توحید عملی | قسمت 9 - صفحه 42

1017 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    اعظم معین قفقازی گفته:
    مدت عضویت: 2541 روز

    باسلام خدمت استاد عزیزم مریم جان

    من تلاش می‌کنم روز به روز روی توحید عملی خودم کار کنم و مثال های متعدد از قرآن و اطرافم و همچنین اتفاقاتی که برای خودم افتاده بیاورم تا بیشتر خدای خودم را بشناسم و به ایمان صد و توکل بیشتری داشته باشم وقتی این شعر خوانده می‌شد دلم یه حال غریبی داشت و خیلی ناراحت بودم که چرا زودتر خدای خودم را نشناختم خدایی که اینگونه پیامبر خود را نجات می‌دهد همه ی بندگانش را نجات میده خدایی که اینگونه زیباست و من این همه زیبایی را نمیبینم اگر من توکل صد به او داشته باشم میتونم به تمامی آنچه که می‌خواهم برسم.

    موضوع دیگه که میخواستم بگم در مورد این باران قشنگ و زیبا که دیشب دقیقا این اتفاق برای ما افتاد و بخاطر اینکه چیزی را فراموش کردیم وقتی باران شدید بود زیر باران بودیم هم حال دلمان عالی شد هم اینکه ایمانم به خدا قوی تر شد لبریز از حس عالی شدم حس اینکه امسال سال منه یه آدم متفاوت با دیدگاه متفاوت شده ام و خدا داده نعمت های بیشترش را به من نشان می‌دهد و از من می‌خواهد در عملم ایمانم را ثابت کنم تا اینگونه باران نعمت روی سرت بریزم و تو لذت ببری.

    خیلی خوشحال خدای مهربانی دارم که استادی همچون شما را سر راه من قرار داده است تا من او را بهتر بشناسم استاد تو شمس تبریزی من هستی.

    خداییییاااااا بابت وجود خودت و استاد مهربانم و زندگی عالی و قوانین بی نقصت شکرت می‌گویم.

    خدایا صدهزار مرتبه سپاس گزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    مصطفی قربانی گفته:
    مدت عضویت: 2046 روز

    سلام استاد. واقعا پروین چقدر درست درک کرده و چقدر درست داره حرفی که درک کرده رو عنوان میکنه. کل شعر داشت قوانینو خیلی درست بررسی میکرد طوری که خیلی لذتبخش هم هست. خیلی مچکرم که این آگاهیو به این زیبایی و با کلام راحت دراختیارمون میگذارین تا بتونیم از این گنجی که پروین گفته ماهم بهره ببریم. ای کاش که بتونیم همونطور که پروین گفته و شما گفتین بسپریم زندگیو به دست خداوند تا بتونیم از زندگی استفاده و لذت بیشتری ببریم با راحتی بیشتر.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    نسیم گفته:
    مدت عضویت: 1344 روز

    به نام آن یکتای بی همتا

    سلام به دو استاد عزیز و همه عزیزان همراه

    حدود یک هفته ست که دلم میخواد بیام این فایل رو برای بار دهم یا بیشتر ببینم . حقیقتا این فایل یکی از بیشمار فایل‌هایی هست که من عاشقشم و یه فایل دیگه که تفسیر یکی از زیباترین شعرهای پروینه که من هر بار گوش کردمش از ته دل گریه کردم و وجود خدا رو بارهاااا در قلبم حس کردم .

    نمیدونم چرا توی این هفته هر بار اومدم گوش کنم یه مسأله ای پیش اومد و نذاشت که به خواسته م عمل کنم. به هرحال امشب موفق شدم و واقعا خداوند باز هم هدایتم کرد شاید امشب وقت شنیدنش بود که باز هم به وجود خداوند در قلبم آگاه تر بشم .

    امشب بابت مسأله ای خیلی حالم گرفته بود در حالی که داشتم به فایل گوش میکردم ذهنم چند جای دیگه بود و منحرف میشد . داشتم توی افکارم سیر میکردم و با دلی گرفته به خودم میگفتم اگه من پشت و پناهی داشتم مردی توی فامیل بود پدری عمویی یا بزرگتری که همایتم کنه و جلوی زورگویی بعضیها رو بگیره ،این اتفاقات واسم نمی‌افتاد . هنوز فکرم تموم نشده بود که از زبان استاد شنیدم که خداوند بی پناهان رو پدر میشود و مادر میشود

    یار و یاور میشود همون لحظه خشکم زد که خدایااااااا تو چقدر شنواییییی خدایا من هنوز حرفی از دهنم خارج نشده ،این فکر هنوز توی سرم اومد و تو جواب منو به این سرعت دادی ،پروردگارم تو چقدر عزیز و بزرگواری ،همون لحظه موضوع رو واسه دخترم تعریف کردم و خدا رو سجده کردم بابت عظمتش ‌ .

    خدایاااا تو چقدر مهربانی و همراهی ،خدایا تو برای من کافی هستی .تا تو رو دارم چه غمی دارم ؟ هر چه دارم از توست و من تسلیم درگاه تو هستم پروردگارم رضایم به رضایت تو ،خودت منو هدایت کن ،من دیگه مغزم نمی‌کشه من دیگه ناتوانم تو هدایتم کن و از این مسأله بیرونم بکش . من بنده ناتوان توهستم و چشم امیدم فقط به توست و به هدایتت نیازمندم . دست منو محکم‌تر بگیر منو در آغوشت محکم‌تر بفشار که جز تو توی این جهان هیچکس و هیچ امیدی ندارم .ای امید ناامیدان.

    این روزا اینقدر رد پای خدا رو پر رنگ توی زندگیم میبینم که واقعا درک میکنم در آغوش خدا هستم . الهی شکرت .

    هر زمان که کسی کمکی می‌کنه یا حداقل میبینم قصد کمک داره میگم این یکی از دستان پروردگار مه که واسه کمک من اومده.

    دیروز یه صحنه خیلی زیبا اتفاق افتاد که واسه هر کسی تعریف میکنم تعجب می‌کنه .

    واسه یه مسأله ای چندین ساله که درگیر دادگاه هستم و بارها موضوع رو تو کامنت های دیگه توضیح دادم ، خلاصه اینکه کار من به آخر وقت افتاد .قاضی از من پرسید شما چند ساله درگیر این پرونده اید ؟ گفتم حدود 7 سال قاضی پروندمو برداشت از اطاقش اومد بیرون به منشی دفترش گفت اولین وقت موجود رو بزارید واسه رسیدگی به پرونده ایشون خدا رو خوش نمیاد این بنده خدا اینهمه سال الاف شده . در صورتی که آخر وقت بود و همه رفته بودن خود قاضی و منشی هر دو یک ساعت اضافه نشستن تا پرونده منو جمع بندی کنن .وقتی از دادگاه اومدم بیرون دیدم هیچکس جز ما سه نفر توی دادگاه نیست همه رفته بودن ومن خدا رو شکر میکردم بابت اینکه همچین آدم خیر خواهی سر راه من قرار گرفته بود .واسه هر کسی تعریف کردم تعجب کردن حتی برای وکیلم تعریف کردم گفت خیلی عجیبه ما حتی به زور قاضی رو میبینیم ،ولی واسه من عجیب نبود چون میدونستم این موضوع از کجا آب میخوره از اونجایی که من چند شبه به خدا میگم خداوندا من تسلیم تو هستم و تنها امید و پناهم تویی و خداوند همه چیز رو به عالی ترین شکل ممکن چیده و می‌دونم به زودی معجزه خداوند رو خواهم دید .همون‌جوری که بارها دیدم .خدایا عاششششقتتتم خدایا تو همه امید منی من در آغوش پر مهر تو جای دارم دارم الهی شکرت.

    استاد خدا حافظ و نگهدار تون باشه .بهترینها نصیبتون بشه که ما رو با خدای واقعی آشنا کردید .خدایا عاشقتم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  4. -
    فریبرز کاوه گفته:
    مدت عضویت: 1893 روز

    درود بر استاد بزرگوارم جناب عباس‌منش گرامی و بانو شایسته‌ی عزیز و یکایک شما هم‌فرکانسی‌های گلم

    داشتم فکر می‌کردم که وقتی خود خدا تنها بود،‌ چه خبر بود؟ او به‌دنبال این بود یه کسایی بیان و خبرهایی را بسازن و کارهایی بکنن مثل خودش و بتونن بیافرینند‌ و دنیا به شکل ظاهری گسترش و تغییر بدن. این بود که این جهان مادی را آفرید. البته نمی‌دونم ولی فکر کنم پیش از اونم، ما را به شکل ارواحی مجرد آفرید تا مراحل آماده‌سازی را طی کنیم که آماده‌ی آمدن به این دنیا بشیم. ولی همین خدا که به هیچ کس و هیچ چیز نیاز نداره، پس از هر انتظار و هر نیاز و صفت دون خودش هم خالیه و برکنار. نتیجه این‌که، ما را تنها از سر عشق و علاقه آفرید و بس. مثل کسی که یک‌سری آدم را از سر عشق و علاقه به یک میهمانی بزرگ دعوت می‌کنه. برای همین هم، از پیش همه چیز را برای میهمانان آماده می‌کنه و عاشقانه دوست داره که به همه‌شون خوش بگذره. خوب من و ما هم همه، میهمان خدای یگانه بسیار بخشاینده و بسیار مهربان در این دنیا هستیم و آمدیم تا از بهترین نعماتش که برخی طبیعی هستند و بدون دخالت ما از پیش آفریده شده‌اند و یک‌سری دیگه هم به‌دست ما و البته درواقع توسط خودش ساخته می‌شوند، استفاده کنیم و لذتش را ببریم.

    حالا که این‌جوریه، درواقع هیچ چیزی از آن ما نیست و ما مالک هیچ چیزی نیستیم، اگر بودیم، موقع مرگ می‌تونستیم اونا را با خودمون به جهان دیگه ببریم.

    خدایا پروردگارا خودت که بهتر می‌دونی، من خیلی آدم کوچکی هستم و درواقع هیچی نیستم. تنها از شما درخواست می‌کنم که من را در این مسیر زیبای آگاهی و شناخت و هدایت نگه‌داری! من آدمی هستم پر از خطا و هرگاه حالم خوبه، سر قولم هستم و هر وقت که حالم بده میشه، ناامید میشم و دیگه …

    البته شکرت که تو این چند وقته اونم به لطف خودت، بهتر شدم و در سختی‌ها یادم میاد که نگرانی و تری از آینده، یعنی شرک و کفر و اون وقت دلم گرم میشه و به خودم میگم که یقین داشته باش که خدا از تو بهتر از خودت مصلحت تو را می‌دونه!‌ بعدش آروم میشم و همیشه بعد از اون وضعیت، نتایج مثبت را می‌بینم. خدایا شکرت!

    همین امروز به یک جلسه‌ی شاهنامه‌خوانی توسط یکی از همکاران پژوهشگرمان دعوت شدم که موضوعش همین بود و ببین که خدا چه جوری هدایت می‌کنه! ایشان داشتند در باره‌ی جمشید و مغرور شدنش و گرفته شدن فر ایزدی از ایشان و روی کار آمدن ضحاک و گول خوردن ضحاک توسط اهریمن می‌گفتند. البته بماند که چه دیدارهای سازنده‌ی دیگری هم داشتم و خدا را سپاس که تاکنون بسیار خوب بوده!

    همچنین، اگر خدا بخواهد، بتوانم وسیله‌ی خدا شوم برای درمان پسر یکی از همسایگان گذشته‌مان که بسیار دوست‌داشتنی و گل هستند و خدا کند که شایسته‌ی این خدمت باشم!

    خدایا حالا که ما را به این راه و مسیر زیبای آگاهی و شناخت و هدایت آوردی، می‌دانم که هرچه خوبی و نعمت و برکت و ثروت روزافزون است از شماست و من که صاحب ذره‌ای از آن‌ها هم نیستم. پس خودت یه جوری هدایت‌مون کن که همیشه بدونیم که همه‌ی این نیکی‌ها از شماست و ما تنها میهمان شما هستیم و باید ادب را در این میهمانی رعایت کنیم و به صاحب خانه که شما باشی، یقین و اطمینان صد درصد داشته باشیم!

    خدایا پروردگارا، از این که کسانی مانند استاد بزرگوارم جناب عباس‌منش گرامی و بانو شایسته‌ی عزیز را خورشید هدایت‌مان قرار دادی ازت سپاسگزارم!

    حقیقتش دلم نمیاد که نوشتن را رها کنم ولی، باید به دیدار یکی از دوستان بروم.

    ارادتمند شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      شاهین شاویسی گفته:
      مدت عضویت: 734 روز

      به نام خدا

      سلام و درود به آقا فریبرز عزیز که لطف کردی این متن زیبا رو نوشتین

      این کامنت شما رو به صورت کاملا اتفاقی خواندم البته قبلش از خدا هدایت خواستم که من رو به مسیر درست هدایت کنه که گفت برو سراغ نظرات فایل توحیدعملی9

      بنده هم وقتی این فایل رو دیدم یاد داستان جمشید افتادم که منی کرد آن شاه یزدان شناس –

      ز یزدان بپیچید شد ناسپاس

      که شاهنشاه ایران هر چه داشت را از دست داد فقط به خاطر اینکه فکر کرد خودش همه کارس

      این داستان همه ماست که اگر حواسمان نباشه شیطان ما را فریب میده و مغرور و متکبر میکنه

      خیلی خوشحال هستم که در میان اعضای دیگر خانواده صمیمی سایت عباسمنش دوستانی مانند شما هستند که به شاهنامه علاقه دارند

      با آرزوی تندرستی و ثروت و آرامش

      منتظر کامنت های زیبای دیگرتان هستم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    علی شهناز گفته:
    مدت عضویت: 1158 روز

    بنام الله وهاب و بی نهایت بخشنده و روزی دهنده

    سلام به 2 تا استاد عزیزم و سلام به همه بندگان خدا که دنبال اصل اساسی یعنی توحید هستن

    من فکر میکنم خدا از اینکه بر عکس بقیه موجودات فقط به ما این قدرت رو داده که به هدایت خدا نه بگیم اوج دردانه بودن ما انسانهارو نشون میده ولی فکر میکنم توحید داشتن به نفع خودمه چند روزی بود مشغول دوره احساس لیاقت بودم وسط یه روز گرم خدا بهم الهام کرد و بصورت واضح گفت برو فایل توحیدی ببین مشکلت اونجاست بهم گفت هر روز یه فایل توحیدی ببین علارغم اینکه این فایلهای توحیدی رو چند بار دیدم و گوش کردم از اون روز دیدم خدایا من تا اخرین روز عمرم صرف توحید کنم کمه الله اکبر به این همه شکوه و قدرت خدا چقدر نادن بودم

    خدا امروز بهم الهام کرد شکرگزاریهاتو صب تو دفترت بنویس شروع کردم به نوشتن دستم رفت به این جمله که خدایا من بدون تو بلد نیستم حتی نفس بکشم قدرت تو نباشه نفسم بره نیاد من مردم دو دقیقه بعدش خانمم گفت فلانی فوت کرد در عین جوانی بعد هدایت شدم به این فایل زیبا و شعر پروین و مردن نمرود با یه پشه

    خدا بهم گفت اعتراف کن منم اعترافاتمو مینویسم اینجا

    خدایا من بدون تو عرضه نفس کشیدن هم ندارم

    خدایا قدرت تو نباشه من نمیتونم دمو بازدم کنم

    خدایا من تا اخر عمرم بنویسم نمیتونم نقطه ای از شکرگزاری نعمتهاتو بجا بیارم

    خدایا بهم قدرت بده بتونم شکرگزار نعمتهات باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  6. -
    Nazi_fatima گفته:
    مدت عضویت: 774 روز

    درود بر استاد عزیز و مریم جانم

    هر بار میام و فایل های توحید عملی رو گوش میدم لذت میبرم اصلا یه جور دیگه ای ب دلم می‌شینند باعث میشند خدا رو بهتر و زیباتر بشناسم

    در این شعر پروین اعتصامی با خِرَد خیلی زیبا توصیف می‌کنه مخصوصا اونجایی که میگه

    «قطره ای کَز جویباری می رود از پی انجام کاری میرود» چقدر در این بیت آرامش در دلم سرازیر میشه ک آخه نگاه کن اگر هرجایی هرچیزی میشه هرچیزی پیش میاد از پی چیزیه و خب خداوند خیر مطلقه پس یا نشونس یا لطف یا هدایت ..

    یا اونجایی ک میگه :

    «رود ها از خود ن طغیان میکنند، آنچه می‌گوییم ما آن میکنند» رب بودن خداوند رو بیشتر درک میکنم میگم نگاه کن رب یعنی این قدرت رو ببین تا بی انتهاست صاحب اختیار جهانیان بودن رو ببین

    اصلاً اختیار معناش بازتر میشه در این بیت

    استاد عزیز برای فایل های فوق العاده توحید عملی ک امروز هم قسمت 11 رو قرار دادین بی نهایت سپاسگزارم

    خدایا لطف و عنایتت رو برای برگردوندم ب راه درست و گوش دادن این فایل ها شاکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  7. -
    سعید گنجی گفته:
    مدت عضویت: 1808 روز

    به نام خدای بزرگ

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز و سلام به همه ی دوستان جان

    فایل های توحیدی فایل های بسار قشنگی هستن که حس خیلی خوبی داره حس ارامش قلبی

    من توی عقل کل سوالی پرسیدم که در جواب کامنت خانم ریحانه رحمتی این بود که فایل توحید عملی 9 رو نگاه کنید . من این فایل رو قبلا نگاه کرده بودم و دوباره امروز نگاه کردم ، خواستم بگم الان که پشت میزم نشستم تا این کامنتو بنویسم هوای بیرون بارونی شدید هست درست دقیقا مثل هوای بارونی که استاد توی ماشین بود ، و چقدر بوی بارون رو من دوس دارم ، خدایاشکرت

    وقتی احساسمون خوبه و غم و ترس توی وجودمون نیست یعنی ایمان قلبی داریم به خدا و اونقدر مطمئن با توکل به خدا مسیرمون را میریم که نتیجش اینه که اتفاق خوب افتاده ما فقط نمیدونیم چطور و چگونه ، فقط میدونیم به بهترین شکل این اتفاق خوب شکل گرفته ، و وقتی میرسیم به اون نقطه چگونگی و چطور بودنش رو میفهمیم .

    ایمان واقعی یعنی همین یعنی اطمینان خاطر داشتن و حرکت کردن

    وقتی اینو باور داریم که همچیز تحت کنترل خداوند است چقدر راحت میتونیم قدم اول رو برداریم ، قدم اول رو برداشتن برای خیلیا سخته و شک و تردید و ترس را داره . اونی میتونه قدم اول رو برداره که توی قلبش خداوند و خودش را باور داره و همون فرد که ایمان داره به خداوند نتیجش رو میبینه ، خداوند بهش پاداش هارو میده .

    خداوندی که ما به ما این همه نعمت و سلامتی داده و مارو همیشه از خطرها محافظت کرده و نگهدار ما بوده و مارو رشد داده و به ما قدرت داده رو باز توی شرایط سخت از یاد میبریم و با هزاران ترس ازش کمک میخوایم درصورتی که یادمون میره ایمان قلبی به خداوند نه ترسی داره نه غمی . یادمون میره مگه برگی بدون اذن خداوند به زمین میفته ؟ خیلی از ادم ها و حتی من خیلی قشنگ صحبت میکنم ولی خودم هم توی شرایطی میفتم این ایمان واقعی رو ندارم و همیشه باز به خودم باید یاداور بشم که سعید خدارو فراموش نکن ، و این فایل دوباره به شکلی بهم توی جواب سوالم آمد که خدا باهام صحبت کنه بگه باز داری کم ایمان میشی منو بیشتر باور کن و نترس و غمگین نباش .

    خدایا منو ببخش اگه ازت کمک خواستم تو کمکم کردی و من به راحتی از روش گذشتم و قشنگ درک نکردم که باعث موفقیات من تو بودی . منو ببخش اگه شکرگزار کامل تو نیستم منو ببخش که باز در بعضی اتفاقات میترسم و تورا فراموش میکنم .

    خدایا شکرت که اونقدر نزدیک منی و حواست بهم هست که توی این شرایط ها باز یاداور میشی که من هستم و منوهدایت میکنی به این فایل تا باهام صحبت کنی .

    خدایاشکرت

    استاد چقدر جمله ی قشنگی گفتی اینو مینویسم که همیشه به یادم بمونه

    به اندازه ای که در مقابل خداوند سرمون پایینه و فروتن هستیم ، به همون اندازه سرمون را بالا نگه میداره در مقابل غیر خداوند و مارو بزرگ میکنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  8. -
    حسن موسوی گفته:
    مدت عضویت: 679 روز

    سلام

    سلام به خدای مهربونم

    سلام به استاد عزیز

    سلام به روشا جان و دیدگاه تاثیرگذارش که با اینکه فایل هنوز در حال دانلود شدن هست اشکم جاری شد با خوندن دیدگاه قشنگت .

    تو این چند روز یه شرایطی برام پیش اومده بود مثل شرایط روشا جان با یه گروه جدید صحبت کرده بودم برای قرارداد جدید کاری خیلی هم استقبال کرده بودند و من هم بعدش کار فعلی رو یه جورایی برده بودم به سمت خاتمه و تموم شدن ولی از تیم جدید هنوز هم خبری نشده حالا بماند که چه جوری و چه قدر قشنگ با این گروه وارد مصاحبه شدم که اونم واقعا معجزه و هدایت خدا بود اصلا خود خدا بود .

    نمیدونم چی بگم فقط دارم هر چی تو ذهنم میاد رو با انگشتام می نویسم (خدایا شکرت خدایا شکرت) دیشب بعد از اینکه آرامش شبانه فرا گرفته بودم صفحه ای رو که چند روز بود باز نگه داشته بودم یعنی ((دسته‌ی اجرای توحید در عمل)) باز کردم اونم خیلی خیلی اتفاقی این صفحه بیش از چند روز هست که تو مرورگرم باز هست ولی من با این که خیلی علاقه مند شده بودم که شروع کنم به خوندن مطالعه کردن این فایلها اما نتونسته بودم در واقع اگر اشتباه نکنم تکامل میخواسته تکامل من رو ، من سیستمم رو خاموش نمیکنم به خاطر شرایط کاری که دارم به خاطر این این صفحه از چند روز پیش تا دیشب تو مرورگرم باز مونده بود .

    اولین فایلی رو که باز کردم توحید عملی قسمت 10 بود که واقعا با اینکه سالیان سال و به طرق مختلف حکایت حضرت یوسف رو خونده بودم و تو فیلم ها دیده بودم ولی دریافت و آگاهی که از گفته های استاد عزیزم داشتم یه طعم دیگه ای برام داشت خصوصا اینکه دوباره زمزمه های ذهنی ام شروع شده بود که هزار و یه جور فکر رو آورده بود تو سرم مثلا باید زودتر یه پیگیری کنی یا به فلانی زنگ بزن و با آقای ایکس مشورت کن نکنه اشتباه بری نکنه اصلا بهت زنگ نزنن و خیلی چیزای دیگه که وقت یاین فایل رو دیدم واقعا آب رو آتیش بود برام . نمیدونم چه حسی تو گفته های شما وجود داره ولی هر چه هست با توجه به حال و روز من فقط میتونم بگم چون از دل بر می آید لاجرم بر دل نشیند .

    امشب دوباره نجواها شروع شده بود نشستم یه مقدار رو کارای خودم کار کردم که خودم رو مشغول کنم که دیدم خیلی موثر نیست اومدم سراغ قسمت بعدی که گفتم تا دانلود میشه دیگاه برتر این قسمت رو بخونم که نتونستم صبر کنم و دیدم یه حسی بهم میگه برو بنویس این چیزی رو که من میگم و کاری هم به درست یا اشتباه بودنش نداشته باش بنویس که چی جوری بودی و با خوندن متن بهت گفتم صبوری کن و به من اعتماد داشته باشد

    بهم گفت که من و تمام کائناتم هر لحظه حواسمون به تو هست ولی این تویی که خودت رو فراموش میکنی و فک میکنی که خودت تنهایی کارایی که تا الان به ثمر رسوندی رو انجام دادی .

    بهم گفت ببین نفست رو ببین چشمات رو ببین انگشتاتت رو ببین تک تک سلولهایی که من برات گذاشتم تو اصلا مگه حواست بوده یا تو اصلا مگر از من درخواست کرده بودی که حتما دو تا گوش برات بزارم که من دو تا گوش برات گذاشتم

    بهم گفت اصلا مگر تو میدونی یا تو از من درخواست کردی که کلیه هات رو برات کجای بدنت بزارم

    بهم گفت مگر تو قراردادی برای گردش خون و نحوه پمپاژ اون در بدنت داری مگر اکسیژن موجود در هوا و نحوه تصفیه اون رو در بدنت در بدو تولدت ازش مطلع بودی

    و. هزاران چیزی دیگه در حین خوندن متن روشا جان در ذهنم نقش بست و منلبم کرد .

    خدایا شکرت استاد عزیز سپاسگزارم از شما و تیم ارزشمندت

    روشا جان از شما سپاسگزارم

    استاد عزیز واقعا که این سایت یک محل خدایی و الهی است یک محل برای هدایت به سمت بهترینها است .

    گنجینه ای عظیم برای هر هدایت شونده و نه برای هر کسی .

    دنیایی متفاوت برای حس کردن تفاوت

    خدایا سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  9. -
    سید محمد رضا موسوی گفته:
    مدت عضویت: 655 روز

    سلام و درود خدمت انرژی مقدس خالق و فرمانروای کل کائنات و خالق آفرین من ،،..

    سلام و درود خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز و تک تک دوستان گلم ،،

    بچه ها ،، اینو از صمیم قلبم میگم ،، توی زندگیم هر چقدر این شعر و گوش بدم باز کمه ،، ینی باورتون نمیشه عین هزار باری که خوندمش یا گوشش دادم بالاخص با صدای استاد عزیزم ،، چهار ستون بدنم به لرزه دراومده ،، انگار واقعاً خدا داره باهام حرف میزنه میگه سید رضا نترس ،، نگران نباش اگر فقط حتی یک کار خوب کرده باشی اگر فقط نیت کرده باشی حتی یک کار خوب انجام بدی من همونو دیدم ،، آره بابایی ،، آره عزیزدلم ،، آره عشقم به بزرگی خودم قسم که تنهات نمیذارم ،،

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    به نام خداوند رحمتگر مهربان

    وَالضُّحَى ﴿1﴾

    سوگند به روشنایى روز (1)

    وَاللَّیْلِ إِذَا سَجَى ﴿2﴾

    سوگند به شب چون آرام گیرد (2)

    مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَى ﴿3﴾

    [که] پروردگارت تو را وانگذاشته و دشمن نداشته است (3)

    وَلَلْآخِرَهُ خَیْرٌ لَکَ مِنَ الْأُولَى ﴿4﴾

    و قطعا آخرت براى تو از دنیا نیکوتر خواهد بود (4)

    وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى ﴿5﴾

    و بزودى پروردگارت تو را عطا خواهد داد تا خرسند گردى (5)

    أَلَمْ یَجِدْکَ یَتِیمًا فَآوَى ﴿6﴾

    مگر نه تو را یتیم یافت پس پناه داد (6)

    وَوَجَدَکَ ضَالًّا فَهَدَى ﴿7﴾

    و تو را سرگشته یافت پس هدایت کرد (7)

    وَوَجَدَکَ عَائِلًا فَأَغْنَى ﴿8﴾

    و تو را تنگدست‏ یافت و بى ‏نیاز گردانید (8)

    فَأَمَّا الْیَتِیمَ فَلَا تَقْهَرْ ﴿9﴾

    و اما [تو نیز به پاس نعمت ما] یتیم را میازار (9)

    وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ ﴿10﴾

    و گدا را مران (10)

    وَأَمَّا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ ﴿11﴾

    و از نعمت پروردگار خویش [با مردم] سخن گوى (11)

    سلام بر عشق ،، چقدر بچه ها این داستان که شنیدم دوستداشتم قبلنم نوشتم نمیدونم کجا شنیدم ولی بی نظیر که زمانی که خداوند متعال انسان را می آفرید فرشته ها از نگاه خداوند در گوش هم زمزمه میکردن که محبوب خودش رو می آفریند خداوند الله اکبر ،، به بزرگی خودش قسم که ذهن ما برای فهم این همه عشق و محبت و این همه مهربانی خداوند متعال ظرفیت و توان نداره که بتونیم درک کنیم ،، خدایا ای خالق من ای آفریننده من ای عشق مطلق ،، صد هزار بار شکرت که لیاقت سجده به درگاهت و لیاقت شکرگذاری تو بهم عطا کردی ،، خدای من منم عین حضرت موسی به هر خیری از تو برسه محتاجم منم موسی ت میشم ،، ای رب من ای رب العالمین ،، ای انرژی جاری و ساری توی تک تک مخلوقات خود به بزرگیت قسم نهایت سعی خودم رو میکنم که درکت کنم بفهممت ببینمت ، بهت ایمان داشته باشم همیشه ،، نترسم ،، تویی خدای من ،، تو همیشه خدام بودی ،، تو همیشه خدام هستی ،، تو همیشه خدام خواهی ماند ،، خدای مهربانم ای مهربانترین مهربانان ،، منم عین موسی ات از دریای پر تلاطم ات نجات بده ،، منم توی گهواره امن امان خودت بخوابون تا به برکت و ثروت و سلامتی ات بیدارم کن ،، خدای من همه امور این جهان هستی فقط در دستان مبارک توست ،،

    خدای من تمام امور زندگی من فقط به دستان مبارک توست ،،

    خدای مهربانم عاشقانه ، عاشقانه هایت را میپذیرم ،،

    ای روشنایی و ای نور و هدایت ازلی و ابدی من ،،

    میپذیرمت ،،

    تمام فرمان زندگی من ،،

    تمام سکان کشتی من ، تمام من ، همه و همه در دستان توست ،،

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت که همه امور زندگی من و صاحب و مالک من تو هستی ،،

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت که توانستم این شعر فوق العاده پروین اعتصامی را گوش کنم و بخوانم ،،

    خدایا ای مهربانترین مهربانان روح بزرگ این شاعر عزیز و دوست‌داشتنی رو قرین رحمت و مغفرت خودت قرار بده ،،

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت برای این سایت مقدس و آگاهی های الهی هر روزت توی زندگیم ،،

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت که ظرف دریافتم از باران رحمت و برکت و ثروت و فراوانی و سلامتی ات و آگاهی ات را ده برابر کردی ،،

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت که روند تکامل خودم را هر روز با پیشرفت بی نظیر طی کردم ،،

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت برای حضور فوق العاده ات در لحظه به لحظه زندگی ام ،،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  10. -
    Hamed Barani گفته:
    مدت عضویت: 527 روز

    الهی شکرت

    خدایا ممنون بابت این فایل زیبا که از زبان بنده و وجود خودت به ما گفتی سپاسگزارم

    من با این فایل‌های توحید عملی به مجموعه‌ای از شرک که در وجودم به صورت مخفی بود پی بردم و آگاه تر شدم و تمام این آگاهی ها را مدیون خدا و بعد استاد عزیزم می‌دانم که مرا در این مسیر رسیدن به اهدافم راهنمایی و هدایت کرد خدایا بی‌نهایت شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: