توحید عملی | قسمت 8

 این فایل را با دقت ببیند، سپس با توجه به مفهوم توحید و شرک – که در این فایل آموخته‌اید – در بخش نظرات به این سوالات پاسخ دهید:

سوال:

با توجه به صحبت‌های استاد، در قسمت کامنت‌های این فایل بنویسید: زمانی که باور به تاثیر عوامل بیرونی مثل: ژنتیک، سیاست، قدرت یک فرد خاص و… داشتید، چه نتایجی در زندگیتان گرفتید؟

به این فکر کنید که:

به محض اینکه اوضاع  کمی سخت شده، چطور این نوع باورهای شرک آلود مثل (تاثیر ژنتیک، قیمت دلار، اوضاع اقتصادی و… ) شما را به احساس ” ناتوانی از تغییر آن شرایط سخت ” رسانده است؟

و چطور به خاطر آن باورهای شرک آلود،  قدرت خلق شرایط زندگی را از خودتان گرفته اید و به آن عوامل محدود کننده بیرونی داده اید؟

همچنین توضیح دهید:

وقتی آن باورهای شرک آلود را تغییر دادید، چه تغییرات مثبتی در نتایج شما ایجاد شد؟

به چه شکل توانستید باورهای توحیدی را جایگزین این باورهای شرک آلود کنید؟ این نگاه توحیدی چه تغییراتی در رفتار، شخصیت، عملکرد، ایمان و جسارت شما ایجاد کرده است؟

 

با عشق منتظر خواندن تجربیات و پاسخ های شما هستیم

برای دیدن سایر قسمت های توحید عملی‌، کلیک کنید.


منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:

دوره روانشناسی ثروت 1

کمبود را باور نکن حتی اگر پروفسور هاوکینگ آن را تأیید کرد

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

903 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «نازیلا صادقی» در این صفحه: 2
  1. -
    نازیلا صادقی گفته:
    مدت عضویت: 949 روز

    سلام به جناب عباس منش و سایر دوستان خوب، من به صورت مادرزادی و ژنتیکی بابیماری خاص و نادری (Osteogenesis Imperfecta)متولد شدم که پزشکا میگفتن شاید هیچوقت نتونه راه بره چون به قدری استخوان های ضعیف و بی کیفیتی داشتم که حتی پاهام تحمل وزن بالاتنه من رو نداشتن و مدام میشکستن و همه از جمله علم پزشکی به این باور بودن که تنها راهی که من بتونم حرکت کنم استفاده از ویلچر هست. اما باور پدر و مادر من چیز دیگه ای بود با اینکه پدر من از پزشکان و کادر درمان بودن باز هم این باور را داشتن که من میتونم راه برم و تموم تلاششون رو کردن تا من هم باور به توانایی راه رفتن رو داشته باشم. بعد از چند سال رفته رفته پاهای من قوی تر شدن و الان با تجربه بیش از 30 عمل جراحی اونقدر استخوانهام مستحکم شدن که با دو تا عصا با اختلاف طولی 10 سانت بین دو پا، هم کوهنوردی میکنم هم سفر میرم و دو ساله که دارم سفرهای خارجی پرچالش رو از جمله نپال و فیلیپین هم تجربه میکنم. ذهن خلاقی دارم و از نخبگان حوزه گرافیک هم هستم و بیزنس خودم رو دارم.

    خواستم بگم شرایط من رو شاید کمتر از 5 درصد افرادی که دچار این بیماری هستن ممکنه داشته باشن و من با باوری که از خانواده ام گرفتم انقدر ذهن قدرتمندی دارم که به هرچیزی که بخوام میرسم و هیچ مانعی برای نرسیدن برای من وجود نداره و واقعا میتونم با اطمینان بگم ژنتیک هیچ عامل بازدارنده ای برای خوشبختی ما نیست. ممنونم از اینکه وقت گذاشتید و کامنت من رو خوندید. نازیلا صادقی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  2. -
    نازیلا صادقی گفته:
    مدت عضویت: 949 روز

    عزیز دلین الهه جان ممنونم از اینکه نظرتون رو برای من نوشتید، خلاصه نوشتم چون داستان من خیلی مفصل و طولانیه. سعی می‌کنم هربار با موضوعاتی که استاد مطرح می‌کنن تجربم رو با جزییات بگم که بتونم از دوستانی چون شما کمک بگیرم برای طی کردن مسیر درست و رسیدن به اون باورهای قدرتمندی که می‌تونه زندگی من رو متحول کنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: