اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خدایا شکرت خیلی لذت بردم از این فضا و باران و صحبت های استاد
سلام استاد عزیزم
سلام خانم شایسته عزیز
و سلام خدای مهربانم که تمام قدرت ازآن توست
خدایا شکرت برای بی نهایت نعمتی که بما داده ای و این روز زیبا
خدا همیشه هست
توی داستان موسی رودخانه خداست،سبدی که موسی توشه خداست،موج خداست کوسه خداست همه جهان مادی خداست و خدا مراقب خودش هست نفسی که اون لحظه مادر موسی میکشید هم لطف خداست و وقتی به مادر موسی گفته میشه نترس و غمگین مباش و ذهنتو کنترل کن همین سپاسگزاری از نعمت هایی که الان داری میشه.خدایا شکرت
خیلی شعر و داستان آموزنده ای بود داستان موسی و مادرش و داستان نمرود،واقعا کی میتونه این کار رو بکنه،اون موقع مادر موسی نمیدونسته که موسی میخواد پیامبر بشه،اصلا پیامبر چیه،کدوم مادری حاضر تو اون شرایطی که همه بچه هارو میکشتن بچش رو بذاره رو آب بفرسته بره،اصلا آدم نمیتونه تصور کنه چه برسه انجامش بده ،اونم مادری که بچش رو تازه به دنیا آورده انقدر وابسته هستش بهش،بچمون یه ذره اب بینیش راه میفته آسمون رو به زمین میبافیم و نگران میشیم،فقط و فقط توکلِ بینهایت میخواد این کار،فقط ایمان و باور به قدرت بینهایت میتونه جرات و شجاعتش رو فراهم کنه،واقعا تحسین بر انگیزه و چه قدر این داستان ها کمک میکنه به ما که ما هم روی خدا حساب کنیم برای هر کاری،یعنی انقدر باید این داستان هارو تکرار کنیم تو ذهنمون بهش فکر کنیم و درموردش حرف بزنیم ،که وقتی به مساله و تضادی برخوردیم سریع بهم نریزیم،سریع نا امید و عصبانی نشیم،بتونیم دهن نجواهای ذهن رو ببندیم،من در راستای کار کردن روی توحید عملی مخصوصا در مورد مسائل مالی،فهمیدم که بابا من اصلا این پول و اومدن پول رو سال هاست گنده کرده بودم تو ذهنم، یعنی همیشه نگران اومدن پول بودم ،همیشه از نبود پول ناراحت بودم و همیشه از تموم شدن پول تو حسابم نگران بودم،و همین فرکانس ها همین نگرانی ها، ناراحتی ها، ترس های من در مورد کمبود پول ،اتفاقاتِ زندگی من رو به شکل نیومدن کار و پروژه جدید ،به شکل بی پول موندن و… رقم میزد،و آنقدر این سیکل ادامه داشت که وقتی از خدا از این انرژی کمک خواستم که بهم بگه ایراد من درمورد” نتایج مالی سینوسی” چی هستش،خیلی ساده بهم گفت و چه قدر جوابش ساده و واضح بود،که آقا تو داری به کمبود پول توجه میکنی،هزار بار بیشتر از استاد شنیده بودم “وقتی شما دارین به پول فکرمیکنی نباید به وجه کمبود و نبود پول فکرکنی و جالب اینجاست نشونش رو هم میگفت که وقتی به پول فکر میکنی و غمگین هستی می ترسی نگران هستی یعنی داری به کمبود و نبود پول توجه میکنی”اصلا اینو من انگاری نمیشنیدم،گوشم بدهکار این جمله نبود،از بس من معتاد این “نگرانی و ترس و غم نبود پول” بودم ،هیچ وقت نمیشستم بهش فکر کنم آخه چرا؟!البته اینم بگم اینطوری هم نیست که بگم اتفاقی بوده،شانسی متوجه شدم ،نه،اینم مربوط به سیر تکامل من هستش که اینجا باید بهش میرسیدم و در این مدار، این رو میگرفتم که درستش کنم برم مدار بالاتر، برای دریافت نعمت های بیشتر،(یعنی به فکرکردن زیاد هم نیست ،به “جدی گرفتن زیاد قانون” هستش که میتونی مسیر دریافت نعمت هارو هموارتر کنی)،خلاصه من فهمیدم ایراد این بود، یعنی خدا بهم گفت ،من که نمیدونستم و نمیدونم، اگه میدونستم که خیلی زودتر از اینها باغ خودم رو بیل میزدم،منبع آگاهی اونه،منبع کمک اونه،اونه که میدونه،اگر بخواهی ازش و اگر باور داشته باشی که میگه و اگر باور داشته باشی که کمکت میکنه،قطعا میگه بهت، قبلا هم گفتم باید یکم گوشِت رو تیز کنی که بشنوی صداش رو، کمکش رو،انقدر سرو صدا و نجواهای”با خود در صلح نبودن”و”آرامش نداشتن ها”زیاد هستش که باید تمرین کنی اول صدای اینارو کم کنی تا صدای خدارو بشنوی،خلاصه رفتم سراغ ایراد،یه مثال بزنم که بهتر متوجه بشید که “وقتی داری به پول فکرمیکنی و به نبود پول فکرمیکنی” یعنی چی،مثلا من میرفتم یه پروژه انجام میدادم یه 20 روزی هم مشغول بودم و حین انجام پروژه پول هم دریافت میکردم و اوضاع خوب بود(یعنی هیچ نگرانی و ترس خاصی درمورد کمبود پول نبود)،بعدِ پروژه یه چند روزی همینجوری بچرخیم و یه مسافرتی بریم و ازین حرفا،پولو خرج کنیم اینو بخر اونو بخر ،یواش یواش پول تو حساب کم میشد،اون اوایلش چون پولِ بیشتری تو حساب هستش نگران نیستی و همینجوری خرج میکنی، یواش یواش مبلغ تو حساب کم میشه و به همون اندازه نگرانی و دلهرهِ من شروع میشد ،که چرا کار بعدی شروع نمیشه،چرا پروژه بعدی استارت نمیخوره،چرا کسی زنگ نمیزنه،من که آگهی کردم چرا خبری نیست،یعنی شروع میکردم به تمرکز کردن روی کمبود پول ،روی نبود پول و احساسم بد میشه ترس میاد سراغت که این پولم تموم شه چیکار کنم،این ها کل روز رو درگیرت نمیکنن،ولی در طول روز سه چهار بار میان تو سرت،یه سری اتفاقات هم تو اون روز ها برامون پیش می اومد که مربوط به همون کمبود بود،یعنی مثلا یه مهمونی تو همون روزا میومد خونمون، من و همسرم پیش خودمون حرص میخوردیم که چرا پول نیست،اه چه وضعشه اخه،این پول چرا نمیاد،یعنی غمگین تر میشدیم و ناراحت تر میشدیم از نبود پول،یعنی از زمان تمام شدن پول ما فرکانس ترس،نگرانی،غم و ناراحتی درمورد نبود و کمبود پول رو به جهان میفرستادیم و بعد چند روز تازه میومدیم آگاهانه ذهنمون رو کنترل میکردیم یعنی تمرکز میذاشتیم رو داشته هامون ،پول هایی که ساخته بودیم ،رشد و پیشرفت مالی که تو زندگیمون داشتیم رو یادآوری میکردیم به خودمون،یعنی فرکانسمون رو تغییر میدادیم به احساس امیدواری، فراوانی و احساس خوب،یواش یواش خبر های خوب کاری میومد، تایید میکردیم که داره
فرکانسامون جواب میده ،حتی چند نفر زنگ میزنن بابت کار،اگرم اوکی نمیشد تایید میکردیم که اینها نشونست و داره جواب میده،تا اینکه یه پروژه شروع میشد و ودوباره پول میومد و دوباره همون سیکل ادامه پیدا میکرد تا بی پولیه بعدی و… یعنی واضح ما “نتایج سینوسی مالی” رو متوجه میشدیم ولی درستش نمیکردیم،ولی الان داریم برای همیشه درستش میکنیم،یعنی دقیقا دورانی هستیم که پول نیست تو حسابمون و کلی اتفاق در مورد نبود پول برامون تو این چند روز افتاده ولی این بار آگاهانه تلاش ذهنی کردیم و از خداوند کمک خواستیم که راهمون رو ساده و هموار کنه،صبرمون رو بیشتر کنه،که حرص نخوریم، غمگین نباشیم، ناراحت نباشیم به خاطر نبود پول، نگران نباشیم بخاطر نبود پول ،با این منطق که اگر مثل قبل بخوایم ناراحت باشیم عصبانی بشیم پر از خشم بشیم بخاطر نبود پول ،دوباره اتفاقات رو مثل قبل رقم خواهیم زد،اولش هم خیلی سخته،چون مسیر عصبی قبلی انقدر کلفت هست که هی میخوای مثل قبل حرص بخوری هی میخوای ناراحت باشی،ولی میشه کنترل ذهن کرد،باید تمرین کنی باید تمرین کنی،تواناییش رو از خدا بخواهید میده،مثلا یکی از همین کمک هایی که خدا کرد بهم،مثلا ازش خواستم کمکم کنه راهش رو بگه که سختیش کمتر شه برام ،خیلی ساده هدایتم کرد به اخر همین فایل توحید عملی 9 که استاد میگه “سپاسگذاری ” سپاسگذاریِ درست ،باید شمارو به فراوانی برسونه،یعنی سپاسگذاریِ درست، نمیذاره شما کمبودِ موقتی رو ببینی ،نمیذاره ناراحت باشی بخاطر کمبودِ موقتی،ارامتون میکنه،امیدوارتون نگه میداره،دلتون رو قرص میکنه برای اومدن نتایج مالی،سپاسگذاری کنترل ذهن رو راحت تر میکنه،اینجوری داریم مسیرمون رو در مورد مسائل مالی میریم جلو،چون مشکل من و بیشتر دوستان این هست که خودمون رو خالق زندگی خودمون در مورد “مسائل مالی” نمیدونیم،خدارو توانا در مورد “مسائل مالیِ زندگیمون” نمیدونیم،واقعا خالق نمیدونیم که هرموقع بی پول میشیم به راحتی عصبانی میشیم ناراحت میشیم نگران میشیم،و منطق ذهنمون هم اینه که ما درمورد پول و مسائل مالی هیچکاره هستیم،بازار خرابه،کار نیست،پروژه نیست،توی شغل مورد علاقم نیستم،سرمایه ندارم،الان فصلِ کارِ من نیست،شهری که توش هستم کوچیکه،ابزارآلاتم ناقصه، نفراتش رو ندارم و… هزار تا دلیل که من به هیچ کدومشون کاری ندارم،چون اصل نیستن، ما باید با همین شرایطی که داریم فرکانس خودمون در مورد کمبودِ پول رو درست ارسال کنیم تا شرایط دلخواه مالی ایجاد بشه این اصل هستش، وسلام
سلام استاد عزیزم من خداروشکر میکنم از این همه صحنه های زیبا وباران زیبا در طول مسیر ضبط فایل من عاشق این شعر پروین اعتصامی هستم از کوچیکی حفظش کردم با اینکه طولانی بود وخداروشکر میکنم به این زیبایی از زبان شما شنیدم من این فایل رو بارها گوش دادم وبخاطر صدای باران تصویری هم بارها دیدمش وخداروشکر میکنم دوستتون دارم درپناه الله شاد باشید
سلام سارای عزیزم دیروز که اتفاق ناگوار زوپز برات پیش اومد و چشمت آسیب دید اولش چقدر ترسیدی که دیگه نتونی ببینی ولی خدارو هزار مرتبه شکر که بیناییت آسیب ندید خداروشکر که صورتت اسیب ندید و میتونست اتفاق بدتری بیوفته اونجا بود که سوزش چند روزه چشمت به تو گفت قدر دان این بیناییت که هروز میتونی باهاش همه چیو ببینی باید بیشتر باشی و چقدر به کارهای با حساب خدا پی بردی تمام اون لحظه هایی که یک خطر از بیش گوشت گذشت اونجا خدا بود که هواتو داشت پس به خودت متعهد شو به جای اینکه همواره در ذهنت باشی با دوبار تنفس به قلبت برگردی به وجود خدا در اعماق وجودت در تمام لحظه های زندگی خدایی که از تو جدا نیس خدایی که سرچشمه آگاهی ای هست که تو ازش نشات گرفتی خدایا هزاران مرتبه شکرت
خداوند از طریق این فایل با من صحبت کرد و خواست من رو به مسیر برگردونه اولای مسیرمه و من خیلی خیلی کار دارم تا بهتر شم و درکم بیشتر شه وقتی ب این فایل خوردم ازخودم پرسیدم من چ چیزیو خواستم ک ب این فایل هدایت شدم جواب کدوم سوالم بود
این فایل برای من مرور قوانین بود برای اینک دوباره به حس و حال خوب برگردم و بدونم خواسته هام همین حالا هم اجابت شدن و فاصله من و خواسته هام با احساس خوب و باورای درست پر میشه یاداوری خداوند برای حضورش در زندگیم فک کردم دیدم من پرسیدم از خدا نکنه این قانون الکیه نکنه حواست به من نیس امروز اره احساس بی کسی کردم و خداوند در پاسخم خیلی سریع گفت تو تنها نیستی برگرد پیش من تا برات هرکسی ک میخای بشم جای خالیه هرکسی ک تو زندگیت نیست و پر کنم یا هرکسی ک میخای باشه
فک کردم یکسری اتفاقا شانسی میفته و تحت کنترل من نیست و باز شرک ورزیدم اره مشرک شدم و خیلیی زود خیلی خیلی زود یادم رفت قوانینو و فهمیدم من به عنوان یک انسان چه قدر فراموشکارم چه قدر ناسپاسم و یادم میره نعمتایی ک دارم رو و اینک کی بهم دادتشون ولی خدا بهتر از من من رو شناخت و میشناسه و بهم گفت خودتو سرزنش نکن تو یک انسانی و فراموشکار و یک ذهن نجواگر داری و گاهی غلبه میکنه بهت ولی تو از پسش برمیای تو ازش قوی تری و میتونی جلوشو بگیری مثل خیلی وقتا ک تونستی اینبارم میتونی و گفت تحت هیچ شرایطی خودتو سرزنش نکن چون من خیلی خیلی بخشنده ام تازه خیلی از بدی هارو نمیبینم و چی بشه و چه قدر تو مسیر نادرست باشی تا عذاب اعمالتو ببینی پس نگران نباش و خودتو سرزنش نکن و مثل من خودتو ببخش و بدون هر تضادی در مسیر اگ نگاهتو تغییر بدی باعث پیشرفت بیشترت میشه هر تضادی توش یک تجربه ای برای بهتر شدن هست برای اینک بهتر راهتو پیدا کنی و به خواسته هات نزدیکتر شی
و من فهمیدم کافیه فقط یکم از خودم غافل شم حتی برای لحظه ای کافیه یکم تعهدم کم شه همون لحظه دوباره برمیگردم به مسیر قبلی زندگیم و چه قدر همه چیزو زود فراموش میکنم و فهمیدم اگر واقعا میخام ک زندگیم تغییر کنه باید بها بدم من حاضر ب بها دادن نبودم متوجه جدیت یکسری مسایل نشدم و گفتم کنترلم بالاست
ولی دیدم چ قد راحت میشه همه چیزو فراموش کرد و اگر میخام نتیجه بگیرم نتیجه واقعی و بزرگ باید تعهدمو در بالاترین حد ممکن ببرم و بها بدم
این بها چیه؟
من یکسری موقعیت هایی هست که ب راحتی باعث میشن از مسیر خارج شم شایدم چون من بهشون قدرت میدم باعث میشم این اتفاق بیفته
ولی فهمیدم نباید بگم من تو هیچکاره ای و حتی اینم باید از خدا بخای ب خاطر همینم ازش میخام برای شروع دوبارم هرچیزی ک باعث میشه ذره ای از یاد تو از یاد قوانینت از مسیر درست از مسیر رسیدن به خواسته هام خارج شم رو به راحتی از زندگیم خارج کن و بهم بگو دقیقا باید چیکاری انجام بدم و چیکارایی و انجام ندم
مدام باید به خودم یاداوری کنم یک راه بیشتر برای تغییر زندگیت وجود نداره البته اگر واقعن میخای زندگیت تغییر کنه فقط همین یکدونه راهه
خدا بهم گفت شک و تردیدو بنداز دور و بعد ببین ب جای ضرر چه منافعی بهت میرسه
بهم گفت دوباره از شکرگزاری شروع کن دوباره قدم اولو بردار چون دیدم هر بار که قدم اولو برداشتم چ قد مسیر راحت و واضح شد و قدمای بعدی بهم گفته شد
و اصلا اون حال خوبی که تو این مسیر دارم از هرچیزی باارزشتر و ارامشبخشتره و انگیزه بخش تر برای اینک هربار برگردم و هربار با قدم برداشتن در این مسیر خواسته هام و چقد ب خودم نزدیک میبینم و دست یافتنی و هرروزم با امید و اشتیاق برای ساختن زندگیه جدید و بهتر سپری میشه
خدایا سپاسگزارم ازت که نشونه هات رو ازم دریغ نمیکنی به امید تو دوباره قوی تر و متعهدتر در این مسیر قدم برمیدارم و تو کمکم کن تاهربهایی ک لازمه در این مسیر بپردازم حتی اگر اون بها جونم باشه یعنی به همچین درجه ای برسم
خدا رو شکر میکنم که من را هدایت کرد برای این فایل استاد مدتی که کار میکنم هر روز میام سایت میگم برم چی ببینم؟ فایل های دانلودی که باز میکنم نمیدونم چرا همیشه میام فایل اجرای توحید در عمل انگار که خدا داره بهم میگه باورهای توحیدیت رو تقویت کن تو اینجا مشکل داری این فایل را دیدم دوباره با اون که همون موقع هم که روی سایت گذاشته بودید دیده بودم . شما درست میگید باید هر فایلی بیش از 5 بار همون موقع دید تا در ذهنت بشینه یه بار دیدن فایده نداره .باید هر فایلی رو یه دفتر برداری کلمه به کلمه بنویسی مثال هاش رو بنویسی بعد دوباره هم گوش بدی هم از روی دفتر بخونی چندین بار و هر چی دوباره یادت امد بنویسی واینقدر تکرار کنی که این سیمان ها کنده بشن .استاد خودم باورم نمیشه منی که هر روز دارم سپاسگزاری مینویسم جنس سپاسگزاری های من با دیدن و شنیدن این فایل فرق کرد شکر گزاری هام با یه احساس عشق بیشتری شد ، تپش های قلبم را حین نوشتن این سپاسگزاری هام میشنوم . احساس من، نوشته های من فرق کرد، برای خودم که خیلی لذت بخش تر شد . هر روز که یه درسی یاد میگیرم همون روز یه شرایطی پیش میاد که من طبق باور جدید عمل کنم با قدرت بشتر ایمان بیشتر . توی یه فایل دیگه گفتم خدا مربی هم هست ، این فایل های توحید عملی را گذاشته جلوی من میگه گوش بده بعد تمرین میده میگه اجراش کن حالا تا یاد بگیری . من چی میتونم بگم اصلا فقط میتونم بگم خدایا شکرت . اصلا چیزی نمیتونم بگم . یاد حرف شما می افتم که همیشه میگید من روی شانه های خدا نشستم ، می شنیدم ولی نمی تونستم درک کنم واقعا این خشوع این گوش به فرمان بودن این تسلیم بودن ایمان داشتن و اعتماد داشتن به خدا هر روز میتونه بیتشر بشه عمیق تر بشه. رها کردن این مغز از اعتماد به خودم به این که من چی هستم که بخوام به خودم تکیه کنم منی که از یک لحظه بعدم خبر ندارم و سپردن به خدا . باعث آرامش میشه باعث احساس شادی میشه . انجای که مادر موسی تسلیم میشه رها میکنه و بچه رو میگذاره روی آب . بار خودش را زمین میگذاره اصلا غوغا میکنه چقدر ایمان میخواد . ایمان بهش میده بعد بهش قوت قلب میده
وحی امد کین چه فکر باطل است رهرو ما اینک در منزل است . پرده شک را برنداز از میان تا ببینی سود کردی یا زیان . مثل انجای که شما گفتی من دیگه نمیام سر کار . و ورق برگشت همون روز سود شد .
نوشته هام زیاد شد توی یه فایل دیگه تجربه م رو مینویسم .
دوستتون دارم و بی نهایت سپاسگزارم در پناه الله مهربان شاد باشید .
سلام ودرود خداوند به استاد ارجمندم ومریم نازنینم ودوستان الهی ام
خدایا سپاسگزارم که در هر لحظه مرا هدایت میکنی واینقدر سریع الاجابه ای
دیشب هنگام خواب که در حال سپاسگزاری بودم یه حس غریبی پیدا کردم یه احساس دلتنگی، به خودم گفتم چی شد که این احساس را پیدا کردی گفتم نمیدونم یه لحظه یه چیزی از درونم گفت نمیدونم جواب درستی نیست آگاهیهای قدم اول برام مرور شد ووقتی در اتفاقات دیروز بعد از ظهر دقیق شدم متوجه شدم کجا خطا رفتم کنترل نکردن ورودیهای ذهن وچه زیبا خداوند مرا هدایت کرد همان شب روی نشانه امروز م زدم واین فایل فوقالعاده برام آمد
سریع مطلب را گرفتم سپاسگزاری چرا با وجود این همه نعمتی که در وجودم قرار داده من باید تمرکزم بره روی مشکلی که دارم گفتم خدایا من به هر خیری از جانب تو فقیرم گفتم خدایا حتی من در به هم زدن پلک چشمام قدرتی ندارم من هیچ قدرتی ندارم که از سرجام بلند بشم همه وهمه از تو دارم گفتم خدایا آرامشی که دارم همسر مهربانی که دارم خانه ای که باعشق طبق سلیقه خودمون ساختیم تو ساختی نه ما ،خدایا مرا ببخش که گاهی فراموش میکنم
واین فایل که بی نظیر بود از روزی که برا بار اول این فایل را گوش دادم هر لحظه سعی کردم آگاهانه قدرت همه کارها را بدم بخدا ولی به قول شما استاد جان همه ما یه نمرود وفرعون درون خود داریم که گاهی فراموش میکنیم و ناسپاس میشیم
چقدر خانم پروین اعتصامی ستودنی بودند وقانون را خوب درک کردند روحشان شاد
خدارا سپاسگزارم که در هر لحظه مرا هدایت میکند تا متوجه باشم کجای کار را دارم اشتباه میرم وسپاسگزارم که در این مسیر زیبا قرار دارم
به اندازه ای که در برابر خداوند فروتن هستی، خداوند به تو جلا و جبروت می بخشد
خدایا شکرت، شکرت، شکرت
استاد جان صمیمانه ازشما سپاسگزارم
در پناه الله شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید در دنیا وآخرت
خدای سمیع و بصیر خدایا شکرت برای تمام داشته هایم که تا امروز به من عطا کردی سپاسگزارتم
سلام بر استادمهربانم و سلام بر مریم نازنینم
استاد متشکرم اصلا تمام فایلهای توحید عملی رو باید سرمه چشمون کنیم یکی از یکی دیگه بهتر و با سطح آگاهی و انرژی بالا ممنونم
مم الان نزدیک به 8 روزه دوره کشف قوانین زندگی رو گوش میکنم با تمرکز بالا اما مابین شون یه قسمت از توحید عملیها رو هم گوش میکنم اصلا زنده میشی به خودت میای خدا رو کنارت حس میکنی خدایا شکرت که منو هدایت میکنی به این سایت و نوشتن و خوندن کامنت
استاد چقدر خوبه که تو بیشتر فایلهاتون با مثال حرف میزنین تو مغز آدم میره و منطقی میشه برامون
اگر ما مثل مادر موسی همچین ایمانی داشته باشیم باور کنین زندگیمون سراسر نور رو رحمت و نعمت خداوند است
منکه دارم روز به روز با ایمان به خداوند ظرفم بزرگتر میشه مدارم بالاتر رفته و ایمان ایمانم بالا رفته
وقتی همه کارهاتو با ایمان میسپاری به خودش و مثل مادر موسی تسلیم امر خداوند میشی خداوند تو رو از بی نهایت طریق به خواسته ات میرساند
ما فقط باید سمته خودمون رو انجام دهیم مادر حضرت موسی وقتی بچه رو گذاشت تو آب گریه و ناله نکرد بی قرار نبود برعکس
آرام و رها و تسلیم امر خداوند بود
و خداوند هم به صابران پاداش میدهد چون ایمانش بالا بود میدونست خداوند هواسش هست خداوند یادش نمیره خداوند قدرته مطلقه
و یه روز نشد بچه رو به مادرش تحویل داد طبق وعده اش خدایا شکرت سپاسگزارتم
فایل بی نظیری بود خسته نباشی استاد عزیزم و مریم نازنینم دست مریزاد
من عاشق فایلهای توحید عملی هستم متشکررررررررررممممم
خدایا شکرت خیلی لذت بردم از این فضا و باران و صحبت های استاد
سلام استاد عزیزم
سلام خانم شایسته عزیز
و سلام خدای مهربانم که تمام قدرت ازآن توست
خدایا شکرت برای بی نهایت نعمتی که بما داده ای و این روز زیبا
خدا همیشه هست
توی داستان موسی رودخانه خداست،سبدی که موسی توشه خداست،موج خداست کوسه خداست همه جهان مادی خداست و خدا مراقب خودش هست نفسی که اون لحظه مادر موسی میکشید هم لطف خداست و وقتی به مادر موسی گفته میشه نترس و غمگین مباش و ذهنتو کنترل کن همین سپاسگزاری از نعمت هایی که الان داری میشه.خدایا شکرت
اوضاع همیشه تحت کنترل خداونده
من تحت حمایت و هدایت خداوند هستم
من عاشق خودم هستم
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
.
.
.
من فایل های توحیدی را داشتم گوش می دادم و چند تا تراز در خودم پیدا کردم خدا را شکر
.
من یه مدتی هست که بیشتر افراد تو سرم می زنند از دارایی هایی که دارم . از دارایی هایی که ندارم .
و این را فهمیدم که خود من تو سر همه می زدم …
اولش واضح این کار را می کردم ولی وقتی فهمیدم و دیگه سعی کردم این مار را انجام ندهم
حالا در ناخودآگاهم داشتم این عمل زشت و پست را انجام می دادم
و نتیجه اش چیه : همه از بچه و بزرگ تو سر من زدن و من متعجب و حیرت زده ؟!؟!….
خدایا توبه
خدایا توبه می کنم اگر تو سر کسی زدم برای عیب هایی که داشت به شوخی یا به جدی ….
حتی من در ناخودآگاه خودم
چون قانون را خیلی دنبال می کنم
خدا را صد هزار مرتبه شکر
در ناخودآگاه خودم به بقیه می خندیدم و مسخره شون می کردم
و می گفتم : من می دونم و شماها نمی دانید
و این باعث شده خیلی از افراد
من را «« تو سری خور »»»
ببینند
حتی مادرم . دیگه از مادر نزدیکتر
چون قانون جهان که فرد و افراد و آدم و آدمها را که نمیبینه که چه کسیه ؟؟؟
فرکانس من را به خودم پس می دهد
و جواب فرکانس من را به خودم می دهد
.
یا مثال دیگه اینکه در بازار مغازه هایی که خیلی جنس دارند را میگم من که ندارم من که نمی تونم
و کاسب هایی هم که حتی کم دارند و ضعیف هست کاسبی شون
میگن این هم چیزی ندارد
این ندارد
و از همون تر سرچشمه می گیرد
.
می تونستم این موارد را در دوره عزت نفس بنویسم
ولی چون فایل های توحیدی
را دارم دنبال می کنم
و در حین گوش دادن و فرادادن
به فایل های معجزه آسای توحیدی
این ترمزها خودش را بهم نشان داد
چون در برابر خداوند خودم را صفر کردم و خدا را بردم بالا
الهی شکرت
خدایا خودت کمکم کن تا به گذشته فکر نکنم
چون هر چی بوده تموم شده
و من الان این هستم
خدایا توبه
و تمام
همین پیدا کردن ترمز و ترمزها هم برای من وابستگی به الله مهربانم را نشان می دهد و مژده ی بزرگی تست برای شخص خودم خدا را شکر
.
.
ترمز بعدی که در خودم دیدم و خداوند بهم گفت تا در اینجا بگم
««در خلوت بیشتر افراد همه باهام خوب بودندو برخورد خوبی داشتند و ازم تعریف می کردند
ولی در جمع اصلا برخورد خوبی باهام نداشتند
شایدهم گاهی اوقات آبروم را می بردند .
همیشه برام سوال بود که چرا؟؟؟
چطور رفعش کنم ؟
و باز هم خداوند پاسخ می دهد
همیشه پاسخ من را داده است
خدایا شکرت
.
این هم بر می گشت به خود خودم
چون در جمع دونفری با فرد مقابل
گرم می گرفتم ولی در جمع های بزرگتر اون را خار و کوچک می کردم
و پاسخ جهان : همون فرکانس . همون بازخورد را به خودم بر می گرداند
و الان خوشحالم برای این همه تغییر
خوشحالم برای این همه تغییرات
خیلی وقت بود در جمع این ترمز را متوجه اش شده بودم ولی نمی دونستم بازتاب این نوع فرکانس به خودم بر می گردد و خودم دریافتش می کنم
من متعهد میشوم چه در جمع کوچک چه در جمع بزرگتر و هر کجا
شخصیت خودم را داشته باشم
و نخواهم فرد یا افرادی را کوچک کنم چون برای خودم رقم می خورد و من این را نمی خواهم
.
خدایا نمی دونم چطور می تونم ازت تشکر کنم
فقط شکرت
فقط شکرت
فقط شکرت
.
.
با سلام
خیلی شعر و داستان آموزنده ای بود داستان موسی و مادرش و داستان نمرود،واقعا کی میتونه این کار رو بکنه،اون موقع مادر موسی نمیدونسته که موسی میخواد پیامبر بشه،اصلا پیامبر چیه،کدوم مادری حاضر تو اون شرایطی که همه بچه هارو میکشتن بچش رو بذاره رو آب بفرسته بره،اصلا آدم نمیتونه تصور کنه چه برسه انجامش بده ،اونم مادری که بچش رو تازه به دنیا آورده انقدر وابسته هستش بهش،بچمون یه ذره اب بینیش راه میفته آسمون رو به زمین میبافیم و نگران میشیم،فقط و فقط توکلِ بینهایت میخواد این کار،فقط ایمان و باور به قدرت بینهایت میتونه جرات و شجاعتش رو فراهم کنه،واقعا تحسین بر انگیزه و چه قدر این داستان ها کمک میکنه به ما که ما هم روی خدا حساب کنیم برای هر کاری،یعنی انقدر باید این داستان هارو تکرار کنیم تو ذهنمون بهش فکر کنیم و درموردش حرف بزنیم ،که وقتی به مساله و تضادی برخوردیم سریع بهم نریزیم،سریع نا امید و عصبانی نشیم،بتونیم دهن نجواهای ذهن رو ببندیم،من در راستای کار کردن روی توحید عملی مخصوصا در مورد مسائل مالی،فهمیدم که بابا من اصلا این پول و اومدن پول رو سال هاست گنده کرده بودم تو ذهنم، یعنی همیشه نگران اومدن پول بودم ،همیشه از نبود پول ناراحت بودم و همیشه از تموم شدن پول تو حسابم نگران بودم،و همین فرکانس ها همین نگرانی ها، ناراحتی ها، ترس های من در مورد کمبود پول ،اتفاقاتِ زندگی من رو به شکل نیومدن کار و پروژه جدید ،به شکل بی پول موندن و… رقم میزد،و آنقدر این سیکل ادامه داشت که وقتی از خدا از این انرژی کمک خواستم که بهم بگه ایراد من درمورد” نتایج مالی سینوسی” چی هستش،خیلی ساده بهم گفت و چه قدر جوابش ساده و واضح بود،که آقا تو داری به کمبود پول توجه میکنی،هزار بار بیشتر از استاد شنیده بودم “وقتی شما دارین به پول فکرمیکنی نباید به وجه کمبود و نبود پول فکرکنی و جالب اینجاست نشونش رو هم میگفت که وقتی به پول فکر میکنی و غمگین هستی می ترسی نگران هستی یعنی داری به کمبود و نبود پول توجه میکنی”اصلا اینو من انگاری نمیشنیدم،گوشم بدهکار این جمله نبود،از بس من معتاد این “نگرانی و ترس و غم نبود پول” بودم ،هیچ وقت نمیشستم بهش فکر کنم آخه چرا؟!البته اینم بگم اینطوری هم نیست که بگم اتفاقی بوده،شانسی متوجه شدم ،نه،اینم مربوط به سیر تکامل من هستش که اینجا باید بهش میرسیدم و در این مدار، این رو میگرفتم که درستش کنم برم مدار بالاتر، برای دریافت نعمت های بیشتر،(یعنی به فکرکردن زیاد هم نیست ،به “جدی گرفتن زیاد قانون” هستش که میتونی مسیر دریافت نعمت هارو هموارتر کنی)،خلاصه من فهمیدم ایراد این بود، یعنی خدا بهم گفت ،من که نمیدونستم و نمیدونم، اگه میدونستم که خیلی زودتر از اینها باغ خودم رو بیل میزدم،منبع آگاهی اونه،منبع کمک اونه،اونه که میدونه،اگر بخواهی ازش و اگر باور داشته باشی که میگه و اگر باور داشته باشی که کمکت میکنه،قطعا میگه بهت، قبلا هم گفتم باید یکم گوشِت رو تیز کنی که بشنوی صداش رو، کمکش رو،انقدر سرو صدا و نجواهای”با خود در صلح نبودن”و”آرامش نداشتن ها”زیاد هستش که باید تمرین کنی اول صدای اینارو کم کنی تا صدای خدارو بشنوی،خلاصه رفتم سراغ ایراد،یه مثال بزنم که بهتر متوجه بشید که “وقتی داری به پول فکرمیکنی و به نبود پول فکرمیکنی” یعنی چی،مثلا من میرفتم یه پروژه انجام میدادم یه 20 روزی هم مشغول بودم و حین انجام پروژه پول هم دریافت میکردم و اوضاع خوب بود(یعنی هیچ نگرانی و ترس خاصی درمورد کمبود پول نبود)،بعدِ پروژه یه چند روزی همینجوری بچرخیم و یه مسافرتی بریم و ازین حرفا،پولو خرج کنیم اینو بخر اونو بخر ،یواش یواش پول تو حساب کم میشد،اون اوایلش چون پولِ بیشتری تو حساب هستش نگران نیستی و همینجوری خرج میکنی، یواش یواش مبلغ تو حساب کم میشه و به همون اندازه نگرانی و دلهرهِ من شروع میشد ،که چرا کار بعدی شروع نمیشه،چرا پروژه بعدی استارت نمیخوره،چرا کسی زنگ نمیزنه،من که آگهی کردم چرا خبری نیست،یعنی شروع میکردم به تمرکز کردن روی کمبود پول ،روی نبود پول و احساسم بد میشه ترس میاد سراغت که این پولم تموم شه چیکار کنم،این ها کل روز رو درگیرت نمیکنن،ولی در طول روز سه چهار بار میان تو سرت،یه سری اتفاقات هم تو اون روز ها برامون پیش می اومد که مربوط به همون کمبود بود،یعنی مثلا یه مهمونی تو همون روزا میومد خونمون، من و همسرم پیش خودمون حرص میخوردیم که چرا پول نیست،اه چه وضعشه اخه،این پول چرا نمیاد،یعنی غمگین تر میشدیم و ناراحت تر میشدیم از نبود پول،یعنی از زمان تمام شدن پول ما فرکانس ترس،نگرانی،غم و ناراحتی درمورد نبود و کمبود پول رو به جهان میفرستادیم و بعد چند روز تازه میومدیم آگاهانه ذهنمون رو کنترل میکردیم یعنی تمرکز میذاشتیم رو داشته هامون ،پول هایی که ساخته بودیم ،رشد و پیشرفت مالی که تو زندگیمون داشتیم رو یادآوری میکردیم به خودمون،یعنی فرکانسمون رو تغییر میدادیم به احساس امیدواری، فراوانی و احساس خوب،یواش یواش خبر های خوب کاری میومد، تایید میکردیم که داره
فرکانسامون جواب میده ،حتی چند نفر زنگ میزنن بابت کار،اگرم اوکی نمیشد تایید میکردیم که اینها نشونست و داره جواب میده،تا اینکه یه پروژه شروع میشد و ودوباره پول میومد و دوباره همون سیکل ادامه پیدا میکرد تا بی پولیه بعدی و… یعنی واضح ما “نتایج سینوسی مالی” رو متوجه میشدیم ولی درستش نمیکردیم،ولی الان داریم برای همیشه درستش میکنیم،یعنی دقیقا دورانی هستیم که پول نیست تو حسابمون و کلی اتفاق در مورد نبود پول برامون تو این چند روز افتاده ولی این بار آگاهانه تلاش ذهنی کردیم و از خداوند کمک خواستیم که راهمون رو ساده و هموار کنه،صبرمون رو بیشتر کنه،که حرص نخوریم، غمگین نباشیم، ناراحت نباشیم به خاطر نبود پول، نگران نباشیم بخاطر نبود پول ،با این منطق که اگر مثل قبل بخوایم ناراحت باشیم عصبانی بشیم پر از خشم بشیم بخاطر نبود پول ،دوباره اتفاقات رو مثل قبل رقم خواهیم زد،اولش هم خیلی سخته،چون مسیر عصبی قبلی انقدر کلفت هست که هی میخوای مثل قبل حرص بخوری هی میخوای ناراحت باشی،ولی میشه کنترل ذهن کرد،باید تمرین کنی باید تمرین کنی،تواناییش رو از خدا بخواهید میده،مثلا یکی از همین کمک هایی که خدا کرد بهم،مثلا ازش خواستم کمکم کنه راهش رو بگه که سختیش کمتر شه برام ،خیلی ساده هدایتم کرد به اخر همین فایل توحید عملی 9 که استاد میگه “سپاسگذاری ” سپاسگذاریِ درست ،باید شمارو به فراوانی برسونه،یعنی سپاسگذاریِ درست، نمیذاره شما کمبودِ موقتی رو ببینی ،نمیذاره ناراحت باشی بخاطر کمبودِ موقتی،ارامتون میکنه،امیدوارتون نگه میداره،دلتون رو قرص میکنه برای اومدن نتایج مالی،سپاسگذاری کنترل ذهن رو راحت تر میکنه،اینجوری داریم مسیرمون رو در مورد مسائل مالی میریم جلو،چون مشکل من و بیشتر دوستان این هست که خودمون رو خالق زندگی خودمون در مورد “مسائل مالی” نمیدونیم،خدارو توانا در مورد “مسائل مالیِ زندگیمون” نمیدونیم،واقعا خالق نمیدونیم که هرموقع بی پول میشیم به راحتی عصبانی میشیم ناراحت میشیم نگران میشیم،و منطق ذهنمون هم اینه که ما درمورد پول و مسائل مالی هیچکاره هستیم،بازار خرابه،کار نیست،پروژه نیست،توی شغل مورد علاقم نیستم،سرمایه ندارم،الان فصلِ کارِ من نیست،شهری که توش هستم کوچیکه،ابزارآلاتم ناقصه، نفراتش رو ندارم و… هزار تا دلیل که من به هیچ کدومشون کاری ندارم،چون اصل نیستن، ما باید با همین شرایطی که داریم فرکانس خودمون در مورد کمبودِ پول رو درست ارسال کنیم تا شرایط دلخواه مالی ایجاد بشه این اصل هستش، وسلام
صالح
سلام استاد عزیزم من خداروشکر میکنم از این همه صحنه های زیبا وباران زیبا در طول مسیر ضبط فایل من عاشق این شعر پروین اعتصامی هستم از کوچیکی حفظش کردم با اینکه طولانی بود وخداروشکر میکنم به این زیبایی از زبان شما شنیدم من این فایل رو بارها گوش دادم وبخاطر صدای باران تصویری هم بارها دیدمش وخداروشکر میکنم دوستتون دارم درپناه الله شاد باشید
سلام سارای عزیزم دیروز که اتفاق ناگوار زوپز برات پیش اومد و چشمت آسیب دید اولش چقدر ترسیدی که دیگه نتونی ببینی ولی خدارو هزار مرتبه شکر که بیناییت آسیب ندید خداروشکر که صورتت اسیب ندید و میتونست اتفاق بدتری بیوفته اونجا بود که سوزش چند روزه چشمت به تو گفت قدر دان این بیناییت که هروز میتونی باهاش همه چیو ببینی باید بیشتر باشی و چقدر به کارهای با حساب خدا پی بردی تمام اون لحظه هایی که یک خطر از بیش گوشت گذشت اونجا خدا بود که هواتو داشت پس به خودت متعهد شو به جای اینکه همواره در ذهنت باشی با دوبار تنفس به قلبت برگردی به وجود خدا در اعماق وجودت در تمام لحظه های زندگی خدایی که از تو جدا نیس خدایی که سرچشمه آگاهی ای هست که تو ازش نشات گرفتی خدایا هزاران مرتبه شکرت
خداوند از طریق این فایل با من صحبت کرد و خواست من رو به مسیر برگردونه اولای مسیرمه و من خیلی خیلی کار دارم تا بهتر شم و درکم بیشتر شه وقتی ب این فایل خوردم ازخودم پرسیدم من چ چیزیو خواستم ک ب این فایل هدایت شدم جواب کدوم سوالم بود
این فایل برای من مرور قوانین بود برای اینک دوباره به حس و حال خوب برگردم و بدونم خواسته هام همین حالا هم اجابت شدن و فاصله من و خواسته هام با احساس خوب و باورای درست پر میشه یاداوری خداوند برای حضورش در زندگیم فک کردم دیدم من پرسیدم از خدا نکنه این قانون الکیه نکنه حواست به من نیس امروز اره احساس بی کسی کردم و خداوند در پاسخم خیلی سریع گفت تو تنها نیستی برگرد پیش من تا برات هرکسی ک میخای بشم جای خالیه هرکسی ک تو زندگیت نیست و پر کنم یا هرکسی ک میخای باشه
فک کردم یکسری اتفاقا شانسی میفته و تحت کنترل من نیست و باز شرک ورزیدم اره مشرک شدم و خیلیی زود خیلی خیلی زود یادم رفت قوانینو و فهمیدم من به عنوان یک انسان چه قدر فراموشکارم چه قدر ناسپاسم و یادم میره نعمتایی ک دارم رو و اینک کی بهم دادتشون ولی خدا بهتر از من من رو شناخت و میشناسه و بهم گفت خودتو سرزنش نکن تو یک انسانی و فراموشکار و یک ذهن نجواگر داری و گاهی غلبه میکنه بهت ولی تو از پسش برمیای تو ازش قوی تری و میتونی جلوشو بگیری مثل خیلی وقتا ک تونستی اینبارم میتونی و گفت تحت هیچ شرایطی خودتو سرزنش نکن چون من خیلی خیلی بخشنده ام تازه خیلی از بدی هارو نمیبینم و چی بشه و چه قدر تو مسیر نادرست باشی تا عذاب اعمالتو ببینی پس نگران نباش و خودتو سرزنش نکن و مثل من خودتو ببخش و بدون هر تضادی در مسیر اگ نگاهتو تغییر بدی باعث پیشرفت بیشترت میشه هر تضادی توش یک تجربه ای برای بهتر شدن هست برای اینک بهتر راهتو پیدا کنی و به خواسته هات نزدیکتر شی
و من فهمیدم کافیه فقط یکم از خودم غافل شم حتی برای لحظه ای کافیه یکم تعهدم کم شه همون لحظه دوباره برمیگردم به مسیر قبلی زندگیم و چه قدر همه چیزو زود فراموش میکنم و فهمیدم اگر واقعا میخام ک زندگیم تغییر کنه باید بها بدم من حاضر ب بها دادن نبودم متوجه جدیت یکسری مسایل نشدم و گفتم کنترلم بالاست
ولی دیدم چ قد راحت میشه همه چیزو فراموش کرد و اگر میخام نتیجه بگیرم نتیجه واقعی و بزرگ باید تعهدمو در بالاترین حد ممکن ببرم و بها بدم
این بها چیه؟
من یکسری موقعیت هایی هست که ب راحتی باعث میشن از مسیر خارج شم شایدم چون من بهشون قدرت میدم باعث میشم این اتفاق بیفته
ولی فهمیدم نباید بگم من تو هیچکاره ای و حتی اینم باید از خدا بخای ب خاطر همینم ازش میخام برای شروع دوبارم هرچیزی ک باعث میشه ذره ای از یاد تو از یاد قوانینت از مسیر درست از مسیر رسیدن به خواسته هام خارج شم رو به راحتی از زندگیم خارج کن و بهم بگو دقیقا باید چیکاری انجام بدم و چیکارایی و انجام ندم
مدام باید به خودم یاداوری کنم یک راه بیشتر برای تغییر زندگیت وجود نداره البته اگر واقعن میخای زندگیت تغییر کنه فقط همین یکدونه راهه
خدا بهم گفت شک و تردیدو بنداز دور و بعد ببین ب جای ضرر چه منافعی بهت میرسه
بهم گفت دوباره از شکرگزاری شروع کن دوباره قدم اولو بردار چون دیدم هر بار که قدم اولو برداشتم چ قد مسیر راحت و واضح شد و قدمای بعدی بهم گفته شد
و اصلا اون حال خوبی که تو این مسیر دارم از هرچیزی باارزشتر و ارامشبخشتره و انگیزه بخش تر برای اینک هربار برگردم و هربار با قدم برداشتن در این مسیر خواسته هام و چقد ب خودم نزدیک میبینم و دست یافتنی و هرروزم با امید و اشتیاق برای ساختن زندگیه جدید و بهتر سپری میشه
خدایا سپاسگزارم ازت که نشونه هات رو ازم دریغ نمیکنی به امید تو دوباره قوی تر و متعهدتر در این مسیر قدم برمیدارم و تو کمکم کن تاهربهایی ک لازمه در این مسیر بپردازم حتی اگر اون بها جونم باشه یعنی به همچین درجه ای برسم
سلام به استاد عزیزم ومریم جانم
من قبلاً این فایل رو گوش دادم اما امروز که دوباره هدایت شدم و چند بار گوش دادم .. چیزهای جدیدی رو ازش درک کردم…
خدایا کمکم کن که فراموشت نکنم….؟
خدایا کمکم کن که هر لحظه ازت هدایت بخوام…
خدایا کمکم کن که عاشق و شیفته ی بندگی تو باشم….:
خدایا چرا من اینقدر قدرت رو به دیگران میدم؟؟؟
خدایا چرا یک نفر یه وعده ای بهمون میده اینقدر خوشحال میشم…ولی به وعده تو که حق هستش باور نداریم ومشرکیم؟؟؟؟
خدایا تو بگو من چیکار کنم؟؟؟
من دوست دارم در تمام ابعاد زندگیم توحیدی عمل کنم….
خدایا تو این شرایط زندگیم واین تضاد ها من آروم آرومه.. وبا این هدایتتت قدرتترو به من نشون دادی؟؟؟؟
اینکه مشتری خودت هستی؟؟؟
اینکه حال خوبم. توهستی؟؟؟
رابطهی عاشقانه منو وعشقم. خودت هستی؟؟
اینکه دختر زیبایی که من میخوام خودت هستی؟؟
تو خودت همه ی این نعمتها رو به من دادی…
من باید بیشتر روی باورهای توحیدیم کار کنم..
خدایا من میخوام که توحید رو از اعماق وجودم حس کنم..ودرک کنم تو زندگیم..
خدا من میخوام آزادی زمانی و مکانی و مالی و داشته باشم… میدونم که توحید مساوی با همه چیز از جمله ثروتمند شدن هستش..
خدایا از فضل خودت به منو عشقم ببخش و به ما یک دختر زیبا و سالم بده…
خدایا همه چیز میشود همه کس را…
خدایا من باور دارم تو میتونی خدایا به من قدرتت رو نشون بده.
تو از دل من آگاهی… خدایا خودت دوست داری من صاحب همه چیز باشم…
خدایا دستمو بگیر وکمکم کن..…
خدایا تنها ترا میپرستم وتنها از تو یاری و هدایت میخواهم…
عاشقتونم
سلام استاد عزیز وخانم شایسته گل
خدا رو شکر میکنم که من را هدایت کرد برای این فایل استاد مدتی که کار میکنم هر روز میام سایت میگم برم چی ببینم؟ فایل های دانلودی که باز میکنم نمیدونم چرا همیشه میام فایل اجرای توحید در عمل انگار که خدا داره بهم میگه باورهای توحیدیت رو تقویت کن تو اینجا مشکل داری این فایل را دیدم دوباره با اون که همون موقع هم که روی سایت گذاشته بودید دیده بودم . شما درست میگید باید هر فایلی بیش از 5 بار همون موقع دید تا در ذهنت بشینه یه بار دیدن فایده نداره .باید هر فایلی رو یه دفتر برداری کلمه به کلمه بنویسی مثال هاش رو بنویسی بعد دوباره هم گوش بدی هم از روی دفتر بخونی چندین بار و هر چی دوباره یادت امد بنویسی واینقدر تکرار کنی که این سیمان ها کنده بشن .استاد خودم باورم نمیشه منی که هر روز دارم سپاسگزاری مینویسم جنس سپاسگزاری های من با دیدن و شنیدن این فایل فرق کرد شکر گزاری هام با یه احساس عشق بیشتری شد ، تپش های قلبم را حین نوشتن این سپاسگزاری هام میشنوم . احساس من، نوشته های من فرق کرد، برای خودم که خیلی لذت بخش تر شد . هر روز که یه درسی یاد میگیرم همون روز یه شرایطی پیش میاد که من طبق باور جدید عمل کنم با قدرت بشتر ایمان بیشتر . توی یه فایل دیگه گفتم خدا مربی هم هست ، این فایل های توحید عملی را گذاشته جلوی من میگه گوش بده بعد تمرین میده میگه اجراش کن حالا تا یاد بگیری . من چی میتونم بگم اصلا فقط میتونم بگم خدایا شکرت . اصلا چیزی نمیتونم بگم . یاد حرف شما می افتم که همیشه میگید من روی شانه های خدا نشستم ، می شنیدم ولی نمی تونستم درک کنم واقعا این خشوع این گوش به فرمان بودن این تسلیم بودن ایمان داشتن و اعتماد داشتن به خدا هر روز میتونه بیتشر بشه عمیق تر بشه. رها کردن این مغز از اعتماد به خودم به این که من چی هستم که بخوام به خودم تکیه کنم منی که از یک لحظه بعدم خبر ندارم و سپردن به خدا . باعث آرامش میشه باعث احساس شادی میشه . انجای که مادر موسی تسلیم میشه رها میکنه و بچه رو میگذاره روی آب . بار خودش را زمین میگذاره اصلا غوغا میکنه چقدر ایمان میخواد . ایمان بهش میده بعد بهش قوت قلب میده
وحی امد کین چه فکر باطل است رهرو ما اینک در منزل است . پرده شک را برنداز از میان تا ببینی سود کردی یا زیان . مثل انجای که شما گفتی من دیگه نمیام سر کار . و ورق برگشت همون روز سود شد .
نوشته هام زیاد شد توی یه فایل دیگه تجربه م رو مینویسم .
دوستتون دارم و بی نهایت سپاسگزارم در پناه الله مهربان شاد باشید .
بنام خداوند بخشنده ومهربان
سلام ودرود خداوند به استاد ارجمندم ومریم نازنینم ودوستان الهی ام
خدایا سپاسگزارم که در هر لحظه مرا هدایت میکنی واینقدر سریع الاجابه ای
دیشب هنگام خواب که در حال سپاسگزاری بودم یه حس غریبی پیدا کردم یه احساس دلتنگی، به خودم گفتم چی شد که این احساس را پیدا کردی گفتم نمیدونم یه لحظه یه چیزی از درونم گفت نمیدونم جواب درستی نیست آگاهیهای قدم اول برام مرور شد ووقتی در اتفاقات دیروز بعد از ظهر دقیق شدم متوجه شدم کجا خطا رفتم کنترل نکردن ورودیهای ذهن وچه زیبا خداوند مرا هدایت کرد همان شب روی نشانه امروز م زدم واین فایل فوقالعاده برام آمد
سریع مطلب را گرفتم سپاسگزاری چرا با وجود این همه نعمتی که در وجودم قرار داده من باید تمرکزم بره روی مشکلی که دارم گفتم خدایا من به هر خیری از جانب تو فقیرم گفتم خدایا حتی من در به هم زدن پلک چشمام قدرتی ندارم من هیچ قدرتی ندارم که از سرجام بلند بشم همه وهمه از تو دارم گفتم خدایا آرامشی که دارم همسر مهربانی که دارم خانه ای که باعشق طبق سلیقه خودمون ساختیم تو ساختی نه ما ،خدایا مرا ببخش که گاهی فراموش میکنم
واین فایل که بی نظیر بود از روزی که برا بار اول این فایل را گوش دادم هر لحظه سعی کردم آگاهانه قدرت همه کارها را بدم بخدا ولی به قول شما استاد جان همه ما یه نمرود وفرعون درون خود داریم که گاهی فراموش میکنیم و ناسپاس میشیم
چقدر خانم پروین اعتصامی ستودنی بودند وقانون را خوب درک کردند روحشان شاد
خدارا سپاسگزارم که در هر لحظه مرا هدایت میکند تا متوجه باشم کجای کار را دارم اشتباه میرم وسپاسگزارم که در این مسیر زیبا قرار دارم
به اندازه ای که در برابر خداوند فروتن هستی، خداوند به تو جلا و جبروت می بخشد
خدایا شکرت، شکرت، شکرت
استاد جان صمیمانه ازشما سپاسگزارم
در پناه الله شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید در دنیا وآخرت
به نام خدای مهربان و بخشنده ام
خدای سمیع و بصیر خدایا شکرت برای تمام داشته هایم که تا امروز به من عطا کردی سپاسگزارتم
سلام بر استادمهربانم و سلام بر مریم نازنینم
استاد متشکرم اصلا تمام فایلهای توحید عملی رو باید سرمه چشمون کنیم یکی از یکی دیگه بهتر و با سطح آگاهی و انرژی بالا ممنونم
مم الان نزدیک به 8 روزه دوره کشف قوانین زندگی رو گوش میکنم با تمرکز بالا اما مابین شون یه قسمت از توحید عملیها رو هم گوش میکنم اصلا زنده میشی به خودت میای خدا رو کنارت حس میکنی خدایا شکرت که منو هدایت میکنی به این سایت و نوشتن و خوندن کامنت
استاد چقدر خوبه که تو بیشتر فایلهاتون با مثال حرف میزنین تو مغز آدم میره و منطقی میشه برامون
اگر ما مثل مادر موسی همچین ایمانی داشته باشیم باور کنین زندگیمون سراسر نور رو رحمت و نعمت خداوند است
منکه دارم روز به روز با ایمان به خداوند ظرفم بزرگتر میشه مدارم بالاتر رفته و ایمان ایمانم بالا رفته
وقتی همه کارهاتو با ایمان میسپاری به خودش و مثل مادر موسی تسلیم امر خداوند میشی خداوند تو رو از بی نهایت طریق به خواسته ات میرساند
ما فقط باید سمته خودمون رو انجام دهیم مادر حضرت موسی وقتی بچه رو گذاشت تو آب گریه و ناله نکرد بی قرار نبود برعکس
آرام و رها و تسلیم امر خداوند بود
و خداوند هم به صابران پاداش میدهد چون ایمانش بالا بود میدونست خداوند هواسش هست خداوند یادش نمیره خداوند قدرته مطلقه
و یه روز نشد بچه رو به مادرش تحویل داد طبق وعده اش خدایا شکرت سپاسگزارتم
فایل بی نظیری بود خسته نباشی استاد عزیزم و مریم نازنینم دست مریزاد
من عاشق فایلهای توحید عملی هستم متشکررررررررررممممم