اجرای توکّل در عمل - صفحه 1
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/09/abasmanesh-3.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-08-30 19:46:032022-06-16 23:27:21اجرای توکّل در عملشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلامی دوباره
در ادامه
پس از اینکه نگاهم در مورد خداوند تغییر کرد و خود و خدای خود را بهتر شناختم ، دنیا برایم زیباتر شد . انگار تا قبل از آن نسبت به بسیاری از زیباییها نابینا بودم.
دیگر هر کجا میروم حضور خداوند را حس می کنم و از طبیعت لذت فراوانی میبرم و گاهی اوقات که احساساتم را بروز می کنم و زیباییها را بیان می کنم اطرافیانم با تعجب نگاه می کردند و گاهی اوقات احساس می کنم شاید آنها اینطور که من می بینم ، نمی بینند.
نتیجه دیگری که داشت این بود که همیشه آرامش دارم و درجه صبرم بسیار بالا رفته و همچنین قدرت تحملم بسیار زیاد شده و مسایل زندگی بسیار کمتر اذیتم می کنند.
همیشه میدانم دست قدرتمندی حمایتم می کند و هر جا کسی دست رد به سینه ام میزند ، در دلم میخندم و می گویم مگر او خداست خداوند از طریق دستی این مسأله را حل می کند و در کل یک آرامشی در هر شرایط دارم و خدا را از این بابت سپاسگزارم .و خیلی تغییرات دیگر که در فرصتهای دیگر برای دوستان بیان می کنم.
و باز هم از استاد عزیز برای همه چیز سپاسگزار هستم و از خداوند موفقیتها و ثروت بیشتری را برای ایشان خواهانم.
شاد ، سالم ، ثروتمند و موفق باشید.
با سلام خدمت استاد عزیز ، گروه تحقیقاتی و تمامی دوستان موفق
این فایل واقعا فووووووووووووووووووووووووووووووووق العاده و عااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااالی بود.
احساس خوب و فوق العاده استاد عباس منش را می توان درک کرد و از صحبتها و چهره ایشان متوجه شد و می توان فهمید که چقدر خالصانه پا در این راه گذاشته اند و چه هدف ارزشمند و والایی داشته و دارند.
واقعا وقتی نگاهی از گذشته تا کنون به موفقیتهای ایشان می کنم می توانم این روند تدریجی موفقیتهای ایشان و راسخ بودن ، امید داشتن ، شاد و خشنود بودن و مصمم بودن را در وجود ایشان ببینم و نکته ای که در مورد ثروت استاد اشاره کردند که برای ایشان چند سال طول کشید نشان دهنده این است که هر چه باورها ریشه دارتر باشند ممکن است زمان بیشتری نیاز داشته باشند و باید بیشتر روی آنها کار کرد.
و مثل همیشه درسهای بسیاری از صحبتهای استاد عزیز آموختم در حالی که در تمام طول دیدن این فایل ، ناخودآگاه اشکهایم سرازیر بودند.
واقعا احساس غیر قابل توصیفی ست.
وقتی استاد به شناخت خدا و تغییر نگرش در مورد خداوند و توحید و یگانگی صحبت کردند برایم یاد آوری شد که واقعا چقدر اوایل آشنایی ام با ایشان و کلاسهایشان دغدغه ام تنها همین بود و آنقدر در طی این هفت سال نگاه من تغییر کرده و دیگر اینطور خداشناسی و جهان بینی برایم عادی و عادت شده که حتی در داستانم چیز زیادی از آن ننوشتم.
در صورتیکه دقیقا یادم نیست تا کی اما سالهای اول تنها دغدغه ام همین بود و الان که فکر می کنم متوجه می شوم توانسته ام باورهای اشتباهم را در خصوص خداوند تغییر دهم و حتی ناخوداگاهم در این زمینه تغییرات بسیاری کرده اما برایم جالب است که در این مورد ذهنم مقاومتی نداشت و زمان کمی برد و بقیه اش به دست آوردن تجربه ها و دیدن نتایج عالی بادید جدید بود.
من فردی نماز خوان و روزه بگیر بودم و همیشه سعی داشتم نمازم قضا نشود و به غیر از ماه درمضان در بعضی ماههای دیگر هم چند روز در هفته روزه می گرفتم.
و فکر میکردم ایمان همین است. اما بعد متوجه شدم در تمام آن زمان دچار شرک خفی بودم و ناآگاه از آن بودم چون همیشه نگران و مضطرب بودم . همیشه نا امید و غمگین و برای حل مشکلاتم هر دری را میزدم الا در خانه خدا را البته همیشه دعا و ناله و زجه و گریه ، سر سجاده ام میکردم و از او می خواستم اما فقط ظاهر اینطور بود و در باطن و عمل و در افکارم جای دیگری به دنبال راه حل بودم. و حالا میفهمم که همان گریه ها و نا امیدی ها و داشتن احساس بد اوضاع را بدتر و بدتر میکرد و سیستم جهان هم از همان نوع خواسته ها باز برایم می آورد . غافل از اینکه همه آنها سفارش خود ناآگاه من بود و بدتر از همه اینکه بعد می گفتم : “گلیم بخت کسی را که بافتند سیاه ، به آب زمزم و کوثر ، سفید نمی شود” و حالا میفهمم که چه با خود میکردم.
اما خوب که فکر می کنم متوجه می شوم که همه اینها برای رسیدن من به نقطه ای بود که با تمام وجود بخواهم و فقط میخواستم چیزی را که خودم هم درست نمیدانستم چیست. فقط میدانستم چیز دیگری است ، چیز دیگری فراتر از چیزهایی که من میدانم باید وجود داشته باشد و روزی سه بار سر سجاده ام از خدا میخواستم ، با تمام وجود. مثل تشنه ای که با تمام وجود آب را طلب می کند. فقط میدانستم باید از او بخواهم و همه روزه ورد زبانم شده بود : خدایا به من بگو ، به من نشان بده راه را . و جالب است اوضاع از هر نظر بدتر و بدتر می شد و من تشنه تر ، برای یافتن حقیقت و شناخت خدای واقعی .
تا جایی که اوضاع در تمام جنبه ها دچار مشکل شده بود. وضعیت فردی و شخصیتی خودم ، روابط خانوادگی ، روابط زناشویی ، مشکلات شغلی و تحصیلی ، وضعیت جسمانی و افسردگی.
و در اوج این وضعیت نا امیدی و آشفتگی از طریق مادرم با کلاسهای استاد آشنا شدم . مادرم چند تک جلسه رفته بود و چند بار تعریف میکرد اما انگار من نمیشنیدم تا اینکه یکروز پوستر ی را در میدان هفت تیر دیدم که عکس استاد عباس منش روی ان بود و وقتی اسم ایشان را خواندم ، یاد نامی افتادم که مادرم گفته بود. بعد آمدم به مادرم گفتم : این آقای عباس منش که میگی همین پسر جوونست که تبلیغاتشو تو میدون هفت تیر زده؟ و مادرم گفت: اره خیلی جوونه اما واقعا حرفهای جالبی میزنه و مادرم گفت اگه میخوای سی دی معارفشو به ما دادن ، بدم ببینی . من هم گفتم اره دوست دارم بدونم راجع به چی صحبت می کنه و روز جمعه بود که سی دی را دیدم و شنبه رفتم کلاس و البته چند روزی از دوره گذشته بود و دو جلسه ای دیگر هم رفتم که دیگر با غر غر های همسرم نتوانستم ادامه دهم و چون در این مدت کتاب راز را هم خوانده بودم تصمیم گرفتم که جذب کنم با همسرم با هم در دوره شرکت کنیم و گفتم فرصتی است که به درسهای دانشگاهم فعلا برسم و تا جذب عمل کند ترم من هم تمام شده و دو دوره دیگر را شرکت می کنیم و مدام خودم و همسرم را سر کلاسهای استاد تجسم میکردم. و قانون جذب خیلی زودتر از چیزی که فکر میکردم جواب داد و آذر ماه 1388، یعنی دوره بعد از همان که من چند جلسه رفته بودم (که رایگان هم برگزار می شد) ما شرکت کردیم .
و خداوند با آیه ای که در روزهای اول به من نشان داد و قبلا” هم در سایت گفته ام من را به یقین رساند و از همان زمان تا کنون با ایمان و به لطف او در این مسیر در حال حرکتم. و آن آیه این بود:
” از کسانی که بدون هیچ عجر و مزدی شما را هدایت می کنند ، پیروی کنید”
خدایا برای همه چیز از تو سپاسگزارم
استاد عزیز و بزرگ من ، جناب عباس منش همیشه و همه جا دعا گویتان هستم و خواهان هر آنچه در این دنیا بهترین است برایتان هستم.
خدا را شکر می گویم در جمعی هستم که قوانین را خوب درک و لمس کرده اند.
شاد ، سالم ، ثروتمند و موفق باشید.
با سلام
سپاس فراوان از استاد عزیز برای اینکه مثل همیشه همان فایلی را تهیه کرده اید که مدتی است ذهن من را درگیر کرده است .
مدتی است مدام از خودم میپرسم “خوب کاری که من در زمینه هنر دوست دارم آیا می تواند تاثیر گزار در زندگی افراد باشد و چه خدماتی را برای مردم جهان می تواند ارایه دهد؟
خدارا شکر می کنم که همیشه با مطرح نمودن سؤال برای خودم و جستجو در موردش ، طولی نمی کشد که استاد فایلی را در آن رابطه بر روی سایت می گزارند.
هنوز فایل را ندیده ام ، و در حال دانلود کردن است اما یقین دارم راهی را برای رسیدن به پاسخ سؤالام خواهد گشود.
خدایا شکرت
با سپاس فراوان از استاد نازنینم و گروه تحقیقاتی عزیز
سلام
دوست عزیز جناب شهمراد
به شما تبریک میگم .شما واقعا قدرتمند هستید.
به امید شنیدن موفقیتهای بیشتر شما.
شاد ، سالم ، ثروتمند و موفق باشید.
سلام
ممنون دوست عزیز آقای شریفی
واقعا زیبا بیان کردید و استفاده کردم.
با امید موفقیتهای بیشتر شما و تمامی دوستان.
شاد ، سالم ، ثروتمند و موفق باشید.
سلام
ممنون دوست عزیز خانم پور جعفری
بسیار عالی بود مطلبتون و استفاده کردم. متوجه حس شما هستم چون من هم اوایل سال گذشته پایان نامه ارشدم را دفاع کردم و خداروشکر با نمره خوب موفق شدم و با لطف خداوند هنگام دفاع آرامش خاصی داشتم.
یقین دارم شما دوست قدرتمندم هم موفق خواهید بود .
منتظر خبرهای خوبتان هستیم.
شاد ، سالم ، ثروتمند و موفق باشید.
سلام
سپاس از دوست خوبم آقای جوان عزیز برای اینهمه درک و توجه.
بهترینهای دنیا را برایت آرزومندم
شاد و پیروز باشید.
سلام
ممنون از لطف و توجه دوست خوبم آقای شریفی عزیز
شاد و پیروز باشید.
سلام
سپاس فراوان از لطف و درک و توجه دوست خوبم آقای علی جوان عزیز
خوشحالم که دوستانی فهیم چون شما دارم.
موفقیتهای هر چه بیشتر را در این مسیر از خداوند برایتان خواستارم.
شاد ، سالم ، ثروتمند و موفق باشید.
سلام
واقعا همینطوره دوست خوبم ، آقای علی جوان
خدا را همیشه بابت این لطف شکر و سپاس می گویم.
خدایا شکرت
شاد و پیروز باشید.