اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
روح خانم پروین اعتصامی شاد که اینقدر زیبا با روح لطیف شون این اشعار رو گفتن
مرسی از شما که بعد از کتاب های مدرسه ما رو با شعرهای خانم اعتصامی مستفیض کردید
الله اکبررررر الله اکبررر
خدای موسی و خدای مادر موسی خدای ما هم هست اگه با چشم دل نگاه کنیم اگه انصاف داشته باشیم ولی ما رها نمیکنیم همش خودمون و دست و پا میزنیم به دیگران متوسل میشیم التماس دعا داریم یادمون میره که خداونده که اول و آخر باید کارمون و راه بندازه.دیده و شنیده شده که چی کار کنم دیگه نمیدونم چیکار کنم سپردم به خدااااا
یعنی دست و پاها رو میزنیم دیگه نشد میسپاریم به خدااااا
خدای خوبم ما را ببخش و بیامرز برای این شرک هایی که ورزیدیم
اگه باور کنیم و بسپاریم به خودش که همه چی دست خداست اون فرعون هایی که قراره از بین ببرن مون خدا چنان دلشون و نرم میکنه که نه تنها دیگه نقشه های شوم برامون ندارن بلکه بهمون خدمات هم میدن و ما رو چشم شون هم میذارن ….اگه نترسیم و غمگین نباشیم
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
امروز روز تاسوعاست واویلایی است که بیاید در این روز از حضرت ابوالفضل بخواهید که حاجت تون رو میده اگه مریض دارید گرفتارید حضرت عباس هیچکسی رو دست خالی از در خونه اش رد نمیکنه اینا دیگه شرک آشکاره درسته استاد شرک خفی نیست
خدا خیرت بده استاد که اومدی تو زندگی ام و روشنم کردی فهمیدم که توسل معنی ندارد و باید توکل کنم فقط باید برم در خونه خود خدااااا
ائمه عزیز و بزرگ هستن اونا خودشون هم توکل شون به خدا بوده و فقط از خود خدا میخواستن
وای بر ما با فرعون ها و نمرودهایی که در وجود مون داریم و با جلوه زیبا دادن شون خودمون و روحانی میبینیم و وانمود میکنیم که من، من، من
و ادعای خدایی داریم
خدایااااا شکرررررت برای این باران زیباااای فراواااان ما رو هم هدایت کن به این هوای بارانی و عظمت و قدرت و به ما نشون بده مهرباناااااا
استاد جان گوشی جدید خریدم و با کیفیت بالا و عالی از دیروز و امروز داغ داغ فایل هایی که اومد روی سایت رو دیدم لذت بردم و شکرگزاری کردم از وقتی این گوشی تو دستم هست میگم ببین الهام خانوم چرخ زندگی باید به همین روونی بچرخه نرررررم و با سرعت بالا و و با همین کیفیت باید به خواسته هات برسی هااااااا فقط باور کن که بااآاااید همه چی عالی باشه اگه نیست یه جای افکار و باورهات ایراد داره چون خدای استاد جان خدای تو هم هست فقط ایشون طور دیگه ای به خدا و عظمتش نگاه کرده و باور کرده که باید سرش پیش خدا پایین باشه تا سرش جلو بنده های خدا بالا باشه
مرسی استاد جان مرسی مریم خانوم گل درایور جاده های فلوریدا و آمریکا احسنت به شما که متفاوت فکر کردید و متفاوت عمل کردید و نتیجه هاااای متفاوت کردید احسنت
با یاد و نام خداوند بزرگ و مهربان سلام به بهترین استاد و خانم شایسته ممنون از این فایل توحیدی که استاد عزیزم زحمت کشیدن و برامون تهیه کردن سپاسگذارم و تشکر میکنم چقدر لذت بردم از این فایل و چقدر درس گرفتم و اون نکته ای که استاد عزیز گفتن که ما بنده های ناسپاسی هستیم و فقط زمان گرفتاری و مصیبت یا خدا میافتیم و از او کمک میطلبیم و به محض اینکه مشگل حل میشه انگار یادمون میره کی کمکمون کرده و من داشتم فکر میکردم که چقدر چقدر چقدر بینهایت خداوند متعال مهربان هست و رئوف که باز با این حال ما بندگان ناسپاس را فراموش نمیکند و دوباره و دوباره دست نیاز ما را قبول میکند و دست ما را میگیره و من شخصا همیشه همیشه تو دعاهام این جمله تاکیدی را بارها و بارها میگویم خداوندا دست من رو بگیر و ول نکن من و من نمیدونم تو مرا راهنمایی کن من عاجز و ناتوان هستم از حل مسائل زندگیم سپاسگذار تمام داشته هایم و هر چی که به من دادی هستم و ازش همیشه تشکر میکنم.از داستان حضرت موسی و نمرود درسهای زیادی گرفتم که ما باید به خدا اعتماد کنیم چون خداوند قادر مطلق هست و از همه چیز اگاه هست و بی چون و چرا اطاعت کنیم از دستورات الهی و باور کنیم که خدا حواسش به ما هست و همیشه در قلب ما حضور داره و تنها و تنها قدرت مطلق این دنیا خداوند بزرگ هست که فرمانروای کل عالم هستی و جهان هست.و ما باید بدونیم که بدون خداوند در این دنیا هیچ هستیم بقول استاد عزیز با خدا باش و پادشاهی کن و بی خدا باش و هر چه خواهی کن. .استاد عزیزم چه باران قشنگی میباره و چقدر جاده قشنگ هست همه جا سبز و خرم و زیبا لذت بردم دوستان عزیز همفرکانسی من انقدر به فایلاهای استاد عادت کردم و صدای توحیدی ایشان گوش نواز هست برام که تا یک فایلی جدید در سایت اپاود میشه من سریع دانلودش میکنم و بارها و بارها گوش میدم باور کنید من مثله یک عادم معتاد که به مواد اعتیاد پیدا کرده من هم به فایل های استاد اعتیاد پیدا کردم و خیلی خیلی خوشحالم که این اعتیاد را دارم و استاد عزیزم از شما کمال تشکر را دارم که من را به این مسیر زیبا و دل انگیز هدایت کردی و همیشه همیشه دهگعام اینه که من در این مسیر همیشه باشم و خداوند استاد عزیز و خانم شایسته را برای ما حفظ کنه و عمر طولانی به ایشان عطا فرماید .
با سلام خدمت استاد عزیزم خانم شایسته ی عزیز و همه ی دوستان توحیدیم
خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و با اونها بزرگ
خدا رو شکر که این روزها آنچنان سرگرم عشق بازی با ربم هستم با فایل های توحیدی که بی اختیار اشکم سرازیر میشه
استاد عزیزم یکی از سپاسگزاریهای هر روزم وجود شما توی زندگیم و آگاهی های الهییه که بر قلب شما نازل میشه و در کلام شما جاری
مدتیه خودم رو متعهد کردم به کار کردن روی باورهای توحیدی و هر چی بیشتر پیش میره بیشتر غرق میشم در توانایی و قدرت ربم
دیروز داشتم فایل گفتگو با دوستان قسمت 37 رو گوش میدادم اونجایی که شما میگین :
ابراهیم بود و خدای خودش
ابراهیم بود و تنهایی
ابراهیم بود و توکل
وقتی ی کم فکر کردم دیدم که :
نسرینم و خدای خودم
نسرینم و تنهایی
نسرین و توکل
و الان که این فایل رو گوش دادم به یاد آوردم همه چیز رو
به یاد آورم که اگر خداوند به مادر موسی الهام کرد که :
القیه فی الیم
به زن همسایه هم الهام کرده بود که زمانی که من متولد شده بودم و مادرم از درد من رو کنج خونه گذاشته و ی پارچه روی من کشیده بود چون فکر میکرده من مردم و هیچ علایمی از حیات در من نبوده بیاد و پارچه رو کنار بزنه و متوجه بشه که من زنده ام
اونجا نسرین بوده و تنهایی
نسرین بوده و توکل
نسرین بوده و خدای خودش
اما نا آگاهانه
چون اون زمان من ذات پاک خودش بودم و فاصله ای بین من و اون نبود
ما نبودیم و تقاضامان نبود لطف حق نا گفته ما را می نمود
و الان هم :
باز هم من در کنج خانه ام هستم
الان هم نسرینه و تنهایی
نسرین و خدای خودش
نسرینه و توکل بر خودت
اما آگاهانه
الان دیگه نیازی به زن همسایه نیست که من رو بیدار کنه چون شرایط من تغییر کرده و الهامات هم تغییر کرده
الان من بیدارم و بی خبر از همه ی آنهایی که بیرون هستن
بی خبرم از زن های همسایه بی خبرم از حتی عزیزانم
اما با خبر هستم از نیرویی که در درون منه و قدرتی که در وجود منه و بیشتر وقتم رو با اون میگذرونم
استاد عزیزم اوایل که اون شعر ملاصدار رو شنیدم با صدای زیبای شما و با موسیقی دلنشین توی ی کلیپی از شرکت چای شایا اونجایی که میخوندین :
خداوند همه چیز می شود همه کس را به شرط پاکی دل به شرط طهارت روح
خدا وند برای تو پدر می شود و مادر
خداوند برای تو برادر می شود و شوهر
خداوند برای تو زرق می شود سر سفره ات
فقط می شنیدم
اما الان با تمام وجودم دارم درک میکنم چون خداوند برای من همه چیز شده
همین امروز صبح داشتم فکر میکردم که خداوند برای مریم خرما شد و آب توی اون شرایط و اون زمان
و برای من توی سال 2023 و توی دنیای مدرن خداوند واریزی کارت عابر بانکم میشه و تراکنش کارتخوانم
خداوند برای من همه کس و همه چیز شده
یادمه استاد میگفتین من این رو قبول ندارم که هرچی ما روی باورهامون کار کنیم و قویتر بشیم شیطان وجودمون هم قویتره بشه نه . اتفاقا برعکس ضعیف تر میشه
اما امان از همین نجواهای ضعیف شیطانی که اگر دچار نسیان بشیم دوباره قوت میگیرن و تنها اسلحه برای کنترلشون سپاسگزاری و به یادآوردن لطف و رحمت خداونده که با آگاهی های شما این امکان فراهم شده که اگر بعضی وقتها اونم چند ساعت شیطان دست بکار بشه سریع از روی نشانه ها متوجه میشیم و کنترلش میکنیم
سپاسگزارم استاد هزاران بار چون این روزها دارم لذتی رو تجربه میکنم احساسی رو تجربه میکنم که همیشه ازش صحبت میکنین که حتی اونموقع که از لحاظ مالی چیزی نداشتین همون احساسی رو داشتین که الان دارین و شاید هم بیشتر هرچند که الان من با بودن توی این مسیر به خیلی از چیزهایی که میخواستم رسیدم اما بقول شما اون احساسه مهمه نه میزان صفرهای حساب بانکیم
الان اون احساسی که تجربه میکنم وقتی برای خواهرزادم چیزی میخرم و اون برق شادی رو توی چشماش میبینم حتی اگر اون چیز ی کش مو باشه یا ی هدفونی که خود من ی روزی آرزو داشتم یکی داشته باشم ولی الان نه فقط خودم دارم با عشق و براحتی برای خواهر زادم هم خریدم اونقدر برام لذت بخشه که من رو غرق شادی میکنه فارغ از اینکه چقدر پول توی حسابم هست
الان دارم درک میکنم که وقتی توی فایل توحید عملی یک میگفتین :
همه چی خودشه نه اینکه توانایی داره
یعنی چی چون به هر چی نگاه میکنم خودشه :
وقتی حیاط رو میشورم دستهای من که شیر آب رو باز میکنه و به حرکت میاره خودشه .شیر آب خودشه شیلنگه خودشه آبه خودشه کف زمین خودشه پاهای من که حرکت میکنن خودشه چشم هام که همه چیز رو میبینه خودشه حتی تک تک اون برگ های خشکی که توی حیاط افتاده خودشه
آره همه چی خودشه کافیه فقط ی ذره فکر کنیم و تامل و بقول شما توی فایل های توحیدیتون اگر ی لحظه در رحمت خداوند بسته بشه همه چی نیست و نابود میشه
استاد میگن :
ی لحظه این افکار اومد توی ذهن مادر موسی که نکنه خدا یادش بره همون افکاری که بعضی وقتها ا میاد توی ذهن من که نکنه خدا یادش بره رزق و روزیت رو برسونه اما مگه میشه کسی که 45 ساله حواسش به منه و کنار من بوده و من رو فراموش نکرده یادش بره کسی که توی اوج سختی ها و مشکلات بود و من نمیدیدمش الان که اوضاع خیلی خوبه و من میبینمش توی جای جای زندگیم چطور به یاد من نیست وقتی که من به یادش هستم بقول استاد توی دعای کمیل مگه میشه خدا بنده ی یکتاپرستش رو فراموش کنه و اون رو بندازه توی آتش این گمان چه دوره از رب من
میخوام ی مثال بزنم از اینکه خداوند چقدر حواسش به ما هست اگر ما به یادش باشیم که برای خودم هم عظمت به یاد بودنش برام تکرار بشه :
دیشب رفته بودم توی حیاط خونه خواهرم اینا .بخاطر اینکه توی حیاطشون کندو دارن و نباید لامپ حیاط شب روشن باشه چون دور لامپ و دم در جمع میشن و بعضا میرن توی کفش و دم پا یی ها و نیش میزنن و بارها اونا رو نیش زدن اما من خیلی به ندرت بخاطر اینکه من توجهی روش نمیزارم . لامپ رو خاموش کرده بودن طبق معمول و من رفتم وتوی همون تاریکی ی جفت دمپایی پوشیدم اصلا هم حواسم نبود چی میپوشم ولی خواهرم اینا وقتی میخوان برن مدام چک میکنن که زنبور روشون نباشه .خلاصه من رفتم دابلیو سی و دیدم دو تا دمپایی متفاوت پوشیدم که یکی کنارش سوراخ داره و اون یکی نه و خدای من دقیقا اون سمتی که سوراخ نبود ی زنبور نشسته بود .یعنی اگر اون یکی دمپایی بود نیشش رو زده بود اونم کجا توی دسشویی همونجا اشک توی چشام جمع شد که ببین دختر خدا اینقدر حواسش بهت هست که لحظه ای که میخوای بخوابی نمیخواد آسیبی بهت برسه و با درد نیش زنبور ی بخوای بری بخوابی دیشب خیلی حال کردم از این کار ربم
اما الان هم که داشتم این رو مینوشتم ذهن نجواهاش رو شروع کرد که بابا دریا کجا و بچه و عشق مادرش به اون کجا و نیش زنبور و نسرین کجا !!!!
اما ا اینم ی نوع حمایت خداونده اینم نشون میده که خدا حواسش به من هست اونقدر که بقول معروف نمیذاره آب تو دل من تکون بخوره .این کار شیطانه برای کمرنگ کردن یاد خداوند در دل من کار شیطان انداختن من توی دام مقایسه است مقایسه کردن با کسی که در شرایط متفاوتی قرار داشته با الهامات متفاوت و این فقط ی تفاوته نه یک برتری و امتیاز و خداوند به همه نزدیکه .چقدر الان که این جمله رو نوشتم تازه درک کردم که استاد چی میگفت وقتی میگفت ما فرقی با پیامبران نداریم و هممون به خداوند دسترسی داریم .چقدر بهتر درک میکنم وقتی استاد میگفت من الان تعجبی نمیکنم که خداوند هارون رو برای موسی فرستاد چون برای من هم هارون هایی رو فرستاد
ی سر به قرآن زدم :
ریشه کلمه نسیان که نسی هست 45 بار بصورت های مختلف تکرار شده با ضمایر مختلف که همین نشان دهنده اهمیت این موضوعه .نسیان یا فراموشی یا عمد اتفاق می افته مثل زمانی که آدم تصمیم میگیره گذشته ی بد خودش رو فراموش کنه و تمرکز کنه روی خوبیهاش یا از روی غفلت صورت میگه مثلا ما ی چیزی رو میخوایم انجام بدیم ولی یادمون میره
حالا خداوند که غفلت و فراموشی توی ذاتش نیست پس مورد دوم در موردش صدق نمیکنه و هیچ جا نگفته که شما رو فراموش میکنم همش میگه اگر ما رو فراموش کنن ما هم فراموششون میکنیم این کاملا با سیستم خداوند هماهنگه .یعنی باز هم طبق قانون سیستم خودش میگه نه اینکه چون من خدا هستم و دلم میخواد یکی رو فراموش میکنم و نمیخوام حواسم بهش باشه اما یکی دیگه رو تا میتونم بهش توجه میکنم و به یادش هستم. نه .همه چی طبق سیستم پیش میره و سیتم این حق انتخاب رو به ما داده .پس امکان نداره ما به یاد خدواند و سیستمش باشیم اما اون نخواد و همین چقدر کار رو برای ما راحت میکنه که ی قانونی هست و ما میتونیم با اون قانونه هماهنگ بشیم و هیچ شانس و تصادفی در کار نیست
وعده ی خداوند :
باز هم ی سرچ در قرآن :
وعد الله حسنی (نسا 95)
وعد الله حقا (نسا 122)
وعدنا ربنا حقا(اعراف 44)
وعد ربکم حقا ( اعراف 44)
وعد الله حقا (یونس 4)
وعد الله حق (یونس 55)
یاتی وعد الله ان الله لایخلف المیعاد (رعد 35)
ان الله وعدکم وعد الحق (22)
کان وعد ربنا لمفعولا (اسرا 108)
ان وعد الله حق (کهف 21)
کان وعد ربی حقا ( کهف 98)
انه کان وعده ماتیا (مریم 61)
ثم صدقناهم الوعد (انبیا 47)
ان وعد الله حق (قصص 13)
لا یخلف الله وعده (روم 6)
ان وعد الله حق (لقمان 9 )
ان وعد الله حق (لقمان 33)
ان وعد الله حق (فاطر 5)
وعد الله لا یخلف المیعاد (زمر 20 )
ان وعد الله حق (غافر)
ان وعد الله حق (غافر 77)
ان وعد الله حق (جاثیه 32)
ان وعد الله حق (احقاف )
وعد الله الحسنی (حدید 10 )
خدای من اصلا اشکم درومده اینقدر خداوند داره تاکید میکنه وعده ی من حقه پس این ترس و نگرانی های بعضی وقتای من چه معنی داره اگر من باور کرده باشم این رو .رب من ببخش من رو بخاطر شک و تردیدهایی که بعضی وقتها شیطان در وجود من براه میندازه
رهرو اکنون در منزل است :
چقدر راه پیمودم تا شاید به راهی برسم غافل از اینکه در منزلش بودم از قبل از تولد ادر بدو تولد تا کنون اما فقط آدرس رو تا 5 سال پیش اشتباهی بهم داده بودن و وقتی آدرس رو بهت اشتباهی بدن معلومه که به منزل نمیرسی .
با هدایت به سمت شما استاد تازه فهمیدم که اصلا نیازی نیست جایی برم و دنبال منزلی بگردم چون :
آدرس قبلی من : ذات اقدس الهی و بهشت برین
آدرس فعلی من : دنیای افکار و باورهای توحیدی من
آدرس ابدی من : ذات اقدس الهی و بهشت برین
اون جایی که استاد از خانم شایسته تشکر کردن بابت رانندگی بازم به یادآوردم که :
خداوند سالهاست که هارون دیگری فرستاده به کمک استاد که اینجوری استاد با خیال راحت پیام توحید و یکتاپرستی رو به گوش جهانیان برسونه
و هارون هایی وجود داره برای همه اگر ما موسی خداوند باشیم اگر ما تسلیم و سرسپرده باشیم در مقابل رب و سر تعظیم فرود بیاریم در پیشگاهش
عذاب اعمال خودمون :
چقدر زیبا استاد این عبارت رو بیان کردین تا اون عذاب الیم و شدید ی که توی قرآن خداوند ازش صحبت کرده رو هم به خدا نسبت ندم به نتیجه ی اعمال خودم نسبت بدم و بدونم که اون هم بما کسبت ایدی منه و گرنه عذابی از طرف خداوند نازل نشده و نمیشه بر من .چقدر بهتر الان دارم درک میکنم که اونهمه عذابی که کشیدم قبل از شناختن خداوند درست نتیجه ی بی ایمانی خودم بود چون الان خبری از اون عذاب ها نیست .چقدر بهتر درک کردم که عذاب این دنیا و اون دنیا نداره .باز هم بقول شما استاد توی دعای کمیل جهنم و عذاب یعنی دوری از خداوند و این میتونه هم توی این دنیا باشه و هم توی اون دنیا چون تجربه کردم دوری ازش رو و تجربه دارم میکنم نزدیکی بهش .تجربه کردم بودن در جهنم رو در اسفل اسافلین رو و دارم تجربه میکنم بودن در بهشت رو حالا بسته به درجه و رتبم آخه خداوند خودش هم میگه مومنان و صالحان هم درجات لهم و لهن هستن و مهم اینه که از جهنم دور شدم
آه استاد عزیزم از سپاسگزاری صحبت کردین و من به یاد آورم که شما کسی بودین که معنی و مفهوم این کلمه رو به من یاد دادین .چون تا قبل از شما فکر میکردم کسی که ثروت فراوان داره خونه داره ماشین داره رابطه عاشقانه داره مسافرت میره وووووووو اون باید سپاسگزار باشه نه من . بقول روزای عزیز توی فایل گفتگو چیزی برای سپاسگزاری نمیدیدم بود اما من چشم بصیرت نداشتم
و الان آگاهی های شما من رو به جایی رسونده که بخاطر قهوه ای که هر روز صبح میخورم به خاطر چای تازه دمی که میخورم به خاطر دوشی که میگیرم به خاطر خواب راحتی که دارم به خاطر خلوت و آرامشی که دارم بخاطر محیط تمیزی که توش زندگی میکنم بخاطر اگاهی هایی که از شما دریافت میکنم بخاطر تمیزی لباس هام بعد از شستشو ووووووووو ……… هر روز سپاسگزاری میکنم حالا بماند برای بقیه نعمت هایی که خداوند داده و بهم میده
خداوندا من بخودم تعهدم دادم که تسلیم و سرسپردت باشم که مثا ابراهیمت موحد و یکتاپرست باشم کمکم کن که به این عهد و پیمانم وفا کنم
به نام خداوند بخشاینده مهربان و استاد بینظیر ومریم جان گلم وتمامی دوستان عزیز استاد امروز صبح حتی قبل از نوشتن ستاره قطبی اومدم سایت رو باز کردم وچه عکس زیبایی گفتم خدایا شکرت امروز استاد واسمون یه فایل جدید گذاشته خدایا چیزی باشه که بهم آرامش بده امید بده توکلمو بیشتر کنه میدونی چرا این درخواست و داشتم چون دیشب حالم خوب نبود دلم گرفته حتی طوری بود که ستاره قطبی رو نتونستم بااون حالم بنویسم دیشب خدارو صدا زدم اشکم داره میریزه باورتون میشه خدایا صبرم بده کمکم کن نشونه میخوام من خیلی کم همچین اتفاقی واسم میفته که با گریه درخواست کنم چون میدونم حال خوب اتفاقات خوب چیکار کنیم به قول استاد ما انسانیم ویه وقتایی ناسپاس خدایا شکرت که هر موقع حالم اینجوری میشه نشانها کمکم میکنن خوشبختانه استاد وقتی اینجوری میشم با خدا زیاد حرف میزنم جوری میشه که با هیچ کس دوست ندارم حرف بزنم قوانین رو با خودم مرور میکنم خدایا شکرت که منو به این مسیر عالی که پر از خیر برکت حال خوب آرامش هدایت کردی عجب بارونی خدایا شکرت من عاشق بارونم وسرسبزی انشاالله خداوند هدایتم کنه به همچین مکانی اصلا حالو هوام عوض میشه وفقط سپاسگزاری میکنم ازتون سپاسگزارم که این فضای زیبا واین فال فوقالعاده رو واسمون به اشتراک گذاشتی استاد واقعا این چند فایل آخر توسایت که گذاشتی به من خیلی کمک کرده تا خودمو بهتر بشناسم از سپاسگزارم از مریم جون که توی این مسیر قدم به قدم استاد روهمراهی میکنن تا فایلها عالی آماده بشن واون صورت همیشه خندونتونو از همینجا میبوسم در پناه الله شاد و سالم باشین
فورد اف 150 قدرتمند و بی نظیر و هیولایی که توی این جاده پر باران چقدر هندلینگ بی نظیری داره و با توجه به تمرکز بالای مریم بانو در رانندگی اما این اتومبیل قرص و محکم چسبیده به آسفالت و سانتیمتری هم از محورش جابجا نمیشه،
کیفیت جاده و آسفالتی که واقعا مثال زدنی و فوق العاده هم بی تاثیر نبود،رنگ آمیزی خطوط جاده خوانا و چشم گیر،توی این تابستون اما کنار جاده سبز انگار بهاره،و حتی انگار زمستون ما خوزستانی هاست،بارونی که دقیقا قدرت بی بدیل خداوند رو به ما نشون میده و میگه که ببین من توی فصل گرما هم با یه بشکن بارونی می بارم که نظیرش توی زمستون نباشه،
کیفیت دوربین موبایل شما استاد عزیز که با ثروت بی انتهایی که برای خودتون ساختید و بهترین وسایل و با کیفیت ترین ابزارها رو برای خودتون تهیه میکنید برای زندگی راحت تر و با کیفیت تر
اعتمادی که به مریم جان داشتید در رانندگی،و تعهد مریم خانوم در قبال این اعتماد واقعا قابل تحسینِ
درخت ها سبز خاص،رنگ هوا بسیار تمیز و خاص،
این ها همه لطف خداونده،این ها همه نمایانگر قدرت و لطف و برکات خداونده،
خدایا شکرت
تمان این زیبایی ها و نعمت های خداوند رو که بیان کردم دقیقا میچسبه به موضوع فایل
که اگر یه مقدار عاقل باشیم،یه مقدار به جهان با تمام امکانات و نعمت هاش فکر کنیم،پی میبریم که همه و همه نتیجه قدرت خداوند هستند،
همین فورد و مواد اولیه ساختش و ایده خلقش،از قدرت و وجود خداوند نشست میگیره
همین موبایل و ایده استیو جابز و استمرارش در عملکرد و اجرای ایده هاش،تماما وجود خداوند و الهامات و نعمت هاش رو به رخ میکشه
جاده،سبزه ها،درختان،بارون،ابرها،پاکی هوا،
اینها همه و همه بدون شک وجود خداوند رو دارن بیان میکنن
به قول یه بزرگی،هر برگ از درختان دفتریست از خداشناسی،
یعنی هر برگ از یه درخت،هر دونه سبزه،هر قطره بارون،هر عدد از ثروت و دارایی،هر سلول از بدن،هر نفس در ریه من،هر تپش قلبم،و همه و همه چیز،یک دونش دفتریه از خداشناسی که میشه سالها راجع به یه قطره بارون یا یه نفس کشیدن در هنگام خواب نوشت و صحبت کرد و سپاسگزار خالقش بود،
حالا بحث روی قدرت نمایی نمرود اومد و اون بلند پروازی ها و قدرت نمایی هایی که میکرد،
جهان و خداوند و سیستم هم پس از فرصت ها که به صورت هوشمند و سیستمیک به نمرود داد،و وقتی به اوج خودستایی رسید،خداوند با یه پشه،یه پشه،یه پشه،یکی از کوچکترین و بی خطرترین موجودات جهان،اول سیر اون رو زجر داد تا به آرزوی مرگ رسید و اون رو کشت،
یه مقدار حتی در حد 5 دقیقه به داستان مرگ نمرود اگر فکر کنیم و درکش کنیم،به خداوندی خدا تا پایان عمر گردن کشی و قلدری به درگاه خدا نمیکنیم،
آقا، یارو خودش رو خداوند اعلام کرد،این همه قدرت و مال و منال و ثروت به دور خودش جمع کرد،این همه ادعا داشت،
اما
خداوند با یه پشه،فقط با یه پشه کاری بهش کرد که آرزوی مرگ کرد و آخر هم با همون مرد
خدایا من هر روز چندین بار میگم که تو یار و یاور منی،خدایا من همیشه و هر روز میگم هر چی دارم از وجود و قدرت توست،
خدایا من اگه هزار تومان درآمد داشته باشم سریع میگم این از قدرت و حضور تو در زندگیمه و ازت سپاسگزارم بابت این مبلغ
خدایا من هر بار که ماه توی آسمون رو میبینم میگم خدایا این زیبایی رو مدیون تو هستم و این قدرت توست که این حجم عظیم سنگ و رو توی آسمون معلق نگه داشتی و با شراره نور خورشید اون رو در شل و رو به کره زمین روشن میکنی،این نشان قدرت و حضور توست
خدایا من هر بار که از خواب پا میشم با لبخند میگم خدایا شکرت و این بیدار شدت و دیدن یک رور دیگه هدیه ای عظیم از سوی توست،
خدایا من نفس هام رو مدیون قدرت تو میدونم
خدایا من با تصویر سازی از درون جسمم و تک تک اعضای بدنم و سلامتی جسمم،فقط متحیر میمونم از این همه هماهنگی و عملکرد سیستمی و خودکار بدنم،فقط میگم خدایا شکرت و این کار فقط از تو بر میاد نه هیچ چیز دیگه
خدایا من آدم هایی که از منظر دیگران بزرگ و قدرتمندن رو هیچ میبینم،چون قدرت رو فقط از آن تو میبینم و واقعا به این درک رسیدم،که قدرت مطلق تویی،
خدایا من رو غرق خودت کن بیشتر و بیشتر،
خدایا من محتاج توآم
من نیاز دارم به تو در هر لحظه
خداوندا زندگی من رو سرشار از پول،ثروت،سلامتی،عشق،شاری و محبت و جهان گردی کن
سلام پر از عشق پر از سپاسگزاری به استاد عزیزم و بانو شایسته
سلام خانواده عزیزم
استاد داری چی کار میکنی با ما؟
من چرا دارم بی اختیار اشک میریزم
چقد چند وقته همه چی عالیه احساس کمبود ندارم
چرا دارم دنبال دکلمه این شعر پروین میگردم بذارمش تو پلی لیستم؟
هر وقت خدا رو ول کردم و “من” اومد وسط چقد همه چی بهم ریخت و آشفته شد.
چطور بعضی وقتا یادم میره بابا در مورد همه مسائل اگه بخوای هدایتت میکنه ها… تو هیچ کاره ای تو فقط باید بنده ای باشه که انقدر اطمینان داره به ندای الله قدم به قدم عمل میکنه.
تو فقط باید به پاس سپاسگزاری از وجود این سیستم زیبا به زیبایی های بیشتر توجه کنی، ورودی هات رو کنترل کنی و بقیه اش با اون بالاییه ها
هر تجربه ای که تبدیل به نقطه قوت من شده رو وقتی به یاد میارم یادمه رها بودم، همه چیو سپرده بودم به خدا و منو میبرد.
بخدا من اندازه یه شاخه گل به خدا بها پرداخت میکردم خدا یه دسته گل به من میداد.
چطور میتونم هنوز در بعضی موارد بترسم بی ایمان باشم.
من خدارو دیدم دیگه تا آخره عمرم نمیتونم منکر این سیستم بشم، دست منو گرفته بار ها و بار ها
احساس میکنم خیلی کم میشناسمش، احساس میکنم این سه چهار سال اخیر فقط مقدمه ای بوده برای حس و حال این یک ماه اخیر انگار من زمینی بودم که داشت آماده میشد و شخم زده میشد تا آماده کاشت بشه، چقدر خدای من قشنگه این روزا، چقد عاشق این زندگیم، تازه بهتر از اینم هست من باید خواستن رو بیشتر یاد بگیرم و توکلم قوی تر بشه
هر بار به ندای الله گوش کردم بی نظیر شده نتیجه اش، همین اول هفته من توی مسابقه شرکت کردم در زمینه شغلم، اول که میخواستم شرکت کنم “من” داشت میگفت بابا تو هنوز نو پایی تو مگه تونستی نتیجه ای تو کارت خلق کنی که حالا بری رقابت هم کنی با حرفه ای ها، “خدا” گفت برو درس داره، باور داره توش برو میخوام بهت چیزای جدید یاد بدم گفتم چشم، الان که روز سوم مسابقه اس من فهمیدم بابا من چقد عالیم تو این کار خودم قبول نداشتم، خدایاشکرت یه پله دیگه باورام تقویت شد.
دل و جرئت پیدا کردم از اینکه ازت بیشتر بخوام خدای خوبم.
تازه دارم معنی تعهد رو میچشم، وقتی یه قدم رو برمیدارم و به محض تموم شدنه اعمال اون قدم دوباره بهم میگی حالا دوباره خلوت کن تا بهت بگم برای حرکت بعدی چیکار کنیم.
بعضی احساسات رو آدم میترسه در جمع های معمولی بیان کنه ولی اینجا خداروشکر راحتیم برای گفتن احساساتمون
” رهروی ما اینک اندر منزل است ” احساس میکنم تمام اهدافم تیک خورده اند و انجام شدن من فقط دارم لذت میبرم، اصلا نمیتونم با کلمات بگم که چقدر این زندگی رو دوست دارم، همین دیشب با دوستم رفتیم یه دوری بزنیم داشتیم راجع به قوانین حرف میزدیم گفتم علی احساس میکنم همه چی انجام شده من تو مسیر فقط دارم لذت میبرم عجب همزمانی داشت با این فایل الله اکبر
سلام بر دو عزیز بزرگواری که در هر کلام نام خدا را برایم زمزمه می کنند
استاد عزیز این فایل برای من نور و روشنی و نمایانگر قدرت پروردگارم بود
احساس فوق العاده ای خداوند از سوی شما به من بخشید ، و از صمیم قلبم دعا میکنم در این احساس استمرار داشته باشم و صدها برابر این احساس نورانی را برای شما آرزومندم.
این فایل پر از نشانه و هدایت رب العالمین بود، از پریروز که با فایل صوتی سوره قصص روحم جلا پیدا کرد تا دیروز صبح که بیست برابر مبلغ همیشگی به یک خیریه کمک کردم و در برابر نجوای شیطان ایستادم و گفتم من نمیدونم از کجا فقط وعده فضل و فزونی پروردگارم رو باور میکنم تا ظهر که به یک تضاد خوردم و عصر منو به نوشتن و بعد به یک احساس ناب سپاسگزاری که تا حالا نداشتمش هدایت کرد و قبل از خواب از کامنت یکی از دوستان به فایلی از شما در مورد شعر خانم پروین اعتصامی که درود و رحمت خدا بر قلب توحیدیش ، رسیدم ، داستان پیرمرد رو شنیدم و با بغض شما گوشه چشمی تر کردم
صبح بیدار شدم توی دفترم نوشتم خدایا من نمیخوام راه نمرود و فرعون و قارون رو برم که میخوام راه پیامبر و موسی و حضرت عیسی رو برم
در این حد برای خودم بولد کردم که مثل اهرم رنج و لذت برام عمل کنه و بعد سایت رو باز کردم و با دیدن فایل توحیدی پرواز کردم و وقتی اسم پروین رو آوردین گریه های من شروع شد و با شنیدن اسم اونهابی که در اهرم رنج و لذتم برده بودم میخکوب شدم از هدایت رب العالمین ،
به عمرم این قدر از احساس عشق و نزدیکی به خدا گریه نکرده بودم ، احساسی که با هیچ چیز عوضش نمیکنم
استاد ما تشنگان توحید رو سیراب می کنین ولی ما بازم تشنه توحید هستیم
الهی که به قول یکی از دوستان فایل توحید 111 بیاد روی سایت
من عاشق خدا و حقیقتم
خانم شایسته جان اون لبخند شما با نظر به جاده پر باران از قدرت خدا ،خودش یه قاب نمایی از توحید و سپاسگزاری بود
و ذوالنون را [یاد کن] آنگاه که خشمگین رفت و پنداشت که ما هرگز بر او قدرتى نداریم تا در [دل] تاریکیها ندا درداد که معبودى جز تو نیست منزهى تو راستى که من از ستمکاران بودم (87)
فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ ﴿88﴾ پس [دعاى] او را برآورده کردیم و او را از اندوه رهانیدیم و مؤمنان را [نیز] چنین نجات مى دهیم (88)
درود خدا بر استاد عزیزم، بانو شایسته بهشتی و همه دوستان بزرگوارم در این مسیر زیبای بیانتهای الهی
سایت رو که باز کردم و عکس فایل جدید رو دیدم فقط یه کلمه اومد بر لبم: سبحانالله
سپاس خدا را که این رو امروز به من هدیه داد.
چقدر این عکس باشکوه و بهشتی است.
همیشه وقتی یه همچین فایلهای تکاندهندهای را میشنیدم هی به خودم تشر میزدم که آقا به خودت بیا، جمع و جور کن خودت رو، تا کِی شرک؟ تا کِی کفر؟ تا کِی قدرت دادن به این و اون، تا کِی نادیده گرفتن هداست خدا و اصرار به پیشروی در مسیر اشتباه، یعنی احساسم در فایلهای گذشته بهویژه فایلهای توحید عملی بهنوعی احساس حقارت در برابر معبود بود اما این بار همه چیز برام متفاوت بود.
اینبار به خودم تشر نزدم بلکه خودم رو تحسین کردم، به خودم آفرین گفتم. خداوند با تمام عظمتش وقتی مارو خلق کرد به خودش آفرین گفت اما چقدر راحت ما بهخاطر اشتباهاتمون خودمون رو سرزنش میکنیم.
خداروشکر میکنم که رحمت خدا توشه راهم شده و با این مسیر همراه شدم و دارم از این آگاهیها نوش جان میکنم.
مگه خدا بنده خودش رو نمیشناسه؟
مگه حواسش نیست چجوری با بنده خودش رفتار کنه؟
مگه تا حالا یه بار شده بهخاطر خطاهامون ما رو قضاوت کنه یا به زور بخواد ما رو در یه مسیری قرار بده؟
نه، خداوند مبراست از این رفتارهای انسانگونه.
اگر خطا رفتم
اگر جاهل شدم
اگر قدرت دادم به غیر خدا
اگر تسلیم نبودم
نه از قصد
از روی ناآگاهی بوده
امروز بهتر از همیشه قانون مدارها را درک کردم.
درک خداوند و توحید هم طبق مدار اتفاق میفته. خداوند به حال من آگاهه، خودش باید هدایتم کنه، من اگر بلد بودم که تا الان کرده بودم دیگه نیازی نبود بیام بنویسم. چقدر ساده خودم رو از لذت مصاحبت با خدا محروم کرده بودم فقط برای اینکه نسبت به خودم احساس گناه داشتم.
به خودم گفتم این همه خداوند تو قرآن خودش رو تبدیل کننده بدیها به خوبیها معرفی کرده انگار کسی حواسش نیست.
خطاهای ما جزئی از مسیر انسانیمونه.
منظورم نیست وقتی به آگاهی میرسیم که مسیر درست چیه عمداً در مسیر غلط پا بگذاریم اما حتی در اون مواقع هم خدا باز همراه ماست و میخواد یه پله بیشتر بهش نزدیک بشیم.
رابطه ما با خدا خیلی صمیمیتر از اونیه که فکرش رو میکنیم.
چه جاهایی که کمرم داشت میشکست،
آبروم داشت میرفت،
ایمانم ضایع میشد، اما
به دادم رسید، من فراموشش کردم، اما
فراموشم نکرد، یه بار نگفت عجب بندهایه ها
هر چی بهش لطف میکنی سرش نمیشه، نه
گفت عیب نداره این هم جزئی از مسیرشه،
این از قصد این کارو انجام نمیده، آگاه نیست،
باید این مسیرو بره تا به آگاهی برسه واسه همینه دوستش دارم. واسه همینه خودم رو توبهپذیز بهش معرفی کردم، من همیشه واسه این بندم چراغ سبزم روشنه.
خدایی که تو جلسه 4 کشف قوانین معرفی شد همون ارتباطی بود که سالها نمیتونستم پیوند صحیحی بین خودم وخودش ایجاد کنم.
هر جا که احساس قدرت میکردم مغرور میشدم یا میترسیدم ازینکه نخوام جای خدا باشم و هربار که کارو به خدا میسپردم نگران میشدم که نکنه دارم تنبلی میکنم.
و [یاد کن] هنگامى را که خدا فرمود اى عیسى پسر مریم آیا تو به مردم گفتى من و مادرم را همچون دو خدا به جاى خداوند بپرستید گفت منزهى تو مرا نزیبد که [در باره خویشتن] چیزى را که حق من نیست بگویم اگر آن را گفته بودم قطعا آن را مى دانستى آنچه در نفس من است تو مى دانى و آنچه در ذات توست من نمى دانم چرا که تو خود داناى رازهاى نهانى (116)
جز آنچه مرا بدان فرمان دادى [چیزى] به آنان نگفتم [گفته ام] که خدا پروردگار من و پروردگار خود را عبادت کنید و تا وقتى در میانشان بودم بر آنان گواه بودم پس چون روح مرا گرفتى تو خود بر آنان نگهبان بودى و تو بر هر چیز گواهى (117)
خدا فرمود این روزى است که راستگویان را راستیشان سود بخشد براى آنان باغهایى است که از زیر [درختان] آن نهرها روان است همیشه در آن جاودانند خدا از آنان خشنود است و آنان [نیز] از او خشنودند این است رستگارى بزرگ (119)
خداوند خودش از درون ما خبر داره، صاحبا اختیار ماست. ممکنه در این مسیر گهگاهی به خاکی بریم اما دوباره به مسیر برمیگردیم، این فایلها و این آگاهیها گواه این ادعاست.
اگر من خواستهای دارم باید از تمام وجود بخواهمش و باور کنم که میشود و من خالق زندگی خودم هستم و خداوند جهان را بهاینگونه طراحی کرده و این قدرت را در اختیار من قرار داده چون عادله چون حق انتخاب رو به بندگان داده و چون عادله دخالت نمیکنه در انتخاب بندگان و باید ترمزهای خودم رو بشناسم.
ترمزهای من درواقع همون رگههای شرکیه که اجازه نمیده رب من کارش رو بهدرستی انجام بده، نه به این معنا که خدا قادر نیست، من با این افکار اجازه هنرنمایی به خدا نمیدم.
میخوام کسبوکارم رشد کنه؟ چی شده ترمز من؟ به کی دارم قدرت میدم؟
میخوام روابط دلخواهم رو داشته باشم؟ چه چیزهایی تو ذهنم بت و بزرگ شده؟
میخوام زندگی بهتری رو در همه ابعاد تجربه کنم؟ چه چیزهایی باعث شده نور هدایت الله رو نبینم؟
باید اعتراف کنم.
یه عمر برای بقیه خواستم نه برای خودم نه برای خدا
یه عمر برای بقیه کار کردم نه برای خودم نه برای خدا
یه عمر خواستم بقیه رو راضی نگه دارم نه خودم رو نه خدارو
من و خدا جدای از هم نیستیم، رضایت من رضایت خداست
من اگر میگم میتونم چون خدارو باور کردم
چون همون لحظه تو قلبم و در خلوت خودم میگم که خدایا من نمیدونم من نمیتونم من ناتوانم اما مطمئنم تو میتونی چون سعی میکنم تسلیم باشم
من عاشق این کلمه تسلیم هستم، این اوج اعتراف به قدرت و یگانگی خداست.
اما یاد گرفتم با خودم آشتی کنم خودم رو دوست داشته باشم به خودم سخت نگیرم
من انقدر ارزشمند هستم برای خدا که دارم نفس میکشم دارم این آگاهیها رو میشنوم دارم زیباییهای این جهان رو میبینم، هر وقت هم که خدا بخواد بیشتر کیف کنیم از این دنیا میرم اما خوشحالم تا روزی که بودم سرم جلوی قدرتش پایین بوده، آره، یه جاهایی گردن کلفتی کردم براش، شکایت کردم بهش، احساس کردم عادل نیست، اما حالا خوشحالم، خوشحالم که مسیرو پیدا کردم. میدونم نجواهای شیطانی هست، میدونم مسائل همیشه هستند، اما خدای من هر لحظه داره تو قلبم و زندگیم بزرگتر و پررنگتر میشه، مثه بچگیهام که اصلاً نه میدونستم شرک چیه نه کفر، یه موحد واقعی بودم، هیچ چیزی غمگینم نمیکرد،هرچقدرم از یه چیز ناراحت میشدم به ثانیه نمیشد ورق برمیگشت و لبخند میزدم یه جوری که اصلاً انگار نه انگار که تا یه ثانیه پیش داشتی زار میزدی، اون موقع خیلی طبیعیتر بودم و باز میخوام که اونجوری باشم.
خوشحالم جایی هستم که دوستانی هستند که این حرفها را متوجه میشوند و این عین لطف خداست.
یاد یه جملهای در یکی از کتابهای پائولو کوئیلیو افتادم که میگفت: خوبیه تیمارستانها اینکه دیوونهها احساس نمیکنند کارهاشون عجیب غریبه چون همه مثل هم رفتار میکنند چون خود واقعی بودن برای همه عجیبه.
موحد بودن برای همه دیوونگی حساب میشه به همین خاطر به محمد و همه پیامبرا میگفتن: دیوونه.
چون حرفهایی که میزدن براشون عجیب غریب بود، انقدر به همه چیز و همه کس قدرت داده بودن که باورشون نمیشد قدرت تنها دست یکی باشه، باور نمیکردن تنها راه خوشبختی تسلیم شدن و تسلیم بودن در برابر این قدرته. باور نمیکردن خدا ازشون روزی نمیخواد و بدون هیچ مزدی بهشون روزی میده واسه همین برای خودشون بتخانههای پر زرق و برق میساختند و انواع جواهرات و نذریات رو تقدیم بتها میکردن، بله، یه همچین اربابی داشتن براشون غیرقابل تصور بود چون تمام عمرشون رو اسیر دیگران بودند بهازای اینکه قوتی داشته باشند که فقط زنده بمونند و جایی که از سرما و حمله حیوانات در امان باشند بدون هیچ عزت و قربی اما حالا یکی میاد میگه عزت از خداست شما ازون بخواهید کلید گنجها و هر چه در آسمانها و زمین و بین آندوست همه از آن اوست، همه را بهتون به هر اندازه که بخواهید میده چون نمیدیدنش باورش نمیکردم و زندگی فلاکتبارشون براشون ارزشمندتر بود چون اربابشون رو میتونستن ببینند اما نمیدونستن که بابا خودشون و اربابشون و هرچه در عالم هست رو او آفریده.
غیر ازین در این فایل نمیشه انتظار داشت و جور دیگهای نوشت و در توحید عملی از توحید نگفت.
ایمان یعنی همین حال خوب
الا بذکرالله تطمئنالقلوب
چی از این ارزشمندتر که قلبمون با یاد خدا آروم بگیره؟!
ای گدایانِ خرابات خدا یارِ شماست
چشمِ اِنعام مدارید ز اَنعامی چند
خداروشکر برای این اشعار فوقالعاده پروین،
برای این تفسیرهای بینظیر و توحیدی استاد
برای این همه نعمت و همزمانیهای فوقالعاده
برای این باران رحمت
یادم میاد هربار که میخوام تسلیم شدن بیشتر را درک کنم این شعرهای پروین رو که استاد تفسیر میکنند گوش میدم و دوباره تسلیم میشوم و از همونجا همه چیز درست میشه
استاد عزیزم سلام و سلام به همه دوستان خوبی که این کامنتو میخونن
من هر روز به سایت سر میزنم تا فایل های جدیدی که در سایت قرار میگیره رو با عشق فراوان نگاه کنم و چقدر لذت میبرم و چقدررر سپاس گذارم بابت این همه زیبایی و چقدر سپاسگذارم از شما استاد عزیزم و خانم شایسته دوست داشتنی که اینقدر در نشر عشق و در نشر قوانین خداوند دارید زیبا عمل میکنید
چقدر لذت میبرم از دیدن این طبیعت زیبا عجب طبیعت بکری
فایل های استاد عباسمنش عزیز واقعا واقعا خییییلی تاثیر گذاره و بسیار هدایت گر
من بی مبالغه میگم که هر وقت این فایل ها رو نگاه میکنم احساس میکنم خداوند داره به وسیله اگاهی های این فایل با من صحبت میکنه و من رو به راه راست و راه شناخت قوانین الهی هدایت میکنه.
من چقدرر تونستم از همین فایل های رایگان استاد عزیزم اگاه تر بشم به قوانین الهی چقدررر تونستم خدا رو بهتر بشناسم چقدر تونستم قوانین رو بهتر درک کنم
چقدر تونستم بیشتر عاشق خدا شم چقدر تونستم با دید زیبا تری به جهان نگاه کنم.
من از الله یکتا سپاسگذارم بابت این اگاهی های ناب بابت این مسیر زیبایی که در اون قرار گرفتم
سپاسگذارم از استاد عزیزم که اینقدر زیبا دارن قوانین الهی رو به ما اموزش میدن.
در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید.
به نام الله مهربان
به نام خداوند جان و خرد
سلام و درود خدا بر استاد عزیزم و مریم دوست داشتنی
سلام بر دوستان عزیزم
درود و سپاس خداوند بر شما استاد عزیزم .استاد سپاسگزارم
سپاسگزارم
سپاسگزارم
سپاسگزارم
استاد با تمام قلبم از شما سپاسگزارم
استاد امروز چ کردید با من
استا شنیدم و اشک ریختم به پهنای صورت
استاد شنیدم و صدای هق هق من بلند شد .خدایا شکرت بابت این هدایت الهی .خدایا شکرت بابت این سایت بی نظیر .خدایا شکرت بابت این آگاهی های ناب
استاد الان دارم مینویسم اشک میریزم
اشک عشق اشک ذوق
اشک ارادت ب خداوند .خدایا سپاسگزار تو ام
خدایا چگونه شکر نعمتهای تو را ب جای بیاورم ک شایسته خدایی چون تو باشد
خدایا دوست دارم
خدایا تو همیشه هر لحظه در کنار من بودی و همیشه و هر زمان گفتم خدا
تو بودی تو هدایت کردی تو دستمو گرفتی تو بودی ک مشکلات رو حل کردی
خدایا تو بودی ک قلبمو قوی کردی
خدایا تو بودی ک قلبمو باز کردی
خدایا تو بودی ک یاورم شدی
خدایا تو بودی ک خواهرم شدی
خدایا تو بودی ک مادرم شدی
خدایا تو بودی ک ثروت شدی برای من
خدایا تو بودی ک محرم شدی برای من
خدایا تو بودی ک وقتی قلبم شکست مرهم قلب شکسته ام شدی
خدایا تو بودی ک هر جا نیاز داشتم همدم درد هام شدی
خدایا تو بودی ک وقتی هیچ کس نبود نوازشم کردی گفتم من کنارتم نگران نباش
خدایا تو بودی ک هر زمان تنها شدم گفتی من هستم تنها نیستی
خدایا چگونه بخوانمت
خدایا چگونه ستایشت کنم
لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین
خدایا خدایی جز تو نیست معبودی جز تو نیست و منزهی تو و منم ک از گمراهان بودم منم ک ب خودم ظلم کردم منم ک تو رو ندیدم و احساس تنهایی کردم
منم ک تو رو ندیدم و نگران شدم
منم ک تو رو ندیدم و ترسیدم
منم ک تو رو ندیدم خسته شدم
منم ک تو رو ندیدم و رانده شدم
منم ک تو رو ندیدم غمگین شدم
در صورتی ک تو بودی تو توی نسیمی بودی ک میوزید
تو توی بارانی بودی ک بارید
تو خورشیدی ک طلوع کرد.تو ماهی بودی ک توی اسمون شبها نگاهش کردم
تو ستاره ای بودی ک توی اسمون گفتم خدایا یعنی میشه منم توی اسمونت ی ستاره داشته باشم . تو چشمک زدی و من ندیدم تو بودی و من ندیدم
خدایا منو ببخش
خدایا منو ببخش ک من ب خودم ظلم کردم
خدایا منزهی تو
خدایا بی نیازی تو
خدایا سپاسگزارم
استاد توی این کلیپپون من خدا رو دیدم من خدا رو. احساس کردم
استاد تیر خلاص رو بر قلبم رها کردید
استاد نمیدونم چی بگم و چطور بگم ک حق مطلب رو ادا کرده باشم و احساسم رو بیان کرده باشم
فقط میدونم ک اشک از چشمم خشک نمیشه
استاد اشک شوق میریزم
استاد اشک عشق میریزم
استاد عاشقی شدم ک معشوقه ام را دیده ام دارم نگاهش میکنم و اشک میریزم و لذت میبرم و سپاسگزارم
استاد سرشارم از وجود خدا لبریزم از حضور خدا
فقط گفتم بنویسم و هر آنچه نوشتم از سمت خداوند بود
استاد سپاسگزارم
خدایا شکرت خدایا امروز آنچه را به من دادی ک در طلب آن بودم
خدایا سپاسگزارم
ماریا شکرگزار باش
ماریا نترس ک خداوند تمام زمین و اسمان رو مسخر تو کرده
ماریا به قلبت رجوع کن و به صدای اون گوش بده ارام باش تا بشنوی ک صدای خداونداهسته و ارام هست.صدای خداوند پر از ارامش هست
ماریا غمگین نباش ک هر آنچه به تو رسیده خیری است از سوی خداوندو به نفع تو تمام خواهد شد
ماریا توکل کن به خداوند و فراموش نکن برگی بی اذن خدا از درخت نمی افتد
ماریا ایمان داشته باش ب خداوند ک و حرکت کن خداوند حمایتت میکنه
ماریا جز در خانه خدا در خانه کسی نرو ک قدرت مطلق خداست رزاق نامحدود خداست خالق خداست شافع خداست
ماریا مراقب ورودی هات باش و باور کن ک جزیی از هستی هستی
جزیی از افرینشی و در پناه خداوندی
خدایا چقدر زیباست و احساس ارامش و امنیت میکنم ک خدایی چون تو دارم
خدایا شکرت خدایا سپاسگزارم ک خدای من هستی خدایا سپاسگزارم ک چنین خدای مهربان، بخشنده وعاشقی دارم ک میدانم خیر منو بهتر از من میداند
و میدانم ک مرا بیشتر از خودم دوست دارد
خدایا شکرت
در پناه الله مهربان باشید.
به به به به
سلام بر استاد عزیز خوش استایل در
این فضای زیبااا در عکس این فایل
روح خانم پروین اعتصامی شاد که اینقدر زیبا با روح لطیف شون این اشعار رو گفتن
مرسی از شما که بعد از کتاب های مدرسه ما رو با شعرهای خانم اعتصامی مستفیض کردید
الله اکبررررر الله اکبررر
خدای موسی و خدای مادر موسی خدای ما هم هست اگه با چشم دل نگاه کنیم اگه انصاف داشته باشیم ولی ما رها نمیکنیم همش خودمون و دست و پا میزنیم به دیگران متوسل میشیم التماس دعا داریم یادمون میره که خداونده که اول و آخر باید کارمون و راه بندازه.دیده و شنیده شده که چی کار کنم دیگه نمیدونم چیکار کنم سپردم به خدااااا
یعنی دست و پاها رو میزنیم دیگه نشد میسپاریم به خدااااا
خدای خوبم ما را ببخش و بیامرز برای این شرک هایی که ورزیدیم
اگه باور کنیم و بسپاریم به خودش که همه چی دست خداست اون فرعون هایی که قراره از بین ببرن مون خدا چنان دلشون و نرم میکنه که نه تنها دیگه نقشه های شوم برامون ندارن بلکه بهمون خدمات هم میدن و ما رو چشم شون هم میذارن ….اگه نترسیم و غمگین نباشیم
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
امروز روز تاسوعاست واویلایی است که بیاید در این روز از حضرت ابوالفضل بخواهید که حاجت تون رو میده اگه مریض دارید گرفتارید حضرت عباس هیچکسی رو دست خالی از در خونه اش رد نمیکنه اینا دیگه شرک آشکاره درسته استاد شرک خفی نیست
خدا خیرت بده استاد که اومدی تو زندگی ام و روشنم کردی فهمیدم که توسل معنی ندارد و باید توکل کنم فقط باید برم در خونه خود خدااااا
ائمه عزیز و بزرگ هستن اونا خودشون هم توکل شون به خدا بوده و فقط از خود خدا میخواستن
وای بر ما با فرعون ها و نمرودهایی که در وجود مون داریم و با جلوه زیبا دادن شون خودمون و روحانی میبینیم و وانمود میکنیم که من، من، من
و ادعای خدایی داریم
خدایااااا شکرررررت برای این باران زیباااای فراواااان ما رو هم هدایت کن به این هوای بارانی و عظمت و قدرت و به ما نشون بده مهرباناااااا
استاد جان گوشی جدید خریدم و با کیفیت بالا و عالی از دیروز و امروز داغ داغ فایل هایی که اومد روی سایت رو دیدم لذت بردم و شکرگزاری کردم از وقتی این گوشی تو دستم هست میگم ببین الهام خانوم چرخ زندگی باید به همین روونی بچرخه نرررررم و با سرعت بالا و و با همین کیفیت باید به خواسته هات برسی هااااااا فقط باور کن که بااآاااید همه چی عالی باشه اگه نیست یه جای افکار و باورهات ایراد داره چون خدای استاد جان خدای تو هم هست فقط ایشون طور دیگه ای به خدا و عظمتش نگاه کرده و باور کرده که باید سرش پیش خدا پایین باشه تا سرش جلو بنده های خدا بالا باشه
مرسی استاد جان مرسی مریم خانوم گل درایور جاده های فلوریدا و آمریکا احسنت به شما که متفاوت فکر کردید و متفاوت عمل کردید و نتیجه هاااای متفاوت کردید احسنت
با یاد و نام خداوند بزرگ و مهربان سلام به بهترین استاد و خانم شایسته ممنون از این فایل توحیدی که استاد عزیزم زحمت کشیدن و برامون تهیه کردن سپاسگذارم و تشکر میکنم چقدر لذت بردم از این فایل و چقدر درس گرفتم و اون نکته ای که استاد عزیز گفتن که ما بنده های ناسپاسی هستیم و فقط زمان گرفتاری و مصیبت یا خدا میافتیم و از او کمک میطلبیم و به محض اینکه مشگل حل میشه انگار یادمون میره کی کمکمون کرده و من داشتم فکر میکردم که چقدر چقدر چقدر بینهایت خداوند متعال مهربان هست و رئوف که باز با این حال ما بندگان ناسپاس را فراموش نمیکند و دوباره و دوباره دست نیاز ما را قبول میکند و دست ما را میگیره و من شخصا همیشه همیشه تو دعاهام این جمله تاکیدی را بارها و بارها میگویم خداوندا دست من رو بگیر و ول نکن من و من نمیدونم تو مرا راهنمایی کن من عاجز و ناتوان هستم از حل مسائل زندگیم سپاسگذار تمام داشته هایم و هر چی که به من دادی هستم و ازش همیشه تشکر میکنم.از داستان حضرت موسی و نمرود درسهای زیادی گرفتم که ما باید به خدا اعتماد کنیم چون خداوند قادر مطلق هست و از همه چیز اگاه هست و بی چون و چرا اطاعت کنیم از دستورات الهی و باور کنیم که خدا حواسش به ما هست و همیشه در قلب ما حضور داره و تنها و تنها قدرت مطلق این دنیا خداوند بزرگ هست که فرمانروای کل عالم هستی و جهان هست.و ما باید بدونیم که بدون خداوند در این دنیا هیچ هستیم بقول استاد عزیز با خدا باش و پادشاهی کن و بی خدا باش و هر چه خواهی کن. .استاد عزیزم چه باران قشنگی میباره و چقدر جاده قشنگ هست همه جا سبز و خرم و زیبا لذت بردم دوستان عزیز همفرکانسی من انقدر به فایلاهای استاد عادت کردم و صدای توحیدی ایشان گوش نواز هست برام که تا یک فایلی جدید در سایت اپاود میشه من سریع دانلودش میکنم و بارها و بارها گوش میدم باور کنید من مثله یک عادم معتاد که به مواد اعتیاد پیدا کرده من هم به فایل های استاد اعتیاد پیدا کردم و خیلی خیلی خوشحالم که این اعتیاد را دارم و استاد عزیزم از شما کمال تشکر را دارم که من را به این مسیر زیبا و دل انگیز هدایت کردی و همیشه همیشه دهگعام اینه که من در این مسیر همیشه باشم و خداوند استاد عزیز و خانم شایسته را برای ما حفظ کنه و عمر طولانی به ایشان عطا فرماید .
توحید عملی 9
بنام خدای غفور رحیم
با سلام خدمت استاد عزیزم خانم شایسته ی عزیز و همه ی دوستان توحیدیم
خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و با اونها بزرگ
خدا رو شکر که این روزها آنچنان سرگرم عشق بازی با ربم هستم با فایل های توحیدی که بی اختیار اشکم سرازیر میشه
استاد عزیزم یکی از سپاسگزاریهای هر روزم وجود شما توی زندگیم و آگاهی های الهییه که بر قلب شما نازل میشه و در کلام شما جاری
مدتیه خودم رو متعهد کردم به کار کردن روی باورهای توحیدی و هر چی بیشتر پیش میره بیشتر غرق میشم در توانایی و قدرت ربم
دیروز داشتم فایل گفتگو با دوستان قسمت 37 رو گوش میدادم اونجایی که شما میگین :
ابراهیم بود و خدای خودش
ابراهیم بود و تنهایی
ابراهیم بود و توکل
وقتی ی کم فکر کردم دیدم که :
نسرینم و خدای خودم
نسرینم و تنهایی
نسرین و توکل
و الان که این فایل رو گوش دادم به یاد آوردم همه چیز رو
به یاد آورم که اگر خداوند به مادر موسی الهام کرد که :
القیه فی الیم
به زن همسایه هم الهام کرده بود که زمانی که من متولد شده بودم و مادرم از درد من رو کنج خونه گذاشته و ی پارچه روی من کشیده بود چون فکر میکرده من مردم و هیچ علایمی از حیات در من نبوده بیاد و پارچه رو کنار بزنه و متوجه بشه که من زنده ام
اونجا نسرین بوده و تنهایی
نسرین بوده و توکل
نسرین بوده و خدای خودش
اما نا آگاهانه
چون اون زمان من ذات پاک خودش بودم و فاصله ای بین من و اون نبود
ما نبودیم و تقاضامان نبود لطف حق نا گفته ما را می نمود
و الان هم :
باز هم من در کنج خانه ام هستم
الان هم نسرینه و تنهایی
نسرین و خدای خودش
نسرینه و توکل بر خودت
اما آگاهانه
الان دیگه نیازی به زن همسایه نیست که من رو بیدار کنه چون شرایط من تغییر کرده و الهامات هم تغییر کرده
الان من بیدارم و بی خبر از همه ی آنهایی که بیرون هستن
بی خبرم از زن های همسایه بی خبرم از حتی عزیزانم
اما با خبر هستم از نیرویی که در درون منه و قدرتی که در وجود منه و بیشتر وقتم رو با اون میگذرونم
استاد عزیزم اوایل که اون شعر ملاصدار رو شنیدم با صدای زیبای شما و با موسیقی دلنشین توی ی کلیپی از شرکت چای شایا اونجایی که میخوندین :
خداوند همه چیز می شود همه کس را به شرط پاکی دل به شرط طهارت روح
خدا وند برای تو پدر می شود و مادر
خداوند برای تو برادر می شود و شوهر
خداوند برای تو زرق می شود سر سفره ات
فقط می شنیدم
اما الان با تمام وجودم دارم درک میکنم چون خداوند برای من همه چیز شده
همین امروز صبح داشتم فکر میکردم که خداوند برای مریم خرما شد و آب توی اون شرایط و اون زمان
و برای من توی سال 2023 و توی دنیای مدرن خداوند واریزی کارت عابر بانکم میشه و تراکنش کارتخوانم
خداوند برای من همه کس و همه چیز شده
یادمه استاد میگفتین من این رو قبول ندارم که هرچی ما روی باورهامون کار کنیم و قویتر بشیم شیطان وجودمون هم قویتره بشه نه . اتفاقا برعکس ضعیف تر میشه
اما امان از همین نجواهای ضعیف شیطانی که اگر دچار نسیان بشیم دوباره قوت میگیرن و تنها اسلحه برای کنترلشون سپاسگزاری و به یادآوردن لطف و رحمت خداونده که با آگاهی های شما این امکان فراهم شده که اگر بعضی وقتها اونم چند ساعت شیطان دست بکار بشه سریع از روی نشانه ها متوجه میشیم و کنترلش میکنیم
سپاسگزارم استاد هزاران بار چون این روزها دارم لذتی رو تجربه میکنم احساسی رو تجربه میکنم که همیشه ازش صحبت میکنین که حتی اونموقع که از لحاظ مالی چیزی نداشتین همون احساسی رو داشتین که الان دارین و شاید هم بیشتر هرچند که الان من با بودن توی این مسیر به خیلی از چیزهایی که میخواستم رسیدم اما بقول شما اون احساسه مهمه نه میزان صفرهای حساب بانکیم
الان اون احساسی که تجربه میکنم وقتی برای خواهرزادم چیزی میخرم و اون برق شادی رو توی چشماش میبینم حتی اگر اون چیز ی کش مو باشه یا ی هدفونی که خود من ی روزی آرزو داشتم یکی داشته باشم ولی الان نه فقط خودم دارم با عشق و براحتی برای خواهر زادم هم خریدم اونقدر برام لذت بخشه که من رو غرق شادی میکنه فارغ از اینکه چقدر پول توی حسابم هست
الان دارم درک میکنم که وقتی توی فایل توحید عملی یک میگفتین :
همه چی خودشه نه اینکه توانایی داره
یعنی چی چون به هر چی نگاه میکنم خودشه :
وقتی حیاط رو میشورم دستهای من که شیر آب رو باز میکنه و به حرکت میاره خودشه .شیر آب خودشه شیلنگه خودشه آبه خودشه کف زمین خودشه پاهای من که حرکت میکنن خودشه چشم هام که همه چیز رو میبینه خودشه حتی تک تک اون برگ های خشکی که توی حیاط افتاده خودشه
آره همه چی خودشه کافیه فقط ی ذره فکر کنیم و تامل و بقول شما توی فایل های توحیدیتون اگر ی لحظه در رحمت خداوند بسته بشه همه چی نیست و نابود میشه
استاد میگن :
ی لحظه این افکار اومد توی ذهن مادر موسی که نکنه خدا یادش بره همون افکاری که بعضی وقتها ا میاد توی ذهن من که نکنه خدا یادش بره رزق و روزیت رو برسونه اما مگه میشه کسی که 45 ساله حواسش به منه و کنار من بوده و من رو فراموش نکرده یادش بره کسی که توی اوج سختی ها و مشکلات بود و من نمیدیدمش الان که اوضاع خیلی خوبه و من میبینمش توی جای جای زندگیم چطور به یاد من نیست وقتی که من به یادش هستم بقول استاد توی دعای کمیل مگه میشه خدا بنده ی یکتاپرستش رو فراموش کنه و اون رو بندازه توی آتش این گمان چه دوره از رب من
میخوام ی مثال بزنم از اینکه خداوند چقدر حواسش به ما هست اگر ما به یادش باشیم که برای خودم هم عظمت به یاد بودنش برام تکرار بشه :
دیشب رفته بودم توی حیاط خونه خواهرم اینا .بخاطر اینکه توی حیاطشون کندو دارن و نباید لامپ حیاط شب روشن باشه چون دور لامپ و دم در جمع میشن و بعضا میرن توی کفش و دم پا یی ها و نیش میزنن و بارها اونا رو نیش زدن اما من خیلی به ندرت بخاطر اینکه من توجهی روش نمیزارم . لامپ رو خاموش کرده بودن طبق معمول و من رفتم وتوی همون تاریکی ی جفت دمپایی پوشیدم اصلا هم حواسم نبود چی میپوشم ولی خواهرم اینا وقتی میخوان برن مدام چک میکنن که زنبور روشون نباشه .خلاصه من رفتم دابلیو سی و دیدم دو تا دمپایی متفاوت پوشیدم که یکی کنارش سوراخ داره و اون یکی نه و خدای من دقیقا اون سمتی که سوراخ نبود ی زنبور نشسته بود .یعنی اگر اون یکی دمپایی بود نیشش رو زده بود اونم کجا توی دسشویی همونجا اشک توی چشام جمع شد که ببین دختر خدا اینقدر حواسش بهت هست که لحظه ای که میخوای بخوابی نمیخواد آسیبی بهت برسه و با درد نیش زنبور ی بخوای بری بخوابی دیشب خیلی حال کردم از این کار ربم
اما الان هم که داشتم این رو مینوشتم ذهن نجواهاش رو شروع کرد که بابا دریا کجا و بچه و عشق مادرش به اون کجا و نیش زنبور و نسرین کجا !!!!
اما ا اینم ی نوع حمایت خداونده اینم نشون میده که خدا حواسش به من هست اونقدر که بقول معروف نمیذاره آب تو دل من تکون بخوره .این کار شیطانه برای کمرنگ کردن یاد خداوند در دل من کار شیطان انداختن من توی دام مقایسه است مقایسه کردن با کسی که در شرایط متفاوتی قرار داشته با الهامات متفاوت و این فقط ی تفاوته نه یک برتری و امتیاز و خداوند به همه نزدیکه .چقدر الان که این جمله رو نوشتم تازه درک کردم که استاد چی میگفت وقتی میگفت ما فرقی با پیامبران نداریم و هممون به خداوند دسترسی داریم .چقدر بهتر درک میکنم وقتی استاد میگفت من الان تعجبی نمیکنم که خداوند هارون رو برای موسی فرستاد چون برای من هم هارون هایی رو فرستاد
ی سر به قرآن زدم :
ریشه کلمه نسیان که نسی هست 45 بار بصورت های مختلف تکرار شده با ضمایر مختلف که همین نشان دهنده اهمیت این موضوعه .نسیان یا فراموشی یا عمد اتفاق می افته مثل زمانی که آدم تصمیم میگیره گذشته ی بد خودش رو فراموش کنه و تمرکز کنه روی خوبیهاش یا از روی غفلت صورت میگه مثلا ما ی چیزی رو میخوایم انجام بدیم ولی یادمون میره
حالا خداوند که غفلت و فراموشی توی ذاتش نیست پس مورد دوم در موردش صدق نمیکنه و هیچ جا نگفته که شما رو فراموش میکنم همش میگه اگر ما رو فراموش کنن ما هم فراموششون میکنیم این کاملا با سیستم خداوند هماهنگه .یعنی باز هم طبق قانون سیستم خودش میگه نه اینکه چون من خدا هستم و دلم میخواد یکی رو فراموش میکنم و نمیخوام حواسم بهش باشه اما یکی دیگه رو تا میتونم بهش توجه میکنم و به یادش هستم. نه .همه چی طبق سیستم پیش میره و سیتم این حق انتخاب رو به ما داده .پس امکان نداره ما به یاد خدواند و سیستمش باشیم اما اون نخواد و همین چقدر کار رو برای ما راحت میکنه که ی قانونی هست و ما میتونیم با اون قانونه هماهنگ بشیم و هیچ شانس و تصادفی در کار نیست
وعده ی خداوند :
باز هم ی سرچ در قرآن :
وعد الله حسنی (نسا 95)
وعد الله حقا (نسا 122)
وعدنا ربنا حقا(اعراف 44)
وعد ربکم حقا ( اعراف 44)
وعد الله حقا (یونس 4)
وعد الله حق (یونس 55)
یاتی وعد الله ان الله لایخلف المیعاد (رعد 35)
ان الله وعدکم وعد الحق (22)
کان وعد ربنا لمفعولا (اسرا 108)
ان وعد الله حق (کهف 21)
کان وعد ربی حقا ( کهف 98)
انه کان وعده ماتیا (مریم 61)
ثم صدقناهم الوعد (انبیا 47)
ان وعد الله حق (قصص 13)
لا یخلف الله وعده (روم 6)
ان وعد الله حق (لقمان 9 )
ان وعد الله حق (لقمان 33)
ان وعد الله حق (فاطر 5)
وعد الله لا یخلف المیعاد (زمر 20 )
ان وعد الله حق (غافر)
ان وعد الله حق (غافر 77)
ان وعد الله حق (جاثیه 32)
ان وعد الله حق (احقاف )
وعد الله الحسنی (حدید 10 )
خدای من اصلا اشکم درومده اینقدر خداوند داره تاکید میکنه وعده ی من حقه پس این ترس و نگرانی های بعضی وقتای من چه معنی داره اگر من باور کرده باشم این رو .رب من ببخش من رو بخاطر شک و تردیدهایی که بعضی وقتها شیطان در وجود من براه میندازه
رهرو اکنون در منزل است :
چقدر راه پیمودم تا شاید به راهی برسم غافل از اینکه در منزلش بودم از قبل از تولد ادر بدو تولد تا کنون اما فقط آدرس رو تا 5 سال پیش اشتباهی بهم داده بودن و وقتی آدرس رو بهت اشتباهی بدن معلومه که به منزل نمیرسی .
با هدایت به سمت شما استاد تازه فهمیدم که اصلا نیازی نیست جایی برم و دنبال منزلی بگردم چون :
آدرس قبلی من : ذات اقدس الهی و بهشت برین
آدرس فعلی من : دنیای افکار و باورهای توحیدی من
آدرس ابدی من : ذات اقدس الهی و بهشت برین
اون جایی که استاد از خانم شایسته تشکر کردن بابت رانندگی بازم به یادآوردم که :
خداوند سالهاست که هارون دیگری فرستاده به کمک استاد که اینجوری استاد با خیال راحت پیام توحید و یکتاپرستی رو به گوش جهانیان برسونه
و هارون هایی وجود داره برای همه اگر ما موسی خداوند باشیم اگر ما تسلیم و سرسپرده باشیم در مقابل رب و سر تعظیم فرود بیاریم در پیشگاهش
عذاب اعمال خودمون :
چقدر زیبا استاد این عبارت رو بیان کردین تا اون عذاب الیم و شدید ی که توی قرآن خداوند ازش صحبت کرده رو هم به خدا نسبت ندم به نتیجه ی اعمال خودم نسبت بدم و بدونم که اون هم بما کسبت ایدی منه و گرنه عذابی از طرف خداوند نازل نشده و نمیشه بر من .چقدر بهتر الان دارم درک میکنم که اونهمه عذابی که کشیدم قبل از شناختن خداوند درست نتیجه ی بی ایمانی خودم بود چون الان خبری از اون عذاب ها نیست .چقدر بهتر درک کردم که عذاب این دنیا و اون دنیا نداره .باز هم بقول شما استاد توی دعای کمیل جهنم و عذاب یعنی دوری از خداوند و این میتونه هم توی این دنیا باشه و هم توی اون دنیا چون تجربه کردم دوری ازش رو و تجربه دارم میکنم نزدیکی بهش .تجربه کردم بودن در جهنم رو در اسفل اسافلین رو و دارم تجربه میکنم بودن در بهشت رو حالا بسته به درجه و رتبم آخه خداوند خودش هم میگه مومنان و صالحان هم درجات لهم و لهن هستن و مهم اینه که از جهنم دور شدم
آه استاد عزیزم از سپاسگزاری صحبت کردین و من به یاد آورم که شما کسی بودین که معنی و مفهوم این کلمه رو به من یاد دادین .چون تا قبل از شما فکر میکردم کسی که ثروت فراوان داره خونه داره ماشین داره رابطه عاشقانه داره مسافرت میره وووووووو اون باید سپاسگزار باشه نه من . بقول روزای عزیز توی فایل گفتگو چیزی برای سپاسگزاری نمیدیدم بود اما من چشم بصیرت نداشتم
و الان آگاهی های شما من رو به جایی رسونده که بخاطر قهوه ای که هر روز صبح میخورم به خاطر چای تازه دمی که میخورم به خاطر دوشی که میگیرم به خاطر خواب راحتی که دارم به خاطر خلوت و آرامشی که دارم بخاطر محیط تمیزی که توش زندگی میکنم بخاطر اگاهی هایی که از شما دریافت میکنم بخاطر تمیزی لباس هام بعد از شستشو ووووووووو ……… هر روز سپاسگزاری میکنم حالا بماند برای بقیه نعمت هایی که خداوند داده و بهم میده
خداوندا من بخودم تعهدم دادم که تسلیم و سرسپردت باشم که مثا ابراهیمت موحد و یکتاپرست باشم کمکم کن که به این عهد و پیمانم وفا کنم
سپاسگزارم استاد عزیزم و خانم شایسته ی عزیز
به نام خداوند بخشاینده مهربان و استاد بینظیر ومریم جان گلم وتمامی دوستان عزیز استاد امروز صبح حتی قبل از نوشتن ستاره قطبی اومدم سایت رو باز کردم وچه عکس زیبایی گفتم خدایا شکرت امروز استاد واسمون یه فایل جدید گذاشته خدایا چیزی باشه که بهم آرامش بده امید بده توکلمو بیشتر کنه میدونی چرا این درخواست و داشتم چون دیشب حالم خوب نبود دلم گرفته حتی طوری بود که ستاره قطبی رو نتونستم بااون حالم بنویسم دیشب خدارو صدا زدم اشکم داره میریزه باورتون میشه خدایا صبرم بده کمکم کن نشونه میخوام من خیلی کم همچین اتفاقی واسم میفته که با گریه درخواست کنم چون میدونم حال خوب اتفاقات خوب چیکار کنیم به قول استاد ما انسانیم ویه وقتایی ناسپاس خدایا شکرت که هر موقع حالم اینجوری میشه نشانها کمکم میکنن خوشبختانه استاد وقتی اینجوری میشم با خدا زیاد حرف میزنم جوری میشه که با هیچ کس دوست ندارم حرف بزنم قوانین رو با خودم مرور میکنم خدایا شکرت که منو به این مسیر عالی که پر از خیر برکت حال خوب آرامش هدایت کردی عجب بارونی خدایا شکرت من عاشق بارونم وسرسبزی انشاالله خداوند هدایتم کنه به همچین مکانی اصلا حالو هوام عوض میشه وفقط سپاسگزاری میکنم ازتون سپاسگزارم که این فضای زیبا واین فال فوقالعاده رو واسمون به اشتراک گذاشتی استاد واقعا این چند فایل آخر توسایت که گذاشتی به من خیلی کمک کرده تا خودمو بهتر بشناسم از سپاسگزارم از مریم جون که توی این مسیر قدم به قدم استاد روهمراهی میکنن تا فایلها عالی آماده بشن واون صورت همیشه خندونتونو از همینجا میبوسم در پناه الله شاد و سالم باشین
سلام
روز زیبای شما به خیر و شادی
اول بپردازم به زیبایی های این فایل
فورد اف 150 قدرتمند و بی نظیر و هیولایی که توی این جاده پر باران چقدر هندلینگ بی نظیری داره و با توجه به تمرکز بالای مریم بانو در رانندگی اما این اتومبیل قرص و محکم چسبیده به آسفالت و سانتیمتری هم از محورش جابجا نمیشه،
کیفیت جاده و آسفالتی که واقعا مثال زدنی و فوق العاده هم بی تاثیر نبود،رنگ آمیزی خطوط جاده خوانا و چشم گیر،توی این تابستون اما کنار جاده سبز انگار بهاره،و حتی انگار زمستون ما خوزستانی هاست،بارونی که دقیقا قدرت بی بدیل خداوند رو به ما نشون میده و میگه که ببین من توی فصل گرما هم با یه بشکن بارونی می بارم که نظیرش توی زمستون نباشه،
کیفیت دوربین موبایل شما استاد عزیز که با ثروت بی انتهایی که برای خودتون ساختید و بهترین وسایل و با کیفیت ترین ابزارها رو برای خودتون تهیه میکنید برای زندگی راحت تر و با کیفیت تر
اعتمادی که به مریم جان داشتید در رانندگی،و تعهد مریم خانوم در قبال این اعتماد واقعا قابل تحسینِ
درخت ها سبز خاص،رنگ هوا بسیار تمیز و خاص،
این ها همه لطف خداونده،این ها همه نمایانگر قدرت و لطف و برکات خداونده،
خدایا شکرت
تمان این زیبایی ها و نعمت های خداوند رو که بیان کردم دقیقا میچسبه به موضوع فایل
که اگر یه مقدار عاقل باشیم،یه مقدار به جهان با تمام امکانات و نعمت هاش فکر کنیم،پی میبریم که همه و همه نتیجه قدرت خداوند هستند،
همین فورد و مواد اولیه ساختش و ایده خلقش،از قدرت و وجود خداوند نشست میگیره
همین موبایل و ایده استیو جابز و استمرارش در عملکرد و اجرای ایده هاش،تماما وجود خداوند و الهامات و نعمت هاش رو به رخ میکشه
جاده،سبزه ها،درختان،بارون،ابرها،پاکی هوا،
اینها همه و همه بدون شک وجود خداوند رو دارن بیان میکنن
به قول یه بزرگی،هر برگ از درختان دفتریست از خداشناسی،
یعنی هر برگ از یه درخت،هر دونه سبزه،هر قطره بارون،هر عدد از ثروت و دارایی،هر سلول از بدن،هر نفس در ریه من،هر تپش قلبم،و همه و همه چیز،یک دونش دفتریه از خداشناسی که میشه سالها راجع به یه قطره بارون یا یه نفس کشیدن در هنگام خواب نوشت و صحبت کرد و سپاسگزار خالقش بود،
حالا بحث روی قدرت نمایی نمرود اومد و اون بلند پروازی ها و قدرت نمایی هایی که میکرد،
جهان و خداوند و سیستم هم پس از فرصت ها که به صورت هوشمند و سیستمیک به نمرود داد،و وقتی به اوج خودستایی رسید،خداوند با یه پشه،یه پشه،یه پشه،یکی از کوچکترین و بی خطرترین موجودات جهان،اول سیر اون رو زجر داد تا به آرزوی مرگ رسید و اون رو کشت،
یه مقدار حتی در حد 5 دقیقه به داستان مرگ نمرود اگر فکر کنیم و درکش کنیم،به خداوندی خدا تا پایان عمر گردن کشی و قلدری به درگاه خدا نمیکنیم،
آقا، یارو خودش رو خداوند اعلام کرد،این همه قدرت و مال و منال و ثروت به دور خودش جمع کرد،این همه ادعا داشت،
اما
خداوند با یه پشه،فقط با یه پشه کاری بهش کرد که آرزوی مرگ کرد و آخر هم با همون مرد
خدایا من هر روز چندین بار میگم که تو یار و یاور منی،خدایا من همیشه و هر روز میگم هر چی دارم از وجود و قدرت توست،
خدایا من اگه هزار تومان درآمد داشته باشم سریع میگم این از قدرت و حضور تو در زندگیمه و ازت سپاسگزارم بابت این مبلغ
خدایا من هر بار که ماه توی آسمون رو میبینم میگم خدایا این زیبایی رو مدیون تو هستم و این قدرت توست که این حجم عظیم سنگ و رو توی آسمون معلق نگه داشتی و با شراره نور خورشید اون رو در شل و رو به کره زمین روشن میکنی،این نشان قدرت و حضور توست
خدایا من هر بار که از خواب پا میشم با لبخند میگم خدایا شکرت و این بیدار شدت و دیدن یک رور دیگه هدیه ای عظیم از سوی توست،
خدایا من نفس هام رو مدیون قدرت تو میدونم
خدایا من با تصویر سازی از درون جسمم و تک تک اعضای بدنم و سلامتی جسمم،فقط متحیر میمونم از این همه هماهنگی و عملکرد سیستمی و خودکار بدنم،فقط میگم خدایا شکرت و این کار فقط از تو بر میاد نه هیچ چیز دیگه
خدایا من آدم هایی که از منظر دیگران بزرگ و قدرتمندن رو هیچ میبینم،چون قدرت رو فقط از آن تو میبینم و واقعا به این درک رسیدم،که قدرت مطلق تویی،
خدایا من رو غرق خودت کن بیشتر و بیشتر،
خدایا من محتاج توآم
من نیاز دارم به تو در هر لحظه
خداوندا زندگی من رو سرشار از پول،ثروت،سلامتی،عشق،شاری و محبت و جهان گردی کن
عاشقتم
شاد و ثروتمند باشید
به نام خداوند یکتا
سلام پر از عشق پر از سپاسگزاری به استاد عزیزم و بانو شایسته
سلام خانواده عزیزم
استاد داری چی کار میکنی با ما؟
من چرا دارم بی اختیار اشک میریزم
چقد چند وقته همه چی عالیه احساس کمبود ندارم
چرا دارم دنبال دکلمه این شعر پروین میگردم بذارمش تو پلی لیستم؟
هر وقت خدا رو ول کردم و “من” اومد وسط چقد همه چی بهم ریخت و آشفته شد.
چطور بعضی وقتا یادم میره بابا در مورد همه مسائل اگه بخوای هدایتت میکنه ها… تو هیچ کاره ای تو فقط باید بنده ای باشه که انقدر اطمینان داره به ندای الله قدم به قدم عمل میکنه.
تو فقط باید به پاس سپاسگزاری از وجود این سیستم زیبا به زیبایی های بیشتر توجه کنی، ورودی هات رو کنترل کنی و بقیه اش با اون بالاییه ها
هر تجربه ای که تبدیل به نقطه قوت من شده رو وقتی به یاد میارم یادمه رها بودم، همه چیو سپرده بودم به خدا و منو میبرد.
بخدا من اندازه یه شاخه گل به خدا بها پرداخت میکردم خدا یه دسته گل به من میداد.
چطور میتونم هنوز در بعضی موارد بترسم بی ایمان باشم.
من خدارو دیدم دیگه تا آخره عمرم نمیتونم منکر این سیستم بشم، دست منو گرفته بار ها و بار ها
احساس میکنم خیلی کم میشناسمش، احساس میکنم این سه چهار سال اخیر فقط مقدمه ای بوده برای حس و حال این یک ماه اخیر انگار من زمینی بودم که داشت آماده میشد و شخم زده میشد تا آماده کاشت بشه، چقدر خدای من قشنگه این روزا، چقد عاشق این زندگیم، تازه بهتر از اینم هست من باید خواستن رو بیشتر یاد بگیرم و توکلم قوی تر بشه
هر بار به ندای الله گوش کردم بی نظیر شده نتیجه اش، همین اول هفته من توی مسابقه شرکت کردم در زمینه شغلم، اول که میخواستم شرکت کنم “من” داشت میگفت بابا تو هنوز نو پایی تو مگه تونستی نتیجه ای تو کارت خلق کنی که حالا بری رقابت هم کنی با حرفه ای ها، “خدا” گفت برو درس داره، باور داره توش برو میخوام بهت چیزای جدید یاد بدم گفتم چشم، الان که روز سوم مسابقه اس من فهمیدم بابا من چقد عالیم تو این کار خودم قبول نداشتم، خدایاشکرت یه پله دیگه باورام تقویت شد.
دل و جرئت پیدا کردم از اینکه ازت بیشتر بخوام خدای خوبم.
تازه دارم معنی تعهد رو میچشم، وقتی یه قدم رو برمیدارم و به محض تموم شدنه اعمال اون قدم دوباره بهم میگی حالا دوباره خلوت کن تا بهت بگم برای حرکت بعدی چیکار کنیم.
بعضی احساسات رو آدم میترسه در جمع های معمولی بیان کنه ولی اینجا خداروشکر راحتیم برای گفتن احساساتمون
” رهروی ما اینک اندر منزل است ” احساس میکنم تمام اهدافم تیک خورده اند و انجام شدن من فقط دارم لذت میبرم، اصلا نمیتونم با کلمات بگم که چقدر این زندگی رو دوست دارم، همین دیشب با دوستم رفتیم یه دوری بزنیم داشتیم راجع به قوانین حرف میزدیم گفتم علی احساس میکنم همه چی انجام شده من تو مسیر فقط دارم لذت میبرم عجب همزمانی داشت با این فایل الله اکبر
برگشتم به خدا به اصل و چقدر راحته همه چی با خدا
اللَّهُ لَطِیفٌ بِعِبَادِهِ یَرْزُقُ مَنْ یَشَاءُ وَهُوَ الْقَوِیُّ الْعَزِیزُ ﴿19﴾
شوری – 19
خدا را به بندگان لطف و محبت بسیار است، هر که را بخواهد روزی میدهد و او توانای مطلق و مقتدر و غالب است
عاشقتونم استاد چقدرررررررر این فایل عالی بود خداروشکر که با شما آشنا شدم دستتونو میبوسم استاد عزیز ممنونم از خدای خوبم که من شاگرد بنده بی نظیرش هستم
عاشقتونم بچه ها کامنتاتون هر روز منو یاد خدا میندازه و زندگی واقعی همینه و غیر از این نیست
آرزوی بهترینا
به نام صاحب نور چشمانم
سلام بر دو عزیز بزرگواری که در هر کلام نام خدا را برایم زمزمه می کنند
استاد عزیز این فایل برای من نور و روشنی و نمایانگر قدرت پروردگارم بود
احساس فوق العاده ای خداوند از سوی شما به من بخشید ، و از صمیم قلبم دعا میکنم در این احساس استمرار داشته باشم و صدها برابر این احساس نورانی را برای شما آرزومندم.
این فایل پر از نشانه و هدایت رب العالمین بود، از پریروز که با فایل صوتی سوره قصص روحم جلا پیدا کرد تا دیروز صبح که بیست برابر مبلغ همیشگی به یک خیریه کمک کردم و در برابر نجوای شیطان ایستادم و گفتم من نمیدونم از کجا فقط وعده فضل و فزونی پروردگارم رو باور میکنم تا ظهر که به یک تضاد خوردم و عصر منو به نوشتن و بعد به یک احساس ناب سپاسگزاری که تا حالا نداشتمش هدایت کرد و قبل از خواب از کامنت یکی از دوستان به فایلی از شما در مورد شعر خانم پروین اعتصامی که درود و رحمت خدا بر قلب توحیدیش ، رسیدم ، داستان پیرمرد رو شنیدم و با بغض شما گوشه چشمی تر کردم
صبح بیدار شدم توی دفترم نوشتم خدایا من نمیخوام راه نمرود و فرعون و قارون رو برم که میخوام راه پیامبر و موسی و حضرت عیسی رو برم
در این حد برای خودم بولد کردم که مثل اهرم رنج و لذت برام عمل کنه و بعد سایت رو باز کردم و با دیدن فایل توحیدی پرواز کردم و وقتی اسم پروین رو آوردین گریه های من شروع شد و با شنیدن اسم اونهابی که در اهرم رنج و لذتم برده بودم میخکوب شدم از هدایت رب العالمین ،
به عمرم این قدر از احساس عشق و نزدیکی به خدا گریه نکرده بودم ، احساسی که با هیچ چیز عوضش نمیکنم
استاد ما تشنگان توحید رو سیراب می کنین ولی ما بازم تشنه توحید هستیم
الهی که به قول یکی از دوستان فایل توحید 111 بیاد روی سایت
من عاشق خدا و حقیقتم
خانم شایسته جان اون لبخند شما با نظر به جاده پر باران از قدرت خدا ،خودش یه قاب نمایی از توحید و سپاسگزاری بود
نیست اندر جبه ام الا خدا
وه چه می جویی اندر زمین اندر سما
راهتون مستدام
در پناه خدا امن و آرام باشیم همه مون
به نام خالق عشق و زیبایی
سبحانالله
پرودگارا لحظهای ما را به حال خودمان وامگذار
این فایل این آیه رو برام تداعی کرد:
وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ ﴿87﴾
و ذوالنون را [یاد کن] آنگاه که خشمگین رفت و پنداشت که ما هرگز بر او قدرتى نداریم تا در [دل] تاریکیها ندا درداد که معبودى جز تو نیست منزهى تو راستى که من از ستمکاران بودم (87)
فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ ﴿88﴾ پس [دعاى] او را برآورده کردیم و او را از اندوه رهانیدیم و مؤمنان را [نیز] چنین نجات مى دهیم (88)
درود خدا بر استاد عزیزم، بانو شایسته بهشتی و همه دوستان بزرگوارم در این مسیر زیبای بیانتهای الهی
سایت رو که باز کردم و عکس فایل جدید رو دیدم فقط یه کلمه اومد بر لبم: سبحانالله
سپاس خدا را که این رو امروز به من هدیه داد.
چقدر این عکس باشکوه و بهشتی است.
همیشه وقتی یه همچین فایلهای تکاندهندهای را میشنیدم هی به خودم تشر میزدم که آقا به خودت بیا، جمع و جور کن خودت رو، تا کِی شرک؟ تا کِی کفر؟ تا کِی قدرت دادن به این و اون، تا کِی نادیده گرفتن هداست خدا و اصرار به پیشروی در مسیر اشتباه، یعنی احساسم در فایلهای گذشته بهویژه فایلهای توحید عملی بهنوعی احساس حقارت در برابر معبود بود اما این بار همه چیز برام متفاوت بود.
اینبار به خودم تشر نزدم بلکه خودم رو تحسین کردم، به خودم آفرین گفتم. خداوند با تمام عظمتش وقتی مارو خلق کرد به خودش آفرین گفت اما چقدر راحت ما بهخاطر اشتباهاتمون خودمون رو سرزنش میکنیم.
خداروشکر میکنم که رحمت خدا توشه راهم شده و با این مسیر همراه شدم و دارم از این آگاهیها نوش جان میکنم.
مگه خدا بنده خودش رو نمیشناسه؟
مگه حواسش نیست چجوری با بنده خودش رفتار کنه؟
مگه تا حالا یه بار شده بهخاطر خطاهامون ما رو قضاوت کنه یا به زور بخواد ما رو در یه مسیری قرار بده؟
نه، خداوند مبراست از این رفتارهای انسانگونه.
اگر خطا رفتم
اگر جاهل شدم
اگر قدرت دادم به غیر خدا
اگر تسلیم نبودم
نه از قصد
از روی ناآگاهی بوده
امروز بهتر از همیشه قانون مدارها را درک کردم.
درک خداوند و توحید هم طبق مدار اتفاق میفته. خداوند به حال من آگاهه، خودش باید هدایتم کنه، من اگر بلد بودم که تا الان کرده بودم دیگه نیازی نبود بیام بنویسم. چقدر ساده خودم رو از لذت مصاحبت با خدا محروم کرده بودم فقط برای اینکه نسبت به خودم احساس گناه داشتم.
به خودم گفتم این همه خداوند تو قرآن خودش رو تبدیل کننده بدیها به خوبیها معرفی کرده انگار کسی حواسش نیست.
خطاهای ما جزئی از مسیر انسانیمونه.
منظورم نیست وقتی به آگاهی میرسیم که مسیر درست چیه عمداً در مسیر غلط پا بگذاریم اما حتی در اون مواقع هم خدا باز همراه ماست و میخواد یه پله بیشتر بهش نزدیک بشیم.
رابطه ما با خدا خیلی صمیمیتر از اونیه که فکرش رو میکنیم.
چه جاهایی که کمرم داشت میشکست،
آبروم داشت میرفت،
ایمانم ضایع میشد، اما
به دادم رسید، من فراموشش کردم، اما
فراموشم نکرد، یه بار نگفت عجب بندهایه ها
هر چی بهش لطف میکنی سرش نمیشه، نه
گفت عیب نداره این هم جزئی از مسیرشه،
این از قصد این کارو انجام نمیده، آگاه نیست،
باید این مسیرو بره تا به آگاهی برسه واسه همینه دوستش دارم. واسه همینه خودم رو توبهپذیز بهش معرفی کردم، من همیشه واسه این بندم چراغ سبزم روشنه.
خدایی که تو جلسه 4 کشف قوانین معرفی شد همون ارتباطی بود که سالها نمیتونستم پیوند صحیحی بین خودم وخودش ایجاد کنم.
هر جا که احساس قدرت میکردم مغرور میشدم یا میترسیدم ازینکه نخوام جای خدا باشم و هربار که کارو به خدا میسپردم نگران میشدم که نکنه دارم تنبلی میکنم.
یاد عیسی افتادم:
وَإِذْ قَالَ اللَّهُ یَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ أَأَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَأُمِّیَ إِلَهَیْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قَالَ سُبْحَانَکَ مَا یَکُونُ لِی أَنْ أَقُولَ مَا لَیْسَ لِی بِحَقٍّ إِنْ کُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِی وَلَا أَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِکَ إِنَّکَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ ﴿116﴾
و [یاد کن] هنگامى را که خدا فرمود اى عیسى پسر مریم آیا تو به مردم گفتى من و مادرم را همچون دو خدا به جاى خداوند بپرستید گفت منزهى تو مرا نزیبد که [در باره خویشتن] چیزى را که حق من نیست بگویم اگر آن را گفته بودم قطعا آن را مى دانستى آنچه در نفس من است تو مى دانى و آنچه در ذات توست من نمى دانم چرا که تو خود داناى رازهاى نهانى (116)
مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا مَا أَمَرْتَنِی بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّی وَرَبَّکُمْ وَکُنْتُ عَلَیْهِمْ شَهِیدًا مَا دُمْتُ فِیهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّیْتَنِی کُنْتَ أَنْتَ الرَّقِیبَ عَلَیْهِمْ وَأَنْتَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ ﴿117﴾
جز آنچه مرا بدان فرمان دادى [چیزى] به آنان نگفتم [گفته ام] که خدا پروردگار من و پروردگار خود را عبادت کنید و تا وقتى در میانشان بودم بر آنان گواه بودم پس چون روح مرا گرفتى تو خود بر آنان نگهبان بودى و تو بر هر چیز گواهى (117)
إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُکَ وَإِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿118﴾
اگر عذابشان کنى آنان بندگان تواند و اگر بر ایشان ببخشایى تو خود توانا و حکیمى (118)
قَالَ اللَّهُ هَذَا یَوْمُ یَنْفَعُ الصَّادِقِینَ صِدْقُهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ﴿119﴾
خدا فرمود این روزى است که راستگویان را راستیشان سود بخشد براى آنان باغهایى است که از زیر [درختان] آن نهرها روان است همیشه در آن جاودانند خدا از آنان خشنود است و آنان [نیز] از او خشنودند این است رستگارى بزرگ (119)
خداوند خودش از درون ما خبر داره، صاحبا اختیار ماست. ممکنه در این مسیر گهگاهی به خاکی بریم اما دوباره به مسیر برمیگردیم، این فایلها و این آگاهیها گواه این ادعاست.
اگر من خواستهای دارم باید از تمام وجود بخواهمش و باور کنم که میشود و من خالق زندگی خودم هستم و خداوند جهان را بهاینگونه طراحی کرده و این قدرت را در اختیار من قرار داده چون عادله چون حق انتخاب رو به بندگان داده و چون عادله دخالت نمیکنه در انتخاب بندگان و باید ترمزهای خودم رو بشناسم.
ترمزهای من درواقع همون رگههای شرکیه که اجازه نمیده رب من کارش رو بهدرستی انجام بده، نه به این معنا که خدا قادر نیست، من با این افکار اجازه هنرنمایی به خدا نمیدم.
میخوام کسبوکارم رشد کنه؟ چی شده ترمز من؟ به کی دارم قدرت میدم؟
میخوام روابط دلخواهم رو داشته باشم؟ چه چیزهایی تو ذهنم بت و بزرگ شده؟
میخوام زندگی بهتری رو در همه ابعاد تجربه کنم؟ چه چیزهایی باعث شده نور هدایت الله رو نبینم؟
باید اعتراف کنم.
یه عمر برای بقیه خواستم نه برای خودم نه برای خدا
یه عمر برای بقیه کار کردم نه برای خودم نه برای خدا
یه عمر خواستم بقیه رو راضی نگه دارم نه خودم رو نه خدارو
من و خدا جدای از هم نیستیم، رضایت من رضایت خداست
من اگر میگم میتونم چون خدارو باور کردم
چون همون لحظه تو قلبم و در خلوت خودم میگم که خدایا من نمیدونم من نمیتونم من ناتوانم اما مطمئنم تو میتونی چون سعی میکنم تسلیم باشم
من عاشق این کلمه تسلیم هستم، این اوج اعتراف به قدرت و یگانگی خداست.
اما یاد گرفتم با خودم آشتی کنم خودم رو دوست داشته باشم به خودم سخت نگیرم
من انقدر ارزشمند هستم برای خدا که دارم نفس میکشم دارم این آگاهیها رو میشنوم دارم زیباییهای این جهان رو میبینم، هر وقت هم که خدا بخواد بیشتر کیف کنیم از این دنیا میرم اما خوشحالم تا روزی که بودم سرم جلوی قدرتش پایین بوده، آره، یه جاهایی گردن کلفتی کردم براش، شکایت کردم بهش، احساس کردم عادل نیست، اما حالا خوشحالم، خوشحالم که مسیرو پیدا کردم. میدونم نجواهای شیطانی هست، میدونم مسائل همیشه هستند، اما خدای من هر لحظه داره تو قلبم و زندگیم بزرگتر و پررنگتر میشه، مثه بچگیهام که اصلاً نه میدونستم شرک چیه نه کفر، یه موحد واقعی بودم، هیچ چیزی غمگینم نمیکرد،هرچقدرم از یه چیز ناراحت میشدم به ثانیه نمیشد ورق برمیگشت و لبخند میزدم یه جوری که اصلاً انگار نه انگار که تا یه ثانیه پیش داشتی زار میزدی، اون موقع خیلی طبیعیتر بودم و باز میخوام که اونجوری باشم.
خوشحالم جایی هستم که دوستانی هستند که این حرفها را متوجه میشوند و این عین لطف خداست.
یاد یه جملهای در یکی از کتابهای پائولو کوئیلیو افتادم که میگفت: خوبیه تیمارستانها اینکه دیوونهها احساس نمیکنند کارهاشون عجیب غریبه چون همه مثل هم رفتار میکنند چون خود واقعی بودن برای همه عجیبه.
موحد بودن برای همه دیوونگی حساب میشه به همین خاطر به محمد و همه پیامبرا میگفتن: دیوونه.
چون حرفهایی که میزدن براشون عجیب غریب بود، انقدر به همه چیز و همه کس قدرت داده بودن که باورشون نمیشد قدرت تنها دست یکی باشه، باور نمیکردن تنها راه خوشبختی تسلیم شدن و تسلیم بودن در برابر این قدرته. باور نمیکردن خدا ازشون روزی نمیخواد و بدون هیچ مزدی بهشون روزی میده واسه همین برای خودشون بتخانههای پر زرق و برق میساختند و انواع جواهرات و نذریات رو تقدیم بتها میکردن، بله، یه همچین اربابی داشتن براشون غیرقابل تصور بود چون تمام عمرشون رو اسیر دیگران بودند بهازای اینکه قوتی داشته باشند که فقط زنده بمونند و جایی که از سرما و حمله حیوانات در امان باشند بدون هیچ عزت و قربی اما حالا یکی میاد میگه عزت از خداست شما ازون بخواهید کلید گنجها و هر چه در آسمانها و زمین و بین آندوست همه از آن اوست، همه را بهتون به هر اندازه که بخواهید میده چون نمیدیدنش باورش نمیکردم و زندگی فلاکتبارشون براشون ارزشمندتر بود چون اربابشون رو میتونستن ببینند اما نمیدونستن که بابا خودشون و اربابشون و هرچه در عالم هست رو او آفریده.
غیر ازین در این فایل نمیشه انتظار داشت و جور دیگهای نوشت و در توحید عملی از توحید نگفت.
ایمان یعنی همین حال خوب
الا بذکرالله تطمئنالقلوب
چی از این ارزشمندتر که قلبمون با یاد خدا آروم بگیره؟!
ای گدایانِ خرابات خدا یارِ شماست
چشمِ اِنعام مدارید ز اَنعامی چند
خداروشکر برای این اشعار فوقالعاده پروین،
برای این تفسیرهای بینظیر و توحیدی استاد
برای این همه نعمت و همزمانیهای فوقالعاده
برای این باران رحمت
یادم میاد هربار که میخوام تسلیم شدن بیشتر را درک کنم این شعرهای پروین رو که استاد تفسیر میکنند گوش میدم و دوباره تسلیم میشوم و از همونجا همه چیز درست میشه
الانم همینه
چه دعاهای قشنگی استاد یادمون دادی
خدایا به من قدرت سپاسگزاری بیشتر رو عطا فرما
قدرت تسلیم بیشتر، سرم جلوی تو پائین باشه همیشه.
خدایاشکرت برای این همه نعمت.
استاد عزیزم سلام و سلام به همه دوستان خوبی که این کامنتو میخونن
من هر روز به سایت سر میزنم تا فایل های جدیدی که در سایت قرار میگیره رو با عشق فراوان نگاه کنم و چقدر لذت میبرم و چقدررر سپاس گذارم بابت این همه زیبایی و چقدر سپاسگذارم از شما استاد عزیزم و خانم شایسته دوست داشتنی که اینقدر در نشر عشق و در نشر قوانین خداوند دارید زیبا عمل میکنید
چقدر لذت میبرم از دیدن این طبیعت زیبا عجب طبیعت بکری
فایل های استاد عباسمنش عزیز واقعا واقعا خییییلی تاثیر گذاره و بسیار هدایت گر
من بی مبالغه میگم که هر وقت این فایل ها رو نگاه میکنم احساس میکنم خداوند داره به وسیله اگاهی های این فایل با من صحبت میکنه و من رو به راه راست و راه شناخت قوانین الهی هدایت میکنه.
من چقدرر تونستم از همین فایل های رایگان استاد عزیزم اگاه تر بشم به قوانین الهی چقدررر تونستم خدا رو بهتر بشناسم چقدر تونستم قوانین رو بهتر درک کنم
چقدر تونستم بیشتر عاشق خدا شم چقدر تونستم با دید زیبا تری به جهان نگاه کنم.
من از الله یکتا سپاسگذارم بابت این اگاهی های ناب بابت این مسیر زیبایی که در اون قرار گرفتم
سپاسگذارم از استاد عزیزم که اینقدر زیبا دارن قوانین الهی رو به ما اموزش میدن.
در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید.