قدم هایی عملی برای کنترل ورودی های ذهن - صفحه 22

884 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آرزو دختر خدا گفته:
    مدت عضویت: 1882 روز

    سلام استادجان / سلام داداشم / سلام پدرم/ سلام عزیزدلم /سلام دست خدا

    روزت بخیر و شادی

    اول از همه اینو بگم که وقتی ازشخصیت پدرتون میگین من خیلی میخندم خیلی باحاله و البته لج درآر

    زنده باشن و همیشه سالم و سلامت

    استاد من الان تو فرکانسی ام که همه انچه رو که میگین انجام میدادین رو انجام میدم مثلا:

    بمباران باورهای خوب از طریق گوش دادن به سخنان شما و خوندن کامنت ها یعنی شبانه روز من که میگذره من تو این سایت میچرخم/ تو ماشین فایلهای دانلودی و 12 قدم رو توخونه با تلوزیون میبینم .

    ی همزاد پنداری عجیبی با شما میکنم / هر جمله که میگین لبخند میزنم و میگم منم دارم این کارو میکنم / کامنت دوستان کمک میکنه باورهای اشتباه خودم رو راحت بدون زحمت پیدا کنم و با چند بار تکرار حلش کنم / حالا نمیدونم واقعا حل شده یا من فکر میکنم حل شده؟ اخه اینقدر راحت میپذیرم که نگو

    اصلا ذهن من مقاومت نداره /سریع میگه ععهه راست میگه ها و زودی قبول میکنم . در حدی که بعضی وقتا بخودم شک میکنم که نکنه اشتباه دارم میرم . ولی نه درسته / از کجا میگم درسته؟ از اونجایی که احساسم خوبه و آرامش دارم.

    استاد من عسلویه کارمیکنم توی پالایشگاه هستم . همه اینجا مینالن که ته دنیاست و … ولی استاد من اینقدر حالم خوبه که فکر میکنم ایتجا بهشته / استاد ی غروبهایی داره که نگو

    استاد غروبهای بندرعباس رو یادتونه ؟ غروب بندرعباس در مقابل اینجا هیچه . ی رنگ عجیب کهربایی داره که نگو . ی ترکیب رنگی میسازه که میگی خدا جون تو اینحا تلالو کردی؟ همه رنگی هست نمیدونی چه رنگیه؟ ….

    استاد من این کارها رو از شما یادگرفتما

    نگاه به اسمون میکنم یهو لیخند میزنم

    دریا رو نگاه میکنم یهو از شدت لطافت اشک از چشمم میاد

    کلا من توفضام / رو ابرهام / 24 ساعته زبانم داره میچرخه با خدا مکالمه میکنیم مثل دوتا دوست

    از ارزوهام میگم . از خواسته ها / با هم تجسم و خیالپردازی میکنم / و الن تو مرحله ایی هستم که عجیب ارامش دارم / استاد یادتونه میگفتین بوی پول میشندیدم . من این فایل شما رو نشنیده بودم که بگم بهم تلقین شده. چند روز عجیب بوی خواسته ام رو میشندیدم در حدی که سرازپا نمیشناختم . قلبم تند تند میزد از هیجان . میگفتم خدا چه خبره؟ چرا اینطوری شدم ؟ خدا داره بوش میاد … بعد چند روز شنیدم که وقتی اتفاقات مالی براتون افتاد گفتین قبلش بوش رو شنیده بودین .

    منم وقتی بهش رسیدم میام و براتون میگم که بهش رسیدم اونم با این کیفیت و این شرایط.

    استاد من با خودم عهد کردم از خدا کامل میخام . من بندگی میکنم . شرک رو بوسیدم گذاشتم کنار . من استقامت میکنم و کامل میخام . بنظر من رضایت دادن به شرایط و مواردی که کاملا مطابق با خواسته ما نیست خودش شرکه . یعنی در افرینش خدا نقص دیدیم که به ی موردی که کامل با خواسته ما تطابق نداره رضایت میدیم .

    ی بار تو زندگیم میخام از خجالت خودم دربیام . میخام متعهدانه عمل کنم . موبه مو . قدم به قدم . جا پای شما میذارم . به کمک شما صدای خدا رو میشنوم و هر ندایی که از قلبم اومد رو گوش میدم و چشم میگم و نمیترسم . تهش هرچی باشه میرم و میرم و میدونم ته این راه روشناییه و نوره .

    سالها راه خودم رو رفتم و به قهر چاه رسیدم . اما از اینجا به بعد میخام ی یا علی بگم و بلند شم و مطمینم موفق میشم .

    همین الانم موفق شدما این ارامش گویای موفقیت منه . اینجا تو عسلویه از چشم دیگران ته دنیا, اما من احساس میکنم ی تیکه از بهشته و من دارم با عشق و لذت تنها بدون حتی یک دوست زندگی میکنم ولی پرم , خلا ندارم . خیلی ارزوها دارما . اما نیازمند نیستم . نیاز به کسی / رابطه خاص / وسیله خاصی / امکانات خاصی ندارم برای خوشحال و خوشبخت بودن .

    اینها بوقتش میاد

    استاد شما گفتید شما باید بوسیله افکارت احساس خوشبختی کنی نه با وسایل و شرایط خاص .

    من بوسیله افکارم و توکل برخدا و دوری از شرک و امیدواری در خودم احساس خوشبختی بوجود میارم از لحاظ روحی کانکت شدم تا بوقتش وقتی تکاملم رو طی کردم از لحاظ فیزیکی و جسمی هم در اون شرایط قرار بگیرم .

    در پناه خدا همگی موفق و پیروز باشیم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      میلاد امیرپور گفته:
      مدت عضویت: 1768 روز

      آرزو دهدار عزیز

      بششششدت با حرفهات ارتباط برقرار کردم و لذت بردم. بوی معنویت و خالص شدنت رو به وضوح میشه تشخیص داد.

      فقط خواستم بگم دمت گرم که با بودنت من این پیامت رو خوندم و مطمعن تر از مسیری که توش هستم.

      “خداوند همه چیز میشود، همه کس را ”

      پایدار بمونی🌷💪🏾🙏🧡

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        آرزو دختر خدا گفته:
        مدت عضویت: 1882 روز

        سلام اقا میلاد عزیز

        خدا رو شکر که کامنت من حس خوب بشما داد ..

        این مسیر ارامش محضه ..

        ترس ها میرن …

        خوشحالم که اقایون هم تو راه توحیدی شدن هستن

        منم بهتون بخاطر بودن در این فضا تبریک میگم …

        ارزو بهترین ها رو برای همه اعضای خانواده عباس منشیم دارم 🙏🙏🙏

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    زهرا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2334 روز

    به نام الله یکتا

    به نام خدایی که دوستش دارم و دوستم دارد

    سلام عزیزان

    خداوند رو شاکرم که فصل سوم از روز شمار تحول زندگی من آغاز شد و تشکر میکنم از باعث و بانی این قضیه که بدون شک، مریم شایسته نازنین هستن که جهادی اکبر راه انداختن برای اینکه این سایت همیشه به روز، همیشه با بهترین مباحث آگاهی بخش در اختیار کاربران باشه و خداوند رو بیشتر شاکرم که من هم لیاقت اون رو دارم که در این مسیر سبز آگاهی و در این خوان گسترده الهی، بتونم سهمی داشته باشم بسته به اون مقداری که ظرف وجود منه که میتونه خیلی خیلی زیاد باشه. همش به خودم بستگی داره

    قدم های عملی برای تغییر ورودی های ذهن..

    هر موقع اسم فایل ها رو نگاه میکنم، نام اون فایل باهام حرف میزنه. یعنی اینقدر این اسم ها با دقت و تمرکز و هدایتی انتخاب شدن که دقیقا به من میفهمونن که اصل مطالب توی این فایل چیه و من خودم رو آماده دریافت هاش میکنم… خدایا سپاسگذارتم که همه فایلا در راستای شناخت و درک اصل هستن اینکه من بفمم اصل چیه و دیگه تمرکزم روی اون باشه و چیزایی که من رو منحرف میکنن ( همون فرعیات) رو هم اینجوری میشناسم و همین درک و تشخیص، به من کمک میکنه تا درس هایی که لازم هست برای رشد و بهبود رو بگیرم.

    خدایا شکرت با هدایت ها و برنامه های بی نقص تو و دستان توانمندت استاد عزیزم سید حسین بزرگوار و مریم شایسته به حق شایسته، من خیلی خیلی از لحاظ کنترل ورودی ها بهبود پیدا کردم. یعنی اگه بخوام نگاه کنم به سال گذشتم تا حالا و مخصوصا از زمانیکه سریال زندگی در بهشت شروع شده، باید بگم این تغغییره واقعا برای خودم محسوسه. من برام اهمیتی نداره که بقیه در مورد من، تغییراتم و کلا خودم نظرشون چیه اما خودم دارم میبینم چه تغییراتی کردم که واقعا بیشترشون به دلیل همین کنترل وروری هاست که باعث نظم بخشیدن به ذهن و در نتیجه نتایجی در راستای اون ورودی ها میشه. هر چه بیشتر این فرآیند کار بشه روش هر چه بیشتر هم تایم بذاریم و هم عملی در زندگی اجرا کنیم به همون مقدار ، نتایج واضح تر میشن.

    ماها مانند دستگاه فرستنده فرکانس به دنیا هستیم که این فرکانس های ما، حاصل تفکرات غالب ما هستن. این تفکرات غالب چین؟؟

    همه مواردی که ما بهشون توجه میکنیم و باعث برانگیختن یه حس خاص در وجود ما میشن، اینا میشن افکار غالب یا همون باورها.

    یه مورد خیلی مهم این هست که لون توجه خیلی مهمه چون اون توجه، نوع احساس من رو به موارد متفاوت نشون میده و باعث قوت گرفتن از همون موردی که بهش توجه کردم میشه و وقتی هی این کار ادامه پیدا کنه ، من با اون احساسی که دارم و دارم به دنیا و کائنات اون حس رو ارسال میکنم( که میشه همون فرکانس های ارسالی من) من نتایجی در راستای همون احساسات ارسالیم دریافت میکنم چرا؟؟

    چون دنیا و این جهان مادی با نظم و قانون خاصی آفریده شده . قانونی که بی شک همیشه یکی بوده و تغییری در اون مشاهده نشده و نمیشود

    این ثبات قانون، این اجرا شدنش در همه شرایط به من خیلی ایمان میده که منم مانند هر انسان موفق دیگه که میتونه الگوی من باشه، اگه به قوانین عمل کنم نتایجی از همون دست میگیرم. آخه وقتی من فرستنده فرکانس هستم، طبق همون قانون، جهان هم پاسخوی اون فرکانس هست که همیشه ورودی یه سیسم با خروجیش تطابق داره و مثلا برای ساختن یه میز صندلی چوبی اگه از پلاستیک استفاده کنیم که دیگه نمیشه چوبی، میشه پلاستیکی آخه مواد اولیه من ، پلاستیکیه و یا خیلی مثالای دیگه که همشون تائید میکنن که ورودی ، تعیید کننده خروجی هست

    و حالا دوباره ، هر چقدر این مواد اولیه ( ورودی ها) باکیفیت تر و مرغوب تر باشن ، قطعا نوع محصولی که ساخته میشه ( یعنی همون نتایج) خیلی با کیفیت و خوب از کار در میاد که رضایت من رو ایجاد میکنه

    توی دنیای وجودی انسان ( متافیزیک) نتایج به همون سرعت ساختن محصول از مواد اولیه ، انجام نمیشه و با یه تاخیر زمانی مواجه هستیم چون باید فرکانس های ما حالت پایدار پیدا کنن تا جهان در کل ، نوع فرکانس دریافتیش رو بشناسه و براش مشخص بشه و بعد به ما ها جوابی در همون راستا بده

    ورودی های ذهن ماها همون غذای روهمون هستن که باید یلی تمیز و با دقت انجام بشه

    به قول استاد که همیشهمیگن چطور شما توی خوردن غذاهاتون این همه دقت میکنید که تمیز باشه، مو روش نباشه، فاسد نشده باشه اما در مورد روح ، اینقدر بی دقت هستیم و نباید بگیم بی دقت،، باید بگیم هیچ توجهی نمیکنیم چون واقعا درک نکردیم یا باور نداریم که اینا تاثیر دارن و همینه دارن زندگی ما رو در هر لحظه میسازن

    پس بیام دقت کنم که دارم به چی توجه میکنم

    دارم مداوم اخبار از اتفاقات ناخوش آیند نگاه میکنم؟؟

    دارم مداوم فیلم و سریال هایی نگاه میکنم که دقیقا میفهمم روی احاس من داره تاثیرات مخربی میذاره، حس منفیمیاره؟؟

    مداوم با آدمایی رابطه دارم که غر میزنن از شرایط و بی پولی و بیماری و غیبت و ……؟؟؟

    آیا خودم مداوم دارم بر یه اتفاق بد دامن میزنم و هی برای خودم بزرگش میکنم و پر و بال میدم بهش؟؟

    آیا مداوم دارم بقیه رو مقصر فلان شکست خودم میدونم و هی میگم آخه چرا من؟؟؟ مگه خدا نیست که ببینه من چی به سرم میاد؟؟؟

    و خیلی خیلی چیزای دیگه که الان با آگاهی های فعلی من میدونم که همه اینا یعنی ورودی های وجود من، که شخصیت من رو شکل میدن و من ناآگاه انتظار دارم با وجود همه این موارد منفی، نتایج مثبت و از نوع دلخواه و راضی کننده دریافت کنم که باید بگم به هیچ عنوان چنین ورودی ها و احساسات بدی، به نتایج مثبت و دلخواه تبدیل نخواهند شد

    جمله طلایی استاد چیه؟؟ احساس خوب = اتفاقات خوب

    و هر کسی غیر از این رو انتظار داشته باشه ، توقعی کاملا نا بجا داره و هیچ زمان این اتفاق برای هیچ کسی نیفتاده و دیگه هم نخواهد افتاد

    استاد خیلی خوب دوباره از اتفاقات بندر عباس بهمون گفتید .. همیشه شما که تعریف میکنید ، من کاملا تک تک اون صحنه ها و لحظه ها رو تصویر سازی میکنم

    وقتی میگید اشک توی چشماتون جمع میشد از فرط عشق به خداوند و شناختش

    وقت میدیدید که با کنترل ذهنتون چطور داره شرایط هی بهتر و مساعد تر میشه و شما حالتون خوبه

    و البته که خیلی از ماها فقط نتیجه رو توی پول میبینیم و شما همیشه میگید که شما یه پکیج رو میخواستید که شاید پول آخریش بود و شما همینکه اینقدر روابطتون عالی بود، این قدر آرامش داشتید، اینقدر شکرگذار بودید قلبی ذهنی، اینقدر حال دلتون خوب بود، اینبزرگترین ثروت ها بود و بعد هم که باورهای ثروت ساز رو هم در همین مسیر تکاملی ساختید، ثروته هم اومد و اینجوری اون پکیجه کامل شد

    چقدر لذت میبرم از این جمله ها

    چقدر خاطراتتون برامون درس داره

    چقدر الگو بودنتون برام نعمته

    چقدر وجود ارزشمندتون و نتایجتون برام نشانه های واضح از وجود قوانین لایتغیر الهی هست

    و من خداوند رو با تمام وجود و عاشقانه شکرگذارم که اینجا هستم و با اینکه خیلی فایل میبینم و گوش میدم، انگار هیچوقت تکراری نمیاد

    مداوم مینویسم با حال خوب تایید میکنم و ایمان دارم که همینه و جز این نیست

    استاد اون چک لیست که همین مدت برامون در موردش صحبت کردید، شده اصل زندگیم

    یعنی هی مدام به لیستم اضافه میکنم و وقتی حتی کوچکترینشون رو انجام میدم و تیک میزنم، انگار میشم پرنده که میخواد از شوق، از حال خوب، از حس رهایی از سبک شدن، از سپاسگذاری و از افزایش اعتماد به نفس، بال در بیاره و پرواز کنه و بخونه که خدایا من همین الان هم خیلی خوشبختم و خیلی راضیم و میخوام همیشه ادامه بدم برای بهتر شدن چون انتهایی نداره

    بازم خیلی ازتون ممنونم و با شما این مسیر سبز رو ادامه میدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    خدیجه شریعتی گفته:
    مدت عضویت: 1957 روز

    بنام خدای هدایتگری که هم وهابه و هم مهرباااان😍 هم قدرتمنده و هم تواب😍هم غفوره و هم رحیم😍

    سلام به دوستان نازنینم و

    سلام به استاد بی نظیرم و

    سلام به مریم بانوی دوست داشتنی

    ⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️

    اول از همه خدا رو شکر می کنم که فصل سوم سفرنامه شروع شد و این یعنی آغاز فصلی نو در زندگی من.

    استاد من با اون دوتا فصل قبلی خیلی بزرگ شدم. خیلی تغییر کردم و به قول مریم عزیزم خیلی خداگونه تر شدم. و فقط خدا میدونه که با این فصل به کجا میرسم. خدایا هزاران بار شکککررت.

    اتفاقا دیشب داداشم عکس چند سال پیشم رو که رفته بودم راهپیمایی با عکس چند وقت پیشم گذاشته بود تو گروه خانوادگیمون و زیرش نوشته بود پنج تا تغییر تو این دوتا عکس پیدا کنید😅😅شاید به نظر خانواده‌م تغییر من فقط تغییر در ظاهرم باشه وای من از نگاه به چشمهای خودم تو اون دوتا عکس میفهمیدم چقدر تغییر داشتم. من حال بدم و باورهای غلطم ‌رو تو عکس قدیمیم و حال خوبم و باورهای بهترم رو تو عکس جدیدم دیدم. من ضعف و شرک رو تو عکس قدیمیم و امید و توحید رو تو عکس جدیدم دیدم. من تو عکس قدیمیم خدیجه ای رو دیدم که تلاش میکرد دیگران تاییدش کنن و تو عکس جدیدم خدیجه ای که داره تلاش می کنه درک کنه مهمترین و ارزشمندترین فرد زندگیش خودشه……و هزارتا تفاوت دیگه ای که من تو عکسام دیدم و بقیه ندیدن و چقدر حسم عالی شد و چقدر به خودم افتخار کردم و چقدر بیشتر عاشق خودم و خدای خودم شدم.😭⁦♥️⁩طبق قانون هیچ چیزی تو این جهان اتفاقی اتفاق نمیوفته و من فهمیدم خدا میخواست بهم نشون بده که ببین این تازه نشونه هاشه ها. نشونه اینه که اگه قانونمند عمل کنی طبق همون قانون به هرچی بخوای میرسونمت.

    استاد ممنونم که هدایتگر من شدی درمسیر زیبای زندگی.

    سوال اینه که کی به خواسته ام میرسم. جواب اینه که مسیر موفقیت مسیر رسیدن به خواسته هاست. مسیر موفقیت مسیر دیدن نشونه هاست. مسیر موفقیت مسیر لذت بردن از شادی های کوچولوس. مسیر موفقیت مسیر کنترل ذهنه.

    چجوری میشه ذهنو کنترل کرد. با کنترل ورودیهای ذهن. یعنی قطع رابطه با همه عواملی که باعث میشه اصلت رو فراموش کنی و بیفتی دنبال فرعیات. کاری که من تو همه عمرم درگیرش بودم ولی به لطف الله و درسهای بی نظیر شما دارم یاد میگیرم اصل رو بفهمم و عمل کنم. نتیجه رو ببینم حتی اگه کوچک باشه. اعتماد به نفسم قویتر بشه و یه پله برم بالاتر. مثل شماکه تو بندر عباس آنچنان تمرکزتون روی نکات مثبت عالی بود که اون سختیها و رنجها اصلا نگرانتون نمیکرد.و یواش یواش شرایط طوری تغییر کرد که کار براتون آسونتر شد. و جهان کمک کرد تا باورهاتونو راحتتر تغییر بدین.‌

    استاد میدونین قسمت جالبش اینجاست همون آدمهایی که قبلا تو ذهن مون غول بودن و میترسیدیم که نکنه مثلا از طرز لباس پوشیدن مون خوشش نیاد یا فلان رفتار منو نپسنده به شکلی تغییر می کنن که همجهت با همون خواسته ماست.

    خدایا مرا به راه راست هدایت فرما راه کسانی که به آنها نعمت دا ه ای نه گمراهان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
    • -
      پریسا حاجتمند گفته:
      مدت عضویت: 1661 روز

      سلام به روی ماهت خدیجه خانوم گل

      واقعاً کامنتی پر از انرژی ناب بود خدایا سپاسگزارم در واقع همون حسی که شما نسبت به عکسهای قدیمی تو را داشتید منم تجربه کردم واقعا حس عجیبیه درون تو میفهمم زمان واضح و خیلی واضح منم وقتی به عکس یک سال پیش ودو سال پیشم نگاه می کنم این حسو پیدا می کنم که در مسیر درست هستم و امید و انگیزه در مسیر بیشتر میشه

      بسیار لذت بردم از کامنت سپاسگزارم خدیجه خانم گل عزیز دلم الهی همیشه حال دلت خوب باشه و عاشق تو هستم خانواده عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        خدیجه شریعتی گفته:
        مدت عضویت: 1957 روز

        سلام به پریسا مهربونم که امروز با این انرژی نابت حال خوبمو خوبتر کردی.

        آره دقیقا درسته عکسهای قدیمی مهر تاییدیه به درستی مسیرمون.

        و چقدر احساسمون نابتر میشه با درک این تغییرات.

        ممنونم عزیزم بابت انرژی که بهم ممنتقل کردی.

        از خدای مهربونم برات ثروت،سلامتی،عشق و سعادتمندی رو آرزو می کنم⁦♥️⁩⁦♥️⁩🙏🙏

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    صدیقه شریعتی گفته:
    مدت عضویت: 1966 روز

    بنام یکتای بی همتا

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان جانانم

    سلام به دوستان خوبم

    استاد چقدر توی این فایل آرامش دارید

    چقدر آرام حرف میزنید .چقدر من احساس لذت کردم از شنیدن صداتون.ممنونم ازت استاد جان.

    میدونی چیه استاد من خودم به شخصه وقتی وارد سایت شدم و حرفای قشنگتونو میشنیدم اینقدر لذت میبردم اینقدر احساس خوبی داشتم که فکر میکردم درست ترین کار اینه که به بقیه هم بگم بیان و از حرفای شما استفاده کنن .

    اینقدر کلامتون نافذ بود(همون آگاهیهای قبل از تولد)که دلم میخواست همه بیان و گوش کنن تا مسیر زندگیشونو تغییر بدن .هرچند خودم نتیجه ظاهری نگرفته بودم.ولی هر چی گذشت دیدم نه تنها فایده ای نداره بلکه خودم رو هم از مسیر دور میکنه .

    نه تنها کسی رو که در مدار شنیدن این حرفا نباشه نمیتونم متقاعد کنم هیچ ،چون آگاهی لازم رو هم نداشتم در برابر حرفای اونا کم میاوردم و مجبور به سکوت بودم و بعضی مواقع حتی خودم هم شک میکردم.تا اینکه تصمیم گرفتم با هیچکس در این رابطه حرفی نزنم .جوری که اگر درحال گوش دادن فایلی باشم اگر کسی بیاد خونه مون قطع میکنم فایل رو ،چون دیگه میخوام فقط روی خودم تمرکز کنم نه اطرافیانم .

    چون از شما یاد گرفتم بیشتر از هرکسی باید برای خودم مهم باشم باید برای خودم ارزش قائل باشم .پس اجازه نمیدم آگاهیهایی که میتونه منو به مسیر سعادت برسونه در اختیار آدمهایی قرار بگیره که روی چشمها و گوشهاشون پرده کشیده شده.به قول قرآن

    وَ جَعَلنا مِن بَینَ اَیدیهِم سَدَاً وَ مِن خَلفِهِم سَدَاً فَاَغشَیناهم فَهُم لا یُبصِرون.

    اون پرده ای که کشیده شده روی چشمها و گوشهاشون نمی ذاره که پیام هدایت رو بشنون.مثل خود من که قبل از ورود به سایت نمی دیدم زیباییها رو و نمی شنیدم این آگاهیها رو.

    خدارو شکر میکنم که الان در مسیر هدایت هستم.

    استاد چقدر روند تکاملتون قشنگ بوده.

    اول اون ارتباط زیبای با خدا .اون شنیدن صدای رب،اون اتصال ناب با فرمانروای جهان.

    اون آرامش و حال خوب .

    و تحسین زیباییها و دیدن پرنده زیبا،ابرهای پنبه ای،و ندیدن کوچکی خانه،ندیدن گرمای طاقت فرسا ،ندیدن سختیها.

    وبعد هدایت شدن به جاهای بهتر ،به کارای بهتر ، به خواسته های بیشتر .

    اول خوندن کتابها برای یادگیری و عمل به اونها بعد بوجود اومدن این خواسته که اونا رو در اختیار دیگران قرار بدم بعد تشکیل کلاسهای کوچیک و بعد بزرگ و بزرگ و بزرگتر شدن .

    اینقدر دورتون شلوغ بشه که باز از خدا بخواین هدایتتون کنه به جایی که خودتون باشین و خدای خودتون.

    و بازهم اجابت از طرف جهان که بله میشود .

    و هدایت شدن به کشوری با نعمت و ثروت و آزادی فراوان .خدایا شکرت.

    استاد میدونی وقتی از ثروت میگین و اینکه برای شما هم طول کشیده تا ثروت وارد زندگیتون بشه چقدر من احساس بهتری دارم.

    اینکه بدونم استاد هم مثل من بوده ،مثل من روی باوراش کار کرده، یه شبه و یه ماهه پولدار نشده و من قلبم آروم میگیره پس من هم میتونم ،پس جهان به درخواست من هم پاسخ درست میده .اینجوری که هرچقدر بیشتر روی باورهام کار کنم زودتر نتیجه میگیرم پس من هم انتظار نداشته باشم با اینهمه باور غلط و با اینهمه ترس بخوام بک شبه ره صد ساله رو برم.باز هم خدارو شکر ،خدارو شکر ،خداروشکر.

    استاد جان من تو سفرنامه تعهد دادم که دیگه تا خودم نتیجه نگرفتم برای هیچکس موعظه نکنم و اینجا هم دوباره این تعهد رو به خودم میدم که دلسوزی بیجا نکنم و خودخواه باشم و این دانش رو برای خودم نگه دارم تا نتیجه ها خودشو نشون بده.

    خدایا شکرت ،شکرت ،شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  5. -
    علیرضا جلیل پور گفته:
    مدت عضویت: 1880 روز

    سلام روز ۶۱ سفرنامه من.به نظرم کل این فایل ی طرف، اونجایی که استاد راجبه اینکه چیزی یادمیگریم برای خودمون استفاده کنیم نه تدریس بدیم به دیگران ی طرف.واقعا خیلی ها از جمله خودم بیشتر مواقع خب البته الان خیلی کم شده این باور درمن شاید بگم این باور صفر شده که آقا ی موقعی میومدم تو سایت تو شرایط بد روحی ی فایل ی کامنت ی کیلیپ میدیم از استادد میگفتم خودشههههههههه این همون پاشنه آشیل منه بعد هنوز کلام استاد تموم نشده من تو تجسم بودم که به بچهام یا دوستام یا مادرم داداشم یا ی جمعیت بزرگ نشستن و من دارم مو به مو حرفای استاد آموزش میدم😂 و همون لحظه راجبه اون موضوع حالم خوب میشد اما ی ساعت بعدش دوباره حالم بد میشد بااینکه جواب گرفتم چرا اینجوری بود واسه من؟بخاطر اینکه نحوه یادگیری من اینطوربود که گوش کنم به بقیه بگم نه خودم استفاده کنم . کتاب میخوندم ویس گوش میکردم هرکاری که میکردم تجسم این بود دارم به بقیه تدریس میدم. و تا زمانی که اینطور بود نتیجه خاصی من ندیدم ودلسرد میشد از قانون ولی الان به لطف خدا شرایط هرروز بهتر میشه واسه من چرا.چون اگه هرچیزی میبنم اول خودم اجراش میکنم دنبال این نیستم آموزش بدم تدریس کنم حداقل من علاقه ندارم بهش.و زمانی که تجسم میکردم که دارم به دیگران اموزش میدم از خودم سوال کردم چرا من فقط این تجسم هرچقدرانجام میدم سیر نمیشم ازش اخر تجسم وقتی مثلا حرفام تموم میشد میدیم که خلق الله افتادن دنبالم اقا تو خیلی خفنی دمت گرم ملت دست میزنن و و و از اینجور قصه ها.من به این نتیجه درخودم رسیدم که من عزت نفسم کم هست دنبال تایید دیگران بودم و خودم به اون حرفم که میزدم عملی نداشتم در واقع مهم ترین چیز زندگی من روابط دیگران بود که نبود حالم بد میشد و این تجسم هارو به وجود میورد. بعد باور درست گذاشتم جاش که مهم ترین رابطه زندگی من باید با خدا باشه اخ اخ اصلا ورق زندگیت بر میگرده دیگه خبری از اون تجسم ها نیست. تجسمی گذاشتم جاش که اشک میریزم الان از بس این تجسم رنگ بوی توحیدی داره خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
  6. -
    نون سلیمانی گفته:
    مدت عضویت: 2396 روز

    سلام و درود

    مدتها بود فکر میکردم بعد این چند سالی که دارم روی خودم و افکار و باورهام کار میکنم چند وقتیه توقف کردم و چند وقتی هست اتفاق خوبی برام نیفتاده

    امروز با شنیدن این فایل فهمیدم که به خاطر اوضاع و شرایط کنونی جهان ، یادم رفته به نکات مثبت اطرافم توجه کنم .

    یه تلنگر درست و حسابی بود برام که وقتی ایمان داری اتفاقات مثبت برات پیش میاد

    وقتی خوب دقت کنی در همین دوران وانفسا نکات مثبت فراوونه

    خدایا شکرت دوباره امروز به من راه درست رو نشون دادی

    مطمئنم اگه تو راه نبودم امروز اینجا نبودم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    راضیه پهلوان حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1943 روز

    سلام به خدایی که درک کرده ام

    سلام به استاد جان

    من مدت زیادی هست که با شما و فایلهاتون آشنا هستم ولی اولین باره که بر کمرویی غلبه می کنم و دیدگاه م رو می نویسم.‌

    جالبه که من مسیر دیگری رو برای رسیدن به خواسته هام پیش گرفته بودم ولی همونطوری که شما به ارتباطتون با خدا گفتین، طی حرف زدنهای مداوم توی چند روز گذشته، از خدا خواستم که مسیر را برام روشن کنه.

    واقعا احساس رضایت برای من دو سه ماهی هست وجود داره با اینکه دستاوردهای مالی متفاوتی نداشتم.‌

    ناگهان دو روز پیش آگاهی یا الهامی دریافت کردم که ورودی های دیگه رو باید ببندی و باید بدی سراغ فایل های استاد عباس منش.

    دیروز یه به فایل رایگان رو گوش دادم و امروز صبح همزمان با انجام دادن کارم، این فایل شما رو پلی کردم و واقعا چون خدا دقیقا به درخواستم پاسخ مستقیم داده بود و پیام رو لز طریق فایل شما به من داده بود شگفت زده شدم.

    سپاسگزار خداوند وهابم هستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    آزاده زمانی جوهرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1914 روز

    سلام به استاد عزیزم، مریم جان ودوستان هم فرکانسی ام. خدا رو هزاران مرتبه شکر که باردیگه آگاهی های روزشمار شروع شد. چقدر شنیدن این فایل حس و حالم رو عالی کرد. خدای من کلمه کلمه صحبت های ناب این فایل رو باید با طلا نوشت. استاد عزیزم، من با تک تک سلول‌های بدنم صحبت های شما رو درک می کنم. از زمانی که متعهد شدم روی باورهام کار کنم، هر روز شاهد معجزات فراوانی توی زندگیم هستم. دقیقا تمام صحبت های شما رو در عمل دارم حس می کنم. انسانهای نامناسب از زندگیم حذف شدند ومحبت های عجیب غریبه ها رو احساس می کنم. زیبایی‌های اطرافم را با اعماق وجودم درک می کنم. در زمینه ی ثروت وروابط فوق العاده نتیجه گرفتم. بالاتر از همه احساسات وارتعاشات بالایی که اشک از چشمانم سرازیر میشه وبا هیچ چیز عوضش نمی کنم . چقدر این حس رو دوست دارم. خدای مهربونم بی نهایت بار سپاسگزارم بابت این مسیر زیبا وناب. عاشقانه دوستتون دارم. 😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    سحر ساعى گفته:
    مدت عضویت: 1829 روز

    به نام خداوندى که خودش منبع عشق است

    و عشق،این حس زیبا را در وجود ما قرار داد

    استاد یعنى یه عالمه دوستتتون دارم و مریم جون یعنى عاشقتم و عاشق جفتتون و رابطتتون

    و خدا رو هزاران بار شکر میکنم که شما را افرید

    استاد یعنى تمام سایت و خودتون مثل یه گنج بسیار با ارزش هستید براى من

    ممنون از حرفاى فوق العادتون که مثل همیشه عالى و پرفکت بود

    الهى که خداوند شما را براى تمامى ما بچه هاى خانواده عباسمنش حفظ کنه

    عاشقتتونم

    یعنى بیایید ایرانا چه شود

    کرور کرور جمعیت براى دیدنتون میاییم و از وجودتون فیض میبریم

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت براى خلق استادعباسمنش عزیزم و هدایت الهى او

    که واقعا خدارو با شما به طور حقیقى تر شناختم

    و همچنان دارم میشناسم

    استاد میدونستى من از بچگى انسان بسیار کنجکاوى بودم و مدام در حال پرسش از اینو اون حتى وقتى ۴سالم بوده مخصوصا تو زمینه خدا شناسى و هیچ وقت سوالامو جواب قابل قبولى پیدا نکرده بودم و الان تو سن ٣٢سالگى که حدودا ٧ماهه با شما و سایت اشنا شدم و محصولاتتونو ٣ماهه به صورت جدى تر گوش میدم ،باورتون میشه تمام سوالایى که برام تو این همه سال از خدا و دین و دنیا و اتفاقات پیش اومده بوده رو جواب دادم ،یعنى همممممه ى همه ى سوالاتموها

    وحتى الان سوالى پیش میاد میتونم جواب بدم به خودم

    اى خداى مهربونم ممنونم سپاسگزارتم که به من علم و آگاهى از طریق استاد عباسمنش بخشیدى که درکم از جهان مادى و قوانینت روز به روز داره بیشتر میشه و شرایط رو میتونم درک کنم،سوالامو جواب بدم

    قبلنا خیلى بى انگیزه از خواب بیدار میشدم و تا ساعت ها خواب

    الان باورتون میشه همش دوست دارم بیدار باشم

    شبها تا نیمه هاى شب سایت و دوره گوش میدم

    صبحها سعى میکنم زودتر بیدار شم و واقعا حالم خیلى خوبتره احساسم الهى تر و به قول شما روحم در کنار خدا لطیفتر

    استاد ماههاست یه مسئله اى برام پیش اومده بود که قبل اشنایى با شما همش به خودم میگفتم الخیر فى ما وقع(با اینکه ظاهرش نا زیباست ولى یقین دارم پر از خیر و برکت برام).البته این موردو از بچگیمم تا حدود زیادى داشتم که تو مسائل بگردم دنبال خیر و خوبیش.بعد که با شما اشنا شدم یکى یکى خیر ماجرا رو درک کردم و خیلى وجودم کلا پر بارتر و آگاهتر شده حتى از خیر همون مسئله هم که بگم شاید ٢۴ساعت صحبت کنم

    مثلا اونروز تو مترو یک خیر دیگشو پیدا کردم اصن اشک شوق میریختم از خوشحالیما و دائما میگفتم خدایا شکرت

    گفتم الان مردم چه فکرى میکنن😂گفتم بیخیال

    خودمو خدا و عشقبازیمونو عشق است

    میدونید چیه استاد واقعا خدا رو زیباتر پیدا کردم

    که چه جاهایى حمایتم کرده حفاظتم کرده و چه زیبا هدایتم کرده به سمت زیباییها

    دوست دارم برم یه جایى رو نوک قله کوه با تمام وجودم فریاد بزنم که خدایاااااااااا عاشقتم

    و همونى که میگفتین لطیف شدین

    منم مدتهاست همین جورى اشک شوق میریزم براى خداى مهربونم چون مدام یادم میاد که در حقم چه لطفهایى کرده بوده و کور بودمو کر

    استاد باورتون میشه من با مفهوم شکر گزارى اشنا نبودم اصن

    همیشه وقتى یکى یکارى میکرد کلى ازش تشکر میکردم(چون یه حسى داشتم که خیلى خوشحال بودم ولى نمیدونستم که این حسو باید با خداى خودم به اشتراک بزارم و امتیاز اصلى رو به او بدهم)یعنى این حس بود و اینقدر زیاد بود میدونستمباید تخلیش کنم ولى نمیدونستم به خداى خودم

    یا خیلى آگاهى هاى دیگه که لطف خدا شامل حالم شد وبه صراط مستقیم هدایت شدم و شما شدى وسیله اى براى آگاه کردنم از قوانین

    هر چند که یک روزى خودم از خدا خواستم کمکم کنه هدایتم کنه

    ولى او هم مهربونیشو در حقم تمام و کمال انجام داد و بهترین بهترینهاشو بهم معرفى کرد

    خدا پشت و پناهتون باشه

    از خدا براتون عمر باعزت و طولانى ارزومندم که اینچنین جهان را گسترش میدهید

    خدایااااااااا صدهزار مرتبه شکرت براى همه چى

    خدایااااااااا عاشقتم❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️

    استاد دوستتون دارم بى اندازه💐💐💐💐💐💐

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    مبینا حیدری گفته:
    مدت عضویت: 2187 روز

    سلام استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی

    مریم جانم چقدر این فایل به موقع بود و چقدر جواب سوالات امروز من بود… خدایا شکرت که متوجه شدم در مسیر درست هستم و شکرت که اینقدر سریع الاجواب هستی

    راستش من هنوز در جلسه ۲۲ روانشناسی ثروت گیرم، و چقدر این جلسه پاشنه آشیل من رو بهم شناسوند و متوجه ترمزهام شدم…. و امروز این فایل ارزشمند.

    داستان اینه که من عمل میکنم اما عزت نفس نداشتم در حالی که فکر میکنم عزت نفس دارم.منظورم اینه که کارها رو انجام میدم اما فکر می‌کنم ارزشی نداره و حتما باید برم چه میدونم یه کار خفنی انجام بدم بعد کارام و اعمالم و خودم ارزشمند میشم

    اما وقتی امروز اومدم این فایل رو گوش دادم و اونجا که استاد راجع به خودشون صحبت کردند که اون زمان که در خیابان های بندرعباس راه میرفتن و دستاوردهای الان رو نداشتن اما جهان رو زیبا میدیدن و همون بس بوده براشون، همون احساس نزدیکی به خداوند

    همون عشقی که در درون خودشون پیدا کردند

    همون احساس سپاسگزاری

    همون دیدن زیبایی ها

    همون که بقیه مردم و غریبه ها بهشون احترام میذاشتن

    همون ها انگار بهشت بوده براشون

    همون حال عالی

    همون سیراب شدن از انرژی مثبت اینقدر وجود استاد رو سیراب میکرده که هیچی دیگه نمی خواسته….

    من به خودم فکر کردم… منم حالم عالیه،منم وقتی در خلوت خودم با خدای خودم هستم عالیم انگار خود خود بهشتم، واسه منم کارام راحت پیش میره، زیبایی های اطرافم رو بیشتر میبینم اصلا انگار همه چی یه جور دیگه ای قشنگه،اتفاقات یه جور قشنگیه، هم زمانی ها رخ میده…. پس چرا من اینها رو ارزشمند نمیدونستم و چرا ارزش کار کردن و ارزش وجود خودم و ارزش تعهدی که در این مسیر دارم و هر روز دارم روی خودم کار میکنم رو نمیدونم، چرا فکر میکنم کارام بی ارزشه و حتما حتما باید اون اتفاق بزرگه که نمیدونم چیه بیوفته… حالا قدر عبارات تاکیدی و تمرینات عزت نفس رو بیشتر میدونم

    باید صحه بگذارم بر آیات و نشانه های اطرافم و خودم و وجود ارزشمند و تعهد زیبایم و هدایت پروردگارم رو ارج بنهم و هر روز بیشتر قدر کارم و خودم رو بدونم و هر روز بیشتر عبارات تاکیدی در زمینه ارزشمندی کارام رو به خودم متذکر بشم. چون اگر من در مسیر درستی نبودم این اتفاقات زیبا هم نبود.و وقتی من تایید و تحسین کنم و از همین اتفاقات کوچک لذت ببرم و بزارم اتفاقات بیوفته و تسلیم باشم و پر بشم و لذت ببرم من همون لعلکم ترضی هستم.و این بود سوال امروز من که چطور راضی باشم و چطور پر بشم…. یه نمونه اش همین امروز صبح، ساعت ۴ بیدار شدم برم کوه، دیدم رو گوشیم پیغام اینستاگرام استاد اومده و دیدم استاد فایل غروب خورشید پرادایس رو گذاشتن، خدای من، چقدر لذت بردم و خودم رو در اون فضا دیدم و از رنگ زیبای و جذابیت پرادایس لذت بردم و بعد رفتم آماده شدم و رفتم، خدا شاهده طلوع خورشیدی امروز دیدم که دست کمی از اون فایل نداشت… چنان آسمون گل‌بهی و نارنجی و زرد شده بود چنان ابرهای زیبایی توی آسمون بود که من اصلا نمیدونستم چی باید بگم جز تحسین…. و حالا میگم همین برای من بس… اتفاقات بزرگ به موقعش داده می‌شود فقط باید بتونم ایمانم رو حفظ کنم و باورهام رو درست

    از لحظه به لحظه زندگی لذت ببرم

    خدایا شکرت که من رو در این مسیر قرار دادی. مسیر کسانی که به اونها نعمت داده ای.،و همین دیدن زیبایی ها وآیات، همین جور دیگر دیدن، همین باور قدرتمند کننده برای من نعمت بزرگی است

    به خدا چی بگم از این که دیگه من مثل بقیه فکر نمی‌کنم و چقدر آرومم، چقدر دیگه غصه بیرون رو نمی خورم، بیشتر همّ و غمم شدم خودم و کار کردن روی باورهام و این چقد حالم رو خوب کرده. یک دنیا سپاس از شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای: