یک الگوی مناسب برای مهمانی گرفتن - صفحه 28
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/05/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-05-19 22:37:562024-02-14 07:27:21یک الگوی مناسب برای مهمانی گرفتنشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد جون و مریم عزیز چقدر خوبه که اینقدر زیبا این الگوی مهمانداری رو توضیح دادین و به صورت عملی اجرا کردین واقعا ازتون ممنونم
خود من ادمی هستم که اگه قرار باشه مهمون بیاد برام ,از یک هفته قبل باید همش در حال مرتب سازی و غذا درست کردن باشم و جوری شده بودم که مهمونی گرفتن برام سخت شده بود یعنی هر وقت کسی سرزده میگفت من میخوام بیام خونتون من کلی ناراحت میشدم که چقدر این ادم بی ملاحظه هستش در صورتی که الان این کلیپ شما رو دیدم, دیدم من ادم سختگیری هستم و کلا خودم , خودم رو زیر ذره بین قرار میدم.
با دیدن این کلیپتون واقعا به این پی بردم که مهم ترین چیز تو مهمونی, در لحظه خوش بودن و کنار هم بودنه ,نه بشور و بساب ونحوه ی پذیرایی واینکه همش نگران باشی که مبادا کم و کسری نگذاری که یکوقت به مهمون بر بخوره.
متاسفانه من هروقت مهمون داشتم همش با پذیرایی کردن پشت سر هم , هم خودمو خسته میکردم و هم از مهمونی هیچی نمیفهمیدم و اخر هر مهمونی هم فقط خستگیش برام میموند, به قول مریم جون یه قرمه سبزی میخواستم درست کنم نصف روز بالا سر گاز بودم و اینقدر خسته میشدم که وقتی مهمونا میومدن دیگه حوصله ی گپ زدن با اونا رو نداشتم .
میدونید استاد خیلی دوست داشتم که مثل شما همه چیو ساده بگیرم ولی همش ترس از این داشتم که بقیه از دستم ناراحت بشن که چرا به اندازه ی کافی براشون وقت نگذاشتم و یه غذای خوب درست نکردم , ولی امروز با دیدن این الگو از شما یاد گرفتم که مهم با هم بودن و دور هم خوش گذروندن و ساده گرفتنه.
از امروز به بعد دیگه نمیخوام خودمو خسته کنم , نمیخوام به خاطر چیزای حاشیه ایی ,لحظه های خوش با مهمون بودن رو از دست بدم , میخوام تند و تند مهمونی بگیرم و همه چیو راحت بگیرم به سبک عباسمنشی ومریم جونی…
استاد جون و مریم جون مهربون ممنونم ازتون بابت این درس های بزرگ زندگی که به صورت رایگان در اختیار ما قرار میدین .دوووووووووووستون دارم خیلی زیادددددددددددددددددد….
سلاااام، عاشقتونم
چه همزمانی قشنگی! قصد داشتم آخر هفته یعنی فردا، برادر هایم و خانواده هایشان و پدر و مادرم را برای یک دورهمی به خانه مان دعوت کنم و به دلایلی، مانده بودم که چطور این دعوت را عملیاتی کنم!
دفعه قبل که به خانه مان آمدند، آنقدر دور و بر همه چرخیدم و سینی چایی و شربت و میوه گرفتم که تا چند روز کمردرد داشتم!! از طرفی خانه ما از خانه همه ی فامیل بزرگتره و حیاط مصفا و بزرگی داره و بچه های خودم و برادرهام، هیچ جا به اندازه اینجا راحت نیستند، اینه که دور همیهای فامیل، بیشتر به خانه ما میفته.
خب، نون و پنیر و گردوی حسابی سرو میکنم و طالبی و هندوانه زیاد و یک ماست و خیار مشتی، پر از مغز گردو و کشمش و پونه و پیاز! دهن خودم آب افتاد! هوا الان خیلی گرم شده و خوردن هرنوع غذای پختنی، زجر پختنش را دو چندان خواهد کرد!
برای نوشیدنی هم عرق بهار نارنج مال درختان خودمان زیاد داریم، توی کلمن پر یخ میذارم و تمام!
ممنونم به خاطر این ایده خوب و یادآوری نفس مهمانی و مهمانی دادن.
یادم میاد که چند سال پیش برای مهمانی به خانه ی عمه ام در شهرستان رفته بودیم. همسرم و خانواده اش به شدت مبادی آداب اشتباه تعارف هستند…به اصطلاح تعارفی. عمه ام مثل همیشه زندگیش، از تعارف و مته به خشخاش گذاشتن دوری میکرد و وقتی متوجه شد که خانواده همسرم به هیچ چیز لب نمیزنند و منتظر تعارف هستند، یک عبارت طلایی گفت:
مهمان، صاحب خانه من است. همه چیز اینجا به مهمان من تعلق دارد.من هیچوقت به صاحب خانه ام جسارت نمیکنم تا به یادش بیاورم که اینجا من صاحب خانه ام! پس در خانه خودتان راحت باشید!
عاشق تک تکتون هستم.
سلام از دختری که همزمان با خوردن غذایی طبق روش قانون سلامتی ، داره این فایل بی نظیر رو میبینه
چقدر جالبه که تا همین چند روز پیش احساس میکردم دیگه دلم نمیخواد زنده باشم ، ولی الان با تغییر زاویه دیدم ، میخورم و مینوشم و قر میدم و غذای من درآوردی خوشمزه میپزم و بابت هر لقمه ش خداروشکر میکنم
نتیجه اش هم این شد که همون مشکلی که سرش انقدر خودمو عذاب دادم در شرف حل شدن هست و وقتی قطعی حل شد و مدرکم رو دستم گرفتم میام مینویسم که ایمانم قوی تر بشه
خب بریم سراغ این فایل جذاب!
با اینکه حجم اینترنتم کم بود دانلودش کردم تا صد بار ببینم و لذت ببرم
من از وقتی با قانون آشنا شدم خیلی عاشق مهمونی گرفتن شدم ، طوری که قبلا از ادم ها واقعا فراری بودم و با هر بار مهمون دعوت کردن خانواده چقدر بحث و بد رفتاری میکردم
اما الان خودم همش فامیلامون و دوستامون رو دعوت میکنم و با عشق قبول میکنن، و حتی یه بار اتفاقی شنیدم به هم میگفتن سارا چقدر عوض شده چقدر مهربون شده
اصلا اون دختر قبلی نیست
و این یعنی پیشرفت!
حالا یه مدت هست این جریان مهمان دعوت کردن کم شده و از هر هفته شده ماهی یک بار، چرا؟
چون مادر عزیزتر از جان بنده ، خیلی خیلی علاقه داره که خودشو واسه مهمون بکشه…
یعنی باید چند مدل غذا درست شده ، مهمون هنوز میوه نخورده از زیر دستش ظرف رو بکشی و ظرف جدید بذاری و همون لحظه ظرف قبلی رو بشوری! تلویزیون و بحث جمع فقط همونی باشه که مهمون دوس داره ، حق نداری غذای جدا بخوری و….
به خاطر این مسائل ، دفعه اخری که مهمون داشتیم من پنج مدل غذا پختم! فکرشو بکنین، پنج مدل…
فقط چون هی مامانم رفت و اومد و گفت اینا زیادن غذا کم میاد ( البته اصلا تقصیر ایشون نیست، مشکل از عزت نفس منه که میخوام حتما غذا اضافه بیاد )
خلاصه که من تا دو روز از کمر درد چپ شدم
همون لحظه تصمیم گرفتم دیگه تا خونه خودم نرفتم مهمون دعوت نکنم، اگر هم دوستام یا فامیلای نزدیکم که باهاشون راحتم رو دعوت کردم در کماااال سادگی برگزار بشه و فقط تمرکزمو بذارم روی لذت بردن و بیشتر فرستادن فرکانس های عالی و بیشتر در حس خوب ماندن
هرکس هم ناراحته میتونه خودش ده مدل غذا بپزه ؛) ولی من دیگه درگیر نظرات دیگران نمیشم
مادر عزیز من یا هر شخص دیگه ، به شدت برام محترمه و عاشقشم
ولی دیگه میخوام سر قانون با هیچکس شوخی نداشته باشم نه با خودم نه دیگران!
اخه الکی نیست که ، بیشتر از دوساله عباسمنشی ام ولی اصلا نتایجم متناسب با زمان اشناییم با استاد نیست…
دلیلش چیه؟
یویو بودن ، سینوسی بودن ، یک روز رعایت کردن یک ماه رعایت نکردن، به خاطر احساسات و جاهل بودن پا روی قوانین گذاشتن
ولی دیگه تموم شد اون دوران!
از این به بعد تو زندگی سارا خانم صمدی پور ، همه چی طبق قوانین بی نقص خدا پیش خواهد رفت
به قول استاد چه کسی خوشش بیاید چه نیاید
انشالله به زودی از نتایج این تصمیم زیبا و قاطع براتون مینویسم…
پ.ن : از این سارای جدید و قدرتش خیلییییی بیشتر خوشم میاد، خداروشکر…
سلام درود خدمت استادعزیزومریم جان باعشق خداروشکر میکنم که عضو سایت بزرگ عباس منش هستم
خوب برای سراغ نکتهای مهم این فایل
من امروز کلاس داشتیم واین کلاس خونه من برگزار میشود منم اومد این الگو رو توجلسه پیاده کردم تمام وسایل پذیرایی را روی میز چیدم تا خودم وراحتیم در اولویت باشه وقتی دوستانم اومدن وقتی این صحنه رو دیدن خیلی خوششون اومد وگفتن خدا خیرت بده چقدر بااین آیدت کارماروراحت کردی
بااین کار هم خودم ازکلاسم لذت بردم هم بچها لذت بردم ودیگه بچها موذب نبود از پاشو بشین من
خداخیرتون بده استاد عزیزم عشق منی بخدا
بااین ایده کاری کردم همه باعشق کلاس توخونشون برگزارکنن بدون اذیت شدن ولذت بردن ازکلاس ودورهم بودن
واقعا این ایده خیلی قشنگ بود میخوام این ایده رو تومهمونی ها هم پیاده کنم بااین ایده مهمونی ها بیشتر ولی درحین سادگی
سلام به استاد عزیز خانم شایسته ی کدبانو و همه دوستان عزیزم
بسیار ممنونم به خاطر این فایل عالی و یه عالمه نکته قشنگی که توی اون بود
از قدیم گفتن مهمان حبیب خداس ولی ماها گاها اونقدر سخت می گیریم که توی ذهنمون اومدن مهمون مترادف با زحمت و خستگی و رودروایسی و اینهاس
چقدر خوبه که حتی وقتی به قانون سلامتی عمل میکنیم به مهمون اجازه بدیم خودش هر چی دوست داره انتخاب کنه و راحت بگیم ما به سبک خودمون غذا میخوریم شما هم هر چی خواستین هست، از خودتون پذیرایی کنید
و چه فرهنگ خوبیه که مهمون هم توی انجام کارها به میزبان کمک کنه
چه در آماده سازی اقلام پذیرایی و چه در شستن و تمیز کردن ظروفی که میمونه
اینجوری واقعا در کنار هم لذت می بریم
با هم تفریح میکنیم، با هم صحبت می کنیم و با هم غذاها رو آماده می کنیم
چقدر خوبه که خیلی از وسواس ها را کنار بزاریم و در اومدن مهمون آسان گیر باشیم و البته که وقتی ما سخت نگیریم جهان هم کبوتر با کبوتر رو رعایت می کنه و افرادی سمت ما میان که بیشتر شبیه خودمون باشن
استاد توی این فایل هر چی دیدم همش زیبایی بود و نکات مثبت. سلیقه بود و آسان سازی، محبت بود و عشق و دوستی. بدن های خوش فرم بود و سلامتی. شادی بود و لذت
چقدر خوشم اومد از همسر سمیه خانم که وقتی به اون فوم رسید اون رو برای دوستش پرتاب کرد تا مسافت کمتری مجبور باشه شنا کنه.
فقط استاد عزیز از اونجایی که خودم خیلی روی مسائل توسعه پایدار، حفظ محیط زیست و تولید زباله حساس هستم و اسم این فایل هم الگوی مناسب واسه مهمانی هست گفتم شاید بد نباشه چند تا نکته رو بگم.
استاد همونطور که الان ما فهمیدیم بدن ما با قانون سلامتی هماهنگ هست، زمین و محیط زیست هم قانون سلامتی خودش رو داره و بشر (در 100 سال اخیر )با تغییر الگوی مصرفش و تولید بیش از حد زباله ها مخصوصا پلاستیک داره خلاف سلامتی زمین و محیط زیستش حرکت می کنه. توی کتاب های تاریخی در مورد یزد میخوندم که قبلا این شهر، شهرِ بدون زباله بوده ولی الان سبک زندگی ها عوض شده.
خودم به عنوان یه فعال گردشگری قبل از سفرهای طبیعت گردی از مسافران میخوام که لیوان، بشقاب، قاشق چنگال و… رو به عنوان وسیله شخصی با خودشون بیارن و میگم ما توی برنامه هامون به احترام طبیعت از ظروف یکبار مصرف استفاده نمی کنیم.
از اونجایی که شما خودتون استادِ بهبود و حل مسائل هستین و بسیار همه ازتون یاد گرفتیم، ازتون میخوام برای این موضوع هم یه راه حلی پیدا کنین تا زباله پلاستیکی کمتری تولید بشه. (توجه داشته باشین که میلیون ها نفر ممکنه برنامه های شما رو ببینن و با راهکارهای شما چه تاثیر عظیمی در کاهش تولید زباله میتونه به وجود بیاد)
مثلا حداقل از ظروف کاغذی استفاده بشه یا به جای بطری آب از کلمن آب استفاده بشه شما هم که ماشاالله به منابع فراوان آب چشمه و … دسترسی دارین.
یا مثلا ظرف ها بعد از پذیرایی با همکاری مهمان ها شسته بشه، از ماشین ظرف شویی استفاده بشه و یا هر راهکار دیگه ای که ضمن آسانی این مسئله را هم حل کنه.
مثل همیشه خیلی ممنونم ازتون به خاطر فایل های ارزشمندتون
باز هم منتظر دیدن فایل های بینظیر زندگی در بهشت هستم
در پناه ایزد منان باشید.
به نام خدا سلام
خدایا بابت این فایل بینهایت ارزشمند ازت بی نهایت ممنونم
استاد دست گذاشتید رو پاشنه آشیل من ، نمی دونید که من چقدر به خودم سخت می گیرم تو همه چیز مخصوصا مهمونی گرفتن
تازه که ازدواج کرده بودم انقدر مهمون اومدن برام سخت بود که با همسرم سرمهمون اومدن کلی دعوا می کردیم. خدا نکنه روزی بود که میخواست مهمون بیاد خونمون، خونه ما شر میشد. اما پیشرفت کردم دیگه با همسرم دعوا نمی کنم ولی از درون خودم رو می خورم و خیلی خودمو اذیت می کنم. یک روز قبل از مهمون اومدن کلا سرپام و یک روز بعد از مهمون رفتن هم بشور و بساب و تمییز کن. طوری که مهمونی توی ذهن من مترادف شده با رنج. خیلی باید روی این موضوع کار کنم که همه چیز رو به خودم آسون بگیرم. به دنبال روش هایی باشم که کارها آسان ولی با کیفیت انجام بشه. سوال چطور از این ساده تر ؟ چطور از این بهتر؟ مدام این سوالها رو ازخودم بپرسم
من اومدم توی این دنیا که لذت ببرم قرار نیست زجر بکشم.
توی ذهنم کارها رو برای خودم ساده کنم
انقدر وقتی که مهمون دارم معذب میشم که قشنگ حس می کنم مهمونام هم معذبن.
من قرار نیست کاری بکنم که به مهمون خوش بگذره اون خودش باید کاری بکنه که به خودش خوش بگذره
سبک شخصی خودت رو داشته باش و طبق اون برو جلو و آدمهای مخالف تو ازت دور میشن. مثلا اگه غذا خوردن توی ظرف یکبار مصرف به تو راحتی میده انجامش بده اگه مهمون خوشش نیومد دیگه نیاد خونت. یا اگه غذای ساده درست کردن رو مهمونت دوست نداره ولش کن بذار بره و دیگه نیاد
وای مریم جون چی گفتی: من دیوانه این حرفت شدم که گفتی من وقتی مهمون داشته باشم اصلا مشکلی ندارم که غذای مورد علاقه ام رو برای خودم درست کنم و بیارم بخورم. من که تو دوره قانون سلامتی ام چقدر به خودم سخت گرفتم و غذا نخوردم یا بدتر از اون غذایی رو خوردم که نباید می خوردم چرا چون نمی تونستم با اعتماد به نفس بالا غذای مناسب خودم رو درست کنم و پیش مهمون بخورم
چقدر قشنگ میشه که مهمونی تبدیل بشه به بازی و من اونجوری که دوست دارم غذا درست کنم. اونجوری که دوست دارم غذام و یا دسرم رو بچینم. تو ظرف هایی که دوست دارم غذا بریزم.
چقدر عالی که غذایی رو جلوی مهمونتون میذارید که سالمه این نشان دهنده اینه که چون برای خودتون ارزش قائلید برای دیگران هم ارزش قائلید.
سادگی و لذت بردن رمز موفقیت شماست استاد عزیزم.
سلام به استاد عباس منش عزیزم و خانم شایسته ی باسلیقه
سلام به دوستان عزیز در خانواده صمیمی عباس منش
پیام از فاطمه:
چقدر لذت بخش میشن کارها، وقتی سعی می کنیم اونها رو ساده و همچنان با کیفیت و درجه یک انجام بدیم.
به یاد فایل معروف استاد می افتم : گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع، سخت می گیرد جهان بر مردمان سخت کوش.
هر چند که من دست پخت خیلی خوبی دارم و غذا رو با کلی عشق و احساس خوب درست می کنم و کلی انرژی مثبت به غذا میدم ؛ ولی اینکه توی مهمونی ها، مخصوصا با تعداد مهمون زیاد، خیلی دست و دلبازانه و با احساس خوب و باور فراوانی، غذا رو از بیرون سفارش بدیم یا اینکه توی رستوران و جاهای تفریحی مختلف از مهمون ها پذیرایی کنیم، یکی از خواسته های منه.
بله استاد جان، من هم واقعا دوست دارم که وقتی مهمون میاد در کنارشون باشم و از اون زمان لذت بیشتری از دورهمی ببریم. چون هدف اینه که چند ساعت با عزیزانمون بیشتر شاد باشیم وگرنه هر کسی میتونه خودش بهترین غذاها رو بخوره. هدف آرامش و احساس خوب ماست و اگر ما با خودمون به صلح برسیم، خداوند افرادی رو با ما هم فرکانس میکنه که از این سبک لذت میبرن و با ما هماهنگ هستن و اتفاقا خوشحال میشن که ما مهمونی رو به خودمون و اونها راحت بگیریم و لذت ببریم. اینکه نگران فکر و حرف و نظر مردم نباشیم، تکامل ارزشمندی هست که باید به تدریج قوی تری بشه.
ایده ی استفاده از ظروف یکبار مصرف برای پذیرایی، واقعا کارها رو ساده میکنه و به میزبان آرامش میده و لذت مهمونی رو بیشتر میکنه. یا اینکه توی خیلی از مهمونی ها، خود مهمون ها میان و ظرف ها رو میشورن و همه چیز رو مرتب میکنن. هرچند که ماشین ظرفشویی هم خیلی مفید و کاربردیه.
اینکه غذا و خوراکی و نوشیدنی و … روی سفره یا میز یا اپن آشپزخانه یا … چیده بشه که مهمون ها هروقت و هرچقدر و هرچیزی رو که دوست دارن و بدون تعارفات زیاد بتونن استفاده کنن، کار رو برای میزبان خیلی راحت میکنه و احساس آرامش میده که خود میزبان هم در مهمونی مثل بقیه مهمون ها از خودش پذیرایی کنه.
با راحت گرفتن کارها، آدم میتونه بیشتر مهمونی بده، بیشتر رفت و آمد کنه. چون این طوری نگرانی از خستگی و سختی کارها نیست و هدف لذت بردنه.
و مخصوصا اونجایی که تمام اعضای خانواده، قبل از مهمونی با همدیگه کارها رو انجام میدن و خونه رو آماده میکنن و این زمان رو به عنوان تفریح و شادی و بالا بردن تعاملات و کیفیت رابطه سپری میکنن، واقعا آمادگی برای مهمونی رو تبدیل به یک کار فان و جالب میکنه.
درست مثل استاد و خانم شایسته، مثل اون زوج هایی که هر دو پا به پای هم با عشق و لذت فعالیت می کنن و خونه زیباشون رو برای پذیرایی از مهمون هاشون آماده میکنن.
و چقدر قشنگ تر میشه که این همکاری و هماهنگی و لذت در طول مهمونی هم ادامه داشته
و حتی وقتی که مهمون ها رفتن، باز هم با همدیگه همه چیز رو سر و سامان میدن و لذت میبرن.
حتی موارد زیادی هستن که توی مهمونی یا حتی بعدش، خانم خونه نشسته و مرد مهربون خانواده مشغول ادامه ی کارهاست.به افتخارشون بزن دست قشنگه رو!!!
چقدر خوبه که استاد عزیز و خیلی از آقایون این دیدگاه ساده گرفتن مهمانی رو دارن. چقدر خوبه که به فکر راحتی و احساس خوب همسر و خانواده شون هستن. چقدر خوب هستن آقایونی که مهمونی دادن رو برای خودشون و همسرشون تبدیل به یک فعالیت جالب و فان میکنن و با همدیگه در نهایت صلح و آرامش و هماهنگی و احساس خوب هستن و به نظرات خانمشون اهمیت میدن.
چقدر خوبه که اعضای خانواده، همگی آدم های منظم و منضبط و تمیزی باشن و همیشه خونه مثل دسته گل باشه که حتی موقع اومدن مهمون یهویی هم، همه چیز خوب و مرتب باشه یا خیلی سریع همه جا عالی و مرتب بشه.
چقدر ثروت خوب و الهیه. چون یک ذهن ثروت، از نعمت و برکت خداوند با دست و دلبازی برای خودش و خانواده اش و مهمون هاش خرج میکنه و مهمونی گرفتن رو برای خودش و خانواده تبدیل به یک لذت میکنه. چقدر ثروت خوبه که بتونی بهترین و با کیفیت ترین و سالم ترین و خوشمزه ترین خوراکی ها و پذیرایی ها رو برای خودت و مهمون ها فراهم کنی.
چقدر زندگی میتونه در همه جنبه ها ساده تر و لذت بخش تر بشه، مثل خانم شایسته عزیز که از سبزیجات شسته شده و بقیه ی مواد خوراکی از پیش آماده شده استفاده کردن. یا حتی اون بسته بندی جالب سلفون که کار سلفون کشیدن روی خوراکی ها را چقدر ساده و سریع میکنه. و همین هست که ایده های خلق ثروت هر روز در حال گسترش هستن و از چه کارها و ایده های ساده ای میشه به ثروت رسید.
چقدر ثروتمند بودن الهی و قشنگه. چقدر ثروتمندان معنوی هست. مثل استاد عزیز که با داشتن این همه نعمت مثل دریاچه، طبیعت بی نظیر پارادایس و … کلی تفریحات دیگه که توی سریال زندگی در بهشت دیدیم، میتونه اون رو در اختیار مهمون هاش قرار بده تا اونها هم کلی لذت ببرن و کیف کنن.
و یک نکته ارزشمند دیگه اینه که آدم با کسانی رفت و آمد کنه و مهمونی بره و دعوتشون کنه که بسیار سالم، موفق، شاد، انرژی مثبت، اهل ورزش، ثروتمند، خلاق و از همه نظر عالی باشن که اون زمان ِ مهمونی، واقعا آدم شارژ بشه. یعنی صحبت های توی مهمونی، حرفهای قشنگ و امیدبخش باشه، ایده های خلاقانه و مثبت که افراد به رشد خودشون و همدیگه کمک کنن.
از اون قسمت که استاد دلشون میخواست هوا ابری بشه که مهمون ها از شنا در آب گرم شده لذت بیشتری ببرند و بعدش دقیقا همونطور شد، واقعا لذت بردم.
چون خیلی وقت ها چیزهایی رو توی دلم از خدا خواستم و خیلی زود و راحت و لذت بخش میسر شده و مصداق آیه ی ( فسینسّره للیسری) برام بوده و هست.
و امیدوارم همین نکاتی که توی این کامنت نوشتم، به بهترین شکل بهشون هدایت بشم.
سلام به استاد عزیزم و عزیز دلش که به همه جنبه های زندگی توجه میکنند.
در مورد زندگی و مهمانی همیشه تز من این بوده و میگفتم من با کسانی رفت و آمد میکنم که دوستشون دارم و از بودن در کنارشون لذت میبرم و میخوام که از این زمان بودن در کنار هم لذت ببریم پس خودم رو هیچوقت هلاک نمیکردم. در کمال احترام و سادگی با مهمانها رفتار میکنم. وقتی هم منزل کسی میرم سعی میکنم میزبان احساس راحتی کنه و این شیوه رو ترویج میکنم. حتی اگر جایی مهمون چند روزه باشم خودم میرم و خرید میکنم . مثلا میرم میوه یا … می خرم و کارهایی میکنم که میزبان احساس راحتی کنه. از طرفی این ایده شاید از جایی در بچگی در من شکل گرفت که می دیدم مادرخدابیامرزم چطور خودشون رو هلاک میکردن تا برای مهمون همه کار بکنن و بهشون خوش بگذره و خودشون چقدر اذیت میشدن.
وااای خدای من شکرت برای اینهمه زیبایی و شادی.
وسط کامنت نوشتن بودم که یهو نفسم بند اومدن از زیبایی پولکهایی نازنینی که مهربانترین داشت از آسمون میریخت توی مهمونی …
چقدر زیبا
چقدر شگفت انگیز
چقدر یونیک
خدایا شکرت
من همیشه میگم زیبایی در سادگی است و این همه جای دنیا صدق میکنه.
باید دید هدف از اون مهمونی چیه
بودن کنار هم و لذت بردت و تجدید قوا کردن در آرامش، یا فیس و افاده و شوآف؟!!!
حتی وقتی میخوام برم خونه دوستان، برای اینکه دست خالی نباشم، ترجیح میدم مثل دیگران که شیرینی میبرن عمل نکنم و اگر میخوام خوراکی ببرم، یک خوراکی سالم و مفید ببرم مثلا میوه یا آجیل. حتی یکبار برای یکی از دوستام شکلات تلخ و یک ظرف ماست بردم و ایشون هم متعجب شد و هم خوشش اومد. و یا گلدان سبز میبرم.
ایده ای که من از این فایل گرفتم این بود که میشه غذای سالم و آماده تهیه کرد و باز هم کارها رو راحت تر کرد. چون من هم به سالم بودن مواد غذایی چه برای خودم و چه برای مهمون اهمیت میدم.
مرسی عشقها که به گسترش جهانی افکار و رفتار سالم انسانی کمک میکنین.
پاینده و شاد و سلامت باشین.
به نام خداوند بخشنده مهربان، خداوند هدایتگر من و همه دوستان به شرط باور قلبی به خودش
درود بر شما استاد عباسمنش عزیز️
شما عشق منی
استاد جان واقعا تهیه کردن فایل و ویدیو از موقعی که مهمون ها میان و تا موقعی که هستن بخوایم فیلم بگیریم ، کاریه که باید یک نفر تمام وقت این کارو انجام بده ولی باز شما خوب تونستید مدیریت کنید ،
واقعا سادگی در همه چیز دوست داشتنی تره و هم به خود آدم خوش میگذره هم به مهمان، این قضیه سادگی همه جا کاربرد داره؛ واقعا هدف از مهمانی دادن و مهمانی رفتن، اینه که از بودن کنار هم لذت ببریم تا اینکه ما توقع داشته باشیم یا ازمون توقع داشته باشن که پذیرایی خاص و پر زرق وبرقی باشه
من هم همینطور هستم و همین تفکرو دارم که آدم باید از همنشینی لذت ببره در لحظه باشه نه اینکه همش به فکر پخت وپز و درگیر پذیرایی
یادمه مادرم همیشه همین طور بود و الانم همونطوریه ، همیشه وقتی مهمون داشتیم تو آشپزخونه بود و باید تدارک یک ناهار یا شام مفصل و خوبو میداد و همش ما یا خودمهمونا باید صداش میکردیم که مامان بیا سر سفره بیا یه دقیقه خودتو ببینیم، بنده خدا میخواست سنگ تموم بذاره ها ولی خوب همیشه نفر آخر سر سفره بود و خیلی خودشو اذیت میکرد، البته استاد جان من فکر میکنم این برمیگرده به عزت نفس یا اعتماد به نفس پایین اینکه دیگران چه فکری درباره من میکنن یا نظرشون درمورد پذیرایی و غذاهایی که درست کردمچیه، فکر میکنم اگه یکم عزت نفس داشته باشیم با همچین طرز تفکری خودمونو اذیت نمیکنیم که دیگران چه نظری راجع به ما دارن
من خودم سعی میکنم همونطور که هستم پذیرایی کنم خودمو اذیت نکنم البته نظافت تمیزی و آراستگی میز یا سفره خیلی خوبه غذای خوب خیلی خوبه ولی الان که کلی همه چیز پیشرفت کرده و کلی کترینگ و غذای آماده هست چرا خودمو اذیت کنم و به زحمت بندازم ، میرم از جاهایی که غذای آماده سرو میکنن تهیه میکنم و بیشتر وقتمو میذارم برای کنار هم بودن اگه کسی هم خوشش نیومد اون مشکل من نیست مشکل خودشه، بقول شما من نباید کاری کنم که به مهمونم خوش بگذره بلکه خود مهمون باید از بودن در لحظه لذت ببره و برعکس
من اگه جایی برم و بیشتر کنارم باشن و غذای آماده سروکنن بیشتر میپسندم تا اینکه خودشونو به زحمت بندازن، اگه بحث غذا خوردن باشه که کلی رستوران شیک هست میتونیم بریم اونجا غذا بخوریم
استاد جان تفریح کردن با مهمونا و آب تنی کردن و اینکه هر کسی یه طرف کارو بگیره خیلی عالی بود لذت بردم، کلی چیز یادگرفتم ، باور هام بهتر شد و دیدم که طرز تفکری که من دارم، استادی مثل شما هم داره و به خودم میبالم
دوستون دارم و دوست دارم بیام امریکا از نزدیک ببینمتون
سلام به دوستان و استاد عزیزم و مریم جانم..
خداروشکر میکنم بخاطر آگاهی های این فایل و هدایتی که با درخواست خودم از خداوند شدم..
من همیشه از اومدن مهمون استرس میگیرم، از اینکه همه جا مرتب و منظم باشه، وسایل پذیراییم لوکس باشه، خوراکی های رنگارنگ و خوشمزه ای رو آماده کنم چندین مدل و مزه های مختلف باید آماده باشه و گاها از چند روز قبل واسه اومدن چندتا مهمون خیلی خودمو اذیت میکنم و البته اینکه هزینه زیادی هم میکنم واسه خرید میوه و شیرینی و کیک و…که تناسبی با درآمدم نداره
با دیدین این فایل و مصادف شدن با مهمونی که من چند روز آینده دارم تصمیم دارم ایندفعه اینجوری امتحان کنم که راحتی و آرامش خودم از همه چیز مهمتر باشه، ساده بگیرم، لذت ببرم و مهمتر از همه “خودم” باشم و نخوام نقش بازی کنم که من خیلی باکلاسم و… و البته مشکل مهمی که تو کمبود اعتماد به نفس و احساس خودکم بینی خودم که پیش بقیه دارم رو با تعهد و عمل به آموزه های استاد رفع کنم. به قول زهرای عزیز:این منم میخوایین بخوایین و اگه نمیخوایین برین سراغ یکی که دوست دارین️. ازت ممنونم زهرا جان این جمله شما خیلی واسم تاثیر گذار بود.
راستیتش برام سخته که تغییر کنم ولی میخوام به امید خدای مهربونم تغییرات کوچیک و بهبود های دائمی رو تو خودم ایجاد کنم
ممنونم بخاطر کامنت های دوستای عزیزم و این فایل زیبا که منو آگاه تر کرد… عاشق همتونم دوستای همفرکانسی من