قدم هایی عملی برای کنترل ورودی های ذهن - صفحه 31 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/01/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-01-27 13:59:052024-06-27 06:23:53قدم هایی عملی برای کنترل ورودی های ذهنشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خداوند خالق و بسیار بخشنده مهربان
خدمت شما استاد بزرگوار عباسمنش عزیز و همه عزیزان ، سلام و احترام فراوان ،
ضمن شکر و سپاس از ذات اقدس الهی بابت نعمت این سایت آگاهی ساز و آگاهی دهنده ، باید عرض کنم که ، در حال نازیبا و آشوب ،بودم و با کمک گرفتن از هدایت الهی و راهنمایی های استاد از طریق «» دکمه نشان امروز من «» به فایل بالا ، قدم های عملی برای کنترل ورودی های ذهن ، هدایت شدم و در چندین بار و مرتبه گوش دادن که به حق ، با هر بار شنیدن ، یک مطلب و آگاهی جدیدی به دانسته ها و آگاهی های من اضافه میشد ، به حس و حالی خوب و خوش و حتی به راه های جدید مقابله و جلوگیری از ورود نازیبایی ها و ناخواسته ها به ذهن ، رسیدم و خدای خوب و مهربان م را بینهایت سپاسگزارم و شکر میکنم که باور های من را اصلاح نمود و به آگاهی های من اضافه کرد و من را در مسیر جذب و کسب بهترینها و عالیترینها قرارم داده و باورهای قدرتمند را به من از طریق آگاهی های این خانواده و سایت وزین و زیبا ، عنایت نمود ️و تشکر بسیار بسیار بسیار از جناب استاد عباسمنش عزیز و همکاران گرامی ایشان ، و با آرزوی موفقیت و شادکامی و بهروزی و پیروزی و سربلندی و عزت و عافیت برای همه شما عزیزان و این خانواده وزین و زیبا ، التماس دعا دوستتان دارم ، ️ ضمناً باید اعلام کنم که من مدت یکسال است که با فایلهای استاد عباسمنش عزیز آشنا شدم و دارم کار میکنم روی خودم و بدلایلی به تازگی عضو سایت شدم و ناراحت شدم از اینکه دیر عضو شدم و خداروشکر که الان عضو هستم ، خدایا شکرت خدایا بینهایت سپاسگزارم خدایا بینهایت شکرت ️
(1402/1/16) علیرضا ادیب پژوه ️
روز61مسیر
خداروشکر بابت تمام انچه که دارم
ایده ای که روز قبل گفتم امروز عملی کردم و اینکه استاد میگن ببین شکر کن الان داشتم بهش فکر میکردم دیروز پست بسته ام اورد من نبودم پیام داد که مامور پستم زنگش زدم جواب نداد بعد زنگ زد بهش گفتم میشه برگشت نزنید میام میگیرم گفت فردا برات میارم و صبح برام اورد خدایا شکرت که انقدر ادمهای متعهد در کارشون برام میفرستی چون پست نه وظیفه پیام و زنگ زذن داره نه وظیفه اوردن مجدد ولی ایشون بستمم اورد خدایا شکرت بسته رسید من فروش داشتم منتظر رسیدنش بودم اماده کردم اما نرفتم پست و الان دو روزه پست تعطیله کلا کل ایران تعطیله خداروشکر میکنم حتی تعطیل هم باشه من درامد دارم باز امروز واریزی داشتم اینکه من شغلی دارم که لنگ جامعه و بقیه نمیشم اینکه تعطیل یا غیر تعطیل بشع مهم نیست این یعنی من چقدر خوشبختم و در هر شرایطی پول میسازم
خداروشکر که من لایق یک زندگی عالی یک شغل عالی یک رابطه عالی بودم و هستم
خداروشکر دو روزه میخوام برم پول ادمینهام واریز کنم اما نمیشه الان یک حسی بهم گفت مگه قرار نبود پول قدم اولو لدی شروع کنی خب انجامش بده همین نشدن مربوط به همینه
کلا قانون این مسیر برام اینه هر چی گفتی بهت گفته شد تایید کردی و گفتی هدایته باید فرداش انجام بدی
و من باز تنبلی کردم و الان مچ خودمو گرفتم همین الان بعد از ارسال این کامنت انجامش میدم دیگه عقبش نمیندازم
راستی یک هدایت دیگه هم شد ایده نمیدونم چنذمم هم عملی کردم انقدر ایده عملی کردم تعدادش دستم نیست بعد خواهرم زنگ زد یک بازار بهم معرفب کرذ خودمم صبح یکنفر پیدا کردم
قشنگ از همه جا داره راه این کار هم باز میشه
قرار شد شنبه بریم بازار اونجا مستقیم با تولید کنندت ها و شرکت ها روبرو بشم
خدایا من خودمو سپردم به خودت
ممنون که هر جا قدم میزارم میگی برو من هستم
خدایا شکر
بله
تعهد روی کنترل ورودی ها
چیزی که اصلا وقتی انجامش بدی تازه میفهمی با خودت چند چندی و اصلا کجای این عالم وایسادی
من بشخصه وقتی ورودیهام کنترل نداره واقعا نمیدونم چیم و کجام و باید چیکار کنم
و یه فرد راکدم
چرا چون نه پشنی هست نه به طبع ایده ایده ای
و نه محرکی برای حرکت!
بله
همه چیز
همه چیز
همه چیز کنترل ورودیه
همه چیز متعهد شدن به کنترل ذهنمونه
چیزی که تازه کلی شادی و حال خوبم برامون میاره…..
و خب چی بهتر از این اخه؟؟؟؟
چقدر حالم خوبه خدایا شکرت
ی جورایی باگمو گیر اووردم
ذهنم بعضی وقتا میگه حالا بیا ی ثانیه ام با این افراد باش
و این حرفارو گوش بده
حالا دوثانیه ام به این توجه کن
حالا…
و تو فقط زمانی میتونی از پس این نجوا بر بیای که قانون و بدونی و به نتیجه کارت مطمعن باشی
مطمعن باشی که ی لحظه توجه تو رو میبره تو درودیوار
و خب چه کاریه
هر چی بیشتر توجهت بر نکات مثبت باشه راهت هموارتره
و خدایا شکرت که دارم قانونو بهترو بهتر درک میکنم با هدایتتات و راهنماییات
استاد ممنون که انقدر رسا توضیح دادید …
من چنتا تصمیم جدید و برنامه جدید برا کنترل ورودی هام دارم
یکی جایگزین کردن مصاحبه ها ی افراد موفق بجای فیلم یا هر چیزی که توجهتو پراکنده میکنه که اونم هدایت شدم بهش
البته تا الان هم من خیلی چیزارو از زمدگیم حذف کردم از آداما گرفته تا صفحه های اجتماعی و تی وی و اینجور چیزا
ولی خب
باید هر روز بهتراز دیروز شم
من حتی تو انتخاب اهنگام خیلی دقت میکنم و همین باعث شده کمتر اهنگ گوش میدم ولی خب اهنگای خوبو مثبتی هم نصیبم میشه
و دور ی سری موزیکا با ی سری مضمونا کامل خط قرمز کشیده شده
و این داستان خیلی وقته که شروع شده و الان به جایی رسیدم که دیگه خیلی خیلی کم پیش میاد ازین خط بیام بیرون
و اگر هم پیش بیاد زود لاینمو عوض میکنم چون تاثیرش کاملا نمود پیدا میکنه
خدایا شکرت بخاطر این هدایت ها ….
تا هدایت بعدی برای نوشتن
دوستون دارم ؛)
و خوشحالم که انقد دارایی های با ارزش تو زندگیمه ؛)
سلام به همه دوستان عزیزم
من بخش کوچکی از گفته های ارزشمند استاد در این رو تایپ کردم که برای یادآوری خودم و شما اینجا می نویسم:
1. یکی از بهترین راه های کنترل ورودی های ذهن این است که با خدای خودتان صحبت کنید. من اصولاً این کار رو خیلی انجام میدهم
2. (در بندرعباس که بودم) خیلی زیاد این کار رو میکردم و به زیبایی ها توجه میکردم.
زیبایی های خودم و توانایی های خودم رو به خدا می گفتم، خواسته هام رو به خدا می گفتم
اتفاقی که افتاد این بود که اولاً خیلی لطیف شده بود روح من . یعنی تقریباً همیشه از ارتباط با خداوند اشک می ریختم …. و خودش شروع شد . روند اتفاقات زندگی ام شروع کرد به تغییر کردن … هی اتفاقات خوب افتاد و یک وقت آزاد خیلی خوب برایم فراهم شد تا روی خودم کار کنم
3. وقتی که شما شروع میکنید روی خودتان کار کردن، اتفاقات خوب برای تان می افتد و وقتی تکامل تان رو طی میکنید و از آنچه که دارید لذت می برید ….
4. باید بتوانیم ببینم اتفاقات خوب رو، حتی کوچک رو … وقتی آنها را تحسین میکنید و تایید میکنید و به خاطرشان سپاسگزاری میکنید … بعد دیگه با قدرت ادامه میدهی بعد آرام آرام بقیه خواسته هایت هی رشد میکند و بزرگ میشود…
5. هی نگید من اینقدر پول می خوام اینقدر فلان می خوام، به خدا به موقعش داده میشود فقط باید بتوانید ایمان تان رو حفظ کنید و باورهای تان رو درست کنید
6. در مسیر درستی هستیم . وقتی که روی افکارتان روی ورودی های تان کنترل لازم رو دارید، اتفاقات خیلی سریعتر رخ میدهد و زندگی تان قشنگ تر میشود. از لحظه به لحظه زندگی تان لذت ببرید.
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
خداوند قوانینی را برای جهان هستی تعیین کرده که هر کس فارغ از عوامل بیرونی می تواند زندگی دلخواه خود را خلق کند.ما خالق صد در صد زندگی خود هستیم و با توجه به ورودی های خود،کانون توجه و افکارمان زندگیمان را رقم می زنیم. اگر باورهای قدرتمند کننده ای داشته باشیم اتفاقات به تدریج تغییر خواهد کرد، چه خواسته هایی که به زبان می آوریم و چه خواسته هایی که از برخورد با تضادها در ما شکل گرفته است، به تدریج در زندگی ما پدیدار خواهد شد. اولین نشانه تغییر مدار و فرکانس های ما، حذف افراد نامناسب است. با توجه به نکات مثبت، دیدن زیبایی ها، صحبت کردن با خداوند که بسیار تأثیرگذار است، به یاد آوردن ویژگی ها و توانمندی های خود می توانیم گفتگوهای منفی خود را به سمت مثبت جهت دهی کنیم.
زمانی که مداومت در رفتن به مسیر صحیح داشته باشیم، جهان نیز فرصت های بیشماری برای ما فراهم خواهد کرد که بیشتر بتوانیم بر روی باورهای خود کار کنیم.شبکه های اجتماعی، فیلم و سریال ها تلویزیون و…باید به صورت کامل حذف شوند. جهان به ما کمک می کند و افراد، شرایط، موقعیت ها و ایده های مختلف را به سمت ما هدایت خواهد کرد. پس از مدتی که بر روی ذهن و باورهای خود کار می کنیم اگر از مسیر منحرف شدیم خیلی سریع متوجه شده و مسیر خود را تصحیح می کنیم. زمانی که احساس خوب داشته باشیم و انرژی خداوند را در وجود خود احساس کنیم بهشت واقعی را تجربه خواهیم کرد و خواسته های ما نیز به تدریج در زندگی ما پدیدار شده و احساس خوب ما را بیشتر خواهد کرد، برای همین احساس خوب است که ما را به خواسته هایمان می رساند نه خواسته های ما به احساس خوب .
استاد به تمام خواسته های خود دست یافتند و زمانی که از هر خواسته ای سیراب می شدند انرژی و خداوند را به شکل خواسته ای دیگر شکل می دادند. تمام خواست هایشان که از برخورد با تضادها در ایشان شکل گرفته بود را برآورده کردند.
باید بتوانیم نشانه های بسیار کوچک را دیده و به خاطر آن سپاسگزار باشیم. دیدین نشانه ها تایید و تحسین آنها باعث می شود که مسیر را ادامه دهیم. خواسته های ما در زمان مناسب به ما داده خواهد شد. وقتی باور کنیم تمام خواسته های ما به واسطه ی باورها و فرکانس های مان شکل می گیرد از لحظه، لحظه ی زندگی خود لذت می بریم و زمانی که نیازهای اولیه ما برطرف می شود به سراغ نیازهای اساسی خود رفته و به خود شکوفایی خواهیم رسید .
به جای نصیحت کردن دیگران تمرکز اصلی خود را بر روی خودمان و تغییر باورهایمان بگذاریم. حرف زدن بدون عمل کردن هیچ فایده ای نداشته و تا زمانی که خودمان نتیجه نگرفته باشیم دیگران هرگز نصیحت های ما را نخواهند پذیرفت.
خداوند و قدرتی که به ما عطا کرده است را باور و قوانین جهان را درک کرده و به آن عمل کنیم.
– به نظر ما بهترین راه کنترل ذهن دیدن سریال های زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا نوشتن درباره ی زیبایی ها ی آن ، گوش دادن به فایل های استاد و انجام تمرینات ، خواندن نوشته های زیبای خانم شایسته و کامنت دوستان و پرداختن به کار مورد علاقه است.
خدایا شکرت
عاشقتونیم
به نام رب وهاب و هدایتگرم
سلام به دوستان عزیزم
روز 61 ام سفرنامه
استاد عااااااشق دیدن روی ماهتون هستم وقتی اینقدر دوربین نزدیک صورتتونه و این close up عالی رو ایجاد کردین
خدایاشکرت برای دیدن این فایل واقعا لذت بردم
در مورد حالی که دارین استاد اونموقع که اوایل باتون آشنا شدن و فایل هاتون رو می شنیدم فقط
دقیقا همین حس رو داشتم که شما میگین و چقدر لذت میبردم
انگار که اصلا یک روی دیگه ای از دنیا به من نشون داده شده بود
همون رویی که همیشه تو رویاهام داشتم و همه چیز عالی بود
استاد اصلا انرژی من به خیلی خیلی زیاد شده بود جوری که با تمام وجودم میخواستم کل روز و شب بیدار باشم
و همه جهان رو از این نوع نگاه جدید ببینم
روند تغییرات رو متوجه نمیشدم
ولی میدونستم تغییر کردم جهان پاسخ می داد به نوع افکار جدیدم
که آره کاری که داری میکنی درسته، جوری که میخوای باشی درسته
خیلی دنبال این مسیر بودم و به بهترین شکل باش آشنا شدم
خداجونم هزاران بار شکرت
بخاطر سلامتی عالی بخاطر بودن در این مسیر تصمیم گرفتن به گوش دادن فایل ها و عمل کردن بشون
اینکه همه چیز درون منه و همه چیز تغییرش با خودمه اونم از طریق خودم
و این الان دارم میفهممش و چقدر باش احساس قدرت می کنم استاد
به طرز عالی ای احساسم خوب شده
و استاد یادمه جلسه چهارم رویاها رو که شروع کردم شبش بود اونقدر از خوشی انرژی و هیجان داشتم که اصن خوابم نمیبرد
اصلا شب ها از شدت شوق و هیجان از نتایج احساسیم و معنویم خوابم نمیبره
هی میخوام کل روزم رو مرور کنم و سپاس گزاری کنم
خدایاشکرت که این کارو برام کردی و میدونم به خاطر این بود که من اینجوری فکر کردم
خدایاشکرت تا سوال کردم جواب دادی تا خواستم اجابت کردی و خوشحالم کردی
بطوریکه یه جاهایی حیرت می کنم و تازه میفهمم که باید اینجوری باشه جهان برات اسماء وقتی تو میخوای تغییر کنی و جهان هم پاداشت میده
استاد یه جاهایی اونقدر اشکم سرازیر میشه به پهنای صورت که با اینکه نتایج مالی آنچنانی نداشتم ولی خدا واقعا روزی من رسونده هر بار که شب قبل از خواب گفتم خدا روزی رسان بی حساب من است هر بار که گفتم تو از بی نهایت طریق از بی نهایت طریق به من رزق و روزی می رسونی
و همش به این فکر می کنم که اگر بیشتر کار کنم تو این مسیر دیگه نتایج چجورین
و میشنوم میگه پوله هست بخدا همه چیز هست همه چیزو داری مطمئن باش، شاید تو فکرت پول روز و شب و رزق و روزیت ولی خبر داشته باش از الان که قراره بی نهایت داشته باشی که ندونی باش چی کار کنی بی حساب بی حساب
چون این حقت حق طبیعیه تو چون لیاقت و ارزشش رو داری
و اونقدر این احساس عالیه و اونقدر خوشحالم که رابطم به خدا عالی شده که اصلا میگم خدا ول کت پول و این چیزا
آره واقعا هستن اینا
تو چرا اینقدر خوبی، چرا اینقدر مهربونی، دقیقا سوال کردم ازت ، دقیقا در لحظه به بهترین شکل جواب دادی ، بعد من عمل کردم بعد جواب داد به بهترین شکل و دیدمش که جواب داد
خدایا من عاشقتم من عاشق خود توعم اینا رو ول کن
میخوام بچسبم بت
خدایاشکرت هزاران مرتبه که پیدات کردم
استاد همین امروز به داشتم فکر می کردم که کاشکی بشه برم بیرون کلی راه برم هوا رو نفس بکشم و از فضای فعلیم یکم جدا شم یکم بکشم بیرون از خودم بی فکر باشم کمی، و بعد یک ساعت دیگه دوستم پیام داد بریم بیرون و پیاده روی کنیم
و بعد به لطف خدا به بیرون رفتیم و ایده اومد مسیر بیشتری پیاده روی کنیم و عملا اهواز گردی عالی ای انجام دادیم و دقیقا 7200 کیلومتر پیاده روی کردیم و خداروشکر بابت سلامتی جسمانی توانایی راه رفتن فعالیت انجام دادن نفس کشیدن برای این ثروت عظیم برای این هوای عالی و تمیز برای اهواز زیبا و عزیز و برای توانایی تماشای مردم شنیدن صداشون
و بعدش کلی تو مسیر نون داغ نانوایی ها رو میدیم و همون لحظه با دوستم گفتیم دوست داریم همین الان یک نون بگیری یه قالب پنیر بزنیم بش بخوریم
جلوتر رفتیم به شیرینی فروشی مرود نظر که رسیدیم هدایت شدیم به یه نوع اشترودلی که نون و پنیر و گردو داشت و وفوق العاده خوشحال شدم باز خدا سریع جواب داد
و بعدش به طرز عجیبی دنبال کافه ای بودیم که چای بگیریم take away و بعد همراه با نون پنیر بخوریم
همین جور که دور و برمون نگاه می کردیم پسر مهربانی اومد گفت ازم پارچه هایی که باشون تمیز می کنن و گردگیری می کنن، میخرین؟ گفتیم نع عزیزم ممنون، و اون انگار صدامون رو شنیده بود که میگفتیم کافه میخوایم، همون لحظه جواب داد برین اون کافه روبرو خیلی خوبه
و ما اصلا کافه روبرو نمیدیدم فقط فست فود رو میدیم بعد گفتیبم فست فود که چای نداره
گفتیم بزار بریم این کافه که جنب شیرینی فروشیه دوباره پسره گفت برید اون کافه اون یکی خیلی بهتره، همون بار اول فهمیدم این فرشته هدایت خداست
و به بچه ها گفتم این هدایته ها، بریم همون وری که میگه کلی تاکید کرد حتی وقتی جفت کافه ای بود که ما خواستیم بریم اونجا، و بعد که هدایت شدیم به اون کافه
اونقدر فضا عالی گرم و زیبا و وایب مثبتی داشت که اول جا خوردیم
همش تابلو های با نوشته های انگلیسی مثبت عملا هر کجا رو نگاه می کردیم زیبایی بود
صاحبان کافه به شدت مهربان و محترم و گرم
و به شدت قیمت ها مناسب و هر چایی که اوردن خیلی زیاد بود هر کدوم دو لیوان خیلی بزرگ چای خوردیم که به شدت چسبید با نون و پنیر و گردو و خلاصه کلی عشق کردیم و هدایت خدا هر لحظه برای من روشنتر می شد
و بعد عجله داشتیم باید زودتر میرفتیم خونه
اسنپی که اومده بود باورتون میشه دست فرمون عالی به شدت سریع و به شدت عالی
ساکت و آرام
و همون جا حرف زدم با خدا کلی
حتی میدونی چه راننده ای بفرستی بدون اینکه ما بگیم اینقدر سریع اینقدر امن اینقدر عالی
من چجوری شکر تو رو بجا بیارم که نگفته اجابت می کنی
خداروهزاران بار شکر و تازه دوستم سوپرایزم کرد با هدیه تولدی که زودتر اونو بم داد
و دقیقا چیزی بود که تو این یک هفته داشتم بش فکر می کردم و میگفتم یک پافر کراپ طور دوست دارم
و همون رو هم دریافت کردم و چقدر خوشحال شدم
خدایااااااااا هزاران بار شکرت هزاران بار شکرت هزاران بار شکرت
اونقدر تو این مسیر ادامه میدم نتایج عالی میگیرم به لظف خدای مهربان و با نتایجم به هزاران نفر امید و ایمان میدم
یاد میگیرم از فایل ها برای خودم برای اینکه خودم نتیجه بگیرم برای آرامش خودم
خدایا عاشقتممممممممممممممم
استاد عشقم مریم جونم این سفرنامه انقلابه مرسی عشق من
دوستان گلم شما عالی هستید
اسماء جانممممم تو عااااااااالی هستی مثل همیشه
در پناه الله یکتا باشید.
به نام خداوند بخشنده و مهربانم
سلام استادعزیزم ومریم جان نازنینم
سلام به تمام همسفرانم
الهی صدهزاران مرتبه شکر که به این مسیر الهی هدایت شدم سپاسگزارم خداجونم.
استادعزیزم بی نهایت ازتون سپاسگزارم بخاطر وجود پاکتون دراین کره خاکی
خداجونم سپاسگزارم بخاطر وجود بنده های پاکت مثل استاد عزیزم روی زمین.
استاد عزیزم مباحث وآموزشهای شما بود که با حقیقت این جهان آشنا شدم،اینجا بودکه فهمیدم همه چیز وهمه ی اتفاقات زندگیم بستگی به افکار وذهنیتم داره اینجا بود که تازه متوجه شدم باید ورودیهای مناسب به ذهنم بدم تا خروجی های خوب ومناسب دریافت کنم واین من هستم که با کنترل ذهنم تمام اتفاقات زندگی خودم رو رقم میزنم. وباید بگم که صد درصد عالی نشدم ولی به همان اندازه که روی خودم کارکردم وبا گذروندن تکاملم نتیجه هم گرفتم.
استاد عزیزم سپاسگزارم ازتون که کل درس زندگیم رو از شماآموختم،یادگرفتم تنها تنها تنها به خداوندم تکیه کنم وتنها از خودش بخام و همه خواستهامو درخواست کنم،یادگرفتم که تمام اتفاقات زندگیم با افکار وباورهای خودم رقم میزنم،یادگرفتم که همه چیز برپایه واساس تکامل پیش میره،یادگرفتم ودرک کردم که هرکدوم از ماها پاره ای از خداوندیم وخداوند از رگ گردن بهم نزدیکه یعنی چه،یاد گرفتم غیراز خداوندم روی هیچ کس حساب باز نکنم،یادگرفتم از اتفاقات ها وتضاد های زندگیم درس بگیرم وبا باور اینکه هر اتفاقی که برام می افته به خیر وصلاح منه زندگی برام لذت بخش تر وشیرین تر شده،از وقتی دراین مسیر قرار گرفتم شکل زندگیم طرز فکرم وافکارم نسبت به جهان اطرافم زمین تا آسمون تغییر کرد،ارتباطم با خداوندم تغییر کرد اصلا خدای وجودم تغییر کرد نگاه ودیدم تغییر کرد.وبرای همه ی این دستاوردها سپاسگزار خداوندم هستم که دراین مسیر قرارم داد وبا استادان نازنینم چون استاد عباس منش عزیزم ومریم جان نازنینم وتمام دوستان توحیدیم آشنا کرد وهمسفرم کردسپااااااااااس خداجونم.
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام خدمت شما استاد عزیز
موقعی که داشتم این فایلو گوش میکردم رسیدم به اون قسمتی که شما گفتین من به شخصه اهل چت کردن نبودم و نمیدونم اونایی که چت میکنن با ده نفر دیگه خلأشون چیه همونجا زدم رو استپ و اومدم تو این صفحه تا برداشت خودم رو و تجربیات خودم رو در مورد خلأ درونی بنویسم.
هر چی که فکر میکنم میبینم این نکته، نکته درستیه که ما آدمها در اکثر موارد خودمون عامل ایجاد کننده خلأهای درونی خودمون هستیم نه کس دیگه
یعنی وقتی میایم یه موضوعی رو در مورد اطرافیان مبینیم و متمرکز میشیم روی اون موضوع و خودمونو مقایسه میکنیم با اون فرد که ببین فلانی فلان چیز و داره من ندارم و این مقایسه کردنها نتیجه اش این میشه که ما به احساس کمبود میرسیم و فکر میکنیم دیگه ندار شدیم و از این حرفا و این چرخه بارها و بارها ادامه پیدا کنه و تکرار بشه این باعث میشه که ما احساس خلأ رو در وجود خودمون ایجاد کنیم.
خلأهایی که در وجود ما ایجاد شده خودمون اونها رو به وجود آوردیم الکی گردن خانواده نندازیم که خانواده ما ما رو محدود کردن شیوه تربیتی اونها غلط بوده ما رو بد بار آوردن و هزارتا چرت و پرت دیگه که همه اینها از یه ذهن نادان برمیاد.
ما نمیایم دستاورد های زندگی خودمونو نگاه کنیم نمیایم توجه کنیم به اینکه شرایط ما هر جوری که بوده زندگی طبیعی رو داشتیم در پیش میگرفتیم (البته به شرطی که روی ذهنمون کنترل داشته باشیم) ما اینو نمیبینیم بعد یک نفر دیگه که شرایط و اوضاعش بهتر از مائه میایم تمرکز میکنیم رو اون شرایطه و خودمون رو مقایسه میکنیم با اون طرف میگیم ببین چقدر داره کیف میکنه؟ چه تجربیاتی رو داره تو زندگیش تجربه میکنه من چی؟؟؟؟
همه اینها نجواهای شیطانیه کسی که کنترلی روی ذهنش نداشته باشه یکی از چیزهایی که بهش مبتلا میشه و آسیب میرسونه به خودش همین مقایسه کردن خودش با دیگران هست همین انکار دستاوردهای خودش هست
ذهن منطقی و درست میاد میگه من چی کار دارم به زندگی دیگران من اصلا چی کار دارم کی داره چی کار میکنه؟ کی داره از زندگیش چی جوری لذت میبره؟ من بیام رو خودم متمرکز باشم و ببینم با توجه به شرایط الآنم من از چی لذت میبرم بیام کانون توجهم رو بذارم رو همون موضوع میدونین؟ سرم تو لاک خودم باشه
وقتی که این روند مقایسه کردنه سالهای سال تکرار میشه و تبدیل به عادت میشه خود به خود برنامه ریزی میشیم رو اینکه سرک بکشیم تو زندگی دیگران و تا اون فی خالدونشم در میاریم که ببینیم اینا وضعیتشون نسبت ما چه جوریه؟ وضعشون بهتره بدتره چیه؟ ناخودآگاه ذهنمون تنظیم میشه رو این موردی که گفتم؛ سرک کشیدن تو زندگی دیگران.
تازه عینک بد بینی و قضاوت هم در پی این قضیه میزنیم به چشم خودمون دیگرانو قضاوت میکنیم از رفتارهاشون برداشت های بدی میکنیم هی منفی نگری میکنیم و آخرش چی میشه؟ هیچ. قضاوتهایی که یا دل دیگرانو میشکنه یا کینه و کدورت بینمون بوجود میاد و با عذاب وجدانمون نمیدونیم که چی کار باید بکنیم.
افسردگی میاد سراغمون همه این چیزایی که گفتم نشون دهنده افسردگیه دیگه اگه بخوایم از طریق علم روانشناسی بهش نگاه کنیم همه اینا علائم افسردگی هست.
ببینید من خودم مثل استاد عباسمنش زیاد اهل چت کردن نبودم ولی خب برخلاف اینکه استاد دوستاش رو میدید که دارن با 10 نفر چت میکنن میومد میگفت من نمیدونم چه خلأیی اینها دارن درک نمیکنم نیازشون رو به این جور کارا من میومدم میگفتم نه اونا اگه دارن با 10 نفر چت میکن همزمان چرا من یه نفرو ندارم که باهاش چت کنم؟ چرا من پیامهایی که میدم سین میخوره ولی جوابی دریافت نمیکنم و… این من بودم که با توجه به شرایط اون طرف میومدم خودمو مقایسه میکردم و با گفتن این جمله که چرا من ندارم و با تکرار کردن مداوم اونها هی این خلأ رو در درون خودم ایجاد میکردم
درصورتی که اگه منطقی و عاقلانه بیایم فکر کنیم میبینیم بابا من چه نیازی دارم به اینکه ده نفر رو داشته باشم که بخوام از صبح تا شب باهاشون چت کنم بعد وقتم گرفته بشه و به جای اینکه روی خودم کار کنم روی مهارتم کار کنم تا یه نتیجه ای تو زندگیم دریافت کنم بشینم پای گوشی بیس چاری چت کنم هم وقتم گرفته شه هم اصلا چیزی بهم اضافه نشه ؟ زندگی الآن من بدون داشتن این جور چیزها مگه چشه؟ نه اینکه تلاش نکنم برای بهبود زندگیما نه ولی اگه اینجوری به قضیه نگاه کنم کار به جایی نمیبرم.
من باید بیام روی خودم تمرکز کنم ببینم با توجه به شرایط و موقعیت الآنم چه کارهایی رو میتونم انجام بدم که هم به لحاظ روحی و روانی رشد کنم هم به لحاظ کیفیت زندگی به کیفیت بالاتری دست پیدا کنم.
یا اصلا یه وقتایی من سر حقوقی که طرف دو قرون از من بیشتر دریافت میکرد با صابکارم بحثم میشد یا یکی تازه وارد بود بعد حقوقی که به اون میدادن همون حقوقی بود که به من میدادن. سر همین کمتر یا زیادتر کردن حقوق کارگرا من دلم میخواست شغلمو عوض کنم و برم یه جای دیگه میدیدم اونجا فلان مغازه فلان کسب و کار حقوقش انقدر بیشتره بعد میدیدم حقوق من چقدر کمه بعد شروع میکردم به خودخوری به مقایسه کردن درصورتیکه تمام کارهایی که من انجام میدادم راه به هیچ جایی نمیبرد و من خیلی زحمت میکشیدم و تلاش میکردم ولی بقیه کارشون سطح بالاتر بود خلاصه اینارو هی با خودم میگفتم ولی اون چیزی که اصله و درسته اینه که من توی موقعیتی که توش قرار دارم چه خوب چه بد دیگه حالا همینی که شده.
برای اینکه این وضعیت رو بهبود بدم و از اونجایی که توانایی انجام این کار و موفق شدن در این کار رو هم دارم چون خدا خودش تو قرآن میاد میگه ما توانایی های بسیاری به انسان ها دادیم و انسانها رو محدود نیافریدیم من با توجه به این قضیه باید استفاده کنم از این قدرتم و قدم اولی که باید بردارم همین نوشتنه همین تغییر دیدگاهمه همین تغییر باورهاست همین تغییر به لحاظ منتالی و ذهنی در واقع برنامه ریزی ذهنی منه که باید انجام بدم این پیش نیازه پیش زمینه است و بعد از اینکه این دوران رو گذروندم میام رو دستورالعمل های فیزیکی کار میکنم یعنی کارهایی که باید انجام بدم برای رسیدن به خواسته هام رو انجام بدم تا نتایج بوجود بیاد همین
کامنت نوشتن من یک قدمه یک تغییره، به خدا هر چی که بیشتر روی خودمون کار کنیم اون تغییری رو که جهان باید انجام بده جهان انجام میده ما نمیفهمیم چه جوری ولی یهو که این اتفاق میفته ما میبینیم که به یه همچین دستاورد و نتیجه ای رسیدیم و فهمیدیم که قانون کارشو به درستی انجام داده و ذوق زده میشیم.
اونجاست که مدار ما برای درک این آگاهی ها بالاتر رفته و ما ایمان میاریم به این مطالبی که همش درسته باورمون تغییر پیدا میکنه باورمون قوی تر میشه نسبت به این مطالب و ایندقعه دیگه راحت تر میپذیریم دیگه مقاومت ذهنی کمتری داریم نسبت به این مطالب
ماها با اینکه داریم رو خودمون خوب کار میکنیم ولی نتیجه بوجود نمیاد به این دلیل نیستش که قوانین کارشو درست انجام نمیده و قرار نیست نتیجه ای بوجود بیاد. نتیجه زمانی بوجود میاد که زمانش برسه ما چون زمان رسیدن به نتایج رو نمیدونیم و نتایجی که میخوایم رو نمیبینیم خیلی راحت گول میخوریم و فکر میکنیم قانون دیگه کار نمیکنه در صورتی که قانون داره کار میکنه
من خودم امروز صبح بیرون خواستم برم جایی کار داشتم قبل از اینکه از خواب بیدار شم تو همون حالت خواب و بیداری گفتم خدایا اگه امروز اتفاق خاصی برام نیفته من دیگه دور قانون و همه چیو خط میکشم. چون یه چند روزی بود که هیچ اتفاق جالبی نیفتاده بود برام.
رفتم از خونه بیرون کارمو که انجام دادم میخواستم برگردم چند دقیقه تو خیابون منتظر موندم تا سوار تاکسی شم. تاکسی اومد و سوار شدم و به نیمه های راه که رسیدیم من پولمو دادم به راننده گفتم بفرمایید کرایه و اینا گفت خورد ندارم گفتم منم خورد ندارم گفت خسته نباشید
گفت ایندفعه رو مهمون من باشین گفتم خدا از بزرگی کمتون نکنه یه آقای پیرمرد دیگه هم بود از اونم کرایه نگرفت
اینجوری شد که دیگه من برگشتم به مسیر و دارم سعی میکنم عمل به قوانین رو در دستور کار خودم قرار بدم.
یه اتفاق خیلی جالب دیگه ای هم افتاد.
الان که داشتم این کامنتو مینوشتم دوستم از شیراز زنگ زد و گفت که براش یه کاری پیش اومده تو شهر خودمون و از من خواست که برم کارشو انجام بدم منم رفتم داخل شهر و در همون حین که کار دوستمو میخواستم انجام بدم یکی از دوستان قدیم خودم رو دیدم که یه چند ماهی بود که ندیده بودمش یه آقای 76 ساله مشتی که راننده تاکسیه و 50 ساله که تو تاکسیرانی کار میکنه. ایشون سر راهم قرار گرفت و منم خب خیلی باهاش حال میکنم با اینکه فقط بیست و خورده ای سالمه… سلام علیک کردیم و گرم صحبت شدیم و ایشون هم از افکار و عقاید خودش داشت صحبت میکرد
این پدیده همزمانی برا من خیلی جالب بود که نشون داد قانون چطوری داره کار میکنه و الان که بعد از 1 ساعت برگشتم خونه تا دوباره ادامه کامنتمو بنویسم یخورده به فکر فرو رفتم که منی که دنبال این بودم جهان یه اتفاقی رو برای من رقم بزنه که نشون بده هنوز داره کار خودشو انجام میده و دقیقا تو همون روز دو تا اتفاق جالب برام افتاد منو شگفت زده کرد و باعث شد که با قدرت بیشتری ادامه بدم مسیری رو که هممون داریم ادامه میدیم و در آخر هم به نتایج بزرگی میرسیم گفتم این موضوع جالب رو هم بگم که خالی از لطف نباشه.
خیلی خیلی دوستتون دارم
مراقب خودتون باشید
امیدوارم هرجا که هستید شاد و پیروز و سلامت باشید
به نام خالق زیبایی ها
” روز 61 ام سفرنامه”
قانون میگه تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء
حاصل فرکانس ها و کانون توجه خودمونه
میتونیم با کنترل افکار و ورودی های ذهنمون
جنس اتفاقات زندگیمون رو تغییر بدیم
اتفاقایی میوفتن در جهت رشدمون وقتی جهان تعهد مارو ببینه کمکت میکنه
برای من یه سری افراد از زندگیم حذف شدن
افرادی که دیگه هم فرکانس من نبودن با وجود اینکه یه روز اگه حرف نمیزدیم شاکی میشدیم ولی
جهان وقتی ببینه که دیگه هم مدار نیستین جدا میکنه غربال میکنه و اون آدما از مدار من خارج شدن
خداروشکر میکنم زندگیم خیلی بهتر شد
خدا به شکل کسب و کار وارد زندگیم شد خودش مشتری شد برام همه چیز به راحتی برامون جور میشد و میدیدم وقتی کاری رو رو خودش هدایت
میکنه پشتت میمونه و همه چیز رو فراهم میکنه صفر تا صدش
خدایا شکر بابت آزادی زمانی که دارم
خدایا شکر بابت در آمدی که دارم
خدایا شکر بابت هدایتت و وجودت توی زندگیم
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
نحوه اداره جهان توسط خداوند
خداوند قوانینی وضع کرده که کل جهان هستی بر طبق ان عمل می کند هر کسی این قوانین را یاد بگیرد و به درستی از آنها استفاده کند می تواند زندگی دلخواه خود را رقم بزند و امکان ندارد اتفاق دیگری رخ دهد ما خالق زندگی خود هستیم و زندگی خود را به هر شکلی که بخواهیم به وجود می آوریم.
ما آگاهانه یا نا آگاهانه اتفاقات زندگی خود را رقم می زنیم قانون این است که با توجه به افکارمان و تمرکز بر موضوعات مختلف فرکانس هایی را به جهان ارسال می کنیم .زمانی که بتوانیم افکارمان را کنترل کنیم که تنها راه کنترل ورودی های ذهن است می توانیم باورهایمان را به شکلی که دوست داریم ایجاد کنیم.
اگر بتوانیم این کار را خوب انجام داده تمرین کنیم و متعهد باشیم و باورهای قدرتمند کننده بسازیم فرکانسی به جهان هستی ارسال می کنیم که اتفاقات و شرایط برایمان به وجود آید و ما را به خواسته هایمان می رساند چه خواسته هایی که بیان می کنیم و چه خواسته هایی که در برخورد با تضادها و مشکلات در درونمان متولد شده و هنوز آگاهانه خودمان نمی دانیم که آنها را می خواهیم.
زمانی که به این شکل ورودی های خود را کنترل می کنیم اتفاقات شروع به تغییر می کند.
افراد نامناسب و محیط های ناجالب را آگاهانه حذف کنیم. یکی از بهترین راه های کنترل ورودی های ذهن این است که:
با خداوند درباره ی خواسته هایمان زیبایی های خود توانمندی هایمان کارهایی که توانسته بودیم یا می توانیم انجام دهیم سپاسگزاری به خاطر سلامتی خانواده و دوستان و بسیاری از موارد دیگر صحبت کنیم
اتفاقی که برای ما رخ می دهد این است که قلب ما لطیف خواهد شد و روند اتفاقات زندگی ما به تدریج تغییر خواهد کرد زمانی که به کار کردن بر روی باورهایمان متعهد باشیم جهان به ما کمک می کند و زمان های بیشتری را در اختیارمان قرار می دهد افراد خوب ایده های مناسب و کتاب های خوب به سمت ما هدایت خواهند شد زمانی که دو تا سه سال بر روی باورهای خود کار می کنیم اتفاقی که رخ می دهد این است: در مسیری قرار می گیریم که اگر از آن منحرف شویم سریع متوجه آن خواهیم شد و زمانی که این اتفاق رخ دهد زندگی تنها خوبی بیشتر است .
زمانی که ذهن ما از انرژی خداوند سیراب می شود احتیاجی به هیچ چیز نداریم و اگر این اتفاق در درون ما رخ دهد روند تکاملی آغاز می شود و به سراغ خواسته ی دیگر می رویم و انرژی خداوند را به شکل خواسته های بعدی خود تغییر می دهیم.
هنگامی که بر روی باورهای خود کار می کنیم اتفاقات خوب برای ما رخ خواهد داد و زمانی که تکامل خود را طی می کنیم و از نعمت های خود لذت می بریم و درونا راضی می شویم همین رضایت و احساس خوب ادامه دادن مسیر و اتفاقات زندگی ما را بهتر و بهتر خواهد کرد باید بتوانیم اتفاقات خوب کوچک و نشانه ها را ببینیم و آنها را تحسین و تایید کنیم و به خاطر آنها سپاسگزار باشیم با قدرت ادامه دهیم خواسته های ما به تدریج بزرگتر خواهد شد و در زمان مناسب به ما داده می شود باید بتوانیم ایمان خود را حفظ کنیم . در مورد ثروت چون باورهای نامناسب داریم نیاز به زمان و انرژی بیشتری است.
اما زمانی که بپذیریم تمام اتفاقات زندگی ما به واسطه باورها و فرکانس هایمان شکل می گیرد با باور قوی تر بر روی باورهای خود در زمینه ی ثروت کار کنیم.
زمانی که به ثروت دست می یابیم نیاز به انگیزه ی معنوی برای ادامه مسیر و کسب ثروت بیشتر داریم
خداوند عشق او قدرتی که به ما داده توانمندی های خود و قوانین جهان هستی را باور کنیم
خدایا شکرت
عاشقتونیم