ماموریت این برنامه
سرفصل های مطالب آموزشیِ در هر جلسه:
آگاهیهای جلسه اول:
جلسه اول این دوره، طبق روال به پاسخ به سوالات شرکت کنندگان درباره موضوعات بخشهای قبل میپردازد. سوالات و موضوعاتی که در این جلسه پاسخ داده شده است شامل:
- چگونه طلبم را از شخصی وصول کن که قصد پرداخت بدهی اش را ندارد؟
- مسِئله درس نخواندن فرزندم را چگونه حل کنم؟
- چطور تشخیص بدهیم تضادها یا مشکلاتی که با آنها مواجه می شویم، آزمایش الهی است یا نشانه ای از یک باور محدودکننده که تا تغییر نکند، مشکل برطرف نمی شود؟
آگاهیهای جلسه دوم:
جلسه دوم تمرکز دارد بر یادآوریِ آگاهی هایی که به پشتوانه آنها به این جهان آمده ایم. تمرکز دارد بر یادآوریِ جنسِ رابطهی ما با خداوند-به عنوان نیروی که هم منبع قدرت است و هم صاحب بخشایندگیِ بیحساب-و دائمی بودنِ این رابطه. یعنی ممکن است این رابطه کمرنگتر بشود، اما هرگز از بین نمیرود. ممکن است فاصلهی ما از منبع بیشتر بشود، اما هرگز گسسته نمیشود. زیرا قبل از تولد، ما و خداوند (منبع آگاهی) یکی بودیم. پس از تولد نیز این رابطه همواره ادامه دارد. بعد از تولد، برای تشخیصِ فاصله ی خود از منبع، احساسات و عواطف در ما زاده شد تا مثل یک قطب نمای درونی، معیاری باشد برای تشخیصِ هم جهت بودن یا خلاف جهت بودنِ با منبع.
به این معنی که:
- هر نگرشی که نتیجه اش احساسِ خوب است = نشانه هم جهت بودنِ آن نگاه با منبع(خداوند)
- هر نگرشی که نتیجه اش احساسِ بد است = خلاف جهت بودنِ آن نگاه با منبع(خداوند)
سپس با توضیح آیاتی از قرآن، توضیح میدهد که ذات ما و خداوند یکی است. یعنی ذات ما مثل منبعمان خلق کننده است. این ذاتِ خلق کننده تصمیم به ورود به جهان مادی میگیرد تا این توانایی را تجربه کند. به همین دلیل هدفِ هر کدام از ما از تولد در این جسم مادی، فقط و فقط شناختنِ خواسته هایمان و تجربه ی آنهاست؛
اگر بتوانیم این وجه از موجودیتِ خود را درک کنیم، دیگر نه نگرانِ مسائلِ آینده میشویم و نه افسوسِ گذشته یا فرصتهای از دست رفته را و به قول قرآن، در رتبهی لا خوف علیهم و لاهم یحزنون، قرار میگیریم. زیرا حقیقت این است که:
رابطه ی ما با خداوند ( انرژی هدایتگری که ما را خلق کرده)، دائمی است؛ همواره و در هر حالتی، دسترسیِ مستقیم و بی واسطه ای به این نیروی «اجابت کننده ی همه درخواست ها»، داریم. این حقیقت باید به ما قوت قلب، ایمان، اطمینان و توکل بدهد برای حرکت در مسیر خواستههایمان.
آگاهیهای جلسه سوم:
موضوع جلسه سوم: کلیدهایی اساسی برای بازسازی «باور احساس لیاقت در وجودمان»
این جلسه تمرکز دارد بر توضیح «مفهوم سخَّرَ» در قرآن. مفهوم سخَّرَ در قرآن آگاهی هایی را به ما یادآورد می شود تا این حقیقت را درک کنیم که:
- «ما و انرژی ای که خداوند نامیده ایم»، از یک جوهره هستیم...
- و به خاطر توانایی مان در «خلقِ هر آنچه بخواهیم»، دستانِ خداوند برای گسترشِ جهانیم؛
«درکِ مفهومِ سخَّرَ و اجرای آن در عمل» اساسی ترین قدم برای «بازسازی باورِ احساس لیاقت » در وجودمان است؛ تا بتوانیم خداگونه عمل کنیم. چون احساس لیاقت باعث می شود تا:
امکان پذیر بودن؛ تحقق خواسته هایمان را باور کنیم و قدم برداریم. این وجه از احساس لیاقت، در شروع مسیر که هنوز رزومهی خاصی از دستاوردها نداریم، که هنوز موفقیتی چشم گیر برای ساکت کردنِ نجواهای ذهنمان درباره نتوانستنها و نمیشودها نداریم، پای حرکت ما می شود تا قدمها را برداریم و این روزمه را آرام آرام بسازیم. زیرا وقتی موجودیت خلق کنندهات را بشناسی، وقتی به یاد بیاوری توانایی خلق آنچه میخواهی، در دست خودت و باورهایت قرار گرفته است
وقتی منطق آیاتِ سخَّرَ را درک کنی، آنوقت خودت را بهتر درک میکنی، آنوقت ترسهای تو، آرام آرام جای خود را به اشتیاق و ایمان میبخشد برای قدم برداشتن. ترسهای تو جای خود را به عزت نفس و احساس لیاقت میبخشد تا دیگر ناخواستهها را به عنوان بخشی تغییر ناپذیر از زندگی نپذیری و تحمل نکنی؛
سپس در پایان جلسه، تمرینی ارائه شده برای برای پروش عزت نفس و احساس لیاقت به نحوی که فرد را درباره خواستهای که اکنون در زندگی اش دارد یا حل مسئله ای که با آن دست به گریبان است، دست به عمل کند.
آگاهیهای جلسه چهارم:
جلسه چهارم اختصاص دارد به شناختِ رفتارهای که خودباوری را از ما گرفته و تصحیح این رفتارها به کمک «مفهوم ظلم در قرآن»
«درک مفهوم ظلم در قرآن، مهم ترین کلید برای اجرای ایمان و توکل در عمل است. یعنی به جای پذیرفتن و تحمل شرایطِ نادلخواه، برای تغییر و ساختنِ شرایط دلخواه، دست به عمل می شویم. با این باور که نیروی هدایتگرِ درونی، در این مسیر، از ما حمایت می کند زیرا:
- تنها نیروی که می تواند ما را خوشبخت کند، باورهای خودمان است؛
- تنها قدرتی که می تواند به ما ظلم کنید نیز، باورهای خودمان است؛
- اما هر کدام از ما توانایی کاملی بر ساختنِ سرنوشتِ دلخواه مان داریم؛
- وقتی ایمانت را به خدا از دست میدهی، به خودت ظلم می کنی؛
- شما با پذیرفتن شرایط و تحمل ناخواسته ها به خودت ظلم می کنی. چون ایمان نداری و برای تغییر شرایط حرکت نمی کنی و به خودت ظلم می کنی.
- شما با افکار و باورهای بد و توجه به ناخواسته ها به خودت ظلم می کنی؛ با نگه داشتنِ تنفر و کینه، به سلامت خود ضربه می زنی و به خودت ظلم می کنی؛
- اگر در حال تحملِ ناخواسته ای هستی و خود را قربانی ای شرایطی می بینی که فکر می کنی قدرتی برای تغییر آن ندار ی، یعنی شرک می ورزی و به خودت ظلم می کنی.
زیرا شرک یعنی قدرت دادن به عوامل بیرونی، با هر دلیل و هر عنوانی.
در پایان این جلسه نیز تمرینی ارائه شده برای رسیدن به خودشناسی. این تمرین به فرد کمک میکند تا با تشخیص رفتارهایی که از باورهای محدودکننده مثل احساس قربانی بودن یا ... سرچشمه گرفته، ظلم در حق خودش را متوقف کند.
آگاهیهای جلسه پنجم:
این جلسه بر 2 موضوع اساسی تمرکز دارد.
موضوع اول: فرایند تکاملیِ رشد و پیشرفت:
این موضوع از طریق «مفهوم صبر » توضیح داده میشود. مفهوم صبر یعنی: ادامه دادن در مسیر صحیح با اشتیاق و امیدواری است
کسانی که این قانون را نمی دانند به دنبال یک شبه یا یکباره موفق شدن هستند. به همین دلیل همواره در دامِ تصمیمات ناعاقلانهی مبتنی بر طمع و کمبود میافتند که طبق قانون، نتیجهاش فقط تجربهی کمبودِ بیشتر است.
زیرا بحث رسیدن به خواستهها، بحث هم فرکانسی با آنهاست و این هم فرکانسی، فرایندی تکاملی است که باید طی شود. اما تکامل الزاماً به معنای طول کشیدنِ زمانی بسیار طولانی نیست. بلکه تکامل به معنای «انجامِ اقداماتِ مؤثرِ درباره آن موضوع» است که بصورت پیوسته در یک فرایند زمانی باید انجام شود. تکامل به معنای تمرین و تکرارِ بیشتر است. تکامل به معنای اجرا کردن ایده های متعدد و برداشتنِ قدم ها یکی پس از دیگری به منظورِ رسیدن به شناخت و مهارتِ بیشتر درباره آن موضوع است؛
موضوع دوم: درک مفهومِ «کم کردن مقاومت های ذهنی» به منظور هم-مدار شدن با خواسته ها:
طبق قانون: رسیدن به خواسته ها، نیاز به تقلای بیشتر ندارد، بلکه نیاز دارد تا با کم کردن مقاومت های ذهنی، با آنها هم فرکانس بشوی. هم-فرکانسی، فقط از طریقِ تلاش ذهنی برای بیشتر ماندن در احساسِ بهتر، حاصل می شود؛ زیرا ایده های کارا که خواسته ها را محقق می کند، فقط با احساس خوب هم-فرکانس هستند؛
زیرا طبق قانون: تقلاهای فیزیکی که راهکارهای یک ذهن ناآرام است، هرگز ناهماهنگی فرکانسی ای که ما با خواسته هایمان داریم را جبران نمی کند. بلکه ما را در مداری متفاوت با مدار خواسته هایمان قرار می دهد. به همین دلیل، تا هم-فرکانسی ایجاد نشود، به راهکارهایی که آن خواسته را میتواند محقق می کند، دسترسیِ فرکانسی نداریم.
این هم-فرکانسی فقط از طریق ایجاد باورهای هماهنگ با آن خواسته، ایجاد میشود. باورهای قدرتمندکننده ساختن یعنی: شناسایی ترمزها و مقاومتهای ذهنی و کم کردنِ آنها با ابزار «منطق». البته این یک مسیر تکاملی است.
موفقیت پایدار، حاصلِ نماندن در تضادهای زندگی و حلِ آنهاست. به اندازهای که این توانایی را در وجود خود رشد میدهیم، به همان اندازه دستاوردهایمان پایدار و ادامه دار میشوند.
جهان ساخته شده تا گسترش یابد؛ این ذات جهان است. راهِ گسترش جهان، از طریقِ تحقق خوسته های ماست و راهِ به وضوح رسیدن درباره خواسته ها، از طریق تضادهایی که در زندگی با آنها مواجه میشویم. راه عبور از این تضادها، توانایی در توجه به راه حلها و قدم برداشتن در مدارِ راه حلهاست. راه ورود به مدارِ راه حلها، توانایی در کم کردن مقاومتهای ذهنی و کنترل ذهن است.
زیرا ما در جهان مادی همواره با تضادها(آنچه نمی خواهیم) مواجه خواهیم شد و روزی نمی رسد که در این جهان مادی باشیم اما مسئله ای برای حل، نداشته باشیم. باید از این موضوع خوشحال باشی و بتوانی در این مواقع توجه خود را از تضاد برداری و بر راه حل بگذاری تا بتوانی با حل مسئله، رشد کنی. فقط و تنها فقط از طریق این فرایند است که ظرف وجودِ تو رشد میکند و از مسائلت بزرگتر میشوی.
تنها از طریق این فرایند است که اعتماد به نفس شما رشد می کند و احساس لیاقت درونی خود را بهتر می شناسی. اما آدمهایی هم هستند که اندر خم یک کوچه میمانند. یعنی به خاطر اینکه نمیتوانند مقاومتهای ذهنی را کم کنند، به خاطر اینکه نمیتوانند توجه خود را از تضاد بردارند و بر راهکارها بگذارند، در آن تضاد میمانند. یعنی همان مسئله مرتبا در شکل و قیافه های مختلف، آنها را درگیر می کند چون آنها مرتبا به مسئله و مشکل فکر می کنند و نه به راه حلها. آنها درگیر هزاران مقاومت ذهنی اند که باعث شده نه توانایی خودشان را برای حل مسائل باورکنند و نه هدایتهای خداوند را در این مسیر ببینند و تشخیص بدهند. بنابراین:
- خاصیت جهان مادی این است که هرگز روزی نمی رسد که هیچ مسئله ای در زندگی ات نباشد.
- اما خاصیت تو، توانایی حل مسئله و صعود به مدار تجربه های باکیفیت تر است که فقط از طریقِ حل مسائل کنونیات اتفاق میافتد.
بنابراین، آنچه «تفاوت در نتایج» را ایجاد می کند، مسئله نداشتن نیست بلکه توانایی در نگاه به مسائل به گونه ای که به احساس بهتری برسیم.
سپس در پایان این جلسه تمرین مهمی برای کنترل ذهن در زمان مواجه شدن با تضادها ارائه شده است.
این تمرین به شما کمک میکند تا در زمانی که اوضاع به ظاهر سخت شده و در دل تضادی گیر افتادهای بتوانی آرام آرام مقاومتهای ذهنی ات را کم کنی تا بتوانی راه حلها و هدایت ها برای عبور از آن تضاد دریافت نمایی.
آگاهیهای جلسه ششم:
موضوع این جلسه :شناختِ صحیح خداوند و درک «مفهوم توحید عملی» است بوسیله توضیح: تفاوت ضمیرهای «من» و «ما» در قرآن
این جلسه منطق هایی قوی دارد برای اینکه بتوانیم «حساب کردن روی خداوند» را در عمل تمرین کنیم. منطق هایی قوی که به ما کمک میکند تا مفهوم خداوند را در ذهنمان درست کنیم.
یعنی بتوانیم خداوند، معنویت، انسانیت و ثروت را هم جهت بدانیم.
منطقهای قویِ این جلسه، مهم ترین ترمزهای ذهنی را به شما میشناساند که درباره ثروت داری.
باورهای محدودکننده ای که غالبا در ذهن اکثریت آدمها هست. مسلمان یا غیر مسلمان، مذهبی یا غیر مذهبی هم ندارد. یعنی ممکن است شما خود را آدمی مذهبی ندانی در نتیجه تصور کنی که چنین باورهایی در ذهنت نداری. در حالیکه وقتی آگاهیهای این جلسه را میشنوی و منطقها را درک میکنی، میتوانی رفتارهایی را در خودت شناسایی کنی که ریشه در این باورها دارند.
آنوقت پی میبری با اینکه خودت را فردی مذهبی نمیدانستی، یا با اینکه با وجود مذهبی بودن، تصور میکردی چنین ترمزهایی در ذهنت نداری، اما این ترمزها به صورت جدی در پس زمینه ذهن تو در حال اجرا بوده و درهای نعمت و رحمتِ بسیاری را به روی زندگی ات بسته است.
بخش دوم از این جلسه شامل تمرین تقسیم کار با خداوند است. این تمرین باید حداقل یک ماه بصورت پیوسته انجام شود. منطق های قوی ای که در این تمرین توضیح داده شده، شخصیتی متوکل به این نیرو هدایتگر در وجودت می سازد.
تقسیم کار با خداوند یعنی در عمل تمرین می کنیم تا خداوند را به عنوان مدیر، مسئول و راهنمای زندگی مان قرار بدهیم:
- در این تمرین، توکل بر خداوند را تمرین میکنیم.
- این تمرین شامل قوانین مهمی است که باید مو به مو و به صورت دقیق رعایت بشود تا این اصل جواب بدهد.
- در این تمرین، وظایف سمت ما و وظایف سمت خداوند را میشناسیم .
- در این تمرین، با انجامِ وظایف سمتِ خودمان، تسلیم بودن در برابر خداوند و توکل به معنای واقعی را در عمل اجرا میکنیم
- در این تمرین با درک وظایف سمتِ خداوند، اعتماد به نفس، ایمان و احساس لیاقتمان را پرورش میدهیم
هرچه ماهیتِ این تمرین را بهتر درک میکنیم، خداوند را بهتر میشناسیم. رابطهی خودمان را با این نیرو عمیق تر میکنیم. در نتیجه این تمرین، جزو شیوهی زندگی مان میشود و آن را برای اموراتِ بیشتری در زندگی انجام می دهیم؛
در قوانین تقسیم کار با خداوند، ابتدا منطق هایی قوی توضیح داده میشود. این منطق ها باورهایی در فرد ایجاد می کند تا بتواند این تمرین را جدی بگیرد و اجرا کند. زیرا این تمرین فقط به واسطه ی ساختن آن جنس از باورها قدرت می گیرد. به گونهای که:
- هرچه بیشتر پیش بروی، بهتر متوجه میشوی که قبلاً چقدر انرژی خود را صرف تقلاهای بیهوده میکردی. بهتر میفهمی که چرا با وجود سخت کار کردن، نتیجهی چندانی برایت حاصل نمیشد
- بهتر میفهمی که تقلا، ناشی از باورهای محدودکننده و کمبود است. به همین دلیل نتیجه همیشه کمبودِ بیشتر است؛
- وقتی منبع و اساس یک کار، باور محدودکننده باشه اصلا جواب نمی دهد؛
نتیجه تمرین:
- ما به کمک این تمرین و منطقهایی که در توضیحات آن ارائه شده است، خود را از چرخه مسائل حل نشدنی زندگیمان بیرون میآوریم؛
- میتوانیم هدایت به سمت راه حل های موثر را ببینیم؛
- سپس با تکرار این روند، آرام آرام در مسیر این تمرین، احساس ناتوانی و احساس عدم لیاقت، جای خود را به امید، یقین ، خودباوری و احساس لیاقت می دهد؛
- این احساسات سازنده، ظرف وجود ما را رشد می دهد و از مسائل بزرگتر می کند؛
- طبق قانون، ماندن در این احساسات سازنده، ما را به سمت راهکارها، آدمها، موقعیت ها و فرصت هایی هدایت می کند که نتیجه اش رضایتمندیِ حاصل از نشتن روی شانه ها ی خداوند و انجام شدنِ راحتِ کارهاست.