توحید عملی | قسمت ۶ - صفحه 32

1899 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ناشناس گفته:
    مدت عضویت: 0 روز

    سلام استاد عزیز و خانم شایسته محترم وهمه خونواده توحیدی عزیز

    وقتی که به خدا حساب کنی و فقط به خدا توکل کنی و فقط از خدا بخوایی .همه به تو خدمت میکنند همه دستانی از طرف الله میشن که به تو لطف میکنند و این خداست که از هر طرف زندگی تو را احاطه میکنه و زندگی تو را پر از لطف و مهربانی و فراوانی میکنه و انعامات الله بی نهایت هستند وقتی تو به این منبع رزق فراوانی قدرت زیبایی خوشبختی

    وصل میشی زندگیت مثل معجزه میشه و اتفاقات زیبا و عالی برات بدیهی میشن و هر روز بیشتر و بیشتر میشن ..

    یک اتفاق امروز برام پیش اومد اینکه اینجا بارون اومده و بارون شدید و رودهای اطراف پر اب شدن من چهار بار سر خوردم ولی نیوفتادم حتی شرایط و جایی که سرخوردم جوری بود که حتما باید میوفتادم ولی الله من را حفاظت کرد و الله بهترین حافظ هست و من همش با خودم مرور میکردم هر بار… که الله من را حفاظت میکنه و شکرگزاری میکردم

    و یکی از جملات تاکیدی من اینه من در حفاظت خدا هستم و کسانی که میخواهند به من ضرر برسانند دارن به من خدمت میکنن …

    خدا را هر لحظه باید احساس کرد …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    فاطمه عشق است گفته:
    مدت عضویت: 2525 روز

    سلامممم و دروود بر همه عزیزان هم فرکانسی و استاد عزیز و خانم شایسته جان و گروه تحقیقاتی عباسمنش

    خدا قوووووووووتتتتتتتت به شما عزیزان

    اول از همه از خدای عزیزم ممنونم که مرا هدایت میکنه به بهترین مسیرها و لیاقت این رو داشته ام که در بین دوستان هم فرکانسی عزیز باشم و لیاقت شنیدن این فایل ارزشمند را داشته باشم خدایا سپاسگزارم سپاس گزارم سپاس گزارم

    استاد جون واقعا پاشنه آشیل من فکر میکنم همین توحید در عمل باشه به زبان میگم من به خدا فقط ایمان دارم تو فکرای روزمره ام از وجودش سپاس گزارم اما قدرت رو دست دیگران داده ام و ترس بر وجودم حاکم است ، اتفاقات ناخوشایند و تکراری که برام میافته همش بخاطر ترس من از انسان های اطرافم بوده همش نگران تهدید هایی هستم که خودم بهشون دارم قدرت میدهم و زندگی شیرینی که میتونم خلقش کنم و تلخ خلق میکنم با اینکه هر وقت به انرژی برتر توکل کردم و شرایط رو به اون سپردم تا سرو سامان بدهد همه چیز عالی برام رقم خورده و شادی رو به زندگی ام آورده است استاد خیلی ممنونم ازت که من رو با فایل هایی که به ظاهر رایگانه ولی با ارزش تر از اونی هست که فکرشو بکنیم به آگاهی های ناب میرسانی که هدایت شویم و دنیا رو جای بهتری برای زندگی کردن بکنیم

    استاد بی صبرانه منتظر دوره قرآن هستم تا باورهای شرک آلودم را شناسایی و جایگزین باورهای توحیدی بکنم

    من از دوران بچگی دقیقا یادمه 6 سالگی قدرت رو به دست غیر خدا داده بودم به من گفته بودن کسی دوستت نداره و پیش دعانویس و … میبردن هر چه بزرگتر شدم همه چی بدتر و بدتر میشد تا جایی که به این باور پوچی رسیده بودم از دوران راهنمایی فکر میکنم با خودم میگفتم آخرش که چی پولدارم باشی بعدش چی میشه تقریبا دو سالی هم میشه به هیچ چیز اعتقاد نداشتم حتی به قرآن میگفتم اونم تحریف شده است از همه چی زده شده بودم حتی تا قبل از آشنایی با استاد من سرکار میرفتم و در رشته مهندسی برق مخابرات تحصیل میکردم و روابطی نچندان صمیمی داشتم بازم خوشحال نبودم بعد چند وقت ترک تحصیل کرده و تازه کلاس آموزشی زبان برنامه نویسی رفته بودم و پیشرفتی نداشتم به سختی داشتم میرفتم و مدام در اذیت بودم خودمو مقایسه میکردم حسادت می ورزیدم دیگه خسته شده بودم بازم میگفتم اصلا من موفق بشم هزارتا مدرکم داشته باشم پولدارم باشم آخرش چی این هدف خلقت من نیست حس میکردم البته میکنم هنوزم که خاص هستم سر اینکه من نمیخوام یه زندگی عادی مثل بقیه داشته باشم همیشه با خانواده بحث داشتم آروم و قرار نداشتم همش میگفتم فقط خوردن و خوابیدن و کار کردن و پول دراوردن و ازدواج و بچه دار شدن و… نیست من اینو نمیخوام واقعا حس خفگی داشتم مدام گریه بی قراری یه شب بعد کار در مورد احساسم و بلاتکلیفیم با دوستم صحبت میکردم جوری شده بود که دیگه بیخیال همه چی شده بودم همش میگفتم و میخواستم خدا کمکم کنه حتی شغل مورد علاقمم نمیدونستم چیه البته هنوزم نمیدونم حتی هنوزم درگیر این هستم این شد آشنایی من در همان شب با استاد هر شب دنبال پیدا کردن شغل مورد علاقه ام تو سایت ها میگشتم مادرم مدام بهم میگفت چرا اینقد به خودت سخت میگیری ولی خوشحالم بالاخره با سایت عباس منش آشنا شدم و آرامشی درونم را گرفت حسادت شدیدم با شناخت قوانین کم شد نمیدونید امیدم چند برابر شده یک ماه بعد آشنایی و کارکردن روی خودم از کار تعدیل شدم کاری که عذاب روحی بود برام که خودم مدام تصمیم به استفا داشتم ولی نمیتونستم حتی از کلاس آموزشیهم انصراف دادم اصلا احساس آزادی میکردم فکر کنم همون هفته مصاحبه کاری در بانک داشتم و عید میرم سرکار البته شغل مورد علاقم نیست ولی تجربه ای میشه برای رسیدن به اهداف دیگرم و رسالتم ، امشب حتی دارم مصمم رو این باور توحید در عمل کار میکنم چون همیشه از مادرم میترسیدم از کارهایش از حرفاش از نفریناش و … الان که منو تهدید کرده که نمیزارم شخصی که دوست دارم بیاد خواستگاریم میخوام دیگه قدرتو دستش ندم و ترسی نداشته باشم و همه چیزو به خدا بسپارم همش دنبال چشم و هم چشمی و پول و موقعیت هستند و اینکه خانواده مذهبی طرف مقابل رو ایراد میگیره که به خانواده ما نمیخورن اینارو گفتم که شرایطو ببینید چطوره

    میخوام بیام مژده ایجاد باورهای قدرتمند کننده ام که به جد از امشب شروع کردم رو بیام بزودی بهتون بدم که قدرت خلق زندگی ما دست خودمونهههه با توکل به خدا ایمان به خدا

    سلامت باشید شاد باشید ثروتمند باشید و سعادتمند در دنیا و آخرت :)))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  3. -
    شهرزاد عباسی گفته:
    مدت عضویت: 2756 روز

    من یک اپتومتریست هستم و معاینه چشم و تجویز عینک انجام میدم مطبم که میام میشینم و قبل اومدن بیمار بسیار ارام هستم با خودم میگم تو تیر نمی ندازی که خدا تیر می ندازه و فقط سعی میکنم کامل با بیمارم ارتباط برقرار کنم و بعد از معاینه کلی تشکر و دعا برام میکنه و من شاکر خدا هستم برای این همه عزت و اینکه خدا بیمارام معاینه میکنه و بمن در طول کار میگه چکار باید کرد و من کاری نمیکنم با اینکه فقط یکسال دارم کار میکنم و مدارک عالی ندارم اما با همکارام فرق دارم میگم خدایا تو قلم من باش تو علم من باش تو نسخه من باش خودت بیمار بیار و خودت معاینش کن و شاکرم شاکرم که به لطف خدا دید خوبی به مردم میدم سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  4. -
    آرامش گفته:
    مدت عضویت: 2730 روز

    به نام خدای یکتا

    سلااااااام به همه

    من تا الان شاید ده بار این فایلو گوش دادم

    خییییلی خوووووبه

    اصلا اروم گرفتم رها شدم

    استاد عجب نکته ای گفتی

    اینکه وقتی اصلو بدونی که توحید همه چیزه

    بقیه چیزا خودبخود درست میشه طبیعیه

    احساس میکنم مدارم بالاتر رفته

    اگه اشتباه نکنم توی فایل چه باوری در مورد خدا داریم

    گفتین که خدا ثروت میشه چون ثروت اونه و…

    من اون موقع نمیفهمیدم یعنی چی چون تو مدارش نبودم

    اصلا خیلی چیزا رو گوش میدادم لذت میبردم

    اما الان تازه داره دوزاریم میفته

    مدت ها بود ازینکه خونه نخریده بودیم وقیمتا بالا رفت حسابی ناراحت ومضطرب بودم

    ازینکه شغلی ندارم احساس عقب ماندگی میکردم نسبت به دوستانم

    از اینده ونداری میترسیدم

    حالا میفهمم که بقول اقای ملک هنوز باور نداشتم که همه ی زندگیم به وسیله باورها وفرکانس های خودم رقم میخوره

    اره من هنووووووز خیلی باید روی خودم کارکنم

    هنوز بین احساس خوب و بد در نوسانم

    چون نجواهای شیطان میان خودی نشون بدن ومن نباید بهشون میدون بدم

    ولی همه چیز همینه

    همین توحید

    انگار باری از دوشم برداشته میشه وقتی میفهمم همه چیزو میتونم به خدا بسپارم و اون خودش همه چیزو ردیف میکنه.

    خدایا منو به راه راست هدایت کن راه کسانیکه به انها نعمت دادی.

    خدایا شکررررت که منو به این مسیر اوردی

    شاد وموفق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    علی حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2947 روز

    استاد عباس منش دوست داشتنی مدت زیادی دارم از فایلهای رایگان شما استفاده میکنم و روزی ۱ساعت مطالعه دارم . به روزی ایمیلی براتون می‌فرستم از تصاویر گذشته و نعمتهای زمان حالی که بدست آوردم . واقعیت تمامش توحید هست و تمام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    آقای خالق خلاق😊 گفته:
    مدت عضویت: 2712 روز

    سلام به همه دوستان و خانواده گلم

    من با اینکه یک ساله عضو این خانواده هستم اما تا به امروز هیچ دیدگاهی در مورد هیچ کدام از فایلهای استاد نگذاشته ام. کلا اهل اظهار نظر نیستم.

    ولی امروز تصمیم گرفتم از شما استاد تشکر کنم و کمی از حالم براتون بگم.

    استاد عباس منش عزیز نفست حقه. زبانت انگار از دل خدا برامون حرف میزنه. به خودش قسم که با این فایل خیلی تکون خوردم. دلم لرزید. خدایا شکرت که با من حرف میزنی و من رو راهنمایی میکنی. استاد عزیز به خودت خیلی افتخار کن و ببال. به خدا که دست و زبان خدایی. خدا باهام با زبان شما حرف زد. مشکلم رو بهم نشون داد سد هایی که باهاشون روبرو هستم و نمی دونم چی هستن و نمی شناختمشون رو بهم شناسوند. استاد عزیز خیلی با این صحبت هاتون ذهنم روشن شد و دلم گرم. من خیلی مشرکم. توکلم زبانیه توی عملم ترس و نگرانی و احساس یاسه و دلیلش فقط همین شرکه که گفتید.

    امیدوارم که هممون شامل رحمت و هدایت خداوند مهربان بشیم با تغییر باورهای غلطی که نسبت به خداوند داریم.

    ممنونم از خدا و همه دستهای زیبایش که شما عزیزان باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    پریسا سلیم گفته:
    مدت عضویت: 3847 روز

    به نام پروردگاربزرگ ومهربان

    سلام میکنم خدمت استادعباس منش عزیزمودوستان گلم

    این روزهاکه به دنبال بهترشدن وپیداکردن اشکالات مسیرزندگیم برای حلشون هستم ازهرسمتی که میرم به ایمان میرسم

    همه ی نشدهای زندگیم بابت بی ایمانی بوده، بابت دست کم گرفتن خداوعظمتش وقدرتی که بهم داده بوده

    خدایاچطورتوی این همه ناامیدی وبی ایمانی غرق شده بودم ومتوجه نبودم

    من تجربه کردم وقتی ازخدادورمیشی وایمانت ضعیف میشه وناامیدی وجودت رومیگیره همه چیزسخت میشه اماروزی که فقط تصمیم بگیری به سمت خدابری وبامنبع هماهنگ باشی به طرزعجیبی همه چیزخوب میشه، ساده میشه، شدنی میشه

    یه ترمزی توی وجودم هست که هرچی بهش فکرکردم دلیل منطقی برای برداشتنش پیدانکردم اماهدایت شدم به این سمت که توبه بزرگی خداایمان داشته‌ باش به قدرتی که بهت داده ایمان داشته باش، اینجوری دلتوقرص کن وباایمان حرکت کن تاهدایت بشی، وقتی بااین سبک میرم جلوحالم خوبه، نشدی وجودنداره، یه حسی میگه بروجلوحرکت کن خدابه جاش برات حل میکنه، قدرت تواینقدرزیاده که هیچ نشدی وجودنداره، هیچ سدی وجودنداره

    من به این نتیجه رسیدم که یکی ازراه های برداشتن ترمزهاتقویت ایمانه، چون وقتی ایمانت روقوی کنی بیشتر به خدانزدیک میشی، بیشتردرک میکنی که یه تیکه ازخدایی پس خود خدایی، خالقی، خالق زندگی خودت، پس دیگه هیچ نشدی وجودنداره، توقدرتی داری که فقط کافیه بخوای تاهرچیزی روداشته باشی، هیچ محدودیتی وجودنداره، اگه هست یعنی هنوزایمانت ضعیفه، یعنی هنوزمتوجه قدرتی که داری نیستی، بایدبه خدانزدیک بشی،نزدیک ونزدیک تر

    اون موقع دنیافقط میشه شدن، میشه خواستن وشدن

    دیگه تردیدنداری، نگران نیستی، نمیترسی، شک نمیکنی، جای همشون ایمان داری، قدرت داری، خودتوباور داری

    وقتی بزرگترین باورکه باورقدرت خودته روواقعاباهمه ی وجودباورکنی دیگه سدی وجودنداره، همه ی ترمزهاجلوی این باوروقدرت کم میارن وعقب میکشن ومیبینی زندگیی براخودت ساختی که به قول استادجان ازهمه لحاظ عالیه

    خدایاکمکم کن مومن باشم

    کمکم کن هرروزایمانم روقوی ترکنم وتوربهتربشناسم

    کمکم کن هرروزبه تونزدیک تربشم

    کمکم کن باورکنم همه چیزتویی واون قدرتی که به من دادی ودیگران تحت هیچ شرایطی هیچ تاثیری درزندگی من ندارند

    خدایاکمکم کن تاباایمان به توحرکت کنم وملکه زندگی خودم باشم وبسازم قصرخواسته هامو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    آسمان الهی گفته:
    مدت عضویت: 2405 روز

    با سلام و عرض تشکر با تحقیقاتی که اینجانب در اینترنت و متون دینی کردم همه ی انبیاء معصوم بوده اند و فقط مراتب ودرجات انها فرق میکرده ،و حضرت یوسف هم از پادشاه وقت بعنوان دستی از دستان خداوند برای رهایی یادآوری خواست.خود شما در فایلها همیشه میگویید در هرصورت نیروی شهود به ما برای انجام بهترین کار الهام میکنه و ما کار انجام میدیم،اما علت ماندن یوسف در زندان این شد که شیطان باعث فراموشی مرد همزندانی حضرت یوسف گردیدو مرد فراموش کرد پیغام یوسف را برساند که حضرت در زندان ماندند .

    البته در زندان ماندن یوسف جذب خود حضرت بود که در قران امده است که حضرت یوسف گفت :زندان برای من بهتر است از اینکه مرا به ان دعوت میکنند(دعوت زلیخاو سایر زنان)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    مهدی جانجانی گفته:
    مدت عضویت: 2633 روز

    بنام فرمانروای کل کیهان

    فرمانروایی که هر موقع که از هر چیزی میترسم به خودم میگم نترس ، کی جرئت میکنه یا حتی میتونه به تو صدمه بزنه یا تو رو بترسونه چون تو حمایت بزرگترین قدرت کل کیهان ، فرمانروای کل کیهان داری

    هیچ چیزی جزء اون در جهان قدرتی نداره

    هر موقع از چیزی میترسم به خودم میگم خداوند در درون توئه. خداوند از رگ گردن به تو نزدیک تره ، و همچین نیروی قدرتمندی با تو همراهِ چرا میترسی! و یواش یواش آرامش پیدا میکنم و بر ترسم غلبه میکنم

    استاد حق با شماست تا الان از این دید به قران نگاه نکرده بودم که توی قران هیچی در مورد بیزینس،درامد پیامبرا گفته نشده یا اینکه خدا بهشون بگه فلان شغل انجام بدید درامدش بیشتره ، یا شغل تو تغییر بده و کلاً در مورد خوراک،پوشاک و مسکن شون چیزی گفته نشده یا دغدغه های شغلی و مالیشون!

    چون اصل ایمانِ(ایمانی که در عمل نشون بدی نه فقط به زبان)

    چون اصل یکتاپرستیِ

    چون اصل توحیدِ

    چون اصل شرک نداشتنِ

    بقیه ش خودش درست میشه. وقتی ایمان داشته باشی به پروردگارت،ایمان داشته باشی به غیب،فقط روی خدا حساب کنی ، تنها اونو بپرستی و تنها از اون یاری بجوئی،هرگز ترسُ به وجودت راه ندی چون که میدونی اون باهاته،غفور بودنشو باور کنی،رزاق بودنشو باور کنی، بقیه اش حل شدس

    ایده خودش میاد،مشتری خودش میاد،درامد خودش بیشتر میشه،سلامتی میاد،روابط خوب میاد به هرانچه میخواهی میرسی خیلی راحت.

    فقط باید مثل پیامبرا بگی و باور داشته باشی که” خدا مرا کفایت است ”

    واقعاًنم اون کافیه….

    اون همه چیزت میشه

    مشتری میخوای؟ مشتری میشه برات

    مجوز میخوای؟ مجوز میگیره برات

    ایده میخوای؟بهت ایده میده

    دوست میخوای که هیچ وقت تنها نباشی؟ رفیق ت میشه میتونی توی تنهاییات باهاش بگیُ بخندیُ برقصی

    پارتی میخوای؟ میشه قدرتمند ترین پارتی برات تو جهان

    دیگه چی میخوای؟

    چی میخوای که اون نمیتونه بهت بده؟!

       خداوند بی نهایت است و لا مکان و بی زمان

    اما بقدر فهم تو کوچک می شود

    و بقدر نیاز تو فرود می آید

    و بقدر آرزوی تو گسترده می شود

    و بقدر ایمان تو کارگشا می شود

    و به قدر نخ پیر زنان دوزنده باریک می شود

    و به قدر دل امیدواران گرم می شود

    یتیمان را پدر می شود و مادر

    بی برادران را برادر می شود

    بی همسر ماندگان را همسر می شود

    عقیمان را فرزند می شود

    ناامیدان را امید می شود

    گمگشتگان را راه می شود

    در تاریکی ماندگان را نور می شود

    رزمندگان را شمشیر می شود

    پیران را عصا می شود

    و محتاجان به عشق را عشق می شود

    خداوند همه چیز می شود همه کس را

    به شرط اعتقاد

    به شرط پاکی دل

    به شرط طهارت روح

    به شرط پرهیز از معامله با ابلیس

    بشویید قلب هایتان را از هر احساس ناروا

    و مغز هایتان را از هر اندیشه خلاف

    و زبان هایتان را از هر گفتار ناپاک

    و دست هایتان را از هر آلودگی در بازار

    و بپرهیزید

    از ناجوانمردیهــا

    ناراستی ها

    نامردمی ها!

    چنین کنید تا ببینید که خداوند

    چگونه بر سر سفره ی شما

    با کاسه یی خوراک و تکه ای نان می نشیند

    و بر بند تاب، با کودکانتان تاب می خورد

    و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان می کند

    و در کوچه های خلوت شب با شما آواز می خواند

    مگر از زندگی چه می خواهید

    که در خدایی خدا یافت نمی شود؟

    که به شیطان پناه می برید؟

    که در عشق یافت نمی شود

    که به نفرت پناه می برید؟

    که در حقیقت یافت نمی شود

    که به دروغ پناه می برید؟

    که در سلامت یافت نمی شود

    که به خلاف پناه می برید؟

    و مگر حکمت زیستن را از یاد برده اید

    که انسانیت را پاس نمی دارید؟!

    استاد من همیشه یکی از شکرگذاری هام بابت آشنایی با شماست

    و همیشه به خودم میگم بزرگترین دستاورد زندگی من آشنایی با استاد عباس منش هست

    که خدای واقعی رو بهم داد امید بهم داد و دیدگاه مو به عنوان دستان خداوند نسبت به جهان عوض کرد

    استاد این فایل عالیه،ممنونم

    و سخن آخر

    با خدا باشُ پادشاهی کن / بی خدا باشُ هر چه خواهی کن….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: