توحید عملی | قسمت 8

 این فایل را با دقت ببیند، سپس با توجه به مفهوم توحید و شرک – که در این فایل آموخته‌اید – در بخش نظرات به این سوالات پاسخ دهید:

سوال:

با توجه به صحبت‌های استاد، در قسمت کامنت‌های این فایل بنویسید: زمانی که باور به تاثیر عوامل بیرونی مثل: ژنتیک، سیاست، قدرت یک فرد خاص و… داشتید، چه نتایجی در زندگیتان گرفتید؟

به این فکر کنید که:

به محض اینکه اوضاع  کمی سخت شده، چطور این نوع باورهای شرک آلود مثل (تاثیر ژنتیک، قیمت دلار، اوضاع اقتصادی و… ) شما را به احساس ” ناتوانی از تغییر آن شرایط سخت ” رسانده است؟

و چطور به خاطر آن باورهای شرک آلود،  قدرت خلق شرایط زندگی را از خودتان گرفته اید و به آن عوامل محدود کننده بیرونی داده اید؟

همچنین توضیح دهید:

وقتی آن باورهای شرک آلود را تغییر دادید، چه تغییرات مثبتی در نتایج شما ایجاد شد؟

به چه شکل توانستید باورهای توحیدی را جایگزین این باورهای شرک آلود کنید؟ این نگاه توحیدی چه تغییراتی در رفتار، شخصیت، عملکرد، ایمان و جسارت شما ایجاد کرده است؟

 

با عشق منتظر خواندن تجربیات و پاسخ های شما هستیم

برای دیدن سایر قسمت های توحید عملی‌، کلیک کنید.


منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:

دوره روانشناسی ثروت 1

کمبود را باور نکن حتی اگر پروفسور هاوکینگ آن را تأیید کرد

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

903 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ریحانه» در این صفحه: 1
  1. -
    ریحانه گفته:
    مدت عضویت: 1981 روز

    سلام استاد جان وخانم شایسته عزیز

    وااااای استاد خداوند چه عاشقانه جوابم را با زبان شما بیان میکند انگار این فایل دقیقا برای خود من بوووود

    استاد چقدر در زندگی ضعیف عمل کردم و هر کجا شکستی حاصل میشد بویی از شرک بود هر کجا ضیف بودم نمیکشتم دنبال علت فقط دلایل به ظاهر محکم خودم رو چسبوندم به جامعه و ….

    الان که نگاه میکنم به عقب، هرجا سخن از تنبلی بوووود دلیل قانع کننده برای خودم داشتم اما دریغ از اینکه خودم چی ؟؟؟؟برای خودم چکار کردم؟؟

    استاد منی که حتی ترس از دیگران وشرک مطلق اجازه نمیده یه اکانت حقیقی برای خودم بگیرم ،ترس های درونم وشرک اینکه توی بیمارستان چی میگن؟؟چه روزهایی عهد بستم ودوباره خاموش!!!!!

    چه روزهایی مثل یک کودک آرام درون خونه نشستم وساعت ها به دیوار خیره شدم وحتی ترس اجازه حرکت نمی‌داد بهتر ه نگم ترس!!!شرک مطلق!!!

    یه زمانی آرزوم این بود خانم دکتر اما الان فقط وفقط فرار میکنم از خودم واز دیگران الان دلم کمی قدرت وجسارت میخواهد وکمی ذوق وشوق !

    دوست دارم آرامش داشته باشم و یه خانم خونه دار باشم و تجربه کنم مادر بودن وهمسر بودن و آشپزی ولذت بردن از خانواده داشتن !!

    اما شرک مطلق دیگران چه میگن؟

    استاد خداوند بهتون پاداش عظیم بده که ما رو از ظلمات وتاریکی ها به سوی نور میاری

    انگار خداوند به زبان شما حجت روبرایم تمام میکند می‌گوید ریحان برخیز وحرکت کن!!!!!

    ورها کن آنچه غیر من است!!

    استاد هر وقت که بهانه تراشی کردم خداوند بهم بهانه های بیشتر معرفی کرد گفت بگیر نووووش جونت آنچه که خودت میخواستی بهت دادم این به سبب توجه وباورهاته!!!!!!

    یادمه یکبار اونم با حرف های شما پا گذاشتم روی ترس هام وتمام فاصله کرمان تا مازندران رو رانندگی کردم اونم تنهایی واین سفر دلچسب ترین سفر تنهایی ام بوووود

    سفری به ظاهر تنهایی ولی معبودی که لحظه به لحظه باهام بوود

    استادجان بینهایت سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای: