توحید عملی | قسمت ۶ - صفحه 118 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-65.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2019-01-31 06:15:372024-07-20 18:23:58توحید عملی | قسمت ۶شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد من به حرفاتون ایمان دارم
و یه سوال برام پیش اومد
ایا کسی که تو مسیر درست نیست و واقعا باور دارع که پلیس یا دادگاه یا هر چیزی نمیتونن بهش کاری داشته باشن یا دستگیرش کنن جهان چه پاسخی میده؟
خواهش میکنم جواب بدیدذهنم خیلی باهاش درگیره??
سلام دوست گرامی
پلیس نمیتونه دستگیرش کنه چون باور طرف همینه. تو از خدا با تمام باورت هرچی بخوایی همونو بهت میده، حتی طرف بخواد دزدی کنه یا هر کار خلاف دیگه
خداوند رو سپاس می کنم که شما رو سر راهم قرار داده 🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻
به نام خداوند مقتدر که قدرت خلق خواسته هایمان را به ما عطا کرده و بواسطه این نعمت، ما را اشرف مخلوقات خود قرار داده و همه را دستی برای رسیدن من به هر آنچه میخوام ، قرار داده و تنها یک رابطه در جهان حکمفرماست و آن رابطه من با خدای بخشنده مهربانه.و مابقی حتی همسر و فرزندم ، کوه و در و دشت و هرچه در زمین و آسمان است دستانی برای پاسخ به فرکانس های من و اجابت پروردگارم از طریق آنها.
سلام استاد عزیز
مدت هاست که ترسی داره منو اذیت میکنه
بارها درخواب میبینم که حیوانات وحشی در صدد آسیب رساندن من یا خانواده ام هستن
حتی مواقعی که میرم طبیعت، از جاهایی که دید رو کاهش میده مثل انبوه درختان یا تاریکی شب و امکان دفاع رو از من سلب میکنه ،حذر میکنم
یا توی خواسته هام ویلاهایی رو میخوام که در دامنه کوه باشه و اصلا ویلاهای جنگلی و بخصوص نا امن رو نخواسته ام .
خوابیدن توی چادر بخاطر عدم دید و کنترل بیرون چه تنها باشم یا با خانواده سه نفری مان.
زمانی که به باغ وحش میریم گاهی تصور میکنم با اون ببره یا شیره در داخل قفس در حال جنگ و گریز هستم یا یهو قفس باز میشه و اون به سمت من حمله میکنه
شاید این بخاطر تجربه نوجوانی من بوده باشه ولی با تکرار اون، ترس های من رو از این بابت بیشتر کرده
شاید بخاطر بعضی کلیپ هایی که در مورد حمله حیوانات به آدما بوده توجه کردم
شاید بخاطر خرنازهای سگ هاییکه توی روستا بودن وتا چند قدمی من می امدن
شاید بخاطر دیدن گاز سگ روی پاهای پدر بزرگم که آمپول ضد هاری زده بود
نوجوان که بودم در سه ماه تعطیلی به روستا میرفتم و برای کمک به پدر بزرگم چوپانی اش را میکردم و او هم در پایان آن سه ماه یک بز نر جوان را بعنوان دستمزد به من میداد و ما آنرا برای تامین گوشت خونه قربانی می کردیم .
چندین بار میشنیدم که گرگ به روستا زده و چند گوسفند رو خفه کرده و کاری از سگها برنیامده و از طرفی توالت خونه پدر بزرگ جدا از خانه اصلی و در سمت استراحت گوسفندان بود و روشنایی نداشت و می بایست با فانوس به آنطرف میرفتیم و تا کارم را انجام میدادم و برمیگشتم دائم در حال ترس بودم البته پوست کلفت بودم چرا که از کسی برای همراهی من کمک نمیگرفتم . هرچند می رفتم تو دل ترسم ولی تصور حمله گرگ منو اذیت میکرد. گاهی گوسفند ها رم میکردند در حالی که من توی توالت چه تصوراتی که نمیکردم .
جالبه که حتی خونه پدر بزرگ دیگه ام حتی از این بد تر بود و فاصله بیشتری با ساختمان اصلی داشت طوری که اگه داد میزدی به سختی صدای تورو می شنیدن .
خواهرها و برادرام تنها به توالت نمی رفتن اما من به ندرت کسی رو با خودم میبردم .
در هر دو جا یک ترس دیگه هم منو اذیت میکرد که الان خوشبختانه با حذف آن ها بکلی برطرف شده و اون خراب شدن زیر پا و فرو رفتن در چاه فاضلابی که تهش معلوم بود و غرق شدن در باطلاق انسانی.
خلاصه ترس از حیوانات وحشی هنوز مرتفع نشده . اما دوست دارم با افزایش اعتماد به خداوند به جایی برسم که وارد ترس هام بشم .
شاید باید کم کم با چادر زدن از جاههای عمومی و آشنا شروع کنم و شب ها آنجا بخوابم (اول باخانواده و بعد به تنهایی)و تمرین کنم که با خیال راحت بخوابم
بعد یواش یواش جاهای عمومی در سفر ها.
بعد در چارکینگ های بین راهی
بعد در حومه شهر
بعد در بیابان یا باغ دورتر از شهر( در این خصوص باید روی ترس از اجنه هم کار کنم )
احتمالا این تکامل کم کم اعتماد من را به خداوند بیشتر و بیشتر بکنه و با ورود به ترس هام بتونم اونو برای خودم منطقی کنم
با یاداوری اینکه دیدی هیچ مشکلی نیست . دیدی فلان جا که تنها بودی هیچ اتفاقی نیفتاد .
همچنین یادآوری این آگاهی ها که تنها قدرت جهان خداونده و اگر او نخواد که نمیخواد (چون خواسته من این نیست) هیچ اتفاقی برام نمیفته حتی اگه ظواهر اتفاق طور دیگه ای باشه
باید به خودم یادآوری کنم که خدا به من قدرت داده تا با آن ،چیزهایی رو که توجه میکنم، وارد زندگیم کنم .
خواسته من در این مورد چیه؟؟؟؟
——-عدم آسیب توسط جانوران وحشی و خورده شدن توسط اونا—–
یعنی ایمن و آرام بودن
توجه به امنیت و استفاده از قانون تکامل و توجه میتونه راهی برای غلبه بر این ترس باشه
همچنین باید نگاهم رو در مورد مرگ موشکافی کنم
زمان مرگ و نحوه مرگ
شاید هم باید زندگی حیوانات وحشی رو مورد مطالعه قرار بدم
نمی دونم
لطفا در این خصوص اگه پیشنهادی دارید منو راهنمائی کنید
چون با تمام وجود میخوام بر این ترس ها که هیچ وقت هم دامن منو نگرفته غلبه کنم .
چگونه قلبم را آرام کنم و به قدرت خدا (فرکانسهای خودم) بیشتر اطمینان کنم ؟؟؟
چگونه باورهای جدید را برای خودم منطقی کنم ؟؟؟
ممنون
خدایا شکرت که من را در مسیر هدایت و توحید قرار دادی 🙏🌷
باورهای توحید دلها را آرام می کند
باتشکر از استاد عباسمنش عزیز🌷❤
خانم شایسته
سایت خیلی خیلی عالی شده خیلی
واقعا شاهکار شده شما بینظیرید
دوستان نازنیم سلام یه سوال دارم
چرا نمیتونم فایلهای استاد رو ذخیره کنم گوشیم آیفونه؟؟
اگرکسی میدونه ممنون میشم راهنکایی کنه🌹🌹🌹
دوستتون دارم
خیلی از طرز فکر و نگاهت به خدا و خود و جهان هستی و دیگران و قران لذت میبرم و شمارو به عنوان یک انسان وارسته خیلی دوست دارم پاینده باشین
درود بر استاد عزیزم
نگاه توحیدی چقدر زیبا و روشنی بخشه چقدر شجاعت میاره ،شادی بخش ، ارام بخش ، انرژی بخشه ،بار از رو افکار بر میداره ، زندگی و اینده رو لذت بخش و آسون میکنه
راه جذاب بی پایان تو نامحدود بُعد
و البته در این فایل جواب سوال اصطلاح انگلیسی توحید رو هم یافتم. سپاسگزارم🙇♂️🙋♂️
جناب آقای عباس منش
با سلام
شما نتیجه تلاش و استفاده هوشمندانه خود از موقعیت ها را می بینید…دلیلی ندارید که این تلاش شما با “حمایت” های الهی بوده است…اینکه میفرمایید رعایت توحید نموده اید همان ادعای “حمایت” است ….و بیان اشتباه و گمراه کننده ایست…خداوند به شما اجازه داده است فعالیت دنیایی داشته باشید هر قدر که خودتان بخواهید (و نه هر قدر خدا بخواهد)…
کلمه “سعی” در قرآن در دو زمینه بکار میرود…سعی در رسیدن به قوت و قدرت دنیایی و استکبار و انکار عالم غیب و رفتن به سوی کفر…سعی دیگری در رسیدن به ایمان….
ثُمَّ أَدْبَرَ یَسْعَى ﴿۲۲﴾ فَحَشَرَ فَنَادَى ﴿۲۳﴾ فَقَالَ أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلَى ﴿۲۴﴾ نازعات
مَنْ کَانَ یُرِیدُ الْعَاجِلَهَ عَجَّلْنَا لَهُ فِیهَا مَا نَشَاءُ لِمَنْ نُرِیدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلَاهَا مَذْمُومًا مَدْحُورًا ﴿۱۸﴾الاسراء
وَمَنْ أَرَادَ الْآخِرَهَ وَسَعَى لَهَا سَعْیَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِکَ کَانَ سَعْیُهُمْ مَشْکُورًا ﴿۱۹﴾الاسراء
کُلًّا نُمِدُّ هَؤُلَاءِ وَهَؤُلَاءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّکَ وَمَا کَانَ عَطَاءُ رَبِّکَ مَحْظُورًا ﴿۲۰﴾الاسراء
بنظر بنده بهتر است شما به بیان تفسیری نپردازید…بیان تکنیک های تجاری و اقتصادی خویش را بفرمایید….شرح احوالات البته اشکالی ندارد بلکه برای جوانان سودمند است و جای تقدیر دارد…اما تفسیر قرآن و چیزی در این محدوده کار اشتباهی است…تبعات گمراه کننده ای برای جوانان و ایمان آنها دارد…
با تشکر
روز54 سفرنامه .نمیدونم کلمه هست که بشه دروصف این موجود گفت واقعا خیلی مشتی هست هرچی که هست واقعا فرمان روایی برازندهش هست.من ی تصادفی کردم دو شب قبل بعد قبل ازاینکه تصادف کنم روز قبلش یکی از دوستام گوشیش خاموش شده بود خبری نبود ازش خانومشم نگران بود به من زنگ زده بود منم دنبال این بودم از بیمارستان و کلانتری خلاصه بیداش کردم حالشم خوب بود.بعد واقعا افکارم رو بهم ریخت.فردا شب خودم تصادف کردم اولش اومدم قاطی کنم بگم چرا من منکه قانون دارم رعایت میکنم بعد یاد دیروز افتادم که چقدر تو بیمارستان ها بودم گفتم ایول قانون ی بار دیگ به درستی درکش کردم و الان دو روز میگذره از اون تصادف و واسه من کلی ثروت داشت. الان میفهم اتفاق به ظاهر بد واسه من سود هست خدایا نوکرتم .خدایا روحم جسم از وجود خودت برش کن