توحید عملی | قسمت 9 - صفحه 40

1017 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 910 روز

    به نام خدای بخشنده و مهربانم به نام‌ خدای هدایتگرم به سمت زیباییها و فراوانیها به شرطه ایمان و توکل

    سلام به استاد عزیزم سلام به کسی که با سخنان زیبا و مفیدش راه رو در تاریکی زندگی پیدا کردیم استاد عباس منش دوست داشتنی که فانوس شدن در دریایی پر تلاطم زندگیم

    از این فایلهای توحید عملی هر چی تشکر کنم کمه ارزش بسیار دارین برای من

    چون من تازمانی که توحید عملی روگوش نکرده بودم خدا رو نفهمیده بودم درکش نکرده بودم ولی وای از اون تایمی که گوش کردم و گوش کردم و عمل کردم

    چی شد معجزه شد برام زندگی

    من دنبال پول و ثروت و آرامش و خوشبختی و… بودم به قول استاد دنبال فرعیات بودم اما غافل از اصل

    اصل همان خداست که من در وجودم دعوتش کردم با گوش دادن به چندین فایل توحید عملی

    که تا خدا رو نفهمی و درک نکنی یعنی هیچی نداری وقتی خدا رو بدست میاری اوست که همه چیز می‌شود همه کس را

    داره برام همه چیز میشه و هر دوز فقط و فقط دوست دادم توحید عملی روگوش کنم و بس بهترین فایل ست من با این فایل تلنگر خوردم و بلند شدم خدایا شکرت سپاسگزارتم استاد عزیزم ممنونتم عزیزترین بنده خداوند هستی

    اگر شما تونستی من هم میتونم محبوبه خداوند شوم با بهبود ایمان و توکلم

    خدایا ممنونتم شکرت که داری صدامو میشنوی

    یاحق سلامت و ثروتمندتر باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    حدیثه اسماعیلی گفته:
    مدت عضویت: 707 روز

    سلام به استاد عزیزم

    وروشای عزیز که این متن زیبا رو نوشته

    من چندین مرتبه این فایل رو گوش کردم ولی امروز ازته قلبم درکش کردم چون منم مثل مادر موسی نا امید از درگاه الهی به شک افتاده بودم

    چون یه کاری رو قراره با همسرم شروع کنیم ‌وهمسرم مدام از خرج و مخارش وهزینه هایی که باید برای زایمان من جور کنه کمی دلهره داره چون من الان هشت ماهه باردار هستم ‌وبچه ی سومم رو دارم به دنیا میارم،امروز منم شاکی و بی توکل شدم

    ووقتی دوباره فایل استاد رو گوش کردم و نوشته ی خانم روشا رو خوندم اشکم سرازیر شد که چه بنده ی کوته بینی هستم،وقتی نگام به شعرِ پروین افتاد که

    ما بسی گم گشته باز آورده ایم صدای گریه ام رفت بالا……

    سعی کردم به خاطر فرزندم که خدا به سلامت اونو در رحم من قرار داده سریع خودمو جمع و جور کنم

    وشکر که خونه تنها بودم و ‌فرصتی داشتم که با خودم خلوت کنم

    وازش سپاسگزارم که منو به خودم وا نمیگزاره

    برام نشونه میاره ومنو راهنمایی میکنه

    سپاسگزارم خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  3. -
    ص گفته:
    مدت عضویت: 2530 روز

    با سلام

    استاد جان خیلی فایل خوبی بود و لذت بردم

    ولی من چند وقته نمیتونم بفهمم سهم من از کارکرد من چیه و سهم خدا کدومه

    بخوام واضحتر بگم شما در دوره کشف قوانین میگین فارغ از تمام اتفاقات این من هستم که اتفاقات و رقم میزنم و….

    اینجا میگین فرعون گفت منم که تعیین میکنم و خدا به اصطلاح حالش و گرفت یا داستان موسی و ….

    حالا سوال من اینه بالاخره ما هستیم داریم تعیین میکنیم یا خداونده که تعیین می‌کنه

    اگه ما داریم تعیین میکنیم دیگه این حرفا چیه

    نه اگه خداوند هست ما چی میگیم

    این سوال من نتونستم جواب پیدا کنم

    آدم حیران میمونه و نمیدونه چیکار کنه

    لطفاً به این سوال من پاسخ دهید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      مژگان حقیقت گفته:
      مدت عضویت: 1575 روز

      سلام دوست عزیز

      اگر بخواهم به سوال شما پاسخ دهم باید از جملات استاد کمک بگیرم.

      استاد در یکی از فایلهایش گفتن که برای انجام یک کاری ما باید سهم خودمون رو به درستی انجام بدیم. حالا کی میتونه یک کاری رو شروع کنه بدون اینکه از نتیجه اون مطمین باشه؟ جوابش اینه که کسی که به غیب ایمان داشته باشه. کسی که به رب ایمان داشته باشه و باور کرده باشه که خدای مهربان از خودش بیشتر میخواد تا اون کار به سرانجام برسه. حالا اگر یک کم بریم عقبتر باید بپرسیم که اون آدم چه موقع کاری رو شروع میکنه؟ چه موقع استارت میزنه؟ وقتی به خودش مطمین باشه که میتونه سهم خودش رو بدرستی انجام بده. در واقع کسی که عزت نفس داشته باشه. طبق آموزشهای استاد اگر کسی با ایمان به قدرت الهی یک قدم برداره خدای وهاب هزار قدم براش برمیداره.

      مثلا در مورد مادر موسی، سوال این هست که چی میشه که ایشون فرزندش رو به دریا مینداره؟؟

      غیر از اینه که بهش وحی شده یا اینکه هدایت شده.

      در غیر اینصورت کدام عقل سلیم همچین کاری رو میکنه.

      منطق میگه که مثلا با بچت فرار کن یا یک جایی اون رو پنهان کن و یا راههای دیگه. ولی چون مادر موسی در مسیر صحیحی بوده هدایت میشه به این راه حل. چون یک ایمان قلبی داره. اگر چه ترس هم به سراغش اومده ولی تونسته بر ترسهاش غلبه کنه.

      حالا برگردیم به ادامه پاسخ

      اگر بعد از نجات موسی به دست فرعون و اینکه بعد از مدتها مادر موسی دوباره بچش رو بغل میکنه و به اون شیر میده، بیاد و بگه این من بودم که تونستم این راه حل رو پیدا کنم…

      این من بودم که تونستم توی شرایطی که همه بچه ها رو میکشن، من بچم رو زنده نگه دارم…

      شما چه جوابی بهش میدید…

      منظور از اینکه(( این ما هستیم که اتفاقات رو رقم میزنیم)) این هست که تمام اعمال ما بر اساس افکاری هست که از طرف ما پذیرفته شده. مثلا اگر کسی پذیرفته باشی که ارتفاع و بلندی خطرناک هست و نسبت بهش احساس بدی داره، اگر یک روز به شهر بازی بره هیچ وقت اون اسباب بازی رو سوار نمیشه که ارتفاع زیادی داشته باشه چون میترسه، نگران میشه و حالش بد میشه.

      و در آخر اگر بخوام جمعبندی کنم

      اگر ما در مداری باشیم که بتونیم هدایتهای الهی رو درک کنیم به خاطر ایمانی که به غیب داریم اون هدایتها رو در زندگیمون اجرا میکنیم و سهم خودمون رو انجام میدیم سپاسگزار هستیم شاد هستیم امیدوار هستیم نگران نیستیم و خداوند هم پاداش ایمان ما رو طوری عطا میکنه که سورپرایز میشیم.

      امیدوارم که پاسخ من کمکتون کرده باشه.

      در پناه ایزد منان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        ص گفته:
        مدت عضویت: 2530 روز

        سلام مژگان عزیز

        ممنون از کامنت خوب شما

        اولا اینکه من از اون روز که این کامنت و گذاشتم خودم و واقعا از ته دل سپردم گفتم من نمی‌دونم تو بگو

        و خدا گفت …..

        درست فهمیدم اول خدا میگه بعد تو شروع می‌کنی حالا به قول شما میری سهم خودت و انجام بدی این بزرگترین دستاورد من در زندگی به شمار میاد خدا رو شکر

        ماجرا از این قراره من بعد اینکه سر سپردگی و انتخاب کردم سرماخوردگی داشتم ، گفتم بیام از همین سرماخوردگی شروع کنم گفتم خدایا سرما خوردم من و کمک کن خوب بشم نمیخام برم دکتر یه جوری بشه تا فردا خوب بشم بعد خوابیدم نصف شب که پاشدم آب بخورم دیدم هیچ علامتی از سرماخوردگی نیست و با تعجب چند دقیقه ای نشستم و فکر کردم گفتم ینی الان این خوبم کرد ؟ نکنه دارو اینا خوردم ببینید خیلی زود شرک میاد سریع خودم و جمع کردم گفتم این کار و درست کرد برام بریم سراغ قدم بعدی

        گفتم خدایا پول ندارم و وضعیت مالی اصلا جالب نیست برام کمکم کن همون لحظه گفت صبر کن درست میکنیم

        دو روز بعد داشتم میرفتم بیرون همسایه من و دید و گفت فلانی من 15 تن برنج دارم نمیتونم بفروشم میتونی برام بفروشی ؟

        تا اینو گفت گفتم الرزق و الرزقان همینه این روزی دنبال من اومده

        گفتم بله حتما انجام میدم شما نمونه بیار برام من کار میکنم

        آخه کار قبلی من خرید و فروش بود و محصولات بهداشتی و اینا در سطح بالا تجربه خرید و فروش داشتم تو تهران

        با خودم گفتم ببین چطور هدایت می‌کنه اون همسایه نمیدونست که من فروش بلدم خدا بهش گفته

        حالا قراره فردا پس فردا نمونه کار دستم برسه و من از الان چند نفر و پیدا کردم برم و بفروشم

        حالا چقدر میفروشم و چی میشه اینجا برمیگرده به بحث باورها ، اینجاست که من اگه خودم و لایق ندونم ممکنه طرف بهم چک سه ماهه بده یا اگه عزت نفس نداشته باشم محکم صحبت نکنم طرف میگه بیخیال این اصلا یه جوریع

        در مورد مادر موسی هم همین بوده ببینید زمانیکه دستور قتل صادر میشه که بچه ها رو بکشید همزمان با مادر موسی مادران زیاد دیگری در حال تلاش برای حفظ جان فرزند خود کردن قطعا ولی چرا مادر موسی هدایت شده ؟ چون اون دلی قبلا خواسته چون توکلش به خدا بوده نه توکل زبانی واسه همین هدایت شده

        کلا میخام به این نکته برسم که ما هیچی نیستیم ما از خودمون چیزی نداریم

        هر جا چیزی داشتیم اون بهمون گفته ، مثلا گفته برو فلان کار و شروع کن یا گفته برو این پیشنهاد و بده منتها مشکل از زمانی پیدا میشه ما فکر میکنیم ما فکر کردیم و امتیازش و میدیم به خودمون و دیگه هدایت نمیشیم دقیقاً کاری که من کرده بودم من میگفتم درسته خدا هست و توکل کردم ولی منم باید برم مهارت مو افزایش بدم من باید فلان چیز و هم درست کنم

        بچه ها این تله اس از نظر من

        هر چه توکل و تسلیم قوی تر باشه و اجازه بدیم هدایت انجام بشه چون هدایت اجازه دادنیست ، اون موقع وقت حرکت کردن و اقدام عملی و تغییر باور و …..هست

        نه اینکه شروع کنی یه کاری و انجام بدی قدم‌های بعدی گفته بشه

        استاد بارها این جمله رو گفتن که شروع کن قدم ها گفته میشه منتها استاد فکر می‌کنه ما می‌دونیم اون شروع کن و بهمون خدا گفته در حالیکه ما نمی‌دونیم ما اصلا نمی‌دونیم از کجا شروع کنیم

        تو روانشناسی ثروت 1 جلسه 23_24 بود اگه اشتباه نکنم که استاد میگه از همون جایی که هستی شروع کن و نمیخاد قرض کنی وام بگیری و …..با چیزی که داری شروع کن

        من اینو وقتی شنیدم شروع کردم به حرکت کردن ولی هیچ جوابی نمیگرفتم الان میفهمم که بابا جان تو باید توکل کنی تو باید توحیدی عملی کنی اصلا کی به استاد این جمله رو گفته ؟ استاد با چه مبنایی این و میگه ؟ داستانش همینه استاد پرسیده و گفته شده البته من نمیتونم جای استاد نظر بدم ایشون بهتر بلدن شاید کلا من اشتباه میکنم نمی‌دونم

        ولی تجربیات من در گذشته اینو میگه هر وقت خواستم هدایتم کرده و من حرکت کردم و نتایج اومده همین

        پیچیده شد ….

        ولی اینو در کل میخام بگم من نوعی خواسته رو ایجاد میکنم و تنها از خدا میخام ، خداوند من و هدایت می‌کنه نشونه ها میاد و من میرم با توجه به باورهام عمل میکنم و نتایج کم یا زیاد نسبت به باورها حاصل میشه

        این بود انشای من ….

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    مریم مهدوی فر گفته:
    مدت عضویت: 907 روز

    درودبه استادتوحیدیم ومریم مهربانم

    وهمه دوستان عالیم

    خدایاشکرت که برای بارسوم این فایل بی نظیرولبریزازدرس های فراوان رادراین روزعالی نشانه وروزیم کردی تابازهم یادم بماندکه همه چیزدردستان پرقدرتت به زیبایی هرچه تمام تردرگردش است ومن امروزبازانگاراولین باراست گوش جان می سپارم به صدای ناب استادم واینطورحال وهوایم تغییرمی کندازشنیدن نامت وعظمتت درسراسراین فایل ،ازعکس زیبای استادبابرانی نازدرپرادایس باشکوه تاقطرات باران واوج قدرت و هنرنمایی در این رحمت الهی ات تارانندگی مریم جانم .

    استادجان بانزدیک شدن به پایان زیبای این فایل اشک ریختم وبرای سلول به سلول داشته هایم شکروسپاس گفتم چقدرمعجزات خداوندبی نظیراست، وجودشمادرجای جای زندگیم که اینطورمرامجذوب خداوندکرده وترس هاوتردیدهاازوجودم رخت بربسته اندوبه من چنان ایمان وتوکلی یاددادیدکه فقط هرلحظه می گویم خدایاشکرت وبه بدن سالمم که نگاه می کنم همین برایم کافیست که سکوت کنم تادرهرلحظه ام جاری شودوهمه دنیای درون وبیرونم رابه بهشتی جاودان تبدیل کندومن باشماهرلحظه زندگی می کنم تایادم بماندتفاوت جهنم وبهشت راومثل طلای ناب وخالص قدربدانم وهرلحظه فقط وفقط شکرگزارباشم وسربلنددردرگاهش .

    استادجانم ممنون ازدعای عالی درپایان این فایل زیباومالامال ازنکات طلایی وبه یادداشتن اینکه تواضع

    وخاشع بودن درمقابل خداونداوج سربلندی مان درمقابل هرکسی است ،خدایابی نهایت شاکروسپاسگزارم.

    درپناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت سلامت بدرخشید، عاشقتونم.

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    متشکرم متشکرم متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    پرستو زارعی گفته:
    مدت عضویت: 568 روز

    سلام استاد بزرگ

    خوب اینجا خدا همه چیز روکنترل کرده وبه همه چیز فرمان داده که پیامبر خودش رونجات بده .آیا برای ماهم خدا این همه فرمان میده که خواسته ما انجام بشه ؟؟ پس این ظلم ها که رخ میده در حق این همه بچه اینا چی؟؟؟ یعنی این بلاهایی که سر بچه ها درکودکی میاد به خاطر ارتعاش فرستادنه کیه ؟؟ پدرومادرشون؟، پس چراخدا مانع این اتفاق هانمیشه ؟؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      یدالله خندان گفته:
      مدت عضویت: 721 روز

      سلام دوست عزیزم

      من به اندازه درک خودم پاسخ میدم

      استاد در یکی از فایلهاگفتند

      این جهان مثل یک مهمانی هست و هر کسی به اندازه خاصی در این مهمانی حضور داره و بهره می بره

      پس شما ناراحت نباش و تسلیم باش و وعده اصلی جای دیگری هست و هرکسی نتیجه اعمال و توجه خود را میبیند

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      مهدی کرمی خلیلانی گفته:
      مدت عضویت: 833 روز

      درود و مهر و ادب مهربانو صالحی

      در پاسخ به سوال شما خود بنده هم درک درستی ندارم که به شما پاسخ بدم ولی پیشنهاد میکنم

      بیشتر تو این مسیر بمونید و ادامه و استمرار داشته باشید

      با توجه به اینکه از زمان عضویت شما فقط 43روز گذشته

      حداقل صدتا از فایل های رایگانی که استاد عباسمنش

      بر روی سایت گذاشته اند و گوش بدید بدون مقاومت!

      یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      حمید گفته:
      مدت عضویت: 666 روز

      سلام خانم زارعی عزیز

      همنطور که دوستمون یدالله عزیزم هم گفتن در تکمیل صحبتشون پیشنهاد میکنم فایل ما بی انتها هستیم رو گوش بدین.

      جواب سوالتون رو به طور کامل استاد دادن توی اون فایل فوق العاده عالی

      لینکش رو براتون میذارم که راحت پیداش کنین

      abasmanesh.com

      شاد باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    پرستو زارعی گفته:
    مدت عضویت: 568 روز

    سلام استاد بزرگ

    خوب اینجا خدا همه چیز روکنترل کرده وبه همه چیز فرمان داده که پیامبر خودش رونجات بده .آیا برای ماهم خدا این همه فرمان میده که خواسته ما انجام بشه ؟؟ پس این ظلم ها که رخ میده در حق این همه بچه اینا چی؟؟؟ یعنی این بلاهایی که سر بچه ها درکودکی میاد به خاطر ارتعاش فرستادنه کیه ؟؟ پدرومادرشون؟، پس چراخدا مانع این اتفاق هانمیشه ؟؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    جمال خسروی گفته:
    مدت عضویت: 1275 روز

    سلام استاد عزیزم استاد که پادشاه خوبان برازنده نام والایت است

    سلام بانوی شایسته عزیز که بودنت مایه تسلی وآرامش است وحس امنیت را گسترش می‌دهی فقط با بودنت .یعنی فقط با بودنت در جهان خیلی رودخانه ها جاریتر هستند.

    فقط با بودنت پروانه زیباتر هستند

    فقط با بودنت ابرها زیباتر وپر بازتر هستند

    با بودنت دل من هم بسیار آرام‌تر است

    این توحید عملی چیه ..

    سوالی که براستی خیلی خیلی مهم است واستاد زیبا در این فایلها توحید عملی ساده واسان توضیح دادن ورایگان در اختیار است .

    سپاسگذارم

    .. واینجا از دوست نازنین وپر توان آقای علی ابودر دایی یادی میکنم واز کامنت هایش سپاسگذاری میکنم که چه رسا مکتوب میکنن ویک کامنت کپی کردم تا اینحا باهم بخوانیم ولذت ببریم

    سپاسگذارم هستین …

    خُدایم ،

    بخشنده ای که دست از بخشیدنت بر نداشته ای و بر نمی داری ،

    ای آغوشی که همیشه باز هستی

    ای جریانی که هیچگاه نمی ایستی ،

    ای بارانی که همیشه در حالِ باریدنی ،

    ای گُلی که همیشه در حالِ عطر افشانی هستی ،

    ای وجودی که همیشه در حالِ تکثیر و نشر و پراکندنی ،

    ای وجودی که آهنگت در تمام دیده ها و شنیده ها نهفته است

    ای وجودی که وجودت در تمام هستی و عناصرش ، سُکنی شده است :

    قرار است با آن ورژنی از پروردگارم اتصال برقرار کنم که وجودش در تمام موجودات طنین افکنده است ، همان ورژنی که وجودش در وجودِ من ، در وجودِ تو ، در وجودِ تمامِ انسانها ، آرمیده است ، همان پروردگاری که ، من و تو و تمامِ انسانها ، نتایجش هستیم ، همان ورژنی که من و تو و تمامِ انسانها ، نعمت و جلوه و آگاهیِ او هستند ، همان فُرمتی از خُداوند که هر لحظه ، هر آن ، در هر جا و هر مکان و هر شرایطی میتوان مُلاقاتش کرد ، یک مُلاقاتِ احساسی ، یک مُلاقاتِ ساده ، یک مُلاقاتِ سرشار از نور و آگاهی و شُکوه ، مُلاقاتی که نیاز به هیچ کادو و پوشش خاص و ظاهری خاص ندارد ، مُلاقاتی رایگان ، مُلاقاتی سرشار از اینکه ما از هر نظر در آن لحظه تامین هستیم ، مُلاقاتی که در آن لحظه ما خودکفا هستیم ، مُلاقاتی که تَلاقیِ زیبایی هاست ، مُلاقاتی که تَلاقی ما و اصل است ، مُلاقاتی که یک پایِ آن خُداست و پایِ دیگری آن وجود عاری از نجوایِ ماست ، نوعی از مُلاقات و تلاقی ای که زمانش و ادامه اش و میزان و کیفیت اش به خودت مربوط است ، مُلاقاتی که نیاز به جا و مکان و زمان ندارد ، تنها نیاز به حضور است ، همان ورژن و همان اُلگویی از خُداوند که اکنون در تک تکِ دَم و بازدم هایم در حال حرکت و پویایی و شادی ورزیدن است ، همان اُلگو و فُرمتی از خداوند که در تارهای صوتی ام ، در وجودِ فرزندانِ معصوم ، در وجودِ پرندگانِ در حالِ پرواز ، در وجودِ درختانِ کناره هایِ کوچه تان ، در تک تک برگ ها ، در دستان و پاهایت ، در پِلک ها و ابروانت ، در پوست و چَشمانت ، در گوش و مغز و کُلیه هایت ، اکنون حیّ و حاضر است ، نه مکان! خاصی دارد ، نه جایگاهِ خاصی ، هر جا که تو اراده کنی ، هویداست ، تو مکانش را تعیین میکنی ، تومعیارش را تعیین می کنی ، تو عَیارش ، زیباییش ، جلوه و جمالش را تعیین می کنی ، تو مقدار و میزانش را تعیین می کنی ، هر لحظه بخواهی به شکلِ خواسته ات در می آید ، به شکلِ رویایت در می آید ، به شکلِ عشقت در می آید ، یک ارتباطی که تو را به سُکوتی شگرف ، به پیش می برد ، یک ارتباطی که فارق از تمامِ باورهایِ گذشته و آینده است ، یک ارتباطی که همه چیز ، او دیده می شود ، یک ارتباطی که همه چیز ، او لمس می شود ، یک ارتباطی که اشک هایِ شوق را جاری می کند ، یک ارتباطی که کینه ها را ذوب می کند ، نگرانی ها و نفرت ها را آتش می زند ، یک ارتباطی که بهشت و زیبایی و عشق ، احساس می شود ، تجربه نمی خواهد ، تنها حُضور می خواهد ، حضور به هر شکلی که راحت تر ، متصل می شوی ، من با نوشتن متصل می شوم ، با نوشتن غرق می شود ، واژه ها می بارند ، اشک ها می بارند ، و جلوه و جمالش ، در حال رقصیدن و طنین افکندن می شود ، با هر چیزی که ارتباطِ صمیمانه برقرار شود ، ارتباط و تلاقی با خداوند است ، شاید به شکل یک چاه برای علی (ع)دربیاید و با آن گفتگو را آغاز کرد ، شاید به شکل آتش برای ابراهیم دربیاید و با آن گفتگو آغاز شود ، شاید به شکلِ یک سَبَدِ خِفته در رود نیل در بیاید و با آن اتصال برقرار کرد ، شاید به شکلِ یک کشتی بزرگ در بیاید ، شاید به شکلِ یک زندان برای یوسف دربیاید و با آن گفتگو برقرار کرد ، شاید به شکلِ یک عصا برای موسی در بیاید ، شاید به شکلِ ذُلیخایی ، به شکلِ یعقوبی ، در آید ، شاید به شکل! گوسفندی در بیشه برای ابراهیم در آید ، شاید به شِکلِ ماهی ای برای یونس درآید ، اگر هوشیار باشیم ، همیشه هست ، همیشه جاریست ، همیشه در حال قدم زدن ، ایستادن ، بخشیدن و باریدن و وزیدن است ، اگر هوشیار باشیم ، در تلاقیِ با او هستیم ، یک تلاقی ای که سرشار از ثروت و سعادت و سلامتی و خوشبختی است ، یک تلاقی ای که سرشار از مکنت و سپاسگذاری و تحسین و تشویق و تمجید است ، وقتی این تلاقی شکل می گیرد ، تنها آثار و اثراتِ او دیده می شود ، تنها اثراتِ او شنیده می شود ، تنها اثراتِ او احساس می شود ، این تلاقی و این دیدار که در هرزمانی که تو بخواهی ، اگر صورت گیرد ، نور! چشمانت ، او می شود ، تمام اندام ها و دستگاههای جسمت ، تمامِ اعضایت ، را او می بینی ، او را پزشکِ خود احساس می کنی ، او را دارو و درمانِ خود می دانی ، او را معالجه گرِ زندگی ات می دانی ، او را همراهِ دائمی ات می دانی ، او را ثروتِ خودت می دانی ، جایِ تمامِ کینه های طولانی ات را آن تلاقی و آن دیدار ، قرار می دهی ، او را جایِ تمامِ آن خشم ها و خُصومت ها قرار می دهی ، وقتی ارتباط و اتصالِ بی قید و شرط آغاز می شود ، خود را نه نیازمندِ پدر می دانی و نه مادر ، خود را نیازمند هیچ تحسین و تشویق و دیده شدنی نمی دانی ، خود را نیازمندِ هیچ پول و مال و دارایی ای نمی دانی ، چون در قلبِ آن ارتباط ، زیباترین ثروت ها ، بهترین دارایی ها ، بهترین سلامتی ها ، بهترین عشق ها ، بهترین اُمید و انگیزه و سرزندگی ها ، دریافت می شود ، تنها کافیست روزی 10دقیقه این گُلبانگ را سر دهیم ، کافیست روزی ده دقیقه در این اتصال ، شرکت کنیم ، چرا باید این حضور را فراموش کنم و بر قُرص ها و شربت ها و دُکترها و مطب ها ، یورش ببرم ، وقتی که در این اتصال ، تمامِ ابزارها ، نهفته است ؟ چرا باید دست از این حضور چند دقیقه ای طول روز بکشم و بخواهم ، خود را با سیگار و تریاک و …… هماهنگ کنم ، وقتی که در این حضور ، تنها هماهنگی را تجربه خواهی کرد ؟ چرا باید دست از این حضورِ چند دقیقه ای از روز بکشم و بخواهم ، خود را به مسیر مُقایسه با دیگران و اقوام و…….ببرم ،وقتی که این حضور و این ارتباط برایم روشن می کند که همه چیز و همه کس ، چیزی جز او نیست و همه چیز و همه کس ، تنها هدفش ، ارتقا من و توست ؟ قیاس و مقایسه ای وجود ندارد ، ما ادامه یِ او هستیم ، ما وصلیم به سرچشمه ، ما نیرویی بر آمده از آن نیروگاه هستیم ، وجودِ ما ، تمرکُز و هدف و ایده یِ خداوند بوده و هست ، وجودِ ما ، آثار و تصاویرِ خداوند است ، ما بازتابِ اندیشه هایِ او هستیم ، بی نظیریم ، فوق العاده ایم ، بی انتهاییم ، نامحدودیم ، ما آگاهی و دانش و بینِشِ خداوند هستیم ، ما میوه و محصولِ باغ و خرمنِ او هستیم ، ما قطعه ای بر آمده از روحِ او هستیم که هدایت می شویم ، بیشتر اعراض کنیم ، ببشتر در مسیرِ نگرش مثبت باشیم ، بیشتر تحسین کنیم ، بیشتر بنویسیم و سپاسگذار باشیم ، تا بیشتر از مزایایِ این حُضور بهره مند شویم

    چه روزها گذشت که قُرص ها و شربت ها را جایگزینِ تو کردم

    چه روزها گذشت ، به جایِ اینکه شتابِ ویزیتِ مُلاقاتِ تو را بگیرم ، در به در دُنبالِ ویزیتِ پزشکان بودم ، و اثری از تو در وجودم ، را لَمس نکردم و رهایت کردم ، اکنون آگاهم که وجودت ، در تمامِ خون و رگ و عضلاتم ، غوغا به راه انداخته است

    چه روزها و شب ها گذشت که خود را درگیرِ نگرانی و غم کردم ، شاید این نگرانی و غم ، جوابِ مساله ام را نمایان کند ، اما از تو غافل بودم ، تویی که جوابِ تمامِ مسائلم بودی ، تویی که جایگزینی بی انتها برای تمامِ نگرانی و غم ها هستی ، اکنون آگاهم ، که با تو تنها شادی و عشق معنا و مفهوم دارد ، اکنون آگاهم که جوابِ اصلیِ هر مساله ام ، تویی

    چه روزها و ایام گذشت که خود را با دیگران مقایسه کردم ، نگران شدم ، چرا من ندارم و او دارد ؟، چرا من آنگونه هستم و او اینگونه ؟ ، چرا من در اینجایم و او آنجاست ؟ ، به جای اینکه تنها باید خود را با آن زمانی که بی تو هستم ، مُقایسه کنم ، و رنگ و بویِ تو را ببینم و استشمام کنم ، چشم بر دست و بالِ دیگران دوختم. اکنون آگاه شدم که تو هستی و نیاز به هیچ قیاس و مقایسه و عوارضِ آنها نیست ، تویی که به شکل هر خواسته و دارایی و نعمت و مکنتی در میایی

    خُدایِ من

    عزیزی که بیشتر از من ، در من وجود داری

    بیشتر از من ، مرا می خواهی

    بیشتر از من ، در من جاری هستی

    بیشتر از من ، به فکرِ منی

    بیشتر از خودم ، عاشق هستی

    هیچگاه نمی توانم از لطف و محبت و حضوری که در وجودم داری ، سبقت بگیرم

    وقتی می خوابم ،

    تو نمی خوابی و خستگی ناپذیر ،

    در تک تک تنفُس هایم ، زندگی می کنی

    در میلیاردها سلولم در حالِ رقص و رفت و آمد هستی

    همین الآن که در حالِ نوشتن هستم

    بیشتر از من ، بر من ، دقت و توجه می کنی

    🪻

    خُدایِ من

    چرا اجازه یِ حضورِ بیماری یا ناتعادُلی ای را بر اعضایم را بپذیرم؟

    مگر چیزی یا کَسی جُز وجودِ تو ، می تواند واردِ آن جا شود؟

    خُدایِ بزرگی که از ازل تا ابد ،

    یک بار ، یک بار ، یک آن ، پِلک هایت بر هم نمی خورد ، چرا تمامِ وجودم ، تمامِ باورهایم ، تمامِ اعتمادم را بر تو مُتمرکز نکنم ؟

    مهربانم

    ممنونم که در تک تکِ نفَس هایم ، حضور داری

    چه حضوری برتر از وجودت

    نه می ایستی

    نه دست از وجودم بر می داری

    نه رهایم می کنی

    🪻

    دراین جهان زیبایت

    جایز است که دائم به یاد بیاوری و خوشحال شوی

    در جهانت سزاوار است ، شادی و شور ، را واردِ خود کنی

    جهانت می پذیرد که بپذیریم

    هر جا که هستیم ،

    بپذیریم با هر که و هر چیزی که هستیم ،

    بپذیریم هر آن پدیده ای که با آن مواجه می شویم

    بپذیریم کوه ها را

    آسمانِ آبی اش را

    درختانش را

    خانه هایش را

    انسان هایش را

    کودکانش را

    گلها و شکوفه هایش را

    🪻

    در این جهانِ زیبایت

    که تنها ، مثبت نگر بودن ، غذایش است

    زیبا نگریستن ، در خورش است

    جهانم ، جهانِ عشق و روییدن است

    جهانم ، جهانِ صُلح و آشتی است

    جهانم ، دوست ندارم

    به هر چیز و هر کسی توجهم را بفروشم

    ای هستی ام :

    دوست دارم توجه و تمرکزم را صرفِ نعمت هایت کنم ،

    چون یکپارچه حضورِ خُدایم هستند

    دوست دارم توجهم را

    صرفِ آب و نان و سبزه هایت کنم

    دوست دارم ، تمرکزم را بر زیباییهایت ، آغشته کنم

    دوست دارم ،

    توجه و تمرکزم را صرفِ آفتاب و سایه و بارانت کنم

    حتما ، جهانم‌زیباست که روزگارانی ، قبل از تولدم ، آرزویش را کرده ام .

    حتما ، جهانم بی نهایت است ، که روز و روزگارانی ، جوازِ حضور به من داده شده است .

    حتما در شور و حال و اَمنیت است که تصمیم گرفتم که اینجا را انتخاب کنم

    ای هستی ام

    ای جهانم

    می پذیرمت

    باورت می کنم

    آغوشم را بر زیباییها و قشنگی هایت ، می گُشایم

    بر زمینت راه می روم

    همین زمینی که منبع است ،

    مادر است ،

    همین زمینی که تجمعی از بی نهایت ها را در خود جای داده است

    همین زمین و همین آسمان و آب و درختی که تجمعی از پروردگارم است.

    🪻

    نحوه یِ ارتباط با خُداوند ،

    ارتباط با خویشتن است

    مکتب است به رهبریِ خودمان

    ارتباط با خُدا ،

    ارتباط با انسانهاست

    ارتباط با خُدا ،

    ارتباط با عناصُرِ هستی است

    ارتباط با خُداوند ،

    ارتباط با افکار و فرکانس ها و باورهایت است

    ارتباط با خُدا ،

    ارتباط با شرایط است

    ارتباط با خُدا ،

    ارتباط با روزها و شب هاست

    ارتباط با خُدا ،

    ارتباط با اکنون است

    ارتباط با لحظه هاست

    ارتباط با احساسِ خوب است

    🪻

    خُدایِ مهربانم

    امروز بسیار خود را با دیگران و نزدیکان و …..مقایسه کردم

    نگرانی هایِ زیادی را ناخواسته گذراندم

    بسیار نااُمیدی ها را طی کردم

    گهگاهی ، آینده هایِ تاریکی را متصور شدم

    گهگاهی ، احساساتی منفی را تجربه کردم

    خیلی چیزها را می خواستم و از اینکه با آنها فاصله داشتم ، ناراحت شدم

    اما :

    اکنون که به خودم آمدم

    دیدم که تمامِ آن تصورات و تخیلات و احساساتِ منفی ، از من نبوده است

    اکنون که به خودم آمدم

    دیدم که جنس و ماهیت و وجود و خمیرِ ما خُداوند است

    اکنون با لُطفِ خودت ، بازی را از ذهن پس می گیرم و با خودت ترکیب می شوم ، این بَند را از خود رها می کنم ، خود را از ذهن رها می کنم ، تو را بر مسنَد می نشانم

    خُدایِ مهربانم :

    من بیدار می شوم

    حرکت می کنم

    دوست دارم از اکنونی که هستم ، بهتر شوم ، هم ثروتم ، هم روابطم ، هم سلامتی ام.

    من حرکت می کنم

    من ایده می خواهم

    اکنون ایده را به من دادی

    من راه حلِ اجرایِ آن را می خواهم

    وقتی که ذهنیتِ این ایده را به من دادی ، به آن دلیل است که پُشتِ سرِ آن ، راه حلِ اجرایِ آن را هم به من می دهی

    من شادی می خواهم

    خوشحالی می خواهم

    من سلامتی می خواهم

    نه به آن دلیل که شاد و خوشحال و سلامت نیستم ،

    بلکه به آن دلیل که به یادم بیاوری و در یادم حَک کنی که این خواسته ها ، همزمانی که از مسیر لذت می برم ، در ذهنم ماندگار باشند .

    من از امروزم ، صُلح و ثروت و اُمیدِ پایدار می خواهم ، باید و باید ، مرا در این جاده ، ثابت قدم نگه داری

    چرا که این به نفعِ جهانت است.

    خُدایِ مهربانم :

    من می خواهم و می خواهم که امروز و فردا و فرداها ، با انسانهایِ اُمیدوار و سلامت ، برخورد دهی ، من می خواهم که در آن لحظاتی که قرار است با آنها ارتباط برقرار کنم ، یادت در آن لحظه در تمامِ تاروپودهایِ ذهنم ، پدیدار کنی

    خُدایِ مهربانم :

    من می خواهم که باور کنم ، که درک کنم ، که احساس کنم ، که لَمس کنم ، تمامِ وجودم

    تک تکِ سلول هایم

    تک تکِ مولکولهایم

    تک تکِ اعضا و جوارح ام

    چیزی ، بی تو نیست.

    خُدایِ بُزرگم :

    تو ، هستی

    همیشه هستی

    دائم هستی

    آن جا که تو، نیستی

    تنها یک دلیل دارد :

    دلیلش این است که من نیستم ، تو همیشه هستی و بوده ای

    خُدایِ مهربانم از تو می خواهم که در یاد و ذهن و هوش و حواسم ، به یادم بیاوری که تلاش کنم ، باشم .

    تا وقتی که باشم

    اثری از نگرانی و نااُمیدی و درد و غم و بیماری نیست

    و تمامِ این ها ، اثراتِ نبودِ من است

    در صورتی که تو هستی و هستی .

    هر جا که تو در ذهن باشی

    نیاز به هیچکسِ دیگر نیست

    و اگر کسی هم باشد

    از تلالوِ وجودِ توست.

    خُدایا ممنونم از این حضور دائمی

    سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  8. -
    حسام رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 544 روز

    سلام به استادعزیز

    سلام به تمام دوستانی که تومدارعشق هستن

    ازاستادعزیزسپاس گذارم باعشق داره لطف می کنه این اگاهیهای ناب وبینظرو منتشرمی کنه تاجهانوجای بهتربکنه واقعااین اگاهی های نه می شه برای مبلغ تعین کنی ازتمان دوستانی که دارن لطف می کنن روخودشون کارمی کنن سپاسگذارم ازخداوندسپاس گذارم که منوهدایت کرده به این مسیربه این فرکانس عشق الهی

    من چهارساله بیش توشرطه خیلی نازیبای بودم

    من دنبال راه حل بودم به طوراتفاقی توانیستاگرام فایل های استادودیدم پیچ انیستاشوبیداکردم تمام فایلهاتون دیدم واقعاباهمین فایلهای رایکانتون زندگیم تخیرخیلی وقته می خواستم بیاتوسایت ولی هرکارمی کردم نمی شد ولی خداست دیشب گفتم باید واردسایت شم شکرخدااومدم توسایت چقدراین قشنگ شعرهای پرونوتفسیرکردن چقدرهم پرازاگاهی بودبرای اهنکارچراغی قلبم روشن چون چن وقته توکارم احساسم یه خورده به هم ریخته هم نجوای شیطان می ادتوذهنم که اگراین کارازدست بدی چی می شه سرمایه نداری پسندازنداری درحالی می فهمم هراتفاقی هم بی افتده صدرصد کمک می کنه به بیشرفت کمک می کنه که من بیشتربه خدانزدیکتربشم خدارابیشتربآورکنم چون تاحالا همش خداوندبه سودمن کارکرده ولی می دونم شیطان همیشه هست که منوناامیدکنه نجواذهن همیش برام منطق می اره که اینچوری که شمامی خوای بیش نمی ره ازخداوندسپاسگذارم که به کمک شمااستادعزیز وکامنت دوستان عزیز من زندگیم روزبه روزبهتروبهترمی شود

    خیلی دوست دارم بتونم دوره 12 قدم تهیه کنم ازخداوند می خوام کمکم کنه تابتونم به راحتی واسانی این دوره تهیه کنم

    خیلی خیلی سپاسگذارم استادعزیز واقعاباین فایلهارایکانتون بیشترفایلهای توحیدی اصلاوقتی کوش می کنم اهنکاخداخودش داره من حرف می زنه اینقدراحساسم عالی می شه وبیشتربه این قوانین الهی اشنامی شم

    خیلی برام جالبه من اون موقعی که رابطه ام. باخانواده نازبیاشده بوددنبال راه کارمی کشتم دنبال مشاوره می کشتم بااستاداشنادم

    فایلهاراکوش کردم اینقدربه خدانزدیگ شده بودم اصلایادم رفته بودکه من دنبال چی هستم حالم اینقدرخوب شده ارامشم اینقدرعالی شده هیچی ازخدانمی خواستم اون حال احساسمواصلانمی شد باپول یابارابطه باهیچی نمی شد بخری یه سال تنهازندگیم فقط بااین فایلهای رایکانتون

    اصلا نمی دونم چی شدرابطه ام باهمسرعزیزم خوب شد سلامتیم عالی شد من ازوقتی باتون اشناشدم دوباریه سرماخوردگی گرفتم اونم یه شبه بایه استراحت خوب شدم

    واقعاازتون سپاسگذارم استادعزیزوخانم شایسته عزیز

    امیدوارم هرچه مالیم هم عالی بشه تابتونم شروع کنم ازدورهای پولتون هم استفاده کنم چون من باهم فایلهارایکانتون واقعانتیجه های عالی گرفتم فقط زیادتومالی نه واین هم می دونم درست می شه معجزهای الهی به زودی می ادتوزندگیم البته همین اینکه وارداین سایت شدم وباشماواین هم دوست عالیواگاهی وکامنتهای عالی که نمی شه باهچی مقایسه کنم خودش معجزه هست

    ازتون سپاسگذارم استادعزیز وخانم شایسته عزیز که این لطف درحق ماهاانجامی دی

    وازتمام دوستان عزیزهم سپاگذارم بابت کامنتهای خوبشون چون واردسایت نشده بودم ولی فایلهای رایکانوهمشونوشایدهرکدوموبالا20 باردیدم کامنتهای دوستان خوندم خیلی دوست داشتم واردسایت بشم بیام تحسینتون کنم هم خداوندسپاس گذاری کنم هم ازاستادعزیزهم ازخانم شایسته عزیزهم ازدوستان واقعامن وقتی نتجیه دوستانومی بینم اشک شوق می ریزم چقدروقتی اقای عطاروشن داشت باعشق ازشروع تخیرش تعریف می کرد ازاینکه چقدر به خودش باورداشت. که مسیردرسته جواب می ده من عشق می کردم

    امیدوارم تک تک بچه های سایت بیان ازنتایج عالیشو بکن ماهم بیام لذت ببریم

    بازم استادعزیزوخانم شایسته ازتون سپاسگذارم

    درپناه الله یکتا

    شادپیروزوثرتمندباشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    مریم احدی گفته:
    مدت عضویت: 1007 روز

    سلام استاد عزیزم ،امشب به طور رندوم یه ویدیو رو زدم واین پیام اومد امروز تولد دخترم بود ،که این ویدیو راجب مادر موسی وحس اون به فرزندشه،خداروشکر میکنم که توی این مسیرم وبدون اینکه دخترم که 15سالشه به این مسیر مجبور کنم هرروز شاهد وناظر تحولات من توزندگی هست،من قبلاً خیلی نگران اینده ورفتاراش بودم ولی امروز والان که این صفحه رو مینویسم توکل کردم به خدا وبرای هدایتش همیشه دعا میکنم ،جالبه دیشب که داشتیم باهم درساشو مرور میکرد برام یهو یه پیام اومد به گوشیش گفت از طرف خداست گفتم چطور گفت توی یه چنل عضوم که پیام از خدااومده گفتم چیه پیام وقتی پیامو خوند موهای تنم سیخ شد،گفت خدا میگه من منتظر توهستم تو دنبال کی میگردی؟؟؟انقدر دلم اروم شد اینکه خدا اینجوری هوای همه ما وبچه هامونو داره ،همه چیز در سیطره قدرت پرورگاره ،گفتم خوش ب حالت که خدا انقد دوستت داره ،وقتی دخترم حرف میزنه حس میکنم ده سال جلوتر ازسنش میفهمه همیشه برای هدایتش به خدا توکل کردم امروز یک روز عالی بود وبی نظیر خواستم تجربه مو به عنوان مادری که تو مسیره وتوکل به خدا داره بگم خدا همیشه هوای بچه های مارو داره کافیه وظایف خودتو بدونی،آگاهی وتجربه بدی ،توکل کنی به خدا وبار ها رو به خدا بسپار منظورم از بار نگرانی واینده وترسها نه وظایف خودمونو،من خیلی خوشحالم که اینجا هستم ومادری متوکل واگاه هستم واز خدا برای فرزندم بهترینها رو میخام برای همه دوستان گلم واستاد عشقم ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  10. -
    لطیفه هستم گفته:
    مدت عضویت: 594 روز

    سلام خدمت استاد عباس منش و خواهرمهربانم خانم شایسته و تک تک مسافرین این کشتی عازم خوشبختی

    چقد دلبسته شدم ب اینجا.چقد عاشقانه دنبال فرصتم بیام اینجا.چقد صدای استاد انرژی آفرینه.چقد احساس خوب اینجا فراوانه.استاد خوبم چقد خوشحالم ک توسط یه دوست شما رو پیدا کردم.درست زمانی ک چقد نیاز داشتم خداوند شما رو در مسیرم قرار داد.

    استاد شما خیلی پاک و صاف و صادقین.خالص و نابین

    چقد حرفاتون ب من کمک میکنه.چقد راهکار پیدا کردم از حرفهاتون.چقد خوبه ک اینقدر واضح.کامل.صریح.زیبا مطالب رو توضیح میدین.جای هیچ ابهامی نمیزارین.چقد خوبه ک خداوند شمارو در مسیرم قرار داد.

    من آدمی بودم ک خیلی زود نگران و مضطرب میشدم.زود آرامشمو از دست میدادم.از وقتی با شما اشنا شدم توو شرایط های مختلف خیلی متفاوت تر از قبل هستم.و خوشحالم ک دارم پله ب پله همراه شما و بقیه ی مسافرین اینجا دارم به رشد میرسم.

    سپاس اله هستی بخش

    سپاس و هزاران سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      فرهاد کاظمی گفته:
      مدت عضویت: 2318 روز

      بنام خدا

      سلام لطیفه جان،، چقدر از همین کامنت کوتاه و مختصر تو حس خوب گرفتم.

      خواهر خوبم از طرف خودم و همه بچه های عباسمنشی ورودت رو به این سایت الهی تبریک میگم و امیدوارم که با مداومت و پشتکار به همه خواسته ها و آرزوهات برسی و آرامش حقیقی رو پیدا کنی. چون در ابتدای مسیری خواستم مطمئنت کنم که در این سایت برای هر آنچه که سوال داشته باشی پاسخ های خوب و الهی هست فقط باید بخوای و با عشق دنبالش باشی. بهت قول میدم که در آنصورت با توکل بر خداوند همه جوابهای خوب رو برای سوالات و خواسته هات بدست میاری و شادی واقعی رو تجربه میکنی.

      بازم بهت خوش آمد میگم و بهترینها رو برات آرزو میکنم.

      در پناه الاه یکتا، شاد، سلامت، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        لطیفه هستم گفته:
        مدت عضویت: 594 روز

        سلام فرهاد جان.چقد خوشحال شدم از کامنتی که برام فرستادین و چقد انرژی گرفتم از کلام خوبتون ممنونم از لطف و مهربانی تون.امیدوارم بتونم از این توفیق آشنایی با استادعباس منش و تک تک شما عزیزان مسیر آرامش رو پیدا کنم.منم آرزومند رسیدن به آرزوهاتون هستم.در پناه اله هستی بخش

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: