توحید عملی | قسمت ۶ - صفحه 103

1899 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ساناز جمشیدیان گفته:
    مدت عضویت: 1036 روز

    مسیر روز54

    من بخاطر شنیدن ویس ها نتایح بقیه دوباره قران شروع کردمتعهد دادم ادامه بدم و این مسیر را دوباره شروع کردم هر روز بخشی از تفسیر قران گوش میدم و چقدر دارم بیشتر اگاه میشم اگاه از خدایی که هر چی خوبی برامون میخواد و باورهای اشتباهی که در مغزمون کردن هم با گوش دادن تفسیر درست میشه از همون ابتدایی ترین چیزها که گفتت بهمون و ما کورکورانه قبول کردیم الان بیشتر توحیدی هستم این چند روز چند تا اتفاق پشت سر هم افتاد سیم برق تو دستم ترکیب، دستم سوزوندم اب جوش هم به بدنم ریخت اگه ادم قبل بودم میکفتم چشمم زدن برم اسفند دود کنم یا درمورذش بع خانواده و… میگفتم حتی وقتی برق کامل قطع شد دستم سوخت هیچی نگفتم اروم بودم و فقط فکر میکردم چه فرمانسی دادم بعد یادم اومذ شبش داشتم فکر میکردم این سه راه خطرناکه کنارمونه و شبش هم یک جرقه کوچک زد من توجه نکردم فردا در دستم ترکید وقتی همسرم کنتر برق را وصل کرد دست منو دید گفت چرا چیزی نمیگی دستت سوخته گفتم من خوبم و چیزی نیست روش روغن و نمک زدم و بااینکه سوزش داشت نه غر زدم نه تفسیر کردم فقط گفتم یک حکمتی بوده همسرم گفت چشمت زدن تایید نکردم و برعکس همیشه ادامه ندادم وقتی یکساعت گذشت دستم شستم هیچ اثری از تاول و زخم نبود البته نکته پزشکی اش اینه وقتی دستتون میسوزه فقط روغن و نمک روش بزنید نه تاول میزنه نا جاش میمونه این موضوع را یکبار که ذغال روی ساق دستم افتاد یک پرستار برام انجام داد و من دیدم واقعا جواب میده و همیشه امتحان میکنم تاول نمیزنه یعنی معجزه نیست بلکه روش علمیه معجزه برای من تغییر خودم هست که چقدر من اروم شدم چقدر مثبت شدم چقدر ناخوداکاه اعراض میکنم چقدر من بهتر شدم نه پرسیدم خدایا چرا نه غر زدم فقط گفتم خب صلاح بوده و تمام همسرمم که کمی منفی کفت گفتم میتونست خونمون اتیش بگیره پس خداروشکر الان در دست من ترکید

    ظهرش اب جوش هم که پاشید روی گردنم دستم گذاشتم روش چون میسوخت همسرم منو دید گفت چی شد گفتم هیچی گفت نه مشخصه چیزیت شده چون دستم روی گردنم بود بدون حرکت ایستاده بودم گفتم اب جوش ریخت بهم خوبم چیزی نیست باز گفت چشمت زدن دومیشه صدقه بده منم نه تایبد کردم نه ادامه دادم نه اسپند دود کردم نه صدقه دادم اصلا یادم رفت شبش ذغال افتاد روی دستم تا سه نشه بازی نشه سومیش بود اینباز حتی کسی نفهمید سوزش داشت اما بهش بی توجهی کردم برای اینکه بقیه متوجع نشن روغن و نمک هم نزدم متاسفانه الان جاش تاول شد ولی باز برام مهم نیست چون حتما حکمتی بوده اگه ادم قبل بودم بعد اول صدقه و اسفند استفاده میکزذم دوساعتی در مورد حرف میزدیم تحلیل میکردیم بعد بار دوم میشد میگفتم صددرصد چیزیه بدتر اول برای عالم و ادم میکفتم بار سوم که دیگه ایمان می اوردم بله چشمم زدن و کلی حرف در موردش میزدم اما من دیگه اون ادم سابق نیستم و الان اینجا فقط نوشتم که تغییراتم متوجه بشید و در موردش کلا هیچجا چیزی نگفتم این میشه توحید و تغییری که من بعد از 54روز کامل بدست اوردم جدا لز بحث مالی که اونو قبلا گفتم این منم یک ادم جدید با رفتارهای جدید و خودمم از رفتارها خودم تعجب میکنم چون ناخوداکاه من انجام میدم یعنی من تصمیم نمیگیرم بلکه مغزم میگه سکوت کن خدا بهتر بلده و این بخاطر هر روز تکرار کرذن فایل ها و اموزش ها هست دقیقا مغزم داره خودکار میشه

    ممنون از خدایی که منو انقدر داره تغییر میده دارم بهترین خودم میشم و ممنون از دستان خدا شما استاد عزیز که این مسیر را رایگان قراردادین سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    زینت چهارپاشلو گفته:
    مدت عضویت: 2758 روز

    به خداوندی که تنها یار و یاور و روزی رسان منه

    با سلام و احترام

    اول بگم که من اصلا نمیدونستم شرک و توحید چی هست

    توحید رو در حد یک شعر که در دوران مدرسه میخوندیم یادمه

    و شرک رو هم که اصلا فکر نمیکردم که وجود داره و مشرکان رو هم فقط ابوجهلها و ابوسفیانهای دوره پیامبر میدونستم و خودم را پاک و منزه از این اینها میدونستم

    وقتی با استاد آشنا شدم دیدم ای دل غافل چقدر من در جهل و نادانی زندگی میکردم

    و تازه بعد این همه وقت یه کم فقط یه کم تونستم این دو (توحید و شرک) را درک کنم

    اوایل که کلا تو در و دیوار توهم بودم فکر میکردم که حالا اینها را از استاد شنیدم و میدونم دیگه برام جا افتاده و همه چی اوکی هست

    اما در عمل به اوج مشرک بودنم پی بردم

    مرحله اول اصلا این شرک خودش رو نشون نمیده خیلی مخفیه

    مرحله بعد که متوجهش شدی ادای آدمهای توحیدی رو درمیاری چون توحید هنوز در وجودت ایجاد نشده شوخی نیست یه عمر مشرک بودن یه دفعه بخوای موحد باشی

    مرحله بعد که یه کم به در و دیوار خوردی میفهمی که توحید وشرک در ذهنت باید در جای درستشون قرار بگیرن و استاد هم گفتن که صفر و یکی نیست یا مشرک باشی یا موحد هر دو هستن ولی میزانشون متفاوت هست و اگر خیلی رو ایمانت کار کنی میشی مثل ابراهیم که خداوند در قرآن گفته حنیف بود و مشرک نبود

    من اولش به خودم سخت میگرفتم وقتی که به فایلهای توحیدی گوش کردم و وقتی برای کاری از کسی درخواست یا کمک میکردم خودم رو مشرک میدونستم و از این ور بوم میفتادم تا اینکه با ادامه دادن گوش دادن به فایلها و خوندن کامنت ها متوجه شدم که دارم اشتباه میرم

    فهمیدم که کمک گرفتن از بندگان خداوند اصلا شرک نیست و مهم اینه توی ذهنت چه فکری داری

    که این آدم را دست خدا میدونی؟؟

    یا اینکه فک میکنی اگر این آدم نبود معلوم نبود چه بلایی سرم میومد؟؟

    این دو نگاه قشنگ مرز توحید و شرک رو جدا کرده

    و الان من به این درک رسیدم که برای رسیدن به خواسته هام اولا باورهای درستی در ذهنم بسازم و برای رسیدن بهش اگر نیاز شد از کسی کمک بگیرم، حتما این کار رو بکنم و اون آدم رو دستی از دستان خدا بدونم و قدمها را با آرامش بردارم و بدونم کل این پروسه از آنجایی که این خواسته در وجود من شکل گرفت تا زمانی که بهش رسیدم همش لطفی از طرف پروردگارم هست.

    توحید یعنی تو ذهنت قدرت رو از آدمها بگیری و بدی به خداوند، قدرت خدا را ببری بالا قدرت آدمها را بیاری پایین و این به معنی بی احترامی به آدمها نیست و البته هم اگر آدمی کاری برای ما انجام داد بسیار ارزشمنده و حتما ازش سپاسگزاری کنیم

    همه چی برمیگرده به نیتت

    من برای کارم وقتی پیگیری میکردم دقیقا حواسم بود که با چه نیتی از بقیه کمک میخوام مثلا به چند نفر میگفتم و بعد به خدا میگفتم خدایا اینها ایده هایی بود که به ذهن من رسیده و انجام دادم حالا خودت هر جور صلاح میدونی عمل کن یا از طریق این دستهات بهم کمک کن یا از طریق دستهایی که من نمیشناسمشون و یا از راه دیگه ای که خودت میدونی هدایتم کن به قول استاد به خدا گفتم خدایا اینها پیش فرضهای منه اگه خودت راهکار بهتری داری که منو به خواستم برسونه من دست تو رو نمیبندم و از اون راه بهتره هدایتم کن

    توی یکی از فایلهای قدم خانم شایسته گفت استاد میگه من میخوام خود خود خدا کار منو انجام بده نه دستانش و استاد خندید و در ادامه گفت البته من یه کم مغرورم و خیلی دوست ندارم از دیگران کمک بگیرم و همه این کمک ها اغلبشون خودشون اومدن و بهم کمک کردن ولی کمک گرفتن از دیگران را نفی نکردن

    توحید هم نیاز به تکامل داره و ما با هر بار رسیدن به خواسته هامون یه کم توحیدی تر میشیم و کم کم ایمان میاریم حتی ابراهیم هم که موحد کامل بود یه دفعه ایمان نیاورد که اون هم آزمون و خطاهای خودش رو داشت و خداوند بهش با زنده کردن پرنده ، گلستان کردن آتش و … کمک کرد تا ایمانش کامل بشه

    گفتن این موارد بهم کمک کرد که به خودم سخت نگیرم و نگاه درستی داشته باشم و بپذیرم که شرک در وجودم هست و من میتونم کم کم بیرونشون کنم و خدا هم خودش منو خلق کرده و میدونه درون من چه خبره و کمک میکنه اون عاشق بنده هاشه و اصلا بهشون سخت نمیگیره و همین که میبینه ما آگاهانه داریم تلاش می‌کنیم که توحیدی باشیم ولی از روی عادت های قبلیمون ناخواسته شرک میورزیم‌، قبول میکنه از ما و کمکمون میکنه

    تنها کار ما ادامه دادن و استمرارمون هست که ادامه بدیم و آروم آروم شرک رو از وجودمون ریشه کن کنیم و بذر توحید رو بکاریم و بهش رسیدگی کنیم

    من در درون خودم دو تا درخت میبینم که یکیش خیلی تنومند و بزرگ هست که اسمش رو گذاشتم شرک و یه نهال کوچولو هم هست که توحیدی من از بزرگی درخت شرک نمیترسم و تمام تمرکزم رو گذاشتم رو نهال توحید و بهش رسیدگی میکنم تا بزرگ و بزرگتر بشه و درخت شرک با عدم توجه من خشک بشه

    این موردی بود که من توش یه کم گیر کرده بودم و بعد از طی شدن تکاملم به یک درک درست رسیدم و با دوستانم به اشتراک گذاشتم تا شاید برای عزیزی کمک کننده باشه.

    شاد و پیروز و موحد و قدرتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      اسماعیل حاجی اسفندیاری گفته:
      مدت عضویت: 1108 روز

      به‌نام خداوند مهربان

      سلام خدمت شما زینت خانم

      چقدر قشنگ توضیح دادیت و چقدر مثال خوبی زدیت اون یه تیکه که گفتید

      خدا هم خودش منو خلق کرده و میدونه درون من چه خبره و کمک میکنه اون عاشق بنده هاشه و اصلا بهشون سخت نمیگیره و همین که میبینه ما آگاهانه داریم تلاش می‌کنیم که توحیدی باشیم ولی از روی عادت های قبلیمون ناخواسته شرک میورزیم‌، قبول میکنه از ما و کمکمون میکنه

      خیلی خیلی خوب گفتیت عالی بود

      و یه امیدواری به من داد که تو روی خودت کار کن به صورت جهادی همه چیز خودش درست میشه

      من چون تازه دارم کم کم قانون رو درک میکنم بعضی وقت ها میشه که از مسیر دور بشم ولی با خواندن کامنت ها و تمرین کردن باز ادامه میدم

      ازخدا میخوام شادی و سلامتی و ثروت به زندگیتون بباره درود بر شما

      یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        زینت چهارپاشلو گفته:
        مدت عضویت: 2758 روز

        سلام آقای اسماعیل عزیز

        خوش حال شدم که نوشته من به شما امید داد انشاالله که همواره امید به خدا در دلت زنده و پا برجا باشه

        واقعا هم همینه خداوند خودش در قرآن فرموده که انسان عجوله، انسان ناسپاسه، انسان فراموشکاره

        اصلا کلمه انسان از نسیان میاد یعنی فراموشی

        ما باید بپذیریم که با یه کم کار کردن نمیشه کلا عوض بشیم نمیتونیم خیلی زود شخصیت خودمون رو تغییر بدیم آروم آروم همه چی تغییر میکنه وقتی که داریم رو خودمون کار می‌کنیم و ورودی های درستی به ذهنمون میدیم

        من اول با هر اشتباهی ناامید میشدم ولی پذیرفتم که یدفعه نمیشه و این ویژگی کمال گرایی را از خودم دور کردم اصلا پذیرفتن همین موضوع خودش تکامل میخواد تا بهش برسی

        من خودم را به عنوان یک انسان میبینم که هر لحظه امکان داره خطا کنه و اشتباهی ازش سر بزنه اشتباهی که در موردش بارها بارها خونده و فایل گوش کرده

        اصلا استاد برای چی میگه بارها بارها این حرفها را گوش کنید خودش هم همین کار را میکنه

        خداوند در درون ماست و از همه چیه ما خبر داره حتی بهتر از خودمون چون خداوند خبیره ( خبیر یعنی خبره یعنی کسی که از همه چیز خبر داره از کوچکترین چیزها و دیتیل ها) و خودش بهتر از ما میدونه و اصلا قضاوتمون نمیکنه و ما را همین طور که هستیم دوستمون داره و ازمون حمایت میکنه و هدایتمون میکنه تا به خواسته هامون برسیم چون عاشق ماست

        و الله رئوف بالعباد

        خداوند نسبت به بندگانش خیلی خیلی مهربونه

        خدایا خودت کمک کن که درون و بیرونمون تغییر کنه و به قشنگترین و بهترین حالت خودمون برسیم، به کمال برسیم و کمک کن تا مهربون بودنت را کامل درک کنیم و ایمان بیاریم بهت یک ایمان واقعی و خالص

        آمین

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        مجید بختیارپور عمران گفته:
        مدت عضویت: 1002 روز

        سلام دوست خوبم داش اسماعیل گل

        به چه نکته زیبایی از کامنت زینب خانم گل توجه کردین که من خوندم و گذر کردم وبا خوندن جواب شما بیشتر بهش زوم کردم واقعااااا عالی بود چقد اینجا همه چی عالی جواب در دل جواب زیبایی در دل زیبایی خیلی ممنون از شما بابت این توجهی که باعث شد دوباره ذره بینی کامنتها رو بخونم متشکرررررم ازتون داداش گلم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          اسماعیل حاجی اسفندیاری گفته:
          مدت عضویت: 1108 روز

          به‌نام خداوند مهربان

          سلام خدمت دوست عزیزم آقا مجید گل

          نظر لطف شماست که مرا تحسین می کنید

          من در این دانشگاه عشق دارم یاد می گیرم که تحسین کردن بشه جزئی از وجودمان و تایید کردن بقیه و توجه به نکات مثبت جزو روتین زندگیم

          درود خداوند بر شما دوست خوبم

          یا حق

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      مجید بختیارپور عمران گفته:
      مدت عضویت: 1002 روز

      سلام خواهرگلم زینب خانم گل

      خیلی لذت بردم و خیلی دلم گرم شد از کامنت توحیدی شما خصوصا اونجایی که گفتین خدایا این پیش فرض منه یا این ایده من بود فکر الان من بود که برای حل چالشو از فلانی کمک بخوام حالا هر راهیی که تو فکر میکنی درسته رو برام بگشا این خیلیییییی بهم حال داد جواب سوالی بود که خیلی از نجواهای بیخودمو نابود کرر ایوووووول بر شما خواهر گلم احسن بر کامنت زیباتون خیلی برام کارگشا بود خیلیییییییی کمکم کرد یک سد بزرگی رو در من شکوندی اگه بدونی ممنونم ازت این حرفتون واقعاااااا عالی بود و کارگشا

      متشکرم از شما

      خدایا شکرررررت به جواب درستی رسیدم که موانع بسیاری رو در ذهنم تخریب کرد الهی شکررررررت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        زینت چهارپاشلو گفته:
        مدت عضویت: 2758 روز

        سلام بر برادر عزیزم آقا مجید

        خیلی خوش حال شدم از اینکه کامنتم برای شما راه گشا بود

        چقدر هم حس قشنگی بهم داد که تونستم یه کوچولو تاثیر مثبتی داشته باشم

        واقعا الان فکر میکنم میفهمم که استاد چقدر لذت میبره از اینکه بچه ها از فایلها و سایت ارزشمندش نتیجه میگیرن و اینقدر تاثیر مثبت داره تو زندکی همه

        احساس لذت بخشی که با هیچی آدم نمیخواد عوضش کنه

        با اقتدار رو باورهات کار کن

        امیدوارم که همواره در مسیر رشد و پیشرفت باشی و با توکل بر خداوند بهترین ها را برای خودت رقم بزنی

        فقط ادامه بده…..

        خدایا شکرت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    سیدحسین زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1398 روز

    سلام استاد عزیز

    قدردان این همه زحمت و تلاش شما هستم و سپاسگزار خداوندی هستم که من رو در این مدار قرار دادتا باشما آشنا بشم ولذت ببرم و بهترینها رو بسازم

    باور کنید استاد عزیز هر زمان در هر کاری قدرت رو به خداوند دادم بهترین اتفاق ها افتاد وهر زمان قدرت رو به هر عامل بیرونی دادم با سر زمین خوردم جوری که تمام استخوانهای من از فشار خورد شد همه چیز توحید هست ومن تمام زندگیم رو وقتی مستند میکنم میبینم تنها وتنها خداوند هست که قدرت داره ولی چه کنم که شرک در دل من مثل همان راه رفتن مورچه در دل سنگ سیاه در دل تاریکی شب پنهان است

    استاد عزیز باور کنید آنقدر شبانه روز فایلهای توحیدی شما رو گوش میدم ولی هنوز ضعیف هستم مشرک میشم قدرت رو به تورم میدم به دولت میدم و…ولی باز هم سعی میکنم در مدار درست ودر مسیر درست باشم تا بهترینها رو در تمام جنبه‌های زندگیم بسازم

    بهترینها رو از خداوند مهربان برای شماوعوامل سایت استاد عباس منش وهمه دوستان وهمراههانم خواستارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    سمانه امینی گفته:
    مدت عضویت: 996 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    استاد جان هر روز باخودم تکرار میکنم که سمانه هر موقع قدرت رو دادی به عوامل بیرونی (جن،حیوان،پدر،همسر،دوست،و….) یعنی مشرک شدی و قدرت اونا رو بیشتر باور کردی تا خدای اون ها‌..

    استاد من خیلی دلم میخواست تنهایی تو دل شب برم کوه ،قدم بزنم توی کوچه باغ ها و صدای جیرجیرک ها رو بشنوم ،نسیم خنک شب که از لابه لای درخت ها میاد رو حس کنم، اصلا این سکوت شب دیوانه کننده اس و همیشه خودم رو با ترس هام محدود میکردم و این خواسته هامو سرکوب میکردم ولی شما به من جسارت دادید با صحبت هاتون درباره توحید و همین یه جمله که قدرت دادن به عوامل بیرونی غیر از خدا میشه شرک برام کافی بود تا دیگه از تاریکی شب نترسم تا از بعضی از آدم ها که تودل تاریکی شب برم پیاده روی نترسم ،باعث شد راحت هر خواسته ای دارم یا هرحرفی دارم با احترام به کسانی که قبلا خیلی بزرگشون کرده بودم تو ذهنم بزنم،باعث شد روابط خیلی خوبی داشته باشم با کسانی که قبلا به خاطر موقعیت عالی اجتماعی و شغلیشون ازشون حساب میبردم داشته باشم و….. خیلی تغییراتی که باعث شده هر تصمیمی که میتونم برا خودم داشته باشم رو بگیرم و انجام بدم سمانه ای که قبلا از حرف همسر و مردم و…. می‌ترسید ؛

    و این جمله عالی و بی نظریتون که هرچی منو نکشه قوی ترم میکنه و اینکه حتی اگه آدم ها به نظر خودشون با رفتار و برخورد و… بخواند کاری کنند نمیتونن چون اونها دارند رایگان در خدمت من باشت برای رشدم دیگه یه بیگ بنگی در وجودم ایجاد شد جسارت داشته باشم جسارتی از جنس توکل ،ایمان ،از جنس اینکه خدا هوانو داره خدا همواره هدایتگرم بوده و هست

    “””وچه قدر لذت داره رفتن تو دل ترس هایی که ترس نبودن

    تجربه کردن نعمت هایی که خدا رایگان در دسترسم قرار داده بود و من با شرک داشتنم خودم رو از لذت بردن ازشون محروم ساختم…”””

    خداجونم شکرت

    خداجونم سپاسگزارتم که همیشه استجابت کردی خواسته هامو…

    استاد عزیز سپاسگزارتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      مجید بختیارپور عمران گفته:
      مدت عضویت: 1002 روز

      سلام دوست خوبم

      چقد لذت بردم ازون قسمت کامنتت که خودم توش هنوز گیر کردم از بس بچگی ها فیلم های ترسناک و داستان های ترسناک شنیدم از جن و از چیزای بیخود هنوز از تاریکی میترسم از تنها تو جنگل رفتن تو چقد دلم میخواد تنها برم خونه ییلاقمون یا قشلاقمون چند شب تنها بمونم یکی از آرزوهامه بهت تبریک میگم تونستی ازین ترس عبور کنی یکی از موانعی که ازش عبور کنم میدونم پرواز بسیار بلندی بسمت موفقیت میکنم و اوج میگیرم چون این شرک جلوی راه موفقیتمو گرفته چقد خوشحال میشم میبینم دوستام از ترس شبیه خودم عبور کردن خیلی تحسینتون میکنم بابت این پیروزی قصد دارم شب و روز فایل توحیدی 6 وگوش کنم و کامتتاشو بخونم تا در موقعیت ترس قرار بگیرم و شکستش بدم به امید اونروز زیبااااا که آرزوشو دارم و میدونم اون روز خیلییییئی حس قشنگ و عالی درمن جاری خواهد بود وای چقد لذت بخشه وقتی دیگه از هیچی نترسی خدایا تنها منبع قدرت در جهان هستی تویی

      دوستت دارم و سپاست میگویم

      دوست خوبم درود برشما و کامنت زیباتون که دلم گرمتر شد برای قرارگرفتن دراین موقعیت .متشکرم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        سمانه امینی گفته:
        مدت عضویت: 996 روز

        سلام دوست عزیز

        ساعتی دقیق‌تر از ساعت خدا نیست.

        آن قدر دقیق است که در سایه‌اش همه‌چیز سر موقعش اتفاق می‌افتد.

        نه یک ثانیه زودتر، نه یک ثانیه دیرتر.

        برای هر انسانی یک زمان عاشق شدن هست، یک زمان مردن

        و میدانی ساعت خدا چیست؟

        ظرف وجودیمان است

        هرچه قدر بتوانیم وسیع تر شویم آن وقت است که گنجایشی را برای داشتن خواسته ها و رویاهایمان در درونمان ایجاد کردیم

        و همه چیز در زمان و مکان مناسب روزیمان می‌شود…..

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
        • -
          مجید بختیارپور عمران گفته:
          مدت عضویت: 1002 روز

          سلام خواهر گلم دقیقا همینطوره که گفتین و چقد چیز خوبی یاد گرفتم از این پاسختون که اگه ظرف وجودمون و بالا باشه میتونیم حتی مرگمونو عقب بندازیم وقتی خدا بدونه ما ظرفیت رشد و داریم مارو برای گسترش جهانش نگه میداره و چقد همه چی و خدا دست ما قرار داد به این میگن اختیاری که خدا یه ما داد شاید این نگاهم غلط باشه ولی من این نگاه رو دوست دارم و این و از پاسختون فهمیدم ممنووووووونم ازتون بابت پاسخ زیباتون

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    ندابشارتی گفته:
    مدت عضویت: 1422 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته زیبا

    روز 54 ام و تعهدمن!

    در رابطه با توحید..

    من اعتراف میکنم یک‌مشرک تماموکمال بودم

    والبته الان ،توحیدیه کامل نیستم

    و هر ازگاهی شرکای ریزی،از گوشه و کنار میاد بالا

    در حال حاضر،دارم پیدا میکنم

    ایده های امروز برای درخواست من بابته باشگاه زدن و شجاعته من برای غلبه برای ترسهام و حساب نکردن روی اون ورودیی که بود!(ولی الگوی نامنظم در پرداخت داشت)

    چند نفر گفتن؛ بست باید بری بشینی املاکی!

    تا فایل مناسبی بهت معرفی کنن

    خوده این ایده ،بیسو پایش شرکه

    و‌منی که در حال حاضر دارم‌روی خودم کار میکنم ،خیلی خوب میتونم ایده ها رواندازه ی کارکردم و دریافت اگاهی ها ‌شناسایی کنم

    به خودم گفتم،چرا باید منتظر و بست بشینم تا فلانی فایل مناسب پیدا کنه ،مگه قراره وجود نداشته باشه یه فایل مناسبه کاره من و‌شرایطم!؟؟

    من به راحتی هدایت میشم به یه باشگاه خوب در بهترین مکان و‌بهترین تجهیزات و بهترین قیمت،در بهترین زمان

    اونقدررر فایل ها هست که مناسبه‌من هست ،فقط من باید تنظیم بشم و بعد از شنیدن این ایده،متوجه شدم این الهام نیس

    چون احساس خوبی بهم نداد این مدل دنبال باشگاه گشتن!که از شرک‌مخفیه( ترس از تموم شدن تمام باشگاه های خوب با شرایط ایده ال من و قدرت دادن و چشو امید بستن به یه املاکی!)

    یکی دیگ بهم گفت باید خیلی بگردی!

    یه سری املاکی ها،یه قیمته پرتی میگن که مقداریشو برای خودشون بر میدارن

    دوباره احساس کردم این‌الهام نیس ،شنیدمو گذشتم!

    چون من همیشه به خودم میگم،خدا منو به‌سمت انسانهایی هدایت میکنه که کارشون درسته

    دوباره یکی بهم گفت،یه جایی بگیر که شاگردات راحت بیان و نیازی به مشتری جذب کردن نداری

    تا دیروز 70 درصد ،به این مورد فکر میکردم

    اما امروز،به خودم گفتم نه من رو هیچ کسی حساب نمیکنم ،من هر جا باشم ادمهارو به سمت خودم جذب میکنم مهم نیس کجا باشم!

    من به شاگردام وابسته یا امیدوار نیستم

    فقط به خدا و قدرت خدا در وجوده خودم و باورها و‌فرکانسام متکی هستم

    ایده اومد از بچه ها ،فلان منطقه بیا بخاطر ما!

    این ایده،نه بخاطر شاگردام،بلکه بخاطر اینکه خودمم حس میکنم دوس دارم برم اون منطقه و تجربش کنم

    ولی باز نشستم به اینک چرا این ایده احساس خوب داد، فکر میکنم:

    ایا فکر میکنی‌منطقه و‌لوکیشن در ثروت تو تاثیر گزارن؟؟

    ایا پیش خودم میگم که ادمهای فلان‌منطقه ،فرهنگو منششون بهتره؟؟

    خلاصه به اون ایده ام سرد شدم

    چون یکمی از ترمزام ،در اون وجود داشت

    در نهایت چندتا مورد خودم سرچ کردم بدونه اینک نگاهم به موردی از قبیل لوکیشن خاص،…باشه و اقدام کردمو پیام دادم

    و الان ،با جمله ی اینکه خدایااا من نمیدونم چجوری

    من نمیدونم کجا

    من نمیدونم با کدوم پول

    من نمیدونم از طریق کی و چی

    ولی ایمان دارم هدایتم میکنی به بهترین باشگاه جوری ک فقط خودم باشم و کلاسامو ران کنم

    این وسطا،فقط دنبال جای‌خالی میگشتم که اونجور ک خودم دلم میخواد تجهیز کنم

    ولی ازونورم،میگفتم سرمایم جواب نمیده که!

    باز میگفتم ندا خانم،یادت رفت توحیدو !؟؟

    تو فقط تصور و احساس خوب و اصلا بهت ربطی نداره چجوری

    خدای خوبم،من ایمان دارم که فردا که چشمامو باز میکنم،ایده های تو و الهاماتتو برام میفرستی

    عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      لیلا بشارتی گفته:
      مدت عضویت: 2426 روز

      به نام تنها قدرت رب العالمین

      ندای خوبم

      امروز صبح یه حسی بهم گفت برو توحید عملی 6 رو گوش کن .

      منم اومدم تو این صفحه نمیدونم چرا انقده صفحه رو پایین کشیدم که به کامنت تو رسیدم تمام اینها برای این بودکه نوشته ی تورو بخونم والان همون حس همون خدا همون نیرو داره تایپ میکنه واقعا هیچ اختیاری نیست .

      اتو توی برقه ومن نشستم که لباسم رو اتو کنم برم مغازه ولی نمیدونم چرا دارم تایپ میکنم.

      چون موضوع توحیده

      چون موضوع اصله

      چون موضوع خودشه.

      حالا میفهمم ترمزها چیان

      ترمزها همون شرکهای ریز ودرشت ما هستن.

      ترمز ها وموانع همون مشرک بودنهای ما هستن.

      همون قدرت دادن ما به هر عامل بیرونی.

      وقتی تو قدرت رو از هر چیزی غیر از خدا میگیری میبینی عملا کار دیگه ای جز لذت بردن نداری وهمه چیز رو خدا برات انجام میده .

      مثلا تو در خواستت یه باشگاه خفن مال خودته .

      خودش برات پیدا میکنه خودش بهت زنگ میزنه خودش پولش رو جور میکنه خودش برات قرارداد میبنده .خودش برات تجهیز میکنه خودش برات شاگرد میاره .خودش برات همه کار میکنه فقط کافیه تو افکارت رو مانیتور کنی فقط کافیه تو افکارت وایده هارو از فیلتر توحید بگذرونی تا اگه شرکه رد نشه واگه توحیدیه عمل کنی هرجا قدرت رو به املاک وپول وسرمایه ولوکیشن وشاگرد و…اینا دادی مشرک شدی .هرجا بدوبدو کردی وعجله مشرک شدی.

      هرجا گفتی پس کی میشه کجا میشه یعنی بخدا اعتماد نکردی ومشرک شدی

      رها بودی ولذت بردی توحیدی شدی

      گفتی من نمیدونم وتو میدونی تسلیم شدی وتوحیدی شدی.

      گفتی تو انجامش بده با دستهات .عاشقانه وعالی،

      تو توحیدی شدی

      هرجا بخاطر اعتماد به رب ، دلت قرص ومحکم شد واروم شدی بدون توحیدی شدی .

      هرجا کسی برات کاری کرد و تو ازش زبونی سپاسگزاری کردی ولی توی قلبت به خدا چشمک زدی که خداجون دمت گرم این دست تو بود که اومد برام کاری کرد تو توحیدی شدی.

      هر وقت ذهنت بهت گفت پس چرا نمیشه پس کی میشه من که همه کار کردم پس چرا نشد ؟ بدون یه جایی یه شرک ریز داری یعنی یه قدرتی رو از خدا گرفتی دادی به نجواهات به خودت …

      بابا خدا تو قران به پیغمبر میگه تو تیر ننداختی که من بودم !

      حالا تو میای میگی خدا جون من که تمام کارهارو کردم پس چرا نمیشه ؟!

      مگه قراره تو همه ی کارهارو بدونی وانجام بدی؟

      نه ندای من !

      خیلیییییییییییییی چیزها هست که تو اصلا نمیدونی وحتی اگرم بدونی نمیتونی انجامش بدی پس فقیر باش به هرآنچه که فقط خود خدا میدونه ومیتونه .

      اون شرکه ریز همینه.

      تو سهمت رو انجام بده بگو خداجون بقیش باتو .

      نگو من انجام دادم پس چرا نشد؟!

      چون تو همه ی کار رو انجام ندادی که !

      فقط یک بیلیونوم از کارو کردی بقیش سهم خداست .

      برو خوش باش وبهش اعتماد کن .

      اون همیشه بیداره.همیشه حی.

      اون همیشه در حال کاره.

      داره کون فیکون میکنه برات .

      اعتبارش مال خودشه نه مال تو نه مال عوامل بیرون ازتو.

      کار تو فقط تنظیم فرکانسته.

      تنظیم احساسته.

      لذتته.

      بی خیالی.

      اعتمادت.

      توکلت.

      سپاس گزاریته.

      تو سنگ ننداز

      تو تیر ننداز

      تو شمشیر نزن

      لازم نیست بخدا لازم نیست .

      خودش برات همه کار میکنه .

      خودش تو رو به چشم مانع هات 5برابر میکنه واون قدرت‌های بیرون از تو رو که اصلا قدرت نیستن رو از سر راهت برمیداره (داستان جنگ پیامبر با کفار که هر یک نفر از اصحاب پیامبر در نظر دشمنان چندین نفر بیشتر دیده میشدن)

      از وقتی من قدرت رو از املاک گرفتم خودشون از سایت دیوار شمارم رو برمیدارن بهم زنگ میزنن اونقده با عزت واحترام ازم خواهش میکنن که خونه هام رو برام بفروشن که من فقط بخدا چشمک میزنم میگم دمت گرم فقط دمت گرم خداااااااا

      عاشقتم خداجون شکررررررت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
      • -
        مجید بختیارپور عمران گفته:
        مدت عضویت: 1002 روز

        سلام لیلا خانم بشارتی که کامنتت مثل فامیلی قشنگت بشارت توحیدی داشت برام

        درود بر شما و کامنت زیباتون خیلی لذت بردم خیلی آکاهی خوبی دادی بمن خیلی دلم به خدا گرمتر شد واقعا مطالعه کامنتها بقول استاد عزیز از بینهایت کتاب هدایتگرتر و روشنگرتر دمتون گرم بابت این آگاهی توحیدی که بهم دادین واقعا باید همه چی رو بسپاریم دست خدا و بشینیم در خوش خیالی مون لذت ببریم که خدای حی ووحاضر همیشه زنده و همیشه بیداره تا کارامونو رله کنه بدون هیچ نگرانی باید زندگی کرد اونم با لذت که کار و سپردیم دست کاردانی لایق

        متشکرم دوست خوب توحیدیم خیلی کامنتت لذت بخش بود از اول تا آخرش لذیذ بود برام ازینکه اومدی به کمک دوستت ممنون هرچند که اینم کار خدا بود شما وسیله خوب خدا شدین برای هدایت ما

        خداجونم تشکرررررر

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    علیرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1371 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد عباسمنش و خانم شایسته مهربان

    سلام به همه دوستان ثروتمندم

    اگر کل موفقیت بشریت را در یک کلمه خلاصه کنیم ، آن توحید هست ، دلیلش هم زندگی همه پیامبران الهی گواه این موضوع هست ، 50 درصد قرآن در مورد داستان پیامبران الهی هست حتی یکی هم در مورد پوشاک مسکن و خوراک دغدغه نداشتن چون قانون را مسلط بودن که وقتی ایمان به الله داشته باشی مسأله مالی بطور طبیعی حل میشه بعضی از پیامبران مثل یونس ، یوسف یعقوب که دچار مشکل شدن بخاطر این بود که شرک ورزیدن ، و بلافاصله جبران کردن ،

    پس ماهم می تونیم خالق زندگی خودمان باشیم و زندگی باکیفیت و خوشبختی را بسازیم و در این مسیر هم از هیچی نترسیم چون ریشه ترس ، شرک است یعنی قدرت را از خدا می گیریم و به غیر خدا می‌دهیم.

    صفر کامل و یک کامل نیست یعنی موحد کامل و مشرک کامل بلکه مابین این دو هستیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  7. -
    فاطمه گندمکار گفته:
    مدت عضویت: 1905 روز

    به نام خدا….

    «توحید»

    خداوند قدرت خلق تمام زندگیت و به تو داده و هیچ کسی نمیتونه توی زندگی تو تاثیر بذاره مگر اینکه تووو این قدرت و بهش بدی، مگر اینکه بترسی.

    از تحدید آدم های به اصطلاح قدرتمند نترس چون برگ برنده دست توعه چون گنج دست توعه. این تو هستی که اتفاقات زندگیت و رقم میزنی نه اون آدممم.

    مثلا:

    دیشب بابام اومد خونه و گفت که فلان دختر شب بوده و فلان اتفاق براش افتاده و اینا. بعد من تعجب کردم گفتم خب چرا؟ چطوری؟ گفت نمیدونم. بهت میگم شهر نا امنه برای همینه

    بعد من یه لحظه ترسیدم، ترسیدم از اینکه این باور بابا باعث بشه آرادی ای که تازگی ها بدستش اوردم از بین بره.

    ولی میفهمیدم که این ترس اشتباس، چندباری حرفی که زده بود تو ذهنم میومد ولی سعیمیکردم به یادش نیفتم و با خودم میگفتم فاطمه تو خودت تعیین میکنی آزادیتو، تو خودت این ازادی رو برای خودت بوجود اوردی

    واقعا هم همینه.. برگ برنده دست منه، وقتی خدا به من این قدرت و داده که فقط و فقط من میتونم زندگیمو خلق کنم دیگه چرا بترسم؟

    بذار باور بابام این باشه که اصلا شهر داغونه، به منچه؟

    مگه ازادیمو بابام تعیین میکنه؟

    من یکی ازپیشرفتای بزرگم تو این دو سه سالی که با استاد بودم شکستن بتی بود که از بابام ساخته بودم. بابام بسیار تو ذهنم بزرگ بود و ازش بشدت میترسیدم و باورم این بود برای هر کاری پدرم باید به من اجازه بده. از لحاظ مالی هم فک میکردم بابام تنها کسیه که میتونه به من پول بده..

    اما الان تبدیل شدم به یه شخص بسیاار مستقل و توحیدی. بتی که از بابام ساخته بودم تا هشتاد درصد اینا شکسته.

    از لحاظ مالی با وجود درامد کمی که دارم وابستگیمو از بابام از بین بردم.

    از جایی که نمیتونستم تا سر کوچه تنها برم، تا ساعت نه ده شب میتونم بیرون بمونم.

    و.خیلی از تغییرات دیگه

    «هیچکس نمیتونه توی زندگی من تاثیر بذاره، نمیتونه به من ضرر بزنه، اون در هر حال داره به من خدمت میکنه»

    یه رفیقی که صمیمی ترین دوستم بود، میدونست که آقا من امروز قراره با یه پسر برم بیرون. این خانم یه دختر مذهبی هست و قبلا منم مذهبی بودم اما من تغییر کردم باورامو عوض کردم اما اون همچنان همینه. خیلی هم دختر خوبیه اما یه باوری داره اونم اینه فک میکنه دوست پسر داشتن بدترین کار دنیاست و اونی که رفیق صمیمی منه باید جلوی منو بگیره، من نمیفهمم مثلا من تو فاز هیجانم و اون که عاقله باید دوستیشو ثابت کنه و جلوی من و بگیره.

    خلاصه این دختر خانم بصورت ناشناس به خانواده من پیام داده بود که دخترون فلان روز با فلان لباس با فلان پسر بیرونه. جالبه بدونید توی نوشتشم این بود: شما در برابر فرزندتان در محضر الهی مسئول هستید و باید فرزندتون و کنترل کنید.

    حالا این فرزند چند سالش بود؟ 19 سالش و البته به قانون الهی هم اگاه بود و از همه ادمایی که میشناخت با ایمان تر بود، حداقل خدای درست تری رو میشناخت.

    خیلی جالبه. پیام اون نه تنها تاثیری روی روابط من چه با اون شخص چه با خانوادم نداشت، بلکه من بسیاار شجاع تر شدم، بسیاار توحیدی تر شدم بعد اون اتفاق و بعدا هم که فهمیدم اون بوده، به روش نیوردم و حتی بخشیدمش و گفتم هر کاری کرده به نفع من عمل کرده.

    پدر من همیشه میخواست من چادری و با حجاب باشم. تا 17 سالگی که با ذهنیت اونا بزرگ شدم تونست اما بعد از اون که خودم شروع کردم به شناختن اطرافم و با عقل فکر کردن، نتونست جلوم و بگیره.. نصیحت کرد، دعوا کرد، زور گفت اما آخرش تسلیم شد چون که اون نمیتونه تو زندگی من تاثیر بذاره وقتی من خواستم چیز دیگه ای هست.

    توی بحث آزادی هم دقیقا همین شد، تا 18 سالکی نمیذاشتن بیرون برم اما از وقتی تصمیمی گرفتم تنهایی برم بیرون هر کاری کردن نتونستن جلوم و بگیرن. فقط من و قوی تر و آزاد تر کردن.

    استاد من دیروز میخواستم برم درخواست کار بدم و خیییلی میترسیدم، یعنی شرک میورزیدم و اون موسسه و ادم هاشو بزرگ میدیدم و خودمو کوچیک.

    دیروز تماما ذهنم درگیر بود اما برگشتم به خودم گفتم به جای فکر کردن به اینکه اگر برم اونجا و بگم من میخوام باهاتون کار کنم چی میشه، بیام از لحظه حال و اتفاقات و زیبایی های همین. لحظم توجه کنم و اونم خودش درست میشه، بعد گفتم فاطمه تو میخوای کار کنی، رو باورات کار کن و برای اینکه از مرز هات فراتر بری و با عزت نفس تر بشی برو به موسسات و افراد پیشنهاد کار بده نه برای اینکه تو نیازمند کار باشی و بخوای بیفتی دنبال اون ادم ها. تو روی خودت کار کن اصلا خود کاار میاد بت پیشنهاد میده.

    یه گروه تو واتساپ برا خودم ساختم و ویسای خودم و گوش میکنم ک باورای قدرتمند کننده توش گفتم.

    بعد از این تصمیم دیروزم امروز هدایت شدم به این فایل و توحید و از بین بردن شرک. الهی شکرررت*

    استاد واقعا باید روی توحیدم حسابی کار کنم. شما راس میگید. آدم ها از جمله خودم وقتی میخوایم تو یه مورد موفق بشیم میریم دنبال عوامل بیرونی،

    اگر روابط باشه میریم به ظاهر میرسیم

    اگر کاری باشه میگیم بریم روش بازاریابی یا روش درامدزایی از اینستاگرام یا یه روش جدید برا تبلیغات و یاد بگیریم.

    اگر سلامتی باشه میگیم بریم دکترو عوض کنیم.

    و….

    توحید توحید توحید

    باورایی که استاد در این فایل گفتن:

    ⭐خودم زندگیمو رقم میزنم نه هیچکس دیگه.

    ⭐هیچکس در زندگی ما تاثیری نداره مگر اینکه باور کنیم تاثیری داره و بهش قدرت بدیم.

    ⭐کارهایی که برام انجام میشه یا اتفاقایی که برام میفته همه رو خدا انجام میده نه من.

    ⭐هر کسی که میخواد اگاهانه برای من ضرر ایجاد کنه داره راایگان به من خدمت میکنه.

    ⭐تنها قدرت دست رب هست. هیچکس هیچ قدرتی نداره نه شیطان نه جن و پری نه رئیس جمهور نه بسیج نه سپاه نه امریکا نه پدر نه شوهر نه برادر نه مادر.

    ⭐قدرت و از بقیه بگیر و بده به خدا که خدا هم قدرتشو به تو داده، یعنی قدرت و از بقیه بگیر بده به خودت و عوامل درونیت.

    خدا برا کسی تصمیم نمیگیره خدا مطابق با درون هر کس بهش نعمت یا بلا میده.

    استاد باید این فایل چندین بار دیگه گوش کنم… باید از این به بعد کنار هر فایلی که گوش میکنم روی باور های توحیدیث هم کار کنم. هر چند که الان خییییلی توحیدی تر شدم خیلیی مستقل شدم، قبلا فک میکردم برا هر چیزی خونواده برام تصمیم میگیره اما الان خییییلی مستقل ترم خیییلی بیشتر قدرت همه چیز دست خودمه و قدذت و از پدر و مادر خییلی گرفتم.

    الهی شکرررا.

    استادم با تمام وجودم سپاسگزار کلام ارزشمند و الهام بخشتون هستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      محمد نگارستانی گفته:
      مدت عضویت: 2638 روز

      سلام فاطمه جان آفرین به‌این‌ شجاعتت واقعا تحسین میکنم که اینجوری داری پا میذاری روی ترسهات و چقدرررر قلب بزرگ و بخشنده ای داری که به روی دوستت نیاوردی من اگه بودم نصفش کرده بودم :))

      گوش دادن هرروزه به این فایل آدمو کوانتومی جلو میبره.الان یادم‌ اومد 3 سال پیش از روی عادت زوم کرده بودم روی فایل “”فقط روی خدا حساب باز کن”” (اون ریمیکس معروفش) و خیلی طبیعی اون ماه درآمدم چندبرابر شد.این فایل توحید عملی 6 که دیگه معرکه هست من از بس گوشش دادم کلمه به کلمه حفظش شدم.

      ممنون از استاد عزیزم بابت این مسیر توحیدی زیبا که هیچ چیزیو تو دنیا با این توحید عوض نمیکنم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    پاکیزه بارکزی گفته:
    مدت عضویت: 874 روز

    به نام خدایی که نزدیک هست

    به نام خدایی که برای بنده گانش کافی هست و بنده گانش را بی نیاز از همه هست کرده

    همه چی خودت هستی دنبال بیرون از خودت نگرد

    به نام خدای که زمین آسمان مسخر ما کرد تا خودمان را تجربه کنیم و لذت ببریم

    سلام به استاد عزیزم سلام به مریم جان سلام به بچه های سایت

    روز پنجاه و چهارم تحول زنده گی من

    برای خودم مینویسم تا رد پای من باشد

    از وقتی که داخل سایت عضو شدیم و مدت کم میشود همیشه کمنت میخوانم کمنت نوشته میکنم فایل های استاد هر روز هر شب چندین بار گوش میدهم یعنی تمام روز باور های نوشته میکنم تکرار میکنم حال مه خوب نگهمیدارم

    ولی واقعا نمیدانم چی کنم مسیرم کدام طرف هست فقط گوش میکنم احساسم خوب میسازم با هر کسی نمیشینم از هر کس در این مدار نبود بریدم همه علایق سابقم تغییر کرد فقط اینجا میشنوم میخوانم و مینویسم بعضا با خودم حرف میزنم رابطه ام با خدا عالی شده همرایش حرف میزنم همرایم آنقدر عشق بازی میکند بعضا اشک میریزم ولی خوب بعضا حالم بد میشود نجوا ها میاید نمیدانم نمیدانم چگونه عمل کنم کجایی باور هایم خراب هست از کدام باور شروع کنم ولی میگویم خدایا تو هستی خودت مرا بساز قسمی هدایت کن که صدای هدایتگرت واضح بشنوم و عمل کنم بعضی کمنت ها را میخوانم که میگویند فایل شنیدن و احساس خوب کافی نیست عمل کن ولی واقعا نمیدانم چگونه عمل کنم چی ترس ام هست که برم در دلش تا حالا از چیز های که استاد گفته انجام دادم مثل توجه مثل حال خوب مثل شکرگذاری مثل مثبت فکر کردن او روز رفته بودیم چکر ریگ روان من اولین دختری در آنجا بودم که تا آخرین نقطه اش بالا شدم غیر من دیگر دختر نبود زیاد مانده شدم ولی گفتم باید بروم چون بر زهنم ثابت کنم هیچ چیز سخت نیست تا حالا زمانی که این چیز ها را هم نمیدانستم همیشه بخاطر اهدافم عمل کردم عمل های بسیارر سخت که حتی هم سن سال های دیگرم هیچ وقت انجام ندادن دختر شجاع هستم و بالایی خودم افتخار میکنم

    ولی فعلا همیشه به خدا میگویم خدایا نه راهی را بلد هستم نه چیزی را میدانم خودت میدانی خودت میتوانی از دست من همین قدر میاید خودت درست کن من همین قدر می توانم بس

    آرزویی من فقط ثروت مند شدن نیست آرزویی من این هست که روزی اولین و ثروتمند ترین فرد جهان شوم یک دختر موفق خودساخته شوم که الگویی میلیارد ها نفر باشم مثل استیو جابز …….که بگویند پاکیزه همه چیز خودش از زیر صفر ساخت او هم از کشوری افغانستان که همه فقط اسم از وحشت دارند ولی دوست دارم به گونه دیگر کشورم را معرفی کنم همیشه خداوند برایم می‌گوید پاکیزه من تورا بیشتر بیشتر دوست دارم من ترا با تمام عظمتم دوست دارم من ثروتمند میسازمت آنقدر که بگویی کافی هست میدانم به خداوند همه چیز آسان هست فقط باید باورش کنم

    تشکرر استاد که هستین و روی خودتان کار کردین

    میدانم هنوز زیاد کار دارم روی خودم

    ولی زیاد ایمان دارم که میرسم و میشوم شروع مسیر هست

    تشکررررر دوست تان دارم

    بر جهان خرم از آن هست که جهان خرم از اوست

    عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      علیرضا رجبی گفته:
      مدت عضویت: 2693 روز

      سلام پاکیزه جان

      چقدر خوب نوشتی و چقدر خوب زندگی میکنی آفرین اینروزهای منم همینه و یه آیه ی اومد که سرچ کنی دقیقش رو میبینی که میگه موقعی که کار تمام شد شیطان هم خودش می‌کشه کنار و میگه وعده ی خدا حق بود و تو مشرک بودی. حالا از اونموقع که ترس میاد سراغم انگار صدای شیطانک میشنوم که میگه وعده ی خدا حق است. دقیقا این طرز تفکرت درسته و خدا برات با هزار دستانش انجام میده. اگر شل نکنی و نایستی حتما انشاالله به خواسته هایت میرسی.

      بعد هم زیبایت رو تحسین میکنم لباس زیباست رو و اینهمه آگاهی که داری رو و این همه گذشتن از ترسهات رو

      موفق باشی و سربلند و متعهد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      مجید بختیارپور عمران گفته:
      مدت عضویت: 1002 روز

      سلام و درود بر تو خواهر افغانی من پاکیزه هستی پاکیزه میمانی

      خیلیییی خوشحال شدم با کسی ارتباط گرفتم که از کشور دیگه ای با من هم خانه شد در اینجا چقدددد تحسینتون میکنم کامنتتون که عالی بود یچیز بگم عاشق لهجه افغانی و شعرخوانی شما هستم خصوصا ترانه های افغانی خیلی لهجه تون شیرین و احساس میکنم فارسی قدیمی ما هم دقیقا همین لهجه بود کامنتت خیلی زیبا بود خصوصا اوتجایی که گفتی خدایا من همینقد بلدم هیچی دیگه نمیدونم بقیه رو خودت درست کن خیلی عالی بود این خودش یعنی رها بودن تسلیم بودن همین راه رو ادامه بده مطمعنمممم بهترین بانوی کشورت میشی که کشورتو زیبا به دنیا معرفی میکنی کشوری که بزرگان عرفان چون خواجه عبدالله انصاری رو تربیت کرد که خودش قطبی هست در دنیای عرفان درود بر تو بانوی شجاع که در دل تاریکی داری با وصل شدن به نور الله خودتو اطرافیانتو نجات میدی با موفقیتت حتماااا الگوی بسیاری خواهی شد تحسینت میکنم خواهر گلم خیلی لذت بردم از اسمتون از کامنتتون و چیز خوبی یاد گرفتم که هرجا کم آوردم اینجوری که شما حرف زدی با خدایم حرف بزنم و انرژی مثبت بگیرم تحسینت میکنم که چه هدف بزرگ جهانی رو انتخاب کردی و حتماااا خدا پشتته موفقیتت آرزومه رفیق حتما منتظر کامنت های زیبا از رشدت هستیم

      خدایا مواظب همه ما مواظب دوست همسایه ما که همه از یک پیکیریم باش

      شکرانه ات با من.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    لهیا فداکار لنگرودی گفته:
    مدت عضویت: 1792 روز

    به نام ربّ العالمین

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم

    سلام به خانواده عزیزم

    سال گذشته با همسرم تصمیم گرفتیم از پایتخت بریم یه شهر کوچک زندگی کنیم یه خونه کوچک قدیمی داشتیم فروختیم و رفتیم توی همون شهر کوچک دنبال خونه میگشتیم به هر مشاور املاکی که میرفتیم اول مبلغ پولمون رو میپرسیدن و بعدش میگفتن با این پول نمیتونید خونه بخرید باید حتما وام بگیرید و ما طبق آموزش های استاد به هیچ عنوان با گرفتن وام موافق نبودیم هر جا میرفتیم ناامیدمون میکردن و با توجه به پولمون خونه های داغون ، نم گرفته که نیاز به تعمیر اساسی و از نو ساختن داشتند به ما نشون میدادند و میگفتن با پول شما همین رو هم نگیرید از دستتون میره و حتی گاهی جواب سربالا میشنیدیم و تمسخر هم میشدیم که با این پول توقع تون بالاست . اما من و همسرم مرتب با هم حرف میزدیم و میگفتیم که ما سپردیم به خدا و خدا خودش کارمون رو جور میکنه اما اینطور هم نبودیم که اصلا نترسیم گاهی ترس میومد ولی ما با صحبت کردن و تمرکز بر نکات مثبت و یادآوری آموزشهای استاد توکل و ایمان مون رو حفظ میکردیم روز سومی که دنبال خونه میگشتیم هدایت شدیم به یه مشاور املاک که قبلا خیلی هدایتی باهاشون آشنا شده بودیم و خییییییلی آسان خونه ای که دلمون میخواست دقیقا همون شکل با همون مشخصاتی که تجسم میکردم و با همون مبلغ پولی که داشتیم بدون وام ، در یک جای خیلی خوب ساکت تمیز با آدمهای خوب با شرایط عالی و حتی متراژ بیشتر خریدیم و همونجا من و همسرم به خودمون یادآوری کردیم وقتی کار رو به خدا بسپاریم و به خدا اعتماد کنیم روی آدمها حساب نکنیم همه چیز خودبخود درست میشه

    الان که این کامنت رو مینویسم توی خونه قشنگی که هدیه خداونده نشستم و با عشق با لذت با حال و احساس خوب مینویسم و هر لحظه که به خونه ام نگاه میکنم سپاسگزار خدای مهربانم هستم خدایی که وقتی بهش اعتماد و توکل میکنی جواب اعتماد و توکلت رو به زیبایی و چندین برابر بهتر بهت میده

    خدایا سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم که از طریق دستانت هر لحظه منو به بهترینها هدایت میکنی

    استاد عزیزم از شما سپاسگزارم

    خانم شایسته عزیزم از شما سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      مجید بختیارپور عمران گفته:
      مدت عضویت: 1002 روز

      سلام بر دوست توحیدی ام لهیا خانم گل

      چقد لذت بردم از این موفقیتتون و چقد دلمونو گرم کردین با این صبر واستقامتی که نشون دادین و جهان و تسلیم خواسته هاتون کردین درود بر شما و همسر گلتون چقد خوبه که باهم پای هم هستین ازاین فرصت میشه بهترین بهره برداری رو بکنین زن وشوهر باهم دست در دست هم به سوی نور حرکت کردن چه انرژی عالی و فرکانس عالی رو رقم میزنه خداروشکر که جواب صبر و استقامت تونو گرفتین تا ماهم دلمون گرم بشه انشالله همیشه بهمین سادکی کارتون رله بشه موفق باشین

      خوشبختی و آرامش و برکت روزی هر روزتان باشه الهی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        لهیا فداکار لنگرودی گفته:
        مدت عضویت: 1792 روز

        سلام به دوست همفرکانسی و هم خانواده عزیزم ، سپاسگزارم از شما و خداوند مهربانم که هدایتمون کرد به مسیر خوشبختی

        دوست عزیز ، پرواز نتیجهء صبر است ادامه و استمرار در این مسیر بی شک رسیدن به قله های موفقیت و آرامش خواهد بود و همچنین لذت بردن از مسیر و داشتن احساس خوب

        بهترینهای خداوند مهربان رو برای خانواده عزیز عباسمنشی ام آرزو دارم

        در پناه خدا باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    مهدی سلیمی گفته:
    مدت عضویت: 995 روز

    سلام خدمت دوستان عزیز

    من در طول زندگی در مورد خداوند، قرآن و مباحث توحیدی زیاد مطالعه کرده ام اما جنس صحبت های استاد واقعا متفاوت هست و آگاهی های زیادی به من داد،وقتی به صحبت های استاد گوش دادم تک تک آدمایی که بهشون وابسته بودم و چقدر توی ذهنم بزرگشون کرده بودم اومدن جلوی چشمم آدمایی که من ازشون بت ساخته بودم و چقدر بهشون اعتماد داشتم و دقیقا دردناک ترین ضربه ها رو هم از همین آدم ها خوردم،

    ولی خدا رو شکر که این ضربه ها باعث بیداری من شد و از خودش می خواهم روز به روز ایمانم رو به خودش قوی تر کنم و با توکل و تکیه بر خودش مطمئنا می توانم به همه خواسته های خود برسم،تشکر به خاطر فایل های توحیدیتون استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: