ساختنِ عزت نفس در عمل - صفحه 4

352 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سارا شکری امیدوار» در این صفحه: 31
  1. -
    سارا شکری امیدوار گفته:
    مدت عضویت: 852 روز

    به نام خدا

    سلام دوستان

    الوعده وفا

    من تمرین اگهی بازرگانی مو انجام دادم، نه یکبار، نه دو بار، بلکه سه بار تا الان! و روسفید شدم در برابر ترسام و بازم و بازم و بازم در جمعهای بزرگتر و بزرگتر و متنوعتر انجام خواهم داد، با توکل، امید و یاری خدا، میدونم که حمایتم میکنی، جسارتم میدهی خدا

    حالا ماجرا رو براتون شرح میدم

    من از قبل چندین بار توی دفتر و گوشیم نکات قوتم رو نوشته بودم و حدودا دو سه هفته ای، اکثرا صبحا برای گلدونهام از نقات قوتم میگفتم شفاهی و اونام خیلی خوب گوش میدادن به حرفام

    جلوی اینه هم بارها و بارها تمرین کردم و اجراش کردم

    بارها از خدا خواسته بود، شرایطی پیش بیاد بهم قدرت جسارت انجامش رو بده

    یه روز رفتیم جنگل و دو تا خانوم کنار بساط ما، یکم اونور تر داشتن صحبت میکردن، من بارها نوشته هامو توی ذهنم مرور کردم، ولی هر کار کردم نتونستم و نجواها و ترسهام اجازه ندادن برم جلو و تمرینم رو اجراش کنم، این قضیه گذشت و تموم شد و من سرخورده ولی همچنان مصصم برای اجرای تمرینم بودم

    وقتای تنهایم توی خونه، جلوی اینه اجرا میکردم و همچنین برای گلدونای سرسبزم

    چند وقت بعدش، خداوند من و بچه هام رو هدایت کرد به پارکی که اطراف خونمونه و هر روز عصرا پیاده میرفتیم اونجا ولذت میبردیم

    دختر بزرگم 9 سالشه، بهش گفتم دخترم مواظب ابجیت باش( دو سالشه)

    من برم پیش اون خانوم و تمرینمو اجرا کنم، رفتم سلام کردم و فقط نشستم کنار اون خانوم و چند تا حرف الکی ملکی درمورد بچه ها زدم و نتونستم اجراش کنم و برگشتم پیش تاب و سرسره، پیش دخترام، یکم گذشت دوباره رفتم پیش اون خانوم ولی اینار بهش گفتم یه تمرین اینجوری دارمو و ایشون با روی باز پذیرفتن و خیلی خوب گوش دادن و من راحت شدم، سبک شدم، و ازاد

    کلی خوشحال شدم انرژی گرفتم از جسارتم که رفتم توی دل تراسام، بعدش برای جایزه برای خودم و بچه هام کلی خوراکی و بستنی گرفتم با خوشحالی و عشق

    دفعه دوم، چند روز بعدش، اینار برای دو تا خانم اجراش کردم

    دفعه سوم هم برای سه تا پسر نوجوان

    که هر بار اسانتر شد برام انجامش

    و قصدم اینه بارها و بارها و بارها برای افراد بیشتر و جمعهای بزرگتر، حرفه ای تر و حرفه ای تر انجام بدم تمرین اگهی بازرگانیمو

    فقط اون لحظه اولش که میخوای بری جلو پیششون و شروع کنی سخته، بقیش لذتبخشه

    نقات قوت تموم اجراهام که به خودم خیلی افتخار میکنم این بود که من تمام تمرینم رو شفاهی اجرا کردم و از روی نوشته یا متنی که قبلا نوشته بودم نخوندم، فقط قبل از ورود به جمع شون، توی ذهنم مرور میکنم نقاط قوتمو و بعد با توکل به خدا میرم تو دل انجامش

    واقعا تجربه لذتبخشیه!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: