قدم هایی عملی برای کنترل ورودی های ذهن - صفحه 33

884 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهراهنرمند گفته:
    مدت عضویت: 1697 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    روز ۶۱ سفرنامه تحول زندگانی

    بااینکه این فایل و قبلا شنیده بودم امااین دفعه اینو بیشتر شنیدم گوشهام برای شنیدنش سنگین نبود ..اگه میخوام چیزی یاد بگیرم اونو برای استفاده در زندگی خودم یادش بگیرم نه اینکه بخوام به کسی دیگه یادبدم . اگه با نیت یاددادن به دیگران یادبگیرم ، تو ذهنم جوری دیگه جامیگیره ..

    ماندن در احساس خوب راه رو برای مسیرهای زیباتر برام بازمیکنه .در واقع هرچی ذهنمو بیشتر کنترل کنم جلوی نجواهارو بگیرم ، راه رسیدن به ارزوهام هموارتر میشه.

    هر چه بااین اگاهی ها عجین میشم ، تفاوت ذهن ثروتمند و با فقیر بیشترو بیشتر درک میکنم .ادما چقدر شرک و ترس دارن البته من هم بااینکه بااین فایلها اشنایی دارم اما در عمل پیش میاد که یادم میره و زور نجواها ببشتر میشه که اینم بخاطر ورودی هاییه که از قبل وارد ذهنم شده ؛اگر ذهن پاک باشه ذهنیتی نداشته باشه ، خیلی از اتفاقا نمیوفته .باید سعی کنیم از مسائلی که برامون پیش میاد از نگاه قانون نگاه کنیم و ازتضادها پل بسازیم چون تضاد میتونه مثل اهرم بشه و فرد رو ازجاییکه هست بالاتر بفرسته و پرتاب کنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    مسعود برزگر گفته:
    مدت عضویت: 1275 روز

    سلام به استاد عزیزم.خیلی چیزهای خوبی رو یاد میگرفتم واسرائیل میکردم و بعد مدتی دلسرد میشدم.ولی از وقتی با فایلهای شما آشنا شدم تصمیم جدی گرفتم هر کدوم از آموزشاتونو در زندگیم تو موقعیت‌های مختلف پیاده کنم.الانم با گذشته ام خیلی فرق داره.حس میکنم که واقعا دارم رو باورهام و اعتماد بنفسم کار میکنم و تغییر کرده.بقول خود شما که گفتین کسی که میخواد و دوس داره فلان کارو بکنه ولی دو به شکه که انجام بده یا نه انگار تو برزخه و کلافه و مضطرب.منم از این برزخه خیلی بدم میاد بارها تجربه کردم حالا تصمیم گرفتم که اونو تجربه نکنم رو به پیشرفت باشم.برای موفق شدن یا نشدن فقط یه تصمیم که انجام بدم یا ندم،برم یا نرم،بشه یا نشه.کلا دیگه تو کاری که میدونم درسته برای انجام دادنش مکث ندارم.چون وقتی مکث میشه توش بالای۹۰٪دیگه نجوای شیطان نمیزاره انجام بدیم و سرد میشیم.سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    محسن هاشم‌زاده گفته:
    مدت عضویت: 1325 روز

    سلام به استادعباس منش ودوستان عزیزم خیلی خوشحال هستم که درجمع شماهستم خداراهرروزسپاسگذارم که چنین قوانین راگذاشتی بدون تغییر ودرست خدایاشکرت میخواستم ردپای دراین روز قشنگ بزارم وهروقت که میایم کامنت بچه ها رامیخونم وکامنت میزارم احساس قدرت وزوق ومیفهمم داره مدارم وفرکانسم بالاترمیره خداراشکر میکنم که من راهدایت کرده دراین مسیروراحت ورودی های ذهنم کنترل میکنم تاکامنت بعدی بای

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    افسانه گفته:
    مدت عضویت: 1626 روز

    بنام خدا

    سلام

    روز ۶۱ سفرنامه

    خداروشکر بابت امروز

    خدایا شکرت که به ماه سوم سفرنامه رسیدم واقعا قشنگ حس میکنم که مدارم بالاتر رفته و خداروشکر میکنم. از استاد عزیزم و دوستای عزیزم سپاسگذارم واقعا ازشون خیلی الهام میگیرم و خیلی خوشحالم که توی این سفر فوق العاده هستم. بینهایت سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    زهره گفته:
    مدت عضویت: 1509 روز

    به نام خدا

    خداروشکربرگ شصت ویک ازسفرم رودنبال میکنم

    روزی که اولین برگ ازسفرنامه روشروع کردم مطمعن نبودم که تعهدی بی وچون وچرا داشته باشم تاهرروز سفرنامه رودنبال کنم اماازهمون خدایی که ازش خواستم هدایت کنم ودرجواب درخواستم منوبه این سفردعوت کردازخودش هم خواستم که متعهدباشم

    چون دوس داشتم تغییرکنم خصوصاازلحاظ حال روحی چون خیلی سردوبی روح شده بودم اما الان

    که دوماه گذشته ازسفرنامم چقدرحال واحساسم خوبه وخداروشکرمیکنم دیروزخواسته های جدیدتری نوشتم که مهم ترینش تغییرشخصیت بودکه توجه بیشتری به نکات مثبت داشته باشم وسپاس گزارداشته هام باشم

    وقتی استاداز ارتباط خودش باخداوندمیگفت ته دلم دوس داشتم منم این تجربه روداسته باشم که سیراب بشم ازعشق خداوندطوری که هیچ چیزی دیگه ای رونخوام قلباراضی باشم واشک بریزم ازازاتصالم بااصلی که ازمن جدانیست همیشه بامنه حواسش به منه منودوس داره فراموشم نکرده

    این سفرکمکم کردتادلم روازکینه پاک کنم وببخشم افرادی روکه بخاطرفرکانس هام اون وجوه شخصیتی نازیباشونوبه من نشون میدادن وچقدرارامش دارم وذهن وزبونم ساکت شدن واروم شدن

    تجربه های دیگه که ازبرکت این سفرداشتم اکانت اینستاگرامم به طوردائم بلاک شد واولش یه کوچولو ناراحت شدم که بعدچندسال که پیجم که نقاشی هاموپست میکردم برای همیشه ازدسترسم خارج شد اماگفتم من ازخداخواسته بودم ورودی هاموکنترل کنم میخواستم تمرکزروی هدفم باشه وازحواشی دورباشم

    گفتم برام خوب بوده دیگه برام مهم نبودوحتی دوس نداشتم درست بشه باتغییرباورهام همه چیز داره نومیشه سبک زندگیم کم کم داره عوض میشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    ابراهیم آقا Brj_auto_glass گفته:
    مدت عضویت: 2211 روز

    سلام

    برگ شصت و یکم سفر به درون رو ادامه میدم بدون وقفه خداروشکر

    تنها راه کنترل افکار کنترل ورودیهای ذهن است یعنی چیزهایی که میبینیم میشنویم میگوییم

    تعهد تعهد تعهد تکرار تکرار تکرار کلیده

    وقتیکه ورودی نامناسب نداشته باشیم راحتتر میشه افکار رو کنترل کنیم چون ورودی نامناسب مدتها تو سر آدم می‌چرخه و رژه می‌ره و باعث ناامیدی و ترس آدم میشه

    وقتی نتایج کوچک دیده بشه بابتش سپاسگزاری بشه اونوقت نتایج بزرگتر میشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    فرشته رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 1310 روز

    سلام ب استاد ومریم جون ودوستان منم همسفر شما شدم امروز دومین روز سفرم توکل ب خدا بتونم تواین سفر ردپای ازخودم بزارم ونشانه هارو درک کنم ب حرف استاد گوش میدم و سعی وتلاش میکنم با تمرین زیاد ب نتیجه برسم. واز مسیر سفر اذت ببرم انشالله ممنون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    سید امیر غفوری گفته:
    مدت عضویت: 1272 روز

    سلام به استاد عباس منش و خانم شایسته

    خدایا صد هزار مرتبه شکر که خداوند من را هدایت کرد به این مسیر درست

    من این فایل رو چند بار گوش کردم ویک احساسی در درونم شکل گرفت و گفتم این رو بیام بنویسم . و این که همین العان به این درک رسیدم یعنی از قبل رسیده بودم ولی امشب عمیق تر شده که قانون جهان چه طور داره کار میکنه

    و داشتم به کمی از گذشتم فکر میکردم هر جایی که احساس شکر گذاری و حس خوب نداشتم به هر شکلی به طور خیلی طبیعی از هر نظر ضربه خوردم مثلا از من دزدی میشد .یا به یک مشکل مالی میخوردم . یا از نظر عاطفی یک برنامه ای پیش می‌آمد و هرچه …..

    ولی از موقعی کمی فایل گوش می‌کنم و حتی یکم حالم بهتر میشه و آگاهانه شکر گذاری میکنم میبینم که اوضاع زندگیم بهتر میشه و اتفاقات بد هم برام نمی‌افته و چه قدر خوب میشه که من این درس رو بگیرم و بیشتر درک کنم که احساس خوب اتفاقات خوب رو برای من رقم میزنه

    به امید درک بیشتر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    علی اکبر ویزواری گفته:
    مدت عضویت: 1345 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام خدمت همه عزیزان و همسفران عزیز

    خدایا بینهایت سپاسگزارم که در مسیر هدایتم منو به این آگاهی ها هدایت کردی ، با گوش کردن این فایل یاد روزهای اولی که یک تحولی عظیم و عجیب درونم شکل گرفته بود افتادم ، واقعا این حالی که استاد در موردش گفتن قابل گفتن نیست فقط هر کسی باید از درون خودش حسش کنه تا درک کنه ، خدایا سپاسگزارم که بعد از اون بیداری رفته رفته مسیرهایی هدایتم کردی تا اون چیزی که نیازه برای تغییرم بهش برسم تا اینکه در نهایت منو به اینجا هدایت کردی. هر روز که میگذره بیشتر بیشتر میشه این آگاهی ها و خیلی با ایمانی قویتر روی خودم کار میکنم و مطمئنم که نتیجش سعادت سلامتی خوشبختی ثروت فراوانی و همه ی چیزهای خوبی میشود که خداوند یکتا بیشتر از من میخواهد که اونها در زندگی من رقم بخورن. بینهایت سپاسگزار خداوندم برای هدایتم و اینکه در لحظه لحظه زندگی من حضور داره و به مسیر درست و مسیر کسانی که به آنها نعمت داده هدایتم میکند

    سپاس از استاد عزیز و خانم شایسته عزیز در پناه نور و عشق الله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    ساناز گفته:
    مدت عضویت: 1321 روز

    سلام به استاد و به همه دوستانی که دور ی سفره جمع شدیم.

    چقدر این فایل حال فعلی من هستش

    مخصوصا اون قسمت که استاد میگه با خدا حرف میزدم.ی مدتی هست بی حدواندازه با خدا صحبت میکنم و همش دارم گریه میکنم نمیدونم خوبه یا بد ولی حال میکنم اینقدر تو قلبم جا باز کرده و همش دارم دنبال ی فرصتی میگردم که وقت اوکی کنم باهاش حرف بزنم.ی وقتایی ناخوداگاه میبینم به محضی که صبحا چشمام باز میکنم همش دارم صحبت میکنم و سپاس گذاری میکنم ی وقتایی فکر میکردم واقعا دیوونه شدم اصلا چه معنی میده ادم از خواب که بیدار میشه کلا بچسبه به خدا و هی سپاس گذاری کنه.

    ی جورایی به محضی که چشمام باز میکنم ناخوداگاه میگم سپاس گذارم که امروز هم بهم فرصت زندگی کردن دادی.

    و نمیدونم معنی این حس و اتفاق چیع.

    حتی چند مدت پیش همش میگفتم خدایا چی بهتر از این که تو رفیق فاب منی پس من دیگه هیچی ازت نمیخوام همین که خودتو دارم کافیه ولی باز میگم ادم که با رفیقش اینجوری تا نمیکنه وقتی اون داره بهم لطف میکنه محبت میکنه چرا من میگم چیزی نمیخوام؟؟؟

    در حال حاضرکار خوب با درامد بالا دارم ولی بازم ازش کار بهتر با درامد خیلی بیشتر میخوام.

    تازگیا اپارتمان خریدم ولی بازم ازش خونه به متراژ بالا و باغ و ویلا میخوام.

    ماشین دارم ولی در حال پیدا کردن ماشین بهتری هستم ولی بازم ازش ماشین خیلی بالایی میخوام.

    و ایمان دارم خیلی خیلی زود همه چی اوکی میشه چون این خدایی که من دارم کلا خوراکش اینه من دهن باز کنم بخوام اونم فوری میگه امادست.

    ی وقتایی بهش میگم دوست دارم فقط مال من باشی فقط مال خودم اخه خیلی زنده بودن و زندگی کردن رو برام لذت بخش کرده.

    ی وقتایی دلم میخواد بغلش کنم اینقدر فشارش بدم که صداش دربیاد.

    چقدر خدایی مختص خودش هست و بس.

    و بی نهایت از خدایم سپاس گذارم که منو وارد این مجموعه کرد.بی نهایت سپاس گذارم….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: