اجرای توکّل در عمل - صفحه 46

691 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نگار گفته:
    مدت عضویت: 549 روز

    ای خدا ای فضل تو حاجت روا

    با تو یاد هیچکس نبود روا

    قطره دانش که بخشیدی ز پیش

    متصل گردان به دریا های خویش

    سلام به استاد عزیزم ،خانم شایسه نازنین ،و دوستان خوبم

    خداروشکر که باز هم منو هدایت کرد به فایلی که جواب سوالم توش گفته شده بود .مدت زیادی نیست که با جدیت شروع کردم به کار کردن روی خودم اما کم کم داشتم حس میکردم که بهتره این راه رو‌ رها کنم و کلی نجوا داشت توی سرم میچرخید چون من انتظارم از نتایج مالی خیلی بیشتر بود .امروز ذهنم خیلی مقاومت داشت برای گوش دادن به فایل و نوشتن کامنت اما تمام تلاشمو کردم که ذهنمو قانع کنم که بیام توی سایت و یه فایل گوش بدم و هدایت شدم به این فایل که دقیقا مناسب حال و اوضاع من بود.

    استاد گفتن که احساس خوب،سلامتی ،سپاسگزار بودن ،اتفاقات خوب بیشتر و … همه این ها هم پیشرفت خیلی بزرگیه ، من پیشرفت رو فقط توی ثروت میدیدم ولی الان میفهمم که توی این مدت احساسم فوق العاده شده ، خداروشکر سلامتم و کلی اتفاقای خوب برای افتاده ولی تا امروز هیچکدوم رو پیشرفت نمیدونستم .

    یادم اومد که قبلا وقتی دوست هام از نگرانی هاشون میگفتن من هم شروع میکردم به درد و دل کردن ولی به تازگی وقتی که دوستم داشت راجب چیز هایی که راجبشون استرس داشت صحبت میکرد من حس کردم چیزی برای گفتن ندارم و دیگ نمیتونستم مثل قبل احساس استرس و نگرانیشون رو درک کنم .

    قبل از شروع گوش دادن منظم به فایل ها من خیلی غیبت میکردم الان که فکرشو میکنم خیلی وقته غیبت نکردم ،آدم های دورم روی خوبشون رو دارن نشونم میدن و حتی اگه ناراحتی و مشکلی پیش میاد انقدر راحت حل میشه که من متعجب میشم .

    حس میکنم خودم رو بیشتر دوست دارم و از وقتی که کار هارو سپردم به خداوند و ازش خواستم هدایتم کنه چرخ زندگیم خیلی روون تر میچرخه .

    همه این ها پیشرفت های خیلی بزرگیه اما نمیدونم چطور بهشون انقدر بی توجه بودم .خداروشکر این فایل باعث شد پیشرفت هامو ببینم و دوباره انگیزه بگیرم که این مسیری رو که شروع کردم ادامه بدم .

    از خدا میخوام کمکم کنه تا عمر دارم توی این مسیر بمونم .

    کامنت 26 ام از چالش 100 کامنت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1172 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان خوب خودم

    اکنون یاد گرفته ام که به خدای خودم اعتماد کنم

    به او ایمان داشته باشم

    از او بخواهم که او همیشه دستهای من را بگیرد

    هر زمان که به او اعتماد کردم دل من قرص و محکم می شد

    آرامش به من وارد می شد

    واقعا دوست داشتم و دارم از او بخواهم چرا که او بی هیچ دردسری به من کمک می کند و دستهای من را می گیرد و به گونه ای من را هدایت می کند که خیلی از اوقات باورم نمی شد که به این راحتی بتوانم کارهای خودم را انجام بدهم

    ولی برعکس آن هر موقع حتی الان هم از دیگران کمک می خواهم و روی آنها حساب باز می کنم می بینم که چطور به مشکل بر می خورم و چطور درگیر و گرفتار می شدم

    در نهایت دچار سردرگمی و اعصاب خوردی می شدم

    اما از خدا می خواهم که همیشه من را هدایت کند

    همیشه دستهای من را بگیرد

    همیشه به من کمک کند تا بتوانم به آسانی و راحتی من را به جلو ببرد

    خدای من .

    من را هدایت کن

    به من کمک کن تا بتوانم به آسانی و راحتی جلو بروم

    چه درس عالی و فوق العاده ای

    همین که اکنون آرامش دارم

    همین که اکنون حال خوب دارم

    این سلامتی

    اینها نعمت هایی است که باید و باید آنها را ببینم و آنها را برای خودم بزرگ کنم

    بی شک وقتی اینها را ببینم جهان بیشتر و بهتر را برای من به وجود می آورد

    ممنون خدای خوب خودم هستم که اینگونه به آسانی و راحتی من را هدایت می کند

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    لیلا توسلی گفته:
    مدت عضویت: 776 روز

    44مین ردپای روزشمارزندگی 1403/9/18به نام خالقم الله. سلام به اسپانسرم خدا.سلام به استادومریم جون وهمکلاسیهای عزیزم. این شب وروزهای سردودل انگیزالهی پائیزی روبه دوستان عزیزی که بارش برف وباران امسال روتجربه کردن به همشون تبریک میگم. وخداراسپاسگزارم.موهبتهای الهی امروزصبح من،امروز پسربزرگم ازخونه رفت بیرون گفتم:ازنانوایی خبربگیربازه که من بیام،رفته بودبه آقای شاطرسفارش کرده برای حاج خانم که نون نازک ومخصوص میزنین لطفابراش آماده کنید.پسرم کارت کشیده وبه من خبردادکه مامان بیا،منم باپسردومی رفتم ازماشین پیاده شدم هواسردبودرفتم سلام وسفارش بیشترنون بدم،بنده خداآقاسیدکه شاطره پرسیدتوماشین می‌نشینی؟گفتم: نه! پسرم رفت.چون باماشین که میریم میگن باعزیزدلتون توماشین باشین تانون آماده بشه!ولی امروزپیاده بودم. که بااحترام درب نانوایی روبرای من بازکردوگفت حاج خانم بفرمایین داخل گفتم :نه! راحتم. چونکه غیرازخودشون هیچ مشتری دیگه ای اجازه ورودنداره!رفتم داخل روی صندلی بنشینم دیدم صندلی آردی شده تانشستم سریع آقای شاطر یک روفرشی تاکرده آوردگفت: نه، نه ،حاج خانم صندلی آردیِ بلندشو!آره برام روفرشی گذاشت ویک لیوان چای داغ باغان فوت جاتون خالی به جوان چونه گیرگفت: براحاج خانم چونه های مخصوص بزن منتظرنشه!نونهاآماده شد. بلندشدم نونهاروازآقای شاطر بگیرم ببرم روی توری پیادهرو بذارم. آقای شاطر گفت:نه! شماراحت باش گفتم:خجالتم ندین!بنده ی خدامردسید گفت :نه! وظیفه ی منِ! این حرف روخودِآقای شاطرزدکه دست ازپخت کشیده نونهای حاج خانم روبیاره روی توری توپیاده رو!آیااین حرکت به خاطرمن بود!یابه خاطردرون من!؟این عزت وعزتمندی ازاصل وجودِمنه!.چندروزپیش به صاحب نانوایی گفتم :اگه چغندرتوی تنورگذاشتین لطفابراماهم بذارین شماره ی شوهرم روگرفت گفت باشه به شماخبرمیدیم!امشب چغندرگرفتم بردم گفت: باشه منم میرم میگیرم گفتم :همین کافیه براهممون .خوب چه کسی پشت این اتفاقات است؟!خودخداهمون انرژی عظیم الهی.اامشب باعزیزدلم رفتیم محله ی قدیمی چندتاهمسایه های قدیم رودیدیم کمی خاطره تعریف کرددیم وخندیدیم موقع برگشت به میوه فروش محله سرزدم پسرخوبیه کمی خریدکردیم باچندتاچغندرویک چغندرهدیه گرفتم .بخاطرعروسی پسرعمش که قبلاشریکش بودبه حساب شیرینی عروسی اینم برای بخندیم ازش گرفتم!آمدیم توی همین محله عروس گلم توی لباس فروشی ،فروشندس برادیدنش باعزیزدلم رفتیم. کمی ازخریدهامون براش گذاشتم.دیدم شلوارهای قشنگی دارن گفتم: این شلوارهاتون بالباس بافت من سِتِ !گفت: آره مامان بپوش پوشیدم. ولی قصدخریدنداشتم! چون چندروزپیش ازدرگهان قشم کلی خریدکردم .ویک مدل کاپشن داشتند.گفت: تن پوشش خیلی قشنگه! گفتم: بیارببینم آوردپوشیدم گفت: مامان خیلی شیکِ ایناروبردارسریع عزیزدلموصدازدبابابیامامان لباس پوشیده!عزیزدلم اومدتادیدگفت:وای خیلی قشنگه! خانمایناروبردار! ولی ازلحاظ مالی اشاره کردم نمیشه! قبول کردیم3نفری شلواروکاپشن رودادم عروس گلم خداحافظی کردیم. توماشین نشستیم دیدم اشاره میکنه که مامان صاحب مغازه میگه چرامامان ایناروبرنداشت؟ عروس گلم گفته: قراربوده براشون پول واریزبشه ولی نشده! سریع گفته بودمگه من طلب پول کردم سریع خودصاحب مغازبه نایلون کرده که بده ببره خودم رفتم دوباره تومغازه گفتم:الان نمیبرم، آقای مغازه دارگفت: امکان نداره حرف پولش رونزنین فقط ببرین پول رسیدبراتون بعدبیارین. گفتم: پس به اعتبارعروسم نمیبرم!خندید گفت: به اعتبارخودتون ببرین شماصاحب مغازه هستین! خدای قیمتش هم خوب بود.بالاخره اینوگفتم :که بگم اعتبارهمه ی این کارهاباخداس واین روهم به فال نیک گرفتم که100٪به گسترش جهان هستی کمک کردم. خداخودش پولش رومیرسونه انشاالله عاشقتونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    ندا گلی گفته:
    مدت عضویت: 1813 روز

    سلام بر همه عزیزان

    خدایا شکرت بابت روزی دیگر از توحید و مدار شنیدن اگاهی های ناب

    واقعا انگار پله پله داره پازل های ذهنی م حل میشه خدایا شکرت

    احساس عمیقی که اینروزها دارم و اصلا نمیدونم چیجوری میشه توصیفش کرد

    تا به این قسمت از کلید های اجرای توکل در عمل یاد گرفتم :

    قدرت و فقط و فقط به خدا بدم نه هیچ عوامل دیگه ای یا انسان و حتی شرایط دیگه ای

    سپاسگزار باشم بابت تک تک نفس هام و هر نعمت دیگه ای که فقط و فقط خدای مهربان من میتونه بهم بده

    تغییر و جسارت داشتنش و منتظر نمودن

    من با ثروت و رفتن در کار مورد علاقم باعث گسترش جهان میشم

    هرچقدر تایم کمتری با انجام کار دلخواهم به جهان خدمت کنم میتونم خدمات بیشتری ارائه بدم و خدمات بیشتر ارائه دادن باعث میشه ازونورم جهان بیشترین نعمت ها و ثروت ها رو در اختیار من قرار بده

    این موارد اصلی ترین و بلدترین هایی بود که خودشون کلی زیرمجموعه و نکاتی که تا به اینجا یاد گرفتم دارن و همینا رو تا همینجایی که یاد گرفتم بتونم عملی شون کنم به خودم کلی افتخار میکنم

    با کمک به اموزش های استاد عزیزم و یاری خداوند اینکه خدایا دستمو ول نکن و منو لحظه ای تنها نزار و کمکم کن ثابت قدم باشم تو این مسیر خیر و مسیر کسانی که به انها نعمت داده ای نه مسیر گمراهان

    ممنونم ازتون استاد دوست داشتنی من کلی دلم براتون تنگ شده و کلی دوستتون دارم هم شما و هم مریم عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    الهام رهنما گفته:
    مدت عضویت: 1588 روز

    به نام خدای مهربونم

    استاد عزیزم بی نهایت از شما و مریم جونم ممنون و سپاسگزارم که شمااااا خوب زندگی کردین فارغ از کل جهان و کمک کردین ب خیل زیادی از دوستان ک ب قول شما تبدیل ب یه خانواده بسیار بزرگ و صمیمی شدیم که زندگیشون از هرجنبه ب نسبتی ک از قوانین تبعیت کردن و تو زندگی شخصی عمل کردن و حرکت کردن ب صورت معجزه‌ آسایی تغییر کرده الهی شکر برای وجود پر برکتتون

    مریم جونم از شما واقعااااا جدا و دوباره کمال قدردانی دارم عزیزدلم ک با اون چهره جذاب و مهربون و صدای ارامش بخش و روح لطیفت و مسر بودن در حرکت رو ب جلو تو زندگیت ابن شور و انگیزه رو در من بیدار کردی که هرروز با وجود هرکاری که داشتم مسافرتی ک بودم عروسی ک بودم هرکاری ک داشتم بیام و متعهدانه تو این بهشت قدم بردارم و رد پا ثبت کنم برای آینده خودم برای روزهایی ک بدونم از کجا ب کجا رسیدم داستان تحول من از پروژه بزرگ و قدرتمند خانه تکانی ذهن شروع شد اولش مثل بقیه فایل ها فقط گوش کردن بود و لحظه ای حالم خوب شدن اما ی نور تازه درون من ایجاد شد الهامی که اکانتش خاب بود هیچ وقت ب این فک نکرده بود ک متعهد باشه فقط هر چند روز ی بار ب صورت پادکست میومد گوش،می‌کرد و میرف و باز هم در حاشیه های این دنیا غرق میشد درسته اون آرامشه از وقتی با استاد آشنا شدم همیشه بود باهام اتکا به ی نیروی عظیم بود اما حرکت نبود عملگرایی نبود وقتی استاد همیشه در مورد کامنتا صحبت میکردن خیلی برام عادی و ساده بود و اصن وقتی براش نمیذاشتم ک بخونم و بنویسم اما این گام اساسی که برای تغییر خودت برداشتی ب منم خیلییییییی کمک کرد ک این بار محکم تر و جدی تر پیش برم با خودم عهد کردم هر فایلی ک گوش کردم حتمااااااا کامنتش و بذارم و حداقل 2،3تایی هم از کامنتای بچه ها بخونمممم و همه فایلهای ارزشمندی ک گوش میکنم ثبت کنم و دفترها پر کنم و کلمه ب کلمه حرفای استادم رو بنویسم باورتون نمیشه ک چ اتفاق های بی نظیری میفته برام هرروز تو بهشت بودم اما درکی ازش نداشتم الان اون درک رو دارم میتونم از زیبایی های بهشتم لذت ببرم میتونم با دید بازتر ببینم و ب تنها قدرت جهان تکیه کنم ربی که تا قبل اینا یجور دگ میشناختمش الان ب لطف شما دو بزرگوار خدای من خدایی شدههههههه ک از هر جهت ساپورتم میکنه اصن نیازی نمیبینم خاسته ای ک دارم رو ب کسی جز اون بگم باور کنین الان ب مرحله ای رسیدم ک نخاسته اجابت میکنه خداااااای مهربون و احدی که همه چیز خودشه و من چقد خوشبختم که هدایت شدم ب مسیر زیبای خودش خیلی دوستون دارم

    استادم سوالتون این بود ک از کجا ب کجا رسیدیم؟!

    من نمیتونم بگم چون انقدر تفاوت هست بین الان و چند سال قبلم ک اگ بخام تعریف کنم میشه دو تا شخصیت کاملا متفاوت مثل تفاوت شب و روز

    الهام غمگین=الهام پرانرژی و شااااااد

    الهام بی انگیزه و تنبل=الهام پرشور و باانگیزه و هدفمند و رسیدن ب جایگاهی که مد نظرشه و رسالتش تو این دنیا

    الهام غر زن و ناله کن=الهام مهربون و خونسرد

    الهام مریض=الهامی که دو سه سالی هس اصن مریض نشده و هیچ قرصی هم مصرف نمیکنه

    الهام بدهکار=الهامی که نه تنها بدهی نداره طلبکارم هس پس‌انداز داره و چقد طلا داره و حسابش ب اندازه ای ک باور میکنه خداش و پر میشه

    الهام شکست خورده از لحاظ عاطفی=الهام موفق و خوشحال از فردی ک خدای مهربونم سر راهش قرار داده و از هر جهت همونطور ک خودم عاشق خودمم و خودم و قبول دارم همسر انتخابیش هم دقیقا همینطوره براش و حتی بیشتر

    الهام غرق فضای مجازی و تلویزیون =الهامی ک غرق خدا و هدف خودشه و هرروز براش قدم برمی‌داره

    الهامی ک از نظر خودش زشت و بدرد نخور بود=تبدیل شده به الهامی که عااااااااشق خودشه ب توانایی ها و استعدادهایی ک خدای مهربون تو وجودش نهادینه کرده ایمان داره و خودش رو هرجور که هست پذیرفته

    الهام اشفته=الهامی که اااااااااارومه هیچ تنشی نداره و ایمان داره ب خدایی ک هر لحظه باهاشه

    و ….

    الهی صدهزار مرتبه شکرت ک کمکم میکنی هرروز ب ورژن بهتری از خودم تبدیل بشم و در راه تو و برای تو قدم بردارم شکرت

    استادم بهترینم ازتون میلیون هاااااااا بار سپاسگزارم که خوب زندگی کردین و دنیا رو جای بهتری برای زندگی کردین و ب این شکل ب رشد و گسترش جهان کمک میکنین همین لحظه همین الان خوشحال ترینم ک خدا منو ب این بهشت سوق داد ک پیش شما مهربونا باشم و فقط لذت ببرم از تک تک لحظاتم الهی شکر

    استاد قشنگم عاشقتونم

    مریم جونم عاشقتم

    خانواده قشنگم عاشقتونم

    خدای قشنگم بی نهایت عاشقتممممم

    الهی که همیشه در پناه خودش شاد و سالم و پرروزی و آروم باشین

    فعلا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    مریم روزبهانی گفته:
    مدت عضویت: 437 روز

    سلام استاد عزیز و پر افتخار

    از ته دلم تحسینتون میکنم و از حضورتون خوشحالم

    شما هزاران امید رو زنده کردید

    شما هزاران نفر یاد دادید که خدا کیه و دنیا چیه

    خیلی خوشحالم شما رو پیدا کردم

    سپاس گذارم از خدا و ممنون از شما که همه ی

    آگاهیتونو انتشار میدید شما قلب بزرگی دارید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    رحمت الله غزنی گفته:
    مدت عضویت: 1882 روز

    بنام خداوند بخشنده و مهربان هدایت گر ام به سمت ثروت نعمت زیبای ها

    روزشمار تحول زندگی من روز 44 برنده گان کتاب مرجع موفقیت

    خدای بزرگم سپاس گزارم ازت که توفیق ماندن در این مسیر زیبا را به من دادی

    خدایا شکر ات که هر روز زندگی ام زیباتر می شود هر روز شاهد تغیرات مثبت در زندگی ام هستم که نوید بخش یک زندگی سراسر ثروت نعمت برکت در تمام جنبه ها را میدهد الاهی شکر ات

    استاد من عاشق چهره یی زیبایت هستم وقتی در مورد توحید صحبت میکنی وقتی در مورد خداوند هدایت و توحید و ابراهیم صحبت میکنی لحن صدایت متفاوت است چهره ات خیلی نورانی تر می شود تاثیر گزاری حرف هایت خیلی خیلی بیشتر می شود که این هم لطف پروردگار و حقانیت حرف هایت را نشان می دهد.

    استاد عزیز من هم زیر همین فایل تعهد میدهم تا وقتی زنده هستم و خداوند فرصت زندگی به من میدهد تمام تلاش خودم را خواهم کرد که هر روز توحیدی تر شوم سعی کنم در ذهنم تنها منبع قدرت را خداوند بدانم خداوند را به عنوان تنها منبع قدرت، رزق، سلامتی، ثروت بدانم مهم ترین رابطه یی زندگی ام را رابطه با خداوند بدانم و ارتباط با آدمها را بر همین مبنا بسازم هر روز تلاش خواهم کرد قدرت آدم ها را در ذهن ام کم رنگتر کنم قدرت را به رب ام بدهم که خالق همه آدمهاست انشاالله که خداوند بزرگ در این مسیر یار و هدایتگرم خواهد بود خدایا ما را به راه راست راه کسانیکه به آنها نعمت داده یی هدایت کن

    خیلی خیلی خوشحالم همین که هر روز شاهد تغیرات مثبت در زندگی ام هستم آرامش ام سلامتی روابط عزت نفس ام به لطف پروردگار هر روز بیشتر می شود همین گواه بر درستی مسیر است که باید به همین روند هر روز پر قدرت تر ادامه بدم با طی کردن تکامل ام قدم به قدم به تمام خواسته هایم به هدایت الله میرسم فقد باید به این روند وفادار بمانم و به قوانین بدون تغیر خداوند عمل کنم خدایا کمک کن در این مسیر درست و الاهی ثابت قدم بمانم و مسیر را گم نکنم الاهی به امید تو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    ایمان قادری گفته:
    مدت عضویت: 1162 روز

    روز44 از تحول زندگی من

    استاد شما قبلا در یکی دیگر از فایل هاتون گفتید که بریم از افراد موفق مصاحبه کنیم و ببینیم که دلیل موفقیت آن افراد چه بوده است و سعی کنیم نکات شبیه به یکدیگر را به عنوان اصل برداشت کنیم

    من در ذهنم خیلی میترسیدم که از افراد موفق مصاحبه

    کنم و اعتماد به نفس آن کار را نداشتم ولی دیشب اتفاقی پدرم به من زنگ زد که فردا صبح او را به یزد

    ببرم که یک دکتری که با بیماری های گیاهی درمان میکند اورا معالجه کند

    پس از 5دقیقه معالجه پدر و صحبت با پدرم بدون اینکه من ازش درخواست کنم از دلایل موفقیتش که برای مثال چگونه 4شعبه در یزد عطاری دارد و در 4نقطه مختلش شهر است با من صحبت کرد و من در صحبت هایش خیلی بیشتر و بیشتر قانون تکامل را درک کردم و ایده های زیبایی از او گرفتم

    خدا را شکر میکنم از این هدایت خداوند به سوی افراد موفقی که من بدون درخواست از آنها باور های که درموفقیتشان تاثیر گذار بوده درک کنم و بیشتر وبیشتر به قانون تکامل پی ببرم

    این مصاحبه باعث شد تا من به این حرف شما هم بیشتر توجه کنم که گفتید هر چقدر به انسان های بیشتری خدمات رسانی کنیم و در گسترش جهان کمک کنیم بیشتر وبیشتر ثروتمند خواهیم شد

    آرزو مندم که خداوند من را آنقدر ثروتمند کند تا بتوانم بیشتر وبیشتر شکر گذار خداوند باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    عباس نوربخش گفته:
    مدت عضویت: 640 روز

    بنام انرژی بی پایان جهان هستی بخش

    سلام وادب واحترام

    استادخیلی خیلی خوشحالم که رابطه ام باخداخیلی خوب هست،منم تولحظه بی نهایت سخت (نه پولی ،نه کاری ،نه سلامتی ای،نه عشقی،هیچی هیچی )خداونددستم روگرفت والان که این حرفهاتون روگوش میدادم ازشدت ذوق وخوشحالی ،خنده وگریه ام یکی شده وقلبم بازشده ،چون خداروخیلی خیلی سپاسگزارم بهم همه چی داده وهرلحظه حالم بهتروشادترمیشه وبازم بی نهایت سپاسگزارم وخیلی خوشحالم که شماروخداوندبهم معرفی کرد اونم کاملا به صورت هدایتی وازتون سپاسگزارم که دوباره یادآوری بهم کردیدکه خداوندچه زمانی دستموگرفت درست به یک تارموبندبودم والان وقتی به داشته هام نگاه میکنم اینقدرزیادندکه وقت سپاسگزاریشون رونمیتونم یک روزکامل هم انجام بدم وبی نهایت خوشحالم وسپاسگزارم

    خدایاشکرت شکرشکر

    دوستون دارم استادعزیزدلم،یاحق//

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 695 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    رد پای روز 22 مهر رو با عشق مینویسم

    قبل اینکه رد پای روزم رو شروع کنم این موضوع که الان میخوام درموردش بگم ،در خاطرم نبود که در رد پای روز 21 مهر بنویسم

    دیروز که من رسیدم سر کلاس متوجه شدم گل سینه که به لباسم زده بودم و حالت سنجاقی داشت و گل رز زیبایی بود ،نیست

    وقتی متوجه شدم نیست ، حیرت زده شدم از این رفتار خودم ،تو دلم سریع گفتم هیچ اشکالی نداره هر کس پیداش کرد به شادی ازش استفاده کنه و مبارکش باشه

    قرار بود تا امروز من این سنجاق رو داشته باشم

    و هیچ ناراحت نشدم و این حیرت زده ام میکرد

    چون من قبل آگاهیم وقتی چیزی گم میکردم خیلی ناراحت میشدم و حتی چندین روز درگیر اون چیزی که گم کردم میشدم و میگفتم هرکی پیداش کنه نتونه ازش استفاده کنه

    وای چی داشت رخ میداد

    من تغییر کردم و این تغییرو از نتیجه داشتم میدیدم و انقدر آروم بودم و در لحظه گفتم اشکالی نداره یکی دیگه میگیرم

    خدایا شکرت که به من این همه محبت داری

    شبش وقتی برمیگشتم خونه تو راه سوار ون محله مون شده بودم خدا ازطریق یه مرد که دستی شد از دستای خدا تو اتوبوس کمکم کرد تا بومم رو نگه داره و چون خیس بود نمیشد تکیه بدم به جایی و کل میز رو از بومم نگه داشت

    .و من بابت تشکر بهش گل سر جوانه دادم

    و یادم بود که خدا همه این کارهارو برای من انجام میده

    خب الان رد پای روز 22 مهر رو با عشق مینویسم

    جملات استاد فرشچیان در یک سالن پر از جمعیت در یک کشور خارجی ::

    بالای میز کارم نوشته بودم

    من باید نابغه بشوم

    نابغه نشدم ولی سعی کردم که بشم و کارهایی بکنم که در تاریخ هنر ماندگار بشم

    به جوانان توصیه میکنم که نفر اول بشن در کارشون ،در هر علمی که دارن می آموزن در هر کاری ،اول باشن و از دقایق زندگی خودشون واقعا استفاده بکنن

    من یادمه جوان که بودم شبانه روزی دو ساعت میخوابیدم

    همش کار کار کار

    و حالا که به اینجا رسیدم میبینم که خداروشکر خدا منو موفق داشته بتونم یک اثر هنری در ایران بگذارم

    و یه حرف قشنگی زد :

    خدا کنه که حمل بر خود ستایی نباشه

    خدا میدونه از قلب بنده

    این یه نشونه از طرف خدا برای من بود

    امروز صبح که بیدار شدم و وسایلامو برداشتم تا برم ورکشاپ رایگان پاساژ نقاشی کلاسم تو تجریش ،قبلش میخواستم برم حسن آباد تا کاموای زرد برای گل سرا بگیرم

    حاضر شدم و رفتم و مثل همیشه به درخت توتی که جریانشو تو رد پاهام نوشتم سلام دادم و همیشه با خودم یه بطری کوچیک میبرم که بهش آب بدم و باهاش احوال پرسی میکنم

    و امروز دوباره مثل هفته پیش رفتم حسن آباد کاموا بگیرم

    وقتی رفتم کامواهامو گرفتم سمت خروجی مترو دو تا پسر جوان داشتن آهنگ زیبایی با گیتار میزدن خیلی آرامش بخش بود

    وقتی رفتم و خرید کردم برگشتم تو دلم گفتم پول بدم بهشون ولی گفتم نه بذار بهشون گل بدم ،از این گلایی که بافتم

    همین که میخواستم گل بدم حس کردم و به خودم گفتم نه طیبه خدا بهت عطا میکنه بیشتر از این ها رو بهت میده

    نگو پولم تموم میشه شون حس کردم تو ذهنم میترسیدم پولم کم بشه

    به خودم گفتم تو اگر از این دستت بدی ، خدا بی نهایت به دست دیگه ات عطا میکنه و مطمئن باش فراوان به حسابت پول میاد

    پس با خیال راحت از پول بگذر مثل حرفای استاد عباس منش که میگفت از پولت بگذر

    وقتی برای چیزی خرج میکنی یا میبخشی ،بگو من که میدونم بی نهایت بهم عطا میکنی ، پس میبخشم

    و سریع از کیفم 50 هزار تمنی برداشتم و توی کیف گیتارشون گذاشتم و به هر دوتاشون گل بابونه و گل آفتاب گردانی که با کاموا بافته بودم دادم و رفتم

    برگشتنی باید خط عوض میکردم باز مثل هفته پیش یادم نبود کجا باید پیاده بشم

    به امام خمینی که رسید وایساد ، دیدم قطار نمیرفت پرسیدم و با خودم گفتم چرا درای قطار بسته نمیشه اونم تو روز عادی که تعطیل هم نیست ،من یه لحظه به خودم اومدم دیدم رنگ تابلو آبیه و نوشته امام خمینی

    پرسیدم از خانمی که تجریش میره گفت نه فرهنگسرا

    وای خندم گرفت زود دوییدم

    من کجا بودم؟؟؟؟

    الان جوابشو میگم

    با خدا

    با کیفی که با خدا میبردم و باهاش هم صحبتی میکردم و جوری هوش از سرم برده بود که فراموش کرده بودم کجا میخوام برم

    خدایا از این حال برای تک تک بنده هات آرزومندم از این حس خوب از این عشق بی نهایت از این لحظه به همه عطا کن

    آمین

    بعد که فکر کردم ، درای قطار انگار برای من باز مونده بودن و قطار حرکت نمیکرد

    خدا میخواست من پیاده بشم الان که مینویسم گریم گرفت

    برای من

    برای من

    برای طیبه

    قطار وایساده بود و دراشو نمیبست

    ببین چقدر ارزشمندم که خدا قطارو برای من نگه داشته بود تا منو به جهان مادی برگردونه و بگه پیاده شو ،باید خط عوض کنی

    ماچ ماچی منه دیگه

    خیلی دوستش دارم

    خیلی میخوامش

    مگه ماچ ماچی تر از ربّ و صاحب اختیارم کسی هست؟؟؟ نه نیست ..فقط و فقط ربّ من هست و بس.

    اینو نوشتم یاد دیروز افتادم که از کلاس رنگ روغن برمیگشتم خونه نزدیکای مترو که رسیدم بهم یادآوری شد که کیف دستی من تو کلاس جا مونده و چون داشتم به بچه ها توضیح میدادم رنگارو وجا گذاشتم و خدا به سرعت یادآوری کرد تا برم و بردارم

    اگر قبل آگاهیم بود من فراموش میکردم و وقتی میرسیدم خونه یادم میفتاد ولی الان همیشه خدا به سرعت بهم یادآوری میکنه که من چیزی که جا گذاشتم رو برگردم و بردارم

    بعد من رفتم و سمت تجریش خط عوض کردم ،همه اش داشتم میخندیدم و واقعا حس خوبی داشتم

    و بعد به فایلای تیکه ای از اینستاگرام نگاه میکردم که خدا بهم نشونه داد و اون صحبتای استاد نقاشی

    استاد فرشچیان بود که اول رد پام صحبتاشو نوشتم

    وای من وقتی گوش میدادم ،عمیقا از خدا درخواست کردم که منم میخوام فقط دو ساعت بخوابم

    و پرسیدم چه کارهایی باید انجام بدم تا هم به انرژی بیشتر بدنم اضافه تر بشه و تغذیه ام مناسب تر بشه و دو ساعت فقط بخوابم؟؟؟؟

    و اینارو که میگفتم وایساده بودم تو مترو تا قطار بیاد و یه انرژی خیلی خیلی زیادی تو سرم حس میکردم و سرم پر از برق بود

    و عمیقا درخواست کردم

    وقتی رفتم ورکشاپ رو رسیدم ، دیدم همه نشستن مثل هفته پیش از محیط بیرون و طبیعت اطراف میدان تجریش نقاشی میکشن ،منم شروع کردم به طراحی و تقریبا آخرین نفر بودم که کارمو تحویل دادم

    استاد طراحی تو کلاس استادم ،بهم یه کتاب رو معرفی کرد و گفت برو اونو بگیر تو طراحی از منظره خیلی کمکت میکنه

    تو راه برگشت میخواستم برم انقلاب تا کتابی که گفته بود رو بخرم و از طرفی میخواستم کتاب مبانی هنر که استادم معرفی کرده بود رو بخرم

    گفتم خدا من میخوام برم انقلاب کتاب بخرم ،برم؟؟

    که حس کردم نه نرو و برگرد خونه

    و من برگشتم خونه تو راه برگشت کلی گل بافتم که با خودم برده بودم و تو مترو که نشستم ، از زمانم بهترین استفاده رو بردم و کلی گل بافتم

    خدایا شکرت که این همه فعال شدم و از زمانم به بهترین نحو استفاده میکنم

    الان که مینویسم 28 مهر هست انقدر تو این یک هفته اتفاقات نابی افتاد که فرصت نشد من بیام و بنویسم

    ولی سعیمو میکنم تا جایی که یادم مونده بنویسم و هر روز چکیده شو مینویسم تو گوگل درایوم تا بعد یادم باشه و درموردش جزئیاتشو بنویسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      زهرا مختاری گفته:
      مدت عضویت: 2363 روز

      سلام دوباره به طیبه جانم ،

      این جمله ای که از استاد فرشچیان نوشتی اصن روز منو ساخت،

      منم تو دلم همچین درخواستی هست،که دوستدارم فقط نقاشی بکشم..و می‌دونم که اگر می‌خوام عالی بشم باید عالی تمرین کنم…

      من در شبانه روز به خاطر بچه هام میانگین شش ساعت می‌خوابم و البته خیلی پر انرژی نیستم ،

      ولی می‌خوام باشم،

      غذامو کم کردم ،

      ولی می‌خوام که بهتر بشم…

      امیدوارم خداوند منو به جواب سوالاتم هدایت کنه.

      دوست خوبم در پناه هدایت خداوند باشی همیشه.️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        طیبه گفته:
        مدت عضویت: 695 روز

        به نام ربّ

        سلام زهرا جان

        اتفاقا منم چند روزه میگم خدا منو هدایت کن به سمتی که تغذیه ام رو درست کنم تا انرژی بیشتر داشته باشم و از الانم هم فعال تر باشم

        و میپرسم که کی زمانش میشه من بتونم دوره قانون سلامتی رو بخرم

        به خدا گفتم خودش هدایتم کنه اولین دوره رو بخرم و دوست دارم دوره قانون سلامتی رو اول بخرم ،چون حس میکنم بدنم باید بیشتر پر انرژی تر و سالم تر بشه تا بتونم بیشتر سعی کنم تا با آرامش بیشتر کنترل کنم ورودی های ذهنم رو

        به خدا گفتم کاری کن من تا آبان ماه که استاد با قیمت قبل میفروشه دوره رو خرید کنم و پول تمام دوره رو خودم بدم

        البته که خدا میده من چیکاره ام این وسط

        به خدا گفتم کاری کن که تنهایی بخرم دیگه به مادرم نگم که شریکی بخریم و مادرمم دوست داره بخره

        و استاد میگفت اگر خانواده تون راضی باشن میتونین فایلارو در اختیارشون قرار بدین اما اگر در مدار ددیافتش نباین نباید به زور بهشون بگین

        و من میخوام خدا خودش کاری کنه که من به خووسته ام برسم

        البته باز هرچی که خودش صلاح بدونه من دوست دارم اول دوره قانون سلامتی رو بخرم ولی اگر شد که خوشحال میشم ولی اگرم گفت یه دوره دیگه بخر چشم میگم

        وای الان یه لحظه متوجه شدم ،جوری دارم حرف میزنم انگار 10 میلیون پول دوره تو حسابمه و دارم الان خریدش میکنم

        وای چقدر لذت بخشه

        جدیدا وقتی چیزی رو میخوام جوری میشه رفتارم که دارمش و لذت میبرم

        خدایا شکرت

        ممنونم که همه دوره های استاد رو بهم عطا میکنی

        سپاسگزارم

        یاد حرف همکلاسیم افتادم این هفته شنبه تو کلاس گفت

        طیبه تو چجوری به همه این کارا میرسی و نقاشیات از ما تمیز تر در اومده

        خندیدم و جواب خدا بود تو دلم گفتم خدا تو بودیا همه کارا رو برام انجام دادی

        خدا که بهم گفته دیگه گل سر قلاب بافی نفروش و بچسب به نقاشی و بهم زمان داده که تا اواسط آبان میتونم بفروشم و بعدش دیگه باید اصل خارپشتی رو برم و عمل کنم و اونموقع هست که بهم اجازه رفتن به گام سوم خانه تکانی ذهن داده میشه

        منم خیلی دوست دارم تمرکزمو فقط و فقط به نقاشی بدم

        برای زهراجان بی نهایت زیبایی و شادی و سلامتی و آرامش و ثروت از خدا میخوام

        وای زهرا جان الان از اینجا که مینویسم ویرایش رو زدم

        abasmanesh.com

        فایل آیا خداوند مانند یک مادر مهربان عمل می کند؟ – صفحه 24

        بعد نوشتن برای شما رفتم تا پاسخ یکی از دوستان رو هم بخوندم که دیدم وای خدایا به دقیقه نرسید جوابمو داد

        گفت 12 قدم رو باید اول بخری

        وقتی در مدار دریافت دوره ای قرار گرفتی قدم اول باید از 12 قدم شروع کنی

        دوست داشتی نظر دوستمونو بخون

        وای از حیرت دارم با گریه این حرفارو مینویسم

        چقدر خدا باحاله

        خدایا شکرت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        طیبه گفته:
        مدت عضویت: 695 روز

        به نام ربّ

        سلام زهرا جان

        من بعد دیدن پیام شما و پیام دوست دیگه که براتون نوشتم

        امروز هدایت شدم به فایل جدید که استاد گذاشتن

        و خدا شگفتانه بهم نشونه داد

        و من فصل اول دوره 12 قدم رو خریدم

        چقدر خدا دقیقه که داره از پاسخ های دوستان انقدر دقیق چیدمان رو میچینه و هدایت میکنه

        abasmanesh.com

        لینکشو برات میذارم دوست داشتی بخون

        درک قوانین جهان در قرآن کریم | قسمت 1 – صفحه 8

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          زهرا مختاری گفته:
          مدت عضویت: 2363 روز

          سلام طیبه جانم ،

          امیدوارم عالی باشی،

          الان با اکانت دیگه م تو سایت بودم ، همش نشونه هایی از کار کردن روی روابط و از دوره ی عشق و مودت می دیدم،

          ی لحظه گفتم خدایا اگر منظورت اینه که دوره ی عشق و مودت رو بخرم همین الان واضح بهم بگو تا بدونم، و تا تردیدها نیومده ، همین الان عشق و مودت رو میخرم،

          آخه من دارم رو دوازده قدم کار میکنم از اول، تا قدم چهار رو دارم،

          ولی گفتم اگر این الهام از طرف توئه ، بهم واضح بگو…

          اومدم تو این اکانت که دوره رو بخرم،

          دیدم پاسخ تو اومده،

          و چی شد؟؟

          از زبون تو بهم گفت روی همون دوازده قدم کار کن و منحرف نشو،

          فهمیدم که هدف از اون نشونه ها توجه کردن به نکات مثبت اطرافیانم بوده، چون من اتفاقا این مدت تمرین نوشتن نکات مثبت فرزندانم رو شروع کردم.

          من در حال حاضر جلسه ی 6 قدم اول هستم. و تصمیم دارم با طمآنینه دوره رو جلو برم ،

          بدون عجله ،

          هر روز یک قسمت از زندگی در بهشت رو حتما ببینم ، شایدم بیشتر،

          و همزمان با دوازده قدم از فایل های دانلودی استفاده کنم.

          خیلی خوشحال شدم که تو هم دوازده قدم رو شروع کردی،

          خیلی مسیر لذت بخشیه،

          ازت ممنونم که آنقدر خوب روی خودت کار می کنی که شدی دست خداوند برای هدایت..

          برات یک روزی بغیر الحساب و یک شادی عمیق در دلت آرزو می کنم.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            طیبه گفته:
            مدت عضویت: 695 روز

            به نام ربّ

            سلام زهرا جان عزیز

            روزی که کامنتت برای من با چراغ آبی روشن شد من اومدم و برات نوشتم

            وقتی خواستم تو سایت دیدگاهم رو ارسال کنم ،هرچی نوشته بودم پاک شد

            اولش گفتم وای اون همه نوشتم

            ولی سریع گفتم نه طیبه وای نگو

            حتما نباید اون لحظه پاسخی مینوشتی و باید پاک میشد

            الان که اومدم در قدم اول دوره 12 قدم رد پامو نوشتم و گفتم که امروز 7 آبان شروعش کردم از جلسه اول

            بعد دیدم دوباره دایره آبی پاسخ دوستان اومده برام و یکی یکی و بعد هدایت شدم به نظر شما و انگار الان وقتش بود که من بنویسم

            تو رد پام در جلسه اول قدم اول نوشتم که بهم گفته شد کل فایل های رایگانی که تو گالری گوشیت داری رو به فلش انتقال بده

            و برام خیلی سخت بود تا انتقال بدم چون میخواستم در کنار گوش دادن به دوره 12 قدم ،به فایل های رایگان هم گوش بدم

            و حتی این بهم گفته شد که هر موقع وقتش باشه که نیاز باشه به فایل های رایگان گوش بدی بهت گفته میشه و هدایت میشی

            ولی الان باید تمرکز اصلیت روی دوره 12 قدم باشه و متمرکز تر روی دوره کار کن

            و هر روز تمریناتش رو انجام بده و هر لحظه سعی کن عمل کنی

            تا جایی که عمل میکنی بهت داده میشه و مدارت بالاتر میره

            پس طیبه تمرکز یادت باشه

            من اینارو دریافت کردم و چشم گفتم

            برای دوست خوب و آگاهی چون زهرای عزیزم از خدا بی نهایت عشق ،شادی و سلامتی و آرامش و ثروت میخوام

            دوستت دارم زهرا جان

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
            • -
              زهرا مختاری گفته:
              مدت عضویت: 2363 روز

              سلام طیبه جانم،

              چقد خوشحالم که تکاملت رو آنقدر قشنگ طی کردی و هدایت شدی به دوره وازده قدم، من مطمئنم که تو در این دوره بی نهایت رشد می کنی و ظرف وجودت خیلی بزرگ تر میشه، چون از کامنت هات فهمیدم که چقدر متعهد و مشتاق و توحیدی هستی.

              ممنونم که برام روند کارت رو نوشتی،

              بهت افتخار می کنم.

              عشق الهی گرمی دلت و نور راهت باشه.

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: