چگونه از قدرت گرفتن افکار منفی جلوگیری کنیم - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)

723 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    یاسمن زمانی گفته:
    مدت عضویت: 2397 روز

    به نام خدای هدایتگر

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان و هم خانواده ای های نازنین،

    چند روزیه به خاطر سرماخوردگی نتونستم در سایت کامنت بنویسم و طبق معمول نجواها اومد سراغم که ای وای عقب افتادی، ای وای همه رفتن فقط تو موندی، ای وای دنیا به آخر رسید…بعضی وقتا دیگه خنده م میگیره از این ننه من غریبم هایی که ذهن آدم پیاده میکنه :)))))) ولی من محل ندادم و گفتم سلامتی و استراحتم در درجه ی اول اهمیت هست و فقط امروز که دیدم حالم کمی بهتر شده اومدم سراغ نوشتن. خدایا شکرت که حالمو بهتر کردی و به قول سعیده جانم نعمت صلات در این غار حرا رو نصیبم کردی.

    اول یه تشکر ویژه بکنم از مریم بانو به خاطر زحمت فیلمبرداری از استادِ بلند و باصفامون، خدا قوت!

    دوم هم میخوام نکات این فایل رو برای خودم و دوستانم مرور کنم:

    افکار منفی، تا وقتی رشد نکردن و قوی نشدن میشه تغییر جهت بهشون داد.

    نجواها و افکار منفی هر لحظه داره تو ذهن ما باهامون صحبت میکنه. تا وقتی ضعیفن میشه تغییرشون داد. میشه تمرکزمون رو بذاریم روی زیبایی ها، توانایی هامون، استعدادهامون، نعمت هامون و به این سمت جهت بدیم.

    اما اگر به افکار منفی اجازه بدیم که رشد کنن، چون خیلی قدرت دارن برای رشد کردن، مثل همین علف های هرز، یواش یواش تبدیل میشه به شکل فکر کردن ما.

    باید مواظب افکارمون باشیم که چه فکرهایی تو سرمون هست و چه جوری اون فکرها دارن خودشون رو گسترش میدن.

    افکار کمبود در زمینه های مختلف وقتی وارد ذهن ما میشن اولش یه جرقه ست، ولی وقتی اجازه میدیم خودشون رو گسترش بدن انقدر قوی میشن که کل فضای ذهن ما رو میگیرن.

    اگر ما به فکر ذهنمون نباشیم، افکار منفی بسیار قدرتمند میشن و تبدیل میشن به حالت افسردگی. افسرده کسیه که افکار منفیش انقدر قدرتمند شدن که نمیتونه از پسشون بربیاد. انقدر سرزنش خود، انقدر نگرانی، انقدر ترس ها، انقدر بی ایمانی و احساس عدم لیاقت تو وجودش گسترش پیدا کرده مثل یک تومور سرطانی، انقدر رشد کرده که تبدیل شده به افسردگی.

    اگر ما حواسمون به خودمون باشه، وقتی اوضاع داره بد میشه، با تغییر زاویه ی فکرمون، همون اول جلوشو بگیریم، خیلی کار راحتیه. ولی اگر اون احساس بی ارزشی رشد کنه، واقعاً کار سختیه و انرژی زیادی میبره. و چرا آدم بذاره کار به اینجا برسه؟ پس افکار منفی رو توی ریشه، در نطفه باید خفه کرد.

    هیچ کس در دنیا نیست که افکار منفی نداشته باشه، ولی افرادی هستن که می تونن مدیریت کنن، با تغییر زاویه ی دید!

    با باورهای درست بیا ترس ها رو ضعیف کن و ایمانت رو قوی کن. وقتی احساست بهتر میشه کار خیلی راحت تر میشه. وارد یک سیکل مثبت میشه.

    تغییر نگاه در شرایط سخت میتونه به ما آرامش بده و وقتی ما احساس آرامش داشته باشیم یعنی در مسیر دریافت نعمت های خداوند هستیم.

    جمله ی کلیدی که به خاطر اهمیتش استاد وایساد و صاف توی دوربین نگاه کرد. “بچه ها، شما فقط زمانی در مسیر دریافت نعمت های خداوند هستین که احساس آرامش کنین. فقط و تنها فقط! یعنی اگر شما حالتون خوب نباشه در مدار دریافت نعمت ها و ثروت ها و ایده ها و آدم های خوب نیستید. وقتی احساس آرامش و راحتی دارید اون وقته که در مدار نعمت ها و ثروت ها هستید.”

    مهم نیست چقدر دلیل داریم برای اینکه ناراحت، مضطرب یا ناامید باشیم…به هر حال اگر باشیم، در مدار دریافت نعمت ها نیستیم. پس باید یه راهی پیدا کنیم که نباشیم!

    رَبَّنَآ أَفۡرِغۡ عَلَیۡنَا صَبۡرٗا وَثَبِّتۡ أَقۡدَامَنَا وَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَٰفِرِینَ

    استاد جان سپاس برای یه فایل فوق العاده ی دیگه (قلب)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 40 رای:
  2. -
    تکتم گفته:
    مدت عضویت: 1184 روز

    سلام استادجان سلام استادخوووبم منم عاشقتممم که توبهترینی .خداروهزاراااااان مرتبه شکرکه منوبسمت بهترین استادهدایت کردخدایاشکرت .

    حرفهای شماروبایدباطلانوشت .وای این جمله آخرتون که بایددراحساس آرامش بودتانعمتهای خدارودریافت کردعالییییی بودقربونتون برم استادکه شماجزکلام حق جزکلام رب العالمین چیزی به مانمیگین انشاالله ماهم شاگردای خوبی باشیم وعمل کنیم …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 43 رای:
  3. -
    احمد فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 1479 روز

    به نام الله هدایتگر

    سلام استادخوشتیپم

    سلام دوستان عزیزم

    میخوام اینوبگم بهتون بگم دوستان که وقتی روی باورهات کارمیکنی میتوتی راحت تراحساستوخوب نگه داری

    چون شبی که گذشت یک اتفاق به ظاهربدبرای من رخ دادوماشین من اسیب دیدولی به لطف الله مهربان اولش یکم ناراحت شدم ولی سریع مچ ذهنم ونجواهای منفی روگرفتم ونذاشتم حالم بدبشه ویاد اون جمله ای که درکتاب رویاهااستادگفتندکه خداروشکرکه گاوهاپروازنمیکنندافتادم وگفتم خداروشکرکه سالمم وماشینم زیادخراب نشده وگفتم به خودم قطعاخیریتی دراین اتفاق هست وبعدامتوجه میشم وخداروشکرالان حالم خوبه

    افسردگی یعنی این که افکارمنفی رشدکردندومثل درختان هرزکه شاخه های ان بزرگ ترشدندباتلاش بیشتربایداین درختان هرزروازبین برد

    وقتی ارامش داری یعنی درمسیردرست هستی وهراتفاق ناجالبی قطعابه نفع توهست ودرهای نعمت وثروت به روی توبازشده

    میتونیم باسپاسگذاری وتوجه به نکات مثبت زندگیمون به ارامش برسیم وبه احساس عالی وباابن کاربه خداوندنزدیک ترمیشیم

    من لایق بهترین زندگی هستم

    من هرروزدارم بهتروبهترمیشم

    هرروزفرصت های پول سازبرای من داره بیشتروبیشترمیشه

    هرروزادم های خوب وعالی به سمت من جذب میشوند

    من لایق بهترین شغل بادرامدعالی هستم

    من لایق بهترین همسرهستم

    من لایق هم صحبتی باخداوندم

    من لایق درک قوانین جهان هستی هستم

    من لایق ثروتمندشدن بینهایت هستم

    من بهترین مخلوق خداوندم وخداوندعاشق منه

    من خودم رودوست دارم وانسان دوست داشتنی هستم

    شادوموفق باشید

    همه مالایق بهترین هاهستیم

    احمدفردوسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 44 رای:
    • -
      مریم دستجردی گفته:
      مدت عضویت: 1833 روز

      به نام خالق زیبایی ها سلام

      تحسینتون میکنم برای تعهدی که به خودتون دادید و آنقدر خوب دارید ذهنتون مدیریت می‌کند.

      تبریک میگم بهتون برای این که درست جایی که باید با هدایت الله ذهنتون مدیریت کردید و خیریت در آن دیدید.

      و متشکرم برای جملات تاکیدی باارزش و زیبایی که با ما به اشتراک گذاشتید.

      هرجا هستید شاد و سلامت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

      منتظر خواندن اتفاقات زیبای زندگیتون از عمل به قانون هستیم.

      خدا به همراهتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    محمد دِرخشان گفته:
    مدت عضویت: 1922 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام و صد سلام بر استاد گلم سید حسین عباسمنش و مریم عزیزتر از جانم

    خب ابتدا از جمله روز گوشیم شروع میکنم در مورد اعتماد داشتن به خدا:

    خداوند برای هر چیزی که اجازه اتفاق افتادنش را می دهد دلیلی دارد ، ممکن است ما هرگز نتوانیم حکمتش را درک کنیم اما باید به اراده و خواست او اعتماد کنیم.

    استاد خوش تیپ و خوش هیکل کی بودی تو،ای جانم آدم شمه را میبینه زندگیش ساخته میشه و انرژی میگیره برای ساختن زندگیش

    این روزها که سخت مشغول مطالعه کتاب شدم دلیلش هم اینه که یکم سرم خلوتر شده

    اما چه کتاب هایی تو این چند روزه خوندم

    1)کیمیاگر

    2)تجسم خلاق

    3)قله ها و دره ها

    4)آیین دوستیابی

    5)دانش ثروتمند شدن

    6)پول و موفقیت نامحدود

    دوستان سه تا پاراگراف زیبا از سه کتاب انتخاب کردم که در زیر براتون مینویسم

    1)کتاب آیین دوستیابی فصل دوم

    زیر این آسمان کبود تنها یک راه برای وادار کردن کسی برای انجام کاری وجود دارد.آیا تاکنون به این فکر کرده اید؟بله،تنها یک راه وجود دارد و آن ایجاد میل انجام آن در طرف مقابل است.

    توضیحات من:هیچ فرد تنبلی در دنیا وجود ندارد،تنها اون فرد انگیزه و انرژی لازم برای حرکت و پیشرفت را ندارد یا در خود ایجاد نکرده است.مثلا انگیزه یک کارگر برای کار کردن دریافت حقوق و پول است

    2)کتاب دانش ثروتمند شدن

    هر چند در ستایش فقر سخنان بسیاری گفته می شود،حقیقت این است که به راستی بدون ثروتمند شدن امکان زندگی کامل و موفق وجود ندارد و هیچ انسانی نمی تواند به بالاترین حد شکوفایی استعدادها و تکامل روحانی خویش نائل شود،مگر این که مقدار زیادی پول داشته باشد،زیرا برای تعالی روح و پرورش استعدادهایش باید از موارد بسیاری استفاده کند که تهیه آن ها جز با پول ممکن نیست.

    حق انسان از زندگی،یعنی حق استفاده ی آزاد و نامحدود از تمام چیزهایی که برای تعالی ذهنی،روحی و جسمانی اش لازم است، به عبارت دیگر،حق ثروتمند بودن.

    درست مانند حساب و جبر،دانشی دقیق به نام ثروتمند شدن وجود دارد.قوانین معینی بر فرایند کسب ثروت حاکم است که هر کسی این قوانین را بیاموزد و از آن ها پیروی کند،با یقین و قطعیتی ریاضی ثروتمند خواهد شد.

    مالکیت پول و ملک در نتیجه انجام کارها به روشی معین به دست می آید.

    اندیشه تنها قدرتی است که می تواند باعث تولید ثروت قابل ملاحضه ای از ماده ی بدون شکل شود.این ماده که همه چیز از آن درست شده است،جوهره ای است که فکر می کند و اندیشه به هر شکلی درون این جوهر مانند قالبی است که آن شکل را به وجود می آورد.

    اندیشه قدرتی خلاق یا نیرویی وادارکننده است که باعث عمل کردن قدرت خلاق می شود،اندیشیدن به روشی معین ثروت ها را به سوی شما می آورد.

    و اما بریم سراغ کتاب پول و موفقیت نامحدود صفحه 35 که مطالبش مرتبط هست با این فایل

    هنگامی که افکار منفی به طرفتان می آید،مانند من استطاعت آن سفر را ندارم یا نمیتوانم آن صورت حساب را پرداخت کنم سریعا این جملات منفی را در ذهنتان با این جملات مثبت نقص کنید:خداوند موجودی همیشگی و آنی من است و آن صورت حساب به صورتی الهی پرداخت شده است اگر 50 بار در ساعت هم فکری منفی به طرفتان آمد،هر بار آن را با تفکر و جملات مثبت نقض کنید: خداوند ذخیره آنی من است و همین الان نیازم را برطرف می کند. پس از چند دقیقه افکار منفی مادی برطرف می شوند و می بینید که ذهن ناخودآگاهتان در جهت ثروت حرکت می کند.

    اگر برای مثال به چیزی نگاه می کنید هرگز نگویید:نمی توانم آن را بخرم یا توانایی مالی خریدش را ندارم ذهن ناخودآگاهتان عینا شما را به آن سو می برد و مانع برکتتان می شود.به جای آن به خودتان بگویید:آن چیز برای فروش است این یک گزیده الهی است و من در قوانین الهی از طریق عشق الهی آن را پسندیدم این شاه کلید ثروت است.غیر ممکن است که یک انسان مخلص این تکنیک را تمرین کند و ثروت مورد نیازش را در طول زندگی اش به دست نیاورد.

    با استفاده از تکنیک فوق شما قانون توانگری را به کار بسته اید.این قانون برای شما هم مانند هر کس دیگر کارساز است،زیرا قوانین ذهن برای انسان ها استثناء قائل نمی شود.افکارتان شما را ثروتمند و یا فقیر می سازد همین جا و هم اکنون ثروت های زندگی را برگزینید.

    استاد عزیزم چقدر زیبا قدرت گرفتن افکار منفی را با قوی و بزرگ شدن علف های هرز پردایس مثال زدید بله درست است ما ابتدا امر که افکار منفی هنوز جان نگرفتند و قابل کنترل هستند میتونیم اونها را کنترل کنیم و راحتر توجه ذهنمون را به سمت دیگه ای معطوف کنیم ولی بعد از غرق شدن در افکار منفی کار کمی دشوار است

    کار ذهن بردن به دریای افکار منفی هست،از غم گذشته که رها میشید،میبره به ترس از آینده،از ترس آینده که فارغ میشید میبره به کینه گذشته،از کینه آسوده میشید میبره به بی پولی،از بی پول رها میشید میبره به رفتار همسر و همین طور تیر ها را پرتاب میکنه تا ببینه کدوم تیر میتونه شما را تو تله بندازه و زمانتون را تلف فکر کردن و پرورش دادن اون کنید

    استاد پیشنهاد میکنم چمن های پردایس را بسپارید به یک شرکت خدماتی که هر ماه بیان و اصلاح کنن و پردایس همیشه عالی باشه و شما و مریم گلی فقط برای ما فایل تولید کنید و سریال زندگی در بهشت را ادامه بدید(البته شیطنتم گرفته بزار استاد زندگی و راه و روش خودشا بره بابا)

    نمیدونید که چقدر به این فایل نیاز داشتم در این زمان چون گیر کردم ما بین گذشته و لذت بردن از نعمات الان و شکرگزاری و پیش به سوی زندگی رویایی در آینده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 43 رای:
    • -
      محمد کرمی گفته:
      مدت عضویت: 1220 روز

      سلام آقا محمد عزیز

      مثل همیشه با کلمات زیباتون این سایت نورانی کردین .جمله اخرتون بسیار زیبا بود و کل جریان افکار منفی و مسیری که در دهنمون ایجاد میکنه رو بازگو کرد

      واقعا همینطوره ذهن برای ما در هر لحظه میتونه جهنمی ایجاد کنه .من در گذشته نچندان دور که آشنایی با استاد نداشتم از صب که چشمامو باز میکردم درگیر مزخرفات ذهن بود تا موقعی که بخوابم و همه چرخه زندگی برام زهر مار بود ..

      اتفاقا همین الان قبل از اینکه جواب شما رو بنویسم داشتم فکر میکردم چقدر من تغییر کردم چقدر شادتر شدم امیدوار تر شدم حتی چهره ام زیبا تر شده و به همون اندازه هم دوستان با کیفیتر درامد بیشتر و تن سالمتر و ارتباطات بهتری دارم

      همین الان که داشتم این متن مینوشتم و به این روند رو به مثبت خودم فکر میکردم این ذهن چموش من جوری داره زور میزنه که بگه بابا اینا که چیزی نیست و منو بکشونه به جهنم گذشتم .ولی خدا رو شکر میکنم که آگاه شدم به بازی های ذهن و نا آگاه از این دنیا نرفتم (این دعای که همیشه به خودم میگم و استاد ازش تشکر میکنم )

      خدایا هزاران مرتبه شکرت بخاطر این درک از قوانین که بهم عطا کردی در حالی 99%مردم ازش خبر ندارن و هر وقت درموردش با هر کسی صحبت کردم فکر میکنن سرم خورده جای

      سپاسگزار الله ای که همچین استادس سر راهم قرار داده و همچین دوستان بی نظیری نصیبم کرده

      سپاسگزارم ازت آقا محمد دوسداشتنی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
      • -
        محمد دِرخشان گفته:
        مدت عضویت: 1922 روز

        سلام و درود بر آقای کرمی گل

        بسیار سپاسگزار شما هستم بابت پاسخ زیباتون

        وقتی استاد میگن همه چیز ذهنه یعنی اول فکر یک چیزی در ذهن ما شکل میگیره بعد ساخته و پرداخته میشه،بعد تبدیل میشه به باور و بعد هم رفتار و جزئی از زندگی ما

        الان که گفتید خودم را با گذشته مقایسه میکنم،منم یاد گذشته ام افتادم که چقدر آدم نق نقو بودم و از همه طلب کار و فکر میکردم در حق من ظلم شده و الان میفهمم که اونی کسی که در حقت ظلم کرده خودتی نه دیگران

        در پناه خداوندگار بزرگ موفق،پیروز و ثروتمند باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2198 روز

      سلام آقای درخشان عزیز

      خواستم تشکر و قدردانی کنم برای اینکه این کتاب ها را انتخاب کردید و مطالعه کردید و بیشتر از این خوشحال شدم که به نکته های جالبی برخوردید و برامون اینجا نوشتید خداوند ذخیره آنی من است و همین الان نیازم را برطرف می کند. پس از چند دقیقه افکار منفی مادی برطرف می شوند و می بینید که ذهن ناخودآگاهتان در جهت ثروت حرکت می کند.

      البته نکات خوبی رو یادآوری کردید اینکه کار ذهن بردن به دریای افکار منفی هست،از غم گذشته که رها میشید،میبره به ترس از آینده،از ترس آینده که فارغ میشید میبره به کینه گذشته،از کینه آسوده میشید میبره به بی پولی،از بی پول رها میشید میبره به رفتار همسر و همین طور تیر ها را پرتاب میکنه تا ببینه کدوم تیر میتونه شما را تو تله بندازه و زمانتون را تلف فکر کردن و پرورش دادن اون کنید

      واقعا ممنون و سپاسگذارم برای نکات خوبی که از اون کتاب ها نوشتید و همچنین لیست کتاب های معرفی شده ای که اینجا نوشتید

      و سه تا پاراگراف زیبا از سه کتاب انتخاب کردید و برامون نوشتید مرسی مرسی ممنون و سپاسگذارم خیلی مفید و کارا بود و این جمله های مثبت تاکیدی چقدر بار مثبت داشتند مرسی مرسی آقای درخشان بازم از این جمله ها رو برامون بنویسید این ها رو در گوشیم سیو کردم ممنون و سپاسگذارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        محمد دِرخشان گفته:
        مدت عضویت: 1922 روز

        سلام خانم سلطانی عزیز

        چند روز پیش هدایت شدم به خوندن داستان هدایت شما و نمیدونیم که چند دقیقه مات و مبهوت مونده بود،چه قلم شیوایی دارید

        بسیار سپاسگزارم بابت کامنت زیباتون

        همیشه از خوندن کامنت های عالیتون لذت میبرم و کیف میکنم

        بسیار خرسند که کامنت من تونست تاثیر بسزایی در شما بگزارد

        در پناه الله یگانه موفق،پیروز و ثروتمند باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    فاطمه ابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 1634 روز

    درود بر استاد عزیزم

    درود بر همه عزیزان

    امروز یک نمونه از کنترل ذهن را تعریف کنم.

    بر اثر یک سوء تفاهم، من سخنی را گفتم و اندیشیدم که همسرم حرف من را شنیده است اما توجهی نکرده است این رفتار یک لحظه خیلی من را عصبانی کرد. اما بعد او گفت که متوجه سخن من نشده است.

    اینجا این را بگویم به برکت آموزش های استاد عزیزم الان مدتهای طولانی است که ما با هم دعوا نکردیم. روابط بسیار عالی پیش می رود..

    این سوء تفاهم من را عصبانی کرد. من متوجه تغییر حالتم و احساساتم می شدم. قشنگ جریان این احساس بد را در بدنم و در دستانم حس می کردم. اما به خودم گفتم اشکالی ندارد اینجا باید عصبانی بشوم تا حرفم را در گوش طرف مقابل فرو کنم.

    شاید یک دقیقه از این موضوع گذشت و من متوجه شدم که شدت خشم در من در حال زیاد شدن است و من گویا آگاهانه می خواستم این خشم زیاد شود تا بتوانم گوشمالی به او بدهم. بخواهم به او حرفم را ثابت کنم.

    اما یک لحظه به خودم گفتم اینجا کی داره ضرر می کنه؟ آیا اگر شروع کنی به داد و هوار اوضاع بهتر می شود؟

    یاد این جلسه و کنترل ذهن افتادم. به خودم گفتم که چطور فکر می کنی روی خودت کار می کنی در صورتیکه اینجا می دانی راه خطاست ولی می خواهی ادامه بدهی!

    خدا روشکر که پروردگارم چشمانم را سریع باز کرد و من به خودم آمدم. گفتم من عصبانی شدم پس می روم بیرون قدم بزنم تا خودم را آرام کنم و خدا رو شکر وقتی از خانه بیرون آمدم سخنان استاد در گوشم زنگ می زد.

    اگر من در حال تقویت احساس لیاقتم هستم چرا باید اجازه بدهم یک نفر دیگر بتواند وجود من را تحت تاثیر احساسات خشم و… ببرد. وجود من آنقدر ارزشمند هست که نخواهم دیگری بخواهد او را خشمگین یا حتی آرام کند. چون من انتظار داشتم همسرم با عذرخواهی از من مرا آرام کند.. انتظاری که در گذشته همیشه از او داشتم. اما اکنون بخودم آمدم.

    نه! استاپ کن! این من هستم که باید خودم را آرام کنم. این من هستم که باید آتش خشم را فرو بنشانم نه کس دیگری.

    من وقتی بتوانم خشمم را کنترل کنم در واقع به خودم لطف کردم. خودم را دوست داشته ام. خودم را نوازش کرده ام.

    این اشتباه است که فکر کنم اگر صبر کنم او عذرخواهی کند من غرورم حفظ شده است. اگر به او بگویم چه اندازه عصبانی هستم او حساب کار دستش می آید.

    من باید تمرکزم روی خودم باشد. من قرار نیست دیگری را تربیت کنم. من باید خودم را بسازم.

    تمام این جملات آرامش بخشی که از گفتار استاد عزیز بر دل و جانم می نشست من را آرام کرد و به لطف پروردگار خیلی حسم خوب شد. در آخر به خاطر این کنترل ذهن از خودم تشکر کردم و گفتم فاطمه دمت گرم. واقعا ازت راضی هستم که داری نتیجه می گیری از کار کردن روی خودت.

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 46 رای:
    • -
      محمد کرمی گفته:
      مدت عضویت: 1220 روز

      سلام خانوم ابراهیمی عزیز

      دوست عزیزم خیلی احساس خوبی دارم از خوندن کامنت شما

      اینکه شما چطور با استفاده از آگاهی های دوره احساس لیاقت تونستید به همچین نگرشی دست پیدا کنید که اجازه ندید کسی شما رو خشمگین یا حتی آروم کنه موفقیت بسیار بزرگی

      چون همه ما به نحوی همچین نگرشهای رو در جامعه نسبت به اطرافیان خودمون داشتیم و همیشه هم با مشکل مواجه میشدیم چون ما کنارلی بر افراد دیگه و حتی نزدیکترین افراد زندگیمون ندارم و تنها کسی که میتونیم کنترل کنیم خود ما هستیم ،از وقتی که همچین دیدگاهی رو در زندگیم ایجاد کردم و البته باید روش کار کنم میتونم بگم خیلی احساسم بهتر شد به زندگی و هیاهوی که در این دنیا وجود داره ..

      من نگاهم به این دنیا همیشه یک دنیا پر از آدمهای مختلف و عجیب غریب بود که هر کدومشون حرف خودشونو میزنن و نمیشه با آدمها ارتباط درستی داشت و این موضوع همیشه عذابم میداد و درونم خیلی واضح بهم میگفت این طرز فکر اشتباه چون همیشه حالم بد بود ،ولی از وقتی فهمیدم که من نمیتونم کسی کنترل کنم و تمام حواسم فقط باید به خودم باشه و این منم که با هر دیدگاهی که بشه حالم بهتر بشه باید حس حالمو خوب کنم ،همه چیز یه رنگ بهتری به خودش گرفته و الان دیگه وقتی میبینم آدمای اطرافم دارن از هر مزخرفی صحبت میکنن تمام تلاش خودمو میکنم اعراض کنم و به خودم یادآور بشم که اونا باورهای خودشونو دارن و من نمیتونم کسی تغییر بدم و هر کسی در جای درست خودش هست و نتایج هر کسی به باورهاش بستگی داره ،افسار ذهنمو در دست میگیرم و آرامش در وجود خودم یادآور میشم به خودم

      سپاسگزارم از شما خانوم ابراهیمی عزیز برای به اشتراک گذاشتن دیدگاهتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    صفاگنجی گفته:
    مدت عضویت: 1751 روز

    به نام خدای مهربان

    سلامو درود به استادعزیزم ومریم جان و تمومی دوستان ارزشمندم در مسیر رشدوپیشرفت

    استاد ازتون ممنونم بخاطر این اگاهی های نابتون،قشنگ درست وبه موقع برای تموم بچه هاتون این فایل رو فرستادید

    میخواستم از اتفاقات اخیری که این مدت برای من افتاد صحبت کنم و اینکه چقدر این اتفاق برای من درس داشت و به نظرم چقدر داره به رشد شخصیتم کمک میکنه

    حدود یک هفته ای هست که همسرم دچار پیچ خوردگی زانو شده و همین مشکلش باعث شد که من علاوه بر مسئولیت کارهای خونه،کارهای مغازمون که شغل لبنیات هست رو به عهده بگیرم

    خوب اولش وقتی که همسرم بااین مشکل روبرو شد،یکم به هم ریختم و باناراحتی بهش گفتم،چرا حواست رو جمع نکردی که این اتفاق برات پیش بیاد

    ولی دیدم اگه بخوام ادامه بدم این موضوع ادامه دار میشه و فقط حاله خودمو بدترمیکنم

    شغل لبنیات هم جوریه که باید هروز صبح وعصر شیر رو از دامدار بگیری بیاری،و هیچ کسی هم زیر بار شیر نمیرفت که حداقل یک هفته مغازه بسته بمونه

    خلاصه بااین مسئله علی موند و حوضش

    من موندم با یک ماشین باری،که حالاباید چطوری صبح زود شیر روبیاریم،با یک بچه مدرسه دیگه حسابشو بکنید چقدر وحشتناک میشد بااین وضعیت،هم بچه رو بفرستم مدرسه،هم غذابپزم هم کارای مغازه مونده،شیر هم که فعلا هیچ‌کس نیست مغازه بیاره

    این خدایی که بی نهایت دست داره و وقتی خودتو بسپاری بهش،همه کاربرات انجام میده

    وقتی که پدرم این جریانو فهمید،با داداشم داوطلب شدن که هروز شیر رو از دامدار تحویل بگیرن و به مغازه بیارن…

    استاد اینقدر این چندروز دستان خداوند به کمک من اومد که خودم باورم نمیشد چقدر خدا رئوفه و درهمه حال تنهات نمیذاره

    هرکس منو میدید میخواست به حالم دلسوزی کنه که چقدر مسئولیتت زیادشده و حالا باید کلی زحمت بکشی تاهمسرت حالش بهتربشه

    ولی درکمال ناباوری برای همه اونقدر کارهام روون پیش رفته که خودم هم باورم نمیشه،انقدر همه چیز در وقت مناسبش پیش بره

    و دستان خداوند تموم کارهام رو بدون اینکه من درخواستی ازشون بکنم،اونها انجام میدادن

    داداش عزیزم که کلی از درسو مدرسش زد تا فقط به کمک من بیاد،پدرعزیزم هم همینطور،،،همه ی کارهای مغازه رو انجام میده تا من غذام رو بپزم و باکمال ارامش وخونسردی به مغازه میام وکارهای مشتری رو راه میندازم

    خیلی درسها تواین مدت گرفتم،اینکه اولا وقتی یک اتفاقی برای ادم پیش میادنخواد تواون موقعیت گیرای الکی بده و واکنش بد ازخودش نشون بده و خیریت اون اتفاق رو زود بفهمه،واقعا میتونه ازهمه لحاظ آدم رشدکنه

    من تواین موقعیت اگرمیخواستم نگرانی ودلسوزی بیش ازحد به همسرم نشون بدم و هی نگران چرخوندن مغازه بودم شاید دستان خدارو میبستم و انقدر همه داوطلبانه به کمک من نمیمومدن

    یااگه میخواستم گیرای الکی به همسرم بدم و بگم

    بااین کارت مسئولیت منو بیشترکردی،اولا که حال خودم گرفته میشد،و فقط وقت میکردم بجای چاره اندیشی برای کارهام غربزنم

    وخوب این مشکلمون رو حل نمیکرد،فقط تنها کاری که کردم باخودم گفتم این چه درسی میتونه برای من داشته باشه،چطور میتونم بااین مغازه خودم رو بهتر رشد بدم

    اولین پاسخی که شنیدم این بود که باید اعتمادبنفست رو با مشتری های اقا و خانمی که میاد رشد بدی

    واقعا خیلی برام سخت بود بااین همه مشتریی که همسرم تو شهرمون داره و مغازه ی ما اولین مغازه توی شهرمون شناخته شده به عنوان بهترین محصول باکیفیت و مشتری های عالی و فوق العاده،وتابحال من بااین چالش روبرو نشده بودم،و کارحساب کتاب منزل همیشه باهمسرو بوده،واولین بارم بود که قراربود من با کلی مشتری خانم وآقا روبروبشم،و چون بهم گفته شده بود باید انجام میدادم

    اولش کلی دستوپام میلرزید موقع کارت کشیدن،ولی با چندینو چندبار انگار یکم یخم آب شد و هربار بامقاومت کمتری این کارو انجام میدادم

    بعد کم کم دیگه از کیفیت و‌نوع محصولاتی که توی مغازمون بود برای مشتری توضیح میدادم،باکلی صدای لرزون اما ته دلم ذوق بود که دارم رشد میکنم

    تااینکه الان پشت میز بدون هیچ ترس و قضاوتی نشستم و دارم کامنت مینویسم

    درصورتیکه ده روز پیش برام محال بود به جای همسرم پشت میز وایسم و با مشتری کلنجار برم

    یه چیزی هم که همسرم همیشه مقاومت داشت همین بود که خدانکنه یروزی من خواسته باشم تواین محله بااین همه آقاو خانم سروکله بزنم

    چون به خاطر یک سری تعصباتی که هنوز همسرم از گذشته داره،بعضی از شغلها رو تو محله ای که خیلی صلاح نمیدونه،برای یک خانم محال میدونه،و همین مقاومتش باعث شد شرایطش جوری پیش بره که اخرش من به جای اون الان دارم بامشتری سروکله میزنم!(قانون ازهرچی بترسی سرت میاد)

    اولش یکم مقاومت داشت ولی چون من واقعا ازته قلبم میخواستم تواین موقعیت خودمو به چالش بکشم،ایشون هم دلش نرم شد و باعث شد که دیگه مقاومتهاش رو‌کنار بذاره

    روز اول که میخواستم کارهمسرم رو انجام بدم نجواهای ذهنم بسیارزیاد بود،ولی خداروشکر تونستم اونهارو بامشغول کردن خودم به کارهای خونه ومغازه ذهنمو خاموش میکردم

    جوری که ذهنم فقط وقت میکرد اون کارو چطوری زودتر تموم کنم و دیگه مجالی برای حرفای چرتوپرت نداشت

    الان خداروشکر اونقدر به کارهای مغازه مسلط شدم که دیگه به داداشم و‌پدرم نیازندارم وبهشون گفتم که میتونم از پس همه ی کارهام بربیام

    هروز بی نهایت دستان خداوند میاد و چهارصدکیلو شیر رو به راحتی بدون اینکه ماازشون بخواییم،شیر هارو از تو ماشین برامون خالی میکنن ومیرن بدون هیچ انتظاری

    استاد این مدت دارم نتیجه ی باورهایی که برای خودم ساختم رو میبینم،کلی دوستو رفیقای همسرم میان و بهم میگن اگه کمکی لازم بود بهمون بگو

    اصلا من تواین مدت احساس میکنم خیلی ازدرون بزرگترشدم،جوری که راحت میتونم هم کارای خونمون و هم کارای مغازمون رو مدیریت کنم

    انگار یه سروگردن بلندترشدم،انگار داره خدا منو برای یک هدف مهمتر آماده میکنه،نمیدونم،اما هیچ کدوم از این اتفاقات بی حکمت نیست،تمومه این اتفاقات داره بندبند وجود منو رشد میده

    اینکه مدیریت بهتری روکارام داشته باشم،

    اینکه بیشتر قدر دان زحمات چندینو چندساله ی همسرم باشم،

    اینکه اعتمادبنفسم بهتربشه،و بیشتر با مردم اجتماع آداب معاشرت داشته باشم،

    اینکه خونسردی و صبور بودنم رو تو وجودم بیشتر رشد بدم و نخوام بیخود وبی جهت غر بزنم و از سر ناشکری زبون باز کنم،

    اینکه باورهامو نسبت به پولسازی بهترکنم،

    لیاقتم رو نسبت به مشتری های فوق العاده بیشترکنم،

    طرز برخوردم با آدمارو بهترکنم و ببینم باچه برخوردی میتونم مشتری بهتری جذب کنم

    و و و

    کلی منفعتهای دیگه که خدامیدونه قراره درآینده باهمین اتفاق به ظاهر سخت و پرچالش برام داشته باشه

    تامیخواد ذهنم نجواکنه که این چه سودی برای تو داره،کارمیکنی زحمت میکشی خسته ووکوفته شب نمیفهمی چطورخوابت میبره

    میگم نه این داره منو رشدمیده،دیگه بسه توی خونه موندن و وِرد خوندن،باید یک پله ی دیگه ازهمه لحاظ خودمو رشد میدادم

    من توفامیل تونسته بودم راحت حرف بزنم و ابراز وجود کنم،ولی تااین حد که بخوام باآدمای غریبه تر آداب معاشرت داشته باشم نمیتونستم،میخواستم اما نمیتونستم

    دیگه بااین شرایط جهان کاری کرد بامن که خودمو بیشتر رشد بدم و نخوام تو اون جایگاهم دستوپا بزنم،بااید ازلحاظ اعتماد بنفس یک پله بالاتر میرفتم

    چون من واقعا اونقدر به توانایی هام باوردارم و میدونم که زود از پس هرکاری برمیام،ولی از لحاظ اعتمادبنفس و احساس لیاقت هیچ‌وقت به این فکرنمیکردم که خواسته باشم یروزی به جای همسرم مغازه ی به این پرچالشی رو مدیریت کنم

    هرکسی که باشغل لبنیات آشناباشه میدونه چی میگم،ازیک لحاظ جوشوندن شیر،بعدش ماست درست کردن،کره و دوغ و پنیر درست کردن،کلی نیازبه توانایی و تمرکز داره که بتونیم خوب همه چیو پیش ببریم

    و این اتفاقات همزمانی شد با فایل جلسه سوم قدم اول تا باورهایی رو درمورد مشتری بسازم و نتیجه ی اون باور رو ببینم،واقعا شگفت انگیزه،که یک روز باحال خوب در مغازه رو بازمیکنم مشتری های عالیو فوق العاده سمتم میاد،و هرموقع یکم ذهنم بهم میریزه مشتری های بد قلقی سمتمون هدایت میشه

    ازتون بی نهایت ممنونم بابت آگاهی های نابتون،واینکه با یادآوری این دست از آگاهی ها بتونیم شرایط رو جوری به نفع خودمون رقم بزنیم که به احساس بهتری برسیم

    درپناه خدای رئوف و روزی گستر میسپارمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 46 رای:
    • -
      اکرم برزگری گفته:
      مدت عضویت: 690 روز

      سلام صفای عزیز خواهرگلم

      خیلی تحسینت میکنم برای شجاعتت برای پاگذاشتن رو ترسات وهم کنترل ذهن هایی که تابه این لحظه انجام دادی وهمه این ها باعث شده به این مرحله ازپیشرفت برسی که بدون ترس وقضاوت دیگران بتونی به راحتی کارهای هم مغازه وهم خونه روبه بهترین شکل انجام بدی

      عزیزم باقدرت ادامه بده که خداوند هر لحظه کنارت هست هران چه را که باید بدانی لازم داری بهت میگه

      خیلی خوشحال شدم برای این همه شجاعتی که داشتی و انجام دادی وتونستی خودت وثابت کنی که میتونی

      بازهم تحسینت میکنم و بهترین هاروازخداوند برات میخام

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1845 روز

    بنام مهربان پروردگار سخاوتمندم که جهان هستی رو پر از فراوانی آفرید

    به نام مهربان پروردگار هدایتگرم که هدایتم کرد به سمت این آگاهی‌ها

    سپاسگزارم از شما استاد عباس منش عزیزم که این آگاهی‌های ناب رو در اختیارمون قرار می‌دید و سپاسگزارم از مریم جون عزیز که،همواره، همراه شما هستند تا این تصاویر زیبا بدست مابرسه و چشم‌های ما رونوازش کنه.

    استاد عباس منش عزیز و خانواده بزرگم در سایت توحیدی عباس منش،7 سال قبل که با سایت توحیدی استاد عباس منش آشنا شدم دنیای ذهنی من پر از درخت‌های بزرگ ناکارآمد و علف‌های هرز بود که تمام سطح ذهنمو پر کرده بود،با آموزش‌های استاد عباس منش ابزارهای کوچکی برای پاکسازی ذهنم درست کردم و چون یقین داشتم که مسیرم درسته وقلبم به درستی این حرف‌ها گواهی می‌داد استمرار به خرج دادم ،و طی تکامل ابزارهای قوی‌تر ،بزرگتر و تیزتری ساختم واین پاکسازی با کیفیت تر و آسانتر شد(وقتی تو بزرگتر و قوی‌تر می‌شی مسائل آسانتر حل می‌شن)

    من یاد گرفتم که مدام باید کانون توجهمو کنترل کنم طبق قانون همیشه پاداش‌هایی از جهان هستی دریافت کردم واین نتایج انگیزه ی ادامه دادن هام بود ،با محصول 12 قدم ،روانشناسی‌های ثروت،صلح با خود،کتابها ی استاد ، محصول بی نظیرِ احساس لیاقت و محصول‌های دیگه و صدالبته فایل های ارزشمند دانلودی،ابزارهایی در دست دارم که کمکم می‌کنند همیشه سرزمین ذهنم رو از افکار منفی پاکسازی کنم و از قدرت گرفتن افکار منفی جلوگیری کنم

    مطلبی از مقاله‌های مریم جون به قلبم نشسته که بسیار با آگاهی های این فایل هماهنگه،علاوه بر اینکه از ایشون بسیار سپاسگزارم بابت به اشتراک گذاشتن این مطالب ،میخوام اینجا با شما هم خانواده‌ای‌های عزیزم هم به اشتراک بگذارمش،

    («هر مسئله‌ای که در زندگی با آن برخورد می‌کنی‌، مصداق واضح «ان مع العسر یسری» است. اما طبق قانون یسری‌اش را فقط خودت می‌فهمی. یسری‌اش فقط به خودت گفته می‌شود‌،

    تضادآمده تا شما را رشد دهد. یعنی تا زمانی که نخواهی با مسائلت روبرو و آنها را حل کنی‌، خبری از رشد ‌ظرف وجودت نیست.

    جهان پاداش هایش را در قبال حل مسائل به تو می‌بخشد. هرچه مسائل اساسی تری را حل کنی‌، بیشتر رشد می‌کنی و پاداش‌های بهتری دریافت می‌کنی.»)

    با عنوان کردن این مطلب میخواستم بگم که وقتی به تضاد برخورد می‌کنیم و افکار منفی سراغمون میاد می‌تونیم با تغییر نگرش ،احساسمون رو خوب کنیم وبااحساس خوب هدایت میشیم به راه حل‌های آسان ،و این آسان حل شدنِ مسائل ،پاداش جهان به ماست، که همواره رشد رو برامون به ارمغان میاره و این رشد یعنی احساس خوب یعنی آسان شدن برای آسانی ها ….

    حدود دو هفته پیش، به تضادی برخورد کردم که توی دوره احساس لیاقت کامل راجع بهش توضیح دادم تضاد بسیار بزرگی برای من بود اما من شاگردِ استادعباسمنشم و یادگرفتم با تغییر نگرشم احساسمو خوب نگه دارم ،قبلا روی اتفاقات کوچیک امتحانش کرده بودم و طی تکامل به جایی رسیدم که به احساسِ خوب رسیدن با تغییرِ نگرش، برام عین وظیفه هست و قطعا از این سبک جدید پیروی میکنم و بهش سرسختانه پایبند هستم و همین امر باعث شد تا هنگام برخورد بااین تضاد، بسسسسسسیار آرام بودم و کنترل ذهن داشتم و به خیر بزرگی که دراین موضوع نهفته بود فکر میکردم ودر نهایت ،خیلی زود و درست بموقع، هدایت شدم به مسیر بسیار زیبا برای حل اون مسئله که امروز هزاران بار برای اون تضاد سپاسگزارم، همون موقع که باهاش برخورد کردم یقین داشتم که این تضاد کمک خداونده و از طریق ابزارهایی که طی این 7 سال با آموزش‌های استاد ساخته بودم افکار منفی رو از بین بردم و چون ذهن پاک و تمیزوآرامی داشتم هدایت شدم به بهترین راه حل‌ها که الان از نتیجه‌اش بسسسسسسسیار خرسندم.

    هزاران بار از شما استاد عباس منش عزیزم سپاسگزارم که این آگاهی‌ها رو در اختیار ما قرار می‌دید ،یقین دارم اگر هفت سال قبل (قبل از آشنایی با آگاهی های شما)با این تضاد بخورد می‌کردم، قطعا سالها در آتش خشم و نفرت و انتقام میسوختم و فقط خدا می‌دونه که این حجم از احساس بد چه اتفاقات بد بیشتری رو برام رقم می‌زد

    در حالی که الان با آموزش‌های شما بسیار آرام ،بسیار راضی و بسیار شاد هستم، این رضایت باعث شد تا نتایج بسیار شگفت انگیز و هماهنگ با خواسته‌هام دریافت کنم .

    به طوری که خودم واقعا شگفت زده هستم از کار کرد قوانین .‌‌

    بازهم سپاسگزارم که با آموزش‌هاتون شیوه صحیح زندگی کردن رو به من آموختید

    دوستتون دارم و عشق برای خانواده بزرگم در سایت توحیدی عباس منش 🟢

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 46 رای:
    • -
      Im enough گفته:
      مدت عضویت: 3960 روز

      سلام به خانم اکبری عزیز واقعا خوشحالم از اینکه میبینم کسی که به گفته خودتون لکنت داشته و الان صد درصد درمان شده حتما باید به تضادهای زیادی برخورده باشه و بر اونها غلبه کرده باشه فقط منی که لکنت دارم میفهمم که کار شما چقدر بزرگه من خودم بعد دهها سال تمرین و گفتار درمانی فقط تونستم گیر ظاهری رو‌درمان کنم وکلی آدم هستن که با ترفند و فرار فقط میتونن گیر نکن و‌توهم درمان دارن و متاسفانه افراد سودجو از افراد در لحظه ای که شرایط روحی و روانی خوبی دارن و با اون محیط درمان کاملا خو گرفته اند فیلم گرفته و با مقایسه با لحظه ورود فرد به مجموعه که پر از استرس هست و پر ازلکنت ادعا درمان کامل شخص رو دارن که متاسفانه توهمی بیش نیست و شخص در اولین شرایط شرطی شده لکنت میکند ،لکنت بسیار چیز عجیبی است شما میتوانی ده ساعت سخنرانی کنی بدون گیر ولی لحظه ای در یک داروخانه برای گرفتن یک قرص ساده قفل کامل ،ولی کسی مثل شما با کمک آموزه های استاد و صبر و اراده بالا تبدیل شدین به اولین درمان شده صد در صد جهان بقول خودتون همه چی در باوره وقتی شما حتی یک گیر و حتی یک لحظه تفکر لکنت هم ندارین آدم امیدوار میشه که خودش هم بتونه و این نشون میده که آموزه های استاد و شاگرداش صد ها پله جلوتر از همه افراد جامعه هستن من دوستای زیادی داشتم که لکنت داشتن و استاد دانشگاه، مدرس و سخنران حرفه ای بودن ولی همچنان از درد لکنت میسوختن و میگفتن هنوز درمان نشدیم وذهن و تفکر لکنتی هنوز توشون بود ولی ای کاش شما رو میدیدین که چگونه درمان کامل و صد درصد شدین ای کاش میفهمیدن که فقط با کار کردن رو دوره های استاد و روزی چند کامنت گذاشتن و حرفهای زیبا زدن در مورد قوانین میشه لکنت رو کامل درمان کرد کاش میفهمیدیم که درمان لکنت اینقدر ساده است کافی است فقط فکرمون عوض شه و باور کنیم درمان میشه و یهو لکنت کامل درمان میشه ،باز هم تبریک به این همه اراده و تعهدپشتکار شما

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    اعظم برزگری گفته:
    مدت عضویت: 1410 روز

    بنام مهربان ترین مهربان

    سلام خدمت استاد بزرگوار ومریم عزیز و تمام کسانی که در این سایت سراسر نورانی وخدایی در حال کارکردن روی خودشون و افکار و باورهاشون هستند!خدا رو هزاران هزار بار در لحظه شکر برای این سایت ارزشمند و آگاهی بخش

    چگونه از قدرت گرفتن افکار منفی جلوگیری کنیم؟

    چند روزی بود که منم درگیر همین افکار منفی شده بودم و از خودم می پرسیدم انگار دیگه رو به جلو نیستم و در حال در جا زدن هستم و هرباری این افکار منفی به سراغم میومد زود خودم رو مشغول میکردم تا جلوی پیشرفتش رو بگیرم و اتفاقات ناجوری به خاطر عدم کنترل ذهن ببار نیاره و هرباری با خوندن کامنت های این فایل،خوندن قرآن و تمرکز بر زیبایی های بر تمرکز این افکار دامن میزدم تا پیشروی نکنن ولی هر چه تلاش میکردم دوباره این حس و این نجوا به سراغم میومد که انگار دچار روزمرگی و تکرار شدی و داری درجا میزنی!و هربار میخواستم قرآن رو باز کنم یا کاری ،بهانه ای ،خوابی به سراغم میومد و من رو از این کار بازمیداشت!امروز دوباره از خدا هدایت خواستم و گفتم کمکم کنه و تا قرآن رو باز کردم انگار برام نامفهوم و گنگ بود و دوباره نجوا اومد که دیدی جوابی نیست برات!بستمش و زود خودم رو با شستن گلهام توی حیاط خونمون سرگرم کردم و از خالق زیبای اونا و لذت دیدن و داشتنشون سپاسگذاری کردم و دوباره خاموشش کردم نجواهای شیطان رو!بعد از ظهر رفتم بیرون و انگار بیرون میشه با تمرکز بر زیبایی ها اون فکر ها رو از خودت دور کرد و انگار توی خلا هستی ولی وقتی برمیگردی خونه و بقول سعیده شهریاری عزیز!انگار وقتی وارد غار حرات میشی دوست داری فقط بخوایی و بگیری،گوش کنی و جواب بشنوی،درخواست کنی و اجابت بشی!!!و دوباره همین سوال که آیا از راه راست خارج شدم و نجواهای شیطان!!!!بلافاصله قرآن رو برداشتم و نمیدونم چطور شد اشک چشام جاری شد چون دیگه کم آوردم به خودشم گفتم من هیچم اگه تو کمکم نکنی،من عاجزترینم اگه دستمو نگیری،من تو تاریکی خودم گم میشم اگه نور نشی برام،من تسلیمم در بارگاه و حضور تو و قرآن رو باز کردم با چشای خیس

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

    إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُبِینًا﴿١﴾

    به نام خدا که رحمتش بی‌اندازه است و مهربانی‌اش همیشگی

    به راستی ما برای تو پیروزی آشکاری فراهم آوردیم؛ (1)

    2

    لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ وَیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَیَهْدِیَکَ صِرَاطًا مُسْتَقِیمًا ﴿٢﴾

    تا خدا [با این پیروزی آشکار] آنچه را [به وسیله دشمنان از توطئه ها و موانع و مشکلات در راه پیشرفت دعوتت به اسلام] در گذشته پیش آمده و آینده پیش خواهد آمد از میان بردارد، و نعمتش را بر تو کامل کند، و به راهی راست راهنمایی ات نماید؛ (2)

    3

    وَیَنْصُرَکَ اللَّهُ نَصْرًا عَزِیزًا ﴿٣﴾

    و خدا تو را به نصرتی توانمندانه و شکست ناپذیر یاری دهد. (3)

    4

    هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ السَّکِینَهَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدَادُوا إِیمَانًا مَعَ إِیمَانِهِمْ ۗ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا ﴿۴﴾

    اوست که آرامش را در دل های مؤمنان نازل کرد، تا ایمانی بر ایمانشان بیفزاید. و سپاهیان آسمان و زمین فقط در سیطره مالکیّت و فرمانروایی خداست؛ و خدا همواره دانا و حکیم است. (4)

    5

    لِیُدْخِلَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَیُکَفِّرَ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ ۚ وَکَانَ ذَٰلِکَ عِنْدَ اللَّهِ فَوْزًا عَظِیمًا ﴿۵﴾

    تا مردان و زنان مؤمن را در بهشت هایی درآورد که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است در حالی که در آن جاودانه اند، و گناهانشان را از آنان محو کند، و این [سرانجام نیک] نزد خدا کامیابی بزرگ است. (5

    به خدا اشک شدم و جاری،اشک شدم و سبک ،اشک شدم و مثل ابر بهاری باریدم و انگار خدا دستاشو باز کرد و بغلم کرد!یه حس رهایی و آرامش گرفتم و چندین بار خوندم و اشک ریختم!خدایی که به این زیبایی جواب میده مگه من و تو رو رها میکنه در زمینی که خودش گفته هدایت شما بر من است،خدایی که از رگ گردن بهم نزدیکتره،خدایی که در تک تک سلول هایم جاریه و در من حضور داره!

    من چطور شکرگزار این خدایی باشم که گفتم نمیدونم چرا گنگه این قرآن برای من!در فاصله ی چند لحظه ای جوری آشکار و زیبا برایم معنی کرد که فقط جاری شدم و باریدم…

    بچه ها فقط کم نیارید و ناامید نشید وقتی روی خودتون کار می کنید و به ظاهر هیچ نتیجه ای رو بدست نمیارید!همین که حال دلتون را عالی نگه دارید و از خودش بخوایین،هدایت میشید همین…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 50 رای:
    • -
      مهدی رجبی گفته:
      مدت عضویت: 3851 روز

      سلام و درود خانم برزگری عزیز و ارجمند

      اشک منم درآوردید..

      من میفهمم چون حداقل طی سه چهار ماه گذشته بارها همینطوری لطف و اراده خودش بطور واقعاً محسوس و زیبا و شگفت انگیز هدایتش رو حس کردم (اینکه میگم بارها چون هر لحظه داره هدایت می‌کنه من در این مدت بیشتر رفتم تو مسیرش و بیشتر لطفشو حس کردم)

      اینقدررر اشکم جاری شده که نگو

      وقت و بیوقت…

      اینقدر خصوصی باهام حرف زده و یه جایی یه روزی که یکی حاجت های مهممو برآورده کرد گفتم بزار این رد بشه خدا تازه پیدات کردم دیگه دست بردارت نیستم تقصیر خودته اینقدررر باهات کار دارم اینقدر می‌خوام کار بریزم سرت که نگو وایسا…

      تو خودت مسئولی خودت یه چشمه ی کوچولوی توانایی ها و دانایی ها و زمانبندی هاتو نشونم دادی… پس یعنی داری بهم میگی هر وقت بخوام هر چی بخوام به هر میزان بخوام مادی و معنوی بهم میدی..

      خودت سر صحبتو روا کردن حاجت و دعا رو باز کردی

      خودتی همه چی خودتی.

      خیلیم ازت از اراده و لطف و نفوذت در کارهام و عشقت در بند بند تن و جسم و ذهن و روحم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

      خانم برزگری با احساس و لطیف از شما و کامنت زیبای شما ممنون و سپاسگزارم.

      روز به روز شادتر و سالم تر و ثروتمندتر باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      سپیده منصوری گفته:
      مدت عضویت: 987 روز

      به نام یگانه قدرت جهان هستی

      سلام به استاد عزیزم و همه دوستان جانم

      اعظم عزیز لحظه به لحظه کامنت شما کلام حق بود برای من…من دقیقا چند روزی است که احوالم دچار نوسان شده..احساس میکنم دارم درجا میزنم و از پس افکارم بر نمیام..همه اش از خدا هدایت و حمایت میخوام..و به راستی خداوند از گلوی شما جاری شد و من هم چون شما اشک شدم و جاری شدم..حالم دگرگون شد..

      من به دلیل توقع زیاد از خودم در اینکه باید همیشه حالم عالی باشه و همه تمریناتم رو به درستی انجام بدم ،اگر روزی یا ساعتی این موضوع برعکس بشه خودم رو سرزنش میکنم و حالم بد میشه و دائما نجوای شیطان توی گوشم زمزمه میکنه که تو بیشتر از این نمیتونی تغییر کنی و…. و اینها همه اش از عزت نفس پایینه که من خودم رو با قید و شرط دوستدارم..اگر توی سایت اومدم،کامنت خوندم،تمرین انجام دادم و حالم خوب بود ،قوی هستم و توانمند و در غیر اینصورت ادم ضعیف و بی اراده ای هستم..در حالیکه من خیلی تغییر کردم توی این یکسال که با استاد و سایت و دوستان ارزشمندم همراه هستم،خیلی اتفاقات خوبی رو تجربه کردم و میکنم..اما نجوای شیطان هر چند وقت یکبار منو بهم میریزه و من تا میام خودم رو دوباره خوب کنم گاهی خیلی زمان کم و گاهی حتی 2 یا 3 روز طول میکشه، البته من پیش خودم احساس میکنم که این وضعیت باعث میشه من بیشتر به درون خودم سیر کنم و حتما این به صلاح منه ..از خدایم که اینگونه اجابت میکند سپاسگزارم و اینکه منو هدایت کرد به سایت و کامنت ارزشمند شما دوست عزیزم..

      من خودم رو دوستدارم تحت هر شرایطی چون من ذاتا ارزشمندم چراکه تکه ای هستم از خدا..قطره ای هستم از اقیانوس که خود اقیانوسه..

      خدایا شکرت که ابن آگاهی های طلایی رو ،روزی من قرار میدی..عاشقتم کهنه رفیقم

      استاد جانم و مریم عزیزم ممنونتون هستم..

      از همه دوستانم سپاسگزارم

      در پناه الله یکتا مانا و پایا باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      مجید حرفت گفته:
      مدت عضویت: 1393 روز

      سلام به اعظم خانم برزگری عزیز دوست وخواهرهم‌فرکانسی‌م.

      وقت شما بخیر امیدوارم حالتون عالی باشه.

      چقدر زیبا و دلنشین نوشته بودید دست شما درد نکنه احسنت بر شما.

      حق با شماست مگه خدا ما رو رها می‌کنه؟؟؟

      خیلی زیبا و خیلی سریع جواب درخواست‌هامون رو میده.

      به قول خودش در قرآن حکیم.

      بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را

      انشاالله روز به روز بر مدارات شما افزوده گردد.

      به خدای مهربان می‌سپارمتان و خدا نگهدار.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      فاطمه محمدزاده گفته:
      مدت عضویت: 880 روز

      به نام رب تنها فرمانروا

      دوست عزیزم اعظم جان سلام

      انگار خدا خواست از طریق کامنت شما به من هم با آیاتی که نوشتی وخواندی حرف بزنت

      من هم چند ساعتی بود که درگیر یک سری موضوعات شده بودم وهمه اش داشتم ذهنم را کنترل میکردم هی میشد هی نمیشد

      دیگه خسته شدم گفتم خدایا خودت بگو و آمدم توی سایت وکامنت شما رو خوندم مرسی که نوشتی واقعا نوشتن و خواندن کامنتا معجزه میکنه

      شاد سالم وسلامت باشی دوست عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    سهیلی گفته:
    مدت عضویت: 3354 روز

    استاد بی نظیر و یکتا پرست درود خداوند بر شما

    سرکار م مسئول و سرپرست یک واحدم . چند تا کارمند دارم . تازه به این کار جدید منتقل شدم . یعنی در واقع تحت افکار فرکانسی که دوست داشتم تو حوزه انلاین کار کنم . کارم رو باقدرت عوض کردم . از انجا که هر کاری رو بهم بدن با تمرکز و مطالعه با بهترین وجه انجام می دم . واین رو هم از شما یا د گرفتم . از روزی که منتقل شدم . با این مدرکم خیلی بالاتر . سابقه و تجربه کاری بالاتر و……… دو سه نفر مخصوصا یک خانم هر کاری می کردم با من راه نمی اومد . فقط بر خلاف من کار می کرد . هر چی می گفتم . بر عکس انجام می داد . و چون یکسال قبل تو کارش اومده بود فکر می کنه از من بالاتر و حرف حرف اونه …. طوری که با بی نزاکتی چشم در چشم من می گفت من انجام نمی دم . وروز به روز بدتر می شد . اینقدر این رفتارش من رو اذیت می کرد .روح و روانم رو بهم می ریخت .. که نا خود اگاه تمام زندگیم تاثیر گذاشته بود . و هر چه بیشتر به این افکار و حرفاش فکر می کردم حالم بدتر می شد … تا اینکه یک روز تصمیم گرفتم این و حلش کنم و من اصلا ایشون رو نبینم . افکار وحرکاتش رو نبینم . کاری که درسته انجام بدم و به اونم یک فرصت بدم که خودش رو نشون بده شاید تونست … و الان اینکار رو کردم وبا تمام وجود براش می خوام که بتونه رشد کنه و اصلا برام مهم نیست که به من سلام کنه یا نه …… مهم نیست بی ادبی کنه یا نه ……… اصلا نمی خوام در بارهاش قضاوت کنم …… فقط فکرم رو عوض کردم .. و فقط مشغول کار خودم هستم ومی بینم که داره اتفاقات خوبی برام می افته …. و از تغییر نگاه و کنترل احساساتم خیلی راضی هستم . واینها رو مدیون گفتگو ها و دیدن نتایج استاد هستم که مدام دارند روی خودشون کار می کنند . وفقط خودشون و همراهشون بهترین استفاده را از شرایط انجام می دهند …….

    خداوند همیشه و تا ابد همراه ما وگروه تحقیقاتی عباسمنش باشد .آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 49 رای:
  10. -
    علیرضا فکور گفته:
    مدت عضویت: 1442 روز

    بنام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام و درود بر استاد بزرگ آقای عباس منش و همراه و رفیق همیشگی خانم شایسته عزیز و دوست داشتنی

    خدا رو صد هزار مرتبه شکر که فرصتی شد تا من علیرضا فکور برای اولین بار بتونم در این سایت خدایی کامنت بنویسم

    (الهی توکل و امید به خودت )

    اول از همه بسیار بسیار سپاسگزارم از استاد عزیزم که واقعا با این سایت و آموزش‌ها زندگی من و بسیاری از بچه های سایت رو تحت تاثیر گذاشتن و این بینهایت ارزشمنده و فقط از خدا میخام که هر روز بهتون عزت و عظمت عطا کنه

    استاد یه جایی تو دوره دوازده قدم در مورد ناظر بودن بر افکارمون توضیح عالی دادن که چطور افکار منفی رو بشناسیم و نزاریم قدرت بگیرن ، حالا اگه نتونی این جور افکار رو کنترل کنی که به احساس خوب برسی مثال اون دستی میشه که رو آتیش گرفتی در هر صورت میسوزی حالا هر چقدر میتونی دلیل داشته باشی برای افکار منفی و احساس بد ، اگه افکار منفی رو بهشون قدرت بدیم و نتونیم ذهن و افکارش رو کنترل کنیم مطمئنن اتفاقات طوری رقم میخوره که درگیری بیشتر و احساس نا خوب بیشتر بهم میرسه

    و طبق قوانینی که از استاد یاد گرفتیم احساس‌ بد مساویست با اتفاقات بد

    میخام اینو بگم که قوانین خداوند خیلی ساده ان ولی ذهن که جایگاه شیطانه بیکار نمیشینه و مدام کار خودشو میکنه ولی الله همیشه کلامه خودشو بالا میبره و این یه حال خوووب و یه احساس دلگرمی بهت میده که فقط خدا میدونه چقدر ارزشمنده

    به نظرم ما بچه های که عضو سایت هستیم نباید افکار منفی به اون حد از کلفتی برسن

    که کندنش کار سختی بشه

    من این چند وقتی که شاگرد استاد بودم یاد گرفتم خدا رو هر لحظه کنارم ببینم و ازش هدایت و کمک بخوام ، به قول قرآن (هو معکم این ما کنتم )

    از خوندن کامنتهای بچه های سایت که بقول استاد بی نهایت مفید و بینهایت ارزشمندن

    از این انرژی بتونم بهتر بهره ببرم و زندگی بهتری رو خلق کنم

    اتفاقاتی عالی برام رقم خورده که شبیه معجزه ان و یه اعتماد و یه باوری خیلی قشنگ رو حس کردم که خداوند قطعن راهنماییمون میکنه هممونو به مسیری پر از برکت و شادی و سلامتی هدایت خواهد کرد و این وعده ی خداونده ولیکن همیشه فراموش میشه و این فطرت انسانه که فراموش کنه

    ولی ما بچه های عضو سایت باید آگاهانه این اتفاقات رو مدام تکرار و تکرار و تکرار کنیم

    من با آشنا شدن با این سایت و آموزه های استاد و دوره ی عالی دوازده قدم عاشق قرآن شدم ، وقتی قرآن رو شروع کردم به خوندن هیچی ازش نفهمیدم ولی میخوندم ولی الن تا حدودی برام قابل درک شده و واقعن از استاد عباس منش تشکر ویژه دارم که طوری قرآن رو فهمیدن و فهموندن که من با قرآن همراه بشم و ازش کمک و هدایت بخام

    ممنونم استاد

    یه تشکر ویژه هم از بچه های سایت دارم که با کامنتاشون کمک خیلی زیادی میکنن که نزاریم افکار منفی رشد کنن و استفاده از آیه های قرآن خیلی کمک کننده اس تا بتونیم مسیر زندگیمون رو بهتر وعالیتر پیش ببریم و دنیا رو جایه بهتری برای زندگی کردن کنیم

    خدا رو شکر، خدا رو صد هزار بار شکر که هدایت شدم به این مسیر و چقدر مسیر لذت بخش و زیبایی رو شروع کردیم

    خدایا شکرت برای همیشه

    در پناه خداوند بخشنده و مهربان باشین

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 50 رای:
    • -
      مجید حرفت گفته:
      مدت عضویت: 1393 روز

      سلام بر آقا علیرضا فکور دوست عزیز و هم‌فرکانسی‌ام.

      وقت شما بخیر،امیدوارم حالتون عالی باشه.

      ضمن تبریک بخاطرموفقیتتان در نوشتن کامنت در این سایت الهی،پبشنهاد می‌کنم که خود را موظف و متعهد به نوشتن نمایید

      زیرا معجزه در نوشتن رخ خواهد داد.و اگر مستمر و متوالی نوشتنهایتان را ادامه دهید خیلی زود موفق به کسب مدارهای بالاتر در زندگی خواهید شد.

      موفقیت‌های پی‌درپی در روزهای پیش‌رو برایتان خواستارم.

      به خدای مهربان می‌سپارمت،خدانگهدار.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        علیرضا فکور گفته:
        مدت عضویت: 1442 روز

        بسم الله الرحمن الرحیم

        سلام و خدا قوت دوست عزیزم مجید آقا حرفت خیلی ممنونم

        وقتی که کامنت دوستان رو میخوندم که بچه ها به یه کامنت پاسخ دادن خیلی لذت می‌بردم

        از محبتتون خیلی ممنونم و براتون بهترین حال رو از خدا میخام

        ممنونم دوست عزیز

        در پناه خدا باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      فاطمه گفته:
      مدت عضویت: 1150 روز

      سلام علیرضای عزیز ممنونم بخاطر کامنت زیبات و تبریک میگم که انقدر قشنگ فهمیدی و درک کردی قولنین رو ،واقعا قوانین ساده اس حال خوب=اتفاقات خوب ما بچه های سایت با روزی فقط یک فایل از فایلهای رایگان استاد میتونیم تو کل روز حالمون خوب باشه و هرروز سپاس گذاری هامونو بنویسیم و از خداوند هدایت بخایم و من ایمان خیلی قوی ای پیدا کردم واقعا به خداوند به هدایتاش و از وقتی فقط توکلم به خدا بوده همیشه تهش برام خوشحالی و حال سپاس گذاری بوده ،خدایا دوستت دارم و سپاس گذارم برای این که هدایتم کردی به این کامنت های زیبا️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        علیرضا فکور گفته:
        مدت عضویت: 1442 روز

        بنام خداوند مهربان

        سلام دوست عزیزم

        ممنونم بخاطر کامنتتون و یادآوری عالی که کردین دقیقن با حرفتون موافقم توکل به خدا باعث میشه چقدر احساس خوبی رو تجربه کنیم که فک کنم فقط ما بچه های این سایت داریم پله پله و تکاملی از قدرت خداوند تو زندگیمون بهره‌مند میشیم

        امیدوارم حال دلت عالی باشه

        سپاسگذارم از شما

        در پناه الله مهربان باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      محمدرضا روحی گفته:
      مدت عضویت: 1315 روز

      به نام هدایت الله

      با سلام خدمت علیرضای عزیز دوست توحیدی سایت

      از شما سپاسگزارم بابت کامنت خوب و پر انرژی که نوشتی چقدر از کامنتت درس‌ها و مطلب‌های خوبی رو یاد گرفتم و از اینکه تعهد نسبت به کارکرد خودت در روند پیشرفت موفقیت خودت هستی بسیار خوشحالم

      امیدوارم لحظه لحظه زندگیت پر از معجزه و اتفاقات خوب برایت رقم بخورد به واسطه کارکرد و عملکردهایی که همیشه برای بهبود وضعیت شخصیت خودت داری به نتایج خوبی دست پیدا کنی

      به خدای بزرگ می‌سپارمت در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشالله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: