اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام استاد عزیزم ،امشب به طور رندوم یه ویدیو رو زدم واین پیام اومد امروز تولد دخترم بود ،که این ویدیو راجب مادر موسی وحس اون به فرزندشه،خداروشکر میکنم که توی این مسیرم وبدون اینکه دخترم که 15سالشه به این مسیر مجبور کنم هرروز شاهد وناظر تحولات من توزندگی هست،من قبلاً خیلی نگران اینده ورفتاراش بودم ولی امروز والان که این صفحه رو مینویسم توکل کردم به خدا وبرای هدایتش همیشه دعا میکنم ،جالبه دیشب که داشتیم باهم درساشو مرور میکرد برام یهو یه پیام اومد به گوشیش گفت از طرف خداست گفتم چطور گفت توی یه چنل عضوم که پیام از خدااومده گفتم چیه پیام وقتی پیامو خوند موهای تنم سیخ شد،گفت خدا میگه من منتظر توهستم تو دنبال کی میگردی؟؟؟انقدر دلم اروم شد اینکه خدا اینجوری هوای همه ما وبچه هامونو داره ،همه چیز در سیطره قدرت پرورگاره ،گفتم خوش ب حالت که خدا انقد دوستت داره ،وقتی دخترم حرف میزنه حس میکنم ده سال جلوتر ازسنش میفهمه همیشه برای هدایتش به خدا توکل کردم امروز یک روز عالی بود وبی نظیر خواستم تجربه مو به عنوان مادری که تو مسیره وتوکل به خدا داره بگم خدا همیشه هوای بچه های مارو داره کافیه وظایف خودتو بدونی،آگاهی وتجربه بدی ،توکل کنی به خدا وبار ها رو به خدا بسپار منظورم از بار نگرانی واینده وترسها نه وظایف خودمونو،من خیلی خوشحالم که اینجا هستم ومادری متوکل واگاه هستم واز خدا برای فرزندم بهترینها رو میخام برای همه دوستان گلم واستاد عشقم ️
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و دوستان همفرکانسی
عجب فایلی ، عجب موضوعی ؛ چندین بار اشک تو چشام جمع شد و واقعا لذت بردم ؛
مرسی استاد جان از انتخاب این موضوع و این شعر ، دم پروین گرم که چقدر دقیق و قشنگ توی این شعر خدا رو به تصویر کشید ؛
چقدر مرور شد توی ذهنم جاهایی که قدرت رو از خدا گرفتم و به غیر از خدا دادم ، که واقعا چیزی بجز ترس و حس بد نتیجش نبود ؛
همین چند روز پیش ، من چون توی یوتوب فعالیت میکنم ، بشدت قدرت رو داده بودم به قوانین و الگوریتم یوتوب که اون برام کاری کنه که کانالم رشد کنه ، اصلا اونجور که میخواستم پیش نرفت ، ولی از وقتی توحید و قدرت خدا رو آوردم توی کار ، به خدا توی تایم خیلی کوتاه خدا کارشو کرد و بهم ثابت کرد که قدرت برتر منم ، نه اون قوانین و الگوریتم یوتوب ؛
چقدر آدم زود فراموش میکنه که همه کاره خداست ، استاد همونجور که اشاره هم کردید خدا تو آیه 12 سوره یونس میگه :
هنگامی که به انسان زیان (و ناراحتی) رسد، ما را (در هر حال:) در حالی که به پهلو خوابیده، یا نشسته، یا ایستاده است، میخواند؛ امّا هنگامی که ناراحتی را از او برطرف ساختیم، چنان میرود که گویی هرگز ما را برای حل مشکلی که به او رسیده بود، نخوانده است! این گونه برای اسرافکاران، اعمالشان زینت داده شده است (که زشتی این عمل را درک نمیکنند)
واقعا آدم خجالت میکشه از خودش و اینهمه کفر و ناسپاسی و شرکی که به خدای خودش داره ؛
همیشه تجربه کردیم توی بدترین روزا که هیچکس از دستش کاری ساخته نبود ، رفتیم پیش خدا و ازش کمک خواستیم ، اونم بی منت و با عشششق جوابمون رو داد ، ولی باز هم دو روز بعد یادمون رفت باید از کی کمک بخوایم و درِ خونه ی کی رو بزنیم ؛
بازم ازت ممنونم استاد عزیزم که توحید رو بما بیشتر و بیشتر گوشزد میکنی ؛ خداقوت
به اللهی که میپرستم5ثانیه نشددیدم یک دخترخانومی اومدتوماشبن نشست بعدمن تعجب کردم وازش پرسیدم شماکاری داشتین جانم؟؟ گفت بریم من تاکسی گرفتم گفتم من راننده تاکسی نیستم بعدش اون خانم عذرخواهی کردوازماشین رفت بیرون
اونجایک تلنگربهم خوردوگفتم خدایاچقدرتوحواست بهم هست چقدربهم میگی تغییرکن ولی من گوش نمیکنم ومیدونم اگه تغییرنکنم جهان مجبورم میکنه که تغییرکنم وچقدرخدادندماروداره هدایت میکنه وکمکمون میگه که اسون بشیم برای اسونی هانه این که به سختی بیفتیم اماخودمون گوش نمیکتیم
امروز دلم میخواست یه کم بیشتر غرق بشم تو حال و هوای توحیدی بودن، دلم میخواست بیشتر باهاش حرف بزنم وبیشتر ازش بشنوم، دلم میخواست از خودم وافکارم رها بشم، افکاری که مدام در حال تغییرند، ومن هی باید سعی کنم مراقبشون باشم…
این در حالی هست که اینجا تو ایران، تو گیلان تورشت، من توی خونه ی خودم ، توی اتاق خواب دوست داشتنی ام روبروی پنجره ای که وسط مرداد ماه وسط چله ی تابستون بازه به سمت باران بی نظیری که شبیه همین بارانی هست که توی این فایل داره میباره!!!!!
الله اکبر از این باران که تودل تابستون اینجوری میباره وبوی خاک بارون خورده ادم رو مست میکنه، واین در حالی هست که کل کشور اعلام کردند امروز وفردا به خاطر شدت گرما وبالا بودن دما بهتره از خونه بیرون نیاین!!!
من تا همین دو ساعت قبل ،در حالی نشسته بودم وداشتم قبل دیدن این فایل به پنجره نگاه میکردم که افکارم به هم پیچیده بود!!
هی میگفتم چقد بده محرم وصفر، کار وکاسبی ما آرایشگرها هم خوابیده، همش خونه هستم مشتری خبری نیست، چقدر پاشم خونه رو تمیز کنم ، چقدر برم قدم بزنم یا ورزش کنم؟ چقدر برم بیرون تو دل طبیعت وبرگردم خونه؟ چقدر دراز بکشم رو تخت و فیلم ببینم، چقدر برم تو سایت و فایل ببینم و کامنت بخونم وکامنت بذارم ؟؟؟؟؟
آره فکرم داشت اینارو میگفت که اومدم قسمت فایلهای دانلودی، از خدا خواستم از فایلهای توحید در عمل یه دونه اش رو برام انتخاب کنه، این فایل رو انتخاب کرد پلی کردم شروع کردم به گوش دادن، دراز کشیدم رو تختم وداشتم از پنجره اسمون رو نگاه میکردم از بارون خبری نبود و هوا گرم بود!!
وسطهای فایل خوابم برد، بعد یه نیم ساعتی بیدار شدم دیدم بارون قشنگی داره میباره وصدای استاد میاد که داره میگه یه پشه جون نمرود رو گرفت!!!
روز من تبدیل شد به دو بخش!!!
یه بخش قبل تصمیم گرفتن برای اینکه از دست اون افکار فرار کنم ویه بخش به اینکه تصمیم گرفتم بیام برای اون افکار جایگزین پیدا کنم با گوش دادن به یه فایل توحیدی!!!
چقدر حالم بهتر شد، ودیدم نسبت به اون افکار عوض شد وانگار خداوند به افکارم برکت داد یعنی از شکل منفی به مثبت تبدیل شدند…
دیدم چقدر خوشبختم که توی کشور خودم توی استان خودم توی شهر خودم توی خونه ی خودم توی اتاق خودم دراز کشیدم رو به پنجره ای که بازه به سمت بارون ، صحیح وسالم، مسرم کنارمه،به اندازه ی نیازم پول توحسابم هست، حالا خوبه ایام محرم وصفر هست ونیاز نیست هر روز برم سالن و وقت بیشتری دارم روی خودم کار کنم، بیشتر ورزش کنم، بیشتر برم به طبیعت، بیشتر بخوابم بدون اینکه تایم بگیرم، بیشتر به خونه برسم، بیشتر تو سایت باشم و روی خودم کار کنم….
چون من تصمیم گرفتم که افکارم تغییر کنه این اتفاق افتاد اگر تصمیم نمی گرفتم بدون شک امروز نشخوار افکار منفی داشتم تا شب….
میخوام بگم جهان وجهانیان دارند مسیر خودشون رو میرند، هممون داریم میریم، باید بریم، جهان هر لحظه در مدار خودش داره پیش میره، جای استپ نداره، در جا زدنی در کار نیست، باید بری، باید سعی کنی به سمت جلو بری، وگرنه زیر چرخ دنده های جهان له میشی!!!
بهانه ها، ناامیدی ها، درجا زدن ها، چه کنم چه کنم ها بلاخره نابودت میکنه…وکسی هم نمی تونه بهت کمک کنه چون تو یه طرح الهی داری که باید انجامش بدی اومدی که انجامش بدی اونم به درستی تا در جایگاه درست باشی همیشه، واین فقط وفقط کار خودته نه هیچکس دیگه….
موسی انتخاب شده بود وطرح الهی زندگیش این بود که اون مسیر رو از سر بگذرونه، ومادر موسی باید موسی رو میذاشت توسبد ورها میکرد توی رود،معلومه ترسید معلومه نمی خواست انجامش بده، ولی همون نیرویی که میخواست این کار انجام بشه هدایتش کرد قلبشو اروم کرد و کمکش کرد که انجامش بده، مادر موسی با همه ی ترسی که داشت انجامش داد و نتیجه بدون شک براش دلپذیر شد!! فرزندش در بهترین شرایط به آغوش خودش برگشت و بزرگ شد!!
این نتیجه برای مادر موسی مهر تاییدی شد برای اینکه ببینه خداوند محافظ ونگهدار و صاحب اختیار وهمه ی کاری خودش وزندگیشه و بهترینهارو برای خودش وفرزندش میخواد…
اماااا آیا منه مینا اینکارو میکنم همیشه؟؟؟
وقتی میشینم نگاه می کنم به گذشته می بینم که طرح الهی زندگی من مثل روز روشن بوده وهست، هر جا من گفتم می تونم بلدم یا ترسیدم و به سختی انجامش دادم اونجاها اصلا نه توکلی بود و نه سپردنی و خب نتیجه هم در اکثر مواقع خیلی بد و نادلخواه از آب در اومد…
و هر جا که تسلیم بودم حالا یا از روی عجز واجبار یا با ایمان وتوکل واقعی نتایج شگفت انگیز شد!!
ولی خیلی پیش اومده که من یه جاهایی تو زندگیم تو موقعییت های مشابه قرار گرفتم ولی باز شک وتردید اومده سراغم، باز ترسیدم، باز رو کله ی پوک خودم حساب باز کردم، خواستم برم انجامش بدم یه کم جلو رفتم اما نتونستم ،جوریکه انگار دیگه تمام وجودم قفل شد و نمی تونستم قدم از قدم بردارم، بعد یه دفعه یادم افتاد که اصلا قرار نبوده ونیست تنهایی انجامش بدم اصلا خدای من اینو هیچوقت ازم نخواسته وهیچوقت منو تنها رها نکرده، همون موقعه سریع گفتم من نمی تونم من بلدنیستم در توان من نیست دیگه نمیخوام مثل گذشته گند بزنم بیا دوتایی انجامش بدیم و خدا اومده و باهم انجامش دادیم، منتهی ما یادمون میره این موضوع رو، حتی اگر هزار بار دیگه تو شرایط سخت قرار بگیریم بازم اولش می ترسیم و شک میاد سراغمون، واین طبیعیه، ولی اگه تو همون حال بمونیم اگر خودمون رو از دست نجواها نجات ندیم اگر سعی نکنیم لطف ورحمت خداوند رو بیاد بیاریم شکستمون حتمی هست!!
اینجوری میشه که اول نجواها میان سراغت( صدای شیطان) بهت وعده ی فقر وبدبختی میده، بهت ترس تنها شدن وبی کسی میده، بهت حس ناکافی بودن میده، بهت حس کمبود واحساس گناه میده و کم کم از همه جا ناامیدت میکنه حتی از لطف ورحمت خداوند، یه ساعت منفی نگریت میشه چند ساعت بعد میشه یکی دو روز وبعد همینطور میبردت تا برسی به جایی که می بینی شدی یه ادم ترسوی افسرده و بی حال وحوصله که شدی مثل 98 درصد مردم جامعه داری اخبار می بینی، داری تو فضای مجازی ول میچرخی، حوصله نداری به کار وزندگیت برسی، همش داری غر میزنی و گله میکنی تازه نشستی پای حرفهای پوج وبی سروته ادمهایی که هیچ برنامه ای برای زندگیشون ندارند وهمینطور بی هدف فقط دارند روزشون رو شب میکنند وشبشون رو صبح!!! واین یعنی تو دیگه تومسیر درست نیستی…..
خدارو صدهزار مرتبه شکر که مارو هدایت کرد به آشنایی با شما استاد قشنگم واین اگاهیهای ناب که مثل باران الهی مثل رود جاری وساری در دسترسمون هست، برای ماها که تواین مسیر هستیم وقوانین رو بلدیم توشرایط سخت که نجواها میان سراعمون فقط کافیه گوشیمون رو برداریم بیایم وارد سایت بشیم روی یه فایل کلیک کنیم و ببینیم وبشنویم، بعدش به صورت خودکار در عرض چند دقیقه وچند ساعت می بینیم که از اون نجواها واون فضای مسموم ذهنی چقدر فاصله گرفتیم..
دقیقا مثل راننده ای که پشت فرمون یه لحظه خوابش میگیره می پیچه توخاکی، بعدش یه سرعت گیر باعث میشه خوابش بپره وبرگرده به مسیر وبه راهش ادامه بده….
واین نشون میده که تغییر دیدگاه، چقدر می تونه کمک کننده باشه روی کنترل ذهن…
الهی هزاران بار شکر الله مهربان به خاطر این نعما بزرگش، وجود شما استاد عزیزم واگاهیهاتون توی زندگی تک تک ما، بدون شک طرح الهی زندگی شما همین بوده وهست، که قوانین جهان هستی رو درک کنید بفهمیدش بهش عمل کنید نتیجه بگیریدوباعشق وبه شیوه ای دلچسب و آسان به کسایی که دنبال درک جهان هستند وشناخت خودشون وخداوند بیاموزید…
من همیشه عاشق داستانهای قرآنی بودم از بچگیم ولی همیشه در حد داستان بود برام ومیگفتم اینها فقط مربوط به پیامبران الهی هست ولی از وقتی شما این داستانها رو برامون شرح دادید تفسیر کردید مثال زدید باورم اینه که این داستانها برای من درس زندگیه، درس رسیدن به خوشبختی در دنیا وآخرته، اینکه بیاموزم چطور بهش برسم، خداوند دقیقا با هر کلامش در کتابش خیلی واضح وروشن این درس رو بهمون میده….
چی از این زیباتر وقشنگنتر؟؟
ان شالله که خداوند توفیق بده هر لحظه در این مسیر ثابت قدم باشیم
منم خوشحال شدم بانو که برام کامنت گذاشتید و از حستون گفتید خدا شما وعزیز دلتون رو حفظ کنه در پناه امنش هر لحظه وهمیشه…
منم ذوق میکنم وقتی کامنت میخونم می بینم گاهی بچه ها میگن تو رشت یا گیلان هستند، میدونید حس خوبیه که آدم می بینه وقتی خودش به مسیر درستی هدایت شده حالا هرچند کم ولی اندازه خودش به شناخت خداوند وقوانینش رسیده دوست داره خانوادش همسایه اش همشرهیهاش هم وطنش و کل مردم جهان مسیریاین چنین پاک ومطهر وصاف و دل انگیز و زیبا رو پیدا کنند و تواین مسیر صراط مستقیم باشند…
ان شالله که به لطف الله هر روز وهرشب، تا اخر عمر تک تک مادر مسیری که بهترین مسیر هست برای رسیدن به سعادت دنیا واخرت ثابت قدم باشیم هرلحظه وهمیشه…
وان شالله خدا استاد عزیزمون ومریم جان رو برامون حفظ کنه، آمین
بسیار ازتون سپاس گزارم بابت این فایل های بینظیری که میذارید
خیلی به دلم نشست و اشک شوق ریختم این روزها خیلی با خدای قشنگم عشقبازی میکنم وحضورش رو تو قلبم احساس میکنم از وقتی که رابطم با خدا بهتر شده زندگیم رنگ وبوی دیگه ای گرفته و ظرفم بزرگتر شده برای دریافت نعمت های بی انتهاش خدایاشکرت
این همه نعمت وبرکت وسلامتی وعشق بهم داده که واقعا نمیدونم چه جوری سپاس گزار خداوندم باشم وقتی که بهش فکرمیکنم وقتی که اسمش رو میشنوم احساس آرامش بهم دست میده وقتی بهش فکر میکنم حالم دگرگون میشه
یه وقتایی که دلم میخواد خدارو بغل کنم خودم رو محکم بغل میکنم چون میدونم که در وجودم ودر قلب منه
چه احساسی قشنگ تر از این که به قدرت بینهایت وصلی و او همیشه هواتو داره ومراقبته
واقعا از خداوند میخوام که ایمان و توکلم رو به خودش بیشتر کنه
دلم میخواد فقط وابسته ی خدا باشم
خدایا همیشه زبانم رو به سپاس گزاری خودت جاری بساز وهمیشه یادت خودت رو درقلبم زنده نگه دار آمین
روح خانم پروین اعتصامی شاد بابت گفتن این شعر توحیدی وزیبا ودلنشین
سلام به استاد و خانم شایسته عزیز در این سفر و فایل زیبا
چقدر فایل فوقالعاده ای شد خدایا شکرت. یه جاهایی از فایل اشک تو چشمام جمع شد. استاد چقدر خوب هدایت میشید به این شعر ها و داستان های زیبا چقدر خوب درک میکنید و چقدر خوب توضیح میدید و برای ما ساده و قابل فهمش میکنید. ازتون سپاسگزارم استاد عزیز.
خیلی آگاهی ها و درس ها تو این فایل بود از اون فایل هاییه که باید زیاد گوشش کنی. یه یادآوری زیبا برای اینکه قدرت خداوند رو یادمون بیاره،توانا بودنش رو و دانایی که از همه چیز خبر داره.در طول فایل همش به خودم میگفتم که ببین خدا چه کارهایی رو انجام داده،چقدر دقیقه و کیسه که به وعده هاش وفا میکنه و چیزی رو از قلم نمیندازه. بعضی وقتا میشه که یه چیزی پیش میاد و من هنوزم یه ذره ذهنم میره سراغ چیشد؟مگه چیکار کردم؟و ناراحت میشم انگار که خدا میگه آخه ناراحت شدی؟چی میخوای تا بهت بدم؟ حواسم نبود. هنوزم یه زره این نگاه انسانی بودن خداوند در من هست و بعضی وقتا از رفتارم میفهمم که 《شاید خدا یادش رفته 》این نوع باورها هنوزم باهام هستن و اگه حواسم نباشه و رو خودم کار نکنم خودشون رو نشون میدن.
ولی تو این داستان چقدر خوب این قانون 《در زمان و مکان مناسب》توضیح داده شده. چقدر مادر موسی در زمان مناسبی بچه رو به آب انداخت با ترس هایی که داشت ولی تسلیم نشد و اعتماد کرد و جواب اعتمادش رو گرفت. خواهرشم در زمان مناسبی حاضر شد و این اتفاقات باعث شدن که دوباره موسی برگرده به آغوش مادرش و امنیتش هم تضمین بشه از طریق همون شخصی که قرار بود قاتلش باشه.سیتستم درست، چرخش، عدالت،هماهنگی چقدر خوب و دقیق اینجا خودشو نشون میده و همه اینا نتیجه همون اعتماده س نتیجه سپردن و رها کردنه. همش دارم به خودم میگم که همون خدایی که اینکارارو کرده،همون خدایی که مسیر رو برای موسی هموار کرد و امن نگهش داشت تورو هم امن نگه میداره و حواسش هست و کارهای تورم انجام میده بشرطی که بهش باور داشته باشی، بشرط پاکی دلها.
در مورد سپاسگزاری که خداوند واقعا انقدر به ما لطف داشته که اگر دقیق بشیم نمیتونیم حتی بشماریم. من خودم الان کلی نعمت در زندگیم هست که یه زمانی آرزوم بودن و الان برام عادی شده یا از نعمت سلامتی و خانواده و آزادی و طبیعت و … که به شکل های مختلف مارو بهرمندکرده و ما سپاسگزاری کردن بخاطر اینارو اصلا یادمون رفته و نگاهمون اینه که باید باشن.
خیلی دارم تو این زمینه روی خودم کار میکنم چون واقعا موقع دیدن نعمت های زندگیم و اینکه هرکدوم چقدر باعث آسایش و لذت من شدن حس فوقالعاده ای بهم دست میده و حالمو خیلی خوب میکنه و چقدر موقع اینکار حس میکنم بزرگتر شدم.
من واقعا خیلی پیش اومده که به مشکل بر بخورم حالا کوچک یا بزرگ و ازش کمک خواستم و کمک کرده و مشکل حل شده و یادم رفته اصلا. حالا یه وقتایی یادم میاد و کلی ازش تشکر میکنم و به این فکر میکنم که اون موقع چقدر نیازمند کمک خداوند بودم در این مورد و چقدر برام آسونش کرد و حل شده الان. استاد واقعا راست میگن ما اصلا نمیتونیم به اون شکل که باید سپاسگزار خداوند باشیم.
در مورد قدرت دادن به بقیه هم که دیگه فراوان. هرچقدرم که دم از توحید بزنیم یه جا که حواسمون نبوده میبینیم که شرک ورزیدیم و یادمون رفته که کی کار رو درست کرد،کی علاقه ایجاد کرد، کی مارو بالا برد،نام نیک داد،تبلیغ کرد و در هر موردی یکی رو خدا میکنیم.
من شده که کارم تو یه جایی زیاد خوب نشده و گفتم که خدایا هدایتم کن به کار درست،کمک کن که بتونم این کارو زیبا و دقیق انجام بدم و وقتی که انجام شده و یه کار عالی در اومده گفتم که من فلان و بهمان و یادم رفته که چه کسی هدایتم کرده.
در مورد نمرود هم داستان خیلی جالبه و خیلی سیستمی بودن خداوند رو داره نشون میده.این نبوده که بگه که من خدام و آگاهم که این آدم بزرگ میشه و تبدیل میشه به نمرود پس کاریش ندارم یا بزار بمیره چون آدم نادرستی خواهد شد نه تا جایی که لازمه تا زمانی که در اون فرکانس هست کمک هم هست وقتی که میره تو یه فرکانس دیگه برخورد سیستم هم عوض میشه. چقدر جالبه این و چقدر اون نگاه انسانی بودن خدارو که ما همیشه فکر میکردیم رد میکمه. و زمانی که نمرود به اون جایگاه از توهم میرسه و خودشو خدا میدونه و فکر میکنه که هیچی تکونش نمیده خداوند قدرتشو نشون میده از جایی که باورش نمیشه و با یه پشه کار تموم میشه این توانا بودن و قدرت خدارو و کوچک بودن ما در مقابل اونو نشون میده.
واقعا از این فایل لذت بردم مرسی. همتون رو به خداوند توانا میسپارم.
سلام خدمت استاد عزیزم و تمام خانواده سایت عباس منش.
خدای من بعد از سالها گوش دادن و متاسفانه عمل نکردن به آموزههای استاد، این زیباترین پرمفهومترین و فکر میکنم مهمترین اصل آگاهی بوده که استاد با ما به اشتراک گذاشته. که اساسیترین جنبه سعادتمندی رو به ما میگه. این از اون فایلهاست که باید ملیونها بار آدم گوش بده و هر بار نکته جدیدیو متوجه بشه. اما قطعاً متوجه شدن به تنهایی کافی نیست. عمل کردن در کنار متوجه شدن آنچنان قدرتی داره که سرنوشت موسی و مادرشو به یکی از زیباترین داستانهای تاریخ بشریت تبدیل میکنه.
و در عجبم که بانو پروین اعتصامی در آن زمان چقدر به خداوند تقرب داشته که اینقدر زیبا آگاهیهای خداوند با هنر خودش به ما عرضه داشته.
استاد عزیزم سلام و سلام به همه دوستان خوبی که این کامنتو میخونن
من هر روز به سایت سر میزنم تا فایل های جدیدی که در سایت قرار میگیره رو با عشق فراوان نگاه کنم و چقدر لذت میبرم و چقدررر سپاس گذارم بابت این همه زیبایی و چقدر سپاسگذارم از شما استاد عزیزم و خانم شایسته دوست داشتنی که اینقدر در نشر عشق و در نشر قوانین خداوند دارید زیبا عمل میکنید
چقدر لذت میبرم از دیدن این طبیعت زیبا عجب طبیعت بکری
فایل های استاد عباسمنش عزیز واقعا واقعا خییییلی تاثیر گذاره و بسیار هدایت گر
من بی مبالغه میگم که هر وقت این فایل ها رو نگاه میکنم احساس میکنم خداوند داره به وسیله اگاهی های این فایل با من صحبت میکنه و من رو به راه راست و راه شناخت قوانین الهی هدایت میکنه.
من چقدرر تونستم از همین فایل های رایگان استاد عزیزم اگاه تر بشم به قوانین الهی چقدررر تونستم خدا رو بهتر بشناسم چقدر تونستم قوانین رو بهتر درک کنم
چقدر تونستم بیشتر عاشق خدا شم چقدر تونستم با دید زیبا تری به جهان نگاه کنم.
من از الله یکتا سپاسگذارم بابت این اگاهی های ناب بابت این مسیر زیبایی که در اون قرار گرفتم
سپاسگذارم از استاد عزیزم که اینقدر زیبا دارن قوانین الهی رو به ما اموزش میدن.
در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید.
به نام خدایی که سکان این جهان رو به دستش گرفته و همه چیز تحت فرمان اوست
ردپای 31
سلام به استاد عزیزم سلام به استاد بی نظیر که با فایلهاش قدرت خدا و خود خدا رو بهتر به ما میشناساند و هر چند روز باطری ما رو شارژ میکنه و یه دریچه در ذهنمان باز میکند دریچه ای به سوی خواسته هامون دریچه ای به سوی ثروت
استاد هر چی از شما تشکر کنیم کمه که اینقدر واضح توضیح میدین قدرت و ربوبیت خداوندبزرگ را که بابا هر که در این جهان هست همه رو او مدیریت میکند
به اذن او برگی به زمین نمیافتد
با این شناخت باید ایمانمون به خداوند چند هزار برابر بشود اگه چیزی از او میخواهیم با این دید نگاه کنیم که او به ما داده است و شکر گزاری کنیم
وقتی ما یه خواسته ای به خدا میگوییم دیگه نباید عجله کنیم و اما و اگر بیاریم اگه به قدرتش ایمان داریم که همه چی رو به راحتی میتونه برامون درسته کنه اون خدایی که این جهان رو با عظمتش میتونه بچرخونه خواسته های ما و کارهامون در برابرش چیزی نیست شاید از دید ما خیلی سخت و بزرگ باشه اما برای او کاری بسیار آسانه
قبل از اینکه با شما استاد عزیز آشنا بشم
تا چیزی رو از خدا میخواستم باز با خودم میگفتم اگه نشه چکار کنم چه معلوم بشه
باور اشتباهی که ما انسانها داریم اینکه قدرت خداوند رو مثل قدرت خودمون میدونیم همانطور که در برابر خیلی کارها ضعیف هستیم و نمیتونیم آنها رو انجام بدیم فکر میکنیم خداوند هم همینطوره
از پس بعضی کارها بر نمیاد
اما الان که با شما چند ساله آشنا شدم و هر روز بهتر و بهتر قدرت خدا رو میبینم در زندگیم خیلی خوشحالم که در سن 48 سالگی خدا رو شناختم و قدرتشو حس میکنم الان محکم و با ایمان ازش میخواهم و او هم به من جواب میدهد خیلی قشنگ و زیبا
استاد خیلی دوستتون دارم ممنونتم سپاسگزارتم که اینقدر به فکر ما هستین
ممنونم بابت فایلهای پر از آگاهی
خداوند از هر طریقی که بداند نعمتهایش را به من عطا میکند
و چه آیه قشنگی که وقتی شنیدم اصلن دلم قرص و محکم تر شد نمیدونم چرا. نمیدونم چرا آروم شدم حس کردم همیشه هست، همیشه هست خدایی ک از بچگی هوای منو داشته و بارها و بارها منو نجات داده از بلاهایی ک ممکن بوده سرم بیاد و الان ک بهشون فک میکنم میبینم آره خدا بود اونجا خدا بود ک از طریق دستانش کمکم کرد من نفهمیدم. و حتی الان ک شدم 27 ساله و دارم کار میکنم روی شنیدم صدای خدایی ک از نطفگی با من بوده.و من نمیشنیدم.
به هر فایل و محصولی ک دارم نگا میکنم همش از توحید صحبت شده.
استاد عزیزم و تو چقد قشنگ خدارو برای من نشون دادی من اصلن فکر نمیکردم ک خدا با من حرف میزنه همش فکر میکردم خدا اون دور دوراست اما الان نه تنها دور نیست بلکه همیشه کنارمه همیشه پیشم نشسته و داره به حرفام گوش میده سر ساعتی ک میگم بیدارم میکنه چون هیچ وقت خواب نیست چه زیباست خدای من.
همیشه بهش میگم من چقد خوشبختم ک هدایتت رو شنیدم.
من چقد خوشبختم ک تو منو اشرف مخلوقاتت کردی و وقتی منو آفریدی به خودت آفرین گفتی.از وقتی شروع کردم خدارو بهتر شناختن چقد خودمو بیشتر دوست دارم چقد دیگه احساس تنهایی نمیکنم همیشه میدونم هست .همیشه میدونم کنارمه و چقد دنبال فضا برای تنها شدنم ک باهاش حرف بزنم.
چقد رسیدن به خواسته هام راحت تر شده. قبلا ک نمیشناختمش سر نمازم با هزارتا آه و ناله ک دلش بسوزه و بهم یه چیزیو بده ازش درخواست میکردم یا نذر میکردم و من چقدر مشرک بودم.
الان احتیاج به اون تشریفات نیس یه قلب باز و احساس خوب میخاد همین و چقد راه خدا راه آسونیه. چقد خدا قشنگ خواسته هام رو میده سناریو مینویسم اتفاق میوفته.و چقد دارم روی این جمله ک من خالق زندگیمم کار میکنم و هربار کار کردم رنگ خدارو محکم تر دیدم عدالت خدارو بهتر درک کردم قانون خدارو بهتر شناختم.
استاد عزیزم و تو چه قشنگ خدایی رو به من نشون دادی ک من نه تنها ازش نمیترسم بلکه برای رهایی از ترس هام به خودش پناه میبرم.
خدایی ک به من میگه تو فقط بیا سمت خودم هرچی بخوایی بهت میدم خدایی ک به من وعده بهشت و فزونی داده. خدایی ک بارها تو قرآن گفته من میبخشم هزار بار خطا کردی برگرد من میبخشم اشکالی نداره خودتو سرزنش نکن خدایی ک اعتماد به نفس منو میبره بالا.
استاد تو خدایی رو بهم نشون دادی ک حاضر نیستم دیگه لحظه ای بدون اون زندگی کنم.من هرلحظه سعی میکنم هدایت هاش رو بشنوم همش دارم باهاش صحبت میکنم و چقد عشق میکنم ک همیشه در دسترسمه.
سلام استاد عزیزم ،امشب به طور رندوم یه ویدیو رو زدم واین پیام اومد امروز تولد دخترم بود ،که این ویدیو راجب مادر موسی وحس اون به فرزندشه،خداروشکر میکنم که توی این مسیرم وبدون اینکه دخترم که 15سالشه به این مسیر مجبور کنم هرروز شاهد وناظر تحولات من توزندگی هست،من قبلاً خیلی نگران اینده ورفتاراش بودم ولی امروز والان که این صفحه رو مینویسم توکل کردم به خدا وبرای هدایتش همیشه دعا میکنم ،جالبه دیشب که داشتیم باهم درساشو مرور میکرد برام یهو یه پیام اومد به گوشیش گفت از طرف خداست گفتم چطور گفت توی یه چنل عضوم که پیام از خدااومده گفتم چیه پیام وقتی پیامو خوند موهای تنم سیخ شد،گفت خدا میگه من منتظر توهستم تو دنبال کی میگردی؟؟؟انقدر دلم اروم شد اینکه خدا اینجوری هوای همه ما وبچه هامونو داره ،همه چیز در سیطره قدرت پرورگاره ،گفتم خوش ب حالت که خدا انقد دوستت داره ،وقتی دخترم حرف میزنه حس میکنم ده سال جلوتر ازسنش میفهمه همیشه برای هدایتش به خدا توکل کردم امروز یک روز عالی بود وبی نظیر خواستم تجربه مو به عنوان مادری که تو مسیره وتوکل به خدا داره بگم خدا همیشه هوای بچه های مارو داره کافیه وظایف خودتو بدونی،آگاهی وتجربه بدی ،توکل کنی به خدا وبار ها رو به خدا بسپار منظورم از بار نگرانی واینده وترسها نه وظایف خودمونو،من خیلی خوشحالم که اینجا هستم ومادری متوکل واگاه هستم واز خدا برای فرزندم بهترینها رو میخام برای همه دوستان گلم واستاد عشقم ️
به نام خداوند بزرگ
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و دوستان همفرکانسی
عجب فایلی ، عجب موضوعی ؛ چندین بار اشک تو چشام جمع شد و واقعا لذت بردم ؛
مرسی استاد جان از انتخاب این موضوع و این شعر ، دم پروین گرم که چقدر دقیق و قشنگ توی این شعر خدا رو به تصویر کشید ؛
چقدر مرور شد توی ذهنم جاهایی که قدرت رو از خدا گرفتم و به غیر از خدا دادم ، که واقعا چیزی بجز ترس و حس بد نتیجش نبود ؛
همین چند روز پیش ، من چون توی یوتوب فعالیت میکنم ، بشدت قدرت رو داده بودم به قوانین و الگوریتم یوتوب که اون برام کاری کنه که کانالم رشد کنه ، اصلا اونجور که میخواستم پیش نرفت ، ولی از وقتی توحید و قدرت خدا رو آوردم توی کار ، به خدا توی تایم خیلی کوتاه خدا کارشو کرد و بهم ثابت کرد که قدرت برتر منم ، نه اون قوانین و الگوریتم یوتوب ؛
چقدر آدم زود فراموش میکنه که همه کاره خداست ، استاد همونجور که اشاره هم کردید خدا تو آیه 12 سوره یونس میگه :
هنگامی که به انسان زیان (و ناراحتی) رسد، ما را (در هر حال:) در حالی که به پهلو خوابیده، یا نشسته، یا ایستاده است، میخواند؛ امّا هنگامی که ناراحتی را از او برطرف ساختیم، چنان میرود که گویی هرگز ما را برای حل مشکلی که به او رسیده بود، نخوانده است! این گونه برای اسرافکاران، اعمالشان زینت داده شده است (که زشتی این عمل را درک نمیکنند)
واقعا آدم خجالت میکشه از خودش و اینهمه کفر و ناسپاسی و شرکی که به خدای خودش داره ؛
همیشه تجربه کردیم توی بدترین روزا که هیچکس از دستش کاری ساخته نبود ، رفتیم پیش خدا و ازش کمک خواستیم ، اونم بی منت و با عشششق جوابمون رو داد ، ولی باز هم دو روز بعد یادمون رفت باید از کی کمک بخوایم و درِ خونه ی کی رو بزنیم ؛
بازم ازت ممنونم استاد عزیزم که توحید رو بما بیشتر و بیشتر گوشزد میکنی ؛ خداقوت
به نام الله هدایتگر
سلام دوستان
امشب یک اتفاق جالی برام افتادگفتم برای شماتعریف کنم
توماشین نشسته بودمدویک جایی پارک کرده بودم کنارخیابون وباخودم درموردکسبوکارم فکرمبکردم بعدانگاریک دفه که انگارخدابهم میگه (((اگه تغییرنکنی ودرامدتودرست نکنی مجبوری مسافرکشی کنی)))
به اللهی که میپرستم5ثانیه نشددیدم یک دخترخانومی اومدتوماشبن نشست بعدمن تعجب کردم وازش پرسیدم شماکاری داشتین جانم؟؟ گفت بریم من تاکسی گرفتم گفتم من راننده تاکسی نیستم بعدش اون خانم عذرخواهی کردوازماشین رفت بیرون
اونجایک تلنگربهم خوردوگفتم خدایاچقدرتوحواست بهم هست چقدربهم میگی تغییرکن ولی من گوش نمیکنم ومیدونم اگه تغییرنکنم جهان مجبورم میکنه که تغییرکنم وچقدرخدادندماروداره هدایت میکنه وکمکمون میگه که اسون بشیم برای اسونی هانه این که به سختی بیفتیم اماخودمون گوش نمیکتیم
چندروزپیش خدابهم گفت بیاهرروزفایل های توحیدی روگوش کن تومشکلت اینجاست ترس داری ایمانت کمه توکل نداری
چرامیترسی وقتی من هستم وقتی موسی روپناه دادم به نیل وبه پیامبری رسوندم بااین که اون بایدکشته میشدولی من نجاتش دادم من به مادرموسی فرمان دادم واگراومثل توشک وتردیدداشت ومیترسیدبچس ازدست میداد
شک وتردیداسلحه شیطانه ونجواهای شیطان نمیزاره توپیشرفت کنی
این ماهستیم که همه کارهاروانجام میدیم
مابه طوفانوبادحکم فرمان میدهیم
وعده خداوندحقه واینک درمنزل است وکارهاازقبل انجام شده ولی تونمیبینی ولی شیطان وعده فقروتهی دستی میده
همه روبت کردم به جزتوروهمه حساب کردم به جزتوگفتم اون کارخونه داره اون سرمایه داره اونه که به من پول میده
دقیقاچندروزدیگه یک قراردادپرسودومنفعتی رومیخوام ببندم امابهدخدامیگم این کارهاروتوداری میکنی خودت درستش کن خودت هدایت کن منوهمه چیزدست توییه
(((من تیرننداختم توانداختی)))
خدایاهدایتم کن به سپاسگزاری بیشتربه تواضع وفروتنی بیشتردرمقابل خودت
خدایا هدایتم کن به توکل وایمان بیشتروتسلیم بودن درمقابل خودت
استاداین فایل های توحیدی اصلامنومجذوب خودش کرده خیلی دوسشون دارم
خدایاهدایتم کن
خدایاعاشقتم
شادوموفق باشید
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به استاد عزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم
وسلام به تک تک دوستانم…
امروز دلم میخواست یه کم بیشتر غرق بشم تو حال و هوای توحیدی بودن، دلم میخواست بیشتر باهاش حرف بزنم وبیشتر ازش بشنوم، دلم میخواست از خودم وافکارم رها بشم، افکاری که مدام در حال تغییرند، ومن هی باید سعی کنم مراقبشون باشم…
این در حالی هست که اینجا تو ایران، تو گیلان تورشت، من توی خونه ی خودم ، توی اتاق خواب دوست داشتنی ام روبروی پنجره ای که وسط مرداد ماه وسط چله ی تابستون بازه به سمت باران بی نظیری که شبیه همین بارانی هست که توی این فایل داره میباره!!!!!
الله اکبر از این باران که تودل تابستون اینجوری میباره وبوی خاک بارون خورده ادم رو مست میکنه، واین در حالی هست که کل کشور اعلام کردند امروز وفردا به خاطر شدت گرما وبالا بودن دما بهتره از خونه بیرون نیاین!!!
من تا همین دو ساعت قبل ،در حالی نشسته بودم وداشتم قبل دیدن این فایل به پنجره نگاه میکردم که افکارم به هم پیچیده بود!!
هی میگفتم چقد بده محرم وصفر، کار وکاسبی ما آرایشگرها هم خوابیده، همش خونه هستم مشتری خبری نیست، چقدر پاشم خونه رو تمیز کنم ، چقدر برم قدم بزنم یا ورزش کنم؟ چقدر برم بیرون تو دل طبیعت وبرگردم خونه؟ چقدر دراز بکشم رو تخت و فیلم ببینم، چقدر برم تو سایت و فایل ببینم و کامنت بخونم وکامنت بذارم ؟؟؟؟؟
آره فکرم داشت اینارو میگفت که اومدم قسمت فایلهای دانلودی، از خدا خواستم از فایلهای توحید در عمل یه دونه اش رو برام انتخاب کنه، این فایل رو انتخاب کرد پلی کردم شروع کردم به گوش دادن، دراز کشیدم رو تختم وداشتم از پنجره اسمون رو نگاه میکردم از بارون خبری نبود و هوا گرم بود!!
وسطهای فایل خوابم برد، بعد یه نیم ساعتی بیدار شدم دیدم بارون قشنگی داره میباره وصدای استاد میاد که داره میگه یه پشه جون نمرود رو گرفت!!!
روز من تبدیل شد به دو بخش!!!
یه بخش قبل تصمیم گرفتن برای اینکه از دست اون افکار فرار کنم ویه بخش به اینکه تصمیم گرفتم بیام برای اون افکار جایگزین پیدا کنم با گوش دادن به یه فایل توحیدی!!!
چقدر حالم بهتر شد، ودیدم نسبت به اون افکار عوض شد وانگار خداوند به افکارم برکت داد یعنی از شکل منفی به مثبت تبدیل شدند…
دیدم چقدر خوشبختم که توی کشور خودم توی استان خودم توی شهر خودم توی خونه ی خودم توی اتاق خودم دراز کشیدم رو به پنجره ای که بازه به سمت بارون ، صحیح وسالم، مسرم کنارمه،به اندازه ی نیازم پول توحسابم هست، حالا خوبه ایام محرم وصفر هست ونیاز نیست هر روز برم سالن و وقت بیشتری دارم روی خودم کار کنم، بیشتر ورزش کنم، بیشتر برم به طبیعت، بیشتر بخوابم بدون اینکه تایم بگیرم، بیشتر به خونه برسم، بیشتر تو سایت باشم و روی خودم کار کنم….
چون من تصمیم گرفتم که افکارم تغییر کنه این اتفاق افتاد اگر تصمیم نمی گرفتم بدون شک امروز نشخوار افکار منفی داشتم تا شب….
میخوام بگم جهان وجهانیان دارند مسیر خودشون رو میرند، هممون داریم میریم، باید بریم، جهان هر لحظه در مدار خودش داره پیش میره، جای استپ نداره، در جا زدنی در کار نیست، باید بری، باید سعی کنی به سمت جلو بری، وگرنه زیر چرخ دنده های جهان له میشی!!!
بهانه ها، ناامیدی ها، درجا زدن ها، چه کنم چه کنم ها بلاخره نابودت میکنه…وکسی هم نمی تونه بهت کمک کنه چون تو یه طرح الهی داری که باید انجامش بدی اومدی که انجامش بدی اونم به درستی تا در جایگاه درست باشی همیشه، واین فقط وفقط کار خودته نه هیچکس دیگه….
موسی انتخاب شده بود وطرح الهی زندگیش این بود که اون مسیر رو از سر بگذرونه، ومادر موسی باید موسی رو میذاشت توسبد ورها میکرد توی رود،معلومه ترسید معلومه نمی خواست انجامش بده، ولی همون نیرویی که میخواست این کار انجام بشه هدایتش کرد قلبشو اروم کرد و کمکش کرد که انجامش بده، مادر موسی با همه ی ترسی که داشت انجامش داد و نتیجه بدون شک براش دلپذیر شد!! فرزندش در بهترین شرایط به آغوش خودش برگشت و بزرگ شد!!
این نتیجه برای مادر موسی مهر تاییدی شد برای اینکه ببینه خداوند محافظ ونگهدار و صاحب اختیار وهمه ی کاری خودش وزندگیشه و بهترینهارو برای خودش وفرزندش میخواد…
اماااا آیا منه مینا اینکارو میکنم همیشه؟؟؟
وقتی میشینم نگاه می کنم به گذشته می بینم که طرح الهی زندگی من مثل روز روشن بوده وهست، هر جا من گفتم می تونم بلدم یا ترسیدم و به سختی انجامش دادم اونجاها اصلا نه توکلی بود و نه سپردنی و خب نتیجه هم در اکثر مواقع خیلی بد و نادلخواه از آب در اومد…
و هر جا که تسلیم بودم حالا یا از روی عجز واجبار یا با ایمان وتوکل واقعی نتایج شگفت انگیز شد!!
ولی خیلی پیش اومده که من یه جاهایی تو زندگیم تو موقعییت های مشابه قرار گرفتم ولی باز شک وتردید اومده سراغم، باز ترسیدم، باز رو کله ی پوک خودم حساب باز کردم، خواستم برم انجامش بدم یه کم جلو رفتم اما نتونستم ،جوریکه انگار دیگه تمام وجودم قفل شد و نمی تونستم قدم از قدم بردارم، بعد یه دفعه یادم افتاد که اصلا قرار نبوده ونیست تنهایی انجامش بدم اصلا خدای من اینو هیچوقت ازم نخواسته وهیچوقت منو تنها رها نکرده، همون موقعه سریع گفتم من نمی تونم من بلدنیستم در توان من نیست دیگه نمیخوام مثل گذشته گند بزنم بیا دوتایی انجامش بدیم و خدا اومده و باهم انجامش دادیم، منتهی ما یادمون میره این موضوع رو، حتی اگر هزار بار دیگه تو شرایط سخت قرار بگیریم بازم اولش می ترسیم و شک میاد سراغمون، واین طبیعیه، ولی اگه تو همون حال بمونیم اگر خودمون رو از دست نجواها نجات ندیم اگر سعی نکنیم لطف ورحمت خداوند رو بیاد بیاریم شکستمون حتمی هست!!
اینجوری میشه که اول نجواها میان سراغت( صدای شیطان) بهت وعده ی فقر وبدبختی میده، بهت ترس تنها شدن وبی کسی میده، بهت حس ناکافی بودن میده، بهت حس کمبود واحساس گناه میده و کم کم از همه جا ناامیدت میکنه حتی از لطف ورحمت خداوند، یه ساعت منفی نگریت میشه چند ساعت بعد میشه یکی دو روز وبعد همینطور میبردت تا برسی به جایی که می بینی شدی یه ادم ترسوی افسرده و بی حال وحوصله که شدی مثل 98 درصد مردم جامعه داری اخبار می بینی، داری تو فضای مجازی ول میچرخی، حوصله نداری به کار وزندگیت برسی، همش داری غر میزنی و گله میکنی تازه نشستی پای حرفهای پوج وبی سروته ادمهایی که هیچ برنامه ای برای زندگیشون ندارند وهمینطور بی هدف فقط دارند روزشون رو شب میکنند وشبشون رو صبح!!! واین یعنی تو دیگه تومسیر درست نیستی…..
خدارو صدهزار مرتبه شکر که مارو هدایت کرد به آشنایی با شما استاد قشنگم واین اگاهیهای ناب که مثل باران الهی مثل رود جاری وساری در دسترسمون هست، برای ماها که تواین مسیر هستیم وقوانین رو بلدیم توشرایط سخت که نجواها میان سراعمون فقط کافیه گوشیمون رو برداریم بیایم وارد سایت بشیم روی یه فایل کلیک کنیم و ببینیم وبشنویم، بعدش به صورت خودکار در عرض چند دقیقه وچند ساعت می بینیم که از اون نجواها واون فضای مسموم ذهنی چقدر فاصله گرفتیم..
دقیقا مثل راننده ای که پشت فرمون یه لحظه خوابش میگیره می پیچه توخاکی، بعدش یه سرعت گیر باعث میشه خوابش بپره وبرگرده به مسیر وبه راهش ادامه بده….
واین نشون میده که تغییر دیدگاه، چقدر می تونه کمک کننده باشه روی کنترل ذهن…
توی سایتی که عطر وبوی خدا پیچیدست، اسمش هست یادش هست حسش هست، شوقش هست، عشقش هست، اصلا آدم جوون میگیره، امیدوار میشه، قلبش باز میشه میاد اینجا…
الهی هزاران بار شکر الله مهربان به خاطر این نعما بزرگش، وجود شما استاد عزیزم واگاهیهاتون توی زندگی تک تک ما، بدون شک طرح الهی زندگی شما همین بوده وهست، که قوانین جهان هستی رو درک کنید بفهمیدش بهش عمل کنید نتیجه بگیریدوباعشق وبه شیوه ای دلچسب و آسان به کسایی که دنبال درک جهان هستند وشناخت خودشون وخداوند بیاموزید…
من همیشه عاشق داستانهای قرآنی بودم از بچگیم ولی همیشه در حد داستان بود برام ومیگفتم اینها فقط مربوط به پیامبران الهی هست ولی از وقتی شما این داستانها رو برامون شرح دادید تفسیر کردید مثال زدید باورم اینه که این داستانها برای من درس زندگیه، درس رسیدن به خوشبختی در دنیا وآخرته، اینکه بیاموزم چطور بهش برسم، خداوند دقیقا با هر کلامش در کتابش خیلی واضح وروشن این درس رو بهمون میده….
چی از این زیباتر وقشنگنتر؟؟
ان شالله که خداوند توفیق بده هر لحظه در این مسیر ثابت قدم باشیم
سلام به سیده مینای توحیدی عزیزم..
اون چیزی که باعث شد بیام برات بنویسم..
کنار عزیز دلم در مغازه مون نشسته بودم و داشتم کامنتون میخوندم یهویی بلند گفتم آه این مینا رشتی هستش…
کلی خوشحال شدم که یکی از همشهری هام تو این سایت ارزشمند هستش..
هرچند استاد تو دوره طلایی دوازده قدم کلا ما رو از نو ساخت ..که کدوم شهری مهم نیست حتی ایران بودن واینا…مهم تقوا توحیدی عمل کردن هستش…
ولی بازم هنوز یه حس خوبی میگیرم همشهریان میبینم چون که من چن سالیه مهاجرت کردم…
خیلی خوشحالم شدم … الهی که در بهترین زمان و مکان همدیگه رو ببینیم…
شاد وپر انرژی فول. ادامه بده…
والهی که بتونیم هرروز بهتر وبیشتر از دیروز سپاسگزار باشیم و شکرگزارانه تر زندگی کنیم.
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به استادعزیز ومریم عزیزم
وسلام به شما الهام جان عزیزم..
منم خوشحال شدم بانو که برام کامنت گذاشتید و از حستون گفتید خدا شما وعزیز دلتون رو حفظ کنه در پناه امنش هر لحظه وهمیشه…
منم ذوق میکنم وقتی کامنت میخونم می بینم گاهی بچه ها میگن تو رشت یا گیلان هستند، میدونید حس خوبیه که آدم می بینه وقتی خودش به مسیر درستی هدایت شده حالا هرچند کم ولی اندازه خودش به شناخت خداوند وقوانینش رسیده دوست داره خانوادش همسایه اش همشرهیهاش هم وطنش و کل مردم جهان مسیریاین چنین پاک ومطهر وصاف و دل انگیز و زیبا رو پیدا کنند و تواین مسیر صراط مستقیم باشند…
ان شالله که به لطف الله هر روز وهرشب، تا اخر عمر تک تک مادر مسیری که بهترین مسیر هست برای رسیدن به سعادت دنیا واخرت ثابت قدم باشیم هرلحظه وهمیشه…
وان شالله خدا استاد عزیزمون ومریم جان رو برامون حفظ کنه، آمین
الهام جانم در پناه خدا باشید بانو
به نام خالق بی همتا
سلامی به گرمی این خونه گرم و صمیمی به شما دوست عزیزم
چقدر از خوندن کامنت شما لذت بردم حسابی حال دلمو عالی کرد با اون نم نم بارون…
همه چی رو عالی توضیح دادین ، امیدوارم هممون بتونیم با تلاش ارزشمند هدایت های خداوند رو بشنویم و عمل کنیم و زندگی الهی رو تجربه کنیم.
امیدوارم باب دلتون زندگی رو تجربه کنید و در پناه الله یکتا شاد وسالم و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید .
در پناه خدا
به نام خدایی که همه چیز از اوست
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم برهمه عالم که همه عالم از اوست
سلام استاد جانم
سلام مریم زیبای من
بسیار ازتون سپاس گزارم بابت این فایل های بینظیری که میذارید
خیلی به دلم نشست و اشک شوق ریختم این روزها خیلی با خدای قشنگم عشقبازی میکنم وحضورش رو تو قلبم احساس میکنم از وقتی که رابطم با خدا بهتر شده زندگیم رنگ وبوی دیگه ای گرفته و ظرفم بزرگتر شده برای دریافت نعمت های بی انتهاش خدایاشکرت
این همه نعمت وبرکت وسلامتی وعشق بهم داده که واقعا نمیدونم چه جوری سپاس گزار خداوندم باشم وقتی که بهش فکرمیکنم وقتی که اسمش رو میشنوم احساس آرامش بهم دست میده وقتی بهش فکر میکنم حالم دگرگون میشه
یه وقتایی که دلم میخواد خدارو بغل کنم خودم رو محکم بغل میکنم چون میدونم که در وجودم ودر قلب منه
چه احساسی قشنگ تر از این که به قدرت بینهایت وصلی و او همیشه هواتو داره ومراقبته
واقعا از خداوند میخوام که ایمان و توکلم رو به خودش بیشتر کنه
دلم میخواد فقط وابسته ی خدا باشم
خدایا همیشه زبانم رو به سپاس گزاری خودت جاری بساز وهمیشه یادت خودت رو درقلبم زنده نگه دار آمین
روح خانم پروین اعتصامی شاد بابت گفتن این شعر توحیدی وزیبا ودلنشین
استاد عزیزم ممنون ازتون
شاد وسالم وسربلند باشید
سلام به استاد و خانم شایسته عزیز در این سفر و فایل زیبا
چقدر فایل فوقالعاده ای شد خدایا شکرت. یه جاهایی از فایل اشک تو چشمام جمع شد. استاد چقدر خوب هدایت میشید به این شعر ها و داستان های زیبا چقدر خوب درک میکنید و چقدر خوب توضیح میدید و برای ما ساده و قابل فهمش میکنید. ازتون سپاسگزارم استاد عزیز.
خیلی آگاهی ها و درس ها تو این فایل بود از اون فایل هاییه که باید زیاد گوشش کنی. یه یادآوری زیبا برای اینکه قدرت خداوند رو یادمون بیاره،توانا بودنش رو و دانایی که از همه چیز خبر داره.در طول فایل همش به خودم میگفتم که ببین خدا چه کارهایی رو انجام داده،چقدر دقیقه و کیسه که به وعده هاش وفا میکنه و چیزی رو از قلم نمیندازه. بعضی وقتا میشه که یه چیزی پیش میاد و من هنوزم یه ذره ذهنم میره سراغ چیشد؟مگه چیکار کردم؟و ناراحت میشم انگار که خدا میگه آخه ناراحت شدی؟چی میخوای تا بهت بدم؟ حواسم نبود. هنوزم یه زره این نگاه انسانی بودن خداوند در من هست و بعضی وقتا از رفتارم میفهمم که 《شاید خدا یادش رفته 》این نوع باورها هنوزم باهام هستن و اگه حواسم نباشه و رو خودم کار نکنم خودشون رو نشون میدن.
ولی تو این داستان چقدر خوب این قانون 《در زمان و مکان مناسب》توضیح داده شده. چقدر مادر موسی در زمان مناسبی بچه رو به آب انداخت با ترس هایی که داشت ولی تسلیم نشد و اعتماد کرد و جواب اعتمادش رو گرفت. خواهرشم در زمان مناسبی حاضر شد و این اتفاقات باعث شدن که دوباره موسی برگرده به آغوش مادرش و امنیتش هم تضمین بشه از طریق همون شخصی که قرار بود قاتلش باشه.سیتستم درست، چرخش، عدالت،هماهنگی چقدر خوب و دقیق اینجا خودشو نشون میده و همه اینا نتیجه همون اعتماده س نتیجه سپردن و رها کردنه. همش دارم به خودم میگم که همون خدایی که اینکارارو کرده،همون خدایی که مسیر رو برای موسی هموار کرد و امن نگهش داشت تورو هم امن نگه میداره و حواسش هست و کارهای تورم انجام میده بشرطی که بهش باور داشته باشی، بشرط پاکی دلها.
در مورد سپاسگزاری که خداوند واقعا انقدر به ما لطف داشته که اگر دقیق بشیم نمیتونیم حتی بشماریم. من خودم الان کلی نعمت در زندگیم هست که یه زمانی آرزوم بودن و الان برام عادی شده یا از نعمت سلامتی و خانواده و آزادی و طبیعت و … که به شکل های مختلف مارو بهرمندکرده و ما سپاسگزاری کردن بخاطر اینارو اصلا یادمون رفته و نگاهمون اینه که باید باشن.
خیلی دارم تو این زمینه روی خودم کار میکنم چون واقعا موقع دیدن نعمت های زندگیم و اینکه هرکدوم چقدر باعث آسایش و لذت من شدن حس فوقالعاده ای بهم دست میده و حالمو خیلی خوب میکنه و چقدر موقع اینکار حس میکنم بزرگتر شدم.
من واقعا خیلی پیش اومده که به مشکل بر بخورم حالا کوچک یا بزرگ و ازش کمک خواستم و کمک کرده و مشکل حل شده و یادم رفته اصلا. حالا یه وقتایی یادم میاد و کلی ازش تشکر میکنم و به این فکر میکنم که اون موقع چقدر نیازمند کمک خداوند بودم در این مورد و چقدر برام آسونش کرد و حل شده الان. استاد واقعا راست میگن ما اصلا نمیتونیم به اون شکل که باید سپاسگزار خداوند باشیم.
در مورد قدرت دادن به بقیه هم که دیگه فراوان. هرچقدرم که دم از توحید بزنیم یه جا که حواسمون نبوده میبینیم که شرک ورزیدیم و یادمون رفته که کی کار رو درست کرد،کی علاقه ایجاد کرد، کی مارو بالا برد،نام نیک داد،تبلیغ کرد و در هر موردی یکی رو خدا میکنیم.
من شده که کارم تو یه جایی زیاد خوب نشده و گفتم که خدایا هدایتم کن به کار درست،کمک کن که بتونم این کارو زیبا و دقیق انجام بدم و وقتی که انجام شده و یه کار عالی در اومده گفتم که من فلان و بهمان و یادم رفته که چه کسی هدایتم کرده.
در مورد نمرود هم داستان خیلی جالبه و خیلی سیستمی بودن خداوند رو داره نشون میده.این نبوده که بگه که من خدام و آگاهم که این آدم بزرگ میشه و تبدیل میشه به نمرود پس کاریش ندارم یا بزار بمیره چون آدم نادرستی خواهد شد نه تا جایی که لازمه تا زمانی که در اون فرکانس هست کمک هم هست وقتی که میره تو یه فرکانس دیگه برخورد سیستم هم عوض میشه. چقدر جالبه این و چقدر اون نگاه انسانی بودن خدارو که ما همیشه فکر میکردیم رد میکمه. و زمانی که نمرود به اون جایگاه از توهم میرسه و خودشو خدا میدونه و فکر میکنه که هیچی تکونش نمیده خداوند قدرتشو نشون میده از جایی که باورش نمیشه و با یه پشه کار تموم میشه این توانا بودن و قدرت خدارو و کوچک بودن ما در مقابل اونو نشون میده.
واقعا از این فایل لذت بردم مرسی. همتون رو به خداوند توانا میسپارم.
سلام خدمت استاد عزیزم و تمام خانواده سایت عباس منش.
خدای من بعد از سالها گوش دادن و متاسفانه عمل نکردن به آموزههای استاد، این زیباترین پرمفهومترین و فکر میکنم مهمترین اصل آگاهی بوده که استاد با ما به اشتراک گذاشته. که اساسیترین جنبه سعادتمندی رو به ما میگه. این از اون فایلهاست که باید ملیونها بار آدم گوش بده و هر بار نکته جدیدیو متوجه بشه. اما قطعاً متوجه شدن به تنهایی کافی نیست. عمل کردن در کنار متوجه شدن آنچنان قدرتی داره که سرنوشت موسی و مادرشو به یکی از زیباترین داستانهای تاریخ بشریت تبدیل میکنه.
و در عجبم که بانو پروین اعتصامی در آن زمان چقدر به خداوند تقرب داشته که اینقدر زیبا آگاهیهای خداوند با هنر خودش به ما عرضه داشته.
استاد عزیزم سلام و سلام به همه دوستان خوبی که این کامنتو میخونن
من هر روز به سایت سر میزنم تا فایل های جدیدی که در سایت قرار میگیره رو با عشق فراوان نگاه کنم و چقدر لذت میبرم و چقدررر سپاس گذارم بابت این همه زیبایی و چقدر سپاسگذارم از شما استاد عزیزم و خانم شایسته دوست داشتنی که اینقدر در نشر عشق و در نشر قوانین خداوند دارید زیبا عمل میکنید
چقدر لذت میبرم از دیدن این طبیعت زیبا عجب طبیعت بکری
فایل های استاد عباسمنش عزیز واقعا واقعا خییییلی تاثیر گذاره و بسیار هدایت گر
من بی مبالغه میگم که هر وقت این فایل ها رو نگاه میکنم احساس میکنم خداوند داره به وسیله اگاهی های این فایل با من صحبت میکنه و من رو به راه راست و راه شناخت قوانین الهی هدایت میکنه.
من چقدرر تونستم از همین فایل های رایگان استاد عزیزم اگاه تر بشم به قوانین الهی چقدررر تونستم خدا رو بهتر بشناسم چقدر تونستم قوانین رو بهتر درک کنم
چقدر تونستم بیشتر عاشق خدا شم چقدر تونستم با دید زیبا تری به جهان نگاه کنم.
من از الله یکتا سپاسگذارم بابت این اگاهی های ناب بابت این مسیر زیبایی که در اون قرار گرفتم
سپاسگذارم از استاد عزیزم که اینقدر زیبا دارن قوانین الهی رو به ما اموزش میدن.
در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید.
به نام خدای قدرتها
به نام خدای رب العالمین
به نام خدایی که سکان این جهان رو به دستش گرفته و همه چیز تحت فرمان اوست
ردپای 31
سلام به استاد عزیزم سلام به استاد بی نظیر که با فایلهاش قدرت خدا و خود خدا رو بهتر به ما میشناساند و هر چند روز باطری ما رو شارژ میکنه و یه دریچه در ذهنمان باز میکند دریچه ای به سوی خواسته هامون دریچه ای به سوی ثروت
استاد هر چی از شما تشکر کنیم کمه که اینقدر واضح توضیح میدین قدرت و ربوبیت خداوندبزرگ را که بابا هر که در این جهان هست همه رو او مدیریت میکند
به اذن او برگی به زمین نمیافتد
با این شناخت باید ایمانمون به خداوند چند هزار برابر بشود اگه چیزی از او میخواهیم با این دید نگاه کنیم که او به ما داده است و شکر گزاری کنیم
وقتی ما یه خواسته ای به خدا میگوییم دیگه نباید عجله کنیم و اما و اگر بیاریم اگه به قدرتش ایمان داریم که همه چی رو به راحتی میتونه برامون درسته کنه اون خدایی که این جهان رو با عظمتش میتونه بچرخونه خواسته های ما و کارهامون در برابرش چیزی نیست شاید از دید ما خیلی سخت و بزرگ باشه اما برای او کاری بسیار آسانه
قبل از اینکه با شما استاد عزیز آشنا بشم
تا چیزی رو از خدا میخواستم باز با خودم میگفتم اگه نشه چکار کنم چه معلوم بشه
باور اشتباهی که ما انسانها داریم اینکه قدرت خداوند رو مثل قدرت خودمون میدونیم همانطور که در برابر خیلی کارها ضعیف هستیم و نمیتونیم آنها رو انجام بدیم فکر میکنیم خداوند هم همینطوره
از پس بعضی کارها بر نمیاد
اما الان که با شما چند ساله آشنا شدم و هر روز بهتر و بهتر قدرت خدا رو میبینم در زندگیم خیلی خوشحالم که در سن 48 سالگی خدا رو شناختم و قدرتشو حس میکنم الان محکم و با ایمان ازش میخواهم و او هم به من جواب میدهد خیلی قشنگ و زیبا
استاد خیلی دوستتون دارم ممنونتم سپاسگزارتم که اینقدر به فکر ما هستین
ممنونم بابت فایلهای پر از آگاهی
خداوند از هر طریقی که بداند نعمتهایش را به من عطا میکند
تمام راهها بازند تا من ثروتمند تر و خوشبخت تر شوم
در پناه خداوند بزرگ باشین
به نام خدا
و بر ماست ک هدایتت کنیم
و چه آیه قشنگی که وقتی شنیدم اصلن دلم قرص و محکم تر شد نمیدونم چرا. نمیدونم چرا آروم شدم حس کردم همیشه هست، همیشه هست خدایی ک از بچگی هوای منو داشته و بارها و بارها منو نجات داده از بلاهایی ک ممکن بوده سرم بیاد و الان ک بهشون فک میکنم میبینم آره خدا بود اونجا خدا بود ک از طریق دستانش کمکم کرد من نفهمیدم. و حتی الان ک شدم 27 ساله و دارم کار میکنم روی شنیدم صدای خدایی ک از نطفگی با من بوده.و من نمیشنیدم.
به هر فایل و محصولی ک دارم نگا میکنم همش از توحید صحبت شده.
استاد عزیزم و تو چقد قشنگ خدارو برای من نشون دادی من اصلن فکر نمیکردم ک خدا با من حرف میزنه همش فکر میکردم خدا اون دور دوراست اما الان نه تنها دور نیست بلکه همیشه کنارمه همیشه پیشم نشسته و داره به حرفام گوش میده سر ساعتی ک میگم بیدارم میکنه چون هیچ وقت خواب نیست چه زیباست خدای من.
همیشه بهش میگم من چقد خوشبختم ک هدایتت رو شنیدم.
من چقد خوشبختم ک تو منو اشرف مخلوقاتت کردی و وقتی منو آفریدی به خودت آفرین گفتی.از وقتی شروع کردم خدارو بهتر شناختن چقد خودمو بیشتر دوست دارم چقد دیگه احساس تنهایی نمیکنم همیشه میدونم هست .همیشه میدونم کنارمه و چقد دنبال فضا برای تنها شدنم ک باهاش حرف بزنم.
چقد رسیدن به خواسته هام راحت تر شده. قبلا ک نمیشناختمش سر نمازم با هزارتا آه و ناله ک دلش بسوزه و بهم یه چیزیو بده ازش درخواست میکردم یا نذر میکردم و من چقدر مشرک بودم.
الان احتیاج به اون تشریفات نیس یه قلب باز و احساس خوب میخاد همین و چقد راه خدا راه آسونیه. چقد خدا قشنگ خواسته هام رو میده سناریو مینویسم اتفاق میوفته.و چقد دارم روی این جمله ک من خالق زندگیمم کار میکنم و هربار کار کردم رنگ خدارو محکم تر دیدم عدالت خدارو بهتر درک کردم قانون خدارو بهتر شناختم.
استاد عزیزم و تو چه قشنگ خدایی رو به من نشون دادی ک من نه تنها ازش نمیترسم بلکه برای رهایی از ترس هام به خودش پناه میبرم.
خدایی ک به من میگه تو فقط بیا سمت خودم هرچی بخوایی بهت میدم خدایی ک به من وعده بهشت و فزونی داده. خدایی ک بارها تو قرآن گفته من میبخشم هزار بار خطا کردی برگرد من میبخشم اشکالی نداره خودتو سرزنش نکن خدایی ک اعتماد به نفس منو میبره بالا.
استاد تو خدایی رو بهم نشون دادی ک حاضر نیستم دیگه لحظه ای بدون اون زندگی کنم.من هرلحظه سعی میکنم هدایت هاش رو بشنوم همش دارم باهاش صحبت میکنم و چقد عشق میکنم ک همیشه در دسترسمه.
و همیشه ازش میخام قدرتش رو توی زندگی بهم نشون بده
خدایا شکرت