمانمون بیشتر بشه و بیشتر باورش کنیم برامون بزارن.مطمئنم کسی که این موضوع رو درک کنه سعادت مند در دنیا و اخرت خواهد بود همونطور که خود استاد گفتند با خدا باش و پادشاهی کن بی خدا باش و هرچه خواهی کن. ودر اخر به استاد عباس منش صمیمانه تبریک میگم به خاطر اینکه تونسته به چنین درک بالایی از خداوند برسه امیدوارم دستی باشید از طرف خداوند که من رو هم به این راه هدایت کنه.
استاد این فایل خیلی به موقع روی سایت گذاشته شد این یک نشونه از طرف خداوند برای من بود
استاد حقیقتش نمیدونم کجای کارم مشکل داره که خیلی زود وابسته میشم فرقی هم نداره که طرف زن باشه یا مرد کارهای انجام میدم که این رابطه ادامه پیدا کنه ولی بیشتر و بیشتر خراب میشه
ممنون میشم راهنماییم کنید
سلام
آقای مشایخی حتما دوره عزت نفس را گوش بدهید واقعا عال است
سلام ارمان جان
دوره عشق و مودت استاد را حتما حتما گوش کن و لذت ببر از ادامه زندگی ….
خیلی بیشتراز اون چیزی که بیان کردی را برات روشن میکنه ….ایمان داشته باش
سلام به استاد عزیز
خیلی عجیبه که وقتی به مشکلی میخورم فایلی آماده میشه مربوط به همون قضیه و به خاطرش خدارو شاکرم
من توی کارم یه هدفی گذاشته بودم برای این ماه که بتونم به اندازه یه مبلغ خاصی فروش داشته باشم و خیلی خوب در راستاش تلاش میکردم
چند روز مونده بود تا سر ماه، من با مقدار فروشی که باید میرسیدم فاصله زیادی داشتم اما مطمئن بودم که به اون مقدار میرسم، چرا؟؟ دلیلش خیلی مهمه
من با چندتا از مشتری ها صحبت کرده بودم و قرار بود که پول رو تا چند روز آینده واریز کنند و فقط یه صحبت نهایی لازم داشت، منم پیش خودم گفتم که بالاخره هرجور که شده این چند نفر پول رو واریز میکنند و من به هدفم میرسم اما نکتش اینه که من توی ذهنم توکل و تکیه ام رفت روی اون چندتا مشتری
و چند روز بعد اتفاقی که افتاد هیچ کدوم از اون ها پولی واریز نکردند و من موندم و همون فروش کم
راستش رو بخواید بعد از این اتفاق حالتم منفی شد و واقعا ناراحت و عصبانی بود برای چند ساعتی اما بعدش از اونجایی که این باور رو داشتم که هر اتفاقی میوفته حاصل از فرکانس های ماست از خودم پرسیدم چرا این اتفاق افتاد؟ و بعد خودم جوابش رو پیدا کردم
من در اول کار تکیه ام رو خدا بود و خدا هم مشتری هارو برام جور کرد اما به محض اینکه تکیه ذهنیم از خدا برداشته شد و روی مشتری ها رفت مشتری ها کنسل شدند و بعدشم که این فایل روی سایت قرار گرفت
خداروشکر میکنم که با این اتفاق درس خوبی گرفتم و با توضیحات استاد این درس کامل تر شد
فهمیدم که فقط باید به خدا توکل کرد و فقط از اون خواست و به نظرم دلیل اینکه به بیشتر خواسته هام نرسیدم ایمان نداشتن به خدا بوده
میدونی آدم به زبون خیلی چیزارو میگه و میدونه اما اینکه بتونه اجراش کنه و با تمام وجود درکش کنه باعث میشه نتیجه بگیره
از استاد خوبم ممنونم که مطالب ازشمندی رو برامون آماده میکنه و خداروشکر میکنم
سلام به استاد عزیزم و خونواده دوست داشتنی ام
سپاسگزار خدای مهربانم هستم که در بدترین شرایط روحی و مشکلات زندگیم استاد عزیزم رو سر راه زندگی من قرار داد تا زندگیم تبدیل به بهشت بشه و احساسات خوب و اتفاقات بسیار خوب در زندگی من رخ بده و این اتفاقات عالی روز به روز بیشتر بشه ، خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت که استاد عزیزم دست و راهنمایی شد از طرف تو که تو زندگیم پیشرفت کنم ، استاد عزیز و مهربانم بی نهایت ازتون سپاسگزارم و امیدوارم خوشبخت تر سعادتمندتر و سالمتر از همیشه باشید، برای خونواده عزیزم که اغلب با نظرات بسیار عالیشون راهنمای من بودن سپاسگزارم، برای تک تکتون از خداوند بهترینهارو میخوام ….
سلام خدمت استاد عزیز و اعضای خانواده عباس منش
بی نهایت لذت بردم فایل بسیار عالی بوود . خیلی بهتر از گذشته بحث شرک خفی و توحید بیان شد. به نظرم این موضوع رو میتوان در تک تک افراد در لشکریان امام حسن (ع) دید. توکل و ایمانی که به بچه 13 ساله آنقدر جسارت میده که به جنگ با تزویر میره. استاد یه موضوع جالی رو مطرح کردن که من خیلی ازش استفاده کردم. همه ما در رفتارمون تهش در وجود خودمون میدونیم چکاره هستیم داریم کار درست رو انجام میدیم یا غلط ؟؟ این خیلی نکته قشنگی بود واقعا استفاده کردم. بسیار سپایگزارم
به نام خدا
سلام به استاد عزیز، تیم تحقیقاتی ودوستان خوبم
می خواستم نظر خودمو بنویسم اما راستش نمیدونستم چی بنویسم. خیلی خوشحال و سرمستم از اینکه استاد چقدر واضح و روشن قوانین کیهانی رو برامون به نمایش در میاره. دقیقا بعد از اتمام فایل استاد یه سکانس از فیلم مهران مدیری تو شبکه مجازی دیدم این بود:
میدونستی چه حسی داشت؟
چی؟
لمس بدن شیر.
نه!
وقتی بهش دست کشیدم فهمیدم قدرتش در ماهیچه هاش نیست.
در درونشه یه وحدت درونی داره. وقتی تصمیم به شکار میگیره با همه وجودش بلند میشه، با همه وجودش حرکت میکنه و با همه وجودش بدست میاره
پس رویاتو بدست بیار
دلتون شاد و لبتون خندون
سلاااااااااااام ودرود بی پایان بر بهترین استاد تاریخ معاصر بشریت
باور بفرمایید از صمیم قلب دوستتون داریم و هر روز و هرشبمان به شما گره خورده به خودم میبالم و افتخار میکنم که فرکانسم به لطف خداوند با شما هم سو و هم جهت است
تنها کسی که پاسخگوی سوالات و معماهای افرینش و قوانیت هستی میباشد استاد عزیز و بزرگوار به شما تبریک وهزاران افرین میگویم خیلی خیلی خوشم اومد ولذت بردم از اینکه توی یکی از فایل هاتون فرمودین که من فکر خدا را خوندم این بزرگترین کمک به ما انسانهای دوستدار و هم فرکانس شما است
چون با دانستن قوانین افرینش و اشراف به اونها انتخابات و ارزوهای ما میتواند غلبه بر ضمیر خوداگاه داشته باشد و به واقعیت تبدیل شود درود بی پایان و جاودانه بر شما ????
استاد عباسمنش
از خداوند متعال بی اندازه سپاسگزارم به خاطر
اینکه پیغامشو از طریق شما به من رسوند من چند روزیه دارم رو خودم کار میکنم از شر ..شرک خفی خلاص بشم و چند روزی هست که داشتم فایل روی خدا حساب کن رو بارها گوش میدادم خیلی خیلی از خدا خواستم کمکم کنه فقط خودشو باور کنم باوری که سرشار از عشق و ایمان باشه و توکل خیلی ازته قلبم اینو میخوام که تنها نیروی هدایتگر فقط و فقط خدارو ببینم ..ما خیلی آلوده شدیم از خدا میخوام مارو به راه راست به راه کسانی که نعمت داده و نه راه گمراهان و غضب شدگان هدایت کنه وشرک خفی رو از وجودمون پاک کنه و فقط خوشو باورکنیم …خداروشاکرم خیلی من با این پیام ایمانم قویتر شد.من بارها مثل شما مصاحبه بازیکن های مختلف و مربیان اروپایی رو میخونم واونایی که موفقیت های بی اندازه کسب کردن از حرفاشون متوجه میشم که فقط به یک نیرو ایمان دارن و به هیچ وجه به هوادارا تکیه نمیکنن .هوادارارو دوست دارن اما قدرت رو از آن نیروی برتر جهان یعنی خدا میبینن. خدایا سپاسگزارم.ممنونم استاد عباسمنش عزیز.
سلام خدمت استادعزیزم
وسلام به همه دوستان عزیزهم فرکانسی ام
هفده سال بیشترنداشتم که عاشق دخترهمسایه شدم.
دختری آرام و خجالتی.
چهره اش آرامشی داشت که سالها به دنبالش بودم.
احساس میکردم تمام محبتی که سالهاازاطرافیانم گدایی میکردم او بالبخندمعصومانه اش سخاوت مندانه به من هدیه میکرد.
زندگی آن روزهابرایم رنگ وروی دیگری داشت….
شب هاتجسم چهره اش خواب راازچشمانم میربودو روزهادلخوش بودم به ده دقیقه ای که تامدرسه به دنبالش میرفتم.
هرقدمی که اوبه مدرسه نزدیکتر میشدمن عذاب دوری اش را در سینه ام احساس میکردم .
زیباترین لحظه های زندگی ام راتمام آن ده دقیقه هایی می ساخت که تا مدرسه به دنبالش میرفتم.
آخرین نگاهش هنگام ورودبه مدرسه تنها دلخوشی ام تادیداربعدیمان بود.
یک روزکه سفیدی برف همه جارا پوشانده بودقدم هایم راعاشقانه درجای پاهایش میگذاشتم که ناگهان اوایستاد….
چه ایستادنی؟
قلب ام داشت ازجایش کنده میشد. لحظه ای خواستم برگردم اما فرصت رابرای صحبت بااوغنیمت شمردم.
ترس،اضطراب وخجالت همه اینها وجودم رامثل بیدمی لرزاند
پاهایم توان راه رفتن نداشتند.
نزدیکش که شدم زیباترین سلام زندگی رانثارم کرد…
لحظه ای حتی زبانم برای جواب سلام بندآمداماصدایش وجودم رامملوازآرامش کرد.
سفیدی برفی که روی گونه هایم می نشست حریف سرخی صورت ام نمیشد
آرام گفت:چرارنگت پریده؟
دریک لحظه تمام کلماتی که بارهادرتنهاییم برای گفتن به او حفظ کرده بودم مراتنهاگذاشتند….
حالامن مانده بودم ویک دنیا سوال بی جواب.
پلک هایم راتکان دادم، نکندکه خواب میبینم…
صورتش ازنزدیک مثل نورماه می درخشید.
درآن روز سرد زمستان عرق جبین ام به روشنی نمایان بود.
داغ کرده بودم که بی هوا گفتم دوستم داری؟
وجواب او شدبهانه ی تمام روزهای باهم بودنمان….
بعدازاین درخواب وخیال هم بودیم.
محبت ریسمانی بودکه قلبمان رابه یکدیگرگره زده بود.
باهم لحظه های خیلی خوبی داشتیم اماتمام لحظه های دورازهم بودنمان راجملاتی پر میکردکه باخودکارهای آبی وقرمز برروی دفتروکتاب های درسی مان می نوشتیم…
جملاتی ازجنس باهم بودن،ازجنس عشق وازجنس یکی شدن.
روزی معلم فارسی مان گفت:
زیباترین جمله ای که شنیده اید را بنویسید،من هم نوشتم “چرارنگت پریده”
وقتی دوست ام این جمله رادیدجمله عاشقانه من شدسوژه خنده او…
بعضی وقت هاکه چندروز همدیگر رو نمی دیدیم نامه ای برای هم می نوشتیم.
جملات اوزیبایی خاصی داشت.
روزی نوشته بود:مینویسم باقلمی ازاستخوان وجودم وجوهری ازخون رگ هایم که تورا دوست میدارم.
روزهاوماه ها این چنین گذشت وما همچنان خودمان را قانع کرده بودیم به دیدار چند دقیقه ای درراه مدرسه.
گهگاهی فکر ازدواج چنان فکرم رامشغول میکردکه چندین بارهم دررویا با او ازدواج کرده بودم…
اولین باری که به قول مادرم پایم راازگلیم ام درازتر کردم واوراازمادرش خواستگاری کردم جواب نه شنیدم.
اوضاع قمردرعقرب بود هیچ کس بااین وصلت موافق نبود
یکی به سن کم ماایرادمیگرفت یکی به بیکاری من، بعضی هاهم به تفاوت عقیده دوطرف.
اماهمه این هاذره ای ماراناامید نمیکردچراکه تجسم ونوشتن آینده ای که مارابه هم میرساندتسکین همه این دردهابود.
واقعاآن روزهاهروقت که اززمین وزمان میبریدم به آغوش گرم خداپناه میبردم وباتمام وجودم تنهابه اوتوکل میکردم.
امامعجزه ی زندگی مازمانی آشکارشدکه تمام کسانی که مخالف ازدواج مابودندیک دفعه پذیرفتند که مابرای هم ساخته شده ایم.
برای خودمان هم غیرقابل باوربود!
انگارخدابرای ازدواج ماپادرمیانی کرده بود.
اوضاع داشت بروفق مراد ما میچرخید
زمین وآسمان دست به یکی کرده بودندتامارابه هم برسانندوباهمه ی این ها درآخرشد آنچه بایدمیشد.
الان که این متن رامینویسم به لطف خدای مهربان آن دخترشده همسرمن وما بایک دختر سالم وزیباودوست داشتنی که جریان تولداوراهم درپست های قبلی گفته ام زندگی فوق العاده وبی نظیری داریم ووقتی من به گذشته مینگرم تازه متوجه میشوم که خداوندچگونه درسربزنگاه به داد من رسیده ومراازمشکلات رهانده است.
ممنون
سلام آقای بهرامی
چقدر قشنگ و هنر مندانه نوشتید آفرین
خوشبخت باشید وشاد
سلام خانم اکبری
ممنون ازلطف شما
سلام آقای بهرامی
خوشبخت باشید و سعادتمند
ضمنا واقعا از شیوه نگارشتان لذت بردم
ذاتا نویسنده اید
سلام خانم اقبال
ازحسن نیت شماکمال تشکررادارم.
امیدوارم شادوپیروزوثروتمندباشید.
ممنون
با سلام
دوستان عزیز و محترم
ازاینکه خداوند ازطریق این سایت میتونه به ما کمک کنه خدا رو شکر میکنم .
و اعتراف میکنم به اینکه بارها و بارها ازدست خیلی افراد و نزدیکانم ناراحت و خشمگین می شدم .و حالا که خوب فکرمیکنم میبینم ریشه خشم و عصبانیتم ، ناراحتیم و احساس تنهایی حتی ، فقط انتظارات بودن ، توقعاتی که به خاطر بزرگ بودن اون اشخاص تو ذهنم و مهم بودنشون برام ایجاد شده بود .این همه غم ، اندوه ، رنجش ، دلخوری و احساس بد ومنفی فقط به خاطر احساس ارزشمند بودن اطرافیان برام بوده که حالا میفهمم به خاطر اینکه من روی اون اشخاص حساب میکردم .
من خدارو کم رنگتردیدم ، باید تو اون لحظه به خودم میگفتم اشکالی نداره هررفتاراشتباهی هرچقدر بزرگ ، فقط به خود اون آدم آسیب میزنه نه به من .من خدایی دارم که فقط اون برای من کافیه .
خدایی که همیشه همراه منه .چرا غم ؟چرا عصبانیت؟چرا توقع ؟؟؟خداوند ازبی نهایت دست دیگه به من به بهترین شکل و حتی معجزه وار کمک خواهد کرد.
امیدوارم از صمیم قلبم ، این دیدگاه برای من پایداربمونه و همه شما دوستان عزیز هم توحید عملی رو درتک اک لحظاتتون به معنای واقعی جاری کنین .هیچ چیزوهیچ شخص و یا هیچ گروهی قدرت نداشته باشه خم به ابروی شما بیاره، با قدرت ایمان به خدای یگانه ، محکم و استوار ، شاد و سلامت و سعادتمند باشید.