ماموریت این برنامه
خبرهای خوب درباره بروزرسانی دوره شیوه حل مسائل زندگی:
1. دوره شیوه حل مسائل زندگی به صورت کامل بروزرسانی شده است و مجددا در بخش محصولات سایت قرار گرفته است.
2. در این بروزرسانی، آگاهی های قبلی دوره مجددا بررسی و تدوین شده است و با کیفیت بالاتر بر روی سایت قرار گرفته است؛
3. به هر جلسه از دوره، تمرینات کاملی در فرمت فایل صوتی و اسلاید های تصویری اضافه شده است و این تمرینات توسط خانم شایسته ضبط شده است.
4. بخش تمرین هر جلسه، در حکم کارگاهی عملی است برای اجرای قدم به قدم آگاهی های هر جلسه در عمل
5. این دوره، کاملا تمرین محور است و کیفیت نتایج شما بستگی کاملی دارد به کیفیت انجام تمرینات.
6. به منظور انجام تمرینات به صورت دقیق تر، متن کامل تمرین هر جلسه، در بخش توضیحات هر جلسه، در سایت قرار داده دارد.
7. قرار بود که در بروزرسانی، این دوره شامل 5 جلسه بشود اما در طی روند بروزرسانی، با توجه به ادامه یافتن محتوا، نهایتا دوره شامل 7 جلسه شد.
8. آن دسته از دانشجویانی که قبلا دوره شیوه حل مسائل زندگی را خریده اند، می توانند با مراجعه به اتاق شخصی خود در سایت، بخش "محصولات من" روی نام دوره کلیک کنند و جلسات بروزرسانی شده را به عنوان هدیه دریافت کنند. به عبارت دیگر، جلسات بروزرسانی شده به صورت خودکار در اتاق شخصی آنها در سایت قرار داده می شود.
اما لازم است که حتما با همان ایمیل و رمز عبوری وارد سایت شوند که قبلا با آن حساب کاربری، دوره شیوه حل مسائل را خریده اند.
توضیحی مختصر درباره بروزرسانی دوره شیوه حل مسائل زندگی
عمل به آموزش های این دوره، فوندانسیون "توانایی حل مسئله" را از پایه و اساس در وجود هر فردی با حد سطحی از توانایی حل مسئله می سازد که آگاهی های این دوره را جدی بگیرد و تمرینات را به همان شیوه ای که آموزش داده شده است، در عمل اجرا کند.
در این بروزرسانی، هر جلسه از دوره شامل 2 بخش شده است:
بخش توضیحات و آموزش های استاد عباس منش
بخش تمرینات
تمریناتی که به صورت فایل صوتی و اسلایدهای تصویری به جلسات این دوره اضافه شده است، حکم یک کارگاه عملی است برای اجرای آگاهی های هر جلسه در عمل.
در بخش تمرین، شما قدم به قدم شیوه ی اجرای آن آگاهی را در عمل یاد می گیرید
تا بتوانید به سطحی عمیق از خودشناسی برسید؛
بدانید اساسی ترین مسئله الانِ زندگی ات چیست؛
ریشه ی این مسئله کجاست؛
و این ریشه، چه مسائلِ ریز و درشت دیگری را مرتباً تولید می کند و چه تأثیرات مخرب پنهانی ای بر سایر جنبه های زندگی ام می گذارد؛
عواقب حل نکردن این مسئله چیست؛
این مسئله چه نشتی هایی در انرژی و تمرکزم ایجاد کرده که از آنها بی خبرم؛
چطور آن نشتی های انرژی را ببندم؛
قدم اول برای حل این ریشه چیست؛
کجاها از حل مسائلم فرار می کنم و الگوی پنهان کردن آشغالها زیر مبل را انجام می دهم؛
عواقب ادامه دادن به این شیوه چیست؛
چگونه این الگوی معیوب را تغییر دهم؛
چه تفاوتی است میان "اعراض از ناخواسته ها" و "فرار از مسئله "؛
چطور این تفاوت را بهتر بفهمم و به جای مخفی کردن آشغالها زیر مبل، منبع آلودگی را حذف کنم؛
و..
بخش تمرین هر جلسه، در حکم یک برنامه ی دقیق و هدفمند است برای تقویت عضله ای به نام "توانایی حل مسئله" در ذهن.
گوش دادن به آگاهی های هر جلسه (حداقل 5 بار) و سپس انجام تمرینات آن جلسه به شکلی که توضیح داده شده است، اول شما را از نظر ذهنی برای حل مسائل تان آماده می کند. یعنی:
باورهای قدرتمندکننده درباره حل مسائل را می شناسید و نحوه ساختن آنها را یاد می گیرید.
منظور باورهایی است که کلید اصلی در توانایی حل مسائل است و شما را به این ایمان و اطمینان می رساند که همه مسائل من نه تنها راهکار دارند بلکه راهکار های ساده دارند (ان مع العسر یسری)؛
باورهایی که شما را با ایده ها و راهکارهایی هم مدار می کند که آسان تر از آنچه فکر کنید مسئله شما را حل می کند؛
با کمک آگاهی های این دوره، ذهن خود را از پیش فرضهای محدودکننده قبلی درباره مسئله خالی می کنید؛
متفاوت نگاه کردن به مسئله را یاد می گیرید تا بتوانی از زاویه های بهتری به مسائل نگاه کنیئ و راهکارهای باز هم ساده تر را تشخیص دهید؛
یاد می گیرید چطور از قوه خلاقیت خود بهتر بهره برداری کنید و راهکارهای ساده تری بسازید؛
مفهوم اعتماد به جریان هدایت و حساب کردن روی هدایت را در عمل یاد می گیری؛
نشانه های خداوند برای هدایت شما به مسیر سر راست تر را تشخیص می دهید و روی خدا حساب کردن را به عنوان اصل مهم در توانایی حل مسئله یاد می گیرید؛
و مهم تر از همه، یاد می گیرید چطور ارتباط با نیروی هدایتگر را همیشه برقرار نگه دارید؛
و چنین جنسی از آگاهی ها، شما را آماده می کند برای اینکه: چطور مسئله اساسی زندگی ات را در این لحظه بشناسید، مسئولیت حل آن را به عهده بگیرید و به "چگونگیِ حل ریشه ی این مسئله" هدایت بشوید؛
همچنان که آگاهی های این جلسات را در عمل اجرا می کنی و تمرینات را انجام می دهی، آرام آرام شخصیت شما درباره برخورد با مسائل تغییر می کند.
به شکلی که شخصیت شما از فردی که مرتباً از مسائل فرار می کرد، تبدیل می شود به شخصیتی که مصمم می شود برای روبرو شدن با مسئله و حل ریشه ای آن.
زیرا باورهای توحیدی ای که در وجودت ساخته می شود، قدم هایی که بر می داری، نتایجی که می بینی و توانایی هایی که در درونت پیدا می کنی و می شناسی، شما را به جنسی از خودباوری و خدا باوری می رساند که نه تنها از مسائل نمی ترسی بلکه آنها را فرصتی برای رشد می بینی.
هیچ چیز به اندازه حل یک مسئله، نمی تواند احساس لیاقت را در وجود ما بسازد.
وقتی مسئله ای را با موفقیت حل می کنی؛
وقتی هدایت ها و حمایت های خداوند را در مسیر می بینی؛
وقتی همزمانی هایی که رخ می دهد و مسیر را برایت آسان تر می کند را می بینی؛
این باور عمیقا در وجودت ساخته می شود که:
با هر مسئله ای آسانی و رشد همراه است
خداوند قطعا مرا به راهکار هدایت می کند
مرا به سمت مهارت هایی که باید یاد بگیرم، هدایت می کند
و در نهایت این تجربه شما را به این باور می رساند که: من مهارت، توانایی و نیروی پشتیبان لازم و کافی برای مدیریت چالشهای زندگی ام را دارم.
این باور به شما آرامش و احساس لیاقت می دهد. ضمن اینکه پاداش شما فقط به حل آن مسئله ختم نمی شود بلکه این شروع کار است و بعد از حل هر مسئله، زنجیره ای از پاداش ها شروع می شود:
بعد از حل هر مسئله، ظرف وجود شما بزرگتر می شود؛
نگاهت به خواسته هات باکیفیت تر می شود؛
هدف هایی را انتخاب می کنی که قبلا حتی درباره انتخاب آنها هم احساس لیاقت نداشتی چه برسد به داشتن آنها؛
بعد از حل هر مسئله، استاندارهایت در تمام جنبه ها بالاتر می رود و شرایط باکیفیت تری را می خواهی و برایش قدم برمی داری؛
زیرا به خودت مطمئن تر می شی که می تونی از عهده ی تحقق این هدف نیز بر بیایی؛
و در این پروسه یاد می گیری احساس لیاقت واقعی را چطور باید بسازی.
و مهم تر از همه، در این روند، همچنان که شخصیت شما قوی تر می شود، ماهیت مسائل زندگی شما نیز تغییر می کند:
یعنی ماهیت حل مسائل در زندگی شما از تقلا برای رفع یک ناخواسته، تغییر شکل می دهد به: حرکت برای تبدیل شرایط بهتر به شرایط عالی تر و بهبود نتایج قبلی.
این دوره برای چه افرادی مناسب است:
افرادی که مدت هاست با چالش های متعددی در زندگی دست و پنجه نرم می کنند و با اینکه هر راهکار ممکن را امتحان کرده اند، اما از عهده ی حل مسائل بر نیامده اند؛
افرادی که هر چند وقت یک بار، درگیر مسائل می شوند که یک الگوی تکراری دارند؛
افرادی که می توانند بگویند زندگی شان خلاصه شده در حل مسائل. یعنی این مسئله را حل می کنند، دوباره درگیر مسئله ی دیگری می شوند که موجب ناامیدی آنها می شود؛
افرادی که از مبارزه با مسائل به نظر غیرقابل حل، خسته شده اند؛
و این تجربیات سخت از حل مسئله، آنها را به این باور رسانده که رسیدن به نتایج مورد نظر آنها سخت است که آنها توان ادامه ی این حد از تقلا و سخت کوشی را ندارند؛
افرادی که مدام از خود می پرسند: چرا با همه ی تلاش هایی که می کنم و با همه ی تغییراتی که سعی می کنم ایجاد کنم، اما نتیجه ای که منتظرش هستم، هنوز هم رخ نداده است؟
فرقی نمی کند خواهد این نتیجه نتیجه ی مالی باشد
خواه تغییری واضح در رابطه عاطقی
خواه تغییری واضح در سلامتی جسمانی ات
افرادی که در حل مسائل عالی هستند و شرایط خوبی در زندگی دارند اما می فهمند که تحقق خواسته های جدیدشان نیاز به سطح بالاتری از توانایی حل مسئله دارد و به این شکل می خواهند ظرف وجودشان را آماده ی تحقق آن سطح جدی تر کنند؛
افرادی که فکر می کنند توانایی حل مسئله را ندارند. به این دلیل که فکر می کنند تا کنون هیچ مسئله ای را حل نکرده اند؛
افرادی که از نگرانی درباره مسائل احتمالی آینده خسته شده اند، زیرا این نگرانی انرژی بسیاری را از آنها گرفته و اجازه ی لذت بردن از لحظه را به آنها نمی دهد؛
افرادی که می خواهند احساس توانایی در برابر چالش های احتمالی آینده را داشته باشند تا بتوانند از لحظه ی کنونی زندگی خود لذت ببرند بدون اینکه نگران مسائل احتمالی آینده باشند؛
افرادی که می ترسند برای خواسته های خود قدم بر دارند چون از مواجه شدن با مسائل احتمالی آینده می ترسند؛
در نتیجه برای اینکه با مسئله ای مواجه نشوند سعی می کنند خواسته های خود را محدودتر کنند؛
آگاهی های جلسات دوره شیوه حل مسائل زندگی در یک نگاه:
جلسه اول:
مأموریت جلسه اول این دوره: شناسایی قدرتمندکننده ترین باورها درباره حل مسئله و چگونگی ایجاد این باورهاست.
یکی از مهم ترین دلایلی که ما از مسائل خود فرار می کنیم، این است که دربرابر حل آن مسائل، احساس ناتوانی داریم. خیلی ها با این برچسب از مسائل خود فرار می کند که:
*نمی خواهیم به ناخواسته ها توجه کنیم؛
*یا دربرابر آن مسئله، احساس مسئولیت نمی کنند. بنابراین، به جای حل مسئله دنبال پیدا کردن مقصر هستند؛
*خیلی ها خود را قربانی آن مسئله می دانند. یعنی تمرکز آنها به جای حل مسئله، روی این است که: این مسئله اصلا تحت کنترل و اختیار آنها نبوده و نیست؛
همه ی این رفتارها و واکنش ها با هر دلیل و منطقی، چیزی نیست جز: فرار از مسائل. چرا از مسئله فرار می کنیم؟
جواب این است که:
فکر می کنیم این مسئله راهکار ندارد؛
یا حتی اگر هم راهکار داشته باشد، ما از عهده ی آن بر نمی آییم یا امکاناتش را نداریم؛
بنابراین، در جلسه اول، تمرکز ما بر درک این مفاهیم است:
- تفاوت "اعراض از ناخواسته" را با "فرار از حل مسئله" بفهمیم تا از این بهانه، برای فرار از مسئله استفاده نکنیم؛
- می خواهیم بوسیله ی ساختن “احساس توانایی حل مسئله” در وجودمان، شخصیت خود را به گونه ای تغییر دهیم که به جای فرار از مسائل، با آنها مواجه شود و حل آنها را با همان توانایی ها و امکاناتی که در آن لحظه دارد، شروع کند و با حل آنها رشد کند؛
برای رسیدن به این منظور، آگاهی ها و تمرینات جلسه اول به شما کمک می کند تا این باور را بسازی که:
همه مسائل نه تنها راهکار دارند، بلکه راهکارهای ساده و قابل اجرا با توانایی ها و امکانات کنونی من دارند.
ما می خواهیم به کمک تمرینات جلسه اول، این باور قدرتمندکننده را در ذهن بسازیم که ذات مسائل این است که:
اگر مسئله ای می آید، قطعا راهکارش هم درونش و با خودش می آید و مهم تر از همه، بخشی از توانایی های ما را در وجودمان بیدار می کند که قادر به حل آن مسئله است.
جلسه دوم:
مأموریت جلسه دوم این دوره: رسیدن به خودشناسی، تشخیص اصلی ترین مسئله ای که حل آن، بیشترین تأثیر مثبت را بر کیفیت زندگی فرد می گذارد و صرف انرژی خود در این نقطه است.
تنها راه برای ایجاد تغییرات اساسی در زندگی، "حل مسائل اساسی زندگی به صورت ریشه ای" است. زیرا نتایج متفاوتی که منتظرش هستیم، فقط با حل ریشه ای مسائل اساسی ما، پدیدار می شود.
دلیل اینکه افراد زیادی بطور مداوم درگیر مسائلی با الگوهای معمولا تکراری هستند این است که: مسئله اساسی زندگی خود را از ریشه حل نکرده اند. زیرا ریشه ی آن مسئله را تشخیص نداده اند.
در حالیکه اگر فرد در همان ابتدای روند برخورد با مسئله، مصصم شود تا ریشه مساله را بشناسد و آنرا از ریشه حل کند، نه تنها از بسیاری از مسائل ریز و درشت در آینده پیشگیری می کند بلکه رشد می کند.
با تمرکز بر آگاهی ها و تمرینات جلسه دوم یاد می گیریم که:
به جای اتلاف انرژی و تمرکز خود در "از بین بردن یک سری علائم ناخوشایند در زندگی"، همین تمرکز و انرژی را برای این خرج کنیم که ریشه ی آن علائم را بشناسیم و برطرف کنیم.
در تمرین جلسه دوم، تمرکز دانشجویان این دوره بر این دو موضوع است:
- چه مسائل اساسی ای در حال حاضر در زندگی ام است که باید حل شود؟
- . مسئولیت حل این مسئله را می پذیرم و برای حل ریشه ای این مسئله، دست به عمل می شوم.
تمرین این جلسه شامل "سوالات خودشناسی" است که به صورت هوشمندانه ای طراحی شده تا بتوانید با فکر کردن و پاسخ دادن به این سوالات ، مسئله ی اساسیِ حال حاضر زندگی خود را تشخیص دهید. یعنی مسئله ای که:
اولاً: در حال حاضر حل آن بالاترین اولویت را دارد؛
ثانیاً: حل آن مسئله، بیشترین تأثیر مثبت را بر کیفیت زندگی ات می گذارد؛
هدف ما از طراحی سوالات هوشمند این جلسه، رسیدن به خودشناسی عمیق است. فکر کردن و جواب دادن به سوالات خودشناسی در این جلسه باعث می شود:
درباره وضعیت حال حاضر زندگی ات، به شناخت دقیق تری از خودت برسی. به گونه ای که بتوانی اصل را از فرع تشخیص دهی و بفهمی در حال حاضر، بیشترین تمرکز فیزیکی و ذهنی شما در چه مسیری صرف می شود و آیا این مسیر، هماهنگ با خواسته های شماست یا در خلاف جهت با خواسته های شماست؟!
آیا این صرف انرژی، مثمر ثمر است یا فقط هدر دادن انرژی و عمر شماست؟!
نتیجه ی فکر کردن و پاسخ به سوالات این است که:
فرد به شناخت عمیق تری از خودش؛ از باورهایش؛ از مقاومت های ذهنش؛ از مسائلی که آنها را مثل آشغال زیر مبل پنهان کرده است، می رسد.
این شناخت، تکلیف فرد را با مسیری که باید برود، روشن می کند و به او کمک می کند تا بهتر بفهمد که ریشه مسائل او کجاست و چطور باید این ریشه حل شود؛
بفهمد نشتی های انرژی او کجاست و چطور باید بسته شوند؛
می فهمد که، آن نتیجه چشمگیری که به دنبالش هست را چطور و با حل چه مسئله ای باید بوجود بیاود.
این شناخت، چشمان فرد را برای دیدن ایده ها و راهکارهای بهتر، باز می کند و فرد را وارد مسیری می کند که نه تنها با حل مسائل رشد می کند و به خواسته هایش می رسد، بلکه از مسیر این رشد لذت هم می برد.
چون ممکن است گاهی ما آنقدر از حل مسئله اساسی زندگی مان فرار کرده ایم و آنقدر آشغالها را زیر مبل مخفی کرده ایم که ده ها مسئله دیگه درست شده و آن مسائل، آنقدر ما را درگیر کرده که قادر به تشخیص اصل مسئله و ریشه ی این مشکلات نیستیم. یعنی فراموش کرده ایم که این مسائل اصلا از کجا و چطور شروع شد و چگونه باید ریشه ها را درست کرد.
اما وقتی به سوالات هوشمندانه ی این جلسه جواب می دهی، ترمزهای ذهنت را می شناسی و مسئله ی اصلی ای را شناسایی می کنی که مادرِ بقیه ی مسائل شماست.
سپس در بخش دوم تمرین این جلسه، شروع می کنی به راهکار پیدا کردن و قدم به قدم حل ریشه های آن مسئله و لذت بردن از این بهبودهای دائمی.
بخش دوم تمرین را فرد زمانی انجام می دهد که به خاطر انجام تمرین بخش اول، درباره ی مسئله ی که حل آن در حال حاظر از همه چیز واجب تر است، به شناخت رسیده است.
بخش دوم تمرین به ما کمک می کند تا راهکارهای بهتری برای آن مسئله یا مسائل پیدا کنیم. راهکارهایی که ساده تر و سرراست تر بتواند مسئله را حل کند. چون بخش دوم به ما یاد می دهد که:
چطور با ذهن باز به مسئله نگاه کنیم
چگونه با ترس های کمتر به مسئله نگاه کنیم
چگونه بتوانیم مسئله را از زوایه های متفاوت تر ببینیم.
چطور درباره تغییر هر مولفه ای درباره آن مسئله رها باشیم. یعنی نخواهیم بگوییم که مسئله من باید فقط از این راه یا از آن راه حل بشود
بلکه می خواهیم در عمل این اصل را اجرا کنیم که:
آگاهانه اجازه دهیم خداوند ما را به بهترین راهکار حل ریشه ی مسئله هدایت کند.
در ادامه، فرد متوجه می شود که هرچه ریشه ی مسائل اصلی را حل می کند، نه تنها خیلی از مسائلی که مدتها درگیر آنها بوده، خود به خود حل می شوند، بلکه از خیلی از مسائل در آینده نیز پیشگیری شده است.
جلسه سوم:
در سومین جلسه از مسیر توانا شدن در حل مسائل، به عنوان دانشجوی دوره شیوه مسائل زندگی، عادت جدیدی ایجاد می کنیم برای قدم برداشتن در مسیر ایجاد بهبودهای دائمی و برای ایجاد تغییرات اساسی در زندگی خود، قدم های عملی جدّی بر می داریم.
همه ی ما به خوبی می دانیم که ذهن همیشه در برابر تغییر عادت های قبلی خود، مقاومت می کند. حتی زمانی که می دانیم کار درست چیست و چه مسیری باعث رشد ما می شود، باز هم مقاومتی در ذهن ماست برای تنبلی کردن و به تعویق انداختن.
به همین دلیل است که الگوهای رفتاری ی ما به این راحتی تغییر نمی کند.
این تجربه ی ملموس، این قانون را به ما می فهماند که تغییر رفتار و تغییر عادت های محدودکننده، به عاملی اساسی تر از “اراده داشتن”، نیاز دارد و این عامل "انگیزه و اشتیاق درونی" است که می تواند به صورت خودکار و غیر ارادی، ما را به سمت انجام کارهای سازنده جذب کند و از انجام کارهای غیر ضروری و بیهوده بر حذر دارد؛
ما برای اقدام عملی، به این سوخت یعنی "انگیزه" نیاز داریم که از "درون" ساخته می شود و تعهد ما را تا انتهای مسیر و رساندن کار به نتیجه، زنده نگه می دارد؛
ساختن چنین جنسی از انگیزه برای حرکت، موضوع جلسه سوم و تمرین این جلسه هست.
یعنی در این جلسه، ما در عمل تمرین می کنیم که "چطور" این تعهد و انگیزه ی خودکار را ایجاد کنیم، به گونه ای که موتور حرکت ما در مسیر حل مسئله باشد و به صورت خودکار و دائمی تغذیه بشود.
جلسه چهارم:
این جلسه تمرکز دارد بر: هموار کردن مسیر حل مسئله و لذت بردن از مسیر رشد بوسیله "مدیریت بیماری شخصیتی ای به نام کمالگرایی"
ما در این جلسه یاد می گیریم که این بیماری شخصیتی را به کمک ویژگی ای به نام «بهبودگرایی های کوچک اما مستمر» تحت کنترل و درمان قرار بدهیم که در واقع همان رفتار کردن بر طبق قانون تکامل است.
اینکه مسیر پیشرفت شما در زندگی چقدر می تواند هموار بشود، بستگی به این دارد که می خواهی با کدام یک از این دو ویژگیِ شخصیتی همکاری کنی؟!
کمالگرایی؟!
یا بهبود گرایی؟!
اولین دامی که کمالگرایی برای ما پهن می کند، تعریف اشتباه از موفقیت و پیشرفت هست.
کمالگرایی، موفقیت را مساوی می داند با: برداشتن قدم های بزرگ تر از حد توان در شروع مسیر و دور زدن قانون تکامل
یعنی کمالگرایی، تمرکز شما را درگیر این توهم می کند که:
باید بوسیله یک حرکت خاص و عجیب و غریب، مسئله ی بزرگ، فرسایشی و بارها به تعویق افتاده را به یکباره حل کنی و یک نتیجه ی دهن پر کن و چشم در بیار ایجاد کنی.
و همانطور که اکثر ما تجربه کرده ایم، نتیجه ی این تفکر در یک کلام، به تعویق انداختن و هیچ قدمی برنداشتن است.
در طی جلسات 4 تا 6 این دوره، ما مدیریت و کنترل کمالگرایی را یاد می گیریم .
در طی تمرینات این جلسات، ما در عمل یاد می گیریم به وسیله جایگزین کردن ویژگی ای به نام بهبودگرایی، کمالگرایی را مدیریت کنیم تا نه تنها نتایج دلخواه مان را خلق کنیم، نه تنها شرایط مد نظرمان را ایجاد کنیم، بلکه از مسیر این پیشرفت، لذت ببریم و به رضایت درونی برسیم.
آگاهی ها و تمرینات جلسه 4، کلیدی است برای نشان دادن ایمان در عمل و خاتمه دادن به "منتظر بودن ها و به تعویق انداختن ها"
این جلسه، حجت را بر شما تمام می کند که مهم نیست الان در چه شرایطی هستی و با چه مسائلی روبرو هستی، چون همین حال تمامی توانایی و ابزار لازم برای بهبود شرایط کنونی ات را به اندازه کافی داری. پس هیچ بهانه ای برای "به تعویق انداختن" نیست.
این جلسه، در نقطه اول به شما یادآوری می کند که با ارزش ترین سرمایه شما، تمرکز شماست.
و سپس بهینه ترین حالتی را به شما آموزش می دهد که می توان از این سرمایه یعنی "قدرت تمرکز"، بیشترین بهره را برداشت کرد و آگاهانه قدرت تمرکز خود را در مسیر خلق خواسته ها، بکار گرفت.
منطق های قوی این جلسه ما را آگاه می کند که: بیماری ای به نام کمالگرایی، این سرمایه ارزشمند ما را به بیهوده ترین شیوه ی ممکن هدر می دهد در حالیکه "بهبودگرایی" استادِ بهره برداری از این سرمایه ی ارزشمند درونی ماست.
به قول دوره 12 قدم، کار ما نظارت بر افکاری است که در ذهن ما می چرخد و جهت دهی آگاهانه ی این افکار به سمت خواسته هاست.
در این جلسه از مسیر حل مسئله، ما به عنوان ناظر کانون توجه مان، از این موضوع آگاه می شویم که تمرکز ما به چه شکل و چه مقدار و در چه جهتی در حال خرج شدن است.
در جهت راهکار و پیشرفت؟
یا در جهت موانع و مشکلات؟
از این موضوع آگاه می شویم که کجاها بوسیله کمال گرایی، جلوی پای خود سنگ می اندازیم و چطور باید بوسیله بهبودگرایی این سنگ ها را برداریم، تمرکز خود را هم جهت با خواسته های خود کنیم و به این وسیله، مسیر پیشرفت را هموار کنیم.
زیرا بر عکس کمالگرایی که همیشه ما را به دنبال "چگونگی" می فرستد و کمبودها و موانعی را به ما گوشزد می کند که مانع قدم برداشتن می شود، "بهبود گرایی" که ریشه دارد در توکل و حساب کردن روی هدایت های خداوند، به ما "چرایی هایی ی سازنده" را گوشزد می کند:
چرا باید همین الان این قدم را برداری؛
چرا برداشتن این قدم با امکانات همین الان، امکان پذیر است؛
چرا نیازی نداریم که مسیر را تمام و کمال بدانیم؛
چرا "اشتباه کردن در مسیر"، نه تنها پذیرفتنی است بلکه جزئی از پیشرفت در مسیرمان است؛
چرا نیاز نداری که نگران چالش های پیش رو باشیم؛
و...
جلسه پنجم:
آگاهی ها و تمرینات این جلسه تمرکز دارد بر: پرورش احساس لیاقت واقعی بوسیله درمان کمالگرایی و راهنما قرار دادن اصلی به نام "بهبودگرایی های جزئی اما مستمر :
کمالگرایی یک بیماری شخصیتی است که همیشه انجام بهبودهای لازم و ضروری در زندگی را موکول می کند به زمانی که:
شرایط "به اندازه کافی" مناسب بشود، تا بتوانی آن کار را بی عیب و نقص و بدون اشتباه انجام بدهی و نتیجه ای دهن پر کن ایجاد کنی.
یعنی کمالگرایی به این شکل استانداردهای عملکردی ای برای فرد تعیین می کند که الان و در این نقطه، فاصله ی فرکانسی و مهارتیِ او با آن استاندارها زیاد است و آن شکل عمل کردن، عملاً برای فرد قابل اجرا نیست. در نتیجه، هرگز آن شرایط بی نقص، برای او فراهم نخواهد شد.
به این ترتیب، تنها چیزی که به زندگی فرد اضافه می شود، لیستی بلند بالا از «به اندازه ی کافی های» کمالگرایی است و فرد را در باتلاقی به نام «به تعویق انداختن» درگیر می کند و به این شکل فرد را در یک برزخ قرار می دهد:
یعنی از یک طرف فرد نمی تواند بر اساس آن استاندارها عمل کند؛
و از طرف دیگر، به خاطر اینکه هیچ قدمی برای پیشرفت بر نداشته و هیچ نتیجه خاصی ایجاد نکرده، خودش را سرزنش می کند و احساس بی ارزشی و بی لیاقتی می کند. این سناریویی است که برای اکثر افراد آشناست و نمی دانند که چه عاملی در حال از بین بردن احساس لیاقت در وجود آنهاست.
ما در این جلسه، می خواهیم مدیریت کمالگرایی را در این نقطه یاد بگیریم تا بتوانیم احساس لیاقت را در وجودمان ترمیم کنیم و رشد بدهیم.
زیرا به اندازه ای که کمالگرایی ذهن شما را اشغال کرده است، فضا را برای «احساس لیاقت»، تنگ کرده است.
قانون این هست که: یا می تونیم کمالگرا باشیم یا می توانیم در مسیر ساختن احساس لیاقت حرکت کنیم.
در یک کلام، همنشینی کمالگرایی با احساس لیاقت، غیر ممکن است.
جالب اینجاست که افراد زیادی این سوء برداشت را دارند که کمالگرایی را، ارزش حساب می کند.
برای دوستانی که سوالشان این است که: چطور می توانم احساس لیاقتم را بسازم و رشد بدهم، جواب این است:
در دوره شیوه حل مسائل زندگی، روی جلسات و تمرینات مربوط به «مدیریت و درمان کمالگرایی» بسیار تمرکز بگذار.
زیرا یکی از عملی ترین راهکارها برای ساختن و رشد احساس لیاقت این است که:
فضایی از ذهن شما که توسط کمالگرایی اشغال شده را، از کمالگرایی پس بگیری و در خدمت بهبودگرایی قرار بدی.
طبق ایده های بهبودگرایی پیش بروی؛
قدمای بهبودگرایانه ای را برداری که طی جلسات 4 و 5 و 6 در این دوره با جزئیات و تمرینات کافی، توضیح داده شده است.
وقتی این قدم های را به همان شکل که در این جلسات آموزش داده شده است را بر می داری، آنوقت در طی روند حل مسئله و تحقق خواسته هایت، خود به خود هم نتایج شما ساخته می شود و هم احساس لیاقت شما.
"احترام به خود" در وجود شما ساخته می شود و رشد می کند؛
"خودباوری و ارزشمند دانستن خود"، ساخته می شود و رشد می کند؛
تمریناتی که برای این جلسات طراحی شده است، در عمل به این سوال که "چطور احساس لیاقتم را بسازم؟، پاسخ داده است.
جلسه ششم:
در مسیر حل مسئله یا تحقق خواسته ها، این موضوع اجتناب ناپذیر است که ظاهرا اشتباهی از فرد سر بزند یا با چالشی غیر منتظره مواجه شود که در آن نقطه راه حلی برایش راه حلی ندارد.
اما در این نقطه، کمالگرایی تمرکز فرد را از نکات مثبت، نقاط قوت، توانایی ها و ارزشمندی های فرد بر می دارد، پیشرفت های ریز و درشتی که فرد تا آن نقطه از مسیر داشته است را به راحعتی نادیده می گیرد،
حسن ها و نکات مثبت مسیر را نادیده می گیرد و تمرکز فرد را فقط معطوف می کند به همان ناخواسته ای که رخ داده است؛
تمرکز فرد را معطوف می کند بر اینکه «او ناتوان است» یا «آدم مناسبی برای پیشرفت نیست». در یک کلام فرد را در چرخه ی خودتخریبی و خود سرزنشی گیر می اندازد و به این شکل او را وارد یک جنگ درونی تمام عیار با خودش می کند و حتی ممکن است فرد را برای مدت ها در آن نقطه متوقف کند.
این سناریو نیز برای اکثر ما آشناست که چقدر به خاطر اینکه اشتباهاتی که در اصل بخشی از مسیر رشدمان هستند، خودمان را سرزنش کرده ایم...
در این جلسه ما به عنوان ناظرِ کانون توجه خود ، مدیریت و درمان کمالگرایی را در این نقطه تمرین می کنیم و قدم به قدم یاد می گیریم و این بیماری شخصیتی را به وسیله بهبودگرایی های جزئی اما مستمر، مدیریت می کنیم.
زیرا اصل بهبودگرایی همیشه به ما می گوید :
برخورد با این چالش های غیر منتظره نیز، بخشی از مسیر رشد و پیشرفت شماست. چون چیزی به نام “اشتباه” وجود ندارد. بلکه فقط تجربه کردن و یادگرفتن شیوه های عملکردی بهتر است. بلکه تشخیص راهکارهای بهتر است. به همین دلیل شما باید با وجود آن مانع و چالش، نه تنها متوقف نشوی بلکه آن چالش یا موضوع به ظاهر اشتباه را تبدیل کنی به فرصتی برای بهبود، رشد و یادگیری.
موضوع جلسه هفتم: استفاده از قدرت ذهن، برای هدایت به هموارترین مسیر حل مسئله
ما در این دوره، اصول و اساس حل مسئله را یاد گرفتیم تا به این نقطه ی قطعی برسیم که:
- 1. همه ی مسائل نه تنها راهکار دارند
- 2. بلکه راهکارهای بسیار ساده و قابل اجرا با توانایی ها و امکانات کنونی من را دارند
برای انسجام بخشیدن به این اساس از حل مسئله در ذهن خود، لازم است این فاکتور خیلی اساسی را مدام به خودت یادآوری کنی که:
از آنجا که طبق قانون، هر فکری، فکر شبیه به خودش را جذب می کند، من به عنوان ناظر درباره حل این مسئله، باید و باید فقط افکاری را در ذهنم بچرخانم که مرا به احساس بهتر می رساند.
این جنس از تمرکز و این جنس از فرکانس ها، به طرزی جادویی ایده ها، افراد، موقعیت ها و الهاماتی را به سمت شما جذب می کند که به راحتی و در یک فرایند هموار و لذت بخش، قدم به قدم شما را پیش می برد و شما را به نتیجه دلخواهت می رساند.
خصوصا در لحظه هایی که هیچ ایده ای برای حل مسئله ات نداری.
در این جلسه، ما می خواهیم اول از همه، آگاهانه قدرت ذهن خود را در ارسال این جنس از فرکانس های سازنده را درک کنیم و سپس آگاهانه از این قدرت ذهن کمک بگیریم برای هدایت به هموارترین مسیر حل مسئله و ماندن در این مسیر هموار.