قدم هایی عملی برای کنترل ورودی های ذهن - صفحه 12 (به ترتیب امتیاز)

884 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رضا زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1124 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به همگی

    امروز فصل سوم و روز اول از این فصل از روزشمار تحول زندگیه منه و من بی نهایت سپاس گذار خداوندم بابت ادامه تا به الان این مسیر و بودن در فضای این آگاهی ها و این فرکانس چو چندین ماه قبل چندین بار هم اقدام به شروع و ادامه روز شمار کرده بودم اما در فرکانسی نبودم که بخوام ادامه بدم و استمرار و تلاش و تلاش برای کنترل ورودی ها و کمک خواستن از خداوند و لطف خداوند باعث میشه که من همواره روندم از هر لحاظ سعودی باشه ،بی نهایت سپاس گذار خداوندم بابت این همه نعمت های بی شماری که به من ارزانی بخشیده .

    و این فایل خیلی زیباس شاید تکه هایی از این فایل و که میکس بود با چنتا فایل دیگه بالای هزاران بار گوش دادم و لذت بردم و سیر نشدم ، و خیلی زیباست این قوانین و عمل به قوانین و طی تکامل و آرامشی که با عمل به این قوانین نصیب آدم میشه و آگاهی از قانون تکامل به آدم میده

    این فایل بهم یادآور شد که تکامل ما باید طی بشه در مسیر ساخت این باورهای قدرتمند و بهم یاداور شد که آنها و تنها توجه به نکات مثبت و تحسین زیبایی‌های اطرافم می‌تونه منو به عرش اعلا برسونه ،همین عمل به همین یک خط که نوشتم که باعث میشه ذهنمونو با ورودی های مناسب پر کنیم و وقتی که تحسین و به زیبایی ها توجه میکنیم جهان آنقدر اتفاقات خوب و شرایط هم سنگ با احساسمون و کانون توجه مون برای ما رقم میزنه که ما رفته رفته ظرفمون بزرگتر میشه و می‌تونه آگاهی ها و نعمت ها و ثروت های بیشتری توش جا بگیره و این مسیر انتهایی نداره و انقدر در مسیر درست بودن و تحسین و تایید زیبایی ها و توجه به نکات مثبت ذهنیت مارو تغییر میده و هدایت های خداوند به سمت بهتر و بهتر شدن رو به همراه داره که اصن خودمون یک روز به خودمون میایم و میبینیم مثل این روز شماری که تا الان با عمل به آگاهی هاش و نکات مثبت زندگیمون ،اصن شخصیتمون و اون انسانی که ساخته شده اصلا ربطی به قبل نداره چون موحدتر شده ،مهربانتر شده آرام تر شده خونسرد تر شده آسان گیر تر شده باصبر تر شده عاشق تر شده رابطه هاش رویایی شده معنویت و ارتباطش با خداوند بی نظیر شده و خدارو هر لحظه کنار خودش حس می‌کنه و کلی صفات خوب ریزو درشت دیگه که به شخصیت آدم اضافه شده و همه‌ی اینها نتیجه و پاداش بودن در مسیر صحیح و داشتن احساس خوبه که باعث میشه همواره در زمان درست و مکان درست و همواره به ایده های بهتر و همواره به بهترین جواب ممکن بر اساس شرایط فعلی مان دسترسی داشته باشیم و این روند آرام آرام اتفاق افتاده و ما تکاملمونو به زیبایی طی کردیم و جا نخوردیم و تعجب نکردیم چون اجازه دادیم با روند جلو بریم و تکاملمونو طی بشه بدون عجله ، خب دقت کردیم این مسیر و این رشد و پیشرفت از کجا شروع شد ؟؟؟!!!از همین توجه به نکات مثبت اطراف و تحسین و تایید اونها و کنترل ورودی ها ، چقدر زیباس و چقدر قوانین خداوند سادس .

    و نکته ی بعدی که بهم یادآور شد از استاد عزیزم این بود که باورهایی ساخته بودن که هر خواسته ای رو میخواستن و اراده میکردن هر چه قدر بزرگ چون ترمزی نداشتن به راحتی بهش می‌رسیدن ،و یاد آور شد این فایل واسه اینکه با خودم تکرار کنم که استاد هم فقط خواسته ی اینو داشت که تاثیر بزارن تو زندگی مردم و توحید رو گسترش بده و الان بزرگترین استاد آموزش در حوزه ی موفقیت و توحیده و تخصصی نداشت ، مدرک روانشناسی نداشت ، هیچ عقبه ی درخشانی نداشت ، هیچ زندگی مساعدی تا قبل از آشنایی با قوانین نداشت،اما چون با تمام وجودش حواست و توحید رو باور کرد و میدونست و باور کرده بود که خداوند جهان رو مسخر ما کرده و ماییم که با افکارمون و باورهامون داریم رقم می‌زنیم اتفاقاتو .

    الهی صد هزار مرتبه شکرت بابت عمل به تعهد امروزم .

    تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم .

    و بودن در احساس خوب و آرامش و ماندن در این احساس شهامت و شجاعتی میخواهد و تعهدی غیر قابل مذاکره و جهادی اکبر برای کنترل ورودی ها تا حریف نجواهای ذهن شویم تا آنقدر با ادامه این روند یعنی روند تایید و تحسین زیبایی ها عزت نفسمونو بسازیم که به این راحتی ها تسلیم نجواها در شرایط مختلف نشویم .

    در پناه حق .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    حسن گفته:
    مدت عضویت: 1003 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به شما استاد عزیزم و خانوم شایسته ، سلام به همه دوستان سایت

    روز شمار تحول زندگی من روز شصت و یکم

    واقعا تحسین می‌کنم این همه شور و اشتیاق شما رو واحساس سپاسگزاری که در شما بود و هست ، از خدای مهربان می‌خوام این شور و اشتیاق واحساس سپاسگزاری ودروجود من و همه دوستان سایت قرار بده ، خدایا شکرت که در این فرکانس الهی هستم و این فایل ها رو می‌شنوم ، خدایا شکرت برای استاد عباس منش که این آموزه‌ها را در اختیار ما میذارن ، خدایا شکرت برای این سایت الهی و بهشتی و توحیدی ، خدایا شکرت برای نعمت اینترنت ، خدایا شکرت برای نعمت گوشی هوشمندی که دارم ، خدایا شکرت برای سلامتی خودم و خانواده ام و استاد وتمام دوستان سایت

    خدایا شکرت بابت همه چیز خدایا بی نهایت سپاسگزارم

    ممنون و متشکرم و سپاسگزارم از فایل های ارزشمندتون

    در پناه الله یکتا خوشبخت و سعادتمند و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 787 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    رد پای روز 29 تیر رو با عشق مینویسم به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    بگو باش ،موجود میشه

    فاصله بین این دو

    ایمان به ربّ هست

    بدون اینکه بدونی چی قراره بشه قدمتو برداری

    اینکه درخواستتو بکنی و با وجود اینکه هیچ پولی نداری و نمیدونی چجوری جور میشه ، باز هم درخواستتو بکن و بگو که من اینو میخوام اگر در این خواسته ات ایمان قلبی بود ،حتی به اندازه دانه خردل ، بهت داده میشه

    نگران چیزی نباش تو فقط بخواه ، باقی چگونگی با خدا

    درسته باید باورام قوی بشن و دائم تکرار کنم و الگو ها رو پیدا کنم و به یاد بیارم و سعی و تلاشمو بکنم

    من دیروز تو رد پای روز 28 تیر که در فایل چگونه ذهنمان ما را فریب میدهد و هدایت شدم تا اونجا بنویسم ، تو فایل جدیدی که تو سایت گذاشته شده بود ، نوشتم که خدایا من میخوام دو تا دوره نقاشی با خودکار و مداد رنگی و طراحی ثبتنام کنم

    فقط پول یکیشو دارم و باید اول ماه شهریه کلاس رنگ روغنمو بدم

    و دو دل بودم که ثبتنام کنم یا نه

    ولی درخواستمو کردم و گفتم تو این دو روز که مهلت ثبتنام هست پولشو جور کن خدا

    از دیروز تا الان بارها تصمیمم عوض شد و دیگه گفتم نه نمیخرم دوره هارو

    نباید از کسی قرض بگیرم ، بعدا وقتی پول داشتم میخرم

    و بعد پی بردم که دارم عجله میکنم و نباید دوره ها رو بخرم

    و زیاد اصراری به گرفتن دوره با زور نداشتم و تصمیمم عوض شد یه جورایی رهاش کردم

    در صورتی که من درخواست کرده بودم که گفتم خدا دو روره پولشو به حسابم بفرست

    درسته نوشتم که من میخوام و از خدا در خواست کردم ولی تو دلم این بود که اگه بشه که خیلی خوب میشه و اگرم نشد که وقتی مدارم تغییر کرد و پول به حسابم اومد دوره نقاشی رو میخرم

    ولی کاملا متفاوت شد همه چیز

    من وقتی شب رد پامو نوشتم و خیلی عجیب بود ، اصلا خوابم نمیومد

    گفتم خدا من قدم برمیدارم میشینم پای کار رنگ روغنم ، باقی کاراش با تو

    که موقع رنگ کردنم به همین فایل جدید گوش میدادم

    و انقدر مشغول نقاشی و گوش دادن به فایل بودم که یهویی دیدم ساعت 7 صبح هست

    و بلند شدم و جمع کردم وسایلامو ،خوابیدم و 9 بیدار شدم

    و تا بعد از ظهر کارامو انجام دادم مادرم گفت میخواد بره برای فروش وسایلایی که از بازار گرفته و از من تمام نقاشیای آینه دستی و زیر لیوانی رو گرفته بود رو ببره بفروشه

    وقتی رفت گفت شماره کارتتو بده بگم هرکس خواست بخره واریز کنه ، وقتی رفت میخواستم منم برم ولی نرفتم ، یاد درخواستم افتادم و گفتم من دیگه از خدا کار نقاشی دیواری خواستم و دارم تلاش میکنم

    و بهش گفتم دیگه نمیرم برای دستفروشی

    وقتی من رفتم تا کار کنم دیدم هی واریزی میومد تا شب 220 واریزی اومد و چون دیشب نخوابیده بودم خوابم میومد یهویی دیدم گوشیم زنگ زد

    دیدم روحانی مسجد بود و گفت عکس درای مسجد رو فرستادم که رنگاشو بگین و بعد بیاین رنگ بزنین درای مسجدو

    و بعد که عکسارو فرستاد ، گفت مسجد کلی در و پنجره داره اونارم باید زحمتشو بکشید

    خیلی خوشحال بودم و البته داشتم همه اش به هدایت خدا فکر میکردم ، میگفتم خودت گفتی بیام به مسجد بگم رنگ دراشو ، خودتم همه چی رو درست میچینی کنار هم ، من دیگه آروم میشینم و تماشا میکنم که قدم بعدیمو بهم بگی

    بعد نشستم در مسجد رو طراحی کردم و با مداد رنگی رنگ کردم تا با توجه به رنگ کاشیای دورش ، خوب دیده بشه و جلوه بده

    اولش نمیدونستم چه رنگی باشه گفتم خدایا تو بگو همین که رفتم نقش و نگار کاشیارو ببینم نقش یه کاشی توجهمو جلب کرد و این شد که اونو انتخاب کردم و خدا با جلب کردن توجهم بهم کمک کرد تو انتخاب

    و کشیدم و فرستادم تا بهم خبر بدن

    وقتی داشتم فکر میکردم، به خودم گفتم ببین طیبه تو از خدا نقاشی دیواری خواستی و اولین کارت رو درست چند قدم کنار خونتون بهت داد انقدر نزدیک و راحت

    (توی پارانتز یه چیزی اضافه کنم که

    من هر بار وقتی میام درمورد اهامایی که میشه بنویسم مثلا همین که یهویی به دلم انداخت برم به مسجد تا بگم میتونم رنگ کنم ، و اومدم تا اینجا بنویسم و رد پامو بذارم و یا به خانوادا ام میخواستم بگم

    هی نجواهایی میومد که میگفت

    که حتی الانم که دارم مینویسم هی میگه ولی سعی میکنم توجهی نکنم

    و به یاد بیارم که خدا به دلم انداخت تا باقی کاراشو خودش برام انجام بده ، پس باید آروم باشم و صبر کنم ببینم چیکار میکنه

    نجوای ذهنم هی میگفت که

    نگو به کسی به مادر و برادرت یا فامیل یا استادت ،به هیچ کس نگو ،یه وقت نمیخوان کار کنی بعدش بد میشه برات

    اینا همه باورای محدودیه که متوجهش شدم و نجوای ذهنم برای ترسوندن من که بترسم و فرکانس ترس رو بفرستم سمت این هدایتی که خدا برام فرستاده

    البته که خدا گفته کلام خدارو بالا میبره و نجوای شیطان رو پست میکنه و کمکم کرد تا به یاد بیارم آنچه که باید به یاد بیارم تا آرامش بده بهم و به نجواهای ذهنم گوش ندم

    هی به خودم تکرار کردم که ببین ذهن هرچی میخوای بگی دیگه اولا اینکه من هیچ پارویی ندارم ،حتی قایقی هم ندارم که بخوای با حرفات منو به تقلا و نگرانی و برهم زدن آرامشم سوق بدی

    یادت باشه تو دیگه هیچی دست من نداری

    من رهاشون کردم و دادم به خدا تا خودش تو دریای نورش منو هرجا خواست ببره

    بعد متوجه شدم که یه باور محدود دیگه هم دارمو این بود که وقتی داشتم میگفتم به کسی که میخوام درای مسجدو رنگ کنم هی نگران بودم که نکنه یهویی نظرشون عوض بشه و نخوان رنگ کنم ،

    بعد دوباره گفتم نه طیبه اینجوری نیست ،قشنگ هدایتا رو مرور کن خدا وقتی گفته باقی کاراشم انجام میده ،قرار شده تو فقط نظاره گر باشی

    و با این حرفا برای خودم و ذهنم سعی کردم کنترل کنم خودمو )

    خب حالا ادامه جریان

    حتی وقتی رفتم بگم، گفتن ،اتفاقا میخواستیم رنگ رو شروع کنیم

    چقدر زمان بندی دقیق و به موقع

    درست در زمان مناسب و در مکان مناسب خدا منو فرستاد تا بگم و قبول کنن

    که در اصل همه کار خودش هست و قبول سفارشم کار خودشه

    شب وقتی مادرم اومد گفت طیبه از کیفم پولارو بردار

    دیدم 300 هست و گفت به حسابت چقدر واریز کردن ؟ گفتم 220

    گفت از آینه دستیات و زیر لیوانیات خرید کردن

    خیلی خوشحال بود میگفت هفته بعد بازم میرم جمعه بازار طرفای تجریش

    گفتم خداروشکر که فروش خوبی داشتی و از خدا سپاسگزاری کردم

    داشتیم حرف میزدیم نمیدونم چی شد گفتم مامان بازم ازم خرید کن و بعد رفتم اصلا متوجه نشدم چرا گفتم

    بعد دیدم مادرم اومد و گفت طیبه بیا این پولارو، پرسیدم برای چی؟ گفت میخوام سفارش نقاشی بهت بدم یکم کمتر حساب کن که برای منم بمونه

    گفتم باشه و وقتی رفت یهویی یاد درخواست دیروزم افتادم که

    گفتم خدایا پول دو تا دوره هارو جور کن و دو روز مهلت داری برام بفرستی به حسابم

    جوری باهاش حرف زدم و گفتم دوروز مهلت داری و اطمینان داشتم که میفرسته

    چون وقتایی که اینجوری باهاش حرف میزدم دقیقا مهلتایی که بهش میدادم حتی زودتر از مهلت بهم عطا میکرد

    وقتی به این مدل درخواستم فکر میکنم ، میبینم که استاد عباس منش راست میگفت خدا از آدمای پر رو خوشش میاد اینکه بگی زود باش برام انجامش بده

    و نکته مهم ترش که بگی تو خدایی تو میتونی اصلا همه چی دست توعه باید برام انجامش بدی و اون ایمانی که از این درخواست عمیقا میاد و محکم حرفتو میزنی و انگار یه جوری دلت قرصه که حتما میده

    و حتی حس میکنی داریش یادمه وقتی خواستم گفتم سپاسگزارم ازت مرسی من ثبتنام کردم و حسش کردم

    قبلنا که قبل آگاهیم اینجوری درخواست میکردم بهم خیلی سریع داده میشد

    الان که آگاه شدم متوجه میشم که پر رو باید بود و ایمان داشت که بهت عطا میکنه

    و اینکه چون قبلا تجربه اش کرده بودم از مهلت دادن و همیشه بهم زودتر عطا کرده بود ،اینبارم وقتی داشتم میگفتم من نمیدونم دو روز مهلت داری من میخوام و باید بدی

    و به یاد میاوردم تمام اون روزایی که بهم عطا شده بود انگار یه باوری هم داشتم که قبلا شده پس بازم میشه

    و همینطورم شد

    همه اینا کار خداست که طبق قرآنش که گفته کافیه به اندازه دانه خردل ایمانتو نشون بدی ،بهت داده میشه

    وای یعنی هم گریم میگیره هم خنده

    نذاشت دو روز بشه ، بعد یه روز پول دو تا دوره که به حسابم اومد و دستم داد مادرم

    یکمم اضافه موند تا به شهریه رنگ روغنم بدم

    هی گفتم خدایا میبینما حواست بهم هست

    خیلی سپاسگزارم ازت

    وقتی این خواسته هام رخ داد دیگه درخواستم این شد که ادامه نوشته هامو حالا میخوام ازت

    خدا با این کارش داره بهم یاد میده که درک کنم و یادم باشه که درخواست کنم و رهاش کنم

    من قصدی نداشتم دوره هارو خرید کنم و منصرف شده بودم، و رهاش کردم ، با این کار مادرم یه لحظه حس کردم باید بگیرم و شروع کنم تمریناتم رو و مهم ترین چیز اینه که تمرین کنم

    یه لحظه کنجکاو شدم گفتم برم از مامانم بپرسم که چی شد اومدی بهم سفارش بدی

    که حس کردم گفته شد چرا میخوای بپرسی ،تو که جواب رو میدونی ،من بودم به دلش انداختم و بیاد بهت بگه براش نقاشی بکشی

    گفتم آره میدونم میخوام بازم بپرسم

    وقتی پرسیدم مادرم گفت نمیدونم یهویی گفتم بیام و ازت خرید کنم و به جای اینکه از بیرون کار بخرم ،از دخترم بخرم و بفروشم

    میدونم که همه اینا کار خداست و ازش بی نهایت سپاسگزارم

    بعد شب وقتی از خدا درخواست کردم فایلی که برای من نیاز هست رو بگه تا گوش بدم فایل قدم های عملی برای کنترل ورودی های ذهن رو نشونه داد و گوش دادم

    با یه فایل درمورد گذشتن از همه چیز و منافع خودم رو زیر پا گذاشتنم در برابر خدا که از الهی قمشه ای بود و موضوعش

    هر جا هستی همونجا کربلاست

    و مفهوم کربلا رو میگفت که در اصل برای ما درسیه که باید عمل کنیم

    هر روز و هر لحظه تصمیم بگیریم که خودمونو و منافعمونو زیر پا بذاریم و شهید کنیم خودمونو یا خدا رو

    و انتخاب با خودمونه

    میگفت که کربلا میخواد یاد بده که

    مثلا

    مهربان باشی یا در مقابل ظلم تو هم ظلم کنی

    توجه کنی به ناخوبی یا خوبی و….

    خیلی حس خوبی دارم از اینکه خدا داره قشنگ با چیدمان خاص خودش هدایتم میکنه

    بی نهایت ازش سپاسگزارم

    درسته یه وقتایی نجوای ذهنم میگه تو که هیچ پیشر4تی نداشتی تو این یکسال و پولی که درآمد ثابت بشه برای ماهت کسب نکردی ،برای چی ادامه میدی

    اینو بارها و بارها خواسته بگه تا منو از مسیر دور کنه

    ولی همه چیز که پول نیست درسته باید باورامو تصحیح کنم و قوی کنم و هر روز الگوهایی رو به خودم معرفی کنم تا اینکه باورام درمورد ثروت قوی بشن و مهم ترین چیز که اصل هست درمورد همه چیز

    ایمان به ربّ

    که وقتی من ایمانم رو در عمل بهش نشون بدم و چشم بگوی خوبی باشم ، صد در صد همه چی به وقتش میاد طبق گفته استاد

    کافیه که من شروع کنم

    مثلا امروز یه قدم کوچیک برای مهربونی ، لبخند زدن و خوشرو بودن ، به یاد بودن خدا

    تلاش برای صحبت کردن درباره خوبی دیگران و توجه به زیبایی ها و خیلی چیزای دیگه که باید انجام بدم

    اگر انجام بدم خدا هم کار خودشو خوب بلده چیکار کنه

    و بی نهایت سپاسگزارم ازش بابت تمام مهربونیا و زیبایی هاش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    وهاب زارعی گفته:
    مدت عضویت: 2487 روز

    به نام خدای بخشنده و مهربان

    سلام به استاد ، خانم شایسته عزیز و دوستان هم مدارم

    شروع سفر شگفت انگیز تحول زندگی من – فصل سوم

    ردپایی در روز اول سفر و یک جورایی چکاپی برای خودم

    خدایا شکرت برای شروع دوباره ی این سفر فوق العاده که قدرت خلق ما را در دنیای ذهنمان یادآوری می کند و این توانایی که همینطور که این احساس خوب را می سازیم لاجرم به ساخت دنیایی می شود همانطور که خودمان می خواهیم.

    همیشه جلسات اول سفرنامه کتابی می نویسم اما بعدش یخم آب میشه و خودمونی تر میشه (:

    همیشه توسفرهای قبلی احتمالن به خاطر کمالگرایی که دارم اصلاحش میکنم با تمرین و بهبود هر روز وادارم میکرد که در مورد موضوع فایل بنویسم که البته چون کار خوبیه دوباره به ذهنم اجازه میدم این کار رو بکنه.

    به شخصه که از کنترل ورودیها جز خیر ندیدم از جدایی از تلویزیون ، شبکه های اجتماعی حتی کتابهای دیگر و البته کمی هم تکامل طی نکردم و یکدفعه به مرحله آخر رفتم و ضربه هاش رو خوردم اما چون توجهم رو سعی دارم به نکات مثبت بزارم نمیگمشون.

    مهمترین خیرش نزدیکی بیشتر من به خدا بوده چون باورم اینه که خدا که همیشه و همه جا هست ما فقط باید با عوض کردن دیدمون بهش نزدیک بشیم و اون حتی الان هم هز چی ذهنمون میخاد رو انجام میده و مارو هدایت میکنه به راهی که میخایم

    بعدی حذف آدمهایی اززندگیم بوده که باورشم برام سحته به راههای مختلف و متنوع ، دیگه بهتر شدن روابطم با اطرافیانم مخصوصا اونایی که میخواستم توزندگیم باشن

    از لحاظ مالی تغییر خیلی بزرگی نداشتم اما میدونم دلیلش عوض نشدن باورهامه یا اینکه احتمالن ترمزی بزرگ دارم که داره کم کم بهتر میشه چون نعمتهای زیادی داره وارد زندگیم میشه

    تمرین ستاره قطبیم هر روز انجام میشه اما به نظرم خواسته هام کوچیکن و جزیی که اونم به خاطر باورهامه ، هر روز روی قدمها کار میکنم ، روی دوره ثروت لیزری و تکاملی کار میکنم

    دوره سلامتی که همه زندگیم شده چون بزرگترین هدفی هست که بهش رسیدم سلامتی دوباره (البته هنوز کامل نشده) و همه تمریناش رو انجام میدم و هر روز یه مقداریاز فیلمهاش رو مرور میکنم مخصوصا که هر روز یه نتیجه خوب ازش میگیرم و بهتر و بهتر میشم

    یه چک لیست هم دارم که هر روز یه مهارتی تمرین میکنم برای بهبود ، یه ایده رو عملی میکنم ، قرآن میخونم ، از دیگران یه درخواست میکنم ، برای کارهام برنامه ریزی میکنم و زندگیم هدفدار شده هدف سالانه تا روزانه، خواسته هام و دریم بردم بزرگتر شده و زمان تجسم خواسته هام هم زیادتر شده ، قانون رو هر روزمرور میکنم

    خیلی خیلی شکرگزار خدا شدم، فقط نکات مثبت رو میبینم و از هر چیزی حتی کوچیک خوشحال میشم و تجربه های جدید داشتم و از همه مهمتر لذت بردن از زندگی به من اضافه شده کاری که سختترین کار و حسرتم بود.

    خدایاشکرت برای شروع دوباره این سفر

    خدایا شکرت برای قانونمندی این جهان

    خدایاشکرت بررای آسانی این قانون

    خدایا شکرت برای این همه قدرتت

    خدایا شکرت برای وجود استاد ، خانم شایسته و همه دوستانم در این سایت و همه دستانت در زندگیم .

    خدایا شکرت برای …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    Nafis گفته:
    مدت عضویت: 1157 روز

    بسم‌ الله الرحمن الرحیم

    به ناخدای لطیف

    «اللَّهُ لَطیفٌ بِعِبادِهِ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ وَ هُوَ الْقَوِیُّ الْعَزیزُ»

    شوری، 19

    «خدا نسبت به بندگانش بسیار مهربان و نیکوکار است، هر که را بخواهد روزى مى‏ بخشد و او نیرومند و تواناى شکست ‏ناپذیر است».

    کنترل ذهن یعنی کنترل زندگی

    همه ما می دانیم خودمون هستیم که آگاهانه یا نا آگاهانه با کانون توجهمون با تمرکزمون روی موضوعات مختلف با توجه به افکارمون داریم یکسری فرکانس به جهان هستی می فرستیم و جهان مثل آینه این فرکانس ها را به خودمون برمی گرداند.

    حالا وقتش است که فرکانس هام را قانونمند و آگاهانه کنم. و به این قانون متعهد باشم. هر چیزی را نبینم هر چیزی نشنوم هر جایی نروم.

    بیام بمباران کنم ذهنم را با باورهای خوب و درست، به زیبایی ها توجه کنم . پیشرفت ها ، موفقیت ها و دستاوردهای بقیه تحسین کنم ، با احساس خوب نه فقط ظاهری . جوری که انگار عزیز خودم اون موفقیت را بدست آورده.

    بیام با خدا بیشتر مراوده کنم حالا یا با نوشتن یا فقط کلامی یا با خوندن قرآن. درد دل نکنم ! بیام از کارهایی که تاحالا تو زندگیم کرده بگم، از نعمت هایی که برام فراهم کرده بگم ، از ظرافتی که تو آفرینش من بکار برده بگم ، از توانایی هایی که بهم داده و بکار گرفتم بگم از سلامتی و خوشبختی خودم و دوستانم و خانواده ام بگم.

    بیام به زیبایی هایی که خدا آفریده توجه کنم.

    همین احساس خوب را نگه دارم ادامه بدهم تا بتونم اتفاقات خوب کوچک ببینم و تایید کنم،به خاطرشون سپاسگزار باشم، همون را تحسین کنم. هی نگم اون خواسته بزرگه هنوز نیست، نشد.من این قدر پول می خواهم! من فلان چیز ها را می خواهم پس کی می رسم! پس کوش !

    عوض این هم عجله بیام آرام باشم ،از خود زندگی لذت ببرم به خودم بگم :ببین جواب داد ببین کار کرد ، پس واقعا افکارم دارد اتفاقات را بوجود می آورد همینجور آرام آرام ولی با قدرت و تعهد ادامه بدهم.

    ایمانم را حفظ کنم به موقع به بقیه خواسته های بزرگ هم می‌رسم.

    وقتی رو بقیه مسائل باورهام قوی بشود طوریکه ایمان بیاورم اگر احساسم بد بشود (با هر دلیل به ظاهر موجهی ) دارم آینده ام را میسوزونم، آن وقت با ایمان قویتری کار می کنم روی کنترل ذهن و مبحث ثروت که باورهای اشتباه ریشه دار بیشتری همه توش داریم.

    به بقیه کار نداشته باشم ، عجله نکنم، مقایسه نکنم همه را از خدا بدانم، همه مخلوقات را قطره های جدا شده از پیکره واحد الهی بدونم . برای خودم یاد بگیرم.

    خدایا به بهترین افکار و بهترین حال هدایتمون کن

    خدایا ما را لبریز از عشق و ایمان و الطاف بی کرانت کن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    هلن گفته:
    مدت عضویت: 4093 روز

    سلام به عزیزانم

    ۶۱ امین روز سفرم.

    استاد چن روزی بعد از اتمام فصل دو سفرنامه ام منم کاملا هدایتی وعجیب به یه سفر هدایت شدم که با عزیزدلم رفتیم وخیلی خوش گذشت و نتایج اون سفر پربار رو دارم همین الان تو زندگی میبینم وباورای قشنگی که از اون سفر ساختم تو ذهنم.

    هزینه سفر رو هم یه عزیزی با جون ودل پرداخت و کلی خوشحال شدم وکلی خاطره خوب وعکسهای زیبا از خودمون به یادگار گزاشتیم.

    سفری که خدا برام برنامه ریزی کرد و اگه در مسیر درست نبودم هیچوقت شکل نمیگرفت.

    وامروز هم ۶۱ امین روز رو شروع کردم ومیدانم هزاران اتفاق ناب قراره برام بیفته.

    الن هم دارم به شدت رو خودم کار میکنم وتمرین و……

    ونتایج ریز ودرشتی هم گرفتم ولی میخام‌بازم بهتر بشم و به همه انچه که دوست دارم برسم.

    به تک تک انچه که تو دفترم نوشتم.

    برای کنترل ذهنم راه نوشتن واقعا معجزه میکنه.

    پیاده روی وحرف زدن با خدا عالیه که باید بیشتر وقت بزارم.

    تو طبیعت رفتن محشره.

    خدا داره پازلهای زندگیم رو زیبا میچینه ومن به معجزات الهی عادت دارم وخدایا شکرت که هر روز معجزاتت در زندگیم رخ میده.

    دیشب اینقدر یکی دوستان رو تحسین کردم و شکر گزاری کردم به خاطر موفقیتی که به اون رسیده بود که نصف شب هم که از خواب بیدار شدم داشتم ناخوداگاه اون رو تحسین میکردم وخدارو شکر میکردم وگفتم خدایا شکرت که زندگیم رو در مدار درست قرار

    دادی وکمک کن حرکتم هم سریعتر بشه با تغییر باورام ورشد تکاملی ام.

    مثل اون موقع که خانم شایسته در کمترین زمان تونستن اون اسکوتر رو یاد بگیرن وبر ترسشون غلبه کنن.

    منم در زمان کم بتونم تکاملم رو طی کنم.

    هر روز بهتر از دیروز….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    سعیده اکبری فرد گفته:
    مدت عضویت: 1894 روز

    به نام خداوند مهربان

    برگ ۶۱ سفرنامه خودشناسی

    امروز بعد از مدتها رفتم بازار و تلاش کردم تا از ناخواسته ها اعراز کنم و توجه کنم به زیبایی ها و نکات مثبت مثلا وقتی صاحب سوپر مارکتی داشت از قشر ضعیف جامعه صحبت میکرد توجهمو بردم سمت اجناس با کیفیت و فراوان مغازه و فراوانی جهان را شکر کردم و یا وقتی توی تاکسی بچه مسافر صندلی عقب به شدت جیغ و داد و گریه میکرد رفتم دم گوش دخترم و ازش به خاطر اینکه اینقدر دختر خوب و فوق العاده ای تشکر کردم و یا وقتی چند تا جوان در نزدیکیم با حرف های رکیک با هم حرف میزدن حواسمو دادم به آسمون و از خداوند تشکر کردم به خاطر هوای پاک و آسمون قشنگ .

    الان که دارم اینارو مینوسیم حالم عالیه عالی

    استاد جان ممنونم شما به من یاد دادن که به زیبایی ها توجه کنم و از چیزهای که نمیخوام روی برگردانم و حتی لحظه ای هم واسش غصه نخورم و یا حتی نگنم خدایا من اینو نمیخوام و اصلا نزارم توجهم حتی یک لحظه به سمتش بره.

    چقد داستان این فرکانس و توجه عالیه و قشنگیش به اینه که میشه کنترلش کرد.دیشب یه لحظه یاد یه بخشی از کتاب فلورانس اسکاول شین( چهار اثر) افتادم وای خدایا شکرت که اینقد قشنگ داری قانون را یادم میدی شکرت خدای مهربونم امروز آپ فیدبو که مربوط به کتاب های صوتی یه کد تخفیف ۱۰۰ درصد بهم داد منم وقتی رفتم کتاب های پیشنهادیش رو ببینم دیدم کتاب چهاراثر هم جز اونها است و خریدمش و اون لحظه گفتم ببین چقد خدا قشنگ چیده همه رو چی.میگه ببینم تو ذهن تو چی میگذره ، توجهتو به چیا میدی ، دنبال چیا هستی … عاشقتم خدا جون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      محمد گفته:
      مدت عضویت: 2194 روز

      سلام دوست عزیز ممنون از کامنت زیبای شما . امروز من هم حس خوبی داشتم و دفتر شکر گزاریم رو با آهنگ زیبای ملکا پر می کردم و هدایت شدم به خوندن کامنتهای سایت و رسیدم به کامنت شما و وقتی از تجربه تون در مورد دریافت کتاب 4 اثر نوشتید یه حسی بهم گفت که الان برم سراغ کتابراه و جالب این بود که دیدم یکی از کتابهای جول استین به نام قدرت فیض با تخفیف 100 درصد

      و به صورت رایگان ارائه شده و با خوشحالی و شکر گزاری دریافتش کردم . خیلی تجربه عالی و فوری بود به خاطر اینکه سعی کردم امروز از صبح حالم رو خوب نگه دارم و از کامنتهای شما و دوستان بیشتر انرژی گرفتم.

      خدایا شکرت که ما رو به این مسیر زیبا و عاشقانه هدایت کردی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    حسین کریمی گفته:
    مدت عضویت: 787 روز

    دوستان اگه ذهنتونو کنترل می کنید و بعد یکم احساس خوب مدتی بعد دوباره احساس بد سراغتون اومد اینقدر سریع نا امید نشید و فکر نکنید که کنترل کردن ذهن جواب نداده ‌. زمان می‌بره که باور هاتون اصلاح بشن. چون یه مدت کوتاه رو خودتون کار کردید دلیل نمیشه که همین کافی بوده باشه و دیگه تا ابد افکار و احساس بد سراغتون نیاد. باید به طور مداوم رو باور هاتون کار کنید. باور ها قرار نیست یک شبه عوض بشن. پس صبر داشته باشین. این تجربه خود منه. هر وقت شروع میکردم که تغییر کنم اولش خوشحال بودم و وقتی افکار بد میومد سراغم سریع نا امید میشدم و مسیر رو رها میکردم و دوباره همون کار های بیهوده قبل رو شروع میکردم مثل فیلم دیدن. میخواستم اینو بگم شاید باعث بشه شما دوستان اشتباه منو تکرار نکنید. برای استاد عزیز و همه شما دوستان خوبی هارو آرزومندم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      فائزه رستگار گفته:
      مدت عضویت: 855 روز

      سلام به استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته عزیزم واقعا شاکر خداوند هستم که از طریق معلم و مشاوره تحصیلی ام جناب مهندس میلاد ذاکری آشنا شدم

      از وقتی فایل‌های استاد عباس منش عزیز رو به صورت مداوم نگاه می‌کنم زندگیم واقعاً تغییر کرده دیگه کابوس نمی‌بینم و استرسم نسبت به قبل خیلی کم شده و خدای خودم رفیق‌تر شدم و حتی احساس می‌کنم با انسان‌هایی که قبلاً مشکل داشتم مثل خواهرم الان خواهرم رو عاشقانه دوست دارم حس می‌کنم لطف خدا خیلی شامل حال من میشه نسبت به قبل احساس می‌کنم مادرم بیشتر من رو دوست داره و. همه با من مهربان تر و حتی احساس می کنم توی کارم موفق‌ترم با اینکه وقت کمتری می‌زارم از وقتی ذهن خودم رو کنترل می‌کنم دنیام قشنگ تر شده

      آقای کریمی واقعا ازتون تشکر میکنم یعنی کامنت شما یه نشونه‌ای بود امروز برای من من چند روزه با اینکه فایل‌های استادو 6 ساعت می‌بینم در روز ولی حالم مثل روزهای اول نیست و نگران شده بودم مرسی بابت این کامنت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      فائزه رستگار گفته:
      مدت عضویت: 855 روز

      سلام به استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته عزیزم واقعا شاکر خداوند هستم که از طریق معلم و مشاوره تحصیلی ام جناب مهندس میلاد ذاکری از وقتی فایل‌های استاد عباس منش عزیز رو به صورت مداوم نگاه می‌کنم زندگیم واقعاً تغییر کرده دیگه کابوس نمی‌بینم و استرسم نسبت به قبل خیلی کم شده خدای خودم رفیق‌تر شدم و حتی احساس می‌کنم با انسان‌هایی که قبلاً مشکل داشتم مثل خواهرم الان اون‌ها رو عاشقانه دوست دارم حس می‌کنم لطف خدا خیلی شامل حال من میشه نسبت به قبل احساس می‌کنم مادرم بیشتر من رو دوست داره و. همه با من مهربان تر و حتی احساس می کنم توی کارم موفق‌ترم با اینکه وقت کمتری می‌زارم از وقتی ذهن خودم رو کنترل می‌کنم دنیام قشنگ تر شده

      آقای کریمی واقعا ازتون تشکر میکنم یعنی کامنت شما یه نشونه‌ای بود امروز برای من من چند روزه با اینکه فایل‌های استادو 6 ساعت می‌بینم در روز ولی حالم مثل روزهای اول نیست و نگران شده بودم مرسی بابت این کامنت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    مریم احدی گفته:
    مدت عضویت: 1097 روز

    سلام استاد عزیزم

    فصل سوم زندگیم

    روزشمار تحول زندگی من

    عالیییییی ،هرروز بهتر از دیروز

    امروز هم یک روز پراز عشق وآرامش

    الان از دریا برگشتم امروز چیزی تووجودم میگفت برو دریا ،نزدیک خونه ما یه ساحل هست که خییلی خلوته ومن چند بار اونجا رفتم وگاهی ساحل تمیز کردم ولی تاامروز این اتفاق نیفتاده بود

    رفتم تا وسط دریا تا جایی که کل قدم زیر اب بود

    واقعاً نمیتونم این حس براتون توصیف کنم

    موج ها منو دعوت میکردن به بازی حس میکردم تو بی نهایت زندگی توسکوت محض فقط من بودم وجهان وخدا

    موجها میومد میخورد بهم وتاب میخوردم سوار موج شده بودم

    یکم بعد بازهم بیشتر وبیشتر دلم میخواست با دریا یکی بشم اصلأ یه حال عجیبی

    واقعا حس میکردم رفرش شدم برگشتم به دوران بچگی حس میکردم هیچ مشکلی توزندگیم وجود نداشته

    فقط میخندیدم وبازی میکردم وهمسرم صبورانه منتظر موند تا من هرچی دوست داشتم تو دریا بازی کنم

    این اولین بار بود تااون حد جلو رفته بودم وازدریا لذت میبردم

    خدارو شکر میکردم مدام صدبار هیچ لذتی بالاتر از اون حس که امروز تجربه کردم بالاترین نعمت بود خدایا خیییلی ممنونم ازت

    استاد ازت ممنونم بابت آگاهی هایی که تو دوره بدست آوردم ونتیجه شد همین که نعمت به طور طبیعی وارد زندگیم شده ومن شکرگذارم

    همیشه میگفتم چجوری اخه ؟

    ولی امیدتودلم بود که یه روزی نوبت من میشه

    خدایا شکرت هربار که جلو میرم اتفاقات خوب میفته ومن بااراده وایمان بیشتری ادامه میدم به زندگیم به بیشتر کار کردن روی خودم

    خدایا برای این فصل جدید ازت ممنونم میدونم تاانتها پراز اتفاقات عالیه ،

    خدایا شکرت استاد عاشقتم

    برای همه دوستان بهترینها رو ارزو میکنم

    زندگی فقط خوبیه وخوبیه وخوبی من امروز هیچ کدوم از شرایط عالی که میخامو ندارم ولی همین بسه برام ،بس که زیباست ،استاد من الان اون حسی رو دارم تجربه میکنم که شما راجبش حرف میزنی یه خونه کوچیک که اصلأ شرایط خوبی نداره

    ولی من الان پرم از انرژی مثبت واای استاد روح من نیاز داره به انرژی خداوند این حرف دل منه داری میزنی اشک تو چشام جمع شده احساس بی نیازی میکنم

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا عاشقتم ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    شبنم مقصودی گفته:
    مدت عضویت: 3336 روز

    سلام استاد عزیزم.فوق العاده عاااااااالی.مثل همیشه حرفهای شما خیلی برای من به موقع بود.یعنی بشدت نیاز به شنیدن این حرفا داشتم.مخصوصا روند تکامل.که به من امیدواری داد و باعث شد واقعا بیشتر روی شاد بودن و احساس خوب تمرکز بیشتری بکنم و بیشتر و بیشتر ورودی های ذهنم را کنترل کنم و از آنچه که اکنون دارم از خداوند واقعا سپاسگزار باشم.

    واقعا ما باید یاد بگیریم روی خودمون کار کنیم و توجه کنیم به نکات مثبت در زندگیمان هرچند که کوچک باشن

    و بپذیریم و باور کنیم که قانون برای همه چیز دقیق و سریع عمل میکند و سعی و تلاشمون رو بکنیم احساسمون رو خوب نگهداریم و ورودی های ذهنمون رو واقعا کنترل کنیم.

    خودمن تمام سعی و تلاشم این است که احساسم رو خوب نگهدارم و روی باورهام کارکنم. بعنوان مثال چندروز پیش بخاطر خوراکی خوشمزه ای که خواهرم بهم داد خدا رو از ته دل سپاسگزاری کردم و توجهم را روی همون گذاشتم و هرروز بعد آن روز یکی خوراکی خیلی خوشمزه بهم میداد تا به امروز هم همینطور.

    وشاید این داستان خیلی ساده باشه و راحت ازش بگذریم ولی واقعا اگه عمیق تر نگاه کنیم بهش متوجه میشیم که به هرچیزی چه مثبت و چه منفی و چه کوچک و چه بزرگ، همینگونه توجه و تمرکز کنیم قدرت بیشتری میگیره و باعث میشه واقعا بیشتر و بیشتر اتفاق بیفته و ابعاد گسترده تری پیدا کنه و اینکه واقعا قانون برای هر چیزی همینگونه عمل میکنه و برای موارد بزرگتر هم باید روی خودمون و باورها و ایمانمون بیشتر و بیشتر کار کنیم.

    و واقعا همین اتفاقات کوچک و بظاهر ناچیز میتونه ایمان ما رو به قانون بیشتر کنه و اگه به همه آنچه که در زندگیمون اتفاق میفته عمیق تر نگاه کنیم میبینیم که همه موارد موجب اثبات این قوانین محکم الهی میشه و همین نگاه عمیق تر باعث میشه که بفهمیم به چه مواردی توجه میکنیم و بیشتر متعهد بشیم که ورودیهای ذهنمون رو کنترل کنیم و تمرکز و توجه خودمون رو بزاریم روی آنچه که میخواهیم.

    و واقعا باورکنیم که بدون نیاز به هیچ عامل بیرونی میتونیم احساس خوبی داشته باشیم و ایمان داشته باشیم که همه چیز در دست خودمونه و خداوند هم هر لحظه حامی ماست و لطف و مهر و محبتش تمام وجودمون و تمام زندگیمون رو دربرگرفته است؛فقط کافیست خدا را باور کنیم.

    بقول سهراب سپهری که واقعا چقدر قشنگ گفته: (ایمان بیاورید به خدایی که به پیچک فرمود “نرده را زیبا کن”…) بیایید ما هم واقعا مثل سهراب سپهری اینقدر زیبا به خدا و زندگی نگاه کنیم و واقعا روی ایمانمون کار کنیم و میبینیم که بدون نیاز به عامل بیرونی، چطوری حالمون بهتر و بهتر میشه و تمام آنچه که میخواهیم در زندگیمون بدست میاوریم.

    و در پایان باز هم بسیاااار سپاسگزارم بابت تمام صحبتهای ارزشمند و دلنشین شما و از خدای مهربونم بابت اینکه منو با شما استاد عزیزم آشنا کرد خیلی خیلی سپاسگزارم. هرکجا هستید هرلحظه شادتر و شادتر و شادتر باشید در پناه الله یکتا.با آرزوی سربلندی و سعادت برای همه اعضای دوست داشتنی سایت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: