توحید عملی | قسمت ۶ - صفحه 69

1899 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    اکرم زمانی گفته:
    مدت عضویت: 1924 روز

    سلام استاد عزیزم سپاسگزارم خدای مهربونم که من را دوباره به سمت نشانه ام هدایتم کردی توکل و امید به تو و باور و ایمان به تو همه چی منه عمری است که با این باور زندگی می کنم که تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم خدایا سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    فاطمه خانم گل گلی گفته:
    مدت عضویت: 2404 روز

    به نام خدای یکتا

    با سلامی پر از عشق و محبت

    استاد جان چی بگم؟ چجوری بنویسم؟ چجوری حسم رو بیان کنم؟ حس و حال من دقیقا الان مثل کسیه که ازش میپرسن خدا چه شکلیه؟ چه رنگیه؟ چه بوییه؟ به قول خودتون مگه میشه توضیحش داد؟ من توی حال ترس و نگرانی و حال بدی بودم و از خدا جونم درخواست کمک کردم و به این فایل هدایت شدم. از دیشب تا حالا چندین بار این فایل رو گوش دادم. سیر نمیشم ازش استاد سیر نمیشم. دلم میخاد هی پلی کنمش و گوش بدم. مثل تشنه ای که به یه رودخونه آب شیرین رسیده.

    وسط نمیدونم چندمین بار گوش دادنم بود که حس کردم روحم میخاد از این کالبد جسمانی جدا بشه و بره بره بره تا اون بالای بالا بره پیش اصل خودش. آره ((اصل)) اصلی که این همه سال فراموشش کرده بودم ولی به لطف خودش با این مسیر آشنا شدم تا دوباره بتونم پیداش کنم. واقعا که چقدر این باورهای شرک آمیز مخفی و موذین چقدر پنهانن، خدای ممممننننن انداختن تقصیر خوب نشدن به گردن قرص و دکتر شرکه؟ دریافت نکردن عشق و محبت و ربط دادنش به چهره شرکه؟ استاد تا کجاها پیش رفتی آخه چقدر خودت رو وصل کردی که روی تمام عامل های بیرونی پا گذاشتی؟ استاد این همه آرامشی که توی چهرت موج میزنه بخاطر این حجم وسیع از متصل بودنته، چقدر وقتی دارین از توحید حرف میزنید آرامش خدایی دارین، استاد خداروشکر میکنم که من رو به سمت این آگاهی ها هدایت کرد تا تونستم بفهمم که شرک چقدر گسترده و مخفیه، خدای من، این همه سال سر به مهر گذاشتیم ولی این سجده نمادین و بدون شناخت تو بوده چون اگه واقعی بود این همه ترس و نگرانی از کجا میومده؟ الان درک میکنم که توحید اون حس اعتماد و اطمینان و آرامشه و هیچ ربطی به مهر و سجده و اینا نداره. توحید در کلمه معنای واقعی (( الا بذکرالله تطمئن القلوب)) هست. اعتقاد کامل به اینکه تنها قدرت جهان، تنها فرمانروای جهان رب هست و این فرمانروا قدرت خلق صدرصد زندگیم رو به دست خودمون داده و هیچ دخالتی نمیکنه، این خدا قابل پرستش نیست؟ این خدا نهایت عدل نیست؟ این همون چیزی نیست که قلب ادم رو از عشق ذوب میکنه؟ این خود خودشه، این اصله، ای وای که چقدر خودمون رو درگیر فرعیات کردیم، چقدر کارهای بیهوده انجام دادیم، چقدر خودمون رو درگیر درست یا غلط بودن نماز و وضو و اینا کردیم و از اصل قرآن غافل شدیم. خدای من، من رو کجا اوردی، استاد چقدر این فایل ها ارزشمندن، واقعا نمیشه روش قیمت گذاشت، چقدر آگاهی های خالص و نابی بهمون انتقال دادی، ممنونتم استاد، استاد عاشق این جمله شدم(( اصل اینه: من با باورهای توحیدی دارم زندگیم رو خلق میکنم، قدرت رو از بقیه بگیرم و بدم به خدای خودم، که خدای خودم قدرتش رو داده به من)). استاد منی که توی محیط پرتضاد پر از شرک به خدا پر از اعتقادات مذهبی اما آمیخته به شرک بزرگ شدم خالص بودن این آگاهی هارو درک میکنم، من نتیجه باورهای شرک آلود خودم رو دیدم و حالا دارم روی باورهای توحیدی کار میکنم و برای من چی بهتر از الگویی که این مسیر رو رفته و بهترین نتیجه هارو گرفته. استاد چه خدایی رو به من نشون دادی که با این فایل اشک ریختم از عشق بهش. خدایی که گفته من دنیا و آخرت رو باهم میخام، من به بنده هام ظلم نمیکنم خودشون به خودشون ظلم میکنن، هرچی رو بخای من بهت میدم، من آسمان ها و زمین رو مسخر تو کردم، به من توکل کن که من توکل کنندگان رو دوست دارم، من به همه کمک میکنم چه بخان برن جهنم چه بخان برن بهشت.

    من خدایی رو دوست دارم که جریان طبیعی جهان رو به دست اوردن نعمت و ثروت قرار داده این ما هستیم که با شرک ورزیدن یه سدی جلوی ورود این نعمت ها ایجاد کردیم. استاد دارم خل میشممم از این همه آگاهی های خوب و خالص، دلم میخاد داد بزنم فریاد بزنم به همه بگممم بگم که اصل توحیده ما توحیدی بشیم مشتری به سمتمون میاد، هدایت میشیم به مسیر درست نعمت وثروت، سلول های بدن هدایت میشن به سمت سلامتی. خدای مننننننن. ولی من تعهد دارم که نخام با کسی در مورد این مسائل صحبت کنم و بخام قانع کنم کسی رو. استاد من دقیقا این شرک مخفی ترس از زلزله و جنگ رو داشتم که مثلا نکنه این اتفاقا بیفته و من با اینکه کار کردم رو خودم و نتیجه به دست اوردم ولی در اثر این ها دست اوردهام از بین بره.آخه تا ااااایییییننننن حد؟؟؟؟؟؟؟ ما توحیدی بشیم این اتفاق ها به نفع ما میشن. من الان حس اون کسی رو دارم که کوه الماس پیدا کرده. دارم فکر میکنم به وقتی که این باورهای توحیدی بنیادی شن توی وجودم. خدای من چه شود.

    خدای عزیزم خدای مهربانم شکرت بخاطر دریافت این آگاهی های ناب.

    استاد جان بی نهایت ممنونم ازت بخاطر به اشتراک گذاشتن آگاهی های صدرصد خالصت که اصله اصله.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
    • -
      مرضیه پری پور گفته:
      مدت عضویت: 2746 روز

      سلام فاطمه جانم

      خدای من ، من دیونه شدم با خوندن کامنتت

      من عاشق خداییم که هر لحظه ما رو هدایت می کنه به سمت بهترین

      و هدایت به سمت خودش به سمت توحیدش، یعنی بهترین بهترین بهترین‌ مسیر

      اصل اینه: من با باورهای توحیدی دارم زندگیم رو خلق میکنم، قدرت رو از بقیه بگیرم و بدم به خدای خودم، که خدای خودم قدرتش رو داده به من

      ای جانم به این خدا که منو بهتر از خودم می شناسه می دونه من از جنس خودشم می دونه عاشق خلق کردنم جهان رو مسخر من کرده قوانینش رو جاری کرده و گفته، حالا خلق کن هر چی که دوست داری رو ، ممنونم عزیزدلم برای این یادآوری، باید اینقدر تکرار کنیم اینقدر یادآوری کنیم به خودمون و له همدیگه که نقش ببنده در کل وجودم آن تا بشه جزء ناخودآگاه مون.

      اصل توحیده ما توحیدی بشیم مشتری به سمتمون میاد، هدایت میشیم به مسیر درست نعمت وثروت، سلول های بدن هدایت میشن به سمت سلامتی

      اینجا می تونیم داد بزنیم، می تونیم از شوق درک قوانینهان ولوله بر پا کنیم، چون اینجا همه هم مدارها، و هم فرکانس هامون جمعند که از شنیدن فریاد شوق دیگری، اشک شوق می ریزند و انگیزه می گیرم ، بهتر درک می کنند و رشد می کنند.

      من عاشق اون لحظه ایم که در اتصال با خدا جونمون​ قرار گرفتی، و اجازه دادی هدایتش بر کلامت جاری بشه.

      دوستت دارم عزیزززززززم

      از تنها فرمانروای جهانیان بهترین‌ها را برایت خواستارم 😘😘🌹🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    Amir گفته:
    مدت عضویت: 2594 روز

    سلام.

    من خیلی به این فایل گوش میدم و نمیدونم چرا انقدر عاشق این فایلم. شاید تعداد دفعاتی که به این فایل گوش دادم ۳ رقمی شده. نمیدونم چن بار قبلا رو این فایل کامنت گذاشتم ولی هربار که گوشش میدم دوباره دلم میخاد بیام کامنت بنویسم براش.

    بخدا خیلی گروووونه این فایل. به والله این فایل خیلی قیمتیه. گاهی حسرت میخورم که همچین آگاهی ای اینجاست و عده ی کمی میدونن و حتی عده کمتری میفهمنش و واقعا این حرف که این صحبتها برای همه نیست کاملا درسته.

    توحیددددددد

    توحید فندانسیون خوشبختی این دنیا و آخرته به والله. توحید تضمین کننده ضد زلزله و ضد سیل و ضد همه چی بودن بنائیه که در مسیر زندگی میسازیم و توحید یعنی اطمینان قلبی و آسودگی خیال، توحید یعنی قدررررت. توحید یعنی آزادی چرا که وقتی نگران هیچ عامل و قدرت ناچیز بیرونی نیستی و همه ی اون عوامل بیرونی در برابر قدرت ایمان تو به توحید مثل یه مورچه س در برابر یه فیل دیگه هیچ چیز نمیتونه سد راهت بشه. نه آدمها نه دولتها نه اصلا کل جهان و هستی و اتفاقا همون خداااا همون نگاه توحیدی همه ی اونها رو بسیج میکنه تا بتو خدمت کنن، تا بهت کمک کنن. هر جور که فکر میکنم میبینم بدون توحید نمیشه. بدون توحید نمیشه خوشبختی پایداری رو زندگی کرد، بدون توحید محال تو لحظه حال بود، شاد بود. اون توحید هدایتمون میکنه به مسیرهای درست، به آدمهایدرست و به سایت درست. اون توحیده که همه این کارارو میکنه و از خداوند میخام که منو تو این مسیر کمک کنه تا هر روز نگاه توحیدیه تیزبین تری نسبت به دیروز داشته باشم چون توحید هم مثل همه چی دیگه بی انتهاست.

    فک میکنم این فایل و آگاهی های ثمین توش تا آخر عمرم دوست، همراه و یاور من باشه. خیلی بهم آرامش میده این فایل. خیلییییی.

    عاشقانه دوستون دارم و از خدا فقط شادی و سلامتی و خوشبختی همتونو میخام. 🌷👋

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    سحر گفته:
    مدت عضویت: 2127 روز

    استاد عزیزم

    روز به روزم داره شکوفاترمیشه

    روز به روزم دارم به معجزهای خدا میرسم

    روز به روزم داره پراز فراوانی میشه

    هروزم لطف خدا درون زندگیمه..

    ازت بینهایت سپاس گزارم استاد عزیزم.

    که همه اینها اول از خداسپاس گزارم و بعد شما..

    واقعا بینظیری استاد که دراین مسیر راهنمای نا تو و قرآنی‌‌..‌.

    هروز روزم واقعا پرا از معجزه و لطف بینهایت خداست..‌

    از اول سال تا بهالان هروز روزم عالی تر از دیروزم شده وهروز علاوه بر روی خودم کارمیکنم داره از طبیعتی که خدا بهم داده و تمام نعمت و رحمتی هم که بهم داده دارم لذت میبرم وشکرگزارشم…

    عاشقتم استاد❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    معصومه بیات گفته:
    مدت عضویت: 2191 روز

    سلام.واقعا از اینکه این بخش نشانه امروز من رو در سایت قرار دادین ممنونم.انقدر که این بخش با نیت من هماهنگ بود هنوز هم تعجب می کنم وواقعا سپاسگزار خداوندم.دیروز فکرم از صبح درگیر یه موضوعی بود و نمی تونستم براش دلیلی پیدا کنم وبدونم اشتباه کارم چی بوده که این اتفاق برام افتاده.چندین ساعت درگیر بودم تا اومدم و روی نشاته امروز من کلیلک کردم و به جوابی که خیلی دنبالش بودم رسیدم.هیچ وقت شای انقدر باور نکرده بودم که این فایل ها انقدر مناسب با نیت ما برای ما باز میشه.واقعا خدا رو به خاطر این هماهنگی بین خواسته هام و فرکانس طبیعت شکر کردم وباز هم شاکرم.خدایا خیلی دوستت دارم،خیلی عاشقتم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    علی سادات گفته:
    مدت عضویت: 3462 روز

    سلام گروه دوست داشتنی سایت عباس منش

    داشتم تحقیق در مورد توکل بر خدا میکردم گفتم این متن زیبا را با شما دوستان عزیزم به اشتراک بذارم

    ممنونم استاد عزیز

    نتیجه ی عدم توکل و اعتماد به خدا

    از مطالبی که گذشت اهمیت توکل و اعتماد به پروردگار دانسته شد و اکنون در آخرین قسمت از این بحث ، نتیجه ی توسل به غیر و اعتماد کردن به مردم و روی گرداندن از خدا را با حدیثی از امام صادق (ع) بیان می‌کنیم:

    شخصی به نام حسین بن عُلوان می‌گوید: در مجلسی که برای کسب دانش شرکت کرده بودیم نشسته بودم و هزینه ی سفر من تمام شده بود . یکی از کسانی که در آن جلسه بود گفت : برای این گرفتاری به چه کسی امیدواری ؟ گفتم به فلانی.

    گفت : به خدا سوگند ، حاجتت برآورده نمی‌شود و به آروزی خود نخواهی رسید و مقصودت حاصل نخواهد شد. گفتم: از کجا می‌دانی خدا تو را بیامرزد؟

    گفت من از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود در یکی از کتاب‌ها خوانده‌ام که خدای متعال فرموده است به عزّت و عظمت و شرف و بزرگواری و سلطه ام بر جمیع ممکنات سوگند که آرزوی هر کس را که به غیر من امید بندد ناامید خواهم کرد و لباس ذلّت و خواری بر او خواهم پوشاند و او را از پیش خود می رانم و از فضل خویش دور می‌کنم. آیا در گرفتاری‌ها غیر من را می‌طلبد در صورتی که گرفتاری‌ها به دست من است؟!

    آیا به غیر من امید دارد و درِ خانه ی غیر مرا می‌کوبد با آن که کلید های همه ی درهای بسته نزد من است و درِ خانه ی من به روی کسی که مرا بخواند باز است ؟!

    کیست که در گرفتاری‌های خود به من امید بسته و من امید او را قطع کرده باشم؟

    چه کسی در مشکلات بزرگی که برای او پیش آمده است به من امیدوار گشته که امیدش را قطع کرده‌ام؟

    من آرزوهای بندگانم را پیش خود محفوظ داشتم و آن‌ها به حفظ و نگهداری من راضی نگشتند و آسمان‌ها را از کسانی که از تسبیح من خسته نمی‌شوند [ : فرشتگان ] پر کردم و به آن‌ها فرمان دادم که درهای بین من و بندگانم را نبندند ولی آنان [ : بندگان ] به قول من اعتماد نکردند .

    آیا کسی که به غیر از من امیدوار است نمی‌داند که اگر برای او حادثه‌ای پیش آید چه کسی غیر از من می‌تواند بدون اذنِ من گرفتاری او را برطرف سازد؟ پس چرا از من رویگردان است با این که از فضل و کَرَم خود چیزی به او داده‌ام که از من نخواسته بود سپس آن را از او می‌گیرم و برگشت آن را از من نمی‌خواهد و از غیر من می‌طلبد؟

    او درباره ی من چه اندیشه‌ای دارد؟ من که بدون تقاضا و سؤال به او عطا می‌کنم، آیا هنگامی که از من بخواهد به او پاسخ نمی‌دهم؟

    آیا من بخیل هستم که بنده ام مرا بخیل می پندارد؟!

    آیا هر جود و کَرَمی از من نیست؟!

    آیا عفو و رحمت در دست من نیست؟!

    مگر من محل آرزوها نیستم؟!

    بنابراین چه کسی جز من می‌تواند آرزوها را قطع کند؟!

    آیا آن‌ها که به غیر من امید دارند نمی ترسند [ از عذاب من یا از این که نعمتهایم را از آنان قطع کنم ]؟

    اگر همه ی اهل آسمان‌ها و زمینم به من امید بندند و به هر یک از آن‌ها به اندازه ی امیدواری همه ی آنان بدهم به اندازه ی عضو مورچه ای از فرمانروایی و قدرت و ملک من کاسته نمی‌شود و چگونه کاسته شود از ملکی که من سرپرست آن هستم؟

    پس بدا به حال آن‌ها که از رحمتم نا امیدند و بدا به حال آن‌ها که مرا معصیت کرده و از من پروا ندارند.

    بنابراین ، انسان باید فقط به خدا اعتماد کند و از دیگران چشم بپوشد که امیرمؤمنان (ع) فرمود:

    … مَن تَوَکَّلَ عَلَیهِ کَفاهُ …

    … هر کس بر او توکل کند ، خدا او را کفایت می‌کند …

    و نیز فرمود :

    … وَ أتَوَکَّلُ عَلَی اللهِ تَوَکُّلَ الاِنابَهِ إلَیهِ …

    … به خدا توکل می‌کنم ، توکلی با توبه و بازگشت به سوی او …

    دلا همواره تسلیم رضا باش

    به هر حالی که باشی با خدا باش

    خدا را دان خدا را خوان به هر کار

    مدان این یاوران را به از او یار

    چو حق بخشد کلاه سربلندی

    تــو دل بــر دیگری بهر چه بندی

    خدا را باش اگـر مرد خدایی

    مکن بـیـگـانگی گر آشنایی

    حدیث دوزخ و جنت رها کن

    پرستش ، خاص از بهر خدا کن

    تـو را بـر هـر دو گیتی برگزیدت

    هم آخر بهر کاری آفریدت

    ز تو جز بندگی کردن نیاید

    از او خود جز خداوندی نیاید

    بر این در هیچ اکراهی نباشد

    وزین به هیچ درگاهی نباشد

    اگر لافی زنی هم لاف دین زن

    همیشه دست در حبل المتین زن

    به هر کاری مدد کارت خدا باد

    دلیل راه دینت مصطفی باد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    فروه صادقی گفته:
    مدت عضویت: 1883 روز

    سلام استاد عباس منش

    من یک سال و نیم است که با قانون جذب اشنا شدم در واقع یک سری ویس هایی خریداری کردم از استاد عزیز دیگری و روی خودم کار می کردم و اتفاقات فوق العاده ای در زندگیم رخ داد. خدا را شاکر هستم که من را به راه خودش هدایت کرد و همچنین این مسیر را برایم روشن تر میکند. یک ماهی است که با شما و کانال تلگرامتان اشنا شدم و همه ی ویس ها و فیلم هایتان را دارم گوش میکنم و نگاه میکنم. واقعا از شما تشکر میکنم بخاطر این فایل های رایگان و ارزشمندی که در اختیار گزاشتید. هر روز به شوق گوش دادن و دانلود یه فایل جدید سراغ کانال میروم و امروز تصمیم گرفتم برای تشکر اینجا کامنت بگذارم. با فایل های رایگان شما من متوجه کمی و کاستی های باورهایم شدم و همچنین درک بهتری از قانون جذب پیدا کردم همچنین با خواندن کتابهایی در زمینه خودشناسی و تغییر باورها و همچنین نگاه کردن سخنرانی های استادان بزرگی که این قانون را فهمیدن. ممنون و سپاسگزارم که ارتباطم را با خدایم قویتر کردید و مسیرم را روشن تر.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    ابوالفضل اولیائی گفته:
    مدت عضویت: 2318 روز

    به نام خداوند مقتدر که قدرت خلق خواسته هایمان را به ما عطا کرده و بواسطه این نعمت، ما را اشرف مخلوقات خود قرار داده و همه را دستی برای رسیدن من به هر آنچه میخوام ، قرار داده و تنها یک رابطه در جهان حکمفرماست و آن رابطه من با خدای بخشنده مهربانه.و مابقی حتی همسر و فرزندم ، کوه و در و دشت و هرچه در زمین و آسمان است دستانی برای پاسخ به فرکانس های من و اجابت پروردگارم از طریق آنها.

    سلام استاد عزیز

    مدت هاست که ترسی داره منو اذیت میکنه

    بارها درخواب میبینم که حیوانات وحشی در صدد آسیب رساندن من یا خانواده ام هستن

    حتی مواقعی که میرم طبیعت، از جاهایی که دید رو کاهش میده مثل انبوه درختان یا تاریکی شب و امکان دفاع رو از من سلب میکنه ،حذر میکنم

    یا توی خواسته هام ویلاهایی رو میخوام که در دامنه کوه باشه و اصلا ویلاهای جنگلی و بخصوص نا امن رو نخواسته ام .

    خوابیدن توی چادر بخاطر عدم دید و کنترل بیرون چه تنها باشم یا با خانواده سه نفری مان.

    زمانی که به باغ وحش میریم گاهی تصور میکنم با اون ببره یا شیره در داخل قفس در حال جنگ و گریز هستم یا یهو قفس باز میشه و اون به سمت من حمله میکنه

    شاید این بخاطر تجربه نوجوانی من بوده باشه ولی با تکرار اون، ترس های من رو از این بابت بیشتر کرده

    شاید بخاطر بعضی کلیپ هایی که در مورد حمله حیوانات به آدما بوده توجه کردم

    شاید بخاطر خرنازهای سگ هاییکه توی روستا بودن وتا چند قدمی من می امدن

    شاید بخاطر دیدن گاز سگ روی پاهای پدر بزرگم که آمپول ضد هاری زده بود

    نوجوان که بودم در سه ماه تعطیلی به روستا میرفتم و برای کمک به پدر بزرگم چوپانی اش را میکردم و او هم در پایان آن سه ماه یک بز نر جوان را بعنوان دستمزد به من میداد و ما آنرا برای تامین گوشت خونه قربانی می کردیم .

    چندین بار میشنیدم که گرگ به روستا زده و چند گوسفند رو خفه کرده و کاری از سگها برنیامده و از طرفی توالت خونه پدر بزرگ جدا از خانه اصلی و در سمت استراحت گوسفندان بود و روشنایی نداشت و می بایست با فانوس به آنطرف میرفتیم و تا کارم را انجام میدادم و برمیگشتم دائم در حال ترس بودم البته پوست کلفت بودم چرا که از کسی برای همراهی من کمک نمیگرفتم . هرچند می رفتم تو دل ترسم ولی تصور حمله گرگ منو اذیت میکرد. گاهی گوسفند ها رم میکردند در حالی که من توی توالت چه تصوراتی که نمیکردم .

    جالبه که حتی خونه پدر بزرگ دیگه ام حتی از این بد تر بود و فاصله بیشتری با ساختمان اصلی داشت طوری که اگه داد میزدی به سختی صدای تورو می شنیدن .

    خواهرها و برادرام تنها به توالت نمی رفتن اما من به ندرت کسی رو با خودم میبردم .

    در هر دو جا یک ترس دیگه هم منو اذیت میکرد که الان خوشبختانه با حذف آن ها بکلی برطرف شده و اون خراب شدن زیر پا و فرو رفتن در چاه فاضلابی که تهش معلوم بود و غرق شدن در باطلاق انسانی.

    خلاصه ترس از حیوانات وحشی هنوز مرتفع نشده . اما دوست دارم با افزایش اعتماد به خداوند به جایی برسم که وارد ترس هام بشم .

    شاید باید کم کم با چادر زدن از جاههای عمومی و آشنا شروع کنم و شب ها آنجا بخوابم (اول باخانواده و بعد به تنهایی)و تمرین کنم که با خیال راحت بخوابم

    بعد یواش یواش جاهای عمومی در سفر ها.

    بعد در چارکینگ های بین راهی

    بعد در حومه شهر

    بعد در بیابان یا باغ دورتر از شهر( در این خصوص باید روی ترس از اجنه هم کار کنم )

    احتمالا این تکامل کم کم اعتماد من را به خداوند بیشتر و بیشتر بکنه و با ورود به ترس هام بتونم اونو برای خودم منطقی کنم

    با یاداوری اینکه دیدی هیچ مشکلی نیست . دیدی فلان جا که تنها بودی هیچ اتفاقی نیفتاد .

    همچنین یادآوری این آگاهی ها که تنها قدرت جهان خداونده و اگر او نخواد که نمیخواد (چون خواسته من این نیست) هیچ اتفاقی برام نمیفته حتی اگه ظواهر اتفاق طور دیگه ای باشه

    باید به خودم یادآوری کنم که خدا به من قدرت داده تا با آن ،چیزهایی رو که توجه میکنم، وارد زندگیم کنم .

    خواسته من در این مورد چیه؟؟؟؟

    ——-عدم آسیب توسط جانوران وحشی و خورده شدن توسط اونا—–

    یعنی ایمن و آرام بودن

    توجه به امنیت و استفاده از قانون تکامل و توجه میتونه راهی برای غلبه بر این ترس باشه

    همچنین باید نگاهم رو در مورد مرگ موشکافی کنم

    زمان مرگ و نحوه مرگ

    شاید هم باید زندگی حیوانات وحشی رو مورد مطالعه قرار بدم

    نمی دونم

    لطفا در این خصوص اگه پیشنهادی دارید منو راهنمائی کنید

    چون با تمام وجود میخوام بر این ترس ها که هیچ وقت هم دامن منو نگرفته غلبه کنم .

    چگونه قلبم را آرام کنم و به قدرت خدا (فرکانسهای خودم) بیشتر اطمینان کنم ؟؟؟

    چگونه باورهای جدید را برای خودم منطقی کنم ؟؟؟

    ممنون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: