توحید عملی | قسمت ۲ - صفحه 55
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/09/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-09-27 07:44:252024-06-27 06:37:43توحید عملی | قسمت ۲شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خدای مهربان
سفرنامه روز سی و چهارم
دیروز صبح که از خواب بیدار شدم خیلی کسل بودم و نجواهای ذهنی ام داشت رو من تاثیر میذاشت که نرم تو سایت و بگیرم بخوابم تو که هیج نتیجه ی مالی نگرفته ی بگیر راحت بخواب. اما نخوابیدم و نذاشتم ذهنم بر من غلبه کنه.همون لحظه یه صدای درونی بهم گفت اینم نتیجه(از وقتی که سفر نامه رو شروع کردم به صداهای درونی خیلی دقت میکنم قبلا به هیچ وجه اینجور نبودم)اگه من چند ماه قبل همچین حالی داشتم میگرفتم میخوابیدم چند روز با ناراحتی و کسل بودن خودم سر میکردم تا یه اتفاق خاصی بیفته تا من از اون حالت کسلی در بیام. اما حالا این حالم نمیتونه زیاد دوام بیاره میتونم زود حالمو خوب و عالی کنم
من همیشه موفقیتو در مسائل مالی میدیم ولی حالا درک میکنم که باید تکاملمو طی کنم .استاد خودشون اوایل موفقیت مالی کسب نکرده بودن اما در اون یکی مسائل نتیجه های عالی گرفته بودن .منم باید این مراحل طی کنم و وقتی نگاه میکنم میبینم خیلی نتایج گرفتم که به چشمم نمیاد چون زوم کردم به مسائل مالی
مثلا خیلی زود میتونم حالمو خوب کنم.روابطم خیلی بهتر شده،خیلی وقته از اخبار و اتفاقات کشور خبر ندارم ،از همه مهمتر با خدا رابطم بهتر شده،میتونم صداهای درونی مو بشنوم ،میتونم به تعهدم عمل کنم که تو سفرنامه دادم،نشانه ها برام واضحتر شده ، و…همین موضوع فایل که استاد گفتن،یهو یادم افتاد که من تو شرکتی که قبلا کار میکردم چجور با رئیس شرکت حرف میزدم به تُن صدام توجه میکردم که نکنه بالا بره آقا نارحت بشن ،حقوقمو دیر واریز میکردن چیزی نمیتونستم بگم ،میفرستادن برای ماموریت شهرستان پشت سر هم جرات نمیکردم اعتراض کنم و،..ولی وقتی که با سایت آشنا شدم تقریبا یه سال پیش درست چند ماه بعد من جرات پیدا کردم از شرکت زدم بیرون بدون اینکه یه ایده یا یه کاری داشته باشم ولی خدارو شکر الان کسب و کار خودمو دارم و خیلی هم راضی هستم.من که هیچ موقع جرات این کارو نداشتم چجور به خدا توکل کردم و هدایت شدم به مسیر درست.و باز هم میتونم ایمانم قوی کنم و رو باورهام کار کنم به مدارهای بالاتر برم و از این هم که هست عالی تر بشه.وقتی که ذات ما همان انرژی ای هست که خدا نامیده ایم دیگه نگرانی برای چی دیگه دیگران و بزرگ کردن برای چی،چون ما به همان انرژی وصل هستیم که خداست و خدا منبع تمام قدرتهایی است که ما دنبال اونیم
من هر چی رو بخوام میتونم به دست بیارم اما به شرط اینکه قدرت و ندم به عوامل بیرون از خودم باید بتونم رو باورهام کار کنم تا مثل استاد نتایج فوق العاده بگیرم
خدایا شکرت برای درک قوانین که واقعا چراغ راهی شده برایم تا بتونم زندگی خودمو خلق کنم .خدایا شکرت برای استاد عزیزم و خانم شایسته که دست خداوند شدند تا بتونم شرک درونمو که منو به اسارت گرفته بود پیدا کنم و بتونم ازش رها بشم
توحید یعنی حساب کردن روی فرکانسهایت .این جمله به تنهای میتونه مسیر منو به بهترینها هدایت کنه.خدایا شکرت
دوستتون دارم
رد پای سی و چهارم
به نام خداوند هدایتگر و حمایتگرم
استاد عزیزم. فکر میکنم خدا داره پاداش تعهدم به فایل روز شمار زندگی رو داره میده و اون هم چیزی نیست جز هدایت ها و نشانه های کاملا مشخصش.
بعد از ردپای قبلیم که یه تضادی پیش اومد و فرداش یه فایل کاملا مرتبط اون رو خوندم و شنیدم. این بار دوباره یه تضادی پیش اومد و من رو برای مدت بسیار بسیار کوتاه تر از قبل آشفته و ناراحت کرد. یه تفاوتی که با قبل کردم به لطف خدا و استادی شما، اینه که ناراحت و پر از تشویش میشم ولی مایوس نه. اونم به لطف حضور خدا و صدای توحیدی شما توی بک گراند ذهن و تفکرات و باورهام شده.
این بار بعد از ناراحت شدنم به جای وا رفتن و منجمد شدن، فکر کردم که خدا میخواد چی بگه بهم و فکر کردم. پر از افکار ضد و نقیض شدم و فکر کنم همه بدونن که افکار و باورهای مخرب چه بلایی سر ادم میارن.( ما بین صحبت هام بگم، احساس میکنم این روز شمار تحول خیلی ملایم و بخش بخش داره تغییرم میده) یعنی فصل اول حال و احساس خوبم رو بیشتر کرد و مدارم رو بالاتر برد. اما از وقتی اومدم فصل دو خیلی عمیق تر به هر ترمز و پاشنه آشیل و افکار مخربی که جلوم میرسه، نگاه می کنم و خدا خیلی روشن و واضح باهام صحبت می کنه و تیشه رو میده دستم و میگه بیا این ورو ببر، بیا اینجا از این طرف ریشه رو بزن.
و زیبایی این ماجرا اینه که اینها فقط یک افکار منحصر بفرد نیستن که در کنار یه ترمرز و باور مخرب خیلی بزرگ کلی باور و عادت مخرب رو ه نشونه می گیره. خدایا سپاسگزار حضور تو توی زندگیم، وجود خودم، حضور استاد عباسمنش، مریم خانم شایسته زیبا، زیبا و همیشه زیبا و همه دوستانم توی سایت عباسمنش دات کام هستم.
استاد! دیگه من چی بگم آخه. ولی میگم :)
من بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم و فکر کردن اومدم گفتم ببین عزیزم یادته بار اولی که با استاد عباسمنش شروع کردی و روزها و ساعت ها تنهایی میرفتی کوه و جلوی همه افکار مخرب، باورهایی که سالیان سال به خوردت داده شده بود و همه آدمهایی که جلوت وایستاده بودن بخاطر این کارت ایستادی و خیلی متعهد و شجاعانه تنهایی رفتی بالای کوه، مسیرهای به ظاهر ترسناک رو انتخاب کردی، از حضور هیچ مردی نترسیدی، به حرف هیچکسی گوش نکردی ووقتی صدای ذهنت بلند میشد که بیا الان همین جا میان جلوی دهنت رو میگیرن و باقی قضایا، بعد که این افکار مییومدن و منو می بردن بیمارستان و هزار فکر بیمار دیگه ای محکم جلوش وایسادم و گفتم خدا هست یا نیست؟
خدا کمکم میکنه یانه؟
خدا قوی تر از تمام آفریده هاش هست یانه؟
اختیار همه مون دست خدا هست یا نه؟
میخوام یه بار تکلیف خودم رو روشن کنم. یا خدا هست و همیشه کمکم میکنه برخلاف باور اکثر انسان ها که خیلی منطقی حمایت و هدایت خدا رو منحصر به وقت های خاصی می کنن یا که نه بقیه درست میگن و حرف های اونا رو باور میکنم.
رفتم و رسیدم بالای کوه و خدا میدونه اون لرزش و سرخوشی و سرمستی من که میرسیدم اون بالا فقط بخاطر بالا رفتنم نبود، میوه شیرین ایمانم بود. نزدیک شدن به خدای زیبا و قدرتمندم بود. اون حس عاشقانه وپرستش من نسبت به فرمانروای کل عالم بود.
خلاصه اومدم و دو سه شب قبل که نگران و ناراحت بودم، گفتم کوه یادته این بار این قضیه رو هم بسپار به خدا. بدون شک خدایی که توی قضیه قبلی خودش رو نشون داد، بازم خودش رو نشونت میده.
به خدا اعتماد کردم و این چند روزه با سعی و تلاش زیاد جلوی ذهنم وایسادم و البته باید بگم کامنت یکی از دوستان الهی در سایتم که راجع به درست شدن گلس گوشیشون و محو شدن رد شکستگی با قدرت ذهن نوشته بودن خیلی خیلی کمکم کرد. با خودم گفتم وقتی کسی تونسته این کارو بکنه منم میکنم.
با این فکر خوابیدم و صبح که بیدار شدم با خودم گفتم باید روی باور توحیدی کار کنم خیلی زیاد. رفتم توی سایت و روی فایل روز سی و چهارم کلیک کردم و…….
توحید عملی قسمت دوم اومد بالا.:)))
دیگه تعجب نمی کنم. اصلا درستشم همینه.
الان دو روز ازش گذشته و بهتون میگم ایمانم و کنترل ذهنم جواب داد و ایمان من به خدا و باور توحیدیم چند پله رفت بالا.
من توی راه صعود به سمت خدام و استاد این رو مدیون شما هستم.
کلی عشق و انرژی میفرستم به شما، خانم شایسته و همه همکارهاتون و دوستان الهی عباس منشی.
خدایا! شکرت. خیلی دوستت دارم.
با سلام . استاد عزیزم ممنون بابت فایل های عالی که رایگان در اختیار ما میگذارید.خدا کنه بتونیم عمل کنیم به این آگاهی های ناب الهی.ممنونم❤️😘🌹
منم یکی از آدم های هستم که شرک خفی دارم در وجودم😑. از خدا میخواهم کمکم کنه میزان این شرک رو کم و کمتر کنم🙏.کار آسونی نیست ولی اگه از خودش بخوام کمکم کنه ؛مثل آب خوردن برام آسون میشه .خدا جونم اولا شکرت بخاطر نعمت های که دادی و هر روز توی زندگیم وارد میکنی و من یادم رفت بگم ممنونم.😘
خدایا امشب دلم می خواد باهات راحت حرف بزنم، خدایا میشه برام بچه ی سالم و زیبا و باهوش وخوش قامت بشی🤱 ، خدایا برام یک همسر با اعتماد به نفس عالی و مقتدر و خوش قامت و عاشق و زیبا و شجاع و توحیدی و ثروتمند شو👫، خدایا برام ی سلامتی و خوش تیپی و خوشگلی و اخلاق عالی و شادی همیشگی شو💃، خدایا برام یک خونه نه چندین خونه ی زیبا و شیک و مدرن در بهترین نواحی شو🏘️🏢💒🏡، خدایا برام آرامش و عشق و شادی و ثروت و سلامتی و حال خوب شو💰💸.یا وهاب و یا وهاب و یا وهاب.❤️
یارفیق و یارفیق و یارفیق. 😘
بنام خالق یکتا
سلام خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته و همه دوستانم.
خداوند رو شاکرم که برگ ۳۴ سفرنامه رو شروع کردم.
شرک به خداوند.
چیزی که اگه دقت کنیم همه جا با ما بوده
و من باید خیلی رو خودم کار کنمو ایمانم رو قوی کنم تا بتونم تشخیص بدم.
یادمه همیشه تو ذهن این بود که قرآن و اسلام و دین خوبه ولی نوع فهمیدنش نسبت به دوران قدیم الان فرق کرده.
از صدای قرآن گرفته که در مراسم تشییع میشنیدیم و رسم و رسوممذهبی دیگه
که درکش سخت بود.
و من همیشه میگفتمدوست دارم این مسائل رو با مزاج و آگاهی ها و قابل درکبودن دوره جدید بشنوم که خدا من رو به سمت استاد هدایت کرد.
چرا که الان دیدم به قرآن و خدا خیلی تغییر کرده و داره میکنه.
چرا باور های اشتباهم رو میفهمم و واسم هی روز به روز در میاد که کدوم باور هاممن رو از پیشرفت و خواسته هام دور میکنه.
و یکجورهایی ترمز هام در میاد.
و اینکه خدا همیشه در دستراس هست و میشه ازش کمک خواست.
خدا رو شکرمیکنم که در بهترین مسیر هستم.
خیلی خیلی دوستتون دارم.
ممنون از استاد عزیزم.
❤❤❤❤❤❤💐💐💐
درود برشما استاد عزیزم
و همراهان گرامی سایت🌹
استاد چقدر این فایل خوبه وای اشکم دراومد و چقدر دلی بود و چقدر با تمام وجودتون حرف میزدید و کاملا حسش کردم
آنچه از دل براید لاجرم بر دل نشیند
چقدر قشنگ گفتید که ایمانمون فقط به خدای خودمون باشه نه ادما ن اطرافیانمون
ایمان واقعی خدایی که واحده و فقط فقط اونه که همه جا هوامونو داره و اگر باور داشته باشیم بهترین زندگی در این دنیا و اخرت داریم
خوده خداوند میگه بخوانید مرا تا اجابتتان کنم
خدایا شکرت کلیدش همینجاست که به من ایمان اورند و هدایت مسیر را بپذیرید وای استاد الان ساعت یک شب هست و اینجا من انقدری حالم خوبه با شنیدن این فایل رفتم رو هوا و چقدر حس قدرت میکنم ک وقتی باور میکنم خدایی دارم که همه جا حواسش بهم هست و هر چی بخوام بهم میده
استاد ازت ممنون بابت مثال های قشنگی که میزنین بابت تمام حرفا سخنانتون عاشقتم
مراقب خودتون باشید
در پناه الله یکتا شاد باشید🌹
سلام به استاد عزیزم بسیار سپاس گذارم که امروز هم هدایت شدم به این فایل این فایل نشانه امروز من بود و واقعا انگار برای من ساخته شده بود استاد جانم من میخوام یه کاری که در راستای کار خودم هست رو شروع کنم و اطلاعات بیشتر نیاز داشتم که باید از کسی یاد میگرفتم و من اون آدم رو داشتم خیلی برای خودم بزرگ میکردم به لطف الله مهربانیها هدایت شدم به نشانه امروزم و واقعا به بهترین شکل من رو هدایت کرد واقعا این حرف پیامبر که گفتید شرک مثل راه رفتن مورچه روی سنگ سیاه در دل تاریکی شب هست خیلی خیلی درسته و من اگه این فایل رو نمیدیم اصلا متوجه نمیشدم با اینکه من قبلا این فایل رو نگاه کرده بودم ولی با دیدن دوباره به اشتباه و شرک خودم پی بردم که خدارو شکر میکنم که اول راه این موضوع رو فهمیدم استاد جانم باز هم از شما بسیار سپاس گذارم که دستی از دستان خداوند هستی که به کمک من اومد تا به اشتباه خودم پی ببرم
به نام مهربان پرودگارباسخاوتم که جهان هستی رو با قوانین ثابتش آفریدتامن خالق تجربیات خودم باشم
سپاسگزارم ازاستادعباسمنش عزیزم که باراه اندازی این سایت موجب شدتامن شرک روبشناسم چون ازکودکی فکرمیکردم همین که دینم اسلام هست پس مشرک نیستم
سالها به دنبال حقیقت بودم وهمیشه درجستجوی معنی واقعی موءمن بودن
اماپس از سی و اندی سال تواین سایت وباآگاهی های استادعباسمنش عزیزم فهمیدم هرنوع وابستگی به غیرازخدا،یعنی شرک،هرنوع دلسوزی یعنی شرک ،هرنوع کنترلی، یعنی شرک ،هرنوع قضاوتی یعنی شرک،بقول استاد که از حضرت محمدنقل میکنن که شرک در دل مومن همچون مورچه ای سیاه در دل تاریکی شب پنهان هست
من پراز شرک مخفی هستم وخودم بیخبرم
هرجا که چشمم به تشویق و تایید دیگران بود یعنی مشرک بودم،هرجا که امیدم به وامو ،مدیرمو رئیسمو، رئیس بانک بود یعنی مشرک بودم،هرجا که نگاهم به دست دیگران بود تاکارمو راه بندازن یعنی مشرک بودم
من به دنبال تقویت هر رابطه ای بودم اِلا مهم ترین رابطم که رابطم با مهربان پروردگارباسخاوتم هست
حالا تمام تمرکزم رو تقویت این رابطس،هرچند باز هزاااران بار در طول روز به خودم میام میبینم که ازاین اصل بزرگ زندگیم دور شدم اما همینکه دراین مسیرم و تلنگرام از زمانهای دیگر بیشتر هست یقین دارم که به مقصد که ماریای توحیدی بودن هست ،قطعا میرسم
استادچقدر خوب ارتباط خداوند رو باهمه چیز برامون بازگو کردیدمن دوست دارم خداوند عشق باشه دررابطهام 🥺خداوند مشتری باشه در کسب و کارم،خداوند اعتبارم باشه در ارتباطات اجتماعیم ،خداوند شجاعت باشه درقلبم ،سلامتی باشه درجسمم،آرامش باشه درروحم،خداوند ثروت باشه در کسب و کارم
من میخوام که تقویت کنم مهمترین ارتباط زندگیم رو که اون تقویت ارتباط با خداوندم هست
خدایا قلبم برای توبازهست بیا وتوقلبم بنشین ،من متعهدم که درسال جدید ازخودم یک ماریای توحیدی بسازم
وخداروشکر با بودن دراین سایت و مرور این آگاهی ها و نتعهدبودن درانجام تمرینات و تمرکز کردن روآگاهی ها و پیداکردن شرک وتوحید تو لحظه های زندگیم وتقویت توحید
میتونم به هدفم برسم
دوستتون دارم
درپناه عشق الهی توحیدی باشیم💚
بنام خداوندی ک هرلحظه درحال هدایت ماست😍
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت عزیزانم
باخداباشوپادشاهی کن
بی خداباشوهرچه خواهی کن
خدایاشکرت ک دل ازهمه آدمابریدم وایاک نعبدوایاک نستعین شد راهم
خدایاشکرت ک فهمیدم مشرک بودم وب غیر وابسته بودم وهربارک ازدیگران خواستم ب بدترین شکل زمینم زدن وبارهاوبارهااتفاق افتاد تا آخرین بار جوری زمین خوردم ک همه چیزوفهمیدم فهمیدم بایدفقط امیدم ب خداباشه فقط خداروببینم فقط ازخودش بخوام ووقتی ازخودش خواستیم محکم دستموگرفت ورهانکرد ومنم تانفس میکشم یکتاپرست میمونم وراهشو میرم وازخودش میخوام ک کمکم کنه ک بتونم تواین مسیر بمونم وراه درستوادامه بدم خدایاعاااشقتم
استاداین فایلاتون الماسه اونم ازنوع کمیابن اصن کم یاب چیه نایابه فقط تواین سایت الهی پیدامیشه
درپناه الله یکتاشادوپیروزوموفق باشید🥰😍😘
سلام معلم عزیزوهم دوره ایهای گرامی :اومدم حس وحال خوب این روزامو بااین کلاس درسم بازگوکنم من واقعا دارم توی مسیر میام الن دیگه حس میکنم الن دیگه ناراحت نمیشم پولم دست مشتریه به جای حرص خوردنش یکم مکث میکنم به بارون نگاه میکنم باخدا حرف میزنم وحالم که خوب شد میزارم کنار اون فکررو وبه ادامه زندگیم میپردارم بادخترم بدومیکنم ازداشتن آب گرم توی زمستون شکر میکنم ازداشتن جاروبرقی که کارمو زودترانجام میدم شکر میکنم و……درآخرم خدا دستشو نشونم میده مشتریم شماره کارت میخواد ومنم باشکرگزاری میفرستم براش وبلافاصله پولم میاد توی حسابم به این لذت وآرامش خیلی میجسبه مثل قهوه توی هوای سرد قبلا همش گیربودذهنم استاد اما الن توی خواب هم باخودم میگم فرکانستو درست کن فکر خوب بکن چی میخوایی همونوفکرکن 😅😅😅خدایا بیشترمیخوام نشونه بیشتروبیشتر ممنونم بابت این امکان یادداشت گذاشتن اونم یادداشت همچین حالو هوایی بازم ممنون
به نام خدای یکتا وبی همتا
روز ۳۴ روزشمارتحول
توحیدعملی
چه اسم قشنگی داره این فایل! معنیش چیه؟! یعنی بتونی توحید رو در دقایق زندگیت پیاده کنی .به این صورت که اعتبار هرچیزی رو به خدای خودت بدی نه به عوامل بیرونی .البته که در قران اومده هر خیری به تو برسه از طرف خداس و اگه شر برسه از خودته ، در واقع از فرکانسته .پس نتیجه میگیریم خدا با خیر کاملا موافقه ،همچنین کمکممون میکنه در این راه پر برکت .
هرچی بیشتر در مسیر قدم برمیدارم ، لزوم این نگاه توحیدی رو بیشتر درک میکنم .وقتی میخوام کارم جایی انجام بشه ، فقط باید به الله توکل کنم و از اون بخوام اگه ادما اون کارو برام انجام دادن ازشون تشکرمیکنم واگه انجام نشد باید دیدگاهمو رو حالت مثبت تنظیم کنم و بگم الخیرفی ماوقع .در کل نگاهم به خداوند باشه ونه به دست بندگانش..اگه اون کارم اونجا انجام نشد ناراحت نشم و مطمئن باشم خدا از دست دیگه ای قراره کار منو راه بندازه فقط باید بتونم در حس خوب بمونم و در فرکانس سپاسگزاری؛ در این صورت زودتر به خواسته میرسم.