ماموریت این برنامه
چندین ماه است که متمرکز بر مطالعه و تفکر عمیق پیرامون رشد و توسعه فردی هستم. در روند این مطالعات از خداوند هدایت خواستم درباره تشخیص اینکه:
- چه تغییر یا بهبود درونی، بیشترین تاثیر مثبت را بر کیفیت زندگی بیرونی فرد در تمام جنبهها میگذارد؟!
- رشد چه فاکتور درونی، بیش از هر چیز ما را آسان میکند برای آسانی ها؟!
در نهایت پس از بررسی فاکتورهای متعدد، خداوند مرا به فاکتور «احساس لیاقت» یا بهتر است بگویم احساس «خود ارزشمندی درونی» هدایت کرد. در روند مطالعه و تحقیق پیرامون رابطه بین «پرورش احساس لیاقت» و «با کیفیتتر شدن زندگی در تمام جنبه ها» همزمانی جالبی رخ داد و آن بازخوردهای دانشجویان دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی جدید این دوره بود.
تمرکز ما در بروزرسانی دوره کشف قوانین زندگی بر یافتن ترمزهای مخفی ذهن (باورهای بر علیه خواسته ها) و حذف آنها با ابزار منطق است. چون طبق ساز و کاری که خداوند بر جهان هستی مقرر کرده، به محض اینکه خواستهای در دل فرد ایجاد میشود، جهان طبق قوانین به آن درخواست فرکانسی پاسخ میدهد. به عبارت دیگر، فرد با تضاد مواجه میشود، خواسته شناسایی میشود و درخواست به صورت خودکار ارسال میشود و جهان به آن درخواست به صورت خودکار پاسخ میدهد. اما دلیل اینکه اکثر افراد در اکثر مواقع این درخواستهای اجابت شده را دریافت نمیکنند، ترمزهای مخفی است که درباره آن خواسته در ذهن خود دارند.
بخش مهمی از دوره کشف قوانین زندگی اختصاص دارد به سوالات خودآگاهی از ترمزهای مخفیای که باعث میشود فرد با وجود تلاش فراوان، به خواستههایش نرسد. طبق آماری که ما از تمرینات انجام شده توسط دانشجویان این دوره دیدیم، بیش از ۹۰ درصد ترمزهای مخفی ذهن افراد ریشه در «احساسعدم لیاقت» داشته است. این آمار، اطمینان مرا به یقین تبدیل کرد تا دوره «احساس لیاقت» را به عنوان تعیین کنندهترین فاکتور در تجربه خوشبختی در تمام ابعاد، تولید کنم.
وقتی به روند پیشرفتهای قبلی در زندگیام نگاه میکنم، ارتباط دقیق و ریاضی واری میبینم که بین میزان «احساس لیاقت من» و میزان «کیفیت نتایج من» و همواریِ مسیر خلق آن نتایج وجود دارد. مرور این تجربیات به وضوح به من نشان میدهد آنجایی که مسیر زندگیام هموار پیش رفته؛ راحت به خواستههایم رسیدهام؛ با ایدههای کاربردیتر مواجه شدهام و هدایتهای خداوند را سریعتر و بهتر تشخیص داده ام، آنجایی بود که درباره دریافت و تجربه آن نتایج، از درون احساس لیاقت داشتهام.
به این معنا که نتایج زندگی من -بدون استثناء- در مواردی بینظیر بوده که من در آن زمینه از درون احساس لیاقت داشته ام.
نکته شگفتانگیز ماجرا اینجاست که فاکتور احساس لیاقت، آنقدر قوی و سازنده است که حتی حین مطالعه و درک عمیقتر از این مفهوم، احساس لیاقت درونی مرا غنیتر کرده است. به همین دلیل، واکنشهای جهان اطرافم نیز نسبت به من بسیار باکیفیتتر شده است. به نحوی این رابطه واضح است که نمیتوان از قدرت سازندهی «احساس خود ارزشمندی» چشم پوشی کرد.
لذا طبق عادت همیشگیام، به محض اینکه نتیجهای ملموس و متفاوت از قبل در زندگیام ایجاد میشود که ارتباط دارد به «استفاده آگاهانه از قوانین» و تمرکز آگاهانه بر «ساختن باورهای قدرتمند کننده»، آن آگاهیها را با افراد آمادهی دریافت، به اشتراک میگذارم. اینگونه شد که دوره «احساس لیاقت» را به عنوان سبک طبیعیِ تجربه خوشبختی آماده کردم تا میراثی باشد از من برای افرادی که میخواهند هموارترین مسیر برای تجربه خوشبختی در تمام جنبهها را بشناسند، در این مسیر بمانند و در رضایت درونی زندگی کنند. احساس رضایتی که بینیاز است از مقایسه خودت با دیگران یا ثابت کردن ارزشمندیات به آنها؛ احساس رضایتی که بینیاز است از تقلا برای تغییر یا کنترل هر عاملی بیرون از خودت.
در یک کلام، آنچه میزان خوشبختی ما در تمام ابعاد را تعیین میکند، میزان احساس لیاقت ماست. زیرا غالبترین فرکانسی که فرد همواره در حال ارسال آن به جهان است، نگاه فرد به خودش است. یعنی ارسال فرکانس خود ارزشمندی یا فرکانس عدم خود ارزشمندی.
به همین دلیل ساده و محکم، شرایط زندگی فرد - به قطع یقین - خروجی مستقیمِ میزان احساس خود ارزشمندی درونی اوست. اگر این اصل را درک کنید، قطعا برای تمام عمر متعهد می مانید که بالاترین اولویت زندگی خود را به پرورش «باور احساس لیاقت» اختصاص دهید.
مفهوم احساس خود ارزشمندی چیست و چه تفاوتی با عزت نفس دارد؟
عزت نفس اکثراً بر پایهی دستاوردها، تواناییها و کسب مهارتها سنجیده میشود. بر این اساس فرد به احساس خود باوری می رسد. یعنی در هر حوزهای که دستاوردهای خوبی داریم، عزت نفس بالایی داریم و در هر حوزهای که مهارت و دستاوردی نداریم، عزت نفس خوبی نیز نداریم. یک پزشک حاذق در زمینه تخصص خود اعتماد به نفس بالایی دارد اما همین آدم با این درجه از عزت نفس در این حوزه، در زمینه هنر یا موسیغی چنین اعتماد به نفسی ندارد چون مهارت یا دستاوردی در آن زمینه ندارد.
بنابراین، اغلب آنچه عزت نفس ما را میسازد دستاوردها و ارزشهایی است که خلق میکنیم، ترس هایی که بر آنها غلبه میکنیم، مهارت هایی که کسب میکنیم و به همین نسبت شخصیت قویتر و خودساخته تری در خود پرورش میدهیم که برای تواناییهایش ارزش بیشتری قائل می شود و بهتر از آنها بهره برداری میکند. اما از آنجا که ماهیت عزت نفس متأثر از دستاوردها و خودساختگی ها، میتواند در طول زمان و با توجه به شرایط و نتایجی که کسب میشود، نوسان داشته باشد و کم و زیاد شود.
اما برعکس عزت نفس، احساس خود ارزشمندی (لیاقت)، یک فرکانس عمیق و با ثبات از آگاهی درباره خود ارزشمندی است. خود ارزشمندی درونی که غیر وابسته به هر اعتبار یا دستاورد بیرونی است. به طوریکه تغییرات بیرونی (خواه مثبت یا منفی) کیفیت این احساس عمیق و با ثبات را تحت الشعاع قرار ندهد. "خودارزشمندی"، هویت تغییر ناپذیر ماست. به طور کلی، «احساس خود ارزشمندی» یعنی تواناییِ ارزشمند دانستن بیقید و شرط خودت. یک باور درونی درباره اینکه من صرف نظر از دستاوردها یا شکست هایم، فقط به این دلیل که خلق شدهام و به عنوان یک انسان در این جهان مادی هستم، لایق برخورداری از تمام نعمتهای جهان مادی هستم.
- فارغ از اینکه چهرهام چقدر زیباست؛
- تحصیلات عالیه دارم یا ندارم؛
- رزومهای از دستاوردها دارم یا ندارم؛
- در چه خانوادهای به دنیا آمدهام؛
- از چه قوم و نژادی هستم؛
- چقدر اوضاع مالی رو به راهی دارم؛
- چقدر مهارت کسب کردهام؛
- و...
"عزت نفس"، مثل مجسمهای است که با هر خودسازی و رشد شخصیتی، قطعه به قطعه آن را میسازی و در کنار هم میچینی. اما "احساس لیاقت" مثل مجسمهای در دل یک توده است که از قبل موجود بوده. فقط باید با زدودنِ تودهی باورهای محدود کننده از اطرافش، این مجسمه را دوباره احیاء کنی.
- این مفهوم خالص احساس لیاقت است و همهی ما با این احساس لیاقت خالص به دنیا آمدهایم. اما در طی محاصره شدن با باورهای محدود کننده جامعه اطرافمان، این احساس لیاقت خالص و غیر وابسته درونی، دستکاری شده است. پر از تقلا برای ثابت کردن ارزشمندیات به دیگران و راضی نگه داشتن آنهاست. پر از مقایسه خودت با دیگران و سنجیدن ارزشمندیات از طریق این مقایسههای ویرانگر است…
فاجعهی اصلی اینجاست که این باورهای محدود کننده، فاکتورهایی برای تعیین «احساس خود ارزشی ما» مشخص کردهاند که کاملا از کنترل و اختیار ما خارج هستند. مثلا اگر:
این میزان حساب بانکی؛ - این تعدا فالوور؛
- این میزان از مفید واقع شدن و حل مسائل دیگران؛
- این میزان از تعریف و تمجیدهای دیگران؛
- این میزان از تایید شدن توسط دیگران؛
- این میزان از بهتر بودن از دیگران؛
- این میزان از زیبایی؛
- این میزان از نتایج؛
- این میزان از خدمترسانی و…
را داشته باشیم ارزشمند هستیم در غیر از اینصورت احساس لیاقتی در کار نیست. این فونداسیون بیثبات که «خود ارزشی» خود را روی آن بنا کرده ای، میتواند در یک لحظه توسط عواملی که کاملا خارج از کنترل شماست، از پایه ویران شود و همهی آنچه با تقلا روی این بنای ناپایدار ساختهای را نابود کند.
به همین دلیل است که فرد به محض از دست دادن یا بدست نیاوردن یکی از این آیتمها، به شدت احساس بیارزشی میکند. به محض اینکه عملکرد او توسط فرد مهمی تأیید نمیشود یا در مقایسه با دیگران کمتر نتیجه میگیرد یا نمیتواند ارزش مهارت خود را به دیگران ثابت کند یا موفقیت مورد انتظار را کسب نمیکند، به شدت به احساس بیارزشی میرسد و نمیتواند از درون خود را لایق بداند.
وقتی صادقانه نگاه کنی، میبینی خودت هیچ نقشی در تعیین میزان ارزشمندیات نداری. ارزشمندی شما توسط دیگرانی سنجیده میشود که هیچ کنترلی بر تصمیمات و باورهای آنها نداری؛
ارزشمندی شما توسط فاکتورهایی سنجیده میشوند که کاملا از دسترس شما خارج هستند.
اکثر ما از این فاجعه بیخبریم. برای همین می خواهیم کمبود احساس ارزشمندیمان را با تقلاهای بیشتر جبران کنیم. اما می بینیم همه تقلا، هیچ نتیجه پایداری نداشته است. چون قانون خداوند این است که:
اگر نتوانی ذات خود را - که غیر متصل به دستاوردهای بیرونی است- ارزشمند بدانی، فارغ از اینکه چقدر توانایی و مهارت داری یا چقدر برای پیشرفت تلاش میکنی، قطعا جهان این فرکانس بیلیاقتی را از شما دریافت میکند و در پاسخ به این فرکانس، شرایطی را وارد تجربه زندگیات میکند که باز هم شما را به احساس بیارزشی بیشتر برساند. به خاطر فرکانسعدم احساس خود ارزشمندی است که:
- مدیر شما، قدرتان را نمیداند؛
- ارزشهایی که در شغل خود ایجاد میکنید، دیده نمیشود و مورد تقدیر قرار نمیگیرد؛
- مهارتهای شما دیده نمیشود و بیارزش دانسته میشود؛
- همسرت قدرتان را نمیداند و به اندازه کافی برای شما ارزش قائل نمیشود؛
- هنر، استعداد و تواناییهای شما دیده نمیشود و بیارزش به نظر میرسد؛
- خدمات و محصولات شما بیارزش به نظر میرسد و به فروش نمیرسد؛
و…
زیرا قانون این است: به میزانی که از درون خود را ارزشمند میدانی به همان اندازه جهان شما را ارزشمند میداند.
به عبارت ملموس تر: تعیین کنندهترین فرکانسی که کیفیت زندگی ما در تمام جنبههای زندگی رقم میزند، فرکانس خود ارزشمندی است. به اندازهای که «فرکانس خود ارزشمندی» را به جهان ارسال میکنی، به همان اندازه با نعمتهای جهان مادی هم-مدار میشوی. میزان «کیفیت» در تمام جنبههای زندگی شما، بستگی کاملی دارد به میزانی که میتوانی از درون خودت را ارزشمند بدانی.
تأثیر حیاتی احساس خود ارزشمندی (احساس لیاقت) بر رشد و ثبات عزت نفس:
عزت نفس و احساس خود ارزشمندی ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند. " خود ارزشمندی " تأثیر شگرفی بر ثبات عزت نفس دارد. بر این اساس میتوان گفت، خود ارزشمندی، پی و پایه عزت نفس است. هر چه به واسطه کار کردن با آگاهیها و تمرینات این دوره، احساس خود ارزشمندی شما خالصتر می شود، این احساس سازنده، عزت نفس شما را به شدت تغذیه میکند برای:
- قدم برداشتن در جهت تجربه زندگی دلخواه؛
- برای ارزشمند دانستن مهارتها و تواناییهایت و بهره برداری از آنها؛
- برای رسیدن به خودباوری و ثروت ساختن از آنها؛
و به همان نسبت، این احساس خود ارزشمندی درونی به دیگران نیز به عنوان مشتریان شما، همسر شما، رئیس شما و جهان اطراف شما القا میشود به گونه ای که ارزش تواناییها و مهارتهای شما را درک میکنند. حاضرند در قبال آن بها پرداخت کنند و قدردان این ارزشها باشند.
این درک غنی از نقش حیاتی «احساس لیاقت درونی» در «میزان تجربه خوشبختی در تمام جنبهها»، مرا واداشت تا دوره احساس لیاقت را تولید کنم. دورهای که جدی گرفتن آگاهی و تمریناتش، شما را به معنای واقعی کلمه آسان میکند برای آسانی ها.
- آگاهیهای هر جلسه از این دوره، منطقهایی قوی در دست شما میگذارد برای ساختن و ترمیم احساس لیاقت درونی شما.
- سوالات و تمریناتی که برای هر جلسه طراحی شده، آرام آرام احساس خودارزشمندی بیقید و شرط و غیر وابسته به دستاوردهای بیرونی را در وجود شما بیدار میکند
- این جنس از احساس خود ارزشمندی، شما را وارد مسیر جدیدی از تجربه نعمت میکند. تلاشهای بیحاصل قبلی شما را به ثمر میرساند و درهایی از نعمت را در همه جنبهها در زندگی شما باز میکند. اما این نتیجه، قطعا نیاز دارد به یک تعهد درونی قوی برای:
جدی گرفتن آموزشهای این دوره؛
و کنار گذاشتن پیش فرضها و قید و شرطهایی که در طی عمر، جامعه به شما القا کرده است؛
چرا بازسازی احساس خود ارزشمندی امری حیاتی است؟
غالبترین فرکانس ارسالی ما به جهان، نگاه و باوری است که درباره خودمان و میزان خود ارزشمندیمان داریم. بنابراین اصل، کیفیت زندگی ما به صورت کلی، بازتاب این فرکانس است. حتی کمی تفکر پیرامون سوالات بالا، شما را با خبر میکند از اینکه:
- چقدر از درون احساس خود ارزشمندی بیقید و شرط داری؛
- چقدر گفتگوهای درونی شما با خودت، مثبت و سازنده است و چقدر مخرب و ویرانگر؛
- چقدر احساس لیاقت شما وابسته به عواملی بیرون از شماست که کنترلی بر آنها نداری؛
- چقدر برای احساس خود ارزشمندی، تقلاهای ناتمام و بیثمر داری.
«فرکانس خود ارزشمندی» - با اختلاف - تعیین کنندهترین عامل در این باره است که چقدر مسیر زندگی ما روان باشد؛ چقدر نعمتها به راحتی و از مجراهای مختلف وارد زندگی ما بشود و چقدر در رضایت درونی زندگی کنیم. در یک کلام، هر کوچکترین بهبودی که در احساس خود ارزشمندی خود ایجاد میکنی، کیفیت زندگی شما در تمام جنبه ها را، دستخوش بهبودهای اساسی میکند که در محاسبات ریاضی نمی تواند بگنجد.
اگر با همین میزان آگاهی اندک درباره «احساس خود ارزشمندی»، به تجربیات و نتایج زندگیات نگاه کنی، جواب خیلی از معماهای پیچیده زندگیات را میفهمی. متوجه میشوی در هر موضوعی که به نتیجهی مد نظر خود نرسیدی، هرجا مسیر شما پیچیده و دردناک شده، هرجا تلاشهای شما بیثمر مانده، بدون استثناء درباره آن موضوع شما از درون احساس لیاقت نداشتی و بالعکس.
احساسعدم خود ارزشمندی، این فرکانس را به جهان ارسال میکند که:
- من لایق این نعمت نیستم؛
- من لایق این تجربه خوب نیستم؛
- من لایق تجربه این حد از عشق در روابط نیستم؛
- من لایق این حد از کسب احترام نیستم؛
- من لایق این حد از آسان انجام شدن کارها نیستم؛
- من لایق تجربه این حد از سلامتی نیستم؛
زیرا طبق قانون، به اندازهای که شما از درون احساس ارزشمندی داری، به همان اندازه جهان شما را لایق دریافت و تجربه نعمتهای این جهان مادی میداند.
اما وقتی از درون خود را ارزشمند و محترم ندانی؛ وقتی احساس ارزشمندی شما وابسته باشد به لیستی تمام نشدنی از عوامل بیرونی و خارج از کنترل شما، دیگر مهم نیست چقدر توانایی و مهارت داری. زیرا این «احساسعدم لیاقت از درون»، تواناییهایت را بیاثر میکند؛ تلاشهایت را بینتیجه میکند و شما را آسان میکند برای سختی ها. «احساسعدم لیاقت»، فرکانس مخربی است که به شما:
- اجازه هم مداری با آدم مناسب در روابط عاطفی را نمیدهد؛
- اجازه هم مداری با درآمد مناسب را در حوزه شغلی نمیدهد؛
- اجازه هم مداری با ایدههای کارساز و فرصتهای سازنده را نمیدهد؛
- اجازه دیده شدن مهارتهای شما و ارزشمند دانسته شدن آنها را نمیدهد؛
چون به خاطر «فرکانسعدم لیاقت»، جهان شما را لایق تجربه نعمتها و کیفیتها نمیداند. این اغراق نیست اگر بگوییم ردپای همهی ناکامیهای زندگی، به احساسعدم لیاقت یا در مفهوم دقیقتر «احساسعدم خود ارزشمندی» میرسد و این باور مخرب، مادر هزاران باور مخرب دیگر در ذهن است.
به همین دلیل درک و اجرای آگاهیهای «دوره احساس لیاقت»، یک ضرورت برای تجربه خوشبختی و رضایت در تمام جنبههای زندگی است. اگر بتوانیم احساس خود ارزشمندیای که با آن به دنیا آمدهایم را دوباره بازسازی کنیم، زندگی ما در تمام جنبهها روان میشود.
نتیجه عمل به آگاهیهای دوره احساس لیاقت:
دوره احساس لیاقت بیشتر از آنکه یک دوره آموزشی باشد، یک اصل ضروری برای تجربه خوشبختی در تمام جنبه هاست. دورهای که آگاهیهایش شما را هوشیار میکند تا به جای تقلا برای راضی نگه داشتن دیگران یا تحت تاثیر قرار دادن آنها، احساس خود ارزشمندی را در درون خودت جستجو کنی. همان احساس خود ارزشمندیای که بیقید و شرط است و نیاز به اثبات ندارد.
دورهای که شما را آگاه میکند از اینکه: هیچ سرمایهگذاری ای، سودمندتر، پر برکتتر و پایدارتر از «پرورش احساس لیاقت درونی» نیست.
منطقهای قوی و تمرینات این دوره، آرام آرام باورها و رفتارهای مخربی را در شما تغییر میدهد که نسبت به خود داشته ای. این تغییرات درونی، بارهای سنگینی را از دوش شما بر میدارد که حاصل احساس گناه؛ احساس قربانی بودن؛ ترس از طرد شدن؛ ترس از تأیید نشدن؛ ترس از سرزنش شدن، ترس از کمبود و … بوده است.
در نتیجهی این تغییرات درونی در این دوره است که، خودِ ارزشمند و خدا گونهی وجود شما فرصت بروز و رشد پیدا میکند. سپس این احساس باثبات از خود ارزشمندی، بیهیچ قید و شرطی شما را لایق تجربه نعمتهای این جهان مادی میداند.
این جنس از احساس خود ارزشمندی بیقید و شرط، شما را با خودت به صلح میرساند و احساس خوب پایدار را مرتبا در شما تغذیه و تقویت میکند:
- به نحوی که شرایط نادلخواه بیرونی، نمیتواند آرامش و احساس خوب شما را به هم بریزد؛
- به نحوی که با کم شدن موقتی درآمدت، احساس ارزشمندیات کم نمیشود؛
- به نحوی که تأییدهای دیگران، میزان خود ارزشمندی شما را تعیین نمیکند و بدون این تأیید شدنها نیز میتوانی خودت را ارزشمندی بدانی؛
- به نحوی که با برخورد با یک چالش یا انجام خطا، دچار خود تخریبی و خود سرزنشی نمیشوی و در این آرامش میتوانی از معجزهی درسهای سازندهی آن چالش، بهره برداری کنی.
- به نحوی که توانایی کنترل احساس گناه را به دست میآوردی و اجازه نمیدهی این احساس مخرب، به ارزشهای درونی شما حمله کند و شما را نالایق و ناکافی درباره دریافت و تجربه نعمتها بداند.
- به نحوی که عوامل بیرونی میزان خودارزشمندی شما را تعیین نمیکنند؛
- به نحوی که با مورد انتقاد قرار گرفتن، به هم نمیریزی و احساس خود ارزشیات را از دست ندهی.
- به نحوی که با به پایان رسیدن یک رابطه عاطفی، احساس بیارزشی نمیکنی و این نوع از تجربهها را فرصتی میدانی برای تجربه رابطهای با کیفیتتر که لایق شماست.
در یک کلام، این جنس از احساس خود ارزشمندی با ثبات و بیقید و شرط که در طی این دوره در درون خود میسازی، چنین اتفاقاتی را مبدل میکند به پلههایی برای ورود شما به مدارهای بالاتر و تجربه نعمتهای بیشتر و مهم تر از همه، زندگی در آرامش و رضایت درونی.
آنوقت جهان در پاسخ به این احساس خود ارزشمندی با ثبات و بیقید و شرط، لاجرم، شما را لایق تجربه بهترینها میداند و پاداشهایش را بیقید شرط، به هزاران طریق روانه زندگی شما میکند.
به اندازهای که به آموزشها و تمرینات این دوره عمل میکنی، این جنس خالص و پایدار از احساس خود ارزشمندی را بازسازی میکنی و به همان نسبت آسان میشوی برای آسانی و دروازهای از نعمت، ثروت، رفاه و آرامش خاطر وارد زندگیات میشود. اگر فقط همین یک فاکتور درونی را بهتر تغذیه کنی، کیفیت زندگی شما در تمام جنبهها غنیتر میشود و جهان شما را بهتر از آنچه در تصور داری، به خواسته هایت می رساند.
تمرینات و آگاهیهای این دوره، تمرکز دارد بر رساندن شما به این نقطه از تجربه خوشبختی و رضایت درونی پایدار.
دوره احساس لیاقت شامل چند جلسه است؟
در زمان انتشار دوره بر روی سایت، قرار بود این دوره شامل 15 جلسه باشد. اما با توجه به تعهد دانشجویان در انجام تمرینات هر جلسه از دوره، جلسات بیشتری به این دوره اضافه شد و این دوره در مجموع به 27 جلسه رسید.