توحید عملی | قسمت ۶ - صفحه 118

1899 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نازیلا محجوب گفته:
    مدت عضویت: 471 روز

    بَلِ اللّهُ مَوْلاَکُمْ وَهُوَ خَیْرُ النَّاصِرِینَ

    ترجمه:

    (از آنها که دوستدار شما نیستند پیروى نکنید،) بلکه خداوند مولاى شماست و او بهترین یاوران است.

    با سلام به استادی نازنین، موحد و حنیف. سلام به دوستان عزیز و خانم شایسته‌ی گُل.

    آدینه روزتون بخیر،عصر همگی قشنگ!

    استاد دنبالِ یه آیت میگشتم که در شروع بنویسم

    دفتر قرآنی‌ام که هرصبح یک آیت که به دلم قشنگ میشینه رو یادداشت میکنم دیدم و نوشتم بعد متوجه شدم در مورد همین که الله مالک توست یکی دراومد.

    عجب به این هدایت الله‌ نازنین.

    ما بقدری که تغییر کنیم جهان ماهم تغییر میکنه. اینو دیروز بیشتر با گوشت،پوستُ استخوانم فهمیدم.

    وقتی که با اعضای خانواده متوجه شدم زود صدام بالا میره و بعد ناراحتی ایجاد میشه

    من نشستم در عقل کل سوالات مشابه به کنترل خشم احساسُ زیر و رو کردم.

    دوستان چقدددددد کامنت‌های عالی دادن دستشون درد نکنه. چقد متوجه شدم تا من از درون تغییر نکنم ازین شرایط کنونی رهایی ندارم.

    نوشتم من متعهد میشم که دیگه هیچ کلامی ک موجب رنجش بشه نزنم و سکوت کنم و اعراض .

    اعراض و اعراض

    اینقد اعراض کنم اگر رفتاری ناخوشایند دیدم که همین اعراض باعث بشه من آرام و صبورتر بشم.

    خیلی میخوام صبور بشم اخلاقی حمیده و حسنه داشته باشم آنچه خدا بارها در قرآن بهش اشاره کرده.

    من متعهد شدم و حتما انجامش میدم.

    این فایل بهم یاد داد از هیچ کسی یا به اصطلاح قدرتی نترسم.قدرت دستِ خداست ولاغیر.

    هیچکسی کنترل و قدرتی در زندگی من نداره تا وقتی من بهش این اجازه رو ندم تا وقتی ک من نترسم.

    این فایل بما یاد میده مثل ابراهیم شجاع باشیم شهامت انجام هدایات الهی را داشته باشیم

    اگه ماهم ازین نقطه‌ایی ک هستیم شروع کنیم بدون شک ماهم میتونیم موحد بشیم.

    استاد من از زمانی ک قدرت معجزه‌ی نوشتن فهمیدم اکثر چیزایی ک مینویسم به حقیقت منجر میشه.

    من مینویسم خلق میشه

    هرچند یویو وار دارم پیش میرم اما قول میدم میشه به جاهای بلندتری برسم باهمین تعهد

    من دوره‌ی ارزشمند عزت نفسُ خواهیم خرید بزودی و تغییرات بسیار عالی در وجودم شکل خواهد گرفت.

    من قول دادم تا سال بعد بشم شاگردِ خوبِ شما از کشورِ افغانستان، من به این قولم پابندم و خدا کمکم میکنه.

    الهی ک همیشه خوش و شاد بمانید استادِ خوبم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    نازیلا محجوب گفته:
    مدت عضویت: 471 روز

    بَلِ اللّهُ مَوْلاَکُمْ وَهُوَ خَیْرُ النَّاصِرِینَ

    ترجمه:

    (از آنها که دوستدار شما نیستند پیروى نکنید،) بلکه خداوند مولاى شماست و او بهترین یاوران است.

    با سلام به استادی نازنین، موحد و حنیف. سلام به دوستان عزیز و خانم شایسته‌ی گُل.

    آدینه روزتون بخیر،عصر همگی قشنگ!

    استاد دنبالِ یه آیت میگشتم که در شروع بنویسم

    دفتر قرآنی‌ام که هرصبح یک آیت که به دلم قشنگ میشینه رو یادداشت میکنم دیدم و نوشتم بعد متوجه شدم در مورد همین که الله مالک توست یکی دراومد.

    عجب به این هدایت الله‌ نازنین.

    ما بقدری که تغییر کنیم جهان ماهم تغییر میکنه. اینو دیروز بیشتر با گوشت،پوستُ استخوانم فهمیدم.

    وقتی که با اعضای خانواده متوجه شدم زود صدام بالا میره و بعد ناراحتی ایجاد میشه

    من نشستم در عقل کل سوالات مشابه به کنترل خشم احساسُ زیر و رو کردم.

    دوستان چقدددددد کامنت‌های عالی دادن دستشون درد نکنه. چقد متوجه شدم تا من از درون تغییر نکنم ازین شرایط کنونی رهایی ندارم.

    نوشتم من متعهد میشم که دیگه هیچ کلامی ک موجب رنجش بشه نزنم و سکوت کنم و اعراض .

    اعراض و اعراض

    اینقد اعراض کنم اگر رفتاری ناخوشایند دیدم که همین اعراض باعث بشه من آرام و صبورتر بشم.

    خیلی میخوام صبور بشم اخلاقی حمیده و حسنه داشته باشم آنچه خدا بارها در قرآن بهش اشاره کرده.

    من متعهد شدم و حتما انجامش میدم.

    این فایل بهم یاد داد از هیچ کسی یا به اصطلاح قدرتی نترسم.قدرت دستِ خداست ولاغیر.

    هیچکسی کنترل و قدرتی در زندگی من نداره تا وقتی من بهش این اجازه رو ندم تا وقتی ک من نترسم.

    این فایل بما یاد میده مثل ابراهیم شجاع باشیم شهامت انجام هدایات الهی را داشته باشیم

    اگه ماهم ازین نقطه‌ایی ک هستیم شروع کنیم بدون شک ماهم میتونیم موحد بشیم.

    استاد من از زمانی ک قدرت معجزه‌ی نوشتن فهمیدم اکثر چیزایی ک مینویسم به حقیقت منجر میشه.

    من مینویسم و خلق میشه

    دارم قدرت خلق شدن و خالق بودنِ خودمو می‌پذیرم

    هرچند یویو وار دارم پیش میرم اما قول میدم میشه به جاهای بلندتری برسم باهمین تعهد

    من دوره‌ی ارزشمند عزت نفسُ خواهیم خرید بزودی و تغییرات بسیار عالی در وجودم شکل خواهد گرفت.

    من قول دادم تا سال بعد بشم شاگردِ خوبِ شما از کشورِ افغانستان، من به این قولم پابندم و خدا کمکم میکنه.

    الهی ک همیشه خوش و شاد بمانید استادِ خوبم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    ندا گلی گفته:
    مدت عضویت: 1815 روز

    سلام بر همه عزیزان

    دیشب میخواستم برای این فایل کامنت بزارم که وقت نشد

    نمیدونم باید کامنتمو چجوری شروع کنم ….

    بیام از تغییراتی که اینروزها رخ داده بگم

    اول از همه موردی که خیلی زیاد به چشمم اومده زیر و رو شدن رابطه من با مادرم هست اصلا به طرز عجیبی تغییر کرده و واقعا این حرف استاد و زندگی کردم و که میگن تو اول خودت تغییر کن ادمهای اطرافت محیط و حتی خانوادت هم تغییر میکنن در 99 درصد در غیر اینصورت فرکانس تون از هم جدا میشه

    اصلا احساس میکنم خیلی خیلی با درک شده یا اینجوری بود و من متوجه نبودم و کاملا داره زندگی و افکارش مثل من و خواهرم میشه یعنی متوجه میشم که خیلی شبیه عمل میکنیم خصوصا وقتی خیلی مشهوده که با ادمهای دیگه ساعت زیادی ارتباط میگیریم میفهمم سبک و نوع رفتار مادرم و خدا رو هزار بار شکر هربار هی بهتر و بهتر میشه نمیگم قبلا همش جنگ و دعوا و سروکله زدن بود ولی کاملا مسیر فکریمون فرق میکرد و هر دو طرفم دوست داشتیم مسیرمون و بکنیم تو چشم هم :))

    اصلا خیلی خیلی زمان زیادی میگذره ازینکه حتی بحثی بینمون باشه حداقل از اوایل تابستون اینو مطمئنم یعنی نزدیک 6ماه که زمان کمی نیست و باز هم خدا رو شکر

    در ارتباطاتم کلن خیلی خیلی این موضوع به چشم میاد هم با خواهرم عالی تر از قبلش شده هم مادرم که توضیح دادم و هم عشقم و تمام اطرافیانم که میشن دوستان و اقوام نزدیکی که باهاشون در ارتباط هستیم

    مثلا همین دیشب ما داشتیم میرفتیم برای روز مادر هدیه بگیریم و یکم برای شب یلدا خرید کنیم مادرم قبلش گفت من نمیام باهاتون خودتون برید اما نزدیک حاضر شدنمون وقتی نماز مغربش و خوند یهو گفت منم میام و سجادش و گذاشت یه گوشه و اومد قبلش قرارمون بر این بود که اگه پولمون رسید و خودش هم یکم پول گذاشت براش یه تیکه طلا بگیریم در غیر اینصورت یه هدیه ای که لازم داشت و قرار شد بخریم رفتیم و یکم چرخیدیم تو مرکز خرید بعد رفتیم بخش طلا فروشی جداگانه که خیلی بزرگ بود و تو همون پاساژی که اکثرا برای خرید میریم و معمولا قیمتها متوسط رو به بالا هستن قیمت مناسب معمولا تو این پاساژ از دید بقیه پیدا نمیشه جز کسی که دیدش توحیدی باشه و معمولا من و خواهرم همیشه اونجا لباس یا وسیله مورد نیازمون و با قیمت خیلی باور نکردنی گرفتیم و هرجا گفتیم از فلان جا گرفتیم باورشون نشده و فکر کردن حراجی بوده یا تخفیفی داشته یا حالا هرچی ..

    خلاصش کنم ما هدایت شدیم به یه زنجیر طلای خیلی خوشگل و مناسب برای مامان با قیمت عالی که همون جا طبقه پایینش نزدیک 2تومن بیشتر میگفت مادرم خیلی وقت بود بعد عروسی ش طلا نخونده بود یعنی طلای عروسیش و خیلی سال پیش فروخت که اصلا یادمون نمیومد برای چی و اصلا از حس و حالش نگم کلی خوشحال شد و ما خوشحال شدیم و یه مقدار خواهرمم پول گذاشت و خرید کردیم وقتی اومدیم خونه دیدیم بعد چند ساعت داره نگاهش میکنه زیر لب چیزی شبیه سپاسگزاری میکنه وقتی دید داریم نگاهش میکنیم گفت امروز به خدا گفتم من هدیه مو از تو میخوام و یکم حرفهای توحیدی زد و حتی اخر شب دیشب گفت فلان چیز و خواستم خدا داد امشبم طلا داد پس ازش فلان چیز دیگه هم بخوام حالا شاید عادی بنظر بیاد ولی این تغییرات برای مایی که در کنار مادریم خیلی تغییرات بزرگیه همین که باور کرده خدا براش اجابت میکنه قبلا فقط زبونی میگفت و باور نداشت و احساس لیاقت نمیکرد الان حتی یوقتایی هدایت میشه به بخشی از صحبتهای استاد در زمان مناسب خودش وقتی ما داریم گوش میدیم و ساکت میشینه گوش میده قبلا اصلا استاد و قبول نداشت و تو مدار شنیدن حرفهاش نبود اما الان یوقتایی میگه به قول اقای منش :))) …

    تمام اینها رو مینوسیم که بعدا تک تک ش و بخونم و سیر تکامل تغییراتم و لمس کنم

    یه تجربه دیگه هم یادم اومد

    چند شب پیش میخواستیم بریم سینما من و خواهرم و همراهم بعد ایشون قرار شد بیان دنبال ما و یجوری شد که نیم ساعت مونده بود به فیلم هنوز پشت ترافیک نرسیده بود بیاد دنبالمون و زنگ زد گفت من ده دقیقه دیگه میرسم و شما زنگ زدم زود بیاین پایین که جنگی بریم ما و یکم مونده بود برسه زنگ زد گفت عزیزم من پشت چراغ فلانم (سر خیابون ما) بیاین پایین کم کم که دیر شد

    ما هم چون حاضر بودیم همون و کفش پوشیدم و چون میدونستم الان با ماشین پرواز میکنه :)) زود رفتیم پایین و نزدیک پنج دقیقه شیش دقیقه ای تو سرما بودیم و زنگ زدم گفتم کجایی یخ زدیم گفت یه ماشین افتاده جلوم داره اروم میره من کوچه پشتی شمام الان میام خلاصه بعد اینکه قطع کردمم نزدیک 4/5دقیقه ای نرسید و سرما هم امون نمیداد به ادم برای ثانیه ای صبر کنه خلاصه من داشتم عصبی میشدم اومدم کلید بندازم برم تو خونه دیدم رسید به خواهرم گفتم قبلش اگه تا فلان دقیقه نیومد کشتمش :)) بعد تا نشستیم دیدم خیلی عصبانیه و برای اولین بار داشت به فلان ماشین که جلوش بود فحش میداد و گفت دیر میرسیم و عذرخواهی کرد بابت اینکه ما یخ زدیم :)) خلاصه من اگه من قبل بودم تا میشستم غر و میزدم و قیافه میگرفتم ک چرا زودتر گفتی ما بیایم پایین اصلا چرا دیر راه افتادی و نه تنها ذره ای عصبی نبودم بلکه شوخی خنده کردیم و خودشم از اون حالت هی درمیوردم مثلا میدیدم اماده فحش داره میشه گفتم ولش کن فدا سرت حالا اصلا دیرم برسیم مهم نیست 5/6دقیقه اولش و فقط نمیرسییم اونم شاید و بحث و کل ماهرانه عوض میکردیم نره سمت منفی چون ظهرشم با یه ماشینی برخورد داشت و کلن جذب منفی بود منم زدم از یه جا قطعش کردم و وقتی رسیدیم خیلی از فیلم نگذشته بود و کمدی هم بود کلی هم جاتون خالی خوش گذشت و شبش هم با خواهرم راجع به نکات مثبتی که اون شب بود حرف زدیم و خواهرمم اشاره کرد به تغییرات من و گفتم بهش آره خیلی هاش آگاهانه بود و داشت میگفت خیلی تحسینت کردم آفرین

    حالا خیلی جزییات بیشتری داشت که نخواستم خیلی دیگه ریزش کنم ولی افتخار کردم به خودم و تغییراتم و خدا رو شکر کردم بابت حضورش و قوانین بدون تغییرش و کلی دعا به جون استاد عزیزم و اموزش هاشون و دعای خیر بدرقه راهشون

    واقعا ازتون ممنونم مرد بزرگ

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    Maryam گفته:
    مدت عضویت: 818 روز

    به نام انرژی معجزه‌گر و قدرتمندی که از رگ گردن به من نزدیک‌تر است و به خوشبختی و ثروتمندی و داشتن زندگی عاشقانه و رویایی برای من بیشتر از خودم مشتاق است

    به نام سیستم قانونمندی که قدرت خلق‌کنندگی تمام اتفاقات زندگیم را به دست باورها و افکار خودم داده، تا بتوانم با حفظ احساس خوب‌ و ارسال فرکانس مناسب، از راه‌های لذت‌بخش و آسان به تمام آرزوها و شرایط دلخواهم برسم

    به نام خدای قدرتمند و مهربانی که جهانی سرشار از عشق و فراوانی و نعمت و فرصت و ثروت و خوبی و زیبایی و آدم‌های خوب را به بی‌نهایت مقدار آفریده

    و من را از بدو تولد، موجودی بسیار ارزشمند و لایق خلق کرده که لیاقت دریافت همه هدایت‌های او و نیز تجربه نعمت‌ها‌ی بی‌شمارش، ثروت بی‌انتها و بی‌نهایت خوشبختی و سعادتمندی را دارد.

    سلام به تمام خوبی‌ها، زیبایی‌ها و آدم‌های خوب

    —————————————————————————————————————————————————————————————————————-

    نگاه توحیدی ی ایده درونیه.

    وقتی که ما توحید رو حقیقتا درک می‌کنیم و باورهای توحیدی ایجاد می‌کنیم، زندگی‌مون عالی میشه. اون‌وقت خودِ خدا کارها رو برای ما انجام می‌ده.

    اگر ایمان قلبی و توحید درست بشه، بقیه چیزهای خودشون خود‌به‌خود درست می‌شن؛ یعنی ما در مسیرشون قرار می‌گیریم، یعنی ما به جایی هدایت می‌شیم، افرادی به سمت ما می‌آن، موقعیت‌هایی برای ما ایجاد می‌شه، ایده‌هایی به ذهنمون می‌‌رسه و اتفاقاتی برای ما میفته که ثروت و نعمت به‌طور طبیعی وارد زندگیمون میشه.

    اگر اصل مهم توحید رو سرلوحه تمام کارهام قرار بدم و توی هر موقیتی فقط به خدا و قدرت بی‌انتهاش توکل کنم، تمام مسائل مالی و غیرمالی زندگی به‌‌صورت کاملا طبیعی برام حل می‌شن.

    باید یاد بگیریم و هر روز و هر لحظه به خودم یادآور بشم که خداوند تنها مالک و قدرت جهانه و همین خدا قدرت خلق زندگیم رو به دست خودِ من داده.

    خداوند، قدرت بی‌انتهای خلق زندگی هر کس رو به خودش داده.

    به همین دلیل نباید روی کس دیگه‌ای حساب کنم و این رو هم به مدام به خودم بگم که هیچ کسی نمی‌تونه هیچ‌گونه تاثیر منفی توی زندگی من بزاره.

    این من هستم که دارم زندگی خودم رو رقم می‌زنم و کسِ دیگه قدرتی نداره که بخواد تاثیری در زندگیم بزاره، مگر اینکه خودم بهش قدرت بدم، مگر اینکه خودم باورش کنم، مگر اینکه خودم شرک بورزم.

    وقتی که ما نگرانی هستیم و می‌ترسیم، به این معناست که داریم شرک می‌ورزیم؛ به این معناست که قدرت رو می‌دیم به غیر خداوند.

    اگر باور توحیدی داشته باشم و در همه کارها فقط به قدرت و لطف خدا ایمان داشته باشم و فقط و فقط خدا رو در نظر بگیرم، هر کسی هم که بخواد آگاهانه برای من مشکل و ضرر ایجاد کنه، داره به نفع من کار می‌کنه، اصلا همه دارن به نفع من کار می‌کنن؛ هر کسی فکر می‌کنه داره به من آسیب می‌زنه، در اصل داره به من کمک می‌کنه، خودش خبر نداره اما در واقع داره به من خدمت می‌کنه.

    باید مدام این موضوع رو به خودم یادآوری کنم که به خواست خدا، این من هستم که دارم تمام اتفاقات زندگیم رو رقم می‌زنم نه کس دیگه.

    افکار من داره همه چیز رو رقم می‌زنه؛ این فکر من هست که داره رقم می‌زنه اتفاقات اطراف من رو.

    دنیای مجزای من، توسط شخصِ من داره رقم می‌خوره.

    اگر در هر زمینه‌ای احساس کردی که پیشرفت نمی‌کنی، فک نکن کسِ دیگه داره جلوی پیشرفتت رو می‌گیره، برو ایرادهایی که توی باورهات هست رو پیدا کن، برو دنبال ترمزها و اونها رو درست کن، چون هیچ عامل بیرونی در کار نیست و عامل خودِ تویی.

    با خودت بگو که من عامل خوشبختی خودمم، من عامل همه چیز زندگی خودمم.

    خداوند گفته که من غیر از شرک همه گناهان را می‌بخشم؛ پس از این جمله باید متوجه بشم که توحید مهمترین اصلِ، اصلا کل داستان توحیدِ.

    بنابراین یادت باشه که تنها قدرت جهان ربّ هست و هیچ‌کس دیگه، هیچ‌گونه قدرتی نداره، نه شیطان، نه جن، نه پری، نه آدم‌ها، نه فلان صاحب منصب و…

    داشتن نگاه توحیدی همه کارها رو برای ما انجام میده.

    نگاه توحیدی زندگی ما رو هر روز بهتر می‌کنه، شرایط و موقعیت ما رو هر روز بهتر می‌کنه، اعتبار و آبروی ما رو هر روز بیشتر می‌کنه، ثروت ما رو هر روز بیشتر می‌کنه، سلامتی ما رو هر روز بیشتر می‌کنه، روابط ما رو هر روز بهتر می‌کنه، آرامش ما رو هر روز بیشتر می‌کنه و…

    اگر ما بتونیم نگاه توحیدی رو در خودمون ایجاد کنیم، اگر بتونیم خدا رو قلبا باور کنیم و در تمام شرایط، پیوسته خدا و قدرت بی‌حد‌وحصرش رو به خاطر بیاریم، اگر بتونیم باورهای توحیدی رو در خودمون تقویت کنیم، اون‌وقت همه مسائل در زندگی ما حل شده است؛ اون‌وقت ثروت و نعمت و خوشبختی و سلامتی و آرامش و سعادت و همه نعمت‌ها به‌صورت کاملا طبیعی وارد زندگی ما می‌شن. اصلا اینها مسیر طبیعیه جهانه.

    نعمت، خوشبختی و باران رحمت الهی به‌صورت طبیعی داره می‌باره، خورشید تابان الهی به‌صورت طبیعی داره نورافشانی می‌کنه، نعمت و ثروت داره به‌صورت طبیعی ایجاد می‌شه، این ما هستیم که نباید با نگاه شرک‌آلود و قدرت دادن به عوامل بیرونی، جلوی ورود اون نعمت‌ها رو به زندگی‌مون نگیریم.

    باز هم با خودت بگو که به خواست و اراده تنها مالک و قدرت‌مندترین خالق جهان، ‌تمام اتفاقات زندگیم رو خودم دارم خلق می‌کنم.

    هیچ‌کسی هیچ‌گونه قدرتی در زندگی من نداره.

    دلیل موفقیت، دلیل اتفاقات خوب، دلیل اینکه هر روز شرایط در تمام جنبه‌های می‌تونه بهتر و بهتر بشه، داشتن نگاه توحیدیِ؛ همین نگران نبودن در مورد آدم‌های دیگه هست.

    اگر من در مسیر درست قرار بگیرم، اگر نگاه توحیدی داشته باشم، هر اتفاقی، هر زلزله‌ای، هر سیلی، هر حکومتی، هر صاحب منصبی، فقط به من خدمت می‌کنه.

    اگر روز و شب نگاه من به همه چیز توحیدی باشه، مهم نیست نیت آدم‌هایی که مثلا می‌خوان به من ضرری بزنن چیه، چیزی که اهمیت داره نتیجه کارِ که اون هم میشه خدمت به من نیست؛ نتیجه‌ای که اون آدم‌ها برای من ایجاد می‌کنن ثروت بیشترِ، آرامش بیشترِ، اعتماد‌به‌نفس بیشترِ، شادی بیشترِ، خوشبختی بیشترِ، سلامتی بیشترِ، توکل بیشترِ و…

    وقتی که من در مسیر توحید قرار می‌گیرم، هدایت می‌شم به تمام چیزهای خوب؛ هدایت می‌شم به اون دکتر خوبِ، به اون روش خوبِ، به اون ایده خوبِ، به اون فرصت خوبِ، به اون موقعیت خوبِ، به اون آدم خوبِ، به اون رابطه خوبِ، اصلا مشتری‌های خوب به سمت من هدایت می‌شن، سلول‌های بدنم هدایت میشن برای اینکه من سالم‌تر و قوی‌تر و زیبا‌تر باشم، حتی تاثیر من در دیگران تغییر می‌کنه.

    باید اولین چیزی که وقتی صبح‌ها از خواب بیدار می‌شم به یادم بیاد این باشه که مریم جون،همه چیز حول محور توحید داره اتفاق می‌افته و بهتر میشه، همه چیز توسط باورهای توحیدی داره شکل می‌گیره و اگر می‌خوام همه چیز زندگیم درست بشه، باید باور‌های توحیدی رو در خودم ایجاد و تقویت کنم.

    فاکتور اصلی توحیدِ؛ فاکتور اصلی اینِ که من با افکار توحیدی و با باورهای خودم دارم زندگیم رو رقم می‌زنم.

    من باید قدرت رو از دیگران بگیرم و این قدرت رو تنها بدم به خدای خودم؛ همون خدایی که قدرت خلق زندگیم رو داده دست خودم.

    اون خدایی که در قرآن هست، دنیا و آخرت رو با هم برای من خواسته.

    اون خدایی که در قرآن هست، بارها گفته که به بندگانش ظلم نمی‌کنه و بندگان دارن به خودشون ظلم می‌کنن.

    اون خدایی که در قرآن هست، می‌گه هر چی رو که بخوای من بهت می‌دم.

    اون خدایی که در قرآن هست، می‌گه من مسخر کردم زمین و آسمان‌ها را برای شما.

    اون خدایی که در قرآن هست، می‌گه به من توکل کن که خدا توکل‌کنندگان را دوست دارد و هدایت‌شان می‌کند.

    اون خدایی که در قرآن هست، می‌گه که ما به همه شما کمک می‌کنیم، چه بخواید برید جهنم و چه بخواید برید بهشت.

    —————————————————————————————————————————————————————————————————————-

    خدایا شکرت که باز هم امروز من رو هدایت کردی تا به اون شخصیت ایده‌آل و زندگی رویایی که می‌خوام، نزدیک و نزدیک‌تر بشم.

    خدایا به خاطر تمام نعمت‌های کوچیک و بزرگی که از اولین روز زندگیم به من دادی، همچنان داری می‌دی و در آینده دور و نزدیک خواهی داد، هزاران بار ازت ممنونم.

    خدایا برای تمام نعمت‌هایی که به من دادی و من اصلا متوجهشون نشدم یا فراموشش کردم، هزاران بار شکرت.

    خدایا به‌خاطر تمام شرایط و عواملی که در مسیر رسیدن من به خواسته‌ها و آرزوهام برای من مهیا می‌کنی، شکرت.

    خدایا برای ایده‌های فوق‌العاده‌ای که به ذهنم می‌رسونی، برای الهامات، برای هدایت‌ها، برای فرصت‌های ناب، برای موقعیت‌های عالی و همچنین برای آدم‌های خیلی خوبی که وارد زندگیم می‌کنی، هزاران بار شکرت.

    خدایا من آمادگی دریافت برکات، نعمات، هدایت‌ها، آگاهی‌ها، سلامتی، آرامش، آسایش، عشق، محبت، موفقیت، ثروت و خوشبختی بیشتر رو از جانب تو دارم و پیشاپیش برای همشون ازت هزاران بار ممنونم.

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    لیلا توسلی گفته:
    مدت عضویت: 779 روز

    1403/9/25به نام حق 54مین ردپای روزشمارزندگی کردن به سبک توحیدی سلام به اصل توحید. سلام به استادخودشناس وخداشناس ومدرس وتشخیص اصل ازفرع به کل خانواده ی سایت الهی، خداقوت به همگی ماکه مدام بایدبه محل قربانگاه باشیم و کل صفتهای منفی راقربانی کنیم وبه جاش بذرایمان وتوحیدرادرقلبمان بکاریم! الهی یاریمان ده به خداگاهی احساس خستگی وتنهایی تومصیررودارم که همچون روزه دارهرچه نزدیک به اذان میشودبیحال ولی امیدوارهست!خدایاکمکم کن اگه روزه بودم بالاخره اذان وافطارمیشدولی الان هرآن به نشانه هازندگی میکنم.فایل اعتمادبه نفس کائناتی ام راهرروزگوش میکنم وامروزبعدازبیدارشدن ازخواب صبح .باگوش دادن به جملات فرکانسیک اعتمادبه نفس کائناتی خودم رودرعالم عرش برای تولدودرحال ساخته شدن موجودفرکانسی احساس میکردم.!بااین جملات:

    لاحول ولا قوه الاباالله العلیُ العظیم .خدایامتشکرم.

    ژنتیک من ژنتیک قدرت است.

    خلقت من قدرتمندانه ترین خلقت است.

    لاحول ولا قوه الا بالله العلیُ العظیم .

    کارخانه ی خلقت من عرش خداست.

    خدایاعظمتت راسپاس.

    لاحول ولاقوه الاباالله العلیُ العظیم.

    قدرت من ازقدرت خداست.

    خدایاعظمتت راسپاس خدایاقدرتت راسپاس.

    من قدرتمندبه دنیاآمده ام. روح من لبریزازقدرت است. خدایامتشکرم قدرت من محدودبه زمین نیست!

    خدایامتشکرم من قدرت آسمانی دارم.خدایامتشکرم.

    خدایااراده ی بی انتهایت راسپاس.

    من قدرت خلق کردن دارم.خدایالطف بی کرانت راسپاس.

    باافکارم عالیترینهاراخلق میکنم.

    باکلمات قدرت بخش آنچه راکه نیازدارم خلق میکنم خدایامتشکرم.

    خدایافصل وکرمت راسپاس.

    قدرت من نشات گرفته ازقدرت خداست.

    استادخدابیامرزمادرم همیشه خربزه خوب براایناحیفه!یااینکه قدریارمهربون کی دانی!؟وقتی که به دست ناکسان درمانی!اون زمان قدرتونوندونستن .حالافرسنگهاهم فیزیکی خداشماروازشون دورکردوهم شماروازشون گرفت هم اینکه باشماهم فرکانس نبودن الهی شکرت که شما لیاقت داشتی باخودشناسی وخداشناسی ویکتاپرستی خودتو نجات بدی هم دستان پرخیرخداشدی برای واسطه گری بین بنده ی خداوخودِخدا.الان باکسانی که لیاقت دارن به پیام خداگوش فرادهندهم خانه شده ای ازاستاتا،تازه ترین وررودی کلاس دم هممون گرم هرکسی که لیاقت هم بازی باشمارونداره! ماهم که وارداین بازی الهی شده ایم ازلیاقت خودمونه ولیاقت شمابودماروخداتوکلاس ثبت نام کرد که باهمچین استادی همپیمانه شده ایم. واین افتخارنصیب همه ی جمع سایت شده که توخانه هامون نشستیم وبه دعوت حق لبیک گفتیم!چون خودِمن ازبچه گی همچین چیزهایی رومیخواستم ولی نمیدونستم چیومیخوام!اینهایی روکه میگین بدون کمالگرایی میگفتم من بلدبودم ولی اجراکردن شوبلدنبودم گاه وگداری میرفتم روضه که بازهم میگم مذهبی خشک نیستم مثلایک مسئله ای رومیگفتن من میگفتم خوب اینومیدونم ولی اجرانمیکنم حالامیفهمم هرچی میدونستم ازروی ناآگاهی بودواجراهم میکردم به نحواحسن چون ناآگاه بودم میگفتم بلدم ولی به حرف خدانمیکنم چون فکرمیکردم بایدخدموقربانی اون حرفهاکنم ولی الانم که شمامیگین میگم من اینارویکجای دیگه شنیدم! چقدرحالم خوب میشه!؟ گفتن داریم ،تاگفتن! شیخهاهم میگفتن !شماهم دارین شیواترورساترمیگین خوب توعالم ازلی هم شنیده بودم وقول عمل داده بودم ولی بچه بودم راه روگم کرده بودم خدادیدواقعاسوگلیش لیلاخانم حیفه که کر،کورولال ازدنیابره وبغلشوبازنگه داشت تابه لب سخره برسم ولحظه ی سقوط بال پروازم شدوزدزیرشکمم!گفت:پروازکن! پروازکن! سبک بال وسبک بارباش! باخداباش!وقتی این شعر رومیخوندیم ای نامِ توبهترین سرآغازبی نامِ تونامه کی کنم بازای یادتومونس روانم جزنا م تونیست برزبانم هم قصه‌ ی نانموده دانی هم نامه ی نانوشته خوانی اینجای جمله قشنگ بوازظلمت خودرهاییم ده بانورخودآشناییم ده. فکرمیکردم خدایک ظلمتی داره مثل یک چاه که فقط تاریکیه ازاون ظلمت رهایی دهدمرا!وبانورخودش ام بعدش آشناکنه!حالامیگم منظوررهایی ظلمت رهایی ازناآگاهیهاوترس ونگرانیهاوکل منفی بافیهای خودم بودنه نه ظلمت! مگه خداظالمه!؟ که من اینجورفکرمیکردم!؟نه! به خدابلدنبودم خداخودش میدونه من اصلامتوجه نبودم چی میگن !؟حتمااونهادرست خواندن وگفتن ولی من کچ فهم بودم به خداگریه امانم نمیدهدولی تسلیمم!گاهی میگم دنیاروازدست دادم وای خدافرصت بده برکت بده توفرصتهای آینده لذت بودن خودم وباتوبودن روتجربه کنم!چون بااین سرزمین آشنایی ندارم یک رهگذرهستم!تواین سفرهرروزیک رنگ ویک مدل موندم خدایاچکارکنم!؟میخوام بقیه ی عمرم راباآگاهی که خداهم سلامتی ،هم عشق ورابطه ی عالی وهم ثروته برام بادیدن نتیجه وپاداش عمل صادقانه وفهم ودرک وشنیدن وحضوردراین کلاسهارومیخوام چون حق مسلم منه. خدایاای خداوای ی ی ی استادچه زندگی داشتم !؟اون قدرسالهانفس کشیدم یعنی چی !؟نتیجش چی شد!؟؟استادتمام وقتهاروهدردادم چراچرا!؟چرا!؟پس کی میخوام زندگانی کنم اخه کی!؟ کی !؟کی !؟خدایاامروزبادیدن اولین برف پائیزی تورادروجودبرف دیدم شکرگذاری برف راشنیدم پرنده ی پشت پنجره رودرخت اقاقیاتسبیح تورامیگفت :درهمه چیزوهمه کس وهمجامیبینمت، مبویمت، مینوشمت ،وازاعماق وجودم صدات میزنم عاشقتم تاابدهاالهی سپاس وازهمه ی عزیزان واستادومریم جون سپاسگذارم که تمام وقتم رابرام برنامه داده بقیه ی عمرم راباآگاهی زندگانی کنم یاحق.دوستتون دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    محمدرضا روحی گفته:
    مدت عضویت: 1317 روز

    به نام هدایت الله

    سلام خدمت استاد و خانم شایسته و همه دوستان خوبم

    خداروشکر میکنم امروز هم با فایل ارزشمند چقدر عالی و فوق العاده بود و این باعث شد که چیزهای زیادی یاد بگیرم میزان ورود نعمت‌ها به زندگی ما‌، به اندازه باورهای توحیدی‌مان است.

    به اندازه‌ی یقین به این قانون که: «فرکانس‌های خودمان زندگی‌‌مان را خلق می‌کند»، توحیدی می‌شویم و به همان اندازه نیز‌، در آرامش می‌مانیم‌، از خطرها مصون می‌مانیم‌، آتش برای‌مان گلستان می‌شود‌، عدو سبب خیر می‌شود و برکت‌ها راه‌شان را به سوی زندگی‌ما پیدا می‌کنند.

    تمام نتایج زندگی من‌، حاصل تلاش برای قدرت دادن به باورهای توحیدی‌ام بوده است. تا روی آدم‌ها حساب نکنم و روی قدرتی حساب کنم که‌، قدرت خلق هر خواسته‌ای را به من بخشیده و هدایتگر من در مسیر هر خواسته‌ای گشته این نگاه توحیدی است که‌، هر روز نعمت‌های بیشتری را روانه زندگی‌ام می‌سازد‌ و عزّت‌، ثروت‌، عشق و سلامتی بیشتری به من می‌بخشد. نه به این دلیل که من فردی خاص هستم‌، بلکه اصل فقط توحید است و آدمهای زیادی درباره درک این اصل مهم‌، دچار سوء تفاهم شده‌ و به فرعیات بیهوده چسبیده‌اند

    آیه 73 سوره آل عمران

    الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ

    برداشت شخصی من از این آیه نورانی اینه که افراد مومن وقتی که دیگران بهشون میگن مردم بر علیه تو شدند بترس از مردم نه تنها نمیترسن بلکه ایمان در قلب هاشون اضافه میشه و میگن خدای من برای من کافی ست و بهترین وکیل الله استتو به عنوان بخشی از نیرویی که ذاتش فراوانی‌، سلامتی‌، ثروت‌ و عشق است‌، می‌توانی با باور کردن رابطه‌ات با این نیرو‌ و باور کردن فراوانی نعمت‌ها‌، سلامتی و عشق‌، راه ورود آنها را به زندگی‌ات را باز نگه داری و به شکلی طبیعی تجربه‌شان کنی.

    وقتی در مسیر توحید قرار می‌گیری‌، مشتری‌ها پیدایت می‌کنند‌، ایده‌های ثروت‌ساز سراغت می‌آیند‌، قلب‌های مهربان اطرافت جمع می‌شوند و به تو عشق می‌ورزند‌ و بدنت ساختن سلولهای سلامت را آغاز می‌کند

    در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    فهيمه گفته:
    مدت عضویت: 1956 روز

    به نام خدای هدایتگرم

    سلامی گرم خدمت استاد عباس منش عزیزم و خانم شایسته مهربانم و بقیه عزیزان

    این کامنت رو دارم برای رد پا میزارم …چون از پریشب تا حالا که این فایل “چگونه به راه راست هدایت می شویم یا از آن دور می شویم” آمد روی سایت و براش کامنت نوشتم…یک حسی آروم و قرار رو ازم گرفته و هی میگه برو دنبال ترمز های ذهنت…آقای حسن که ماشاله خیلی خوب دارن تمرینات محصولات رو رگباری انجام میدن رو فالو دارم و تند و تند ایمیل میاد برام که ایشون کامنت گذاشتن روی سایت…

    از پریشب هی شروع کردم توی عقل کل درباره ترس از پول سرچ کردم، چون به پول زیاد که فکر میکنم یه دفعه یه ترسی میاد توی دلم …کلی کامنت عالی خوندم…یه کانال خصوصی که فقط خودم هستم توی تلگرام هم درست کردم و کامنت های عالی رو اونجا کپی میکنم و میخونم…کلی از کامنت های عقل کل که درباره ترمز و درباره ثروتمند شدن و ترس از پول و اینا بود رو توی اون کانالم دارم…

    از آقا حسن داشتم میگفتم …رفتم تمرینات ایشون رو در محصول کشف قوانین خوندم..و کیف کردم انقدر دقیق کار کردن و از همه مهم تر نتیجه هم گرفتن از این کد نویسی…رفتم فایل “«حذف» ترمزهای مخفی ذهن درباره ثروت” رو دیدم و کامنت خوندم….فایل “شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت” رو دیدم برای چندم بار و شروع کردم دوباره کامنت خوندم ..کامنت های خوبش رو تا حدی که تونستم کپی کردم..در بیشترش که به موضوع شرک اشاره شده بود ، ذهن من،

    من رو از روشون عادی میگذروند…

    در حین کامنت خوندن ، ذهنم یه ترمزی رو برام بولد کرد و گفت این ترمزه تو عه و تو باید روی بخشش مال تمرکز کنی…این در صورتیه که من این کار رو همونطور که قرآن گفته به نزدیکان انجام میدم…ولی ذهنم دید که دارم براش منطق میارم که نه فک نکنم این باشه…گفت ببین ریشه این باورت احساس عدم لیاقته اونم باید درست کنی…گفتم خوب دارم فایل گوش میدم و تمرین حل میکنم…نتایجش رو حداقل توی خونه با همسرم دارم میبینم که خدا رو شکر همه چیز عالی تر از قبل شده ، آخه یعنی چقدر احساس لیاقت من داغون بوده که هنوز نمیزاره ثروت بیاد توی زندگیم!!!

    آقا، سرتونو در نیارم من هر چی که ذهنم میگفت رو میزاشتم کنار کامنت بچه هایی که تمرینات کشف قوانین رو انجام داده بودن و نتیجه گرفتن و توی کتم نمیرفت که من ریشه ای انقدر احساس لیاقتم داغون باشه که ترمزی شده برای ثروت.

    دوباره گفت ببین تو هنوز صد درصد خدا رو قبول نداری…باورم شد که من شاید صد در صد خدا رو قبول ندارم…

    از فردای اون شب که دیروز باشه ، حالم گرفته بود…خسته بودم و احساس ناتوانی میکردم که چطور این ترمزی که برام رو شده رو درستش کنم…خیلی دلم گرفته بود…صدای خدا رو شنیدم که گفت نگران نباش تو فقط به من ایمان بیار من بقیه شو برات انجام میدم…

    دلم گرم شد که تنها نیستم برای برداشتن این ترمز.

    اومدم توی سایت شروع کردم به کامنت خوندن ، عزیزی توی کامنتش یه خط پیغام از خدا آورده بود برام دقیقا در فایل //آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1///با این مضمون که : خدا بهم گفت به من اعتماد کن من که تا اینجا آوردمت ، پازل آخر رو هم خودم برات میچینم”

    براش نوشتم مرسی که پیغام خدا رو بهم رسوندی ..دلم آروم تر شد.

    از امروز به این فکر بودم که بشینم کشف قوانین رو دوباره شروع کنم و تمریناتش رو انجام بدم با هدف برداشتن این ترمز ها که ذهنم نشونم داده بود…

    الان که آمدم و شروع کردم به فایل دیدن و سرچ توی فایل ها ، اومدم توی این دسته بندی…به خودم گفتم کدوم فایل رو ببینم که سریع من رو میخکوب کنه…یه دفعه یادم افتاد چند بار توی کامنت ها خونده بودم این فایل خیلی دگرگونشون کرده…دیدم تعداد کامنت هاش بالاست ، گفتم خوب پس میشینم میبینم…جالبه که من اصلا تا به حالا این فایل رو ندیده بودم…با اینکه بیشتر فایل ها رو چندین بار دیدم…

    و جالبه که ذهنم هی میخواست وسط فایل بلندم کنه و گفت همینه دیگه توی همه فایل ها شبیه اینا رو شنیدی…حسی بهم گفت همین که ذهنت داره جفتک اندازی میکنه حتما خبری توی این فایل برای توی هست…

    تا آخرش گوش کردم و دیدم برای بار میلیونم کلمه “شرک ” رو دارم در زندگیم میشنوم

    این کلمه توی دو سه روز گذشته که دارم کامنت میخونم هم خیلی خوندم و بعد که توضیحات بچه ها رو در ادامه شرک میخوندم میگفتم من که این نیستم…من توی این دسته بندی قرار نمیگیرم…

    استاد که توی این فایل گفت شرک// گفتم راسی نکنه من شرک دارم که به آـرزو هام نمیرسم ..نکنه من شرک مخفی دارم و خودم خبر ندارم…نجوا گو آمد و گفت نه بابا چه شرکی تو به این دلیل و این دلیل و این دلیل که قبلا شرک داشتی و رفعشون کردی الان دیگه شرک نداری…تو که فقط میگی خدا…تو که اصلا کاری نداری با غیر از خدا…تو داری دوری میکنی از تمام این مواردی که استاد به عنوان شرک نام میبره…

    فایل تموم شد انگار سرم خورده باشه یه جایی و داره اطلاعاتی خیلی خیلی قدیمی میاد روی سطح ذهن…یه جورایی مثل فیلمهایی که جهان های موازی رو نشون میدن…یه صحنه هایی توی فیلم “بین ستاره ای” هست آخرای فیلم که طرف توی یه شوکیه و داره تمام زندگیش از جلوی چشمش میگذره …اونجوری شده بودم

    و اینجا دیگه پرده افتاد…شرک من رو بهم نشون داده شد…توی گوشم گفت “شرک در دل مومن مثل راه رفتن مورچه روی سنگ سیاه است””نمیخواستم باور کنم که این چیزی که با لباس ثواب وارد ذهنم شده سالهاست ، گرگی در لباس میش هست و اسمش شرکه

    فقط سکوت کردم و به فیلمی که داشت بهم نشون داده میشد نگاه میکردم…گفت این جنس از دلسوزی تو اسمش شرکه برای فلانی…اینهمه داری تلاش میکنی که به ثروت برسی تا فلان کار رو برای فلانی بکنی اسمش شرکه…گفتم ولی من قبول کرده بودم که خودم بیشتر خوشحال خواهم شد در این کاری که دوست داشتم انجام بدم…گفت رو دست خوردی…قبول کن باختی…از اینجا به بعدش رنگ و لعاب کارهات اگر تغییر کنه به این هدفت هم میرسی ولی با تعریفی دیگر…

    قبول اینکه من فقط و فقط همین یه دونه مورد رو داشتم و هیچ وقت یه هزارم درصد هم بهش فک نمیکردم که شرک باشه ،برام مثل این بود که دماوند رو رفتم بالا و یه متر مونده برسم به قله سوت میزنن و میگن ایشون چیت کرده ، خطا کرده از دور مسابقه حذفه…بعد گیج و ویج میپرسم من که خطا نکردم…من که تمام مسیر به حرف مربیم گوش کردم تمام فن هایی که گفته رو اجرا کردم…بعد ویدیو چک میکنن میگن اون اول کوه توی دامنه داشتی بند کفشاتو میبستی ، شیطون توی گوشت گفت چه دختر خوبی داری میری مسابقه میدی که جایزه شو برای فلانی فلان کارو بکنی ، تو هم گفتی آره!!

    همون “”آره”” خطا بود….

    .

    .برخیز تا به عهد امانت وفا کنیم

    تقصیرهای رفته به خدمت قضا کنیم

    روی از خدا به هر چه کنی شرک خالصست

    توحید محض کز همه رو در خدا کنیم

    یارب تو دست گیر که آلا و مغفرت

    در خورد تست و در خور ما هر چه ما کنیم

    .

    این بود جریان پیدا کردن شرک در زندگیم…خیلی مواردش رو سانسور کردم به دلایل شخصی….

    هیچ وقت فکر نمیکردم منم یکی از اونایی باشم که میامو به شرکم اعتراف میکنم…

    نقطه سر خط…

    .

    لبیک اللهم لبیک،

    لبیک

    لا شریکَ لک لبیک….

    إنَّ الحمد

    والنِّعمهَ

    لک والملک،

    لا شریکَ لک

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      افسانه زارع گفته:
      مدت عضویت: 846 روز

      سلام فهیمه عزیزم.

      من همیشه وقتی کامنت میخونم داخل گوشیم دکمه وسط رو میزنم ک دوباره وقتی میام گوشیمو باز میکنم توی این سایت باشم و حواسم جای دیگه پرت نشه.

      الان گفتم میرم داخل سایت و برگشت رو میزنم تا بیام صفحه اول و برم قسمت نشانه امروز

      چون ی سوال ذهنم رو درگیر کرده.

      وقتی وارد شدم کامنت شما رو دیدم گفتم بذار بخونمش ببینم چیه بعد میرم صفحه اول .

      ک دیدم شما در مورد پیدا کردن ترمز ذهنت گفتی، ب خودم نگاه کردم ، همین کامنت نشانه امروز منه.

      منم همیشه تو ذهنم میگم اره پولدار ک شدم ب فلانی کمک میکنم، هر کیو میبینم میگم پولدار ک شدم براش فلان میکنم.

      الان متوجه شدم برمیگرده ب احساس لیاقت.

      و باید روش کار کنم.

      میرم قسمت عقل کل و درمورد سرچ میکنم و میخونم کامنتای احساس لیاقت رو .

      از خدا ممنونم ک منو هدایت کرد ب این کامنت زیبا.

      از شما هم ممنونم بابت نوشتن کامنت و گذاشتن رد پا.

      من خودم آدم با ارزشی هستم.

      هر کسی ب اندازه باورش خدا بهش ثروت میده.

      هر کسی هر جایی هست دقیقا جای درستش هست.

      من نمیتونم زندگی دیگران رو تغییر بدم.

      فقط میتونم با پیشرفت خودم ب پیشرفت جهان کمک کنم،همین.

      من لایق بهترین ها هستم.

      من لایق رسیدن ب خواسته هام هستم.

      قدرت فقط دست خداست و اونه ک میتونه منو ب همه چی برسونه.

      ی برنامه کودک بود آرم مخصوص حاکم بزرگ داشتن، هر جا میرفتن این آرم رو نشون میدادن ( حاکم بزرگ میتی کمان)( اگر اسمشو درست گفته باشم.)

      و همه جلوشون تعظیم میکردن و کاراشون رو انجام میدادن،بهشون احترام میذاشتن.

      ماهم دقیقا ی حاکم بزرگ داریم هر جا رفتیم واسه کوچیک ترین کار و حرکتی آرم ( فقط خدا برای من کافیست ) رو باید بیاریم توی ذهنمون، از هیچی نترسیم، و نگران هیچی نباشیم.

      خدا کمکمون میگه، خدا همه جا دستاشو برامون میفرسته، ب شرط ایمان،ب شرط پاکی دل.

      خدایا شکرت

      خدایا ازت ممنونم

      خدایا من فقط تو رو دارم و تو برام کافی هستی واسه رسیدن ب همه چیز.

      خدایا مارا ب راه راست راه کسانی ک ب آنها نعمت دادی هدایت کن.

      تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میخواهم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        فهيمه گفته:
        مدت عضویت: 1956 روز

        سلام و درود افسانه جانم

        اول اینکه کیف کردم از اینهمه زیباییت ماشاله بهت

        ریشه همه چیز برمیگرده به احساس لیاقت اینکه ما خودمونو میزاریم کنار و میگیم حالا تو برو کنار ببینم فلانی چی میگه اون از من مهم تره…

        دوباره و دوباره و دوباره این کار رو میکنیم و شاکی هستیم چرا به خواسته هامون نمیرسیم…

        یه بار نمیریم جلوی آینه و اون خودی که هی گذاشتیمش پشت در به خاطر بقیه رو بیاریم و باهاش دوستانه حرف بزنیم و بگیم چی میخواهی ..چی خوشحالت میکنه…چی خودتو خوشحال میکنه ، بی خیال بقیه…

        با چه چیزی میخندی….با چه حرفی خوشحال میشی

        هر وقت که شروع کنیم به این خودشناسی میفهمیم خیلی هم بی ربط نیست در جایگاهی که هستیم…چون نه تنها هیچی از خودمون نمیدونیم بلکه زیر پا گذاشتیمو لهش کردیم

        توی دوره قانون آفرینش استاد وقتی میگه آرزوهاتونو بنویسید، بعدش میگه وقتی شروع میکنید به نوشتن آرزوهاتون متوجه میشید حتی نمیدونید چه آرزوهایی دارید…

        .

        .

        .

        این ندونستن آرزوهامون از کجا میاد؟! از اونجا که ما اصلا باورمون نمیشه که لیاقت داریم آرزویی هم برای خودمون داشته باشیم…

        خدارو شکر که اینجاییم و داریم خودمون رو میشناسیم و این گوهری که خدا بهمون امانت داده رو داریم تیمارش میکنیم.

        برات آرزوی موفقیت میکنم عزیزم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          افسانه زارع گفته:
          مدت عضویت: 846 روز

          خیلی ممنونم

          خیلی لطف دارید

          عزیزید

          یه سری جملات تاکیدی ک خودم تکرار میکنم روزانه تا کمک کنه ک ذهنم باورش بشه من با ارزش هستم و لیاقت بهترین ها رو دارن.

          من زیبا هستم.من خیلی دختر جذابی هستم.

          من ملکه عشق و آرامش هستم.

          من بهترین همسر برای همسرم هستم.

          من لایق بهترین های جهانم.

          من لایق این هستم ک ب همه خواسته هام برسم از راحت ترین مسیرها و راحت ترین کارها.

          من لایق دریافت الهامات الهی هستم تا قدم های استوار تر و محکم تری رو بردارم.

          من ب خدا اعتماد دارم و میدونم ک منو هدایت میکنه.

          در پناه الله یکتا شاد باشید.

          خدایا شکرت ک اینقدر حس خوب و آرامش توی قلبم دارم.

          میدونم ک همش بخاطر اعتماد ب خودت هست.

          کمکم کن و دستمو بگیر تا ب خواستم برسم با هدایتت.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    زهرا داودآبادي گفته:
    مدت عضویت: 1607 روز

    به نام خداودند روزی دهنده مهربان

    سلام خدمت استاد جان , مریم جانم و دوستان عزیزم

    امروز به لطف الله یکتا که تغییر ی در قوانین ش نیست , هدایت شدم به آیه ای از قرآن که بهم گفته شد که کامنت کنم داخل سایت

    استاد داخل وویس های توحید عملی فرمودن که هیچ هیچ هیچ عامل بیرونی در زندگی ما تاثیری نداره و هرگاه که بقیه بهشون میگن فلان اتفاق افتاد دیگه کارت تمومه , لبخند میدن و میگفتن هر اتفاقی بیفته به نفع منه و دیگران ر کاری بکنند در خدمت من هستند و برای من کار میکنند

    امروز آیه 73 سوره آل عمران رو دیدم که دقیقن مصداق این کلامه

    الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ

    برداشت شخصی من از این آیه نورانی اینه که افراد مومن وقتی که دیگران بهشون میگن مردم بر علیه تو شدند بترس از مردم نه تنها نمیترسن بلکه ایمان در قلب هاشون اضافه میشه و میگن خدای من برای من کافی ست و بهترین وکیل الله است

    و چقدر این آیه مصداق کلام و رفتار استاده

    خدایا چقدر این آگاهی ناب و عالی بود , قلبم باز شد از این آگاهی

    خدای عزیزم رب انی لا انزلت ال من خیر فقیر

    خدای عزیزم من به هر خیری که از جانب تو به من برسه فقیر و نیازمندم

    و یکی از مهم ترین یر های زندگی من آشنایی با استاد عباسمنش عزیزم و مریم جانم هست که سمبل دو انسان موحد هستند , ن عاشقانه شماها رو دوست دارم و خدارو هر روز شاکرم که من رو به سایت توحیدی شما هدایت کرد

    استاد عزیزم ممنونم که دست من رو در دست قرآن قرار دادین

    استاد عزیزم ممنونم که توحید رو برام معنا کردین

    استاد عزیزم ممنونم که بهم فهموندین خالق زندگی بودن یعنی چه و چقدررررررررر میتونه لذت بخش باشه

    استاد عزیزم ممنونم که سمبل یک انسان چند بعدی و موفق در تمام ابعادین

    شما سمبل حضرت ابراهیم هستین و من به لطف الله یکتا تا به ابد به مسیر توحیدی که شما چراغش رو برام روشن کردین اقتدا میکنم

    استاد عزیزم و مریم جانم عاشقانه دوستتون دارم و به امید الله یکتا یک روزی از همین روزهای خدا در آمریکا ملاقاتتون میکنم و از نزدیک بهتون نشون میدم که چقدررررررررر وجودتون دنیا را جای بهتری برای زیستن کرده

    خدای مهربان و رازق و وهابم عاشقانه دوستت دارم و میپرستمت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    زهرا کریمی گفته:
    مدت عضویت: 232 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به همه شما دوستان عزیزم

    از خداوند به خاطر اینکه بهم فرصت داد تا بتونم کامنت بزارم توی سایت فوق العاده استاد بسیار بسیار سپاسگذارم…از استاد و خانم شایسته عزیز هم‌بسیار سپاسگذارم که اینقدر زیبا و اینقدر دقیق مارو به سمت نشانه های خداوندی هدایت میکنن و از کامنت های فوق العاده دوستان که هر کدومشون به نوبه خودش یک نشانه از سمت خداوند برای هدایت است.

    امروز با سپاس از خدای بی همتا،به طور کاملا معجزه آسایی کلمات و جمله هایی به ذهنم الهام شد در خصوص وصف خداوند که دوست داشتم با شما هم به اشتراک بزارم و اینجا بنویسمش که باقی‌ بمونه.

    امیدوارم که ازش لذت ببرید.

    ای که رعدت کهرباء

    ای که خورشیدت مهر

    ای که نم نم بارانت آوای قدوم فرشتگان…

    تو را میخوانم ای هستی بخش

    ای تواناترینی که هر آنچه داریم ز توست…

    به تن انسانیم توان ده تا تنها تورا بجویم…

    تنها از تو یاری بخواهم

    تنها تو را بخوانم

    ای که وعده بخشیدن از فضل خودت را داده ای…

    ای پروردگاری که از روح خود در کالبدم دمیده ای

    راه نشانم بده…!

    بگذار هبوطم در ستایش قدرت بی کرانت باشد

    ای جبروتی که برگی به اذن تو به زمین نمی افتد…

    بگذار من خشوع باشم و تو سعادت…

    من ناتوان باشم و تو توان…

    مسیر باشم و تو نور…

    گرسنه باشم و تو رزق…

    دستم را بگیر ای خداوندی که نزدیک تر از رگ گردن به منی…

    ای زیبای لا یتناهی که رستگاریم در گرو فهم یگانه بودن توست…

    من پرنده کوچکی ام که منتظر هدایت توست…

    پس دستم بگیر ای مهربانی که وعده بی نیازی به همگان داده ای…!

    برای خدای عزیزم که نعمت هایش خارج از شمارش است و ترنم آوای هدایتش آنقدر بلند است که آسمان برایش به سجده مینشیند و زمین از کران تا کران به پای فهم بی اندازه اش بر میخیزد…!

    “باشد که تامل کنیم……”

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 625 روز

    به نام خداوند یکتا

    سلام به همه عزیزان

    ◀تا همین امروز تمام نیت و قصد من از اومدن به سمت قانون جذب و سایت استاد ‍ و خوندن هر کتابی پول ساختن و ثروتمند شدن بوده .

    یعنی هرکاری توی زندگیم کردم از مشاغلی که رفتم و کمتر کسی بهش تن داده همش برای پول بوده .

    امروز صبح تلنگری خوردم که ثروت و سلامتی و …از الویت اول برام پایین تر اومد .

    تلنگری که فقط روی خودت و بهبود هروزت کار کن بقیه درست میشه .

    پول دراوردن یا خونه و ماشین و رابطه و سلامتی فرعی هست که در سایه بهبود توحید به وجود میاد و پاداش توحید به گفته خداوند: لَعَلَّکَ تَرْضی بلکه راضی و خشنود شوی

    به قول استاد نعمت ها روند طبیعی بدون مشکل دنیا هست . اصل چیز دیگه اس اونو باید بچسبی. اصل همون بهبود در زمینه توحید هست. از بین بردن ترس ها . دلسوزی ها . عوامل بیرونی و ..

    این یه مسیر هست نه یه مقصد که در کنارش لذت ها و خودشناسی به وجود میاد

    🟤🟢🟠

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: