توحید عملی | قسمت ۶ - صفحه 91

1899 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 1306 روز

    سلام خدمت استاد عباسمنش عزیزم و خانم شایسته‌ی عشق

    این فایل مصادف شده با دیدن نمونه‌ی عینی این موضوع.

    اینکه روی هیچکس حساب نکنیم. هیچکس هیچکس ، حتی پدر و مادر ، خواهر و برادر

    برام سخته اینو بگم ولی میگم

    دیشب شاهد دعوای خانوادگی بزرگ و وحشتناکی بودم. اتفاقی که هیچوت هیچوقت حتی فکرش رو هم نمیکردم که ما توی خانوادمون همچین قضیه‌ای رو تو کل زندگیمون داشته‌باشیم.

    هیچکس دیگه حتی براش مهم نبود که چه نسبتی با طرف داره انگاری. قضیه به من ربطی نداشت ولی شاهد رفتارهایی بودم از کسانی که امکانش نمیرفت برام که اینجوری باشد.

    و اینکه میدیدم کسایی که یه زمانی همیشه طرف هم دیگه بودن، در کمال ناباوری خیلی راحت پشت همدیگه رو خالی کردن، دچار سوءتفاهم شدن بدون اینکه حتی سعی کنن حقیقت از طرف بشنون همدیگه رو قضاوت کردن، قشنگ چیزهایی رو دیدم که تا چندماه پیش اگه بهم میگفتن باورم نمیشد و میخندیدم.

    به هرحال این قضیه چندتا درس بزرگ به من داد

    اولیش اینکه هیچوقت روی هیچکس جز خدا حساب نکنم تحت هیچ شرایطی.

    هیچوقت توی ذهنم کسی رو قضاوت نکنم، سعی کنم بهترین احتمالات رو در نظر بگیرم و مثبت نگر باشم نسب به بقیه

    و در صورت نیاز بجای چیدن ی عالمه سناریوی افتضاح و تفسیر کارهای آدما برای خودم واضح و مشخص توضیح بخوام.

    هیچوقت نخوام تو مشکلات بقیه دخالت کنم یا حتی سعی کنم کمکشون کنم، واسطه بشم یا هرچیزی و همواره ایمان داشته باشم به اینکه خدای من، خدای بقیه هم هست و همیشه حواسش بهشونه و اونارو هدایت میکنه، من سعی نکنم برای اونا خدایی کنم.

    دیشب تلاش کردم احساسمو خوب کنم، کانون توجهمو بزارم روی نکات مثبت، خیلی سخت بود و تا حدودی موفق شدم ولی مطمئنا خیلی جای کار دارم به هرحال تجربه‌ای بود

    راستی استاد ممنونم، دیشب رفتم تو قسمت نشانه‌ی امروز من و فایل الخیر فی ما وقع برام اومد، این یک یادواری مهم و بجا بود برای من که راحتتر کرد برلم کنترل کانون توجهمو، فایلو دادم مامانم هم گوش کنه و کمی حالش بهتر شد.

    یکی از نکات مثبتو که دیشب از اون اتفاق سعی کردم ببینم این بود که دیدم چقدر بهتر از بقیه درک میکنم مسائلو چقدر دیدم بزرگتر شده و چقدر عاقلانه تر نسبت به بقیه فکر میکنم با ایکه من سالها از همه‌ی اون آدما سنم کمتر بود، از خداوند مممنونم که منو به مسیر درست هدایت کرد مطمئنا اگه من روی خودم کار کنم،وقتی به سن اونا برسم نه تنها هیچگاه از این جور مسائل و مشکلات مضحک تو زندگیم نخواهم داشت بلکه بهترینها رو تجربه خواهم کرد.

    استاد دیشب وقتی اون چیزارو میدیدم اصلا نمیدونستم بخندم یا گریه کنم به حال اونا. اینکه چقدر راحت همه زندگیو به کام خودشون تلخ میکنن سر مسائل کوچیک و بزرگ، چقدر احساس عجز میکنن در زندگی،و همه اینا به خاطر اینکه قانون رو نمیدونن و به خاطر اینکه خدارو فراموش کردن.

    خدارو شکر میکنم که حداقل از اینها آگاهم ولی میدونم که آگاهی تنها ۱ درصده و ۹۹درصد کار اینه که به دانسته‌هام عمل کنم.

    خددی مهربونم لطفا به من کمک کن که بتوانم قوانینت را به درستی درک و در عمل اجرا کنم. آمین.

    خداوندا سپاسگزارم از اینکه مرا به راه زاست هدایت کزدی. راه کسانی که به آنها نعمت دادی و نه کسانی که بر آنها غضب کردی و نه گمراهان.❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2627 روز

    سلام

    وقتی ما به طبیعت نگاه میکنیم متوجه میشیم که جانوران یا گیاهان ووو به طور ذاتی از هدایت پیروی میکنند .. یعنی اون هدایته توی فطرت یا ذات یا قریضشون هست… و به صوزت تکاملی با بهره بردن از اون فطرت قریضی رشد میکنند… یعنی انگار یه چیپست دارن که با یه بزنامه ثابت از پیش نوشته شده اینا دارن تکاملشون زو طی میکنند…

    ولی ما نمیتونیم بگیم ادم ها محبوزن به یک نوع زندگی خاص و تغییر ناپذیر !!! چون انسان قدرت اختیار داره و میتونه زندگیش رو اون طور که دوست داره خلق کنه مگر اینکه ترس هاش اجازه ندن حرکت کنه و تغییر ایجاد کنه…

    حیوانات و جانوران و گیاهان تعلیم پذیرن اونجوری که ادم ها دوست دارن رفتار کنند.. یعنی چی؟؟؟ یعنی ما میتونیم با تغییر در ژنتیک گیاهان ویا جانوران نوع پیشرفته تری از اون ها خلق کنیم..

    در مورد ادم ها قبل از تولد یک لوح پاکه و وقتی متولد میشه ارام ارام روی اون لوح حک میشه یعنی والدین اونجوری که دوست دارن بچه رو تربیت میکنند … ولی بازم برمیگردیم به اختیار انسان … اون بچه یا اون فرد میتونه با تغییر عقایدش ترس هاش رو کمتر کنه و اون چیزهایی که بهش خوروندن رو بهشون شک کنه و نپذیره واونجوری که دوست داره زندکی کنه !!! مختاره !!! مگز اینکه یادش رفته باشه قدزت اختیارش رو این باور رو داشته باشه که هیچ قدرتی از خودش نداره !!! و دستش بستس!!! چون بارها و بارها تو مغزش کردن دولت نمیذاره.. اخوندا نمیذارن… سپاه نمیذاره.. خارجیا…. اطلاعاتیا..پارتی ووووووو اون وقت اون فرد با این باورها بزرگ میشه و نمیتونه در اجتماع سرش رو بالا نگه داره و همش در ترس و تردید و نکرانیه که نکنه بلایی سرش بیاد !!!

    یعنی به جای اموختن توحید به کودکان ترس رو بهش القا کردن…

    چشم زخم.. گره… فال.. استخاره.. خارجیا… وووو

    من یه مثال جالبی برای خودم دارم.البته پشت شیشه یه اتوبوس شهری دیدمش..

    مرغ باغ هپروت !!!!

    یعنی خیلیا تو باغ هپروتن… و اغلب از کودکی وارد باغ هپروت میشن و رویاهاشون فراموش میشهو بزرگترین ارزشون این میشه که یه خونه ای داشته باشن و زن بگیرن و بچه دار شن ووووو ….

    ولی بازم اینجا اون فرد باید روی خودش کار کنه و نره تو هپروت .. و اگرم رفته بیرون بیاد !!! توهم ذهنی !!!!

    یعنی ریشه وابستگی به مال دنیا به پول به رابطه عاطفی یک وابستگیه ذهنیه !!!! یعنی خلا !!!

    چه کسی وابسته به پوله ؟؟ کسی که از لحاظ ذهنی باور کرده پول نیست اصلا یا خیلی کمه یا خیلی سخت به دست میاد !!!

    چه کسی وابسته به رابطه عاطفی میشه یا میچسبه به یک فرد خاص؟؟

    یعنی چون تو ذهنش و باوراش این هست که رابطه ی عاطفی خیلی کمه واگر این فرد رو از دست بدم دگ رابطه ی خوب گیرم نمیاد، یا بدبخت میشم به شدت وابسته و محتاج میشع به اون دختر یا پسر … ولی اگر تو ذهنش این باشه خب این رفت عیب نداره حتما خیره یکی بهترش میاد دگ خیلی ناراحت نمیشه !!!

    در مورد شغل وووو در مورد هر چیزی الگوش وابستگیه ذهنیه که ریشه میزنه توی رفتار ادم !!!

    توحید چیه ؟؟

    یکتاپرستی و قدرت دادن به رب و نترسیدن از تهدید ها وووو

    اگه پول توی زندکیت نیست چون به پول شرک داری.. یعنی رفتارهات برای پول ساختن حاوی ترسه و شرک الوده و الودس !!!!

    شرکت در قرعه کشی و لاتاری و نمیدونم باج دادن و رشوه دادن و از زیر کار در رفتن و پارتی بازیه ووووو اینا به دلیل باورهای شزک الود به پوله .. نه به این دلیل که مملکت خرابه …یعنی توی باوراش اینه که همه جا پارتی بازیه و خراب کاریه پس منم باید از این راه به پول بزسم !!! دگ اصلا شک نمیکنه شاید بهش دروغ گفتن !!!

    در مورد سلامتی ..

    در مورد روابط وووو

    همش برمیگرده به اون پیش فرضی که از کودکی توی مغزت ساختن !!! و یا از پدران پدران پدران تو اومده در ساختار های فکری اون کودک قرار گرفته …

    یعنی به نظر من حتی کودک وقتی داخل رحم مادر قرار داره اگر مادر ورودی های ذهنش رو کنترل نکنه به اون کودک منتقل میشه !!! و چه خوب میشه که این فایل ها رو بارها و بارها گوش کنیم و بنویسیم و به یاد بیاریم تا نسل های بعدی ما در ساختار های فکریشون یه همچین باورهایی قرار گرفته بشه !!!

    تفکر امریکایی !!!

    امریکایی ها خیلی توحیذین … هیچ ربطی به مذهب و فلان و اینا ندارد…

    به نظرم قبل از تولد عهدی با خدای خودمون داشتیم و اون هم همین یگانه پرستی و یکتاپرستی بوده… ولی یواش یواش قدزت رو توی ذهنمون به عوامل بیرونی دادیم و دادم !!!!

    بعضی وقت ها به خودم میگم چرا اینقدر توی ساختار فکری من حساب کردن روی خداوند سخته !!! و خیلی راحت و اسون حساب میکنم روی ادم ها که فانی هستن !!!

    خب اگر من حساب کنم روی یک قدرت پایدار که جاودانه که منه از بین میره و نه زاده میشه خب این خیلی راحتتره تا حساب کنم روی یک موجود فانی که خیلی ضعیفه !!!

    بماند که الان توی خونه های همه پر شده از سنگ و ات و اشغال و بند سبز ووووو

    قران رو نخوندم اصلا اخه !!!

    میگه قران خیلی سادس !!!

    پس نیازه که شخصیتم با پایه های منطقی قران تغییر کند…

    اونم وقتی با روی باز بهش نگاه کنی نه بدون تعصب!!!

    اگر زندکی سخته به این دلیله که از هدایت تبعیت نمیکنم !!!!

    همونطوز که گفتم گیاهان و جانوران خیلی بدیهی رشد میکنن و میوه میدن و اینا .. چون در فطرتشون از هدایت تبعیت میکنند… یعنی به صوزت ذاتی به این هدایته باور دارن…

    اون وقت من میگم به خدا اعتماد دارم…

    به اندازه ی اپسیلونی به این هدایت باور ندارم…

    باوری که منجر شود به عمل !!!

    ما داریم میگیم توحید عملی نه توحید حرف !!!

    حرفای تئوری و فلسفی رو خب خیلیا بلدن بزنن ولی پای عمل که میرسه همشون از ترس جا میزنن..

    حرفایی که میزنیم عامل نیست..

    باورها رفتارهای ماست..

    چقدر وقتی یکی تهدیدت میکنه ارامشت رو حفظ میکنی ؟؟؟؟

    چقدر وقتی پول نداری ارومی و دست به کار احمقانه نمیزنی ؟؟

    چقدر وقتی رابطتت ازت جدا میشه و تنهات میذاره بیخیالی و غصه نمیخوری و گریه نمیکنی ؟؟

    چقدر وقتی یه عزیزی رو از دست میدی اروم و بیخیالی ؟؟

    چقدز وقتی شغلت رو از دست دادی یا مثلا اخراجت کردن ارومی و میگی حتما خیریته و قراره راه بهتری برام باز بشه پس ارامشم رو حفظ کنم و نرم التماس کنم به فلانی و بهمانی که کار برام جور کنید ؟؟؟

    چقدر میتونی شهامت داشته باشی و با دست خالی مهاجرت کنی و بگی خدا متوکلین زو دوست دارد ؟؟؟ و حتی یک درصد به این فکز نکنم که اونحا توی شهر غریب چه اتفاقی برام میوفته !!! و بگی خدا با من است !!!!

    باورا حرفایی که میزنیم نیست باورا رفتارای ماست..

    چقدز حاضری برای رسیدن به هدفت از خیلی اژ تفریحاتت و خوش گذرونی هات بگذری ؟؟؟

    چقدز حاضری ادم هایی که به پیشرفتت کمک نمیکنن از زندکیت حذف کنی و بگی خداوند انسان های شاد و مثبت و قوی رو به سمتم هدایت میکند ؟؟

    چقذر میترسی ؟؟؟ چقدر نکرانی؟؟؟ چقذز دلواپسی؟؟ چقدز اضطراب و نکرانی داری؟؟؟ اینا همش شرکه !!!

    کسی که در لایه لایه های ساختار فکریش خدا رو اصل قرار داده باشه بر اون هیچ ترس و هیچ غمی نیست حتی در روزهای سخت !!! و خیلی خوب میتونه ذهنش رو کنترل کنه و بر اعصاب خوذش مسلط باشه !!!

    چقدر میتونی به جای اینکه هی حساب و کتاب کنی و تقلی کنی و وووو بگی اقااا تسلیممم الان کوله پشتیم زو بر میدارم و یه بلیط میگیزم و مهاجرت میکنم !!!!؟؟؟

    پاسخ این سوالات نیاز داره به منطق محکم !!!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      امین امامی گفته:
      مدت عضویت: 1699 روز

      سلام خدمت اقا رضای عزیز

      کامنتت عالی و بی نظیر بود

      خداروصد هزار مرتبه شکرت که هر لحظه در مسیر توحید و ایمان هدایتمون میکنه

      بله خداوند همه چیز است و همه کس

      نور درخشان خورشید

      چهره دلنواز ماه

      چهچه آرامش بخش پرندگان

      نسیم خنک و بی نظیر صبح

      طراوت و شادابی درختان

      زیبایی و قشنگی رودخانه های پر آب

      لبخند بی ریا کودکان

      دانه های شن بیابان های آرام و پهناور

      تک تک نفس های راحتی که میکشیم

      تک تک پلک های ناخودآگاهی که میزنیم

      تک تک ضربان های قلبمان

      به قول استاد هرچقدر خداوند رو بیشتر درک میکنم بیشتر آرام تر هستم بیشتر شاد تر

      تشکر🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    مهری حصاري گفته:
    مدت عضویت: 1402 روز

    سلام به دوستان خوب و عزیزم در روز۵۴ سفر

    وقتی درمسیر توحید و ایمان وتوکل قرار میگیری با افرادی آشنا میشی که مسائل مالیت بطور طبیعی رفع میشه

    خود به خود درست میشه مسائلت ،در جایی هدایت میشی ،ایده هایی به ذهنت میاد که نیازهای رفع میشه

    باورهای توحیدی وقتی درست بشه این اتفاق ها نمایان میشه قبلش باید آماده باشم بعدش دریافت کنم

    روی هیچ کسی حسابی نکن کسی نمیتونه تاثیر منفی توی زندگیه من بزاره هیچ جوره،

    چه کسی مالک توست

    خدا زندگیه من رو در دستان خودم گذاشته من خودم خالق زندگیم هستم و کسی دیگری نمیتونه نقشی در زندگیه من داشته باشه چه خوب چه بد همه چیز در دستان خود من هست

    باید دیدگاهم رو به خدا جوری کنم که میخوام برام باشه هرطور خدا رو برای خودم تعریف کنم خدا همونطور خودش رو برای من نشون میده با نشانه ها با هدایت هاش با نعمتهاش با انسان هایی که در مسیرم قرار میده

    خداروشکر دنیای مجزایی دارم که فقط مال منه

    و باید یاد بگیرم که شرک رو از خودم دور کنم که از مسیر خواسته هام دور میشم که تنها گناهیست که خدانمیبخشه

    پس یک نیروی خالق وجود داره و فقط باید از اون طلب کرد هرچی که میخوام رو

    و خدارو شکر که یکتا پرستی چیزی جز این نیست طلب از یک خدا

    خدارو شکر برای این مسیر که به سمتش هدایت شدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    ســــــمـــــیـــه گفته:
    مدت عضویت: 1486 روز

    به نام الله 🌸🌸🌸

    روز پنجاه و چهارم ،

    دقیقا سه روز دارم این فایل و.گوش مبکنم و کامنتهای دوستان رو میخونم و نتونستم برم روز بعدی. و در یه حالی به سر میبرم بین گیجی و هوشیاری .

    با این چیزهای که من از استاد شنیدم فهمیدم چرا وقتی چیزی میخوام اجابت نمیشه ،چرا به خیلی از خواسته هام نرسیدم وهزاران چرای دیگه …

    من فهمیدم یه مشرک به تمام معنام ،چقدر از دیگران تو زندگیم ترسیدم ،چقدر ب خیلی لز افراد بها دادم که کاریی برام انجام بدن ،چقدر برا کارهام به دیگران متوسل میشم ،چقدر، رزق و روزی و.همه چی رو در وجود همسرم خلاصه میکنم . و فکر میکنم بدون اون من هیچم 😢😢😢

    خدایا خودت من و دریاب ،خودت من و هدایت کن ،بی شک بی دلیل نیست که اینجام .

    چقدر ترس و نگرانی داشتم تو زندگی که فرزندم که بیرون از خونه میره ،سلامت برگرده ،نمیدونستم این شرک 😢 نمیدونم خدایا من چه کردم با خودم ،اصلا حال خوبی ندارم گیج و گنگم این روزها ،دلم میخواد ساعتها اشک بریزم ،داد بزنم ،زار بزنم،خیلی منقلب شدم .

    چقدر با خاطر حرکات بعضی ادم ها تو زندگی م ،با خودم جنگیدم ،خودم و خرد کردم ،بابا این با این حرکاتش ،داره به پیشرفت من کمک میکنه !! آه که چقدر اشفته میشدم ،

    وقتی دوبار تو کسب و کارم شکست خوردم و رهاش کردم ،همش فکرم این بود مفازه م جایی بدیی ،کسی ازم خرید نمیکنه ،مشتری نیست ،من بلد نیستم ،زبان ندارم ،و..

    ودر کار بعدیم همش میگفتم رقیبهام نمیزارن . مردم بد حسابن ،و …

    این طوری کارو رها کردم و خانه نشین شدم و از اون طرف زار میزدم خدایا من میخوام،مستقل بشم چه کاریییییی ،پیدا کنم درامد داشته باشه ،مشتری باشه و…

    خدایا من یه بنده ی سرگردان توام ،دستم و بگیر . حالم دگرگون شد از وقتی این فایل و شنیدم . استپ خوردم و فقط فکر میکنم .

    تازه فهمیدم روی هیچ کس حساب باز نکنم .

    قدرت دادن به غیر از خداوند شرک

    من خودم عامل خوشبختیو بدبختی خودمم

    هیچ کس قدرتی در زندگی من نداره مگرابن که من خودم این قدرت و بهش بدم

    چقدر یه جاهایی کثیف رفتار کردم

    .

    .

    .چه قدر به غیر تو متکی بودم و حرفهاشون و باور کردم .

    یه جایی رفتم برا اینده م یه فال قهوه گرفتم . اونقدر حرفهای بدی به من زد که من از اون روز در نگرانی و ترسم و کل لذت زندگی رو از دست دادم

    اخه یکی نبود حالیم کنه دختر ،کی میتونه اینده کسی رو.پیش بینی کنه ،اون هم از ته یه فنجان قهوه 😑😑

    چقدر احمقانه رفتار کردم تا به امروز میلیونها پول میدادم به دعا نویس ها که دعا برا رزق و روزی به من بدن 😢😢😢

    دعا بدن که فرزندم در امان باشع 😢😢

    خدایا چرا من تو رو نمیدیدم 😢😢😢😢

    چرا من ااز تو نمیخواستم

    چرا این قدر مشرک بودم .

    چرا ؟چرا؟چرا ؟؟؟؟؟

    تو خالق منی ،تو حامی من ،چرا ازتو نمیخواستم ؟

    قدرت در دستان توست .

    چقدر بودن بعضی از ادمها رو در زندگیم اینقدربولد کرده بودم و شادی و ارامشم رو به اونها گره زده بودم(شرک )😢 و اونها رو برای خودم یه بت کرده بودم و میپرستیدم .

    ولی همونها من و رها کردن و بی هیج خداحافظی رفتن ،چقدر رو ادمها حساب باز کرده بودم .

    خدایا بخوام بنویسم روزها و ساعتها حرف دارم برای نوشتن .

    خدایا ممنونم نزاشتی در ابن.گمراهی بمونم و بمیرم .

    خدایا شکرت که دستان لرزان من و گرفتی ،الان دیگه دستانم رو به تو.پیوند زدم و مثل طفلی که دستان مادرش رو با قدرت نگه میداره من همون حس و دارم .

    من حس سبکبالی دارم ،حس رهایی ،حس شیرین با تو بودن

    خدایا ،تازه انگار پیدات کردم ،میخوام هر لحظه با یادت باشم

    استاد عزیزم ،من نمیدونم چرا و چطور شد که به اینجا رسیدم ،و خودسرگشته م رو اینجا پیدا کردم .

    به قول دوستان امدیم اینجا ثروتمند بشیم و لی خدا رو پیدا کردیم .

    بی شک بهترین جای دنیا همین جاست

    من یک ادم تشنه ،بعد از مدتها سراب دیدن ،تازه رسیدم به چشمه ،

    که اصلا سیری ندارم و اموزه های شما رو سر میکشم و باز ولع نوشیدن دارم

    بی شک شما،دستی از دستان خداوندی برای من

    خیر در دنیا و اخرت نصیبتان شود .

    که من و به راه راست هدایت کردی .من اصلا نمیدونم چی نوشتم ولی اشک ریختم و بعدسه روز تعلل هی نوشتم و نوشتم .

    چند وقتی بود عضو سایت بودم،کم و بیش فقط سریال زندگی دربهشت و سفر به امریکا رو نگاه میکردم وهمین …

    ولی نمیدونم چطور شد از دوماه پیش روز شمارو شروع کردم و از اون روز مثل یه ادم معتاد ،که نمیتونه لحظه ای به موادش فکر نکنه . اون طور شدم که لحظه ای ازسایت جدا نیستم .

    شده بهترین دوستم

    شده مادرم

    شده همه کسم ،همه چیزم .

    اهدناالصراط المستقیم

    عاشقتم خدای من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    عادله اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1549 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم ودوستان هم مسیرم.ازخداوندمیخوام که منو به مسیری هدایت کنه که ابراهیم رو هدایت کرده مسیری که هییییچ جایی بجز از خداوند انتظارکمک ویاری نداشته باشم مسیری که فقط توکلم به خودش باشه مسیری که از هیییچ کسی ترسی نداشته باشم وقدرت رو در دستان هیچ کسی بجزخدانبینم از خدامیخوام که توحیدی عمل کنم وهمه ی کمک هاوخدمت های اطرافیانم رو دستی از دستان خداببینم واگه بهم خیر رسوندن بدونم از جانب خداست واگه شربود نترسم وبدونم هیچ قدرتی ندارن واین احساس منه که میتونه بهشون قدرت بده یا قدرت روازشون بگیره.دوساله که با این اگاهی هاآشناشدم وباورهام از این رو به اون روشدن اما الان که در استانه ی ورودبه سال جدید هستیم دوس دارم به خودم تعهدبدم که سال جدیدرو توحیدی تر عمل کنم در همه ی جنبه های زندگیم در روابطم شرک نداشته باشمو شادی خودموبه بودن یا نبودن کسی گره نزنم در درآمدم شرک نورزمو فکر نکنم اگه همسرم نباشه ایندم چی میشه در برخورد با مسائل شرک نورزمو ترس وغم نداشته باشم ویادم باشه که خداهرلحظه منو به بهترین مسیرهدایت میکنه.استاد عاشقتونم که منو با این مسیر آشنا کردید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    میثم شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1788 روز

    به نام تنها قدرت جهانیان

    سلام به استاد و دوستان عزیز

    خدا قوت خانم شایسته عزیز

    ردپای ۵۴

    تنها قدرت در این کره خاکی و کل جهان خداوند است. پس دیگه چه کسی میتواند در زندگی ما نقش منفی داشته باشد و ما را از مسیر صراط مستقیم دور کند.و این شرک آشکار است.چون تمام کسانی که ما فکر میکنیم تسلط بر زندگی ما دارند اعم از شخصیتهای بزرگ و یا دولت ها همه مخلوق خداوند هستند.اگر بتها در زندگی ما نقش داشته باشند پس اینها هم نقش دارند.آخه هر دو مورد چه بتها وچه شخصیتها و دولت ها همه مخلوقند وساخته دستان قدرتمند خداوند هستند.

    وقرآن که به راستی کلام خداست به وضوح در مورد قدرت بی نظیر خداوند و بی قدرتی دیگران حرف میزند.و در مورد نابود کردن کسانی که به صراحت خداوند و فرستاده گانش را تکذیب کردند فقط خود خداوند برای آنها عذاب فرستاد آن هم بواسطه اعمال خودشان نه غرض و نه چیز دیگه.در صورتی که میتوانست به پیامبرانش این کار یعنی نابود کردن بنده گان کاذبش را بسپارد اما این کارو نکرده که چهار چوب قوانین و قدرت فرماندهی جهانیان فقط دست خودش باشد.

    خدایا بابت دوری از شرک و موحد شدنم سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    Im mary گفته:
    مدت عضویت: 1258 روز

    سلام استادعزیزم

    امروزدقدغه من حساب کردن روی آدمهابودوامیدداشتن به آنهاکه این صحبتها منوکمک مدارخارج بشم ودرمداربهتری قراربگیرم توحیدیعنی فقط اومیتونه ولاغیر باورهای توحیدی نیازبه رسیدگی داردودرکوچکترین فرصت درجایی که درشرایط سختی قرارمیگیرم سریع منو ازباورتوحیدی من دورمیکنه ولی یادآوری اون ازسمت شماهدایت امروزمن بود به قول قرآن خدابه پیامبرمیگه توفقط میتونی به کسانی که ایمان دارندیادآوری کنی نمیتونی چیزی روبه کسی یادبدی واقعا چقدرباورهای ماهرروزنیازبه رسیدگی داره که مثل علفهای هرزتوذهنم سردرمیارن خدایاشکر برای هدایت شدنم برای وجودشماازخداسپاسگذارم😊🙏🏻

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    Im mary گفته:
    مدت عضویت: 1258 روز

    سلام استادعزیزم

    امروزدقدغه من حساب کردن روی آدمهابودوامیدداشتن به آنهاکه این صحبتها منوکمک کردازاون مدارخارج بشم ودرمداربهتری قراربگیرم توحیدیعنی فقط اومیتونه ولاغیر باورهای توحیدی نیازبه رسیدگی داردودرکوچکترین فرصت درجایی که درشرایط سختی قرارمیگیرم سریع منو ازباورتوحیدی من دورمیکنه ولی یادآوری اون ازسمت شماهدایت امروزمن بود به قول قرآن خدابه پیامبرمیگه توفقط میتونی به کسانی که ایمان دارندیادآوری کنی نمیتونی چیزی روبه کسی یادبدی واقعا چقدرباورهای ماهرروزنیازبه رسیدگی داره که مثل علفهای هرزتوذهنم سردرمیارن خدایاشکر برای هدایت شدنم برای وجودشماازخداسپاسگذارم😊🙏🏻

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    ایلیا میم رام الله گفته:
    مدت عضویت: 1477 روز

    تصورات و برداشت های غلط از خداوند

    رنج من برای خداوند اهمیتی ندارد. او مرا فراموش کرده است.

    بسیاری اوقات، به خصوص هنگامی که با سختی با مشکلی مواجه می شویم، انتظار داریم که خداوند به سرعت و از همان راهی که مورد نظر ماست به کمک مان بیاید و اگر این طور نشود خیلی سریع نتیجه می گیریم که او ما را فراموش کرده است و وضعیت ما برایش اهمیتی ندارد: و این گونه در شرایط سختی که به وی نیازمندیم، از درک حضورش محروم می شویم.

    اما علت چنین تصوری چیست؟ آیا یک علت اصلی اش این نیست که ما از هر چیز تصور خاصی داریم و جز آن را پذیرا نیستیم؟ مثلا برداشت ما از توجه، نوع خاصی از محبت است در حالی که گاهی توجه می تواند حتی با غضب (ظاهری) همراه باشد. گاهی ما برای رفاه کسانی که دوستشان داریم، ممکن است حتی آنان را دچار رنج کنیم.

    پرنده ای داشتم که بسیار برایم محبوب بود. بسیار محبوب. یک بار بال های دمش در حین پرواز شکست و دیگر نمی توانست به خوبی پرواز کند. دیدنش در آن حالت، بسیار رقت بار بود. پرنده ای که توان پرواز نداشت! می دانستم که نیاز اصلی اش پرواز است و می دانستم که با پرهای شکسته ممکن است پرواز و حتی حیاتش تهدید شود و می دانستم تنها راه ترمیم پرهایش کندن پرهای قبلی و ایجاد شرایط برای روییدن پرهای تازه است و می دانستم او از این کار درد بسیاری خواهد کشید؛ با اینحال او را در دستانم گرفتم و در حالی که با فریاد و خشم نگاهم می کرد، پرهایش را دانه دانه از دمش جدا کردم. این کار برایم بسیار رنج آور بود اما چاره دیگری هم نداشتم. من مسئول پرورش او بودم. او باید پرواز می کرد! در همان حال اندیشیدم که به راستی خداوند با ما چنین می کند. او رب است. پرورش دهنده و بهترین مادر. او بسیار بهتر از ما می داند که برای پرواز به چه چیز نیازمندیم؛ گاه شاید رنجی که در نهایت رهایمان می سازد!

    خداوند دعای مرا نمی شنود

    بسیاری از انسانها در درون خود چنین احساسی دارند. در همان حال که دعا می خوانند، با خود و در درون خود می گویند که مستجاب نخواهد شد و این باور چنان قوی است که بر دعا غلبه می کند. لحظه ای بیندیشیم که براستی اگر به آن اندازه که به مستجاب نشدن دعاهایمان اعتقاد داشتیم به قدرت الهی معتقد بودیم، شاهد چه معجزاتی می شدیم!

    درواقع ما خود باعث عدم اجابت دعایمان می شویم و آن را به خداوند نسبت می دهیم. مسلما اگر قوانین دعا را بشناسیم و به آن عمل کنیم، باورمان تغییر خواهد کرد. مثلا آنکه در طلب چیزی از خداوند، مثل یک گدا رفتار نکنیم بلکه مانند یک بنده باشیم. بنده ای که از پروردگارش، از پرورنده خود، به واسطه عشق و محبتی که بین آنهاست، طلب می کند. مثل کودکی که برای اجابت خواسته هایش به مادرش وابسته است. آیا مادر او را طرد می کند؟ نه! اما خواسته های غیر معقول و آنها را که برای وی مضرند برآورده نمی سازد. پس مطلب بعد آنکه چنین چیزهایی را از خداوند نخواهیم.

    از سوی دیگر لازم است که در مورد دعایمان جدی و عملی باشیم. از قدیم گفته اند از تو حرکت از خدا برکت.

    و مهمتر از همه آنکه به راستی از او بخواهیم. همه چیز را به راستی فقط از او و تنها از او طلب کنیم.

    بنابراین اگر تا بحال چیزهای غیرمنطقی و نامناسب را به شکلی ملتمسانه و ناهماهنگ با جریان زندگی مان، عاری از هر گونه عشق و ایمان قلبی، به ظاهر از خداوند خواسته ایم، عدم اجابت را به او نسبت ندهیم. اندکی خود را بکاویم و اول ببینیم که آیا به راستی ما دعا کرده ایم؟ دعایی به درگاه خداوند یکتا؟

    خداوند دور و دست نیافتنی است

    می فرماید: از رگ گردن به شما نزدیکترم. پس چرا نمی بینیم؟ چرا نمی یابیم؟ چرا نمی فهمیم؟ واقعیت آنست که بیشتر ما، اگر هم ادعایی جز این داشته باشیم، طوری عمل می کنیم که گویی خداوند بسیار دور و خارج از دسترس ماست. درواقع چنان حضور زنده و فعال او را در زندگی خود نادیده می گیریم که برایمان دور می نماید. اصل موضوع آنست که ما کوششی برای شناخت و درک خداوند به خرج نمی دهیم و بعد می گوییم دور است. شاید این باور در ما شکل گرفته چون او را موجودی بسیار بزرگ، بزرگ تر از آن می دانیم که قادر به ارتباط با وی باشیم؛ آنقدر بزرگ که از دایره روابطمان خارج شده است. وقتی را با او نمی گذرانیم و توجهی به او نداریم. و آن وقت می گوییم او دور است و دست نیافتنی. به راستی تا بحال چند شب را با خداوند گذرانده اید؟ آیا اصلا شبی با او بوده اید؟ آیا تابحال به او اندیشیده اید؛ آنچنان که به مسائل ملموسی مثل کار و همسرتان می اندیشید؟

    یادمان باشد اگر او را نیافتیم، تلاشمان کافی نبوده است. اگر با یک بار شیرجه رفتن در اقیانوس، مروارید را به دست نیاوردیم، نباید اقیانوس را محکوم کنیم. مروارید بسیار کمیاب است و تنها به خواهندگان راستینش می رسد…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    روسینول گفته:
    مدت عضویت: 1386 روز

    رد پای امروز.

    خدای ابراهیم….

    حضرت ابراهیم واقعا یک انسان رها بوده

    بدون هیچ کتاب اسمانی

    بدون هیچ قوم

    هیچ قبیله

    بعد از گذشتن هزاران سال ازش صحبت میشه

    ابراهیم واقعا یک انسانی بود که توحید زیادی داشت

    بدون ترس از اینکه اگه من بت رو بشکنم

    منو میکشن

    منو فلان میکنن

    من بسار میکنن…

    واقعا ابراهیم ارامش رو منتقل میکنه به انسان

    یکی از اصلی ترین کسایی که باور توحیدی رو وارد ادیان ابراهیمی کرد

    و کاش که ما میشنیدیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      اکرم هاشمی گفته:
      مدت عضویت: 1441 روز

      بسم الله الرحمن الرحیم

      سلام و درود بر شما دوست عزیز

      حضرت ابراهیم کتاب داشتند

      در سوره اعلی آیه ۱۹ گفته شده

      صُحُفِ إِبْراهیمَ وَ مُوسی‏

      اما اونچه که در خلال پیدا کردن جای دقیق این آیه بهش رسیدم خیلی زیباست و با شما به اشتراک میذارم

      بر اساس آیات قرآن، خداوند ابراهیم را به عنوان خلیل (دوست) برگزیده است.[۲۸] از این‌رو به خلیل الله ملقب شده است. برپایه روایاتی که در علل الشرایع نقل شده، کثرت سجده، ردنکردن خواسته دیگران و درخواست نکردن از غیرخدا، اطعام دادن و عبادت شب از دلایل انتخاب او به عنوان خلیل از سوی خدا بوده است.[۲۹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: