قدم هایی عملی برای کنترل ورودی های ذهن - صفحه 55

884 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Farshad Usefi گفته:
    مدت عضویت: 2039 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام و درود به همسفرای این دوره بینظیر

    رسیدم به فصل سوم

    من 60تا کامنت تا الان توی این دوره گذاشتم

    توی برنامه ها و عادت های زندگیم الویتم سر زدن به سایت شده

    مخصوصا موقع هایی که خدا تو دلم میندازه که برم بنویسم

    خود این یه درک از راهنمای عملی کنترل ذهنه

    این چرخه ی تکرار قانونه

    تغییر عادت های جدید از زمانی شروع شد که من تجربه کردم

    چیو تجربه کردم:

    وقتایی که احساسم خوبه اتفاقای خوب رو تجربه میکنم

    ورودی های ذهنموکه کنترل کردم و توجهمو اوردم رو چیزای خوب اتفاقای خوب رو تجربه کردم

    دیگه روتین زندگی منو همسرم شده

    که هرچقدر میریم جلو تر بیشتر قانون رو درک میکنیم و پرده هایی که جلو چشم ها و گوش هامون بود برداشته میشه

    که مسیر حق کاملا مشخصه مسیر خوشبختی مشخصه

    این تویی که با ذهنت فرمون زندگیتو میچرخونی به سمت بدبختی

    باید خیلی حواسمون باشه به چیا داریم توجه میکنیم

    الان که فکر میکنم میگم وای خدااااا من چقدر تغییر کردم

    چقدر خوشبختم که خالق زندگیم خودمم و این درکو اگاهی رو دادی

    روز به روز رابطه منو همسرم بهتر

    عشقمون پایدار تر میشه

    کی بهتر و بهتر شد و بهتر و بهترم میشه:؟

    موقعی که کنترل ذهنم و ورودی های ذهنمو تنها به الله تکیه دادیم

    و توی هر جوابی توی تنهایی خودم وقتایی که باور داشتم خدا صدامو در هر لحظه داره میشنوه

    هرچقدر این رابطه نزدیکتر شد

    هرچقدر خود مراقب تر شدم

    شرایط بهتر و بهتر شد

    خلاصه که استاد تمرکز رو زیبایی ها و عمل کردن بهشون جزو ناخوداگاه زندگیم شده

    و اینو با افتخار مدیون شما هستم

    إِنَّ اللَّهَ یُدْخِلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ یُحَلَّوْنَ فِیها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِباسُهُمْ فِیها حَرِیرٌ

    در طرف مقابل، خدا مسلمانان حق‌باور را که کارهای خوب کرده‌اند، واردِ باغ‌هایی پردرخت می‌کند که در آن‌ها جوی‌ها روان است. به دستبندهایی از طلا و مروارید آراسته می‌شوند و در آنجا جنس لباس‌هایشان حریرِ نرم و نازک است.

    23حج

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    Nafis گفته:
    مدت عضویت: 1064 روز

    بسم‌ الله الرحمن الرحیم

    به ناخدای لطیف

    «اللَّهُ لَطیفٌ بِعِبادِهِ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ وَ هُوَ الْقَوِیُّ الْعَزیزُ»

    شوری، 19

    «خدا نسبت به بندگانش بسیار مهربان و نیکوکار است، هر که را بخواهد روزى مى‏ بخشد و او نیرومند و تواناى شکست ‏ناپذیر است».

    کنترل ذهن یعنی کنترل زندگی

    همه ما می دانیم خودمون هستیم که آگاهانه یا نا آگاهانه با کانون توجهمون با تمرکزمون روی موضوعات مختلف با توجه به افکارمون داریم یکسری فرکانس به جهان هستی می فرستیم و جهان مثل آینه این فرکانس ها را به خودمون برمی گرداند.

    حالا وقتش است که فرکانس هام را قانونمند و آگاهانه کنم. و به این قانون متعهد باشم. هر چیزی را نبینم هر چیزی نشنوم هر جایی نروم.

    بیام بمباران کنم ذهنم را با باورهای خوب و درست، به زیبایی ها توجه کنم . پیشرفت ها ، موفقیت ها و دستاوردهای بقیه تحسین کنم ، با احساس خوب نه فقط ظاهری . جوری که انگار عزیز خودم اون موفقیت را بدست آورده.

    بیام با خدا بیشتر مراوده کنم حالا یا با نوشتن یا فقط کلامی یا با خوندن قرآن. درد دل نکنم ! بیام از کارهایی که تاحالا تو زندگیم کرده بگم، از نعمت هایی که برام فراهم کرده بگم ، از ظرافتی که تو آفرینش من بکار برده بگم ، از توانایی هایی که بهم داده و بکار گرفتم بگم از سلامتی و خوشبختی خودم و دوستانم و خانواده ام بگم.

    بیام به زیبایی هایی که خدا آفریده توجه کنم.

    همین احساس خوب را نگه دارم ادامه بدهم تا بتونم اتفاقات خوب کوچک ببینم و تایید کنم،به خاطرشون سپاسگزار باشم، همون را تحسین کنم. هی نگم اون خواسته بزرگه هنوز نیست، نشد.من این قدر پول می خواهم! من فلان چیز ها را می خواهم پس کی می رسم! پس کوش !

    عوض این هم عجله بیام آرام باشم ،از خود زندگی لذت ببرم به خودم بگم :ببین جواب داد ببین کار کرد ، پس واقعا افکارم دارد اتفاقات را بوجود می آورد همینجور آرام آرام ولی با قدرت و تعهد ادامه بدهم.

    ایمانم را حفظ کنم به موقع به بقیه خواسته های بزرگ هم می‌رسم.

    وقتی رو بقیه مسائل باورهام قوی بشود طوریکه ایمان بیاورم اگر احساسم بد بشود (با هر دلیل به ظاهر موجهی ) دارم آینده ام را میسوزونم، آن وقت با ایمان قویتری کار می کنم روی کنترل ذهن و مبحث ثروت که باورهای اشتباه ریشه دار بیشتری همه توش داریم.

    به بقیه کار نداشته باشم ، عجله نکنم، مقایسه نکنم همه را از خدا بدانم، همه مخلوقات را قطره های جدا شده از پیکره واحد الهی بدونم . برای خودم یاد بگیرم.

    خدایا به بهترین افکار و بهترین حال هدایتمون کن

    خدایا ما را لبریز از عشق و ایمان و الطاف بی کرانت کن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    ساناز نوری زاده گفته:
    مدت عضویت: 1194 روز

    به نام خدای وهاب و رزاق و هدایت کننده ام

    روز شمار تحول زندگی من روز شصت و یکم از فصل سوم

    سلام خدمت استاد عباسمنش جان و استاد شایسته ی عزیزم و دوستان همیشه همراه و هم فرکانسم

    بریم سراغ نشانه های الهی امروزم:

    خدایا شکرت بابت حال خوبم

    خدایا شکرت بابت اینکه امروز یه فرصت و عمر دوباره بهم دادی

    خدایا شکرت بابت سلامتیم

    خدایا شکرت بابت اینکه فصل سوم از سفرنامه رو به لطف خدای بزرگم شروع کردم و متعهدانه دارم ادامه میدم نتیجه این دو فصل برام حال خوب واقعی و زندگی در لحظه بوده و کلی نتایج عالی خدایا شکرت

    دارم یاد میگیرم چطوری در لحظه باشم حالمو خوب کنم چطوری تمرکز کنم روی نکات مثبت زندگیم خدایا شکرت

    خدایا شکرت بابت ناهار و شام خوشمزه و رایگانی که خوردم و لذت بردم

    خدایا شکرت بابت سنگگ خوشمزه ای که مادرم خریده بود

    خدایا شکرت بابت آگاهی هایی که امروز دریافت کردم

    خدایا شکرت بابت اینکه دیشب از دختر عمم براش کرم پودر خریده بودم و بهم مفت داده فقط 30 هزار تومان زدم به دی جی کالا قیمتشو دیدم 225 تومن زده یکیش رو هم سفارش دادم و رفتم خریدم خدایا شکرت

    خدایا شکرت بابت این نشانه واضح ببین از چه راه هایی نعمت رو وارد زندگیم میکنی یه کالای 225 تومنی رو بهم 30 تومن میرسونی خدای من بی نهایت سپاسگزارم ازت اینا اگه نعمت نیست پس چیه

    خدایا شکرت بابت اینکه امشب تولد گرفته بودند واسه خواهر زادم السا خانوم من و پدر و مادرم رفتیم و کلی خوش گذشت و کلی حال خوب و شادی و رقص بود

    خدایا شکرت بابت اینکه با اعتماد به نفس کامل عالی رقصیدم و همه تحسین و تشویقم کردند

    خدایا شکرت بابت اینکه با اعتماد به نفس کامل مجلس تولد رو به دست گرفتم مدیریت کردم که به ترتیب چه کارایی انجام بشه و تولد با مدیریت خداوند  پیش رفت خداوند میگفت و من انجام می‌دادم

    خدایا شکرت بابت کیک بسیار خوشمزه ای که خوردم و لذت بردم خودم درخواست کردم که شکلات تخته‌ای هم داشته باشه کیک من

    خدایا شکرت بابت اینکه کادوی پافر خوشگل به السا خواهرزادم بابت تولدش هدیه دادم

    خدایا شکرت بابت بارون و تگرگ قشنگی که بارید این نشانه فراوانی توئه خدای من

    و اما بریم سراغ آگاهی های این فایل قشنگ:

    قدم هایی عملی برای کنترل ورودی های ذهن

    خداوند یه سری قوانین رو در جهان قرار داده هرکسی به اون قوانین عمل کنه میتونه زندگی خودشو هر جوری که بخواد رقم بزنه

    ما خالق زندگی خودمون هستیم

    ما هستیم که زندگی خودمون رو به هر شکلی که بخوایم به وجود میتونیم بیاریم

    قانون اینه که ما انسانها با توجه به افکارمون با تمرکز بر موضوعات مختلف، یه سری فرکانس هایی رو به جهان هستی ارسال می‌کنیم

    ما مثل یک دستگاه فرستنده هستیم که یه سری فرکانس ها و ارتعاشات رو به جهان هستی ارسال می‌کنیم با توجه به افکارمون با توجه به کانون توجهمون.

    وقتی که بتونیم افکارمون رو کنترل کنیم که تنها راه کنترل افکار کنترل ورودی های ذهنه ما میتونیم باورهامون رو اونجوری که دوس داریم ایجاد کنیم در مورد همه چیز درمورد ثروت سلامتی، روابط، معنویت، زندگی و….

    اگر ما بتونیم این کار رو خیلی خوب انجام بدیم و تمرین کنیمو متعهد باشیم روی کنترل ورودی های ذهنمون روی ساختن باورهای قدرتمند کننده که فرکانس مناسبی به جهان هستی ارسال میکنه اتفاقاتی برای ما رخ میده که مارو به خواسته هامون میرسونه

    حالا چه خواسته هایی که به زبون میاریم چه خواسته هایی که در برخورد با تضاد به وجود میاد

    وقتی ورودی هاتون رو کنترل میکنید اتفاقات شروع میکنه به تغییر کردن تو زندگیتون

    استاد میگه یادمه من نشستم بمباران کردم ذهنم رو با افکار مناسب این کارو که ادامه دادم رو باورام کار کردم یه سری افراد نامناسب خود به خود از زندگیم حذف شدند یعنی لازم نبود من کار خاصی بکنم خودش این اتفاق افتاد

    بعضی موقع هایی هم می‌شد خودم یه ذره تلاش میکردم که یه سری افراد رو حذف کنم

    روی باورام کار کردم محیطم تغییر کرد

    همینجوری راه میرفتم توی خیابون با خدای خودم صحبت می‌کردم

    یکی از بهترین راه های کنترل ورودی های ذهن اینه که با خدای خودتون صحبت کنید

    تو خیابون راه میرفتم به زیبایی ها توجه میکردم زیبایی همه چیز میتونست باشه: یه پرنده زیبا ،درخت زیبا ،ساحل دریا، ساختمان های بلند و قشنگ، چهره یه دختر زیبا و لباس قشنگ و…توجه میکردم و تو دل خودم تحسین میکردم

    خواسته هامو به خدا میگفتم یا زیبایی ها و توانایی های خودمو به خدا میگفتم کارایی که تونستم انجام بدم کارایی که میتونم انجام بدم سپاسگزاری که داشتم به خاطر سلامتیم خانواده ام دوستام و خیلی چیزای دیگه

    میدونی چه اتفاقی افتاد؟اتفاقی که افتاد خیلی خیلی روحم لطیف شده بود

    همیشه از ارتباطم با خداوند که نزدیک شده بود اشک میریختم

    وقتی به خدا فکر میکردم انقدر همه چی خوب بود خواسته هام دست یافتنی بود انقدر خدارو در قلبم احساس کردم و حس میکردم باهام صحبت میکنه

    وقتی ادامه دادم همه چی تغییر کرد در زندگیم

    پیشنهادهای کاری و درآمد بیشتر

    وقتی روی باورام کار کردم وقت آزادم بیشتر شد و تونستم خیلی بیشتر روی باورام کار کنم

    شرایط شرکتی که توش کار میکردم طوری شد که هم حقوقم رو دریافت میکردم و هم نمی‌رفتم سرکار

    شما وقتی متعهد میشی برای انجام یه کاری جهان دست به دست هم میده تا وقت آزاد بیشتری داشته باشی

    استاد میگه تو خیابون راه میرفتم فایلهای صوتی باورهای مناسب رو گوش میکردم توجه به نکات مثبت میکردم و سپاسگزاری میکردم و با خدای خودم صحبت می‌کردم

    بعدش دیگه استعفا دادم و گفتم من دیگه برا شما کار نمیکنم

    شبکه های اجتماعی اصلا نبودم

    اونایی هم که تو شبکه های اجتماعی هستند هیچوقت درکشون نکردم

    مثلا عکس های یه نفر دیگه رو ببینم هرگز این کارو نمیکردم

    تلویزیون و ماهواره رو حذف کردم کلا

    وقتی همینجوری ادامه وار من روی باورام کار کردم اتفاقی که افتاد این بود که دوسال حقوق میگرفتم در حدی بود که میتونستم زندگیمو بگذرونم و بتونم رو باورام کار کنم این یکی از اتفاقات خیلی خوب زندگیم بود

    وقتی روی باورام کار کردم و یه سری افراد رو حذف کردم و شروع کردم به مطالعه قرآن و شروع کردم به ساختن باورهای خوب هم جهان به من کمک کرد هم خودم این اراده رو از خودم نشون دادم

    حالا کمک های جهان به شکلی بود که آدم های خوبی وارد زندگیم شد ،ایده های خوب از طرف آدمها به من داده شد،کتاب های خوبی پیدا کردم و خوندم

    بعد از یه مدتِ یکی دوساله که روی باوراتون کار می‌کنید اتفاقی که میفته اینه که توی مسیری قرار میگیرید که اگر از مسیر خارج بشید خیلی زود میفهمید

    یعنی روی ریلی قرار میگیرید که نمیخواید خارج شید از اون ریل و فقط به سمت خوشبختی و ثروت و سلامتی و روابط عالی و پیشرفت و موفقیت پیش میرید

    و اگر بخاطر کنترل نکردن ورودی هاتون و باورهای اشتباهتون یه جاهایی بخواید از مسیر خارج بشید خیلی زود میفهمید و خیلی زود جلوشو میگیرید خیلی زود بیدار میشید و بعد میتونید مسیرتون رو پیدا کنید

    استاد میگه اون موقع که تو خیابون های بندرعباس راه میرفتم و سپاسگزاری میکردم و روی باورام کار می‌کردم هیچ کدوم از چیزایی که الان دارم رو نداشتم نه سمیناری برگزار کرده بودم نه کسی منو میشناخت

    اون احساس خوب اونموقع بس بود برام

    همون احساس سپاسگزاری و احساس عشق به خداوند همون دیدن زیبایی ها هرجا میرفتم غریبه ها یه جور دیگه ای نگاه می‌کردند یه احترام ها و برخوردهای خوبِ جدیدی رو میدیدم

    یعنی همونا برام بهشت بودند عین بهشت

    اونموقع از لحاظ مالی هیچی نداشتم ولی حالم عالی بود

    یواش یواش به صورت تکاملی که حالم رو عالی کردم یواش یواش خواسته ها در درونم شکل گرفت و گفتم خدایا من میخوام تو زندگی مردم تاثیر بذارم منی که هیچ پارتی و حمایت و مدرک تحصیلی نداشتم

    بعدش یه سری ایده ها اومد و من کلاس هایی رو تو دانشگاه بندرعباس برگزار کردم بصورت رایگان

    اولش یه نفر اومده بود بعدش دو نفر ده نفر بیست نفر پنجاه نفر صد نفر دویست نفر و….

    و بعدش اومدم تهران و بقیه ماجرا

    بعدش این همه سمینار و تور برگزار کردم و موفقیت پشت موفقیت

    بعدش خدا رو به شکل ثروت تو ذهنم ساختم و نتایج مالی اومد وقتی به خواسته ای می‌رسیدم و سیراب میشدم خواسته ی بعدی تو وجودم شکل می‌گرفت و همینجوری خواسته بعدی و بعدی و بعدی و…

    بعدش خواستم تنها باشم و پر شدم از اینکه انقدر دورم شلوغ بود و بعدش خواستم از ایران برم و مهاجرت کردم

    وقتی شما شروع میکنید به تغییر باوراتون اتفاقات خوبی براتون میفته

    احساس خوب و ادامه دادن این حال خوب و سپاسگزاری استاد رو هدایت کرد به این زندگی که الان دارند

    باید بتونیم ببینیم اتفاقات حتی خیلی کوچیک رو

    مثلا پستچی نامه تبریک میاره که قبلا نمیاورده همین که رو باورات کار میکنی میاره و یا مثلا میری نونوایی و نونوا یه نون خاش خاشی بهت میده بدون اینکه بخواد پولشو بگیره همینکه تو قرعه کشی اسمت درمیاد و یه دوستی که شکر آب بودی باهاش بهت زنگ میزنه یا فرزندت تورو درآغوش میگیره کاری که قبلا نمی‌کرد

    وقتی رو باورات کار میکنی این نشانه ها که میاد رو وقتی تحسین و تایید میکنی وقتی بخاطرشون سپاسگزاری وقتی میفهمی که قانون جهان داره درست کار میکنه پس واقعا افکار من اتفاقات رو داره به وجود میاره پس واقعا یه خبری هست تو جهان و یه قانونی حاکمه پس با قدرت ادامه میدی و بعد همینجوری آروم آروم بقیه خواسته هاتم رشد میکنه هی بزرگ میشه

    هی انقدر نگید من پول میخوام بخدا به موقعش داده می‌شود

    فقط باید بتونید ایمانتونو حفظ کنید و باورتونو درست کنید

    استاد میگه در مورد پول هم چون باورهای اشتباه خیلی زیاد داریم

    یه آدم پولدار تو کل فک و فامیل پدری و مادریم ندارم

    بخاطر همین بحث ثروت خیلی باورهای منفیش خیلی قوی تر بوده

    استاد با رسیدن به خواسته هاشون به ما این باور رو میدن که میشود میشود میشود

    و ما خالق زندگیمون هستیم

    استاد هر چی ملک خریدند رشد کرده این بخاطر باورهای خوبیه که ساختند

    وقتی چیزیو یاد میگیرید دنیال این نباشید که به بقیه یاد بدید خودتون اون چیزی رو که یاد گرفتید رو عمل کنید بهش

    اول خودت بهش عمل کن بعد به بقیه یاد بده

    آدمی نباشیم که به بقیه نصیحت میدیم

    تو عمل کن ونتایجت با همه و استاد حرف بزنه نه حرفات

    این فایل یکی از بهترین و کلیدی ترین فایلاتون بود استاد کلی بهم انگیزه واقعی دادین برای ادامه دادن و انقدر من رو مطمئن کرد مخصوصا این فایل که مسیرم درسته و صد درصد ادامه میدم

    خیلی خوب و واضح توضیح دادید چگونگی تغییر باوراتون و کنترل ورودی های ذهنتون و مسیر تکاملی رسیدن به خواسته هاتون رو

    سپاسگزارم از شما استاد عزیزم و خانوم شایسته جانم

    کامنت های بچه ها رو من هرروز میخونم و کلی باورام تقویت میشه یه گنج و الماس هستند این کامنتها سپاسگزارم از دوستان قشنگم

    خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم

    در پناه الله یکتا شاد وسالم وثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    رضا ملتفت گفته:
    مدت عضویت: 1979 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد عزیزم، سلام به خانم شایسته نازنین و سلام به دوستای عزیزم، امیدوارم حال همگی عالی باشه.

    خدایا شکرت. یه مدتی بود که تنبلی میکردم و خودم از زمانی که برای کار کردن روی خودم می‌گذاشتم راضی نبودم، یه سری مسائل هم برام پیش اومده بود توی روابط و کاری که حالم رو گرفته بود.

    شروع کردم که میخوام بیشتر توی سایت باشم، ورودی مثبت به خودم بدم. یعنی اینطور بودم که چند تا بازی توی گوشیم نصب کرده بودم و وقت و بی‌وقت یا بازی می‌کردم یا میرفتم توی یوتیوپ و کلیپ میدیدم.

    الان که دارم مینویسم، بازی‌ها رو پاک کردم و سعی میکنم فایل ببینم، کامنت بگذارم و کامنت‌های دوستانم رو بخونم و از این طریق ورودی مثبت به ذهنم بدهم.

    خدایا شکرت. خدایا کمکم کن که توی این مسیر بمونم، از کوچکترین چیزها لذت ببرم، روی باورهام کار کنم، برای مطالعه کامنت‌ها و توی سایت بودن زمان بذارم. خدایا کمکم کن نکات مثبت خودم و دیگران رو ببینم، خدایا من رو ببخش که تو رو کوچک میدیدم، خدایا من رو ببخش زمان‌هایی که ناراحت شدم، ناامید شدم، وقتم رو تلف میکردم، از ریل خارج شده بودم، خدایا عاشقتم که وقتی بسوی تو برمیگردم، با روی باز میپذیری و میگی خوش اومدی.

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت به خاطر این پیام. خدایا شکرت به خاطر اینکه هستی، چقدر من رو دوست داری که باز هم اومدم توی این فضا، خدایا چقدر مهربونی، چقدر نعمت دادی به من و من چقدر ناسپاسم و مدام میگم کی به خواسته‌ام میرسم. لذت ببر و روی خودت کار کن، خواسته‌هات رخ میده، خداوند قولش رو به من داده، من اجابت میکنم درخواست درخواست‌کننده رو. من نزدیکم.

    خدایا من عاشقتم. خدایا شکرت به خاطر این کامنت و به خاطر اجازه‌ای که بهم دادی که از محبت و عشق تو بنویسم. همین چند وقت پیش توی یه فضایی بودم که افرادی کامنت‌های بی‌کیفیت و توهین‌آمیز مینوشتن و من داشتم وقتم رو برای بازی و خوندن اون کامنت‌ها حروم میکردم و چقدر این فضا و کامنت‌هاش متفاوته.

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت.

    شاد و سلامت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    سحر محمدیان گفته:
    مدت عضویت: 348 روز

    خدای من شکرت که به شیوه های مختلف هدایتم میکنی .

    من هروقت یه حس عجیبی نسبت به اطراف و خودم دارم و حس میکنم که دارم برمیگردم به قبل ناخوداگاه یه فایلی میاد تو ترتیب و انتخابام از سایت که دقیقا حرفای مربوط به احساسی که دارمه و چقدر شگفت زده میشم ازاین اتفاق و میتونم بشینم از خوشحالی اشک بریزم نمیدونم چجوری حس الانمو بیان کنم .خدایا شکرت هزاران بار سپاسگزارم ازت که تنهام نزاشتی دیشب حال منو دیدی و من ازت خواستم و خودمو به تو‌سپردم و تو نتیجشو به همین سرعت داری بهم میدی

    بینهایت ازت سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    سمیرا گفته:
    مدت عضویت: 260 روز

    تنها راه کنترل افکار …. کنترل ورودی ذهن است

    بعد کار کردن روی خودت چون مزه اش زیر زبونت میره و اثرات مثبتشو میبینید و وقتی از مسیر خارج میشی سریع بیدار میشی و میفهمی

    وقتی تو این مسیر میری هی تکاملت طی میشه و چیزهای بزرگتر میخوای که روی دیگران تاثیر بزاری و کارهای بزرگتر بکنی .

    وقتی تو شرایطی که هستی لذت میبری و از خوشحالی شکر کنی ، و واقعا راضی باشی ، اونوقت خدا برات معجزه میکنه و باید به کوچکترین چیزها توجه کنی . و اتفاق های مثبت کوچیک ببینی و تایید و تحسین کنی تا بیشتر وارد زندگیت بشه

    وقتی روی افکارت کنترل داری اتفاقات سریعتر اتفاق میافته

    تنها راه کنترل افکار …. کنترل ورودی ذهن است

    بعد کار کردن روی خودت چون مزه اش زیر زبونت میره و اثرات مثبتشو میبینید و وقتی از مسیر خارج میشی سریع بیدار میشی و میفهمی

    وقتی تو این مسیر میری هی تکاملت طی میشه و چیزهای بزرگتر میخوای که روی دیگران تاثیر بزاری و کارهای بزرگتر بکنی .

    وقتی تو شرایطی که هستی لذت میبری و از خوشحالی شکر کنی ، و واقعا راضی باشی ، اونوقت خدا برات معجزه میکنه و باید به کوچکترین چیزها توجه کنی . و اتفاق های مثبت کوچیک ببینی و تایید و تحسین کنی تا بیشتر وارد زندگیت بشه

    وقتی روی افکارت کنترل داری اتفاقات سریعتر اتفاق میافته

    امیدوارم همگی بتونیم هروز قدرتمندتر ذهنمون کنترل کنیم و تو مسیر موفقیت باشیم

    یکی از سختترین کارها کنترل ذهن هست انشالله با یاری خدا از پسش برمیایم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2607 روز

    به نام خدای مهربان

    درود و احترام

    روز 61/ قدم هایی عملی برای کنترل ورودی های ذهن

    دور شدن از شبکه های مجازی

    دور شدن از ادم های منفی باف

    دور شدن از رسانه ها و دوری از اخبار و فیلم و سریال ها

    زندگی من بازتاب افکار منه و افکار من حاصل ورودی های ذهن منه

    به اندازه ای که اخساس لیاقتم داره بیشتر میشه خود به خود ادم های درب و داغون توی زندگیم کمتر شدن و ادم های مثبت تر اومدن توی زندگیم

    اگر هر روز متعهد باشم و روی خودم کار کنم،، ( روی خودم کار کردن یعنی اینکه هر روز با قدم های کوچک برداشتن به فکر پیشرفت و بهبود و یادگیزی موضوعات مورد علاقم باشم ..خب واضح و مشخصه که ارتباط با ادم های درب و داغون منحر میشه که به دنبال پیشرفت نباشم !!!) اون وقت درها یکی پس از دیگری باز میشه.

    یک باور مهم بزای کنترل ورودی های ذهن اینه که من ارزشمندم و لایق هستم و وقت خودم رو به بطالت و بیهودگی نمیگذرونم و میخوام هدف داشته باشم . بنابراین وقتم رو با چرندیات و ادم های درب و داغون هدر نمیدم .

    در قدم های اول ممکنه نتونم محیطم رو عوض کنم، ولی هی ادامه بدم و متعهد باشم حتما جهان کمکم میکنه شهرم و مکان زندگیم هم عوض بشه تا راحتتر روی خودم کار کنم ..

    کنترل ذهن هم تکامل میخواد ..

    مهمتر از همن اینکه به دنبال این باشم که خودم به این اگاهی ها عمل کنم و دنبال این نباشم که این ها رو گوش بدم بزای اینکه سریع برم به بقیه بگم !! البته که خیلی خیلی بهتر شدم و دیگه مثل قبل دنبال ارشاد ادم ها نیستم و فقط دنبال این هستم که زندگی خود م رو بهبود بدم ،، بعضی وقت ها شاید یادم میره این موضوع رو ولی خیلی سریع اصلاح مسیر میکنم .. چون به شدت ذهن ادم هایی که امادگی شنیدن این حرف ها رو ندارن با شنیدن این صحبت ها مقاومت میکنه و رگ های گردنشون میزنه بیزون و حسابی عصبی و پرخاشگز میشن .!!

    من که اصلا دیگه حوصله ندارم وقتم رو هدر بدم و این صحبت ها رو به بقیه انتقال بدم و هر چی بیشت اگاه میشم ،، ترجیحم بر اینه که فقط روی خودم کار کنم و کاری به بقیه نداشته باشم .. خدا رو شکر ادم های درب و داغون هم از دور و برم خیلی خیلی کمتر شدن و ادم های هدفمند دارن کم کم دور و برم رو میگیرن !!

    مهم احساس خوب داشتنه ،، اخساس خوب با سپاسگزاری بابت داشته ها و لذت بردن از ساده تر ین چیزها

    اگر من این حرف ها رو به دیکران انتقال بدم خب مشخصه که اخساس خوب رو از خودم دور میکنم ،، چون همش باید با اون ها بحث کنم و بحث کردن یعنی اخساس بد و منفی !!

    چند روزه داره مرتب بارون میاد و این خیلی جای شکر و سپاسگزاری داره

    رفتن به دل طبیعت رو خیلی دوست دارم برای ارامش و حس خوب گرفتن عالیه ..

    تمرینات یوگا واقعا ادم رو اروم میکنه ،، حداقل من رو سرشار از عشق میکنه

    اگر میخوام ثزوت بیاد توی زندکیم باید توی ذهنم فضایی رو مجسم و نقاشی کنم که دارم در ثروت و رفاه زندگی میکنم و باید بتونم این خدا رو به شکل ثروت توی ذهنم بسازم ..

    خب اینم از رد پای من از روز 61, خدایا کمکم کن گام ها رو تا انتها بردارم .

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    مریم الماس گفته:
    مدت عضویت: 546 روز

    به نام خداوند آرزوهای من

    سلام و درود

    روزشمار تحول زندگی : تعهد 61

    وقتی ورودیهارو کنترل میکنیم‌ و افکارمونو لا باورهای درست بمباران میکنیم و با تمرکز به نکات مثبت… اتفاقات عالی شروع میکنن به رخ دادن…

    یکی از راههای کنترل ورودیها، صحبت درونی با خداوند هست … سپاسگزاری و صبحت راجبه زیباییها با خدا تا روحمون لطیف بشه و به خدا ارتباط نزدیکتری بگیریم …

    بعداز دو سه سال کار کردن، روی ریل خوشبختی قرار میگیریم و اگر هم بخاطر کنترل نکردن افکارمون از ریل خارج بشیم خیلی زود بیدار میشیم …

    وقتی از انرژی مثبت الهی سیراب میشیم دیگه بی نیاز میشیم و همه خواسته هامون هم یکی بعداز یکی برآورده میشه و بصورت تکاملی پیشرفت میکنیم

    بجای نصیحت دیگران فقط به آموزشها و حرفهای استاد عمل کنیم

    خدایاشکرت برای این آگاهی

    خدایاشکرت که حواست به منه

    دوستت دارم خداجونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 694 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    رد پای روز 10 اسفند رو با عشق مینویسم

    همین اول بگم عاشقتم ربّ من

    خیلی حالم خوبه خیلی

    همه جا بهشته در نور عظیم خدا

    بی نهایت سپاسگزارم که به من عشق عظیمت رو هدیه دادی ربّ ماچ ماچی من عشق دلم

    صبور باش

    عجله نکن

    پایبند باش به تکرار باورهای قوی درمورد نقاشی

    مطمئن باش

    خدایی که قبلا در بافت گل سر برای تو مشتری شد ،و به یک باره برای تو مشتری فراوان شد ،صد در صد برای تو مشتری برای نقاشی هات میشه مطمئن باش

    امروز جمعه روزی هست که هر هفته مادر و خواهرم میرن جمعه بازار پل طبیعت گل سرای بافتنی رو میفروشن

    صبح وقتی میخواست بره کارت خوان من رو برداشت و رفت چون هفته پیش بحثمون شد و من گفتم درصد هایی که از فروشت کنار میذاری برای خدا اونو حساب کن به اینکه من کارتخوانمو میدم میبری و استفاده میکنی ،ناراحت شد از این حرفم و گفت من اون درصد رو دوست دارم به تو بدم

    خلاصه فکرشو نمیکردم بعد اون جریان بحث مادرم کارتخوانم رو امروز ببره

    همون گل سرایی که خدا چند ماه پیش ایده شو بهم داد و دو ماه کار کردم و فروختم و 60 میلیون در عرض 8 هفته به حسابم واریز کرد و برای من بی نهایت مشتری شد

    و بعد گفت دیگه بسته و باید روی نقاشی و علاقه خودت تمرکز داشته باشی و فقط و فقط از طریق نقاشی به درآمد برسی و تاکید کرد که روی باورهای قوی کار کنم و درمورد همه جنبه ها باورهای قوی بسازم

    من تقریبا دو ماه شد که شروع کردم به باور های قوی و تکرارشون ، اگر بخوام دقیق بگم ، از 1 آذر که شروع کردم دوره 12 قدم رو و از روزی که شدت گرفت 3 دی و 14 دی بود که دوره عشق و مودت و عزت نفس رو هدیه گرفتم از خدا و مستمر دارم هر روز، تا جایی که میتونم باورهایی که با صدای خودم ضبط کردم گوش میدم

    اما توی این چند روز مدام ذهنم میخواست منو وسوسه کنه که دوباره برم سراغ بافت گل سر و ببرم بفروشم ،چون دیگه هیچ پولی از پولایی که جمع کرده بودم برام نمونده بود

    و به قول استاد میگفت وقتی اوضاع خوبه تصمیم به تغییر بگیرین و هر روز باشه این تصمیمتون حتی اگر به پول نیاز نداشته باشین

    اما من 4 ماه با پولایی که داشتم و توی این چهار ماه بازم پول دستم میومد هر از گاهی ،اونا رو خرج میکردم و قدم بیشتر برنمیداشتم

    تا اینکه دیگه هیچی نداشتم و هی ذهنم میگفت از نقاشی نمیتونی سفارش بگیری و حتی مادرم هم اون روزی که گفت تو نمیتونی تغییر کنی ، گفت که تو هر بار گفتی گل سر نمیبافی وقتی پول لازم بودی به من گفتی من میبافم و وقتی فروختی نصف نصف باشه و من دیدم پول نداری از فروش گل سرام بهت پول دادم و نقاشیاتو خریدم

    اگر من نمیخریدم تو بلد نبودی یه آینه دستی نقاشیت رو بفروشی

    حتی گفت اگه راست میگی فردا برو جلو در مدارس و 10 تا آینه بفروش ،نمیتونی که

    و وقتی که تک تک این حرف هارو از مادرم شنیدم و گفت تو هیچ وقت تغییر نمیکنی ،تو هیچ وقت نمیتونی نقاشیاتو بفروشی بهم برخورد و از اون روز تصمیم گرفتم هرچی بشه من فقط روی باورهام کار کنم و ایده هایی که خدا بهم گفته رو انجام بدم

    و از خدا کمک خواستم و از اون روز تا الان بارها ذهنم میگفت برو گل سر بباف ،شهریه ترم بعدت که فروردین ماه 1404 هست رو نداریا

    اما من از دوره جدید هم جهت با جریان خداوند یاد گرفته بودم که چجوری جلوشو بگیرم و شروع میکردم به گفتن اینکه همون خدایی که تونسته اون ایده بافت گل سرارو بهم بده و 60 میلیون به حسابم واریز کنه

    همون خدا میتونه به من کار نقاشی بده ، همون خدا میتونه مشتری نقاشی بشه برای من و ایده های جدید بهم بگه

    و این روزا ،که ذهنم ،این سوالات رو مطرح میکرد که آخه چجوری ؟ تو هیچی نداری الان و یا میگفت تونمیتونی و مثلا میخواستم‌به نقاشی دیواری فکر کنم ، میگفت تو که کار نکردی و …

    اما میومدم جوابشو میدادم میگفتم به همون شکلی که من بافت گل سر قلاب بافی رو بلد نبودم و از یوتیوب یاد گرفتم و بافتم ،به همون شکل هم بقیه کارارو برای نقاشی، خدا انجام میده

    کافیه که من هرچی ایده گرفتم سریع عمل کنم و برم سراغش

    پس میتونم و میشه

    کافیه که باورهایی که برای نقاشی و فروش نقاشی و چیزای دیگه با صدای خودم ضبط کردم هر روز تکرار کنم و با احساس خوب تکرار کنم

    پس میشه فقط کافیه صبور باشم و عجله ای نکنم ،چون باورهای محدودم از بچگی درمورد نقاشی زیاده و باید استمرار داشته باشم و تکرار کنم و مطمئن باش که همون روز اولی که تکرار میکنم ایده هاش بهم گفته میشه که چه کارهای عملی انجام بدم

    مثلا یادته روزی رو که رفتی دربند و دیوار صاحب خونه ای رو که اجازه داده بود هر موقع خواستیم برای فروش بریم دربند ،اونجا وایستیم‌و تو دیوارش رو دیدی و خواستی رنگ کنی و هنوز نرفتی با صاحب خونه صحبت کنی

    پس وقتی تو‌میتونی بری اونجا و صحبت کنی باید قدم برداری تا خدا قدم بعدی رو بهت بگه

    همه اینارو این روزا به خودم‌میگم و خودم و توانایی هامو تحسین میکنم و طبق تاکید خدا هر بار یادم میارم که من هیچی نیستم و خدا داره کارهای من رو انجام میده و من باید در این مسیر استمرار داشته باشم

    پس طیبه جانم عزیز دل من آرام باش و به مسیرت ادامه بده و از لحظه لحظه زندگیت لذت ببر

    تو میتونی

    تا اینجا تونستی ،پس از این به بعدشم میتونی

    این جملات رو من هر روز دارم تکرار میکنم

    آگاهانه تر از قبل دارم رفتار میکنم چون از این دوره جدید یاد گرفتم مومنتوم مثبت رو که چقدر قدرتمنده

    و هر بار به خودم تکرار میکنم

    که خدا داره کارهای منو به ساده ترین و هموار ترین و طبیعی ترین و بدیهی ترین شکل انجام میده

    درسته منظور تمام این کلمات یکیه اما من همه شونو تکرار میکنم و احساس میکنم همه رو که باهم میگم یه انرژی بی نهایت بزرگی میشه در وجودم که سبب میشه که قلبم آروم بگیره

    من امروز که دیدم فایل جدید و جلسه 3 دوره هم جهت با جریان خداوند رو سایت اومده خوشحال شدم و سریع دانلودش کردم و گوش دادم‌

    وقتی گوش میدادم بعد از ظهر تا شب داشتم مینوشتم و گوش میدادم ، مدام ذهنم میگفت وقتتو داری از دست میدی و کارای نقاشیت مونده

    اما من میدیدم‌که دارم لذت میبرم از گوش دادن و نوشتن رد پام در سایت و چه درک هایی که بهم گفته میشد و جواب ذهنم رو دادم که دقیقا همین الان که حالم خوبه و دارم مینویسم در اصل دارم کارهای اصلی رو انجام میدم

    خیلی خوشحالم که امروز تونستم بسیار بسیار فکر کنم و درک هایی که داشتم بنویسم

    امروز صبح من یه فایل جدید هم برای باورای قوی در همه جنبه ها ضبط کردم با صدای خودم و لذت بردم و با خنده و لذت ضبط کردم فایل رو که وقتی گوش میدم برام لذت بخش و متنوع باشه و هیجان داشته باشم و اشتیاق بزای گوش دادن و یکنواخت نباشه

    حتی دیروز 9 اسفند در تمیرین ستاره قطبیم نوشتم که

    ️دوست دارم دیوار مدرسه هدف رو هم رنگ کنم یه طرحی بهم بدی که برای طراحی انجام بدم و درمورد قوانینت باشه و ببرم به مدیر مدرسه نشون بدم مرسی که به من ایده دادی تا طراحیش کنم 9 اسفنده

    شعر هرچیز که در جستن آنی آنی

    آدمی زاده افکار خویش است ،فردا همانی میشود که به آن می اندیشد

    اینو خدا یهویی به زبونم جاری کرد که طبق این موضوع من نقاشی طراحی کنم برای دیوار مدرسه

    و امروز تو برگه نوشتمش تا فردا که میرم تجریش برای کلاس رنگ روغنم ،اول برم با مدیر مدرسه صحبت کنم

    حتی بارها ذهنم گفت اگه قبول نکرد چی ؟ اگه مدیر مدرسه توجه نکرد به طرحت و زمانتو گذاشتی برای طراحی و مثل نقاشی و طرح در مسجد محله تون بشه که طرح دادی و آخرش نذاشتن خودت رنگ کنی و طرحتو دزدیدن چی

    اما من نذاشتم ادامه بده و گفتم ببین ذهن من خدایی که تا به الان همه کارهارو برای من انجام داد ،همون خدا خوب بلده که ادامه کارمو به من بگه چیکار کنم

    من وظیفه ام هست تا مدرسه هدف برم و با مدیر صحبت کنم درمورد ایده ای که خدا به من عطا کرده ،دیگه باقی کارارو خدا خودش میگه

    الان من باید این کارو به درستی انجام بدم

    حتی ذهنم گفت رفتی بگی من این طرح رو دارم نگو که رایگان طرح میزنم اول 2 میلیون پول وقتی که برای طراحی میذاری رو بگیر بعد

    اما سعی کردم به یادم بیارم که استاد عباس منش میگفت وقتی شروع کرده به سخنرانی اول به صورت رایگان از مدارس و مسجد رفته و صحبت کرده وبعد تکاملی پیش رفته

    حالا منم اولین بارمه که میخوام دیوار رنگ کنم باید اول یاد بگیرم و طرح رو بزنم که ببینم ادامه کار رو خدا انجام میده و به وقتش میگه که من چیکار کنم

    من این روزا آگاهانه تر از هر روز دیگه ام دارم با ذهنم صحبت میکنم و منطقی میکنم براش و بیشتر به یاد میارم روزایی رو که خدا کمکم کرده و میگم وظیفه من بندگیه و باید آرام باشم و ایمانم رو در عمل نشون بدم و قدم بردارم و هیچی نمیدونم و خداست که انجام میده

    من سعیمو میکنم چشم بگوی خوبی باشم

    خدایا شکرت

    وقتی رد پاهامو تو سایت نوشتم و رفتم گردو بشکنم و با نونی که مادرم درست کرده بود بخورم ، خیلی حالم خوب بود و یهویی به زبونم جاری شد

    چال رو گونه ات لبخند دیوونت

    وای اون لحظه حالم فوق العاده بود

    میخندیدم و دقیقا چال گونه دارم رو لپام و فهمیدم که خدا این آهنگو به من هدیه داد تا از لحظه لحظه ام لذت ببرم

    من با این آهنگ رقصیدم و نور آفتاب از اتاقم به دیوار حال پذیرایی می افتاد من وایستادم و رقصیدم و فیلم گرفتم خدایا شکرت

    امروز خیلی اتفاقا افتاد که همه رو تو سایت قسمت فایل جلسه 3 هم جهت با جریان خداوند نوشتم

    به قدری من ریز شدم به تک تک نشونه ها که میتونم ساعت ها بشینم و از عشق خدا بنویسم خدایا سپاسگزارم بی نهایت

    عشق دلمی تو

    ماچ ماچی جذابم

    شب وقتی مادرم از جمعه بازار اومد نزدیک 4 میلیون فروش داشت و ذهنم بازم شروع کرد

    گفت دوباره گل سر بباف و من سریع دوباره جوابشو دادم و ساکتش کردم

    امروز من پر بار بود چون داشتم تلاش میکردم و سعی خودمو میکردم برای آگاهانه تر بودن

    خدایا شکرت بی نهایت سپاسگزارم که هر لحظه کمکم میکنی

    استاد عزیزم سپاسگزارم به خاطر این فایل پر از آگاهی من امروز موفق ترین فرد در جهان هستی بودم چون تونستم کنترل کنم ورودی های ذهنم رو و از لحظه لذت ببرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    الهام اقایی گفته:
    مدت عضویت: 149 روز

    به نام خدای بزرگ‌و مهربان ؛ سلام به استاد عزیزم ومریم جون که وقتی صحبت میکنه یه آرامش خوبی به من میده ؛من دوماه است که هدایت شدم به این سایت اما اینقدر از فایل های استاد لذت میبرم وهمچنین وقتی کامنتای دوستای عزیزم را میخونم که همش پراز احساس خوب وقشنگ است که دلم میخواد فقط صبح تاشب بشینم و فایل گوش،بدم وکامنتای دوستان را بخونم؛من وضعیت مالی خوبی ندارم اما وقتی حرف ها استادوکامنت های بچه ها را میخونم دیگه هیچ فکری از بدهکار و بی پولی ندارم ,من امشب اولین کامنتی که نوشتم وهمیشه میگفتم نمیتونم درست صحبت کنم ؛اما با صحبت‌های استاد دارم روی عزت نفس واحساس عدم‌لیاقت کار میکنم ؛وکنترل ذهن؛ استاد عزیزم ازشما ممنونم که این فایل هارا میزارین وما ازش استفاده می‌کنیم خدا را صد هزاربار شکر میکنم که مرا هدایت کرد ؛وبه امید روزی که بااتفاقات قشنگتر براتون کامنت بزارم ؛خدا به همه کسایی که درخانواده استاد منش،عزیزهستن تنی سالم شادی وثروت به همشون عطا بفرماید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: