https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/11/abasmanesh-14.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-11-28 04:01:112023-12-06 04:28:00چگونه از قدرت گرفتن افکار منفی جلوگیری کنیم
723نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
من تو این 4سالی که باهاتون آشنا شدم و عضو سایتتون شدم و بار اول کامنت میزارم .این فایلو که دیدم یاد مسئله ای افتادم که چند سال پیش اتفاق افتاد و از لحاظ مالی متضرر شدم . اون موقع تازه باهاتون تازه آشنا شده بودم و تو فایلهاتون به کنترل ذهن تاکید داشتید و منم وقتی اون مسئله پیش اومد . پیش خودم گفتم حتما خیری تو این مسئله هستش و سر اون مسئله کلی حرف شنیدم از اطرافیان . اما قلبم بهم میگفت یه خیری هست تو این موضوع
استاد عزیز شاید باورتون نشه اون مسئله باعث شد تو بین همکاران اسم ما بپیچه و شدن مشتری من بعد از اون مسئله
بعدش به همسرم گفتم دیدی یه خیری داشت این موضوع
از اون روز به بعد به تضادهام کمتر شد
اما اگه تضادی هم بوجود بیاد خیلی راحت میتونم حلش کنم به لطف خدا و باعث میشه اعتماد به نفس من بیشتر بشه
استاد عزیز از روزی که باهاتون آشنا شدم یه موضوعی خیلی خوب ازتون یاد گرفتم اونم سپاس گذاری تو هر شرایطی
از سال 97 که باشما آشنا شدم یه دفتر خریدم هر روز بابت چیزایی که دارم سپاس گذاری میکنم و همین موضوع باعث شد درآمد من به لطف خدا از ماهی یک و نیم میلیون تو سال 97 به ماهی حدود 80میلیون در ماه در سال 402 برسه
سلامتی جسمانی من هرروز بیشتر شده
از اون سال به بعد خدارو شکر مریض نشدم
از خدا میخواهم هر روز سالم و تندرست و ثروتمند باشید
به نام خالق هدایتگر سلام به همه دوستانم در این مکان زیبا
تجربه جدید من :
چند وقت پیش بهم یه موضوع داده شده که باید راجبش مینوشتم هر چی مینوشتم احساس میکردم خوب نیست. اصلا این مقاله اون طور که باید باشه نیست کلافه شده بودمتا این که بهدصورت رندوم یکی از فایل ها رو گوش میکردم راجب پرسیدن سوال درست و هدایت خواستن گفته بودید استاد با شنیدن اون فایل آروم شدم دیدم من دارم از بقیه مقاله ها تقلید میکنم و اصلا سوال مناسب نمیپرسم این دفعه به لطف خدا خودم گذاشتم جای مشتری کسی که این سوال در ذهنش به وجود اومده و تونستم خیلی خوب راجبش بنویسم. جوری که کاملا راضی بودم از نوشتهام
این رو بگم که قبلش احساس بیارزشی تو نوشته میکرد اما خدا به دلم انداخت تمام اونهایی که خوندی مثل تو هستند هیچ فرقی ندارند هرکسی به نا به دید خودش راجب این موضوع نوشته ربطی به بیارزشی تت نداره کفر نگو و خودت رو ارزشمند بدون کارت باارزش هست همین تغییر نگاه حال خوب و یه نوشته خوب روزی من کرد.
یکی دیگه بخواهم بگم از باسلام که ایرپاد خریده بودم آدرس خونه مون ناقص نوشته بودم شنبه که پست چی تو کوچه بود سریع لباس پوشیدم برم پایین ببینم بسته منم اومده یا نه اما احساس کردم زشت من برم پایین احساس عدم لیاقت پست چی رفت و دو ساعت بعد پیام اومد بستهام برگشت خورده اولش ناراحت شدم اما بعدش گفتم اشکالی نداره خیر هست بالاخره به دستم میرسه.
فردا صبح زود خداجونم بیدارم کرد و رفتم اداره پست محلمون به توصیه دست خدا یعنی باباجونم گفتن هنوز نرفته تهران برید بام کرج شاید بشه. اولش نجواها تو ذهنم بود که آره ببین چقدر کار به خاطر احساس عدم لیاقت برای خودت سخت میکنی سرزنش اما گفتم اشکال نداره باعث شد من بیام اینجا بتونم این درخت ها و این منظره سرسبز زیبا رو ببینم تازه لبخند زیبا یکی از بنده های خدا هم روزیم شد خلاصه به موقع رسیدم پست مرکزی کرج و خیلی راحت ایرپادم تحویل گرفتم خوش حال بودم هم به خاطر ایرپاد هم این که تونسته بودم ذهنم با توکل به خدا کنترل کنم.
خیلی لذت بخشه وقتی میتونی اتفاقات بخ نفع خودت عوض کنی با برعکس کردن زاویه دیدت.
من معلم هستم و میبینم دانش آموزام اغلب این مسایل رو باور ندارند و اغلب در نگرانی و ترس به سر میبرند . خیلی سعی کردم در کلاس ها و همایش ها اونا رو به مسیر توحید و کنترل ذهن و تمرکز به زیبایی ها و… هدایت کنم و معمولا حدود ده درصدشون توی فرکانس یادگیری و درک این موضوعات بودن . حالا چند سالی هست که اصلا دنبال تغییر هیچ کس نیستم نه شاگرد نه خانواده و …. فقط روی خودم کار میکنم و با اینکه پنجاه درصد زمان کارمو کمتر کردم تونستم کیفیت زندگی بالایی بسازم .
امیدوارم از طریق اساتید خوب مثل شما ، انسانها به این مسیر زیبا هدایت بشن
به چه دلیلی دوست ندارم که یک ورژن جدید از خومون بسازیم؟
یک ورژن سالمترشادتر زیبا بین تر مثبت تر خوشبخت تر توحیدی تر قوی تر عاشق تر خوب تر درستکار تر خوش بین تر خوشتیپ تر شجاع تر . واقعا چرا خیلیا نمیخواین تغییر کنن؟
منم قبل از سال 98 خیلی میترسیدم از تغییر ، خیلی برام سخت بود داشتم افسرده میشدم خسته شده بودم از خودم ، از عزت نفس پایینی که داشتم متنفر بودم . یه آدم مذهبی که فقط داشت برای دید دیگران زندگی میکرد ، برای دلخوشی بقیه زندگی شو میگذروند . خودم رو قفل و زنجیر کرده بودم به نگاه دیگران که نکنه چیزی بگم ، کاری انجام بدم یا رفتاری کنم که فلانی خوشش نیاد . همیشه بخاطر دیگران از خواسته های خودم میزدم تا بقیه خوشحال باشن . دلم میخواست آزاد باشم و هر کاری که دوست دارم رو انجام بدم ولی از نگاه مردم میترسیدم که نکنه پشت سرم حرف بزنن .
دیگه نمیخواستم آدم ترسو و خجالتی باشم دیگه نمیخواستم برای شاد کردن دیگران خودم رو کوچک کنمدیگه نمیخواستم برای مردم زندگی کنم . وقتی تصمیم جدی گرفتم برای تغییر خودم ذهنم بشدت مقاومت میکرد ولی با وقتی جهان این جدیتم رو دید خداوند یه فرشته ی نجات برام فرستاد تا بتونم راحت تر جلوی اون مقاومتها رو بگیرم و بهشون باج ندم . اردیبهشت سال 98 بود که خداوند در توحید و یکتا پرستی رو برام باز کرد . سالی که من دوباره داشتم متولد میشدم یعنی واقعا احساس میکردم تازه چشمم به روی این دنیا باز شده بود . داشتم با واقعیت خودم، با واقعیت جهان آشنا میشدم . داشتم خدای واقعی رو در وجودم پیدا میکردم . تا قبل سال 98 واقعا اصلا نمیدونستم خدا یعنی چی ، خودم رو اصلا نمیشناختم ، با خودم و با خدا ناهماهنگ بودم . همیشه وقتی خواستم که یک ورژن جدید از خودم بسازم یک انسان ارزشمند برای جهان باشم نه یک مرده ی متحرک . و وقتی شروع کردم به بازسازی درونم همه چیز دست به دست هم داده بودن تا بهم کمک کنن که بتونم راحت تر این مسیر رو ادامه بدم . میدونید جالبش چیه ؟
اینکه هر جور که باشی دقیقا از همون جنس افراد دور و برت میچرخن و دقیقا افراد مثل خودت رو جذب میکنی . الان 5 سال از تولد خود خواسته ی من میگذره بخدا قسم الان یک نفر از اون افراد توی زندگی من نیستن همشون بطور معجزه آسا از زندگیم حذف شدن بدون اینکه من تلاشی کنم خود به خود درو شدن از زندگیم .
میدونید آدم های ناخواسته دقیقا مثل علفهای هرز میمونه وقتی کنده میشن و حذف میشن اگر کم کاری کنیم و ورودی هامون رو کنترل نکنیم دوباره رشد میکنن اطرافمون . پس باید همیشه مراقب خودمون باشیم که برنگردیم به ورژن ناخواسته قبلمون وقتی وارد مسیر توحید و خودشناسی میشیم باید خودآگاه زندگی کنیم وگرنه دوباره میشه همون آش و همون کاسه . در این دنیا تا وقتی که زنده هستیم مقاومت ها همیشه هستن مهم اینکه ما بهشون باج ندیدم و نادیده بگیریم وگرنه پیشرفتی هم نخواهیم داشت .
بذار ببینیم اصلا این مقاومتی که داریم در موردش حرف میزنیم یعنی چی و از کجا نشأت میگیره ؟
ما از وقتی که به دنیا اومدیم یه سری شنیده ها و دیده ها داشتیم که به باور ما تبدیل شده . شاید خودمون توی واقعیت تجربه نکرده باشیم ولی اینقدر دیدیم و شنیدیم که باور کردیم واقیعت اینه و نمیشه تغییرش داد . بخاطر همینکه موقعی که میخوایم تغییر کنیم ذهن بخاطر پیش زمینه ای که توش ثبت شده مقاومت میکنه و نمیتونه بپذیره که میشه به شیوه ی دیگه ای هم زندگی کرد .می دونید بیشتر این مقاومتها از کجا ناشی میشه ؟90درصد این مقاومتها و باورهای مخربی که وارد ذهن ما شده از تلویزیون ناشی میشه اینقدر دیدیم و شنیدیم که ریشه ی عمیقی در وجود ما کاشته دقیقا علف های هرزی که دور یه درخت میوه رو میگیره مقاومتها هم دقیقا مثل همون علفهای هرزه که نمیذاره ما واقعیت رو ببینیم و بپذیریم .
اینقدر توی تلویزیون و اخبار و جامعه آدمهای مریض و قرض و دارو دیدیم که باور کردیم که واقعیت همینه و نمیشه سالم زندگی کرد . ولی هر کسی که تصمیم میگیره تا سالم زندگی کنه آگاهانه تصمیم بگیره برای تغییر میتونه باور کنه که میشه سالم زندگی کنیم . اولش سخته ولی شدنیه چون من تونستم الان 5ساله که بدون هیچ قرص و دوایی سالمم، شدنیه چون واقعا خواستم تغییر کنم . در این دنیای دو قطبی تضاد هست ولی ما صاحب اختیار هستیم که چیو انتخاب کنیم . اگر زیبایی هست زشتی هم هست . اگر غم هست شادی هم هست . اگر بیماری هست سلامتی هم هست . اگر فقر هست ثروت هم هست . مهم ما هستیم که چیو انتخاب کنیم مختاریم برای انتخاب ولی باید آگاهانه باورهای درست بکاریم در ذهنمون که میشود هم سالم باشیم هم ثروتمند، میشه هم شاد باشیم و هم زیبا مهم ما هستیم که خودمون رو به کدوم سمت وقف بدیم
استاد چقدر کلمه به کلمه صحبتهاتون رو متوجه میشم قبلا وقتی گوش میدادم از صد شاید هشتاد بودم ولی به لطف خدا که من رو به این سایت هدایت کرد وباشما آشنا شدم الان به نود وپنج رسیدم واون پنج درصد هم دلیلش انسان بودن وکامل نبودن ماهستش
یادم میاد یه وقتایی وقتی میرفتم تو افکار منفی دقیقا میشد حکایت این درختان هرز که بیرون نیومدن ازاونها همانا وکلاف سر در گم شدن همانا
به خودم میومدم میدیدم ساعتها گذشته ومن هنوز غرق در اون حال بد هستم وچقدر عذاب آور بود
ولی این روزها افکار که دیگه شده فکر اون هم لحظه ای وکوتاه
یاد گرفتم چطور افسارش رو بگیرم که چموش نشه
چه لذتی بالاتر از حس خوب وصد البته که باید تکامل رو طی کنی
یه وقتایی که شما صحبت از حال خوب وآسانی میکردین حقیقتش به خودم میگفتم ای بابا استاد جان شما الان تو موقعیتی هستی که من نیستم من رو چه به حال خوب
اما الان با تمام وجودم یاد گرفتم چطور به صورت واقعی حالم خوب باشه بدون هیچ زور زدن ونقش بازی کردنی
زندگی رو از خدا هدیه گرفتم با تولدی دوباره
هنوز دوسال نشده وبه خیلی از موفقیتها رسیدم وادامه میدم چون الان میفهمم معنای خوشبختی واقعی یعنی چی….دوستون دارم
چقدر مثال خوبی زدید همراه با تصاویر فوقالعاده ای که نشونمون دادید که این گفته خدارو با عینیت هرچه تمام به ما نشان دادید که :
در زمین گردش کنید و از طبیعت درس بگیرید با تدبر در نشانه های ما
خدارو سپاسگزارم بابت دنبال کردن سایت شما بابت وجود راهنمایی مثل شما خدایا خوشحال و راضیم از اینکه مرا به سمت استاد عباسمنش عزیز هدایت کردی که بتونم درس بگیرم و خردمندانه زندگی کنم نه زنده بمانم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
من باتمام وجودم درک کردم که اگه جلوی افکار منفی ذهنم رو نگیرم و زاویه دیدم رو نسبت به مسائل تغییر ندهم ممکنه زمین ذهن من هم مثل پردایس بشه و اون افکار منفی که حکم درختچههای هرز رو دارند و چهره ی زیبا ی پرادایس رو زشت کرده ممکنه زمین زیبای ذهن مراهم زشت کنه جوری که دیگه توان و قدرت پاکسازی اونارو نداشته باشم
توی کتاب 12 ستون موفقیت، جیم ران میگه ذهن و زندگی مثل باغچه نیاز به نگهداری و هرس کردن داره واقعا اگر خودمون رو مثل یک باغبان دلسوز و مهربان ببینیم میتونیم باغچه ذهنمون رو مراقبت کنیم و زیبا بیندیشیم
در اصل افکار منفی مثل درختچههای هرز نمیذارند زیباییهای خودمون رو ببینیم نمیذارند استعدادها و قابلیتهای خودمون رو ببینیم و اینه که باعث میشه ما افسرده بشیم پس بجای افسردگی تلاش کنیم مشکلات و مسائل رو از زاویه مناسب و زیبا ببینیم طوری که خیریت هر واقعه رو ببینیم تا بتونیم مثل یک باغبان پیوند بدیم درختان پرثمر ذهنمون رو و زیادشون کنیم و محصول برداشت کنیم نه درختان هرز که باعث بشه با تعداد زیادشون ما خودمونو گم کنیم میانشان
اتفاقا همین جلسه اخر دوره فوق العاده احساس لیاقت در مورد علف های هرز و تشبیه اونها به ورودی های ذهنی مخرب بود
اینجور مثالها عالیه برای «درک» قانون و بخصوص در این مورد «فرکانسها» و «کنترل ذهن»
وقتی افکار رو رها کنیم ، رشد میکنن و یه زمانی میرسه که می بینیم مثل همین علف های هرز رشد کرده و قدرت گرفتن و شدن باورهای ما
حتی جوری میشه که سخته باورهای مخرب رو از بینشون پیدا کنیم و کلی باید هم «زمان» بذاریم و هم «تمرکز» و هم «انرژی» اونم فقط برای پیدا کردنشون .. از بین بردنشون که بماند
برای همین اگه باهوش باشیم سعی میکنیم از وقتی با این فضا آشنا شدیم «متعهد» باشیم که مراقب «ورودی ها و خروجی های ذهن» باشیم و نذاریم باورهای مخرب گسترش پیدا کنن و تبدیل بشن به شخصیت ما
به شدت این دو ماه اخیر پی بردم به «اهمیت» کنترل ذهن و کانون توجه.. قبلا رعایت میکردم خیلی ولی الان «درک» خیلی عمیق تر و بهتری دارم
شایدم چون با کمک کنترل ذهن و کانون توجه تونستم از یه تضاد بزرگ خارج بشم سریع و همین ایمان من رو قوی تر کرد
یعنی همون اول باید «زاویه دید» رو تغییر داد و توجه رو بذاریم روی نعمت ها و نکات مثبت .. در این صورت کار راحت میشه
ولی برعکسش باعث تقویت حس بی ارزشی و باورهای مخرب میشه چون طبق قانون موارد منفی و ناخواسته بیشتری هم جذب میشه به دلیل «جنس» فرکانسی بازتاب کانون توجه
باید یاد بگیریم که افکار منفی رو در نطفه خفه کنیم
یعنی ترس ها رو ضعیف کنیم و ایمان رو تقویت
وقتی «استمرار» داشته باشیم روی «کنترل ذهن» به تدریج این کار برامون راحت تر میشه
چون «شخصیت» عوض میشه
و هم اینکه به مرور زمان اطرافمون پر میشه از زیبایی و شرایط دلخواه و انسانهای هماهنگ
ساده ترین راه برای اینکه متوجه بشیم تمرکز و توجه ما رفته به سمت افکار منفی، توجه به «احساس» هست
اگه حس بدی داریم یعنی افکار منفی داره توی سر ما می چرخه و داریم از زاویه ای به موضوع نگاه میکنیم که حس بدی بهمون داده
در این شرایط به خودمون بگیم:
« از چه زاویه ای به موضوع نگاه کنم که به احساس بهتری برسم؟»
تا با رسیدن به احساس خوب ، در «مسیر دریافت نعمت های خدا» قرار بگیریم
چقدر زیبا این مبحث رو بیان کردید استاد جانم.دقیقاااا کار نیکو کردن از پر کردن است.اینکه ما چطور به مسایل نگاه میکنیم و بیایم عامدانه از زاویه ای نگاه کنیم بهشون که زیبایی ببینیم یک هنر هست که روز به روز به تمرین نیاز داره تا در اون مهارت پیدا کنیم.
من با تمام وجودم از خداوند عالمین سپاسگزارم که این روحیه رو داشتم و از زمانی که با شما آشنا شدم با منطق و دقت بیشتر و تمرکز بیشتری این عادت رو به اخلاق جدانشدنی از شخصیتم تبدیل کردم.
دقیقااااا همین امروز که روزمو شروع میکردمو با خالق مهربونم صحبت میکردم گفتم که آره خدا جون این تواناییه منه این جسارته منه این درک و شعور منه که به اتفاقات معنا و رنگ و بو میبخشه و من لذت میبرم که هر رویدادی رو با چشم زیبا بین خودم ببینم.چرا که نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مگه غیر اینه که این زندگیه منه و من خالقشم و تمامش رو من دارم تجربه میکنم و این منم که دوس دارم رویدادهارو با دید خودم ببینم.تمامش ماااله خودمه و من دوس دارم به خوشگلترین حالتش ببینم.دید نگین گونه.والااااا ….
و وااای ازین قانون حس خووب برابر با اتفاقات خوب و حس بد برابر با اتفاقات بد
واقعا دیگه چی از زندگی میخوام.حال خوب ،دوستای خوب،هوای خوب،موزیک خوب و خفن و قری،خونه ی خوب،موفقیت و نمره ی بالا،ورود نعمت ها و راه حل های آسون بیشتر به زندگی،امید،حس شور و شوق زندگی،خدایی که هر لحظه باهامه و عاشق تر از من و خوش خنده تر و پر انرژی تر و شوخ طبع تر و باحال تر از هر چیزییییی،ثروتی که هر روز داره بیشتر خودشو نشون میده و به هر طریقی جاریه تو زندگیم.
خووب به نظرم این هم لازمه که گفته شه بله من هم انسانم من هم یه جاهایی ممکنه خسته شم ناامید شم کم بیارم دلتنگ شم حسادت کنم حرص بزنم طمع کنم بترسم تنبلی کنم یا هر چیز دیگه ای.مهم ترین چیز اینه که من دید منطقی به وجود خودم داشته باشم همانطور که خالق من همین دید منطقی رو به انسان داره.اما مهم ترین چیز اینه که منه انسان یاااد بگیرم که چطور این احساسات رو مدیریت کنم زمانیکه در حال زندگی هستم زمانیکه در حال تجربه کردن دنیای پیرامونم هستم در حال تجربه کردن خودم هستم در حال شناخت خودم هستم و چقدر اینها زیباست که هر روز در حال رشدم و چقدر اینها زیباست اینها لذت بخشه و با داشتن دید منطقی نسبت به وجود انسانیم و شناخت احساساتم بدون کتمان کردنشون مدیییرتشووون کنم اووونجور که حال من بهتر شه و چرخ زندگیم نرم تر بچرخه.
گاها پیش اومده که میبینم بعضیا اصرار دارن با نشون دادن درک بالاشون در دیدن جوانب سخت مسایلی سطح بالای درک یا عمقی نگاه کردنشون به مسایل رو نشون بدن اماااا حقیقت اینه که این راحتترین کاری هستش که مغز انسان برای حفظ بقای خودش انجام میده.برای اینکه انسان برنامه ریزی شده طی سالیان سال برای بقای خودش بجنگه و این مقاومت های ذهنی این سخت نشون دادنشون خاصیت انسانه.
پس اییینکه من بتونم خووودم ذهنم رو مدیریت کنم خودم به وقایع معنا ببخشم خودم زندگیمو خلق کنم خودم وقتی دمق شدم حالمو خوب کنم خووودم قبل از اینکه دنیا به حسابم برسه به حساب خودم رسیدگی کنم ایییییین کاراس که قدرت میخواد جسارت میخواد و انصافا مرد و زن میدون میخواد.انصافا کی گفته که این کار راحته؟کی گفته خوش بینی کاذبه کی گفته که روانشناسی زرده؟
استااد جانم سپاااسگزارتم.مریم جانم سپاسگزارتم.
ازینکه اینجام درین جمعم ازینکه برای خودم ارزش قایلم ازینکه برای هر روز زندگیم به چشم یک هدیه ی ارزشمند که از جانب خداوند عالم هست نگاه میکنم افتخااار میکنم.خدایا بابت این حس خوب که برای هدایت و عشق لحظه به لحظت به منه با تمام وجودم ازت سپاسگزارم.
خدایااااا ربه من عشقه من مشتااااق تجربه ی هر لحظه ی این زندگی به سبک و سیاق خودمم که فرصتشو بهم دادی و ایییین منم که هر جور دلم بخواد بهش معنا میدم.
همیییین.
استاااادان جااان عاااشقتونم.سپاااس که دلیلی شدین برای این حال زیبا و عالیم.دوستون دارم.
سلام استاد عزیز بهتون خدا قوت میگم
من تو این 4سالی که باهاتون آشنا شدم و عضو سایتتون شدم و بار اول کامنت میزارم .این فایلو که دیدم یاد مسئله ای افتادم که چند سال پیش اتفاق افتاد و از لحاظ مالی متضرر شدم . اون موقع تازه باهاتون تازه آشنا شده بودم و تو فایلهاتون به کنترل ذهن تاکید داشتید و منم وقتی اون مسئله پیش اومد . پیش خودم گفتم حتما خیری تو این مسئله هستش و سر اون مسئله کلی حرف شنیدم از اطرافیان . اما قلبم بهم میگفت یه خیری هست تو این موضوع
استاد عزیز شاید باورتون نشه اون مسئله باعث شد تو بین همکاران اسم ما بپیچه و شدن مشتری من بعد از اون مسئله
بعدش به همسرم گفتم دیدی یه خیری داشت این موضوع
از اون روز به بعد به تضادهام کمتر شد
اما اگه تضادی هم بوجود بیاد خیلی راحت میتونم حلش کنم به لطف خدا و باعث میشه اعتماد به نفس من بیشتر بشه
استاد عزیز از روزی که باهاتون آشنا شدم یه موضوعی خیلی خوب ازتون یاد گرفتم اونم سپاس گذاری تو هر شرایطی
از سال 97 که باشما آشنا شدم یه دفتر خریدم هر روز بابت چیزایی که دارم سپاس گذاری میکنم و همین موضوع باعث شد درآمد من به لطف خدا از ماهی یک و نیم میلیون تو سال 97 به ماهی حدود 80میلیون در ماه در سال 402 برسه
سلامتی جسمانی من هرروز بیشتر شده
از اون سال به بعد خدارو شکر مریض نشدم
از خدا میخواهم هر روز سالم و تندرست و ثروتمند باشید
به نام خالق هدایتگر سلام به همه دوستانم در این مکان زیبا
تجربه جدید من :
چند وقت پیش بهم یه موضوع داده شده که باید راجبش مینوشتم هر چی مینوشتم احساس میکردم خوب نیست. اصلا این مقاله اون طور که باید باشه نیست کلافه شده بودمتا این که بهدصورت رندوم یکی از فایل ها رو گوش میکردم راجب پرسیدن سوال درست و هدایت خواستن گفته بودید استاد با شنیدن اون فایل آروم شدم دیدم من دارم از بقیه مقاله ها تقلید میکنم و اصلا سوال مناسب نمیپرسم این دفعه به لطف خدا خودم گذاشتم جای مشتری کسی که این سوال در ذهنش به وجود اومده و تونستم خیلی خوب راجبش بنویسم. جوری که کاملا راضی بودم از نوشتهام
این رو بگم که قبلش احساس بیارزشی تو نوشته میکرد اما خدا به دلم انداخت تمام اونهایی که خوندی مثل تو هستند هیچ فرقی ندارند هرکسی به نا به دید خودش راجب این موضوع نوشته ربطی به بیارزشی تت نداره کفر نگو و خودت رو ارزشمند بدون کارت باارزش هست همین تغییر نگاه حال خوب و یه نوشته خوب روزی من کرد.
یکی دیگه بخواهم بگم از باسلام که ایرپاد خریده بودم آدرس خونه مون ناقص نوشته بودم شنبه که پست چی تو کوچه بود سریع لباس پوشیدم برم پایین ببینم بسته منم اومده یا نه اما احساس کردم زشت من برم پایین احساس عدم لیاقت پست چی رفت و دو ساعت بعد پیام اومد بستهام برگشت خورده اولش ناراحت شدم اما بعدش گفتم اشکالی نداره خیر هست بالاخره به دستم میرسه.
فردا صبح زود خداجونم بیدارم کرد و رفتم اداره پست محلمون به توصیه دست خدا یعنی باباجونم گفتن هنوز نرفته تهران برید بام کرج شاید بشه. اولش نجواها تو ذهنم بود که آره ببین چقدر کار به خاطر احساس عدم لیاقت برای خودت سخت میکنی سرزنش اما گفتم اشکال نداره باعث شد من بیام اینجا بتونم این درخت ها و این منظره سرسبز زیبا رو ببینم تازه لبخند زیبا یکی از بنده های خدا هم روزیم شد خلاصه به موقع رسیدم پست مرکزی کرج و خیلی راحت ایرپادم تحویل گرفتم خوش حال بودم هم به خاطر ایرپاد هم این که تونسته بودم ذهنم با توکل به خدا کنترل کنم.
خیلی لذت بخشه وقتی میتونی اتفاقات بخ نفع خودت عوض کنی با برعکس کردن زاویه دیدت.
خداجونم بینهایت متشکرم.
سلام به استاد عزیز
خلاصه کلام اینکه کنترل ذهن همه چیزه
من معلم هستم و میبینم دانش آموزام اغلب این مسایل رو باور ندارند و اغلب در نگرانی و ترس به سر میبرند . خیلی سعی کردم در کلاس ها و همایش ها اونا رو به مسیر توحید و کنترل ذهن و تمرکز به زیبایی ها و… هدایت کنم و معمولا حدود ده درصدشون توی فرکانس یادگیری و درک این موضوعات بودن . حالا چند سالی هست که اصلا دنبال تغییر هیچ کس نیستم نه شاگرد نه خانواده و …. فقط روی خودم کار میکنم و با اینکه پنجاه درصد زمان کارمو کمتر کردم تونستم کیفیت زندگی بالایی بسازم .
امیدوارم از طریق اساتید خوب مثل شما ، انسانها به این مسیر زیبا هدایت بشن
با سپاس ( قلب )
سلام و صبح بخیر به دوستان عزیزم ….
امروز دنیا برای من ی رنگ و لعاب دیگه ای داره
امروز به خدای خودم نزدیک ترم و به خواسته هام نزدیک
چرا؟ چون باورهای من باورهای دیروز نیستن
امروز از دیروز چرخ زندگیم روون تر شده اره استاد روون تر شده ،
امروز من جورابی که میخواستم پامه شلواری که میخواستم بخرم و هدایت شدم جوری که همین لحظه داشته باشم ،
عجیبه اما واقعی
امروز چرخ زندگی من روون تر شده ….
نزدیک شدم به قانون سلامتی بدون هیچ سختی ای !
و چقدر برای باور من عجیب بوده که انقدر لذت بخش به ارزوهام برسم به ارزوهای کوچولو کوچولوم تا باوری باهاشون بسازم برای ارزوهای بزرگ بزرگم
خدایا شکرت
قلبم پر از عشقه
این زندگی چقدر لذت بخشه میدونستم ی روزی عاشق میشم عاشق این زیباییا جالبه الان که تو این احساسم یادم میاد
اولین باری که من ناخودگاه از قانون استفاده کردمو روزای عشقم ،
روزایی که بعد اون نتونستم ادم قبلی باشم روزایی که بند کردم به خدا که من اینو میخوام من اینو میخوام
خدا بهم 4 دستی با کلی سورو سات تحویلش داد
و من موندم با این سوال که چطور شد؟؟؟
من عشق دنیارو تو اون روزها داشتم
روزهایی که شخم زدن خودمو و ذهنمو همه چیمو شروع کردم
روزایی که دیگه فهمیده بودم ی چیزی هست که من بلدش نیستم
چیزی که امروز میدونم بهش میگن قوانین
تو دلم غوغاس
دلم قیلی ویلی میره انقد که عاشقم عاشق این زندگی …
خدایا شکرت
قلبمو مال خودت کردی
بهم عشق دادی
صفا دادی
جون دادی روح دادی
بچه ها همیشه برام سوال بود که چجوری پپ گواردیولا میگه ما از فردا باید خودمونو برای قهرمانی بعدی اماده کنیم
چجوری رونالدو سالهاست انگیزه داره برای قهرمانی
چجوری مسی هر روز موفقه اونم به این راحتی
چجوری بعضیا انگیزه دارن و هر روز موفقیت کسب میکنن این انگیزرو از کجا میارن
امروز میفهمم
امروز وقتی بازم میخوام میفهمم …
تغییر
به نام خدای مهربان
واقعا چرا در مقابل شرایط زندگی مقاومت داریم؟
چرا از تغییر میترسیم؟
به چه دلیلی دوست ندارم که یک ورژن جدید از خومون بسازیم؟
یک ورژن سالمترشادتر زیبا بین تر مثبت تر خوشبخت تر توحیدی تر قوی تر عاشق تر خوب تر درستکار تر خوش بین تر خوشتیپ تر شجاع تر . واقعا چرا خیلیا نمیخواین تغییر کنن؟
منم قبل از سال 98 خیلی میترسیدم از تغییر ، خیلی برام سخت بود داشتم افسرده میشدم خسته شده بودم از خودم ، از عزت نفس پایینی که داشتم متنفر بودم . یه آدم مذهبی که فقط داشت برای دید دیگران زندگی میکرد ، برای دلخوشی بقیه زندگی شو میگذروند . خودم رو قفل و زنجیر کرده بودم به نگاه دیگران که نکنه چیزی بگم ، کاری انجام بدم یا رفتاری کنم که فلانی خوشش نیاد . همیشه بخاطر دیگران از خواسته های خودم میزدم تا بقیه خوشحال باشن . دلم میخواست آزاد باشم و هر کاری که دوست دارم رو انجام بدم ولی از نگاه مردم میترسیدم که نکنه پشت سرم حرف بزنن .
دیگه نمیخواستم آدم ترسو و خجالتی باشم دیگه نمیخواستم برای شاد کردن دیگران خودم رو کوچک کنمدیگه نمیخواستم برای مردم زندگی کنم . وقتی تصمیم جدی گرفتم برای تغییر خودم ذهنم بشدت مقاومت میکرد ولی با وقتی جهان این جدیتم رو دید خداوند یه فرشته ی نجات برام فرستاد تا بتونم راحت تر جلوی اون مقاومتها رو بگیرم و بهشون باج ندم . اردیبهشت سال 98 بود که خداوند در توحید و یکتا پرستی رو برام باز کرد . سالی که من دوباره داشتم متولد میشدم یعنی واقعا احساس میکردم تازه چشمم به روی این دنیا باز شده بود . داشتم با واقعیت خودم، با واقعیت جهان آشنا میشدم . داشتم خدای واقعی رو در وجودم پیدا میکردم . تا قبل سال 98 واقعا اصلا نمیدونستم خدا یعنی چی ، خودم رو اصلا نمیشناختم ، با خودم و با خدا ناهماهنگ بودم . همیشه وقتی خواستم که یک ورژن جدید از خودم بسازم یک انسان ارزشمند برای جهان باشم نه یک مرده ی متحرک . و وقتی شروع کردم به بازسازی درونم همه چیز دست به دست هم داده بودن تا بهم کمک کنن که بتونم راحت تر این مسیر رو ادامه بدم . میدونید جالبش چیه ؟
اینکه هر جور که باشی دقیقا از همون جنس افراد دور و برت میچرخن و دقیقا افراد مثل خودت رو جذب میکنی . الان 5 سال از تولد خود خواسته ی من میگذره بخدا قسم الان یک نفر از اون افراد توی زندگی من نیستن همشون بطور معجزه آسا از زندگیم حذف شدن بدون اینکه من تلاشی کنم خود به خود درو شدن از زندگیم .
میدونید آدم های ناخواسته دقیقا مثل علفهای هرز میمونه وقتی کنده میشن و حذف میشن اگر کم کاری کنیم و ورودی هامون رو کنترل نکنیم دوباره رشد میکنن اطرافمون . پس باید همیشه مراقب خودمون باشیم که برنگردیم به ورژن ناخواسته قبلمون وقتی وارد مسیر توحید و خودشناسی میشیم باید خودآگاه زندگی کنیم وگرنه دوباره میشه همون آش و همون کاسه . در این دنیا تا وقتی که زنده هستیم مقاومت ها همیشه هستن مهم اینکه ما بهشون باج ندیدم و نادیده بگیریم وگرنه پیشرفتی هم نخواهیم داشت .
بذار ببینیم اصلا این مقاومتی که داریم در موردش حرف میزنیم یعنی چی و از کجا نشأت میگیره ؟
ما از وقتی که به دنیا اومدیم یه سری شنیده ها و دیده ها داشتیم که به باور ما تبدیل شده . شاید خودمون توی واقعیت تجربه نکرده باشیم ولی اینقدر دیدیم و شنیدیم که باور کردیم واقیعت اینه و نمیشه تغییرش داد . بخاطر همینکه موقعی که میخوایم تغییر کنیم ذهن بخاطر پیش زمینه ای که توش ثبت شده مقاومت میکنه و نمیتونه بپذیره که میشه به شیوه ی دیگه ای هم زندگی کرد .می دونید بیشتر این مقاومتها از کجا ناشی میشه ؟90درصد این مقاومتها و باورهای مخربی که وارد ذهن ما شده از تلویزیون ناشی میشه اینقدر دیدیم و شنیدیم که ریشه ی عمیقی در وجود ما کاشته دقیقا علف های هرزی که دور یه درخت میوه رو میگیره مقاومتها هم دقیقا مثل همون علفهای هرزه که نمیذاره ما واقعیت رو ببینیم و بپذیریم .
اینقدر توی تلویزیون و اخبار و جامعه آدمهای مریض و قرض و دارو دیدیم که باور کردیم که واقعیت همینه و نمیشه سالم زندگی کرد . ولی هر کسی که تصمیم میگیره تا سالم زندگی کنه آگاهانه تصمیم بگیره برای تغییر میتونه باور کنه که میشه سالم زندگی کنیم . اولش سخته ولی شدنیه چون من تونستم الان 5ساله که بدون هیچ قرص و دوایی سالمم، شدنیه چون واقعا خواستم تغییر کنم . در این دنیای دو قطبی تضاد هست ولی ما صاحب اختیار هستیم که چیو انتخاب کنیم . اگر زیبایی هست زشتی هم هست . اگر غم هست شادی هم هست . اگر بیماری هست سلامتی هم هست . اگر فقر هست ثروت هم هست . مهم ما هستیم که چیو انتخاب کنیم مختاریم برای انتخاب ولی باید آگاهانه باورهای درست بکاریم در ذهنمون که میشود هم سالم باشیم هم ثروتمند، میشه هم شاد باشیم و هم زیبا مهم ما هستیم که خودمون رو به کدوم سمت وقف بدیم
به نام خدای مهربانم
سلام به همه ی عزیزانم
افکار منفی
استاد چقدر کلمه به کلمه صحبتهاتون رو متوجه میشم قبلا وقتی گوش میدادم از صد شاید هشتاد بودم ولی به لطف خدا که من رو به این سایت هدایت کرد وباشما آشنا شدم الان به نود وپنج رسیدم واون پنج درصد هم دلیلش انسان بودن وکامل نبودن ماهستش
یادم میاد یه وقتایی وقتی میرفتم تو افکار منفی دقیقا میشد حکایت این درختان هرز که بیرون نیومدن ازاونها همانا وکلاف سر در گم شدن همانا
به خودم میومدم میدیدم ساعتها گذشته ومن هنوز غرق در اون حال بد هستم وچقدر عذاب آور بود
ولی این روزها افکار که دیگه شده فکر اون هم لحظه ای وکوتاه
یاد گرفتم چطور افسارش رو بگیرم که چموش نشه
چه لذتی بالاتر از حس خوب وصد البته که باید تکامل رو طی کنی
یه وقتایی که شما صحبت از حال خوب وآسانی میکردین حقیقتش به خودم میگفتم ای بابا استاد جان شما الان تو موقعیتی هستی که من نیستم من رو چه به حال خوب
اما الان با تمام وجودم یاد گرفتم چطور به صورت واقعی حالم خوب باشه بدون هیچ زور زدن ونقش بازی کردنی
زندگی رو از خدا هدیه گرفتم با تولدی دوباره
هنوز دوسال نشده وبه خیلی از موفقیتها رسیدم وادامه میدم چون الان میفهمم معنای خوشبختی واقعی یعنی چی….دوستون دارم
در پناه حق
به نام خدای فراوانیها
سلام به استاد عباسمنش عزیز و همسر مهربونتون
چقدر مثال خوبی زدید همراه با تصاویر فوقالعاده ای که نشونمون دادید که این گفته خدارو با عینیت هرچه تمام به ما نشان دادید که :
در زمین گردش کنید و از طبیعت درس بگیرید با تدبر در نشانه های ما
خدارو سپاسگزارم بابت دنبال کردن سایت شما بابت وجود راهنمایی مثل شما خدایا خوشحال و راضیم از اینکه مرا به سمت استاد عباسمنش عزیز هدایت کردی که بتونم درس بگیرم و خردمندانه زندگی کنم نه زنده بمانم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
من باتمام وجودم درک کردم که اگه جلوی افکار منفی ذهنم رو نگیرم و زاویه دیدم رو نسبت به مسائل تغییر ندهم ممکنه زمین ذهن من هم مثل پردایس بشه و اون افکار منفی که حکم درختچههای هرز رو دارند و چهره ی زیبا ی پرادایس رو زشت کرده ممکنه زمین زیبای ذهن مراهم زشت کنه جوری که دیگه توان و قدرت پاکسازی اونارو نداشته باشم
توی کتاب 12 ستون موفقیت، جیم ران میگه ذهن و زندگی مثل باغچه نیاز به نگهداری و هرس کردن داره واقعا اگر خودمون رو مثل یک باغبان دلسوز و مهربان ببینیم میتونیم باغچه ذهنمون رو مراقبت کنیم و زیبا بیندیشیم
در اصل افکار منفی مثل درختچههای هرز نمیذارند زیباییهای خودمون رو ببینیم نمیذارند استعدادها و قابلیتهای خودمون رو ببینیم و اینه که باعث میشه ما افسرده بشیم پس بجای افسردگی تلاش کنیم مشکلات و مسائل رو از زاویه مناسب و زیبا ببینیم طوری که خیریت هر واقعه رو ببینیم تا بتونیم مثل یک باغبان پیوند بدیم درختان پرثمر ذهنمون رو و زیادشون کنیم و محصول برداشت کنیم نه درختان هرز که باعث بشه با تعداد زیادشون ما خودمونو گم کنیم میانشان
فایل بسیار زیبایی بود ممنونم از شما و مریم عزیز
ای که با نامت جهان آغاز شد دفتر ماهم به نامت بازشد دفتری که ازنام تو زیور گرفت کار آن ازچرخ بالاتر گرفت
سلام بر پیامبر زمانه من درود خداوند بر شما باد
استاد انقدر حرفهات به دل مینشیند مثلا خوردن قهوه در روز بارانی .
استاد نمی دونی چه انقلابی داری میکنی در وجود ما
استاد من خیلی پیشرفت کردم .در گذشته وجود من هم پر بود از غول های افکار منفعی
نمی دونید الان چقدر سبکبال شدم اصلا واسم هیچی مهم نیست فقط هر چی میشه میگم خودش ردیف میکنه من ناتوان وعاجز هستم کار خودشه
وبه شکل جادویی یا یادم میره یا واقعا حل میشه
خدایا شکرتتتتتتتتت بابت این فایل بی نظیر
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان
اتفاقا همین جلسه اخر دوره فوق العاده احساس لیاقت در مورد علف های هرز و تشبیه اونها به ورودی های ذهنی مخرب بود
اینجور مثالها عالیه برای «درک» قانون و بخصوص در این مورد «فرکانسها» و «کنترل ذهن»
وقتی افکار رو رها کنیم ، رشد میکنن و یه زمانی میرسه که می بینیم مثل همین علف های هرز رشد کرده و قدرت گرفتن و شدن باورهای ما
حتی جوری میشه که سخته باورهای مخرب رو از بینشون پیدا کنیم و کلی باید هم «زمان» بذاریم و هم «تمرکز» و هم «انرژی» اونم فقط برای پیدا کردنشون .. از بین بردنشون که بماند
برای همین اگه باهوش باشیم سعی میکنیم از وقتی با این فضا آشنا شدیم «متعهد» باشیم که مراقب «ورودی ها و خروجی های ذهن» باشیم و نذاریم باورهای مخرب گسترش پیدا کنن و تبدیل بشن به شخصیت ما
به شدت این دو ماه اخیر پی بردم به «اهمیت» کنترل ذهن و کانون توجه.. قبلا رعایت میکردم خیلی ولی الان «درک» خیلی عمیق تر و بهتری دارم
شایدم چون با کمک کنترل ذهن و کانون توجه تونستم از یه تضاد بزرگ خارج بشم سریع و همین ایمان من رو قوی تر کرد
یعنی همون اول باید «زاویه دید» رو تغییر داد و توجه رو بذاریم روی نعمت ها و نکات مثبت .. در این صورت کار راحت میشه
ولی برعکسش باعث تقویت حس بی ارزشی و باورهای مخرب میشه چون طبق قانون موارد منفی و ناخواسته بیشتری هم جذب میشه به دلیل «جنس» فرکانسی بازتاب کانون توجه
باید یاد بگیریم که افکار منفی رو در نطفه خفه کنیم
یعنی ترس ها رو ضعیف کنیم و ایمان رو تقویت
وقتی «استمرار» داشته باشیم روی «کنترل ذهن» به تدریج این کار برامون راحت تر میشه
چون «شخصیت» عوض میشه
و هم اینکه به مرور زمان اطرافمون پر میشه از زیبایی و شرایط دلخواه و انسانهای هماهنگ
ساده ترین راه برای اینکه متوجه بشیم تمرکز و توجه ما رفته به سمت افکار منفی، توجه به «احساس» هست
اگه حس بدی داریم یعنی افکار منفی داره توی سر ما می چرخه و داریم از زاویه ای به موضوع نگاه میکنیم که حس بدی بهمون داده
در این شرایط به خودمون بگیم:
« از چه زاویه ای به موضوع نگاه کنم که به احساس بهتری برسم؟»
تا با رسیدن به احساس خوب ، در «مسیر دریافت نعمت های خدا» قرار بگیریم
در پناه الله یکتا
درود و سلااام بر استادان جان.
رووز زیباتون بخیر و شادی و تندرستی.
هزار خدا قوت به شما و مریم جانه شایسته ی خوشگلم.
چقدر زیبا این مبحث رو بیان کردید استاد جانم.دقیقاااا کار نیکو کردن از پر کردن است.اینکه ما چطور به مسایل نگاه میکنیم و بیایم عامدانه از زاویه ای نگاه کنیم بهشون که زیبایی ببینیم یک هنر هست که روز به روز به تمرین نیاز داره تا در اون مهارت پیدا کنیم.
من با تمام وجودم از خداوند عالمین سپاسگزارم که این روحیه رو داشتم و از زمانی که با شما آشنا شدم با منطق و دقت بیشتر و تمرکز بیشتری این عادت رو به اخلاق جدانشدنی از شخصیتم تبدیل کردم.
دقیقااااا همین امروز که روزمو شروع میکردمو با خالق مهربونم صحبت میکردم گفتم که آره خدا جون این تواناییه منه این جسارته منه این درک و شعور منه که به اتفاقات معنا و رنگ و بو میبخشه و من لذت میبرم که هر رویدادی رو با چشم زیبا بین خودم ببینم.چرا که نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مگه غیر اینه که این زندگیه منه و من خالقشم و تمامش رو من دارم تجربه میکنم و این منم که دوس دارم رویدادهارو با دید خودم ببینم.تمامش ماااله خودمه و من دوس دارم به خوشگلترین حالتش ببینم.دید نگین گونه.والااااا ….
و وااای ازین قانون حس خووب برابر با اتفاقات خوب و حس بد برابر با اتفاقات بد
واقعا دیگه چی از زندگی میخوام.حال خوب ،دوستای خوب،هوای خوب،موزیک خوب و خفن و قری،خونه ی خوب،موفقیت و نمره ی بالا،ورود نعمت ها و راه حل های آسون بیشتر به زندگی،امید،حس شور و شوق زندگی،خدایی که هر لحظه باهامه و عاشق تر از من و خوش خنده تر و پر انرژی تر و شوخ طبع تر و باحال تر از هر چیزییییی،ثروتی که هر روز داره بیشتر خودشو نشون میده و به هر طریقی جاریه تو زندگیم.
خووب به نظرم این هم لازمه که گفته شه بله من هم انسانم من هم یه جاهایی ممکنه خسته شم ناامید شم کم بیارم دلتنگ شم حسادت کنم حرص بزنم طمع کنم بترسم تنبلی کنم یا هر چیز دیگه ای.مهم ترین چیز اینه که من دید منطقی به وجود خودم داشته باشم همانطور که خالق من همین دید منطقی رو به انسان داره.اما مهم ترین چیز اینه که منه انسان یاااد بگیرم که چطور این احساسات رو مدیریت کنم زمانیکه در حال زندگی هستم زمانیکه در حال تجربه کردن دنیای پیرامونم هستم در حال تجربه کردن خودم هستم در حال شناخت خودم هستم و چقدر اینها زیباست که هر روز در حال رشدم و چقدر اینها زیباست اینها لذت بخشه و با داشتن دید منطقی نسبت به وجود انسانیم و شناخت احساساتم بدون کتمان کردنشون مدیییرتشووون کنم اووونجور که حال من بهتر شه و چرخ زندگیم نرم تر بچرخه.
گاها پیش اومده که میبینم بعضیا اصرار دارن با نشون دادن درک بالاشون در دیدن جوانب سخت مسایلی سطح بالای درک یا عمقی نگاه کردنشون به مسایل رو نشون بدن اماااا حقیقت اینه که این راحتترین کاری هستش که مغز انسان برای حفظ بقای خودش انجام میده.برای اینکه انسان برنامه ریزی شده طی سالیان سال برای بقای خودش بجنگه و این مقاومت های ذهنی این سخت نشون دادنشون خاصیت انسانه.
پس اییینکه من بتونم خووودم ذهنم رو مدیریت کنم خودم به وقایع معنا ببخشم خودم زندگیمو خلق کنم خودم وقتی دمق شدم حالمو خوب کنم خووودم قبل از اینکه دنیا به حسابم برسه به حساب خودم رسیدگی کنم ایییییین کاراس که قدرت میخواد جسارت میخواد و انصافا مرد و زن میدون میخواد.انصافا کی گفته که این کار راحته؟کی گفته خوش بینی کاذبه کی گفته که روانشناسی زرده؟
استااد جانم سپاااسگزارتم.مریم جانم سپاسگزارتم.
ازینکه اینجام درین جمعم ازینکه برای خودم ارزش قایلم ازینکه برای هر روز زندگیم به چشم یک هدیه ی ارزشمند که از جانب خداوند عالم هست نگاه میکنم افتخااار میکنم.خدایا بابت این حس خوب که برای هدایت و عشق لحظه به لحظت به منه با تمام وجودم ازت سپاسگزارم.
خدایااااا ربه من عشقه من مشتااااق تجربه ی هر لحظه ی این زندگی به سبک و سیاق خودمم که فرصتشو بهم دادی و ایییین منم که هر جور دلم بخواد بهش معنا میدم.
همیییین.
استاااادان جااان عاااشقتونم.سپاااس که دلیلی شدین برای این حال زیبا و عالیم.دوستون دارم.