توحید عملی | قسمت 9 - صفحه 18

1017 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سمیرا سعیدی گفته:
    مدت عضویت: 1695 روز

    سلام استاد نازنین و مریم جان پر مهر

    سلام به دوستان عزیزم در سایت

    روز تاسوعا این فایل رو گذاشتید من از خدا خواسته بودم که امروزم رو متفاوت کنه با یک آگاهی ناب و خدا رو شکر که با این فایل خداوند اجابت کرد خواستمو

    اشک ریختم درس گرفتم قدرت گرفتم و چندین احساس متفاوت رو با هم تجربه کردم

    داشتم به این فکر میکردم و از خودم و حضرت زینب می‌پرسیدم که شما چقدر توحیدی بودین چقدر خدا در وجودتون پررنگ بود که با اون همه شجاعت در کربلا ایستادین خانوادتون و پاره های تنتون رو که اونها هم همه پر از خدا بودند و عشق از دست دادین ولی در نهایت وقتی ازتون پرسیدند کربلا رو چگونه دیدی؟ گفتین ما رایت الا جمیلا (جز زیبایی چیزی ندیدم) این جمله من رو مسحور می‌کنه ببینید چقدر زینب ایمان داشت که کربلا رو که ما براش گریه میکنیم زیبا دیده بود. چون او و حسین انتخاب کرده بودند در راه معشوق قدم بگذارند و جان فدا کنند و خداوند و هر لحظه احساس میکردن در مسیرشون و حالشون ازین انتخاب خوب بود .

    من سپاسگزارم از خدا و از شما استاد برای این فایل عالی این شعر رو فراموش کرده بودم دوباره با یک نگاه جدید خوندمش و اشک ریختم از قسمت هایی که من هم تردید میکنم میترسم و هنوز چقدر فاصله دارم با توحیدی بودن و خجالت کشیدم از اینکه گاهی یادم می ره این خدایی که بهش توکل کردم چه ویژگی های داره شاید به زبان میارم ولی در ذهنم به این همه قدرت بی انتها باور ندارم که کلافه میشم .

    خدایا منو ببخش که فراموش میکنم فراموش نکردن تو

    خدایا منو ببخش که ضعیف میکنم قدرتت رو

    خدایا منو ببخش که اندوهگین میشم بعد از اینکه تو گفتی غمگین مباش که من هستم

    منو ببخش که حتی یادم می‌ره الهاماتت رو

    در آخر میخوام این چند بیت از شعر مولانا رو بنویسم برای خودم و شما که دیروز باهاش عشق بازی کردم

    گر نخواهی در تردد هوش جان

    کم فشار این پنبه اندر گوش جان

    تا کنی فهم، آن معماهاش را

    تا کنی ادراک رمز و فاش را

    پس محل وحی گردد گوش جان

    وحی چه بود گفتنی از حس نهان

    دوستون دارم و خدا نگهدارتون باشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
    • -
      وجیهه بانو گفته:
      مدت عضویت: 1838 روز

      درود به شما سمیرای عزیز

      چه قشنگ عذر خواهی کردی از الله مهربان:

      ««خدایا منو ببخش که فراموش میکنم فراموش نکردن تو

      خدایا منو ببخش که ضعیف میکنم قدرتت رو

      خدایا منو ببخش که اندوهگین میشم بعد از اینکه تو گفتی غمگین مباش که من هستم

      منو ببخش که حتی یادم می‌ره الهاماتت رو»»

      درسته که ما انسانیم و نسیان جزیی از سرشتمونه، ولی مهر و لطف الهی مثل خورشید اینقدر نور داره و گرما میده که نمیشه ندید و نفهمید…

      مگر ذهنمونو بدیم در اختیار شیطان..

      و پناه بر خداوند از شر شیطان رانده شده…

      یادآوری زیبایی بود دوست خوبم و حس خوبی گرفتم از کامنتت…

      دلم نیومدم بی جواب بزارم این دلنوشته قشنگتو….

      امیدوارم همیشه نور و عشق الهی در قلبت بتابه و زندگیتو در دنیا و اخرت روشن و پر نور کنه…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    عباس زارع یزدی گفته:
    مدت عضویت: 881 روز

    سلام به استاد عزیزم و سرکار خانم شایسته گرامی و همه دوستان کهکشانی

    چند روزی است که در حال که از خداوند برای موضوع خاصی هدایت و راهنمایی خواستم و امروز صبح بلافاصله بعد از بیدار شدن کامپیوتر را روشن کردم و بلافاصله بعد از باز کردن سایت abbasmanesh.com هدایت شدم به این فایل بالا . ویدیو استاد و اجرای شعر زیبای خانم پروین اعتصامی . کل مطالب و سخنان مطرح شده در این فایل انگار کلمه به کلمه برای من بود و تسلس بخش روح و روان من که عباس کودک خواسته هایت را در نیل بگذار و به خدای بزرگ توکل کن و نترس و غمگین مباش ….

    استاد عزیز … انگار شما یک روز این فایل را برای امروز من ضبط کرده بودید هر جمله شما انگار سخنان خدا بود که از زبان شما بر من جاری میشد و تسلس بخش روح پریشانم بود . و باز در آخر مطلب اینکه نترس و غمگین مباش خدا هر لحظه با توست ( با ماست ) .

    دوستان در پناه الله یکتا پیروز و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  3. -
    محدثه آزاد گفته:
    مدت عضویت: 1317 روز

    سلام استاد عزیزم و مریم جونم

    چقدر این فایل ب دلم نشست چقدر احساس رشد کردم و چقدر خیالم راحت شد

    خدایا شکرت

    برای این ناخدای بزرگ جهان ک وقتی استاد این شعر پروین رو میخوندن من احساس امنیت آرامش میکردم‌

    نه عجله ای و نه ناراحتی

    فقط آرامش کل وجودم رو گرفته

    و دم پروین گرم‌ک چقدر عمیق قوانین رو درک کرده و این قوانین رو در شعر کاملا توضیح داده

    خدایاشکرت

    و چقدر احساس کردم ناسپاس بودم و ناشکری کردم

    بارها اتفاق بدی افتاده تحمل نکردم و انداختم گردن خدا

    خداجونم منو ببخش

    شارژ گوشیم تموم شد

    عاشقتونممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  4. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 2013 روز

    استاد جانم

    استاد عزیزم

    چه میکنید با ما

    خدایا شکرت که من زنده ام و اینا رو به سمع و بصر من میرسونی

    استاد شما میخوندی و من هم موهای تنم سیخ میشد

    قلبم، قلبم سرشار از حسی خاص میشد

    مطمئنا که ربّ لطیف از زبان پروین سخن گفت

    و ربّ من، همه چیز من، مهربان من، رفیق من، چقدر تو مهربونیو دل رقیق، چقدر تو پر ذوقی و شگفت انگیز، چقدر تو عاشقی و صبور، تو سرشار از، عشقی پروردگارم، انقدر سرشار از عشقی که اینی که تو نظر ما صبره، اصلا برای تو صبر نیست، همینم عشق بازیه با بنده هاته…

    قربون تک تک ذوق کردنات برای خلقت بشم

    هر روز که با عشق جهان رو آغاز میکنی و با لذت به تماشای خلقت میشینی…

    هربار که ما شاد میشیم

    هربار که ما چیزی رو میسازیم

    هربار که ما قدمی جلو میریم

    تو سرشار از شادی میشی

    تو همونی که وقتیما رو خلق کردی،همون اول، همون اول که ما هنوز کار خاصی هم نکرده بودیم، ولی تو انقدر عاشق بودی و پر ذوق، و اونقدر از تماشای ما غرق در لذت شدی که گفتی:«فتبارک الله، تبارک الله، احسن الخالقین»

    و این ذوق وصف ناپذیر تو رو میرسونه

    و هربار که این خلقت قدمی رو به جلو برمیداره، من مطمئنم تو هزاران بار فتبارک میگی و از هر آجری که ما روی هم میزاریم، چه تو ساخت برج و باروها چه تو ساخت خودمون، تو سرشار از لذت میشی… تو پر از ذوقی… تو خود ذوق و تحسینی.

    تو هر صبح سبزی سبزه ها رو تو نور آفتاب

    آواز پرنده ها رو اول صبح

    عشق بازی بنده هات رو

    هر لبخند رو

    تو تحسین میکنی و از تماشاش لذت میبری…

    و هربار که ما ناامید و خسته میشیم

    تویی که از حجم عشق خودت به ما خبر داری، تو میتونی قلب ما رو آروم کنی چون میدونی اونقدر عشق داری به ما، که هیچی مهم نیست…

    دیدی وقتی برا کسی که خیلیییییی برات عزیزه یه مشکلی پیش میاد و اون بهم میریزه، ولی تو اونقدر دوسش داری که انجام اون کار براش، برای تو هیچی نیست! و میخندی و بش میگی بابا چتههههه تو! این که هیــــچی نیست اصن! اصن یه ثانیه هم نگرانش نباش بابا.

    و این ربّ پر ذوق و عشق، همونیه که هربار ما ناامید و ترسان و خسته میشیم،میخنده و میگه: اینکه هیــــــچی نیست! اصلا لازم نیست بهش فکرم بکنی…

    چون اونقدر عاشقه که برات همه کار میکنه

    همه کار

    اصلا خنده اش میگیره تو بخوای نگران چیزی باشی

    نه که مسخره ات کنه ها

    نه!

    اون خنده شادیه بخاطر اون حجم عشقی که به تو داره…

    مثل موقعایی که اونقدر عشق داری به یک نفر که احساس این عشق، به خودی خود،تو رو میخندونه…

    و خودش خیلی قشنگ گفت:

    ما که دشمن را چنین میپروریم

    دوستان را از نظر، چون میبریم

    خدایا ما رو با خودت آشنا کن،خودت ما رو به مسیر توحید هدایت کن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  5. -
    آسمان گفته:
    مدت عضویت: 1576 روز

    توحید عملی 9

    به نام خدای هدایتگر و مهربان

    سلام به همه عزیزانم

    استاد در تمام این مدت که بیکار شدم یک لحظه نگفتم خدا منو یادش رفته و یا منو یادش بره هر لحظه گفتم خدا هست و هدایتم میکنه و فقط ازش خواستم به من کمک کنه بهتر هدایت‌ها و الهاماتش رو بفهمم و درک کنم و هر لحظه منتظر یک اتفاق خوب و خاص و عالی هستم.در این مدت از کنار فرزندم بودن لذت بردن و خدارو شکر کردم. از اینکه وقت بیشتری دارم برای خودم خدارو شکر کردم

    استاد دلم را آرام تر کردید که گفتید : نتیجه اتفاق افتاد فقط من نمیبینم .خدا خودش گواه بر این هست که چقدر سعی بر خوب نگه داشتن حالم دارم من که آرزوی داشتن درآمد رو داشتم و حالا به درامد رسیده بودم و روز به روز پشرفت کردم و به جایی رسیده بودن که درآمد دو ماهم رو در یک ماه داشتم و همه چی عالی و خوب بود اما یکدفعه همه چی تمام شد و این خیلی برای من سخت بود اما همیشه این توی ذهنم میاد که آزاده عزیز در گفتگو با دوستان میگفت: من وقتی رفتم خارج از کشور زمانی بود که همه چی عالی بود و من رفتم. و شما خودتون استاد زمانی که خواستید برید تهران در حالی که بدون کار کردن حقوق در یافت می‌کردید و میگفتن: تو‌مگه کار هم میکنی که میخوای استعفا بدی؟ اما شما گفتید من یک تصمیم گرفتم و میخوام انجامش بدم همه اینها میاد توی ذهنم و وقتی خودم رو میبینم که الان دارم کارهای بهتر و ایده های عالی‌تر انجام میدم هر چند فعلا مشتری نیست و برای دل خودمه.

    ‏یکی از دوستان در نتیجه دوستان از آموزهای استاد گفت شما گفتید حاضری مشتری نیاد اما وقتی میاد یک مشتری بیاد که همه محصول شما رو بخره و تمام این یادآوریها نور امیدی در دلم رو روشن نگه میداره

    ‏استاد چقدر آرامبخش بود صحبت‌هایتان که گفتید نتیجه مشخص شده .

    ‏من میدونم که قرار موفقیت‌های بیشتر و بهتر و درامدهای بهتر داشته باشم چون سعی در خوب نگه داشتن حالم دارم و به امید هدایت‌های خداوند قدم‌هایی برمیدارم و میدونم نتایج خوب و عالی در راه هست

    استاد خدا خودش میدونه که لحظه ای شک و تردیدی در من نیومد فقط گاهی این فکر میاد که آیا این همون مسیری هست که باید برم همیشه این جمله رضای عزیز در ذهنم هست که می‌گفت من فکر میکردم باید در مغازه ابزار یراق پیشرفت کنم اما خداوند من رو هل داد به سمت کار آنلاین و یک کار کلا متفاوت و مغازه رو جمع کردم

    میدونم که خداوند هدایتم میکنه به مسیری که من به خواسته هام برسم به اون درآمد به اون آزادی زمانی و خودش راهش رو نشونم میده من فقط باید هوشیار باشم.

    استاد دقیقه 5:45 از فایل رو که با لبخندی زیبا سر تکون میدادین و میگفتین که خداوند همیشه داره به ما میگه ایمان داشته باش و مطمئن باش کارها انجام میشه، مطمین باش قدمها برداشته میشه، مطمئن باش که اتفاقات میفته، اشک شوقم جاری شد. استاد امروز صبح به خدا گفتم خدایا میدونم کنارمی و هوامو داری اما میشه بغلم کنی و این مسیر رو و زمان رو کوتاه‌تر کنی، و شما با صحبت‌هایتان دلم را محمکتر کردین و چقدر این خدا مهربانم بزرگه که به سرعت اجابت میکنه خواسته های ما رو خدایا بینهایت ازت ممنونم چه زیبا گفت سعیده عزیز که چطوری میشه خدارو بغل کرد و بوسید. دلم یه بغل محکم از خدا میخواد .

    چیزی که از ما گرفته شده بهمون داده میشه و چندین برابر بهتر از اونچه که گرفته شد .همه چی دست خداونده گنجهای آسمان زمین در دستان خداونده و واقعا وقتی بدونی که همراه شدن با خداوند تورو به خواسته میرسونه و حتی هزار برابر از اون بهتر دیگه واقعا جایی برای نگرانی و ترس نیست

    من باید بعد قدمها برداشتنها و الهاماتی که خداوند گفته و انجام دادم حالا برم زندگی خودم رو بکنم در بهترین حس و حال چون خداوند خودش کارهارو انجام میده

    وقتی حتی قطره آب هم برای انجام ماموریتی از دریا جدا میشه و اونم به خاطر هدایت و برنامه ریزی خداوند بوده واقعا نگرانی و ترس جایی نداره خدایی که بارها و بارها من رو هدایت میکنه و هدایت کرده و هر لحظه هدایتم میکنه.

    استاد زیبا گفتید که خدایا قدرت سپاسگزاری بیشتر و به ما بده یعنی گاهی اینقدر در سپاسگزاری احساس ناتوانی میکنم که میگم خدایا چطور شکر گزار این همه نعمتت باشم ابن همه هدایتها، الهامات ،دل آرامی‌ها، شیرینی‌های زندگی، زیبایی‌های زندگیم ،حال و احساس خوبم این همه را چطور سپاسگزاری کنم .

    هیچ کس هیچ قدرتی در زندگی من نداره خداوند داره زندگی من رو طبق برنامه و خواسته من هدایتم میکنه من باید از همراه بودن با این قدرت ارام باشم و قدرتی در بقیه نبینم.

    استاد تک تک جملاتتون بینهایت زیبا و ارامبخشه مینویسم تا هک بشه در وجودم به امید درک کردن عمل کردن و یکی شدن حرف وعملم

    (به اندازه ای که در مقابل خداوند فروتن هستیم به همون اندازه خداوند به ما جلال و جبروت میده هر چقدر سرمون پایین باشه در مقابل خداوند سرمون رو بالا نگه میداره در مقابل غیر خداوند

    خدایا کمکم کن من سپاسگزارتر و پیرو هدایتتها و الهامات باشم

    خدایا شکرت ما را هدایت کن به راه راست راه کسانی که به آنان نعمت داده ای آمین یا رب العالمین

    در پناه خدای مهربانم باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 96 رای:
    • -
      فهیمه پژوهنده گفته:
      مدت عضویت: 2172 روز

      سلام به شما دوست ارزشمندم

      سلام به شما آسمان عزیز

      واقعا سپاسگزارم برای این کامنت زیبا و ردپای قشنگی که از خودت ثبت کردی. چقدر تحسین تون کردم اونجایی که گفتی:

      “استاد در تمام این مدت که بیکار شدم یک لحظه نگفتم خدا منو یادش رفته و یا منو یادش بره هر لحظه گفتم خدا هست و هدایتم میکنه و فقط ازش خواستم به من کمک کنه بهتر هدایت‌ها و الهاماتش رو بفهمم و درک کنم و هر لحظه منتظر یک اتفاق خوب و خاص و عالی هستم.”

      واقعا ایراد خودمو دیدم یک جاهای کوچولویی که از بی پول شدن مستاصل شدم گفتم نکنه اشتباه کردم و این شک و تردید که ابزار شیطان برای به یغما بردن ایمان هست رو بهش دادم و چقدر به یغما دادم اینجوری ایمانم رو، من توبه کردم از شک و تردید داشتن ها، از اینکه توانایی خودمو و خدا رو دست کم میگیرم و فراموش میکنم، توبه میکنم از اینکه به پول و درآمد داشتن قدرتی بیشتر از خدا و رزقی که خدا از هزاران دستش به من رسونده. سپاسگزارم آسمان عزیز که منو دوباره یادم انداختی.

      واقعا خداروشکر که خدا اینجوری همه مون رو هدایت میکنه به راه هدایت یافتگان به راه کسانی که به آنها نعمت داده نه غصب و سختی و غم و رنج و…

      برات از الله یکتا بهبودهای دائمی درونی و بیرونی خواستارم.

      ارادتمند شما فهیمه پژوهنده

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
      • -
        آسمان گفته:
        مدت عضویت: 1576 روز

        به نام خدای رزاق و وهاب

        سلام دوست خوب و ارزشمندم

        خدارو شکر میکنم که با خوندن کامنتم حس و حالتون بهتر شد.حالا که وقتم بیشتر شده در دل این تضاد زندگی خواسته هام واضحتر شد . در این مدت من فهمیدم چقدر دوست دارم وقتم آزادتر باشه بیشتر با فرزندانم باشم من قبلا بیشتر وقتم پر بود و وقتم برای خودم کمتر بود

        وقتی استاد میگه( تضادها برای اینه که بفهمیم چی رو میخوام )واقعا الان بهتر و واضحتر فهمیدم چی رو میخوام. قبل فقط میگفتم خدایا میخوام درآمد داشته باشم ولی الان فهمیدن در کنار درآمد داشتن من خواسته های دیگه ای هم دارم.

        و میدونم و یقین دارم که خداوند اجابت میکنه خواسته های من رو همینطور که قبلا کرده با تمام موانعی که من فکر میکردم موانع رشد منه اما خداوند راه‌ها رو برام باز کرد

        وقتی داستان حضرت ابراهیم و اون ایمانی که به خداوند رو داشتن میخوندم همیشه از این همه ایمان به خدا در حیرت بودم آخه چطوری یکی بگه برو فرزندت رو قربانی کن و بگه چشم. و الان بهتر درک میکنم اون معجزاتی که قبل از خداوند دیده بود باعث این ایمان شد

        من در آرزوی داشتن درآمد مانده بودم چون خیلی از عوامل رو موانع میدیدم .اما وقتی با این مباحث آشنا شدم و فهمیدم خودم خالق زندگی خودم هستم. خدا خودش گواه هست که من فقط گفتم خدایا من میخوام درآمد داشته باشم و مثل آب خوردن موانع برداشته شد . و این از نظر من معجزه خداوند بود بعد پانزده سال داشتن این آرزو. و این باعث شد ایمان من بیشتر بشه به خداوند که وقتی من بخوام خداوند اجابت میکنه.

        حالا بهتر میدونم چی میخوام و خواسته من برام واضحتر شده.

        دوست خوبم هر چی آرزوی خوبه مال تو. بهترینها رو برات میخوام.

        خدایا ما را هدایت کن به راه راست راه کسانی که به آنان نعمت داده ای .آمین یا رب العالمین

        در پناه خدای مهربانم باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مرجان گفته:
      مدت عضویت: 1215 روز

      سلام ودرود خداوند به تو همپاره ای ودوست همفرکانسی من

      دوست خوبم تحسین وتمجیدت میکنم به خاطر حال واحساس خوبی که داری. افرین برتو که بخدا ایمان داری وصبوری. تا دربهترین زمان خداوند هدایت کنه

      دلم بهم گفت بهت جواب بدم. تا قلبت سلیم تر وآرام تربشه

      درست پارسال تقریبا همین موقع ها یه مشتری خاص داشتم که بیشتر درآمدم از کار کردن با او بود. قسط وچک هام را با کار او پاس میکردم. من تولیدی دارم وهمیشه چندتا مشتری ثابت دارم.

      یه موقعی شد که این مشتری من درخواست بیجایی ازم داشت واصرار هم می‌کرد. وچون میدونست بهترین مشتری منه. فکرمیکرد مجبورم درخواستش رو بپذیری. یه روز تو کارگام به سجده افتادم. گفتم خدامیترسم. میترسم جواب نه بدم. چک وقسطم. ؟؟؟حقوق کارگرهام. ؟؟کارم ؟؟؟

      اما سپردم. خیلی سخته ایمانت را نشون بدی. ولی خودش کمکم کرد. یه وانت گرفتم وکل کارمشتریم را پس فرستادم وگفتم دیگه باشما کار نمیکنم

      گفت پشیمون میشی. گفتم نه

      خدارو شاهد میگیرم یک هفته. درست یک هفته بعدش دوتا مشتری برآم فرستاد حداقل دوسه برابر اون مشتریم درماه سفارش دارند اونم باعزت. اول ماه پول نقد به حسابم می‌ریزند. هرچی من میگم. قیمت من انتخاب می‌کنم

      حالا قسمت جالب قضیه. همون مشتریم شش ماه بعد دوباره با اصرار برام کار اورد. ایندفعه قیمت من تعین کردم. زمان تحویل من میگم

      نقدی کار میکنم. اونم با عزت

      خدابغلم کرد وبه ایمانم جواب داد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
      • -
        آسمان گفته:
        مدت عضویت: 1576 روز

        به نام خدای روزی دهنده و آرامش‌بخش

        سلام دوست خوبم ممنون بابت کامنت زیبایی که برام گذاشتید.ممنون که شما هم آرامبخش دلم بودید ‌. توی این روزها دستان و کمک‌های خداوند رو بیشتر و بیشتر احساس میکنم و شما هم دستی از دستان پر مهر خداوند بودید برای قوت قلبم

        امیدوارم خداوند به کار رو زندگی و عمرتون برکت بده و هر روزتون زیباتر و پر برکتتر از دیروزتون باشه

        خدایا مارا هدایت کن به راه راست راه کسانی که به آنان نعمت داده ای آمین یا رب العالمین

        در پناه خدای مهربانم باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        فهیمه پژوهنده گفته:
        مدت عضویت: 2172 روز

        سلام به شما دوست ارزشمندم

        سلام به شما مرجان چیتی زاده عزیز

        وای که چقدر خوشحالم به حســم گوش دادم چند قدم پایین تر از کامنتی که برام از طرف آسمــان عزیز اومده بود رو خوندم.

        چقدر تحسینت کردم، چقدر خوشحالم کردی با این بخشی از داستان توحیدی عمل کردنت که برامون نوشتی. واقعا آفرین واقعا تحسین برانگیزی که کار داری و صاحب کسب و کار خودتی واقعا خداروشــکر. اونم تولیدی و کسانی هم هستند که دارند با شما کار میکنند و اونم حقوق یک عده رو هم میدی. واقعا برام شخصیتت جالب تر شد.دمت گرم مرجان عزیز.

        من ایمان دارم که با همین عزت نفس و ارزشمندی و تعهد و توکل بخدا پیش بری دیگه خبری از چک و قسط هم نیست و آزاد میشی و میشی برای خودت. و اینقدر ذهنت با آزاد کردن اون قسمت از بدهی و چک ها باز میشه که کلی ایده و راه کار جدید توی کسب و کارت ایجاد میکنی و رشد میکنی اونم با لذت و عزت…مرجان عزیز به افتخارت می ایستم و برای تمام تلاش هات تمام قد دست میزنم.

        چقدر قشنگ گفتی: خدابغلم کرد وبه ایمانم جواب داد اینه حس اعتماد به خدایی که قابل اعتماد ترینه.

        IN GOD WE TRUST

        برات از الله یکتا بهبودهای دائمی درونی و بیرونی رو خواهانم.

        ارادتمند شما فهیمه پژوهنده

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
        • -
          مرجان گفته:
          مدت عضویت: 1215 روز

          سلام ودرود فهیمه ی عزیزم

          ممنون وسپاسگزارم بابت پیام سراسر عشق ومحبتت

          دوست عزیزم. این اتفاق مال تقریبا یک سال قبل هست

          به لطف خدا دراین یک سال تونستم کارگرهام که همه زن های خانه دار هستند را از 8نفر به بیست نفر برسانم. کمکشون کردم چرخ خیاطی بخرند وتو خانه ی خودشون کار کنند.

          فهیمه جااان به لطف خدا چک ها وقسطها پرداخت شد

          به لطف خدا درآمدم سه برابر شد

          فهیمه جااان دست خدارا چه زیبا درکاروکسبم میبینم

          معجزه پشت معجزه

          من یک کارآفرین موفق هستم به لطف خدا. هدایت خدا

          عشق خدا

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
          • -
            فهیمه پژوهنده گفته:
            مدت عضویت: 2172 روز

            سلام به شما مرجان عزیزم

            واقعا سپاسگزارم از ردپایی که از خودت گذاشتی و خدا اینطور برای من الگوی یک خانم خودساخته و دارای کسب و کار شخصی رو نشونم داد. خدا هدایتم کرد تا الگوی یک خانم کارآفرین موفق رو ببینم و ناخودآگاه جذبش بشم و شخصیتش برام جالب بشه.بعد از دیدن این نقطه آبی رنگ که برام میام کلی خوشحال میشم و اینو تو ذهنم اینجوری گذاشتم که در اون مسیر جنگلی که استاد در 12 قدم میگن در حرکتم و در طول مسیر بچه هایی که در این مسیر هستن منو میبینن و برام دست تکون میدن و این نشون میده دارم درست پیش میرم.پس شما با این ردپایی که گذاشتی کلی خیر به من رسوندی. یکی اینکه منو بادیدن نقطه آبی رنگ خوشحال کردی و انگیزه دادی و برام در این مسیرتوحیدی که به سمت نعمت و ثروت در حرکتیم دست تکون دادی(واقعا سپاس) که سردمدار این مسیر استاد جان هستن که هر بار که تو فایل ها دست تکون میدن هم انگار با منن.

            یکی دیگه اینکه باور اینکه میشود کسب و کار شخصی خودمو داشته باشم(آخه این مسئله ایی هست که من باید حلش کنم و واقعا دنبال علاقه امم و ایجاد راهی هستم برای داشتن کسب و کار شخصی و رسیدن به استقلال مالی و …)

            یکی دیگه اینکه شما الگوی خوبی هستی برای خیلی از ما خانم های سایت و ازت سپاسگزارم که از خودت ردپای زیبایی گذاشتی. خوشحال میشم باز هم ردپاهاتو ببینم.(رفتم داستان هدایتت رو بخونم دیدم هنوز چیزی ننوشتید خوشحال میشم بیشتر و بیشتر با شما بانوی کارآفرین خودساخته موفق آشنا بشم.)

            ممنونم از خبرای خوب که دادی اینکه دیگه خبری از قسط و چک نیست.

            خبر اینکه اینکه درآمدت چند برابر شده.

            خبر اینکه باعث گسترش جهان شدی و کلی خانم خانه دار الان با کمک شما دارند خوب تر از قبل شون زندگی میکنند.

            خبر دیدن معجزه ها و حس کردن حضور خدا و هدایت های خدا تو زندگیت

            خبر اینکه مرجان عزیز در حال گسترش خودش و کسب و کار خودشه و این عالیه.

            واقعا تحسین تون میکنم و به افتخارتون با تمام قلب و عشقم دست میزنم و به وجودت افتخار میکنم. خیلی خوشحال شدم خیلی زیاد…

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
            • -
              مرجان گفته:
              مدت عضویت: 1215 روز

              سلام ودرود فهیمه عزیزم

              چقدر خوشحالم که باهمدیگه هم قدم وهم فرکانس هستیم که تونستیم تو این مسیر همدیگه را پیدا کنیم

              دوست خوبم. امروز تو ستاره قطبی از خداخواسته بودم با یک دوست عباس منشی صحبت کنم وپیام تو چقدر دلم را آرام کرد. اومدم جلسه دوم کشف قوانین را گوش بدن وتمرینش را انجام بدم خدابهم گفت برو تو سایت

              سورپرایز برات دارم

              فهیمه جااان همه ی ما دست خداهستیم برای انگیزه والگو وکمک به همدیگه.

              ما خواسته وناخواسته به گسترش جهان هستی کمک میکنیم وچه زیبا که با اراده واگاهانه باشه

              فهیمه جااان تضاد ها همیشه باعث کمک ورشد مامیشن. من با تضاد فقر روبه رو شدم ودرخواستم استقلال مالی بود. اون زمان قانون رانمیدونستم. ولی فقط میخواستم پول بسازم. خیاطی را یکم بلد بودم وهمیشه تجسم میکردم یه کارگاه تولیدی دارم. کارهای مختلفی کردم. گلدوزی. قلاب بافی. …اما طبع من بزرک بود. کار بزرگ میخواستم.

              تکاملم طی شد. اما معجزه وار. من یزدی هستم وکارم سرویس شاه نشین هست. اولین مشتریم. بهم کار یاد داد. چرخ قسطی خریدم واز اتاق خونم شروع کردم. بعد توی گاراژ خونه. کار که بیشتر شد چرخ دوم قسطی خریدم وبه شاگرد.

              شاید باورت نشه چهار تا چرخ با چهار تاشاگرد تو یه گاراژ سه درچهار. مدت شش سال

              کم کم کارگام را ساختم. کار بهتر وبهتر شد

              اما مرجان قصه ما مشرک شد. یادش رفت خدا کمکش کرده. کار رفت. اعتبار رفت. شاگرداش رفتن.

              ولی کم نیاورد. موند پاکارش

              اونموقع توبه کردم. ودوباره دست یاری خدا اومد. با استاد عرشیان فر آشنا شدم. 4سال با استاد بودم وخیلی پیشرفت کردم. کارم باز رونق گرفت. مشتری های جدید شاگردان جدید.

              دوست خوبی که عاشقانه دوستش دارم. چقدر کنارهم بزرگ شدیم. چقدر تجربه های زیبایی داشتیم واو دست خدا بود تو زندگیم

              باز تضاد

              تضاد بزرگی که اومد تا بزرگم کنه

              چقدر بخاطر اون تضاد با خودم جنگیدم. چقدر از خداکمک خواستم

              .بوووووم

              معجزه. اومدم تو فرکانس استاد عباس منش. یک سال وخورده ای میشه اینجام. تو این سایت الهی.

              چقدر پیشرفت کردم. چقدر حال دلم عالیه.

              چقدر احساس خوشبختی میکنم

              مشتری های عالی. مثل یه خانواده هستند برام.

              شاگردانی که هرکدومشون یه جور بهم محبت می‌کنند واز خانواده خودم به مراتب بهم نزدیکتر ند

              من عاشق کارم هستم. شاید باورت برات مشکل باشه ولی بیشتر روزها ساعت 8 میام کارگاه یدفعه نگاه میکنم وااای ساعت یک شده ومن اصلا نفهمیدم. خسته نشدم.

              فهیمه جااان برات باهمه وجودم دعا میکنم که حال دلت همیشه خدایی باشه.

              انشالله به زودی کار مورد علاقه ات راپیدا کنی.

              انشالله یه کارآفرین موفق باشی

              دوستت دارم

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    هرمز بالي پور گفته:
    مدت عضویت: 2935 روز

    به نام خداوندی که قوانین ثابتی دارد

    سلام استاد گلم و مریم بانو و دوستان عزیزم

    خدا رو بسیار سپاسگزارم که شرایطی را برای من مهیا کرد که بتوانم خیلی راحت و عزتمندانه به آگاهی های بی نظیر و گرانبهای این فایل عالی دسترسی داشته باشم و در مدار دیدن و شنیدن این مطالب ارزشمند قرار داد

    از وقتی که استاد شروع به صحبت کردن در مورد این شعر زیبا از خانم اعتصامی کردن تا آخر فایل مو به تنم سیخ شده بود که این شاعر گرانقدر چقدر شفاف و عالی داستان حضرت موسی و مادرش از یک طرف و از طرف دیگه داستان نمرود را برای ما به شکل شعر پر معنا و مفهوم بیان کردن و چقدر درس گرفتم امروز از این فایل و برای من بسیار تاثیر گزار بود

    و این گفته استاد را باید با طلا نوشت که هر چقدر بیشتر سپاسگزار خداوند باشیم وبیشتر در برابر درگاه خداوند متعال متواضع و فروتن باشیم خداوند نعمات بیشتری را وارد زندگی ما می کند و من خودم به شخصه از زمانی که با استاد و قوانین خدا آشنا شدم شبی نیست که بدون نوشتن ده مورد سپاسگزاری از خداوند بخوابم مگر اینکه در مسافرت باشم و یا دیر موقع به خونه برسم و اینکار را بالای شش سال هست که انجام میدم و نتیجه این سپاسگزاری های من چی شد ؟ باید در جواب بگم که آنچنان خداوند متعال زندگی مرا پر از ثروت و پیشرفت کرده که اگه بخوام اینجا بنویسم چند شبانه روز طول می کشه تا آنها را تک به تک بنویسم و به صورت کامل تشریح بکنم فقط چند تاش رو میگم

    درآمدم بالای هزار درصد افزایش داشته بهترین ویلا و چند تا ماشین و درآمد غیر فعال و گرفتن کار در یکی از معتبرترین کارخونه های کشور که خودم هم در خواب نمیدیدم و کلی نعمت های بیشمار دیگه ………

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 117 رای:
    • -
      علی بردبار گفته:
      مدت عضویت: 1870 روز

      دوست عزیزم، آقای بالی پور، سلام

      بسیار تحسینتان میکنم، ماشاالله به این نتایج عالی!

      این فوق العاده ست که فقط با همین تمرین اثرگذار و لذت بخش و آسان توانستید چنین نتایج عالی را کسب کنید.

      شما نمونه واضح ایمان و استمرار هستید و چیز فوق العاده ای را امروز به من گوشزد کردید.

      از شما بسیار بسیار ممنونم

      خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      محمد سوری گفته:
      مدت عضویت: 1711 روز

      سلام دوست عزیز

      جناب هرمز

      چند خط آخر کامنت شما باعث شد این کامنت را بنویسم. خیلی خوشحال شدم که پیشرفت مالی خیلی خوبی داشتید خدا رو شکر که انجماش دادید چون حداقلش اینه که منم بارها به خودم میگم ببین جناب بالی پور توانسته و انجامش داده ببین اونم مثل تو یک انسانه فقط تفاوت در افکاره پس باورهاتو درست کن

      خدا رو شکر میکنم که به سمت خواندن کامنت شما هدایت شدم

      خیلی از شما متشکرم که این انرژی را برای پیمودن ادامه ی مسیر به من و دیگر دوستان ارزانی کردید.

      با تشکر از شما دوست عزیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      مرجان گفته:
      مدت عضویت: 1215 روز

      سلام ودرود آقای بالی پور عزیز دوست وهمفرکانسی عزیزم

      بی نهایت از خواندن کامنتتون خوشحال شدم وشما راتحسین میکنم. انشالله روز به روز موفق تر بشوید.

      وعده ی خداوند حق است که با شکرگزاری شمارا می افزاید

      شما الگویی برای من شدید که با سپاسگزاری مداوم کارها به راحتی انجام میشه

      نعمت وثروت میاد

      افرین برشما.

      امیدوارم روز به روز ثروتمندتر معنوی تر سلامت تر باشید. ممنونم که کامنت گذاشتید وحال خوبتون رابا ما شریک شدید.

      واقعا به قول استاد وقتی موفق میشوی علاوه برخود باعث گسترش جهان میشوی. الگو میشوی. دست خدامیشوی برای موفقیت وانگیزه ی دیگران

      خدابه زندگیتون برکت بده

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    آذر عزیزی گفته:
    مدت عضویت: 1179 روز

    به نام خدای وهاب

    سلام میکنم به راهنمایان راه خدااستادهای عزیزم

    خدایا چی بگم که هر چی بگم نمی تونم این احساس خوبی که با شنیدن این فایل دارم رو بیان کنم فقط از وقتی این فایل رو دیدم دارم هر لحظه که تنها میشم اشک می ریزم.

    از وقتی که کامنتها رو هم خوندم مخصوصا کامنت خانم سپیده ی شهریاری رو دیگه رسما دیوانه شدم.

    خدایا اگه شب و روزتا آخر عمرم فقط سپاس گزارنعمتهایت باشم باز نمی تونم حق یک قسمت کوچک از این نعمت ها رو ادا کنم.

    چند روزی هست مرتب ورد زبانم شده خدایا هدایتم کن وبه درستداره هدایتم میکنه وتازه من یک. ذره از اون هدایت ها رو درک کردم.

    باید صدها بار این فایل رو شنید که بتونیم کمی از این فایل رو بفهمیم.

    استاد جان به لطف الله وکمک شما وکامنت های زیبای دوستان،دارم به خدا نزدیک تر میشم. به امید روزی که همه ی ما دلی لطیف و پر از نور خدا رو تجربه کتیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 42 رای:
  8. -
    فاطمه دبیری گفته:
    مدت عضویت: 1420 روز

    بنام الله یکتاویگانه

    سلام به استادتوحیدی وهمه دوستان

    خداروهزاران مرتبه شکرکه دراین سایت توحیدی هستم ودرمدارشنیدن این فایل توحیدی هستم

    سایت روبازکردم دیدم بک گرانداستادروگفتم خدایاشکرت فایل جدیدزدم دانلودبشه رفتم نشانه روزم دنبال کنم فایل تمرکزبرنکات مثبت قسمت6برام اومدچقدراین فایل دوست داشتم استادازداستان غذادادن آهویی بزغاله شون تعریف کردندکه متوجه این آگاهی شدم زمانی که ماتجسم خواسته هامون بتونیم انجام بدیم اون خواسته صددرصداتفاق میفته وقتی اون بزغاله دیده که غذاش اون بالاهست وزیریه چهارپایه سنگین ووسایل دیگه رفته واونوبرداشته خدایاشکرت بابت این آگاهی سپاسگزارم استادبابت اون فایل

    برگشتم به صفحه سایت وبک گراندفایل خودش کلی زیبایی داره برای تمرکزبرنکات مثبت اندام رویایی وزیبای استادعزیزم تیشرت قرمززیبایی که استادپوشیدین (مبارکتون باشه این اندام زیباورعنا)واین چمنهای سرسبزوزیبانمای زیبای دریاچه ونورخورشیدکه اشعه های خودش پخش کرده واین براونی قهوه ای بوردرمیان این رنگارنگی طبیعت خودنمایی میکنه خدایاشکرگزارتم بابت دیدن این زیبایی ها

    مریم عزیزم تحسین میکنمت که تکاملتوطی کردی وباشجاعت رانندگی میکنی چه جاده رویایی عجب بارونی خدایاشکرت بابت این همه نعمت وفراوونی

    مدتیه که تجسم میکنم توی یه جاده جنگلی ورویایی بارونم میزنه یه ماشین شاسی مشکی سواریم وداریم باخانواده میریم مسافرت ولذت تجربه میکنیم والان نشونه اش رودیدم خدایاشکرگزارتوهستم

    استادمن قبلااین شعرپروین اعتصامی درکتاب دخترم چهارم دبستان خونده بودم زمانی که توی درسهاش کمکش میکردم وبعضی ازبیت هاش متوجه نشدم وردشدم الان چقدرقشنگ وزیباشمامفهومش گفتین سپاسگزارشمااستادعزیزم هستم بابت این فایلهای توحیدی

    خدایاشکرت که هستی ومایه ی آرامش منی

    درپناه الله یکتاشادباشیدوسربلند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 35 رای:
  9. -
    حسن زنگنه گفته:
    مدت عضویت: 1405 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    استاد سلام به زیبای همان باران که نشان مان دادی و سلام به خاله مریم قشنگ زیبا

    استاد ممنونم ازت برای این فایل و میدونم این هدایت پرودگارم است که من هدایت کرد به این فایل این فایل قلب روح من صیقل داد چقدر از شنیدن این فایل درهای از احساس خوب آگاهی بر روی من باز شد از خدای خودم سپاگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم که دو عزیز از جنس زیبای از جنس قشنگی سر راه من قرار داد

    استاد چقدر ابن جمله دوست داشتم که خداوند به مادر موسی میگه ما موسی را بیشتر از تو دوست داریم این بهم احساس قدرت میدهد این احساس این به من میده کسی است که من بیشتر از خودم بیشتر از هر کسی در زندگیم بیشتر دوست داره و قدرت این داره من هدایت کنه قدرت ابن داره من خلق کن زندگی شرایط زیبای قرار بده که افراد و عزیزانی همچون استاد عزیزم و استاد عزیزم خاله مریم در زندگی من باشه و این جهان چقدر زیبای داره و ابن خدای من چقدر زیباست این چنین زیبای خلق کرد استاد ابن نوشته ای که من دارم می‌نویسم شما من نمیشناسی من تا به حالا ندیدی اما خدا جوری ابن دنیا با نظم نظام به وجود آورده کسی که تو آمریکا از زیبای صحبت می‌کنه از زیبای میگه من که تو ایران هستم میتونم ببینم بشنوم و درک کنم و در مداری قرار بگیریم که این مطالب درک کنم ابن جهان پر از شگفتی زیبایی ست این همه زیبای که در جهان وجود داره فقط صاحب حق خودش می‌دونه که خودش از ابن زیبای ها چقدر زیباتر است که جهان به این زیبای به ابن شگفتی خلق کرد قبلا که من در مدار نبود من در مسیر این آگاهی نبودم

    مثل همه مردم بلند میشدم کار انجام میدادم و زندگی سپری می‌شد و همیشه گله شکایت غر

    اما از زمانی که خداوند من هدایت کرد استادی و پیام رسانی برای ما فرستاد آره پیام رسان حتما نباید این که شما شکل خاص ظاهر خاص یا معجزه با نمی‌دونم دریا بشکافید تا من به کلام شما ایمان پیدا کنم شما قلب روح من را از سیاهی از از آلودگی پاک کردی من به منبع وصل کردی من با خودم با خدای خودم آشنا کردی من با نور با منبعی آشنا کردی که بوده فقط برای ذهن محدود من قابل درک نبود من نیفهیدم من متوجه نبودم که بابا قدرتی است انرژی است تو هر جور صداش میخوای بکنی صدا کن اما باقلبت درکش کن و شما ابن کار برای ما انجام دادی

    من چند وقت پیش به یک تضاد خیلی بدی بر خوردم تمام راه ها تمام شرایط همه همه چیز برای من بسته شده بود هیچ راهی نداشتم و ذهنم راه به هیچ جا نمیبرد شب بود رفتم تو پارک تو یک جای تاریک تنهایی نشینم و شروع کردم به صحبت کردن اولین کلامی که به زبان آوردم گفت من تسلیم امر تو هستم من تسلیم امر تو هستم و از هر خیری از تو به من برسه من فقیرم ساعت ها باهاش صحبت کردم استاد و نه ابن بشینم از مشکلات بگم نه به هیچ عنوان فقط داشتم از خدای خودم درخواست میکردم و کمک میخواستم و ذهنم فقط معطوف به ابن میکردم که قدرت خداست قدرت خداست بعد رفتم خونه بعد یک ساعت شروع به سپاگزاری کردم شروع کردم به نوشتن استاد به خدای خدا قسم به بزرگی عظمتش صدای درون من به من الهام شد به من گفت ما این تضاد هارو برای ابن به وجود میاریم که تو به خواست های برسی بیاد بیار آنچه در گذشت تو به تضاد بر خوردی و خدواند به تو از دل همان تضاد رحمت نعمت داد اصلا ابن به من الهام شد خدایا من از خودم بیخود شدم انگار دنیا به یک باره برای من از تاریکی به روشنایی روز تبدیل شد غرق در شادی شعف شدم انگار جواب تمام سوال ها تمام آنچه میخواستم به من داد بود نیروی در دلم زنده شد شجاعت قدرت در من بیدار. شد شروع کردم نوشتن هی می‌نوشتم هی ادامه میدادم بعد به هر تضادی من بر میخوردم قبلا بعد من یادم می افتاد آه آره من اون مشکل داشتم بعد اونجوری شد بعد حل شد استاد من از نظر حافظه بسیار حافظه قدرتمندی دارم یعنی میتونم بگم 10 سال پیش از من سوال بشه میتونم بگم چه روزی با می بودم ساعت چند چه کاری انجام دادم نمی‌دونم چرا ابن حافظه من آنقدر قوی بگذریم هر چی فکر میکردم می‌دیدم بابا این تضاد ها این اتفاقات هر چی بود برای من همه همه خیر بود من تا به حال تو زندگیم یادم نمیاد به مشکلی بر خورده باشم برای من بد بوده باشه حال با فرداش با شاید هم چندین ماه بعد بخاطر اون تضاد اون مشکل من به مسیر به جریانی هدایت شدم که برای من خیر بود خلاصه من اون شب تا صبح از خوشحالی خوابم نمی‌برد حالا حساب کن چند تا مشکل با هم جوری که اگر خدا کمک نمی‌کرد خدا میدونست چجوری شاید از پا در میمودم نه یک دونه چند تا همزمان خلاصه من هی می‌نوشتم تا ساعت می‌نوشتم بعد ذهن من بیشتر بیشتر داشت می‌پذیرفت بله درست تا جای که حتی نوشتن من چیزهای دیگه هم می‌نوشتم درک آگاهی من به کل تغییر کرد بود دیگه داشتم از خداوند برای این مشکلات برای این تضادها برای این اتفاقات داشتم سپاگزاری میکردم سپاگزاری میگفتم خدایا شکرت برای این مشکلات خدایا ممنونم ازت برای این تضادها ساعت فکر کنم نزدیک 6صبح بود خواب برد ساعت 10, از خواب بلند شدم اصلا انگار آدم دیگه شدم کس دیگه شدم بعد جالب استاد درون قلبم آرام شده بود دیگه نگران نبودم ترس نداشتم دیگه انگاری یک چیزی درون قلب من به من می‌گفت همه چیز درست میشه و واقعا هم این اتفاق رخ داد استاد همه ویر خودش درست میشد اون زنک میزد اون کار انجام میداد اصلا همه همه چیز درست میشد خدایا شکرت خدایا شکرت بعد از اون جریان این باور این قدرت درون من بیشتر بیشتر بیشتر میشد تا این فایل شما زحمت کشیدید واقعا این میگه نترس نگران نباش خدا بیشتر از تو موسی دوست داره من همین چند وقت پیش این به تمام معنا تجربه کردم البته آنقدر از ابن شرایط برای من رخ داد

    دوباره یادم سه سال پیش بود به خاطر یک تضاد یک چیزی در کسب کارم با یک شخصی بر خورده بودم خیلی عصبانی شده بودم یک شب بود با کلی بحث درگیری داشتیم صبح فرداش جمعه بود برای رفتم تو کارخانه گفتم بزار خودم تنهایی کار کنم هم از ذهنم بره ابن مسأله هم کاری که خیلی دوستش دارم و وقتی این مار انجام میدم همه چیز از ذهن من بیرون می‌ره صبح بود من رفتم دستگاه کمپرسور اسکرو باد که دوتا مخزن داشت یمی پانصد یکی هزار لیتری روشن کنم و پر بشه این دستگاه در هر دقیقه 10بار باد میدهد استاد زمانی که داشتم دستگاه روشن میکردم صدای به من الهام شد بهم گفت روشن کن برو جلو در در هم باز بزار با همین صدا من هم بخاطر شب قبلش اصلا تو حال خودم نبودم اما هر وقت الهامی به من میشه سریع انجام میدم تو کسری از ثانیه چون ابن الهامات آنقدر قدرتش زیاد احساس من تغییر می‌کنه اصلا خود به خود انجام میدم مقاومت نمیکنم با مقاومتی نمتونم بکنم خلاصه انجام دادم بعد رفتم در سوله باز کردم فاصله در تا دستگاه پنجاه متر بود بعد تلفن من زنگ خورد دوباره با یک شخصی درباره شب گذشت زنگ زد بود شروع کردم صبحت کردن بعد سه یا چهار دقیقه کمتر نفهمیدم چی شد فقط سالن پر از غبار شد نفعیدم همه جا گرد خاک گرفت تنها کاری کردم برق اصلی کنار بود زدم رفت بیرون نشستم بعد دیدم همسایه های مه داشتم بدو بدو به سمت من میامدن آب میدادن به من زمان کرونا بود من نمی‌خواستم بخورم میترسیدم دهنی باشه بعد به زور بهم میدادن بعد از یک ربع بیست دقیقه کلی آدم جمع شده بود رفتم برق زدم هوا کش روش کردم گرد غبار رفته بود بیرون بعد صحنه که دیدم مخزن هزار لیتری هوا 600 کیلو وزن داشت عین یک کاغذ رو زمین پخش شده بود دیوار شیش متری 20سانت بخاطر فشار هوا جابجا شده بود بیست سانت تمام شیشه های سالن خورد شده بود اگر خدا هدایتم نمیکرد اگر الهام خدا انجام نمی‌دادم در هم باز نمیکردم اون فشار هوا در سوله پنج متر ارتفاع می‌کند از جاش این صحنه دیدم بعد متوجه شدم که اون الهام برای چی بود نشسته بودم داشتم می‌خندیدم میگفتم خدایا تو چقدر مهربانی تو چقدر مهربانی من اینجوری از خطر آگاهم کردی خدایا سپاگزارم بعد همسایه میمودن تو میدیدن من میخندم میگفتن موج انفجار گرفتش بخاطر همین شوک شد داره می‌خنده داشتم می‌شنیدم اما آنقدر آنقدر محو هدایت خدا بودم داشتم خدارو شکر میکردم چجوری من هدایت کرد که اصلا برام مهم نبود چی شده چقدر خسارت زده چه اتفاقی افتاد برام مهم نبود بعد همسایه ها زنگ زد بودن خونه گفت بودن اینجوری شده اومدن دیدن من میخندم هی میگفتن بیا بریم عکس بنداز از سرت فکر میکردم مغز تکون خورد حالا با اینکه من جلوی در بودم چقدر ترکش فلزات من رد کرد بود افتاد بود تو خیابان هم هیچ کدامش که ای غباری غباری روی صورت من نشسته بود هر وقت توی یک مسأله یک شرایطی به ظاهر بد بر میخورم ابن همیشه بهش فکر میکنم میگم خدای که من آگاه کرد از خطر حتی غباری روی صورت من نشست این خدا تو تمام عرصه زندگی من من هدایت می‌کنه من از معرض خطر جانی هدایت کرد کجای پسر به چی فکر می‌کنی به خودم میگم تا این چند وقت پیش که دوباره مسله دیگه برام پیش اومد اصلا بادر من ذهنیت من تغییر داد الان هر اتفاقی میفته که مثلا ظاهر بد میشه میگم آهان این چیه حسن این تضاد تضاد برای چی اومده میگم خیر برکت نمعت میگم از کجا اومده از جانب شخص خدا بعد شکر میکنم چند روز پیش برای کارمان از یک شرکت نمد می‌خریدم بعد به یک سری مشکلات بر خوردیم دیگه باهاشون کار نکریدم بعد دوباره این باور که هر تضادی یک خیریتی است تو ذهنم دوباره مرور میکردم استاد فکنم. دو روز بعد یکی از دوستان زنگ زد تو راستی از من نمد میخواستی حالا من به این اصلا نگفتم بود داشتم با تلفن با یکی از دوستام صحبت میکردم به اون می‌گفتم چون حوضه فعالیت اون بود بعد خدا چجوری تو دل این این فکر انداخت بود که من نمد می‌خوام بعد جای رفت بود تو اصفهان هدایتی خدا هدایتش کرد بود بود و برای من نمد پیدا کرد بود آنقدر راحت این اتفاق افتاد بعد همان شرکت به من نمد میداد یک محصول جدید تولید کرده بودن گفت آقا زنگنه ابن محصول هم تولید کردیم اگر مشتری داری بهت بدم بفروش اصلا درهای نعمت دیگه به همین راحتی برای من باز شد خدایا شکرت خدایا شکرت

    اما بعضی وقت ها فراموش میکنم یادم میره زمانی که همه چیز خوب است یادم میره من کسی دارم که هر روز باید ازش ممنونم باشم برای جسم سلامتی برای تم سالم خانواده شغل بیزنس چیزهای که دارم ابن همه نعمت که در زندگی من در جریان است برای این بینهایت باید ازش سپاگزار باشم هر روز شکر کنم یک استادی دارم اسمش عباسمنش است عاشقانه داره به ما یاد میدهد چجوری بنده خوبی باشم برای تو ابن همه اساطیر طلاب نمی‌دونم فیلسوف اینای که ادعا دارند ما فعلانیم ما بهمانیم اومده به من داره یاد میده شرک نداشته باشم مادر من که خیلی خیلی مذهبی است سل عاشورا به قول خودش خندبن حرام می‌دونه نمیدونه دقیقا شرک چیه حالا خورده نمی‌گیرم اما خدایا تو من هدایت کردی تو من به مسیر درست تو من به کسی به شخصی هدایت کردی میگه به غیر خدا رو هیچ کس حساب باز نکن اگر باز کردی دهنت آسفالت بله من دهنم آسفالت شد چرا چون شرک داشتم آدمی تو زندگی خودم بزرگش کردم آدمی تو زندگی خودم قدرت بهش دادم ابن فعلانی با فعلانی در رابطه است این خیلی قدرت داره چنان چک لگد خوردم چنان خوردم فهمیدم قدرت خداست مطلق خداست اینا کی هستن اینا چیکارن و چقدر شرایط زندگی من تغییر کرد هر جا رو خدا حساب باز کردم بهم عزت داد اعتبار داد پول داد نعمت داد هر جا شرک داشتم سرویس شدم چرا چون رفتم رو آدمها حساب باز کردم

    یادم زمانی که میخواستم مغازه بزنم یکی از آرزوهای بزرگم بود همه به من میگفتن ابن کار نکن تو پشتبان نداری تو سرمایه نداری بمی از عزیزانم برادر بزرگترم اومد بهم گفت که جای پدرم است و حق پدری به گردنم داره و احترام زیادی براش قائل هستم گفت اگر بری چکت برگشت بخوره من نمیام درست کنم برات بعد برگشت گفتم خان داداش گرفتم چکم برگشت خورد مدیون زن بچه هاتی حتی یک قدم برای من برداری حتی زنگ بزنی بعد گفتم من تیکم به خداست اون خودش می‌دونه هدایت می‌کنه و من مبلغ یک میلیارد هفتصد میلیون چک برگشت خورد به خدای خدا حتی به خانواده به هیچ کس نگفتم من این مشکل برام پیش اومده هنوزم نگفتم چون من رو خدا حساب باز کرد بودم و آنقدر راحت من هدایت کرد در زمانی که بدهی داشتم حتی نه از اعتبار کم شد بلکه عزت احترام بیشتری هم بدست آوردن گفتن ابن که پول مارو پس داد خیلی هاشون با من بیشتر از قبل کار میکردن تازه جنس میدادن بعد خودم رنگ میزدم میگفتم بابا حسابم زیاد شد بیا حساب کتاب کنیم بیشتر نشه زنگ میزدم خودم می‌گفتن باش حالا میام کی زمانی که من تمام بدهی هارو دادم زمانی که اون اتفاقات برام رخ داد استاد آنقدر حرف دارم بزنم آنقدر شرک داشتم کتک خوردم از ابن جهان هر جا هرجا روی خودش حساب باز کردم تو ناز نعمت احترام من به مقصد رسانده من را خیلی دارم احساساتی میشم آخ من خودم که هیچ نسل آینده من صبخ تا شب سپاگزاری کنه بازم یک دهم نعمت خدارو نمیتونم شکر بجا بیارم من یک همچین خدای دارم فراموش میکنم خدایا سپاگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم شکرت خدایا ممنونم ازت سپاسگزارم بینهایت سپاسگزارم استاپ ازت ممنونم ازت بینهایت ازت سپاگزارم برای این شعر برای ابن فایل که عرضه کردی ازت ممنونم اصلا تمام تلاش خودم دارم میکنم به دستاوردهای بزرگی برسم که خیلی رسیدم بهش واقعا کارهای بزرگی انجام دادم و افتخارم این من شاگرد استاد عباسمنش هستم به خودم می بالم که شاگردات هستم البته اگر من به شاگردی قبول کنی اگر هم قبول نکنی بازم میگم میخواد چیزی به من یاد بهم بده لی صبرانه منتظر لحظه ای هستم که ویدیو تصویری برات از دستاوردهام بفرستم تا ببینی چه شاگردی تربیت کردی دوستان دارم همه شما همه خاله مریم عزیزم که خیلی زحمت می‌کشه ازتون ممنونم

    شما رو به عزیزم که صاحب و فرمانروایی زمین آسمان است میسپارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 40 رای:
    • -
      جواد صنمی گفته:
      مدت عضویت: 1955 روز

      خدایا شکرت

      خدایا شکرت

      خدایا شکرت که دوستمون داری هممون رو

      سلام برادر عزیزم

      سلام حسن جانم

      سلام ای دوست خوبم

      اگر هزاران بار هم خداروشکر کنم باز هم‌کمه

      تحسینت میکنم حسن عزیز

      چقدر از خواندن کامنتت لذت بردم و اشک ریختم

      اونجایی که نوشته بودی خدا بهت گفته که درب رو باز بذار و بعد اون اتفاق افتاد برات و شما داشتی میخندیدی از لطفی که خدا بهت داشته و کمکمت کرده و زنده نگهت داشته و بهت الهام کرده

      به شدت منتظر دیدن فایل نتایج خوبت هستم حسن عزیز بهت تبریک میگم

      امیدوارم قلبت و قلبمون باز بشه از سپاسگزاری های عمیق و شادی فراوان

      به امید الله مهربان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        حسن زنگنه گفته:
        مدت عضویت: 1405 روز

        سلام به عزیز دلم آقا جواد ممنونم ازت سپاسگزارم ازت بابت لطف مهربانیت ممنونم که آنقدر با عشق برام کامنت گذاشتی ممنونم امیدوارم شما و همه عزیزان همه راه استاد به نتایج عالی برسند به خدای احد واحد آنقدر حالم خوب از زمانی که استاد ابن فایل گذاشت تمام وجودم پر از شادمانی شده و یاد ابن اتفاق افتاد ممنونم آقا جواد ممنونم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    رها گفته:
    مدت عضویت: 2017 روز

    سلام به استاد عزیز، راهنمای مسیر زندگی ام

    سلام به مریم جان

    سلام به دوستان

    سال ها پیش که تدریس رو شروع کرده بودم، آموزگارسال چهارم دبستان بودم و این شعر که اسمش لطف حق بود رو در کتاب فارسی داشتیم…

    من این درس رو یاد بچه ها دادم، معنی کردم و نمره میدادم… اما معنای اینچنین توحیدی رو درک نکرده بودم

    در دلم توحید رو به معنای واقعی نمیدونستم، دم از خدا میزدم اما شرک های مخفی زیادی داشتم و تازه دارم میفهمم که چه جاهایی که حتی ذهنم خطور نمیکرد، مشرک بودم و چه رفتارهایی که اصلا بهشون توجه نمیکردم و ریشه شرک داشت، چه حساب های اشتباهی روی دیگران باز شد و درهای رحمت خدا رابه رویم بست

    چه بزرگ نمایی هایی که از مردم داشتم و خدا را کوچک شمردم

    چه امیدهایی که به دیگران بستم و ناامید میشدم

    چه انتظار هایی که برای اتفاق ها کشیدم و نگران بودم، حال انکه خدا بهترش را برایم میخواست

    اما خدا باز هم لطفش را دریغ نکرد، مرا دوباره با خودش آشنا کرد، تا فرصت زندگی سالم و آرام و توحیدی را تجربه کنم.

    خداروشکر که به مسیری که استاد راهنمایی میکنه هدایت شدم، و الان خیلی از شرک ها رو شناسایی کردم، البته که کاملا برطرف نشدن و نیاز به کار داره، اما همین که آگاهی دارم و یه حسی از درون میگه این جا داری شرک میورزی، مراقب باش، قدرتو نده دست دیگران، به خدا پناه ببر و…. این افکار واقعا منو خیلی جاها نجات میده و هر بار که از پس شرک های خفی در درونم برمیام، انگار یک قدم به خدا نزدیکتر میشم.

    ما به دریا حکم طوفان میدهیم….

    همه چیز دست خداست…

    انگار هر چی میرم سمت خدا.. روحم آماده پذیرش اگاهی های بیشتر میشه

    انگار دارم روحمو پاک میکنم از شرک….

    (استاد سپاسگزارم که معلمی چون شما رو دارم)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 37 رای: