نکته مهم:
از آنجا که این فایل به توضیحات تصویری درباره برخی از مطالب مهم در تک تک جلسات دوره عزت نفس میپردازد، پیشنهاد میشود فایل تصویری حتماً دیده شود.
همه ی ما تواناییای انکار ناپذیر در وجودمان داریم که به ما قدرت خلق شرایط دلخواه در زندگی مان را می دهد. اما ین توانایی در و جود اکثریت ما دست نخورده باقی مانده است برای اینکه به اندازه کافی عزت نفس نداریم.
یعنی به خاطر تمرکزی ادامه دار بر «اشتباهات گذشته»،«تحقیر شدن توسط آدمهای مهم زندگی مان» یا «ترس از موانعی که ممکن است پیش رویمان قرار بگیرد، به این نتیجه رسیدهایم که، تغییر خیلی از مسائل و ایجاد خیلی از خواستهها از عهدهی توانایی ما خارج است. در نتیجه وضعیت نادلخواه زندگی مان را به عنوان سرنوشتی غیر قابل تغییر می پذیریم؛ با کمبودهایمان کنار می آییم و با وجود این همه توانایی، هیچ قدمی برای تغییر اوضاع بر نمی داریم.
بنابراین، داستان ناکامیهای زندگی ما؛
داستان تصمیمهای به تعویق افتاده مان؛
داستان قدمهای برنداشته مان؛
داستان ایدههای اجرا نشده مان؛
داستان رویاهای فراموش شده مان؛
همه و همه داستان بیهدفی و بیانگیزگی است که خود را در تحمل کردن ناخواسته ها و قدم برنداشتن برای تغییر آنها نشان میدهد. زیرا کمبود عزت نفس یعنی ناتوانی در دیدن توانایی هایی که داری و کارهایی که می توانی از عهده ی انجام شان بربیایی.
وقتی جوهره ای به نام عزت نفس در وجود ما نباشد-فارع از اینکه چقدر آدم توانایی هستیم و چقدر استعداد داریم-تواناییها و استعدادهای ما هرگز فرصت دیده شدن و به کار گرفتن شدن برای «خلق شرایطی که میخواهی داشته باشی» را نمی یابند.
بنابراین، ضروری ترین سرمایه اولیهای لازم برای تغییرِ شرایط نادلخواهِ کنونی و حرکت از این وضعیت به سمتِ تجربهی شرایط دلخواه، چیزی جز پروراندن «عزت نفس» و «خودباوری» نمیتواند و نباید باشد.
سودمندترین سرمایهگذاری زندگیات، تلاش برای یافتن سهمی رو به رشد در بورس نیست؛
سودمندترین سرمایهگذاری زندگیات، سختتر کار کردن و افزودنِ ساعتهای کاریات، آنهم در مسیری که به آن علاقهای نداری ، نیست؛
بلکه سودمندترین سرمایهگذاری زندگیات، نگاهی است که باید درباره تواناییات برای خلق شرایط دلخواه، بسازی.
نگاهی که به تو، امکان پذیرِ بودنِ تحقق خواستههایت را نوید بدهد و انگیزههایت را در طی مسیر، زنده نگه دارد؛
سودمندترین سرمایهگذاری زندگیات، وقت، انرژی و هزینهای است که صرف پروراندن باورهای قدرتمندکنندهای میشود که عزت نفسات را پشتیبانی میکند تا بتوانی وقتی اول راه هستی و هنوز نتیجهای در دست نداری، روی جریان هدایتی حساب کنی که، با وجود ترسها و نگرانیها، برایت پای حرکت میشود.
و هرچه زمان میگذرد و هر چه قدمهای بیشتری در این مسیر برداشته میشود،
هرچه نقش قدرتِ درونیات را جدّیتر میگیری
و هرچه نقش عوامل بیرونی کمرنگتر دانسته میشود
و هرچه به جای نگاه کردن به میوهها، ریشههایی بررسی میشود- که در طی فرایندی تکاملی آن میوهها را ساخته است، آنوقت:
قادر به کشف و دسترسی به تواناییهای جدّی تری میشوی که، در اعماق وجودت منتظر فرصتی برای ابراز وجود است.
قادر به انجام کارهایی میشود که هرگز تصورِ توانایی انجامش را نداشتهای؛
از عهدهی تحقق خواستههایی برمیآیی که، هرگز تصور از عهده برآمدنشان را نداشتهای
ناممکنهایی را ممکن میکنی که، حتی جرأت فکر کردن و آرزو داشتن دربارهشان را هم نداشتی، چه برسد به قدم برداشتن دربارهشان
قادر به تشخیص پتانسیلی میشوی که، در موضوعات مورد علاقهات برای ساختن ثروت، وجود دارد
قادر به دریافت ایدههای الهام شدهای میشود که، تا کنون تجربهشان را نداشتهای
و قادر به قدم برداشتن برای اجرای ایدهها و اجرای تصمیماتی میشوی که بارها در زندگیات نادیده گرفتهای و به تعویق انداختهای
اینها همان جوانهها، شاخ و برگها، شکوفهها و ثمرههای بذری به نام عزت نفس و احساس لیاقت است که در وجودت میکاری و به پروراندن و مراقبت کردن از آن استمرار میورزی، حتی اگر در روزهای آغازین، هیچ اثری فیزیکی از رشد آن بذر در زندگیات نبینی، اما در وجودت، به وضوح آن رشد را احساس میکنی.
خواستههایت را جدی میگیری، وقتیکه حتی ایدهای دربارهی چگونگیشان نداری؛
اولین قدم و خامترین ایدهای الهام شدهات را اجرا میکنی وقتی که، حتی نمیدانی قدم بعدی چیست و چطور باید برداشته شود؛
به تک تکِ قدمهایی که چگونگیِ برداشتنشان پس از دیگری پیش رویت ظاهر میشود، اعتماد میکنی، حتی وقتیکه نمیدانی چطور تو را به خواستهی نهایی خواهند رساند؛
چون میدانی جهان به چه شکل کار میکند. چون میدانی که باید سمتِ خودت را انجام بدهی.
چون نقش توکل و هدایت را فهمیدهای؛
چون عزت نفس و ایمانی در وجودت در جریان است که، به تو اطمینانِ اتفاق افتادن و محقق شدن را میدهد، اگر سمتِ خودت را انجام بدهی.
و این تمرکزِ طولانی مدت بر پروراندنِ ریشههای عزت نفس و احساس خودارزشی، آرام آرام میوههایی را بر درخت زندگیات هویدا میکند که، از آرزوهای دور و درازِ سالهای گذشتهات، با ارزشتر و با کیفیتتر است.
بنابراین، اولین قدم برای تغییر در تمام جنبهها، باید از ساختن و پروراندن عزت نفس شروع شود. ریشه و پایهای که همهی موفقیتها و دستاوردهای زندگی تو، روی آن قرار میگیرد.
هرچه این ریشه عمیقتر بشود، آن موفقیتها با ثباتتر و ادامه دارتر میشوند.
متن بخشی از صحبت های استاد عباس منش در این فایل:
اگر تمام عوامل موفقیت یک فرد رو در یک کفه ترازو بگذاریم-تمام عوامل موفقیت بدون عزت نفس- و عاملی به نام عزت نفس رو بذاریم توی کفه ی دیگه ی ترازو، کفه دیگه-یعنی «عزت نفس»- سنگین تره.
تاثیر عزت نفس توی موفقیت افراد-با اختلاف- بیشتر از بقیه عوامل موفقیته.
خود من مثل خیلی از شماها توی شرایطی بزرگ شدم که همش توهین بوده، همش تحقیر بوده، همش نادیده گرفتن بوده، توانایی ها و استعدادها همش سرکوب شده، همه مون کم وبیش توی همچین شرایطی هستیم و واقعاً جای اعتراض هم نیست که بگیم باید پدر و مادر ما رو اینجوری بزرگ میکردن، اونجوری بزرگ میکردن و کم کاری کردن.
ولی از وقتی که فهمیدم میتونم زندگی خودم رو تغییر بدم اومدم شروع کردم به ساختن بنیان عزت نفس، اعتماد به نفس، احساس لیاقت در خودم
از اون موقع زندگی من کاملا متحول شد، یعنی اصلاً آدم میتونه زندگی خودش رو تغییر بده وقتی که باور داشته باشه که توانایی تغییر زندگی رو داره، این خودباوری پایه و اساس پیروزی، پایه و اساس خوشبختیه، پایه و اساس ثروت، سلامتی و موفقیته
این خودباوری که خیلی از ماها از دستش دادیم، وقتی که بچه بودیم همه مون خیلی اعتماد به نفس بالایی داشتیم، همه مون توی نوزادی هیچ تردیدی نسبت به ویژگی ها و شخصیت مون و زیبایی مون نداشتیم، ولی هر چقدر بزرگتر شدیم گوش دادیم به حرف های بقیه
دماغت گنده است، چشمت اینجوریه، کلت اونجوریه، ریاضیت خوب نیست، تو فلان ورزش خوب نیستی، چقدر قدت کوتاهه، چقد قدت زیادی بلنده، چقدر خونواده بیپولی داری، چقدر دهاتی هستی، چقدر شهری هستی
این برچسب ها رو شنیدیم و بعد باعث شده که نتونیم سرمون رو بالا بزاریم، نتونیم اصلاً توی جامعه خودمون رو بروز بدیم، اصلاً خیلی خیلی باورمون نسبت به خودمون، نسبت به توانایی هامون ضعیف و ضعیف تر شده☹
و وقتی که این تغییرات در خود باوری ما ایجاد بشه زندگی ما به صورت بنیادین تغییر میکنه، البته که این کار کردن روی خودمون دائمیه و این نیست که بگیم من یه روز دوروز روی خودم کار میکنم عزت نفسم دیگه درست میشه، نه
من هنوز که هنوزه اگه به من بگن مهمترین چیزی که نیاز داری بیشتر روی خودت کار کنی من میگم عزت نفس
یعنی من این همه سال دارم روی خودم کار میکنم روی خود باوریم، روی احساس لیاقتم دارم کار میکنم، هنوز احساس میکنم که میلیاردها سال نوری فاصله دارم با اون چیزی که میتونم باشم و نیازه که آدم بشینه روی خودش کار کنه، نیاز که این موضوع رو جدی بگیره.
وقتی که من خودباوری رو در خودم ایجاد کردم، اومدم توانایی هام رو حساب کردم
من قبلا هم بهتون گفتم من اینقدر از طریق پدرم در مورد توانایی های جسمیم سرکوب شده بودم که تو بیعرضهای، تو تنبلی، تو هیچ کاری نمیتونی بکنی، تو فلانی، تو بهمانی، به هیچ دردی نمیخوری، چاقی، اینقدر اینا گفته شده بود که من واقعا احساس میکردم هیچ توانایی از لحاظ فیزیکی ندارم
اون موقع که رفتم باشگاه کشتی، من موقعی که میخواستم تمرین بارانداز انجام بدیم، یا حتی توی کشتی های جدی، کشتی هایی که مسابقه بود، من هر وقت که میخواستم کار کنم حریفم رو بلند میکردم از روی تشک
یعنی کامل میکندمش از روی تشک
این دست و پا میزد روی هوا و بعد روی هوا من اینو میچرخوندم، همه تعجب میکردن و میگفتن تو چه جوری میتونی مثلاً این وزن رو از روی زمین بلند کنی، چون شما دیدید که توی کشتی ها چه جوری روی همون خاک طرف رو می گردونن، ولی من روی هوا اینکارو میکردم به راحتی، بدون اینکه اصلاً احساس کنم کار سختیه
بعد بچه ها میگفتن چقدر قوی هستی، چقدر فوقالعادهای، چه جوری میتونی اینکارو بکنی.
من اینقدر خودم رو باور نداشتم فکر میکردم دارن منو مسخره میکنن، میگفتم مگه کاری داره اذیت نکن، مسخره نکن
خیلی موقع ها دیدیم اونایی که عزت نفس ندارن بهش میگی چقدر زیبایی، چقدر خوشگلی، میگه اذیتمون نکن، مسخره نکن، میگی چقدر خوش پوشی، چقدر دست خطت قشنگه، میگه شوخیت گرفته، اذیت میکنی، یعنی نمیتونه باور کنه که این توانایی رو داره این زیبایی رو داره، این قدرت رو داره، نمیتونه باور کنه
چرا نمیتونه باور کنه؟؟
چون یک میلیارد بار بهش گفتن که تو بیعرضهای، تو ناتوانی، تو زشتی، تو فلانی،
وقتی نگاه ما به خودمون عوض میشه، نگاه جهان به ما تغییر میکنه
جهان منظورم همه غیر از خودته
بازتابی از تو هستن، بازتابی از نگاه خودت به تو هستن، اگه تو خودت رو آدم زیبایی فرض میکنی، اگر آدم توانمندی فرض می کنی، اگر باور داری، ایمان داری به توانایی خودت، جهان هم به تو باور و ایمان داره، این چیزی جدا از خودمون نیست
بازتابی که ما دریافت میکنیم از جهان، برمیگرده به اون چیزی که ما فرستادیم، اونچه که توی زندگی ما اتفاق میفته به خاطر باورهای خودمونه⚜
حالا اگه من نوعی نسبت به توانایی های خودم باور داشته باشم، بقیه این باور درشون ایجاد میشه اگه من خودم، خودم رو باور نداشته باشم، چطور میخوام بقیه منو باور داشته باشن
اگه خودم هر بار که یه اشتباه میکنم خودم رو سرزنش کنم، هر بار که یه کاری رو نادرست انجام میدم بیام صد بار به خودم بگم خاک بر سرم، چقدر احمقم، چقدر بی عرضه ام، بازم گند زدم، بازم سوتی دادم،
وقتی من میام اینا رو به خودم میگم دارم به جهان میگم اینا رو بیشتر به من بگو، این اتفاقات و این رفتارها رو بیشتر به وجود بیار ولی وقتی خیلی راحت خودم رو میبخشم، اگه گناهی داشتم توی گذشته خیلی راحت رو به خدا میکنم و طلب عفو و بخشش میکنم و بعدش هم باورم اینه که خداوند غفور و رحیمه، خیلی راحت خودم رو میبخشم، خیلی راحت اشتباهاتی که دارم رو یا جاهایی که درست عمل نمیکنم رو به جای اینکه خودم رو تخریب کنم میگم این طبیعیه برای یک مسیر
برای اینکه یادش بگیرم باید تمرین کنم، ممکنه توی دفعه های اول نتونم
و این قانون تکامل هم همینو میگه من نمیتونم ادعا داشته باشم یا انتظار داشته باشم که یک کاری رو دفعه اولش به خوبی دفعه صدم انجام بدم
نه، هر بار با تجربه، با یادگیری بیشتر و بیشتر توی هر مسیری هی بهتر و بهتر میشم.
روی خودتون کار کنید، روی باورهاتون کار کنید تا برای سال جدید یک آدم دیگه ای بشید، یک شخصیت دیگه ای از خودتون بسازید
به خدا دیگه چه جوری من باید اینو ثابت کنم به شما که زندگی من از کجا به کجا رسید وقتی که خودم تغییر کردم، وقتی تصمیم گرفتم سرمایه گذاری کنم روی خودم بچه ها توی لایو از من میپرسن که روی چی سرمایه گذاری کنیم، بورس خوبه، طلا خوبه یا دلار؟؟
به خدا روی خودمون باید سرمایه گذاری کنیم، تو اگه آدم قوی تری بشی همه کار میتونی انجام بدی، یعنی من هنوز که هنوزه مهمترین سرمایه گذاری زندگیم روی خودمه من اول روی خودم سرمایه گذاری کردم بعد از لحاظ مالی پیشرفت کردم، تونستم ملک و این چیزا رو بخرم، هنوز که هنوزه احساس میکنم نیازه برای اینکه روی خودم سرمایه گذاری کنم و مهمتر از همه روی عزت نفسم سرمایه گذاری کنم
هر چقدر که من خودباوری بیشتری داشته باشم انتهایی نداره،نمیتونیم بگیم یه آدمی الان هست به آخر عزت نفس رسیده،به آخر خودباوری رسیده، هیچکس نیست، انتهایی نداره.
من خودم به شخصه به شدت نیاز دارم که روی این زمینه کار کنم، به شدت نیاز دارم اون باور های خوبی که توی دوره عزت نفس گفته شده رو با خودم تمرین کنم، کار کنم، اون آگهی بازرگانی که گفتم بچه ها برن انجام بدن، معجزات ما از اون آگهی بازرگانی دیدیم توی زندگی بچه ها.
یعنی طرف میگه زندگی من به دو قسمت تقسیم میشه قبل از تمرین آگهی بازرگانی و بعد از تمرین آگهی بازرگانی
اینقدر توی زندگی من تاثیر داشت،
همیشه خودباوری داشته باشید، خودتون رو دوست داشته باشید فارغ از اینکه گذشته تون چه جوری بوده، فارغ از اینکه چه اشتباهاتی کردید، فارغ از اینکه چه گناه هایی داشتید، فارغ از اینکه تا حالا توی مسیر زندگیتون چقدر از مسیر خارج شدید
به خدا هر وقت که تصمیم بگیرید تغییر بدید خودتون رو دنیای شما تغییر میکنه، اوضاع هیچ وقت اونقدر خراب نیست که نشه درستش کرد.
زندگی منو که همتون دیدید، هزارتا فایل من آماده کردم از گذشته، از الان
دیدید که من از کجا به کجا رسیدم توی زندگیم، از کارگری توی بندرعباس توی هوای 50 درجه رطوبت 98٪ رسیدم به جایی که توی بهترین کشور دنیا، بهترین ایالت این کشور و بهترین شهر ایالت دارم زندگی میکنم، توی شرایط عالی، هرچی توی زندگیم خواستم بدست آوردم، هر چیزی که تا الان خواستم، هر چقدر ثروت، ملک، ماشین، موتور، روابط عاشقانه، هرچی که خواستم تو زندگیم به دست آوردم
از کجا؟؟
از جایی که هیچی نبوده،
توی اون شرایط کارگری سخت، تازه 20 سالم هم بود، تازه ازدواج کرده بودم، توی اون شرایط از هیچی شروع کردم و الان همه چیز توی زندگی من سال هاست که تغییر کرده و هر روز داره بهتر و بهتر میشه.
بنابراین نگید که الان دیگه دیر شده، الان من خیلی زیر قرضم، خیلی پایینم، خیلی نابود شده اعتماد به نفسم
نه، هر وقت که خودمون رو باور کنیم، هر وقت اراده کنیم، هر وقت که یه جهاد اکبر واقعاً نشون بدیم اوضاع میتونه تغییر کنه
به بهترین نحوش تغییر میکنه
من خودم همیشه میگم اون روزا و سختی هایی که سپری کردم باعث شد که الان زندگی خیلی لذت بخش تر بشه برای من،. یعنی اگه من یه آدمی بودم که توی اون شرایط زندگی نکرده بودم، یعنی اصلاً توی این شرایط به دنیا میومدم توی آمریکا، توی شرایط مالی خوب به دنیا میومدم، اینقدر قدر نعمت هامو خوب نمیدونستم، اینقدر هر روز سپاسگزار نبودم، اینقدر حالم همیشه خوب نبود، فکر میکردم اینا عادیه
ولی وقتی که آدم از اون شرایط به این شرایط میرسه خیلی سپاسگزار تره، خیلی لذت بخش تره زندگی، مخصوصاً که خودت خلقش کرده باشی، مخصوصاً که خودت ایجادش کرده باشی، مخصوصاً که خودت تغییر کرده باشی و بعد این زندگی ایجاد شده باشه
بخاطر همین پیشنهاد می کنم روی خودتون کار کنید، روی خودتان سرمایهگذاری کنید و حرکت کنید.
تمریناتی که در دوره عزت نفس و برای هر جلسه طراحی شده نحوه اجرای آگاهیهای آن جلسه را در عمل به شما یاد می دهد.
یعنی به شما چگونگی خرج کردن آن آگاهی ها را در مسیر خلق خواسته هایتان آموزش میدهد تا از شما مصداق یک مومنی رو بسازد که عمل و اقدام جزئی جداییناپذیر از شخصیت اوست.
قدم اول برای ساختن عزت نفس از خودشناسی و بازنگری اساسی به خودت شروع می شود، تا بدانی چقدر توانایی حل مسئله داری؟!
چقدر توانایی غلبه بر ترس ها و اجرای ایده هایت را داری؟!
چقدر توانایی تصمیم گیری و اجرای تصمیماتت را داری؟!
چقدر تصمیماتت به تعویق افتاده داری؟!
چقدر درباره خودت احساس خود ارزشی و لیاقت داری؟!
چقدر علائق خودت را ارزشمند میدانی و می توانی پتانسیل خلق ثروت را در آنها ببینی؟!
چقدر از نقاط ضعف و نقاط قوتت آگاهی؟!
چقدر به خاطر گذشته ات احساس گناه داری؟!
چقدر محتاج به این هستی که دیگران شما را تایید کنند؟!
چقدر به عواطف خودت مسلط هستی؟!
و چقدر احساس خوبت را وابسته می دانی به حضور یه آدم خاص، یا وقوع یک اتفاق خاص در زندگی ات؟!
تمرینها و آگاهیهای این جلسه پاشنه های آشیل شما درباره عزت نفس را به شما می شناساند و راهکارهایی عملی برای حل آن مسائل، پیش روی شما می گذارد.
آگاهیهای جلسه دوم به شما کمک می کند تا یکی از بزرگترین نشتی های فرکانسی را در وجود خود تشخیص دهی. نشتی فرکانسی که نهتنها عزت نفس شما را می بلعد بلکه به قول قرآن شما را آسان می کند برای سختی ها و مصیبت ها.
این ضعف که خیلی ناآگاهانه ذهن شما را کدنویسی کرده و رفتارها و واکنش ها و تصمیمات شما را تحت کنترل گرفته، «تمایل به قربانی شدن به منظور جلب ترحم و دلسوزی دیگران» نامیده می شود.
تمریناتی که برای حل این مسئله در این این جلسه طراحی شده است، به شما کمک می کند تا:
اولاً: این ضعف، یعنی احساس قربانی شدن را برطرف کنید و این نشتی فرکانسی را ببندید.
ثانیاً: به صلح رسیدن با خود و بی نیاز شدن از جلب توجه دیگران را به شما یاد می دهد.
این دو موضوع تأثیر بسیار عمیقی بر رشد عزت نفس در شخصیت شما و در نتیجه بهبود کیفیت زندگی تان می گذارد.
سومین جلسه از دوره عزت نفس اختصاص دارد به موضوع «احساس گناه»
مخربترین فرکانسی که ما به عنوان موجوداتی فرکانسی می توانیم ارسال کنیم، دقیقاً در لحظاتی ارسال می شود که در احساس گناه به سر می بریم. چون بیشترین فاصله فرکانسی را بین شما و انرژی که آن را منبع نعمت و برکت می دانیم، ایجاد می کند.
احساس گناه مثل بمب اتم، احساس خود ارزشی، عزت نفس و امیدم به روزهای خوب را آنقدر در وجود شما نابود می کند و شما را از «در صلح بودن با خود» خارج می کند که هیچ احساس دیگری نمی تواند تا این حد مخرّب و سمّی باشد.
به عبارت دیگر، ماندن در احساس گنه، نه به شما اجازه وصل شدن به جریان هدایت را می دهد و نه می توانی ایده ها و الهاماتی را دریافت کنی که شما را به سمت چگونگی تحقق خواسته هایت هدایت می کند.
برای همین یکی از مهمترین ترمز هایی که در این دوره قرار است از ذهن خود برداری و به این واسطه درهایی از نعمت و برکت را به زندگی ات باز کنی، موضوع «احساس گناه» است که با کمک ساختن باورهای توحیدی در این جلسه انجام می شود.
آگاهیهای جلسه چهارم تاکید ویژهای دارد بر ساختن عزت نفس به کمک قانون تکامل.
به عبارت دیگر، مسیری که در دوره عزت نفس برای دانشجویان این دوره رخ می دهد، یک فرآیند تکاملی است برای کسب مهارت کنترل ذهن.
یعنی ساختن باورهای قدرتمند کننده ای که به شما توانایی «آگاهانه» نادیده گرفتن نجواهای ذهن را می دهد؛
و آگاهانه گوش دادن به صدای الهامات قلب تان و آگاهانه دیدن کوچکترین نکات مثبت خودتان و توانایی های بالقوه ای که دارید یا توانایی هایی که آنها را کوچک می شمرید یا نادیده می گیرید را می دهد.
کسبِ «این توانایی مهم»، به شما قدرت و ایمان می دهد تا زمانی که هنوز اول راه هستید و تجربه تحقق هدف های خاصی را در رزومه ات نداری، جسارت غلبه بر دل ترس هایت را داشته باشی و بتوانی قدم های اولیه را در مسیر تحقق خواسته ات برداری و مسیر را با امیدواری ادامه دهی تا به مقصد و نتیجه مدّنظر برسی.
در واقع این مشخص ترین نقش عزت نفس در رسیدن به خودباوری و قدم برداشتن برای اهداف تان است. آنهم زمانی که دقیقا اول راه هستید.
تمریناتی که برای این جلسه طراحی شده است، تمریناتی است برای غلبه بر ترس
تمریناتی است برای خودباوری و انگیزه ساختن در مسیر
و تمریناتی است برای خارج شدن از چرخه ناخواسته ها و ورود به مدار خواسته ها به کمک «توانایی تمرکز بر نکات مثبت و توانایی هایی که در وجود خود داری».
آگاهی های جلسه پنجم تاکید دارد بر اصلاح ضعفی به نام: «تلاش برای تایید دیگران» که نشانه واضحی است از کمبود عزت نفس.
اگر این ضعف آگاهانه کنترل نشود آنوقت مهمترین اولویت ها و تصمیمات شما را آنچنان در کنترل می گیرد و آنچنان احساس لیاقت را در وجود شما نابود میکند و آنقدر شما را مشرک میکند و از صلح با خودت و اتصال با منبع خارج می کند که حاضر می شوی به بهای نادیده گرفتن خودت و علائق ات، زنجیرهای از تلاشهای زجرآور را برای راضی نگه داشتن دیگران شروع کنی تا شاید بتوانی به خواسته هایی خیلی ناچیز برسی.
در حالی که در نهایت، نه تنها موفق نمی شوی دیگران را راضی نگه داری بلکه عزت نفس و احساس خود ارزشی خود را رو بیشتر و بیشتر تخریب میکنی.
بنابراین نقش مهم آگاهیها و تمرینات این جلسه، ساختن بذر باورهای توحیدی در وجود شما ست. یعنی بالاترین درجه از عزت نفس را در وجود شما ایجاد می کند تا بتوانی قدرت و نقش باورهای خودت در نتایج زندگی ات را درک کنی و این روند معیوب را به سمت بهبود، برعکس کنی.
یعنی به جای اعتبار گرفتن از رئیس و کارفرما و همسر و هر عامل بیرونی دیگری، بتوانی اعتبار خود را از «میزان اتصال با منبعی بگیری که هدایت شما را بر عهده خود گذاشته و راهکار تمام مسائل را می داند»
این جلسه، حساب کردن روی این نیرو را به شما یاد میدهد و پشتوانه درونی و قدرتمند برای عزت نفس شما می سازد تا بتوانی با اعتماد به این نیرو، نگران مسائل احتمالی در مسیر نباشی و با قدرت برای اهداف خود قدم برداری و ایده های اولیه را اجرا کنی.
جلسه ششمین این دوره اختصاص دارد به: «چگونگی ساختن باور احساس لیاقت»
این جلسه در تکمیل جلسه قبلی و مبحث «نیازمند بودن به تایید شدن توسط دیگران» است که ناشی از عدم احساس لیاقت و خود ارزشی است.
یعنی باور محدود کننده ای که اتصال شما را با منبع قطع می کند و اآنقدر تمرکز شما را بر نقاط ضعف و شکست های زندگی تان معطوف میکند تا ناتوانی و نالایقی خودت را برای تغییر شرایط کنونی ات باور کنی و به این شکل با وجود توانایی های کافی ای که داری، هیچ قدمی برای تغییر اوضاع زندگی ات بر نداری.
آگاهی های این جلسه و تمرینی که در راستای آن آگاهی ها طراحی شده است، چگونگی ایجاد خود ارزشی و ساختن شخصیتی توحیدی را به شما یاد می دهد.
یعنی همزمان که به شما احترام به دیگران را می آموزد، بی نیاز بودن از نظرات آنها را نیز درباره اولویت ها و تصمیمات اساسی زندگی تان، می آموزد؛
همزمان که به شما مشورت با دیگران و الگوبرداری از آنها را یاد می دهد، تکیه نکردن بر امتیازات یا قدرت های دیگران را نیز یاد می دهد؛
همزمان که شما را قادر به اجرای بهترین عملکرد تان برای انجام وظایف تان می کند، به شما قدرت «نه گفتن» و «باج ندادن» در برابر درخواست های نامعقول دیگران را نیز یاد می دهد.
آگاهیهای این جلسه شکل صحیحی از احساس لیاقت و خود ارزشی را در وجود شما می سازد که باعث می شود زندگی روی خوش تری از خود را به شما نشان بدهد و به قول قرآن:
شما را آسان کند برای آسانی ها.
به نحوی که نعمت ها به طور طبیعی و از راههای بدیهی به زندگیم تان وارد شود و به قول استاد چرخ زندگی شما روان تر بشود.
جلسه هفتم یکی از مهمترین جلسات این دوره برای رشد شخصیت شماست. به گونهای که قادر به تصمیم گرفتن و اجرای آن تصمیمات بشوید آنهم قبل از اینکه به بهانه های ذهن خود فرصت دخالت بدهید تا اجرای تصمیمات گرفته شده شما را به تعویق بیاندازد.
مهارت دیگری که با عمل به آگاهی های این جلسه کسب می کنید، مهارتی است به نام «خودشناسی»
در واقع عزت نفس یعنی توانایی شناختن خودت؛
هر چقدر به شناخت بهتری از خودت برسی، تصمیمات درست و صحیح تری میگیری؛
و هرچه تصمیمات درست تر و صحیح تری بگیری، مسیر لذت بخش تر و سر راست تری را برای تحقق خواسته هایت و رشد ظرف وجود خود طی می کنی؛
جلسه هشتم این دوره به ترمز مهمی به نام «کمال گرایی و چگونگی رفع این ترمز » می پردازد.
در حقیقت این ترمز خود را در قالب «ایمان بدون عمل» ظاهر می کند.
یعنی اگر این ویژگی رواداشته باشید، همیشه منتظر یک فرصت بهتر هستید. همیشه منتظر هستید تا قدم برداشتن برای تحقق هدف خود را زمانی شروع کنید که اوضاع ایده آل و بدون نقص مدنظرتان به وجود بیاید.
لذا از آنجا که «وضعیت ایدهآل» یک فرایند تکاملیست و فقط از طریقز قدم برداشتن؛ ایده های خام و اولیه را اجرا کردن؛ سپس هدایت شدن به قدمهای مشخص بعدی و بازخورد گرفتن از اشتباهات و اصلاح آنها در مسیر ایجاد می شود، در نتیجه آن وضعیت ایده آل مورد نظر، هرگز نمی تواند سراغ فرد کمال گرا بیاید.
یعنی (یک فرد کمالگرا) همیشه بیشتر از آن که بر تواناییهای وجود خود و فرصتها و هدایت های پیش رو در مسیر متمرکز باشد، درگیر تمرکز بر نقص ها و نا توانایی هایی است که در وجودش است.
یک فرد کمالگرا همیشه در حال مقایسه امکانات مهارت ها و نتایج قدم های اولیه خود با امکانات و نتایج افرادی است که سالهاست در آن مسیر هستند و تکامل خود را در آن جنبه یا حرفه طی کرده اند.
و طبق قانون:
این جنس از تمرکز، عزت نفس و ایمانی برای چنین افرادی با چنین ویژگی شخصیتی ای باقی نمی گذارد که بخواهد پای حرکت آنها بشود.
برای همین چنین افرادی فقط از این شاخه به آن شاخه می پرند؛
اطلاعات زیادی دارند، اما اهل عمل نیستند، یعنی همه کاره هایی هیچ کاره اند؛
تمرینات و آگاهیهای این جلسه در حکم ورودی های خالص، عملی و کاربردی است برای برطرف کردن این ضعف شخصیتی.
تا بتوانید با عمل به این آگاهی ها، ایمانی را در وجود خود بسازید که عمل می آورد و اهداف را محقق می کند.
نهمین و آخرین جلسه این دوره راهکارهایی ارائه می دهد برای موضوعاتیکه پاشنه آشیل 99 درصد از آدمهاست.
موضوع اول مسئله «وابستگی» است که نتیجه مستقیمی است از عزت نفس پایین و عدم لیاقت درباره خودت و توانایی هایی که داری و در نتیجه «بی هدفیِ ناشی از احساس ناتوانی در تحقق اهداف»
در موضوع بعدی، استاد عباس منش تفاوت «نگاه توحیدی داشتن و توقع نداشتن از دیگران» را با « نوعی از درخواست نکردن از دیگران توضیح می دهد که ناشی از کمبود عزت نفس است»
آگاهیهای این جلسه به شما کمک می کند تا »تفاوت میان درخواست کردن از آدم ها» را با «تکیه کردن و وابسته شدن به کمک آنها» درک کنید.
یعنی ناتوانی خود در داد و ستد با آدمها ر- که از کمبود عزت نفس می آید- را با بهانه «توحیدی بودن و محتاج آدمها نبودن» توجیه نکنید و خودتان را فریب ندهید. بلکه جنسی از عزت نفس را در وجود خود بسازید که همزمان که نگاه توحیدی دارد و فقط روی خداوند حساب می کند و محتاج و وابسته یک شخص خاص یا یک عامل بیرونی خاص نیست، توانایی داد و ستد، تجارت، و مراوده با آدمهای جامعه اش را نیز دارد.
با تشکر از ساحل عزیز برای نوشتن متن بخشی از صحبت های استاد در قسمت نظرات.
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره عزت نفس
مقالات بیشتر درباره چگونگی ساختن عزت نفس به کمک آگاهیهای این دوره
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- دانلود با کیفیت HD324MB40 دقیقه
- فایل تصویری آنچه در «دوره عزت نفس» میآموزی، در یک نگاه148MB40 دقیقه
- فایل صوتی آنچه در «دوره عزت نفس» میآموزی، در یک نگاه37MB40 دقیقه
به نام خدا وسلام به خدا به یمن ومبارکی که بازهم مثل همیشه عدد7برای ماخیروبرکت به همراه دارد الهی شکرت.107مین گام روزشمارزندگی هدفمندانه راباسوپرایزععععععععععععااااااااااااالللللللللییییییییییی که برای اولین بارکل خانواده تجربه میکنیم. شیرین ترین لحظات ناب الهی روبه خودم وخانوادم تبریک میگم.
این احساس الهیمان رابا کل خانواده ی عزیزاستادعزیزم و مریم جون وکل همکلاسیهای عزیزم به اشتراک میگذارم.این احساس وتجربه رادرآخرکامنت مینویسم!
سلام به معجزات الهی به نعمت وبرکت خدابرفهای زیبامثل فرشته ازآسمان به زمین نازل میشوند خبرهای شادی افرین برای لیلاجان وخانواده عزیزش دارنداللللللللههههههییییی تابی نهایتهاشکرت.
چندوقت پیش ازیک خانم راوی برای امرخیرچندتاشماره ی تماس گرفته بودم ولی به خاطرعزت نفس پائینم نمیتونستم باخانواده دختردارهاتماس بگیرم! وباشنیدن این فایل وخوندن کامنتهای عزیزان گفتم: حالابهترین روش اینه ازخودخداکمک بگیرم .قرآن روبازکردم اول سوره ی مبارکِ نمل برام بازشدکه که ازثروت وسلیمان نامه ای به بلقیس بانام خداشروع شده وبلقیس روباتختش آوردن درخدمت سلیمان درآمدویکتاپرست شدو………
منم عزت نفسم به اوج رسیدچون توی خوابم به من الهام شدعروس کوچکم که اولین عروس خانواده است روتوخواب بادوتاعروس دیگه میرقصیدن ومنم شاباش کردم. تااینجای خواب وبهتربگم الهامات روداشته باشین.
منم نمازظهرم روخوندم قرآن روخوندم وچندتاشماره خانواده ی دختردارو داشتم .تماس گرفتم.
سلام خانم فلانی چندکلمه حرف زدم گفت: وای خدای من چقدرفامیلی تون قشنگه چقدربامزه صحبت میکنین بهم آرامش دادین و………
چندتاشون گفتن: عکس بفرستین پسرتونوببینیم گفتم :آره بهتره منم راحت ترم.
یکیشون خیلی اعتقاداتی بودن که دخترمن نمازمیخونه،قرآن میخونه،روزه میگیره دوست داره همسرآیندش هم مثل خودش باشه!آیاپسرشماهم همینطوره!؟گفتم: اگه بچه ها همدیگرودیدن پسندیدن بعدخودشون صحبت کنن! که چراوبرای چی نمازمیخونن!؟چون من هنوزخودم نمیدونم چرانمازمیخونم؟!معنی نمازروفهم نکردم!وخداحافظی کردم آدرس هم نپرسیدم!والان میگم خدایاخودت بهترینهاروسرراه بچه هام قراربده.انشاالله
چندروزپیش به خدانامه نوشتم.
گفتم :باباجون لطفافریزروکابینت ویخچال روبرامون ازخوردوخوراک موادشوینده شارژکن.
گفت: چشم.دیروزباپسرسومی رفتیم بازارکلی خریدکردیم .وبه پسرکوچکم تماس گرفتیم اگه چیزی لازم داری برات بگیریم اونم باخانمش مشورت کرده گفتن: نه !متشکریم.
رسیدیم خونه گوشتهاروبسته بندی میکردم .دوباره به پسر کوچکم تماس کرفتم.
گفتم: شماشب عیدمبعث متولد شدی تبریک گفتم .بعدم گفتم: یکم گوشت برات کنارمیزارم بیاببر.
گفت :فرداشب شایدمابیایم!گفتم حتمابیاباخانمت.ولی فرداصبح میریم کوه گفت :برین به سلامت!
امروزباگروه کوه نوردی روستامون باپسردومی وعزیزدلم رفتیم کوه (قله ی 360درجه)خخییلللییی راه بود.هرجوری بودخودمونوبه قله رسوندیم.جاتون پرازمحبت بودوبرای همه دعای خیرداشتم.نشستیم چایی صبحانه خوردیم کمی استراحت کردن خیلی زیبابود.
ویوی زیبای سمت چپ روستای زیبای خودمون ابرده بود.
ویوی زیبای سمت راست روستای زیبای زشک بود.
گوسفندهاروی کوه درحال چرابودن وصدای دلنشین زنگوله هابه گوش میرسیدبرف هم درحال باریدن بودوکوههامه گرفته ورویای بود.
من ازگروه چندتاعکس گرفتم البته باگوشی خودشون ومنم طبق معمول توعکسهانبودم به خاطرعزت نفس بالایی که دارم، میگن: خانم توسلی شماتوعکس باش آقایون عکس میگیرن !ومن میتونم درجوابشون بگم: نه! من فقط باگوشی خودمون وبراخودمون عکس میگیرم!
موقع برگشت شدبه سرگروه گفتم ازاین مسیرکه آمدیم سربالایی خودمونورسوندیم ولی الان برای پایین رفتن شیب تندی داره منوعزیزدلم ازسمت راست کوه میریم پایین. گفت: نه! خیلی خیلی به ماشینهادورمیشین گفتم پسرم باشمابیادماشینوبرمیداره میاددنبال ما!گفت: نه !بیایین بریم جلوترراه نزدیکترهست وازکناره گذرکوه میریم پایین وبنده ی خداکل گروه رونگه داشت گفت ازسمت چپ برین واردجاده ی خاکی کنارکوه برین خانم توسلی وهمسرشون راحترترپیاده روی کنن ووواااایییی چقدرفشارروپاهامون بودهنوزامرو2مین روزبودکه ماشرکت کرده بودیم! ویک آقاپسردستکشاشودرآوردگفت حاج خانم دستت کن تاگرم بشی خیلی مهربونن کل گروه خداخیرشون بده.
الهی شکرتومسیرچشمه ی آب بودآب خوردیم وبه سمت ماشینهاراه افتادیم وهمه سرجمع شدن کنارماشینهاوخداحافظی کردن وهرکس به مسیرخودرفت.
اومدیم شاندیزنون بگیریم واردنونوایی شدم سلام استادی کردم وخانم وآقاباهم بودن خوش آمدگویی کردن خانم خندید!گفت: به نونوایی خانوادگی ماخوش آمدید!گفتم:خیلی هم عالی تحسینشون کردیم باعزیزدلم بودیم.پرسیدم هنوزپخت ندارید!؟
گفت: بیاین صندلی بزارین بنشینیدتانون آماده بشه!بلاخره تاشاطرآمدنون حاضرشدکلی صحبت وخنده داشتیم،پرسیدم دخترسراغ داری براپسرم میخوام ؟لحظه ی آخرگفت :به فکرت هستم !
شوهرگفت: باهمین سلام اولی خوب یکم بیشترآشنابشوبعدبه فکردخترباش!
منم ازپشت درصداشوشنیدم گفتم: اتفاقاباهمون سلام اول ماهم دیگروشناختیم وخداحافظی کردم وآمدم.
امروزخیلی نیازبه استراحت داشتیم پسرم گفت1200قدم راه رفتیم بعدازظهرخوابیدیم بیدارشدم نمازشب خوندم وقرآن خوندم پسرم شام درست کردومنتظرپس کوچک وعروس گلم هستیم!
حالااینجای احساس عالی=اتفاقات عالی روکه اول کامنت گفتم روبراتون بازکنم .
شماهم حاجت رواباشین انشاالله نیت کنین.
عروسم واردشدروبوسی کردرفت تواتاق پسرم واردشدیک بسته ی بزرگ شیرینی دستش بوددادبه من روبوس کردومیخندید وشادبود!!!!¡!!!!!!!!!!!!!!!
عروس یک جعبه ی مخمل مشکی دستش بود رودرب جعبه پاپیون داشت شیک بود. داددستم !گفت :دیگه ازاین بیشترنمیتونم تحمل کنم !
خیلی خودمونوکنترل کردیم مامان این تقدیم شما!
دوتاازپسرهام خانه بودن گفتن چی هست!؟
گفت: مامان بازکنه !منم ازهمه جابی خبرخوب روزمادرکه گذشت !شایدالان کادوگرفته طفلک حقوقش کفاف کادونداشته همه چیزتوذهنم مثل برق گذشت!!!!!جعبه روبازکردم فقط خدای من وواووووووووو(یک کوکی که مثل بیسکویت هست که عروس گلم اونقدرباسلیقه س شکل مادربارداردرست کرده رنگ آمیزی آبی خوشگل توبسته وبقیه ی محتویات که یک جفت جوراب کوچولورنگ شکلاتی ،باعکس خرس قهوهای ویک نامه نوشته بود!
ماقراه امسال عیدی خیلی قشنگی بهتون بدیم یه نوه ی کوچولوتو راهه.
وتزئینات دیگه داشت ولی هیچی رونمیدیدم وتشخیص نمیدادم!
فقط مادرباردارمیدیدم عروسموبغل کردم دادمیزنم ننه قربونش بشم مااااااااااااااااددددددددددددددررررررررررر!وبسته رودادم عزیزدلم اوهم داخلشودیدرفت توآشپزخانه گریه میکنیم پسرهام میگن چی شده!!!!!؟؟؟؟؟
عزیزدلموصدامیکنم بیا؛بیا.
دیدی توجعبه چی داشت!!!؟؟؟گریه میکرد.
آمدجلوباعروسم3تایی بغل هم گریه میکنیم!!حالاپسرکوچیکه هم ازمافیلم میگیره خخخخخخخخخ!
منوپدرش باپسردومی3تایی رفتیم پسرکوچکم روبغل کردیم وبوس وماچ وتبریک میگفتیم.وفقط شکرگذاری.
وسریع دویدم مهر،روگذاشتم وسجده ی شکربجاآوردم الهی شکرت اینهاگریه ذوق وشوق بودوبرای اولین باره که ماطعم پدربزرگ ومادربزرگ وپسرهام عموجان شدن رومیچشیم.
وپسربزرگم ازراه رسیدجعبه روبردم جلوش گفتم چشماتوببندنیت کن چشاتوبازکن اونم داخل جعبه رودیدخنیدوروبوسی وتبریک گفت همه شادبودیم ،شادهستیم،شادخواهیم بود.تاخاتم وابدهامون الهی سپاسگذارم وکریدیت تمام اتفاقات ازخودِ توست.
وازاونجایی که بالای کامنت گفتم:شاباش دادن به3تاعروسم راداشته باشید!اینهاهمه الهامات بودونشانه های محکم الهی وخداراممنون دارم این همه نعمت به زندگی ماواردکرده است شاباشهایی که توخواب به عوسهام دادم خیریت داردباقدمهای پرخیروبرکت وسالم وثروتمندنوه ام 3تاعروس گل واردخونمون میشه درمشیت الهی انشاالله.
استادومریم جون وهمکلاسیهای عزیزم ازهمتون بابت تمام درسهایی که به من میدین متشکرم.عاشق همتونم امشب خودم ازطرف خداسوپرایزشدم دلم نیومدشادیهاموخودم تنهااستفاده کنم واصلا به خانواده ی خونی ام نگفتم! ولی گفتم :این خانواده ی پدری ومادری سایتم باهمه فرق دارن شادی دل همه مابایدباهم تقسیم بشه.
متشکرم که این ردپای عمقی رنگ خدایی واضافه شدن به عزیزدردانه های خدابه لیلاجون رومیخونین الهی دل ماروشادکردی دل اولادآدم و حواتاخاتمشون روشادبگردان .
انشاالله ازپیشرفتهای مادی ومعنوی بیشتری براتون بنویسم انشاالله.
باثروتمندی،سلامتی،رابطه ی عالی باخدا، خودشون ،طبیعت واطرافیان.واستقلال مالی مهمترین اصل اساس زندگی همه ی ماس.
نمیدونم دیگه خیلی خوشحالم چی نوشتم!؟
خداگفت :من نوشتم اصلا چشمام بازنمیشه صبح بخیر.یاحق.