توحید عملی | قسمت ۲ - صفحه 9 (به ترتیب امتیاز)

1138 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مصطفی ابوطالبی گفته:
    مدت عضویت: 581 روز

    سلام و درود خدا بر بهترین استاد

    سلام و درود خدا بر خانم مریم شایسته بزرگوار

    تازه شروع کردم به گوش دادن به فایلهای توحیدی که نشانه ای شد برام قسمت دومش دیشب که باعث شد تمام ده فایل رو گوش دهم

    وقتی که به گذشته ام اون زمانهایی که نوجوان بودم و هنوز با شما اشناییت نداشتم فکر میکنم اون زمانهایی که داماد شدم و روی زنم و خوانواده همسرم و مخصوصا پدرم حساب باز کردم جوری از اونها ضربه خوردم که الان با گوش دادن به فایلهای شما متوجه میشم چقدر شرک تو درونم بوده

    شکست دوتا زندگی

    شکستها در کسب و کارهام

    فقط و فقط این بوده که روی ادمهای اطرافم و مخصوصا روی پدرم خیلی حساب باز میکردم

    همیشه تکیه گاهم پدرم بود و روی اون حساب باز میکردم و متاسفانه هنوز هم این شرک رو در درونم حس میکنم

    یادمه وقتی که در کارخانجات شیشه به عنوان نیروی انتظامات بودم من عموی زنم وعدها بهم داده بود که تو بیا من اونجا هواتو دارم هر چی خواستی اشتباه کن اصلا غمت نباشه و زنم بهم میگفت اون اونجا گردنش کلفته هواتو داره و ازین حرفا وقتی که توی سایت ایینه داشتم گشت میزدم دیدم رییس کارخانه اومده برا بازدید و رفتم جلو تا کمر براش خم شدم و یادمه تو اون کارخونه از قسمت نگهبانی انصراف دادم و رفتم مکانیک و بعد دوماه منو انداختن بیرون و یادمه دم در نگهبانی ایستاده بودم که رییس کارخانه اومد و التماسش کردم که دست منو بگیر اون وعدهای پوچ بهم دادو دیگه هم راهم ندادند و زندگیم رو از دست دادم و همش اشتباه میکردم سر کار و میگفتم اشکالی نداره فلانی هوامو داره و چه ضربهایی ازش خوردم

    وقتی که به گذشتهام فکر میکنم که خودم رو زیر پا میگذاشتم بخواطر دیگران و خدا رو نمیدیدم و شرک داشتم و هنوزم تو خیلی از جاهای زندگیم همینطوره مخصوصا زمانهای سخت زندگیم

    هیچ وقت روی خدا حساب باز نمیکردم و هرچی داشتم زمینم کارم زنم پول هر چی داشتم از دست دادم و به قول شما استاد سپاسگذار خداوندی هستم که با تو گوشی هایی که به من زد باعث شد باد سرم بخوابه و بیام تو این مسیر زیبای الهی تا خودم رو پیدا کنم

    اما از وقتی که با شما اشنا شدم خیلی تو موضوع توحید بهتر شدم با اینکه هنوز هم میدونم شرک دارم ولی مثل قبل نیست

    هر جا اتفاق خوبی برام میوفته خدا رو شکر میکنم هر جا اتفاق بدی برام میوفته میگم حتما حکمتی توش بوده

    مشکلی ندارم بخواطر گذشته سختی که داشتم

    بخواطر ضربهایی که از افراد توی زندگیم خوردم

    خدا را سپاس میگویم که اگر توی سن 20 سالگی همش درگیر دادگاه بودم و جنگ و دعوا با خوانوادم اینا همش به من کمک کرد که بیام تو مسیر

    اینا به من کمک کرد و خواسته رو در من شکل داد که همفرکانش بشم با شما استاد و حرفای خداوند که از زبون شما میاد

    من بابت سختیهایی که کشیدم خوشحالم وقتی که به گذشته فکر میکنم وقتی که رفیقام رو میبینم و مردم و خوانوادم رو میبینم و به حرفای شما میرسم به خودم میگم مصطفی ببین اونا اگه اطلاعاتی که تو داشتی و مسیری که تو توش هستی بودند الان وضع مالیشون روابطشون و حالشون اینجور نبود و تو درسته که الان ثروت و پولی که اونا دارن تو نداری مهم اینه که مسیری که تو توش هستی اونا نیستن اونا هردم بیل زندگی میکنند و شاید از قانون اونجوری که تو فهمیدی اونا سر در نیارن

    میخوام بگم من اگر به حرفای شما عمل کنم با اینکه الان 31 سالمه و حساب بانکیم 20 ملیون هم توش ندارم میتونم به درجات عالیی برسم که حتی اونا تو رویاهاشون هم نمیتونن ببینن

    اره من درسته هر چی داشتم از دست دادن ولی تجربهاش دارم و اومدم تو مسیری که پر از یاد خدا هست و نعمتها اینه ثروت اینه همه چیز

    من به نظر خودم ثروتمندم چون با شما هستم استاد

    چند سال پیش قران به سر میگرفتم و همه چیز رو تقدیر میدونستم اما امروز افکار و باورهای من هست که باعث میشه خدا منو ببخشه یا نه خودم هستم نه دیگران خودم خودم رو هر موقع ببخشم خدا هم میبخشه نیازی نیست حالا حتما اون احساسهای گناه رو تو درونم نگهدارم تا شب قدر

    و سپاس خدایی که کمکم کرد تا بتونم بنویسم

    و سپاس خدایی که مرا افرید و تو این مسیر زیبا قرارم داد

    و سپاس خدایی که با شما استاد با درخواست خودم اشناهم کرد

    سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    عاطفه نوری گفته:
    مدت عضویت: 2004 روز

    به نام الله یکتا تنها قادر مطلق رب عرش عظیم پروردگار بی همتا

    الحمدلله رب العالمین…

    سلام و درود و عرض ادب و احترام خدمت استاد عزیزم و همچنین خانوم شایسته نازنین الگو زیبای من

    این وظیفه ی من است که با هر اگاهی و اتصالی و درک و مفهومی از این فایلهای توحیدی مقدس بیاییم و ادای احترام و عشق و محبت و قدردانی کنم…

    ممنونم ازتون استاد عزیزم

    سپاسگزارم ازتون بینهایت برای این همه اگاهی و اموزش نگاه توحیدی که من در حال درک کردن و فهمیدنش هستم و هرچند شرایط سخت تر من نگاهم توحیدی تر و با توکل بر الله عزیزم ادامه میدهم این مسیر مسیر خوشبختی و سعادت بینهایت است…

    خیلی خوشحال و سپاسگزارم ک در حال درک نگاه توحیدی ام و این نگاه در من ریشه دوانده و مهم ترین نشانه اش هم نداشتن ترس و مهم نبودن نگاه دیگران و تکیه نکردن بر کسی

    تنها و تنها در تلاش هستم به وجود الهی خودم تکیه کنم و به هیچ عنوان به هیچ عامل بیرونی وابسته نباشم و این یعنی جهاد کردن تلاش کردن و تقوی کردن…

    استاد عزیزم بارها شده از اطرافیان و عزیزانم تحسین و تمجیدها شنیدنم و حتی گفتن ک من تا ابد پشتت هستم مثل کوه و من در ذهن خودم اعتبار به خدای یکتا دادم و گفتم اعتبار به خداست برکت خداست و نشانه های لطف و رحمت خداست و این یعنی یکتا پرستی و وابسته نبودن به هیچ عامل بیرونی و من این گفت و گوهای ذهنی رو نشانه های درک توحید و عمل کردن توحید میدانم و اموزشهای شما استاد عزیز و خالصم

    بینهایت سپاسگزارم

    بینهایت تحسین میکنم

    بینهایت قدر دانم

    و بینهایت هرروز تسلیم ترم و متواضع ترم در این مسیر…

    استاد عزیزم من این گفت گوهای ذهنی و باج ندادن و حساب نکردن روی ادمها رو برای خودم یک پاداش بینهایت میدانم و این یعنی نگاه من در حال توحیدی شدن هست یعنی رشد توحید در وجودم نترسیدن باج ندادن و این جوانه زدن باور و تفکر که خداوند کافیست

    ایا خدا برای بنده اش کافی نیست؟!!

    و توکل کردن بر خدا و تکیه بر لطف و رحمت الله…

    ایاک نعبد و ایاک نستعین…

    الهی صد هزاران بار سپاس که من متعهدترم و قوی تر در حال ادامه دادن و جهاد کردن

    الهی صد هزاران بار سپاس برای این مکان مقدس عزیزم سایت توحیدی ام

    الهی صد هزاران بار سپاس من همواره در حال صلات هستم و از صبر و صلات کمک میگیرم و نیروی الهی در وجودم جاری میشود

    الهی صد هزاران بار سپاس خداوند برایم کافیست

    الهی صد هزاران بار سپاس هیچ موجودی هیچ انسانی هیچ قدرتی نداره و تنها تنها قدرت از اوست رب العالمین الله یکتا پروردگار عزیزم

    الهی صد هزاران بار سپاس ک تمام وجودم وابسته به الله هست و این مسیر و چنگ زدن به ریسمان الهی

    الهی صدهزاران بار سپاس که من در حال تلاش و تقوی هستم…

    استاد عزیزم خیلی دوستتون دارم و متعهدم برای توحیدی تر شدن و الگو گرفتن بینهایت از شما و خانوم شایسته عزیزم و مومنان هدایت شده بینظیر و درخشان در این سایت الهی….

    اصل همینجاست اصل و اساس خوشبختی زندگی حال خوب همینجاست ولاغیر…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    فاطمه بهرامیان گفته:
    مدت عضویت: 801 روز

    به نام خدایی که به تنهایی کافیست.

    سلام به اساتید عزیز ودوستان .

    روز 34 سفر.

    عاشق فایلهای توحید عملی هستم بعد از گوش دادن حس ارامشی بهم دست می ده که با هیچ چیز در دنیا عوضش نمی کنم.

    حساب کردن روی خدا ودل بریدن از غیر خدا چه ارامشی چه اطمینان خاطری به ادم می ده اگر بتونم انقدر در این مسیر پیش برم وایمانم رو تقویت کنم که به کسی جز خدا دل نبندم و در همه حال از خدا کمک بخوام و روزیم رو از خدا درخواست کنم واز بود ونبود مشتری نترسم دنبال وام وقرض برای گزران زندگی نباشم از فلان رییس وفلان مسول نترسم اگه سلامتی رو وعشق رو از خدا درخواست کنم ان وقت هست که اروم هستم ومطمئن ان وقت هست که شب ارام می خوابم وصبح ارام بیدار می شم بدون نگرانی.

    وخداوند زندگی من رو در دستان خودم قرار داده من رو خالق افریده وزندگیم رو در دست باورها وفرکانسهام قرار داده.

    وتوحید یعنی همین یعنی قدرت رو به خدا وباورهای خودمون بدیم نه هیچ کس وهیچ چیزی.

    خدایا شکرت که هدایتم کردی ومرا در این مسیر توحیدی قرار دادی.

    استاد ومریم عزیز سپاسگزارم.

    در پناه خدا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    رسپینا گفته:
    مدت عضویت: 1744 روز

    سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و خانم شایسته و دوستان گرامی

    اولین رد پایی هستش که میخوام تو سایت بذارم

    خدای من چقدر دیر شناختمت

    چقدر بزرگی

    چقدر رئوف و رحیمی

    چقدر رحمانی

    چقدر دوستت دارم

    چرا چندین و چند سال تو وجودم باهات دعوا داشتم که منو نمیبینه

    اگه میبینه چرا وضعیت زندگیمون اینه

    چرا من حالم با این خدا خوب نیست

    به فاصله هشت ماه پدر و مادرم رو از دست دادم و شدم شاکی تر از همیشه که چرا منو بی پناه کردی

    یادم نبود و بلد نبودم که پناه خودت بودی و هستی و خواهی بود و من اشتباه میکردم

    منظره پشت سر استاد حالمو خیلی خوب کرد

    خدایی که استاد داره ازش حرف میزنه خیلی فاصله داره با خدایی که من میشناختم

    زمان زیادی نیست اینجام ولی خیلی خیلی حالم بهتره

    سعی میکنم دیگه نق نزنم و خوبیها و نکات مثبت اطرافیانم رو ببینم

    در عرض چند روز اول که کار خاصی نکردم و فقط آموزه ها رو گوش کردم و تمرین ستاره قطبی رو یکی دو روز طبق مطالبی که از کامنتهای دوستان دریافتم انجام دادم

    یکی دوبار یه همزمانی هایی اتفاق افتاد که من برق از سه فازم پرید

    واقعا هاج و واج مونده بودم

    چون استاد فرموده بودن حواستون به نشانه ها باشه

    نشانه هایی که دریافت کردن حالمو خیلی خیلی خوب کرد

    درسته اول راهم و از دوره ها فعلا نتونستم خرید کنم ولی از مطالب رایگان و کامنت دوستان و مطالب عقل کل استفاده میکنم و به امید خدا به زودی میام و از نتایج بزرگترم مینویسم

    عاشقتم رب من

    عاشقتم عزیز دلم

    چرا زودتر خودتو نشونم ندادی

    نذار ازت دور بشم

    چه روزهایی که بدون بودنت از عمرم تلف شده

    دستمو محکم بگیر و رهام نکن

    درسته خیلی مشکلات و سختی ها دارم و بخاطر باورهای خودم ازت دور افتادم و خودم عامل ایجاد سختی ها و مشکلات ک قرض و بدهی و مستاجری و … هستم

    اما اما اما من تو رو دارم که حلال تمام مشکلاتی

    تو رو دارم که از پدر و مادرم به من مهربونترین

    تو رو دارم که عاشق منی و منم عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    سيد علي خباز گفته:
    مدت عضویت: 3566 روز

    سلام به استاد عزیز

    خیلی عجیبه که وقتی به مشکلی میخورم فایلی آماده میشه مربوط به همون قضیه و به خاطرش خدارو شاکرم

    من توی کارم یه هدفی گذاشته بودم برای این ماه که بتونم به اندازه یه مبلغ خاصی فروش داشته باشم و خیلی خوب در راستاش تلاش میکردم

    چند روز مونده بود تا سر ماه، من با مقدار فروشی که باید میرسیدم فاصله زیادی داشتم اما مطمئن بودم که به اون مقدار میرسم، چرا؟؟ دلیلش خیلی مهمه

    من با چندتا از مشتری ها صحبت کرده بودم و قرار بود که پول رو تا چند روز آینده واریز کنند و فقط یه صحبت نهایی لازم داشت، منم پیش خودم گفتم که بالاخره هرجور که شده این چند نفر پول رو واریز میکنند و من به هدفم میرسم اما نکتش اینه که من توی ذهنم توکل و تکیه ام رفت روی اون چندتا مشتری

    و چند روز بعد اتفاقی که افتاد هیچ کدوم از اون ها پولی واریز نکردند و من موندم و همون فروش کم

    راستش رو بخواید بعد از این اتفاق حالتم منفی شد و واقعا ناراحت و عصبانی بود برای چند ساعتی اما بعدش از اونجایی که این باور رو داشتم که هر اتفاقی میوفته حاصل از فرکانس های ماست از خودم پرسیدم چرا این اتفاق افتاد؟ و بعد خودم جوابش رو پیدا کردم

    من در اول کار تکیه ام رو خدا بود و خدا هم مشتری هارو برام جور کرد اما به محض اینکه تکیه ذهنیم از خدا برداشته شد و روی مشتری ها رفت مشتری ها کنسل شدند و بعدشم که این فایل روی سایت قرار گرفت

    خداروشکر میکنم که با این اتفاق درس خوبی گرفتم و با توضیحات استاد این درس کامل تر شد

    فهمیدم که فقط باید به خدا توکل کرد و فقط از اون خواست و به نظرم دلیل اینکه به بیشتر خواسته هام نرسیدم ایمان نداشتن به خدا بوده

    میدونی آدم به زبون خیلی چیزارو میگه و میدونه اما اینکه بتونه اجراش کنه و با تمام وجود درکش کنه باعث میشه نتیجه بگیره

    از استاد خوبم ممنونم که مطالب ازشمندی رو برامون آماده میکنه و خداروشکر میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    الهام گفته:
    مدت عضویت: 2833 روز

    بنام الله یکتا

    سلام

    توحید عملی 2

    شرک در دل مومن مانند راه رفتن مورچه بروی سنگ سیاه در دل تاریکی شب پنهان است .

    وقتی آدم توکل اش به خداوندباشه :

    نیازی به توجه واحترام مردم ندارم.

    وقتی خداوند را به عنوان تنها منبع برکت و رزق وعلم رافراموش کنم وآدم ها را در ذهن ام بزرگ می کنم یا فکر می کنم که یک آدم خاص به خاطر اوضاع مالی خوبی که داره یا …..وآن آدم خاص می تونه برای من کاری بکنه وخودم خوارو ضعیف بکنم …در انتها اتفاقات خیلی بدی رخ میده.

    چقدر این تیکه حرف استاد را دوست دارم:

    من یاد گرفتم که درزندگی ام روی آدم ها حساب نکنم هیچ وقت .

    من از انسانها تشکر می کنم بخاطر محبتی که به من دارند،اماهیچ وقت فکر نمی کنم که آن محبت ها از طرف آدم هاست، آن محبت ها را من دستی از طرف خداوندی می دانم که خدا داره ازاین طریق به من محبت میکنه ومن همیشه سپاسگذارو سجده کننده ی پروردگار خودم هستم ، کسی که کیهان را خلق کرده ، کسی که جهانیان راخلق کرده.

    من تجربه ی تلخی در مورد حساب کردن روی آدم ها دارم . تجربه ی که هیچ وقت یادم نمیره . واقعا باچشم های خودم دیدم که چطور وقتی روی کسی حساب می کنی ( شرک می ورزی ) آن آدم به طور عجیبی تغییر رفتار میده و اتفاقات خیلی بدی رخ میده .

    من از عزیزترین و نزدیک ترین آدم زندگی ام لطمه خوردم فقط به خاطراینکه روی خدا حساب نکردم وشرک ورزیدم .

    هربار که سراغ این فایل های توحید عملی می آیم مدام به خودم متذکر میشم که حواسم باشد که نه روی آدم ها حساب کنم و نه روی خودم و از هییچ کس توقع و انتظاری نداشته باشم .

    خدایا هدایتم کن که فقط روی توحساب کنم و فقط به قدرت تو وابسته شوم ووابسته باشم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      فاطمه پورهدایتی گفته:
      مدت عضویت: 1539 روز

      سلام الهام جان،

      نکته های خوبی رو گفتین، منم وقتی این فایل ها ی توحیدی رو از استاد می بینم انگار خدا اون لحظه داره باهام حرف میزنه،منم تو زندگیم خییییییییلی اشتباه کردم، چون خدا رو کم رنگ و دیگران رو پر رنگ کرده بودم.

      خدا رو شکر که منو تو این مسیر قرار داد و با بچه‌های یکتا پرست آشنا م کرد.

      آرزو می‌کنم که موفق باشین و شاهد موفقیت های همدگه تو این مسیر یکتا پرستان باشیم،🤲✨🌺🌺🌺

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    سعید راد گفته:
    مدت عضویت: 1450 روز

    🟨به نام خدایی که فرمانروای مطلق هست🟨

    امروز هدایت شدم به فایل های توحیدی و این دومین فایل توحیدی امروزم بود و میخام این مسیرو ادامه بدم

    خیلی حس خوبیه خیلی ارامش خاصی داره از این که میتونی هرلحظه تو بغل خدا باشی و یه پدر مهربون که برای بچه ش هرکاری میکنه باشه

    چه نکته هایی که تو این فایل گفته شد که جرو فایل های رایگان نبود و من اولین نفری بودم که میخریدمش

    چه واقعیت هایی گفته شد که برای خود من و هرکسی که میشناسم چندین بار تکرار شده بود

    تو این فایل انگار استاد سر میز غذاخوری خدارو به من معرفی کرد

    میخام نکته های اساسی این فایلو رد پایی برا خودم بزارم و در اخر چندتا مثالی که روی غیر خدا حساب کردم و بقیه کردن چی شده

    🟢1.چقد این باورو دوس داشتم که خدا قلب هارو برای من نرم میکنه

    🟢2.خدا راه هارو برای من باز میکنه

    🟢3.فقط روی خدا حساب کن(نه خانوادت،نه دولت،نه مدیر،نه همکار،نه هیچ کس)

    🟢4.حتی روی خودتم حساب نکن

    🟢5.هروقت روی هرکسی یا هرچیزی حساب کنی دقیقا از همون نقطه ضربه میخوری

    🟢6.نکته ی ریزی که استاد خیلییییی خیییلی خوب بیانش کرد که درکش کنیم این ک کلمات مهم نیست اون حس درونی مهمه

    یه وقتایی ممکنه از کسی درخاست کمک کنی ولی این به معنی نیست ک روی اون ادم حساب کردی تو فقط از قانون درخاست که حق طبیعی هر کسیه استفاده کردی

    برای خود من خیلی پیش اومده که مخصوصن از وقتی که قانون درخاستو فهمیدم آگاهانه خیلی درخاست میدادم ولی توی ذهنم امتیاز این ک اون طرف قبول میکرد رو به خدا میدادم و اون ادمو تو ذهنم تنها کسی که میتونس اون درخاست منو برطرف کنه و اگه نمیکرد من بدبدخت میشدم اصلا نداشتم.البته از وقتی که رو خودم کار کردم و اگاه تر شدم

    🟢7.حتی اگه جونت در خطر بود اگه ازت خاستن به خدا فحش بدی بده چون اون میدونه تو دلت چه خبره.دیگه از این خدا مهربون ترم مگه هست ؟

    🟢8.هروقت روی غیر خدا حساب کردی و زانو زدی برا ی دیگری بدون اتفاقات بدیو داری برا خودت خلق میکنی

    🟢9.باخدا باش پادشاهی کن بی خدا باش هرچه خواهی کن

    🟢10.هرچیزی که تو این دنیا و اخرت میخای خدا بهت میده فقط بهش توکل کن و روش حساب کن

    و اما مثال ها:

    زمان خدمتم راننده فرمانده بودم و مثل یه کادری رفت و امد داشتم و با این که سرباز یودم و یه جایگاه بهتری نسبت به بقیه سربازا داشتم و کلا منو انگار جزو سربازا نمیدونستن خلاصه که برو بیایی داشتم ماشین اون پادگان دستم بود توی مهمونی و مراسمای مهم که فرماندرو دعوت میکردن منم دعوت میکردن و هرچی به اون میدادن به منم میدادن و کلا فقط لباس یه سر باز تنم بود ولی اصلا مثل یه سرباز نیودم حتی بعضی از پاسدارا وقتی چیزی میخاستن به فرمانده بگن و نمیتونستن به من میگفتن که بهش بگم و خیلی اعتبار داشتم خلاصه

    من هرروز هفته به همراه خود فرمانده میرفتم پادگان یه وقتایی جمعه نمیرفتم یه وقتایمم باید میرفتم

    یه دوست 12 13 ساله که همسایه روبه روییمونم بود توی یه پادگان دیگه بود که تایمش 24 24 یود

    یعنی 24 ساعت خونه 24 ساعت پادگان

    از یه جایی به بعد از این که هرروز میرفتم و استراحت نداشتم و خیلی تایم زیادی رو اون جا سپری میکردم تصمیم گرفتم برم پادگان رفیقم 13 14 سالم که تو محل زندگیممم بود و خیلی نزدیک تر بود و میگفتم اون جا خیلی بهتره 24 ساعت اون جام و 24 ساعت خونه .با این که من تو خدمتم اصلا پست نداده بودم ولی این جایی که میخاستم بیام باید اون 24 ساعتو طبق یه تایمای مشخصی پست میدادم

    این رفیق 13 14 ساله من خیلی اصرار میکرد که بابا بیا این جا این جا باهم دیگه ایم خیلی خوبه باهم میریم باهم میایم و میگفت من همه کاراتو میکنم من بهترین جارو برات اوکی میکنم اصن هماهنگ میکنم بیای جای خودم چون خودش ( خدمتش اخراش بود) حدودن 5 ماه زودتر از من تموم کرد

    خلاصه که من خیلی روی این حساب کرده بودم و فقط میخاستم برم اون جا که رفیقم کارامو بکنه و 5 ماه آخر خدمتمو این جوری سپری منم و به فکر خودم راحت تر باشم

    من کارامو انجام دادم که حالا همون کاراشم کلی توی مسیر اشتباه بودم و اتفاقای بدی رخ داد انجام دادم

    و جوری شد که با وجود این که وقتی رفتم پادگان جدید از همه سرباز ها پایم بالاتر بود ولی انقد بدخدمت کردم انقد بهم سخت گزشت که حدو حساب نداشت و اون رفیق من ک من روش حساب کرده بودم دیگه خدمتش تموم شده بود و رفته بود و یه سری کارا کرده بود که میخاستن تلافیشو سر من در بیارن

    خلاصه که روی غیر خدا حساب کردن 5 ماه آخر خدمتمو تبدیل کرده بود به افسردگی.دقیقا از عرش به فرش

    پدرم برای خونه جدید یه مبلغ قابل توجهی پول‌نیاز داشت و من بهش قرض دادم و گفت یکماه بهت برمی‌گردونم

    و میخاست با یکی از همسایه هامون وام مسکن بگیره و از اون طریق پول منو بده و خیلی روی این همسایه حساب باز کرده بود چون یه مبلغیو بهش میدادن که با اون طرف نصف میکرد و هرکی قسط خودشو میداد اللن 4 ماه از اون قضیه گزشت و اون وام هیچ وقت جور نشد و کلا کنسل شد

    سرکار قبلیم یه سری کارگر بودن که میخاستن با چاپلوسی و زیراب زنی بقیه خودشونو پیش سرپرست خط عزیز جلوه بدن و بلکه یه کاری بده بهشون ک از خط تولید در بیان و کار دیگه ای داشته باشن(روی سرپرست حساب کرده بودن)

    همونایی که این کارو کرده بودن یه وقتایی سرپرست جارو میداد دستشون و یه وقتاییم باهم به مشکل میخوردن به هیچ جا نرسیدن و بقیه ی کارگرا هم اونارو شناخته بودن و دیگه مثل قبل کسی مایل به حرف زدن باهاشون نبود

    اینارو به عنوان رد پایی براخودم نوشتم

    که رو‌کسی غیر از خدا حساب نکن

    که اگه این کارو کنی با کله میری تو دیوار

    و اگه فقط روی خدا حساب کنی محبوب تر میشی دوس داشتنی تر میشی حتی اگه مخالف بقیه حرف بزنی و عمل کنی یه جور خاصی دوست دارن

    فقط بهش توکل کن و به غیب ایمان بیار که اون باز کننده ی مسیره اون قلبارو برات نرم می‌کنه اخ چقد این باورو دوست دارم

    و خدایی که قلب هارو برات نرم می‌کنه

    وقتی میخاستم راجب کسب و کار لوازم ارایشی که میخاستم راه بندازم توکل کردم به خدا و رفتم از کسایی که تو این حرفن راجب یه سری محصولا اطلاعات کسب کنم انقد با جونو دل توضیح میدادن انقد راحت ادرس کسایی که خرید میکردن و مناسب بودن و میدادن که واقعن قبل این ک من از خونه بزنم بیرون خدا دل اونارو برای من نرم میکرد

    میخام از این به بعد پسر خداباشم و حرف پدرم رو گوش‌کنم

    و این حدیث پیامبرو برای خودم مرور کنم:

    شرک مثل راه رفتن مورچه ای سیاه روی تخته سنگ سیاه در دل تاریکی شبه همین قدر مخفی

    و این که مصاحبه ی انسان های موفق کمک زیادی میکنه تا قانونو بهتر درک کنی

    و واقعا خدایی که این همه قدرت داره و فرمانروای دو عالمه

    چه جوری بعضی وقتا دستمو جلوی بقیه دراز میکنم و به جای این که پیش ارباب برم میرم پیش بقیه؟!

    🟢خاسته های هیچ وقت برای خدا بزرگ نیست و خاسته ها فقط توی ذهن ماست که بزرگه🟢

    هرخاسته ای که داشته باشم براورده شدن این خاسته برای خداوند مثل اب خوردنه و مثل یه شوخی بی مزه

    اقا سعید بدون باکی طرفی بدون چه قدرت عظیمی منتظره توعه که سمتش بری بدون با این همه قدرت و عظمتش همیشه دوست داره و بیشتر از خودت دوس داره که به خاسته هات برسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      عباس همدانی گفته:
      مدت عضویت: 294 روز

      سلام سعید عزیز

      دیدگاهتو خوندم و خیییییلی لذت بردم

      خییییلی خوشحالم که مسیرتو پیدا کردی و بازم تکرار میکنی که یادت نره فقط باید روی خدا حساب کنی

      منم این باور رو خیییلی دوست دارم

      خدا قلبهایی رو برات نرم میکنه

      تو زندگی منم خیلی این اتفاق افتاده و رب العالمین قلبهایی رو برام نرم کرده و کارهایی رو برام درست کرده که اگر تمام مردم عالم هم جمع میشدن نمیتونستن برام انجام بدن سعید جان

      همین مسیری که هدایت شدی رو ادامه بده و روز به روز ایمانتو بخدا قوی‌تر کن تا اتفاقهای فوق‌العاده بزرگتری تو زندگیت رقم بخوره

      سعید عزیز

      یقین داشته باش با توکل و ایمان به رب العالمین تمام آرزوهات برات خاطره میشن

      بهترینها برای شما

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    خوشبخت روزگار گفته:
    مدت عضویت: 3149 روز

    استاد همین الان فایل ارزشمندتون رو دیدم و خیلی درس ها گرفتم از حرف های ارزشمندتون خیلی ازتون ممنونم واقعا براتون بهترین هارو از خداوند یکتا درخواست دارم و ازتون در خواست دارم که لطفا این سریال توحید عملی رو بازهم ادامه بدید تا ما بتونیم زلال تر بشیم و باور های درست تر و سالم تری داشته باشیم.سپاسگزارم از خداوند برای وجود شما و سپاسگزارم از شما برای تهیه فایل ارزشمندتون.دوستون دارم خیلی زیاد:)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    محمد زرین گفته:
    مدت عضویت: 3202 روز

    زیبایی ریاضیات !

    اگر:

    A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z

    برابر باشد با:

    1 , 2 , 3 , 4 , 5 , 6 , 7 , 8 , 9 , 10 , 11 , 12 , 13 , 14 , 15 , 16 , 17 , 18 , 19 , 20 , 21 , 22 , 23 , 24 , 25 , 26

    آیا برای خوشبختی و موفقیت، تنها تلاش سخت کافیست؟

    Hard work=تلاش سخت

    H+a+r+d+w+o+r+k=8+1+18+4+23+15+18+11= 98%

    آیا دانش ما را 100% به موفقیت می رساند؟

    Knowledge=دانش

    K+n+o+w+l+e+d+g+e=11+14+15+23+12+5+4+7+5= 96%

    عشق چطور؟؟؟

    Love=عشق

    L+o+v+e=12+15+22+5= 54%

    خیلی از ما فکر میکردیم که اینها مهمترین باشند؛

    اما نه…!!!

    پس چه چیز 100% را میسازد ؟؟؟

    پول…!!!

    Money=پول

    M+o+n+e+y=13+15+14+5+25= 72%

    اینها کافی نیستند؛

    پس برای رسیدن به اوج چه باید کرد؟؟؟

    نگرش…!!!

    Attitude=نگرش

    A+t+t+I+t+u+d+e=1+20+20+9+20+21+4+5= 100%

    ?اگر نگرشمان را به زندگی، کارمان و … عوض کنیم، زندگی 100% زیباتر میشود!!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2541 روز

    به نام خدایی که حامی منه در مسیر تغییر باورها و افکارم

    با سلام خدمت استاد عزیزم

    خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و از اونها برخوردار

    پیام های این فایل توحیدی برای من که دوست دارم تکرارشون کنم برای یادآوری به خودم بعد از اینکه بارها و بارها نکته برداری کردم :

    1. روی آدم ها حساب نکنم ، بهشون احترام بزرام ازشون تشکر کنم بابت کارهایی که برام انجام میدن اما بهشون وابسته نشم

    2. خداوند از طریق دستانش که همون بندگانش هستن کارهای من رو انجام میده

    3. وقتی که من دارم روی افراد حساب میکنم یعنی دارم شرک میورزم

    4. ما با آدم ها در ارتباط هستیم چون انسانیم و در جامعه ی انسانی زندگی میکنیم اما درون ما مشخص میکنه که داریم روی چی حساب می کنیم

    5. اگر من به خدا توکل داشته باشم وقتی کسی درخواست من رو رد میکنه بهم نمیریزم چون قراره از طریق دیگه ای به خواستم برسم

    6. وقتی به جای خداوند به کسی یا چیزی تکیه میکنم از همون بد جوری ضربه می خورم

    7. وقتی من روی خدا تکیه میکنم درها برام باز میشه و قلب ها برامون نرم میشه

    8.افکار و باورهای من داره اتفاقات رو رقم میزنه نه شانس

    9. وقتی من روی خدا تکیه میکنم کارها خوب پیش میره

    10.یادم باشه روی مردم حساب نکنم روی ودم هم حساب نکنم و فقط روی خدا حساب کنم

    11. ایمان به قلبه نه به کلام

    12. به اندازه ای که خدا رو باور داشته باشم به همون اندازه نعمت ها رو دریافت میکنم

    13. شرک چیزی جز ترس و غم نیست

    14. ارمغان توحید عملی آرامشه

    سپاسگزارم استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: