اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد عزیز ومریم بانوی شایسته ودوستان الهی ام در این سایت الهی
خداوند شاکر وسپاسگزارم بابت این همه لطف ومهربانی ونعمت
خدارا سپاسگزارم که فرصتی دیگه برای نوشتن به من داد
استاد باید بگم از وقتی فایل آمدروی سایت سه چهار دفعه گوش دادم هرثانیه به ثانیه اش جای تامل داشت اصلا نتونستم بنویسم
چی بگم از آگاهیهای این شعر وقتی تو مدرسه این داستان را برامون تعریف میکردند هیچ وقت به ما قدرت پروردگار را گوشزد نکردند وبیشتر توضیحات درخصوص پیامبری حضرت موسی بود والان با شنیدن این شعر پروین که سراسر قوانین حاکم برجهان است وچه زیبا قدرت خدا را به تحریر در آورده
واینکه هیچ اتفاقی شانسی والکی نیست من فهیمه رو به فکر وامیداره که ببین فهیمه با خودت چند چندی؟
وقتی داشتم سوره اعراف را میخواندم آیه 12 که خداوندبه شیطان امر میکنه بر آدم سجده کن وشیطان نمیپذیرد خداوند به ابلیس گفت وقتی تورا به سجده کردن امر فرمودم چه چیز تو را از سجده کردن باز داشت؟گفت من از او بهترم من را از آتش واورا از گل آفریدی وبخاطر کبر وغرور از درگاه خداوند بیرون رانده شد وگفت تو قطعا از خوار شدگانی پس ابلیس تا زمان برانگیخته شدن مردماز خداوند مهلت خواست وخداوند فرمود همانا تو از مهلت یافتگانی ودر ادامه گفتگو ابلیس وخداوند ابلیس گفت من از چپ وراست پشت وجلو آنها را گمراه خواهم کردکه بیشتر آنها سپاسگزار نخواهند بود
یه لحظه به خودم گفتم وای بر تو فهیمه اگر از ناسپاسان باشی یعنی داری بنده گی شیطان را میکنی
استاد جان این روزها هر لحظه وجودش را حس میکنم شبها بعداز یه گفتگوی طولانی میخوابم هرشب ازش میخوام هر آنچه که باعث ناسپاسی من میشه
از من دور کنه
ازش میخوام از من دور کنه هرآنچه که سبب میشه خودش رو نداشته باشم وعجیب حالم این روزا خوبه آرامم گاهی اتفاقات ناجالبی میاد ولی بخودم میگم خداوند خلف وعده نمیکنه وعده خداوند حقه
اگر شک وتردیدی به وعده خداوند داشته باشیم آن لحظه داریم بندگی شیطان را میکنیم
اصلا من فهیمه بدون خدا یه کالبد وجسم خاکی بی ارزشم خدایی که تا او اراده نکنه نفسی که میکشم نمی تونه بازدمی داشته باشه خدایی که وقتی دارم عبادتش میکنم تا او به پاهام قدرت نده نمیتونم از زمین بلند بشم هرچی دارم از خدا دارم از خودم هیچی ندارم پس چگونه است که درهنگام خوشی فراموش میکنی فهیمه تویی که هرچه داری از فضل وکرم خداونده پس چرا مغرور میشی به تواناییت
هرشب به خدا میگم خدا جون در قلبم جاری باش این فهیمه مخواد که فقط تورا داشته باشه چون باور دارم خداوند جای همه کس وهمه چیز را برام تو زندگیم پر میکنه ازت میخوام آرامشی از جنس خودت به قلبم بدی تا در برابرتمام ناملایمات صبور باشم تا زبونم یه لحظه از سپاسگزاری نیاسته اگر من صبح تا شب بشینم فقط بخوام از تواناییهایی که به جسمم دادی سپاسگزاری کنم زمان وکلمه کم میارم
خدا جونم سپاسگزار وجودتم
سپاسگزارم بابت بزاق دهانم که باعث جویده شدن راحت تر غذا میشه
سپاسگزارم بابت حس چشایی این روزها هرچی که به دهان میزارم میگم فهیمه اگر حس چشایی نداشتی چطوری مزه ها را تشخیص میدادی همون لحظه میگم خدایا شکرت
بخاطر حس شنوایی که اگر نبود چگونه میتونستم صدای عزیزانم ،استاد عزیز ،؟آواز پرندگان را بشنوم
خیلی خیلی جای شکر وسپاسگزاری هست وقتی فقط به سوخت وساز وهماهنگی اندامهای بدنم فکر میکنم وقتی توجه میکنم بدون دخالت من فهیمه قلبم در کسری از ثانیه حساب شده ودقیق خون را به رگها اندامها پمپاژ میکنه مغز فوق العاده ام که حتی وقتی من خوابم داره کار خودش را دقیق انجام میده وقتی به اطرافم نگاه میکنم که همه چی با نظم دقیق وباهماهنگی خاصی کنار هم چیده شده بخودم میگم حقا که خداوند مدبر و دانا وتواناست
این روزا وقتی یه لحظه ترس میاد سراغم ویا نگران میشم بخودم میگم وعده خدا حقه خداگفته یه قدم توبردار بقیه قدمها را من به تو میگم واین فایل استاد چقدر نیاز این روزای من بود که بین عقل ودلم کشمکشی برپا بود عقلم میگفت تصمیم اشتباه گرفتی دلم میگفت نه تو مسئول رفتارهای بقیه نیستی تو نباید هر شرایطی را تحمل کنی خداوندی که هر لحظه هدایتت کرده اگر تو بهش اجازه بدی ودستش رو باز بگزاری پازلهای زندگیت را به قشنگ ترین صورت وآسانی کنار هم میچینه
وچقدر این شعر پروین برام درس داشت به خصوص
آن بیتی که وحی آمد که این چه فکر باطل است
رهرو ما اینک اندر منزل است
وقتی تو خدا توکل کنی وایمان داشته باشی نه غمی داری نه نگرانی چون همه جهان در دستان خداوند است
استادجان ومریم بانو از شما از صمیم قلبم سپاسگزارم وچقدر خداوند دوستم داشت که مرا به این مسیر هدایت کرد
اینروزها زندگیم حول و حوش توحید در چرخشه و هر روز برایم انگار معجزه میشه! استاد اصلا نمیشه حس و حالتو وقتی در مدار توحید میچرخه توصیف کنی! جنس این احساس؛ حس این احساس؛ آرامش این احساس؛ رضایت این احساس؛ دلگرمی این احساس انگار از جنس دیگه ایه که با هیچ واژه و کلامی نمیشه بیانش کرد
این تیکه از کامنتت شبیه حس وحال اینروزامه چقدر آرامش دارم وچقدر حالم خوبه دیشب به همسرم میگفتم هیچی نمیخوام فقط خدا را میخوام همیشه هم وقتی دعا میکنم میگم خدایا به قلبم جاری باش چون تو راکه داشته باشم همه چیزدارم الان که برات این کامنت را نوشتم اذان ظهره اینم یه نشانه دوست خوبم سپاسگزار وجود ارزشمندتم کامنتت را با عشق واشک خواندم وباعشق اشک پاسخ دادم مرسی که هستی ونوشتی در پناه حق
احسنت به این حداز تعهد وعملگرایی احسنت هرجا که اشک ریختی وبا خدا صحبت کردی من احساس ناب را تجسم کردم روزهایی که از همه جا نا امیدبودم من بودم وخدای من دستم وگرفت وگفت نترس من هستم سپاسگزار وجود ارزشمندتم مرسی که هستی ونوشتی
درپناه حق شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید در دنیا وآخرت
چقدر کامنتت در عین سادگی پراز آگاهی بود وچقدر زیبا همه چی را در جای خود گنجانده بودی چقدر قشنگ به درک آگاهی سعدی وپروین اشاره کردی
سپاسگزار وجودتم سپاسگزار خداوندیم که ازش هدایت خواستم تا بنویسم ولی ازصبح تا حالا هر دفعه هدایت شدم به خواندن دیدگاه دوستان وجواب دادن به آن خیر فی ماوقع
دوستت دارم در پناه حق شاد وسلامت وثروتمند وسعادتمند باشید در دنیا وآخرت
احسنت به شما به چه نکته ارزشمندی در دیدگاه نسیم جان اشاره کردید
دقیقا ما همیشه دنبال نشانه های واضح هستیم چرا چون به بعد انسانی به خدا نگاه میکنیم فکر میکنیم خداوند فقط از طریقی که ما بلدیم جواب خواسته هامون رو میده
غافل از اینیم که از بی نهایت طریق خداوند جواب خواسته هامون راداده ومیدهد
ازتون سپاسگزارم وسپاسگزار خداوندیم که هرلحظه مرا هدایت میکنه واین حس عالی من از خودش دارم
دوست ارزشمندوتوحیدیم چقدرسپاسگزار خداوندم که مرا به کامنت شما هدایت کرد
چقدر این هم زمانی ها به من انرژی میده منم دوروزه شروع کردم به کارکردن دوره شیوه حل مسائل وقتی به جلسه دوم رسیدم وتوضیحات بانو شایسته را خواندم گفتم خدایا چی بنویسم واز کجا بنویسم وچطور بنویسم تا اینکه ایده ای که شما تو دیدگاهتان اشاره کردید احسنت شما ممنون که نوشتی تا منم یاد بگیرم
در پناه حق شاد وسلامت وثروتمند وسعادتمند باشید در دنیا وآخرت
میدونی من دیروز تا حالا چند دفعه دیدگاهتان را خواندم ولی نتونستم چیزی بنویسم فقط امتیاز دادم وگذشتم والان که یک به یک دیدگاه ها را خواندم دستانم باز شد تا بنویسم برات
دقیقه که توحید هر لحظه در زندگی ما اگر فعال باشه چراغی روشن می کنه در زندگیمون و وقتی خاموش بشهکوریم! و دارم دور خودمون می چرخیم و هیچ چی نمی بینیم!
دقیقا سید جان وقتی داشتم این جمله ات را برای چندمین بار میخونم گفتم مثل اینکه نمیدونم چرا ولی آن لحظه موتور آمد به ذهنم که وقتی قفل وزنجیر کنی وبری دیگه خیالت راحته دیگه نگران نیستی گفتم فهیمه وقتی تو هرلحظه ات هر ثانیه ات را گره بزنی به وجود خدا دیگه نگرانی نداری حتی اگر بدترین اتفاقات پیش بیاد تو ته دلت قرصه ،برخلاف بقیه آرام هستی وقتی من هرشب میگم خدایا سکان زندگیم را بخودت میسپارم دیگه نگرانی بی معناست مطمئنم خدا در زمان مناسب مرا هدایت میکنه وجواب درخواستم را میگیرم آن داستانی که از تذکره اولیای عطار گفتید خیلی قابل تامل است وباز خدا تکرار می کنه ما به کسانی که حرکت می کنن به نسبت کسایی که نشستن خیلی پاداش هایی بزرگی می دیم!
هرچی بدبختی آدم می کشه از نشستن و حرکت نکردنه چون می ترسه!
چون ایمانش به خدا کمه و هرکس می گه ایمان دارم ولی درصدی حرکت نمی کنه از سنگ بد تره چه بسا که ما سنگ هایی داریم در بیابون که حرکت می کنند چقدر من این روزها این حرکت را تجربه کردم وقتی با تمام وجودم گفتم خدایا تسلیمم فقط بهم بگو از کجا شروع کنم چطور انجام بدم هر یک قدمی که برداشتم به جرأت میگم خداوند ص صدقدم برام برداشت وهر دفعه به تضادی بر خوردم در این مسیر وگفتم چه کنم از زبان بقیه بهم گفت وعده خدا حقه از این تضاد استفاده کن جزئی از مسیر رشد توئه نترس وقدم بردار ووقتی من احساسم را خوب نگه داشتم به خاطر آن تضاد هم سپاسگزاری کردم بی هیچ تلاشی حل شد آن تضاد
سپاسگزار خداوندی هستم که بلاخره به من توفیق نوشتن به دیدگاه بنده توحیدی را داد وسپاسگزار وجودت هستم ممنون که هستی ونوشتی تا برامن هم مرور بشه قدمهایی که خدا در مسیر زندگیم برداشته ومن انسان فراموش کردم
سلام دوست عزیز فریبا جان بهت پیشنهاد میدم همین فایل استاد رو یبار دیگه با دقت بیشتری گوش بده در دقیقه 17:33 اگر اشتباه نکنم استاد که این قسمت شعر پروین را تفسیر میکنه بیان میداره ما انسانها برخلاف تمام موجودات از خود اختیاری ندارند وهمه طبق مشیت الهی عمل میکنند، میتونیم خودمون انتخاب کنیم خداونددرهرلحظه ما را هدایت میکنه ولی ما در پذیرش یا رد این هدایت آزادیم …….
سلام آقای ابودردائی من کامنتها وجوابهای شما به دوستان در عقل کل مرتب دنبال میکردم مخصوصا باورها وجوابهایی که درخصوص سلامتی وبیماری بود وقتی پاسخت رو در جواب یکی از دوستان که نوشته بودید تمرکزت را بزار به سلامتی چیزی بعنوان بیماری وجود نداره وآن فاصله تو ازمنابع هست
سپاسگزار وجود ارزشمندتم ممنون که هستی ونوشتی خداروشکر که به کامنتت هدایت شدم
درپناه حق شاد وسلامت وثروتمند وسعادتمند باشید در دنیا وآخرت
بنام خداوند بخشنده ومهربان
سلام به استاد عزیز ومریم بانوی شایسته ودوستان الهی ام در این سایت الهی
خداوند شاکر وسپاسگزارم بابت این همه لطف ومهربانی ونعمت
خدارا سپاسگزارم که فرصتی دیگه برای نوشتن به من داد
استاد باید بگم از وقتی فایل آمدروی سایت سه چهار دفعه گوش دادم هرثانیه به ثانیه اش جای تامل داشت اصلا نتونستم بنویسم
چی بگم از آگاهیهای این شعر وقتی تو مدرسه این داستان را برامون تعریف میکردند هیچ وقت به ما قدرت پروردگار را گوشزد نکردند وبیشتر توضیحات درخصوص پیامبری حضرت موسی بود والان با شنیدن این شعر پروین که سراسر قوانین حاکم برجهان است وچه زیبا قدرت خدا را به تحریر در آورده
واینکه هیچ اتفاقی شانسی والکی نیست من فهیمه رو به فکر وامیداره که ببین فهیمه با خودت چند چندی؟
وقتی داشتم سوره اعراف را میخواندم آیه 12 که خداوندبه شیطان امر میکنه بر آدم سجده کن وشیطان نمیپذیرد خداوند به ابلیس گفت وقتی تورا به سجده کردن امر فرمودم چه چیز تو را از سجده کردن باز داشت؟گفت من از او بهترم من را از آتش واورا از گل آفریدی وبخاطر کبر وغرور از درگاه خداوند بیرون رانده شد وگفت تو قطعا از خوار شدگانی پس ابلیس تا زمان برانگیخته شدن مردماز خداوند مهلت خواست وخداوند فرمود همانا تو از مهلت یافتگانی ودر ادامه گفتگو ابلیس وخداوند ابلیس گفت من از چپ وراست پشت وجلو آنها را گمراه خواهم کردکه بیشتر آنها سپاسگزار نخواهند بود
یه لحظه به خودم گفتم وای بر تو فهیمه اگر از ناسپاسان باشی یعنی داری بنده گی شیطان را میکنی
استاد جان این روزها هر لحظه وجودش را حس میکنم شبها بعداز یه گفتگوی طولانی میخوابم هرشب ازش میخوام هر آنچه که باعث ناسپاسی من میشه
از من دور کنه
ازش میخوام از من دور کنه هرآنچه که سبب میشه خودش رو نداشته باشم وعجیب حالم این روزا خوبه آرامم گاهی اتفاقات ناجالبی میاد ولی بخودم میگم خداوند خلف وعده نمیکنه وعده خداوند حقه
اگر شک وتردیدی به وعده خداوند داشته باشیم آن لحظه داریم بندگی شیطان را میکنیم
اصلا من فهیمه بدون خدا یه کالبد وجسم خاکی بی ارزشم خدایی که تا او اراده نکنه نفسی که میکشم نمی تونه بازدمی داشته باشه خدایی که وقتی دارم عبادتش میکنم تا او به پاهام قدرت نده نمیتونم از زمین بلند بشم هرچی دارم از خدا دارم از خودم هیچی ندارم پس چگونه است که درهنگام خوشی فراموش میکنی فهیمه تویی که هرچه داری از فضل وکرم خداونده پس چرا مغرور میشی به تواناییت
هرشب به خدا میگم خدا جون در قلبم جاری باش این فهیمه مخواد که فقط تورا داشته باشه چون باور دارم خداوند جای همه کس وهمه چیز را برام تو زندگیم پر میکنه ازت میخوام آرامشی از جنس خودت به قلبم بدی تا در برابرتمام ناملایمات صبور باشم تا زبونم یه لحظه از سپاسگزاری نیاسته اگر من صبح تا شب بشینم فقط بخوام از تواناییهایی که به جسمم دادی سپاسگزاری کنم زمان وکلمه کم میارم
خدا جونم سپاسگزار وجودتم
سپاسگزارم بابت بزاق دهانم که باعث جویده شدن راحت تر غذا میشه
سپاسگزارم بابت حس چشایی این روزها هرچی که به دهان میزارم میگم فهیمه اگر حس چشایی نداشتی چطوری مزه ها را تشخیص میدادی همون لحظه میگم خدایا شکرت
بخاطر حس شنوایی که اگر نبود چگونه میتونستم صدای عزیزانم ،استاد عزیز ،؟آواز پرندگان را بشنوم
خیلی خیلی جای شکر وسپاسگزاری هست وقتی فقط به سوخت وساز وهماهنگی اندامهای بدنم فکر میکنم وقتی توجه میکنم بدون دخالت من فهیمه قلبم در کسری از ثانیه حساب شده ودقیق خون را به رگها اندامها پمپاژ میکنه مغز فوق العاده ام که حتی وقتی من خوابم داره کار خودش را دقیق انجام میده وقتی به اطرافم نگاه میکنم که همه چی با نظم دقیق وباهماهنگی خاصی کنار هم چیده شده بخودم میگم حقا که خداوند مدبر و دانا وتواناست
این روزا وقتی یه لحظه ترس میاد سراغم ویا نگران میشم بخودم میگم وعده خدا حقه خداگفته یه قدم توبردار بقیه قدمها را من به تو میگم واین فایل استاد چقدر نیاز این روزای من بود که بین عقل ودلم کشمکشی برپا بود عقلم میگفت تصمیم اشتباه گرفتی دلم میگفت نه تو مسئول رفتارهای بقیه نیستی تو نباید هر شرایطی را تحمل کنی خداوندی که هر لحظه هدایتت کرده اگر تو بهش اجازه بدی ودستش رو باز بگزاری پازلهای زندگیت را به قشنگ ترین صورت وآسانی کنار هم میچینه
وچقدر این شعر پروین برام درس داشت به خصوص
آن بیتی که وحی آمد که این چه فکر باطل است
رهرو ما اینک اندر منزل است
وقتی تو خدا توکل کنی وایمان داشته باشی نه غمی داری نه نگرانی چون همه جهان در دستان خداوند است
استادجان ومریم بانو از شما از صمیم قلبم سپاسگزارم وچقدر خداوند دوستم داشت که مرا به این مسیر هدایت کرد
یاحق
بنام یگانه هستی که هرچه دارم از اوست
سلام به اسداله عزیز
احسنت اسداله چقدر از کلمه به کلمه کامنتت لذت بردم
اینروزها زندگیم حول و حوش توحید در چرخشه و هر روز برایم انگار معجزه میشه! استاد اصلا نمیشه حس و حالتو وقتی در مدار توحید میچرخه توصیف کنی! جنس این احساس؛ حس این احساس؛ آرامش این احساس؛ رضایت این احساس؛ دلگرمی این احساس انگار از جنس دیگه ایه که با هیچ واژه و کلامی نمیشه بیانش کرد
این تیکه از کامنتت شبیه حس وحال اینروزامه چقدر آرامش دارم وچقدر حالم خوبه دیشب به همسرم میگفتم هیچی نمیخوام فقط خدا را میخوام همیشه هم وقتی دعا میکنم میگم خدایا به قلبم جاری باش چون تو راکه داشته باشم همه چیزدارم الان که برات این کامنت را نوشتم اذان ظهره اینم یه نشانه دوست خوبم سپاسگزار وجود ارزشمندتم کامنتت را با عشق واشک خواندم وباعشق اشک پاسخ دادم مرسی که هستی ونوشتی در پناه حق
سلام اسماعیل عزیز
چقدر لذت بردم از دیدگاهت
احسنت به این حداز تعهد وعملگرایی احسنت هرجا که اشک ریختی وبا خدا صحبت کردی من احساس ناب را تجسم کردم روزهایی که از همه جا نا امیدبودم من بودم وخدای من دستم وگرفت وگفت نترس من هستم سپاسگزار وجود ارزشمندتم مرسی که هستی ونوشتی
درپناه حق شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید در دنیا وآخرت
سلام مینای عزیز احسنت به تو
چقدر کامنتت در عین سادگی پراز آگاهی بود وچقدر زیبا همه چی را در جای خود گنجانده بودی چقدر قشنگ به درک آگاهی سعدی وپروین اشاره کردی
سپاسگزار وجودتم سپاسگزار خداوندیم که ازش هدایت خواستم تا بنویسم ولی ازصبح تا حالا هر دفعه هدایت شدم به خواندن دیدگاه دوستان وجواب دادن به آن خیر فی ماوقع
دوستت دارم در پناه حق شاد وسلامت وثروتمند وسعادتمند باشید در دنیا وآخرت
بنام خدا
سلام سید علی دوست توحیدی
احسنت به شما به چه نکته ارزشمندی در دیدگاه نسیم جان اشاره کردید
دقیقا ما همیشه دنبال نشانه های واضح هستیم چرا چون به بعد انسانی به خدا نگاه میکنیم فکر میکنیم خداوند فقط از طریقی که ما بلدیم جواب خواسته هامون رو میده
غافل از اینیم که از بی نهایت طریق خداوند جواب خواسته هامون راداده ومیدهد
ازتون سپاسگزارم وسپاسگزار خداوندیم که هرلحظه مرا هدایت میکنه واین حس عالی من از خودش دارم
هرچه دارم از اودارم
سلام به سمیه عزیز
دوست ارزشمندوتوحیدیم چقدرسپاسگزار خداوندم که مرا به کامنت شما هدایت کرد
چقدر این هم زمانی ها به من انرژی میده منم دوروزه شروع کردم به کارکردن دوره شیوه حل مسائل وقتی به جلسه دوم رسیدم وتوضیحات بانو شایسته را خواندم گفتم خدایا چی بنویسم واز کجا بنویسم وچطور بنویسم تا اینکه ایده ای که شما تو دیدگاهتان اشاره کردید احسنت شما ممنون که نوشتی تا منم یاد بگیرم
در پناه حق شاد وسلامت وثروتمند وسعادتمند باشید در دنیا وآخرت
سلام فهیمه عزیزم
احسنت به تو عزیزم
چقدر کلمه به کلمه دیدگاهت به دلم نشست چقدر لذت بردم چقدر زیبا ودلنشین اشاره کردی کار که هرشب انجام میدم ممنون فهیمه عزیز
که هستی ونوشتی تا مرور ویادآوری بشه برا منه فهیمه که خدا همه جوره هوام رو داره وبیشتر از آنچه که متوجه باشم دوسم داره
میبوسمت دوست خوبم
بهترین بهترینها را برات آرزو دارم
در پناه حق شاد وسلامت وثروتمند وسعادتمند باشید در دنیا وآخرت
بنام الله
سلام به سیدعلی خوشدل دوست توحیدی من
میدونی من دیروز تا حالا چند دفعه دیدگاهتان را خواندم ولی نتونستم چیزی بنویسم فقط امتیاز دادم وگذشتم والان که یک به یک دیدگاه ها را خواندم دستانم باز شد تا بنویسم برات
دقیقه که توحید هر لحظه در زندگی ما اگر فعال باشه چراغی روشن می کنه در زندگیمون و وقتی خاموش بشه کوریم! و دارم دور خودمون می چرخیم و هیچ چی نمی بینیم!
دقیقا سید جان وقتی داشتم این جمله ات را برای چندمین بار میخونم گفتم مثل اینکه نمیدونم چرا ولی آن لحظه موتور آمد به ذهنم که وقتی قفل وزنجیر کنی وبری دیگه خیالت راحته دیگه نگران نیستی گفتم فهیمه وقتی تو هرلحظه ات هر ثانیه ات را گره بزنی به وجود خدا دیگه نگرانی نداری حتی اگر بدترین اتفاقات پیش بیاد تو ته دلت قرصه ،برخلاف بقیه آرام هستی وقتی من هرشب میگم خدایا سکان زندگیم را بخودت میسپارم دیگه نگرانی بی معناست مطمئنم خدا در زمان مناسب مرا هدایت میکنه وجواب درخواستم را میگیرم آن داستانی که از تذکره اولیای عطار گفتید خیلی قابل تامل است وباز خدا تکرار می کنه ما به کسانی که حرکت می کنن به نسبت کسایی که نشستن خیلی پاداش هایی بزرگی می دیم!
هرچی بدبختی آدم می کشه از نشستن و حرکت نکردنه چون می ترسه!
چون ایمانش به خدا کمه و هرکس می گه ایمان دارم ولی درصدی حرکت نمی کنه از سنگ بد تره چه بسا که ما سنگ هایی داریم در بیابون که حرکت می کنند چقدر من این روزها این حرکت را تجربه کردم وقتی با تمام وجودم گفتم خدایا تسلیمم فقط بهم بگو از کجا شروع کنم چطور انجام بدم هر یک قدمی که برداشتم به جرأت میگم خداوند ص صدقدم برام برداشت وهر دفعه به تضادی بر خوردم در این مسیر وگفتم چه کنم از زبان بقیه بهم گفت وعده خدا حقه از این تضاد استفاده کن جزئی از مسیر رشد توئه نترس وقدم بردار ووقتی من احساسم را خوب نگه داشتم به خاطر آن تضاد هم سپاسگزاری کردم بی هیچ تلاشی حل شد آن تضاد
سپاسگزار خداوندی هستم که بلاخره به من توفیق نوشتن به دیدگاه بنده توحیدی را داد وسپاسگزار وجودت هستم ممنون که هستی ونوشتی تا برامن هم مرور بشه قدمهایی که خدا در مسیر زندگیم برداشته ومن انسان فراموش کردم
در پناه حق بهترین بهترینها را برات آرزو میکنم
بنام خدا
سلام دوست عزیز فریبا جان بهت پیشنهاد میدم همین فایل استاد رو یبار دیگه با دقت بیشتری گوش بده در دقیقه 17:33 اگر اشتباه نکنم استاد که این قسمت شعر پروین را تفسیر میکنه بیان میداره ما انسانها برخلاف تمام موجودات از خود اختیاری ندارند وهمه طبق مشیت الهی عمل میکنند، میتونیم خودمون انتخاب کنیم خداونددرهرلحظه ما را هدایت میکنه ولی ما در پذیرش یا رد این هدایت آزادیم …….
در پناه حق موفق باشید
بنام خدا
سلام آقای ابودردائی من کامنتها وجوابهای شما به دوستان در عقل کل مرتب دنبال میکردم مخصوصا باورها وجوابهایی که درخصوص سلامتی وبیماری بود وقتی پاسخت رو در جواب یکی از دوستان که نوشته بودید تمرکزت را بزار به سلامتی چیزی بعنوان بیماری وجود نداره وآن فاصله تو ازمنابع هست
سپاسگزار وجود ارزشمندتم ممنون که هستی ونوشتی خداروشکر که به کامنتت هدایت شدم
درپناه حق شاد وسلامت وثروتمند وسعادتمند باشید در دنیا وآخرت