نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 3 - صفحه 12 (به ترتیب امتیاز)

160 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    لیلا توسلی گفته:
    مدت عضویت: 776 روز

    173مین گام خوشبختی توی مدار روزشمارزندگی.

    به نام خدا وسلام به خدا.

    سلام به استادومریم جون وهمکلاسیهای عزیزم.

    الهی‌ توراسپاسگذارم بابت سلامتی خانواده ونی نی جونم.

    دیروزبعدازظهرباپسرم رفتیم پارک ملت خیلی شلوغ بودبرای نمازمیرفتم مسجدپارک

    پسرم گفت :خاله جان روباهمسرشون دیدم منم رفتم مسجدخواهرم رو دیدم برانمازجماعت منتظربودولی من خودم نمازخوندم وبرگشتم وتوی پارک ازقبل بارون باریده بودهمه جاخیس بودخیلی به حال بود. کناراستخرآب، کنارآبنماها،صدای زیبای آب وپرنده ها، صدای بچه ها ،صدای آمدورفت ماشین‌ها ،صدای پیچیدن بادلابه لای درختان ،خیلی دلنشین بودمن ازپارک آمدم بیرون وبه سمت خانه حرکت کردم.

    حاشیه ی بلواروکیل آبادبودم که پسرم توی مسیر منو سوارماشین کرد.

    ورعدوبرقهای زیادوزیبا میزد به محض رسیدن به خانه چنان بادوبارون گرفت که خیابونها پرآب شدوبارون به زمین می رسید حبابهای قشنگ درست میشدمنم این مدل بارون رو خیلی دوست دارم.

    توی مسیر پیاده روی فایل امروز ، رو گوش میکردیم.

    که اگه شده ازکارگری توخونه های مردم یانگهداری بچه‌ها وغیره کارکنین درآمد داشته باشین!!!!!!!!!!

    گفتم: خدایامن فقط توان انجام ‌کارهای خانه خودم رو دارم و لاغیر!!!!

    همین که عزیزدلم سرِ کارمیره و بچه‌ها براخودشون درآمددارند.خداروشکرمیکنم.

    دیگه نه توان کاربیرون رو دارم نه به فکرکاربیرون هستم.

    سالهاپیش یک همسایه داشتیم تاشوهرش زنده بود 90٪ زندگی کردنش رو دوست داشت فقط تومغازه سوپری کوچکش بشینه پول بسازه!

    وظهرشوهرش از راه میرسید اولین کلام قبل از سلام می پرسید:خانم ناهارچی داریم؟?؟؟!!!!!

    خانم هم با تغییرچهره وتکون دادن دستاش میگفت:مرگ رو بخوری هنوزنیامدی برای شکمت تقلامیکنی!!!!!!!

    وبعضی وقتهاغذاهم حاضرکرده بود بعضی وقتهامیگفت :هرچی باشه میخوریم!!!!!!؟؟?؟؟

    میگفتم: بنده ی خدا الان چه وقت غذادرست کردنِ!!؟؟بعدم اگه بمیره خاک برسر میش منومسخره می‌کردمیگفتبرو بابااین هم همین الان. نمی میره وبرای زجر دادن من هست¡!!!!!!!!

    چندسال بعدازهمسایگی مارفتن یک روزدامادش بابچه هاتماس گرفت پدرخانمم فوت کرد.!!!!!!!!!

    وچندسالی رفت و آمد داشتم مثل چی پشیمون بود!!!!!

    و این دوست عزیز ما ازنظافت خانه ی خودش زیرصفربودولی هر روز صبح تاشب از یک پیره زن پرستاری می‌کرد .

    وخودش میگفت: پسرپیره زن معتادِ !!!!

    زمانی که شوهرش زنده بوداگه میخواست یک دودبگیره به خاطردردپاودردکمرش توبنایی کم میاورد واین خانم پاچه شوهر رو میگرفت که اصلا اجازه ی این کارو نداری!!!یکسره دعوا واوقات تلخی داشتن.

    واون آقاکاردلشو انجام میدادولی بافحش وناسزا!!!!!!

    همیشه میگفتم خانم سخت نگیربذارراحت باشه و گرنه میره جای دیگه ها میگفت: نه!

    وهمیشه میگفتم :خوب خانه ی خودت رو تمیز کن!!!!!!

    میگفت: مگه دیوانم دختره با عروسه مجبورن خانه ی منو تمیز کنن!!!!

    اینجاکه کسی به من پول نمیده!!!!!!!!

    ولی خانه های مردم کارمیکنم وپول هم میدن!!!!!!

    من قبل از آشنایی با این خانم اصلا غیراز خانه ی خودم وشاید هم برای مادرم دیگه براکسی کارنکردم.

    شایدکمک کرده باشم وسلام.

    واین خانم معلمِ خوبی برای من بود.

    وعشقی که به عزیزدلم وبچه هام داشتم بیشترشد.

    وخداروشکربه برکت آشنایی باقانون کلاً ردپای همه انشاالله برای همیشه از زندگی ماحذف شده الهی شکرت.

    بنده ازخودم تعریف نمیکنم چک ولگد دنیارو،زیادخوردم به قول قدیمی‌ها چوب خداصدانداره اگه بخوره دوا نداره!!!!!!!!

    من هنوزنتونستم قانون سلامتی رو کار کنم .

    ولی از4سال قبل خیلی تغیرداشتم ودارم.

    الان هم روخودم کارمیکنم که من توان تغیرکسی رو ندارم!

    آره قبول دارم ولی درعمل باید نشان بدم که البته تلاش خودمومیکنم.

    حتی ازخواهرم که نزدیکترین کسم بوداز100٪رفت وآمد رسیده به0/5٪اونم من رفتم برای بله برون دخترخواهرم وعقدوتمام.

    ولی خداروشکرخواهرم از4فروردین 1403خانه ی مانیومده تاوقت معامله ی واحدی که باهم شریک بودیم اونم که آمدبادادشم بودیم هیچی میل نکردگفت روزه گرفتم گفتم خدایاشکرت.

    و حتی با بقیه ی اطرافیانم کلاً قطع رابطه شدیم.

    یک دوستی داشتم همیشه میگفت:حیف تولیلا که بااین دوستاوهمسایه رفت وآمد داری!!!!!!!!

    البته خودِ اون حاج خانم همیشه میگفت:خانه مازیاد بیاچون میدیداهل غیبت نیستم!!!!!!

    واجازه ی غیبت کردن هم به کسی نمیدم!!!!!

    خیلی دوست داشت من برم خونش کنارش بشینم وقرآن بخونه ازحضورم لذت می‌برد و برای یادگیری قرآن ازم کمک میگرفت. برای روخوانی دیگه از اون محله آمدیم وکلاً بین همه ی ماجدایی افتادالهی شکرت.

    همه چیزبه نفع من وخانوادم شده.

    اول از خداوبعدازخودم واستادهای عزیزم متشکرم که ناجی من شدن ومنو نجات دادن.

    استادبه بقیه کار ندارم ولی چراالان!!!!؟؟؟؟؟

    چراحالاازبچگی نه!!!!!ازنوجوانی یابعدترمن بلد نبودم!!!!!؟؟؟؟؟وفرصتهارو از دست دادم.!!!!!

    وبعضی وقتهامیگم چه فایده این همه سال هدر رفت کی وقتِ جبرانِ!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟

    خیلی براخودم غصه میخورم که دنیا یک سفربود البته میدیدم آدمهاازدیدونگاه من وبقیه میمیرن ولی چراچراچرا!!!!!!!!??؟؟؟؟؟؟؟؟؟من متوجه نبودم!!!

    خوب لیلاجان الان که دعوت شدی میخوای چه گلی برسرت بزنی!!!!؟؟؟؟؟؟یالاّ جواب بده!!!!!

    نمیدانم چکارکنم!!!!!؟؟؟؟؟؟

    چون من متعلق به اینجانیستم فقط به خالق ومربی خودم خداپناه میبرم ازنفس خودم!!!!!

    ای که مراخوانده ای راه نشانم بده.

    الان که مینویسم مثل ابربهاربارون میباره چشمای قشنگم بارون میباره دیگه نمیدونم چی بنویسم!!!!!؟؟؟؟

    فقط خدایاتکاملم روبیشنرکن ازاین فرصتهای نابی که دارم استفاده های مادی ومعنوی روباتوحیدالهی درعمل نشان بدم.

    سالهاپیش میگفتن: خوب پسرهاتودامادکن درجواب میگفتم:حالاکه داماد نشدن ازاین فرصتهای طلایی که دارم باهاشون حال میکنم ننه دورتون بگردم که اینقدرآقایین عشق های مامان.

    الهی برای همه آرزوی سعادت وخوشبختی وبخت وروزعالی بادرآمد آسان وعالی رادارم.

    خدایاهرآنچه به دستان پربرکتت رزق وروزی مادی ومعنوی داری منوخانواده ام تااولادخاتم وتاابدهایمان به تومحتاجیم خیلی خوشحالم وبه احتیاجمندی خودم وعزیزدلم واجداتاخاتم مان به خدارا افتخار میکنم.

    عاشقتونم یاحق.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1243 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    • موارد اساسی و نکات کلیدیِ این فایل چیست؟

    -در قراردادهای خود بین افراد هر کسی که باشد مطابق با آموزه های قرآن عمل کنیم

    -با درک نکردن و نادیده گرفتن قانون به خود ضربه می زنیم

    -پیش از شروع هر اقدام باورهای مناسب را در ذهن خود ایجاد کرده و متناسب با قوانین رفتار کنیم

    -پیش از آنکه با تضادها و چالش ها مواجه شویم از قوانین به نفع خود بهره گیریم

    -همواره در حال کسب ثروت باشیم و غرور کاذب خود را کنار بگذاریم

    -اولین باور برای تغییر شرایط این است که بپذیریم با افکار و باورهای خود زندگیمان را رقم می زنیم

    -ورودی های خود را به شدت کنترل کنیم چون هر لحظه در حال ارسال فرکانس به جهان هستی هستیم

    -جهان هرگز ایستا نیست یا تغییر کرده یا زیر چرخ دنده های جهان له می شویم

    -نقطه عطف زندگی ما زمانی است که تسلیم هدایت های خداوند بوده و با تمام وجود به آنها عمل کنیم

    -اجازه دهیم خداوند از هزاران طریق ما را به مسیر تحقق اهدافمان هدایت کند

    -بر روی ذهن منطقی خود که حاصل ورودی هاست تمرکز نکرده و اجازه دهیم خداوند در زمان مناسب ما را هدایت کند

    -تمام افراد موفق از هدایت خداوند به نفع خود استفاده کرده اند

    • کدامیک از این موارد به شما بیشتر کمک کرده است؟

    -نوشتن قرار داد طبق دستورات قرآن به صورت رسمی و با داشتن شاهد به ما کمک کرده که قرار دادهای خود را بر این اساس تنظیم کنیم در گذشته به دلیل قرار داد ننوشتن متحمل ضررها و زیان های زیادی شده ایم

    -پیش از شروع هر اقدام بر روی باورهای خود کار کردن به ما کمک کرده که اول باورهای مناسب و هم جهت با خواسته را در ذهن خود ایجاد کرده عجله نکنیم و اجازه دهیم تکامل ما به درستی طی شود سپس قدم های عملی در زمان مناسب توسط خداوند به ما الهام می شود در گذشته با داشتن باورهای نامناسب اقدامات فیزیکی ما برای تحقق اهداف نتایج معکوس در بر داشته و ما را دچار ناامیدی و بی انگیزیگی می کرد

    -همواره در حال کسب ثروت بودن به ما انگیزه برای کسب ثروت بیشتر را داده و به ما کمک کرده تا حدودی باور کنیم با ثروتمند شدن به گسترش جهان کمک کرده و فرد مولدی هستیم در گذشته کسب ثروت برای ما به دلیل داشتن باورهای مخرب اهمیت نداشت و فقیر بودن را به ثروتمند شدن ترجیح می دادیم

    -زندگی ما توسط باورها و افکارمان خلق می شود نه توسط عوامل بیرونی داشتن این باور به ما انگیزه و امید بیشتر برای خلق خواسته ها و تحقق اهدافمان را داده و بیشتر باور کرده ایم که خالق بی چون و چرای اتفاقات زندگی خود هستیم در گذشته عواملی مانند شانس و تصادف به دنیا آمدن در کشور نامناسب نداشتن پارتی و.. را در خلق اتفاقات خود موثر می دانستیم

    -اینکه جهان هرگز ایستا نیست یا پیشرفت کرده یا زیر چرخ دنده های جهان له می شویم به ما کمک کرده هر روز بیشتر از روز قبل بر روی باورها و ضعف های شخصیتی خود کار کنیم چون در گذشته به هیچ وجه نمی دانستیم که اگر همواره در حال پیشرفت نیستیم در حال پسرفتیم و شرایط ثابت وجود ندارد

    -حساب کردن بر هدایت خداوند و تسلیم او بودن به ما کمک کرده احساس ترس نگرانی ناراحتی نداشته باشیم و هر کجا به تضاد یا چالشی برخورد کردیم خداوند را تنها هدایتگر خود بدانیم بر روی افراد یا سایر عوامل بیرونی حساب نکرده و وابسته به آنها نباشیم در گذشته به هیچ وجه با هدایت خداوند آشنا نبوده و هم زمانی ها و نشانه های خداوند را به شانس نسبت داده و اصلا آنها را درک نمی کردیم

    • چه تجربیات آموزنده ای در این باره دارید؟

    -تجربیات زیادی از بهبود روابط خودمان با دیگران حذف افراد نامناسب بالا رفتن عزت نفس کسب درآمد بیشتر هم زمانی ها و معجزات فراوان از جانب خداوند دریافت نعمت ها و برکات زیاد از جانب خداوند داریم و در تمام جنبه ها نسبت به گذشته نتایج خوبی کسب کرده ایم

    • برنامه‌ی شخصی‌ِ شما برای اجرای «آن مورد اساسی در عمل»‌ چیست؟

    -اکنون در حال عمل کردن به قوانین در حد درکمان هستیم و هر چه بیشتر بر روی افکار و باورهایمان کار می کنیم بیشتر متوجه ضعف های شخصیتی خود شده و سعی می کنیم هر بار بیشتر از گذشته آنها را بهبود داده و اصلاح کنیم مطمئنا با وجود باورهای مخرب بیشمار در ذهنمان از دوران کودکی مسیری طولانی برای اصلاح آنها داریم و باید تا پایان عمر بر روی باورها و افکار خود کار کنیم

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    ابراهیم سواری گفته:
    مدت عضویت: 2497 روز

    سلام خداقوت من تمام فایل را دیدم و لذت بردم ولی احساس می‌کنم این فایل ناقص است و استاد عباس منش صحبتهاش را تمام نکرد و آخرش این فیلم بدون خداحافظی هادی و استاد تمام شد و هادی نگفت از چه آموزش‌هایی استفاده کرده بود چون نگفت و از کدام دوره استاد برای تغییر زندگیش استفاده کرد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    احمد فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 1478 روز

    به نام الله هدایتگر

    سلام

    خداوندامن به هرخیری که ازطرف توبه من میرسه فقیرم من عاجزوناتوانم دربرابرتومن تسلیم توهستم خودت هدایتم کن من رواسون کن برای اسونی ها

    تحسین میکنم هادی عزیزروکه مسبرتکاملشوبامبگه ومن لذت میبرم ازصحبت های ایشون

    دقیقامن برج 7سال 99بااستادازطریق کانال تلگرام اشناشدم وبه شدت حال روحیم خراب بودوافسردگی زیادی داشتم وچقدرروزهاوشبهاازخداونددرخواست نجات ورهایی میکردم مخصوصاموقع اذان که پخش میشدیادمه میگفتم خدایاخودت کمکم کن خودت درست کن واینابه خاطرمشکلات عاطفی وکاری ومالی بودوای خدای من

    وقتی هادی عزیزمیگه خدابرات میچینه وهدایتت میکنه وافرادوشرایط وموقعیت های بهترروسررات قرارمیده وقتی درمدارموفقیت قرارمیگیری واقعادرسته هرروززندگیت روغن کاری میشه وبهتروبهترمیشه وقتی داری روخودت کارمیکنی

    من قبل ازاینکه نابودبشم وجهان منوله کنه باچک ولقداش نجات پیداکردم ووارددنیای جدیدی شدم که همیشه دوست داشتم باشم

    من حال روزهادی عزیزرودراون سال97و98درک میکنم ازلحاظ روحی منم خیلی داغون بودم

    وکم کم شرایط عوض شدبااشنایی بااستادوقبل ازاشنایی بااستادمن حدود2سال کتاب های موفقیت میخوندم وسمینارموفقیت میرفتم وصوتی هم گوش میدادم ووقتی مدارم بالاتررفت به سمت استادهدایت شدم وهمه چی تغییرکرد

    اولین نتیجه احساس خوب وارامشی که پیداکردم

    واقعاهیچ کس توزندگی مامقصرنیست وخودمون باافکاروباورهامون داریم زندگیمون روخلق میکنیم

    وهمین احساس خوب=اتفاقات خوب خودش یک باوره که من باورکردم

    هادی عزیز امیدوارم تاالان که دارم این کامنتوتایپ میکنم نتایج عالی ازهرجهت درزندگیت گرفته باشی مخصوصااون خونه ای که که توقسمت های بعدگفتی روخریده باشی به لطف الله مهربان

    خداوندابه تواجازه میدهم که منوببری به سمت خوشبختی وسعادت وثروت

    الهی امین

    احمدفردوسی ازمشهد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    میلاد پیشگاه بحری گفته:
    مدت عضویت: 2506 روز

    به نام خدایی که حامی من در تغییر افکار و باورهایم

    سلام و عرض ادب خدمت استاد عباسمنش (دستی از دستان خدا که همیشه دعا خیر و برکت و سلامتی فراوان دارم براشون چون باعث شد من با خدا آشتی کنم و خدا واقعی رو بشناسم) و دوستان عباسمنشی

    امروز هدایت شدم به لطف تو الله به دیدن این فایل و درس هایی که از حرف های هادی عزیز و استاد عباسمنش گرفتم

    تنها سوالی که برام پیش اومد و حس خوب این روزهای من رو خراب کرد این بود که استاد گفتن از هر جایی که تونستین شروع کنید و تا ورودی مالی داشته باشید

    من از 15 سالگی کار کردم، هر کاری کردم، رستوران، بنایی، سر کشتی کار کردم، مغازه داری، املاک و…آخرینش ترخیص کالا بود که دو هفته است بیرون اومدم از کارم چون 2 سال 3 ماه تمام تلاشم رو کردم که از کارمندی رشد کنم و خودم رو بکشم بالا از لحاظ درآمد مالی اما نشد که که نشد (مسئولیتش رو به گردن میگیرم با اینکه روی باورهام هروز کار کردم اما قطعا ترمزهای در وجود من بوده که باعث شده بوده من نتونم رشد کنم) یک ماه تمام یک حس بسیار قوی با من حرف می‌زد به من نشانه میداد میلاد زمانش رسیده تو باید از این کار بیای بیرون و من خلاصه پا رو ترسم گذاشتم و شهامت به خرج دادم و اومدم بیرون با اینکه هیچکس به من قول هیچ کاری رو نداده بود اما فقط رو خدا حساب باز کردم گفتم الله جان من قدمم رو بر میدارم تو خودت من رو هدایت کن به سمت رسالتم در این جهان هستی، هر شب برای خدا می‌نویسیم خدایا رسالت من در این جهان چیه؟

    تنها کاری که کردم برای الله نوشتم من شغلی رو میخوام که این شرایط رو داشته باشه (بر اساس قانونی که ما خودمون خالق زندگی خودمون هستیم) گفتم خدایا نمیدونم چیه رسالتم و شغلم تو من رو از بی نهایت راه هدایت کن

    الان 36 سالمه و هیچ عجله ای ندارم اما اینکه استاد تو این فایل گفتن از هر جایی شروع کنین واقعا نمیدونم چکار باید انجام بدم

    از یک طرف حالم خیلی خوبه این روزا و میدونم الله هدایتم میکنه از یکطرف صحبت استاد که گیجم کرد، چون من شغل ترخیص کالا رو شروع کردم گفتم باید ادامه بدهم، تکامل رو طی کنم، عجله نکنم اما نشد که نشد و روز به روز به جای صعود فقط سقوط کردم

    گیج گیجم و عاجز

    خدایا خودت هوای پسرت رو داشته باش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      آرزو نظامی گفته:
      مدت عضویت: 1533 روز

      سلام درود خدمت شما دوست عزیز

      درسته باید ازخداوند هدایت بطلبیم ولی شماهم باید اقدام کنید شما ازکاری که دوست نداشتین اومدین بیرون حالا دنبال این باشید چه کاررو دوستدارین و بهش علاقه دارین همون استارت بزنید ولی کنارش برای خودتو یک ورودی مالی داشته باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    روح الله فراهانی گفته:
    مدت عضویت: 689 روز

    باسپاس ازلطف بینهایت الله وهاب

    به لطف خدا نشونه امروز من وبه این صفحه هدایت کرد….

    که چقدنیازمند شنیدن وعمل کردن به موضوع قرار داداشاره میکنه بودم…

    وچندبار بخاطر اعتماد بیجا ونبودقراردادمکتوب ضررکردم.

    روم نمیشد بگم که قراردادبنویسیم.بااین حالی که چندبار کلاه سرم رفته بود…

    وامروز توی این برنامه متوجه اعتماد بنفسم شدم که چقد ضعف وکمبودداشتم که نمیتونستم حرفمو بزنم یا حقمو بگیرم

    خداروشکر امروزلامپهای ذهنم روشن شد

    وخداروشاکروسپاسگذارم

    ازاستادتشکر میکنم بابت زحماتش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    سینا سین گفته:
    مدت عضویت: 2078 روز

    سلام به همگی من تابحال چندبار به اون نقطه تسلیم رسیدم و از اعماق وجودم از خدا هدایت خواستم ولی هیچوقت جواب نگرفتم چرا خدا بابعضی از ادمها مثل من ارتباط برقرار نمی کنه خواهش می کنم جواب کلیشه ای بهم ندین

    اینهمه از هدایت می گید میشه دقیقا بگین هدایت ها برای شما چجوری میاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      ابوالفضل گفته:
      مدت عضویت: 1111 روز

      سلام دوست عزیز

      این پاسخ یک مقدار دیر داده شده به شما یقینا اکر شما آموزش های استاد رو در این شش ماه گذرونده باشین متوجه شدین که داستان از چه قراره

      در جهان فرکانسی که همه چیز فرکانس است حتی غم و شادی

      وقتی که ما غمگین هستیم و تا مرز نابودی پیش می رویم فقط احساس خوب هست که مارو میتونه نجات بده و احساس خوب هم از طرف خداست و نشانه نزدیکی به خداوند و وعده هایش

      وقتی که انسان در حال بد خودش بشارتی در درون خودش از خداوند می‌شنود خوشحال می‌شود حتی ذره ای و این ذره کم کم حال انسان رو خوب میکنه و حال خوب اتفاقات خوب رو به وجود میاره

      خداوند اینطوری انسان رو از غم نجات میده نجات دادن از غم همان اتفاقات عالی رو رقم میزنه اصل داستان همینه و استاد و سایتی که طراحی کرده سعی کرده در یک مسیر ایزوله افکار ما رو مثبت کنه تا به خدا نزدیک تر بشویم

      برای مثال عرض کنم خدمتت به قول استاد باور انا لله و انا الیه راجعون خیلی میتونه کمک کننده باشه هر وقت غمی سراغت میاد به یاد مرگ باش و این که نمیدونی فرداس یا ده ساله دیگه و اگر فردا باشه واقعا هیچی در زندگی مهم نیس و شاید در نظر اول بگی این باعث میشه که بیخیال بشم و هیچ کاری نکنم در حالی که برعکس من و تو و همه انسان ها عاشق کار و پیشرفت هستیم میدون که باشه هممون حرفه ای هستیم همین احساس آرامش برای آدم شرایطی رو رقم میزنه که بتونیم خودمونو نشون بدیم و حالمون عالی تر میشه

      در ادامه چند تا تیه از قرآن می آورم که در اونها خدا به طور واضح می‌گوید که او را از غم نجات دادیم در واقع نه این که خدا لول بیاد اتفاقات خوب رو رقم بزنه تا نا احساسمون خوب بشه نه این قانون بوده و هس اول ما باید تغییر کنیم تا شرایط تغییر کنه

      نجوا تنها از سوی شیطان است. تا مؤمنان را غمگین سازد. ولی نمی تواند هیچ گونه ضرری به آنها برساند جز به فرمان خدا. پس مؤمنان تنها بر خدا توکّل کنند.

      به یقین کسانی که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است. » سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل می شوند که: «نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است

      هنگامی که فرستادگان ما نزد لوط آمدند، از دیدن آنها ناراحت و دلتنگ شد. گفتند: «نترس و غمگین مباش، ما تو و خانواده ات را نجات خواهیم داد، جز همسرت که از بازماندگان (در شهر) خواهد بود.

      و تو کسی (از فرعونیان) را کُشتی. امّا ما تو را از اندوه (تعقیب فرعونیان) نجات دادیم. و بارها تو را آزمودیم

      ما دعای او را به اجابت رساندیم. و از آن اندوه نجاتش بخشیدیم. و این گونه مؤمنان را نجات می دهیم

      سپس به دنبال این غم و اندوه، آرامشی بر شما فرستاد. این آرامش، به صورت خواب سبکی بود که (در شب بعد از حادثه اُحُد، ) گروهی از شما را فرا گرفت

      در واقع نجات خداوند همان احساس آرامش در سختی هاست

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    زهرا جوهری گفته:
    مدت عضویت: 1904 روز

    سلام به اساتید عزیزم ودوستان خوبم

    خداوندا کمکم کن که تسلیم باشم وآگاهانه نادانی ام وناتوان بودنم در حل مسائل زندگی ام رابپذیرم وبا تقلا و هدر دادن انرژی ام از تو وهدایت هات دور نشم

    کمکم کن بپذیرم که تا تغییری در دیدگاه وروش فکر کردنم رخ نده ،حضورم در لحظه ممکن نیست

    کمکم کن تسلیم باشم والخیر فی ماوقع را درک کنم وعجول نباشم تا نشانه ها را با بزرگ شدن ظرف وجودی ام ببینم وبه مسیر درست با تمرکزم روی خودم هدایت شوم

    کمکم کن که نجواهای ذهنی ام را با احساس گناه وعذاب وجدانم تغذیه نکنم وبه هدایت‌های هر لحظه ام با احساس خوبم عمل کنم وشکر گزار باشم

    کمکم کن نقاط عطف زندگی ام که تسلیم شدم ودستم را گرفتی وبهم امید دادی که قدم بردارم

    را یاد آوری کنم واحساس دانایی وتوانایی نکنم

    که خودم مسائل راحل کردم‌

    کمکم کن که با پرداخت بها مواجه شدن با خود واقعی ام ،با انجام مستمر تمرینات روزانه،به خودم کمک کنم وآگاهانه وارد ترسهام بشم وخودم رو بهتر از قبل بپذیرم وبشناسم

    کمکم کن مثل دوستانی از جمله هادی عزیز این صدای درونی که هدایتمون میکنه رو واضح تر بشنوم وآگاهانه تمرین اهرم رنج ولذت ب ای تغییر عادت‌هام رو بنویسم ودر کنار خودت هر لحظه آرامش بیشتری رو تجربه کنم‌

    سپاس از استاد عباس منش عزیز وهادی عزیز وکامنتهای دوستان خوبم برای آگاهی هایی که بهتر درک میکنیم وعملگراتر از قبل عمل می‌کنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    یاسین نظری گفته:
    مدت عضویت: 1606 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    روز 173 : سلاااااااااااام به استاد عزیزم و خانوم شایسته گل و دوستای خوبم ، امیدوارم حالتون عاااااااالی باشه ، آفرین آفرین به آقا هادی که همچین تغیری تو زندگیشون ایجاد کردن اینکه آب اون افسردگی و بیکاری و سیگار و الکل به این جایگاه رسیده واقعن تحسین بر انگیزه ، خب یا تغییر میکنیم یا جهان اونقد چک و لقد هاشو میزنه که ما میفهمیم واقعن باید تغیر کنیم ما هیچ وقت ثابت نیستیم یا داریم سمت جلو حرکت میکنیم و یا سمت عقب ، ما وقتی تسلیم خداوند هستیم خداوند مارو به مسیر های بهتر هدایت میکند ، من فوتبال هم بازی میکنم و عشقه این کارم و میدونم که اگه باور های درستی داشته باشم و ورودی هام رو کنترل کنم در زمان مناسبش خداوند من رو به یه قرارداد حرفه ای هدایت می‌کنه ، خدارو شکر خیلی پیشرفت کردم و دارم میبینیم ، ما هروی داریم به خاطر خداونده خداوندا من از هر خیری که از طرف تو به من برسه نیازمندم خداوندا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میخواهم من را به مسیر های درست هدایت کن ، عااااااشقتووونمم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    فاطمه محسنی گفته:
    مدت عضویت: 237 روز

    سلام به خداوندی که هدایتم میکنه

    سلام به خداوندی که همیشه همراهمه

    سلام به خداوندی که به جای اینکه مچمو بگیره دستمو گرفته

    سلام به خداوند صراط مستقیم

    سلام به استاد عزیزم

    سلام به مریم مهربان و سرشار از صلح

    سلام به تک تک دوستان پرانرژی پر عشق

    من چند روزه که باورای محدود کننده ذهنم در روابط باعث شده احساس کسلی و بی حوصلگی

    احساس قربانی و مظلوم بودن کنم

    اما توی هر لحظه یه کوچولو سعی کردم فکرای بهتری بیارم توی ذهنم

    الان که اومدم اینجا هم خیلی حالم بهتر شده

    خدایا سپاسگزارتم که تمام خواسته هامو اجابت میکنی

    خدایا سپاسگزارتم بابت کامنتای پر نور دوستانم که راهگشاست

    خدایا سپاسگزارم بابت اینکه توی قلبمی

    خدایا سپاسگزارم که هر لحظه یه ایده ای میاری

    خدایا تویی که میدونی من چقدر دوست دارم برم امریکا

    خدایا تویی که میدونی من چقدر دوست دارم زندگی باکیفیت داشته باشم

    خدایا شکرت بابت نشانه هایی که دادی

    اینکه امروز هواپیما بالای سرم بود

    اینکه کلی چیزای امریکا دیدم

    و اینا نشونه است

    خدای من سپاسگزارتم

    خدای من خودت میدونی

    منو میشناسی من تسلیمممم

    خدای کتک خور منو ملس نکن اینکه پتک بخوره توی سرم و من نفهممم

    اینبار چنگ زدم به این ریسمان سایت و میخوام بمونم یا نتیجه بگیرم یا کلا قید همه چیو بزنم

    میخوام تا اخرش پاش وایستم

    توی رابطم با پارتنرم کلی مسائل درون من هست

    البته اون خداروشکر خیلی پسر خوبیه

    مهربونه

    قد بلنده

    چشماش قهوه ای

    با درکه

    اهل بخششه

    اهل گذشت کردنه

    دنبال ایراد و بهانه نیست

    به فکر آینده است

    روی پای خودش وایستاده

    سالم و سلامته دنبال مواد و سیگار و… اصلا نیست

    عاشق منه

    چقدر به خانواده و زن و زندگی اهمیت میده

    خیلی به جزئیات دقت داره

    منو از روی چهرم حالاتمو تشخیص میده

    خیلی اخلاقیات عالی داره

    منتها من یک سری مسائل درونم هست

    اینکه دوست دارم باهم بریم امریکا ولی چجوری ؟ این اعصابمو خورد میکنه و باید طبق اموزش استاد چگونگیو واگذار کنم به خدا

    خدایی که مسئول اجابته

    اینکه من دوست دارم اونم روی خودش و باوراش کار کنه انشالله خدا هدایتش کنه ..

    قانون میگه کبوتر با کبوتر یعنی من روی خودم کار میکنم یا میشه کبوتر و میاد با من یا از هم جدا میشیم

    من دوست دارم که کلی پولدار بشیم به عالمه بگردیم

    خدایا باورای ثروت سازمونو درست کن امین

    باید یاد بگیرم ورودی ذهنمو کنترل کنم

    اینقدر نرم توی فضای مجازی

    توی اینستا

    و این همه مقایسه و مسابقه رو ببینم

    باید یاد بگیرم اخبار و تلویزیون نبینم

    باید یاد بگیرم توی هر کاری تسلیم پروردگارم باشم بهش ایمان بیارم و استقامت داشته باشم

    تحسینت میکنم عمو هادی

    اینکه توی سن 33 سالگی با این سابقه زندگی و افکار محدود کننده که اینقدر شدت گرفته که به افسردگی رسونده خودتونو کشوندین بالا

    پیشرفت کردین

    رشد کردین و

    انگیزه ای هستن برای من دختر 21 ساله .

    درسته انسان همیشه باید ثروت خلق کنه

    انسان باید مولد باشه

    کسی که به گسترش جهان کمک کنه جهانم بی نهایت اونو کمک میکنه

    همیشه کارو از یه جایی شروع کرد

    خدای من شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: