توحید عملی | قسمت ۶ - صفحه 117

1899 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهدی رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 1938 روز

    سلام به استاد عزیزم

    استادی که با قلبش با ما سخن میگوید نه با ذهنش.

    این روزها درک جدیدی از پروردگارم پیدا کردم آن هم به لطف این سایت بی نظیر بوده و بی نهایت سپاسگزار شمام برای این فایل های بسیار ارزشمند که در دسترس همه ی ما قرار دادین.

    حالا دارم کمی درک میکنم چگونه برای سلیمان همه دست به دست هم دادن تا بهترین ملک رو بسازد هر کسی که کاری برای سلیمان میکرد از جن تا انسان همه دستان خداوند بودند که زندگی سلیمان رو بهتر و بهتر کنند…

    از وقتی جدی تر شدم و روی توحیدم بیشتر کار میکنم به وضوح می بینم همه برای من دارند همه کار انجام میدن …همین دیروز بود دوست عزیزی رفته بود تو صف نونوایی و برای من نون خریداری کنه این در صورتی بوده که من اصلا بهش چیزی نگفتم فقط چون میدونسته من نون امروز ندارم رفته برای من نون تهیه کنه و بیاره بهم بده ،این انسان های بسیار مهربان که قلبهایشان نرم شده برای کمک به زندگی من آیا این کار من بوده خیر من در ذهنم و قلبم فقط دارم یکصدا پروردگارم رو میپرستم و فقط از او میخواهم اون هم بشکل رفیق میشه برام، بشکل مادر میشه برام، بشکل رابطه خوب میشه برام ،الله اکبر….

    هر چقدر آگاه تر میشم در مورد رب باز هم جا برای آگاهی بیشتر هست.

    بقول شما استاد عزیزم هر چقدر آگاهتر بشیم میفهمیم هیچی نمیفهمیم این واقعا درسته…

    بقول پیامبر شرک در دل مومن همانند مورچه سیاهی بر روی تخته سنگ سیاهی در دل تاریکی شب مخفی و پنهان است …

    باید همیشه بتونم همچیز رو ربط بدم به خدا که مطمعنا اولش کار سختی هست مثل هر کار دیگه ای نیاز به تمرین داره …

    مثل اون آیه ای که خداوند به پیامبر میگه میگه تو نجنگیدی ما برات جنگیدیدم ما سنگ زدیم …الله اکبر… الله اکبر ،الله اکبر…

    مثل یوسفی که بخاطر شرک پنهانی که داشت وارد زندان شد چون قدرت رو به خداوند نداده بود…

    تازه دارم یاد میگیرم که اگر کسی بهم محبتی میکنه اگر کسی بهم کمکی میکنه اگر به ذهنم ایده ی کار سازی میاد و یا هر چیز دیگه ای این فقط و فقط لطف خداست این کارها رو فقط داره خداوند برام انجام میده به اندازه ای که در ذهنم همچیز رو به خداوند ربط بدم به همون اندازه خداوند در زندگیم همه کارها رو برای من انجام میده …

    خداوند برای شما استاد مشتری سایت شده و برای همون شما با قاطعیت با مخاطبینتون صحبت میکنید و نیاز ندارید که احساس نیاز در دلشون ایجاد کنید تا بیان محصولاتتون رو خریداری کنن یا اینکه تبلیغات نمیکنید چون تبلیغات خود شرک هست چون قدرت خداوند رو بدین شکل در وجودتونم زیاد و زیادتر نگه میدارید تازه دارم درک میکنم خدای من شکرت…

    اینکه خداوند ما رو نمیبخشه اون هم فقط بخاطر شرک باز دارم این هم بهتر درک میکنم الله اکبر…

    این روزها دست به هر سرمایه گذاری و معامله ای میزنم سود و سود و سود میشه و هر روز سرمایم داره بیشتر و بیشتر میشه به این دلیل هست که من در وجودم قدرت برو بیشتر و بیشتر به رب دادم و رب هم بشکل تحلیل و موقعیت و شرایطی میشه تا منو به خواسته هام برسونه…این روزها هر فایل رو روزها و ساعتها گوش میدم و بعد سعی میکنم بنویسم …تازه دارم میفهمم کجام و دارم به چه بهشتی هدایت میشم همون بهشتی که خداوند هزاران بار وعدشو داده …

    خدایا شکرت ….خدایا شکرت …خدایا شکرت…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    فاطمه مهاجر گفته:
    مدت عضویت: 2851 روز

    به نام خدای هدایتگر

    امروز خداوندم به من گفت و من به پهنای صورت اشک ریختم و به سجده افتادم.

    برای شما هم می‌نویسم تا با این ذکر اشک‌هامون قبلمون رو بشوره و جلا بده و خدا رو در آینه قلبمون ببینیم:

    «لبَّیک اللّهمّ لبَّیک، لبَّیک لا شریک لک لبَّیک، إنّ الحمد و النّعمه لک و الملک، لا شریک لک لبَّیک.»

    گوش به‌فرمانم و به‌سوی تو می‌شتابم، خدایا گوش به‌فرمانم و به‌سوی تو می‌شتابم، هیچ چیزی همتای تو نیست، گوش به‌فرمانم و به‌سوی تو می‌شتابم، فقط تو هستی که سزاوار ستایش و بزرگی هستی، تمام نعمت‌ها از جانب توست، همه چیز به تو تعلق دارد و تو بر همه چیز مسلط هستی، هیچ چیزی همتای تو نیست، گوش به‌فرمانم و به‌سوی تو می‌شتابم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    Abolfazl davtalab گفته:
    مدت عضویت: 2830 روز

    به نام رب العالمین شروع میکنم نوشتن نتایجم رو نسبت به چن سال قبل که تو همین فایل اومده بودم ونتایج مو نوشته بودم؛اونموقع که اون نتایج و نوشتم هیج وقت فکر نمیکردم این قدر همه چی تغییر کنه و به یه همچین نقطه ای برسم به قول حضرت مولانا؛

    تا تورا دیدم محالم؛حال شد

    یعنی قبل آشنایی با استاد من تو جهنم سرد زندگی میکردم سخت زندگی میکردم؛همه چی واسم سخت بود؛تلاش زیاد نتیجه ناچیز؛دوندگی زیاد عایدی صفر:

    دقیق مث فردی بودم ک رو تردمیل میدوه ولی نتیجه ای ب دس نمیاره؛؛ هر وق کسی منو میدیددرحال کار کردن و تلاش بودم ولی دریغ از یه هزاری پس انداز؛با اینک سالم سالم بودم حتی یه تک تومنی بابت مواد ومشروبات الکلی و این ها خرج نداشتم ولی پر بودم از شرک پر بودم از چشم به دیگران؛پر بودم از قدرت دادن یه دیگران؛و بی تاثیر دونستن خودم تو نتایج زندگیم

    گدشت تا با استادآشنا شدم اینقد این مسیر و صحبت ها منو آروم کردکه تایم زیادی و فایل می‌شنیدم؛بدون اینکه درکی داشته باشم؛کم کم ازدرون تغییر کرد افکارم ولی خیلی کوچیک بود تغییرم و همون تغیر کوچیک منو هدایت کرد به یه شهر دیگ ؛به کاری که خیلی اعتماد به نفسم وافزایش داد؛و کم کم داشتم ازشرک وایراد گرفتن از خداو دنیا دور و دورتر میشدم و هرچه قدرتوحیدم بیشتر می‌شد میدیدم که نتایجم بیشتر داره میشه ولی الان که دارم نگاه میکنم نتایج من توهمین یه سالی ک گذشت به لطف خدا اندازه تمام سال های زندگی ام بوده؛خوب حالا میخوام برگردم به گدشته ام وشرلیطی ک داشتم وبعد از الانم بگم ونتایج ک خداوند برایم رقم زد

    چن سال پیش که شرک تو وجودم فوران میکرد تنهاو دور ازخانواده تو یه شهردیگ بودم؛روزانه کیلومترها پیاده روی داشتم؛هیچ پس اندازی نداشتم؛هیچ وعده غذایی ام سر وقت وجاش نبود؛ی غذای درست و حسابی واسمون آرزو بود؛چن نفره یه دونه سالاد الویه میخوردیم؛و پر بودم از شرک؛از کفر؛از ناسپاسی و پر از کمبود((خدایا ببخش منو))همش طلبکار بودم از پدر مادر؛خدا وعالم و آدم و تا لحظه ای که خودت و صاحب زندگی خودت ندونی نمیتونی چیزی و تغییر بدی که

    ولی به لطف خدا هدایت شدم به این مسیر زیبا و کم کم تغیر کرد شرایطم یعنی همون ویزیتی که انجام میدادم هدایت شدم به یه شرکت معتبرتر که حقوق هامونو به موقع پرداخت میکرد؛بیمه شدم و…

    و خداروشکر اوضاع بهتر و بهتر شدولی نه یهویی و یه شبه تکاملی طی شد

    واما حالااااااااا((با خدابودن))

    الان یه ماشین خشک خداوندبه راحت ترین حالت واسم فرستاد؛؛ قدیما روزانه 20 کیلومتر توسرما وگزما راه میرفتم

    الان در کنار خانواده ام تو شهر خودمم؛یه روزی هزاران کیلومتر از شهرم دوز بودم؛

    الان با بهترین و ایده آل ترین فرد ازدواج کردم اونم به راحتی؛ یه روزی بی نهایت تنها بودم وازهمه فراری

    آلان عاشق خودم وخدام و اطرافیانم هستم؛یه روزی متفربودم از خودم و خداو همه آدماش

    الان کسب و کار خودمو دارم و به راحت ترین حالت ممکن دارم پول میسازم وچن ده برابراون سال هایی ک کلی سختی میکشیدم و چیزی هم نمیموند تهش به لطف خدا الان چن نفری ازین سفره الهی نون می‌بریم؛ولی قبل این ها چندین وچن سال به سخت ترین حالت پول در می‌آوردم خرج دیگران که هیچ خرج خودمم به زور درمیاوردم.

    همه چیم به راحتی اوکی شده به لطف آلله و واقعا سوت زنان مسیرو دارم میرم

    ولی شکی ندارم که هر چه قدر مقدار بندگیمو بیشتر کنم و اجازه بدم خداوند وارد زندگیم شه و فرمون زندگی مو بدم بهش راحت و راحت تر زندگی میکنم و سوت زنان پیش میرم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    Abolfazl davtalab گفته:
    مدت عضویت: 2830 روز

    به نام رب العالمین شروع میکنم نوشتن نتایجم رو نسبت به چن سال قبل که تو همین فایل اومده بودم ونتایج مو نوشته بودم؛اونموقع که اون نتایج و نوشتم هیج وقت فکر نمیکردم این قدر همه چی تغییر کنه و به یه همچین نقطه ای برسم به قول حضرت مولانا؛

    تا تورا دیدم محالم؛حال شد

    یعنی قبل آشنایی با استاد من تو جهنم سرد زندگی میکردم سخت زندگی میکردم؛همه چی واسم سخت بود؛تلاش زیاد

    نتیجه ناچیز؛دوندگی زیاد عایدی صفر:

    دقیق مث فردی بودم ک رو تردمیل میدوه ولی نتیجه ای ب دس نمیاره؛؛ هر وق کسی منو میدیددرحال کار کردن و تلاش بودم ولی دریغ از یه هزاری پس انداز؛با اینک سالم سالم بودم حتی یه تک تومنی بابت مواد ومشروبات الکلی و این ها خرج نداشتم ولی پر بودم از شرک پر بودم از چشم به دیگران؛پر بودم از قدرت دادن یه دیگران؛و بی تاثیر دونستن خودم تو نتایج زندگیم

    گدشت تا با استادآشنا شدم اینقد این مسیر و صحبت ها منو آروم کردکه تایم زیادی و فایل می‌شنیدم؛بدون اینکه درکی داشته باشم؛کم کم ازدرون تغییر کرد افکارم ولی خیلی کوچیک بود تغییرم و همون تغیر کوچیک منو هدایت کرد به یه شهر دیگ ؛به کاری که خیلی اعتماد به نفسم وافزایش داد؛و کم کم داشتم ازشرک وایراد گرفتن از خداو دنیا دور و دورتر میشدم و هرچه قدرتوحیدم بیشتر می‌شد میدیدم که نتایجم بیشتر داره میشه ولی الان که دارم نگاه میکنم نتایج من توهمین یه سالی ک گذشت به لطف خدا اندازه تمام سال های زندگی ام بوده؛خوب حالا میخوام برگردم به گذشته ام وشرایطی ک داشتم وبعدش از الانم بگم ونتایجی ک خداوند برایم رقم زد

    چن سال پیش که شرک تو وجودم فوران میکرد تنهاو دور ازخانواده تو یه شهردیگ بودم؛روزانه کیلومترها پیاده روی داشتم؛هیچ پس اندازی نداشتم؛هیچ وعده غذایی ام سر وقتش نبود؛ی غذای درست و حسابی واسمون آرزو بود؛چن نفره یه دونه سالاد الویه میخوردیم؛و پر بودم از شرک؛از کفر؛از ناسپاسی و پر از کمبود((خدایا ببخش منو))همش طلبکار بودم از پدر مادر؛خدا وعالم و آدم

    ولی تا لحظه ای که خودت و صاحب زندگی خودت ندونی نمیتونی چیزی و تغییر بدی که

    ولی به لطف خدا هدایت شدم به این مسیر زیبا و کم کم تغیر کرد شرایطم یعنی همون ویزیتی که انجام میدادم هدایت شدم به یه شرکت معتبرتر که حقوق هامونو به موقع پرداخت میکرد؛بیمه شدم و…

    و خداروشکر اوضاع بهتر و بهتر شدولی نه یهویی و یه شبه تکاملی طی شد

    واما حالااااااااا((با خدابودن))

    الان یه ماشین خشک خداوندبه راحت ترین حالت واسم فرستاد؛؛ قدیما روزانه 20 کیلومتر توسرما وگزما راه میرفتم

    الان در کنار خانواده ام تو شهر خودمم؛یه روزی هزاران کیلومتر از شهرم دوز بودم؛

    الان با بهترین و ایده آل ترین فرد ازدواج کردم اونم به راحتی؛ یه روزی بی نهایت تنها بودم وازهمه فراری

    آلان عاشق خودم وخدام و اطرافیانم هستم؛یه روزی متفربودم از خودم و خداو همه آدماش

    الان کسب و کار خودمو دارم و به راحت ترین حالت ممکن دارم پول میسازم وچن ده برابراون سال هایی ک کلی سختی میکشیدم و چیزی هم نمیموند تهش به لطف خدا الان چن نفری ازین سفره الهی نون می‌بریم؛ولی قبل این ها چندین وچن سال به سخت ترین حالت پول در می‌آوردم خرج دیگران که هیچ خرج خودمم به زور درمیاوردم.

    همه چیم به راحتی اوکی شده به لطف الله و واقعا سوت زنان مسیرو دارم میرم

    ولی شکی ندارم که هر چه قدر مقدار بندگیمو بیشتر کنم و اجازه بدم خداوند وارد زندگیم شه و فرمون زندگی مو بدم بهش راحت و راحت تر زندگی میکنم و سوت زنان پیش میرم…

    الهی سپاس گذارم بابت این مسیر زیبا؛بابت استاد عزیزم و درنهایت بابت اینکه انسان خلقم کردی تا خودم زندگی خودمو خلق کنم هر آن مدلی که می‌خواهم…

    دوستان گشایش های بزرگی درراهه

    ادامه دهید…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    سجاد رعاضی طبری گفته:
    مدت عضویت: 586 روز

    بسم الله الرحمن العظیم الرحیم

    حال دلم خوب بود ،هدایت رب بی نظیر ،یکتا بی همتا

    من رو آورد پای این فایل

    خواستم این فرکانس رحمت و عزت و قدرتمندی رو یادم بمونه پرسیدم چیکار کنم

    خودش منو آورد اینجا

    گفت سرچ کن توحید و بنویس

    دیروز به لطف الله با 2 تا از بچه های سایت تو شهرمون باهم جمع شدیم دقیقا چند وقت بعد از اینکه با ایمان و توکل آدم های نا مناسب رو آگاهانه از زندگیم حذف کردم خداوند هدایتم کرد به جایی که افراد نازنین و فوق العاده ای هستن میشینم باهم راجب آگاهی هامون صحبت میکنیم

    و من مو به تنم سیخ میشه

    یاد اون آیه قرآن میوفتم که میگه

    و بواسطه ایمانی که داشتند ،ایمان بر ایمان آنان افزودیم و هدایتشان کردیم

    این قلبم بازه

    انگار دروازه‌ای بین بعد زمان و مکان باز شده یه فرکانس خالص، انگار در حال صعودی به سمت ملکوت

    فرشته ها پر هاشون رو دور خودشون پیچیدن با احترام مشاهده گر هستن که بزرگترین مخلوق خداوند داره روی صراط مستقیم به سمت ملکوت حرکت میکنه

    همه ی کائنات حمایتت میکنن

    این احساس بی نظیره، کل داستان این احساس

    پاداش این احساس ،اینکه در پناه چنین (نمیشه به جمله و به صفت و به کلمه وصفت کرد )خدایا تو چقدر بزرگی ،چقدر با عظمتی

    امروز وقتی داشتم میومدم سرکار از دل کوه داشتم رد میشدم

    قشنگ حس میکردم این اقتدار و ایستادگی و ثبات کوه یک تریلیونم جلوه ای از عظمت (که بازم صفته)تو هست که این انرژی عظمت داره سجده میکنه خدایی تورو و تسبیح میگه و حمد میکنه تورو یکتا

    چه کنم که تو این قالب فیزیکی قادر به بیان عظمت و بزرگی و اقتدار آنچه که واقعا هست نمیتونم باشم ،اما هرکس که تو این مدار هست درک میکنه و دریافت میکنه این احساس رو اگر تو هدایت بکنی

    تو دروازه های نور رو به زندگیم گشودی

    تو هدایتم کردی

    من بدون تو هیچم

    تجربه کردم بی تو و با تو رو

    بارها وقتی رو آدم ها حساب کردم هرکسی که بود ناامید شدم درگیر افکار و عذاب شدم ولی وقتی برگشتم سمت خودت چنان بهم عزت دادی چنان قدرت اراده دادی تا روی خودم کار کنم و ایاک نعبد و ایاک نستعین باشم تو زندگیم . گره از کارهایی برام بازکردی که فکرشو نمیکردم اصلا راهی باشه

    راه هارو تو بلدی من فقط باورت میکنم

    من باور میکنم تویی مدیر راه هارو تو بلدی

    افراد تخت اختیار تو هستن

    شرایط و فرکانس ها خدمتتان تو هستن

    برگی بدون اذن تو از درخت نمی‌افته

    همه چیز با تو ممکنه

    من باور میکنم خزائن ثروت در اختیار توا

    از هر راهی که دوست داری منو وارد مسیر ثروت و برکت و نعمت ها بکن

    من به خداوند اجازه میدهم که من رو به مسیر درست

    مسیر پر از نعمت پر از خیر و برکت و سلامتی هدایت کنه

    من باور میکنم که لایق روابط خوب هستم

    کل یونیورس رو خلق کرد و به همه دستور داد که به من سجده کنن و اونهارو مسخر من کرد

    پس حضور من توام با لیاقتت هست وگرنه اینجا نبودم

    من روی وعده خداوند وهاب حساب میکنم

    که خداوند هرگز از وعده خودش تخلف نمیکنه

    وقتی من دارم روی خودم کار میکنم

    الخیر فی ما وقع هست

    هر اتفاقی هر شرایطی هر تجربه ای میخاد من رو به خواسته ام برسونه

    خداوند تنها منبع در جهان هست

    شر از خودش قدرتی نداره

    تاریکی در نتیجه نبودن نور هست

    شب در نتیجه نبودن خورشید هست

    این قدرت خدای من هست

    من باور میکنم خدایی خدا رو

    من ایمان میارم به خداوند و رسولانش

    و تبعیت میکنم از دین ابراهیم

    وقتی خودش میچینه وقتی هدایتم میکنه

    وقتی ولا خوف علیهم ولا هم یحزنون هستم

    پاداش تو همون لحظه است

    حال خوب هست که از پشت حال خوب میاد

    ایمان و توکل و تقوا هست که همراهش میاد

    ادامه و ادامه و ادامه و اثبات فرکانس هست

    خدایا هدایتم کن ثابت قدم باشم

    به من آسون کن آسونی هارو

    من باور میکنم همه چیز تویی

    کن فیکون میکنی برام

    من بی نظیرم من نابغه هستم

    اما اعتبار همه چیز برای تو هست من بدون تو هیچم

    خدایا من از هر خیری که از تو به من برسه سخت فقیرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    ساره خالقی گفته:
    مدت عضویت: 2146 روز

    خدایا چی بگم من اینجا؟ دقیقا باید امروز اینارو میشنیدم؟ چشمام خیس شدند، از صبح بیدار شدم هزارتا کار کردم حالم خوب بشه، یوگا، مدیتیشن، و… حالم خوب نبود ذهنم مشغول بود چون باورها و رفتارهای شرک الود منو بهم ریخته بود. چندماهیه ک درامدم کم شده، کلی نگران شدم خودمو بیکار نزاشتم رفتم یجایی شروع به کار کردم اما اونجا هم نشد.

    کسب و کار خودم ک انلاین بود به دلایلی متوقف شد، این افکار اومد ک من الان چیکار کنم؟

    بعد امروز دقیقا میرسم به این فایل ک استاد از ریشه همه چیزو زیرو رو میکنه.

    من بخودم میگفتم اگ دکتر بودی درامدت بیشتر بود تا معلمی. اگ درست تبلیغات میکردم الان مشتری هام بیشتر بود و… این واگویه ها این نجواهای شیطان این باورهای محدود کننده هر وقت ک درامدم کم میشه سراغم میاد.

    بعد یه لحظه امیدم به مدیرم شد ک حقوقمو ببره بالا،برام شاگرد جور کنه.

    اما نشد، علی رغم تلاش های زیاد همه چیز نا امید کننده شد. امروز ک رسیدم به این فایل،گفتم ای وای، حالا میفهمم چراا!! چرا وقتی توحیدی عمل نمیکنی توحیدی فکر نمیکنی همه چیز عوض میشه

    « اگر ایمان و توحید درست بشه بقیه خودش درست میشه، مسائل مالی، خوراک،پوشاک،خود بخود تو نمیخواد کاری براش کنی شما در مسیرش قرار میگیری شما هدایت میشی به افراد درست،موقعیت ها،ایده های درست، وقتی در مسیر توحید قرار میگیری مشتری پیدات میشه»

    توحید یعنی امیدم به بقیه نباشه. توکل و ایمان یعنی اینکه نگران نباشم، اروم باشم تا هدایت بشم، حرکت کنم با باور درست با ایمان درست.

    وقتی داشتم فکر میکردم ک من چقدر تو کسب و کار انلاینم عقب افتادم وای کسایی ک تو حوزه من پیشرفت کردن سایت و اینستا و پکیج و… شما میای میگی نه مدرک خاصی دارم نه جایزه خاصی،حتی اونا جلوتر از من بودن حالا نتایج من خیلی زیاده چون خدا داره کارهامو انجام میده چون خدا تنها قدرت تو جهانه، و قدرت خلق زندگی مو به خودم داده، چقدر این حرفها ارامش بخشه، چقدر درسته، چقدر به ادم قدرت میده ک دیگ نگران هیچی نیستی،چقدر حالت خوب میشه.

    فاکتوراصلی توحیده اون خدای تو قران میگ بمن توکل کن، ما به همه کمک میکنیم، جهان و مسخر شما کردیم.

    من دیگ چی کم دارم. یه خدای قدرتمند دارم ک هر لحظه داره منو هدایت میکنه. خدایا شکرت.

    استاد سپاس فراوان، مرسی ک هستید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    نجمه گفته:
    مدت عضویت: 631 روز

    صبح بخیر

    امیدتون به خدای رحمان

    از یک ساعت پیش همین جور تو سایت مچرخم

    و مطلب میخونم

    چون همه خوابن الان تو خونه

    هندزفری آوردم که گوش بدم

    آمدم فایل اول گفتگوی ذهنی بخونم که

    دیدم فایل 6 آمد

    چه جوریش دیگه کار خدا بود و روزی من

    الحمدلله رب العالمین

    الحمدلله رب العالمین

    شروع کردم متن استاد خواندن به جای گوش کردن

    و عمیق و عمیق تر شدن

    چقدر شرک داشتم

    چقدر باور نادرست

    خدایا شکرت بابت هر لحظه که دادی بهم

    چقدر عمیق گفتن و زیبا

    هر چی هستیم به همون اندازه ای که باور شرک و توحید داریم

    الهی شکر که تا اینجا بهم درک دادی

    سالها پیش وقتی مطالب می‌دیدم

    حتی خواندنش هم برام سنگین بود چه برسه به درک و بعد عمل

    کردن

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    حدیث سادات حسینی گفته:
    مدت عضویت: 841 روز

    به نام خدای لبخندها

    ردپای من از روز پنجاه و چهارم سفرنامه

    چقدر مهمه ما تو هر لحظه خدا رو به یاد بیاریم و حسش کنیم.

    انگار وقتی خدا رو میبینیم، همه‌ی ابعاد زندگی خیلی خیلی راحت تر پیش میره.

    انگار در مقوله‌ی با خدا بودن سختی معنا نداره.

    انگار هر لحظه و هر ثانیه تو بغل خدایی…

    غمگین نمیشی چون راه حل همه‌ی غم هاست…

    عصبانی نمیشی چون اون میگه دلیلی نداره بخوای توجه کنی؛ انقدر بزرگ میشی که میبخشی!

    حس ناکافی بودن نداری چون میدونی اون هست و این قدرت رو بهت میده که بتونی از پس همه چیز بربیای.

    قدرت با اون برات معنا پیدا می‌کنه.

    دیگه احساس پوچی نمی‌کنی و هر لحظه احساس می‌کنی سرشاری؛ سرشار از همه چیز… شادی و نعمت و حال خوب و معنا و توانایی..

    وقتی حسش می‌کنی هر ناممکنی رو ممکن میبینی.

    احساس می‌کنی یکی هست که همیشه مواظبته؛ و از تو به خودت واقف تره.

    خدایا شکرت…

    شکرت که هستی و عشق به وجودت رو در وجودم قرار دادی و هر روز بیشتر هدایتم میکنی که بشناسمت و بندگیت رو بکنم.

    خدایا عاشقتم :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  9. -
    مهری مردمی گفته:
    مدت عضویت: 2043 روز

    سلام به خدای مهربانم

    وسلام به استادتوحیدی توحیدی وهمراهِ همیشگی شون خانم شایسته ی سرشارازآرامش نمیدونم این فایل روچندبارگوش دادم وعطشم برای گوش دادنش بیشتروبیشترمیشه،اومدم کامنت های دوستان توحیدی روازابتدادارم میخونم

    خدایامن راببخش وتوبه ی من رابپذیرکه چقدرشرک ورزیدم وبه خدای قدرتمندم ایمانم کم بود،چقدردرزندگی م دست بین این وآن بودم که برایم کاری انجام بدن وازآخرهم هیچ نشد،چقدرازاین راه ضربه هاخوردم وحالیم نشد،ازوقتی بااستادآشناشدم سعی میکنم بفهمم وروی خودم کارکنم که دیگه روی دیگران حساب بازنکنم،که خدابخواددرست کنه معمارقشنگیه،مدام جاهایی که خدابرام چینده رویادآوری میکنم تاایمانم بیشتربشه ویک دلگرمی برای ادامه ی مسیرم بشه

    خدایاازت ممنونم من روبااستادواین سایت توحیدی آشناکردی خیلی خوشبختم خدایاواقعاشکرت

    باخودم فکرمیکنم اگرمعنی توحیدرونمیفهمیدم وباهمین جهل میمردم چی…..

    خدایامن روببخش که دیرشناختمت

    خدایامن رالحظه ای به حال خودم رهانکن

    خدایادستی راکه گرفتی رهاکن

    یاوهاب ویاغفار،سلطان توئی

    خدای ابراهیم،موسی وعیسی ومحمد

    وقتی بهت توکل میکنم وبی خیال میشم آرامش میگیرم به خودم میگم مهری بسه اینقدردویدی وبه هیجاهم نرسیدی، آرام باش بزارخودش پیش بره بهترین شکل درست میشه خدایاکمکم کن ودلهارابرایم نرم ومسیرهارابرایم آسان وراههارابرایم روشن کن

    آمین یارب العالمین

    دوستدارشمامهری

    30شهریور1403

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  10. -
    زینب حاجتی گفته:
    مدت عضویت: 975 روز

    به نام خدایی که فقط اوست و دیگر هیچ چیز نیست

    سلام به استاد یکتا پرستم

    سلام به مریم بانو

    سلام به همه دوستای نازنینم در این سایت الهی

    از بین فایل های توحید عملی من بیشترین ارتباط رو با این فایل برقرار کردم چندین روزه دارم گوشش میکنم تا شاید به جانم بشینه تا شاید بتونم حتی یک کلمه ازش رو با گوشت وپوستم واستخونم باور کنم که اگر باور کنم یعنی سعادت دنیا و آخرت نصیبم شده

    این فایل رو بفهمی ودرک کنی و البته بتونی حداقل کمی در زندگیت بهش عمل کنی یعنی تمااااااام تو دنیا و آخرت رو بردی

    درک کلمه به کلمه این فایل سنگینه

    استاد بارها گفتن وقتی فهمیدن خودشون خالق زندگیشون هستن خوشحال شدن وگفتن خب پس تمامه و من زندگی که میخام رو میسازم که حقیقتا این کار رو هم کردن

    ولی من انگار از اینکه فهمیدم خودم خالق زندگیمم خوشحال نشدم انگار ترسیدم از اینکه خدا هم خودش رو کشیده کنار وقدرت خلق زندگیم رو به خودم داده

    چون از زندگی که تازه فهمیدم خودم خلق کردم راضی نیستم و نگرانم نتونم زندگی که میخام رو هم خلق کنم

    اینه فرق بین استاد با امثال من

    استاد از خالق بودن خودشون خوشحال شدن وبه معنی واقعی از قدرت خلقشون استفاده کردن وفراتر اون چیزی که خاستن رو خلق کردن

    ولی من با وجود اینکه دارم تلاش میکنم حالا که به لطف الله در این مسیر قرار گرفتم واین آگاهی ها نصیبم شده از این مسیر از خالق بودنم استفاده کنم ولی هنوز کمی میترسم از این همه مسئولیت که خدابهم داده

    ولی نه من بی دلیل در این مسیر قرار نگرفتم هیچ برگی بی اذن خدا از درخت نمیفته وهیچ اتفاقی اتفاقی اتفاق نمیفته

    پس بودن منم در این مسیر اتفاقی نیست وخدا خاسته آگاهم کنه که بهم اختیار داده خدا خاسته کروکور ونادان وجاهل از دنیا نرم

    پس منم تا لحظه آخر عمرم در این مسیر میمونم وتمام تلاشم رو میکنم برای ساخت یه زندگی توحیدی برای زندگی با کیفیت تر برای آنچه لایفش هستم من اشرف مخلوقاتم باید سعی کنم از الان به بعد رو بهتر زندگی کنم

    خدایا کمکم کن من به هر خیری به هر هدایتی از تو محتاجم

    خدایا منو تو این مسیر تنها نزار

    خدایا کمکم کن آگاهی های این سایت رو با تمام وجودم ببلعم وبتونم درحدتوانم در زندگیم پیاده کنم

    خدایا من به تو محتاجم ترینم

    خدایا من بدون تو از سایه خودمم میترسم

    خدایا بدون تو همچی ترسناکه

    خدایا با تمام قدرتت من و دوستان عزیزم در این سایت رو حمایت کن که در راه راست درراه مستقیم قدم برداریم و سعادت دنیا و .آخرت نصیبمون بشه

    الهی آمین

    استاد توحیدی ای بنیانگذار این راه سعادت از اینجا تا اخردنیا تحسینت میکنم وازت ممنونم

    دوستای گلم فعلن خدانگهدار همتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: