توحید عملی | قسمت 9 - صفحه 38 (به ترتیب امتیاز)

1017 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علی شهناز گفته:
    مدت عضویت: 1167 روز

    بنام رب بسیار بخشنده و بی حساب رزاق من

    استاد این شعر خیلی حال منم دگرگون میکنه و عاشقش هستم و هر چند روز گوش میکنم به همراه توضیحات عالی شما

    درسهایی که از این فایل گرفتم

    نترس و غمگین نباش ، ما همه مثل مادر موسی خدا هر لحظه الهام میکنه به ما و هدایتمون میکنه ولی همزمان نجواهای شیطان هم هست که نزاره به الهامات خدا درست عمل کنیم به همین خاطر نترسیدن، ایمان ، غمگین نبودن فرمول دست رسی به هدایت خداونده

    وقتی طبق قوانین خدا عمل میکنیم ، از دیدگاه خدا اتفاقات افتاده جای هیچ شک و تردید نیست

    رهرو ما اینک اندر منزل است

    عدل خداوند بی نقصه ، همه اتفاقات زندگی ما با فرکانسهایی که خودمان میفرستیم خلق میشود

    همه چی تحت کنترل خداست، خدا خوابش نمیبره

    من نباید مثل نمرود ناسپاس باشم ، مقابل خدا فروتن باشم، شرک نداشته باشم ، فقط یه رب و قدرت وجود داره و آن خداست،

    به اندازه ای که سرمان جلو خداوند پایین باشد جلو غیر خدا سربلند و سرافراز هستیم

    واقعا به زندگی خودم نگاه میکنم ناسپاس هستم خیلی مهمه که هر روز به یاد بیارم و ببینم نعمتهایی که خدا هر لحظه بهم‌میده مثل نفس کشیدن، مثل کار کردن قلبم،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    مهدی رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 1948 روز

    سلام استاد عزیزم استادی که با قلبش با ما سخن میگوید نه با ذهنش .

    سپاسگزار فرمانروای کیهان هستم که من رو هدایت کرد به این فایل بسیار توحیدی و ارزشمند .

    در حال حاضر من از درون دارم تصمیم مهمی رو برای زندگیم میگیرم ،تصمیمی که دارم میگیرم همانند مادر موسی هست که بچش رو باید بندازه تو آب …

    متاسفانه آنقدر ذهن منطقیم زیاد هست که امروز تصمیم میگیرم دوباره فردا از یاد میبرم …اما هر چقدر بیشتر روی خودم کار میکنم متوجه میشم که باید بچه رو رها کنم …6 سال در کاری بودم که تصویر سازی های زیادی دربارش داشتم و حال چون به احساسم بیشتر نزدیک شدم میگه ازین کار خیلی لذت بخش تر وجود داره و ازین کار بیا بیرون …برای قلبم خیلی راحت هست که این حرف رو میزنه اما برای منی که تکاملی طی شده تا در این بازار باشم و منطق هام مثل زنجیر تمام وجودم رو گرفته سخت هست …

    صدایی ضعیفی از درون قلبم میشنوم که میگه مهدی تو هنوز طعم لذت از زندگی و کار رو نچشیدی به من ایمان بیار و این کارت رو رها کن …اینجا دقیقا همون ایمان هست که باید انجامش بدم …من اعتراف میکنم وجودم احاطه شده از صحبت های شیطان چون اجازه دادم تا با من صحبت کنه .‌‌…

    وقتی خدا نباشه تاریکی هست…من این شغلم رو فقط بخاطر پول انتخاب کردم نه لذت و حال بعد از 6 سال متوجه شدم و عجیب درد داره اما باید ایمانی از جنس مادر موسی نشون بدم باید شغلم رو به رود بسپارم و خودم رو هم به جریان سعادت بسپارم تا بیشتر و بیشتر هدایت بشم اگر میخوام از زندگیم بیشتر و بیشتر لذت ببرم …

    ما به دریا حکم طوفان می دهیم ما به سیل و موج فرمان می دهیم…

    قطره ای که از جویباری میرود از پی انجام کاری میرود

    جمله طلایی استاد:

    به اندازه ای که سرمون جلوی خداوند پایین هست و نعمت های خداوند رو میبینیم و سپاسگزاریم و درک میکنیم…به همون اندازه سرمون جلوی غیر خداوند بالاست و سرافراز هست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    محمدرضا کیانی گفته:
    مدت عضویت: 1476 روز

    سپاسگذار خداوندم برای وجود استاد عزیزی چون شما

    سپاسگذار خداوندم برای حضور خانم شایسته و همراهی استاد عزیزمون

    سپاسگذار خداوندم برای همزمانی شدنم با این فایل فوق العاده توحیدی

    سپاسگذار خداوندم برای اینکه با توحید آشنا شدم و با استاد عزیزم کامل شدم

    سپاسگذار خداوندم برای تک تک این اشعار و توضیح و حال خوب استاد

    سپاسگذار خداوندم برای لحظه لحظه بودن با این سایت و بودنم در این خانواده بزرگ استاد عباسمنش

    سپاسگذار خداوندم سپاسگذار خداوندم سپاسگذار خداوندم برای انرژی شیرینم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    مریم شریعت گفته:
    مدت عضویت: 881 روز

    سلام به استاد جانم و دوستان

    خدای من چقدر این فایلهای توحیدی عالی هستند و چقدر انسان رو از شرکهایی که داشته و نمیدونسته آگاه میکنند

    من واقعا فکر نمیکردم اینقدر در وجود من شرک هست میگفتم من خداپرستم و شرکی ندارم

    اما خیلی موقع از همون جوونی من صبح که بیدار میشدم میگفتم خدایا من خودم و عزیزانم و مشکلاتم را در دامن تو می اندازم خودت مراقبت کن و حلال مشکلات باش اما الان وقتی خودم رو کنکاش میکنم تازه میفهمم چقدر شرک خفی در وجودم هست

    در مورد توحیدی بودن :

    خونه ما طبقه چهارم بود بچه های من با بچه های همسایه میرفتن پشت بام بازی میکردن یک روز تو خونه بودم مشغول کار بودم ی لحظه گفتم برم بالا پیش بچه ها باورتون نمیشه چند تا پله بیشتر نبود رسیدم پشت بام دیدم پسرم با دخترم روی قرنیز پشت بام راه میرن فکرش رو بکنید از این خونه جدیدا که طبقه چهارمش خیلی بالا بود جلوی در پشت بام پاهام سست شد خاسنم فریاد بزنم گفتم هول میشن مییفتن پایین پسرم 10 یا 12 سالش بود و دخترم کوچکتر بود باور کنید هنوزم دارم مینویسم بدنم داره میلرزه ولی اونا میخندیدن و راه میرفتن خودمو کشیدم کنار که منو نبینن بترسن از من و هول بشن بعد که اومدن پایین گفتم آخه شما چه جوری قرنیز یک متری رو رفتین بالا تا مدتها میگفتم خدایا مگه میشه فقط تو اونارو نگه داشتی کوجکترین غفلت خدای من چی میشد….

    ی مدت دیگه پسرم رفته بود خرپشتک و به سیم برق دست زده بود نمیدونستم میخاست چیکار کنه برق گرفته بود پرت شده بود پشت بام دخترم اومد پایین به من گفت من دویدم بالا دیدم پسرم داره میخنده ولی رنگ به چهره نداشت تا برم بالا هزار بار مردم و زنده شدم و به خیر گذشته بود و خدا نگه داشته بود گفتم خدایا قربونت برم داری با من چیکار میکنی من چرا نمیفهمم

    مهرماه بود بچه ها رفتن مدرسه ی روز دیدم نزدیک ظهر در واحد رو زدن درو باز کردم دیدم دخترم پیشونیش شکسته و بسته بودن و دوستاش آورده بودنش فقط نگاه کردم هیچی نمیتونستم بگم و دوستش میگفت از بالای پله ها افتاد اومد پایین از این همه لطف خداوند زبونم بند اومده بود گفتم خدایا چقدر دامن امن و مطمئنی داری وقتی عزیزانم را در دامن تو میگذارم و خیالم راحت است و خداوند حافظ من و هر آنچه که به من داده است هستش و بخوبی حفاظت میکند و خیلی مثالهای دیگر …..

    اما شرک من :

    اوایل ازدواجمون میخاستیم خونه بخریم نشستم شمردم این فامیل انقد میده اون فامیل اونقد میده و روی چند نفر حساب باز کردم هر چی داشتیم فروختیم گفتیم خب بقیه رو هم از فامیلا که پیش خودمون شمرده بودیم میگیریم و چه خیال باطلی دریغ از یک ریال و من تا چند روز مغزم هنگ کرده بود میگفتم خدای من مگه میشه فامیل کمک نکنه

    یک بار با کسی که چهل سال دوستی کرده بودم برای اولین بار کمک مالی خاستم و فکر میکردم حتما میدهد ولی خیلی ماهرانه منو پیچوند بقدری ناراحت شدم گفتم مریم حقته چرا اون موقع فامیلارو بزرگ کردی و خدارو ندیدی و ضربه شو خوردی ولی خداوند هوای تورو داشت و به یادت بود و با دستانش یاریت کرد و خونه رو خریدی

    چرا چشماتو درست باز نکردی و دوستت رو اینقدر بزرگش کردی و اینقدر بهش اعتماد داشتی و ضربه شو خوردی و باز خدا مشکلت رو حل کرد و نفهمیدی که اینها همان شرک است و تو خودت رو الکی موحد میدونستی

    خیلی از این مثالها هست و خداوند همیشه هوای منو داشته و در سختترین لحظه ها به فریادم رسیده

    خدایا یاریم کن و مرا به شرکهای پنهانم آگاه کن

    به امید توحیدی بودنم و توحیدی گفتنم و توحیدی عمل کردنم

    دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    محمود راشدی گفته:
    مدت عضویت: 1120 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و دوست داشتنی و خانم شایسته زیبا

    چقدر نیاز داشتم به این شعر چقدر قشنگ چقدر بی نقص

    ، امروز که بین دو راهی قلب و ذهن گیر کرده بودم و فقط این شعر میتونست قلبم رو به سمت خدا باز کنه و چقدر اشک ریختم پشت فرمون و خودم نمیدونستم کدوم مسیر میرم از بس که غرق در توصیف بی نظیر این شعر و با صدای دلنشین استاد عزیز ، واقعا هیچ جمله ای رو نتونستم در تحسین این شاعر پیدا کنم

    دورود بر استاد خیلی خوب بود خیلی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    سامان سادین گفته:
    مدت عضویت: 1692 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم * استاد چه کردی چه کردی استاد من این فایل وزمانی دانلود شنیدم که تو جاده با عزیز دلم بودم وبه شهر خودش میرسوندمش دقیقا بارون قدرت ورحمت خدا رو تجربه کردم از اون بارون بیشتر چشمان من می‌بارید از وجود خدا مثل همین الان که کامنت مینویسم بعد رسوندن عزیز دلم به خونه خودش به سمت تهران برگشتم این فایل و چهارپنج بار پشت سر هم شنیدم کلا تو جاده ترجیح میدم تنهام فقط فایل شما رو بشنوم نشانه هست برام تمام دوره هارو رو فلش دارم وبه صورت راندم میاد وگوش میدم جان جان استاد جانم. از موضوع دور نشم این فایل من و به لحظه ای رسوند که شیطان یا همون ذهن نجوا گر میگفت و من با احساس با اشک از قدرت خدا نشانه هاش داد میزدم سر شیطان و از خدا میگفتم اوج بود الان صدام گرفته استاد حضور خدا بالاترین نعمت معجزه زندگی من شده حضوری که همیشه بوده و تازه دارم درک ولمس میکنم تا اون جا رفت که قربون صدقه شیطان هم رفتم داد میزدم و گفتم تو هم مثل من افتخار میکنی بنده همچین خدای هستی جانم از این ارباب افتخاری بندگی خدا استاد هنوز کار دارم تکامل و با تکرار و تمرین باید پیش برم فقط بگم باری از ترس ها و غم ها دیشب از دوشم برداشته شد سبک شدم آرامش و لمس کردم کار داره بباید بیشتر پیش برم ولی الان میدونم شما از چه آرامشی از چه یغین حرف می‌زنید استاد قربونت برم که هدایت های خدا رو به گوش دل من می رسونی فقط خواستم تشکر کرده باشم استاد جان بی نهایت از مریم بانو متشکرم رانندگی کرد وزمانی ساخت تا شما در آرامش تمرکز بیشتر این فایل و ضبت کنی از شما متشکرم که حضورت برکت ونعمت وهدایته وشکر گزار خدام که جهان واین همه زیبا و عالی آفریده تا بندش سامان از لحظه لحظش لذت ببره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    حاتم خُرم گفته:
    مدت عضویت: 655 روز

    بنام خدای رزاق .

    سلام ب استاد عزیزو مهربونم و خانم شایسته زیبا و شاد .

    و سلام به خانواده صمیمی خودم که خیلی همتون.رو دوس دارم سپاس گذارخداوندم ک شما با این همه مهربونی و انرژی بالا و صمیمت و بهم داده و از شما همه ممنونم و سپاس گذارم که با کامتت هاتون بهمون انرژی میدین .

    استاد واقعا هم از شما سپاس گذارم که این فایل و گذاشتین که واقعا معنی واقعی ایمانو نشون میده و خداوند ب مادر موسی میگه بچت و بنداز نگران نباش این بچت الان تو منزل خودشه ینی ما وقتی که ایمانمو نشون میده کارا انجام شدن درسته که ما نمیبینیم ولی تمام کارا درست شدن از طرف خداوند و فقط ما باید ایمانمون رو نشون بدیم و حرکت کنیم و احساسمون رو خوب کنیم .

    واقعا خداروشکر میکنم که هدایت شدم به این فایل زیبا و از استاد عزیزم سپاس گذارم که این فایل زیبا رو ب ما نشون داد و گذاشت روی سایت و از مریم خانم سپاس گذارم که رانندگی کردن تا استاد این فایل و روی سایت برای ما بزاره انشالله که این اترژی ک ب ما دادین 10 برابرش برگرده براتون

    دوستون دارم انشالله همه به تک تک خواسته هاشون برسن . الهی آمین .

    عاشقتونم . و از همتون سپاس گذارم

    1403.04.25

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    زهرابانو گفته:
    مدت عضویت: 1779 روز

    سلام بر عزیزان دل

    گفتگوی من وخدا بعد از دیدن این فایل زیبای استاد

    خدایا یه چیزی مهمه که ثابت باشه اون درست باشه قوی باشه سرچشمه عالی باشه

    سرچشمه درون ما چیه؟ (( عزتت رو فراموش نکن ، هیچی بیرون از تو بهت ارزش نمیده! همه چی  درونته،  منبع ارزش در وجودته اونو باور کن))

    خدایا خیلی قشنگه خونه ماشین سفرهای زیبا ارتباطات عالی ،موفقیت بچه ها، خوشحالی با خانواده ، دوست داشتن خودم،تنهایی با خداهرچه نعمتم داشته باشیم

    یه چیزی از سرچشمه باید درست باشه بعد اینها میشه حواشی هی عبور میکنیم هی عبور میکنیم

    خدایا قضیه چیه میرسی تموم میشه عادی میشه میرسی تموم میشه عادی میشه

    حتی اونا که محال میدونستیم میرسیم تموم میشه عادی میشه عبور میکنیم دنبال جدیدتر میگردیم

    سر هیچ کدوم نمیشه موند باز عزم رفتن می کنیم

    این تکاپو این رفتن ما رو به کجا میرسونه؟

    این باز رفتن باز رفتن  چیه؟ کجا باید برسیم  تا راضی باشیم ؟‌

    کجا میگیم کافیه ؟ آیا هرچه هست فقط برای رسیدن بهشه وتمام !

    آیا وقتی رسیدیم باید چیکار کنیم؟ (( هرجا رسیدی یه مسیرو طی کردی ودر این مسیر رشد کردی میرسی به آخرش اینجا رو رها میکنی میری گذر بعدی))

    اگه سر یه گذر بیش از حد بمونی حست بد میشه دلت میخواد حرکت کنه عبور کنه ، ترسهات به زور نگهش میداره واین حستو بد میکنه، رها باش

    خدایا از کجا بفهمم باید عبور کنم دلت میگه وصل باشی نچسییده باشی میری به سادگی عبور میکنی

    خدایا من از تو چی بخوام ؟

    که همیشه حسم خوب راهم درست در مسیر عاشق خودم وخدا ومخلوقاتش باشم

    زهرا یه زندگی به تو بخشیدیم حالا باید این عمر رو طی کنی با اختیار وآزادی که به تو داده شده:  میری وارد مسیرهای مختلف میشی یه جاهایی احساس خوبی داری تجربه های خوبی داری وبرحسب اختیارت گاهی وارد مسیرهای نادرست میشی وتجربه های سخت دردناکی کسب میکنی

    در این مسیر سوال پیش میاد دنبال جواب میری

    در هر کجا به تو بد گذشت یاد میگیری راهو پیدا کنی به خدا نزدیک میشی ،وقتی بد گذشت یعنی فهمیدی تو ارزشمندی ولایق بهترها هستی اینجا جای من نیست در هر لحظه خدا با توست حتی اگه تو باخدا نباشی

    حالا توی این مسیر براساس رشد احساس ارزشمندیت ،هدایت میشی به آدمای بهتر ،جاهای بهتر، ارتبا طات بهتر، رفتارهای بهتر ، حرکت های شجاعانه تر  یه سری آدم از دورت میریزه ، جات عوض میشه، وداری زندگیتو زندگی میکنی رشد میکنی واین رسیدنها وعبور کردنها نشانگر رشدتوست توی هیچی گیر نکردنت نشانه ی روان بودن توست اینکه به راحتی به سادگی از مراحل زندگیت عبور میکنی یعنی،

    تو  وصل سرچشمه ای در اون بالاها هستی (خدا )که داری به سمتش حرکت میکنی

    پس مسیر حرکتت رو به زیبایی بیا دلبندم من منتظر توهستم  تا وقتی آمدی  پیشم شاد وسرخوش باشی

    هیچ وابستگی به تعلقات پشت سرت نداشته باشی

    میای در دل نوررررررر

    خدایا از مسیر آمدنم بگو

    بیا گُله به گُله ! وبدون مهمترین چیز شخصیتته بسیار ارزشمند بسیار محترم بسیار زیبا عاشق خودت باش

    بز رگترین سرمایه ات خودتی فکر کن این امانتی است که در این مسیر داری میاری بدهی دست من، حتما خطرهایی در مسیر تهدیدت میکنه لغزشهایی اتفاق میفته ولی هیچوقت از فضل من غافل نشو

    اجازه داری همه چی رو تجربه کنی ، خب اگه توی هر قسمتی به تکامل رسیده باشم حالم خوبه  مسیر درستشو پیدا کرده باشم حالم خوبه دیگه راهوبلدم خودم میرم و با حس خوبی که دارم در آن مسیر به سرعت می فهمم چی درسته چی نادرست ویه ذره کج برم میفهمم برمیگردم(( این همون هدایته ))

    حالا در این زندگی هر قسمتی رو بلد نبودم و نتونستم میخوام درست برم  مثه، ارتباط با بچه هام، اینجا هی حست بد میشه تا راه درستو پیدا کنی ، وقتی وصل باشی هدایت میشی (( دقت کن همش اتصالت مهمه، وهر چی بیشتر خودتو دوست داشته باشی وسرزنش نکنی واحساس گناه در اشتباهات نداشته باشی اتصالت قویتره ))

    خدایا عاشقتممممممممممممممممممممممممم

    اونوقت ما بنده ها فکر میکنیم اگه وصل تو باشیم منتی است سر تو خدایا ، آااااااخه همش که به نفع ماست ، همش که با کمال میل فقط باید سپاسگزار این همه لطف باشیم ، چرا اینقدر پر روییم ، یه ذره حسمون بد میشه به جای اینکه طلبکار خودمون باشیم وببینیم کجا اشتباه کردیم بیایم عذر خواهی وطلب هدایت ،میریم قهر واز تو درو میشیم خوب که نتیجه لجبازی و نفهمی خودمونو دیدیم خسته وکوفته برمیگردیم میگیم خدااااایا کجا بودی ؟؟؟؟؟؟؟

    یعنی هر جا بریم باز برمیگردیم به خدا  از هر طرف، چه خوب بریم چه بد ، از همه طرف منتظر ماست ، حماقتمون که گل کنه ازش فرار میکنیم میچسبیم به عقل محدود خودمون ، واگر توحید رو باور داشته باشیم روی عقلمون حساب نمیکنیم و بارسنگینمون رو میذاریم زمین وتسلیم میشیم ومیگیم خدایا من به هر خیری از جانب تو فقیرم من هیچی هیچ هیچ هیچ هیچم !!

    وهمین جاست که خدا میاد دستتو میگیره برای هزارمین بار بلندت میکنه به روی مبارکتم نمیاره وباز هم به خودت بستگی داره چقدر اعتماد کنی وبا چه قدرایمانی تسلیم باشی و هدایتت رو بپذیری  یه بازی دونفره که همش من هستم وخدا ،بچرخ تا بچرخیم ، دستت از دستش دربیاد پرت میشی به نا کجا آباد

    خدایا عاشقتمممممممممممممممممممممممممممم منو ببر باخودت

    خدایاخیلی قشنگه

    فعلا تا اینجا روثبت میکنم بقیه رو در کامنت بعدی می نویسم.

    استادقشنگم مریم بانوی همراه نازنین دوست داشتنی عاااااااااشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 919 روز

    به نام خدای مهربان و بخشنده ام

    خدای سمیع و بصیر خدایا شکرت برای تمام داشته هایم که تا امروز به من عطا کردی سپاسگزارتم

    سلام بر استادمهربانم و سلام بر مریم نازنینم

    استاد متشکرم اصلا تمام فایلهای توحید عملی رو باید سرمه چشمون کنیم یکی از یکی دیگه بهتر و با سطح آگاهی و انرژی بالا ممنونم

    مم الان نزدیک به 8 روزه دوره کشف قوانین زندگی رو گوش می‌کنم با تمرکز بالا اما مابین شون یه قسمت از توحید عملیها رو هم گوش می‌کنم اصلا زنده میشی به خودت میای خدا رو کنارت حس میکنی خدایا شکرت که منو هدایت میکنی به این سایت و نوشتن و خوندن کامنت

    استاد چقدر خوبه که تو بیشتر فایلهاتون با مثال حرف میزنین تو مغز آدم میره و منطقی میشه برامون

    اگر ما مثل مادر موسی همچین ایمانی داشته باشیم باور کنین زندگیمون سراسر نور رو رحمت و نعمت خداوند است

    منکه دارم روز به روز با ایمان به خداوند ظرفم بزرگتر میشه مدارم بالاتر رفته و ایمان ایمانم بالا رفته

    وقتی همه کارهاتو با ایمان میسپاری به خودش و مثل مادر موسی تسلیم امر خداوند میشی خداوند تو رو از بی نهایت طریق به خواسته ات می‌رساند

    ما فقط باید سمته خودمون رو انجام دهیم مادر حضرت موسی وقتی بچه رو گذاشت تو آب گریه و ناله نکرد بی قرار نبود برعکس

    آرام و رها و تسلیم امر خداوند بود

    و خداوند هم به صابران پاداش می‌دهد چون ایمانش بالا بود میدونست خداوند هواسش هست خداوند یادش نمیره خداوند قدرته مطلقه

    و یه روز نشد بچه رو به مادرش تحویل داد طبق وعده اش خدایا شکرت سپاسگزارتم

    فایل بی نظیری بود خسته نباشی استاد عزیزم و مریم نازنینم دست مریزاد

    من عاشق فایلهای توحید عملی هستم متشکررررررررررممممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    فریبا گفته:
    مدت عضویت: 1278 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون و همه دوستان سایت

    یادمه این شعر رو توی بچگی خونده بودم و کلی گریه کرده بودم و همیشه تو ذهنم یادش بودم. ممنونم استاد الان که شما دربارش صحبت کردین خیلی بهتر درک کردم.

    من برام سوالی به وجود اومده که اگه دوستان لطف کنن میدونن، ممنون میشم جواب بدن، اینکه خدا به مادر موسی گفت نگران نباش که فرزندت قراره از پیامبران باشه، یا اینکه در اخر شعر خدا گفت ما که میدونستیم نمرود اینطوری میشه اینقدر مواظبش بودیم. یعنی خدا میدونه ما قراره دقیقا چیکار کنیم و چی بشیم؟ از قبل هر قدمی که ما تصمیم میگیریم رو میدونه؟ سرنوشت ما که از قبل مشخص نشده، ما در هر لحظه میتونیم مسیرمون رو عوض کنیم.

    از همه بی نهایت ممنونم. شاد و ثروتمند و سلامت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 2984 روز

      بنام خدا

      سلام دوست عزیز فریبا جان بهت پیشنهاد میدم همین فایل استاد رو یبار دیگه با دقت بیشتری گوش بده در دقیقه 17:33 اگر اشتباه نکنم استاد که این قسمت شعر پروین را تفسیر میکنه بیان میداره ما انسانها برخلاف تمام موجودات از خود اختیاری ندارند وهمه طبق مشیت الهی عمل میکنند، میتونیم خودمون انتخاب کنیم خداونددرهرلحظه ما را هدایت میکنه ولی ما در پذیرش یا رد این هدایت آزادیم …….

      در پناه حق موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: