توحید عملی | قسمت ۴ - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/05/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-05-09 08:17:012024-07-11 10:01:33توحید عملی | قسمت ۴شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام الله هدایتگر
سلام دوستان خوبم
وقتی استادمیگن یک حسی به من مبگه بیام جلودوربین وفایل ضبط کنم چقدرذوق زده میشه واین که گفتن اون خانم به خاطرحسی که استادداشت 3برالرسودکردچقدرایمان منوبیشترمیکنه به توحیدی بودن وتسلیم بودن دربرابرپروردگارمتعال
وقتی تومسیردرست باشی باورهای قدرتمندکننده داشته باشی هدایت میشی به مسیردرست
اخ چقدراین کلمه هدایت رودوست دارم والان استادتمام زندگیش روخداداره هدایت میکنه واوازخداخواسته وچقدراین مدل زندگی کردن بهترین زندگیه ویک زندگیه رویایی والهی
ماخودمون زندگیمون روخلق میکنیم بااین کهشاید95درصدمردم هروفت مسئولان مملکت تصمیم میگیرندمردم هم روی تصمیمات دولت حساب میکنندومیگن بزارببینیم دلارچی میشه سکه چی میشه بعدمن بیام ملکموبفروشم یاملکی بخرم وبارهاوبارهامن اون موضوع رودیدم که مردم منتظرهستندکه ببینن چه اتفاقی دردولت رخ میده تامثلادلاربخرن یاملک بخرن
ولی ماخودمون هستیم که داریم باافکاروباورهامون زندگی خودمون روخلق میکنیم
توحیدیعنی هیچ کس هیچ تاثیری توزندگی تونداره وتوخودت خالق هستی وخداوندزمین واسمان هارومسخرتوکرده
خداوندبرای توکافیست
همه چی دست خودته نه دولت نه ترامپ نه بایدن نه رییس مجلسس فقط خودت
توفقط خداروباورکن توهدایت میشی وبهت گفته میشه
باورکن که خداوندباتوصحبت میکنه وبه قلبت وندای درونت گوش کن واقدام کن وسوال بپرس ازخداوندواوازطریق حسی بهت میگه چکارکنی
الهامات وشهودبه ماارامش میدن اماذهن منطقی هست وحساب کتاب میکنه وتورودچارتردیدودودلی میکنه
ولی الهامات میگه بروونگران نباش من هستم
وقتی بهت گفته میشه که باورداشته باشی گه بهت گفته میشه وخداباتوصحبت میکنه
خداوندبه زنبورعسل وحی میکنه بعدتوکه اشرف مخلوقاتی وازهمه به خداوندنزدیک تری ایاصحبت نمیکنه ؟؟؟!!!!!!!
خدایاماروهدایت کن به مسیرهای بهتروپرازثروت ونعمت
توباتغییرمدارت به شرایط بهترهدایت میشی فقط احساستوخوب نگه داروارام ورهاباش ولذت ببراززندگیت
شادوموفق باشید
سلام و درود، برای دومین بار بود که این فایل رو میدیدم. امروز نشانه ام بود.خیلی عالی و ارزشمند بود برام. گویی با رویدادهای روزمره من در ارتباط بود. و دقیقا تکیه بر قدرت الهی و اعتماد به رب العالمین کلید نجات ماست . مخصوصاً توی شرایط این لحظه من…
خدا رو شکر
خدا رو شکر
خدا رو شکر
خیلی ممنونم از استاد عباس منش عزیز
سلام به استاد عباس منش عزیز و اعضای محترم خانواده گروه تحقیقاتی عباس منش.
دوستان وااااقعااا خیلی جالبه قانون.چقدر همه چیز هماهنگ هستن و چقدر این هماهنگی ملموس میشه وقتی به قانون عمل میکنم.و تمرینات رو انجام میدم.
من دارم جلسه ی پنجم آفرینش رو کار میکنم که درمورد قدرت سوال هست و جالبه که این باور رو روش کار کردم که تمام جواب ها درونم وجود داره و فقط باید سوال بپرسم تا بهم جواب داده بشه. و همیشه یه سوالاتی میومد تو ذهنم که توی این فایل جواب دوتاش رو دیدم یکی اینکه این خرید های اینترنت ما چطور به دست استاد میرسه به دلار که کامل فهمیدم و یکی هم پشت پرده ی این فیلم برداری ها رو دوست داشتم ببینم که جالب بود اینبار از دوربین و …هم فیلم گرفته شد.البته چن تا سوال دیگه هم تو ذهنم میاد که کیه داره فیلم میگیره ؟و یا اینکه استاد مجرده یا متاهل؟ و…
هرچند چندان سوالات مهمی نیست ولی همینکه اینقدر هماهنگ شده با تغییر باورم و …واقعا برام جالبه…
سلام مجدد به استاد عزیز و دوستان ، یک حسی گفت بیام و اینا رو بهتون بگم ، داشتم کل نظرات این فایل رو میخوندم ، متوجه تفاوت فرکانس ها و مدار های دوستانی که نظر دادن شدم خیلی جالبه بود .
بزارید قبلش در مورد یکی از باورهای مخرب خودم قبل از آشنایی با خدای واقعی و قوانینش واستون تعریف کنم : قبل آشنایی با قوانین خدا ، باور مخربی که داشتم این بود که همیشه وقتی کسی نمادی از کشور آمریکا و یا پرچمش رو لباسش یا تو وسایل زندگیش داشت من تو ذهنم میگفتم این شخص یک آمریکایی یا واسه اونا کار میکنه یا طرفدار اوناست و خیلی چیزای دیگه تو ذهنم میومد و من خیلی نسبت به اون شخص حسی بدی بهم دست میداد و تو دلم نفرت پیدا میکردم ازش و در نتیجه احساسم بد میشد (احساس بد = اتفاقات بد) و واقعا هم بعد اون احساس بد، اتفاقات بد واسم زیاد اتفاق میفتاد ولی اون موقع دلیلش رو نمیدونستم .
میخواستم اینو بگم وقتی در مورد آمریکا یا هر موضوع دیگه از کودکی هزاران باور مخرب رو خانواده ، مدرسه ، اجتماع و رسانه ها تو ذهن ما ساختن ، اون موقع است که این باور مخرب میتونه به راحتی نگاه و دید شما رو به یک کشور یا هر موضع دیگر تغییر بده و به راحتی احساس شما را تغییر بده و شما رو وارد حاشیه ها بکنه و ما رو از اصل که خداست دور کنه ، دقیقا مثل قضیه قرآن که در مورد آیات محکم و متشابه خدا صحبت کرده که گفته بعضی میرن دنبال اصل قرآن و هدایت میشن ، و باقی انسان ها که در دلشون مرض هست میرن سراغ تفسیر آیات متشابه و گمراه میشن .
اگه الان من اون باورهای مخرب چند سال پیش رو هنوز هم داشتم ، دقیقا همین برداشت نسبت به تیشرت استاد داشتم و نجواهای شیطان تو ذهنم زمزمه میکرد که این آدم آمریکایی است و از دولت آمریکا پول میگیره و واسه اونا کار میکنه و دشمن کشور ماست دقیقا باور های که در دوران کودکی مخصوصا در 22 بهمن هر سال تکرار میکردیم و نکته جالب این قضیه این است که تو فضای راهپیمایی 22 بهمن همه مردم این کارو میکردن که به کشور آمریکا توهین میکردن دقیقا چون همه این کارو میکردن ذهن انسان قدرت جذب و باور سازیش در این موضع چندین برابر بیشتر میشد و مسلما اینم جزء باورهای ریشه ای ماست و باید بیشتر روش کار کنیم دقیقا مثل باورهای ثروت ما که خیلی ریشه ای است و باید بیشتر روش کار کنیم .
اینم به اون دسته از دوستانی که قصد مهاجرت به آمریکا را دارن و هر دفعه به هر دلیلی شرایط مهاجرت واسشون جور نمیشه یکی از دلایلش بخاطر این باور مخرب و ریشه ای که از زمان کودکی خانواده ، رسانه ها ، جامعه تو ذهنمون شکل دادن و بخاطر نفرتی که نسبت به این کشور تو ذهنمون ساختن و داریم و خودمون هم ازش خبر نداریم، واسه همین مشکلات محتلفی در زمینه مهاجرت به این کشور برا ما پیش میاد ، و باید رو این باور مخرب خیلی کار کنیم دقیقا مثل باور های ثروت .
من خیلی وقت شروع کردم به ساخت باور های صحیح و مثیت نسبت به کشور آمریکا ، در ذهنم که منم مثل استاد و خیلی الگو های دیگه که به راحتی به آمریکا رفتن به آمریکا در آینده مهاجرت کنم .
چندتا از این باورهای قدرتمند کننده رو واستون میگم : یک پیدا کردن افرادی که به راحتی به آمریکا مهاجرت کردن مثل استاد عزیز و چندتا دیگه که خودم پیدا کردم ، باور بعدی اینه که آمریکا کشوری است سراسر از نعمت و فراوانی ، کشوری هست که رتبه اول داره تو کشورهای ثروتمند ، کشوری است که تو اکثر زمینه ها از تکنولوژی و زمینه های دیگه جز موفق ترین کشورها بوده و هزاران بارو دیگه وجود داره که در حوصله این کامنت نمیگنجه که همشون رو واستون بگم .
آخرین نکته این بود که بعد از کار کردن رو باور اینکه آمریکا کشور خوبی است ، وقتی تیشرت استاد رو دیدم ، فقط یک گربه با نمک و زیبا رو دیدم که پرچم ثروتمندترین و موفق ترین کشور دنیا رو سرش بود و ثروت و زیبایی رو تو تیشرت استاد دیدم و حس خوبی بهم دست داد .
کلام آخر : به قول استاد ، دوست داشتم این صحبت ها رو بکنم دوست داشتم .
در پناه خدا شاد ، سلامت ، موفق و تروتمند باشید .
سلام و عرض ارادت به شما استاد عزیز
من امروز بعد مدت خیلی زیادی به سایت وارد شدم، برام جالب بود داستان این قسمت از “نشانه ی من”.
که البته نکته اش رو بیشتر و عمیق تر باید فکر کنم.
ولی جالبش،اینجا بود که شرایط ایران خصوصا که مشهد…
(اینکه چند روزی میشه اینترنت ها رو قطع کردن.به دلایل خودشون، بنزین رو گران کردن به دلایل خاص خودشون و … )
هر چند من این دلایل رو نمیدونم و اصلا به سیاست و سیاست بازی علاقه ایی ندارم و خبر گران شدن بنزین و قطع شدن اینترنت رو از بقیه متوجه شدیم، چون ما اخبار گوش نمیدیم، اصلا تلویزیون نداریم که بخواهیم گوش کنیم….?
خلاصه این روند حاکم بر شهر ما (یعنی قطع شدن نت) سعی کردم نه بر روحیه و نه بر افکارم غلبه کنه. هر چند که راستش یکم بخاطر نبود نت ناراحت شدم چون تازه روز قبلش اولین خاطره رو در “دفتر خاطرات من” نوشته بودم و خودم رو متعهد به این کرده بودم تا بیام یک چکیده هر روز یا روز در میان بنویسم که اینجوری شد…?
بنظرم نکته جالب این داستان دوست شما که مال سال 97 و نگاه مردم و منتظر تصمیم ترامپ بودن (که واقعا نمیدونم جریان دقیقا چی بود و چی شد?) این روزها هم در ایران بر سر بنزین و نت بود. و این بنظرم یک هماهنگی بین اون موضوع سال 97 و این موضوع در سال 98 است.
و باید بگم این مدت من سعی کردم فقط روی تمام فایل های دانلودی و آنچه داشتیم تمرکز کنم و گوش بدم. این اتفاق رو یک فرصت دانستم تا یکم روی فایل های قبلی مکث کنم و رو خودم کار کنم و کلی چیزها رو درک کنم.
نشانه ها و پیشنهادات جالبی دیدم و شنیدم.
و یکم قدرت تصمیم گیری رو ببرم بالا و ….
حالا هنوز دنبال نشانه و نکته امروز برای خودم هستم….
واقعا ممنون که هستین…..
واقعا سپاس…..
سلام و صد سلام خدمت استاد عباس منش بزرگوار و عزیز و بچه های توحیدی
وَ هُوَ مَعَکُم اَینَ ما کُنتُم
و هر کجا باشید او با شماست
میدونی قشنگی توحید و یکتا پرستی و هدایت خدا چیه تا اومدم شروع کنم به نوشتن کامنت یکی منا عضو یه گروه کرد رفتم لفت بدم دیدم این آیه اومد تو اون گروه
اینم ماموریت این گروه
خداوند کافی کافی است برای ما
فقط روی خدا حساب باز کن
به خدا هیچ کس تو کل هستی قولی محکمتر از خدا نداده
خدا هیچ وقت خلف وعده نمیکنه
اون نسبت به فضلش عطا میکنه نه به نسبت ایمان ما
خدا بر خودش واجب کرده روزی هر جنبنده ای را
خدا برای تمام خواسته های من کافی است
وقتی رو خدا حساب کنی هیچ نشدی وجود نداره
ارزشمند ترین کار و بهترین تلاش در زندگی :
تقویت رابطه با خدا و افزایش ایمان و توکل
خداوند استاد برنامه ریزی هاست
تفاوت زندگی با توحید و بدون توحید
تفاوت ثروت است و فقر
سلامتی است با بیماری
عشق است با نفرت
خوشبختی است با بدبختی
آرامش است با بیقراری
لذت است با ذلت
و…
وقتی مدار و باور ها تغییر کنه به صورت طبیعی به سمت نعمت های بیشتر و ثروت هدایت میشی
از همون مجرا های طبیعی و تو همون شرایط موجود جامعه
شرایط و دیگران به اندازه ای که خود ما باور کنیم روی زندگی ما تاثیر داره
توحید یعنی هیچ کس و هیچ چیز تاثیری تو زندگی من نداره
توحید یعنی من خالق زندگی خودم هستم و خدا این قدرت را به من داده و جهان را مسخره من کرده تا خودم شرایط خودم را رقم بزنم
اون هایی که باور میکنن
ادامه میدن
تمام وجودشون را میزارن
برای شکستن مقاومت های ذهنی
اتفاقاتی را تجربه میکنم که نمیتونن تصور کنن
خدا تو آیه ۴۶ بقره گفته که ما به دیدارش میریم و اونجا خدا را ملاقات میکنیم
حالا یه مثال میزنم
یه نفر میاد کلی ثروت و امکانات و هر چیزی که فکرش را بکنی در اختیارت قرار میده و تو را می فرسته یه سفر میگه برو لذت ببر و عشق و حال کن فقط یه امانتی را هم برا من بیار
خوب من با سر قبول میکنم و تعهد میدم که اون امانتی را بیارم براش
پیش خودم میگم عجب معامله ای : میری کل دنیا را میگردی هر جا دلت خواست میری. هر جا دلت خواست میمونی . هر چی دلت خواست میخوری .
هر لذتی خواستی میبری
و فقط باید یه امانتی بیاری از اون سفر
چی از این بهتر
حالا دو تا حالت داره:
یکی این که سفر را میری به بهترین حالت و اون امانتی را میاری که تازه لذتت مضاعف میشه چون هم تو راضی هستی هم اون از تو راضیه
اما اگه بری تو سفر و این قدر مشغول سفر بشی که اون امانتی را که اصلا برا اون اومدی سفر فراموش کنی اون موقع وقتی برگشتی چی داری بگی
خدای خوبم اولا ممنونم از این سفری که به بهترین شکل برای من فراهم کردی
و ثانیا ازت میخوام کمک کنی و هدایتم کنی تا عهدی که با تو بستم را فراموش نکنم
و اون روزی که به ملاقات خودت میام سرم را بگیرم بالا
اون روزی که میگی اکبر چی آوردی برام از این سفر حرفی برا گفتن داشته باشم
خدایا به قدرت درک و فهم و سپاسگذاری ما بیفزا
خدایا من و استادم و خانواده ام و دوستان هم فرکانسیام را روز به روز توحیدی تر کن
دوست دارم
دوستون دارم
یا حق
سلام چقدر از کامنت زیباتون نکته برداری کردم چقدر لذت بردم چقدر تحسین برانگیز بود ممنون که نوشتین ساده وپر از نکات فوق العاده پر از جملات تاکیدی بدرد بخور
ممنون از دعای زیباتون در اخر کامنتتون
منم از خدا میخوام دعای شما و همه بنده های خالصش برآورده ب خیر کنه
سپاسگذارم دوست عزیز
امیدوارم این قدر این آگاهی ها و باور ها برامون تکرار بشه که به جزئی از وجودمون تبدیل بشه
و جالب همین کامنت شما باعث شد دوباره دیدگاه خودم را بخونم
خیلی قشنگه هدایت خدا
انشاالله روز به روز توحیدی تر بشیم
به نام خدا که رحمتش بی اندازه است و مهربانیش همیشگیست
با درود و سپاس خدمت استاد گرانقدر، مریم جان و دوستان همفرکانسیم
امروز در قسمت فصل 5ام کتاب رویاهایی که رویا نیستند مطلبی نوشتم، می خوام اینجا در ادامه متن خودم و در تایید آموزه های استاد عزیز رد پایی بگذارم
قبل از ورود به نشانه امروزم با قرآن صحبت می کردم و بهم گفته شده باید تکاملم رو طی کنم.
نیاز به ساخت باورهای جدیدتر و آموزش های بیشتر دارم
ایمانم خیلی قوی هست و کاملا به خدا اعتقاد دارم
ولی هنوز در قسمت باورها مخصوصاً باور موفقیت در شغل دلخواهم جای خالی دارم
خوب حتتمما این پاسخ سوال من در متن صبحم هست که خدا ازم می خوان بیشتر کار کنم.
تعهد می کنم از همین الان شروع کنم هم روی باور جدیدم و هم روی مهارتم بیشتر کار کنم
با امید به خدا روند رو براتون خواهم نوشت
ممنون از خدای مهربونم که جواب سوالی که صبح نوشتم به شب نرسیده بهم گفت و راه رو نشونم داد و همینطور از استاد عزیز که ایشون هم نشانه ای از طرف خدا هستند
سلام به استاد عزیز و پر انرژی ، مثل همیشه عالی بود .
دقیقا همینطور که گفتین هست اگه انسان ها روزی به این نتیجه برسند که عوامل بیرونی ، حالا میخواد هر چی باشه در زندگیشون تاثیری ندارد به همه چیز خواهند رسید ، مگر که خودشون باور کنند که تاثیر دارد که بعد اون موقع است که مثل دیشب همه مردم ایران (افرادی که قدرت خدای خودشون رو باور نکردند) منتظر این میمونند که ببینند که ترامپ یا هر شخصی دیگری چه تصمیمی میگیره واسه اونا .
پس نتیجه میگیریم که برای رسیدن به مدارت عالی باید ایمان و توحید و باور های مناسب رو در زندگی خودمون در تمام زمینه ها بصورت عملی تقویت کنیم بعد کم کم هدایت میشویم و اتفاقات خوب در زندگیمون رخ میدهد .
تغییرات و اتفاقات خوب حد و سقفی ندارد ، پس همه با هم با ایمان به الله بسوی موفقیت و رسیدن به بهترین ها حرکت کنیم .
شاد ، موفق ، سلامت و ثروتمند باشید در دنیا و آخرت
?? سلام مهربان ترین و زیباترین خانواده دنیا
.
چند روزی است که این فایل توحید عملی 4 رو دیدم
دلم مثل سیر و سرکه میجوشه ……..
چون این الهام کلماتی جاری بر لبانم بارها گفته شد و من انکارش کردم
اما حالا زمان زمان مقرر شده این نوشته است
100 بار خواندم وباز درکی جدید ، فقط خدا میتواند با تلنگری تو را زیبا هدایت کند ،
اگر مقاومت نکنی
اگر خدا را تنها رب جهان و تنها قدرت که تمام ، تمام کهکشان و کیهان را اداره میکند بدانی …
بر من الهام شد بخوانم باوری را که توحید را فریاد میزند
( امان از شرک خفی درون ما روی چه کسانی حساب باز میکنیم و چقدر بی هوا خدا رو تنها میذاریم بغض گلوم رو گرفته احساس گناهی ندارم اما دایم میگم امیر تو دیگه چرا ؟ تو که اینقدر این رو خوب بلدی چرا ؟ )
تنها کسی که به عرش میرساند کیست ؟
تنها کسی که عزت میدهد کیست ؟
تنها کسی که الهام میکند کیست ؟
_
بر من گفته شد بخوانم :
(( از دست رخت ، خیمه به میخانه زدم باز
از دست لبت ، بوسه به پیمانه زدم باز
از بس ز عزیزان همه جا طعنه شنیدم
رفتم به تسلی ، در میخانه زدم باز ))
آری به یاد دارم
وقتی از همه بریدم از دست رخ زیبای تو به میخانه عشقت پناه آوردم
به یاد دارم
از دست سخن نافذ دیگران به پیمانه عشق تو دگر بار بوسه زدم
به یاد دارم
وقتی از همه بریدم و فقط روی تو حساب باز کردم ، بار دیگر به سوی تو بازگشتم
آری به تسلی خانه تو پناه آوردم و نه هیچ ایمن گاه دیگری
و نه هیچ عبادت گاه دیگری
جایگاهت درون دلها و نشانت آرامش است
اطمینان میدهی قلبی ر که باور دارد و الهامش هزاران پله پیمودن در چشم به هم زدنی است.
? الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَیْهِ رَاجِعُونَ ﴿ بقره 46﴾?
همان کسانى که مى دانند با پروردگار خود دیدار خواهند کرد و به سوى او باز خواهند گشت
خدایا چقد سرمون به سنگ میخوره و باز تو عاشقانه ما رو بی منت
بی تعارف به میخانه عشقت دعوت میکنی
اجابت میکنی هر کسی تو را فقط بخواند ( یا اجیب دعوه ی زیبا روی من )
خواستم تجدید پیمان کنم
باز آمدم به سویت و این راه یکتا پرستی توست که مرا زنده نگه داشته و به پایم قدرت حرکت میدهد
_
این بند های شعر من رو دیوانه کرده ، دیوانه دیوانه
واقعا هوش از سرم برده و مات به این کلمات خیره میشم باز میخونم
کی اینا رو به من گفت ؟؟؟ این کلمات …. این نگارش …. این شور
خدایا خوب برایت کافی نیست تو بی نظیری ، بی نظیر
أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ ۖ وَیُخَوِّفُونَکَ بِالَّذِینَ مِنْ دُونِهِ ۚ وَمَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ
آیا خدا برای بنده اش کافی نیست؟ و مشرکان تو را از کسانی که غیر خدا هستند، می ترسانند و هر که را خدا گمراه کند، او را هیچ هدایت کننده ای نخواهد بود.
به نام خدا
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته
چه چیزی برای من زیبا تر از توحید می تونه باشه در حالی که بهش ایمان دارم و در هر نفسی
خدای خودم رو حس می کنم و برای هر قدمی از اون هدایت و راهنمایی می خوام
آیا خدا برای بنده اش کافی نیست ؟ و این آیه من رو نابود می کنه وقتی به یاد میارم در چه شرک و کفری فرو رفته بودم و هرگز معنی توحید رو در زندگیم نمی فهمیدم و فکر می کردم انسان با ایمانی هستم چقدر همه چیز دروغ بود چقدر سراب بود و من چقدر احمق بودم چقدر ترسیدم و در گمراهی ها فرو رفتم
خدایا ازت سپاسگزارم که هدایتم کردی ازت ممنونم که به اینجا اومدم و برای اولین بار در زندگیم با تو آشنا شدم نه اون خدای دروغین و وحشتناک نه اون خدای دور و دست نیافتنی بلکه خدایی که در همین لحظه بود و همین الان هم کنارمه درونمه من اونم و اون منه
خدایا شکرت که منو رشد میدی و هدایت می کنی
من استوار تر از گذشته قدم بر میدارم و به تو ایمان میارم راه طولانی هست سال ها در کفر و ضلالت زندگی کردم تا اینکه هدایت تو فرا رسید و من هرگز ذره ای از این حس خوب الانم رو با هیچ چیز در جهان معاوضه نمی کنم.
داستان این صدای درون بسیار حیرت انگیزه و اولین باری که ازش استفاده کردم رو به خوبی بیاد میارم
استفاده ازش ایمان میخواد اون صدایی که ازت میخواد کاری بکنی با اینکه نمی دونی چه نتیجه ای در انتظارت هست
باید بهش عمل کنی و بعد از اون ایمان به خدا تمام وجودت رو فرا می گیره
اوایل عضو شدن من در سایت بود و به واسطه اینکه میخواستم با ترسم رو به رو بشم در یک آزمون مهم شرکت کرده بودم هوا خیلی سرد بود ولی از اون روز های پاییزی زیبا بود برگ ها زرد و قرمز همشون به پایین میریختند و باد اونا رو به حرکت در میاورد
باید بیرون وایمیستادم و منتظر نوبتم میشدم اینقدر سرد بود که داشتم به خودم میلرزیدم و دستام هم یخ کرده بود در اونجا حدود چهار تا مغازه و سوپر مارکت بود
صداییی در درونم گفت وارد اون مغازه خاص شو که اونجاست و بگو که آقا چیز گرمی دارید که من ازتون بخرم؟
گفتم چی می گی عمرا وارد اونجا بشم خجالت میکشم اعتماد به نفسشو ندارم اصلا چرا یه مغازه معمولی باید یه نوشیدنی گرم داشته باشه تنهایی نمی تونم برم و چند تا دیگر از این نجوا ها
گفتم نه باید به صدا گوش بدم و ببینم نتیجه چی میشه و وارد اونجا شدم و همون جمله رو گفتم مرد میانسالی پشت دخل نشسته بود و سه تا پسر کوچیکش هم اونجا نشسته بودند کنار بخاری که داشتند
مرد گفت سردته؟ و من گفتم آره همه بچه هاشو بلند کرد خودش هم بلند شد و گفت بیا اینجا بشین بخاری رو بلند کرد و جلوی پام گذاشت و یک شکلات تلخ از همونایی که دوست داشتم به من داد
حیرت انگیز بود
تا به حال چنین چیزی رو در زندگیم حس نکرده بودم این حس توحید و ایمان با اینکه نمی دونی چی میشه ولی ایمان میاری و تسلیم میشی و اتفاقات خارق العاده رقم می خوره
خدایا شکر