توحید عملی | قسمت ۲ - صفحه 5
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/09/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-09-27 07:44:252024-06-27 06:37:43توحید عملی | قسمت ۲شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز
خیلی عالی بود راستش به همچین فایلی خیلی احتیاج داشتم واقعا زمانبندی خداوند بی نظیر از شما و از پروردگار مهربونم سپاسگذارم که باعث شدین در این مسیر زیبا قدم بردارم
راستش اگه میشه بیشتر توضیح بدین یه سری ابهاماتی ایجاد شد از جمله اینکه شما گفتین اگه مجبور بودین و جونتون در خطر بود به خدا فحش بدین خداوند به قلب شما کار داره نه کلمات شما،
در فایل فقط خدا گفتین که پیامبرا نمیگفتن که حالا ما یه بتی شکستیم تو به بزرگواریت ببخش ای فرعون و…خوب پیامبرا هم میتونستن با کلامشون بگن که اشتباه کردن چرا اونا نگفتن؟مثلا حضرت ابراهیم میتونست با کلامش بگه و دیگه نمیداختن تو اتیش که بعد اتیش سرد بشه و…(منظورم اینه ایا ایمان داشتن به قدرت خداوند موجب رهایی از مشکلات و بلایا نمیشه؟که ما مجبور بشیم با کلاممون خودمونو برهانیم البته فکر کنم یجورایی دروغ هم حساب میشه؟!؟پس شکاف میان رود نیل و ابراهیم و… چی میشه؟)لطفا راهنمایی کنید البته شایدم من اشتباه متوجه شدم،با تشکر و خسته نباشید
دوست هم فرکانسی عزیز آقا نیما سلام
توحید همه ی ما با هم فرق داره ، حتی توحید ابوذر با توحید سلمان فارسی که از یاران نزدیک حضرت محمد (ص) بود هم فرق داشت ، بستگی به میزان توحید هر کدوم از ما ، ما میتونیم در شرایط مختلف ، متفاوت عمل کنیم
اگر می بینید حضرت ابراهیم نگفت: اشتباه کردم چون حضرت ابراهیم به قدری به خداوند نزدیک بود به قدری به او احساس نزدیکی میکرد که آتش به تسخیر او درآمد و این توانایی را در وجودش می دید که در آن لحظه قدرت خداوند را به دیگران نشان دهد.
ما برای رشد توحیدی خودمون نیاز داریم به یقین برسیم دقیقاً مثل حضرت ابراهیم که به خداوند گفت: زنده کردن مردگان را به من نشان بده ، حضرت ابراهیم به خداوند نزدیک بود ، پیامبر خدا بود چرا چنین چیزی را از خداوند درخواست کرده بود برای اینکه به یقین کامل برسد
درخواست های ما از خداوند برای رسیدن به یقین کامل هم با هم فرق داره ، یکی به صورت شفای بیمار ، یکی به صورت قبولی در یک امتحان
همه ی ما انسانها با هم فرق داریم همان طور که اثر انگشت هیچ کدام از ما شبیه به هم نیست توحید و یقین ما هم با هم فرق داره.
سلام خدایا سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم به خاطر اینکه با استاد عباسمنش اشنا شدم تا بتوانم یگانگی و توحید را انگونه که شایسته است نه انگونه که در ذهنم از کودکی خورانده اند و سراسر ترس از خدا بوده درک کنمخدایی که هر انچه داریم از اوست و اگر عبادتی میکنیم به لطف وکرم اوست اگر حالمان خوب است به لطف اوست اگر در زندگی به مشکل میخوریم و باز راهنمایی میشویم توسط دستهایی از اوست خدایاشکرت حالم بسیار عالیه وامیدوارم که شما هم حالتون عالی باشه و هیچوقت خدارو فراموش نکنید الا بذکرالله تطمئن القلوب استاد عزیرم هر کجا هستید در پناه الله یکتا موفق وسربلند باشید
سلام به استاد عزیزم
فیلم رو هنوز دانلود نکردم ولی شیفته متن شدم. موضوع توحید عملی. بسیار زیبا نگاشته شده.
و عمل کردن به این توحید ایمانی راسخ و محکم رو میطلبه که آرزو می کنم خداوند این نور ایمان رو هرروز در دل ما روشن تر و پرنور تر بسازد.
و این جمله واقعا زیبا بود : ” اگر زمانی به هر دلیلی، از زندگی ات برود، معنایش این است که برکتی دیگر از خداوند در حال ورود به زندگی ات است.”
یاد میاد یک زمانی قرار بود برای یکی از سازمانها پروژه ای رو انجام بدم که این پروژه واقعا میتونست تحولی در کارم و درآمدم ایجاد کنه و فردی که قرار بود این کارها رو برای من هماهنگ کنه هم کاملا اکی بود و پیشرفت کار به جاهای خیلی خوبی رسیده بود. اما یک روز که با اون سازمان تماس گرفتم به من گفتند که اون فرد مورد نظر دیگه رئیس قسمت نیست و برکنار شده و شخص دیگری رو به جای اون منسوب کردند. در یک لحظه تمام اون چیزی که در ذهنم ساخته بودم فرو ریخت و تصور کردم که هر کاری کردم از بین رفته. در یک آن نا امیدی وجودم رو فرا گرفت و هر لحظه ایمانم کمرنگ تر و کمرنگ تر میشد.
یه صدایی از ته قلبم میگفت که اگر مشتری میخوای خدا برات مشتری میشه اگه پروژه خوبی میخوای خدا برات پروژه میشه و هرچیزی که میخوای خدا برات همون میشه، اصلا نیازی نیست به کسی وابسته باشی. هر چند که این ندا بسیار زیبا و خوشایند بود برام و آرامشی بهم میداد اما در انبوهی از های و هوی های ناامید کننده ذهنم گم میشد.
و این رو بهتون بگم در اون زمان سایت رو باز کردم و دیدم که استاد یک فایل تصویری رو از خودشون گذاشتند که نشون میداد چندین سال پیش در خانه ای سیمانی در بندر عباس با اون امکانات محدود داشت زندگیشو میکرد و با تمام این محدودیت ها چقدر هم خوشحال و دل زنده بودند و حتی اون فامیلهایی هم که اومده بودند اونجا شوخی هایی هم میکردند که مثلا هتل هما و …. از این چیزها.
و بعد انگار دیدم باز شد و به خودم گفتم چطور فردی که چنین امکانات محدودی داشته در این شرایط، رشد میکنه و حرکت میکنه و این همه موفقیت کسب میکنه که یکیش استقلال مالی به معنای واقعی هست!!!! انگار اون نجوای نا امید کننده در ذهنم خاموش شد. به خودم گفتم هیچ چیز نمیتونه باشه مگر اینکه خداوند این کار رو براش انجام داده باشه.
یک لحظه به خودم اومدم و متوجه شدم که چطور داشتم از خداوند دور میشدم چطور داشتم از لطفش نا امید میشدم. و این صحنه ها رو که دیدم واقعا برام تلنگری بود. طلب مغفرت کردم از خداوندم و گفتم خداوندی که بینهایت نعمت رو برای ما خلق کرده و همیشه هدایتش برقرار هست مطمئنا در هر چیزی برام خیریتی قرار داده. بهش گفتم هرچی میخواد بشه بشه من کارم رو به خودش سپردم خودش هم میدونه چطور کارها رو درست راست کنه.
فردای او روز خیلی راحت و خوشحال به اون سازمان رفتم و انگار که یک نفر همه چیز رو از قبل هماهنگ کرده باشه. برام وقتی مهیا شد که با فرد جدید تونستم ملاقات کنم. و جالبه که یک نفر دیگه اومد توی اون جلسه و رزومه کاری من رو براش بازگو کرد و چقدرهم از کارم ، حسن نیتم و حسن انجام کارهای قبلیم صحبت کرد. شاید خودم به اون خوبی نمیتونستم بیان کنم.
و دیدم که این فرد جدید چقدر انسان مصمم ، جدی و چقدر علاقه مند تر به رشد و توسعه هست و خیلی راحت به توافق رسیدیم و خواستند که کار رو هر چه زودتر آماده کنم.
موقع برگشتن انگار تمام سلولهای بدنم سرشار از سپاسگذاری بودند.
و به خودم گفتم که کافیه که همین مواردی که برام پیش میاد رو بیاد بیارم تا هر لحظه ایمانم قوی تر بشه و بیشتر به خداوندی که حاکم مطلق تمام کیهان هست بیشتر اعتماد کنیم و بیشتر کارها رو به خودش بسپاریم.
همینطور به این نکته توجه کردم که من با دیدن موفقیت استاد و رشد و حرکتی که داشته انگیزه گرفتم و روند حرکتم سریع تر شد مثل میلیون ها نمونه موفق دیگه ای که وجود داره و میتونیم بهش توجه کنیم و بعد به این نتیجه رسیدم که بهتره برای رسیدن به خواسته هام با ایمان و احساس خوب بیشتری حرکت کنم ، به این شکل هم خودم و خانوادم زندگی بهتر و قشنگ تری داریم و هم اینکه با الگو شدن برای افراد دیگه بیشتر به اونها هم کمک میشه. البته برای کسانی که خودشون بخوان و به قدرت خداوند اعتماد کنند.
واقعا خوشحالم که این آگاهی مثل یک اشعه نوری در زندگی من تابید و امیدوارم که این نور هر روز روشن تر و وسیع تر بشه.
همچنین برای تمام کسانی که میخوان خوب زندگی کنند. و واقعا تصمیم گرفتم که موفقیت دیگران رو طوری ببینم که انگار من این موفقیت رو کسب کردم انگار که موفقیت خودم هست و آزاد و رها زندگی کنم.
بهترینها رو در دنیا و آخرت برای همتون آرزو می کنم. :)
سلام خدمت شما دوستان عزیز و استاد عباس منش
هنوز ندیدم ویدیو رو ولی میدونم که باید عالی باشه
استاد عزیز خیلیی ازات ممنونم باعث شدی باور های من یکی توی یکی دو ماه کلا تقییر کنه
انصافا یکی از دست های خدا توی زندگی من بودی (خدا شکرت عاشقتم خدا)
من مطمعنا جزو ثروتمند ترین های جهان میشم ثروتمندیم هم سال 2035
آرزوی موفقیت برای همه شما دوستان گل وعزیز دارم
آقای عباس منش از شما هم ممنونم که کمکم کردی خدای واقعی رو پیدا کنم
سلام، خداروشکر که راهنمای هرکسی هست که بخواد هدایت بشه به بهترین مسیر، این فایل دقیقا شامل نکاتی بود که ازشون غافل شده بودم، و خداوند از طریق این فایل منو آگاه کرد که روی هیچکس جز خدا حساب نکنم. سپاس از عباسمنش عزیز
درود ب استاد عزیزم و تمام دوست های گل خانواده ی دوست داشتنی عباس منش
این فایل تون و خیلی دوس داشتم استاد،کلا شنیدن حرف هایی در مورد توحید عملی آرامش خاصی بهم میده،احساس میکنم ک هر از گاهی نیاز هست کاین تفکر رو در مورد الله یکتا برا خودمون تکرارش کنیم،من حدود یک سال هست ک با شما آشنا شدم ولی حدود یک ماه هست ک رابطه م با الله بیشتر و نزدیک تر شده،آنقدر ک اگه چند روز باهاش صحبت نکنم و براش ننویسم،دلم واقعا تنگ میشه و احساس نیاز میکنم ب خلوت های دوتایی مون و دوباره یه تایم میذارم حتمن،ک بتونم ارتباط برقرار کنم با خالقم،همین هفته ی پیش بود ک نرم افزار حبل المتین رو ریختم رو گوشیم و باهاش قرآن میخونم هرجا ک باشم و تایم داشته باشم،دقیقا انگار یه کتاب همراهم دارم و مطالعه ش میکنم،احساس خیلی خوبی دارم و من هم تمام تلاش مو این روزها دارم میکنم ک وابسته نباشم ب کسی غیر از او،نه پدرم،نه مامانم،نه همسرم،البته از اول هم آدم وابسته ای نبودم و از 19 سالگی ک برا تحصیل از زادگاهم خارج شدم،سعی کردم ب تدریج ریشه های وابستگی رو قطع کنم و هرچی بیشتر مستقل باشم ولی هیچ وقت تلاش نکرده بودم ک ب الله وابسته باشم،یه وقت هایی احساس نیاز میکردم ک برم سمتش ولی این نیاز در مقایسه با رابطه ای ک الان با خالقم دارم هیچ بود،من فک میکنم تو تمام نظراتی ک برا شما فرستادم این جمله رو گفتم،ک شما یکی از بهترین اتفاق های زندگی من بودید،آشنایی با شما نقطه ی عطفی بود در روزگار من،درست در شرایطی ک ب همه چیز شک کرده بودم و در دنیای تیره و اندوهناک خودم داشتم غوطه میخوردم ولی همیشه تو سپاسگذاریهام از خدای عزیزم مینویسم ک متشکرم ک منو با استاد آشنا کردی و این تو بودی ک مارو بهم پیوند دادی،تمام تلاش مو میکنم ک شرک نورزم و مشرک نباشم،درسته ک تازه این مسیر و شروع کردم و هنوز راه زیادی دارم تا کاملا با قوانین آشنا بشم و جزیی از رفتار و باورهام بشن ولی تمام تلاش مو دارم میکنم،برا رسیدن ب ارامش،برا وابسته شدن ب الله و برا بریدن از غیر،نمیدونم چطور ازتون تشکر کنم استاد عزیزم،شما مسیری رو دارید پی میگیرید ک واقعا سرشار از آرامش و زیبایی و نعمت های بی نظیره،تو 27 سال سنی ک از خدا گرفتم هیچ وقت یادم نمیاد ک ب این شکل متوکل بوده باشم،ب این شکل آرامش داشته باشم و ب این صورت احساس قدرت کنم برا تکیه ب قدرتی ک کنارم هست و هدایتم میکنه و عاشقمه و رابطه ی بی نظیری ک باهم داریم
متشکرم بابت فایل قشنگ و آرامش بخش تون
منتظر قسمت های بعدی سریال بی نظیرتون هستم
تندرست باشید و در پناه الله،همیشه شاد
دوستون دارم
سلام استاد عزیز وقتتون بخیر
بله این یک واقعیته که هیچ وقت
از بنده خدا چه پدر و چه مادر
برادر و خواهر یا دوست نباید
توقعی داشت اول از همه از خدا
باید بخواهیم و دستان خدا به شکل
های مختلف در زندگی ما جاری میشود
دقیقا فرمایشات شما طبق داستان زندگی
خودم بود روزی که به پدرم پناه آوردم و
منو به خونه اش راه نداد و من سرافکنده
و نا امید به شهر دیگری مهاجرت کردم
ولی تو این شهر غریب منو تنها نگذاشت
میدانم که خدا همیشه با فرزندانش هست
همیشه از او کمک خواستم و کمکم کرده
از راههای مختلف ،جاهایی که فکرش را
نمیکردم غافلگیر شدم
شما هم دستی از خدا تو زندگی من هستین که
منو از این وضعیت درآورد.
وقتی که به خدا توکل کنیم در واقع ایمان واقعی
را نشان میدهیم،که اوست تنها یار و یاور همیشگی
ما انسانها که هیچ وقت تنهامون نمیگذاره.
من خدا را در درونم پیدا کردم.
به شکلها و راههای مختلف پیام میشنوم و اصلا
هم به حرفهای دیگران اهمیت نمیدهم
آنچه را که خدا و اون شهود بهم میگه رو عمل
میکنم چه بسا که خدا اصلا نمیخواهد وقتی
انسانی که بهش ایمان دارد را در سختی بگذاره
و نا امیدش کنه اگر هم اینطور بشه من اصلا نا ا
امید نشده ام و با خدای خودم حرف میزنم
که حتما و یقینا خیر و صلاحم در این
بوده و درهای بهتری را به سویم باز میکنه
ایمان و عزت نفسی را که خدا بهم داده
را سپاسگزار هر لحظه او هستم و از
خدا میخواهم که در همه ی زمینه ها
منو تنها نگذارد و همین حال خوب و آرامشم را
بیشتر و بیشتر کنه نه تنها برای خودم
بلکه برای همه ی اونایی که میخواهند واقعا تغییر
کنند و خوشبختی و سعادت را از خدا میخواهند.
فقط باید اراده داشته باشیم و از خدا بخواهیم
که ما را هدایت کنه و مطالعات و اینگونه فایل
ها را هر روز بخوانیم و گوش بدهیم و هر لحظه
یعنی دائم الحضور باشیم و هر لحظه سپاسگزار
خداوند باشیم .همین??
ممنونم از خدای خوبم واز شما هم ممنونم که برای
ما زحمت میکشید صحبتهای قشنگتون و در اختیار
ما قرار میدید
شاد و پیروز و سربلند باشید??????
فقط میتونم بگم فوق العاده بود.ممنونم سید حسین
سلام استاد عزیز
من همیشه از فایلهای توحیدی شما بسیار لذت میبرم و من و میبره ب اتفاقاتی ک در زندگی خودم برام افتاده یا داره میفته و بخودم یاداوری میکنه ک مریم یادت باشه اگه اینایی ک دارن بهت کمک میکنن تا تو ب خواسته هات برسی همش بخاطر لطف پروردگاره و همه اونا دستانی از دستان خدا هستند ک تو رو ب خواسته ات برسونن.این رو از وقتی فهمیدم ک فایل فقط روی خدا حساب کن شما رو گوش کردم و بسیار خجل شدم و تقریبا از خودم بدم اومد .از این همه غفلت ک در تمام دوران زندگیم دچارش شده بودم.ولی از اون موقع هر کسی هر کمکی به من میکنه اونو فقط دستی از دستان خدا میبینم و بخاطرش خدا رو شکر میکنم و بهش میگم ک ممنون ک این بنده خوبت رو سر راهم قرار دادی ک من و ب هدفم برسونه و این و فقط از جانب تو میبینم ک من و دوست داری و من و ب خواسته هایی ک فقط از تو درخواست کردم میرسونی.به امید خدا ب زودی براتون مینویسم ک با دستان خدا چطور ب اهدافم رسیدم.و از شما بابت اینکه ما رو با خود واقعیمون اشنا کردید و راه و نشونمون دادید ک زودتر ب مقصد برسیم ممنونم.و خدا رو شاکرم بابت این همه نعمت و ثروت و فراوانی ک علم و اگاهی ک از طریق شما نصیب ما کرد.
واقعین علیست روز به روز عاشق خدا میشم