چگونه از قدرت گرفتن افکار منفی جلوگیری کنیم - صفحه 36 (به ترتیب امتیاز)

723 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سمیه عباس پور گفته:
    مدت عضویت: 1938 روز

    سلام به استاد عزیزم. خانم شایسته و دیگر دوستان عضو سایت.

    امروز یک اتفاق برای ما پیش اومد و من سعی کردم ذهنم را کنترل کنم. من وارد سایت شدم و نشانه های امروز من رو باز کردم و این فایل اومد که خیلی مرتبط با اتفاقی بود که امروز برای ما پیش اومد.

    ما تصمیم داشتیم بریم مسافرت. همسرم ماشینو آماده کردند. هیچ مشکلی نداشت. اما به محض اینکه وسایلمون رو داخل ماشین گذاشتیم و سوار شدیم ماشین روشن نشد.

    من ذهنم رو کنترل کردم. گفتم حتماً خیری در این اتفاق هست. احتمالا خطری ممکنه در جاده باشه که خدا اینطوری ما رو معطل کرد تا از سر ما رفع بشه.

    و خدارو شکر بعد از حدودا 20 دقیقه ماشین روشن شد و ما حرکت کردیم و الان هم در جاده هستیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2158 روز

    به نام یزدان پاک

    الهی به امید تو

    خدایا ازت بی نهایت سپاسگزارم که من را همیشه در مسیر قرار می دهی

    تو یه فایلی از استاد خانم شایسته گفتند : از خداوند می خواهم که من را به مسیر درست به مسیر پر از ثروت به مسیر پر از نعمت هدایت کند

    واقعا که از عمق جان باشه این باور خیلی کارگشاست

    من به شدت روی فایل ها کار می کنم و نمی دونم چرا اینقدر افکار منفی سراغم می اومد و الان در کامنت ها خوندم و متوجه شدم که درسته من دارم روی خودم کار می کنم ولی من دوباره یه سری افکار منفی را وارد ذهنم می کنم با نشستن در کنار خانواده و تلویزیون دیدن

    چون اعضای خانواده یه سری فیلم ها را می بینند با صدای بلند بعد من هم خودمو وارد اونها کرده بودم و خداوند به من فهماند که این کارم درست نیست باید درستش کنم

    خدایا بی نهایت سپاسگزارم که هر لحظه حواست به من بنده هست

    الهی شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2158 روز

    وقتی این فایل را ساده ببینم نتیجه نمی گیرم و فکر می کنم که حالا که گوشش کردم دیگه تمومه

    در صورتیکه باید چندین و چند بار دیگه . هر روز این فایل را گوش کنم . صبر کنم . فکر کنم چون این چیز ساده است که آره افکار منفی را دور کنم و همینه

    در صورتیکه آره ساده است ولی باید بشود جزیی از وجودم . جزیی از زندگیم

    باید کنترل کنم چون آخر غول شود دیگه کوچک کردنش سخته و زمان می برد

    وقتی ضربه می خورم از دیگران این یعنی افکار منفی دارم و اگر همه با من برخورد خوب دارند یعنی افکار را به جهت مثبت بردم یعنی جواب داده یعنی برای من مثبت شده و ادامه باید بدهم

    این هنر است که افکار منفی را شناسایی کنم و زاویه ی دیدم را عوضش کنم این یه هنر است

    وقتی با کسی صحبت می کنم من حواسم هست

    ولی باز هم ذهنم میگه این یه کلمه یا یه جمله که چیزی نیست این یه جمله یا کلمه رو بگو بهت کمک کنه و همین میشود اولین ضربه

    می‌شود اولین سقوط

    من اولین ضربه از طرف همون فردی که دارم باهاش صحبت می کنم و یا با افراد دیگه ضربه می خورم حالا که علت های این ضربه ها را فهمیدم حواسم باشه که دیگه ببینم افکارم دارد به چه سمتی می رود

    یعنی کافیه وقتی یه فردی از منفی ها می گوید یه کلمه آخی و همین باعث میشود اون هم بیشتر حرفش را ادامه بدهد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    سارا گلی گفته:
    مدت عضویت: 861 روز

    به نام خداوند یکتا که هدایتش همواره برقرار است

    عرض سلام و وقت بخیر خدمت استادگرامی خانم شایسته و همه دوستان عزیز

    این اولین کامنتی هست که در سایت ثبت میکنم من دوره دوازده قدم رو با خواهرام پارسال تهیه کردیم و تا چهار قدم از اونو خریداری کردیم ولی فقط دو قدم اول رو خیلی با تمرکز انجام دادیم و نتایج واقعا بی نظیر بود علت وقفه که ایجاد شد هم امروز و فردا کردن و کمال طلبی بیهوده خودمون بود. مدتی هست که مدام نشانه هایی دریافت میکنم که باید بیام و از نو شروع کنم و یه ماهی هست که دارم فایل های دانلودی رو گوش میدم و نتایج دوستان رو در کانال تلگرامی میخونم. تصمیم گرفتم مثل افراد موفق شروع کنم به یادداشت مطالبی که میشنوم ،حس میکنم این کار یعنی ارزش این مطالب رو قدر دونستن.

    میخوام دوباره دوازده قدمو شروع کنم و با عنایت خدا دوره های احساس لیاقت و عشق و مودت هم اولویت های بعدیم هستند.

    خوشحالم که بر نجواهای درونم غلبه کردم و این اولین کامنتو نوشتم. نمیدونم چرا اما برای من اینکار شجاعانه بود.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    فاطمه ش گفته:
    مدت عضویت: 1674 روز

    به نام خدای مهربان

    خیلی خوشحالم که به این فایل عالی که نکات فوق العاده ای رو برام مرور کرد هدایت شدم. من چندین ماه بود که این فایلو دانلود کرده بودم ولی کاملا هدایتی امروز گوشش دادم و دیدم چقدر بهش نیاز داشتم.

    چند تا از نکته هارو مرور میکنم برای خودم

    مثال فوق العاده ای که برامون زدید استاد؛ اینکه افکار منفی دقیقا مشابه علف های هرز پارادایس هستند، تا زمانی که رشد نکردند، قوی نشدند، گسترش پیدا نکردن به راحتی میشه جلوشون رو گرفت و متوقفشون کرد. اما اگر مانعشون نشیم بعدا باید 10 ها برابر انرژی بیشتری بزاریم برای توقفشون.

    تا جرقه افکار منفی خورد، باید سریع بیام منطق یا مثال نقضی براش پیدا کنم تا نزارم گسترش پیدا کنه

    هر لحظه، ببین هر لحظه باید افکارمون رو کنترل کنیم. مراقب باشیم چی میاد تو سرمون…

    فرد افسرده کیه؟ فردیه که اینقدر افکار منفی تو ذهنش رشد و گسترش پیدا کردند که دیگه طرف نمیتونه از پسشون بربیاد.

    این چرخه باطل اینجوریه که:

    جرقه افکار منفی، گسترششون، ایجاد احساس منفی، ارسال فرکانس منفی و بوجود اومدن اتفاقات ناخوشایند بیشتر توسط جهان

    که اگر ما بیایم بلافاصله بعد جرقه افکار منفی جلوشون رو بگیریم و با افکار مثبت جایگزینشون کنیم، باعث میشه احساس خوبی پیدا کنیم و اتفاقات بهتری رو خلق کنیم

    هیچکس نیست که افکار منفی نداشته باشه؛ منتها فرد موفق اونیه که اینارو کنترل میکنه

    باید باااور کنیم که هرررر اتفاقی که میفته، خیرتی توشه؛ فارغ از اینکه ظاهرش چیه!

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    محمد چکرائی گفته:
    مدت عضویت: 1527 روز

    بنام الله یکتا

    سلام استاد عزیزم،مریم جان و همه دوستان

    من طبق برنامه ریزی که برای پیشرفتم داشتم، کاری رو شروع کردم که خیلی سال بود میخواستم انجام بدم.

    ولی ترس و کمالگرایی خیلی جلوی مسیرم رو میگرفت .

    بلخره با هدایت خداوند و کار کردن روی دوره های ثروت و حل مسائل،شروع کردم.

    اعتراف میکنم ترس و کمالگرایی خیلی سد راهم بود و هست همچنان،چون هنوز کارم به نتیجه نرسیده و تموم نشده ولی هروز با کار کردن روی این دوره ها و قوانین،روی خودم کار میکردم.

    توی مسیرم خیلی خسته شدم و کم اوردم ولی سعی کردم هیچ جا متوقف نشم.

    همیشه به خودم میگفتم خستگی با استراحت اوکی میشه ولی توقف ،چیزی نیست که من میخوام.

    به خودم نتیجه رو یاداوری میکردم و تصور میکردم.

    هنوزهم دارم همینکارو میکنم و پیشرف میکنم.

    قسمت بزرگی از مسیرم رو اومدم تا الان ولی خیلی سخت و با زحمت و با توجه به قوانین دارم دنبال مشکل در خودم میگردم که چرا باید مسیرم سهل و روان نباشه،در صورتی که پتانسیلشو داشتم که شرایطی خوب و راحت داشته باشم و به راحتی برام انحام بشه.

    چون توی مسیر مسائل مسخره ای بوجود میومد که نباید .

    یعنی درواقع یکسری مسائل بصورت مسخره ای قفل میشد یا سخت انجام میشد.

    الانم هدایت شدم به این فایل.

    استاد ،حرفای این فایل جزو چیزهاییه که من کار کردم و بارها گوش دادم ولی با توجه به قوانین حتما نقص عملکرد توی من هست و همین افکاری که توی اتفاقات مختلف برای ما بوجود میاد،مثل همین درختچه ها رشد میکنن.

    مثالتون برای من کاملا واضحه چون خودم باع دارم و با علف های هرز کاملا آشنایی دارم.

    مثال بسیار قشنگ و ساده و قابل درکیه.

    مثاله فقط اینه که ما یادمون میره.حتی وقتایی که داریم قوانین رو کار میکنی،افکار بصورت 24ساعته از توی مغزمون میگذرن و تبدیل به واقعیتهای زندگیمون میشن.

    گاهی شلوغی افکارم انقدر بالاست که هدایت هارو هم نمیبینم

    سالهاست دارم قوانین رو تا حد توانم مرور میکنم و انجام میدم و انصافا پیشرفتم کردم ولی مثل اون مثال گاریتون توی سربالایی.

    تعجب میکنم که چرا نباید سهل و روان انجام بشه کارهام.

    طبق قوانین حتما توهم زدم یا به هر دلیلی از ماست که برماست.

    ولی گاهی دیگه فکرم به جایی قد نمیده.

    تنها کاری که لازم دونستم و تموم تلاشما کردم ،این بوده که متوقف نشم تحط هیچ شرایطی

    چه توی کارم چه توی کار کردن قوانین .

    نمیدونم واقعا توی این لحظه گیج شدم گه چرا چرخ زندگیم ،روان پیش نمیره.

    استاد جان و دوستان گلم،،همیشه از جوابهاتون لذت بردم و آگاهیهای ارزشمندی گرفتم و الانم میخوام اگه چیزی به ذهنتون میرسه بهم بگین.

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    فهیمه رمضان نیا گفته:
    مدت عضویت: 915 روز

    سلام ودروود به پدر معنوی و مهربانم و بانوی زیبای پارادایس

    نشانه ی امروزم این فایل فوق العاده بود

    همیشه نشانه هام عالی هستن و یه تلنگر که خودمو جمع و جور کنم و وا ندم در برابر تضادها

    امروز هم مثل همیشه خدا هدایتم کرد به این فایل

    در حالیکه تلاش میکنم احساسمو خوب کنم و عمیقا احساسم عالی نیست نجواهام زیاده

    گرچه مدام تلاش میکنم توجهم روی زیبایی ها و نکات مثبت باشه که خیلی تاثیر داره رو احساسم

    ولی انگار تو مغزم یه میدون جنگه

    شاید یکی از دلایل این جنگ ذهنی همینه که استاد فرمودن که وقتی یه فکر منفی شروع میشه مدام داره رشد می‌کنه و پر و بال میگیره و اگه من به سرعت کانون توجهم را عوض نکنم دیگه واویلا میشه بعد دیگه تراکتور هم نمیتونه جمع و جورش

    کنه

    من وقتی یکم از مسیر دور میشم و یکم با بقیه ی افراد جامعه هماهنگ میشم بسته به محیطی که توش قرار میگیرم این اتفاق برام میوفته میبینم همه دارن غیبت میکنن دارن راجع به مسائل سیاسی و اقتصادی و مریضی هاشون حرف میزنند با اینکه می‌دونم اشتباهه یکم با اونا پیش میرم ولی خیلی سخت میشه کنترل ذهنم اکثرا اوقات اون جمع و ترک میکنم ولی تا چند روز ذهنم درگیر میشه عذاب وجدان میگیرم که خوب حالا که وا دادی و این حرفا رو زدی پس دیگه تلاش نکن تو آدمش نیستی همه ی اطرافیانت همینن تو که نمیتونی با اونا قطع رابطه کنی میخوای چکار کنی و دیگه حالم بد میشه

    ولی یه چندروزی که تنها میشم باز اوضاع بهتر میشه سعی میکنم با فایل گوش دادن با کارهایی که دوست دارم و لذت میبرم حسابی آروم کنم ذهنمو

    و فقط و فقط از خدا کمک می‌خوام قرآن میخونم که دیگه واقعا این روش از همه بهتره تلاش میکنم توجهم فقط روی ترجمه ی آیات باشه و حواسم کلا پرت میشه از اطرافم

    یه موضوع جالب اینکه من خیلی وقت بود که بشدت ذهنمو کنترل میکردم خیلی مراقب ورودی هام بودم و توجهم روی نکات مثبت بود همه چیز عالی پیش می‌رفت به صورت ناخودآگاه از همه ی اون آدم های منفی و محیط منفی فاصله گرفته بودم و حالم عالی بود از نظر سلامتی فوق‌العاده بودم از نظر مالی عالی رابطه با همسرم عالی مدام هدایت میشدم به مکان های زیبا و عالی به سمت خواسته هام که سکوت و آرامش بود

    ولی یهو باز همه چی درهم شد در حدی که خودم و همسرم بیمارشدیم ،وارد یه جمع هایی شدم که بشدت منفی و داغون بود ،ازنظر مالی حسابی رفتیم تو آمپاس ،و خلاصه اتفاقات ناجالب

    حالا مثالی که استاد زدن درمورد جریمه شدن دوست شون بخاطر سرعت بالا

    دقیقا چند روز پیش واسه ما اتفاق افتاد

    همسرم تازه ماشینشو تعمیر کرده بود و ما رفتیم یه سفر کوتاه ایشون تو جاده با سرعت خیلی بالا شروع به رانندگی کرد و بعد از چند دقیقه ماشین یه صداهایی داد که دیگه بیشتر از سی چهل تا سرعت راه نمی‌رفت و ما مجبور شدیم تا مقصد با همون سرعت بریم و ماشین ایشون دوباره رفت واسه تعمیر با یه هزینه ی خیلی خیلی زیاد ما با قطار برگشتیم خونه

    من اولش خیلی ناراحت شدم ولی بعد به همسرم گفتم این اتفاق خیر هست و خدا اینطوری به ما کمک کرد وگرنه معلوم نبود با اون سرعت چه اتفاقی برامون می‌افتاد واقعا این اتفاق برامون خیلی درس داشت از همه نظر

    و اینکه ما با چه آرامشی با قطار به خونه برگشتیم و وقتی رسیدیم همه مون حتی بچه هام و همسرم گفتن چقدر این سفر با قطار عالی بود چقدر در آرامش بودیم ولذت بردیم

    اینکه هر اتفاق به ظاهر بدی می‌تونه خیر مطلق باشه از جانب خدا دیگه برام باور شده و خیلی بهش ایمان دارم و همیشه میگم حتی همین تضادهایی که الان دارم باهاش دست و پنجه نرم میکنم همش درسه تلاش میکنم به احساس خوب برسم

    امیدوارم تو کامنت بعدیم بتونم از تغییر احساس و فرکانسم و نتایج عالیم براتون بنویسم

    امیدوارم خداوند هدایتم کنه به تهیه ی دوره ی احساس لیاقت و اینکه یاد بگیرم چطور خودمو ارزشمند بدونم

    در پناه خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    الهام مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1757 روز

    سلام بر استاد جان جانان

    این فایل بود خلاصه ای از دوره هم جهت با جریان خداوند تا این جلسه که الان گذاشتید روی سایت (جلسه 7) چه سخاوتمندانه با ما به اشتراک می‌گذارید این صحبت ها رو

    این فایل نشانه امروز من بود هدایتی ناب و تکراری که خدا بهمون نظر کرده و نظر می‌کنه و این همه اطلاعات در اختیار مون قرار میگیره اینکه بتونیم تو شرایط بد و سخت تشخیص بدیم که خدا داره باهامون صحبت می‌کنه و میخواد کمک مون کنه فکر کنیم حرکت کنیم و…..

    خدایاااااااااااااااااا شکررررررررت

    خدایاااااااااااااااااا شکررررررررت

    خدایاااااااااااااااااا شکرررررررر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    علیرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1332 روز

    یارب العالمین

    أَمَّنْ یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ وَ مَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللَّـهِ قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ

    [آیا بت‌ها بهترند] یا آن‌که آغاز می‌کند آفرینش را سپس بازمی‌آورد آن را وآن‌که روزی می‌دهد شما را از آسمان و زمین؟ آیا معبودی با خدا هست؟ بگو «بیاورید دلیل خود را اگر می‌باشید راستگو»

    نمل – 64

    استاد عباسمنش قانون مهم موفقیت را با بهترین مثال توضیح دادن و وظیفه ماست که با تکرار و تمرین و عملی کردن این آگاهی های توحیدی زندگی دلخواه خودمان را بسازیم .

    افکار منفی

    بطور کامل نمیشه راه ورود افکار منفی را به ذهن بست ، همانطور که بطور کامل نمیشه افکار منفی را در ذهن قطع کرد ، دیدیم که استاد علفهای هرز را هر سال قطع می کنه و جز کارهای روتین شده و یک درخچه ای که زمانی کوچولو بوده قطع نکرده بود و تبدیل شده به درخت بزرگ که حتی تراکتور هم نتونسته بود هرس کنده و نیاز به بیل مکانیکی داره .

    ذهن ما هم دقیقا مثل همین زمین سرسبز پارادایس هست که همیشه باید علفهای هرز و افکار منفی را قطع کنیم و این کار باید همیشگی و استمرار داشته باشه. و همیشه باید روی باورهای خود کار کنیم ، همیشه باید مراقب ورودهای ذهن باشیم، و سعی کنیم ورودها و خوراک خوب بهش بدیم ، چون خاصیت ذهن اینکه هر ورودی دریافت کنه ، بهش پر وبال میده ، پردازش می کنه و باور های قوی می سازه و کاری به مثبت یا منفی بودن نداره ،

    بنابراین، برای اینکه رفتار ما تغییر کنه باید شخصیت ما تغییر کنه ، و برای اینکه شخصیت ما عوض بشه ، باید ورودهای ذهن را همیشه کنترل کنیم ، که مثل مواد اولیه برای کارخانه مهم و ضروری هست .

    چون ما در میان افراد جامعه زندگی می کنیم و ایزوله نیستم ، باید به محض ورود یک فکر منفی به ذهن ، اجازه رشد بهش ندهیم و با یک باور قوی و توحیدی موضوع را به نفع خود حل کنیم .

    باید بلد باشیم درصورت مواجه با شرایط نادلخواه که اوضاع خوب پیش نرفت ، ذهن را کنترل کنیم، یعنی در شرایط سخت هم ما با کنترل ذهن در احساس خوب بمانیم، چراکه دقیقا می دانیم اگر احساس ما بد بشه و عمیق بشه ، مثل کوهنوردی که داره از قله کوه به سمت پرتگاه سنگلاخی خطرناک سقوط می کنه !!!!!!

    پس آیه 62 یونس را به ذهن خودمان یاد آوری کنیم::::

    أَلا إِنَّ أَوْلِیَاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ (62)

    الَّذِینَ آمَنُواْ وَکَانُواْ یَتَّقُونَ (63)

    آگاه باشید که قطعاً بر اولیاى خدا، نه ترسى است و نه اندوهگین مى شوند.

    آنان که ایمان آورده اند و شیوه ى آنان پرهیزکارى است.

    خدایا شکرت

    علیرضا یکتای مقدم مشهد مقدس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      ملیکا گفته:
      مدت عضویت: 2307 روز

      سلام دوست عزیز

      امروز اضطراب زیادی داشتم برای اینده و همچنین در حسرت گیر افتاده بودم. داشتم شک میکردم به تصمیمات گذشته ام. حس میکردم جهان محدوده و کسی رو دیگه مثل ادمایی که از زندگیم رفتن پیدا نمیکنم و…

      نشانه ام رو زدم تا شاید فایلی یا متنی بیاد که حسم رو بهتر کنه

      و کامنت شما رو دیدم…

      [آیا بت‌ها بهترند] یا آن‌که آغاز می‌کند آفرینش را سپس بازمی‌آورد آن را وآن‌که روزی می‌دهد شما را از آسمان و زمین؟ آیا معبودی با خدا هست؟ بگو «بیاورید دلیل خود را اگر می‌باشید راستگو»

      بهترین جوابی بود که میتونستم بشنوم… قدرت رو توی ذهنم داده بودم به این و اون… به کسایی که تو زندگیم بودن… و فکر میکردم دیگه مثل اونا نمیاد..

      خدا بهتره یا این ادم کوچولوهایی که هرروز ممکنه عوض بشن؟

      کل شی هالک الا وجهه

      فراموش نمیکنم.. همه ی اینا الطاف خدا به من بوده. من باید دنبال سر منشا باشم، خدای خودم،

      نه چیزای گذرا…

      قدرت دست اونه، نه دست این بتهایی که میپرستم.

      لا حول و لا قوه الا بالله

      خیلی نشانه خوبی بود واقعا خدارو سپاسگزارم که به اینجا هدایت شدم

      بقیه کامنتتون هم عالی بود، مثال خیلی درست و جالبی بود که ذهن ما هم مثل پرادایسه!

      اینم بگم امروز یه نشونه ی کوچیک اما مهم از خلق زندگیم دیدم، اینکه دیروز به یه غذایی فکر کردم و امروز به طرز جالبی همون و خوردم!

      نشونه ها دوباره دارن میان یا بهتر بگم من دارم کم کم میبینمشون.. الانم که به طرز قشنگی هدایت شدم..

      بازم سپاسگزارم بابت کامنت قشنگتون

      ردپای امروز

      خدایاشکرت، همه چی رو میسپرم به تو، تو تنها قدرت این جهانی، من رو هدایت کن و ثابت قدم نگه دار

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        علیرضا یکتای مقدم گفته:
        مدت عضویت: 1332 روز

        به نام خداوند مهربان وهدایتگر

        سلام

        دوست همکلاسی

        امیدورام در حال خوب الهی غرق باشید.

        نقطه آبی شما در بهترین زمان و بهترین مکان دستم رسید و ازت ممنونم.

        بنظرم بهترین ورودی ذهن ، گوش دادن به فایل های استاد عباسمنش هست ، و درک بهتر قوانین از زبان استاد ، و این فایل گوش دادن و استمرار داشتن در این زمینه، مثل بذر پاشیدن در زمین حاصلخیز هست که ایمان داریم روزی نتیجه میده .

        و البته یاد آوری می کنم وقتی در مسیر درست هستیم هر اتفاقی که می افته و به هر شکلی که برامون پیش می آد، برامون خیر وبرکت هست و همان الخیر فی ما وقع هست .

        استاد عباسمنش آین مساله را جلسه 4 قدم 5 توضیح دادن.

        پس همیشه شادیم و هر مساله ای پیش بیاد برامون خیر و برکت هست.

        در پناه الله یکتا شاد ثروتمند و سلامت باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    سعید افشاریان زاده گفته:
    مدت عضویت: 556 روز

    سلام و وقت بخیر خدمت جناب استاد عباس منش و دوستان /بنده حدود 5 ساله آگاهی ام به سرعت بالا رفته و و تاثیرات سریع .شیرین.تلخ.شوکه کننده و در آخر آرامش و روابط خوب و پول وارد زندگیم شده خداروشکر و هنوز هم در حال تکامل هستم.من حدود یک ساله که در اینستاگرام با جناب عباسمنش آشنا شدم و در ابتدا یجورایی از گروه های مذهبی مانند سیید و شیعه و سنی و ووو ارتباط خوبی برقرار نمیکردم و ولی دیدم حرفای خوبی بیان میکنه و به این نتیجه رسیدم در اصل خدا پرسته و این اصله و گروه و پیشوند و پسوند فامیلی یک چیز شخصی و آزادی فردیه و به خود فرد مربوطه. جناب عباس منش در چند موضوع پازل های درون من رو تکمیل تر کرد ازجمله ایمان به خدا که قدرت مطلقه .احساس لیاقت .بد بودن کمال گرایی در کسب و کار .تشکر میکنم از جناب استاد عباس منش و از خداوند که در زندگیم انسانهای خوبی قرار داد تا رشد کنم /روند رشدم در ابتدا خانواده ام بود و در ادامه.استاد خسرو شریف پور با کتاب کندالینی تجربه ای مرموز که جرقه اولین حرکت بود .استاد اوشو.پیج اینستا حامی هیلر. دکتر یونیورس .استاد عباسمنش. سجادشاهرخی و جهان هستی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: